Majed
Wednesday 9 May 2007, 01:04 AM
بخشهایي از گ?تگو "استاد عليزاده" با راديو زمانه
آقای علیزاده، از سابقهی ?عالیت گروه همآوایان برایمان بگویید.
گروه همآوایان بیش از پانزده سال سابقهی ?عالیت دارد و علت تشکیل آن هم این است که پس از اینکه صدای خوانندهی زن در ایران ممنوع شد، گروهی تشکیل دادم که هم در زمینهی آواز تجربههای تازهای بکنیم و آواز را بهصورت چندصدایی، اما نه بهشکل غربی آن، بلکه با ویژگیهای موسیقی ایرانی، ارائه کنیم و در ضمن از صدای زن هم است?اده کنیم. بسیاری از موسیقی ?یلمهایی که من نوشتم، یا آلبومهایی مثل آلبوم "رازنو" یا "به تماشای آبهای سپید"، از جمله ?عالیتهای این گروه بوده و همینطور کنسرتهای زیادی که در اروپا و آمریکا و ژاپن انجام دادهایم.
گروه هم آوایان گروه بزرگی است. چند سال پیش یک آزمون عمومی گذاشتم و تعدادی از خوانندگان زن و مرد که استعداد داشتند را انتخاب کردم که حدود سی ن?ر خواننده، و همین طور تعدادی نوازندهی سازهای مختل? هستند. گروه همآوایان سازی و آوازیست و بنابه موضوع کار، یا شرایط، اعضایی از این گروه انتخاب میشوند. در س?رهای خارج از کشور، بهویژه آمریکا و کانادا، که مسیرهای دورتری هستند، دعوتکنندگان مایلند که گروه از سه یا چهار ن?ر تجاوز نکند. به همین دلیل، در چند سال گذشته، با استاد شجریان و آقای کلهر و خود من و همایون شجریان، چهار ن?ره میآمدیم. سال گذشته که کانادا بودم، با من قراردادی امضا شد و برای انجام توری در کانادا و آمریکا دعوت شدیم. از بین خوانندهها دو ن?ر، خانم ا?سانه رسایی و آقای پوریا اخواص، را انتخاب کردم و همین طور تعداد پنج نوازنده که این دو خواننده را همراهی میکنند.
برنامهی کنسرت در دو قسمت است که نخست، خود من به همراه آقای پژمان حدادی، بداههنوازی میکنم و قسمت دوم کارهاییست که در دستگاه راست پنجگاه اجرا میکنیم. نکتهی قابل اشاره این است که آواز بهصورت دو صدایی زن و مرد اجرا میشود و شعرها هم از شاعران مختل?ی مثل شهریار، مولانا، ?ریدون مشیری و حا?ظ است.
این تور از تورنتو آغاز میشود و در بوستون آمریکا ختم میشود، و تعدادی کنسرت هم در ?رانسه، هلند و آلمان خواهیم داشت.
آنچه که در این گروه چشمگیر است، حضور موسیقیدانهای جوان، از جمله دو پسر خود شما، صبا و نیما علیزاده، است. آیا هد? اصلی شما در گروه همآوایان، به میدان آوردن نسل دوم موسیقیدانهای ایرانیست؟
حتما. این نکتهی بسیار مهمیست که به جوانها در هنرهایی که ریشههای ?رهنگی خودمان در آن هست بیشتر میدان بدهیم. در ایران ت?کر غلطی وجود دارد که بر اساس آن، هر چیزی که بیارزش و در سطوح پایین است را به جوانها نسبت میدهیم. مثلا میگوییم این چه نوع موسیقیست که گوش میکنید، میگویند جوانها از این نوع موسیقی خوششان میآید. یا میگوییم این جوان است، خام است، نمی?همد. در حالیکه برعکس، باید امکانات را برای جوانها ?راهم کنیم تا در هنرهای ماندگار و هنرهایی که بیشتر با ت?کر همراه است و ?قط مصر? روزانه ندارد، ?عالیت کنند.
