PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : هارمونی موسیقی ایرانی



hosseinmozafar
Friday 4 May 2012, 12:39 AM
سلام
میدونیم که موسیقی ایرانی مانند موسیقی غربی دارای هارمونی هستش و قابلیت چندصدایی شدن رو داره اما قواعد هارمونی در موسیقی ایرانی با هارمونی غربی متفاوته!
میخواستم دوستان بیان و اطلاعاتشون رو در اختیار دیگران بذارن!
ممنون

abcdefghijklmnop
Friday 4 May 2012, 05:45 PM
سلام.اگه امكان داره اول يه توضيحي بديد كه اصلا هارموني يعني چي.تا ما بتونيم بيشتر استفاده ببريم.
سپاس

hosseinmozafar
Friday 4 May 2012, 10:23 PM
سلام مخلصم.
هارمونی یعنی هماهنگی
ببینید اگه بخوام ساده بگم ما توی موسیقی غربی بر اساس یه فواصل خاص هارمونی داریم مثلا میگیم فاصله ی پنجم درست یه فاصله ی مطلوبه و خوش صداست و اگه مثلا همراه با نت دو نت سل نواخته بشه این دو نت با هم هماهنگی دارن و خوش صدا میشه. حالا توی موسیقی ایرانی هم هارمونی داریم که قواعدش متفاوته!
اینو خیلی مختصر گفتم نمیدونم تونستم منظور رو برسونم یا نه؟

hosseinmozafar
Saturday 5 May 2012, 09:39 PM
سلام !
ارادتمندم جناب هادیان!
ممنون از همدلیتون :)

abcdefghijklmnop
Sunday 6 May 2012, 11:55 AM
سلام.ممنون از توضيحتون.فكر مي‌كنم يه جور مثل اكثر كار هاي آقاي قمصري باشه كه معمولا همزمان سازهاي آرشه اي يه نت خاص رو اجرا مي‌كنن و ساز هاي زهي يه نت ديگه.درسته؟

hosseinmozafar
Sunday 6 May 2012, 02:17 PM
سلام.ممنون از توضيحتون.فكر مي‌كنم يه جور مثل اكثر كار هاي آقاي قمصري باشه كه معمولا همزمان سازهاي آرشه اي يه نت خاص رو اجرا مي‌كنن و ساز هاي زهي يه نت ديگه.درسته؟

آره آقای قمصری به نظرم به زیبایی از قواعد هارمونی و کنترپوان در موسیقی ایرانی استفاده میکنن و به موسیقی حجم میدن و موسیقی رو از حالت تک خطی که 40 رقم ساز میشینن و همه یه چیز میزنن ، خارج کردن...
البته باز خود سازهای کششی هرکدوم یه چیز جدا میزنن و همه یه چیز نمیزنن. واسه مضرابی ها هم همینطور...

hosseinmozafar
Sunday 6 May 2012, 02:18 PM
در واقع اون کارها رو اجراهای تنظیمی یا پارتیتور میگویند که برای هر ساز پارت مشخص و متمایز با باقی سازها نوشته میشه که از مباحث هارمونی و کنترپوان در اون استفاده میشه!

ولی خب بحث ما فعلا اینه که تعریفی از هارمونی داشته باشیم و چون که مبحث آکورد شناسی از مباحث پایه ای هارمونی هست فکر میکنم بهتره از آکوردها شروع کنیم! که البته باید این آکوردها برای موسیقی ایرانی تعریف بشه!

انشالله یه کم جلوتر رفتیم میتونیم بعنوان مثال تیکه هایی از ملودیهای معروف رو با استفاده از هارمونیزاسیون تنظیم کنیم!

بسیار موافقم جناب هادیان عزیز...

abcdefghijklmnop
Sunday 6 May 2012, 06:28 PM
ايشون يه كتاب هم به نام هارموني موسيقي ايراني دارن.اگه خواستيد از اون كتاب هم ميتونيد استفاده كنيد.

hosseinmozafar
Sunday 6 May 2012, 08:11 PM
ايشون يه كتاب هم به نام هارموني موسيقي ايراني دارن.اگه خواستيد از اون كتاب هم ميتونيد استفاده كنيد.

آره امروز منتشر شد!
قطعا کتاب به درد بخوریه چون ایشون سواد بالایی دارن توی این زمینه.

hosseinmozafar
Tuesday 8 May 2012, 10:44 AM
جناب هادیان اگه لطف کنید بحث رو راه بندازید ممنون میشم :)

hosseinmozafar
Wednesday 16 May 2012, 09:07 PM
ای بابا همه رفتن که...

korutzer
Sunday 10 June 2012, 06:13 PM
سلام
میدونیم که موسیقی ایرانی مانند موسیقی غربی دارای هارمونی هستش و قابلیت چندصدایی شدن رو داره اما قواعد هارمونی در موسیقی ایرانی با هارمونی غربی متفاوته!
میخواستم دوستان بیان و اطلاعاتشون رو در اختیار دیگران بذارن!
ممنون

موسیقی ایرانی اصلا هارمونی نداره
چون یکی از شروط موسیقی ایرانی بودن هارمونی نداشتن ان است
اگر میبینید موسیقی چند صدایی است اون موسیقی سنتی ایرانی نیست چون این موسیقی 1 خطی میباشد
کاربرد قوانین هارمونی در موسیقی ایران (منظور موسیقی ملی و سنتی میباسد نه پاپ و...) عجیبه:am

mohammadshojaee
Sunday 10 June 2012, 09:10 PM
به موسیقی ایرانی مثل بقیه موسیقی های شرقی میگن موسیقی هتروفونی یعنی همه یک ملودی و نت رو میزنن با کمی تغییر در سازهای دیگه.
البته این بیشتر در موسیقی قدیم ایران درسته چون الان واقعا آهنگ سازهای بزرگی ایران داره و هارمونی تو موسیقی ایران از اهمیت خیلی زیادی برخورداره.

r_a_m_i_n
Sunday 10 June 2012, 10:56 PM
به موسیقی ایرانی مثل بقیه موسیقی های شرقی میگن موسیقی هتروفونی یعنی همه یک ملودی و نت رو میزنن با کمی تغییر در سازهای دیگه.
البته این بیشتر در موسیقی قدیم ایران درسته چون الان واقعا آهنگ سازهای بزرگی ایران داره و هارمونی تو موسیقی ایران از اهمیت خیلی زیادی برخورداره.

موسیقی ایرانی علاوه بر هتروفونیک.. .....مونوفونیک هم هست.....
.هتروفونیک که میشه فقط جواب آواز

mohammadshojaee
Sunday 10 June 2012, 11:22 PM
موسیقی ایرانی علاوه بر هتروفونیک.. .....مونوفونیک هم هست.....
.هتروفونیک که میشه فقط جواب آواز

موسیقی قدیم ایران کلا مونوفونیک بوده من یه کلیپ از لطفی و معتمدی دارم که خیلی وقت پیش اجرا کردن همراه با 20 نفر دیگه جالبه کلا همه دارن یچی میزنن.
هارمونی هیچ جایگاهی نداشته
ولی استاد های بزرگی مثل علیزاده. شعاری و حتی قمصری هم الان کاراشون واقعا فرق کرده و نشون از پیشرفت (نچندان بزرگ) توی موسیقی ایرانیه.
راجع به هتروفونی نمیشه گفت جواب آواز در واقع بافتیه که توی اون تمام اجرا کنندگان یه ملودی اصلی رو به گونه های مختلف که تفاوتشون فقط توی تزیین و ریتمشه اجرا میکنن.
که بیشتر هم توی موسیقیای شرقی میتونی ببینی:10:

r_a_m_i_n
Monday 11 June 2012, 02:58 PM
موسیقی قدیم ایران کلا مونوفونیک بوده من یه کلیپ از لطفی و معتمدی دارم که خیلی وقت پیش اجرا کردن همراه با 20 نفر دیگه جالبه کلا همه دارن یچی میزنن.
هارمونی هیچ جایگاهی نداشته
ولی استاد های بزرگی مثل علیزاده. شعاری و حتی قمصری هم الان کاراشون واقعا فرق کرده و نشون از پیشرفت (نچندان بزرگ) توی موسیقی ایرانیه.
راجع به هتروفونی نمیشه گفت جواب آواز در واقع بافتیه که توی اون تمام اجرا کنندگان یه ملودی اصلی رو به گونه های مختلف که تفاوتشون فقط توی تزیین و ریتمشه اجرا میکنن.
که بیشتر هم توی موسیقیای شرقی میتونی ببینی:10:

بله
موسیقی ما در واقع یک بخشه که میشه همون مونوفونیک
در مورد هتروفونیک ..در این موسیقی معمولا بخش اصلی ملودی صدای خواننده هست و بخش فرعی یک ساز هست که ملودی خواننده رو با کمی تاخیر تکرار میکنه.....که این نوع بافت توی موسیقی مشرق زمین و بیشتر در موسیقی ایرانی پیدا میشه که به اصطلاح خودمون میگیم جواب آواز

mohammadshojaee
Monday 11 June 2012, 08:29 PM
بله
موسیقی ما در واقع یک بخشه که میشه همون مونوفونیک
در مورد هتروفونیک ..در این موسیقی معمولا بخش اصلی ملودی صدای خواننده هست و بخش فرعی یک ساز هست که ملودی خواننده رو با کمی تاخیر تکرار میکنه.....که این نوع بافت توی موسیقی مشرق زمین و بیشتر در موسیقی ایرانی پیدا میشه که به اصطلاح خودمون میگیم جواب آواز

آره به اصطلاح خودمون سازو آواز محسوب میشه.
فقط دوست عزیز دچار اشتباه نشید تعریف هتروفونی یچیز دیگه است اینی که میگین توی موسیقی غرب یچیز تو مایه های فرم فوگ که البته با تشبهات خیلی کم میشه گفت شبیه ساز و آواز خودمونه
ولی هتروفونی در واقع یه نوع بافت موسیقی محسوب میشه که الان اکثرا موسیقی شرق همینطوریه.
جواب آوازی که میگین فرق میکنه با ملودی اصلی همراه با تزیینات ریتمیک و غیره.
باز بهتره تحقیق کنید تا اشتباه نشه.:30:

r_a_m_i_n
Monday 11 June 2012, 09:56 PM
آره به اصطلاح خودمون سازو آواز محسوب میشه.
فقط دوست عزیز دچار اشتباه نشید تعریف هتروفونی یچیز دیگه است اینی که میگین توی موسیقی غرب یچیز تو مایه های فرم فوگ که البته با تشبهات خیلی کم میشه گفت شبیه ساز و آواز خودمونه
ولی هتروفونی در واقع یه نوع بافت موسیقی محسوب میشه که الان اکثرا موسیقی شرق همینطوریه.
جواب آوازی که میگین فرق میکنه با ملودی اصلی همراه با تزیینات ریتمیک و غیره.
باز بهتره تحقیق کنید تا اشتباه نشه.:30:

مطالبی که گفتم دقیقا برگرفته از کتاب سرایش نوشته ی حسین مهرانی هست... صفحه ی 323

mohammadshojaee
Monday 11 June 2012, 10:15 PM
مطالبی که گفتم دقیقا برگرفته از کتاب سرایش نوشته ی حسین مهرانی هست... صفحه ی 323
احتمالا با یه دیدگاه کلی نگاه کرده به این بافت موسیقی.
شباهت هایی هست ولی کاملا اشتباه که ساز و آواز رو شبیه به این بافت دونستن.
توی کتاب درک و دریافت موسیقی (راجر کیمی ین) صفحه 838 میتونین پیدا کنید تعریف کلی بافت و این نوع بافت.
در کتاب خلاقیت موسیقی (کیوان جعفری نژاد) هم به همین مطلب اشاره شده. صفحه هاب آخر کتاب. تعاریف فرم.

