عشق...

[sara]

بارقه ای است از ملکوت،
اخگری از آن آتش جاویدان.

لرد بایرون


شاه کلید دروازه های شادمانی است.

الیور وندل هولمز


حیات ثانی است ؛به قلمرو روح رهنمون است.
به هر شریانی گرما می بخشد و
در هر ضربانی می تپد.
جوز�? ادیسون

[sara]

پگاه ا�?سون گر تمامی دلهاست.


آل�?ونس ماری لوئیز دلامارتین

زیبایی روح است.


سنت اگوستین

[Majed]

عشق از 3 حر�? تشکیل شده
عین شین قا�? اینجوری تعری�? شده
علاقه شدید قلبی معنی شده
دوست داشتن با عشق درگیر شده
.........

[Majed]

گاهی وقت ها سکوت سرشار از چه ناگ�?ته هاییست گاهی وقت نگاه سرشار از �?ریاد است ولی �?قط لبخند وباز هم لبخند و نمی دانم تا کی باید بخندم؟؟؟ دلم برای نگاهش دوباره لک زده است وبی خیال که عمری به من کلک زده است قمارعشق و این همه شکست تکراری دوباره بی بی دل را حری�? تک زده است عجیب علت جیغ مرا نمی �?همند خودش به زخم سکوت لبم نمک زده است ولم کنید که دیگر نمی توان خ�?ه کرد کسی که حر�? دلش را به قاصدک زده است یکی دوبار صدا زد عبورکن شاعر شعور در پس ای

[sara]

نشان ابدیت است :تمامی مرزهای زمان را در می نوردد:
سراسر یادمان یک آغاز را پاک و تمامی ترس یک پایان را محو می سازد.

مادام د استیل

[sara]

عشق ایثار چیزی بیش از تمامی خود است،
تنها در طلب لبخندی کوچک.

[sara]

عشق هرجا رو کند آنجا خوش است
گر به دریا ا�?کند دریا خوش است
گر بسوزاند در آتش دلکش است
ای خوشا آن دل که در این آتش است
تا بینی عشق را ایینه وار
آتشی از جان خاموشت برآر
هر چه می خواهی به دنیا نگر
دشمنی از خود نداری سخت تر
عشق پیروزت کند بر خویشتن
عشق آتش می زند در ما و من
عشق را دریاب و خود را واگذار
تا بیابی جان نو خورشیدوار
عشق هستی زا و روح ا�?زا بود
هر چه �?رمان می دهد زیبا بود

[sara]

عشق آن نیست که به هم خیره شویم
عشق آن است که هر دو به یک سو بنگریم

[sara]

عشق یعنی شب نخ�?تن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی در جهان رسوا شدن
عشق یعنی سست و بی پروا شدن
عشق یعنی دیدن بر در دوختن
عشق یعنی در �?راقش سوختن
عشق یعنی سوختن یا ساختن
عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی قطعه ی شعری نا تمام
عشق یعنی بهترین حسن ختام

[sara]

عشق چيست ؟
عشق دانش است . دانش و �?رهنگ است توامان و آن كس كه از اين دو بي بهره است تواناي عشق ورزيدن ندارد عشق دلپذير ترين جهان بيني آدمي است آن جهان بيني نجيب و جليل كه از آغاز تاريخ انسان تا كنون جانهاي شي�?ته بسياري براي بر پاداشتن جهاني شايسته و بايسته ي آن كوشيدند و جان باختند براي :
روزي كه كمترين سرود بوسه است
و هر انسان
براي هر انسان
برادريست
روزي كه ديگر درهاي خانه شان را نمي بندند
ق�?ل ا�?سانه اي است و قلب براي زندگي بس است
عشق �?روتن است عشق �?روتني است از ياد نبريم كه درسرتاسر زندگي خود هرگاه به انسان والايي شايسته ي عشق برخورده ايم نخستين خصلت برجسته اي كه در او يا�?ته ايم �?روتني او بوده است و هر قدر درجه ي دانش و �?رهنگ وي بالاتر به همان نسبت �?روتني او نيز ا�?زونتر است
پس عشق را با اين نخستين خصلت بزرگ و خجسته مي توان بازشناخت عشق نيكي است عشق همه ي نيكي هاي جهان را در خود جمع دارد و به همين سبب نيرومند است به سبب همين نيرومندي است كه مهربان و ايثارگر است و به عكس دمي به اين سنگين دلان و ستمكارگان ا�?سار گسيخته ي سرتا سر جهان بنگريد كه سنگين دلي و ستمكارگي آنان به رغم نيرومندي ظاهريشان حاصل ضع�? و پلشتي آنهاست