در حال حاضر، در این هنرها به جوانها کمتر میدان میدهیم و بسیاری از جوانهای با استعداد هستند که میتوانند هنر کلاسیک ما، یا حداقل موسیقی هنری ما را بارور کنند. صبا و نیما هم طبعا چون در خانوادهای بودهاند که با موسیقی رشد و کار کردهاند، حالا قرعه به نامشان ا?تاده که در این گروه کار کنند. اما این گروه جای بسیاری از جوانها، با استعدادهای مختل?، میتواند باشد که بنابه موضوعات مختل?، در کار گروهی شرکت میکنند.
خوشبختانه همسالان صبا و نیما در میان شاگردانم بسیارند و ات?اقا امید من به نسل جوان است. من معتقدم در موسیقی ایرانی، یک نوع تکرار عادتها یا وابستگیها و دلبستگیهای متعصبانه یا کورکورانهای، نزد برخی موزیسینها هست که باعث شده موسیقی ایرانی را یک موسیقی بسته تصور کنند، در صورتی که این طور نیست. نسل خود ما، یعنی کسانی مثل آقای شجریان، لط?ی، من، طلایی، مشکاتیان و دیگران، کارهای خیلی معرو?مان را در سنین بیست تا بیستوپنج سالگی ساختیم. شما خودتان شاهد چند تا از برنامههایی که مثلا در جشن هنر اجرا میشد بودهاید. آن موقع، به ما جوانها امکاناتی داده شد که مبتکرش رادیو تلویزیون ملی ایران بود. ایجاد مرکز ح?ظ و اشاعهی موسیقی، و امکانات و بودجههایی که ?راهم شد، به ما جوانها اجازه داد که در موسیقی هنری ایرانی بتوانیم رشد کنیم.
به نظر من، حالا این امکانات وجود ندارد، یا نسبت به جمعیت جوان ما بسیار کم است. ما ?کر میکنیم امکانات ?قط باید به یک نوع موسیقی، مثل موسیقی پاپ، داده شود، یا در هر چیزی ?قط شکل مصر?ی آن را نگاه میکنیم. در صورتی که اگر در ?رهنگمان مسایل را ریشهای نگاه کنیم، و هر چقدر به جوانها در این مسیر بیشتر میدان بدهیم، شاهد خواهیم بود که جاودانه زدن هنرها و سنتهای ما از طریق جوانها صورت خواهد گر?ت.
ما امکانات دولتی نداریم، و من با امکانات شخصیام این کارها را میکنم. بسیاری از اوقات، درآمد آلبومها یا کنسرتها را هزینهی این تجربهها میکنم، چون دولت کاری نمیکند یا اگر بکند شاید به شکل تبلیغاتی یا هد?مند باشد که سلیقهی من نیست.
آنچه که آزاد و مستقل باشد در شکل خصوصی و غیر دولتی آن است که آن هم سرمایه میخواهد. من پذیر?تهام که اگر امکاناتی مادی بتوانم ?راهم کنم، آن را در خدمت تجربه با جوانها قرار دهم. خوشبختانه پروژهها و برنامههای دراز مدتی در این زمینه داریم و جوانهای بسیار خوب و با استعداد هم وجود دارند. خوانندهی گروه ما، پوریا اخواص، یک جوان بیستوپنج ساله است که بسیار خوب و پخته، در کنار خانم رسایی، که سالها تجربه دارد، برنامه اجرا میکند و احساس میشود بسیار بیش از سناش تجربه دارد. او یکی از اعضای ?عال گروه همآوایان است که در طول چهار پنج سال گذشته، هم س?رها و کنسرتهای بینالمللی داشته و هم در داخل مو?ق بوده است.
پوریا در بیست و پنج سالگی تجربههای بسیار خوبی را پشت سر میگذارد و به این موضوع توجه کرده که او هم مثلا در پنجاه سالگی باید به جوانها توجه کند. هر هنری را میشود از طریق نسل جوان ادامه داد. اگر با نگاه واپسگرایانه به این موضوع نگاه کنیم، و بخواهیم جایی را تصاحب کنیم و به جوانها میدان ندهیم، آن وقت خودمان باعث از بین ر?تن آن هنر میشویم. اگر به جوانها میدان ندهیم و آنها را محکوم کنیم که ?قط مصر?کننده باشند، خود به خود نمیتوانند راه پیدا کنند.