r_a_m_i_n
Tuesday 12 June 2012, 09:12 AM
احتمالا با یه دیدگاه کلی نگاه کرده به این بافت موسیقی.
شباهت هایی هست ولی کاملا اشتباه که ساز و آواز رو شبیه به این بافت دونستن.
توی کتاب درک و دریافت موسیقی (راجر کیمی ین) صفحه 838 میتونین پیدا کنید تعریف کلی بافت و این نوع بافت.
در کتاب خلاقیت موسیقی (کیوان جعفری نژاد) هم به همین مطلب اشاره شده. صفحه هاب آخر کتاب. تعاریف فرم.
بله اما آقای کیمی ین هم توضیح شفاف و کاملی در مورد تتروفونیک ندادند....همین الان نگاه کردم....در تعریف بافتها که اصلا اسمشو نیاوردند و فقط همون صفحه که گفتید یک اشاره ی کوچیک کردن

mohammadshojaee
Tuesday 12 June 2012, 12:21 PM
بله اما آقای کیمی ین هم توضیح شفاف و کاملی در مورد تتروفونیک ندادند....همین الان نگاه کردم....در تعریف بافتها که اصلا اسمشو نیاوردند و فقط همون صفحه که گفتید یک اشاره ی کوچیک کردن
اگه کلا این کتاب رو خونده باشین میبینین کلا همه ی توضیح هاشون شبیه به اشاره ی کوچیکه ولی کامل باز باید تحقیق کرد.
درود.

korutzer
Tuesday 12 June 2012, 01:08 PM
سلام
با عرض معذرت هر دو شما دوستان کمی در اشتباه هستید
من دانشجوی موسیقی جهانی و دیپلم موسیقی هستم
متاصفانه چون کتابها بطور خلاصه توضیح میدن ادم یکم گمراه میشه
موسیقی ایران منوفونیک است و منوفونیک یعنی تک صدایی
اما هتروفونی اصلا جواب اواز و این چیزها نیست و به معنی اجرای یک خط ملودی با همه سازها با کمی زینت و این چیزها هم نیست
هتروفونی یعنی صدایی که توسط سیمهای واخوان در سازهایی مانند سنتور و سه تار سیتار و غیره به وجود می اید تقریبا صدای وزوز که با لرزش سیمهای مجاور سیم اصلی به وجود می اید
این توضیح برگرفته از توضیحات استاد دکتر هما سادات افسری در کلاس دانشکاه بود
لازم به ذکر است که ایشون 2 مدرک دکتری و یک کارشناسی ارشد دارند و تقریبا 60 درصد کتابها رو قبول ندارند و معتقدند که اشتباه نوشته شده اند.

tabass
Wednesday 29 May 2013, 10:51 AM
چي شد الان ؟
:17::17::17:

korutzer
Tuesday 4 June 2013, 04:25 PM
چي شد الان ؟:17::17::17:چی چی شد؟؟؟

tabass
Saturday 8 June 2013, 12:32 PM
هتروفوني کدوم يک از اين تعاريف شد!:17:

korutzer
Monday 10 June 2013, 12:22 AM
هتروفوني کدوم يک از اين تعاريف شد!:17:

سلام
هتروفونی یعنی صدایی که توسط سیمهای واخوان در سازهایی مانند سنتور و سه تار سیتار و غیره به وجود می اید تقریبا صدای وزوز که با لرزش سیمهای مجاور سیم اصلی به وجود می اید

yohanovic
Monday 10 June 2013, 03:33 PM
سلام
با عرض معذرت هر دو شما دوستان کمی در اشتباه هستید
من دانشجوی موسیقی جهانی و دیپلم موسیقی هستم
متاصفانه چون کتابها بطور خلاصه توضیح میدن ادم یکم گمراه میشه
موسیقی ایران منوفونیک است و منوفونیک یعنی تک صدایی
اما هتروفونی اصلا جواب اواز و این چیزها نیست و به معنی اجرای یک خط ملودی با همه سازها با کمی زینت و این چیزها هم نیست
هتروفونی یعنی صدایی که توسط سیمهای واخوان در سازهایی مانند سنتور و سه تار سیتار و غیره به وجود می اید تقریبا صدای وزوز که با لرزش سیمهای مجاور سیم اصلی به وجود می اید
این توضیح برگرفته از توضیحات استاد دکتر هما سادات افسری در کلاس دانشکاه بود
لازم به ذکر است که ایشون 2 مدرک دکتری و یک کارشناسی ارشد دارند و تقریبا 60 درصد کتابها رو قبول ندارند و معتقدند که اشتباه نوشته شده اند.
ببخشید اما اون چیزی که استادتان گفته هتروفونی نیست ....به اون Sympathetic resonance میگن .


- - - Updated - - -


سلام
هتروفونی یعنی صدایی که توسط سیمهای واخوان در سازهایی مانند سنتور و سه تار سیتار و غیره به وجود می اید تقریبا صدای وزوز که با لرزش سیمهای مجاور سیم اصلی به وجود می اید
اگه استاد شما دو کلمه english va latin بلد بود .این اشتباه را نمی کرد

korutzer
Monday 10 June 2013, 09:43 PM
ببخشید اما اون چیزی که استادتان گفته هتروفونی نیست ....به اون Sympathetic resonance میگن . - - - Updated - - -اگه استاد شما دو کلمه english va latin بلد بود .این اشتباه را نمی کرد مطمعن باشید استاد من صد برابر بیشتر از شما زبان میدونندکتر افسری به 4 زبان فرانسه ایتالیایی اینگلیسی و عربی تسلط کامل دارن پیشنهاد میکنم قبل از اینکه حرفی از روی عصبانیت بزنید یکم تو همین اینترنت در مورد ایشون تحقیق کنید اونوقت خودتون میفهمید این حرفتون چقدر خنده داره.

- - - Updated - - -


ببخشید اما اون چیزی که استادتان گفته هتروفونی نیست ....به اون Sympathetic resonance میگن . - - - Updated - - -اگه استاد شما دو کلمه english va latin بلد بود .این اشتباه را نمی کرد مطمعن باشید استاد من صد برابر بیشتر از شما زبان میدونندکتر افسری به 4 زبان فرانسه ایتالیایی اینگلیسی و عربی تسلط کامل دارن پیشنهاد میکنم قبل از اینکه حرفی از روی عصبانیت بزنید یکم تو همین اینترنت در مورد ایشون تحقیق کنید اونوقت خودتون میفهمید این حرفتون چقدر خنده داره.

yohanovic
Monday 10 June 2013, 10:44 PM
آقا طرف دکتر باشه یعنی هیچ وقت اشباه نمیکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شما اینو بخون
Sympathetic resonance or sympathetic vibration (You can see links before reply) is a harmonic (You can see links before reply) phenomenon wherein a formerly passive string or vibratory body responds to external vibrations to which it has a harmonic likeness. The classic example is demonstrated with two similar tuning-forks of which one is mounted on a wooden box. If the other one is struck and then placed on the box, then muted, the un-struck mounted fork will be heard. In similar fashion, strings will respond to the external vibrations of a tuning-fork when sufficient harmonic relations exist between the respective vibratory modes. A unison or octave will provoke the largest response as there is maximum likeness in vibratory motion. Other links through shared resonances occur at the fifth and, though with much less effect, at the major third. The principle of sympathetic resonance has been applied in musical instruments from many cultures and times. Apart from the basic principle at work on instruments with many undamped strings, such as harps, flutes, guitars and pianos with the dampers raised, other instruments are fitted with extra choirs of sympathetic strings (You can see links before reply), which respond with a silvery halo to the tones played on the main strings

r_a_m_i_n
Tuesday 11 June 2013, 07:36 PM
مطمعن باشید استاد من صد برابر بیشتر از شما زبان میدونندکتر افسری به 4 زبان فرانسه ایتالیایی اینگلیسی و عربی تسلط کامل دارن پیشنهاد میکنم قبل از اینکه حرفی از روی عصبانیت بزنید یکم تو همین اینترنت در مورد ایشون تحقیق کنید اونوقت خودتون میفهمید این حرفتون چقدر خنده داره.

- - - Updated - - -

مطمعن باشید استاد من صد برابر بیشتر از شما زبان میدونندکتر افسری به 4 زبان فرانسه ایتالیایی اینگلیسی و عربی تسلط کامل دارن پیشنهاد میکنم قبل از اینکه حرفی از روی عصبانیت بزنید یکم تو همین اینترنت در مورد ایشون تحقیق کنید اونوقت خودتون میفهمید این حرفتون چقدر خنده داره.

آقا ی عزیز.....من ادعایی ندارم....اما هرگز اینقدر مطمئن حرف نمیزنم.....اینکه کسی 60 درصد کتابهارو قبول نداشته باشه که هنر نیست...اتفتقا در آینده یاد خواهید گرفت که هرچه بزرگتر بشوید ( از لحاظ موسیقایی عرض میکنم ) کمتر از دیگران ایراد میگیرید....چون نصف این ایرادها برای خود بزرگ نمایی هست........ من اگه اسم اساتیدی که پیششون کار کردم رو بیارم ...مطمئنا شما روتون نمیشه اسم استادتون رو بیارید........تهران بزرگه...و پر از اساتید کله گنده...........پس اینکه بیای بگی من راست میگم چون استادم فلانیه...اصلا قابل قبول نیست

- - - Updated - - -


مطمعن باشید استاد من صد برابر بیشتر از شما زبان میدونندکتر افسری به 4 زبان فرانسه ایتالیایی اینگلیسی و عربی تسلط کامل دارن پیشنهاد میکنم قبل از اینکه حرفی از روی عصبانیت بزنید یکم تو همین اینترنت در مورد ایشون تحقیق کنید اونوقت خودتون میفهمید این حرفتون چقدر خنده داره.

- - - Updated - - -

مطمعن باشید استاد من صد برابر بیشتر از شما زبان میدونندکتر افسری به 4 زبان فرانسه ایتالیایی اینگلیسی و عربی تسلط کامل دارن پیشنهاد میکنم قبل از اینکه حرفی از روی عصبانیت بزنید یکم تو همین اینترنت در مورد ایشون تحقیق کنید اونوقت خودتون میفهمید این حرفتون چقدر خنده داره.

آقا ی عزیز.....من ادعایی ندارم....اما هرگز اینقدر مطمئن حرف نمیزنم.....اینکه کسی 60 درصد کتابهارو قبول نداشته باشه که هنر نیست...اتفتقا در آینده یاد خواهید گرفت که هرچه بزرگتر بشوید ( از لحاظ موسیقایی عرض میکنم ) کمتر از دیگران ایراد میگیرید....چون نصف این ایرادها برای خود بزرگ نمایی هست........ من اگه اسم اساتیدی که پیششون کار کردم رو بیارم ...مطمئنا شما روتون نمیشه اسم استادتون رو بیارید........تهران بزرگه...و پر از اساتید کله گنده...........پس اینکه بیای بگی من راست میگم چون استادم فلانیه...اصلا قابل قبول نیست

korutzer
Tuesday 11 June 2013, 11:23 PM
آقا ی عزیز.....من ادعایی ندارم....اما هرگز اینقدر مطمئن حرف نمیزنم.....اینکه کسی 60 درصد کتابهارو قبول نداشته باشه که هنر نیست...اتفتقا در آینده یاد خواهید گرفت که هرچه بزرگتر بشوید ( از لحاظ موسیقایی عرض میکنم ) کمتر از دیگران ایراد میگیرید....چون نصف این ایرادها برای خود بزرگ نمایی هست........ من اگه اسم اساتیدی که پیششون کار کردم رو بیارم ...مطمئنا شما روتون نمیشه اسم استادتون رو بیارید........تهران بزرگه...و پر از اساتید کله گنده...........پس اینکه بیای بگی من راست میگم چون استادم فلانیه...اصلا قابل قبول نیست- - - Updated - - - آقا ی عزیز.....من ادعایی ندارم....اما هرگز اینقدر مطمئن حرف نمیزنم.....اینکه کسی 60 درصد کتابهارو قبول نداشته باشه که هنر نیست...اتفتقا در آینده یاد خواهید گرفت که هرچه بزرگتر بشوید ( از لحاظ موسیقایی عرض میکنم ) کمتر از دیگران ایراد میگیرید....چون نصف این ایرادها برای خود بزرگ نمایی هست........ من اگه اسم اساتیدی که پیششون کار کردم رو بیارم ...مطمئنا شما روتون نمیشه اسم استادتون رو بیارید........تهران بزرگه...و پر از اساتید کله گنده...........پس اینکه بیای بگی من راست میگم چون استادم فلانیه...اصلا قابل قبول نیست خواهش میکنم از اینکه گفتم در اشتباه هستید عصبانی نشید . زیرا خنده بر هر درد بی درمان دواست مطمعنا اساتید شما خیلی کوچکتر از استاد کمال پور تراب و استاد همایون رحیمیان و دکتر افسری و کلارا بکوچاوا هستند که از اساتید بنده بوده و هستند.شایدم شما راست بگید . به سازتون که نمیاد. تحصیلات موسیقی هم که اصلا ندارید . به هر حال امید به خدا . ایشالا همه موفق میشیم

