PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوال : ويلن ايراني(سنتي)



hichnafar
Sunday 13 May 2007, 03:43 PM
سلام
كسي مي تونه لط�?ا"ت�?اوت هاي ويلن ايراني وكلاسيك روبگه؟
وتوضيح مختصري هم درموردسوري وكرن بده؟
ممنون

Amir
Sunday 13 May 2007, 03:45 PM
با سلام

با کمی جستجو در همین بخش شما می تونید توضیحات بسیاری رو در مورد سوالتون پیدا کنید


با تشکر

Hes_r
Sunday 13 May 2007, 04:31 PM
سری ربع پرده زیر و کرن ربع پرده بم میکنه در واقع نص? بمل و دیز صدا رو بم و زیر میکنن

خوب ویولن سنتی کوکهای مختل?ی داره چون تکنوازیه ولی در موسیقی کلاسیک چون در ارکستر بیشتر است?اده میشه ?قط یه کوک داریم

خوب در ویولن کلاسیک آرشه کشی خیلی قوی تره و تکنیکای خاص خودش رو داره

ولی در سنتی یه حال و هوای خاصی داره و به هر حال باید به قول معرو? پنجه ی ?رد شیرین باشه

hichnafar
Monday 14 May 2007, 04:47 PM
براي كوك هاي مختل?ش يعني بايد سيم روروي نت ديگه اي كوك كردديگه ؟مثلا"ر روكردمي ؟
ازتوضيحاتتون هم ممنون.

rezaahamdy
Saturday 19 May 2007, 12:13 AM
باید زیادم اون پنجه شیرین باشه

n.roomi
Sunday 20 May 2007, 10:57 AM
تو کرن و سری که استاد وزیری این پردهها رو به سبک ایرانی ازا?ه کرده
تو حال و هوا
و کوکهای مختل? ویولن ایرانی

arshia119
Sunday 20 May 2007, 05:17 PM
کوک های مختل? برای سهولت در انگشت گذاری است
مثلا کوک می لا می لا این کوک یک کوک رایج در ویولن سنتی است که در بیشتر قطعات است?اده میشه.

hichnafar
Wednesday 3 October 2007, 02:01 PM
سلام
ممنون میشم سنتی کارهای محترم یه مقدارراجع به حس ویولن ایرانی توضیح بدن چون شایدیه مقداربرای بعضی کسانی که کلاسیک می زنن (مثل خودم )گنگ باشه .

Hes_r
Wednesday 3 October 2007, 02:08 PM
متوجه نمیشم .

حس مگه توضیح دادن داره ؟؟؟

حس رو باید حس کنی سارا جان

امیدوارم ولی بقیه ی دوستان بتونن برات توصیف کنن

akanani
Wednesday 3 October 2007, 02:14 PM
سارا جان
حس یعنی احساسی که از آن آهنگی که داری می نوازی برانگیخته شود یعنی مثلا اگر دریک جمع یک آهنگ قدیمی مثل گل گلدن را می زنی باید ببینی خودت چه خاطراتی در ذهنت با این آهنگ برات زنده می شه و جمعی که دارن این را گوش می کنن چه حس و حالی نسبت به این آهنگ دارن بعد بطور نا خواسته خودت می بینی نواختنت اصلا با چیزی که قبل برای خودت تمرین کردی خیلی فرق می کنه

Mojtaba
Wednesday 3 October 2007, 04:24 PM
اکانانی عزیز درست به مطلبی اشاره کردکه موسیقی سنتی به همین صورت هست مثلا شما اگه کارهای خرم رو گوش کنید میبینید که خرم بیشتره کارهاش در مایه اصفهان هست حسی که بنظرم خرم بیشتر داره توی اصفهان ولی یک دفعه یه اهنگ میسازه تو بیات ترک مثل کوی بلاکشان که نشون میده تمام سنتی کاران ایران حسی کار میکنند یا مثلا یاحقی که با سگاه فقط حال میکرد ولی میاد یه شوشتری میزنه که کاره 100 سگاه رو میکنه روحش شاد

hichnafar
Thursday 8 November 2007, 04:11 PM
سلام
یه سؤال دیگه :D
وقتی درویولن کلاسیک زدن ریتم (منظورم ازریتم کلی هست فورتوپیانو ها ونوع آرشه کشی وکشش ها)رویه مقدارهنرجو متفاوت ازچیزی که نوشته شده بزنه ازش ایرادگرفته می شه ،ولی تاجایی که من تاحالاازایرانی کارهاشنیدم هرکدوم یک نت روباریتم خاص خودشون می زنن والبته کلیت آهنگ روحفظ می کنن.
می خواستم مطمئن بشم که اینطورهست ؟یعنی یک مقدارتغییرات سلیقه ای درایرانی ایرادی نداره ؟
ممنون.