با توجه به تغییر و تحولاتی که در این سالها در ایران پیش آمده، گروهی از جوانان به نوعی از موسیقی گرایش پیدا کردهاند که به آن «موسیقی زیرزمینی» گ?ته میشود. آیا شما، بهعنوان یک موسیقیدان کلاسیک، چنین پدیدهای را طبیعی میدانید یا گمان میکنید بهدلیل کمبود امکاناتی که در زمینهی موسیقی کلاسیک ایرانی وجود دارد، جوانها به آن نوع موسیقی روی میآورند؟
به نظر من، نباید موسیقی را تا این حد به خوب و بد ت?کیک کنیم. ما باید متوجه باشیم که موسیقی رشتهایست با تنوع بسیار. در هر دانشگاهی، در زمینهی موسیقی رشتههای مختل?ی مثل موسیقی جاز، موسیقی راک، موسیقی پاپ، کلاسیک و موسیقی جهانی وجود دارد. این که جوانها به هرنوع موسیقی گرایش پیدا میکنند، به خودی خود چیز بدی نیست. اما در موسیقی هم، مثل هرهنری، هم شکل نازل آن وجود دارد و هم شکل متعالی آن.
نکتهی دیگر این که هر پدیدهی زیرزمینی به دلیل مشکلات اجتماعی به وجود میآید. موسیقی هم اصلا احتیاجی نیست که زیرزمینی بشود. مگر در کانادا و آمریکا و غرب موسیقی زیرزمینی وجود دارد؟ در هیچ کجای دنیا موسیقی زیرزمینی وجود ندارد و تنها جایی در دنیا که موسیقی به نوعی ممنوع است و مشکل دارد، موسیقی زیرزمینی آن هم به وجود خواهد آمد. اگر هر پدیدهای در شکل اجتماعی آن ممنوع باشد، طبیعیست که به زیر زمین میرود. در مسایل سیاسی که مشخصا این طور است. اما مضحک است که در قرن بیست و یکم، در سرزمینی موسیقی زیرزمینی وجود داشته باشد. این مسأله نشان میدهد که ما چه مشکلاتی در آن جامعه داریم که هنر والایی مثل موسیقی، نوعی از آن زیرزمینی می شود. موسیقی زیرزمینی نوعی واکنش و نیاز است و در عین حال، تأثیرپذیری ?رهنگی نیز هست. این نوع جوانها در ایران بیشتر از طریق ماهوارهها و دنیای بیرون از خودشان تغذیه میشوند و سعی میکنند آن چه که میبینند و میشنوند را تقلید کنند. حتی اگر ارتباط ریشهای و ?رهنگی با آن مقوله نداشته باشند. همچنین چون امکان بیرونی برای ارائه آلبوم و ضبط و کنسرت ندارند، طبعا آن را به شکل غیررسمی، که اسم آن زیرزمینیست، انجام میدهند. جامعه نباید تنگناهایی به وجود بیاورد که مشکلات از جاهای دیگر سر بزند. متأس?انه در ایران، ما همیشه مسایل را پس از این که ات?اق ا?تاد متوجه میشویم. از پدیدههای طبیعی گر?ته تا مسایل اجتماعی. مثلا در کوچهای باریک یک برج میسازیم و سپس متوجه میشویم که باید ?کر پارکینگ هم میکردیم. موسیقی زیرزمینی به خودی خود یک پدیدهی اجتماعی من?یست. در حال حاضر جوانها دوست دارند و به این نوع موسیقی گرایش پیدا میکنند. چون نیاز دارند. اما موسیقی و هنر به طور اصولی در جامعه باید زنده و ?عال وجود داشته باشد تا بتواند روح و روان انسانها را سالم کند. وقتی زیر زمین باشد، مشکلات زیرزمینی هم به وجود خواهد آورد.