[fanoos]

عشق از ازلست و تا ابد خواهد بود
جوينده عشق بي عدد خواهد بود
�?ردا كه قيامت آشكارا گردد
هر دل كه نه عاشق است رد خواهد بود

ابوسعيد ابوالخير

[fanoos]

براي اينكه عمق عشق را در قلب خود تجربه كنيد ببينيد آنان را كه تحملشان برايتان دشوار است چه اندازه دوست داريد

وين داير

[moomak]

یا علی
بلای شیرین آسمانی

[diamond_sh]

عشق يعني بزرگ كردن يك چيز به اندازه دنيا و كوچك كردن دنيا به انداره يك چيز

[Majed]

عشق یعنی حاصل جمع وجود
عشق یعنی عشق. یعنی یا علی

[kaka]

عاقلان نقطه ي پرگار وجودند ولي

عشق داند كه در اين دايره سرگردانند

[Majed]

گفتم به غیر عشق چه باشد گناه من
گفتند زندگانی عاشق گناه اوست

[zizigooloo]

عشق یعنی اون چیزی که دیگه اصلش و پیدا نمیکنی.....

[sara]

خوشا عشق و خوشا ناکامی عشق
خوشا رسوای و بدنامی عشق
خوشا عاشق شدن اما جدایی
خوشا عشق و نوای بی نوایی

[fanoos]

عشق یعنی جانمازی پر ز عطر

یک خیال پاک و معصوم وقشنگ

[sara]

عشق است که بی زلزله و غلغله نیست
گرره نبری بجان،جای گله نیست
این را نرفت هر که سر ننهاد
گویا که در این قافله سر قافله نیست

[hichnafar]

You can see links before replyنه یک دنیا هوش، و نه یک دنیا قدرت تخیل، هیچ یک به تنهایی، و نه حتی با یکدیگر، قادر به خلق نبوغ نیستند. عشق، عشق، عشق، این است روح نبوغ.
موتسارت

[akanani]

عشق هالی است اهورائی که آغازش . پایان و پایانش آغاز است .

[hichnafar]

عشق دیدنی نیست، مگر وقتی که ما را ترک می کند.شاعر و منتقد انگلیسی-آستین دابسون

[sara]

عشق چیست؟
ای که می پرسی نشان عشق چیست؟
عشق چیزی جز ظهور مهر نیست.