Hes_r
Thursday 8 November 2007, 06:26 PM
منظورت رو نمیفهمیم یعنی ریتم رو تغییر میدم ؟؟؟؟

خیر ریتم نباید در آهنگ تغییر داده بشه . هر چند متاسفانه یه سری از اساتید قدیمی کمی این چیزها رو به میل خودشون تغییر میدن با این عنوان که این آواز هست ولی ریتم و نت ها نباید تغییر داشته باشند . ولی خوب مثلا خیلی چیز ها هم سلیقه ای هست تو ایرانی همونطور که گفتی . مثلا میشه یه سری جاها گلاسیکو بدی که نداره تو نت . یا یه جاهایی تکیه بری . ولی خوب به طور کلی فورته و پیانو و اینا تقریبا تو نت آوازها بی معنی هست یعنی نوشته نمیشه و هر کی با سلیقه ی خودش میزنه .

akanani
Saturday 10 November 2007, 07:39 AM
سلام
یه سؤال دیگه :D
وقتی درویولن کلاسیک زدن ریتم (منظورم ازریتم کلی هست فورتوپیانو ها ونوع آرشه کشی وکشش ها)رویه مقدارهنرجو متفاوت ازچیزی که نوشته شده بزنه ازش ایرادگرفته می شه ،ولی تاجایی که من تاحالاازایرانی کارهاشنیدم هرکدوم یک نت روباریتم خاص خودشون می زنن والبته کلیت آهنگ روحفظ می کنن.
می خواستم مطمئن بشم که اینطورهست ؟یعنی یک مقدارتغییرات سلیقه ای درایرانی ایرادی نداره ؟
ممنون.

سارا جان والا تا آنجا که من می دانم این اساتید جدید از خودشان همه چیز می گویند به نظر من اصلا ریتم آهنگ را در ایرانی ( سنتی ) نباید تغییر داد . :ak

hichnafar
Saturday 10 November 2007, 02:23 PM
پس بااحساس زدن ایرانی ربطی به تغییرریتم (جزئی)نداره؟

Hes_r
Saturday 10 November 2007, 02:44 PM
نه اصلا ریتم رو نباید تغییر داد .

در ضمن اگه یکی این کار رو میکنه دلیل به این نیست که موسیقی ایرنی اینطوری باشه .

برای مثال خیلی از گوشه ها رو اساتیدی که تدریس میکنن ممکنه نت سیاه رو سیاه نزنن و ... . ولی آريالای بدیعی که ردیف رو میزنه امکان نداره بیینی که یه تیکه بخوا دزیاد یا کم بزنه .

قربانت

Hamed_8
Saturday 22 December 2007, 10:46 AM
بيژن كنسرت ها شو اكثراً‌ تو كوك مي لا مي لا مي زنه

Hes_r
Saturday 22 December 2007, 11:39 AM
دوست من به سایت خودت خوش اومدی . درسته ایشون بیشتر آهنگاش در این کوک هست . ولی به بحث این تاپیک ربطی نداره . لطفا پستتون رو در تاپیک مربوطه بزنید .

Sina_Eftekhari
Saturday 22 December 2007, 06:42 PM
سلام
یه سؤال دیگه :D
وقتی درویولن کلاسیک زدن ریتم (منظورم ازریتم کلی هست فورتوپیانو ها ونوع آرشه کشی وکشش ها)رویه مقدارهنرجو متفاوت ازچیزی که نوشته شده بزنه ازش ایرادگرفته می شه ،ولی تاجایی که من تاحالاازایرانی کارهاشنیدم هرکدوم یک نت روباریتم خاص خودشون می زنن والبته کلیت آهنگ روحفظ می کنن.
می خواستم مطمئن بشم که اینطورهست ؟یعنی یک مقدارتغییرات سلیقه ای درایرانی ایرادی نداره ؟
ممنون.

هم آره و هم نه,
البته من بطور مشخص در مورد ویولون سنتی اطلاعات ندارم, اما همونطور که احتمالا خودتون هم میدونین تو موسیقی ایران نوعی از قطعات وجود دارن که اصطلاحا در موردشون گفته میشه وزن آزاد دارن. و ماهیت ریتم در این نوع از قطعات با قطعاتی که میزان بندی شدن یا اصطلاحا وزن منظمی دارن متفاوته, در ردیف هم ما به گوشه هایی با این نوع از وزن گوشه های آوازی میگیم. مهمترین تفاوت در این مساله است که ارزش زمانی نتها در وزن آزاد تا حدودی نسبی هستش و مثل قطعات میزان بندی شده دقیق نیست. مثلا داریوش طلایی این قطعات رو در ردیف میرزا عبداله تنها با 4 نوع کشش دولاچنگ , چنگ, سیاه و سفید نت نویسی کرده و خبری از نتهای نقطه دار و ... نیست! نه به این خاطر که نمیشه یک قطعه نواخته شده رو با کششهای دقیقتر نت نویسی کرد بلکه به خاطر ماهیت انعطاف پذیر ریتم در گوشه های آوازی و البته احتمالا تا حدی هم به خاطر پرهیز از شلوغ شدن بی دلیل نت آقای طلایی به این شکل نت نویسی کردن. اما خب مثلا در ردیف موسی معروفی نت نویسی دقیقتر هستش و ریتم به شکل دقیقتری مشخص شده.