در کار های قبلی، شما تکههای جداگانهای را در کنار هم میچیدید و یک آلبوم درست میکردید. اما به نظر میرسد کار تازهی گروه «همآوایان» یک مجموعهی پیوسته است. یکی از ویژگیهای این کنسرت نوع انتخاب اشعار است. از حا?ظ و مولانا شروع میکنید و به ?ریدون مشیری و ش?یعی کدکنی میرسید. آیا هد? خاصی را با انتخاب اشعار این شاعران دنبال میکردید؟
موسیقی ایرانی معمولا به صورت یک کولاژ است. یعنی مثلا قطعهای سازی از درویشخان را انتخاب میکنیم، بعد تصنی?ی از شیدا را میگذاریم، بعد تصنی?ی از سعدی، و شعری از مولانا و ر?نگی از رکنالدین مختاری و قطعاتی حتی بدون ارتباط با هم، و با آنها یک برنامه اجرا میکنیم. اما در کنسرت اخیر گروه همآوایان، تمام قطعات با هم ارتباط موضوعی مشخصی دارند. موضوع آن هم زندگی و امید است. چیزی که جالب است این که، مثلا برای بیان م?هوم عشق، شاید گروهی عقیده داشته باشند که مولانا و حا?ظ آن را به متعالیترین شکل بیان کردهاند. در حالی که به نظر من، در هر زمانی م?هوم عشق با زبان و قراردادهای همان دوره گ?ته شده و این چیزیست که از ازل انسان به دنبال آن بوده و تمام نمی شود. وقتی اشعار شاعران از قرون گذشته تا کنون را نگاه کنید باز هم سعی و تلاش شده که موضوع عشق دوباره بیان شود. حتی اگر شاعری م?هوم عشق را به زبانی ساده برای کودکان هم گ?ته باشد، باز هم میشود دوباره آن را بیان کرد و نمیتوان گ?ت چون مولانا آن را خوب بیان کرده پس اشعار عاشقانهی دیگران ارزشی ندارد. اگر شعرای معاصر بیایند با زبان ساده و حتی روزمره، یا اشعار بدون قا?یه و آزاد، باز عشق را بیان کنند، من نمیتوانم مقایسه کنم و به کسانی مثل شاملو و اخوان و سایه، ارزش کمتری از حا?ظ به آنها بدهم. چون بیان عشق در زمانهای مختل?، با ابزار مختل? بیان شده. همین باعث شد تا من برخورد آزادی داشته باشم و رها باشم از این که میتوانم شعر مولانا را در کنار شعر مشیری قرار دهم. چرا باید ?ریدون مشیری را کمتر بها دهم؟ وقتی به سادهترین زبان عشق را بیان میکند که به گوش هر انسان غیر ادیب و ?یلسو?ی مینشیند. شعرا که برای ?لاس?ه و مردم خاص شعر نمیگویند. پس چقدر خوب است که بشود هنر را تا جایی ساده بیان کرد که همه بتوانند درک کنند و در آن ارتقا پیدا کنند.
در این کنسرت هم موضوع «امید» است؛ و مثل یک زندگی میشود به آن نگاه کرد. قطعات این کنسرت ساخته شده برای این که چگونه پشت سر هم بیاید و حالات حسی و روحی خاصی را بیان کند.
نکتهی دیگر در این کنسرت وجود یک خوانندهی زن، خانم ا?سانه رساییست که به صورت تکصدایی هم می خواند. آیا در ایران امکان اجرای چنین برنامهای وجود دارد؟ و سیدی این برنامه در ایران به ?روش گذاشته میشود؟
در این کنسرت دو خوانندهی مرد و زن وجود دارد. در ایران نمیشود این کنسرت را اجرا کرد. به همین دلیل، ?قط در خارج از کشور آن را اجرا میکنیم و طبعا سیدی این برنامه هم در ایران نمیتواند منتشر شود و یک کمپانی خارجی سیدی این کنسرت را منتشر کرده و در ایران امکان ارائهی آن نیست.
