PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : لزوم یادگیری تئوری موسیقی و سلفژ و .... برای نوازندگان



MA_Happy
Saturday 5 January 2013, 08:40 PM
ضعف علمی در میان نوازندگان ایرانی(مخصوصا نوازندگان غیرحرفه ای) شاید شایع ترین مشکل قلمداد شود.
خیلی از نوازندگان ایرانی، از علم بسیار کمی برخوردار هستند.
دوستان، تئوری موسیقی و سلفژ را دست کم نگیرید. نوازندگی بدون دانستن علوم تئوری و سلفژ، همچون رانندگی بدون دانستن قوانین رانندگی هست. مشکل این که خیلی از اوقات نوازندگان ایرانی نمی توانند قطعات را به خوبی اجرا کنند همین مشکل است.
متاسفانه خیلی از دوستان میگویند که ما تئوری بلدیم و لازم نیست آن را بطور اصولی یادبگیریم و از طرفی دیگر، برای سلفژ خیلی ها ادعا میکنند که ما قصدی برای خوانندگی نداریم و نیازی به آموختن سلفژ نداریم.
ولی دوستان گرامی؛ درست نواختن شما، مربوط میشود به دانستن قواعد و از طرف قدرت نت خوانی و درک صحیح شما از موسیقی هایی که میشنوید، خیلی از اوقات به دانستن علم سلفژ مربوط می شود.
علم سلفژ اصلا هیچ ربطی به آواز و حنجره سازی ندارد، علم سلفژ، در اصل علم نت خوانی درست(چه پارلاتی و چه کانتاتی) است.
و از طرفی، پیشرفت کسانی که سلفژ، تئوری و نوازندگی را با هم آغاز می کنند چشمگیر است.
پیشنهادی که دارم این است؛ اگر میخواهید نوازندگی را به تازگی شروع کنید، در 1 سال اول، علاوه بر آموختن نوازندگی، سلفژ و تئوری موسیقی(شامل تئوری، فرم، کمی از تاریخ موسیقی و شیوه های نوازندگی در دوره های مختلف، و کمی هارمونی) را حتما بیاموزید و پس از گذر از سال اول، دیگر میتوانید بیشتر روی نوازندگی وقت بگذارید.
از دوستان محترم میخواستم که این پست را از نظرات و تجربیات خود محروم نکنند.

با تشکر
مسعود

amir1055
Sunday 6 January 2013, 01:03 PM
با کلیت امر موافقم ولی نه با این شدتی که فرمودید. هر نوازنده ای برای نوازندگی هدف و قصد و منظوری داره. بسته به اینکه این هدف چقدر مرتفع باشه این شدت می تونه کم و زیاد بشه.
ولی اینکه در حالتی کلی بگیم همراه با نوازندگی سلفژ هم حتما آموزش داده بشه خیر بنده موافق نیستم.

MA_Happy
Sunday 6 January 2013, 02:23 PM
ببینید دوست گرامی؛
موسیقی چیزی مثل رانندگی هست، نمی شود که شما بگویید من میخواهم راننده بشوم ولی نمیخواهم قواعد رانندگی را یاد بگیرم.
دلیل ضعف موسیقی ایران هم دقیقا همین نکات کوچک است.

Fereshteh_Baran
Sunday 6 January 2013, 04:52 PM
من هم با یادگیری تئوری همزمان با نوازندگی، موافق هستم. متاسفانه خودم زمانی که بیر را تمام کردم ، استادم زیاد از قوانین تئوری به من نگفتند و استاد بعدی که باهاشون هانون کار میکردم، در کنار هانون مطالب بیر را به من گفتند. الان حدود یک سال و نیم است که یک هنر جوی پیانو دارم. در این مدت کتاب مایکل آرون را که شامل نکات زیادی از تئوری میشود را تمام کرده و با توجه به این که درسهای آخر بیر را میگذرانیم، فکر میکنم الان هر قطعه ای که پیش رو داشته باشد را بتواند اجرا کند. حتی اگر تریوله ، دو لا چنگ و ... داشته باشد.

amir1055
Monday 7 January 2013, 06:57 AM
ببینید دوست گرامی؛
موسیقی چیزی مثل رانندگی هست، نمی شود که شما بگویید من میخواهم راننده بشوم ولی نمیخواهم قواعد رانندگی را یاد بگیرم.
دلیل ضعف موسیقی ایران هم دقیقا همین نکات کوچک است.

