Leon
Saturday 5 May 2007, 12:43 AM
محدویت سازهای غربی در اجرای موسیقی ایرانی:
نگارش یافته توسط دکتر جهانگیر محمد آبادی You can see links before reply محدویت سازهای غربی در اجرای موسیقی ایرانی:
نواختن موسیقی سنتی ایران با پیانومعمولی کار دشواریست چونکه ساخت پیانو بر پایه دوازده صوت در هر هنگام (اکتاو) است در صورتی که در موسیقی سنتی احتیاج به هفده صوت است، یعنی اگر پیانو را از اول برای موسیقی سنتی ساخته بودند میبایستی پنچ کلید به هر هنگام اضافه میکردند که البته طول آن پیانو یک برابر و نیم بزرگترو چندین برابرگرانترمیشد.
تمایز دیگر بین صوت های پیانو معمولی و اصوات سنتی ما، فاصله صوت ها از یکدیگراست. توضیح آنکه تنش (فرکانس) یک کلید پیانو نسبت به تنش کلید قبل از آن ٠٥٩٤ /١ یا تقریبا شش در صد بیشتر است. باین ترتیب اگر از یک کلید پیانو، مثلا سل، شروع کرده و پس از طی دوازده فاصله بطرف بالا حرکت کنیم به کلید هنگام یا سل دیگری خواهیم رسید که تنش آن دوبرابر کلید سل اولی خواهد بود. ضریب ٠٥٩٤ /١ در حقیقت ریشه دوازدهم عدد دو است یعنی عددی که چون دوازده مرتبه در خودش ضرب شود مساوی با عدد دو باشد. تصاعد تنش صوتی برمبنای یک ضریب مشخص که در تمام موسیقی غرب معمول است، یک حالت ِ تعادلی به موسیقی اروپایی میدهد که در موسیقی سنتی وجود ندارد و همین اعتدال درفواصل صوتی ِ موسیقی غربی است که همنوازی (هارمونی) را، دراجرای یک مجموعه بزرگی از آلات موسیقی، مثلا چون یک سنفونی، آسان ساخته است. در موسیقی ما بر عکس ِ موسیقی غرب تعادل صوتی بکاربرده نمیشود و فواصل صوتی تا اندازه ای منوط به دستگاه مورد نظراست، کما اینکه همنوازی بزعم آنچه که در غرب معمول است در موسیقی ما نایاب میباشد. البته در موسیقی ما، مانند اکثر تمدن های دیگر دنیا، فاصله هنگام بوضوح مطرح است.
محدویت سازهای غربی در اجرای موسیقی ایرانی:
نواختن موسیقی سنتی ایران با پیانومعمولی کار دشواریست چونکه ساخت پیانو بر پایه دوازده صوت در هر هنگام (اکتاو) است در صورتی که در موسیقی سنتی احتیاج به هفده صوت است، یعنی اگر پیانو را از اول برای موسیقی سنتی ساخته بودند میبایستی پنچ کلید به هر هنگام اضافه میکردند که البته طول آن پیانو یک برابر و نیم بزرگترو چندین برابرگرانترمیشد.
تمایز دیگر بین صوت های پیانو معمولی و اصوات سنتی ما، فاصله صوت ها از یکدیگراست. توضیح آنکه تنش (فرکانس) یک کلید پیانو نسبت به تنش کلید قبل از آن ٠٥٩٤ /١ یا تقریبا شش در صد بیشتر است. باین ترتیب اگر از یک کلید پیانو، مثلا سل، شروع کرده و پس از طی دوازده فاصله بطرف بالا حرکت کنیم به کلید هنگام یا سل دیگری خواهیم رسید که تنش آن دوبرابر کلید سل اولی خواهد بود. ضریب ٠٥٩٤ /١ در حقیقت ریشه دوازدهم عدد دو است یعنی عددی که چون دوازده مرتبه در خودش ضرب شود مساوی با عدد دو باشد. تصاعد تنش صوتی برمبنای یک ضریب مشخص که در تمام موسیقی غرب معمول است، یک حالت ِ تعادلی به موسیقی اروپایی میدهد که در موسیقی سنتی وجود ندارد و همین اعتدال درفواصل صوتی ِ موسیقی غربی است که همنوازی (هارمونی) را، دراجرای یک مجموعه بزرگی از آلات موسیقی، مثلا چون یک سنفونی، آسان ساخته است. در موسیقی ما بر عکس ِ موسیقی غرب تعادل صوتی بکاربرده نمیشود و فواصل صوتی تا اندازه ای منوط به دستگاه مورد نظراست، کما اینکه همنوازی بزعم آنچه که در غرب معمول است در موسیقی ما نایاب میباشد. البته در موسیقی ما، مانند اکثر تمدن های دیگر دنیا، فاصله هنگام بوضوح مطرح است.
