PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سعدی



hichnafar
Friday 20 July 2007, 12:43 PM
زندگی نامه
ابومحمد م?صل?ح بن عَبد?الله مشهور به سعدی
درباره نام و نام پدر شاعر و هم چنین تاریخ تولد سعدی اختلا? بسیار است.
سال تولد او را از 571 تا 606 هجری قمری احتمال داده اند و تاریخ درگذشتش را هم سالهای 690 تا 695 .
سعدی درشیرازمتولدشدوپدرش رادردوران کودکی ازدست داد.
آنچه مسلم است اغلب ا?راد خانواده وی اهل علم و دین و دانش بودند.
سعدی خود در این مورد می گوید:
همه قبیله ی من، عالمان دین بودند ------- مرا معلم عشق تو، شاعری آموخت
سعدی پس از تحصیل مقدمات علوم از شیراز به بغداد ر?ت و در مدرسه نظامیه به تکمیل دانش خود پرداخت.
او در نظامیه بغداد که مهمترین مرکز علم و دانش آن زمان به حساب می آمد از آموزه‌های امام محمد غزالی بیشترین تأثیر را پذیر?ت (سعدی در گلستان غزالی را «امام مرشد» می‌نامد). غیر از نظامیه، سعدی در مجلس درس استادان دیگری از قبیل شهاب‌الدین سهروردی نیز حضور یا?ت و در عر?ان از او تأثیر گر?ت. معلم احتمالی دیگر وی در بغداد ابوال?رج بن جوزی بوده‌است که در هویت اصلی وی بین پژوهندگان (از جمله بین محمد قزوینی و محیط طباطبایی) اختلا? وجود دارد.
سعدی پس از این دوره به حجاز، شام و سوریه ر?ت و در آخر راهی س?ر حج شد.
او در شهرهای شام (سوریه امروزی) به سخنرانی هم می پرداخت ولی در همین حال، بر اثر این س?رها به تجربه و دانش خود نیز می ا?زود.
سعدی در روزگار سلطنت "اتابک ابوبکر بن سعد" به شیراز بازگشت و در همین ایام دو اثر جاودان بوستان و گلستان را آ?رید و به نام «اتابک» و پسرش سعد بن ابوبکر کرد.
برخی معتقدند که او لقب سعدی را نیز از همین نام "سعد بن ابوبکر" گر?ته است.
پس از از بین ر?تن حکومت سلغریان، سعدی بار دیگر از شیراز خارج شد و به بغداد و حجاز ر?ت.
در بازگشت به شیراز، با آن که مورد احترام و تکریم بزرگان ?ارس بود، بنابر مشهور* به خلوت پناه برد و مشغول ریاضت شد.
س?رهای سعدی تنها جستجوی تنوع، طلب دانش و آگاهی از رسوم و ?رهنگهای مختل? نبود؛ بلکه هر س?ر تجربه ای معنوی نیز به شمار می آمد.
درعر?ان اسلامی عار? درجهان درون وبیرون بایدس?رکند،وارد شدن سعدی به حلقه شیخ شهاب الدین سهروردی خود گواه این موضوع است.
ره آورد این س?رها برای شاعر، علاوه بر تجارب معنوی و دنیوی، انبوهی از روایت، قصه ها و مشاهدات بود که ریشه در واقعیت زندگی داشت؛ چنان که هر حکایت گلستان، پنجره ای رو به زندگی می گشاید و گویی هر عبارتش از پس هزاران تجربه و آزمایش به شیوه ای یقینی بیان می شود. گویی، هر حکایت پیش از آن که وابسته به دنیای تخیل و نظر باشد، حاصل دنیای تجارب عملی است.
شاید یکی از مهم ترین عوامل دلنشینی پندها و اندرزهای سعدی در میان عوام و خواص، وجه عینی بودن آنهاست. اگرچه لحن کلام و نحوه بیان هنرمندانه آنها نیز سهمی عمده در ماندگاری این نوع از آثارش دارد.
از سویی، بنا بر روایت خود سعدی، خلق آثار جاودانی همچون گلستان و بوستان در چند ماه، بیانگر این نکته است که این شاعر بزرگ از چه گنجینه ی دانایی، توانایی، تجارب اجتماعی و عر?انی و ادبی برخوردار بوده است.
آثار سعدی علاوه بر آن که عصاره و چکیده اندیشه ها و تأملات عر?انی و اجتماعی و تربیتی وی است، آیینه خصایل و خلق و خوی و منش ملتی کهنسال است و از همین رو هیچ وقت شکوه و درخشش خود را از دست نخواهد داد.
(باتغییرازسایت های ویکی پدیاودانش نامه رشد)
ادامه دارد...
__________________________________________________ ______
بنابرمشهور:چیزی که درموردش مدرکی دردست نیست امابسیاری آن راتأییدکرده اند.