Kamanche
Monday 24 December 2007, 02:50 AM
دوستان من کمانچه میزنم ولی شاید بتونم کمکی بکنم
با ورود ویولون به ایران مسلما کسی برای آموزش این ساز نبود و بنابرابن این کار رو کمانچه نواز های دوره قاجار مثل حسین خان اسماعیل زاده به عهده گرفتند.و باز هم مسلما کسی که پیش این اساتید کمانچه نواز ویولون تعلیم میدید در واقع تکنیک های کمانچه رو هم ویولون پیاده میکرد (که فکر میکنم شکی در این نداشته باشید) نمونه اش ابوالحسن خان صبا که الان موسیقیدان ها ویولون ایشون رو نونه ی بارزی از کمانچه نوازی دوره ی قاجار میدونند یا روح الله خالقی. همین افراد بعدها شاگردهایی رو پرورش دادند مثل همایون خرم یا علی تجویدی و .... که همون شیوه رو از اساتید خودشون تعلیم گرفتند و به شاگردهاشون تعلیم دادند. خلاصه اش کنم که به نظر بنده این چیزی که به اسم ولولون ایرانی میشنویم در واقع همون کمانچه نوازی ایرانیست اما با یک ساز کششی دیگر به اسم ویولون.(این رو هم بگم مسلمه که در طول تاریخ بعضی از نوازنده های ویولون ایرانی چیزهایی رو به صورت شخصی یا به تقلید از موزیسین های غربی به ویولون ایرانی اضافه کردند)

اسدزاده
Monday 24 December 2007, 10:40 AM
ویلن ایرانی احساس شرقی است همان احساس عاطفی - محبت آمیز - معنوی

akanani
Monday 24 December 2007, 02:46 PM
دوستان من کمانچه میزنم ولی شاید بتونم کمکی بکنم
با ورود ویولون به ایران مسلما کسی برای آموزش این ساز نبود و بنابرابن این کار رو کمانچه نواز های دوره قاجار مثل حسین خان اسماعیل زاده به عهده گرفتند.و باز هم مسلما کسی که پیش این اساتید کمانچه نواز ویولون تعلیم میدید در واقع تکنیک های کمانچه رو هم ویولون پیاده میکرد (که فکر میکنم شکی در این نداشته باشید) نمونه اش ابوالحسن خان صبا که الان موسیقیدان ها ویولون ایشون رو نونه ی بارزی از کمانچه نوازی دوره ی قاجار میدونند یا روح الله خالقی. همین افراد بعدها شاگردهایی رو پرورش دادند مثل همایون خرم یا علی تجویدی و .... که همون شیوه رو از اساتید خودشون تعلیم گرفتند و به شاگردهاشون تعلیم دادند. خلاصه اش کنم که به نظر بنده این چیزی که به اسم ولولون ایرانی میشنویم در واقع همون کمانچه نوازی ایرانیست اما با یک ساز کششی دیگر به اسم ویولون.(این رو هم بگم مسلمه که در طول تاریخ بعضی از نوازنده های ویولون ایرانی چیزهایی رو به صورت شخصی یا به تقلید از موزیسین های غربی به ویولون ایرانی اضافه کردند)


دوست عزیز به سایت خود خوش آمدی از توضیحاتت هم ممنون ولی برای گفتگو درباره کمانچه می توانید به قسمت کمانچه بروید اینجا نظر خواهی درباره تغییر ریتم است .:ak

Kamanche
Monday 24 December 2007, 03:03 PM
دوست عزیز به سایت خود خوش آمدی از توضیحاتت هم ممنون ولی برای گفتگو درباره کمانچه می توانید به قسمت کمانچه بروید اینجا نظر خواهی درباره تغییر ریتم است .:ak


با سلام ولی من تا اونجایی که تعقییب کردم در مورد ویولون ایرانی و تفاوتش با ویولون کلاسیک صحبت شده بود من هم چیزایی که در مورد ویولون ایرانی که بی ارتباط با کمانچه هم نیست گفتم. به هر حال ممنونم

akanani
Monday 24 December 2007, 03:19 PM
با سلام ولی من تا اونجایی که تعقییب کردم در مورد ویولون ایرانی و تفاوتش با ویولون کلاسیک صحبت شده بود من هم چیزایی که در مورد ویولون ایرانی که بی ارتباط با کمانچه هم نیست گفتم. به هر حال ممنونم