گام استاندارد غربی:
گام دوازده صوتی غربی که بگام کروماتیک معروف است گامیست معتدل که درآن هر کلید پیانو، معرف یک صوت (یا یک نت ) میباشد. این گام شامل تمام ِ اصواتیست که در موسیقی غربی وجود دارد و کلیه موسیقی کلاسیک غرب و تمام آلات موسیقی اروپایی بر مبنای همین گام طرح شده اند. گام کروماتیک در حقیقت تلفیقی است از گام های نامعتدل ِ قبل از زمان باخ که دراروپای آنزمان معمول بوده. بعضی براین باورند که گام معتدل گامیست غیرطبیعی بدلیل اینکه اکثر خوانندگان سولو و یا تکنوازان ساز های بدون پرده خود بخود از اعتدال خارج میشوند. شاید همین طبیعی بودن موسیقی ماست که باعث ایجاد خود کاوی و یا بقول استاد مرتضی ورزی "غم" میشود. بهر صورت اگر جنبه اعتدال را فراموش کنیم، بجاست که گام هفده صوتی سنتی را "گام کروماتیک ایرانی" بنامیم چونکه هریک از پرده های تار و یا سه تار نماینده یکی از هفده صوت (یا نت) این گام است.
پیش از اینکه از معضل ِ جا دادن هفده صوت در دوازده کلید پیانو صحبت کنیم لازم است بچگونگی برآورد کردن فواصل نت ها در یک گام بپردازیم. همانطور که قبلا اشاره شد مقدار تنش هر کلید نسبت به کلید قبل از آن شش درصد بیشتر است. مثلا اگر از کلید "لا" با تنش ِ ٤٤٠ هرتز ( نوسان در ثانیه ) شروع کنیم، کلید مجاور آن یعنی "لا دیِز یا سی بمل" ٤٦٦ هرتز و "لای اکتاو" ٨٨٠ هرتز خواهد بود. اندازه گیری مستقیم تنش صوت بواحد هرتز کاریست عملی ولی بسیار مشکل که برای اولین دفعه توسط استاد ِ شادروان دکتر مهدی برکشلی بیش از شصت سال پیش بر روی آواز های ایرانی انجام گرفت. نحوه آسانتر که مناسب با پیانو الکترونیکی است، بکار گرفتن واحد جدیدیست بنام سِنت که مبنای آن نسبت ِ تنش ِ دوکلید در یک هنگام است، و بطریق زیرمحاسبه میشود:
C = log(F2 / F1 ) X 4000
که در معادله بالا
است. (F2 / F1) = فاصله به سنت و نسبت تنش دو کلید در یک هنگام C
بنا براین در گام کروماتیک معتدل فاصله هر کلید با کلید مجاور خود ١٠٠سنت است
C= log (1.0594) X 4000= 0.025 X 4000 = 100 cent
و فاصله با کلید هنگام ١٢٠٠سنت خواهد بود.
C= log (2) X4000 = 0.3 X 4000 = 1200 cent
برای ساختن یک قطعه موسیقی به ندرت به همهِ دوازده صوت در گام معتدل اروپایی یا به به همهِ هفده صوت درگام ایرانی احتیاج است. مبنای هر دو موسیقی بر پایهِ گام هشت صوتی یا گام ِ دیاتونیک استوار است که نت اول و نت هشتم ١٢٠٠سنت با یکدیگر فاصله دارند. در گامهای دیاتونیک اروپایی هشت نتِ اصلی از بین دوازده نتِ کروماتیک انتخاب میشوند بطوریکه فاصله بین هرنت و نت مجاور آن یا یکصد سنت (نیم پرده) و یا دویست سنت (یک پرده) است. گام های دیاتونیک اروپایی بر دو مدل، یا دو مُد، ساخته میشوند- مُدِ ماژور (گام بزرگ) و مُدِ مینور (گام کوچک).