hichnafar
Saturday 21 July 2007, 11:35 AM
ویژگی های آثار سعدی

آنچه که بیش از هر ویژگی دیگر آثار سعدی شهرت یا?ته است، "سهل و ممتنع" بودن است.
این ص?ت به این معنی است که اشعار و متون آثار سعدی در نظر اول "سهل" و ساده به نظر می رسند و کلمات سخت و نارسا ندارد.
در طول قرن های مختل?، همه ی خوانندگان به راحتی با این آثار ارتباط برقرار کرده اند.
اما آثار سعدی از جنبه ی دیگری، "ممتنع" هستند و کلمه ی "ممتنع" در اینجا یعنی دشوار و غیرقابل دسترس.
وقتی گ?ته می شود شعر سعدی "سهل و ممتنع" است یعنی در نگاه اول، هر کسی آثار او را به راحتی می ?همد ولی وقتی می خواهد چون او سخن بگوید می ?همد که این کار سخت و دشوار و هد?ی دست نیا?تنی است.
بعضی دیگر از ویژگی های آثار سعدی عبارتند از:
نکات دستوری

نکات دستوری در آثار سعدی به صحیح ترین شکل ممکن رعایت شده است.
عنصر وزن و موسیقی، منجر به از بین ر?تن یا پیش و پس شدن ساختار دستوری در جملات نمی شود و سعدی به ظری? ترین و طبیعی ترین حالت ممکن در لحن و زبان، با وجود تنگنای وزن، از عهده این کار برمی آید.
ای که گ?تی هیچ مشکل چون ?راق یار نیست

گر امید وصل باشد، همچنان دشوار نیست

نوک مژگانم به سرخی بر بیاض روی زرد

قصه دل می نویسد حاجت گ?تار نیست

در آن ن?س که بمیرم در آرزوی تو باشم

بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

به وقت صبح قیامت، که سر زخاک برآرم

به گ?تگوی تو خیزم، به جستجوی تو باشم

حدیث روضه نگویم، گل بهشت نبویم

جمال حور نجویم، دوان به سوی تو باشم

ایجاز یعنی خلاصه گویی و یا پیراستن شعر از کلمات زاید و اضا?ی.
دوری از عبارت پردازی های بیهوده ای که نه تنها نقش خاصی در ساختار کلی شعر بلکه از زیبایی کلام نیز می کاهند، در شعر و کلام سعدی نقش ویژه ای دارد.
از سویی این ایجاز که در نهایت زیبایی است، منجر به اغراق های ظری? تخیلی و تغزلی می شود و زبان شعر را از غنایی بیشتر برخوردار می کند.
در شعر سعدی هیچ کلمه ای بدون دلیل اضا?ه یا کم نمی شود.

گ?تم آهن دلی کنم چندی

ندهم دل به هیچ دلبندی

به دلت کز دلم به در نکنم

سخت تر زین مخواه سوگندی

ریش ?رهاد بهترک می بود

گر نه شیرین نمک پراکندی

کاشکی خاک بودمی در راه

تا مگر سایه بر من ا?کندی ...

ایجاز سعدی، ایجاز میان تهی و سبک نیست، بلکه پراز اندیشه و درد است.
در دو حکایت زیر از "گلستان" به خوبی مشاهده می شود که سعدی چه اندازه از معنی را در چه مقدار از سخن می گنجاند:
حکایت: پادشاهی پارسایی را دید، گ?ت: «هیچت از ما یاد آید؟» گ?ت: «بلی، وقتی که خدا را ?راموش می کنم.»
حکایت: یکی از ملوک بی انصا?، پارسایی را پرسید: «از عبادتها کدام ?اضلتر است؟» گ?ت: «تو را خواب نیمروز، تا در آن یک ن?س خلق را نیازاری.»
موسیقی

