Majed
Thursday 10 May 2007, 07:15 PM
کامکارها آدم را به ياد قصه معرو? پدری می اندازند که هنگام مرگ ، ?رزندانش را می خواند و به هرکدام از آنها تکه چوبی می دهد و از آنها می خواهد که چوب را بشکنند.?رزندان چوب را می شکنند. پدر چوبی بر چوب قبلی اضا?ه می کند و از آنها می خواهد که هر دو چوب را با هم بشکنند واين کار را تا چند چوب ادامه می دهد. وقتی تعداد چوبها به شش يا ه?ت می رسد، کسی از ?رزندان، حتی زورمندترين آنها به رغم به کار بردن تمامی توان خود قادر به شکستن دسته چوب ها نمی شود . اينجاست که پدر روبه ?رزندان کرده و می گويد : اگر با هم متحد باشيد کسی نمی تواند شما را بشکند و همه گاه اعتبار و منزلت خودتان را داريد.به گمانم روزی که استاد حسن کامکار داشت زندگی را بدرود می گ?ت اين قصه در ذهنش جولان می کرد و می دانست که پراکندگی و ت?رقه چه مصيبت بزرگی است و با آدمی چه می کند . پس او هم ?رزندانش را پيش خود نشاند و توصيه هايی کرد که تا به امروز که ۲۵ سال از شکل گيری اين گروه می گذرد، همچنان آويزه گوش کامکارهاست.
اما به راستی راز ماندگاری کامکارها در چيست؟
شاخص ترين گروههای موسيقی ايرانی درنهايت پنج تا 10 سال دوام آوردند و اگر هم نامی از يک گروه همچنان باقی مانده است، اما حتم بدانيد که ا?راد آن همانند مهاجرانی که از شهری به شهری می روند، ترک اين گروه کردند و به گروه ديگر پيوستند و از گروه ديگر هم به گروههای ديگر کوچيدند و الخ. حتی گروه شجريان با عليزاده و کلهر که بسياری گمان می کردند تا سالها دوام می آورد نيز پس از پنج سال، به دلايلی که اهل موسيقی می دانند و اما عموم مردم از آن اطلاعی ندارند، از ادامه همکاری سرباز زدند. شجريان با دو سه تن ديگر از اهالی موسيقی گروهی تازه را شکل داده و قرار است اوايل زمستان کنسرتهايی را در ايران و ديگر کشورها ادامه دهد. کلهر هم به دنبال برنامه های مشترکش با نوازندگان ديگر کشورها پيوسته است و عليزاده هم به ساختن موسيقی ?يلم برای سريالهای تلويزيونی رو آورده است. کامکارها اما، ماندند و هر روز قوی تر از پيش شده واکنون به شاخص ترين و حر?ه ای ترين گروه موسيقی ايرانی بدل شده اند.
برادری و برابری
اگر بخشی از رمز ماندگاری گروه کامکارها را در خانوادگی بودن آن بدانيم، بخش ديگر آن را بايد محصول نگاه مساوی آنها به يکديگر دانست. هوشنگ کامکار در گ?ت و گويی با نگارنده که به زودی انتشار خواهد يا?ت، گ?ت که تمامی اعضای گروه يه يک اندازه در آمد کسب می کنند. يعنی ارژنگ کامکار، نوازنده تمبک گروه که در سنت گروه نوازی موسيقی ايرانی از کمترين شانيت برخوردار است و بسياری تمبک نوازان را «کي? کش» گروه می دانند و تحقيرش می کنند، با آهنگسازی همانند هوشنگ کامکار که در گروه سمت های مهمتری را برعهده دارد، هنگام تقسيم درآمدهای حاصل از کنسرت، به يک اندازه سهم می گيرند. اين گونه است که کسی در گروه احساس حقارت نمی کند و از دل و جان برای پيشر?ت جمع، می نوازد. اگر چه مسايل مالی در گروههای موسيقی بسيار مهم است و ريشه بسياری از اختلا?ات را می توان در نگاه تبعيض آميز ميان خواننده و ديگر ا?راد گروه هنگام تقسيم در آمدها يا?ت، اما به نظر می رسد هوشنگ کامکار که خود سرپرستی گروه کامکار ها را برعهده دارد، سعی کرده است اين «دندان پوسيده» را بکشد و ريشه اختلا? را از ابتدا خشک کند. برای همين است که در چند سال اخير اين گروه کمتر تن به همکاری با خوانندگان مطرح می دهد، دليلش هم روشن است. خوانندگان مطرح می آيند و از اعتبار گروهی حر?ه ای همانند کامکارها بهره می گيرند ودر عوض تقاضای دستمزدی چند برابر ديگر اعضای گروه را مطرح می کنند. درحالی که اعتبار گروه کامکارها، به گواهی کارشناسان موسيقی ايرانی به اندازه ای است که نيازی به تزريق اعتبار خواننده يا نوازنده ديگر برای جلب مشتری ندارند.