مثلا دو گام از دوازده گام های بزرگ و فاصله آنها با مدل زیر انطباق دارند:
دو ماژور: دو - ٢٠٠- ر ِ-٢٠٠- می- ١٠٠- فا- ٢٠٠- سل - ٢٠٠- لا - ٢٠٠- سی - ١٠٠ - دو
سل ماژور: سل - ٢٠٠-لا - ٢٠٠-سی- ١٠٠- دو-٢٠٠- ر ِ - ٢٠٠- می-٢٠٠ - فا دیِز- ١٠٠ -سل
و همچنین دو گام از دوازده گام کوچک و فاصله آنها:
لا مینور: لا - ٢٠٠- سی- ١٠٠- دو- ٢٠٠- ر ِ-٢٠٠- می- ١٠٠- فا - ٢٠٠- سل - ٢٠٠- لا
سل مینور: سل-٢٠٠-لا -١٠٠-سی بمل-٢٠٠- دو-٢٠٠- ر ِ-١٠٠- می بمل-٢٠٠- فا -٢٠٠- سل
از مطالب بالا میتوان به چند نکته مهم پی برد:
١- کوکِ اروپایی ِ پیانو، که بر مبنای گام معتدل کروماتیک است، جوابگوی ِ هردو گام ِ بزرگ و کوچک میباشد. بقول شادروان عارف قزوینی اگر صد تا پیانو از کشتی پیاده کنند هر صدتا کوک ِ ماهور دارند، هرچند برداشت آن مرحوم کاملا صحیح نیست چونکه گام بزرگ قابلیت اجرای ِ همهِ گوشه های ماهور را ندارد.
٢- گام دیاتونیک اروپایی همنوازی بین چند ساز مختلف را آسان کرده است چونکه میتوان برای هر ساز یکی از دوازده گام، کوچک یا بزرگ، را که بآن ساز بخورد انتخاب کرد. این نوع همنوازی اجازه میدهد ساز هارا بچند گروه تقسیم کرده و برای هریک گروه، نت های ِ جدا گانه ای نوشت بطوریکه در جمع، چند صدایی تولید شده و عمق ِ محسوسی باجرای یک قطعه موسیقی بدهد.
٣- علاوه بر هشت نت اصلی که در بالا بآنها اشاره شد، چهار نوت فرعی دیگر نیزممکن است گاهگاهی موردِ استفاده قرار بگیرند.
دکتر جهانگیر محمد آبادی
نگارش یافته توسط دکتر جهانگیر محمد آبادی You can see links before reply محدویت سازهای غربی در اجرای موسیقی ایرانی:
نواختن موسیقی سنتی ایران با پیانومعمولی کار دشواریست چونکه ساخت پیانو بر پایه دوازده صوت در هر هنگام (اکتاو) است در صورتی که در موسیقی سنتی احتیاج به هفده صوت است، یعنی اگر پیانو را از اول برای موسیقی سنتی ساخته بودند میبایستی پنچ کلید به هر هنگام اضافه میکردند که البته طول آن پیانو یک برابر و نیم بزرگترو چندین برابرگرانترمیشد.
تمایز دیگر بین صوت های پیانو معمولی و اصوات سنتی ما، فاصله صوت ها از یکدیگراست. توضیح آنکه تنش (فرکانس) یک کلید پیانو نسبت به تنش کلید قبل از آن ٠٥٩٤ /١ یا تقریبا شش در صد بیشتر است. باین ترتیب اگر از یک کلید پیانو، مثلا سل، شروع کرده و پس از طی دوازده فاصله بطرف بالا حرکت کنیم به کلید هنگام یا سل دیگری خواهیم رسید که تنش آن دوبرابر کلید سل اولی خواهد بود. ضریب ٠٥٩٤ /١ در حقیقت ریشه دوازدهم عدد دو است یعنی عددی که چون دوازده مرتبه در خودش ضرب شود مساوی با عدد دو باشد. تصاعد تنش صوتی برمبنای یک ضریب مشخص که در تمام موسیقی غرب معمول است، یک حالت ِ تعادلی به موسیقی اروپایی میدهد که در موسیقی سنتی وجود ندارد و همین اعتدال درفواصل صوتی ِ موسیقی غربی است که همنوازی (هارمونی) را، دراجرای یک مجموعه بزرگی از آلات موسیقی، مثلا چون یک سنفونی، آسان ساخته است. در موسیقی ما بر عکس ِ موسیقی غرب تعادل صوتی بکاربرده نمیشود و فواصل صوتی تا اندازه ای منوط به دستگاه مورد نظراست، کما اینکه همنوازی بزعم آنچه که در غرب معمول است در موسیقی ما نایاب میباشد. البته در موسیقی ما، مانند اکثر تمدن های دیگر دنیا، فاصله هنگام بوضوح مطرح است.