سعدی از موسیقی و عوامل موسیقی ساز در سبک و زبان اشعارش سود می جوید. وی اغلب از اوزان عروضی است?اده میکند.
علاوه بر اوزان عروضی، شاعر به شیوه مؤثری از عواملی بهره می برد که هر کدام به نوعی موسیقی کلام او را ا?زایش می دهند؛ عواملی همچون انواع جناس، هم حرو?یهای آشکار و پنهان، واج آرایی، تکرار کلمات، تکیه های مناسب، موازنه های هماهنگ ل?ظی در ادبیات و ل? و نشرهای مرتب و ...
است?اده از این عناصر به گونه ای هنرمندانه و زیرکانه صورت می گیرد که شنونده یا خواننده شعر او پیش از آن که متوجه صنایع به کار ر?ته در شعر او شود، جذب زیبایی و هماهنگی و لطا?ت آنها می شود.
در غزل زیر سعدی نهایت است?اده را از عوامل موسیقی زای زبان برده است، بی آن که سخنش رنگ تکل? و تصنع به خود بگیرد.
تکرارهای هنرمندانه ی کلمات، هم حرو?ی ها و وزن مناسب شعر و همچنین لحن عاط?ی و تعزلی کلام سعدی را چون شربتی شیرین و گوارا به جان خواننده می ریزد:

بگذار تا مقابل روی تو بگذریم

دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم

شوق است در جدایی و جور است در نظر

هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم

روی ار به روی ما نکنی حکم از آن تست

باز آ که روی در قدمانت بگستریم

ما را سری است با تو که گر خلق روزگار

دشمن شوند و سر برود، هم بر آن سریم

گ?تی زخاک بیشتر نه که از خاک کمتریم

ما با توایم و با تو نه ایم اینت بوالعجب

در حلقه ایم با تو و چون حلقه بر دریم

از دشمنان برند شکایت به دوستان

چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم؟

طنز و ظرا?ت

طنز و ظرا?ت جایگاه ویژه ای در ساختار سبکی آثار سعدی دارد.
البته خاستگاه این طنز به نوع نگاه و ت?کر این شاعر بزرگ بر می گردد. طنز سعدی، سرشار از روح حیات و سرزندگی است.
سعدی به یاری لحن طنز، خشکی را از کلام خود می گیرد و شور و حرکت را بدان باز می گرداند.
با همین طنز، تیغ کلامش را تیز و برنده و اثرگذار می کند.
طنز، نیش همراه با نوش است؛ زخمی در کنار مرهم. سالها بعد، لسان الغیب، حا?ظ شیرازی ابعاد عمیق دیگری به طنز شاعرانه بخشید و از آن در شعر خود است?اده ها برد:

با محتسب شهر بگویید که زنهار

در مجلس ما سنگ مینداز که جام است

یا

کسان عتاب کنندم که ترک عشق بگوی

به نقد اگر نک?شد عشقم، این سخن بکشد


آثار سعدی

از سعدی آثار گوناگونی به نظم و نثر موجود است که عبارتند از:

1- بوستان یا سعدی نامه، که در واقع اولین اثر اوست و در سال 655 تمام شده است. گویا سعدی آن را در ایام س?ر خود سروده و هم چون ارمغانی در سال ورود خود به وطن بر دوستانش عرضه کرده است.

موضوع این کتاب که از عالی ترین آثار قلم توانای سعدی و یکی از شاهکارهای شعر ?ارسی است، اخلاق و تربیت و سیاست و اجتماعیات است.

این کتاب ده بخش دارد به نام های: عدل، احسان، عشق، تواضع، رضا، ذکر، تربیت، شکر، توبه، مناجات و ختم کتاب.

سعدی این کتاب را که حدود چهارهزار بیت دارد به نام اتابک ابوبکر بن سعد کرده است.

2- گلستان، شاهکار نویسندگی و بلاغت ?ارسی است که سعدی آن را در سال 656 تألی? کرده است.

3- قصاید عربی، که حدود ه?تصد بیت می شود و شامل موضوعات غنایی و مدح و اندرز و مرثیه است.

4- قصاید ?ارسی، در ستایش پروردگار و مدح و اندرز و نصیحت بزرگان و پادشاهان معاصر سعدی است.

5- مراثی، شامل چند قصیده بلند در رثای مستعصم بالله -آخرین خلی?ه عباسی که به ?رمان هلاکو کشته شد- و نیز مرثیه هایی برای چند تن از اتابکان ?ارس و وزرای آن زمان است.

