PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شوخی با شعر!!



DesironnA
Thursday 27 May 2010, 08:54 PM
بله!!
اینو توی یه سایتی دیدم بامزه بود!!
کبوتر با کبوتر باز با باز . . . . . گرفت مادر زنم ناگه مرا گاز
یکی از بزرگان اهل تمیز . . …. . . از ترس زنش رفت زیر میز
شنیدم از نیک مردی فقیر . . . . . که موشی پرید توی ظرف پنیر
ربنی آدم اعضای یکدیگرند . . . . . سرِ یک قران پول به هم می پرند
اگر داری تو عقل و دانش و هوش . . . . . برو دیپلم بگیر فالوده بفروش
تو کز محنت دیگران بی غمی . . . . . بخور جای من جان من شلغمی
تو نیکی می کن و در (You can see links before reply) دجله انداز . . . . . خودم شیرجه میرم درش میارم
هرچه از دوست می رسد نیکوست . . . . . آب شلغم بهتر از آب کدوست
میازار موری که دانه کش است . . ….. . . که شلوار زیرش بدون کش است
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز . . . . . مرده آنست که مشتش بزنی جم نخورد
میازار موری که دانه کش است . . . … . که جدش در آمریکا هفت تیر کش است
یارب آن دلبر شیرین که سپردی به منش . . . . . از بس که ننر بود سپردم به ننش !
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند . . . . . سر هفت مرد کچل را فر شش ماهه زدند

morteza3164
Friday 28 May 2010, 11:08 PM
ممنون دسیرونا جالب بود برای لحظاتی خنده رو روی لبان من آوردی . سعی میکنم بداهه من هم چیزی در آینده به این تاپیک اضافه کنم
با تشکر الیاس

Nassim_Agha
Friday 20 August 2010, 02:35 PM
دی شیخ با چماق همی گشت گرد شهر ......کز آدمی ملولم و حیوانم آرزوست

علی محمدی
Friday 22 October 2010, 07:42 PM
با اجازه صاحبخانه:21:

کبوتر با کبوتر باز با باز . . . . . کنم تایپیک تازه ای من آغاز
یکی از بزرگان اهل تمیز . . …. . . جوکی گفت که مادر زنش شد مریض
شنیدم از نیک مردی فقیر . . . . .......... همه مصرع ها هست از این حقیر (علی محمدی:21:)
بنی آدم اعضای یکدیگرند . . . . .......... از این سایت به ان سایت کپی میبرند
اگر داری تو عقل و دانش و هوش . . . ........ . مکن مرد خرفت گوشواره در گوش
هرچه از دوست می رسد نیکوست . . . .............. . آب شلغم بهتر از آب زیپوست
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز . . . . .............................. گر بمیرد دیه اش با حافظ
یارب آن دلبر شیرین که سپردی به منش . . . .................. .عروس آوردم به خانه با ننش
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند . . . . ................. ......شعر طنز ارزان هم در بانه زدند



شما شعر بگویید بنده مصرع دوم را طنز میگویم . چطور است؟

HamedSedighi
Friday 22 October 2010, 08:16 PM
بسیار خب شروع کنید
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

ضمنا بعد از اینکه مصرع دوم را به طنز نوشتید مصرعی جدید بنویسید تا نفر بعد از شما مصرع دومش را به طنز بنویسد

علی محمدی
Friday 22 October 2010, 08:43 PM
این را قبلا گفتم ولی یکی دیگر

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند............. مُشتی با نام آپرکات به زیر چانه زدند


درد هجری کشیده ام که مپرس........ ؟

HamedSedighi
Friday 22 October 2010, 10:31 PM
این را قبلا گفتم ولی یکی دیگر

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند............. مُشتی با نام آپرکات به زیر چانه زدند


درد هجری کشیده ام که مپرس........


درد هجری کشیده ام که مپرس........

سکچ های آنچنانی کشیده ام که مپرس

(اسکیس = سکچ = sketch )

برو کار کن مگو چیست کار

Nassim_Agha
Saturday 23 October 2010, 12:25 PM
درد هجری کشیده ام که مپرس........

آب زرشکی چشیده ام که مپرس

برو کار میکن مگو چیست کار

به جان تو گشتم ولی نیست کار!

