PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تفاوتهای ترانه و شعر



digilap
Sunday 24 July 2011, 12:40 PM
تفاوتهای ترانه و شعر
به نظر دوستان شعر و ترانه چه تفاوتهایی با هم دارند !
یک ترانه خوب چه مشخصاتی دارد؟
آیا همیشه یک شعر خوب میتواند یک ترانه خوب هم باشد؟
فاکتور های یک ترانه موفق را بیان کنید
در حد امکان سعی کنید مثال بزنید
مثال زدن تنها یکی از راههای آموزش نیست ! تنها راه آن است!!"اینشتین"

Mohammad_ngml
Sunday 24 July 2011, 01:08 PM
سلام. خوب من تنها تعریفهایی که به ذهنم میرسه اینه که شعر بیشتر ساختار ادبی داره و از واژه های محاوره ای (غالبا) توش استفاده نمیشه و هم اینکه نیازی به موسیقی نداره.. ولی میتونه با موسیقی هم خونده بشه البته بیشتر با موسیقی سنتی.. ولی ترانه ساختار معین و قانونمندی مثل شعر نداره.. معمولا بدون موسیقی خوندنش صورت جالبی نداره و میشه گفت فطرتا ترانه برای به کار گرفته شدن در موسیقی خلق میشه.. یکی دیگه از تفاوتهاشون اینه .. از اونجایی که ارزش ادبی شعر کلا در ادبیات پارسی نسبت به ترانه بالاتره و زیاد تغییرش نمیدن.. شعر رو همونجوری که هست و بدون تغییرات ابتکاری در متن میخونن.. ولی ترانه رو بر اساس موسیقی میخونن.. یعنی هرجایی که ساختار ریتمیک موسیقی عوض بشه ترانه رو هم مطابق با اون عوض میکنن.. اوزان رو جابجا میکنن آکسن های واژه ها رو تغییر میدن و از این دست تغییرات.. مثال نقض هم در مطالبی که عرض کردم وجود داره.. ولی این برداشت من بود و اگر گفتم ترانه رو بر اساس موسیقی میسازن دال بر بی احترامی تباشه.. خیلی وقت ها هم موسیقی رو بر اساس ترانه میسازن.. اما اینجا مهم قدرت انعطاف و ابتکار در ترانه سرایی نسبت به شعر هست که مد نظر ما بود.. ببخشید که زیاده گویی کردم..

وقت بخیر

Sampler
Sunday 24 July 2011, 04:31 PM
سلام. خوب من تنها تعریفهایی که به ذهنم میرسه اینه که شعر بیشتر ساختار ادبی داره و از واژه های محاوره ای (غالبا) توش استفاده نمیشه و هم اینکه نیازی به موسیقی نداره.. ولی میتونه با موسیقی هم خونده بشه البته بیشتر با موسیقی سنتی.. ولی ترانه ساختار معین و قانونمندی مثل شعر نداره.. معمولا بدون موسیقی خوندنش صورت جالبی نداره و میشه گفت فطرتا ترانه برای به کار گرفته شدن در موسیقی خلق میشه.. یکی دیگه از تفاوتهاشون اینه .. از اونجایی که ارزش ادبی شعر کلا در ادبیات پارسی نسبت به ترانه بالاتره و زیاد تغییرش نمیدن.. شعر رو همونجوری که هست و بدون تغییرات ابتکاری در متن میخونن.. ولی ترانه رو بر اساس موسیقی میخونن.. یعنی هرجایی که ساختار ریتمیک موسیقی عوض بشه ترانه رو هم مطابق با اون عوض میکنن.. اوزان رو جابجا میکنن آکسن های واژه ها رو تغییر میدن و از این دست تغییرات.. مثال نقض هم در مطالبی که عرض کردم وجود داره.. ولی این برداشت من بود و اگر گفتم ترانه رو بر اساس موسیقی میسازن دال بر بی احترامی تباشه.. خیلی وقت ها هم موسیقی رو بر اساس ترانه میسازن.. اما اینجا مهم قدرت انعطاف و ابتکار در ترانه سرایی نسبت به شعر هست که مد نظر ما بود.. ببخشید که زیاده گویی کردم..