6- ملمعات و مثلثات و ترجیعات: که شمال اشعاری در قالب های خاص مانند ترجیع بند و ... است.

7- غزلیات، که خود شامل چهار بخش است؛ طیبات، بدایع، خواتیم و غزلیات قدیم.

8- مجالس پنجگانه، این کتاب به نثر است و در بردارنده ی خطابه ها و سخنرانی های سعدی است.

هر چند موضوع آن ارشاد و نصیحت است اما از لحاظ جوهر نویسندگی به پای گلستان نمی رسد.

9- نصیحة الملوک، در پند و اخلاق و چندین رساله ی دیگر به نثر در موضوعات گوناگون.

10- صاحبیه، که مجموعه چند قطعه ?ارسی و عربی است و بیشتر آنها در ستایش شمس الدین صاحب دیوان جوینی وزیر دانشمند دوست عصر اتابکان است و به همین دلیل آن را "صاحبیه" نامیده است.

11- خبیثات، مجموعه ای است از اشعار هزل آمیز، که هر چند اغلب آنها خوشایند نیست ولی چند غزل و رباعی دارد که نمونه ای از لطی?ه های آن دوران هستند و از این جهت قابل بررسی اند.

مجموعه ی این آثار "کلیات سعدی" نامیده می شود. که تحت همین عنوان بارها بارها چاپ شده است.


نمونه آثار

نمونه ی شعر از "بوستان"

سگی پای صحرانشینی گزید
به خشمی که زهرش ز دندان چکید

شب از درد بیچاره خوابش نبرد
به خیل اندرش دختری بود خورد

پدر را ج?ا کرد و تندی نمود
که آخر تو را نیز دندان نبود؟

پس از گریه مرد پراگنده روز
بخندید کای مامک دل?روز

مرا گر چه هم سلطنت بود بیش
دریغ آمدم کام و دندان خویش

محالست اگر تیغ بر سر خورم
که دندان به پای سگ اندربرم

توان کرد با ناکسان بدرگی
ولیکن نباید ز مردم سگی

نمونه ای از غزل سعدی

شب عاشقان بی​دل چه شبی دراز باشد

تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد

عجبست اگر توانم که س?ر کنم ز دستت

به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد

ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت

که محب صادق آنست که پاکباز باشد

به کرشمه عنایت نگهی به سوی ما کن

که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد

(منبع سایت دانش نامه رشدYou can see links before reply)

gheisar
Tuesday 11 September 2007, 10:23 PM
ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله مشهور به سعدی شیرازی (حدود ۵۸۵یا حدود ۶۰۶ – ۶۷۱یا ۶۹۱هجری قمری) شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. مقامش نزد اهل ادب تا بدانجاست که به وی لقب استاد سخن داده‌اند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات وی است.




زندگی نامه


سعدی در شیراز متولد شد. پدرش در دستگاه دیوانی اتابک سعد بن زنگی، فرمانروای فارس شاغل بود.

پس از درگذشت پدر، سعدی در حدود ۶۲۰یا ۶۲۳قمری از شیراز برای تحصیل به مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد رفت و در آنجا از آموزه‌های امام محمد غزالی بیشترین تأثیر را پذیرفت (سعدی در گلستان غزالی را «امام مرشد» می‌نامد). غیر از نظامیه، سعدی در مجلس درس استادان دیگری از قبیل شهاب‌الدین سهروردی نیز حضور یافت و در عرفان از او تأثیر گرفت. معلم احتمالی دیگر وی در بغداد ابوالفرج بن جوزی بوده‌است که در هویت اصلی وی بین پژوهندگان (از جمله بین محمد قزوینی و محیط طباطبایی) اختلاف وجود دارد.

پس از پایان تحصیل در بغداد، سعدی به سفرهای متنوعی پرداخت که به بسیاری از این سفرها در آثار خود اشاره کرده‌است. در این که سعدی از چه سرزمین‌هایی دیدن کرده میان پژوهندگان اختلاف نظر وجود دارد و به حکایات خود سعدی هم نمی‌توان چندان اعتماد کرد و به نظر می‌رسد که بعضی از این سفرها داستان‌پردازی باشد (موحد ۱۳۷۴، ص ۵۸)، زیرا بسیاری از آنها پایه نمادین و اخلاقی دارند نه واقعی. مسلم است که شاعر به عراق، شام و حجاز سفر کرده است[نیاز به ذکر منبع] و شاید از هندوستان، ترکستان، آسیای صغیر، غزنه، آذربایجان، فلسطین، یمن و افریقای شمالی هم دیدار کرده باشد. سعدی در حدود ۶۵۵قمری به شیراز بازگشت و در خانقاه ابوعبدالله بن خفیف مجاور شد. حاکم فارس در این زمان اتابک ابوبکر بن سعد زنگی بود که برای جلوگیری از هجوم مغولان به فارس به آنان خراج می‌داد و یک سال بعد به فتح بغداد به دست مغولان (در ۴صفر ۶۵۶) به آنان کمک کرد.




