PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شعر قشنگ ترين ترانه



Leon
Sunday 13 May 2007, 12:17 PM
شعر قشنگ ترين ترانه که تا به حال شنيديد چی بوده؟

sara
Sunday 13 May 2007, 01:28 PM
امشب از اون شباست که من دوباره دیوونه بشم
تو مسی و بی خبری اسیره می خونه بشم
امشب از اون شباست که من دلم می خواد داد بزنم
تو شهر این غریبه ها دردم و ?ریاد بزنم
دلم گر?ت از آسمون
هم از زمین هم از زمون
تو زندگیم چقدر غمه
دلم گر?ته از همه
ای روزگار لعنتی
تلخه بهت هر چی بگم
من به زمین و آسمون دست ر?اقت نمی دم


از معین با ویولن بی?ن مرتضوی

Majed
Friday 18 May 2007, 11:33 AM
در همه دير مغان نيست چو من شيدايي
خرقه جايي گرو باده و د?تر جايي
دل كه آيينه صا?ي است غباري دارد
از خدا مي طلبم صحبت روشن رايي
شرح اين قصه مگر شمع برآرد به زبان
ورنه پروانه ندارد به سخن پروايي
كشتي باده بياور كه مرا بي رخ دوست
گشته هر گوشه چشم از غم دل دريايي
در همه دير مغان نيست چو من شيدايي
خرقه جايي گرو باده و د?تر جايي
دل كه آيينه صا?ي است غباري دارد
وز خدا مي طلبم صحبت روشن رايي
شرح اين قصه مگر شمع برآرد به زبان
ورنه پروانه ندارد به سخن پروايي
زين دايره مينا خونين جگرم مي ده
تا حل كنم اين مشكل در ساغر مينايي


شجریان
با استاد مشکاتیان و ?رهنگ ?ر

rezaahamdy
Saturday 19 May 2007, 12:33 AM
شعر اله ناز

shbaharehs
Saturday 19 May 2007, 03:33 AM
شعر يار دبستاني من از منصور تهراني

با من و همراه منی
چوب ال? بر سر ما
بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو
رو تن این تخته سیاه
ترکه بیداد و ستم
مونده هنوز رو تن ما
دشت بی ?رهنگی ما
هرزه تموم عل?اش
خوب اگه خوب بد اگه بد
مرده دلای آدماش
دست من و تو باید این
پرده ها رو پاره کنه
کی میتونه جز من و تو
درد ما رو چاره کنه
یار دبستانی من
با من و همراه منی
چوب ال? بر سر ما
بغض من و آه منی

سال ساخت : بهمن 1357

Majed
Saturday 19 May 2007, 11:06 AM
تصنی? بیاد عار?
shajarian
اهنگساز:محمد رضا لط?ی
شعر:هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه)
با همکاری گروه شیدا



بنشین بیادم شبی تر کن از این می لبی که یاد یاران خوش است
یاد اور این خسته را کاین مرغ پر بسته را یاد بهاران خوش است
مرغی که زد ناله ها هر ن?س در ق?س
عمری زد از خون دل نقش گل در ق?س یاد باد
داد داد عار? با داغ دل زاد
داد ای دل عار? با داغ دل زاد
ای بلبلان چون در این ق?س وقت گل رسد زین پاییز یاد ارید
چون بر دمد ان بهار خوش در کنار گل از ما نبز یاد ارید
داد داد عار? با داغ دل زاد
داد ای دل عار? با داغ دل زاد
عار? اگر در عشق گل جان خسته بر باد داد
بر بلبلان درس عاشقی خوش در این چمن یاد داد
گر بایدت دامان گل ای یار ای یار
پروا مکن چون بجان رسد از خود ازار
داد داد عار? با داغ دل زاد
داد ای دل عار? با داغ دل زاد

shbaharehs
Saturday 19 May 2007, 06:22 PM
اهنگ هويت
خواننده عليرضا عصار

وقتي كه ايران هست خليج يعني ?ارس تاريخ ميلرزد از خشم قوم پارس

جز اين اگر باشد خليج آبي نيست بي سايه ي ايران غير از سرابي نيست

تا مهين كاوه تابوت ضحاك است اين سر زمين از هر اهريمني پاك است

صدها هزار آرش جان در كمان دارند تيري اگر كاريست اين عاشقان دارند

وقتي هويت را در نام ميجويد هر بي نشان ناچار صد ياوه ميگويد

چيزي كه در صلح است از جنگ ميخواهد قدرت اصالت نيست ?رهنگ مي خواهد

ما وارث كوروش ?رزند ايرانيم پيروز بي برده بت نپرسديم

ما ريشه اي ديرين در عشق و خون داريم ما در شب تاريخ تا صبح بيداريم

Leon
Saturday 19 May 2007, 08:39 PM
اهنگ هويت
خواننده عليرضا عصار

وقتي كه ايران هست خليج يعني ?ارس تاريخ ميلرزد از خشم قوم پارس

جز اين اگر باشد خليج آبي نيست بي سايه ي ايران غير از سرابي نيست

تا مهين كاوه تابوت ضحاك است اين سر زمين از هر اهريمني پاك است

صدها هزار آرش جان در كمان دارند تيري اگر كاريست اين عاشقان دارند

وقتي هويت را در نام ميجويد هر بي نشان ناچار صد ياوه ميگويد

چيزي كه در صلح است از جنگ ميخواهد قدرت اصالت نيست ?رهنگ مي خواهد

ما وارث كوروش ?رزند ايرانيم پيروز بي برده بت نپرسديم

ما ريشه اي ديرين در عشق و خون داريم ما در شب تاريخ تا صبح بيداريم
You can see links before reply

اهنگ :هويت

خواننده: عليرضا عصار

Majed
Tuesday 22 May 2007, 01:28 PM
تار : استاد حسين عليزاده
کمانچه : استاد کيهان کلهر
خواننده: محمد رضا شجریان
شعر : اخوان ثالث
سال اجراء : 1379

سلامت را نمي خواهند پاسخ گ?ت ! سرها در گريبان ست
کسي سر بر نيارد کرد پاسخ گ?تن و ديدار ياران را
نگه جز پيش پا را ديد و نتواند که ره تاريک و لغزان است
وگر دست محبت سوي کس يازي به اکراه آورد دست از بغل بيرون
که سرما سخت سوزان است
ن?س کز گرمگاه سينه مي آيد برون ابري شود تاريک
چو ديوار ايستد در پيش چشمانت
ن?س کين است پس ديگر چه داري چشم
ز چشم دوستان دور يا نزديک
مسيحاي جوانمرد من اي ترساي پير پيرهن چرکين
هوا بس نا جوانمردانه سرد است
دمت گرم و سرت خوش باد سلامم را تو پاسخ گو در بگشاي
منم من ميهمان هر شبت لوليوشه مغموم منم من سنگ تيپا خورده ي رنجور منم دشنام پست آ?رينش نغمه ناجور
نه از رومم نه از زنگم همان بي رنگ بي رنگم
بيا بگشاي در دلتنگم
حري?ان ميزبانان ميهمان سال و ماهت پشت در چون موج مي لرزند
تگرگي نيست مرگي نيست صدائي گر شنيدي
صحبت سرما و دندان است
من امشب آمدستم وام بگزارم
حسابت را کنار جام بگزارم
چه مي گويي که بيگه شد سحر شد بامداد آمد
?ريبت مي دهند بر آسمان اين سرخي بعد از سحرگه نيست حري?ان
گوش سرما برده است اين يادگار سيلي سرد زمستان است
و قنديل سپهر تنگ ميدان مرده يا زنده
به تابوت ستبرظلمت نهتوي مرگ اندود پنهان است
حري?ا رو چراغ باده را ب?روز شب با روز يکسان است
سلامت را نمي خواهند پاسخ گ?ت هوا دلگير
درها بسته سرها در گريبان دستها پنهان
ن?سها ابر دلها خسته و غمگين درختها اسکلتهاي بلورآگين
زمين دلمرده سق? آسمان کوتاه غبارآلوده مهر و ماه
زمستان است زمستان است زمستان است زمستان است

ENDIRA
Saturday 30 June 2007, 02:29 PM
ميون يه دشت لخت

زير خورشيد كو ير

توئي يك مرداب پير

توي دست خاك اسير

منم اون مرداب پير

از همه دنيا جدا

داغ خورشيد به تنم

زنجير زمين به پام.


( گوگوش )

Majed
Monday 16 July 2007, 09:23 AM
یارا به غریبستان چندین به چه میمانی
باز آی از این محبس. تا چند پریشانی
صد نامه ?رستادم صد راه نشانت دادم
یا نامه نمیخوانی یا راه نمیدانی

این شعر تو کاست غریبستان علیرضا ا?تخاری هست و ایشون آواز سه گاه ?وق العاده رو رو این شعر اجرا میکنه..

