PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چرا کامکارها در عرصه موسیقی ماندگار شدند؟



Majed
Thursday 10 May 2007, 07:15 PM
کامکارها آدم را به ياد قصه معرو? پدری می اندازند که هنگام مرگ ، ?رزندانش را می خواند و به هرکدام از آنها تکه چوبی می دهد و از آنها می خواهد که چوب را بشکنند.?رزندان چوب را می شکنند. پدر چوبی بر چوب قبلی اضا?ه می کند و از آنها می خواهد که هر دو چوب را با هم بشکنند واين کار را تا چند چوب ادامه می دهد. وقتی تعداد چوبها به شش يا ه?ت می رسد، کسی از ?رزندان، حتی زورمندترين آنها به رغم به کار بردن تمامی توان خود قادر به شکستن دسته چوب ها نمی شود . اينجاست که پدر روبه ?رزندان کرده و می گويد : اگر با هم متحد باشيد کسی نمی تواند شما را بشکند و همه گاه اعتبار و منزلت خودتان را داريد.به گمانم روزی که استاد حسن کامکار داشت زندگی را بدرود می گ?ت اين قصه در ذهنش جولان می کرد و می دانست که پراکندگی و ت?رقه چه مصيبت بزرگی است و با آدمی چه می کند . پس او هم ?رزندانش را پيش خود نشاند و توصيه هايی کرد که تا به امروز که ۲۵ سال از شکل گيری اين گروه می گذرد، همچنان آويزه گوش کامکارهاست.



اما به راستی راز ماندگاری کامکارها در چيست؟



شاخص ترين گروههای موسيقی ايرانی درنهايت پنج تا 10 سال دوام آوردند و اگر هم نامی از يک گروه همچنان باقی مانده است، اما حتم بدانيد که ا?راد آن همانند مهاجرانی که از شهری به شهری می روند، ترک اين گروه کردند و به گروه ديگر پيوستند و از گروه ديگر هم به گروههای ديگر کوچيدند و الخ. حتی گروه شجريان با عليزاده و کلهر که بسياری گمان می کردند تا سالها دوام می آورد نيز پس از پنج سال، به دلايلی که اهل موسيقی می دانند و اما عموم مردم از آن اطلاعی ندارند، از ادامه همکاری سرباز زدند. شجريان با دو سه تن ديگر از اهالی موسيقی گروهی تازه را شکل داده و قرار است اوايل زمستان کنسرتهايی را در ايران و ديگر کشورها ادامه دهد. کلهر هم به دنبال برنامه های مشترکش با نوازندگان ديگر کشورها پيوسته است و عليزاده هم به ساختن موسيقی ?يلم برای سريالهای تلويزيونی رو آورده است. کامکارها اما، ماندند و هر روز قوی تر از پيش شده واکنون به شاخص ترين و حر?ه ای ترين گروه موسيقی ايرانی بدل شده اند.



برادری و برابری



اگر بخشی از رمز ماندگاری گروه کامکارها را در خانوادگی بودن آن بدانيم، بخش ديگر آن را بايد محصول نگاه مساوی آنها به يکديگر دانست. هوشنگ کامکار در گ?ت و گويی با نگارنده که به زودی انتشار خواهد يا?ت، گ?ت که تمامی اعضای گروه يه يک اندازه در آمد کسب می کنند. يعنی ارژنگ کامکار، نوازنده تمبک گروه که در سنت گروه نوازی موسيقی ايرانی از کمترين شانيت برخوردار است و بسياری تمبک نوازان را «کي? کش» گروه می دانند و تحقيرش می کنند، با آهنگسازی همانند هوشنگ کامکار که در گروه سمت های مهمتری را برعهده دارد، هنگام تقسيم درآمدهای حاصل از کنسرت، به يک اندازه سهم می گيرند. اين گونه است که کسی در گروه احساس حقارت نمی کند و از دل و جان برای پيشر?ت جمع، می نوازد. اگر چه مسايل مالی در گروههای موسيقی بسيار مهم است و ريشه بسياری از اختلا?ات را می توان در نگاه تبعيض آميز ميان خواننده و ديگر ا?راد گروه هنگام تقسيم در آمدها يا?ت، اما به نظر می رسد هوشنگ کامکار که خود سرپرستی گروه کامکار ها را برعهده دارد، سعی کرده است اين «دندان پوسيده» را بکشد و ريشه اختلا? را از ابتدا خشک کند. برای همين است که در چند سال اخير اين گروه کمتر تن به همکاری با خوانندگان مطرح می دهد، دليلش هم روشن است. خوانندگان مطرح می آيند و از اعتبار گروهی حر?ه ای همانند کامکارها بهره می گيرند ودر عوض تقاضای دستمزدی چند برابر ديگر اعضای گروه را مطرح می کنند. درحالی که اعتبار گروه کامکارها، به گواهی کارشناسان موسيقی ايرانی به اندازه ای است که نيازی به تزريق اعتبار خواننده يا نوازنده ديگر برای جلب مشتری ندارند.