عشق یعنی مهر بی چون و چرا
عشق یعنی کوشش بی ادعا
عشق یعنی مهر بی اما،اگر
عشق یعنی رفتن با پای سر
عشق یعنی دل تپیدن بهر دوست
عشق یعنی جان من قربان اوست
عشق یعنی خواندن از چشمان او
حرف های دل،بی گفت وگو
عشق یعنی عاشق بی زحمتی
عشق یعنی بوسه ی بی شهوتی
عشق، یار مهربان زندگی
بادبان و نردبان زندگی
عشق یعنی دشت گلکاری شده
در کویری چشمه ای جاری شده
یک شقایق در میان دشت خار
باور امکان با یک گل بهار
در خزانی برگریزو زرد و سخت
عشق،تاب آخرین برگ درخت
***********
عشق یعنی روح را آراستن
بی شمار افتادن و برخاستن
عشق یعنی زشتی زیبا شده
عشق یعنی گنگی گویا شده
عشق یعنی مهربانی در عمل
خلق کیفیت به کندوی عسل
************
عشق گل به جای خار باش
پل به جای این همه دیوار باش
عشق یعنی یک نگاه آشنا
دیدن افتادگان زیر پا
زیر لب باخود ترنم داشتن
بر لب غمگین تبسم کاشتن
عشق،آزادی،رهایی،ایمنی
عشق،زیبایی،زلالی،روشنی
عشق یعنی تنگ بی ماهی شده
عشق یعنی ماهی راهی شده
عشق یعنی آهویی آرام و رام
عشق صیادی بدون تیرو دام
عشق یعنی برگ روی ساقه ها
عشق یعنی گل به روی شاخه ها
***************
عشق یعنی از بدی ها اجتناب
بردن پروانه از لای کتاب
در میان این همه غوغا و شر
عشق یعنی کاهش رنج بشر
ای توانا،ناتوان عشق باش
ای دلاور،دل بدست آورده باش
در دل آزرده منزل کرده باش
عشق یعنی تشنه ای خود نیز اگر،واگذاری آب را بر تشنه تر
عشق یعنی ساقی کوثر شدن
بی پرو بی پیکر و بی سر شدن
عشق یعنی خدمت بی منتی
عشق یعنی طاعت بی جنتی
گاه بر بی احترامی احترام
بخشش و مردی به جای انتقام
عشق را دیدی خودت را خاک کن
سینه ات را در حضورش چاک کن
عشق آمد خویش را گم کن عزیز
قوتت را قوت مردم کن عزیز
*************
عشق یعنی مشکلی آسان کنی
دردی از درمانده ای درمان کنی
عشق یعنی خویشتن را گم کنی
عشق یعنی خویشتن گندم کنی
عشق یعنی نان ده و از دین مپرس
در مقام بخشش،از آیین مپرس
هرکسی اورا خدایش جان دهد
آدمی باید که او را نان دهد
در تنور عاشقی سردی مکن
در مقام عشق نامردی نکن
لاف مردی می زنی،مردانه باش
در مسیر عاشقی افسانه باش
دین نداری مردمی آزاده باش
هرچه بالا می روی افتاده باش
در پناه دین دکانداری مکن
چون به خلوت می روی کاری مکن
***********
عشق یعنی ظاهر باطن نما
باطنی آکنده از نور خدا
عشق یعنی عارف بی خرقه ای
عشق یعنی بنده ی بی فرقه ای
عشق یعنی آنچنان در نیستی
تا که معشوقت نداند کیستی
عشق یعنی رذهن زیبا آفرین
آسمانی کردن روی زمین
عشق گوید مست شو گر عاقلی
از شراب غیر انگوری ولی
هر که با عشق آشنا شد مست شد
وارد یک راه بی بن بست شد
کاش در جامم شراب عشق باد
خانه جانم خراب عشق باد
هر کجا عشق آید و ساکن شود
هرچه ناممکن بود ممکن شود
در جهان هر کار خوب و ماندنی است
رد پای عشق در او دیدنی است
شعرهای خوب دیوان جهان
سر عشق است و سرود عاشقان
((سالک)) آری،عشق رمزی در دل است
شرح و وصف عشق،کاری مشکل است

عشق یعنی شور هستی در کلام
عشق یعنی شعر ،مستی،والسلام.


مجتبی کاشانی

[sara]

عشق يعني گم شدن در كوي دوست... هر چه در دل ارزوست... يك تبسم يك نگاه... تكيه گاه و جان پناه

[hichnafar]

هر زیبایی را چشمی هست که ببیند. هر حقیقتی را گوشی هست که بشنود و هر عشقی را قلبی هست که بپذیرد. ایوان پاتین-ریاضیدان روسی

[hichnafar]

عشق کلید شهر قلب است به شرط آن که قفل دلت هرز نباشد که با هر کلیدی باز شود

[hichnafar]

عشق حقیقی مثل روح است ، افراد زیادی درباره ی آن صحبت می کنند ، ولی تعداد معدودی آن را دیده اند .

[hichnafar]

عشق ورزیدن ، خود درس زندگی است .
عشق مانندگل سرخ است ،می تواندپرازشکوفه شودیابه آرامی بمیرد.

[Majed]

عشق ورزیدن آسان است.. درست عشق ورزیدن است که به عشق معنا میدهد

[hichnafar]

عشق واقعی همچون زیارت است . وقتی اتفاق می افتد که بدون برنامه ریزی قبلی طلبیده شود ولی کمیاب است زیرا اکثر مردم برنامه ریزهای ماهری هستند .