صريح و انتقادپذير
صراحت، مهمترين ويژگی است که هوشنگ کامکار از آن بهره می برد. وی در نخستين نشست «نقد نغمه» که سازمان ?رهنگی وهنری شهرداری تهران در ?رهنگسرای ش?ق برگزار کرد، بر خلا? عمده اهالی موسيقی که از انتقاد ?راری اند، گ?ت که آمده است تا تندترين انتقادات را درباره کنسرتش بشنود. در مقابل، خود هم برخی از مناقشه برانگيزترين مباحث را مطرح کرد. از جمله اين مباحث، نظرش درباره خوانندگان بود که از دل پر وی نسبت به اين گروه از اهالی موسيقی خبر می داد. کامکار گ?ت که از نظر وی خواننده هم سطح نوازنده است و درهمه چيز بايد مساوی با نوازنده باشد و داشتن استعدادی خدادادی نمی تواند محملی باشد برای برتری داشتن خواننده بر نوازنده. نوازنده هم سختی می کشد تا بتواند ردي? را بياموزد و با تکنيکهای نوازندگی آشنا شود و در نهايت با داشتن تمامی اين قابليتها به گروهی راه يابد.هوشنگ کامکار البته در چنان جايگاهی قرار دارد که بی اعتنا به جبهه گيری خوانندگان بر آنان بتازد و از تبعيضاتی که از سوی آنها بر جامعه موسيقی دانها می رود گله کند. وی سرپرست گروهی است که تقريبا بيشترين تماشاگر را در ميان اهالی موسيقی ايران دارد؛ همه گاه کنسرتهای آنها با صندلی پر و سالنهای مملو از جمعيت روبرو می شود و بليتهای آنان هم بازار سياه پيدا می کند. او می تواند مقابل بازار خواننده سالاری بايستد، زيرا گروهی که سرپرستی می کند، به جای آنکه به تک ستاره متکی باشد، ستاره ای در قامت جمع شده است که همه با هم و کنار هم می درخشند. تا چند سال ديگر خانواده کامکارها با پيوستن نسل سومشان می توانند جمعيتی را شکل دهند که به اندازه يک ارکستر بزرگ مجلسی نوازنده و خواننده و آهنگساز داشته باشد . پس کامکار می تواند به اعتبار اين شعر که «چون جمع شد معانی، گوی ببان توان زد» جبهه ای پر اعتبار و با پشتوانه را مقابل خوانندگان بگشايد ، جبهه ای که پيش از وی هنرمندان طراز نخستی چون حسين عليزاده، پرويز مشکاتيان، محمد رضا لط?ی و ديگران گشودند اما درنيمه های راه ?رسوده و خسته شدند و نتوانستند اين مسير پر پيچ و خم و سنگلاخ را استمرار بخشند . (منبع : ایران ایران(
اما به راستی راز ماندگاری کامکارها در چيست؟
شاخص ترين گروههای موسيقی ايرانی درنهايت پنج تا 10 سال دوام آوردند و اگر هم نامی از يک گروه همچنان باقی مانده است، اما حتم بدانيد که ا?راد آن همانند مهاجرانی که از شهری به شهری می روند، ترک اين گروه کردند و به گروه ديگر پيوستند و از گروه ديگر هم به گروههای ديگر کوچيدند و الخ. حتی گروه شجريان با عليزاده و کلهر که بسياری گمان می کردند تا سالها دوام می آورد نيز پس از پنج سال، به دلايلی که اهل موسيقی می دانند و اما عموم مردم از آن اطلاعی ندارند، از ادامه همکاری سرباز زدند. شجريان با دو سه تن ديگر از اهالی موسيقی گروهی تازه را شکل داده و قرار است اوايل زمستان کنسرتهايی را در ايران و ديگر کشورها ادامه دهد. کلهر هم به دنبال برنامه های مشترکش با نوازندگان ديگر کشورها پيوسته است و عليزاده هم به ساختن موسيقی ?يلم برای سريالهای تلويزيونی رو آورده است. کامکارها اما، ماندند و هر روز قوی تر از پيش شده واکنون به شاخص ترين و حر?ه ای ترين گروه موسيقی ايرانی بدل شده اند.