قواعد در حد نیاز باید گفته شود.
و دلیل ضعف موسیقی ایران هم این نکات کوچک نیست.

Pathetique
Monday 7 January 2013, 12:16 PM
به نظر من هم اگه کسی میخواد واقعأ پیشرفت اصولی داشته باشه نیاز داره که این دو رو یاد بگیره . کسی که ندونه در هر دوره قطعات چطور نواخته میشه یا اصلأ برای چی این دوره ها از هم جدا شدن چطور میتونه اون قطعات رو درست اجرا کنه ؟ یا کسی که یه سری تئوری ساده رو بلد نباشه که توی نت به کار رفته چطور میتونه اون رو خوب اجرا کنه ؟ کسی که سلفژ بلده وسط قطعه از لحاظ شنیداری گیر نمیکنه .

r_a_m_i_n
Monday 7 January 2013, 02:06 PM
به نظر من هم اونقدرا اصراری نیست.........بستگی داره هدف آدم چی باشه.......
اگه از اول کار هم زیادی درگیر تئوری و این چیزا کنیم شاگرد رو.....خسته میشه.....
من خودم تا 4 سال فقط ساز میزدم و نه تئوری بلد بودم نه سلفژ.....اما مثل ماشین هر نتی که جلو میذاشتن رو با بالاترین سرعت میزدم....
مشکلی هم در نت خوانی و غیره نداشتم......
یعنی باید یه طوری باشه که نه شاگرد تا سالها هیچیی ندونه...و نه اینکه از اول کار محکم بچسبه به تئوری و سلفژ........حالت متعادلش خوبه.....اما اصراری نیست.

- - - Updated - - -

به نظر من هم اونقدرا اصراری نیست.........بستگی داره هدف آدم چی باشه.......
اگه از اول کار هم زیادی درگیر تئوری و این چیزا کنیم شاگرد رو.....خسته میشه.....
من خودم تا 4 سال فقط ساز میزدم و نه تئوری بلد بودم نه سلفژ.....اما مثل ماشین هر نتی که جلو میذاشتن رو با بالاترین سرعت میزدم....
مشکلی هم در نت خوانی و غیره نداشتم......
یعنی باید یه طوری باشه که نه شاگرد تا سالها هیچیی ندونه...و نه اینکه از اول کار محکم بچسبه به تئوری و سلفژ........حالت متعادلش خوبه.....اما اصراری نیست.

MA_Happy
Monday 7 January 2013, 02:16 PM
قواعد در حد نیاز باید گفته شود.
و دلیل ضعف موسیقی ایران هم این نکات کوچک نیست.
اتفاقا دوست عزیز، ضعف تکنیکی موزیسن های ایرانی از همین نکات به ظاهر کوچک شکل میگیرد.

و از طرفی، دوست گرامی، کاربر Pathetique (You can see links before reply) سخن بسیار خوب و قابل تاملی گفتند، چگونه یک نوازنده که از شیوه های نوازندگی در دوره های مختلف اطلاع ندارد میتواند قطعه را کاملا درست اجرا کند؟
چگونه یک نوازنده که از فرم موسیقی اطلاعی ندارد، میتواند نکات نهفته در یک موسیقی که به فرم قطعه مربوط است را به خوبی اجرا کند؟

Pathetique
Monday 7 January 2013, 04:10 PM
رامین جان محکم و سفت بودن یعنی چی ؟ اگر در حین دریفات قطعه جدید تمام مطالبی که توی اون نت وجود داره توسط معلم به هنرجو انتقال داده بشه دیگه مشکلی نخواهد بود . حالا کم بودن و یا محکم و سفت بودن چه معنی میده من نمفهمم . یه مطلبه یا انتقال پیدا میکنه یا نه . اینکه هنرجو بخواد کل فکرشو بذاره پای سلفژ و از نوازندگی عقب بمونه اون موقع صحبت شما درسته .
الان معلم من از نظر تئوری فوق العاده عالیه . هیچوقت نشده چیزی از تئوری برای من گنگ بمونه . هیچوقت هم به خاطر این از نوازندگیم عقب نموندم .