[hichnafar]

عشق زمانی واقعی است که از قلب انسان برخیزد نه زمانی که بر زبان جاری شود .
عشق مانند یک الا کلنگ پر فرازونشیب است.تورابه مسیر دیگر منحرف نخواهد کرد وبا تمام فرازو نشیب هایش به مقصد خواهد رساند.

[akanani]

عشق يعني همچو من شيدا شدن

[sara]

ز عشق از هر چه برتر می توان شد
خدا گرنه،پیمبر می توان شد

[موفقیت online]

در عشق خانقاه و خرابات فرق نیست
هرجا که هست پرتو روی حبیب هست

[sara]

You can see links before reply

[hichnafar]

عشق نردبانی است که می تواند توراازفرش به عرش ببرد یاازعرش به فرش !

[perlman]

عشق از ديدگاه معلمين
دبير زيست:عشق مرضی است که ميکروب آن از راه چشم وارد بدن ميشود.
دبير شيمی:عشق تنها اسيدی است که در قلب اثر دارد.
دبيردينی:عشق يک موهبت الهی است که خداوند برای بندگانش هديه کرده است.
دبير رياضی:نسبت عشق به بدن مثل نسبت خون است به بدن.
دبير فيزيک:جوان مانند آهنربايی است که هر عشقی را به طرف خود جذب ميکند.
دبير ادبيات:عشق بايد مثل عشق ليلی و مجنون پاک باشد.
دبير ورزش:عشق يک توپ فوتبال است که به دروازه ی هر قلبی اصابت ميکند!!!

عشق: سرطان دوست داشتن است. عشق: عقد دائمي ما با غربت است.
عشق :شماره تلفني است كه سالها به دنبال آن مي گرديم. عشق: آمپول ب كمپلكس
معرفت است.
عشق: اتوباني است كه تا ته ابديت مي رود
:ilovemusic:

[hichnafar]

اگر عشق، ارتفاع داشت
من زمین را در زیر پای خود داشتم
و تو هیچگاه عزم صعود نمیکردی
آنگاه شاید پرچم کهربایی مرا در قله ها
به تمسخر میگرفتی

[خان]

بهترین چیز رسیدن به نگاهیست که از حادثه عشق تر است.

[Majed]

عشق یعنی لایق مریم شدن

عشق یهنی با خدا همدم شدن

عشق یعنی جام لبریز از شراب

عشق یهنی تشنگی یعنی سراب

عشق یعنی خواستن و له له زدن

عشق یعنی سوختن و پرپر زدن

عشق یعنی حسرت شبهای گرم

عشق یعنی یاد یک رویای گرم

عشق یعنی......

[Majed]

عشق يعني با تو خواندن از جنون

عشق يعني سوختنها از درون،

عشق يعني سوختن تا ساختن ،

عشق يعني عقل و دين را باختن ،

عشق يعني دل تراشيدن ز گل ،

عشق يعني گم شدن در باغ دل ،

عشق يعني تو ملامت کن مرا،

عشق يعني مي ستايم من تو را ،

عشق يعني در پي تو در به در ،

عشق يعني يک بيابان درد سر،

عشق يعني با تو آغاز سفر ،

عشق يعني قلبي آماج خطر،

عشق يعني تو بران از خود مرا ،

عشق يعني باز مي خوانم تو را ،

عشق يعني بگذري از آبرو ،

عشق يعني کلبه هاي آرزو،

عشق يعني با تو گشتن هم کلام،

عشق يعني شاخه اي گل در سبد ،

عشق يعني دل سپردن تا ابد ،

عشق يعني سروهاي سر بلند ،

عشق يعني خارها هم گل کنند،

عشق يعني تو بسوزاني مرا ،

عشق يعني سايه بانم من تو را ،

عشق يعني بشکني قلب مرا ،

عشق يعني مي پرستم من تو را،

عشق يعني آن نخستين حرفها ،

عشق يعني در ميان برفها،

عشق يعني ياد آن روز نخست ،

عشق يعني هر چه در آن ياد توست،

عشق يعني تک درختي در کوير ،

عشق يعني عاشقاني سر به زير،

عشق يعني بگذري از هفت خان ،

عشق يعني آرش و تير و کمان ....