ولی اخیرا خونه یکی از بچه ها دیدم معین هم اینو خونده.. ولی مال ا?تخاری یه چیز دیگه ههست

ENDIRA
Tuesday 17 July 2007, 02:24 AM
مي شد از بودن تو
عالمي ترانه ساخت
كهنه ها رو تازه كرد
از تو يك بهانه ساخت
با تو مي شد كه صدام
همه جا رو پر كنه
تا قيامت اسم ما
قصه ها رو پر كنه

اما خيلي دير دونستم
تو ?قط مترسكي
كور و كر بازيچه ي باد
مثل يك بادبادكي
دل سپردن به عروسك
منو گم كرد تو خودم
تو رو خيلي دير شناختم
وقتي كه تموم شدم

نه يك دست ر?يق دستام
نه شريك غم بودي
واسه حس كردن دردام
خيلي خيلي كم بودي
توي شهر بي كسي هام
تو رو از دور مي ديدم
با رسيدن به تو ا?سوس
به تباهي رسيدم

شهر بي عابر و خالي
شهر تنهائي من بود
لحظه ي شناختن تو
لحظه ي تموم شدن بود
مگه مي شه از عروسك
شعر عاشقانه ساخت
عاشق چيزي كه نيست شد
روي دريا خونه ساخت.

( اردلان سر?راز )

hichnafar
Wednesday 12 September 2007, 11:54 AM
سلام
شعرآهنگ غوغای ستارگان
امشب درسرشوری دارم
امشب دردل نوری دارم
بازامشب دراوج آسمانم
باشدرازی باستارگانم
بازامشب پرگیرم که رسم به فلک
سرودهستی خوانم دربرحوروملک
درآسمان هاغوغافکنم
صبوبریزم ساغرشکنم
ماه وزهره ره به طرب آرم
ازخود بی خبرم زشعف دارم
نغمه ای برلب ها
امشب بک سرشوق وشورم
ازاین عالم گویی دورم
(باعجله نوشتم ممکنه بعضی قسمت هاش جابه جاشده باشن.)

هما
Friday 17 April 2009, 10:44 PM
تکلیف

بیا تکلیفو روشن کن ، نه اونجوری که مجبوری
بیا تکلیفو روشن کن ، نه اینجوری که مغروری
کسی عشق تر از من نیست ، خودتم اینو می دونی
جدایی ممکنه ما رو ، یه شب راحت کنه از غم
ولی فردا تو میدونی که دلتنگیم برای هم
ازت هر چی که میپرسم ، جوابم رو نمیگیرم
بگو میمونی یا میری ، بگم زنده ام یا میمیرم

خواننده: علیرضا عصار
ترانه سرا: افشین مقدم

nabegheh95
Monday 4 May 2009, 08:14 AM
نیمه شب ستاره ها، می کنند اشاره ها
می رود ز آه ما برفلک شراره ها، بر فلک شراره ها

ناز چشم یارها، غمزه نگارها
رفته از نیاز و ناز، در جهان چه کارها، در جهان چه کارها!

بجو شب از ستاره ای، به شیوه ای اشاره ای
بگو بگو چه چاره ای، چه چاره ای؟

نوشته ای کوزشت ما، به لوح سرنوشت ما
به جان زده شراره ای، شراره ای

آسمان چو ماه من، صد چمن گل و گیاه
از فراق روی ماه، چشم آسمان به راه، چشم آسمان براه

چه سیدها، چه رام ها،
ز خون دل چه جام ها
زده به سنگ خاره ای، به خاره ای

نبرده ره به کام ها، مگر به ننگ و نام ها
ببین به هر کناره ای، کناره ای

عاشقان چمن چمن، غنچه های بوسه خواه
از نشاط روی دوست، غرق موج اشک و آه، غرق موج اشک و آه

نیمه شب ستاره ها، می کنند اشاره ها ....

Weather_Storm
Tuesday 5 May 2009, 10:58 AM
ترانه ی بغلم کن از شهیار قنبری خیلی آونگارد فاز میده اسیدی


بغلم كن

در شب ِ بي‌نئون كنار ِ رهبران

رو به هر موعظه در قصر ِ واتيكان


ته ِ ايست‌گاه در فرودگاه

در آسانسور سر ِ چارراه

بغلم كن بغلم كن

وسط ِ جريمه سر ِ هر امتحان

آخر ِ خط ِ شب معبد ِ شاعران

پاي ديوار سر ِ بازار

نوك ِ تپه زير ِ رگبار

بغلم كن بغلم كن


بهترين جاي جهان فرصت ِ آغوش ِ تو

مثل ِ يك در، پشت ِ سر خوش‌صداتر بسته شو

روز ِ كنكور شب ِ بي‌ماه

ته ِ موزه در ورزشگاه

بغلم كن بغلم كن

بغلم كن بغلم كن بغلم كن بغلم كن

به رسم ِ مرغ ِ دريايي پُر از پَر ِ تماشايي

به سوز ِ ساز ِ تنهايي در اين سيلاب ِ زيبايي

برقص برقص برقص


به پيچ و تاب ِ يك پيچك به شكل ِ آخرين ميخك

به ياد ِ شمعي در رگبار دو سايه، در هم، بر ديوار


برقص برقص برقص

برقص برقص برقص بغلم كن...

m_vilon
Tuesday 5 May 2009, 03:14 PM
به سوی تو،به شوق روی تو
به طرف کوی تو،سپیده دم آیم
مگر تو را جویم،
بگو کجایی؟

نشان تو،گه از زمین گاهی
ز آسمان جویم، ببین چه بی پروا
ره تو می پویم،
بگو کجایی!

کــــــی- رود رخ ماهت از نظرم
به غیر نامت کی نام دگر ببرم؟

اگر تو را جویم،حدیث دل گویم
بگو کجایی؟

به دست تو دادم،دل پریشانم
دگر چه خواهی؟

فتاده ام از پا،بگو که از جانم
دگر چه خواهی؟

{یکدم از خیال من
نمی روی ای غزال من
دگر چه پرسی ز حال من}2

تا هستم من،اسیر کوی توام به آرزوی توام

اگر تو را جویم،حدیث دل گویم
بگو کجایی؟
به دست تو دادم،دل پریشانم
دگر چه خواهی؟
فتاده ام از پا،بگو که از جانم
دگر چه خواهی؟

arian
Wednesday 6 May 2009, 07:44 AM
كاري كه تو زتدگيم هميشه دوست داشتم يكبار انجام بدم :

عزم آن دارم که امشب نیمه مست
پایکوبان کوزه دردی به دست،
سر به بازار قلندر برنهم
پس به یکساعت ببازم هر چه هست،
تا کی از تزویر باشم رهنمای
تا کی از پندار باشم خودپرست،
پرده پندار می باید درید
توبه تزویر می باید شکست،
وقت آن آمد که دستی بر زنم
چند خواهم بود آخر پای بست...

arian
Wednesday 6 May 2009, 07:50 AM
آرزويي كه هميشه همراهم خواهد بود:

یادم آمد شوق روزگار کودکی

مستی بهار کودکی

رنگ گل جمال دیگر درچمن داشت

آسمان جلال دیگر پیش من داشت

شور و حال کودکی برنگردد دریغا

قیل و قال کودکی برنگردد دریغا

به چشم من همه رنگی فریبا بود

دل دور از حسد من شکیبا بود

نه مرا سوز سینه بود

نه دلم جای کینه بود

شور و حال کودکی برنگردد دریغا

قیل و قال کودکی برنگردد دریغا

روز و شب دعای من

بوده با خدای من

کز کرم کند حاجتم روا

آنچه مانده از عمر من بجا

گیرد و پس دهد به من دمی

مستی کودکانه مرا

شور و حال کودکی برنگردد دریغا


قیل و قال کودکی برنگردد دریغا

arian
Wednesday 6 May 2009, 07:54 AM
به ياد همه ي دوستان عزيزم با خاطرات تلخ و شيرين :
عزیز بومی ای هم قبیله
رو اسب غربت چه خوش نشستی
تو این ولایت ای با اصالت
تو مونده بودی تو هم شکستی

تشنه و مومن به تشنه موندن
غرور اسم دیار ما بود
اون که سپردی به باد حسرت
تمام دار و ندار ما بود

کدوم خزون خوش آواز
تو رو صدا کرد ای عاشق
که پر کشیدی بی پروا
به جستجوی شقایق

کنار ما باش که محزون
به انتظار بهاریم
کنار ما باش که با هم
خورشید و بیرون بیاریم

هزار پرنده مثل تو عاشق
گذشتن از شب به نیت روز
رفتن و رفتن صادق و ساده
نیامدن باز اما تا امروز

خدا به همرات ای خسته از شب
اما سفر نیست علاج این درد
راهی که رفتی رو به غروبه
روبه سحر نیست شبزده برگرد

fatemeh.1994
Sunday 17 May 2009, 04:32 PM
آسیمه سر رسیدی ، از غربت بیابان

دل خسته دیدمت از ، آوار خیس باران

وامانده در تبی گنگ ، ناگه به من رسیدی

من خود شکسته از خود،در فصل نا امیدی

در برکه ی دو چشمت ، نه گریه و نه خنده

گم کرده راه شب را ،سرگشته چون پرنده

من ره به خلوت عشق، هرگز نبرده بودم

پیدا نمی شدی تو ، شاید که مرده بودم

من با تو خو گرفتم ، از خنده ات شکفتم

چشم تو شاعرم بود ، تا این ترانه گفتم

در خلوت سرایم ، یکباره پـــــر کشیدی

آنـــگاه ای پرنـــــده ، بار دگر پریدی...