شما لطف داری و امیدوارم از نظراتتان در سایت استفاده کنیم ولی خواهشا هر پست را در تاپیک خودش بزنید . تشکر

arian
Tuesday 25 December 2007, 08:12 AM
دوستان من کمانچه میزنم ولی شاید بتونم کمکی بکنم
با ورود ویولون به ایران مسلما کسی برای آموزش این ساز نبود و بنابرابن این کار رو کمانچه نواز های دوره قاجار مثل حسین خان اسماعیل زاده به عهده گرفتند.و باز هم مسلما کسی که پیش این اساتید کمانچه نواز ویولون تعلیم میدید در واقع تکنیک های کمانچه رو هم ویولون پیاده میکرد (که فکر میکنم شکی در این نداشته باشید) نمونه اش ابوالحسن خان صبا که الان موسیقیدان ها ویولون ایشون رو نونه ی بارزی از کمانچه نوازی دوره ی قاجار میدونند یا روح الله خالقی. همین افراد بعدها شاگردهایی رو پرورش دادند مثل همایون خرم یا علی تجویدی و .... که همون شیوه رو از اساتید خودشون تعلیم گرفتند و به شاگردهاشون تعلیم دادند. خلاصه اش کنم که به نظر بنده این چیزی که به اسم ولولون ایرانی میشنویم در واقع همون کمانچه نوازی ایرانیست اما با یک ساز کششی دیگر به اسم ویولون.(این رو هم بگم مسلمه که در طول تاریخ بعضی از نوازنده های ویولون ایرانی چیزهایی رو به صورت شخصی یا به تقلید از موزیسین های غربی به ویولون ایرانی اضافه کردند)
با سلام خدمت دوست عزيز عرض كنم كه متاسفانه با نظراتي كه شما فرموديد كاملا مخالفم . پاراگراف شما كه با نقل قول از روح ا... خالقي شروع ميشود ناگهان در اواسط شكل و سمت و سوي ديگري پيدا ميكند و نتيجه آن ميشود كه شما خود ميخواهيد كاش نقل قول استاد را به تمام ميگفتيد. در زمان آقاي اسمعيل زاده اتفاقا ويولن بيشتر از كمانچه مطرح بود و در زمان ايشان تنها ساز ايراني مطرح تار ميبود .بسياري از نوازندگان ويولن با توجه به سبك اروپايي آن را آموزش گرفته بودند از زمان مسيو لومر و دارالفنون و مدرسه ي موزيك . جناب آقاي صبا با يادگيري شيوه ي نوين ويلن نوازي در مدرسه وزيري سبك انحصاري ويولن نوازي ايراني خود را كه مبتني بر اصول علمي و جهاني بود پايه ريزي نمود و پس از آن نيز تمام استادان اين روش را آموخته و بكار بسته اند. دوست عزيز نميدانم چگونه ميتوان استناد كرد كه تمام اين كنسرت ها كه تاكنون اجرا گرديده است ويولن را كمانچه زده اند. شايد جنابعالي با توجه به رديف موسيقي ايران تصور مينماييد كه چون ويولن در حال اجراي رديف موسيقي سنتي است پس دارد كمانچه ميزند. اين خود از اعجازات ويولن است كه به درستي ميتواند روح موسيقي ملل را بدون تغيير به خوبي اجرا نمايد و از همين روست كه منوهين با سيتار شانكار و بسياري از ملل ديگر به همنوازي موسيقي ملل ميپردازد نه آنكه دارد ويولن را رباب ميزند.اولين كشوري كه ويولن را بومي كرد نه به معناي آنكه كمانچه زد يعني اينكه ويولن را در خدمت اجراي موسيقي خود به كار گرفت ايرانيها بودند كه با همت استاد ابواحسن صبا انجام پذيرفت و پس از ما تركها نيز ويولن را بومي موسيقي خود كردند.يعني جهت اجراي حالات موسيقي ملي خود از ويولن با تمام امكانات شگفت آورش استفاده كردند.اتفاقا امروزه كمانچه نوازهاي ايراني كه سرآمد انها را مرحوم بهاري ميدانيم سعي ميكنند تكنيكهاي ويولن را با زبر دستي بر روي كمانچه ايجاد كنند تا گستره موسيقايي اين ساز نيز هر چه دلنشينتر و زيباتر گردد.

Hes_r
Tuesday 25 December 2007, 11:33 AM
منم با آریان عزیز موافقم .

چیز دیگه ای به نظرم نمیرسه که اضافه کنم .