محدویت سازهای غربی در اجرای موسیقی ایرانی:
نواختن موسیقی سنتی ایران با پیانومعمولی کار دشواریست چونکه ساخت پیانو بر پایه دوازده صوت در هر هنگام (اکتاو) است در صورتی که در موسیقی سنتی احتیاج به هفده صوت است، یعنی اگر پیانو را از اول برای موسیقی سنتی ساخته بودند میبایستی پنچ کلید به هر هنگام اضافه میکردند که البته طول آن پیانو یک برابر و نیم بزرگترو چندین برابرگرانترمیشد.
تمایز دیگر بین صوت های پیانو معمولی و اصوات سنتی ما، فاصله صوت ها از یکدیگراست. توضیح آنکه تنش (فرکانس) یک کلید پیانو نسبت به تنش کلید قبل از آن ٠٥٩٤ /١ یا تقریبا شش در صد بیشتر است. باین ترتیب اگر از یک کلید پیانو، مثلا سل، شروع کرده و پس از طی دوازده فاصله بطرف بالا حرکت کنیم به کلید هنگام یا سل دیگری خواهیم رسید که تنش آن دوبرابر کلید سل اولی خواهد بود. ضریب ٠٥٩٤ /١ در حقیقت ریشه دوازدهم عدد دو است یعنی عددی که چون دوازده مرتبه در خودش ضرب شود مساوی با عدد دو باشد. تصاعد تنش صوتی برمبنای یک ضریب مشخص که در تمام موسیقی غرب معمول است، یک حالت ِ تعادلی به موسیقی اروپایی میدهد که در موسیقی سنتی وجود ندارد و همین اعتدال درفواصل صوتی ِ موسیقی غربی است که همنوازی (هارمونی) را، دراجرای یک مجموعه بزرگی از آلات موسیقی، مثلا چون یک سنفونی، آسان ساخته است. در موسیقی ما بر عکس ِ موسیقی غرب تعادل صوتی بکاربرده نمیشود و فواصل صوتی تا اندازه ای منوط به دستگاه مورد نظراست، کما اینکه همنوازی بزعم آنچه که در غرب معمول است در موسیقی ما نایاب میباشد. البته در موسیقی ما، مانند اکثر تمدن های دیگر دنیا، فاصله هنگام بوضوح مطرح است.
گام استاندارد غربی:
گام دوازده صوتی غربی که بگام کروماتیک معروف است گامیست معتدل که درآن هر کلید پیانو، معرف یک صوت (یا یک نت ) میباشد. این گام شامل تمام ِ اصواتیست که در موسیقی غربی وجود دارد و کلیه موسیقی کلاسیک غرب و تمام آلات موسیقی اروپایی بر مبنای همین گام طرح شده اند. گام کروماتیک در حقیقت تلفیقی است از گام های نامعتدل ِ قبل از زمان باخ که دراروپای آنزمان معمول بوده. بعضی براین باورند که گام معتدل گامیست غیرطبیعی بدلیل اینکه اکثر خوانندگان سولو و یا تکنوازان ساز های بدون پرده خود بخود از اعتدال خارج میشوند. شاید همین طبیعی بودن موسیقی ماست که باعث ایجاد خود کاوی و یا بقول استاد مرتضی ورزی "غم" میشود. بهر صورت اگر جنبه اعتدال را فراموش کنیم، بجاست که گام هفده صوتی سنتی را "گام کروماتیک ایرانی" بنامیم چونکه هریک از پرده های تار و یا سه تار نماینده یکی از هفده صوت (یا نت) این گام است.