من ره به خلوت عشق،هرگز نبرده بودم

پیدا نمی شدی تو ، شاید که مرده بودم

rumour
Monday 18 May 2009, 11:56 AM
شعر Time از Pink Floyd به قول یکی از دوستان در حده شعرهای حافظ و سعدیه:

Ticking away the moments that make up
a dull day
You fritter and waste the hours in an off hand way
Kicking around on a piece of ground in your home
town
Waiting for someone or something to show you the way

Tired of lying in the sunshine staying home
to watch
the rain
You are young and life is long and there is time to kill today
And then one day you find ten years have got behind you
No one told you when to run, you missed the starting gun

And you run and you run to catch up with the sun, but its sinking
And racing around to come up behind you again
The sun is the same in the relative way, but youre older
Shorter of breath and one day closer to death

Every year is getting shorter, never seem to find the time
Plans that either come to naught or half a page of scribbled lines
Hanging on in quiet desperation is the english way
The time is gone, the song
is over, thought Id something more to say

Home, home again
I like to be here when I can
And when I come home cold and tired
Its good to warm my bones beside the fire
Far away across the field
The tolling of the iron bell
Calls the faithful to their knees
To hear the softly spoken magic spells.
این هم لینک آهنگ:
You can see links before reply

rumour
Thursday 11 June 2009, 07:10 AM
تاپیک رونق داشت من توش پست زدم خوابید.
دوستان تاپیکو تحویل بگیرین

eiman01
Tuesday 16 June 2009, 11:11 AM
"تصور کن"
جان لنون

تصور کن هيچ بهشتی در کار نيست
آسان است اگر تلاش کنی
و هيچ جهنمی در زير پايمان نيست
بر بالاي سرمان تنها آسمان است
تصور کن همه انسانها
براي امروز زندگی ميکنند…
تصور کن هيچ کشوری نيست{مرزها از بين رفته ‌اند}
تصورش سخت نيست
هيچ بهانه ‌ای براي کشتن يا مردن در راهش نيست
چنان که مذهبی وجود ندارد
تصور کن همه انسان‌ها در صلح زندگی ميکنند
شايد بگويی من رؤيا ميبينم
اما من تنها نيستم
من اميددار روزی هستم که تو به ما بپيوندی
و جهان يکی شود
تصور کن مالکيتی وجود ندارد
تعجب میکنم اگر بتوانی
نيازی به حرص يا گرسنگی نيست؛
برادري بشر.
تصور کن همه مردم
زمين را با يکديگر قسمت ميکنند …
شايد بگويی من رؤيا ميبينم
اما من تنها نيستم
من اميددار روزی هستم که تو به ما بپيوندی
و جهان يکی شود

Ajika
Tuesday 16 June 2009, 12:13 PM
سلام خدمت دوستان نازنین
ترانه آهنگ عادت از شادمهر عقیلی خیلی قشنگ

kaka
Wednesday 15 July 2009, 10:45 PM
مترسک

يه مترسكم كه تنها وسط مزرعه مونده

باغبون پاهامو بسته چيزي از تنم نمونده

دو تا دستامو شكسته سوز سرد باد پاييز

ديگه تكراريه واسم غروباي سر جاليز

عمريه كه چشم خسته ام رنگ خواب خوش نديده

درد تنهايي و غربت منو از دلم بريده

واسه من فرقي نداره كي برام دلش ميسوزه

كي مي خواد پارگي هاي دل تنگمو بدوزه

كاشكي باغبون مي فهميد ديگه طاقتم تمومه

كلاغا دستمو خوندن رو سرم يه جغد شومه

خيلي وقته ديگه ابرام شوق باريدن ندارن

شايدم كه ابر و بارون مثل من پشت حصارن

آره باغبونم امروز وقتي خوب منو نگاه كرد

يه مترسك جاي من ساخت منو با خودم رها كرد

اون مترسك حالا كارش شده پر دادن زاغا

اما من تو فكر اينكه چه شبيهم به كلاغا


سینا شهبازی

fanoos
Monday 27 July 2009, 11:50 PM
دل نکندی /پویا بیاتی

من از هر چي به جز تو دل بريدم

تو از هر چي به جز من دل نكندي

توي خوابم نمي ديدم يه روزي

به چشماي پر از اشكم بخندي




نبودي و نديدي رفتن تو

من ِ ديوونه رو ديوونه تر كرد

نديدي اين غرور زخم خورده

چه جوري اين شباي نحسو سر كرد




نخواستم عمق زخمامو بدوني

نخواستي حرف چشماتو بدونم

توي قلبت اگه جايي ندارم

بزار تو خاطراتت جا بمونم




نموندم تا ببينم رو به راهي

نموندي تا نبيني كه خرابم

غمت طوري عذابم شد كه حتي

"قيامت با خدا هم بي حسابم"




من ِ آشفته با عشقه تو زنده ام

تو از عشق من ِ ديوونه خسته

"سر خنديدن ناز ترانه ام"

اگه بغض منه عاشق شكسته




تو رو محض رضاي هر چي عشقه

منو گم كن توي ترديد و اي كاش !

بزار غم سهم من باشه عزيزم

تو با اين خاطر آشفته خوش باش !

fanoos
Thursday 12 November 2009, 12:00 PM
اگه گریه بذاره می نویسم کدوم لحظه تو رو از من جدا کرد؟
نگو اصلا نفهمیدی نگو نه تو بودی اونکه دستامو رها کرد

خودت گفتی خداحافظ تموم شد منو تو سهممون از عشق این بود
خود تو حرمت عشقو شکستی بریدی آخر قصه همین بود

اگه مهلت بدی یادت میارم روزایی رو که بی تو عین شب بود
تموم سهمت از دنیا عزیزم بذار یادت بیارم یک وجب بود

بهت دادم تموم آسمونو خودم ماهت شدم آروم بگیری
حالا ستاره ها دورت نشستن منو ابری گذاشتی داری میری

بیا برگرد از این بن بست بی عشق بذار این قصه اینجوری نباشه
آخه بذر جدایی رو چرا تو چرا دستای تو باید بپاشه؟

خداحافظ نوشتن کار من نیست آخه خیلی باهات ناگفته دارم
اگه گریه بذاره می نویسم اگه مهلت بدی یادت میارم

اگه گریه بذاره می نویسم کدوم لحظه تو رو از من جدا کرد؟
نگو اصلا نفهمیدی نگو نه تو بودی اونکه دستامو رها کرد

خودت گفتی خداحافظ تموم شد منو تو سهممون از عشق این بود
خود تو حرمت عشقو شکستی بریدی آخر قصه همین بود

fanoos
Thursday 12 November 2009, 12:03 PM
گل پونه های وحشی دشت امیدم
وقت سحر شد
خاموشی شب رفت و فردایی دگر شد
من مانده ام تنهای تنها
من مانده ام تنها میان سیل غمها

گل پونه ها نا مهربانی آتشم زد آتشم زد
گل پونه ها بی همزبانی آتشم زد
می خواهم اکنون تا سحر گاهان بنالم
افسرده ام دیوانه ام آزرده جانم

گل پونه های وحشی دشت امیدم
وقت سحر شد
خاموشی شب رفت و فردایی دگر شد
من مانده ام تنهای تنها
من مانده ام تنها میان سیل غمها...

faezeh
Wednesday 18 November 2009, 08:20 AM
سلام ای کهنه عشق من از ستار


سلام اي کهنه عشق من ، که ياد تو چه پابرجاست
سلام بر روي ماه تو ، عزيز دل سلام از ماست
تو يک روياي کوتاهي ، دعاي هرسحرگاهي
شدم خام عشقت چون ، مرا اينگونه مي خواهي

من آن خاموش خاموشم ، که با شادي نمي جوشم
ندارم هيچ گناهي جز که از تو چشم نمي پوشم
تو غم در شکل آوازي ، شکوهه اوج پروازي
نداري هيچ گناهي جز که بر من دل نمي بازي

مرا ديوانه مي خواهي ، زخود بيگانه مي خواهي
مرا دلباخته چون مجنون ، زمن افسانه مي خواهي
شدم بيگانه با هستي ، زخود بي خودتر از مستي
نگاهم کن ، نگاهم کن ، شدم هر آنچه مي خواستي