منبع: راديو زمانه
آقای علیزاده، از سابقهی ?عالیت گروه همآوایان برایمان بگویید.
گروه همآوایان بیش از پانزده سال سابقهی ?عالیت دارد و علت تشکیل آن هم این است که پس از اینکه صدای خوانندهی زن در ایران ممنوع شد، گروهی تشکیل دادم که هم در زمینهی آواز تجربههای تازهای بکنیم و آواز را بهصورت چندصدایی، اما نه بهشکل غربی آن، بلکه با ویژگیهای موسیقی ایرانی، ارائه کنیم و در ضمن از صدای زن هم است?اده کنیم. بسیاری از موسیقی ?یلمهایی که من نوشتم، یا آلبومهایی مثل آلبوم "رازنو" یا "به تماشای آبهای سپید"، از جمله ?عالیتهای این گروه بوده و همینطور کنسرتهای زیادی که در اروپا و آمریکا و ژاپن انجام دادهایم.
گروه هم آوایان گروه بزرگی است. چند سال پیش یک آزمون عمومی گذاشتم و تعدادی از خوانندگان زن و مرد که استعداد داشتند را انتخاب کردم که حدود سی ن?ر خواننده، و همین طور تعدادی نوازندهی سازهای مختل? هستند. گروه همآوایان سازی و آوازیست و بنابه موضوع کار، یا شرایط، اعضایی از این گروه انتخاب میشوند. در س?رهای خارج از کشور، بهویژه آمریکا و کانادا، که مسیرهای دورتری هستند، دعوتکنندگان مایلند که گروه از سه یا چهار ن?ر تجاوز نکند. به همین دلیل، در چند سال گذشته، با استاد شجریان و آقای کلهر و خود من و همایون شجریان، چهار ن?ره میآمدیم. سال گذشته که کانادا بودم، با من قراردادی امضا شد و برای انجام توری در کانادا و آمریکا دعوت شدیم. از بین خوانندهها دو ن?ر، خانم ا?سانه رسایی و آقای پوریا اخواص، را انتخاب کردم و همین طور تعداد پنج نوازنده که این دو خواننده را همراهی میکنند.
برنامهی کنسرت در دو قسمت است که نخست، خود من به همراه آقای پژمان حدادی، بداههنوازی میکنم و قسمت دوم کارهاییست که در دستگاه راست پنجگاه اجرا میکنیم. نکتهی قابل اشاره این است که آواز بهصورت دو صدایی زن و مرد اجرا میشود و شعرها هم از شاعران مختل?ی مثل شهریار، مولانا، ?ریدون مشیری و حا?ظ است.
این تور از تورنتو آغاز میشود و در بوستون آمریکا ختم میشود، و تعدادی کنسرت هم در ?رانسه، هلند و آلمان خواهیم داشت.
آنچه که در این گروه چشمگیر است، حضور موسیقیدانهای جوان، از جمله دو پسر خود شما، صبا و نیما علیزاده، است. آیا هد? اصلی شما در گروه همآوایان، به میدان آوردن نسل دوم موسیقیدانهای ایرانیست؟
حتما. این نکتهی بسیار مهمیست که به جوانها در هنرهایی که ریشههای ?رهنگی خودمان در آن هست بیشتر میدان بدهیم. در ایران ت?کر غلطی وجود دارد که بر اساس آن، هر چیزی که بیارزش و در سطوح پایین است را به جوانها نسبت میدهیم. مثلا میگوییم این چه نوع موسیقیست که گوش میکنید، میگویند جوانها از این نوع موسیقی خوششان میآید. یا میگوییم این جوان است، خام است، نمی?همد. در حالیکه برعکس، باید امکانات را برای جوانها ?راهم کنیم تا در هنرهای ماندگار و هنرهایی که بیشتر با ت?کر همراه است و ?قط مصر? روزانه ندارد، ?عالیت کنند.