----

پ . ن : مسعود جان بنده همون بهنام هستم نام کاربریمو عوض کردم :دی

r_a_m_i_n
Monday 7 January 2013, 09:51 PM
رامین جان محکم و سفت بودن یعنی چی ؟ اگر در حین دریفات قطعه جدید تمام مطالبی که توی اون نت وجود داره توسط معلم به هنرجو انتقال داده بشه دیگه مشکلی نخواهد بود . حالا کم بودن و یا محکم و سفت بودن چه معنی میده من نمفهمم . یه مطلبه یا انتقال پیدا میکنه یا نه . اینکه هنرجو بخواد کل فکرشو بذاره پای سلفژ و از نوازندگی عقب بمونه اون موقع صحبت شما درسته .
الان معلم من از نظر تئوری فوق العاده عالیه . هیچوقت نشده چیزی از تئوری برای من گنگ بمونه . هیچوقت هم به خاطر این از نوازندگیم عقب نموندم .

----

پ . ن : مسعود جان بنده همون بهنام هستم نام کاربریمو عوض کردم :دی

گفتم که بستگی به هدف آدم داره...از نظر من یاد دادن سلفژ تا 2 سال اول نوازندگی...فقط هنرجو رو از کار اصلیش دور میکنه...البته این نظر شخصی منه

amir1055
Tuesday 8 January 2013, 07:32 AM
فکر می کنم بهتره کمی بیشتر توضیح بدم
وقتی سخن از یادگیری تئوری موسیقی می شه منظور منظور یادگیری کرشندو و لگاتو و ... اینها نیست. اینها مسائلی هستند که باید در طی آموزش به هنرجو یاد داده بشه. ولی اینکه هنرجو قواعد مربوط به وصل آکوردها رو ندودنه بر نوازندگی اون آنچنان تاثیر شگفت انگیزی نیذاره یا مثلا از اینکه قواعد حرکت باس یا فواصل مجاز برای سوپرانو و آلتو و...
کسی رو میشناسم که ویلن میزنه و بعد از گذشت یک سال و اندی اگه چند نت دولا چنگ و چنگ باهم درکنار هم باشند همه رو یکجور میزنه ! یعنی درک درستی از ارزش زمانی یک نت هنوز پیدا نکرده. علت این نقص عجیب ندونستن تئوری موسیقی نیست بلکه ضعف و بی مسئولیتی استادشونه. و جالب اینکه استادشون بهشون گفته چون شما سلفژ بلد نیستی این اشتباهات رو انجام میدی!!!
خب این سخن مضحک نیست ؟ حالا بنده خدا رو مجبور کرده در کلاس های سلفژ ثبتنام کنه.

تئوری موسیقی تا جایی که مرتبط به نوازندگی باشه و به هنر نواختن کمک کنه مفید و لازمه و در یک کلاس آموزشی توسط همان استاد در طی فرایند آموزش باید به هنرجو انتقال داده بشه. همینطور که در طول دوره آموزش قطعات مختلفی رو یاد میگیریم چقدر خوبه که استاد به فرم اون قطعه و اینکه این موضوع از کجا آمده اشاراتی داشته باشه... نه اینکه کلاس فرم شناسی و تاریخ موسیقی بزاره.

مشکل موسیقی ما جناب MASOOD_ADELI نوازندگی ما نیست. من عرض کردم مشکل موسیقی کشور این نیست نه نوازندگی برخی. بله شاید اشکال در نوازندگی ریشه های پایه ای داشته باشه ولی این همان مشکل موسیقی ایران نیست و ایندو از هم جدا هستند.