سلام اي کهنه عشق من ، که ياد تو چه پابرجاست
سلام بر روي ماه تو ، عزيز دل سلام از ماست
بکُش دل را ، شهامت کن ، مرا از غصه راحت کن
شدم انگشت نماي خلق ، مرا تو درس عبرت کن
بکن حرف مرا باور ، نيابي از من عاشق تر
نمي ترسم من از اقرار ، گذشت آب از سرم ديگر
سلام اي کهنه عشق من ، که ياد تو چه پابرجاست
سلام بر روي ماه تو ، عزيزدل سلام از ماست

maryam21
Wednesday 18 November 2009, 03:55 PM
..:: دو پنجره ::..
توی یک دیوار سنگی دو تا پنجره اسیرن
دو تا خسته دو تا تنها ، یکیشون تو یکیشون من
دیوار از سنگ سیاهه ، سنگ سرد و سخت خارا
زده قفل بی صدایی ، به لبای خسته ی ما
نمی تونیم که بجنبیم زیر سنگینی دیوار
همه ی عشق من و تو ، قصه هست قصه ی دیدار
همیشه فاصله بوده بین دستای من و تو
با همین تلخی گذشته شب و روزهای من و تو
راه دوری بین ما نیست اما باز اینم زیاده
تنها پیوند من و تو ، دست مهربون باده
ما باید اسیر بمونیم ، زنده هستیم تا اسیریم
واسه ما رهایی مرگه تا رها بشیم می میریم
کاشکی این دیوار خراب شه ، من و تو با هم بمیریم
توی یه دنیای دیگه دستای همو بگیریم
شاید اونجا توی دلها درد بیزاری نباشه
میون پنجره هاشون دیگه دیواری نباشه

Mehraneh
Wednesday 18 November 2009, 04:54 PM
سلام آخر
احسان خواجه امیری

سلام ای غروب غریبانه ی دل

سلام ای طلوع سحرگاه رفتن

سلام ای غم لحظه های جدایی

خداحافظ ای شعر شب های روشن

خداحافظ ای شعر شب های روشن

خداحافظ ای قصه ی عاشقانه


خداحافظ ای آبی روشن عشق

خداحافظ ای عطر شعر شبانه

خداحافظ ای هم نشین همیشه

خداحافظ ای داغ بر دل نشسته

تو تنها نمی مانی ای مانده بی من

تو را می سپارم به دل های خسته

تو را می سپارم به مینای مهتاب

تو را می سپارم به دامان دریا

اگر شب نشینم، اگر شب شکسته

تو را می سپارم به رؤیای فردا

به شب می سپارم تو را تا نسوزد

به دل می سپارم تو را تا نمیرد

اگر چشمه ی واژه از غم نخشکد

اگر روزگار این صدا را نگیرد

خداحافظ ای برگ و بار دل من

خداحافظ ای سایه سار همیشه

اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم

خداحافظ ای نوبهار همیشه

Mehraneh
Wednesday 18 November 2009, 04:57 PM
غریبانه
احسان خواجه امیری

هر چی آرزوی خوبه مال تو
هر چی که خاطره داری مال من

اون روزای عاشقونه مال تو
این شبای بی قراری مال من

من مو حسرت با تو ما شدن
تویی و بدون من رها شدن
آخر غربت دنیاست مگه نه
اول دو راهی آشنا شدن

تو نگاه آخر تو آسمون خونه نشین بود
دل تو شکسته بودن همه ی قصه همین بود

می تونستم با تو باشم مثل سایه مثل رویا
اما بیدارمو بی تو مثل تو تنهای تنها

هر چی آرزوی خوبه مال تو
هر چی که خاطره داری مال من

اون روزای عاشقونه مال تو
این شبای بی قراری مال من

maryam21
Wednesday 18 November 2009, 05:01 PM
خدا ما رو برای هم نمی ‏خواست
فقط می ‏خواست هم رو فهمیده باشیم
بدونیم نیمه ی ما ، مال ما نیست
فقط خواست نیمه ‏مون رو دیده باشیم
تموم لحظه‏ های این تب تلخ
خدا از حسرت ما با خبر بود
خودش ما رو برای هم نمی ‏خواست
خودت دیدی دعامون بی ‏اثر بود

چه سخته مال هم باشیم و بی هم
می ‏بینم می ری و می ‏بینی می رم
تو وقتی هستی اما دوری از من
نه می شه زنده باشم ، نه بمیرم
نمی گم دلخور از تقدیرم اما
تو می دونی چقدر دلگیره این عشق
فقط چون دیر باید می ‏رسیدیم
داره رو دست ما می ‏میره این عشق
تموم لحظه‏ های این تب تلخ
خدا از حسرت ما با خبر بود
خودش ما رو برای هم نمی ‏خواست
خودت دیدی دعامون بی ‏اثر بود

خدا ما رو برای هم نمی ‏خواست

فقط می ‏خواست هم رو فهمیده باشیم
بدونیم نیمه ی ما ، مال ما نیست
فقط خواست نیمه ‏مون رو دیده باشیم

maryam21
Wednesday 18 November 2009, 05:04 PM
عاشق اين شعر هم هستم اينم از احسان خواجه اميري

گریه
گریه نمیکنم نه اینکه سنگم
گریه غرورمو بهم میزنه
مرد برای هضم دلتنگیاش
گریه نمیکنه قدم میزنه
گریه نمیکنم نه اینکه خوبم
نه اینکه دردی نیست نه اینکه شادم
یه اتفاق نصفه نیمه ام که
یهو میون زندگی افتادم
یه ماجرای تلخ ناگزیرم
یه کهکشونم ولی بی ستاره
یه قهوه که هرچی شکر بریزی
بازم همون تلخی نابو داره
اگه یه کی باشه منو بفهمه
براش غرورمو بهم مینم
گریه که سهله زیر چتر شونش
تا آخر دنیا قدم میزنم
شعر از حامد عسگری

Mehraneh
Wednesday 18 November 2009, 06:28 PM
احسان خواجه امیری
خوشبختی
می خواستم بهت بگم چقدر پریشونم
دیدم خود خواهیه ، دیدم نمی تونم
تحمل می کنم بی تو به هر سختی
به شرطی که بدونم شاد و خوشبختی
به شرطی که بدونم شاد و خوشبختی

به شرطی بشنوم دنیات آرومه
که دوسش داری ، از چشم هات معلومه
یکی اونجاست شبیه من ، یک دیوونه
که بیشتر از خودم ، قدر تو رو می دونه

چیکار کردی که با قلبم به خاطر تو بی رحمم
تو می خندی ، چه شیرینه گذشتن
تازه می فهمم ، تازه می فهمم

تو رو می خوام ، تموم زندگیم اینه
دارم می رم ، ته دیوونگیم اینه
نمی رسه به تو حتی صدای من
تو خوشبختی ، همین بسه برای من
تو خوشبختی ، همین بسه برای من

چیکار کردی که با قلبم به خاطر تو بی رحمم
تو می خندی ، چه شیرینه گذشتن
تازه می فهمم ، تازه می فهمم

Mehraneh
Wednesday 18 November 2009, 06:29 PM
احسان خواجه امیری
مثل هیچکس(تیتراژ پایانی)
همه دنیا بخواد و تو بگی نه
نخواد و تو بگی اره تمومه
همین که اول و اخر تو هستی
به محتاج تو محتاجی حرومه
تو همیشه هستی اما
این منم که از تو دورم
من که بی خورشید چشمات
مثل ماه سوت و کورم
نمیخوام وقتی تو هستی
ادم ادمکا شم
چرا عادتم تو باشی
میخوام عاشق تو باشم
تازه فهمیدم بجز تو
حرف هیشکی خوندنی نیست
ادما میان و میرن
هیشکی جز تو موندنی نیست
منو از خودم رها کن
تا دوباره جون بگیرم
خسته ام از این عقل خسته
من میخوام جنون بگیرم
همه دنیا بخواد و تو بگی نه
نخواد و تو بگی اره تمومه
همین که اول و اخر تو هستی
به محتاج تو محتاجی حرومه

maryam21
Friday 20 November 2009, 03:29 PM
ميگم اين صقحه كلش شد از خواجه اميري
واقعا هم ترانه هاي قشنگي داره من كه نميتونم يه ترانه از خوجه اميري بگم كه قشنگ نباشه

