PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : موسیقی چه قدر تو زندگیتون تاثیر داشته؟



Majed
Wednesday 2 May 2007, 07:16 AM
سلام... در راستای هد? سایت که ترویج موسیقی در بین مردم هست ترجیح دادم این تاپیک اینجا زده بشه تا ا?رادی که صر?ا به خاط ت?ریح در این سایت عضو شدند و از ایین بخش دیدن میکنن با تاثیرات موسیقی در زندگی آشنا بشن و به تبع اون به سمت موسیقی سوق پیدا کنن... از دوستان هنرمند تقاضا مییشه تاثیرات این هنر رو درر زندگیشون مو شکا?ی کنن تا بقیه هم ارزش این هنر رو در زندگی درک کنن... ممنون... یا حق

Hes_r
Wednesday 2 May 2007, 08:04 AM
من خودم تاثیر موسیقی رو تو ی آروم کردنش میبینم

من از وقتی ویولن زدن رو شروع کردم هر آهنگ با ویولن ( یا خیلی آهنگای دیگه ) بهم آرامش میده ولی قبل از اون نمیداد

shbaharehs
Wednesday 2 May 2007, 09:02 AM
موسيقي ادمو ياد خودش ميندازه, البته بستگي به اهنگشم داره, ولي اگه باهاش اشنا نميشدم, اين كسي كه الان هستمو بهش نميرسيدم

Majed
Wednesday 2 May 2007, 12:00 PM
به نظر من هر هنری درزندگی تاثیرات بسیار زیادی رو و زندگی ا?راد میذاره... حالا هر هنری میخواد باشه... نقاشی... خطاطی... سینما یا هر چی دیگه
مسلما نقش موسیقی هم در زندگی یک امر اجتناب ناپذیر است ....
من خودم به شخصه که نوازنده نیستم .... ولی موسیقی در زندگیم خیلی تاثیر داشته..... چون حداقل 3 4 ساعت در روز موسیقی گوش میدم .....
احساس آرامش ?کری
نزدیک شدن به ملکوت ذهنی
ایجاد تمرکز...
?رصت ت?کر درباره زندگی
بالا ر?تن علم ادبی
تاثیر گر?تن از خط مشی عر?ایی چون مولانا یا حا?ظ با توجه به گوش دادن به اشعاری که توسط خواننده ها خانده میشه
و خیلی چیزای دیگه ...
من خودم به شخصه موسیقی راه زندگیمو عوض میکنه....
به طور ناخودآگاه تحت تاثیر آهنگی که اون روز گوش میدم ر?تار میکنم.. ساعت ها در این باره ?کر کردم و به این نتیجه رسیدم......
در مجموع خوشحالم که خیلی زود با این هنر آشنا شدم....

sara
Wednesday 2 May 2007, 08:16 PM
من قبل از اینکه موسیقی کار کنم ا?سردگی داشتم ولی با رو آوردن به موسیقی خیلی حال و هوام عوض شد جوری که تمام ?امیل ?همیدن که ساراچه قدر تغییر کرده هیچ وقت هم از این کارم پشیمون نمی شم چون سارای قبل از موسیقی با سارای بعداز موسیقی کلی ?رق داره

Majed
Thursday 3 May 2007, 05:54 AM
دوستان با عرض شرمندگی باید بگم که همه اینو میدونن که تاثیر گذاشته... در ابتدای تاپیک ذکر شد این تاثیر رو موشکا?ی کنین... بگین واقعا چه تاثیری... چی بودین چی شدین... به چی میخواین برسین..... ت?کراتتون به چه سمتی ر?ته.... و این جور چیزا

alireza.amirsamimi2
Friday 4 May 2007, 08:22 AM
بدبخت شدم

fanoos
Friday 4 May 2007, 09:09 AM
همونطوري كه گ?ته شده اگه آدم به ت?ريح وگردش نره .ا?سرده وگوشه گير ميشه
موسيقي هم يه نوع ت?ريح كاملا سالمه براي روح كه اگه ازش غا?ل بمونيم ميتونه روانمون رو به هم بريزه
علوم ما تاثير موسيقي رو توي زندگي آدما اثبات كردن حتي توي خيلي از بيمارستانهاي جهان براي درمان خيلي از بيماريها از موسيقي است?اده ميشه .پس مسلما ميتونه به پيشبرد ?رد توي همه جنبه هاي زندگي كمك كنه