صريح و انتقادپذير



صراحت، مهمترين ويژگی است که هوشنگ کامکار از آن بهره می برد. وی در نخستين نشست «نقد نغمه» که سازمان ?رهنگی وهنری شهرداری تهران در ?رهنگسرای ش?ق برگزار کرد، ‌بر خلا? عمده اهالی موسيقی که از انتقاد ?راری اند، گ?ت که آمده است تا تندترين انتقادات را درباره کنسرتش بشنود. در مقابل، خود هم برخی از مناقشه برانگيزترين مباحث را مطرح کرد. از جمله اين مباحث، نظرش درباره خوانندگان بود که از دل پر وی نسبت به اين گروه از اهالی موسيقی خبر می داد. کامکار گ?ت که از نظر وی خواننده هم سطح نوازنده است و درهمه چيز بايد مساوی با نوازنده باشد و داشتن استعدادی خدادادی نمی تواند محملی باشد برای برتری داشتن خواننده بر نوازنده. نوازنده هم سختی می کشد تا بتواند ردي? را بياموزد و با تکنيکهای نوازندگی آشنا شود و در نهايت با داشتن تمامی اين قابليتها به گروهی راه يابد.هوشنگ کامکار البته در چنان جايگاهی قرار دارد که بی اعتنا به جبهه گيری خوانندگان بر آنان بتازد و از تبعيضاتی که از سوی آنها بر جامعه موسيقی دانها می رود گله کند. وی سرپرست گروهی است که تقريبا بيشترين تماشاگر را در ميان اهالی موسيقی ايران دارد؛ همه گاه کنسرتهای آنها با صندلی پر و سالنهای مملو از جمعيت روبرو می شود و بليتهای آنان هم بازار سياه پيدا می کند. او می تواند مقابل بازار خواننده سالاری بايستد، زيرا گروهی که سرپرستی می کند، به جای آنکه به تک ستاره متکی باشد، ستاره ای در قامت جمع شده است که همه با هم و کنار هم می درخشند. تا چند سال ديگر خانواده کامکارها با پيوستن نسل سومشان می توانند جمعيتی را شکل دهند که به اندازه يک ارکستر بزرگ مجلسی نوازنده و خواننده و آهنگساز داشته باشد . پس کامکار می تواند به اعتبار اين شعر که «چون جمع شد معانی، گوی ببان توان زد» جبهه ای پر اعتبار و با پشتوانه را مقابل خوانندگان بگشايد ، جبهه ای که پيش از وی هنرمندان طراز نخستی چون حسين عليزاده، پرويز مشکاتيان، محمد رضا لط?ی و ديگران گشودند اما درنيمه های راه ?رسوده و خسته شدند و نتوانستند اين مسير پر پيچ و خم و سنگلاخ را استمرار بخشند . (منبع : ایران ایران(

gheisar
Wednesday 5 September 2007, 07:54 PM
هوشنگ كامكار می‌گوید برای آنها مهم‌ترین چیز، اجرای زیبا و اصیل است برای همین هم هر كدام از كامكارها موقع اجرا سعی می‌كند بهترین كارش را ارائه دهد.
آخرین كنسرت داخل ایران گروه كامكارها سال گذشته برگزار شد و پنجشنبه اول مردادماه امسال تالار بزرگ وزارت كشور شاهد اجرای كنسرت دیگری از این گروه بود.
بیژن، ارسلان، پشنگ، اردشیر، قشنگ، ارژنگ و اردوان از اعضای اولیه این گروه، به همراه نیریز كامكار، هانا و صبا كامكار، مریم ابراهیم‌پور، ارژنگ سیفی‌زاده، شروین مهاجر و امیر حقیری ۱۵ قطعه موسیقی را در ۲ بخش فارسی و كردی به اجرا درآوردند.