كوچه



کوچه وقتی که نباشی
رگ خشکیده شهر
ماه تو گوش خونه گفته
دیگه با پنجره قهر

سقف دلبستگی بی تو
واسه من سایه نداره
دلم از روزی که رفتی
دیگه همسایه نداره

تو پی کدوم ستاره
پشت ابرا خونه کردی
رفتی و چیزی نگفتی
گریه رو بهونه کردی

من سوال ساده تو
تو جواب مشکل من
ردپای رفتن تو
روی صحرای دل من


کوچه وقتی که نباشی
رگ خشکیده شهر
ماه تو گوش خونه گفته
دیگه با پنجره قهر

سقف دلبستگی بی تو
واسه من سایه نداره
دلم از روزی که رفتی
دیگه همسایه نداره

وقتی آسمون شبهام
زیر سایه چشات
وقتی حتی این ترانه
رنگ غربت صدات

نمی ذارم این دو راهی
سر راه ما بشینه
نمی ذارم این جدایی
رنگ فردا رو ببینه


کوچه وقتی که نباشی
رگ خشکیده شهر
ماه تو گوش خونه گفته
دیگه با پنجره قهر

سقف دلبستگی بی تو
واسه من سایه نداره
دلم از روزی که رفتی
دیگه همسایه نداره

شب با فانوس اشکت
می برم به روشنایی
با تو میرسم دوباره
به طلوع آشنایی

می دونم هر جا که باشی
دل تو اهل همین جاست
واسـه من تو ایــنجــا
اول و آخر دنیاست

Mehraneh
Sunday 22 November 2009, 12:44 PM
احسان خواجه امیری
جدایی
اگه دستم به جدایی برسه
اونو از خاطره ها خط می زنم
از دل تنگ تمومه ادم ها
از شب و روز خدا خط می زنم
اگه دستم برسه به اسمون
با ستاره ها قیامت میکنم
نمی ذارم کسی عاشق نباشه
ماه و بین همه قسمت میکنم
وقتی گاهی من و دل تنها می شیم
حرفهای نگفتنی را میشه دید
میشه تو سکوت بین ما دوتا
خیلی از ندیدنی ها رو شنید
قصه جدایی ما آدما
قصه دوری ماست از خودمون
دوری من و تو از لحظه عشق
قصه سادگی گمشدمون
اگه دستم به جدایی برسه
اونو از خاطره ها خط می زنم
از دل تنگ تموم آدم ها
از شب و روز خدا خط می زنم
اگه دستم برسه به آسمون
با ستاره ها قیامت می کنم
نمی ذارم کسی عاشق نباشه
ماه و بین همه قسمت می کنم
........

Mehraneh
Sunday 22 November 2009, 12:46 PM
این تیتراژه فیلم سینمایی امشب شبه مهتابه هست
You can see links before reply

zeus89
Wednesday 21 April 2010, 07:52 PM
قصه من و غم تو قصه گل و تگرگه
ترس بی تو زنده بودن ترس لحظه های مرگه
ای برای با تو بودن باید از بودن گذشتن
سر به بیداری گرفته ذهن خواب آلوده من
همیشه میون قابه خالیه درهای بسته
طرح اندام قشنگت پاک و رویایی نشسته
کاش میشد چشام ببینن طرح اندام تو داره
زنده میشه جون می گیره پا توی اتاق می ذاره
کاش میشد صدای پاهات بپیچه تو گوش دالون
طرف دالون بگرده سر آفتابگردونامون
کاش میشد دوباره باغچه پر گلهای تو باشه
غنچه سفید مریم با نوازش تو واشه
کاش میشد تما نمیشه نمیشه بیای دوباره
نمیشه دستات تو گلدون گلای مریم بذاره
کاش میشد اما نمیشه این مرام روزگاره
رفتنت همیشگی بود دیگه برگشتن نداره


سیاوش قمیشی قصه گل و تگرگ

nabegheh95
Tuesday 27 April 2010, 09:08 AM
تو که گفتي شکسته دل من
مگه جام بلور دل تو
به اميدي نشسته دل من
مگه سنگ صبوره دل تو
دل در اين دور و زمونه
به خدا شده بهونه
هر چي شد در اين ميونه
مي گي تقصير دله
کار دل چه مشکله

يه روزي غرق به خونه
يا مي گن دشت جنونه
دل چيه خودش بدونه
مي گي تقصير دله
کار دل چه مشکله

دل کدومه
مشکل کدومه
پيش من افسانه کم گو
از دل ديوانه کم گو
کي صداي دل شنيده
به خدا کسي نديده
که تو آسمون دلي پر بزنه
شب و روز خونه يار سر بزنه
کي ديده پنجه غم سر برسه
بر در خونه دل در بزنه
دروغه ليلي و مجنون
قصه شاه پريون
ديگه از وامق و عزرا چي بگم
نکنين باور قصه غم
--------------------
خواننده : گوگوش،

obvious
Tuesday 27 April 2010, 10:21 AM
تبسم نقش نيرنگ، من از شب شاكيم اي يار طلوعم رو تماشا كن
من دست غزل بسپار، من پاكيزه كن از خواب، از اين لكنت از اين تكرار
رها كن آرزوها رو از اين زندان بي ديوار
چه ناباور چه دردآور سكوتم بي نهايت شد!
چه غمگينانه عشق ما دچار رنگ عادت شد
امشب به تو رو كردم اي يار صدا مرده
تو صبح دل آرايي من شام دل آزرده
امشب به تو رو كردم اي خاطره ي جاري
تو هق هق درياوار، من شبنم بيداري
من از بند نفس جستم، حسابم با خودم پاك، ميون گود فريادم، سكوتم گرده بر خاك
يه زخم تازه كم دارم براي باور پاييز
خرابم كن كه دلگيرم از اين آبادي پرهيز
من تا گريه ياري كن حريص امن آغوشم
من بشناس كه از ياد همه دنيا فراموشم

رضا يزداني

obvious
Tuesday 27 April 2010, 10:40 AM
نازنين نانوشته، اي غزلواژه ي غمگين، اين سكوت خوش صدا كن با ترانه هاي رنگين
اي تو از ستاره سرشار، اي شب آواره ي دلتنگ، تير آخرين تركش، اي ترانه ي خوش آهنگ
كوچ تو مهتاب خط زد از تو آيينه ي مرداب
بي تو تعبيري نداره فصل رويايي اين خواب
اين شكسته رو صدا كن كه صدات صداي درياست
خواستن تو يه دريچه واسه كشف اين معماست
توي كندوي نگاهت عسل كدوم بهشت
اي هميشه پا به پام و اي هميشه نانوشته
نازنين ناسروده، اي دليل عاشقانه، با تو ساده مي رسم من از ترانه به ترانه
خنده ي تو رمز بودن، رمز رويينه شدن شد
سهم من از تو نگاهت، سهم تو تمام من شد
با تو بي نيازم از گل، از چراغ و آب و مرهم
با تو رو خاك بهشتم حتي تو هرم جهنم
اگه گيج و گنگ حرفام، پيش چشماي تو لالم
عمريه كه بيقرار فتح پاسخ سوالم
توي كندوي نگاهت...
بازم رضا يزداني

obvious
Tuesday 27 April 2010, 10:58 AM
دخترك جز تو كه دستات واسه من مثل وطن بود
كي مي دونه كه ترانه زندگي نامه ي من بود؟
كي مي دونه كي مي خونه چه كسي دل مي سوزونه
واسه اين شب پره اي كه فكر پروانه شدن بود
من مثل دفتر شعري كه نخونده بسته مي شه
مونده بودم توي سايه، پشت اين سد هميشه
تو به من گفتي كه هستم، من حصارم رو شكستم
اين نهال پير در اومد از تو گلخونه شيشه
معني معجزه بودي توي كفران علاقه
هر نگاه ساده ي تو واسه من يه اتفاق
حالا دفترم رو پر كن از غزل هاي نگفته
بذار از برق نگاهت خورشيد از سكه بيفته
شب من رو زير و رو كن
به آتيش بازيا خو كن
كاري كن كه يخ نبندم تو ترانه هاي خفته
روشنم كن تا بتابم رو به اين شباي تيره
بذار از حناي چشمات، لحظه هام رنگي بگيره
نقطه چينا رو رها كن
چشماي بسته ام رو وا كن
بي تو يه بغض قديمي توي حنجره ام اسيره
معني معجزه بودي...

معذرت مي خوام ولي اينم از رضا يزداني!

morteza3164
Tuesday 27 April 2010, 11:51 AM
من فقط عاشق اینم
عمری از خدا بگیرم
اینقدر زنده بمونم
تا بجای تو بمیرم
و....

سیاوش قمیشی


فکر میکنم قشنگ ترین جمله ای که میشه به عنوان یه عاشق به معشوق گفت

Mona
Tuesday 27 April 2010, 01:34 PM
من همون جزیره بودم
خاکی و صمیمی و گرم
واسه عشق بازی موجا
قامتم یه بستر نرم
یه عزیز دردونه بودم
پیش چشم خیس موجا
یه نگین سبز خالص روی انگشتر دریا
تا که یک روز تو رسیدی
توی قلبم پا گذاشتی
غصه های عاشقی رو
تو وجودم جا گذاشتی
زیر رگبار نگاهت
دلم انگار زیر و رو شد
برای داشتن عشقت
همه جونم آرزو شد
تا نفش کشیدی انگار
نفسم برید تو سینه
ابر و باد و دریا گفتن حس عاشقی همینه
اومدی تو سرنوشتم
بی بهونه پا گذاشتی
اما تا قایقی اومد از من و دلم گذشتی
رفتی با قایق عشقت سوی روشنی فردا
من و دل اما نشستیم چشم به راهت لب دریا
دیگه رو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی
لحظه های بی تو بودن می گذره اما به سختی
دل تنها و غریبم
داره این گوشه می میره
ولی حتی وقت مردن
باز سراغت رو می گیره
می رسه روزی که دیگه
قعر دریا می شه خونم
اما تو دریای عشقت باز یه گوشه ای می مونم