همونطور كه استاد ?لس?ه ما ا?لاطون گ?ته:موسيقي خانه اي از اصوات است كه در آن زندگي ميكنند .موسيقي براي ادامه حيات بشر ضروري است .موسيقي قوه تدقيق.هوش.استنباط .حس مشاهده وبالاخره عواط? بشري را مي ا?زايد .شما ثقيل ترين روح را در اختيار من بگذاريد .قادرم به نيروي موسيقي ثقل وكدورت را كه عارضيست از روان او زدوده .وانساني هوشمندو سلحشور به شما تحويل دهم.


پس مسلما موسيقي كه حتي بزرگان دين ومذهب و?لس?ه اين چنين درموردش صحبت ميكنن نه تنها توي زندگي من بلكه توي زندگي هم بشريت تاثيرات پنهان وآشكاري داره .

ممنون

alireza-metal
Friday 4 May 2007, 11:35 AM
به نظر من زندگی بدون موسیقی یعنی کلا تعصیل - یعنی کل زندگی بر ?نا

fanoos
Saturday 5 May 2007, 12:22 AM
ببخشيد شايد ربط نداشته باشه

اما يادمون باشه كه

اهالي موسيقي مبارزاني هستند كه با سازهايشان با ناداني و سنتهاي غلط مبارزه ميكنند.

Majed
Sunday 6 May 2007, 11:10 AM
به نظر من موسیقی هر چیزی رو در حد اعلا به آدم القا میکنه
نهایت آرامش
نهایت غم
نهایت شادی
نهایت عر?ان
نهایت ....

fanoos
Monday 7 May 2007, 10:35 AM
آره منم موا?قم

واين كاملا بستگي به نوع موزيكي داره كه گوش ميديم . وقتي يه آهنگ ميشنوي با ?لان ريتم كه ميتونه كاملا تو رو در هم بريزه و گاهي اوقات هم موزيكاي شاد كه موجب رقص ميشه اين يعني اينكه موسيقي بزرگترين داروي جهان محسوب ميشه اين يعني اينكه بايد بيشتر از اين حر?ا به جنبه هاي علمي ورواني موسيقي پرداخته بشه
وقتي ما سحري رو داريم كه اينطوري ميتونه در حتي يك آن به ?رد احساسات متضادي رو بده پس حتما ميتونه جادو گري هاي ديگه اي هم بكنه

من با تماشاي گيتارم هم احساس آرامش ميكنم چون به اين عقيده ام كه سازها هم حر? ميزنن .
------------------------
اگه اجازه بدين البومي رو هم معر?ي بكنم كه مسلما همه نت آهنگيا ميشناسن و تا ثير زيادي توي زندگي من گذاشته
باران عشق -------- استاد ناصر چشم آذر
وقتي با جون ودل بهش گوش بدي به عمق پيانوي نوازنده پي ميبري حتي ميتوني اشكاشو ببيني كه داره آروم از روي گونه هاش غلط ميخوره و رو ي پيانوش ميريزه
ميتوني چيزايي رو ببيني كه حتي توي رويا هم بهش پي نبردي
اونقدر بهش نزديك ميشي كه ميتوني نتاش ولمس كني
خلاصش اينكه اونقدر بهت آرامش ميده كه حتي ممكنه احساس كني داري كم كم به خدا هم نزديك ميشي
اين قسمتي از حس من بود
ببخشيد