قطعات «بیابان بی‌كران» و «خانه‌ام ابری‌ است» اثر ارسلان كامكار از بهترین قطعات قسمت اول كنسرت بود. در قطعه «خانه‌ام ابری ا‌ست» كه تجربه تازه‌‌ای از كامكارها در كار با شعر نو است، دف‌ها صدای رعد و برق و تمبك صدای توفان را در می‌آورند تا همخوانان «خانه‌ام ابری‌ است» را بخوانند.
قسمت «از فراز گردنه خرد و خراب و مست» را سنتور و دف با صدای باد همراهی می‌كردند و از رباب و عود و سنتور صدای باران می‌آمد. اجرای قطعات زیبا و به یاد ماندنی كردی در قسمت دوم با دست‌ زدن اعضای گروه در «هوای سیامال»، اوج‌ها و فرودها در «منالینه» و اجرای متفاوت ولی آشنای «شیلوه ـ كابوكی» رنگی جدید به خود گرفت. با هوشنگ كامكار سرپرست گروه كامكارها گفت‌وگویی كرده‌ایم كه می‌خوانید.

«جدای از كار و موسیقی، آدم‌هایی هستیم كه به شدت همدیگر را دوست داریم».
هوشنگ كامكار، راز ماندگاری گروه كامكارها را همین موضوع می‌داند و مدام بر آن تاكید می‌كند: «این موضوع خیلی مهم است. تاكید می‌كنم كه این دوست داشتن و همدل بودن، اولین دلیل كنار هم ماندن ما طی این همه سال‌ است».
گروه كامكارها در كنسرت اخیر ۱۴ نفره روی صحنه آمدند و هركدام نقش متفاوتی در اجرای قطعات به عهده داشتند. هوشنگ كامكار ـ سرپرست و آهنگساز این گروه ـ می‌گوید: «برخی گروه‌ها به گروه بزرگ موسیقی مشهورند.
مثلا ۷ كمانچه و ۸ نی و ۹ تار دارند ولی همه‌شان یك ملودی را می‌زنند. چرا باید این همه تارنواز، كاری را انجام دهند كه یك‌نفرشان هم می‌تواند انجام دهد؟ اگر می‌خواهند حجم صوتی را بالا ببرند كه باید ولوم دستگاه را زیاد كنند.

آن قدر سیستم‌های صوتی پیشرفت كرده كه احتیاجی نیست ۹ تار در گروهی یك ملودی را بزنند تا حجم صوتی بالا برود. برای گروه ما رنگ‌آمیزی‌های مختلف سازها بسیار جذاب و مهم است. می‌كوشیم از تمام رنگ‌های صوتی سازهای موجود در گروه استفاده كنیم و كار سازها فقط جواب دادن به خواننده نباشد.
در گروه كامكارها از نظر آهنگ‌سازی و تنظیم روی سازها فكر می‌شود تا همه سازها یك ملودی ساده را ننوازند و هر كدام رنگی به قطعه بدهند. در قطعه‌ای ممكن است كمانچه نقش بیشتری داشته باشد و در قطعه‌ای دیگر سنتور. ولی بقیه سازها قطعه را رنگ‌آمیزی صوتی می‌كنند. در اجرای قطعات قدیمی كردی نیز همین كار را می‌كنیم. سازها بی‌دلیل روی صحنه نیستند و هر كدام وظیفه‌ای دارند».
می‌توان گفت این نوع نگاه به گروه موسیقی را آنها از پدرشان یاد گرفته‌اند. حسن كامكار – پدر و پایه‌گذار گروه كامكارها - علاوه بر گردآوری این خانواده موسیقی، حافظه خارق‌العاده‌ای نیز در حفظ ملودی‌ها و تصانیف كردستان داشته است.
او در ۱۲سالگی در مدرسه موزیك نظام استخدام می‌شود و در دسته موزیك ارتش با انواع سازهای بادی آشنا شده و نواختن آنها را به‌خوبی یاد می‌گیرد. در ۱۵سالگی به نواختن ویولن روی می‌آورد و همین ساز را به عنوان ساز تخصصی انتخاب می‌كند.