سیاوش قمیشی

obvious
Thursday 29 April 2010, 09:17 AM
گاهی مسیر جاده به بن بست می رود
گاهی تمام حادثه از دست می رود
گاهی همان کسی که دم از عقل می زند
در راهِ هوشیاری خود مست می رود
گاهی غریبه ای که به سختی به دل نشست
وقتی که قلبِ خون شده بشکست می رود
اول اگر چه با سخن از عشق آمده
آخر خلاف آنچه که گفته ست می رود
گاهی کسی نشسته که غوغا به پا کند
وقتی غبارِ معرکه بنشست می رود
اینجا کسی برایِ خودش حکم می دهد
آن دیگری همیشه به پیوست می رود
وای از غرورِ تازه به دوران رسیده ای
وقتی میانِ طایفه ای پست می رود
هرچند مضحک است و پر از خنده های تلخ
بر ما هر آنچه لایقمان هست می رود
این لحظه ها که قیمتِ قدِ کمان ِ ماست
تیری ست بی نشانه که از شصت می رود
بیراهه ها به مقصد ِ خود ساده می رسند
اما مسیرِ جاده به بن بست می رود

عصار

obvious
Thursday 29 April 2010, 09:21 AM
بغض نکن گریه نکن اگر چه غم کشیده ای
برای من فقط بگو خواب ِ بدی که دیده ای
اگر که اعتماد ِ تو به دست ِ این و آن کم است
تکیه به شانه ام بده که مثل ِ صخره محکم است
به پای ِ صحبتم بشین ، فقط ترانه گوش کن
جام به جان ِ من بزن ، جانِ مرا تو نوش کن
تورا به شعر می کشم چو واژه پیش می روی
مرگ فرا نمی رسد ، تو تازه خلق می شوی
تو در شب ِ تولدت به شعله فوت می کنی
به چشم ِ من که می رسی فقط سکوت می کنی
اگر کسی در دلِ توست بگو کنار می روم
گناه کن، به جای ِ تو بر سرِ دار می روم

عصار

obvious
Thursday 29 April 2010, 09:58 AM
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو
هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو
رو سینه را چون سینه‌ها هفت آب شو از کینه‌ها
وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان می‌روی مستانه شو مستانه شو
آن گوشوار شاهدان هم صحبت عارض شده
آن گوش و عارض بایدت دردانه شو دردانه شو
چون جان تو شد در هوا ز افسانه شیرین ما
فانی شو و چون عاشقان افسانه شو افسانه شو
تو لیله القبری برو تا لیله القدری شوی
چون قدر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو
اندیشه‌ات جایی رود وآنگه تو را آن جا کشد
ز اندیشه بگذر چون قضا پیشانه شو پیشانه شو
قفلی بود میل و هوا بنهاده بر دل‌های ما
مفتاح شو مفتاح را دندانه شو دندانه شو
بنواخت نور مصطفی آن استن حنانه را
کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو حنانه شو
گوید سلیمان مر تو را بشنو لسان الطیر را
دامی و مرغ از تو رمد رو لانه شو رو لانه شو
گر چهره بنماید صنم پر شو از او چون آینه
ور زلف بگشاید صنم رو شانه شو رو شانه شو
تا کی دوشاخه چون رخی تا کی چو بیذق کم تکی
تا کی چو فرزین کژ روی فرزانه شو فرزانه شو
شکرانه دادی عشق را از تحفه‌ها و مال‌ها
هل مال را خود را بده شکرانه شو شکرانه شو
یک مدتی ارکان بدی یک مدتی حیوان بدی
یک مدتی چون جان شدی جانانه شو جانانه شو
ای ناطقه بر بام و در تا کی روی در خانه پر
نطق زبان را ترک کن بی‌چانه شو بی‌چانه شو

ديگه شعر كه همه مي دونيم از مولاناست، خيليام خوندنش از جمله رضا يزداني!

obvious
Tuesday 4 May 2010, 08:46 PM
آه اگر روزی نگاه تو مونس چشمان من باشد
قلعه سنگین تنهایی چهاردیوارش ز هم پاشد
آه اگر دستان خوب تو روزی حامی دستان من باشد
قلعه سنگین تنهایی چهاردیوارش ز هم پاشد
قلعه تنهایی ما را دیو در بندان خود کرده
خون چکد از ناخن، این دیوار جان به لبهای من آورده
آه اگر صدای تو گوشه آواز من باشد
قلعه سنگین تنهایی چهاردیوارش ز هم پاشد
آه اگر دیروز برگردد، لحظه ای امروز من باشد
قلعه سنگین تنهایی چهاردیوارش ز هم پاشد...
فرامرز اصلانی

Mehraneh
Tuesday 4 May 2010, 10:25 PM
همه دنيا بخواد و تو بگي نه
نخواد و تو بگي آره... تمومه
همين که اول و آخر تو هستي
به محتاج تو محتاجي حرومه
تو هميشه هستي اما اين منم که از تو دورم
من که بي خورشيد چشمات مثل ماهِ سوت و کورم
نميخوام وقتي تو هستي آدمه آدمکا شم
چرا عادتم تو باشي؟ ميخوام عاشق ِ تو باشم
تازه فهميدم به جز تو حرفِ هيشکي خوندني نيست
آدما ميان و ميرن هيشکي جز تو موندني نيست
منو از خودم رها کن تا دوباره جون بگيرم
خستم از اين عقل خسته
من ميخوام جنون بگيرم
همه دنيا بخواد و تو بگي نه
نخواد و تو بگي آره... تمومه
همين که اول و آخر تو هستي
به محتاج تو محتاجي حرومه
***********************
مي‌شه خدا رو حس کرد
تو لحظه‌هاي ساده
تو اضطراب ِ عشق‌و
گناه ِ بي‌اراده
بي عشق عمر ِ آدم
بي اعتقاد ميره
هفتاد سال عبادت
يک شب به باد ميره
يک شب به باد ميره
وقتي که عشق آخر
تصميمش‌و بگيره
کاري نداره زوده
يا حتي خيلي ديره
ترسيده بودم از عشق
عاشق‌تر از هميشه
هر چي محال ميشد
با عشق داره ميشه
انگار داره ميشه
عاشق نباشه آدم
حتي خدا غريبه‌س
از لحظه‌هاي حوا
هوا مي‌مونه و بس
نترس اگه دل ِ تو
از خواب ِ کهنه پاشه
شايد خدا قصه تو
از نو نوشته باشه
از نو نوشته باشه
وقتي که عشق آخر
تصميمش‌و بگيره
کاري نداره زوده
يا حتي خيلي ديره
ترسيده بودم از عشق
عاشق‌تر از هميشه
هر چي محال ميشد
با عشق داره ميشه
انگار داره ميشه

احسان خواجه امیری

Mona
Tuesday 11 May 2010, 02:48 PM
يه درخت خشک و بي برگ ميون کوير داغ
توي ته مونده ي ذهنش نقش پررنگ يه باغ
شاخه ي سبز خيالش سر به آسمون کشيد
بر و دوشش همه پر شد ز اقاقي سفيد
زير سايه ي خيالي کم کمک چشماشو بست
ديد دو تا کفتر چاهي روي شاخه هاش نشست
اولي گفت اگه بارون باز بباره تو کوير
ديگه اما سر رسيده عمر اين درخت پير
دومي گفت که قديما يادمه کوير نبود
جنگل و پرنده بود و گذر زلال رود
گفتن و ازجا پريدن با يه دنيا خاطره
اون درخت اما هنوزم تو کوير باوره

zeus89
Friday 21 May 2010, 12:36 PM
من همون جزیره بودم خاکی و صمیمی و گرم
واسه عشق بازی موجا قامتم یه بستر نرم
یه عزیز دردونه بودم پیش چشم خیس موجا
یه نگین سبز خالص روی انگشتر دریا
تا که یک روز تو رسیدی توی قلبم پا گذاشتی
غصه های عاشقی رو تووجودم جا گذاشتی
زیر رگبار نگاهت دلم انگار زیرورو شد
برای داشتن عشقت همه جونم آرزو شد
تا نفس کشیدی انگار نفسم برید تو سینه
ابر و بادو دریا گفتن حس عاشقی همینه
اومدی تو سرنوشتم بی بهونه پا گذاشتی
اما تا قایقی اومد از منو دلم گذشتی
رفتی با قایق عشقت سوی روشنی فردا
منودل اما نشستیم چشم به راهت لب دریا
دیگه رو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی
لحظه های بی تو بودن می گذره اما به سختی
دل تنها و غریبم داره این گوشه میمیره
ولی حتی وقت مردن باز سراغتو میگیره
می رسه روزی که دیگه قعر دریا میشه خونم
اما تو دریای عشقت باز یه گوشه ای میمونم

zeus89
Monday 5 July 2010, 04:23 PM
سراب رد پای تو کجای جاده پیدا شد
کجا دستاتو گم کردم که پایان من اینجا شد
کجای قصه خوابیدی که من تو گریه بیدارم
که هرشب هرم دستاتو به آغوشم بدهکارم
تو با دلتنگیای من تو با این جاده همدستی
تظاهر کن ازم دوری تظاهر می کنم هستی
تو آهنگ سکوت تو به دنبال یه تسکینم
صدایی تو جهانم نیست فقط تصویر می بینم
یه حسی از تو در من هست که می دونم تورو دارم
واسه برگشتنت هرشب درا رو باز می ذارم