وقت بخیر


تا حدی قبول دارم صحبتاتون رو . . .

از لینک زیر می تونید مصاحبه ی دکتر افشین یداللهی رو در مورد ترانه بخونید :

مصاحبه با دکتر افشین یداللهی (You can see links before reply)

digilap
Monday 25 July 2011, 07:16 AM
جالب بود از دوست بزرگوارم Mohammad_ngml تشکر میکنم
سوال هایی که در پی تعریف بر می آید چنین است
در تعاریف از ایده آل ها صحبت میکنیم به عبارتی وقتی میخواهیم مقایسه کنیم فرض بر این است که شعر یا ترانه در نهایت زیبایی و ابتکار سروده شده باشند به عبارتی درجه یک باشند!
1 - آیا شعر برتر از ترانه است؟
2- آیا سرودن شعر از ترانه مشکل تر است؟
3 - یک ترانه سرا چه خصوصیاتی باید داشته باشند به عبارتی به لحاظ فاکتورهای انسانی سراینده شعر و ترانه چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟خصوصا از جنبه تکنیکی!
4- در نهایت سوال مهم! چرا همیشه عشق دستمایه شعر و ترانه است؟
لطفا به شماره پاسخ دهید
شاد باشید

alireza_jafarian
Wednesday 27 July 2011, 12:27 PM
سه تا سوال اول رو نمیتونم جواب بدم.

با خوندن سوال چهارم یاد دیالوگ یک فیلم میفتم: سریال لاست، یکی از شخصیت ها داره رمان میخونه ، یکی دیگه از شخصیت ها ازش میپرسه چطوره کتابش؟ میگه خوشم نیومد، به اندازه کافی سکسی نبود.

نظرتون چیه؟

alireza_jafarian
Wednesday 27 July 2011, 12:30 PM
چرا این تاپیک توی قسمت آخرین ارسال های انجمن نمیاد؟؟

digilap
Wednesday 27 July 2011, 01:10 PM
راستش بنده بی تقصیرم ! نمیدونم چرا نمیاد و نمیدونم چرا بعضی جاها من نمیتونم پست بگذارم!
بگذریم خیلی ایمیل و پست به مسئولان این سایت دادم ولی نشد شایدم یه چیزایی هست که من ندیدم یا نمیدونم
حرفت علی جان در مورد سکس تا حدودی درسته!
الته به نظر من همه مطلب نیست!
شاد باشید

Mohammad_ngml
Wednesday 27 July 2011, 03:08 PM
جالب بود از دوست بزرگوارم Mohammad_ngml تشکر میکنم
سوال هایی که در پی تعریف بر می آید چنین است
در تعاریف از ایده آل ها صحبت میکنیم به عبارتی وقتی میخواهیم مقایسه کنیم فرض بر این است که شعر یا ترانه در نهایت زیبایی و ابتکار سروده شده باشند به عبارتی درجه یک باشند!
1 - آیا شعر برتر از ترانه است؟
2- آیا سرودن شعر از ترانه مشکل تر است؟
3 - یک ترانه سرا چه خصوصیاتی باید داشته باشند به عبارتی به لحاظ فاکتورهای انسانی سراینده شعر و ترانه چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟خصوصا از جنبه تکنیکی!
4- در نهایت سوال مهم! چرا همیشه عشق دستمایه شعر و ترانه است؟
لطفا به شماره پاسخ دهید
شاد باشید