Kamanche
Wednesday 26 December 2007, 08:43 PM
آرین عزیز بنده اصلا نقل قولی از جناب خالقی نکردم.اطلاعی بود که خودم داشتم و مسلما شما هم میدونید نه تنها استاد صبا بلکه خیلی های دیگه آموزش ویولون ایرانی نزد کمانچه نوازان شروع کردند(استاد صبا خودشون بر روی صفحه ای ضبط شده از اون دوران اظهار کردند که شاگرد حسین خان اسماعیل زاده بودند که بنده صفحه ی مربوطه رو دارم اگه لازم باشه)

فرموده بودید در زمان اسماعیل زاده ویولون بیشتر مطرح بود وتنها ساز مطرح ایرانی تار بوده که با این نظرتون بنده مخالفم چون به همون اندازه نمونه ی صوتی از تارنوازهای اون دوران داریم از کمانچه نوازها یا سنتور نوازان اون دوره هم داریم اطلاعات کامل از شیوه ی نوازندگی نوازنده ها و عکس های به جا مونده از کمانچه نواز های اون دوران گواه این مطلبه.در حالی که از ویولون نوازهای ایرانی دوره ی اسماعیل زاده اسمی در میان نیست.و یابه صفحات اون دوره نگاهی بندازید اگه نمونه ای از ویولون نوازی در اون دوران پیدا کردید به من هم نشون بدید در حالی چندین و چند صفحه از کمانچه نوازی باقرخان و اسماعیل زاده به دست ما رسیده که نشان از استفاده ی فراوان از کمانچه داره.
اما از موسیو لومر و مدرسه دارالفنون اسم برده بودید که باید بگویم چطور از مدرسه ای که تمام اساتیدش غربی بودند انتظار دارید نوازنده ی ویولون ایرانی ظهور کنه.

استاد صبا سه تار را نزد میرزا عبدالله و درویش خان که از سرآمدان دوره ی خودشون بودند فرا میگیرند بعد با ورود ویولون به ایران در اواخر دروه قاجار چون کسی برای تعلیم این ساز وجود نداشت ویولون را نزد حسین خان اسماعیل زاده ی کمانچه کش که طبعا تنها کسی بود که میتوانست ویولون اموزش دهد (به دلیل شباهتش با کمانچه )فرا میگیرند.

و بعد ها با تکیه بر استعداد فوق العاده و شناخت قوی ایشان از موسیقی ایرانی که ماحصل شاگردی میزراعبدالله درویش خان و اسماعیل زاده و ... بود تکنیک های رو شخصا به ویولون اضافه کردند.
در جای دیگه گفته بودید در مورد ردیف . که اصلا بحثی از ردیف در جملات من نبود که حرف من در مورد تکنیک نوازندگی کمانچه بود که از استاد به شاگرد منتقل میشه.(اسماعیل زاده به صبا)

دوست عزیز من هرگز نگفته ام در کنسرت هایی که تا به حال نواخته شده ویولون را کمانچه زده اند اصلا.من عرض کردم آنچه که به اسم ویولون ایرانی مطرحه ریشه هاش (دقت کنید ریشه هاش) به کمانچه نوازهای دوره قاجار و به خصوص حسین خان اسماعیل زاده میرسه .فقط و فقط.
هر چند امروز به لطف وجود کمانچه نوازهای کوچک و بزرگی که در ایران فعالیت میکنند خوشبختانه کمانچه از زیر سایه ی سنگین ویولون بیرون اومده و حیات خودش رو دوباره شروع کرده و از سازهای پر طرفدار موسیقی ایرانیست.

از طرفی دیگه
فرض کنید ویولون وارد ایران شد و یک نوازنده غربی هر روز مثلا توی رادیو با این ساز قطعات کلاسیک غربی بزنه خب مسلمه گوش یه فرد ایرانی اون دوران به موسیقی ایرانی و ساز های کششی ایرانی که مشابه ویولون هم هستند بیشتر کشیده میشه تااون موسیقی تازه وارد با مشخصات خاص خودش. ولی همین ویولون وقتی که با شیوه ی نوازندگی سازهای مشابهش توی ایران (مثل کمانچه نواخته میشه) با توجه به توانایی های صوتی بالاش مورد استقبال قرار میگیره .چه در بین مردم چه در بین نوازندگان.

در مورد منوهین نوشتید که با نوازندگان ملل مختلف همنوازی میکنند.همونطور که خودتون هم اشاره کردید همنوازی میکند ولی ما داریم از ویولونی صحبت میکنیم که ایرانی شده .منوهین فکر نکنم ویولون رو به سبک خاصی بزنه هر جا میره ویولون کلاسیک میزنه اما ویولون ایرانی ما دیگر ویولون کلاسیک نیست بلکه ایرانی شده و وقتی ایرانی شد یعنی با موسیقی ایرانی و سازهای مشابهش پیوند داشته .از اونها تکنیک هایی رو گرفته و به اونها تکنیک هایی رو وام داده.