r_a_m_i_n
Tuesday 8 January 2013, 12:20 PM
دقیقا همینطوره که آقا امیر میگن............
من یکی رو میشناسم سالهاست ساز میزنه...حدود 15 سال.....ایشون تئوری آنچنانی بلد نیست.....فقط در حد نیاز خودش بلده....اما دشیفر نوازه قهاریه.......یعنی هر نتی بهش بدن همون لحظه میزنه و خوب میزته.....خب ما نمیتونیم بگیم این شخص ضعف داره.....چون هدفش نوازندگیه....و توی این کار هم موفقه.......به هدفش هم رسیده....
حالا یکی دیگه هم هست به اینها قانع نیست و میخواد موزیسین بشه...میخواد آهنگساز بشه.....اون قضیش فرق میکنه.....
ولی ما بیایم به هنرجوی تازه کار سلفژ و هارمونی یاد بدیم به نظر من چیز مضحکیه....( عرض کردم به نظر من ) یعنی فقط نظر شخصی منه

shabnamj
Sunday 31 March 2013, 05:56 PM
من اطلاعاتم راجع به مطالب بالا کم هست و دوست دارم که یاد بگیرم
سوالی که دارم اینه که میتونم خودم از مسیر درست دنبالش کنم یا نیاز به کلاس اکادمیک هست؟
اگر می تونم خودم راه و منابع خوب رو دوستانی که می دونن ممنون میشم بگن؟
و اگر جایی رو برای کلاس سراغ دارن که تضمین شده باشه ممنون می شم معرفی کنن
چون متاسفانه بسیاری از مراکز و اموزشگاه ها بیشتر روی بعد مادی تمرکز دارن و کیفیت اموزشی شون بسیار ضعیف هست

Sampler
Sunday 31 March 2013, 08:51 PM
به نظر من دونستن تئوری و سلفژ برای یک موزیسین (خواننده ، نوازنده ، آهنگساز و تنظیم کننده) به اندازه ی راه رفتن برای انسان های عادی اهمیت داره ..

جای بحث بسیار زیادی داره ..

اگر واقعا جای بحث باشه حتما شرکت می کنم چون این مساله بسیار بسیار مهم هستش و نباید ساده از کنارش گذشت ..

shandiz
Sunday 31 March 2013, 10:43 PM
دقیقا همینطوره که آقا امیر میگن............
من یکی رو میشناسم سالهاست ساز میزنه...حدود 15 سال.....ایشون تئوری آنچنانی بلد نیست.....فقط در حد نیاز خودش بلده....اما دشیفر نوازه قهاریه.......یعنی هر نتی بهش بدن همون لحظه میزنه و خوب میزته.....خب ما نمیتونیم بگیم این شخص ضعف داره.....چون هدفش نوازندگیه....و توی این کار هم موفقه.......به هدفش هم رسیده....
حالا یکی دیگه هم هست به اینها قانع نیست و میخواد موزیسین بشه...میخواد آهنگساز بشه.....اون قضیش فرق میکنه.....
ولی ما بیایم به هنرجوی تازه کار سلفژ و هارمونی یاد بدیم به نظر من چیز مضحکیه....( عرض کردم به نظر من ) یعنی فقط نظر شخصی منه


دوست عزیز.آیا اینکه یک نفر صرفا نت ها رو روی پیانو بزنه و یا به قول شما سرعتش بالا باشه اما ندونه چکار میکنه نوازنده چیره دستیه؟خب ماشین هم که همینکارو میکنه!این درست مثل اینه که کسی مفهوم کلمات رو توی زبانی ندونه ولی بتونه اونها رو بخونه وادا کنه.ممکنه کسی هم که گوش میده و خودش هم اون زبان رو نمیشناسه فکر کنه که اون شخص مسلط هست.اما اگر شنونده اون زبان رو بشناسه حتما متوجه میشه که لحن و نحوه ادای کلمات ممکنه با معنی اونها یکی نباشه.باور کنید نوازندگی فقط نت زدن یا تند زدن نیست.اینها رو بر اساس 27 سال تجربه موسیقی خدمتتون عرض میکنم.

میگیم زبان موسیقی,میگیم علم موسیقی.کدوم علمی هست که بدون مطالعه بشه یاد گرفت؟کدوم زبانی هست که بشه بدون دونستن معنی کلماتش باهاش درست صحبت کرد؟ ممکنه گوشی که خیلی حرفه ای نباشه اشکالات رو تشخیص نده.ولی حتی اگربرای همون گوش قطعه درست اجرا بشه فرق نوازندگی با علم و بدون علم رو میفهمه.موسیقی دوره های مختلف رو ایدئولوژی ها شکل دادند.تفکرات فلسفی و علمی شکل دادند.پشت هر کدوم از قطعات خوب هر دوره به اندازه یک کتاب حرف و مطلب هست.چطور میشه کسی معنی زبانی رو ندونه ولی بتونه با اون زبان حرف مطلبی بر گرفته از یک موضوع یا فلسفه فکری رو بیان کنه وتاثیر گذار هم باشه؟