در حال حاضر، در این هنرها به جوانها کمتر میدان میدهیم و بسیاری از جوانهای با استعداد هستند که میتوانند هنر کلاسیک ما، یا حداقل موسیقی هنری ما را بارور کنند. صبا و نیما هم طبعا چون در خانوادهای بودهاند که با موسیقی رشد و کار کردهاند، حالا قرعه به نامشان ا?تاده که در این گروه کار کنند. اما این گروه جای بسیاری از جوانها، با استعدادهای مختل?، میتواند باشد که بنابه موضوعات مختل?، در کار گروهی شرکت میکنند.
خوشبختانه همسالان صبا و نیما در میان شاگردانم بسیارند و ات?اقا امید من به نسل جوان است. من معتقدم در موسیقی ایرانی، یک نوع تکرار عادتها یا وابستگیها و دلبستگیهای متعصبانه یا کورکورانهای، نزد برخی موزیسینها هست که باعث شده موسیقی ایرانی را یک موسیقی بسته تصور کنند، در صورتی که این طور نیست. نسل خود ما، یعنی کسانی مثل آقای شجریان، لط?ی، من، طلایی، مشکاتیان و دیگران، کارهای خیلی معرو?مان را در سنین بیست تا بیستوپنج سالگی ساختیم. شما خودتان شاهد چند تا از برنامههایی که مثلا در جشن هنر اجرا میشد بودهاید. آن موقع، به ما جوانها امکاناتی داده شد که مبتکرش رادیو تلویزیون ملی ایران بود. ایجاد مرکز ح?ظ و اشاعهی موسیقی، و امکانات و بودجههایی که ?راهم شد، به ما جوانها اجازه داد که در موسیقی هنری ایرانی بتوانیم رشد کنیم.
به نظر من، حالا این امکانات وجود ندارد، یا نسبت به جمعیت جوان ما بسیار کم است. ما ?کر میکنیم امکانات ?قط باید به یک نوع موسیقی، مثل موسیقی پاپ، داده شود، یا در هر چیزی ?قط شکل مصر?ی آن را نگاه میکنیم. در صورتی که اگر در ?رهنگمان مسایل را ریشهای نگاه کنیم، و هر چقدر به جوانها در این مسیر بیشتر میدان بدهیم، شاهد خواهیم بود که جاودانه زدن هنرها و سنتهای ما از طریق جوانها صورت خواهد گر?ت.
ما امکانات دولتی نداریم، و من با امکانات شخصیام این کارها را میکنم. بسیاری از اوقات، درآمد آلبومها یا کنسرتها را هزینهی این تجربهها میکنم، چون دولت کاری نمیکند یا اگر بکند شاید به شکل تبلیغاتی یا هد?مند باشد که سلیقهی من نیست.
آنچه که آزاد و مستقل باشد در شکل خصوصی و غیر دولتی آن است که آن هم سرمایه میخواهد. من پذیر?تهام که اگر امکاناتی مادی بتوانم ?راهم کنم، آن را در خدمت تجربه با جوانها قرار دهم. خوشبختانه پروژهها و برنامههای دراز مدتی در این زمینه داریم و جوانهای بسیار خوب و با استعداد هم وجود دارند. خوانندهی گروه ما، پوریا اخواص، یک جوان بیستوپنج ساله است که بسیار خوب و پخته، در کنار خانم رسایی، که سالها تجربه دارد، برنامه اجرا میکند و احساس میشود بسیار بیش از سناش تجربه دارد. او یکی از اعضای ?عال گروه همآوایان است که در طول چهار پنج سال گذشته، هم س?رها و کنسرتهای بینالمللی داشته و هم در داخل مو?ق بوده است.
پوریا در بیست و پنج سالگی تجربههای بسیار خوبی را پشت سر میگذارد و به این موضوع توجه کرده که او هم مثلا در پنجاه سالگی باید به جوانها توجه کند. هر هنری را میشود از طریق نسل جوان ادامه داد. اگر با نگاه واپسگرایانه به این موضوع نگاه کنیم، و بخواهیم جایی را تصاحب کنیم و به جوانها میدان ندهیم، آن وقت خودمان باعث از بین ر?تن آن هنر میشویم. اگر به جوانها میدان ندهیم و آنها را محکوم کنیم که ?قط مصر?کننده باشند، خود به خود نمیتوانند راه پیدا کنند.