r_a_m_i_n
Wednesday 12 June 2013, 11:21 AM
خواهش میکنم از اینکه گفتم در اشتباه هستید عصبانی نشید . زیرا خنده بر هر درد بی درمان دواست مطمعنا اساتید شما خیلی کوچکتر از استاد کمال پور تراب و استاد همایون رحیمیان و دکتر افسری و کلارا بکوچاوا هستند که از اساتید بنده بوده و هستند.شایدم شما راست بگید . به سازتون که نمیاد. تحصیلات موسیقی هم که اصلا ندارید . به هر حال امید به خدا . ایشالا همه موفق میشیم
خب فکر میکنم از اساتید فقط اسمشون رو یاد گرفتید نه خصوصیات اخلاقیشون رو....یعنی محسن الهامیان کوچیکتر از پورتراب و رحیمیانه؟ یا مثلا حمیدرضا دیبازر که عضو هیئت علمی دانشگاه تهرانه اشتباه میگه که موسیقی ایرانی هتروفونیه؟..اونوقت شما درست میگی؟منظورت همون رحیمیانه که هیچکدوم از کاپریس ها رو نمیتونه بزنه...و وقتی در مسابقات ویلون نوازی در اروپا شرکت کرد ..4 میزان که زد بهش گفتند دیگه نزن؟؟ یا منظورت همون پورترابه که آلزایمر داره و کلاسهارو تو دانشگاه اشتباهی میرفت سر یک کلاس دیگه؟
من از اینکه اینارو گفتم هدفم کوچک شمردن اساتید نیست...چون اصلا در این حد نیستم..اما خب بعضی حقایقو نباید در مکان عمومی گفت...که ما گفتیم
اما آفرین به شما که تحصیلات موسیقی دارید...راستی میدونستی آمار نشون داده که تعداد نوازنده و اهنگساران خوبی که رشته هایی غیر از موسیقی تحصیل کردن در کشورمون بیشتر از کسانیه که رشته ی موسیقی درس خوندن؟
بهر روی هرکس نظری داره....من نمیخواستم اینجا نظری بدم...اما چون دیدم چندبار با این قاطعیت اومدید از استادتون گفتید گفتم نظری بدم...وگرنه من از روی منابعی که گفتم عرض کردم نظرم رو....و هیچوقت نمیام بگم : چون استادم گفته پس حرف من درسته....

korutzer
Wednesday 12 June 2013, 12:37 PM
خب فکر میکنم از اساتید فقط اسمشون رو یاد گرفتید نه خصوصیات اخلاقیشون رو....یعنی محسن الهامیان کوچیکتر از پورتراب و رحیمیانه؟ یا مثلا حمیدرضا دیبازر که عضو هیئت علمی دانشگاه تهرانه اشتباه میگه که موسیقی ایرانی هتروفونیه؟..اونوقت شما درست میگی؟منظورت همون رحیمیانه که هیچکدوم از کاپریس ها رو نمیتونه بزنه...و وقتی در مسابقات ویلون نوازی در اروپا شرکت کرد ..4 میزان که زد بهش گفتند دیگه نزن؟؟ یا منظورت همون پورترابه که آلزایمر داره و کلاسهارو تو دانشگاه اشتباهی میرفت سر یک کلاس دیگه؟ من از اینکه اینارو گفتم هدفم کوچک شمردن اساتید نیست...چون اصلا در این حد نیستم..اما خب بعضی حقایقو نباید در مکان عمومی گفت...که ما گفتیماما آفرین به شما که تحصیلات موسیقی دارید...راستی میدونستی آمار نشون داده که تعداد نوازنده و اهنگساران خوبی که رشته هایی غیر از موسیقی تحصیل کردن در کشورمون بیشتر از کسانیه که رشته ی موسیقی درس خوندن؟بهر روی هرکس نظری داره....من نمیخواستم اینجا نظری بدم...اما چون دیدم چندبار با این قاطعیت اومدید از استادتون گفتید گفتم نظری بدم...وگرنه من از روی منابعی که گفتم عرض کردم نظرم رو....و هیچوقت نمیام بگم : چون استادم گفته پس حرف من درسته.... اولا در مورد استاد عزیزتر از جانم جناب اقای رحیمیان. ایشون در دورانی که یک بچه دبیرستانی بودن چنتا از کاپریسهای پاگانینی رو به خوبی اجرا کردن اقای رحیمیان چند سال کانادا تحصیل کردن و کنسرتو ویلن دوورژاک رو با نوازنده و پروفسور ویرتوئز سالواتوره اکاردو کار کردن . جناب رحیمیان در حال حاضر رهبر ارکستر ملی و کنسرت مایستر ارکستر سمفونیک صدا و سیما هستند.من 3 سال هست که افتخار شاگردی ایشون رو دارم و ایشون رو بزرگترین استاد و معلم ویلن ایران میدونم. البته من قبلا شاگرد مازیار ظهیر الدینی و لیکا کاشیرسکایا و مارینا نیکولا اشویلی ووو.... بوده و اینطور نیست که اساتید دیگه رو ندیده باشم. استاد رحیمیان در میان اساتید ویلن ایران بزرگترین استادها رو داشتن. اون جریان مسابقه ویلن و اون داستانها رو هم که مطمعنا یجا شنیدید که زیاد جدی نمیگیرم. بعد هم شما که ویلنیست نیستید از کجا میدونید که اجرای کاپریس سخت تر از اجرای کنسرتو ویلن چایکوفسکی و مندلسون و دوورژاک و بروخ هست که کاپریس رو برای خودتون یه غول دست نیافتنی فرض کردید و بعنوان سخت ترین قطعه میشناسیدش؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مطمعنا نظر یک ویلنیست در مورد ویلن و اساتید ویلن که پیششون کار هم کرده معتبر تر و کارشناسی تر از یک نوازنده تار یا هر ساز دیگه ای در مورد ویلن هست. همونطور که میبینید من هیچوقت به خودم اجازه ندادم که بگم کیوان ساکت بهتر از هوشنگ ظریف و محمد رضا لطفی بهترین هست و ازین حرفا. چون سوادش رو ندارم و شاید اطلاعاتم در مورد تار در مقابل شما قطره است در مقابل دریا. استاد الهامیان که خدمتشون ارادت دارم و ایشون رو به هیچ وجه بزرگتر از استاد پورتراب نمیدونم و اصلا کوچکتر هم نیستن. اقای دیبازر هم که وقتی کنسرواتوار درس میخوندم استاد هارمونیم بود و معلم خوبی هستن البته نه در حد اساتید درجه یک مثل پور تراب و الهامیان و دکتر افسری. اقای دیبازر شاگرد اقای پورتراب هم بودن همینطور شاگرد استاد دکتر سادات افسری هم بودن ایشون. اما تعداد نوازندگانی که موسیقی نخوندن به دلیل این بیشتر هست که ظرفیت پذیرش دانشکده های موسیقی پایین هست و همونطور که میدونید هر کسی شانس موسیقی خوندن رو نداره... و ما هم در کشوری هستیم که اصلا به تحصیلات موسیقی و علم اصولی موسیقی توجهی نمیشه و به قول دکتر لوریس هویان تو ایران هر کس یه چوب پشمک گیر میاره میشه رهبر ارکستر. و هرکس که قشنگ ساز میزنه هم میشه نوازنده ارکستر سمفونیک. شما از دوستان با سواد و با تجربه این سایت هستید. خوب نیست که اینطور با هم بحث کنیم و وقت دوستایی که میان تا یچیزی یاد بگیرن و از وقتشون استفاده کنن رو با این حرفها بگیریم. تا همینجا هم از همه دوستان معذرت میخام که این بحث رو ادامه دادم و وقتتون رو گرفتم. موفق باشید.

- - - Updated - - -


خب فکر میکنم از اساتید فقط اسمشون رو یاد گرفتید نه خصوصیات اخلاقیشون رو....یعنی محسن الهامیان کوچیکتر از پورتراب و رحیمیانه؟ یا مثلا حمیدرضا دیبازر که عضو هیئت علمی دانشگاه تهرانه اشتباه میگه که موسیقی ایرانی هتروفونیه؟..اونوقت شما درست میگی؟منظورت همون رحیمیانه که هیچکدوم از کاپریس ها رو نمیتونه بزنه...و وقتی در مسابقات ویلون نوازی در اروپا شرکت کرد ..4 میزان که زد بهش گفتند دیگه نزن؟؟ یا منظورت همون پورترابه که آلزایمر داره و کلاسهارو تو دانشگاه اشتباهی میرفت سر یک کلاس دیگه؟ من از اینکه اینارو گفتم هدفم کوچک شمردن اساتید نیست...چون اصلا در این حد نیستم..اما خب بعضی حقایقو نباید در مکان عمومی گفت...که ما گفتیماما آفرین به شما که تحصیلات موسیقی دارید...راستی میدونستی آمار نشون داده که تعداد نوازنده و اهنگساران خوبی که رشته هایی غیر از موسیقی تحصیل کردن در کشورمون بیشتر از کسانیه که رشته ی موسیقی درس خوندن؟بهر روی هرکس نظری داره....من نمیخواستم اینجا نظری بدم...اما چون دیدم چندبار با این قاطعیت اومدید از استادتون گفتید گفتم نظری بدم...وگرنه من از روی منابعی که گفتم عرض کردم نظرم رو....و هیچوقت نمیام بگم : چون استادم گفته پس حرف من درسته.... اولا در مورد استاد عزیزتر از جانم جناب اقای رحیمیان. ایشون در دورانی که یک بچه دبیرستانی بودن چنتا از کاپریسهای پاگانینی رو به خوبی اجرا کردن اقای رحیمیان چند سال کانادا تحصیل کردن و کنسرتو ویلن دوورژاک رو با نوازنده و پروفسور ویرتوئز سالواتوره اکاردو کار کردن . جناب رحیمیان در حال حاضر رهبر ارکستر ملی و کنسرت مایستر ارکستر سمفونیک صدا و سیما هستند.من 3 سال هست که افتخار شاگردی ایشون رو دارم و ایشون رو بزرگترین استاد و معلم ویلن ایران میدونم. البته من قبلا شاگرد مازیار ظهیر الدینی و لیکا کاشیرسکایا و مارینا نیکولا اشویلی ووو.... بوده و اینطور نیست که اساتید دیگه رو ندیده باشم. استاد رحیمیان در میان اساتید ویلن ایران بزرگترین استادها رو داشتن. اون جریان مسابقه ویلن و اون داستانها رو هم که مطمعنا یجا شنیدید که زیاد جدی نمیگیرم. بعد هم شما که ویلنیست نیستید از کجا میدونید که اجرای کاپریس سخت تر از اجرای کنسرتو ویلن چایکوفسکی و مندلسون و دوورژاک و بروخ هست که کاپریس رو برای خودتون یه غول دست نیافتنی فرض کردید و بعنوان سخت ترین قطعه میشناسیدش؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مطمعنا نظر یک ویلنیست در مورد ویلن و اساتید ویلن که پیششون کار هم کرده معتبر تر و کارشناسی تر از یک نوازنده تار یا هر ساز دیگه ای در مورد ویلن هست. همونطور که میبینید من هیچوقت به خودم اجازه ندادم که بگم کیوان ساکت بهتر از هوشنگ ظریف و محمد رضا لطفی بهترین هست و ازین حرفا. چون سوادش رو ندارم و شاید اطلاعاتم در مورد تار در مقابل شما قطره است در مقابل دریا. استاد الهامیان که خدمتشون ارادت دارم و ایشون رو به هیچ وجه بزرگتر از استاد پورتراب نمیدونم و اصلا کوچکتر هم نیستن. اقای دیبازر هم که وقتی کنسرواتوار درس میخوندم استاد هارمونیم بود و معلم خوبی هستن البته نه در حد اساتید درجه یک مثل پور تراب و الهامیان و دکتر افسری. اقای دیبازر شاگرد اقای پورتراب هم بودن همینطور شاگرد استاد دکتر سادات افسری هم بودن ایشون. اما تعداد نوازندگانی که موسیقی نخوندن به دلیل این بیشتر هست که ظرفیت پذیرش دانشکده های موسیقی پایین هست و همونطور که میدونید هر کسی شانس موسیقی خوندن رو نداره... و ما هم در کشوری هستیم که اصلا به تحصیلات موسیقی و علم اصولی موسیقی توجهی نمیشه و به قول دکتر لوریس هویان تو ایران هر کس یه چوب پشمک گیر میاره میشه رهبر ارکستر. و هرکس که قشنگ ساز میزنه هم میشه نوازنده ارکستر سمفونیک. شما از دوستان با سواد و با تجربه این سایت هستید. خوب نیست که اینطور با هم بحث کنیم و وقت دوستایی که میان تا یچیزی یاد بگیرن و از وقتشون استفاده کنن رو با این حرفها بگیریم. تا همینجا هم از همه دوستان معذرت میخام که این بحث رو ادامه دادم و وقتتون رو گرفتم. موفق باشید.