آینه چون روی ترا داد دست

بشنو ز من آینه باید شکست

آمدی جانم بقربانت ولی حالا چرا

بر سر سفره زنی شام مرا بالا چرا

دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را

تا دیده ام عروس حاجی غلامرضا را


******************

آن کیست کز روی کرم با من وفاداری کند

mahour.M
Saturday 23 October 2010, 04:54 PM
آن کیست کز روی کرم با من وفاداری کند

بر گريه ام قهقه زند، در كشتنم كاري كند
،ــ،،،ـ،،،ـــ،
در پيش افسرده دلم، از ديگري يادي كند
وعده دهد، نازم كشد، آنگاه كوتاهي كند
آن كيست، كز روي كرم با ما وفاداري كند؟
ــ،ــ.ــ.ــ.ــ،

ميازار موري كه دانه كش است

DesironnA
Saturday 23 October 2010, 05:42 PM
درود
به به ! میبینم که تاپیک از زیر خاک بیرون می کشید !
براوو !
ادامه بدید منم به شما عزیزان می پیوندم..

علی محمدی
Saturday 23 October 2010, 10:03 PM
ميازار موري كه دانه كش است........... قدش کوتاه اما مثل فش فشست (فشفشه)


دل میرود زدستم صاحبدلان خدا را ...........

علی محمدی
Saturday 23 October 2010, 10:06 PM
[quote=دسیرونا;156355]درود
به به ! میبینم که تاپیک از زیر خاک بیرون می کشید !
بحث آن شیرین است، شما هم می چشید ! :21:

good_man
Saturday 18 December 2010, 10:14 PM
دل میرود زدستم صاحبدلان خدا را ...........

گویی که مرد مردان خواهد شد قاطی مرغ ها ........


تو خوبی می کن در دجله انداز................

که یک سگ در بیابان گیرتت گاز...............


من می شناسم این دل مجنون خویش را................

morteza3164
Monday 23 July 2012, 10:18 PM
شب قبل امتحان :


بی همگان به سر شود ، بی تو بسر نمیشود

این شب امتحان من چرا سحر نمیشود ؟!


مولوی او که سر زده ، دوش به خوابم آمده

گفت که با یکی دو شب ، درس به سر نمیشود !


خر به افراط زدم ، گیج شدم قاط زدم

قلدر الوات زدم ، باز سحر نمیشود !


استرس است و امتحان ، پیر شده ست این جوان

دوره آخر الزمان ، درس ثمر نمیشود !


مثل زمان مدرسه ، وضعیت افتضاح و سه

به زور جبر و هندسه ، گاو بشر نمیشود !


مهلت ترمیم گذشت ، کشتی ما به گل نشست

خواستمش حذف کنم ، وای دگر نمیشود !


هر چه بگی برای او ، خشم و غصب سزای او

چونکه به محضر پدر ، عذر پسر نمیشود


رفته ز بنده آبرو ، لیک ندانم از چه رو

این شب امتحان من ،دست بسر نمیشود


توپ شدم شوت شدم ، شاعر مشروط شدم

خنده کنی یا نکنی ، باز سحر نمیشود !!!


" مشروط الشعرا "

LiOneL999
Monday 30 July 2012, 08:24 PM
گفنم غم تودارم
گفتا چشت درآید!

گفتم که ماه من شو
گفتا دلم نخواهد!

گفتم خوشا هوایی
کز باد صبح خیزد

گفتا هوای گرمیست؟
اه اه عرق درآمد

گفتم دل رحیمت
کی عزم صبح دارد

گفتا برو به سویی
تا گلّ نی درآید!

گفتم زمان عشرت
دیدی که چون سرآمد

گفت که ای وای دیرشد
داد مامان درآمد!!!!