متاسفانه تا وقتی موسیقی چیزی غیر از زبان و علم بدونیم و سعی هم نکنیم راجع به مکتب های فکری وعلم و معنای زبانش مطالعه کنیم و تا وقتی ندونیم بعد از فرم و تئوری و هارمونی قراره به چی برسیم,هنوز درگیر این هستیم که تئوری موسیقی که خودش تازه شروع کار و فقط الفبای موسیقی هست در کنار نوازندگی لازمه یا نه!ویا برای لازم بودنش مقدار یا وقت تعیین کنیم.هیچ وقت هم از خودمون نمیپرسیم که چرا در همه دنیا, در هر کالج یا دانشگاه موسیقی هر شخص حتی برای صرفا نوازنده شدن تمام این دوره ها رو باید بگذراند!

موفق باشید

r_a_m_i_n
Tuesday 2 April 2013, 08:34 PM
دوست عزیز.آیا اینکه یک نفر صرفا نت ها رو روی پیانو بزنه و یا به قول شما سرعتش بالا باشه اما ندونه چکار میکنه نوازنده چیره دستیه؟خب ماشین هم که همینکارو میکنه!این درست مثل اینه که کسی مفهوم کلمات رو توی زبانی ندونه ولی بتونه اونها رو بخونه وادا کنه.ممکنه کسی هم که گوش میده و خودش هم اون زبان رو نمیشناسه فکر کنه که اون شخص مسلط هست.اما اگر شنونده اون زبان رو بشناسه حتما متوجه میشه که لحن و نحوه ادای کلمات ممکنه با معنی اونها یکی نباشه.باور کنید نوازندگی فقط نت زدن یا تند زدن نیست.اینها رو بر اساس 27 سال تجربه موسیقی خدمتتون عرض میکنم.میگیم زبان موسیقی,میگیم علم موسیقی.کدوم علمی هست که بدون مطالعه بشه یاد گرفت؟کدوم زبانی هست که بشه بدون دونستن معنی کلماتش باهاش درست صحبت کرد؟ ممکنه گوشی که خیلی حرفه ای نباشه اشکالات رو تشخیص نده.ولی حتی اگربرای همون گوش قطعه درست اجرا بشه فرق نوازندگی با علم و بدون علم رو میفهمه.موسیقی دوره های مختلف رو ایدئولوژی ها شکل دادند.تفکرات فلسفی و علمی شکل دادند.پشت هر کدوم از قطعات خوب هر دوره به اندازه یک کتاب حرف و مطلب هست.چطور میشه کسی معنی زبانی رو ندونه ولی بتونه با اون زبان حرف مطلبی بر گرفته از یک موضوع یا فلسفه فکری رو بیان کنه وتاثیر گذار هم باشه؟متاسفانه تا وقتی موسیقی چیزی غیر از زبان و علم بدونیم و سعی هم نکنیم راجع به مکتب های فکری وعلم و معنای زبانش مطالعه کنیم و تا وقتی ندونیم بعد از فرم و تئوری و هارمونی قراره به چی برسیم,هنوز درگیر این هستیم که تئوری موسیقی که خودش تازه شروع کار و فقط الفبای موسیقی هست در کنار نوازندگی لازمه یا نه!ویا برای لازم بودنش مقدار یا وقت تعیین کنیم.هیچ وقت هم از خودمون نمیپرسیم که چرا در همه دنیا, در هر کالج یا دانشگاه موسیقی هر شخص حتی برای صرفا نوازنده شدن تمام این دوره ها رو باید بگذراند! موفق باشیددروددوست عزیز....راستش کسی که نتها رو تند تند روی پیانو بزنه ..و سرعتش بالا باشه...الزاما دلیل نمیشه که بگیم صد در صد موزیسینه....اما مسلما شانسی هم اینکارو نمیکنه...و میدونه داره چکار میکنه...مسلما توی صحبت کردن هم که شما مثالش رو زدید.....از طرز صحبت کردن مشخصه دیگه....بین صحبت کردن کسی که صدها کتاب مطالعه کرده با کسی که اصلا کتابی نخونده فرقی وجود نداره؟ مسلما کسی که زیبا و قشنگ و مناسب صحبت کنه ( بدونه کی حرف بزنه....نحوه ی استفاده از لغات ....سکوت ها...و هزاران چیز دیگه ) حتما خوندن و نوشتن هم بلده.....شاید خیلی وارد نباشه اما بلدهمن هم نگفتم نوازندگی فقط نت زدن و تند زدنه.....( کدوم زبانی هست که بشه بدون دونستن معنی کلماتش باهاش درست صحبت کرد؟ ) هیچ زبانی نیست...ما خیلی در زندگی خییییییللی شاید کم کسانی رو پیدا کنید که در صحبت کردنشون از لغاتی استفاده کنن که معنی اونو نمیدونن.....معمولا هرکس هرچیزی که میگه معنی اونو میدونه...توی موسیقی هم همینطوره....مگه میشه کسی بتونه قطعه ای رو خوب ( خوب ) بنوازه در صورتی که نتونسته باشه اونو درک کنه؟مگه میشه کسی خوب شوپن بنوازه ..در صورتی که فقط از روی نت زده باشه و حس و حال شوپن رو درک نکرده باشه؟ نمیشه کهپس اگه کسی خوب زد....خوب فهمیده که خوب زدهمن کل صحبتهام این بود که باید ببینیم هدفمون از نوازندگی چیه.....صحبتهایی که شما کردی خیلی کلی بود....یعنی کلیه ی معیارهای موسیقی رو در نظر گرفتی....ولی ممکنه کسی اصلا نخواد تا این حد پیش یره.....چه فایده ای داره اگه کسی نتونه 4 تا قطعه رو خوب بزنه ولی بعد بره فلسفه ی هنر مطالعه کنه؟ ( البته منظورم کسیه که بخواد نوازنده بشه ...نه کسی که صرفا بخواد اطلاعاتش زیاد شه )یاد صحبتی افتادم که با استاد حمیدرضا دیبازر داشتم..... بهش گفتم استاد چرا بعضیا میرن تئوریسین میشن؟ چرا 1 نفر باید فقط بجای اینکه بره آهنگسازی کنه یا سطخ نوازندگی خودشو بالا ببره....فقط میره دنبال تئوری؟ چرا قدرت اجرایی رو بالا نمیبرن؟ میدونی چی گفت؟ جواب قشنگی داد ...گفت : همه که مغز نمیشن....همه که قرار نیست مغز بشن.....یکی پا میشه یکی قلب میشه یکی دست میشه ...همه مغز نمیشن....تو کار خودتو بکن..اونا باید باشن و اونا هم کار خودشونو بکنن( هیچ وقت هم از خودمون نمیپرسیم که چرا در همه دنیا, در هر کالج یا دانشگاه موسیقی هر شخص حتی برای صرفا نوازنده شدن تمام این دوره ها رو باید بگذراند! ) در مورد این موضوع هم....چرا از خودمون میپرسیم....جوابش سادست.....دلیلش همون چیزیه که من که مهندس برق هستم....15 واحد دروس مکانیک پاس کردم و 22 واحد معارف و کلی دروس دیگه که ربطی به رشته ی من نداشت....ریاضی مهندسی....ریاضی 6...ریاضی 7...ریاضی پیش....دیفرانسیل و انتگرال...آمار احتمال..و ده ها درس دیگه.) خب چرا؟؟؟؟ هیچکدوم در کارهای اجرایی برق کاربردی ندارن....اما چرا؟ خب واضحه؟ ما مهندس مملکت هستیم اگه بلد نباشیم 4 تا انتگرال حل کنیم به چه درد میخوریم؟؟؟؟ خب در موسیقی هم همینه ..فردا طرف قراره فارغ التحصیل موسیقی بشه....اگه از ارکستراسون و هارمونی و 4 تا چیز دیگه چیزی سر در نیاره به چه درد میخوره؟ باید بلد باشه...هرچند که ممکنه تا آخر عمر کاربردی نداشته باشه واسش....( ممکنه کسی فولکوریک کار کنه و اصلا کاری به خیلی از چیزا نداشته باشه )