برادری و برابری
اگر بخشی از رمز ماندگاری گروه کامکارها را در خانوادگی بودن آن بدانيم، بخش ديگر آن را بايد محصول نگاه مساوی آنها به يکديگر دانست. هوشنگ کامکار در گ?ت و گويی با نگارنده که به زودی انتشار خواهد يا?ت، گ?ت که تمامی اعضای گروه يه يک اندازه در آمد کسب می کنند. يعنی ارژنگ کامکار، نوازنده تمبک گروه که در سنت گروه نوازی موسيقی ايرانی از کمترين شانيت برخوردار است و بسياری تمبک نوازان را «کي? کش» گروه می دانند و تحقيرش می کنند، با آهنگسازی همانند هوشنگ کامکار که در گروه سمت های مهمتری را برعهده دارد، هنگام تقسيم درآمدهای حاصل از کنسرت، به يک اندازه سهم می گيرند. اين گونه است که کسی در گروه احساس حقارت نمی کند و از دل و جان برای پيشر?ت جمع، می نوازد. اگر چه مسايل مالی در گروههای موسيقی بسيار مهم است و ريشه بسياری از اختلا?ات را می توان در نگاه تبعيض آميز ميان خواننده و ديگر ا?راد گروه هنگام تقسيم در آمدها يا?ت، اما به نظر می رسد هوشنگ کامکار که خود سرپرستی گروه کامکار ها را برعهده دارد، سعی کرده است اين «دندان پوسيده» را بکشد و ريشه اختلا? را از ابتدا خشک کند. برای همين است که در چند سال اخير اين گروه کمتر تن به همکاری با خوانندگان مطرح می دهد، دليلش هم روشن است. خوانندگان مطرح می آيند و از اعتبار گروهی حر?ه ای همانند کامکارها بهره می گيرند ودر عوض تقاضای دستمزدی چند برابر ديگر اعضای گروه را مطرح می کنند. درحالی که اعتبار گروه کامکارها، به گواهی کارشناسان موسيقی ايرانی به اندازه ای است که نيازی به تزريق اعتبار خواننده يا نوازنده ديگر برای جلب مشتری ندارند.
صريح و انتقادپذير
صراحت، مهمترين ويژگی است که هوشنگ کامکار از آن بهره می برد. وی در نخستين نشست «نقد نغمه» که سازمان ?رهنگی وهنری شهرداری تهران در ?رهنگسرای ش?ق برگزار کرد، بر خلا? عمده اهالی موسيقی که از انتقاد ?راری اند، گ?ت که آمده است تا تندترين انتقادات را درباره کنسرتش بشنود. در مقابل، خود هم برخی از مناقشه برانگيزترين مباحث را مطرح کرد. از جمله اين مباحث، نظرش درباره خوانندگان بود که از دل پر وی نسبت به اين گروه از اهالی موسيقی خبر می داد. کامکار گ?ت که از نظر وی خواننده هم سطح نوازنده است و درهمه چيز بايد مساوی با نوازنده باشد و داشتن استعدادی خدادادی نمی تواند محملی باشد برای برتری داشتن خواننده بر نوازنده. نوازنده هم سختی می کشد تا بتواند ردي? را بياموزد و با تکنيکهای نوازندگی آشنا شود و در نهايت با داشتن تمامی اين قابليتها به گروهی راه يابد.هوشنگ کامکار البته در چنان جايگاهی قرار دارد که بی اعتنا به جبهه گيری خوانندگان بر آنان بتازد و از تبعيضاتی که از سوی آنها بر جامعه موسيقی دانها می رود گله کند. وی سرپرست گروهی است که تقريبا بيشترين تماشاگر را در ميان اهالی موسيقی ايران دارد؛ همه گاه کنسرتهای آنها با صندلی پر و سالنهای مملو از جمعيت روبرو می شود و بليتهای آنان هم بازار سياه پيدا می کند. او می تواند مقابل بازار خواننده سالاری بايستد، زيرا گروهی که سرپرستی می کند، به جای آنکه به تک ستاره متکی باشد، ستاره ای در قامت جمع شده است که همه با هم و کنار هم می درخشند. تا چند سال ديگر خانواده کامکارها با پيوستن نسل سومشان می توانند جمعيتی را شکل دهند که به اندازه يک ارکستر بزرگ مجلسی نوازنده و خواننده و آهنگساز داشته باشد . پس کامکار می تواند به اعتبار اين شعر که «چون جمع شد معانی، گوی ببان توان زد» جبهه ای پر اعتبار و با پشتوانه را مقابل خوانندگان بگشايد ، جبهه ای که پيش از وی هنرمندان طراز نخستی چون حسين عليزاده، پرويز مشکاتيان، محمد رضا لط?ی و ديگران گشودند اما درنيمه های راه ?رسوده و خسته شدند و نتوانستند اين مسير پر پيچ و خم و سنگلاخ را استمرار بخشند . (منبع : ایران ایران(