morteza3164
Saturday 18 August 2012, 02:41 AM
نوبهار است در آن کوش که شاغل باشی
نه که لیسانس بگیری و همش ول باشی
من نگویم که کنون با که بگرد و چه بِکش
پسرم از تو بعید است که عاقل باشی!
اغنیا اصل کباب و فقرا بوی کباب
صرفه آن است که در فکر فلافل باشی
طرح امنیت نگذاشت شوی سرگرم و
لااقل قاطی اوباش و اراذل باشی!
کاش می شد بروی بار دگر سربازی
توی خدمت عقب کسب فضائل باشی
چند سالی تو بگردی پی بابا ننه ات
گاه چون هاچ و حنا، گاه تو چون نِل باشی
نشنوم اینکه پیِ جنس مخالف رفتی
یا که بر جنس موافق متمایل باشی!
دخترم قحط رجال است و همه می‌ترشند
سعی کن صاحب سرمایه و خوشگل باشی
زشتی ات گر ژنتیکی ست، مخور غم باید
شاهد معجزه پَن کک و ریمِل باشی
آنقدر عشوه بریزی و بمالی تا که
همه جا تابلو و نقل محافل باشی
بنشین بر لب جو، منتظر یارانه
بلکه با طرح تحوّل، متحول باشی
روزگاران غریبی است، همه گرگ شدند
نکند تکّه جامانده پازل باشی
عباس احمدی

morteza3164
Saturday 18 August 2012, 02:51 AM
با میوه و بستنی و کیک و رانی
با حداقل سه‌چار تا قربانی
ای مرد به پیشواز تو می‌آئیم
امضا فدراسیون دو میدانی
* * * * *
آن یک، مشغول خوردن و بردن شد
این مسئول شکم در آوردن شد
در عصر بخوربخور نخوردن جرم است
تکلیف من و تو خون دل خوردن شد
* * * * *
عزیز! این ملک، خاصان خصوصی‌ست
حریم مایه‌داران خصوصی‌ست
نمی‌دانی بدان بالاترین جرم
همین تشویش اذهان خصوصی‌ست
* * * * *
این قصه حدیث هرکسی خواهد شد
بحث داغ مجالسی خواهد شد
یک جمله به دست خواهی آورد آخر
«در اسرع وقت رسیدگی خواهد شد»
* * * * *
کی لحظه‌ی افسردن‌شان می‌آید
پایان دل آزردنشان می‌آید
دیدیم زمین‌خواریشان را یا رب!
کی روز زمین‌خوردنشان می‌آید؟!
محمد صالح