Mona
Wednesday 9 March 2011, 11:30 PM
بوسه ی باد خزونی با هزار نامهربونی
زیر گوش برگ تنها میگه طعمه خزونی
برگ سبز و ترو تازه رنگ سبزشو می بازه
غرق بوسه های باد و وحشت روزای تازه
می کنه دل از درخت و میشه آواره ی کوچه
کوچه ای که یادگار روزای رفته و پوچه
میشینه گوشه ی کوچه چشم به آسمون میدوزه
می کنه یاد گذشته دلش از غصه می سوزه
یاد باد یاد گذشته شاد باد
این دل زرد و تهی در حسرت دیدار باد
یاد روزایی که کوچه زیر سایه ی تنم بود
مهربون درخت عاشق مست عطر نفسم بود
سهم من از بوسه ی باد چی بگم ای داد و بیداد
همه زردی و تباهی مردن و رفتن از یاد


سیاوش قمیشی

Hapo
Thursday 10 March 2011, 07:25 PM
Das Tier In Mir Wolfen
Silva in lumine
Lunae arcana est
Domus mea
Silva in lumine
Stellarum est
Es ist das Tier in mir!
Es weckt die Gier nach dir!
Hab dich zum Fressen gern!
Kannst du mein Verlangen sprn?
Dunkle Wolken und finstere Gedanken,
Die Vollmondnacht zerbricht meine Schranken.
In mir kommt die Gier auf Getier, dass ich massakrier.
Spr diese Lust auf Blut jetzt und hier.
Tief in der Nacht die funkelnden Sterne,
Ein ser Geruch zieht mich in die Ferne.
Aber Acht wenn ganz sacht in der Nacht meine Glut entfacht
Und der Jger in mir erwacht!
Silva in lumine
Lunae arcana est
Domus mea
Silva in lumine
Stellarum est
Es ist das Tier in mir!

E Nomine - Das Tier In Mir Wolfen

خیلی بود ! این تو سبک metal آلمانیه که عاشقشم ! :4:

kaka
Thursday 31 March 2011, 05:23 PM
نگـــــــــاه کن ، زندگی امروز عجب حال خوشی داره



کسی جز تو، گل و سبزه ، تو این هفت سین نمی ذاره



رهـــــــا شو، مثل این بارون ، بدون شکوه و ناله



ببین حتی قناری هم ، داره می خونه ، خوشحاله



نگـــــــــاه کن ...



همین حالا نگاهت رو از این دلشوره خالی کن



به قلبت وقتی دلگیره کتاب عمرو حالی کن



نگاه کن این ور پرچین هوای زندگی تازه ست



تا وقتی سر نچرخونی همین آش و همین کاسه ست



بخند و از غمت رد شو که عطر عشق پیچیده



شاید خنده ت به یک آدم امید زندگی می ده



باید دل ها رو عادت داد به بغضی که تهش غم نیست



برای زندگی کردن هنوزم دلخوشی کم نیست



نگـــــــــاه کن ... زندگی امروز عجب حال خوشی داره



کسی جز تو، گل و سبزه، تو این هفت سین نمی ذاره



رهـــــــا شو ، مثل این بارون، بدون شکوه و ناله



ببین حتی قناری هم داره می خونه ، خوشحاله



نگـــــــــاه کن ...




تيتراژ پاياني سريال موج و صخره
خواننده وآهنگساز:رضا صادقی
تنظیم کننده :معین راهبر
شاعر: مرجان زنگنه

Hapo
Thursday 31 March 2011, 10:04 PM
واااااااای این آهنگه جدیده ! بسکی گوش دادم دیوانه شدم :4: تکست کاملشو ندارم ولی این قسمتو به صورته دکلمه آخرش میگه واقعا زیبااااااااست :X


هنوز بال دارم , اما پروازم را چیده اند
سقوط , آخرین لذت پروازم بود
روی دیوار های دلم قفس نقاشی می کنم
اما برایش در میکشم راهی برای رهایی

Barbod & Aryana & Ariamand Band [Elyas Iron & Majid Kabir] - Ejbar

Brilliant
Thursday 14 April 2011, 10:52 PM
Ich halt mich wach - für dich

Wir schaffens nicht beide - Du weisst es nicht
Ich geb mich jetzt für Dich auf
Mein letzter Wille hilft Dir raus
bevor das Meer unter mir - zerbricht
Ich glaub an Dich

Du wirst für mich - immer heilig sein
Ich sterb - für unsere Unsterblichkeit
Meine Hand - von Anfang an
über Dir - Ich glaub an Dich
Du wirst für mich - immer heilig sein

Du brichst die Kälte - wenn Du sprichst
Mit jedem Hauch von Dir - erlöst Du mich
Wir sehen uns wieder - irgendwann
Atme weiter - wenn Du kannst
Auch wennn das Meer - unter Dir zerbricht
Ich glaub an Dich

Du wirst für mich - immer heilig sein
Ich sterb - für unsere Unsterblichkeit
Meine Hand - von Anfang an
über Dir - Ich glaub an Dich
Du wirst für mich - immer heilig sein

Ich schau durchs Meer - und seh Dein Licht - über mir
Ich sinke - Ich sinke - weg von Dir

Schau - mir nicht mehr - hinterher
Glaub an Dich
ich Glaub an Dich

Du wirst für mich - immer heilig sein
Ich sterb - für unsere Unsterblichkeit
Meine Hand - von Anfang an
über Dir - Ich glaub an Dich
Du wirst für mich - immer heilig sein

Hapo
Friday 15 April 2011, 07:57 AM
آهنگ "خوش بحالت" آرمین 2afm

میدونم حالت خوبه و خیلی رو به راهی
میدونم بی دقه دقه فکری و دلشوره داری
روزا رو سپری میکنی و شدی بیخیال ما
میگی امثال من دوره ورت خیلی زیاده ها

کاش از همون اول این دل ازت خسته میشد
که حالا نتونی جلو روم بگیری دسته پیشو
به هر دری که میزدم رو بهم بسته میشد
چقد دلم به دسته تو شکسته میشد
خوش به حالت چقده دلت قرصه
و صدمه نمیزنه اصلا بهت غصه
و بغض من باعث میشه نیشت وا شه
تو دوست داری که یکی دیگه پیشت باشه
یکی که تو زندگیت مثله کادو باشه
یکی که فکر تو فقط پیشه کادو هاشه
یکی که هر کاری کنه و بهت سرویس بده
مهمم نیست اینکه فقط با تو باشه


بدیات خوبیات رو از یادم برد
چه شبهای که از دوری تو سخت خوابم برد
کارای زشتت آبرومو جلو عالم برد
چه ضربه های از تو این دله سادم خورد
=======
بدیات خوبیات رو از یادم برد
چه شبهای که از دوری تو سخت خوابم برد
کارای زشتت آبرومو جلو عالم برد
چه ضربه های از تو این دله سادم خورد


تو هم یه ذره دلت تنگه من بود کاشکی
توایی که ادعا میکردی من رو دوست داشتی
تو که میگفتی قلبت بی من میشه پاره
تو که میمردی واسه ی من بی اشاره
حالا خیلی سخته جلو خودم بهم بگی طاقته
دیدنمو نداری بی من زندگیت راحته
میدونم اینقده سرت شلوغه
بعد یکی . دو ماه
اگه الآن بهت زنگ بزنم
به جا بله بگی شما!!!
یعنی این یارو اینقدره به درد بخوره
که باعث شده حاله تو از من بهم بخوره
از منی که همه جوره با تو بودم
منی که به دور از حاشیه و آتو بودم
کاشکی هیچ وقت تو زندگیم این مسیر رو نداشتم
منه بدبخت که تو زندگیم جز تو کسی رو نداشتم
گذاشتی رفتی دلم غمگینه کاشکی
تو هم واسه ادامه دوستیمون انگیزه داشتی

بدیات خوبیات رو از یادم برد
چه شبهای که از دوری تو سخت خوابم برد
کارای زشتت آبرومو جلو عالم برد
چه ضربه های از تو این دله سادم خورد
======
بدیات خوبیات رو از یادم برد
چه شبهای که از دوری تو سخت خوابم برد
کارای زشتت آبرومو جلو عالم برد
چه ضربه های از تو این دله سادم خورد

چقد تو رو دور نگه داشتم از دشمنا
یه آدم خوب ساختم از یه انگشت نما
ماها از عشق هم دیگه تب زده بودیم
ماها واسه ماه ها بعدمون حرف زده بودیم
همه چی خوب بود
همه چیز زود زود میگذشت
و تنها غم من غمه این روز بود
که تو بری من گله کنم از دسته تو
من عاشقت بودم دقیقا برعکس تو
جای تو رو پر کنه واسم چه آدم دیگه ای
من تو رو میخوام که تو هم تو یه عالمه دیگه ای
تو یه آدم دیگه ای
تو زندگیت هست
تو زندگیت من چه نقشی داشتم؟!
واسه تو و دوره وریات چه فرقی داشتم؟؟!
حالا دوست ندارم و یه وقتی داشتم
وقتی که واسه دستهای خالیم دست میخواستم
آره....واسه دستای خالیم دست میخواستم


