PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره با شعر خودتون !!



Sohrab Iwis
Friday 27 April 2012, 10:06 PM
درود

همونطور که از اسم این تاپیک مشخص هست میخوایم اونایی که گاهی دلشون میگیره و شعر یا ترانه مینویسن رو دور هم جمع کنیم و یه مشاعره داشته باشیم

قوانین هم این باشه که تکراری نباشه و با آخرین حرف بیت یا مصرع یا ترانه ی قبلی بیت یا شعر بعدی شروع بشه ... اولیش رو هم خودم شروع میکنم

با اجازه ی اساتید ...

سرد - کمی گرم - گیج شدم
آن آب روان که از کوه روان شد
مرا با خود برد -- کشت -- پیر شدم
--
سهراب
--
(م) شروع بعدی باشه و همینطوری ادامه ...

taal
Sunday 29 April 2012, 09:27 AM
منم آن شکسته تاری که توام نمی نوازی
به صدای زخمه ای چون نفس تو آزمندم

Brilliant
Monday 30 April 2012, 09:19 PM
مرگ دستش را بسویم دراز میکند
مرا به رقص می خواند
دستش را میگیرم
گرگ زیبا هنوز لبخند میزند

taal
Monday 30 April 2012, 11:02 PM
داستان دلکم گوش نکردی هرگز
وه چه زیبا سخنی از دل چون سنگ ات داشت.

Brilliant
Tuesday 1 May 2012, 12:42 PM
تا میان چین های دامنت
بیابم رنگ چشمانی راکه
هیچ وقت نفهمیدم چه رنگیست

taal
Sunday 13 May 2012, 08:42 AM
تصویرتو در سیاهی چشمانم موج میزد...
وسیاهی آن در دل تو ...
چه عاجزانه دست به سویت دراز میکردم,
وچه مغرورانه نگاه از من بر میداشتی...
وبازهم غرق در سیاهی می شدی..
91/2/24

morteza3164
Wednesday 16 May 2012, 12:44 AM
یک قدم سویم بیا تا من بگویم راز دل



فاش گویم درغزل پیوسته در اسرار زدی

amirhaafez
Wednesday 13 November 2013, 11:22 AM
یک نفر را دیدم
برق چشمانش اما
کورم کرد

shahparak
Wednesday 13 November 2013, 10:46 PM
دیوارها همه مرا می شناسند
من صاحب آن شعرهای ناتمامم
که دستهای دل تنگم
روی سختی دیوار می نوشت
یادت می آید؟

morteza3164
Friday 15 November 2013, 11:44 AM
در آتش عشقت اثر از مهر و وفا نيست پروانه جان را به سر شعله رها نيست (بداهه)

shahparak
Saturday 16 November 2013, 05:13 PM
تنها تو را به یاد می سپارم

تویی که بال هایت سفید است

و طراوت باران را درنگاهت داری

برگها در دامن باد فرو می ریزند

و من

تو را و خودم را

به یاد می آورم

sarveazad
Friday 22 November 2013, 11:48 AM
مگر هر کس نخورد حاصل کشت کرده خویش/
من چه کشتم،همه دم رنج و ستم شد حاصل؟/

shahparak
Friday 22 November 2013, 01:51 PM
لانه ی بلبل به روی شانه ام مستور نیست
بلبلت را خانه دادم ، من خریدار توام

حال سوداگر ببین از بهر بیعی آمده
گرچه من مالی ندارم ، لیک دلدار توام

morteza3164
Friday 22 November 2013, 03:30 PM
من دوست دارمت گل نازم غرور چرا

گلبرگ باز كن تو به رويم عبور چرا

بنشين و عاشقانه به احساس من نگر

من باغبان مهر تو هستم حـرور چرا

shahparak
Friday 22 November 2013, 03:35 PM
ای بانی مهر خدا یادم مبر یادم بمان
تا هر چه عشقست در زمین اویزه ی دلها کنم
خواهم که جانم بهر تو ارم به تحفه ور کمست
هستی ز بنیان بر کنم قربان برت جانها کنم

feedback
Friday 7 February 2014, 07:38 PM
من ان مرغم که بی صیاد افتادم میان دام
چه سور ار ناله ها سازم چکار اید پر و بالم
بیابان ناله گر سازد تنش خشکیده بی باران
و لیکن من چرا نالم که خشکیدست اقبالم

