PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شما عظیم تر از انی هستید که می اندیشید.!



pp017
Tuesday 14 September 2010, 10:37 AM
دومرد که به شدت بیمار بودن در یک بیمارستان بستری شدند.یکی از انها اجازه داشت که هر روز بعدازظهر به مدت یک ساعت روی تخت بنشیند تا به خشک شدن مایعات درون ریه هایش کمک کند.
تخت او روبروی یک پنجره بود.مرد دیگر مجبور بود تمام وقت خود را درازکش روی تخت بخوابد.انها راجع به همسر و خوانواده ی خویش و... صحبت میکردند.هر روز بعد از ظهر هنگامی که مرد کنار پنجره فرصت نشستم میافت.شروع به توصیف کردن همه چیز هایی میکرد که میدید.یک دریاچه یک باغ زیبا و خانه ای که در ان باغ بود. اردک ها و قو ها و پرندگانی که در دریاچه بازی می کردند.مرد دیگر که اینها را میشنید جان تازه میگرفت .
درختان کهنسال و با شکوه و بلند قامت و گل های قرمز و زرد زیبا.هنگامی که مرد این صحنه ها را توصیف میکرد دیگری چشمان خود را میبست و این صحنه را برای خود تجسم میکرد.روز ها گذإشت.و یک روز صبح هنگامی که پرستار برای ان دو اب اورده بود متوجه شد مردی که در کنار پنجره نشته یود با ارامش به خواب رفته.به محض اینکه اوضاع مناسب شد مرد دوم خواست که به کنار پنجره برود.هنگامی که رفت تنها یک دیوار زشت و بلند دید که ان ور ان معلوم نیود.ان مرد از پرستار پرسید ولی این مرد برایم از زیبایی های یک باغ و پرندگان و درختان میگفت.پرستار خندید و گفت چه میگویید این مرد کاملا نابینا بود.



با این که هیچ ارتباطی به این انجمن نداره ولی دوست دارم نظرتون رو در مورد این داستان بدونم....

shahram mousa
Tuesday 14 September 2010, 10:44 AM
دکتر شریعتی : انسان این اعجوبه خلقت که توانسته طبیعت اطراف خود را بشناسد و به دیگران بشناساند خود هنوز موجودی ناشناخته باقی مانده

pp017
Tuesday 14 September 2010, 10:51 AM
-------------------

morteza3164
Tuesday 14 September 2010, 11:41 AM
You can see links before reply