Majed
Wednesday 9 May 2007, 09:30 AM
آره... rain of love ?وق العاده هست
یه زمانی من با این آهنگ زندگی میکردم
بعضی وقتها واقعا منم احساس میکنم آهنگ داره به حر?ام گوش میده و بهم دلداری میده
البته من همیشه اهنگ لایت و سنتی گوش میکنم

bmoi_642
Wednesday 9 May 2007, 10:07 AM
خوشهالم مي دوني از چي از اينكه بلخره يك جايي رو پيدا كردم كه هم درد من هستن من دو ساله كه عاشق شدم عاشق شخص نه عاشق يك ... آره من عاشقم عاشق اينكه بشنوم عاشق اينكه تا الان شايد بيش از هزار بار تمام آهنگايه بيژن مرتضوي رو گوش كردم اما اما حتي يك د?عه ازشون خسته نشدم .......... شب خابشو ميبينم روز تصورش مي كنم باهش كريه ميكنم مي خندم لذت مي برم آآآآآآآآآآآاارررررررررررر ه من عاشق شدم عاشق ويولن ووووووووووووووااااااااااا ااااااااااااااايييييييييي ييييييي خدا كي بهش ميرسم كيييييييي
مي دونم كه مي ?همين چي ميگم ميدونين اين حر?ارو من به عزيز ترين كسام نگ?تم به پدرم به مادرم و حتي به برادرم اما به شما دارم ميگم چون ميدونم كه مي ?همين من چي ميگم از چي حر? مي زنم از كدون درد...

esadb
Tuesday 15 May 2007, 10:48 AM
نظر من باعث گرديده است تا قسمتي از مشكلات روزانه ?راموش گردد

sasan
Wednesday 16 May 2007, 01:20 AM
اینکه موسیقی در زندگی غیلی مو ثر هست شکی در این نیست ولی اینو کسی میگه که ?قط به یک آهنگ گوش میده من که و یولن می زنم شب که به خونه اومدم اگه و یولو نم دستم نگیرم و نزنم نمی تو تم بخوابم در واقع ناراحتی و خوشحالی من با و یولو نم که به صدا در میاد.

panii60
Sunday 4 January 2009, 11:09 AM
موسیقی چه تاثیری (روی رفتار، زندگی و .....) شما گذاشته؟
اصلاتاثیری داشته ؟
من که حس می کنم از موقعی که موسیقی رو شروع کردم تاًثیرات زیادی روی قدرت حافظه ویادگیری من داشته اگه قبلا برای یه مطلب مثلاً 2 دقیقه وقت
می ذاشتم تا یادش بگیرم الان این زمان به نصف رسیده
انرژیم بیشتر از سابق شده و دیگه اینکه صبور تر و آرومتر از قبل شدم ....

Mona
Sunday 4 January 2009, 11:30 AM
اگه بخوام صرفا موسيقي رو بگم، تو تمامي شرايط همراهمه يعني مواقعي كه شرايط محيا نيست تا موسيقي گوش كنم يه جورايي يه چيزي كمه. حالا شايد عادت باشه به نظر بعضي ها ولي براي من همه چي توي موسيقي گوش دادن خلاصه ميشه! مواقع ناراحتي، خوشحالي، درس خوندن، بيكاري، استراحت، .... موسيقي با منه.
اما راجع به كلاس موسيقي، من الان 85% چيزهايي كه دارم رو مديون اون سه سال كلاس ويولنم هستم و جا داره اينجا از استاد خوبم جناب آقاي ترين پيشه ياد و تشكر كنم. با اينكه خيلي اوقات گريه ي منو درآوردن! اما خيلي چيزها غير از ويولن و موسيقي از ايشون ياد گرفتم.
تاثيري هم كه ويولن نوازي رو من گذاشت اينه كه صبورتر و بردبارتر شدم. واقع گراتر شدم.
دعا كنيد من بتونم باز شروع كنم كلاسمو :)
و ممنون از زهراي عزيز بحث خوبيه.
موفق باشيد.

endvb6
Sunday 4 January 2009, 11:43 AM
خیلی بحثه توپیه. من اصلا کلا اگه یه چیزی تو گوشم نباشه یا گوش ندم دیوونه میشم. اگه چیزی نباشه که وش ندم مجبور میشم خودم بخونم. ولی در مورد سه تار باید بگم که یه جور تخلیه روحیه واسم. من اگه پارسال شروع نمیکردم به سه تار زدن واقعا روحیه کنکور دادن نداشتم. شاید اصلا سر جلسه هم نمی رفتم. ولی کلا موسیقی تاثیری عجیبی توی من داشته. آرومتر شدم. کمتر عصبی میشم. بیشتر تو حال خودمم. خیلی وضعم بهتر شده. ممنون