- - - Updated - - -

مصرع دوم سور اشتباه نوشته شد
سود درست است. عذر

morteza3164
Saturday 8 February 2014, 10:51 AM
من صبوری کنم و باده مستانه خورم


مشفق عشقم و الیاس بدان نام من است

feedback
Saturday 8 February 2014, 02:19 PM
تا تو را دیدم شوکه گردیدم
شوکه گردیدم تا تو را دیدم
گل بدی من ابر فاصله بسیار
اخرت دیدم بسکه باریدم
(بداهه )

morteza3164
Sunday 9 February 2014, 11:02 AM
تا تو را دیدم شوکه گردیدم
شوکه گردیدم تا تو را دیدم
گل بدی من ابر فاصله بسیار
اخرت دیدم بسکه باریدم
(بداهه )

مرا با شعر خود ديوانه و مست غزل كردي
ببار بر شعر من اينك تو اي گردش ناهنگام

feedback
Sunday 9 February 2014, 01:59 PM
مرا با شعر خود ديوانه و مست غزل كردي
ببار بر شعر من اينك تو اي گردش ناهنگام

من از دیوانگی و مستیت در خود نمی گنجم
به پیش شعر تو بنیان ابر بارشم اتمام

morteza3164
Monday 10 February 2014, 10:09 AM
من از دیوانگی و مستیت در خود نمی گنجم
به پیش شعر تو بنیان ابر بارشم اتمام

مرا با گردش اوصاف وهم انگيز اين دنيا
مرو تنها نذار در بي كسي اي ابرك تنها
(بداهه تقديم به شما)

feedback
Monday 10 February 2014, 10:29 AM
مرا با گردش اوصاف وهم انگيز اين دنيا
مرو تنها نذار در بي كسي اي ابرك تنها
(بداهه تقديم به شما)

امان زین روزگار پر هیاهو ای گل بی تا
که عجز اورده با تنها گزینی جمله ما را

morteza3164
Monday 10 February 2014, 11:03 AM
امان زین روزگار پر هیاهو ای گل بی تا
که عجز اورده با تنها گزینی جمله ما را

اگر ما جمله تنهايم نشان غيرت ما است
چو روح پاك نازيبد به هر خس روبرو باشد
بداهه

feedback
Monday 10 February 2014, 11:20 AM
دوباره نیک فرمودی دوباره در فشان کردی
چه زیبا ای رفیقم حق مطلب رابیان کردی
چو روح پاک نازیبد به هر خس روبرو باشد
تماشای دو روح پاک با هم این نکو باشد

leilyruzbahany
Tuesday 11 February 2014, 11:00 AM
دل آرامــــــی و از نامت عیان است
همه دلها سر کویـــــــت روان است
روان تا درهوایت جان بگــــــــــــیرند
سپس درپیش چــــشمانت بمیرند...
"این شعرو به مناسبت زاد روز دوستم دلارام بهش هدیه کردم"

feedback
Tuesday 11 February 2014, 02:28 PM
دگر از زندگی بی هیجان خسته شدم
شده ام بی کس و پژمرده زبان خسته شدم
نه تحرک به حیاتم نه توقف ز ممات
ز گذاری که مرا هست زیان خسته شدم

morteza3164
Sunday 16 February 2014, 09:42 AM
ما از آن روز كه از جانب يار ترد شديم
دل بكنديم و از اين عمر گران سرد شديم
بداهه

feedback
Monday 17 February 2014, 01:04 PM
مرنجانید مستان را که ایشان
غمی دارند از انظار پنهان
ز بس غمها هجوم عام کردند
به مستی روی اوردند اینسان
بداهه

morteza3164
Wednesday 19 February 2014, 10:13 AM
نمي بينم دگر حتي به چشمانم اميدي نيست

تو نور ديده اي عشقم بيا مارا تو بينا كن