yohanovic
Wednesday 12 June 2013, 10:02 PM
عزیز اگر ایشان آن چیزی که نوشته بودید را گفتند .اشتباه گفتند . حالا هرکه باشند ...اگر کسی بگه 3=5 .این اشتباه است حالا بزرگترین ریاضیدان باشه یا من باشم ...
اثبات بنده 4 جلد کتاب فیزیک و 2 جلد موسیقی چاپ oxford va stanford هست ..........نکنه اشیون oxford را قبول ندارند.

r_a_m_i_n
Thursday 13 June 2013, 10:48 AM
اولا در مورد استاد عزیزتر از جانم جناب اقای رحیمیان. ایشون در دورانی که یک بچه دبیرستانی بودن چنتا از کاپریسهای پاگانینی رو به خوبی اجرا کردن اقای رحیمیان چند سال کانادا تحصیل کردن و کنسرتو ویلن دوورژاک رو با نوازنده و پروفسور ویرتوئز سالواتوره اکاردو کار کردن . جناب رحیمیان در حال حاضر رهبر ارکستر ملی و کنسرت مایستر ارکستر سمفونیک صدا و سیما هستند.من 3 سال هست که افتخار شاگردی ایشون رو دارم و ایشون رو بزرگترین استاد و معلم ویلن ایران میدونم. البته من قبلا شاگرد مازیار ظهیر الدینی و لیکا کاشیرسکایا و مارینا نیکولا اشویلی ووو.... بوده و اینطور نیست که اساتید دیگه رو ندیده باشم. استاد رحیمیان در میان اساتید ویلن ایران بزرگترین استادها رو داشتن. اون جریان مسابقه ویلن و اون داستانها رو هم که مطمعنا یجا شنیدید که زیاد جدی نمیگیرم. بعد هم شما که ویلنیست نیستید از کجا میدونید که اجرای کاپریس سخت تر از اجرای کنسرتو ویلن چایکوفسکی و مندلسون و دوورژاک و بروخ هست که کاپریس رو برای خودتون یه غول دست نیافتنی فرض کردید و بعنوان سخت ترین قطعه میشناسیدش؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مطمعنا نظر یک ویلنیست در مورد ویلن و اساتید ویلن که پیششون کار هم کرده معتبر تر و کارشناسی تر از یک نوازنده تار یا هر ساز دیگه ای در مورد ویلن هست. همونطور که میبینید من هیچوقت به خودم اجازه ندادم که بگم کیوان ساکت بهتر از هوشنگ ظریف و محمد رضا لطفی بهترین هست و ازین حرفا. چون سوادش رو ندارم و شاید اطلاعاتم در مورد تار در مقابل شما قطره است در مقابل دریا. استاد الهامیان که خدمتشون ارادت دارم و ایشون رو به هیچ وجه بزرگتر از استاد پورتراب نمیدونم و اصلا کوچکتر هم نیستن. اقای دیبازر هم که وقتی کنسرواتوار درس میخوندم استاد هارمونیم بود و معلم خوبی هستن البته نه در حد اساتید درجه یک مثل پور تراب و الهامیان و دکتر افسری. اقای دیبازر شاگرد اقای پورتراب هم بودن همینطور شاگرد استاد دکتر سادات افسری هم بودن ایشون. اما تعداد نوازندگانی که موسیقی نخوندن به دلیل این بیشتر هست که ظرفیت پذیرش دانشکده های موسیقی پایین هست و همونطور که میدونید هر کسی شانس موسیقی خوندن رو نداره... و ما هم در کشوری هستیم که اصلا به تحصیلات موسیقی و علم اصولی موسیقی توجهی نمیشه و به قول دکتر لوریس هویان تو ایران هر کس یه چوب پشمک گیر میاره میشه رهبر ارکستر. و هرکس که قشنگ ساز میزنه هم میشه نوازنده ارکستر سمفونیک. شما از دوستان با سواد و با تجربه این سایت هستید. خوب نیست که اینطور با هم بحث کنیم و وقت دوستایی که میان تا یچیزی یاد بگیرن و از وقتشون استفاده کنن رو با این حرفها بگیریم. تا همینجا هم از همه دوستان معذرت میخام که این بحث رو ادامه دادم و وقتتون رو گرفتم. موفق باشید.

- - - Updated - - -

اولا در مورد استاد عزیزتر از جانم جناب اقای رحیمیان. ایشون در دورانی که یک بچه دبیرستانی بودن چنتا از کاپریسهای پاگانینی رو به خوبی اجرا کردن اقای رحیمیان چند سال کانادا تحصیل کردن و کنسرتو ویلن دوورژاک رو با نوازنده و پروفسور ویرتوئز سالواتوره اکاردو کار کردن . جناب رحیمیان در حال حاضر رهبر ارکستر ملی و کنسرت مایستر ارکستر سمفونیک صدا و سیما هستند.من 3 سال هست که افتخار شاگردی ایشون رو دارم و ایشون رو بزرگترین استاد و معلم ویلن ایران میدونم. البته من قبلا شاگرد مازیار ظهیر الدینی و لیکا کاشیرسکایا و مارینا نیکولا اشویلی ووو.... بوده و اینطور نیست که اساتید دیگه رو ندیده باشم. استاد رحیمیان در میان اساتید ویلن ایران بزرگترین استادها رو داشتن. اون جریان مسابقه ویلن و اون داستانها رو هم که مطمعنا یجا شنیدید که زیاد جدی نمیگیرم. بعد هم شما که ویلنیست نیستید از کجا میدونید که اجرای کاپریس سخت تر از اجرای کنسرتو ویلن چایکوفسکی و مندلسون و دوورژاک و بروخ هست که کاپریس رو برای خودتون یه غول دست نیافتنی فرض کردید و بعنوان سخت ترین قطعه میشناسیدش؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مطمعنا نظر یک ویلنیست در مورد ویلن و اساتید ویلن که پیششون کار هم کرده معتبر تر و کارشناسی تر از یک نوازنده تار یا هر ساز دیگه ای در مورد ویلن هست. همونطور که میبینید من هیچوقت به خودم اجازه ندادم که بگم کیوان ساکت بهتر از هوشنگ ظریف و محمد رضا لطفی بهترین هست و ازین حرفا. چون سوادش رو ندارم و شاید اطلاعاتم در مورد تار در مقابل شما قطره است در مقابل دریا. استاد الهامیان که خدمتشون ارادت دارم و ایشون رو به هیچ وجه بزرگتر از استاد پورتراب نمیدونم و اصلا کوچکتر هم نیستن. اقای دیبازر هم که وقتی کنسرواتوار درس میخوندم استاد هارمونیم بود و معلم خوبی هستن البته نه در حد اساتید درجه یک مثل پور تراب و الهامیان و دکتر افسری. اقای دیبازر شاگرد اقای پورتراب هم بودن همینطور شاگرد استاد دکتر سادات افسری هم بودن ایشون. اما تعداد نوازندگانی که موسیقی نخوندن به دلیل این بیشتر هست که ظرفیت پذیرش دانشکده های موسیقی پایین هست و همونطور که میدونید هر کسی شانس موسیقی خوندن رو نداره... و ما هم در کشوری هستیم که اصلا به تحصیلات موسیقی و علم اصولی موسیقی توجهی نمیشه و به قول دکتر لوریس هویان تو ایران هر کس یه چوب پشمک گیر میاره میشه رهبر ارکستر. و هرکس که قشنگ ساز میزنه هم میشه نوازنده ارکستر سمفونیک. شما از دوستان با سواد و با تجربه این سایت هستید. خوب نیست که اینطور با هم بحث کنیم و وقت دوستایی که میان تا یچیزی یاد بگیرن و از وقتشون استفاده کنن رو با این حرفها بگیریم. تا همینجا هم از همه دوستان معذرت میخام که این بحث رو ادامه دادم و وقتتون رو گرفتم. موفق باشید.

خب اشتباه شما اینه که دائم میگید این بهتره..این بهترینه....اون بدتره.......
من هرگز نمیتونم بگم فلانی بهتر از فلانیه....اصلا زشته....اصلا کار درسته نیسا که بیایم اینجا بشینیم و بگیم استاد فلانی از استاد فلانی بهتره.....بنظرم خیلی کار مسخره ایه و مقایسه ی مسخره ای هم هست.......و همینطور نمیشه گفت فلانی بهتریییین هست...چون این لفظ بقدری قویه که نمیشه با این قاطعیت اینو گفت.......من هم هرگز نگفتم و نمیتونم بگم و نمیگم اساتیدم (چه تار چه سه تار چه هارمونی چه سلفژ چه پیانو ) بهترین هستند....
من هیچوقت نگفتم اجرای کاپریس ها سخترین هستند ..کجای حرفای من اینو خوندید؟؟؟
اما 24 تا کاپریس رو 10 نفر هم توی ایران نمیتونن بزنن....چیزی که واضحه در دوره ی رومانتیک ویرتئوز ویلن پاگانینی بوده و واقعا چند نفر میتونن قطعات ایشون رو بخوبی بزنن؟ با مثلا فرانتس لیست ...چند نفر واقعا توی ایران میتونن قطعاتش رو بخوبی اجرا کنن؟
هرچند فکر میکنم نابغه ترین استادی که دیبازر داشته...احمد پژمان بوده باشه.....
به هر روی من فقط صرفا مشکلم با این بود که میگفتید فلانی بالاتره فلانی بهتره...فلانی پایین تره...چون اون میگه پس درسته...و غیره....وگرنه من هیچوقت 2 تا استادو باهم مقایسه نمیکنم...درضمن ارکستر ملی درحال حاضر فعالیتی نداره و تعطیله...چطوری اقای رحیمیان رهبر ارکسترشه؟
بهرحال موفق باشید