[hichnafar]

سوگند به شبنم هایی که پیش از بیدار شدن خورشید به دنیا می آیند و به

گلهایی که خوشبوتر از همه خاطره های زمین هستند از عشق گفتن و نوشتن

آسان نیست.

عشق کوچه ایی است که آهنگ اشتیاق قلبها را می توان در آن شنید. عشق

افقی است آبی که نگاه بارانی عاشقان به آن دوخته شده است. عشق نفسهای

کودکی شادمان است که از غصه های ریزو درشت عالم چیزی نمی داند.

تو از عشق چه می دانی؟

اولین بار عشق را کجا دیدی؟

چه وقت با او حرف زدی؟

چه کسی به تو گفت: عشق چه رنگی است؟

عشق گاهی به رنگ آسمان است و گاهی به رنگ پرهای پرستویی که به دنبال

آشیان می گردد و گاهی دیگر به رنگ آرزوهایی که در قلبهایمان پنهان کرده ایم.

من از عشق وضو می سازم. من با عشق نماز می خوانم. من در عشق غرق

می شوم.
من بی عشق در کنج قفسی که میله هایش از حسرت است

می پوسم.
من بی عشق میمیرم.

با عشق می توان حرف زد . با عشق می توان راه رفت با عشق می توان

همه دیوار ها را برداشت و به جای آن پنجره کاشت.

سوگند به چشمهای تو...

سوگند به چشمهای تو که همیشه بیدارند بزرگترین درس هستی جز این دو

حرف نیست:

بی عشق نمی توان زیست...

[perlman]

عشق از ديدگاه معلمين
دبير زيست:عشق مرضی است که ميکروب آن از راه چشم وارد بدن ميشود.
دبير شيمی:عشق تنها اسيدی است که در قلب اثر دارد.
دبيردينی:عشق يک موهبت الهی است که خداوند برای بندگانش هديه کرده است.
دبير رياضی:نسبت عشق به بدن مثل نسبت خون است به بدن.
دبير فيزيک:جوان مانند آهنربايی است که هر عشقی را به طرف خود جذب ميکند.
دبير ادبيات:عشق بايد مثل عشق ليلی و مجنون پاک باشد.
دبير ورزش:عشق يک توپ فوتبال است که به دروازه ی هر قلبی اصابت ميکند!!!


عشق: سرطان دوست داشتن است. عشق: عقد دائمي ما با غربت است.
عشق :شماره تلفني است كه سالها به دنبال آن مي گرديم. عشق: آمپول ب كمپلكس
معرفت است.
عشق: اتوباني است كه تا ته ابديت مي رود


خدا تنها معشوقي است كه عاشقاني دارد كه هيچ يك از بودن ديگري ناراضي نيست و هيچگاه يكي از آنها معشوقش را تنها براي خود نمي خواهد

[perlman]

لحظه ديدار نزديك است

باز من ديوانه ام ، مستم

باز ميلرزد، دلم، دستم

باز گوئي در جهان ديگري هستم

هاي! نخراشي بغفلت گونه ام را تيغ

هاي، نپرسي صفاي رلفزم را دست

و آبرويم را نريزي، دل

اي نخورده مست

لحظه ديدار نزديك است

[hichnafar]

در عشق هیچ خطری وجود ندارد و تو خود این را خواهی آموخت هزاران سال است که آدمیان یک دیگر را جست و جو کرده اند و یک دیگر را یافته اند

کوئیلو

[kaka]

اینم عشق ازنگاه بچه ها...:4:

گروهی از متخصصین در یک تحقیق ، سوالی را از گروهی کودک خردسال پرسیده بودند. پاسخ هایی که بچه ها دادند ، عمیق تر و متفکرانه تر از تصورات بود. سوال این بود :

