PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زندگي نامه روح الله خالقي



Leon
Monday 21 May 2007, 07:37 PM
روح الله خالقي در سال ۱۲۸۵ خورشيدي در كرمان زاده شده، دوره كودكي را در حال و هواي انقلابي مشروطيت گذراند و بعد كه به سبب انتقال پدر به تهران آمد، در مدرسه آمريكايي ها مشغول به تحصيل شد. پدرش كه خود دستي در موسيقي داشته غالبا نوازندگان سنتي را به خانه خود دعوت مي كرد و گوش روح الله با نواخته هاي سنتي آشنا مي شده است.

از سوي ديگر در مدرسه آمريكايي ها به گ?ته خود او خانم "جردن" هر روز پيش از آغاز درس، ارگ مي نواخته و دانش آموزان همپاي آن سرود و ترانه مي خوانده اند. روح الله از اين راه با نوعي از موسيقي بين المللي نيز انس گر?ت.




باز به گ?ته خود او، در ده سالگي صداي سحرآميز ويولوني كه از خانه همسايه به گوش مي رسيده او را مجذوب موسيقي ساخت. روح الله بعدها دريا?ت كه آن همسايه يكي از بزرگ ترين موسيقي دانان سنتي، يعني "ركن الدين خان مختاري" بوده است.

پس از آن ۱۵ ساله بود كه "درويش خان" را ديده و يكسال بعد يعني در سال ۱۳۰۱ براي نخستين بار در گراند هتل تهران با عار? قزويني و موسيقي برانگيزاننده او آشنا شد و سرانجام در اوائل زمستان سال ۱۳۰۲ با ديدن نخستين آگهي گشايش مدرسه موسيقي وزيري با اشتياق، بلادرنگ و بدون اجازه پدر در آن نام نويسي كرد.

روح الله مخال?ت هاي پدر را نيز از راه هاي مختل? ?رونشانيده و با آن كه تحصيل عمومي خود را در دارال?نون كه تمام شده، به سراغ دانشسراي عالي ر?ت ولي دل و جانش همچنان در بند موسيقي ماند. پس از به پايان بردن دانشسرا نيز به ?كر ا?تاد كه اركستر كوچكي براي كار در كا?ه بلديه بنياد كند تا هم با موسيقي نزديك بنمايد و هم به قول خودش "تامين معاشي" شده باشد.

روح الله خالقي در دوره رياست علينقي وزيري در هنرستان عالي موسيقي يار و همكار نزديك او بود و بار دوم حتي به معاونت هنرستان برگزيده شد.

ولي دلگيري هايي كه از سازمان هاي دولتي داشت او را برانگيخت كه به ياري دوستان دوره تحصيل، انجمني به نام موسيقي ملي بوجود آورد. اين انجمن كه بزودي براي خود كلاس هاي درس، اركستر بزرگ و يك باشگاه بنياد كرد، نتوانست بيش از پنج سال دوام بياورد.


خالقي با صداقت تمام هر جا كه دستش رسيده، در ?راگير ساختن آموزه هاي وزيري كوشيده است

تنگناهاي مالي و گر?تاري هاي اداري، سبب شد كه از استقلال خود چشم بپوشد و در سال ۱۳۲۸ وابسته به اداره هنرهاي زيباي كشور شود كه بعدها خود به وزارت ?رهنگ و هنر تبديل شد.

به اين ترتيب "انجمن موسيقي ملي" در شكل و شمايلي گسترش يا?ته، نام "هنرستان عالي موسيقي ملي" را بر خود نهاد، هنرستاني كه روح الله خالقي ۱۰ سال تمام سرپرستي آن را عهده دار بود.

خالقي همزمان با كار در هنرستان عالي موسيقي ملي، چهار پنج ماهي را به عنوان سرپرست موسيقي راديو ايران با آن سازمان همكاري داشت. به گ?ته خودش ?كر مي كرد مي تواند سر و ساماني به در هم ريختگي هاي برنامه هاي موسيقي ببخشد.