- - - Updated - - -


اولا در مورد استاد عزیزتر از جانم جناب اقای رحیمیان. ایشون در دورانی که یک بچه دبیرستانی بودن چنتا از کاپریسهای پاگانینی رو به خوبی اجرا کردن اقای رحیمیان چند سال کانادا تحصیل کردن و کنسرتو ویلن دوورژاک رو با نوازنده و پروفسور ویرتوئز سالواتوره اکاردو کار کردن . جناب رحیمیان در حال حاضر رهبر ارکستر ملی و کنسرت مایستر ارکستر سمفونیک صدا و سیما هستند.من 3 سال هست که افتخار شاگردی ایشون رو دارم و ایشون رو بزرگترین استاد و معلم ویلن ایران میدونم. البته من قبلا شاگرد مازیار ظهیر الدینی و لیکا کاشیرسکایا و مارینا نیکولا اشویلی ووو.... بوده و اینطور نیست که اساتید دیگه رو ندیده باشم. استاد رحیمیان در میان اساتید ویلن ایران بزرگترین استادها رو داشتن. اون جریان مسابقه ویلن و اون داستانها رو هم که مطمعنا یجا شنیدید که زیاد جدی نمیگیرم. بعد هم شما که ویلنیست نیستید از کجا میدونید که اجرای کاپریس سخت تر از اجرای کنسرتو ویلن چایکوفسکی و مندلسون و دوورژاک و بروخ هست که کاپریس رو برای خودتون یه غول دست نیافتنی فرض کردید و بعنوان سخت ترین قطعه میشناسیدش؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مطمعنا نظر یک ویلنیست در مورد ویلن و اساتید ویلن که پیششون کار هم کرده معتبر تر و کارشناسی تر از یک نوازنده تار یا هر ساز دیگه ای در مورد ویلن هست. همونطور که میبینید من هیچوقت به خودم اجازه ندادم که بگم کیوان ساکت بهتر از هوشنگ ظریف و محمد رضا لطفی بهترین هست و ازین حرفا. چون سوادش رو ندارم و شاید اطلاعاتم در مورد تار در مقابل شما قطره است در مقابل دریا. استاد الهامیان که خدمتشون ارادت دارم و ایشون رو به هیچ وجه بزرگتر از استاد پورتراب نمیدونم و اصلا کوچکتر هم نیستن. اقای دیبازر هم که وقتی کنسرواتوار درس میخوندم استاد هارمونیم بود و معلم خوبی هستن البته نه در حد اساتید درجه یک مثل پور تراب و الهامیان و دکتر افسری. اقای دیبازر شاگرد اقای پورتراب هم بودن همینطور شاگرد استاد دکتر سادات افسری هم بودن ایشون. اما تعداد نوازندگانی که موسیقی نخوندن به دلیل این بیشتر هست که ظرفیت پذیرش دانشکده های موسیقی پایین هست و همونطور که میدونید هر کسی شانس موسیقی خوندن رو نداره... و ما هم در کشوری هستیم که اصلا به تحصیلات موسیقی و علم اصولی موسیقی توجهی نمیشه و به قول دکتر لوریس هویان تو ایران هر کس یه چوب پشمک گیر میاره میشه رهبر ارکستر. و هرکس که قشنگ ساز میزنه هم میشه نوازنده ارکستر سمفونیک. شما از دوستان با سواد و با تجربه این سایت هستید. خوب نیست که اینطور با هم بحث کنیم و وقت دوستایی که میان تا یچیزی یاد بگیرن و از وقتشون استفاده کنن رو با این حرفها بگیریم. تا همینجا هم از همه دوستان معذرت میخام که این بحث رو ادامه دادم و وقتتون رو گرفتم. موفق باشید.

- - - Updated - - -

اولا در مورد استاد عزیزتر از جانم جناب اقای رحیمیان. ایشون در دورانی که یک بچه دبیرستانی بودن چنتا از کاپریسهای پاگانینی رو به خوبی اجرا کردن اقای رحیمیان چند سال کانادا تحصیل کردن و کنسرتو ویلن دوورژاک رو با نوازنده و پروفسور ویرتوئز سالواتوره اکاردو کار کردن . جناب رحیمیان در حال حاضر رهبر ارکستر ملی و کنسرت مایستر ارکستر سمفونیک صدا و سیما هستند.من 3 سال هست که افتخار شاگردی ایشون رو دارم و ایشون رو بزرگترین استاد و معلم ویلن ایران میدونم. البته من قبلا شاگرد مازیار ظهیر الدینی و لیکا کاشیرسکایا و مارینا نیکولا اشویلی ووو.... بوده و اینطور نیست که اساتید دیگه رو ندیده باشم. استاد رحیمیان در میان اساتید ویلن ایران بزرگترین استادها رو داشتن. اون جریان مسابقه ویلن و اون داستانها رو هم که مطمعنا یجا شنیدید که زیاد جدی نمیگیرم. بعد هم شما که ویلنیست نیستید از کجا میدونید که اجرای کاپریس سخت تر از اجرای کنسرتو ویلن چایکوفسکی و مندلسون و دوورژاک و بروخ هست که کاپریس رو برای خودتون یه غول دست نیافتنی فرض کردید و بعنوان سخت ترین قطعه میشناسیدش؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مطمعنا نظر یک ویلنیست در مورد ویلن و اساتید ویلن که پیششون کار هم کرده معتبر تر و کارشناسی تر از یک نوازنده تار یا هر ساز دیگه ای در مورد ویلن هست. همونطور که میبینید من هیچوقت به خودم اجازه ندادم که بگم کیوان ساکت بهتر از هوشنگ ظریف و محمد رضا لطفی بهترین هست و ازین حرفا. چون سوادش رو ندارم و شاید اطلاعاتم در مورد تار در مقابل شما قطره است در مقابل دریا. استاد الهامیان که خدمتشون ارادت دارم و ایشون رو به هیچ وجه بزرگتر از استاد پورتراب نمیدونم و اصلا کوچکتر هم نیستن. اقای دیبازر هم که وقتی کنسرواتوار درس میخوندم استاد هارمونیم بود و معلم خوبی هستن البته نه در حد اساتید درجه یک مثل پور تراب و الهامیان و دکتر افسری. اقای دیبازر شاگرد اقای پورتراب هم بودن همینطور شاگرد استاد دکتر سادات افسری هم بودن ایشون. اما تعداد نوازندگانی که موسیقی نخوندن به دلیل این بیشتر هست که ظرفیت پذیرش دانشکده های موسیقی پایین هست و همونطور که میدونید هر کسی شانس موسیقی خوندن رو نداره... و ما هم در کشوری هستیم که اصلا به تحصیلات موسیقی و علم اصولی موسیقی توجهی نمیشه و به قول دکتر لوریس هویان تو ایران هر کس یه چوب پشمک گیر میاره میشه رهبر ارکستر. و هرکس که قشنگ ساز میزنه هم میشه نوازنده ارکستر سمفونیک. شما از دوستان با سواد و با تجربه این سایت هستید. خوب نیست که اینطور با هم بحث کنیم و وقت دوستایی که میان تا یچیزی یاد بگیرن و از وقتشون استفاده کنن رو با این حرفها بگیریم. تا همینجا هم از همه دوستان معذرت میخام که این بحث رو ادامه دادم و وقتتون رو گرفتم. موفق باشید.

خب اشتباه شما اینه که دائم میگید این بهتره..این بهترینه....اون بدتره.......
من هرگز نمیتونم بگم فلانی بهتر از فلانیه....اصلا زشته....اصلا کار درسته نیسا که بیایم اینجا بشینیم و بگیم استاد فلانی از استاد فلانی بهتره.....بنظرم خیلی کار مسخره ایه و مقایسه ی مسخره ای هم هست.......و همینطور نمیشه گفت فلانی بهتریییین هست...چون این لفظ بقدری قویه که نمیشه با این قاطعیت اینو گفت.......من هم هرگز نگفتم و نمیتونم بگم و نمیگم اساتیدم (چه تار چه سه تار چه هارمونی چه سلفژ چه پیانو ) بهترین هستند....
من هیچوقت نگفتم اجرای کاپریس ها سخترین هستند ..کجای حرفای من اینو خوندید؟؟؟
اما 24 تا کاپریس رو 10 نفر هم توی ایران نمیتونن بزنن....چیزی که واضحه در دوره ی رومانتیک ویرتئوز ویلن پاگانینی بوده و واقعا چند نفر میتونن قطعات ایشون رو بخوبی بزنن؟ با مثلا فرانتس لیست ...چند نفر واقعا توی ایران میتونن قطعاتش رو بخوبی اجرا کنن؟
هرچند فکر میکنم نابغه ترین استادی که دیبازر داشته...احمد پژمان بوده باشه.....
به هر روی من فقط صرفا مشکلم با این بود که میگفتید فلانی بالاتره فلانی بهتره...فلانی پایین تره...چون اون میگه پس درسته...و غیره....وگرنه من هیچوقت 2 تا استادو باهم مقایسه نمیکنم...درضمن ارکستر ملی درحال حاضر فعالیتی نداره و تعطیله...چطوری اقای رحیمیان رهبر ارکسترشه؟
بهرحال موفق باشید

ac120
Thursday 13 June 2013, 11:24 AM
ببخشید شیرجه میزنم وسط حرفتون
اما فکر کنم بحث راجع به هارمونی موسیقی ایرانی بود ولی الان عوض داره میشه ها....
من دوست دارم از اطلاعات شما راجع به این موضوع هارمونی موسیقی ایرانی استفاده کنم پس هرچی که میتونید رو راجعش اطلاعات بدید بهتره.

yohanovic
Thursday 13 June 2013, 01:02 PM
ببخشید شیرجه میزنم وسط حرفتون
اما فکر کنم بحث راجع به هارمونی موسیقی ایرانی بود ولی الان عوض داره میشه ها....
من دوست دارم از اطلاعات شما راجع به این موضوع هارمونی موسیقی ایرانی استفاده کنم پس هرچی که میتونید رو راجعش اطلاعات بدید بهتره.
این هارمونی نیست در واقع ..........monophonic ,heterophonic ,polyphonic ,بحض هارمونی نیستند ..بلکه texture هستند ...AC120 عزیز اگه میخوای بگو تا دقیق بهت یاد بدم...شما سوال کن تا منم جواب بدم

tabass
Thursday 13 June 2013, 04:57 PM
من دقيقا هيچي دستگيرم نشد

ac120
Thursday 13 June 2013, 05:26 PM
این هارمونی نیست در واقع ... monophonic, heterophonic, polyphonic, بحض هارمونی نیستند .. بلکه texture هستند ... AC120 عزیز اگه میخوای بگو تا دقیق بهت یاد بدم... شما سوال کن تا منم جواب بدم
من فهمیدم هارمونی یعنی هماهنگی
اما این که یک ملودی شما بهتون میدن و اکوردشو بدست میارید هم مربوط به هارمونیست؟اگر هست شما چه کتابهایی پیشنهاد میکنید که هم راجع به ملودی سازی باشه هم اکورد (برای بداهه نوازی)
راستی بنده سجاد هستم کوچیک شما

yohanovic
Thursday 13 June 2013, 06:59 PM
من فهمیدم هارمونی یعنی هماهنگی
اما این که یک ملودی شما بهتون میدن و اکوردشو بدست میارید هم مربوط به هارمونیست؟اگر هست شما چه کتابهایی پیشنهاد میکنید که هم راجع به ملودی سازی باشه هم اکورد (برای بداهه نوازی)
راستی بنده سجاد هستم کوچیک شما
اگر انگیلیسیت خوبه بگو تا معرفی کنم
هارمونی یعنی علمی که ارتباط interval ها را بررسی می کنه

- - - Updated - - -


من فهمیدم هارمونی یعنی هماهنگی
اما این که یک ملودی شما بهتون میدن و اکوردشو بدست میارید هم مربوط به هارمونیست؟اگر هست شما چه کتابهایی پیشنهاد میکنید که هم راجع به ملودی سازی باشه هم اکورد (برای بداهه نوازی)
راستی بنده سجاد هستم کوچیک شما
اگر انگیلیسیت خوبه بگو تا معرفی کنم
هارمونی یعنی علمی که ارتباط interval ها را بررسی می کنه

ac120
Thursday 13 June 2013, 07:01 PM
اگر انگیلیسیت خوبه بگو تا معرفی کنم
هارمونی یعنی علمی که ارتباط interval ها را بررسی می کنه
انگلیسیم عالیه
لطف کنید معرفی کنید...

yohanovic
Thursday 13 June 2013, 07:07 PM
انگلیسیم عالیه
لطف کنید معرفی کنید...
classical کار هستین دیگه

yohanovic
Thursday 13 June 2013, 07:21 PM
You can see links before reply

ac120
Thursday 13 June 2013, 07:36 PM
classical کار هستین دیگه
کلاسیک بیس کاره ... به هرحال اره ازین ببعد کلاسیک کار میکنم (الان چند روزه تصمیم رو گرفتم)

sh_dvrzn
Friday 14 June 2013, 12:14 AM
سلام
هتروفونی یعنی صدایی که توسط سیمهای واخوان در سازهایی مانند سنتور و سه تار سیتار و غیره به وجود می اید تقریبا صدای وزوز که با لرزش سیمهای مجاور سیم اصلی به وجود می اید

درود.
من توضیح شما در چند پست بالاتر رو مطالعه کردم که در خصوص هتروفونی و مونوفونی توضیح داده بودید. فرموده بودید موسیقی ایرانی مونو فونی هستش ولی در چند خط پایین تر که در مورد هتروفونی و صدای واخون توضیح دادید به صدای واخون ساز های سه تار و سنتور اشاره کردید.
از اونجایی که سه تار و سنتور و سایر ساز های مشابه دارای صدای واخون هستند و طبق استناد به تعریف شما در حوزه ی هتروفونی قرار می گیرند، پس چرا فرمودید موسیقی ایرانی در حوزه ی مونوفونی تعریف میشه؟!
امیدوارم متوجه منظورم شده باشید؟!