shandiz
Wednesday 3 April 2013, 01:30 PM
دروددوست عزیز....راستش کسی که نتها رو تند تند روی پیانو بزنه ..و سرعتش بالا باشه...الزاما دلیل نمیشه که بگیم صد در صد موزیسینه....اما مسلما شانسی هم اینکارو نمیکنه...و میدونه داره چکار میکنه...مسلما توی صحبت کردن هم که شما مثالش رو زدید.....از طرز صحبت کردن مشخصه دیگه....بین صحبت کردن کسی که صدها کتاب مطالعه کرده با کسی که اصلا کتابی نخونده فرقی وجود نداره؟ مسلما کسی که زیبا و قشنگ و مناسب صحبت کنه ( بدونه کی حرف بزنه....نحوه ی استفاده از لغات ....سکوت ها...و هزاران چیز دیگه ) حتما خوندن و نوشتن هم بلده.....شاید خیلی وارد نباشه اما بلدهمن هم نگفتم نوازندگی فقط نت زدن و تند زدنه.....( کدوم زبانی هست که بشه بدون دونستن معنی کلماتش باهاش درست صحبت کرد؟ ) هیچ زبانی نیست...ما خیلی در زندگی خییییییللی شاید کم کسانی رو پیدا کنید که در صحبت کردنشون از لغاتی استفاده کنن که معنی اونو نمیدونن.....معمولا هرکس هرچیزی که میگه معنی اونو میدونه...توی موسیقی هم همینطوره....مگه میشه کسی بتونه قطعه ای رو خوب ( خوب ) بنوازه در صورتی که نتونسته باشه اونو درک کنه؟مگه میشه کسی خوب شوپن بنوازه ..در صورتی که فقط از روی نت زده باشه و حس و حال شوپن رو درک نکرده باشه؟ نمیشه کهپس اگه کسی خوب زد....خوب فهمیده که خوب زدهمن کل صحبتهام این بود که باید ببینیم هدفمون از نوازندگی چیه.....صحبتهایی که شما کردی خیلی کلی بود....یعنی کلیه ی معیارهای موسیقی رو در نظر گرفتی....ولی ممکنه کسی اصلا نخواد تا این حد پیش یره.....چه فایده ای داره اگه کسی نتونه 4 تا قطعه رو خوب بزنه ولی بعد بره فلسفه ی هنر مطالعه کنه؟ ( البته منظورم کسیه که بخواد نوازنده بشه ...نه کسی که صرفا بخواد اطلاعاتش زیاد شه )یاد صحبتی افتادم که با استاد حمیدرضا دیبازر داشتم..... بهش گفتم استاد چرا بعضیا میرن تئوریسین میشن؟ چرا 1 نفر باید فقط بجای اینکه بره آهنگسازی کنه یا سطخ نوازندگی خودشو بالا ببره....فقط میره دنبال تئوری؟ چرا قدرت اجرایی رو بالا نمیبرن؟ میدونی چی گفت؟ جواب قشنگی داد ...گفت : همه که مغز نمیشن....همه که قرار نیست مغز بشن.....یکی پا میشه یکی قلب میشه یکی دست میشه ...همه مغز نمیشن....تو کار خودتو بکن..اونا باید باشن و اونا هم کار خودشونو بکنن( هیچ وقت هم از خودمون نمیپرسیم که چرا در همه دنیا, در هر کالج یا دانشگاه موسیقی هر شخص حتی برای صرفا نوازنده شدن تمام این دوره ها رو باید بگذراند! ) در مورد این موضوع هم....چرا از خودمون میپرسیم....جوابش سادست.....دلیلش همون چیزیه که من که مهندس برق هستم....15 واحد دروس مکانیک پاس کردم و 22 واحد معارف و کلی دروس دیگه که ربطی به رشته ی من نداشت....ریاضی مهندسی....ریاضی 6...ریاضی 7...ریاضی پیش....دیفرانسیل و انتگرال...آمار احتمال..و ده ها درس دیگه.) خب چرا؟؟؟؟ هیچکدوم در کارهای اجرایی برق کاربردی ندارن....اما چرا؟ خب واضحه؟ ما مهندس مملکت هستیم اگه بلد نباشیم 4 تا انتگرال حل کنیم به چه درد میخوریم؟؟؟؟ خب در موسیقی هم همینه ..فردا طرف قراره فارغ التحصیل موسیقی بشه....اگه از ارکستراسون و هارمونی و 4 تا چیز دیگه چیزی سر در نیاره به چه درد میخوره؟ باید بلد باشه...هرچند که ممکنه تا آخر عمر کاربردی نداشته باشه واسش....( ممکنه کسی فولکوریک کار کنه و اصلا کاری به خیلی از چیزا نداشته باشه )