ولي چون به هيچ يك از پيشنهادهاي او عمل نشد، او از راديو نيز كناره گر?ت. به طور كلي سرخوردگي هاي ناشي از برخورد با موانع، خالقي را كه روحيه اي حساس و آسيب پذير داشت به كناره جويي از كار هاي اداري وا داشت. ولي رابطه دروني او با موسيقي چيزي نبود كه گسسته شود. آ?رينش موسيقي نوآورانه تنظيم هاي تازه از موسيقي دوره مشروطيت، رهبري اركستر برنامه گلهاي راديو ايران و نيز تالي? كتاب هايي چند درباره تئوري و تاريخ موسيقي ايران نشان دهنده اين پيوند ناگسستني بود.

آهنگسازي

روح الله خالقي در قلمرو آهنگسازي، همان شيوه اي را دنبال كرد كه در مكتب وزيري آموخته بود. از يك سو براي ريتم و وزن اهميت ويژه اي قائل بود و از سوي ديگر معتقد بود كه موسيقي ايران نيز بايد به راه چند صدايي شدن برود تا از ملالي و يكنواختي در امان بماند و تاثير و جاذبه بيشتري پيدا كند.

البته او نيز چون وزيري براي اين كار در جستجوي راه و روشي بود كه با ويژگي هاي موسيقي ملي سازگار باشد.

به نظر خالقي پيوند تاريخي و اغراق آميز شعر و موسيقي، در جامعه اي كه به شعر عشق مي ورزد، نمي گذارد موسيقي خالص پرورش پيدا كند. به همبن جهت مي كوشيد تا به موسيقي خالص نيز ?رصت عرض اندام بدهد. برنامه اي را در راديو تهيه و پخش مي كرد با عنوان موسيقي بي كلام. علاوه بر آن خود مانند وزيري به آ?رينش آهنگ هايي مي پرداخت كه از قيمومت شعر رها باشد.

در اين گونه آثار او آسوده تر مي توانست روش هاي نوآورانه خود را در زمينه چند صدايي شدن موسيقي تجربه كند.



به نظر خالقي پيوند تاريخي و اغراق آميز شعر و موسيقي، در جامعه اي كه به شعر عشق مي ورزد، نمي گذارد موسيقي خالص پرورش پيدا كند.



آ?ريده هاي خالقي بر روي شعر شاعران كلاسيك و معاصر نيز غالبا داراي مقدمه اي طولاني است كه به نظر مي رسد براي جلوه دادن به موسيقي خالص ساخته و پرداخته شده است.


در ميان آ?ريده هاي خالقي "رنگارنگ" ها جاي ويژه اي دارد. قطعاتي است در پيوند نزديك و محتوايي با مايه هاي موسيقي سنتي و لي در عين حال بهره مند از ساز آرايي هاي رنگين و جذاب علينقي وزيري، رنگارنگ هاي خالقي را دلچسب و از نظر تركيب و هماهنگي، ?وق العاده لطي? و زيبا ارزيابي كرده است.

روح الله خالقي آ?ريده هاي دل انگيز ديگري نيز دارد. پيش از همه بايد از سرود اي ايران ياد كرد كه همراه با متن برانگيزاننده"حسين گل گلاب" در سال هاي اخير عملا به سرود ملي مردم ايران تبديل شده است.

از اين سرود جاودانه كه بگذريم بايد از ترانه هايي جون "بوي جوي موليان" (بر روي شعري از رودكي)، لاله آتشين، مي ناب، جام جم و حالا چرا؟ بگوييم كه هنوز پس از سالها كه از آ?ريدن آنها مي گذرد، بهترين نمونه هاي تصني? سازي و تل?يق درست شعر و موسيقي به شمار مي رود.

از روح الله خالقي همانگونه كه اشاره كرديم چند كتاب ارزنده نيز بر جاي مانده است. "نظري به موسيقي" در دو جلد، سرگذشت موسيقي ايران، در سه جلد و قواعد هارموني كه برگرداني از منابع اروپايي است.

علاوه بر اين مقالات بيشماري از او در مجلات چنگ، موزيك ايران، موسيقي، راديو ايران و پيام نوين انتشار يا?ته كه همه در توضيح و تشريح ويژگي هاي موسيقي ملي گذشته و حال و راه و روش آينده آن است.

خالقي، در بيست و يكم آبان ماه سال ۱۳۴۴ پس از چند عمل جراحي نامو?ق در شهر سالزبورگ در اتريش چشم از جهان ?رو بست.

منبع : بي بي سي ?ارسي