همچنین من پست های بعدی رو مطالعه نکرده بودم، مثل اینکه مجادله ای صورت گرفته سر این مسئله؟! منتها جسارت نشه، بنده قصد بحث منفی ندارم، اما از این جهت که در تئوری موسیقی ضعیف هستم و نیاز دارم دقیقاً به این نتیجه برسم که تکلیف چیه و تعاریف چیه، سوال کردم؟!
سپاس

yohanovic
Friday 14 June 2013, 10:39 AM
درود.
من توضیح شما در چند پست بالاتر رو مطالعه کردم که در خصوص هتروفونی و مونوفونی توضیح داده بودید. فرموده بودید موسیقی ایرانی مونو فونی هستش ولی در چند خط پایین تر که در مورد هتروفونی و صدای واخون توضیح دادید به صدای واخون ساز های سه تار و سنتور اشاره کردید.
از اونجایی که سه تار و سنتور و سایر ساز های مشابه دارای صدای واخون هستند و طبق استناد به تعریف شما در حوزه ی هتروفونی قرار می گیرند، پس چرا فرمودید موسیقی ایرانی در حوزه ی مونوفونی تعریف میشه؟!
امیدوارم متوجه منظورم شده باشید؟!

همچنین من پست های بعدی رو مطالعه نکرده بودم، مثل اینکه مجادله ای صورت گرفته سر این مسئله؟! منتها جسارت نشه، بنده قصد بحث منفی ندارم، اما از این جهت که در تئوری موسیقی ضعیف هستم و نیاز دارم دقیقاً به این نتیجه برسم که تکلیف چیه و تعاریف چیه، سوال کردم؟!
سپاس
عزیز .... به صدایی که توسط سیمهای واخوان در سازهایی مانند سنتور و سه تار سیتار و غیره به وجود می اید تقریبا صدای وزوز که با لرزش سیمهای مجاور سیم اصلی به وجود می اید و sympathic resonance میگن و ربطی به heterophony نداره

yohanovic
Friday 14 June 2013, 11:04 AM
heterophony is a type of texture characterized by the simultaneous variations of a single melodic line. Such a texture can be regarded as a kind of complex in which there is only one basic melody, but realized at the same time in multiple each of which plays the melody differently, either in a different rhythm or tempo or with various embellishments and elaborations.
از آن جایی که این نوع ساختار جدید و بیشتر در bebop jazz موجودست . اساتید ایرانی زیاد از آن سر در نمی آورند ....و بعید است که به صورت غالب در موسیقی سنتی موجود باشد

- - - Updated - - -

البتهheterophony در موسیقی عربی و جاپنی و اندونزیایی هم هست

korutzer
Saturday 15 June 2013, 04:01 AM
درود.
من توضیح شما در چند پست بالاتر رو مطالعه کردم که در خصوص هتروفونی و مونوفونی توضیح داده بودید. فرموده بودید موسیقی ایرانی مونو فونی هستش ولی در چند خط پایین تر که در مورد هتروفونی و صدای واخون توضیح دادید به صدای واخون ساز های سه تار و سنتور اشاره کردید.
از اونجایی که سه تار و سنتور و سایر ساز های مشابه دارای صدای واخون هستند و طبق استناد به تعریف شما در حوزه ی هتروفونی قرار می گیرند، پس چرا فرمودید موسیقی ایرانی در حوزه ی مونوفونی تعریف میشه؟!
امیدوارم متوجه منظورم شده باشید؟!

همچنین من پست های بعدی رو مطالعه نکرده بودم، مثل اینکه مجادله ای صورت گرفته سر این مسئله؟! منتها جسارت نشه، بنده قصد بحث منفی ندارم، اما از این جهت که در تئوری موسیقی ضعیف هستم و نیاز دارم دقیقاً به این نتیجه برسم که تکلیف چیه و تعاریف چیه، سوال کردم؟!
سپاس

سلام دوست عزیز ..
منوفونی یک بافت موسیقی هست و بافت موسیقی ایران منوفونی است

مونوفونی یعنی تک صدایی .

به این معنی که چند نفر میشینن و بک ملودی رو همه باهم میزنن یعنی تارو سه تارو سنتور و ... همه یک نت رو اجرا میکنن ...
که البته خوشبختانه موسیقی ایران هم داره کم کم پیشرفت میکنه و قواعد هارمونی درش به کار گرفته میشه...

هتروفونی هم یعنی صدایی که توسط سیمهای واخوان در سازهایی مانند سنتور و سه تار سیتار و غیره به وجود می اید تقریبا صدای وزوز که با لرزش سیمهای مجاور سیم اصلی به وجود می اید و در واقع مثل منوفونی یک بافت موسیقی نیست. .
یک تعریفم دوست عزیزمون از هتروفونی گفتن که گویا از کتابی خوندن ولی برای منی که موسیقی خوندم چندان معتبر نیست البته شایدم تعریف ایشوت تعریف دیگه ای از هتروفونی باشه که من گفتم ..
به هر حال نظرات متفاوته و همگی محترم...
موفق باشید.

sh_dvrzn
Sunday 16 June 2013, 01:00 PM
سپاس

alireza_jafarian
Sunday 17 November 2013, 07:24 PM
از آن جایی که این نوع ساختار جدید و بیشتر در bebop jazz موجودست. اساتید ایرانی زیاد از آن سر در نمی آورند ... و بعید است که به صورت غالب در موسیقی سنتی موجود باشد

بی خیال!
هتروفونی ساختار جدیده و اساتید موسیقی ایرانی ازش سر در نمیارن؟!
هتروفونی از قدیمی ترین ویژگی های موسیقی شرقی هستش. حتی نظریه های معتبری وجود دارن که تکامل پلی فونی در غرب رو ناشی از تکامل هتروفنی میدونن. توی کارهای خیلی از اساتید موسیقی ایرانی این ویژگی دیده میشه. شاید خیلی از این اساتید ناخوآگاه و وابسته به ذات موسیقی ایرانی، آثارشون هتروفونی شده اما از کسانی که روی این موضوع تمرکز کردن میتونم ساسان فاطمی و آرش محافظ رو معرفی کنم.



که البته خوشبختانه موسیقی ایران هم داره کم کم پیشرفت میکنه و قواعد هارمونی درش به کار گرفته میشه...

این هم موضوع قابل بحثیه که پیشرفت موسیقی ایرانی وابسته به هارمونیزه شدنشه یا نه...

bomdod
Sunday 15 December 2013, 11:51 PM
خواهش میکنم از اینکه گفتم در اشتباه هستید عصبانی نشید . زیرا خنده بر هر درد بی درمان دواست مطمعنا اساتید شما خیلی کوچکتر از استاد کمال پور تراب و استاد همایون رحیمیان و دکتر افسری و کلارا بکوچاوا هستند که از اساتید بنده بوده و هستند.شایدم شما راست بگید . به سازتون که نمیاد. تحصیلات موسیقی هم که اصلا ندارید . به هر حال امید به خدا . ایشالا همه موفق میشیم

دوستان این نوع از بحث خوب نیست . هیچ کس هم بت نیست که حرفش آیه باشه. جناب استاد پورتراب هم خب استاد بزرگی هستند و مثلا نظریه کوآنتوم ایشون در دنیا مطرح بوده ولی خب دید خود بزرگ بینی بیش از حدی دارن و با وجود اینکه دیدشون محدود به کلاسیک هست گاهی نظرات اشتباهی درباره سبک های بلوز و جَز می دن که خب درست نیست ...
در هر حال این نوع نگرش خوب نیست و سیاه و سفید مطلق هم نداریم...

bomdod
Monday 16 December 2013, 12:09 AM
به نظر بنده موسیقی ایرانی هارمونی نداره و اصولا نمی تونه داشته باشه. شاید بشه بصورت پلی فونی بهتر با موسیقی ایرانی تعامل کرد ولی هارمونی خیر. چون اصل دانش هارمونی بر اساس فواصلی که سری هارمونیک یک نت هستند ساخته می شه و فواصل ربع پرده این وسط به هیچ وجه نمی تونن صدادهی هموفونی خوبی داشته باشند. چون جزو نتهای نخستین سری هارمونیک نیستند و اصولا علم هارمونی با مفهوم آکورد آغاز میشه که ما در موسیقی ایرانی تعریفی براش نداریم و بعضا برخی از موسیقی هایی که امروز در ایران در ژانر سنتی شبه هارمونیزه هستند رو نمیشه هارمونی موسیقی ایرانی نامید. چراکه اکثرا بصورت موردی با فواصل مطبوع فضاسازی شده ... و در نهایت باید بگم که لزومی هم نداره یک موسیقی هارمونیزه باشه تا موسیقی خوب و حرفه ای باشه .... و هر موسیقی ویژگی های خودشو داره و موسیقی ایرانی هم زیبایی های خاص خودشو داره ولی بنده فکر نمی کنم در دستگاه هایی از موسیقی ایرانی که شامل تقسیمات ربع پرده ای هستند بتونیم هارمونی اصولی داشته باشیم ...

alireza_jafarian
Monday 16 December 2013, 09:16 AM
شاید بشه بصورت پلی فونی بهتر با موسیقی ایرانی تعامل کرد ولی هارمونی خیر

متوجه نمیشم منظورتون از تفاوت هارمونی و پلی فونی چیه. ؟

bomdod
Monday 16 December 2013, 09:33 AM
متوجه نمیشم منظورتون از تفاوت هارمونی و پلی فونی چیه. ؟

در موسیقی غرب دو روش برای چند بخشی کردن داریم یکی هارمونی هست و یکی کنترپوان. به آثار حاصل از هارمونی هموفونیک و به آثار حاصل از کنترپوآن پلی فونیک می گن ..
..
;)

m_rv_2008
Tuesday 17 December 2013, 11:17 AM
آقا من الان ساده ترین روش کنترپوان رو بهتون آموزش میدم. البته خب باید هارمونی هم کمی بدونید برای این کار .
ابتدا یه دوره آکورد میسازیم. مثلا چهار تا پنج تا آکورد که روی هم سوار مین و از یه گام به خصوص هستن. حالا دو تا ملودی بر اساس اون دوره آکورد ها میسازیم. حالا اگه بدون اون دوره آکورد این دو تا ملودی رو روی هم بزنی میبینید که خیلی شیک و جالب به هم میان و واقعا احساس خوشایندی به آدم میده. برید حالشو ببرید .:16:

erfan212
Wednesday 23 July 2014, 04:18 PM
کی گفته موسیقی ایرانی هارمونی نداره. اثار حسین علیزاده ، علی قمصری و دیگر اهنگسازان دارای این موضوع هستند.
در موسیقی ما هم هارمونی هست ولی به علت برخی عوامل شناخته نشده (؟) هنوز به طور کامل کشف نشده.