در آخر هم عرض کنم که سو تفاهم نشه من با ویولون و ویولون نوازهای عزیز هیچ خصومتی ندارم قصدم فقط و فقط ارایه پاسخ های روشن تر بود

البته ببخشید خیلی زیاد شد.

arian
Thursday 27 December 2007, 08:15 AM
كمانچه عزيز سلام و ممنون از پاسخ شما، خيلي منطقي و عالي بود . بنظر ميرسه هردوي ما يك نظر را داريم كه در دو شكل مختلف بيان شده است . ولي ساز غالب عصرقاجار تار ميباشد از علي اكبر خان فراهاني و حسينقلي و ميرزا عبدا.. و درويش خان مشخص است و در مورد ويولن بله موزيك نظام قطعات كلاسيك اجرا ميكرد و مين باشيان و هنگ آفرين و.... خيلي برجسته تر از كمانچه نوازان كار ميكردند و به همين سبب هم علاقه به ويولن بيشتر شد و چون نواختن ویلن مرسوم شد اغلب کسانی که میخواستند ویلن بزنند از محضر اسمعيل زاده استفاده می کردند از شاگردان او کسی که کمانچه مینواخته حسین یاحقی بوده بقیه همه ویلن میزدند و شهرت یافته اند از این قرارند رکن الدین مختاری؛ابوالخسن صبا؛رضا محجوبی؛شهباز برمکی؛ابراهیم منصوری و بسیاری دیگر. خوب در ادامه هم كه ويولن بومي شد و تركتازي خود را بيش از پنجاه سال در عرصه ي موسيقي ادامه داد . اما ابوالحسن خان صبا ويولن را بصورت علمي در مدرسه ي وزيري آموخت و سپس اين ساز را بومي موسيقي ايران نمود. روح ا... خالقي در سرگذشت موسيقي ايران چنين ميگويد: " وقتي كه ويلون به ايران آمد استاد نداشت ولي چون يك ساز كوچك ظريفي بود مورد توجه قرار گرفت از نظر شباهتي كه از لحاظ آرشه و عده ي سيمها ميان ويولن و كمانچه بودنواختن ويلون هم به سبك كمانچه آغاز شدصبا نيز در آغاز آنرا به همين شيوه آموخت ولي بزودي تشخيص داد كه روش نوازندگي ويولن چيز ديگري است.... "
كه خوب البته دانسته هاي من وشما هم از همين منابع است كه سينه به سينه گشته است . جملات ايشان را با جملات خودتان مقايسه كنيد.
در ادامه مطالبتان ميفرماييدكه " نمونه اش ابوالحسن خان صبا که الان موسیقیدان ها ویولون ایشون رو نونه ی بارزی از کمانچه نوازی دوره ی قاجار میدونند یا روح الله خالقی. همین افراد بعدها شاگردهایی رو پرورش دادند مثل همایون خرم یا علی تجویدی و .... که همون شیوه رو از اساتید خودشون تعلیم گرفتند و به شاگردهاشون تعلیم دادند. خلاصه اش کنم که به نظر بنده این چیزی که به اسم ولولون ایرانی میشنویم در واقع همون کمانچه نوازی ایرانیست اما با یک ساز کششی دیگر به اسم ویولون "
ويولن ابوالحسن خان صبا يا روح ا.. خالقي نمونه بارز كمانچه نوازي قاجار است سپس حجت را تمام ميكنيد كه شاگردان ايشان نيز ..... و شاگردان بعدي نيز.... خلاصه همون كمانچه نوازي ايرانيست !
من در مورد اين مطالب با شما كاملا مخالفم . من خودم را هم ردهي استاد صبا يا خالقي يا حتي شاگردهاي ايشان كه هيچ شاگرد شاگرد شاگردهاي ايشان هم نميدونم ولي به خدا بعضي مواقع با خوندن اظهارات دوستان در تاپيك هاي مختلف چهار ستون تنم ميلرزه . ببنيد آقاي مهدي خالدي كه از اولين نسل صباست در بسياري از كشورهاي جهان ويولن ميزنه و اساتيد بزرگ كلاسيك كار جهان كار او را ستايش ميكنند . يعني واقعا شما وقتي كار آقاي خالدي را گوش ميكنيد احساس ميكنيد ايشون دارند كمانچه ميزنند؟شما وقتي به سرود اي ايران گوش ميكنيد احساس كمانچه نوازي به شما دست ميدهد. در هر صورت در اين تاپيكها من كه بسيار از دوستان ياد ميگيرم ولي هر جاكه بنظرم اشكالي باشه يا با دانسته هاي من در تناقض باشه فوري نظرم را ميدهم . با تمام احترامي كه به كمانچه بعنوان ساز اصيل ايراني دارم و آرزوي موفقيت كمانچه نوازهاي ايراني را دارم نواختن ساز ويولن به صورت كمانچه نوازي كه شما ميفرماييد توسط اين استادان كه ذكر فرموديد را به هيچ عنوان قبول ندارم .