سلام

1- این سوال به نظرم صورت جالبی نداره. مثل اینکه بگن پدرتو بیشتر دوست داری یا مادرتو. برتر بودن یا زیبا بودن در ذهن هرکس یک معنی داره. از طرفی سوال شما جوری مطرح شده انگار که جواب من یک تعریف پایدار و خدای ناکرده منبع و الگو هست. اگه من بگم شعر از ترانه بهتره و یکی دیگه بگه ترانه بهتره یا برعکس خوب من چجوری میتونم نقیض حرفشو اثبات کنم؟ حرف بنده این بود به دلیل فرهنگ ملی ما و از دید ادبیاتی شعر ارزش ادبی بیشتری از ترانه داره.. چرا که از آرایه های ادبی سنگین تری توش استفاده میشه. لغات سنگین تر و خلاصه قانونمندی بیشتری داره و با نگاه کوچکی به اشعار شعرای بزرگ پارسی میشه به این نکته پی برد. ولی سوال کدام بهتر است برای من جوابی نداره.

2-این هم جواب پایداری نداره. برای کسی که شعر ادبی میگه ممکنه ترانه سرایی دشوار باشه و برعکس.. برای من ترانه سرایی سخت تره. این رو هم بگم که اگه استغفرالله من روزی تصمیم بگیرم ترانه یا شعری خلق کنم اون اثر هیچ ارزش هنری نداره :دی

3- اینجا دیگه سوال خیلی تخصصی شد. در حد توانم عرض میکنم.. به نظرم چه در فرایند سرودن شعر چه ترانه یک چیز خیلی مهمه. اونم هدفمندیه.. شاعر یک موضوع و یک داستانی باید تو ذهنش داشته باشه.. و مراحل پیشرفت داستان رو بع شعر در بیاره. اگه میخواد کسی رو وصف کنه. اول وصفش رو به زبان ساده بنویسه و بعد سعی کنه به شعر تبدیلش کنه. اینکه آدم از اول سعی کنه شعر تراوش کنه یا کار به جایی نمیبره یا شعرش مثل سروده های من میشه. اینکه یک ترانه سرا با کسی که شعر میگه از لحاظ تکنیکی چه تفاوتی داره.. واقعا سوال سختیه :دی خوب طبعا کسی که ترانه میگه بیشتر به محاوره ی عمومی توجه میکنه و بعید میدونم در زمان حافظ ما ترانه سرا هم داشتیم (داشته بودیم.. یا داشته باشیم. عجب فعل سختیه :دی) یک شاعر مطالعه ی متون و اشعار ادبیش زیاده. چرا که مجبوره از دایره ی واژگان وسیعی برخوردار باشه. به طور مثال کسی که غرل یا قصیده میگه باید کلی فعل هم قافیه تو صندوقچش داشته باشه که انصافا کار بسیار سختیه. ولی ترانه سرا میتونه به زبان ساده حرفش رو بزنه. نه اینکه ترانه قافیه نداره. و این رو هم بگم که چه شعر گفتن و چه ترانه سرایی اگه قرار باشه سطحش پایین باشه به قدری آسون میشه که حد نداره. چون فاعل هر چیزی دم دستش اومد که یکم وزن و قافیه داشت میریزه تو شعر.. اصلا توجه نمیکنه که آیا نو آوری و ابتکار داره؟ معنیش عمیقه؟ کلیشه ای نیست؟ اصول وزن رعایت شده؟
خوبه تخصص نداشتم اینقدر وراجی کردم.. ایشالا دوستان دیگه کامل تر توضیح بدن و خطاهای بنده رو اصلاح کنن..

4-و اما مهم ترین جواب.. همیشه هم اینطور نیست.. منظورم اینه که برای همه اینطور نیست.. عده ای که از ته دل و با احساسات عمیق شعر یا ترانه میگن ذاتا عاشق هستن.. تا کسی احساس پاک نداشته باشه نمیتونه احساس پاک روی کاغذ بیاره.. مگر اینکه از روی شعر کسی رونویسی کنه :دی و خلاصه
از کوزه همان برون تراود که در اوست.. این رو هم بگم سوال شما یکم پارادوکس داشت.. در جمله ی "همیشه عشق دستمایه شعر و ترانه است" اگر تاکید رو روی کلمه ی عشق بذاریم جواب رو بالا دادم.. ولی اگر تاکید رو روی کلمات شعر و ترانه بذاریم باید بگم همیشه هم عشق دستمایه ی شعر و ترانه نیست.. عشق دستمایه ی خیلی چیزهاست.