نظرات دربارهٔ تاریخ تولد و وفات


بر اساس تفسیرها و حدس‌هایی که از نوشته‌ها و سروده‌های خود سعدی در گلستان و بوستان می‌زنند، و با توجه به این که سعدی تاریخ پایان نوشته شدن این دو اثر را در خود آنها مشخص کرده‌است، دو حدس اصلی در تاریخ تولد سعدی زده شده‌است. نظر اکثریت مبتنی بر بخشی از دیباچهٔ گلستان است (با شروع «یک شب تأمل ایام گذشته می‌کردم») که بر اساس بیت «ای که پنجاه رفت و در خوابی» و سایر شواهد این حکایت، سعدی را در ۶۵۶قمری حدوداً پنجاه‌ساله می‌دانند و در نتیجه تولد وی را در حدود ۶۰۶قمری می‌گیرند. از طرف دیگر، عده‌ای، از جمله محیط طباطبایی در مقالهٔ «نکاتی در سرگذشت سعدی»، بر اساس حکایت مسجد جامع کاشغر از باب پنجم گلستان (با شروع «سالی محمد خوارزمشاه، رحمت الله علیه، با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد») که به صلح محمد خوارزمشاه که در حدود سال ۶۱۰بوده‌است اشاره می‌کند و سعدی را در آن تاریخ مشهور می‌نامد، و بیت «بیا ای که عمرت به هفتاد رفت» از اوائل باب نهم بوستان، نتیجه می‌گیرد که سعدی حدود سال ۵۸۵قمری، یعنی هفتاد سال پیش از نوشتن بوستان در ۶۵۵قمری، متولد شده‌است. اکثریت محققین (از جمله بدیع‌الزمان فروزانفر در مقالهٔ «سعدی و سهروردی») این فرض را که خطاب سعدی در آن بیت بوستان خودش بوده‌است، نپذیرفته‌اند. حکایت جامع کاشغر نیز توسط فروزانفر و مجتبی مینوی داستان‌پردازی دانسته شده‌است، اما محمد قزوینی نظر مشخصی در این باره صادر نمی‌کند و می‌نویسد «حکایت جامع کاشغر فی‌الواقع لاینحل است». محققین جدیدتر، از جمله ضیاء موحد (موحد ۱۳۷۴، صص ۳۶تا ۴۲)، کلاً این گونه استدلال در مورد تاریخ تولد سعدی را رد می‌کنند و اعتقاد دارند که شاعران کلاسیک ایران اهل «حدیث نفس» نبوده‌اند بنابراین نمی‌توان درستی هیچ‌یک از این دو تاریخ را تأیید کرد.

وفات سعدی را اکثراً در ۶۹۱قمری می‌دانند. ولی عده‌ای از جمله سید حسن تقی‌زاده احتمال داده‌اند که سعدی در حدود ۶۷۱قمری فوت کرده‌است. محمد قزوینی در نامه‌ای به تقی‌زاده می‌نویسد که احتمالِ ۶۷۱بسیار قوی است ولی آن را «خرق اجماع مورخین» و «باعث طعن» می‌داند.



از سعدی آثار بسیاری در نظم و نثر مانده‌است:

بوستان: کتابی‌است منظوم در اخلاق.

گلستان: به نثر مسجع

دیوان اشعار: شامل غزلیات و قصاید و رباعیات و مثنویات و مفردات و ترجیع‌بند و غیره (به فارسی) و چندین قصیده و غزل عربی.

صاحبیه: مجموعه چند قطعه فارسی و عربی‌است که سعدی در ستایش شمس‌الدین صاحب دیوان جوینی،وزیر اتابکان سروده است.

قصاید سعدی: قصاید عربی سعدی حدود هفتصد بیت است که بیشتر محتوای آن غنا،مدح،اندرز و مرثیه است. قصاید فارسی در ستایش پروردگار و مدح و اندرز و نصیحت بزرگان و پادشاهان آمده است.