cerulean
Monday 5 November 2012, 09:08 AM
اهل دانشگاهم

روزگارم خوش نیست

ژتونی دارم خرده پولی،

سرسوزن هوشی

دوستانی دارم بهتر از شمر ویزید

دوستانی که همچون من مشروطند

واتاقی که همین نزدیکی است

اهل دانشگاهم

پیشه ام گپ زدن است

گاه گاهی هم مینویسم تکلیف

می سپارم به شما

تا به یک نمره بیست که در آن زندانیست

دلتان تازه شود

چه خیالی-چه خیالی- میدانم

کپ زدن بیهوده است

خوب میدانم دانشم کم عمق است

اهل دانشگاهم

قبله ام آموزش-

جانمازم جزوه

مهرم میز

عشق از پنجره ها می گیریم

همه ذرات مخ من متبلور شده است

پدرم وقتی رفت پاسبان ها همه استاد شدند

استاد از من پرسید چند نمره زمن میخواهی ؟

من از او پرسیدم دل خوش سیری چند

پدر م استاتیک را از بر داشت

و کوئیز هم میداد

درس ها را آن روز حفظ می کردم در خواب

امتحان چیزی بود مثل آب خوردن

خوب یادم هست درسی بی رنجش میخواندم

نمره بی خواهش می آوردم

تا معلم پارازیت می انداخت

همه غش می کردند

من کسی را دیدم

که برای داشتن یک نمره 10

دم دانشکده پشتک میزد

دختری را دیدم که به ترمینال نفرین می کرد

اتوبوسی دیدم پر از دانشجو و چه سنگین می رفت

اتوبوسی دیدم

کسی از روزن پنجره می گفت: کمک

سفر سبز چمن با کوکو بارش اشک

پس از نمره تک جنگ آموزش با دانشجو

جنگ دانش جویان سر ته دیگ غذا

جنگ نقلیه با جمعیت منتظران

حمله درس به مخ حذف یک درس

به فرماندهی کامپیوتر

فتح یک نمره به دست ترمیم

فتح یک نمره به دست استاد

مثل یک لبخند در آخر ترم

همه را دیدم

اهل دانشگاهم

اما نیستم دانشجو کارت من گم شده است

من به مشروط شدن نزدیکم

من در این دانشگاه چقدر مضطربم

من ندیدم هرگز یک نمره بیست

من ندیدم که کسی ترم آخر باشد

من به یک نمره ناقابل 10 خشنودم

وبه لیسانس قناعت دارم

من در این دانشگاه در سراشیب کسالت هستم

خوب میدانم که استاد کی کوئیزمیگیرد

اتوبوس کی می آید

خوب میدانم برگه حذف کجاست

هر کجا هستم باشم تریا، نقلیه،دانشکده از آن منست

رختها را بکنیم پی ورزش برویم

توپ دریک قدمی است

ونگوئیم که افتادن مفهوم بدی است

ونگوئیم کتابی که درآن فرمول نیست

وبدانیم اگر سلف نبود همگی می مردیم

وبدانیم اگر نقلیه روزی تعطیل شود همگی می مانیم

و نترسیم از حذف

وبدانیم اگر حذف نبود همگی می ماندیم

وبپرسیم کجاییم و چه کاری داریم

و نپرسیم که در قیمه چرا گوشت کم است

بد نگوییم به استاد اگر نمره تک آوردیم

کار ما نیست شناسایی مسئول غذا

کار ما شاید این است

که در حسرت یک صندلی خالی پیوسته شناور باشیم

کار ما نیست شناسایی بی نظمی ها ...














(You can see links before reply) (You can see links before reply)

vviolinn
Monday 5 November 2012, 02:00 PM
عروس وارد تالار میشه مادر شوهر میگه:
صل علی محمد بلای جونم آمد!
بعدش عروش میگه:
عقرب زهرماری،خواستی پسر نیاری!

Padma
Monday 5 November 2012, 11:27 PM
مشكل خویش بر پیر مغان بردم دوش
گفت: دنیا شده از مشكل پر،این هم روش !

- - - Updated - - -

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست؟
مدرک دیپلمم اینجاست ولی کار کجاست؟
هر کجایی که من مدرک خود را بردم
پاسخ این بود که یک پارتی پولدار کجاست؟
روز و شب هر چه دویدم پی همسر گفتند
از برای چو تویی همسر و غمخوار کجاست؟
پدر دختره تا دید مرا با فریاد
گفت اوٌل تو بگو درهم و دینار کجاست؟
خانه در جردن و شمران چه داری بچه؟
پست و عنوان و یا حجره و انبار کجاست؟
ست الماس و گلوبند زمرد که به آن
بکند دختر من فخر در انظار کجاست؟
یک عدد بنز مدل ۹۸ دو در
تا کند فیس در آن در بر اغیار کجاست؟
اعتیاد ار که نداری و سلامت هستی
برگی پاکی ژن ار دکتر و بهیار کجاست؟
هر چه فریاد زدم حرف مرا کس نشنید
که به دادم برسد؟ گوش بدهکار کجاست؟
نیست چون بهر جوان عیب اکنون حمٌالم
توی میدان بکنم باربری، بار کجاست؟
مدرک دیپلم خود را بفروشم به دو پول
ایهالناس بگویید خریدار کجاست؟

morteza3164
Tuesday 20 November 2012, 09:14 AM
You can see links before replyاگر آخرین اظهار نظر درباره سرقت 13 ثانیه‌ای این خودروی محبوب ایرانی و البته گران شده تا سقف ابتدای تولید خودروی ملی - سمند - را هم نادیده بگیریم، پراید آنقدر محاسن(!؟) دارد که بتوان در رسای آن شعر سرود.
بهترین ماشین ایرانی پراید
گرچه گاهی قاتل جانی پراید!
بینمت اکنون به هرجا و مکان
جانشین خوب پیکانی پراید
بسکه محکم هستی و سفت و قوی
مثل تانک جنگ میمانی پراید!
چشم بی پولان همه بر روی تو
چون که امید فقیرانی پراید
اغنیا سوی فراری می روند
درد ماها را تو درمانی پراید
هر کجا باشد ژیان یا که رنو
توی آنجا مثل سلطانی پراید
دارد اکنون اصغری و آتقی
مریم و مش مهدی و مانی پراید
یا که دارد بندری و ساوه ای
سیستانی و خراسانی پراید
گر که از مادرزنت سیری هنوز
هدیه اش کن بی پشیمانی پراید
من خجالت می کشم از وصف تو
بسکه داری حسن پنهانی پراید

Padma
Tuesday 20 November 2012, 04:16 PM
اینو حتما شنیدید...