bomdod
Wednesday 23 July 2014, 04:33 PM
کی گفته موسیقی ایرانی هارمونی نداره. اثار حسین علیزاده ، علی قمصری و دیگر اهنگسازان دارای این موضوع هستند.
در موسیقی ما هم هارمونی هست ولی به علت برخی عوامل شناخته نشده (؟) هنوز به طور کامل کشف نشده.
من موافق نیستم . لطفا کلی صحبت نکنید ... نت یک قطعه هارونیزه شده موسیقی ستنی ایرانی (دارای تقسیمات 3/4 پرده) رو بفرستید تا درباره اش مستند بحث و گفتگو کنیم... اینکه فقط نام ببریم از یک موزیسین و بعد بگیم هنوز کشف نشده (بعد از هزاران سال) خب بیشتر شبیه یک ادعا هست ..

erfan212
Wednesday 23 July 2014, 07:47 PM
شما بفرمایید چه دلیلی داره که ما از قواعد هارمونی غربی استفاده کنیم؟
هارمونی یک علم تجربی است که پس از سالها برای اون قواعد تولید شده که مختص موسیقی غربی است. اما در موسیقی سنتی من هیچ لزومی مبنی بر استفاده از قواعد غربی نمیبینم.
اهنگسازانی مثل اقای قمصری خیلی تاکید بر استفاده از هارمونی در موسیقی سنتی میکنن. که البته در ابتدا قطعه های ساخته شده بسیار نامطلوب و بدصدا بود که خوشبختانه از ان زمان تا به امروز پیشرفت خوبی کرده.

bomdod
Wednesday 23 July 2014, 08:01 PM
شما بفرمایید چه دلیلی داره که ما از قواعد هارمونی غربی استفاده کنیم؟
هارمونی یک علم تجربی است که پس از سالها برای اون قواعد تولید شده که مختص موسیقی غربی است. اما در موسیقی سنتی من هیچ لزومی مبنی بر استفاده از قواعد غربی نمیبینم.
اهنگسازانی مثل اقای قمصری خیلی تاکید بر استفاده از هارمونی در موسیقی سنتی میکنن. که البته در ابتدا قطعه های ساخته شده بسیار نامطلوب و بدصدا بود که خوشبختانه از ان زمان تا به امروز پیشرفت خوبی کرده.

دوست عزیز , من نمی دونم شما از کجای نوشته پیشین من به این نتیجه رسیدید که نظر من استفاده از قواعد هارمونی غربی در موسیقی ایرانی هست؟؟!!!!! شما فرمودید که کی گفته موسیقی ایرانی هارمونی نداره .. منم گفتم که خب با ادعا مشکل حل نمی شه ... یک نمونه موسیقی سنتی چند بخشی ارائه کنید که بررسی کنیم ( نه لزوما بر اساس قواعد غربی) ...
درباره هارمونی هم باید بگم که هارمونی صرفا علم تجربی نیست ... یه پایه در علم فیزیک صوت داره و پایه در علوم روانشناسی و جامعه شناسی و تعریف زیبایی شناسی ... به همین علت هارمونی جَز با هارمونی کلاسیک قرن 19 با هارمونی کلاسیک قرن 18 و ... متفاوت هست ... برای نمونه در اینکه فاصله پنجم بسیار مطبوع هست بر پایه فیزیک صوت هست ولی نحوه بکارگیری این واقعیت در هارمونی های گوناگون متفاوته ...

بازم اگر نظرتون بر هارمونیک بودن موسیقی سنتی ایران هست با دلیل و نمونه بیان نمایید!!!

erfan212
Wednesday 23 July 2014, 08:17 PM
1)وقتی می فرمایید بررسی کنیم یعنی چه؟ یعنی با قواعد غربی بررسی کنیم.(چون برای هارمونی ایرانی قانون خاصی نداریم)
2)چشم اگر تونستم حتما میذارم.
3)فاصله ی مطلوب و نامطلوب از کجا امده؟ از تجربه ، یعنی بعد از گوش دادن تشخیص دادن که این نت ها ب طور هم زمان احساس خوشایندی رو میدن و البته روانشناسی هم علمی در ذات تجربی است. علم مهندسی صدا هم فقط بررسی می کنه و قواعد تعریف می کنه با توجه به تجربه انسان.

erfan212
Wednesday 23 July 2014, 08:48 PM
10784خدمت شما! (عرض معذرت بابت کیفیت پایین)

bomdod
Wednesday 23 July 2014, 09:04 PM
1)وقتی می فرمایید بررسی کنیم یعنی چه؟ یعنی با قواعد غربی بررسی کنیم.(چون برای هارمونی ایرانی قانون خاصی نداریم)
2)چشم اگر تونستم حتما میذارم.
3)فاصله ی مطلوب و نامطلوب از کجا امده؟ از تجربه ، یعنی بعد از گوش دادن تشخیص دادن که این نت ها ب طور هم زمان احساس خوشایندی رو میدن و البته روانشناسی هم علمی در ذات تجربی است. علم مهندسی صدا هم فقط بررسی می کنه و قواعد تعریف می کنه با توجه به تجربه انسان.

خیر دوست عزیز... کمی مطالعه نمایید .... مطبوع بودن فاصله پنجم بر می گرده به اینکه در "سری هارمونیک" یک صوت , پس از اکتاو در جایگاه دوم قرار داره .. به عبارتی در نسبت فرکانس دو نت هرچه اعداد نسبت کوچکتر باشند (مربوط به نتهای پایین تر سری هارمونیک باشند) فاصه مطبوع تر هست .. ( بر اساس قانون فیثاغورٍث) ....
دوم اینکه وقتی می گیم بررسی می کنیم لزوما قرار نیست با قواعد هارمونی غربی بررسی کنیم .. همونطور که قطعه جَز رو با هارمونی کلاسیک بررسی نمی کنند ولی اگر شما می گید موسیقی ایرانی هارمونی داره این شمایید که به عنوان مدعی باید اثبات کنید ( با هر قانونی که خودتون صلاح می دونید) بر طبق علم منطق وظیفه اثبات به عهده مدعی است ....

- - - Updated - - -


1)وقتی می فرمایید بررسی کنیم یعنی چه؟ یعنی با قواعد غربی بررسی کنیم.(چون برای هارمونی ایرانی قانون خاصی نداریم)
2)چشم اگر تونستم حتما میذارم.
3)فاصله ی مطلوب و نامطلوب از کجا امده؟ از تجربه ، یعنی بعد از گوش دادن تشخیص دادن که این نت ها ب طور هم زمان احساس خوشایندی رو میدن و البته روانشناسی هم علمی در ذات تجربی است. علم مهندسی صدا هم فقط بررسی می کنه و قواعد تعریف می کنه با توجه به تجربه انسان.

خیر دوست عزیز... کمی مطالعه نمایید .... مطبوع بودن فاصله پنجم بر می گرده به اینکه در "سری هارمونیک" یک صوت , پس از اکتاو در جایگاه دوم قرار داره .. به عبارتی در نسبت فرکانس دو نت هرچه اعداد نسبت کوچکتر باشند (مربوط به نتهای پایین تر سری هارمونیک باشند) فاصه مطبوع تر هست .. ( بر اساس قانون فیثاغورٍث) ....
دوم اینکه وقتی می گیم بررسی می کنیم لزوما قرار نیست با قواعد هارمونی غربی بررسی کنیم .. همونطور که قطعه جَز رو با هارمونی کلاسیک بررسی نمی کنند ولی اگر شما می گید موسیقی ایرانی هارمونی داره این شمایید که به عنوان مدعی باید اثبات کنید ( با هر قانونی که خودتون صلاح می دونید) بر طبق علم منطق وظیفه اثبات به عهده مدعی است ....

- - - Updated - - -


10784خدمت شما! (عرض معذرت بابت کیفیت پایین)

اگر ممکنه فایل صوتی اثر رو هم بذارید

erfan212
Wednesday 23 July 2014, 09:42 PM
مطبوع بودن از کجا اومده؟ جایی جز گوش شما؟
اول که هارمونی وجود نداشته، پس از اینکه این موضوع رو متوجه شدن به این نتیجه رسیدند که قانون نسبت طلایی فیثاغورث هم به همین موضوع اشاره میکنه. و این استدلال هایی هم که می فرمایید بعد ها کشف شد.
فایل صوتی رو ندارم. خود نت گواه این موضوعه ،علاوه دستگاه شوره و ربع پرده داره . خود نت رو بخونید. قطعه های قمصری رو گوش بدید اکثرا هارمونیزه ان.
در مورد اینکه فرمودید قواعد هارمونی در کلاسیک غرب عوض شده، باید بگم هر علمی پیشرفت میکنه. مگر نظریه های ساختار اتم در ابتدا به همین شکل امروز بیان شده بود؟ موسیقی ایرانی هم در حال پیشرفته و بالاخره هارمونی با قواعد مربوط به خودش هم ارایه میشه.

piottel
Thursday 24 July 2014, 06:18 PM
مطبوع بودن از کجا اومده؟ جایی جز گوش شما؟
اول که هارمونی وجود نداشته، پس از اینکه این موضوع رو متوجه شدن به این نتیجه رسیدند که قانون نسبت طلایی فیثاغورث هم به همین موضوع اشاره میکنه. و این استدلال هایی هم که می فرمایید بعد ها کشف شد.
فایل صوتی رو ندارم. خود نت گواه این موضوعه ،علاوه دستگاه شوره و ربع پرده داره . خود نت رو بخونید. قطعه های قمصری رو گوش بدید اکثرا هارمونیزه ان.
در مورد اینکه فرمودید قواعد هارمونی در کلاسیک غرب عوض شده، باید بگم هر علمی پیشرفت میکنه. مگر نظریه های ساختار اتم در ابتدا به همین شکل امروز بیان شده بود؟ موسیقی ایرانی هم در حال پیشرفته و بالاخره هارمونی با قواعد مربوط به خودش هم ارایه میشه.

جناب عرفان! بقول حضرات "نفی شیئ اثبات مااعدا نیست"! اینکه از موسیقی سنتی بعنوان موسیقی (مونوفونی) یاد میشه، چیزی از ارزشهای اون و اهمیت فرهنگیش کم نمیکنه! اما چه شما بپذیرید و چه نپذیرید "هارمونی" دارای قواعد و اصولیه که در کمپوزیسیون شما ملزم به رعایتش هستید. اینکه شما می فرمایید موسیقی سنتی دارای هارمونیه...خوب بقول "عرفان عزیز" ، "البینه علی المدعی"، شما هستید که باید اثباتش بفرمایید!... بذارید با یه مثال شروع کنیم... برای توضیح می تونید "کوردهایی" که بر مبنای فواصل "شور رِ" و به بیانی بر روی درجات مختلف این گام ساخته میشه بفرمایید! ...
اینکه آقای قمصری و یا امثالهم در هارمونیزه کردن قطعاتشون از فواصل غیر معتدل سنتی استفاده کردن احتمالا درسته ..اما بفرماید با چه قواعدی؟!... توضیح اینکه آقای قمصری مدتی بود که بدنبال کشف ارتباط "میکروتن ها و هارمونی بودند"... اما بد نیست بفرمایید که اصول و قانونمندی این قواعد چیه؟! :)
و یک موضوع بی ارتباط دیگه که.....جالبه در پست های قبلی باز هم جنگ حیدری ها و نعمتی ها. برخ کشید "این سری اساتید" و با خاک یکسان کردن"آن سری اساتید"...... همه عالم... همه مطلع ...همه مرکز ثقل و نقطه پرگار دایره موسیقی.... اما می روی که ببینی این اساتیدِ هزار استاد دیده چه از خودشان نواخته اند.... و چه از خودشان ساخته اند و عرضه کردند به جهان موسیقی؟!، ایوای همه .......! بله! وای وای ..... و ایضا های های!....اصلا زیبا نبود....برای موسیقی متاسفم...از هرنوعش سنتی و غیر سنتی.....برای موسیقی متاسفم!.