عشق یعنی چه؟

کارل (۵ ساله) : عشق ، وقتیه که شما برای خوردن غذا می رین بیرون
و بیشتر سیب زمینی سرخ شده خودتون رو به دوستتون می دین ،
بدون این که ازش انتظار داشته باشین کمی از غذای خودش رو بده به شما !
مارک (۶ ساله) : وقتی کسی شما رو دوست داره ، اسم شما رو متفاوت
از بقیه می گه . وقتی اون شما رو صدا می کنه احساس می کنید که اسمتون
از جای مطمئنی به زبون اورده شده .
کریستی ( ۶ ساله) : عشق یعنی وقتی که مامان من برای بابام قهوه
درست می کنه و قبل از این که اون رو به بابا بده ، امتحانش می کنه
تا مطمئن بشه که طمعش خوبه !
بابی (۷ ساله) : اگه می خوای دوست داشتن رو بهتر یاد بگیری ،
باید از دوستی که بیشتر از همه ازش متنفری شروع کنی.
نیکلا (۷ ساله) : عشق ، اون موقع ست که تو به پسره می گی از لباسش
خوشت اومده ، بعد اون ، هر روز می پوشتش !
نوئل (۷ ساله) : عشق مثل یه پیرمرد کوچولو و یه پیرزن کوچولو می مونه که هنوز
با هم دوست هستن ، حتی بعد از این که همدیگر رو خیلی خوب می شناسن.
کلر (۶ ساله) : عشق ، اون موقعیه که مامان بهترین تیکه ی مرغ رو می ده به بابا !
کیندی (۸ ساله) : مامانم من رو بیشتر از هر کس دیگه ای دوست داره ،
چون هیچ کس دیگه ای شب ها من رو نمی بوسه تا خوابم ببره .
کریس (۷ ساله) : عشق ، وقتیه که سگت می پره بغلت و صورتت
رو لیس می زنه ، حتی اگه تمام روز تو خونه تنهاش گذاشته باشی .
مری آن (۴ ساله) : می دونم که خواهر بزرگترم من رو خیلی دوست داره ،
به خاطر این که تمام لباس های قدیمی خودس رو می ده به من و خودش
مجبور می شه بره بیرون تا لباس های جدید بگیره !

[water12city]

عشق زیر باران رفتن و خیس شدن نیست
عشق یعنی اینکه زیر باران تو برای دگری چتر شوی و او هرگز نفهمد که چرا خیس نشد

[kaka]

سوال هایی که از بچه 5 تا 10 ساله پرسیدن در مورد عشق

بهترين سن براي ازدواج چند سالگي است؟

«۸۴سالگي! چون در آن سن مجبور نيستيد کار کنيد و مي‌توانيد هي دراز بکشيد و فقط همديگر را دوست داشته باشيد.» جودي، 8 ساله

«مهدکودکم که تمام بشود، مي‌روم و براي خودم دنبال زن مي‌گردم!» تام، 5 ساله

در اولين قرار ملاقات، زن و مردها به هم چه مي‌گويند؟

«در اولين قرار ملاقات فقط به هم دروغ مي‌گويند و اين معمولا باعث مي‌شود که از هم خوش‌شان بيايد و يک قرار دوم بگذارند.» مايک، 10 ساله

مسئله حياتي: بهتر است آدم ازدواج کند يا مجرد بماند؟

«دخترها بهتر است مجرد بمانند، اما پسرها بايد ازدواج کنند چون يک نفر را لازم دارند که دنبالشان راه بيفتد و تميز کند!» لينت، 9 ساله

«بابا اين چيزها سردرد مي‌آورد. من فقط يک بچه‌ام. من همچين بدبختي‌هايي نمي‌خواهم.» کني، 7 ساله

چرا دو نفر عاشق هم مي‌شوند؟

«هيچ کس نمي‌داند چه اتفاقي مي‌افتد، ولي من شنيده‌ام که يک ربط‌هايي به بويي که آدم مي‌دهد دارد، براي همين است که مردم اين قدر عطر و ادکلن مي‌خرند.» جين، 9 ساله

«مي‌گويند يکي به قلب آدم تير مي‌زند و اين حرف‌ها، ولي مثل اينکه بقيه‌اش اين قدر درد ندارد.» هارلن، 8 ساله

عاشق شدن چطوري است؟

«مثل يک بهمن که براي زنده ماندن بايد زود از زير آن فرار کني.» راجر، 9 ساله

«اگر عاشق شدن مثل يادگرفتن حروف الفبا سخت است، من يکي که نمي‌خواهم. خيلي طول مي‌کشد.» لئو، 7 ساله

