PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خاطرات ما



koronzo_piti
Friday 5 November 2010, 01:01 PM
سلام دوستان
این تاپیک رو ایجاد کردم تا خاطراتمون .و تجربیات مون رو برای هم به اشتراک بزاریم

koronzo_piti
Friday 5 November 2010, 08:27 PM
کسی خاطره ای چیزی نداشت؟

blackover
Friday 5 November 2010, 09:06 PM
خاطره با موضوع موسیقی زیاد دارم،ولی چیکار کنم،داستان نویس خوبی نیستم:106:

koronzo_piti
Friday 5 November 2010, 09:12 PM
مرسی دوست من
قلم رو بدست بگیر بقیه کار خود به خود انجام میشه

blackover
Friday 5 November 2010, 09:22 PM
راستشو بخوای
یه بار گیتار به پشت داشتم از آموزشگاه می اومدم خونه
یکی رو موتور نشسته بود ،بهم گفت پیانوتو میدی یکم پیانو بزنیم.
منم کلی:21:

koronzo_piti
Sunday 7 November 2010, 09:39 PM
سلامی گرم به دوستان خودم
می خوام خاطره ای رو براتون بگم
چیزی که ما انسان ها زیاد داریم خاطر ه هست

به قول مادرم :
زندگی همش خاطرست


موضوعی که می گم بر می گرده به مدتی پیش .
خیلی پیش
خیلی خیلی پیش

المپیک کشور های اسلامی بود
و ایران هم میزبان

اقای حبیبی یه سری نوازدهی دف می خواست در حدود 100 نفر
ما هم که شاگرد های اقای حقیری بودیم رفتیم
محل تمرین توی ارسباران توی جلفای سید خندان بود
من شوغ ذوق
دف ها رو از توی ماشین در اوردیم و رفتیم
پشت سر استادمون بودیم یعنی اقای حقیری

اقای حیبیبی سلام گرمی با امیر حقیری کرد و ماچو این حرف ها
البته با همه همین طور گرم بود
ولی دیگه اره دیگه

امیر حقیری چندتا از دوستاش رو دید
قد 2 متر
شونه 1/4 متر
مو تا کمر
ریش این هوا
کرمانشاهی بودن از اون نژاد اصلا
ولی منم خوب کرمانشاهی هستم ولی دیگه ژنم این طور نبود من تا کمرشون بودم
دماغم می گرفت به زانوهاشون

خلاصه اون موقع هم منم موهام بلند بود

خیلی باحال بود همه هم اکثران موهاشو.ن بلند بود :)

ا


ادامه دارد.....

koronzo_piti
Sunday 7 November 2010, 09:51 PM
خب گفتیم جلسه اول کاری نمی کنه
شروع کرد به اون ریتمی که باید میزدیم از مانیتور را ریتم رو می زاشت
ولی دستگاه خراب بود :)
فقط یه بار گوش کردیم که رفتیم واسه نفس
عاشق اب میوه و کیکشون بودم
قشنگ ترین قسمت کار بود

جلسه بعد به ما نت دادن

ولی من سر ازش در نمیاوردم
به دوستم می گفتم چرا این 4 خطه
چرا بکش جای چپه
اخر سر امیر حقیری گفت من براتون درستش می کنم
این بار ما جلوی جلو نشسته بودیم

بعد اقای حبیبی گفت خب بریم

3 . 4
دم دم

منو دوستم که داشتیم همدیگرو نگاه می کردیم و می خندیدم
من قشنگ روبه روی اقای حبیبی بودم
دف رو گرفته بودیم جلوی خودمون تا ایشون رو نبینیم
از اون ورم امیر حقیری می گفت چرا نمی زنین

من mp4 رو گذاشتنم تا کارو ضبط کنم با استیج 1 متر فاصله داشتم اومدم سری بزارم روی سن
گذاشتم ولی وقتی خواستم بشینم
صندلی بر می گرده سر جاش و من به جای صندلی میشینم روی یه میله که ته صندلی بود
خیلی هم تیز بود

تا یه ربع از درد نمی تونستم بشینم وقتی هم میرم خونه حسابی کبود شده بود