ببخشید به خاطر حرافی.. :ad

alireza_jafarian
Thursday 28 July 2011, 10:30 AM
محمد، در مورد سوال اول و دوم باهات موافقم، سوالها انحرافی هستند!

اما جواب سوال سومت، به نظرم این فرایندی که توصیف کردی یک فرایند کلی نیست و روش شخصیه.


بعید میدونم در زمان حافظ ما ترانه سرا هم داشتیم (داشته بودیم.. یا داشته باشیم. عجب فعل سختیه

ها ها ها ها



و اما مهم ترین جواب.. همیشه هم اینطور نیست.. منظورم اینه که برای همه اینطور نیست.. عده ای که از ته دل و با احساسات عمیق شعر یا ترانه میگن ذاتا عاشق هستن.. تا کسی احساس پاک نداشته باشه نمیتونه احساس پاک روی کاغذ بیاره.. مگر اینکه از روی شعر کسی رونویسی کنه

همیشه هم چطور نیست؟....برای همه چطور نیست؟...ارتباط احساس پاک و ناپاک رو نمیفهمم با موضوع.

Mohammad_ngml
Thursday 28 July 2011, 02:17 PM
ممنون از توجهت.. یعنی ارتباط احساس پاک با عشق رو متوجه نمیشی؟ سوال دوستمون در مورد همین بود دیگه.. عشق رو باید یه جوری توصیفش کرد.. مطمئنا سرچشمه ی پاکیهاست.. گویا این سوال هم جواب پایداری برای اشخاص نداره :دی

digilap
Saturday 30 July 2011, 07:28 AM
سلام
بله جالب شد از دوستانی که زحمت به اشتراک گذاشتن آرائ خودشونو تقبل کردن ممنونم!
خوب هدف من اجتماع کلیه آرا بود که البته ایرونی جماعت در نوشتن کلا مشکل داره!
اما
1- راستش میخواستم به همین جا برسیم خودم گاهی یه چیزایی میگم ولی وقتی به ترانه رسید دیدم اصلا فرهنگ لغتش یه چیز دیگست! ولی در برخی سایتها خوندم که شعرا و ادبا براشون افت بوده که ترانه بگن و برای من این پارادوکس پیش اومد که کار ساده ای نیست که ترانه بگی و محمل نگی !
این دو بیت رو با هم مقایسه کنید از بعد تکنیکی میگم فقط
1-1 برام هیچ حسی شبیه تو نیست
کنار تو درگیر آرامشم!
2-1
ای دختر همسایه ی دیوار به دیوار دستتو بده به دست من و یک,دو,سه بشمار!!!!
بپر این ور دیوار ! بپر اونور دیوار! ای دختر همسایه ی دیوار به دیوار...

از نظر ظرافت ادبی و سبک و سیاق ترانه شماره 1 دارای بار مفهومی و ظرافت ادبی و فرهنگ لغات پر بار تریست
در مورد شماره 2 چیزی شبیه اشعار کودکستانیست (البته این نظر شخصیه من است)

-------------------------------------
خوب برای من این پارادوکس پیش آمد که وقتی ترانه درست گفتن کار ساده ای نیست چرا شعرا نسبت بهش حس بدی دارند و البته نظر شخصی خودم رو دارم!
این بود که خواستم نظر دوستان و اجتماع نظرات را بدانم!

---------------------------------------------------

2 - من فقط مطرح کردم نه اینکه خودم بهش معتقد باشم بلکه این عقیده ایست که خیلی از افراد به او معتقدند!