آنکس که بداند و بداند که بداند

اسب شرف از گنبد گردون بستاند





آنکس که بداند و نداند که بداند



بيدار کنيدش که بسی خفته نماند



آنکس که نداند و بداند که نداند



لنگان خرک خويش به منزل برساند




آنکس که نداند و نداند که نداند




در جهل مرکب ابدالدهر بماند!



(ابن یمین)








و حالا...





آنکس که بداند و بداند که بداند



بايد برود غاز به به صحرا بچراند!





آنکس که بداند و نداند که بداند




بهتر برود خويش به گوری بتپاند!





آنکس که نداند و بداند که نداند




با پارتی و پول خر خويش براند!





آنکس که نداند و نداند که نداند




بر پست رياست ابدالدهر بماند!

morteza3164
Monday 26 November 2012, 06:27 PM
«پسر برتر از دخترآمد پدید» پسر جمله را گفت و چیزی ندید
نگو دخترك با یكی دسته بیل سر آن پسر را شكسته جمیل
بگفتا:«جوابت نباشد جز این نگویی دگر جمله ای این چنین
وگرنه سر و كار تو با من است كه دختر جماعت به این دشمن است.»
پسر اندكی هوشیاری بیافت سرش چون انار رسیده شكافت
پسر گفتش:«ای دختر محترم كه گفته كه من از شما بهترم؟!!!
كه دختر جماعت به كل برتر است ز جن تا پری از همه سر تر است
پسر سخت بیجا كند، مرگ بید كه برتر ز دختر بیاید پدید!»
پس آن ضربه خیلی نشد نابه جا كه یك مغز معیوب شد جابه جا
بعد از رفتن اون دختر پسره اشعار زیر را سرود:
من ندارم زن و از بی زنیم دلشادم ........از زن و غر زدن روز و شبش آزادم
نه کسی منتظرم هست که شب برگردم........ نه گرفتم دل و نه قلوه به جایش دادم
زن ذلیلی نکشم هیچ نه در روز و نه شب...... نرود از سر ذلت به هوا فریادم
"هر زنی عشق طلا دارد و بس٬ شکی نیست".... نکته ای بود که فرمود به من استادم
شرح زن نیست کمی٬ بلکه کتابی است قطور..... چه کنم چیز دگر نیست از آن در یادم
هر کسی حرف مرا خبط و خطا می خواند .....محض اثبات نظرهای خودم آمادم(!)
زن نگیر - از من اگر می شنوی- عاقل باش! .....مثل من باش که خوشبخت ترین افرادم
مادرم خواست که زن گیرم و آدم گردم...... نگرفتم زن و هرگز نشدم من آدم!
هیچ کس نیست که شیرین شود از بهر دلم....... نه برای دل هر دختر و زن فرهادم
الغرض زن که گرفتی نزنی داد که:....... "من از چه رو در ته این چاه به رو افتادم؟"

sarveazad
Thursday 14 February 2013, 07:01 PM
خری آمد بسوی مادر خویش بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش

برو امشب برایم خواستگاری اگر تو بچه ات را دوست داری

خر مادر بگفتا ای پسر جان تو را من دوست دارم بهتر از جان

ز بین این همه خرهای خوشگل یکی را کن نشان چون نیست مشکل

خر از شادمانی جفتکی زد کمی عرعر نمود و پشتکی زد

بگفت مادر به قربان نگاهت به قربان دو چشمان سیاهت

خر همسایه را عاشق شدم من به زیبائی نباشد مثل او زن

بگفت مادر برو پالان به تن کن برو اکنون بزرگان را خبر کن

به آداب و رسومات زمانه شدند داخل به رسم عاقلانه

دو تا پالان خریدند پای عقدش یه افسار طلا با پول نقدش

خریداری نمودند یک طویله همانطوری که رسم است در قبیله

خر عاقد کناب خود گشائید وصال عقد ایشان را نمائید

دوشیزه خر خانم آیا رضائی به عقد این خر خوش تیپ در آیی

یکی از حاضرین گفتا به خنده عروس خانم به گل چیدن برفته

برای بار سوم خر بپرسید که خر خانم سرش یکباره جنبید

خران عرعر کنان شادی نمودند یونجه کام خود شیرین نمودند

به امید خوشی و شادمانی برای این دو خر در زندگانی

sarveazad
Thursday 14 February 2013, 07:52 PM
You can see links before reply
اگر آخرین اظهار نظر درباره سرقت 13 ثانیه‌ای این خودروی محبوب ایرانی و البته گران شده تا سقف ابتدای تولید خودروی ملی - سمند - را هم نادیده بگیریم، پراید آنقدر محاسن(!؟) دارد که بتوان در رسای آن شعر سرود.
بهترین ماشین ایرانی پراید
گرچه گاهی قاتل جانی پراید!
بینمت اکنون به هرجا و مکان
جانشین خوب پیکانی پراید
بسکه محکم هستی و سفت و قوی
مثل تانک جنگ میمانی پراید!
چشم بی پولان همه بر روی تو
چون که امید فقیرانی پراید
اغنیا سوی فراری می روند
درد ماها را تو درمانی پراید
هر کجا باشد ژیان یا که رنو
توی آنجا مثل سلطانی پراید
دارد اکنون اصغری و آتقی
مریم و مش مهدی و مانی پراید
یا که دارد بندری و ساوه ای
سیستانی و خراسانی پراید
گر که از مادرزنت سیری هنوز
هدیه اش کن بی پشیمانی پراید
من خجالت می کشم از وصف تو
بسکه داری حسن پنهانی پراید



پراید رسید به زانتیا
مهدی بیا مهدی بیا

morteza3164
Sunday 28 April 2013, 11:35 AM
شعر طنز اجتماعی از محمد جاوید

You can see links before reply

پریشب همسرم با داد و فریاد
زجا بر خاست و آواز سرداد:

كه پیدا كرده ام گمگشته ام را
همانی را كه گم كردم فلان جا

همان كه بیست سال پیش لابد
كادو دادی به من روز تولد

همان كه بابت گم كردن آن
قسم خوردم برای تو به قرآن

همان كه بابتش با آه و زاری
زجیبت رفت ده تا یك هزاری

همان دُری كه صد تایش اگر بود
دل من با تو از غم بی خبر بود

خدا را شكر بعد از این همه سال
به ما بیچاره ها رو كرده اقبال

اگر فردا بری آن را به بازار
یقینن می دهندت پول بسیار

و یك میلیون و اندی پول رایج
رود در جیب تو بهر حوائج

شوی میلیونر از الطاف دولت
خدا را شكر از این ناز ونعمت

بگیر این سكه را ای مرد خوشبخت
كه تا گردد خیالت كاملن تخت

به خنده گفتمش كه خوش خیالی
تو هم مانند او حالی به حالی

برای روغن و گوشت و حبوبات
سه كیلو پسته، یك جعبه شكولات

برای روسری و كیف و شلوار
وآن چه هست مایحتاج سركار

گمانت سكه ی گمگشته كافی است؟
و یا این كه نه ،خیلی هم اضافی است؟!

به جان حضرت آقای "جاوید"
نكن در این قضیه هیچ تردید

كه ده تا از همین زرد قرشمال
اگر پیدا كنی باری به هر حال

ندارد ارزش آن ده هزاری
كه دادم بابتش با آه و زاری

بخوان یك فاتحه یا جزء قرآن
برای پول ملی از دل و جان

morteza3164
Sunday 12 May 2013, 10:29 AM
یه روز خدا میخواس بیــــــــــــــــاد بشینه

آدم و حــــــــــــــــوّا رو بیــــــافــــــرینــه

وقتی اومد مشغــــــــــول کـــــارش بشه
خــــــواس یه فرشته دستیــــــارش بشه

تو جرگه ی فرشته هــــــــــــــــا نگا کرد
از تـــــــو اونـــــــــا یه کـــار گـر جدا کرد

گف: برو ظرفــــــــــــــو پُر خاک رُس کن
آب ام بریز یه خـــــــــــــورده گل درُس کن
فرشته با کمـــــــــــــــــــــــ ال میل پا شد
برای تعظـــــــــــــــــــــی م یه ذرّه تــــا شد

بـــــا هیکل قشــــنگ و خـــوش قـــواره
فُــــرغــونــو ور داش بره خــــــــاک بیـاره

فـــــرشته هه خاکــــارو آوُرد نشست
هر چی تونس تو خــــاک رُس آب بست

همـــــــینه کـــــه جنس بشـــــــر خرابه
دو ســــوّم کُـــــــــــــــلّ وجـــودش آبه