Kamanche
Thursday 27 December 2007, 03:44 PM
ولي به خدا بعضي مواقع با خوندن اظهارات دوستان در تاپيك هاي مختلف چهار ستون تنم ميلرزه . ببنيد آقاي مهدي خالدي كه از اولين نسل صباست در بسياري از كشورهاي جهان ويولن ميزنه و اساتيد بزرگ كلاسيك كار جهان كار او را ستايش ميكنند . يعني واقعا شما وقتي كار آقاي خالدي را گوش ميكنيد احساس ميكنيد ايشون دارند كمانچه ميزنند؟شما وقتي به سرود اي ايران گوش ميكنيد احساس كمانچه نوازي به شما دست ميدهد.. با تمام احترامي كه به كمانچه بعنوان ساز اصيل ايراني دارم و آرزوي موفقيت كمانچه نوازهاي ايراني را دارم نواختن ساز ويولن به صورت كمانچه نوازي كه شما ميفرماييد توسط اين استادان كه ذكر فرموديد را به هيچ عنوان قبول ندارم .

آرین عزیز به خاطر اینکه بحث طولانی و خسته کننده نشه من یه جواب کوتاه فقط مینویسم که کل نظریاتم رو هم بیان میکنه.
من هیچ وقت نگفتم که اقای خالدی یا هر کدوم از ویولون نوازهای عزیز وقتی ویولون میزنند یاد کمانچه می افتم یا با شنیدن سرود ای ایران این حس بهم منتقل میشه.

دوباره پست قبلی ام رو تکرار میکنم من عرض کردم آنچه که به اسم ویولون ایرانی مطرحه ریشه هاش (دقت کنید ریشه هاش) به کمانچه نوازهای دوره قاجار و به خصوص حسین خان اسماعیل زاده میرسه .فقط و فقط.

ولی خب الان ویولون یه ساز مستقل از کمانچه س و همینطور کمانچه یه ساز مستقل از ویولون.
بحث من فقط در مورد ریشه های ویولون ایرانی بود و تاثیراتی که در اوایل ورودش به ایران (اواخر عهد قاجار) از سازهای ایرانی و به خصوص کمانچه میگیره.
به هر حال از این بحث بسیار لذت بردم .
ممنون

akanani
Friday 28 December 2007, 11:46 AM
آرین عزیز به خاطر اینکه بحث طولانی و خسته کننده نشه من یه جواب کوتاه فقط مینویسم که کل نظریاتم رو هم بیان میکنه.
من هیچ وقت نگفتم که اقای خالدی یا هر کدوم از ویولون نوازهای عزیز وقتی ویولون میزنند یاد کمانچه می افتم یا با شنیدن سرود ای ایران این حس بهم منتقل میشه.

دوباره پست قبلی ام رو تکرار میکنم من عرض کردم آنچه که به اسم ویولون ایرانی مطرحه ریشه هاش (دقت کنید ریشه هاش) به کمانچه نوازهای دوره قاجار و به خصوص حسین خان اسماعیل زاده میرسه .فقط و فقط.

ولی خب الان ویولون یه ساز مستقل از کمانچه س و همینطور کمانچه یه ساز مستقل از ویولون.
بحث من فقط در مورد ریشه های ویولون ایرانی بود و تاثیراتی که در اوایل ورودش به ایران (اواخر عهد قاجار) از سازهای ایرانی و به خصوص کمانچه میگیره.
به هر حال از این بحث بسیار لذت بردم .
ممنون


دوستان من هم با نظر کمانچه عزیز موافقم . ویالن یک ساز مستقل از کمانچه است و کمانچه هم مستقل از ویالن و هر کدوم سبکهای خود را در بر دارد

Kamanche
Saturday 29 December 2007, 01:47 AM
دوستان من هم با نظر کمانچه عزیز موافقم . ویالن یک ساز مستقل از کمانچه است و کمانچه هم مستقل از ویالن و هر کدوم سبکهای خود را در بر دارد

با احترام و تایید نظر akanani عزیز ولی من هنوز سر اون حرفم هستم که:

آنچه که به اسم ویولون ایرانی مطرحه ریشه هاش (دقت کنید ریشه هاش نه اون چیزی که الان نواخته میشه) به کمانچه نوازهای دوره قاجار و به خصوص حسین خان اسماعیل زاده میرسه .

با احترام و تشکر از همه دوستان عزیز

Mojtaba
Saturday 29 December 2007, 08:50 AM
با احترام و تایید نظر akanani عزیز ولی من هنوز سر اون حرفم هستم که:

آنچه که به اسم ویولون ایرانی مطرحه ریشه هاش (دقت کنید ریشه هاش نه اون چیزی که الان نواخته میشه) به کمانچه نوازهای دوره قاجار و به خصوص حسین خان اسماعیل زاده میرسه .