3 - عقیده خود من ترانه سرا و شاعر در فرهنگ لغاتشون و همچنین دیدشون نسبت به اتفاقات به لحاظ عمق متفاوت هستند
به علاوه ترانه سرا میبایست از موسیقی هم بداند و از ریتم و ضرب و حس موسیقایی و ...
در حالی که این برای شاعر داستان دیگریست عروض و قافیه و ...تاریخ و ...

4 - البته که عشق همیشه دستمایه نیست
اما چرا عشق؟ چون در هنر شما نیاز به مبالغه دارید تا آنچه میگوئید بلد باشد!برجسته شود تا آنچه شما میبینید و همگان نمیبینند ! دیده شود! عشق عصیانگر ترین و غمگین ترین شاد ترین و .... ترین احساسات انسان را در خود دارد! یعنی ذاتا برجسته است و هر انسانی آنرا تجربه کرده و نیازی به توضیح و تشریح ندارد!

از همکاری دوستان ممنون


علاقمندم پرسش و حرکت بعدی توسط یکی از دوستان مطرح شود!
البته اگر نشد خودم یه فکری به حالش میکنم
شاد باشید

Mohammad_ngml
Saturday 30 July 2011, 09:59 AM
خوب همونطور که ترانه ی خوب و بد داریم در مورد شعر هم همینطوره.. اینکه چرا اهل شعر و ادب دوست ندارن ترانه بگن که همیشه اینطور نیست.. بیشتر کسایی که عمرشونو واسه شعر گذاشتن دیگه حاضر نیستن ترانه بگن.. خوب آدم با هر کاری انس بگیره روش تعصب پیدا میکنه.. ولی فکر نکنم برای یک ترانه سرا افت شخصیتی باشه که ترانه بگه.. ببینید این بر میگرده به موسیقی.. اهل ادب یا اهل موسیقی نیستن یا اغلب اهل موسیقی سنتی هستن که تو موسیقی سنتی هم بازم غالبا شعر استفاده میشه نه ترانه.. فرهنگ اصیل کمی آدمو مغرور میکنه و باعث میشه چنین تعصبی به وجود بیاد.. احتمالا چون ترانه به موسیقی پاپ امروزی ربط داره و موسیقی پاپ هم برای فقط عده ای از شعرا طرب و سازنده ی این موسیقی مطرب محسوب میشه این مشکل پیش میاد.. در واقع شاعر مخاطبش اقلیت مردم و ترانه سرا اکثریت مردم هست.. که البته اگه روی عقیده ی افراد بحث نشه بهتره.. چون عقیده رو نمیشه به زور تغییر داد..

والا من که سوالی ندارم :دی

alireza_jafarian
Saturday 30 July 2011, 04:19 PM
ممنون از توجهت.. یعنی ارتباط احساس پاک با عشق رو متوجه نمیشی؟ سوال دوستمون در مورد همین بود دیگه.. عشق رو باید یه جوری توصیفش کرد.. مطمئنا سرچشمه ی پاکیهاست.. گویا این سوال هم جواب پایداری برای اشخاص نداره :دی


متوجه رابطه احساس پاک و عشق میشم اما متوجه نشدم این چه ارتباطی به اینکه عشق دستمایه شعر هست داره.




بله ، عشق اصولا چیز برجسته ایست.