مراثی سعدی:قصاید بلند سعدی است که بیشتر آن در رثای آخرین خلیفه عباسی المستعصم بالله سروده شده است و در آن هلاکوخان مغول را به خاطر قتل خلیفه عباسی نکوهش کرده است.سعدی چند چکامه نیز در رثای برخی اتابکان فارس و وزرای ایشان سروده است.

رسائل نثر:

1. کتاب نصیحةالملوک

2. رساله در عقل و عشق

3. الجواب

4. در تربیت یکی از ملوک گوید

5. مجالس پنجگانه

5. هزلیات

از میان چاپ‌های انتقادی آثار سعدی دو تصحیح محمدعلی فروغی و غلامحسین یوسفی از بقیه معروف‌ترند.



بوستان

بوستان کتابی‌است منظوم در اخلاق در بحر متقارب (فعولن فعولن فعولن فعل) و چنانکه سعدی خود اشاره کرده‌است نظم آن را در ۶۵۵ه‍.ق. به پایان برده‌است. کتاب در ده باب تألیف و تقدیم به بوبکر بن سعد زنگی شده‌است. معلوم نیست خود شیخ آن را چه می‌نامیده‌است. در بعضی آثار قدیمی به آن نام سعدی‌نامه داده‌اند. بعدها به قرینهٔ نام کتاب دیگر سعدی (گلستان) نام بوستان را بر این کتاب نهادند. باب‌های آن از قرار زیر است:

1. عقل و تدبیر و رای

2. احسان

3. عشق و مستی و شور

4. تواضع

5. رضا

6. قناعت

7. عالم تربیت

8. شکر بر عافیت

9. توبه و راه صواب

10. مناجات و ختم کتاب



گلستان


گلستان کتابی است که سعدی یک سال پس از اتمام بوستان، کتاب نخستش، آن را به نثر آهنگین فارسی در هفت باب «سیرت پادشاهان»، «اخلاق درویشان»، «فضیلت قناعت»، «فوائد خاموشی»، «عشق و جوانی»، «ضعف و پیری»، «تأثیر تربیت»، و «آداب صحبت»

غزلیات سعدی در چهار کتاب طیبات،بدایع،خواتیم و غزلیات قدیم گردآوری شده است.

محمدعلی فروغی دربارهٔ سعدی می‌نویسد «اهل ذوق اِعجاب می‌کنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفته‌است ولی حق این است که [...] ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموخته‌ایم سخن می‌گوییم». ضیاء موحد دربارهٔ وی می‌نویسد «زبان فارسی پس از فردوسی به هیچ شاعری به‌اندازهٔ سعدی مدیون نیست». زبان سعدی به «سهل ممتنع» معروف شده‌است، از آنجا که به نظر می‌رسد نوشته‌هایش از طرفی بسیار آسان‌اند و از طرفی دیگر گفتن یا ساختن شعرهای مشابه آنها ناممکن.


منبع: ویکی پدیا فارسی

:ak

hichnafar
Wednesday 12 September 2007, 10:36 AM
جناب قیصرممنون ازمطلب لطفا"اگه منبع خاصی داره بفرمایید.
ادغام -سارا

gheisar
Wednesday 12 September 2007, 11:51 AM
خواهش میکنم، در ضمن من اون تاپیک لیست مطالب موجود و دیدم از سعدی نبود واسه همین دیگه دنباله تاپیک نگشتم و تاپیک جدید زدم..

hichnafar
Wednesday 12 September 2007, 02:16 PM
تواون تاپیک آخرپستم نوشته بودم که این لیست هاهنوزکامل نشدن .
ممنون.

arashe_kamangir
Wednesday 13 May 2009, 12:04 PM
روزی به غرور جوانی سخت رانده بودم، و شبانگه به پای کریوه ای (= کوه پست) سست مانده. پیرمردی ضعیف از پس کاروان همی آمد و گفت:چه نشینی که نه جای خفتن است! گفتم: چون روم که نه پای رفتن است! گفت: این نشنیدی که صاحبدلان گفته اند: رفتن و نشستن به که دویدن و گسستن.

ای که مشتاق منزلی مشتاب / پند من کار بند و صبر آموز

اسب تازی دو تک رود به شتاب / و اشتر آهسته می رود شب و روز

گلستان