اگه یه جاش سفته هـــــزار جاش شُله
تقصیـــر اون فــــــــــرشته ی مُنــگُـله

خلاصه ، کــــــــــــــار گل به آخــر رسید
میگن خدا یه ذرّه ام تــــــــــــــوش دمید

به خــــــــــــــاطر همینه یک عــــــالمه
هــــــــــــــــوا تـوی کـــــلّه ی این آدمه

نمی دونم خدا چه قــــصدی داشـــــته
که آدمـــــــــــارو سر کـــــار گـــذاشته

از ســــر طـــــــعنه گفته بــــاریکـــــــالا
جدی نگفـــته ، شوخی کــــــــرده والا

خودش میگه بشر هبـــــــوط کــــــــرده
بـــــــــا کلّه رو زمین سقــوط کـــــــرده

میگن مُخِش حســـــــابی ضربه خورده
خــــــــوبه کــــه زنده مـــونـده و نمُـرده

امــــــا حــــــــــــالا همـین خُل و دیوونه
فک میکـــــنه خـدای دنیــــــــــــــــا اونه

بشرمث یه مــــــــــــاهی توی برکه س
فک می کنه دنیــــــــا همیـــــــنه و بس

اون که به برکــــــه ی خــــــودش راضیه
محـــــــــــاله کـه بفهمه دریــــا چـیه

پـــــــــــاشو برو تو آسمونــــــــــا یه سر
تلسکــــــــــوپ ام اگــــــه تـونستی ببـر

برو یه چنتــــــــــــا کهکشــــــو نو رد کن
زمینـــــــــو از اونجــــــــــا بشین رصدکن

زمین به قــــــــــــــــدٌِّ یه ســــر سوزنه
بشــــــــر یه صــــــــــــد هــــــزارم ارزنه

میتونی اون بـــــــــــــالا یه کــــم بشینی
دیکتـــــاتــــــورای کـــــــــــــوچیکو ببینی

به کـــــار آدمــــــــــــــــــا از اون بلـندی
هی بزنی به روی پـــــــــــــــــات بخـندی

الان تــــــــــا اونجـــــایی که یـاد بنــده س
شــــــیر اگـــــه آدم بُکُــــــشه درنــده س

امّــــــــا از اونجــــــــــــایی کـــه عقل داره ـ
آدم اگـــــه شـــــــیر بُکُــشه ، شکـــــــاره

هی به خـــــــودش نمره ی عـــالی میده
جــــو نـــورا رو گــــــوشمــــــــــــالی میده

الاغ بد بختـــــــــــو بــــــــه هـر بهــــــــونه
رونشــــــو می بنده به تـــــــــــــازیــــــون ه

خدا وکیــــــــــلی راحــــــــــــــته براتــــون؟
زنگــــــوله بندازن تو گردنــــــا تــــــــون؟

قبیله تون تو جــــــــــاده هـــــــا قطار شه
شتر بیــــــــــاد رو کولـــــــتون سـوار شه؟

خدا اگه ببینه شــــــیر تــــــــو شـــــــــیره
ممکـــــنه عقلــــو از بشــــر بگــــــــــیره

بشینه از روی حســــــــــاب و نقـــــشه
عقل مـــارو به حیــــــــوونـــــــــا ببخـــشه

یه روزصُب ازخواب پامیشی می بیــــــنی
بشر دوبـــاره رفته غــــــار نشیـــــــنی

دیگــــه بــــــــــاید تـــــرک تجمّـل کنی
هر چی کـــــــه پیش میـــــاد تحمل کنی

ببـــر اومده دنیــــارو دس گــــــــــرفته
حقّـــشو از آدمــــــا پس گـــــــــــرفــــته

امّـــــا تــــــو روحت ام خبـــــــر نـــــــداره
بُلن میـــشی بـــــــازم میــــــری اداره

میری تـــــــوی اُطـــــــــــــاق تــر تمـیزت
می بینی خـــــر نشسته پشت مـیــزت

به جــــــــان تــــو جنــــــــاب خر حقّشه
حقّـــشه کــــــــــه مدیــــــــر کُـلّت بشه

شک نـــــــدارم ، اگـــه دو روز بگــذره
میگن این از قبــــــلیـه بهتـــــر تـــــــره
---------------------
شیــــر اگــــــــه پستی بپـذیره ، آنی
دنیـــــا میــــشه یــــه جنگل جهــانی