با توجه به تغییر و تحولاتی که در این سالها در ایران پیش آمده، گروهی از جوانان به نوعی از موسیقی گرایش پیدا کردهاند که به آن «موسیقی زیرزمینی» گ?ته میشود. آیا شما، بهعنوان یک موسیقیدان کلاسیک، چنین پدیدهای را طبیعی میدانید یا گمان میکنید بهدلیل کمبود امکاناتی که در زمینهی موسیقی کلاسیک ایرانی وجود دارد، جوانها به آن نوع موسیقی روی میآورند؟
به نظر من، نباید موسیقی را تا این حد به خوب و بد ت?کیک کنیم. ما باید متوجه باشیم که موسیقی رشتهایست با تنوع بسیار. در هر دانشگاهی، در زمینهی موسیقی رشتههای مختل?ی مثل موسیقی جاز، موسیقی راک، موسیقی پاپ، کلاسیک و موسیقی جهانی وجود دارد. این که جوانها به هرنوع موسیقی گرایش پیدا میکنند، به خودی خود چیز بدی نیست. اما در موسیقی هم، مثل هرهنری، هم شکل نازل آن وجود دارد و هم شکل متعالی آن.
نکتهی دیگر این که هر پدیدهی زیرزمینی به دلیل مشکلات اجتماعی به وجود میآید. موسیقی هم اصلا احتیاجی نیست که زیرزمینی بشود. مگر در کانادا و آمریکا و غرب موسیقی زیرزمینی وجود دارد؟ در هیچ کجای دنیا موسیقی زیرزمینی وجود ندارد و تنها جایی در دنیا که موسیقی به نوعی ممنوع است و مشکل دارد، موسیقی زیرزمینی آن هم به وجود خواهد آمد. اگر هر پدیدهای در شکل اجتماعی آن ممنوع باشد، طبیعیست که به زیر زمین میرود. در مسایل سیاسی که مشخصا این طور است. اما مضحک است که در قرن بیست و یکم، در سرزمینی موسیقی زیرزمینی وجود داشته باشد. این مسأله نشان میدهد که ما چه مشکلاتی در آن جامعه داریم که هنر والایی مثل موسیقی، نوعی از آن زیرزمینی می شود. موسیقی زیرزمینی نوعی واکنش و نیاز است و در عین حال، تأثیرپذیری ?رهنگی نیز هست. این نوع جوانها در ایران بیشتر از طریق ماهوارهها و دنیای بیرون از خودشان تغذیه میشوند و سعی میکنند آن چه که میبینند و میشنوند را تقلید کنند. حتی اگر ارتباط ریشهای و ?رهنگی با آن مقوله نداشته باشند. همچنین چون امکان بیرونی برای ارائه آلبوم و ضبط و کنسرت ندارند، طبعا آن را به شکل غیررسمی، که اسم آن زیرزمینیست، انجام میدهند. جامعه نباید تنگناهایی به وجود بیاورد که مشکلات از جاهای دیگر سر بزند. متأس?انه در ایران، ما همیشه مسایل را پس از این که ات?اق ا?تاد متوجه میشویم. از پدیدههای طبیعی گر?ته تا مسایل اجتماعی. مثلا در کوچهای باریک یک برج میسازیم و سپس متوجه میشویم که باید ?کر پارکینگ هم میکردیم. موسیقی زیرزمینی به خودی خود یک پدیدهی اجتماعی من?یست. در حال حاضر جوانها دوست دارند و به این نوع موسیقی گرایش پیدا میکنند. چون نیاز دارند. اما موسیقی و هنر به طور اصولی در جامعه باید زنده و ?عال وجود داشته باشد تا بتواند روح و روان انسانها را سالم کند. وقتی زیر زمین باشد، مشکلات زیرزمینی هم به وجود خواهد آورد.