در سال۱۳۴۰ اولین هنرستان موسیقی كردستان را با حمایت وزارت فرهنگ آن زمان تاسیس می‌كند و در سال‌های ۴۶ و ۴۷ می‌تواند ۴ گروه موسیقی تشكیل بدهد. این گروه‌ها كه یكی از آنها گروه بانوان و گروه دیگر كودكان بودند، تا اوایل انقلاب نیز فعالیت داشتند.
او در ابتدای تشكیل گروه نیز آهنگ‌های فولكلوریك كردی را توسط فرزندان خود – كه هر یك ساز متفاوتی می‌زدند – اجرا می‌كرد. هوشنگ به خاطر تحصیلات در زمینه آهنگ‌سازی یكی از اولین آهنگ‌سازان موسیقی ایرانی است كه سعی كرده شعر نو فارسی را با موسیقی سنتی اجرا كند.
آلبوم «گلستانه» با صدای شهرام ناظری از معروف‌ترین این تلاش‌هاست. علاوه‌براین، گروه كامكارها، دست به نوآوری‌های زیادی در موسیقی نواحی، فولكلور و سنتی ایران زده است كه قطعه «اوراد خوانی» یكی از مهم‌ترین آنهاست.

هوشنگ كامكار در جواب به این سؤال كه تا چه حد نوآوری را در موسیقی سنتی مجاز می‌داند، می‌گوید: « این پرواز بستگی به قدرت و دانش شخصی دارد و اینكه تا چه حد به اساس موسیقی و فرهنگ خود مسلط است. اعتقاد من بر این است كه جوان‌ها روی فرهنگ قدیمی خودمان بایستند و آنجا را مبنای پرواز خود قرار دهند؛ مثل درختی باشند كه ریشه‌اش در زمین و شاخ و برگ‌هایش تا آسمان رفته است».
او برای جذابیت و زیبایی اثر اهمیت خاص و ویژه‌ای قائل است؛ «می‌شود و باید هرگونه سنت‌شكنی را انجام داد ولی جنبه زیبایی و مخاطب را نباید از نظر دور داشت. باید كاری كرد تا مخاطب به دنبال كار كشیده شود نه اینكه هر چه مخاطب می‌خواهد تحویلش داد. باید جلوتر از مخاطب حركت كرد و در عین حال، او را مجذوب كرد. زیبایی یكی از جنبه‌های مهم كار هنری است.»

هوشنگ كامكار یكی دیگر از دلایل ماندگاری گروه كامكارها را این موضوع می‌داند كه هیچ‌كس خود را بالاتر از بقیه نمی‌داند؛ «در گروه ما همه كارشان را بلدند. در بسیاری از گروه‌ها نوازنده‌ای خود را خیلی بالاتر از بقیه می‌داند و همین موضوع باعث مشكل می‌شود. در گروه ما خیلی خوب وجود ندارد و همه خوب هستند.
همه ما برای یك چیز روی صحنه می‌رویم. همه ما می‌خواهیم یك اثر را خوب اجرا كنیم و هیچ‌كس به این فكر نمی‌كند كه چرا آن یكی بیشتر ساز زده و من كمتر. همه می‌خواهند كارشان را به بهترین نحو انجام دهند چرا كه می‌دانند اصل مهم، اجرای درست و زیبای قطعه است». نبود خواننده ویژه و اصلی، یكی از مهم‌ترین ویژگی‌های گروه كامكارهاست.