جـــــونـــورا صــــــــــــاحب قدرت میشن
جنگـــا دیگه فقـــــــــط میشه تن به تن

تفــــنگــارو جــــم می کنـــــن دو روزه
می بــــرن و می چیـــنـنش تـــــو مـوزه

بـــــــــرای اینــــکه روز خــــوش ببـینن
سـلاح هســــته ای رو ور می چیـنن

لبــاس قــانـــــونـــــــــو بـه تن می کنن
خوردن گـــوشــــــــــتو قدغن می کنن

وقتی ببـــــینی چـــــــــــــــاره ای نداری
میـــــری می افتی به گیــــاه خـــــواری

می بیـنی آدمـــــــــــــا کنــــــار خـــــرن
دارن بــــاهم تــــــــــوی چمن می چرن

یــــــــه دفـعه ای ممکنه روبـــــــاه شَل
بشه رئیس ســــــازمـــــــــــــان ملـــل

کــــــــــــاپیــــتولاس یونِ بشر بــــاطـله
کسی شپش هـــــم بُکُـــــشه قــــاتله

ممکنه طبق مصلحت مــوش کـــــــــور
بشه تو این دنیـــــــــا رئیـس جمهـــور

نگو کــــه موش کـــور ســــــــواد نداره
میگیم یکی بــــــره بـــــــراش بیـــــاره

یه دونــــــــه دکتــــــرای آکـــسفوردی
یکی دو دست هم لبــــــــــاس لرُدی

لبــــاســـارو تنش کنـه مـــــاه میشه
رئیس جمهور چی چیه، شاه میشه

میای خونه خورد و خمــیر و خسـته
می بینی کرگدن به جـــات نشسته

رو مبلتـــــون یــــه پنگــــــوئن لمـیده
یه گـــــــوشه هــم الاغ دراز کشیده

اون طرف ام بـــــو قلمون یه کــــاره
رفته نشسته پــــــــــای مــــــاهواره

بیـــــایم از این به بعد عــــادت کنیم
حقـوق حیــوونــو رعـــــــــایت کنیم

دیگه رو حقٌ مــــــــورچه پــا نذاریم

برای سوسکا دمــــپایی نیـــــــاریم

morteza3164
Saturday 22 June 2013, 03:15 PM
خانمــی با همســــــرش گفــت اینچنیـــــن :
کای وجــــــودت مــــایه ی فخـــــر زمیــــــن !
ای که هستـــی همســـری بس ایــــده آل !
خواهشــــی دارم .. مکُــــن قال و مقـــــال !
هفــــت سیـــــن تازه ای خواهــــــم ز تـــــو
غیـــــــر خرج عیـــــد و ... غیــــر از رختِ نو
"سین" یک ، سیّاره ای ، نامــــش پـــــراید
تا برانـــــــــم مثـــــــل بـــــرق و مثــــــل باد
"سین" دوم ، سینــــه ریـــــزی پُر نگیـــــــن
تا پَــــرَد هــــوش از سر عمّـــــه شهیــــن !
"سین" سوم ، یک سفـــــر سوی فـــــرنگ
دیـــــــــدن نادیــــــــده هـــــــای رنـگ رنـگ
"سین" چارم ، ساعتی شیـــــک و قشنگ
تا که گویـــــم هست سوغـــات فرنــــــگ !
"سین" پنجـم ، سمــــع دستـــورات مــن !
تا ببالــــــم مـــــن به خــود ، در انجمــــن !
....
آنگه ، آن بانـــــو ، کمـــــــی اندیشــــه کرد
رندی و دوز و کلَـــــــــک را پیشــــــــه کرد !
گفــــــت با ناز و کرشمـــــه ، آن عیـــــال !!
من دو "سین" کم دارم ، ای نیکـو خصال !
....

گفت شویش : من کنــــــــــون یاری کنم
با عیال خویـــــــــش ، همکـــــاری کنم !!
"سین" ششم ، سنگ قبـــری بهر من !
تا ز من عبـــــــرت بگیرد مـــــــــرد و زن !
"سین" هفتم ، سوره ی الحمد خوان ...
بعد مرگــــــم ، بَهر شــــوی بی زبان !!!