پیش از اینکه از معضل ِ جا دادن هفده صوت در دوازده کلید پیانو صحبت کنیم لازم است بچگونگی برآورد کردن فواصل نت ها در یک گام بپردازیم. همانطور که قبلا اشاره شد مقدار تنش هر کلید نسبت به کلید قبل از آن شش درصد بیشتر است. مثلا اگر از کلید "لا" با تنش ِ ٤٤٠ هرتز ( نوسان در ثانیه ) شروع کنیم، کلید مجاور آن یعنی "لا دیِز یا سی بمل" ٤٦٦ هرتز و "لای اکتاو" ٨٨٠ هرتز خواهد بود. اندازه گیری مستقیم تنش صوت بواحد هرتز کاریست عملی ولی بسیار مشکل که برای اولین دفعه توسط استاد ِ شادروان دکتر مهدی برکشلی بیش از شصت سال پیش بر روی آواز های ایرانی انجام گرفت. نحوه آسانتر که مناسب با پیانو الکترونیکی است، بکار گرفتن واحد جدیدیست بنام سِنت که مبنای آن نسبت ِ تنش ِ دوکلید در یک هنگام است، و بطریق زیرمحاسبه میشود:
C = log(F2 / F1 ) X 4000
که در معادله بالا
است. (F2 / F1) = فاصله به سنت و نسبت تنش دو کلید در یک هنگام C
بنا براین در گام کروماتیک معتدل فاصله هر کلید با کلید مجاور خود ١٠٠سنت است
C= log (1.0594) X 4000= 0.025 X 4000 = 100 cent
و فاصله با کلید هنگام ١٢٠٠سنت خواهد بود.
C= log (2) X4000 = 0.3 X 4000 = 1200 cent
برای ساختن یک قطعه موسیقی به ندرت به همهِ دوازده صوت در گام معتدل اروپایی یا به به همهِ هفده صوت درگام ایرانی احتیاج است. مبنای هر دو موسیقی بر پایهِ گام هشت صوتی یا گام ِ دیاتونیک استوار است که نت اول و نت هشتم ١٢٠٠سنت با یکدیگر فاصله دارند. در گامهای دیاتونیک اروپایی هشت نتِ اصلی از بین دوازده نتِ کروماتیک انتخاب میشوند بطوریکه فاصله بین هرنت و نت مجاور آن یا یکصد سنت (نیم پرده) و یا دویست سنت (یک پرده) است. گام های دیاتونیک اروپایی بر دو مدل، یا دو مُد، ساخته میشوند- مُدِ ماژور (گام بزرگ) و مُدِ مینور (گام کوچک).
مثلا دو گام از دوازده گام های بزرگ و فاصله آنها با مدل زیر انطباق دارند:
دو ماژور: دو - ٢٠٠- ر ِ-٢٠٠- می- ١٠٠- فا- ٢٠٠- سل - ٢٠٠- لا - ٢٠٠- سی - ١٠٠ - دو
سل ماژور: سل - ٢٠٠-لا - ٢٠٠-سی- ١٠٠- دو-٢٠٠- ر ِ - ٢٠٠- می-٢٠٠ - فا دیِز- ١٠٠ -سل
و همچنین دو گام از دوازده گام کوچک و فاصله آنها:
لا مینور: لا - ٢٠٠- سی- ١٠٠- دو- ٢٠٠- ر ِ-٢٠٠- می- ١٠٠- فا - ٢٠٠- سل - ٢٠٠- لا
سل مینور: سل-٢٠٠-لا -١٠٠-سی بمل-٢٠٠- دو-٢٠٠- ر ِ-١٠٠- می بمل-٢٠٠- فا -٢٠٠- سل
از مطالب بالا میتوان به چند نکته مهم پی برد:
١- کوکِ اروپایی ِ پیانو، که بر مبنای گام معتدل کروماتیک است، جوابگوی ِ هردو گام ِ بزرگ و کوچک میباشد. بقول شادروان عارف قزوینی اگر صد تا پیانو از کشتی پیاده کنند هر صدتا کوک ِ ماهور دارند، هرچند برداشت آن مرحوم کاملا صحیح نیست چونکه گام بزرگ قابلیت اجرای ِ همهِ گوشه های ماهور را ندارد.
٢- گام دیاتونیک اروپایی همنوازی بین چند ساز مختلف را آسان کرده است چونکه میتوان برای هر ساز یکی از دوازده گام، کوچک یا بزرگ، را که بآن ساز بخورد انتخاب کرد. این نوع همنوازی اجازه میدهد ساز هارا بچند گروه تقسیم کرده و برای هریک گروه، نت های ِ جدا گانه ای نوشت بطوریکه در جمع، چند صدایی تولید شده و عمق ِ محسوسی باجرای یک قطعه موسیقی بدهد.
٣- علاوه بر هشت نت اصلی که در بالا بآنها اشاره شد، چهار نوت فرعی دیگر نیزممکن است گاهگاهی موردِ استفاده قرار بگیرند.
دکتر جهانگیر محمد آبادی