نقش خوش‌تيپي در عشق

«اگر مي‌خواهيد کسي که در حال حاضر جزئي از خانواده‌تان نيست، دوستتان داشته باشد، خيلي مهم نيست که خوشگل باشيد.» ژوانه، 8 ساله

«فقط قيافه مهم نيست. من را نگاه کنيد. خيلي خوش‌تيپم. اما هنوز کسي پيدا نکرده‌ام که با من ازدواج کند.» گري، 7 ساله
«زيبايي يک چيز ظاهري است، نمي‌تواند خيلي ماندگار باشد.» کريستينه، 9 ساله

چرا عشاق دست هم را مي‌گيرند؟

«مي‌خواهند مطمئن شوند که حلقه‌هايشان نمي‌افتد، چون خيلي بالايش پول داده‌اند.» ديو، 8 ساله

عقایدمحرمانه درباره عشق
«من عشق را دوست دارم، فقط به شرطي که وقتي تلويزيون کارتون مي‌دهد، اتفاق نيفتد.» آنيتا، 6ساله

«عشق آدم را پيدا مي‌کند، حتي اگر خودت را از آن پنهان کني. من از 5 سالگي تلاش مي‌کنم که خودم را از آن پنهان کنم ولي دخترها مدام پيدايم مي‌کنند.» بابي، 8ساله

«خيلي دنبال عشق نيستم. فکر مي‌کنم کلاس چهارم بودن به اندازه کافي سخت هست.» رژينا، 10 ساله

ويژگي‌هاي شخصي براي اينکه عاشق خوبي باشيد

«يکي از شما بايد بلد باشد که خوب چک بنويسد، چون حتي اگر صد هزار کيلو هم عشق داشته باشيد، باز هم يک قبض‌هايي هست که بايد پرداخت کنيد.» آوا، 8 ساله

راه‌هايي که مي‌شود کسي را عاشق خودتان کنيد
«به آنها بگوييد که فروشگاه‌هاي زنجيره‌اي شکلات داريد.» دل، 6 ساله

«يک سري کارها را نکنيد مثلا اينکه کتاني سبز بدبو داشته باشيد... ممکن است با اين کارتان توجه کسي را جلب کنيد اما توجه، عشق نيست. » آلونزو، 9 ساله

«يکي از راه‌هايش اين است که دختر مورد نظر را براي غذاخوردن بيرون دعوت کنيد. حتما يک چيزي بخريد که دوست دارد؛ مخصوصا سيب‌زميني سرخ کرده.» بارت، 9ساله

چطوري مي‌شود فهميد دو تا آدمي که توي رستوران غذا مي‌خورند عاشق هم هستند؟

«فقط نگاه کنيد و ببينيد که مرد صورت حساب را برمي‌دارد يا نه. اين راهي است که مي‌شود فهميد عاشق شده يا نه.» جان، 9 ساله

«عاشق‌ها فقط به هم خيره مي‌شوند و غذايشان سرد مي‌شود. بقيه بيشتر به غذا توجه مي‌کنند.» براد، 8 ساله

«اگر يکي از آن دسرهايي سفارش بدهند که با آتش درست مي‌کنند، عاشقند. چون يعني قلب خودشان هم آن جوري است... توي آتش» کريستينه، 9 ساله

وقتي مردم مي‌گويند: دوستت دارم، به چه فکر مي‌کنند؟

«به خودشان مي‌گويند: بله واقعا دوستش دارم. ولي کاش مي‌شد حداقل روزي يک بار دوش بگيرد.» ميشله، 9ساله

چطور مي‌شود عاشق ماند؟

«اسم زنتان را فراموش نکنيد... اين کار کل عشق را نابود مي‌کند.» راجر، 8 ساله
«همسرتان را زياد ببوسيد. اين کار باعث مي‌شود او يادش برود که شما هيچ وقت آشغال را بيرون نمي‌گذاريد.» رندي، 8ساله

[fatemeh.1994]