amireza2000
Sunday 4 January 2009, 12:38 PM
فكر مي كنم موسيقي تنها يار با وفاي منه كه هميشه با من صادق بوده و هست. موسيقي تاثير عجيبي روي زندگيم گذاشته. باعث شده خيلي از چيزهايي رو كه خيلي ها نمي بينند ببينم. باعث شده خدا رو بيشتر حس كنم. موسيقي باعث تخليه روحيم شده. يه شخص معروفي كه الان اسمش يادم نيست جمله زيبايي گفته :( موسيقي نه تنها باعث فوران احساسات مي شود بلكه احساسات را نيز به وجود مي آورد)

panii60
Sunday 4 January 2009, 12:50 PM
من هم با شما آقا امیر رضا موافقم موسیقی نه تنها انسان رو از خدا دور نمی کنه بلکه نزدیک تر هم می کنه
اگه خدا کمکم نکرده بود نمی تونستم دووم بیارم و خیلی زود از میدون به در می شدم
یاد خدا هست که بهم قوت قلب و آرامش میده من تا قبل فعالیت موسیقی هیچ ارتباطی با خدا نداشتم اما از وقتی که موسیقی رو شروع کردم یاد خدا لحظه ای از ذهنم بیرون نمیره

fatemeh.1994
Sunday 4 January 2009, 02:35 PM
موسیقی تاثیرای خوبی هم تو رفتارم هم زندگیم هم روحیه و ... داشته!
خیلی صبورتر و آروم تر شدم ، امیدوار تر شدم ، اعتماد به نفسم رفته بالا ، دیدم نسبت به خیلی از مسائل عوض شده+ خیلی چیزای خوب دیگه!
و مهم تر از همه همونطور که زهرا جون و آقا امیررضا گفتن، حس میکنم فاصله ی چند میلیارد سال نوری که با خدا دارم رو صفر میکنه:)
از وقتی موسیقی شد زندگیه من ، درک عشق هم واسم امکان پذیر شد:)
اگه قرار باشه لحظه ای موسیقی رو ازم بگیرن ، اون آخرین لحظه ی منه!
...

violinistin
Sunday 4 January 2009, 03:44 PM
تاپیک خوبی مطرح کردین خیلی وقتا این سوال رو میپرسم از خودم.در مورد گوش دادن به موسیقی خب گاهی میشه اصلا تحمل سر و صدای زاید ندارم چون مزاحم خلا میشه.ولی یه نکته عجیب اینجا هست.موسیقی میتونه کاملا ما رو وارد یه دنیای دیگه کنه.تصور کنید وقتی افکار منفی دیوونه مون میکنند هیچ دقت کردین که چطور یه قطعه موسیقی دنیامونو زیرو رو میکنه.بهشت رو میشه با موسیقی تجربه کرد.مثل یه کلید برق عمل میکنه.از تاریکی محض به روشنایی.
و اما از وقتی که ویولن رو شروع کردم وای چی میتونم بگم اون بهترین دوست منه.از همه ترسها و فکرای منفی رها شدم همیشه خدا رو میبینم حتی گاهی که خیلی دلم براش تنگ میشه براش ساز میزنم اینم یه نوع ارتباطه.چون همیشه میبینمش معمولا نمیتونم کوچکترین اشتباهی کنم یا کاری یا حرفی که اون دوست نداره.نمیتونم پشت سر کسی حرف بزنم.نمیتونم مورچه ای رو بکشم.میدونین گناه با هنر سازش نداره.هنر روح را به تعالی میرسونه و لی گناه به ابتذال و خرد اندیشی. .موسیقی یعنی احساس رها بودن..حس میکنم زبون طبیعت رو بهتر میفهمم.ممکنه از دیدن یه منظره اشکهای من به راحتی جاری بشه.یا یه پرنده.روز به روز همون قدر که از وابستگیهای من به انسانها کمتر میشه بر عکس نیاز اونا رو به خودم بیشتر و بیشتر میبینم.این یعنی قدرت.برای من که مونده تا در وصف ویولن عشق زندگیم بگم.فقط اگه 2 روز نبینمش احساس خوبی ندارم احساس دلتنگی جدا شدن از همه چیزای خوب.میدونین من تقریبا 2 _3 ساله که خودمو ایزوله کردم.از انسانها از بیشتر رفقا خودمو پنهان کردم.تنها رفیق شبا و روزای من اون بوده.اون سنگ صبور من بوده و من سنگ صبور بقیه.خیلی بهش احساس پیدا کردم. الان که این حرفا رو میزنم بغض دارم .من خودمو توی این ساز پیدا کردم.
بشنو از نی چون حکایت می کند
از جداییها شکایت میکند