به نظرم برای اینکه این تفاوت رو بررسی کنیم بهتره به این سوال هم جواب بدیم: یک شاعر رو در نظر بگیرید که تصمیم میگیره یک کار ترانه بنویسه ، چی میشه به نظرتون، با چه چیزی مواجه میشه، چه مشکلی براش پیش میاد،چه تغییری باید در خودش بوجود بیاره و ....

digilap
Sunday 31 July 2011, 09:06 AM
از اینکه بالاخره سوال مطرح شد ممنونم
من خودم با این مسئله برخورد کردم
همین الانم درگیرشم!
اصولا شاعر به دنبال ریتم نیست! یعنی وقتی شعر میگه و یا شروع به سرودن میکنه چیز خاصی مد نظرش نیست! شعر خود به خود جاری میشه! (در اغلب موارد مگر اینکه عمدا سعی در سرودن با وزنی خاص داشته باشه) وزن خودش شکل میگیره و مفاهیم خود به خود جاری میشن شاید یک مفهوم ابتدایی دستمایه باشه و نه بیشتر ! بعدا شعر اگه مشکل داشته باشه اصلاح میشه!
در مورد ترانه اصلا اینجوری نیست! یک ترانه باید در خودش ضرب استاندارد موسیقایی داشته باشه (البته اهنگهایی بر روی اشعار بدون ریتم هم نوشته شدن ولی منظور ما یک ترانه استاندارد هست که ریتم خاصی رو پشتیبانی میکنه) بنا بر این ترانه سرا باید به اولین مصرع در این شعر دست پیدا کنه دارای ریتم مورد نظر هم باشه! البته سه روش مختلف در سرودن ترانه هست که دوستان دیگه به اجمال درمورد آن سخن گفته اند!و در اینترنت هم وجود دارد.
اما از برخی جنبه ها ترانه سرا محدوده تنگتری دارد که از این لحاظ کار را مشکل میکند! خصوصا اینکه نخواهد به ورطه هجو و مزخرف گویی بی افتد!یعنی به دنبال مفهومی فاخر هم باشد!
شاد باشید

alireza_jafarian
Sunday 31 July 2011, 06:37 PM
آره منم باهاش درگیر هستم!

به نظرم حرفاتون هم در مورد ترانه و مخصوصا در مورد شعر ، خیلی شخصی بود و خیلی محدود شد به روش های خاص شعر و ترانه. اینکه فرم خودش شکل بگیره و مفاهیم تصادفی باشند رو نمیشه به طور کلی در مورد شعر گفت.

مزخرف گویی هم در نوع خودش میتواند فاخر باشد.

من تجربه شخصی خودم رو میگم: شعر مینوشتم ، و تازگی ها سعی کردم روی ملودی های خودم ترانه بنویسم. من توی ترانه گفتن زیاد مشکل نداشتم. البته ادعای اینکه ترانه خوبی گفتم اصلا ندارم اما دقیقا همون چیزی رو گفتم که ملودی که ساختم نیاز داشته. یعنی اصلا به لحاظ ساختار ترانه بودن ازش راضی نیستم اما در مواجهه با ملودی ازش راضی ام.
اما مشکل اینجاست که حالا نوشتن شعر برام خیلی سخت شده، دقیقا برعکس نظر شما جناب رها، برای من شعر یک منطقی لازم داره که درگیری زیاد با موسیقی و ترانه ازم گرفتش.
موضوع اینجاست که شعر یک چیزی برای شکل گیری میخاد، یک فلسفه،یک منطق،یک احساس و... اما موسیقی( و مجازا ترانه) بدون هیچ چیزی میتواند شکل بگیرد.

digilap
Tuesday 2 August 2011, 06:51 AM
سلام
راستش دیگه کلا داریم خیلی شخصی بحث میکنیم
البته برام جالبه که بدونم بقیه با چه مشکلی دست به گریبان هستند!
چیزهایی که دوستم آقای جعفریان گفتند برام جدید بود متوجه شدم کلا دارای قاعده خاصی نیست
یعنی این به خود آدم برمیگرده!که چی باش مشکلتر باشه!یاد بعضی دوستام افتادم که محض شوخی گاهی همینجوری اشعار مبتذل میگن! ولی من همیشه در دلم تعجب میکنم که چه راحت مزخرفات موزون میگن! خودش داستانیه!!!
ولی بازم به نظر در لغاتی که برای شعر کلاسیک به کار میبریم نوعی وزن نهفته وجود دارد! مثلا باده! می! ساغر!
میبینید آهنگی سنگین در آنها وجود دارد که در لغات ترانه که از لغتنامه محاوره ای روزانه بیشتر بیرون می آید وجود ندارد! مثلا دوست(با کسر روی س) دارم!
فکش ریخت زمین!
بنا بر این موزون کردن این لغات و در کنار هم قرار دادنشان برای پشتیبانی از یک وزن راحت نیست! البته غیر ممکن نیست و این راهم در نظر داشته باشید که منظورم هجو گویی نست منظورم در آوردن ترانه ایست که به خواندنش و شنیدنش بی ارزد!