عشق، بازیچه نامردی نیست! قصه شب زده ی ساحل رویایی و دریا ها نیست راز پنهان حقیقت هایی است که نفسگیر و پر از آشوب است. سرزمینی پر از آواز و پر از ابهام است... نقطه ای در سحر و نطفه ای در گذر است می شود گفت که یک زمزمه یا یک سفر است و در این حادثه اما تک سواری به نبرد، یک نفس باید تاخت. تا ابد باید ساخت کلبه ای در سفر خاطره ها یا سرابی موهوم. شایدم باید سوخت مثل پروانه به شمع یا چنان معبدی از آتش شد و گدازان رقصید. یا چنان پیرهن مندرسی بوی خونابه ی یوسف شد و هر معجزه گر! چشم بینا شد و نور افشان شد. عشق، تندیس فراموشی نیست! قاب عکس سر دیوار و مزار و گل نیست .راه پیموده ی مجنون شده ای است به فراوانی هر صخره و سنگ، که به فریاد جگر سوختگان دل هر کوه فرو می شکند. عشق، یک صاعقه است روح دریایی یک حادثه است رمز بینایی و بیتابی یک فاصله است! و در این فاصله یک حادثه از صاعقه تا عمق وجودم شرر افروخته تا اوج فرا می رقصد. آه ... ای معبد عشق! آسمان سحرم را به تو می بخشیدم، اگر از چشمه خورشید فرا می جستی

[nabegheh95]

عشق از من و نگاه تو تشکیل می‌شود
گاهی تمام من به تو تبدیل می‌شود

[nabegheh95]

محبوب کسی نبودن فقط یک بدشانسی ست، درحالی که عاشق نبودن،یک بدبختی ست". آلبرکامو

[nabegheh95]

هم بی دلِ تنگ می شود،عاشق شد
هم با دلِ سنگ، می شود، عاشق شد
تا مهرِ کسی ،توی دلت می افتد
بسیار قشنگ، می شود، عاشق شد

[maryam21]

عشق چيزي بيشتر از يه مرداب نيست هرچي بيشتر تقلا كني بيشتر ميري تو اگه اروم بري توش و سعي كني ازين لذت ببري باز هم روزي نابود ميشي بايد خودت رو به دستش بسپري اما با اولين داوطلب براي كمك كردن از بيرون مرداب قبول كني كه بري چون عشق حدي داره بيش از حدش ادم رو ذليل ميكنه و عشقت ميشه تنفر مثل يه عشق خيابوني و زودگذر تبش تنده و زود سرد ميشه

[nabegheh95]

میان عاشق و ومعشوق رمزیست
چه داند آنكه اشتر می چراند
تا كه از جانب معشوق نباشد كششی
كوشش عاشق بی چاره به جایی نرسد

[FARZANEH.ZAFAR]

عشق رازیست........
اشک آن شب لبخند عشقم بود........

[moein babayee]

این تاپیک رو فقط عاشقا درک می کنن و این حرف رو تنها امثال من

عاشقی همش غمه.........
عاشقی واقعا مرد می خواد.........
کسی قدرتش رو داره بسم الله.............

[maryam21]

عاشقي يه نعمته اگه خدا بهت داد بايد مثل ذليخا فقط شكر كني

[moein babayee]

عاشقي يه نعمته اگه خدا بهت داد بايد مثل ذليخا فقط شكر كني

مریم جان الان می گی باید فقط شکر کنی
خدایی نکرده وقتی به دامش بیفتی شکر که سهله، از کل دین و ایمونت گریزون می شی!

البته عشق الان با عشق های اساطیری خیلی فرق می کنه
ولی چه می شه کرد ما الان تو این وضعیت داریم زندگی می کنیم

قدر این روزهات رو بدون

[sahar98]

وای آقای بابایی چرا شما دارید مریم رو از عاشق شدن ناامید میکنید؟؟

بهترین چیز رسیدن به نگاهیست که از حادثه ی عشق تر است ( اینو سهراب میگه من نمیگم)

عشق یه حادثه ی خیلی خیلی قشنگیه که امیدوارم توی زندگی همه اتفاق بیفته. یه عشق پاک و الهی که به سمت کمال سوقت میده و دنیا رو برات رنگی میکنه. اما امیدوارم کسی هرگز گرفتار سراب عشق نشه.

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سروپایی نکنیم(اینجاست که باید دقت کنیم آقای بابایی دوست عزیزم)

[obvious]

حال و هوای نمکی داره ولی هیچی فراغت نمی شه!!!!!(چشمک)