این گروه بارها با خوانندگان مطرح و بزرگ روی صحنه رفته یا آلبوم ضبط كرده‌اند اما هرگز از یك خواننده تك در كارهای خود استفاده نكرده‌اند. هوشنگ كامكار یكی از مشكلات موسیقی را خواننده‌سالاری می‌داند و معتقد است در ذات و خصلت و مخاطب نیز رسوخ كرده است؛ «كارهایی كه ما اجرا می‌كنیم، موسیقی سنتی نیست كه خواننده‌ای بخواند و نوازنده‌ها هم جوابش را بدهند، مقدمه‌ها را عین خواننده، یك‌صدایی جواب بدهند و رنگی بزنند و تمام. ما نمی‌خواهیم كه خواننده آن‌قدر مهم باشد كه سازها فقط فضاسازی كنند.
وقتی موسیقی تنظیم می‌شود، برایش فكر می‌شود و هركدام از سازها نقش ویژه‌ای در اجرا به عهده می‌گیرند. صوت خواننده هم نقش ویژه‌ای پیدا می‌كند و به نوعی تبدیل به ساز می‌شود.
در موسیقی ما، صوت آن‌چنان نقش مهمی ندارد كه سازها بخواهند برای او كار كنند. اهمیت خواننده برای ما تقریبا به اندازه تار است و از صوت او به عنوان رنگ صوتی در قطعه موسیقایی استفاده می‌شود».

وی در پاسخ به این سؤال كه خواننده با خواندن شعر، مفهومی را به مخاطب می‌رساند كه ساز از عهده آن برنمی‌آید، می‌گوید: «درست است؛ شعر خوانده می‌شود و مفهومی دارد. شعر را بدون موسیقی هم بخوانیم مفهوم دارد اما دلیل بر این نیست كه چون مفهوم دارد بالاتر از ساز قرار بگیرد. شعر در اكثر كارهای ما با گروه كر خوانده می‌شود و این گروه كر برای ما همان اهمیت تك‌خوان را دارد.
در موسیقی ما همه در حال كار هستند و نقش ویژه‌ای را برعهده دارند و این‌گونه نیست كه كسی چون شعری را می‌خواند و مفهومی را می‌رساند، برتر از دیگران باشد. البته ما هم قبول داریم و دوست داریم كاری را كه تنظیم می‌كنیم توسط یك خواننده خوب خوانده شود. نبود خواننده خوب مثل این می‌ماند كه قطعه تنظیم شده خوب را تارنواز ضعیف همراهی كند.

خواننده باید صدای خوب و درستی داشته باشد كه ما هم همیشه این موضوع را رعایت كرده‌ایم. همه كسانی كه در گروه ما می‌خوانند، صدای درست و خوبی دارند و خارج نمی‌خوانند. برای ما اینكه خواننده چهچهه بزند و فلان گوشه دستگاه بهمان را خوب بلد باشد، اهمیتی ندارد؛ برای ما درست و زیبا خواندن مهم است و اینكه خواننده خارج نخواند».

این موضوع را نیز هوشنگ كامكار دلیل دیگر ماندگاری این گروه می‌داند. او می‌گوید كه همین موضوع نبود خواننده‌سالاری یكی از دلایل عدم وجود مشكلات در گروه است؛ «گروهی است كه فلان خواننده می‌گوید ۹۰درصد پول مال من است چون همه سازها برای صدای من زده‌اند.
شاید گروهی بار اول این موضوع را قبول كند ولی برای دفعات بعد، زیر بار نمی‌رود و گروه از هم می‌پاشد.» هوشنگ كامكار می‌گوید كه تمام اعضای گروه كامكارها به طور مساوی از درآمد حاصله از گروه بهره‌مند می‌شوند و این هم یكی دیگر از دلایل ماندگاری گروه است؛ «مسئله مالی، مسئله‌ای بسیار مهم است.
همه ما از آهنگ‌ساز و خواننده و نوازنده، هر چیزی كه به دست بیاید را تقریبا به طور مساوی برداشت می‌كنند و كسی هم اعتراضی ندارد. بسیاری از گروه‌های موسیقی به خاطر مسائل مالی از هم پاشیده شدند».