راستی ممکنه یک مثال از مزخرف گویی فاخر بزنید ! درست متوجه نشدم

alireza_jafarian
Friday 5 August 2011, 03:18 PM
رها جان از تاخیرم عذر میخام.

آره شخصی شده،خب اینجا هم که کس دیگه ای نیست فقط خودمونیم!

به موضوع جالبی اشاره کردید، موسیقی درونی کلمات، که در لغات مورد استفاده در ترانه کمتر یافت میشود.

در مورد مزخرف گویی فاخر ، مثلا فرمالیست های ضد محتوا و ضد فلسفه.

به نظرم اگه خواستید بحث این تاپیک رو ادامه بدید یه تاپیک جدید ایجاد کنید که توی صفحه ی سایت بیاد که بقیه هم شرکت کنند.

digilap
Saturday 6 August 2011, 07:51 AM
راستی چه اشکالی داره که اصلا دو نفر بحث کنیم!
از کوزه همان برون طراود که در اوست!به نظرم اگه کسی دنبال این مطلب باشه خوب میاد میخوندش!
در ضمن من متوجه شدم اینجا هم داره به همون بلای یاهو و .... مبتلا میشه یعنی بیشتر دوستانی که میان بیشترشون دنبال آشنا شدن هستند و پیدا کردن دوست!
شما یه نگاهی به نظراتی که دوستان در مورد کارهای هم میدن بنداز!کو یه نظری که بشه چیزی ازش یاد گرفت یا آدم رو به یه درک بالاتری از آنچه که گذاشته برسونه!
بگذریم البته من نفهمیدم چرا باید تاپیک جدید باز کنم! پس تا اینجای بحث چی میشه؟
من این شگرد رو متوجه نشدم!

اما را جع به ترانه!میتونیم از اینجا به بعد بریم سراغ ترانه سرا ها! و تقد برخی آثارشون!
نظرتون چیه؟

alireza_jafarian
Saturday 6 August 2011, 03:43 PM
اشکالی نداره این هم خوبه ، خب اگه افراد بیشتری شرکت داشته باشند بحث همه جانبه تر میشه. تا اینجا رو میشه خلاصه کرد و نوشت. هر طور خودت میدونی، من هستم چه اینجا چه جای دیگه.

خب اینکه اینجا دنبال دوست باشند زیاد به نظر بد نمیاد اما ظاهرا این دوستی ها منجر به خاله بازی و خارج شدن از فضای موسیقی میشه.
آره خیلی کم پیش میاد توی نمونه کارها یه نظر درست داده بشه. ببین راستی من یه کار گذاشتم که به شدت نیاز دارم به سلابه ی نقد کشیده بشه این لینکشه:
You can see links before reply



من این شگرد رو متوجه نشدم!

چی رو؟



با نقد ترانه ها موافقم.خب اولیش رو توی پست بعدیتون بگذارید که شروع کنیم.

digilap
Sunday 7 August 2011, 08:17 AM
سلام

باور کن منم دوست دارم تعداد شرکت کننده های بحث بیشتر باشه ولی خوب حتما بهش نیازی نمیبینن!