در کار های قبلی، شما تکههای جداگانهای را در کنار هم میچیدید و یک آلبوم درست میکردید. اما به نظر میرسد کار تازهی گروه «همآوایان» یک مجموعهی پیوسته است. یکی از ویژگیهای این کنسرت نوع انتخاب اشعار است. از حا?ظ و مولانا شروع میکنید و به ?ریدون مشیری و ش?یعی کدکنی میرسید. آیا هد? خاصی را با انتخاب اشعار این شاعران دنبال میکردید؟
موسیقی ایرانی معمولا به صورت یک کولاژ است. یعنی مثلا قطعهای سازی از درویشخان را انتخاب میکنیم، بعد تصنی?ی از شیدا را میگذاریم، بعد تصنی?ی از سعدی، و شعری از مولانا و ر?نگی از رکنالدین مختاری و قطعاتی حتی بدون ارتباط با هم، و با آنها یک برنامه اجرا میکنیم. اما در کنسرت اخیر گروه همآوایان، تمام قطعات با هم ارتباط موضوعی مشخصی دارند. موضوع آن هم زندگی و امید است. چیزی که جالب است این که، مثلا برای بیان م?هوم عشق، شاید گروهی عقیده داشته باشند که مولانا و حا?ظ آن را به متعالیترین شکل بیان کردهاند. در حالی که به نظر من، در هر زمانی م?هوم عشق با زبان و قراردادهای همان دوره گ?ته شده و این چیزیست که از ازل انسان به دنبال آن بوده و تمام نمی شود. وقتی اشعار شاعران از قرون گذشته تا کنون را نگاه کنید باز هم سعی و تلاش شده که موضوع عشق دوباره بیان شود. حتی اگر شاعری م?هوم عشق را به زبانی ساده برای کودکان هم گ?ته باشد، باز هم میشود دوباره آن را بیان کرد و نمیتوان گ?ت چون مولانا آن را خوب بیان کرده پس اشعار عاشقانهی دیگران ارزشی ندارد. اگر شعرای معاصر بیایند با زبان ساده و حتی روزمره، یا اشعار بدون قا?یه و آزاد، باز عشق را بیان کنند، من نمیتوانم مقایسه کنم و به کسانی مثل شاملو و اخوان و سایه، ارزش کمتری از حا?ظ به آنها بدهم. چون بیان عشق در زمانهای مختل?، با ابزار مختل? بیان شده. همین باعث شد تا من برخورد آزادی داشته باشم و رها باشم از این که میتوانم شعر مولانا را در کنار شعر مشیری قرار دهم. چرا باید ?ریدون مشیری را کمتر بها دهم؟ وقتی به سادهترین زبان عشق را بیان میکند که به گوش هر انسان غیر ادیب و ?یلسو?ی مینشیند. شعرا که برای ?لاس?ه و مردم خاص شعر نمیگویند. پس چقدر خوب است که بشود هنر را تا جایی ساده بیان کرد که همه بتوانند درک کنند و در آن ارتقا پیدا کنند.
در این کنسرت هم موضوع «امید» است؛ و مثل یک زندگی میشود به آن نگاه کرد. قطعات این کنسرت ساخته شده برای این که چگونه پشت سر هم بیاید و حالات حسی و روحی خاصی را بیان کند.
نکتهی دیگر در این کنسرت وجود یک خوانندهی زن، خانم ا?سانه رساییست که به صورت تکصدایی هم می خواند. آیا در ایران امکان اجرای چنین برنامهای وجود دارد؟ و سیدی این برنامه در ایران به ?روش گذاشته میشود؟
در این کنسرت دو خوانندهی مرد و زن وجود دارد. در ایران نمیشود این کنسرت را اجرا کرد. به همین دلیل، ?قط در خارج از کشور آن را اجرا میکنیم و طبعا سیدی این برنامه هم در ایران نمیتواند منتشر شود و یک کمپانی خارجی سیدی این کنسرت را منتشر کرده و در ایران امکان ارائهی آن نیست.
منبع: راديو زمانه