اما گروه كامكارها می‌ماند و هر چند سال نوازنده‌های جوان نیز به آنها اضافه می‌شود. هوشنگ كامكار درباره اینكه ورود این جوان‌ها برای توانایی آنهاست یا صرفا نشان دادن جوان‌گرایی گروه، می‌گوید: «سازشان را كه بشنوید، متوجه می‌شوید كه دست‌كمی از استادان شناخته شده ندارند. جوان‌ها در جامعه ما متاسفانه جایی برای معرفی خودشان ندارند. هیچ‌كس كمكی نمی‌كند تا جوان‌ها معرفی شوند. گروه‌های زیادی در ایران است كه همه جوانند و كارشان خیلی بهتر از كسانی است كه ۶هزار نفر در هر شب به اجرایشان می‌روند».

شروین مهاجر (نوازنده كمانچه)، ارژنگ سیفی‌زاده (نوازنده تار) و امیر حقیری (نوازنده دف) ۳ جوانی بودند كه از روزهای یك تا ۳ شهریور ماه، گروه كامكارها را همراهی كردند و در تك‌نوازی‌ها هم خوش درخشیدند. گروه كامكارها در این چند دهه، ماندگار مانده‌اند و هر ساله اعضای جدیدی به آنها اضافه می‌شوند تا جمله معروف «ایرانی‌ها نمی‌توانند كار جمعی انجام دهند»‌ لااقل در مورد آنها از اعتبار بیفتد.

● هم گروه، هم خانواده
۲۸سال از فعالیت رسمی گروهی می‌گذرد كه ۴۰سال سابقه همكاری دارند. از حوض حیاط خانه‌شان در سنندج به تالارها و كنسرت‌های اروپا و آمریكا رسیدند و نامشان چنان آوازه‌ای در جهان انداخت تا مایكل نایمن ـ آهنگ‌ساز بزرگ انگلیسی‌ـ برای همكاری با آنان به تهران بیاید. هر چند این همكاری به علت ناآشنا بودن نایمن با موسیقی كردی از طرف گروه كامكارها پذیرفته نشد.
اوایل دهه ۵۰ شمسی هوشنگ، بیژن، پشنگ، ارژنگ و ارسلان كه موسیقی را از پدر آموخته بودند، برای تحصیل به تهران رفتند و با محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و پرویز مشكاتیان، گروه عارف و شیدا را شكل دادند؛ گروهی كه محمدرضا شجریان و شهرام ناظری ـ به عنوان خواننده ـ در آنها حضور داشتند و با برگزاری كنسرت‌های متعدد، شیوه و اجرای جدیدی از موسیقی ایرانی را به همه معرفی كردند.

بعد از چند سال هوشنگ پسر بزرگ حسن كامكار به موسیقی سنتی بسنده نكرد و برای یادگیری موسیقی كلاسیك غربی به ایتالیا و آمریكا سفر كرد. در اوایل انقلاب پس از بازگشت به ایران قطعه «كجایید ای شهیدان خدایی» را ساخت؛ اثری كه در دستگاه ایرانی و به شیوه آهنگ‌سازی غربی و سمفونیك نوشته و اجرا شده است.
در طول سال‌ها هوشنگ كامكار ـ كه آهنگ‌ساز و سرپرست گروه كامكارهاست ـ به واسطه آشنایی كامل با موسیقی علمی جهان و به كارگیری این آشنایی در نگاه به موسیقی اصیل ایرانی، نوعی موسیقی چندصدایی ایرانی آفریده كه مورد توجه منتقدان قرار گرفته است.
ا
ولین كنسرت‌های رسمی گروه تحت عنوان «گروه كامكارها» از اوایل انقلاب آغاز شد كه چون امروز، متشكل از ۲ قسمت فارسی و كردی بود. از اواخر سال‌های ۶۰ و اوایل سال‌های ۷۰ شمسی، كنسرت‌های اروپایی كامكارها آغاز و با استقبال بی‌نظیری همراه شد.
تورهای اروپایی این گروه در قالب موسیقی فارسی و كردی توانست علاوه بر معرفی موسیقی ایرانی و كردی، مخاطبان این موسیقی را در این قاره افزایش دهد تا حدی كه بارها به دیگر كشورهای جهان نیز دعوت شدند.