با احترام و تشکر از همه دوستان عزیز


ببینید دوست عزیز درست که انگشت گذاری های ویلن و کمانچه مثل هم هستن ولی این دلیل نمیشه که بگیم که پایه ویلن . کمانچه هست . با اومدن یاحقی . بدیعی . ملک نشون دادن یه چیز جدا هم هستن و سبکهای مختلف رو اوردن که شبیه به کمانچه نیست :aq

Kamanche
Saturday 29 December 2007, 11:09 AM
ببینید دوست عزیز درست که انگشت گذاری های ویلن و کمانچه مثل هم هستن ولی این دلیل نمیشه که بگیم که پایه ویلن . کمانچه هست . با اومدن یاحقی . بدیعی . ملک نشون دادن یه چیز جدا هم هستن و سبکهای مختلف رو اوردن که شبیه به کمانچه نیست :aq

دوستان من به چه زبونی بگم منظور من از ریشه های ویولون ایرانی آقایان بدیعی و ملک و یاحقی نیستن.در پست های قبلی هم دوستان همین سو تفاهم براشون پیش اومد.منظور من از ریشه اوایل ورود ویولون به ایران در اواخر دوره قاجاره.همون موقعی که کمانچه نوازهایی مثل اسماعیل زاده در نبود مدرس ویولون ایرانی به ویولون نوازها آموزش میدادند.

وگر نه در جدا بودن شیوه ی نوازندگی نوازندگان معاصر ما شکی نیست.

ممنون

Hes_r
Saturday 29 December 2007, 09:34 PM
اگه شما اشتراک اساتیدشون رو مایه ی این میدونید که ریشه هاش از کمانچه هست بنده قبول ندارم . و این که چون یه کمانچه نواز اون رو به صبا آموخته .

به نظر من تکنیک خاصی در ویولن سنتی از کمانچه تقلید نشده .

Kamanche
Sunday 30 December 2007, 02:06 PM
اگه شما اشتراک اساتیدشون رو مایه ی این میدونید که ریشه هاش از کمانچه هست بنده قبول ندارم . و این که چون یه کمانچه نواز اون رو به صبا آموخته .

خیر اصلاً بنده اینطور حرفی نزدم که چون صبا پیش کمانچه نواز تعلیم ویولون میدیده پس ریشه ویولون کمانچه س.

من میگم ویولون ایرانی خودش که خود به خود نمیتونست ویولون ایرانی بشه.مثلا یه نوازنده ای در همون بدو ورود ویولون به ایران ویولون رو برداره و بگه من ویولون ایرانی میزنم .اول باید اموزش میدید که چه طور ویولون ایرانی بزنه.خب کسی هم نبود که ویولون نواز باشه و آموزش بده (در دوره قاجار) ناچار پیش کمانچه نوازها تعلیم ویولون ایرانی میدیدند.
خب به نظر شما دوستان عزیز کمانچه هیچ نقشی در پروراندن و به وجود آمدن ویولون ایرانی در طول تاریخ نداشته ؟
حرف من حرفیه که استاد تجویدی هم فرموده اند.(در مقدمه ی کتاب آموزش کمانچه مهدی آذر سینا)

arian
Sunday 30 December 2007, 05:15 PM
جون موضوع اصلي كه از طرف ساراخانم مطرح شده تفاوت بين ويولن كلاسيك با ايرانيه ،ميخوام يكي دو خط نظر خودم را بگم : به نظر من موسيقي كلاسيك شبيه يك ساختمان ميمونه ،موسيقي ايراني شبيه كوه ، موسيقي كلاسيك شبيه استخر ميمونه موسيقي ايراني شبيه رود .به نظر من موسيقي كلاسيك با همه زيباييهايش كه آن را بسيار هم دوست دارم ساختني است ولي موسيقي ايراني طبيعي است توي پاسخ هاي بچه ها خيلي از قابليت هاي موسيقي ايراني را خوندم و بيشتر به اين نتيجه رسيدم فكر ميكنم به خاطر همين هم در موسيقي ايراني اوج خلاقيت در بداهه نوازي است . كه همه بر فرض شور ميزنند ولي هيچكدام به هم شبيه نيست ، ميدونيد مثل نقاشي ميمونه . نقاشي يك برج عظيم چقدر بايد نقاش دقيق نقاشي كنه ، همه چيز را رعايت كند. خط كشش كج نكشه. ولي موسيقي ايراني نظير نقاشي يك جنگل ميمونه تا دلت ميخواد بكش پهنه ي دشت و جنگل و غروب و پرنده تا هر جا كه دلت ميخواست برو و سبزي را امتداد بده ،تمام كلاسيك كارها ببخشند ولي موسيقي ايراني از اعماق جان برميخيزه ،اين جهاني نيست ، از ماوراء اومده ولي موسيقي كلاسيك مخصوص اين جهانه .