erfan212
Thursday 24 July 2014, 09:12 PM
جناب عرفان! بقول حضرات "نفی شیئ اثبات مااعدا نیست"! اینکه از موسیقی سنتی بعنوان موسیقی (مونوفونی) یاد میشه، چیزی از ارزشهای اون و اهمیت فرهنگیش کم نمیکنه! اما چه شما بپذیرید و چه نپذیرید "هارمونی" دارای قواعد و اصولیه که در کمپوزیسیون شما ملزم به رعایتش هستید. اینکه شما می فرمایید موسیقی سنتی دارای هارمونیه...خوب بقول "عرفان عزیز" ، "البینه علی المدعی"، شما هستید که باید اثباتش بفرمایید!... بذارید با یه مثال شروع کنیم... برای توضیح می تونید "کوردهایی" که بر مبنای فواصل "شور رِ" و به بیانی بر روی درجات مختلف این گام ساخته میشه بفرمایید! ...
اینکه آقای قمصری و یا امثالهم در هارمونیزه کردن قطعاتشون از فواصل غیر معتدل سنتی استفاده کردن احتمالا درسته ..اما بفرماید با چه قواعدی؟!... توضیح اینکه آقای قمصری مدتی بود که بدنبال کشف ارتباط "میکروتن ها و هارمونی بودند"... اما بد نیست بفرمایید که اصول و قانونمندی این قواعد چیه؟! :)
و یک موضوع بی ارتباط دیگه که.....جالبه در پست های قبلی باز هم جنگ حیدری ها و نعمتی ها. برخ کشید "این سری اساتید" و با خاک یکسان کردن"آن سری اساتید"...... همه عالم... همه مطلع ...همه مرکز ثقل و نقطه پرگار دایره موسیقی.... اما می روی که ببینی این اساتیدِ هزار استاد دیده چه از خودشان نواخته اند.... و چه از خودشان ساخته اند و عرضه کردند به جهان موسیقی؟!، ایوای همه .......! بله! وای وای ..... و ایضا های های!....اصلا زیبا نبود....برای موسیقی متاسفم...از هرنوعش سنتی و غیر سنتی.....برای موسیقی متاسفم!.


جناب piottle! با عرض تبریک بابت زبان عربی قویتون ! باید عرض کنم که بنده هیچ وقت نگفتم ارزش موسیقی دستگاهی به هموفونیک یا پلیفونیک بودن اونه چون ردیف اونقدر غنی هست که نیازی به این موضوعات نیست اما این موضوع ابزاری هست که میشه از اون استفاده کرد.موضوع بعدی اینکه همان طور که می دونیم از اول قانونی برای هارمونی نبوده، تئوری پردازان این قواعد رو بعد ها از روی اثار اهنگسازان استخراج کردن.
به گفته اقای علیزاده ایشون هارمونی قطعه شونو صرف نظر از هر محاسباتی در گوش میشنون و ناخوداگاه استفاده میکنن،حال این هارمونی هست یاخیر؟ در ضمن به تازگی شواهدی هم از موسیقی دوصدایی کشف شده که نشون میده این ویژگی قبلا در موسیقی ایران موجود بوده است.
بابت اثبات موضوع هم میتونید کتاب منتشر شده قمصری رو بخونید ، داخلش اون قواعدی رو که خیلی دنبالش میگردید پیدامی کنید،نیازی به توضیح اضافه نیست. به طور کلی اضافه کنم به دلیل اهمیت بیشتر فواصل چهارم و پنجم و البته نت شاهد در موسیقی ایرانی کورد پایگی در موسیقی ایرانی به همان صورت مذکور در امده است و به نوعی می توان کورد های کوارتال را بهترین دانست.
دقت کنید موسیقی کلاسیک غرب به وسعت جهانه و سالها توسط کشور ها روش کار شده تا به امروز رسیده اما موسیقی ایرانی مختص به منطقه ای خاصه ،اونم با این وضع ایران که به موسیقی اهمیت داده نمیشه پس ضریب پیشرفت و بهتره بگم کشف ویژگی های نهان در موسیقی ایرانی خیلی کم تر از دنیاست.

piottel
Friday 25 July 2014, 02:37 PM
جناب piottle! با عرض تبریک بابت زبان عربی قویتون ! باید عرض کنم که بنده هیچ وقت نگفتم ارزش موسیقی دستگاهی به هموفونیک یا پلیفونیک بودن اونه چون ردیف اونقدر غنی هست که نیازی به این موضوعات نیست اما این موضوع ابزاری هست که میشه از اون استفاده کرد.موضوع بعدی اینکه همان طور که می دونیم از اول قانونی برای هارمونی نبوده، تئوری پردازان این قواعد رو بعد ها از روی اثار اهنگسازان استخراج کردن.
به گفته اقای علیزاده ایشون هارمونی قطعه شونو صرف نظر از هر محاسباتی در گوش میشنون و ناخوداگاه استفاده میکنن،حال این هارمونی هست یاخیر؟ در ضمن به تازگی شواهدی هم از موسیقی دوصدایی کشف شده که نشون میده این ویژگی قبلا در موسیقی ایران موجود بوده است.
بابت اثبات موضوع هم میتونید کتاب منتشر شده قمصری رو بخونید ، داخلش اون قواعدی رو که خیلی دنبالش میگردید پیدامی کنید،نیازی به توضیح اضافه نیست. به طور کلی اضافه کنم به دلیل اهمیت بیشتر فواصل چهارم و پنجم و البته نت شاهد در موسیقی ایرانی کورد پایگی در موسیقی ایرانی به همان صورت مذکور در امده است و به نوعی می توان کورد های کوارتال را بهترین دانست.
دقت کنید موسیقی کلاسیک غرب به وسعت جهانه و سالها توسط کشور ها روش کار شده تا به امروز رسیده اما موسیقی ایرانی مختص به منطقه ای خاصه ،اونم با این وضع ایران که به موسیقی اهمیت داده نمیشه پس ضریب پیشرفت و بهتره بگم کشف ویژگی های نهان در موسیقی ایرانی خیلی کم تر از دنیاست.

آقای عرفان! اینکه آقای قمصری چه گفتند و چه نگفتند و چقدر گفته هایشان مورد قبول جامعه موسیقی قرار دارد و یا خیر، بحث دیگریست!...اما هنگامی که شما نظری را بعنوان اعتقادی پذیرفته شده بیان می دارید، باید بتوانید هم آنرا توضیح دهید و هم از آن دفاع کنید...نه اینکه بفرمایید " تو کتاب قمصری نوشته...برو بخون!!"! .. این از آن حرفاست! :) بگذریم در پستی که محبت کردید یک دوخطی مرقوم فرمودید که برای حقیر نیاز با توضیح بیشتر دارد و احتمالا طکر یک نمونه و یا "مصداق"!... خیلی ساده آکورد های "کوارتال" گام شور (ترجیحا شور رِ) را ممکن است بفرمایید که کمی بهتر موضوع مشخص شود. چون فکر می کنم احتمالا "کوردهای تریاد" بهتر جوابگوی هارمونیزه کردن فواصل موسیقی سنتی هستند. به هر حال خوشحال می شوم که نمونه ای ساده ذکر بفرمایید. اگر با سازی بتوانید آن را نشان دهید که "نور علی نور"!
برای آن چند واژه انیرانی هم که بیش از آنی که عربی باشد "مرسوم اهل کلام" است، نیاز به تبریک نیست!...موید باشد! :)

نزدیک بود یادم برود....آقای عرفان! غنای موسیقی سنتی این مرز بوم نه چیزی اضافه بر غنای دیگر موسیقی های ملل دارد و نه کمتر از آن!... اصولا واژه "غنا" در بررسی موسیقی ملل کلمه ای مبهم است و گنگ!... موسیقی ما نه چیزی از موسیقی پر راز رمز هند کم دارد و نه چیزی اضافه بر موسیقی پنتاتونیک آنور دنیا و یا......!..مجددا موفق باشد!. :9:

erfan212
Saturday 26 July 2014, 10:54 AM
من احساس می کنم منظور بنده رو اشتباه برداشت می کنید.
گوش من و شما پر از نواها و موسیقی چندصدایی غرب است، از کودکی این صداها و هارمونی غرب را شنیده ایم. اجازه بدید از موسیقی غرب به عنوان موسیقی جهانی یاد کنم زیرا در 99 درصد کشور ها از مبانی موسیقی غرب و تئوری های آن استفاده می شود. بنابراین گوش ما عمیقا با این نوع موسیقی جهانی اشنایی دارد/امتحان آن ساده است گوشه ای از ردیف موسیقی و سمفونی نه بتهوون را برای شخصی معمولی در نظر بگیرید به احتمال بسیار بالا سمفونی را شنیده و ارتباط برقرار می کند اما با گوشه به هیچ عنوان ارتباطی صورت نمی گیرد./
هارمونی جهانی طی سال ها و همراه با تغییر قوانین آن به ما تزریق شده است و ما آن را درک کرده و می پذیریم. همان طور که میدانید هارمونی قرن هجدهم ازهارمونی امروز بسیار ساده تر بود حتی من در جایی می خواندم که وقتی که کورد های کوارتال که دارای فواصل چهارم هستند مورد استفاده قرار گرفت ،از نظر مردم بسیار بدصدا می نمود ولی امروز این نوع هارمونی را مدرن و خیلی هم خوش صدا می خوانند.


اگر قرار بر بیان کورد ها باشد که خود شما از من وارد ترید،مثلا من اگر بگویم کورد تریاد(که البته از دید تئوری غربی اشتباه است) درجه ی دوم شور(ر) به صورت می کرن-لاکرن-دو است، حتما شما آن را نواخته و می گویید که این کورد دیسونانت است ، حال من به شما می گویم 70 درصد کورد های موسیقی ایرانی دیسونانت است و این موضوع پیش می اید که پس کورد های کنسونانت آن کجاست؟؟؟
آزمایشی را در نظر بگیرید: چند کودک را در محیطی ایزوله پرورش می دهیم ، قطعه هایی برای انها اجرا می کنیم که دارای هارمونی با فواصل بدصدای ایرانی (ازنظر ما ) باشند. پس از چند سال گوش آنها این فواصل را کنسونانت تشخیص داده و فواصل دیگر را که از دید ما خوش صدا هستند، کدر و نا مطبوع می بیند.


از دید فیزیک هیچ منعی برای داشتن کورد ایرانی با فواصل مذکور نیست اما این که چرا این فواصل اکثرا دیسونانت و نامطلوب هستند بحث دیگری است.
البته با همین محدودیت ها اثار جاودانی مانند نینوا خلق شد که علاوه بر داشتن پلی فونی ، هموفونی مدرنی که عموما از کوارتال نت های سل-دو-ر-سل- تشکیل شده است خلق شده و یا اثار دیگری از این دست. تئوری دیگری هم موسیقی را ایرانی با ویژگی مدال بودن آن مورد بررسی قرار میگیرد و مثلا مناسب ترین گام برای شور را گام dorein می داند که شباهت بسیاری به شور تعدیل شده (!) دارد. که از دید بسیاری اشتباه است.



پس موضوع فراتر از این حرف هاست. این هارمونی بایستی مورد استفاده قرار گیرد همان طور که در غرب مورد استفاده قرار گرفته (البته فواصل معرفی شده توسط اقای قمصری،حنانه و... انقدر هم دیسونانت نیستند.) تا عادی شود. پس هارمونی ایرانی هست ولی...

درانتها با عرض پوزش از دوستان اگر تند صحبت کردم و پرچانگی کردم. امیدوارم مشکل حل شده باشد.

hamed8624
Saturday 26 July 2014, 05:12 PM
من که هیچ چیزی از این بحث های شما نمی فهمم. چون برای من زیاد تخصصی هستند.
ولی امروز به شکل کاملا تصادفی یک سری مصاحبه هایی در سایت harmonytalk دیدم که شاید برای این بحث مفید باشد.
You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply

امیدوارم این مطالب مفید اساتید باشند. البته من تاکید میکنم که یه کلمه هم از این بحثها سر در نمیارم.
در ضمن من هم انزجار خودم رو از اون بحثهایی که در صفحات قبل شد اعلام می دارم. باشد که روزی از لحاظ سطح فکری به جایی برسیم که بحثهایی نظیر اون بحثها رو در هیچ فروم مجازی در هیچ کجای دنیا شاهد نباشیم. الهی آمین.