از نیمه دوم دهه ۷۰ و با ورود فرزندان و همسران كامكارها به گروه، روند موسیقی آنها به سمت چندصدایی رفت و تحول ویژه‌ای در نوع موسیقی آن به وجود آمد. گروه كامكارها با حفظ اصالت موسیقی ایرانی، موسیقی متفاوتی را در آثارشان پدید آوردند و قطعات قبلی خود را نیز مجددا اجرا كردند.
یكی از اجراهای موفق و مهم این گروه، در فستیوال لوچیاتو بریو بود.در این چند دهه با وجود مشكلات مختلفی كه این گروه با آن مواجه بودند، كارشان را ادامه داده‌اند. گروه كامكارها جزو معدود گروه‌های موسیقی خانوادگی در جهان است و نكته‌ای كه درباره این گروه از آن بسیار صحبت می‌شود، ماندگاری آنهاست. به نظر می‌رسد كه با گذشت زمان و زیادتر شدن اعضای خانواده، در آینده‌ای نزدیك، شاهد اجرای اركستر بزرگ كامكارها خواهیم بود. به راستی راز ماندگاری كامكارها در چیست؟

▪ اردشیر كامكار: موسیقی سنتی و تكنیك‌های سازی را پس از پدر، نزد محمدرضا لطفی و پشنگ كامكار كامل می‌كند. هدف اصلی‌اش گسترش صدا و تكنیك ساز كمانچه است و در این زمینه قطعات سخت ویولن استاد صبا را با كمانچه اجرا كرده.

قشنگ كامكار: تنها خواهر این ۷ برادر است كه در كودكی ویولن را از پدرش آموخت. او برای یادگیری سه‌تار به تهران آمد و از همدوره‌ای‌های محمدرضا لطفی و حسین علیزاده بود. او هم اكنون به خانم‌ها آموزش سه تار می‌دهد.

▪ بیژن كامكار: از بهترین نوازنده‌های دف در ایران است. در این كنسرت نوازنده رباب بود و به محض اینكه در قطعه «هوای سیامال»‌دف به دست گرفت با تشویق شدید حاضران مواجه شد. او سال‌ها با گروه‌های شیدا و عارف همكاری داشته است.

▪ ارسلان كامكار: نوازنده چیره‌دست ویولن است و سال‌ها با اركستر سمفونیك تهران در نواختن این ساز همكاری داشته است. در گروه كامكارها عموما عود می‌زند و از آهنگ‌سازان این گروه نیز هست. بسیاری از قطعه‌های بخش موسیقی فارسی كنسرت اخیر از ساخته‌های او بود.

▪ ارژنگ كامكار: هم نقاش است و هم نوازنده تمبك. با گروه عارف و شیدا همكاری داشته و درسال ۱۳۷۰ نمایشگاهی از نقاشی‌های خود را در گالری سیحون به نمایش گذاشت. ارژنگ در این كنسرت به خوبی از ضربه‌های تمبك برای پاساژ دادن میان ملودی‌ها استفاده می‌كرد.

▪ هوشنگ كامكار: سرپرست و آهنگ‌ساز گروه است كه هیچ گاه در اجرای كنسرت‌ها روی صحنه نمی‌آید. در مدرسه سانتا سیسیلیای شهررم و دانشگاه سان فرانسیسكو به تحصیل آهنگ سازی پرداخته و كتاب‌های مهمی نیز در زمینه موسیقی ترجمه كرده است.

▪ پشنگ كامكار: از اعضای اصلی گروه شیدا و عضو اولیه گروه كامكارهاست. مدرس و نوازنده سنتور است و آهنگ‌سازان گروه از صدای بم او در اجرای قطعات كردی به زیبایی بهره می‌برند. در این كنسرت قطعه «دل شكاو» با تك‌خوانی او همراه بود.

▪ اردوان كامكار: سنتورنواز نوآور گروه كامكار‌هاست كه پس از فرا گرفتن كامل تكنیك نواختن این ساز، به مطالعه آواز و سازنوازی تحت نظر پشنگ كامكار می‌پردازد. او نحوه سنتی تكنیك نواختن سنتور را گسترش می‌دهد و شیوه جدیدی در نواختن این ساز ملی را ابداع می‌كند. او آهنگ سازی را نیز نزد ارسلان و هوشنگ فرا گرفته و قطعه‌ای از این كنسرت، ساخته اوست.

منبع: همشهری آنلاین