بدیات خوبیات رو از یادم برد
چه شبهای که از دوری تو سخت خوابم برد
کارای زشتت آبرومو جلو عالم برد
چه ضربه های از تو این دله سادم خورد

دیگه نمیخوام الکی کنم سخت گیری
ولی تو هم مثله باقی وقت گیری
دم از عشق میزنی و میگی دوستش داری
و وقتی با اونی به کسه دیگه نخ میدی...

ghazal_violonist
Friday 15 April 2011, 10:47 PM
تار : استاد حسين عليزاده
کمانچه : استاد کيهان کلهر
خواننده: محمد رضا شجریان
شعر : اخوان ثالث
سال اجراء : 1379

سلامت را نمي خواهند پاسخ گ�?ت ! سرها در گريبان ست
کسي سر بر نيارد کرد پاسخ گ�?تن و ديدار ياران را
نگه جز پيش پا را ديد و نتواند که ره تاريک و لغزان است
وگر دست محبت سوي کس يازي به اکراه آورد دست از بغل بيرون
که سرما سخت سوزان است
ن�?س کز گرمگاه سينه مي آيد برون ابري شود تاريک
چو ديوار ايستد در پيش چشمانت
ن�?س کين است پس ديگر چه داري چشم
ز چشم دوستان دور يا نزديک
مسيحاي جوانمرد من اي ترساي پير پيرهن چرکين
هوا بس نا جوانمردانه سرد است
دمت گرم و سرت خوش باد سلامم را تو پاسخ گو در بگشاي
منم من ميهمان هر شبت لوليوشه مغموم منم من سنگ تيپا خورده ي رنجور منم دشنام پست آ�?رينش نغمه ناجور
نه از رومم نه از زنگم همان بي رنگ بي رنگم
بيا بگشاي در دلتنگم
حري�?ان ميزبانان ميهمان سال و ماهت پشت در چون موج مي لرزند
تگرگي نيست مرگي نيست صدائي گر شنيدي
صحبت سرما و دندان است
من امشب آمدستم وام بگزارم
حسابت را کنار جام بگزارم
چه مي گويي که بيگه شد سحر شد بامداد آمد
�?ريبت مي دهند بر آسمان اين سرخي بعد از سحرگه نيست حري�?ان
گوش سرما برده است اين يادگار سيلي سرد زمستان است
و قنديل سپهر تنگ ميدان مرده يا زنده
به تابوت ستبرظلمت نهتوي مرگ اندود پنهان است
حري�?ا رو چراغ باده را ب�?روز شب با روز يکسان است
سلامت را نمي خواهند پاسخ گ�?ت هوا دلگير
درها بسته سرها در گريبان دستها پنهان
ن�?سها ابر دلها خسته و غمگين درختها اسکلتهاي بلورآگين
زمين دلمرده سق�? آسمان کوتاه غبارآلوده مهر و ماه
زمستان است زمستان است زمستان است زمستان است

دوستان خواهش میکنم اگه کسی این آهنگو داره برا دانلود بزاره من عاشق این شعر از اخوان ثالثم ولی نمیدونستم استاد شجریان اجراش کرده.

Hapo
Saturday 16 April 2011, 08:13 PM
بگو بگو بچه ی شش ساله تقصیری داره / که باباش یه ادم تزریقی باشه
رفت اونو بدجوری تنهات گذاشت / بود بی تقصیر تو بودی واسش صبر میکردی
عشقت اونو به یاد داری / براش هستیتو میگفتی به باد دادی
واسه داشتن اون تو به هر دری زدی / وقتی میرفت تو چشم تو حسرتی ندید
رفت و اونم تورو تنهات گذاشت / بود بی تقصیر تو بگو واسش صبر میکردی
اشکایه مادر و که یادت میاد / میگفت که راهت اشتباهه
پشت کردی بهش / چیزی که نداشت هرگز هیچوقت انتظاره
یه سرنگ سهمته از همه عالم / ادمایی مثل شما اخر راهن

نرو من بدجوری تنها موندم / اره این لکه رو بیا وردار زودتر
گیج میره سرم / خدامونم داره منو پیچ میده همش
میخوام ادم باشم / بگو عشقم با کی رفت طاقت دارم
سرکوفت نزن تو اروم تر / این پودر سفید منو داغون کرد
داد نزن / بزار لاعقل اروم شم
داد نزن / هر شب میبینم کابوس من
داد نزن / خواهش میکنم اروم تر
داد نزن / دارم حس میکنم تو بازوم درد
دارم حس میکنم تو بازوم درد / داد نزن داد نزن


Eddie - Bazande

sarveazad
Thursday 14 February 2013, 06:57 PM
اهنگ شب انتظار با صدای ماندگار داریوش رفیعی و اهنگسازی زیبای مجید وفادار
شب به گلستان تنها متنظرت بودم
باده‌ی ناکامی در هجر تو پیمودم
منتظرت بودم منتظرت بودم
آن شب جانفرسا من بی تو نیاسودم
وه که شدم پیر از غم، آن شب و فرسودم
منتظرت بودم منتظرت بودم
بودم همه شب دیده به ره تا به سحرگاه
ناگه چو پری خنده زنان آمدی از راه
غم‌ها به سر آمد زنگ غم دوران از دل بزدودم
منتظرت بودم منتظرت بودم
پیش گل‌ها، شاد و شیدا، می‌خرامید آن قامت موزونت
فتنه‌ی دوران دیده‌ی تو از دل و جان من شده مفتونت
در آن عشق و جنون مفتون تو بودم
اکنون از دل من بشنو تو سرودم
منتظرت بودم منتظرت بودم

morteza3164
Saturday 11 May 2013, 07:26 PM
ترانه (گریز)از ابي


به تو از تو می نویسم
به تو ای همیشه در یاد
ای همیشه از تو زنده
لحظه های رفته بر باد

وقتی که بن بست غربت
سایه سار قفسم بود
زیر رگبار مصیبت
بی کسی تنها کسم بود

وقتی از آزار پاییز
برگ و باغم گریه می کرد
قاصد چشم تو آمد
مژده ی روییدن آورد

به تو نامه می نویسم
ای عزیز رفته از دست
ای که خوشبختی پس از تو
گم شد و به قصه پیوست

ای همیشگی ترین عشق
در حضور حضرت تو
ای که می سوزم سراپا
تا ابد در حسرت تو

به تو نامه می نویسم
نامه ای نوشته بر باد
که به اسم تو رسیدم
قلمم به گریه افتاد

ای تو یارم روزگارم
گفتنی ها با تو دارم
ای تو یارم
از گذشته یادگارم

به تو نامه می نویسم
ای عزیز رفته از دست
ای که خوشبختی پس از تو
گم شد و به قصه پیوست

در گریز ناگزیرم
گریه شد معنای لبخند
ما گذشتیم و شکستیم
پشت سر پلهای پیوند

در عبور از مسلخ تن
عشق ما از ما فنا بود
باید از هم می گذشتیم
برتر از ما عشق ما بود

Weather_Storm
Monday 13 May 2013, 12:26 AM
خواننده: حامی

ترانه سرا : بابک صحرایی

آهنگساز : بابک بیات

تنظیم کننده : بامداد بیات


مهتاب با شب راه نیومد
خزون که کوتاه نیومد
چشمات که بارونی شدن
ابرا که زندونی شدن
اونکه غم بغضمو دید
اونکه به دادم نرسید
رفت و تو خواب قصه مرد
حرمت فریادمو برد
پرده آخر تگرگ
کوچ تو بود و بغض برگ
قصه عشقی که هنوز
دلگیره و ترانه سوز
رو آسمونا بنویست
نای پریدن دیگه نیست
تو چشمای قاصدکا
شوق رسیدن دیگه نیست
تو ای همیشه همسفر
دوباره بچگی نکن
با این شکسته بال و پر
دیگه غریبگی نکن
مهتاب با شب راه نیومد
خزون که کوتاه نیومد
چشمات که بارونی شدن
ابرا که زندونی شدن
هنوز هراس کوچه ها
تو رو به یادم میارن
ستاره های شبزده
بغض چشماتو کم دارن
نذار گلای باغچه امون
محکوم این خزون بشن
کبوترای نیمه جون
مصلوب آسمون بشن
حادثه هق هق من
حیفه که ناتموم بشه
طلوع بی وقفه تو
به دست من حروم بشه
خورشید دشنه خوردمو
تو سایه ها امون بده
تو بحت این ثانیه ها
عشقو به من نشون بده
مهتاب با شب راه نیومد
خزون که کوتاه نیومد
چشمات که بارونی شدن
ابرا که زندونی شدن