راجع به مرور و نقد ترانه سرا ها!
من چند نفر رو در ذهن دارم ولی افتخار شروعش رو به دوستم میدم!
اولیش رو شما بگو

alireza_jafarian
Sunday 7 August 2011, 08:16 PM
امروزو یادت باشه
امروزو یادت باشه / این لحظه ی غمگینُ
این بغض نفس گیرو / این سکوت سنگینُ
امروزو یادت باشه / این حال پریشونو
این لرزش دستارو / این چشمای گریونو
حالا که ازم سیری / امروزو یادت باشه
حالا که داری می ری / امروزو یادت باشه
امروز که خوشحالی / می خندی و رد می شی
چشماتو روی اشکام / می بندی و رد می شی
امروزو یادت باشه / یادت باشه حرفامو
یادت باشه من بی تو /هر ثانیه تنهامو
چش به راهتم هر روز/ تا وقتی که برگردی
امروزو یادت باشه / امروز خطا کردی




ترانه سرا: مریم اسدی


این ترانه رو حسین استیری خونده.لینکش : You can see links before reply

digilap
Monday 8 August 2011, 12:44 PM
به نظر من این ترانه از وزن خوبی برخورداره

یعنی ترانه وزن خودش رو به موسقی تحمیل کرده!
شما اگه ترانه رو بدون موسیقی هم بخواید بخونید تقریبا به همین ریتم موسیقی میرسید!

از نظر مفهوم تکراریه

و چیزی جدیدی ارائه نمیکنه
از نظر بیان هم همینطور چیز جدیدی نیست و از تشبیهات و .... خاص چیزی نمیبینیم!
کلا به نظر چیز خاصی درش نیست

به نظرم از حالا به اعد بیایم راجع به ترانه سراهای بزرگ کشور و مجموعه آثارشون مطلب بنویسیم
نظرت چیه؟

alireza_jafarian
Wednesday 10 August 2011, 01:18 AM
به نظرم توی این ترانه همه چیز معمولی و البته تقریبا بدون اشکال پیش میره. مصرع کلیدی این ترانه مصرع آخر هستش.
بیشتر زیبایی این ترانه به همین مصرع آخر هست . به نظرم توی آهنگی که خونده شده خیلی بد از ترانه استفاده کردن. همه ی زیبایی ترانه به این بود که مخاطب رو در انتظار این بگذاره که امروز چی بوده چی شده و در آخر با افسوس( افسوس مفهوم پر کاربردیه در پایان بندی) بگه امروز خطا کردی. اونوقت توی آهنگ همون اول میاد میگه امروز خطا کردی و اصلا این مصرع کلیدی گم میشه بین مصرع های دیگه.
-------------------------------------
آره بهتره که ترانه هایی که انتخاب میکنیم برا نقد پراکنده نباشه و به ترتیب ترانه سراها پیش بریم،منظم تر میشه.
ببین بحث دو نفره فایده ای نداره.الان یه چهار نفر باید باشن که با این نظر من مخالفت کنن. اگه موافقی یه تاپیک با عنوان نقد ترانه بزنیم که بقیه هم شرکت کنند.اگه توی قسمت تاپیک های به روز شده بیاد بقیه هم شرکت میکنن. موافقی؟

digilap
Wednesday 10 August 2011, 07:49 AM
آره موافقم!

کجا این تاپیک رو باز کنیم در همین قسمتی که این تاپیک هست؟ یعنی بخش عمومی شعر و ترانه؟

شاد باشید و بدرود

alireza_jafarian
Wednesday 10 August 2011, 10:23 AM
نمیدونم این مشکله سایته یا عمدا این کارو کردن ، توی بعضی قسمت ها که تاپیک میزنی مثل اینجا که شما زدی،تاپیک توی صفحه اصلی نشون داده نمیشه.
حالا شما یه بار دیگه توی همون قسمت ترانه امتحان کنید اگه نشد مجبور میشیم توی موضوع های بی ربط بازش کنیم.
منتظرم ، اگه مشکلی بود بگید من انجامش میدم.