Mohi_Liebert
Sunday 4 January 2009, 03:56 PM
موسیقی یه اصل مهم زندگی رو بهم یاد داده اینکه « همیشه پشتکار داشته باشم و صبر!»
وقتی قطعه ای رو نمیتونم بزنم انقدر ادامه میدم تا انگشتام خود به خود حرکت کنند.
در مورد گوش دادن هم وقتی هندزفری رو میزارم تو گوشم و میشینم ریاضی یا فیزیک حل میکنم
هم درسهارو شیرین تر (البته شیرین هست!) کرده هم انگار مسائل راحت تر حل میشن!

amireza2000
Sunday 4 January 2009, 05:00 PM
خانم يا آقاي violinistin از شما ممنون ولي من با اون بخش از حرفاتون كه گفتيد با همه قطع رابطه كرديد موافق نيستم. شما نبايد به خاطر موسيقي همه رو از دست بديد. موسيقي عامل وصل است نه فصل.

Arman_awn
Sunday 4 January 2009, 08:33 PM
به قول اینشتین که وقتی در یکی از کنسرت های نوازندگی منوهین حاضر بود گفت:
«حالا می فهمم که باید خدایی در ملکوت وجود داشته باشد.»

من هم بعد از نوازندگی ویولن، بعد از آشنایی با موسیقی متعالی، فهمیدم که خدا،
چقدر زیباست. همین.

violinistin
Sunday 4 January 2009, 11:05 PM
mr amirreza ممنون از توجهتون .من به خاطر موسیقی از دیگران نبریدم.از وقتی بریدم موسیقی رو اونطور که باید شناختم و عظمت و خدا و افرینش را.لزوما نباید از دیگران برید.شاید دیگرانی که من می دیدم در راستای این هدف نبودن.شاید شما دوستای خوبی دارین.ولی چیزی که من دیدم توی انسانها میخوام بگم که وحشتناک بود.حتما لازم نبود دزد یا قاتل یا فاسد باشن.حماقتهای کوچیک و بزرگ .دوستای من و بیشتر ادمایی که میبینم شاید ظاهرا ضرری بهت نرسونند و شاید اوقات خوشی را هم باهاشون بگذرونی ولی روح تو رو به تعالی نمیرسونند.این چیزی بود که من از یه دوست میخواستم.نه دوستی که از همون چیزی هم که هستم منو چند پله پایینتر ذهنی و فکری برسونه.فکرشو بکنین فرضا من 3 ساعت ساز زدم قبلش کلی فکرای باحال و قشنگ کردم این وسط تلفن زنگ میزنه و دوستته .خب برمیداری سلام و علیک و خوش و بش.یواش یواش حرفایی میشنوی که هیچ ربطی به افکارت ندارن.این فقط یه پارازیته وسط تمام اون بساطی که داشتی.تمام رشته افکارتو پاره میکنه با یه مشت حرفای عامیانه و بدرد نخور.البته منظورم این نیست که ادم منزوی بشه و متنفر ازهمه.این دیگران رو هرچند دوست داشتنشون گاهی خیلی کار دشواری میشه ولی باید دوستشون داشت.منظورم اینه که جای ماهی یکبار دیدن بیشتر این رفقا ترجیح میدم سالی یکبار ببینمشون و بقیشم براشون ارزوی موفقیت کنم.

amireza2000
Monday 5 January 2009, 12:05 PM
خوب شما بايد با كساني بگرديد و دوست باشيد كه روحيشون به روحيه شما نزديكه.