دوست عزیزم.ممنون از وقتی برای عرایض بنده گذاشتید.من کماکان احساس می کنم نیازی که ازش صحبت شد کاملا درک نشده.اولا منظور بنده صحبت به زبانی دیگر بود.مثلا کسی به زبان کردی (که متاسفانه این زبان را نمیدانم) متنی برای من مینویسد.میتوانم کلمات را خوانده و تکرار کنم اما چون معنی را نمیدانم ممکنه قسمت شوخی آن را با لحن جدی یا قسمت عاشقانه رو با لحن خشنی ادا کنم و کسی هم که کردی نداند شاید اشتباها فکرکند من به آن مسلط هستم.

بد نیست کتاب هایی که در مورد نوازندگی پیانو که خوشبختانه جدیدا تعدادی هم چاپ و ترجمه شده (منظورم کتابهای نت نیست) بیشتر مطالعه بشه.اینکه نتی که آهنگساز در فلان میزان استفاده کرده نت تکیه هست , نت حل هست,... و حتی در جاهایی در دوبل نت ها یا آکورد ها کدام نت مربوط به تم اصلی یا جمله اصلی هست,یا فلان نت به فاصله هفتم نتی غیر هارمونیک حساب میشود یا جزئی از نت آکورد 7 و بنا به سبک باید حل شود یا آزاد حرکت میکند و آیا دلیلی برای تاکید دارد یا نه,و...و همینطور آهنگساز بنا به سبک وضوح اجرا برایش مهم بوده یا لحنی درونی یا حتی انتزاعی و اینکه تا چه حد به شما آزادی درنحوه نواختن داده...اینها همه مربوط به نوازندگی هستند که باید رعایت شوند نه فقط آهنگساز..

البته این صحبت هایی که شد مسلما برای بعضی از موسیقی های پاپ یا موسیقی ای که در یک جمع دوستانه قراره اجرا بشه کمتر اهمیت داره.ولی برای اجرای یک اثر موسیقی هنری از آهنگسازان این نوع آثار بهتره ما هم مثل آهنگساز ریز بین باشیم و همونطور که اونها نت به نت دلیلی برای کارشون داشتند ما هم کامل بتونیم با ریزبینی اونرو انتقال بدیم.نه اینه مثلا نتی از دوره رومانتیک رو به شیوه باروک اجرا کنیم و یا بر عکس.خلاصه موسیقی ای که معنایی با خودش دارد باید با رعایت معنا هم اجرا بشه.

باز هم از وقتی که برای عرایض بنده گذاشتید ممنونم.موفق باشید.

r_a_m_i_n
Thursday 4 April 2013, 01:09 AM
دوست عزیزم.ممنون از وقتی برای عرایض بنده گذاشتید.من کماکان احساس می کنم نیازی که ازش صحبت شد کاملا درک نشده.اولا منظور بنده صحبت به زبانی دیگر بود.مثلا کسی به زبان کردی (که متاسفانه این زبان را نمیدانم) متنی برای من مینویسد.میتوانم کلمات را خوانده و تکرار کنم اما چون معنی را نمیدانم ممکنه قسمت شوخی آن را با لحن جدی یا قسمت عاشقانه رو با لحن خشنی ادا کنم و کسی هم که کردی نداند شاید اشتباها فکرکند من به آن مسلط هستم. بد نیست کتاب هایی که در مورد نوازندگی پیانو که خوشبختانه جدیدا تعدادی هم چاپ و ترجمه شده (منظورم کتابهای نت نیست) بیشتر مطالعه بشه.اینکه نتی که آهنگساز در فلان میزان استفاده کرده نت تکیه هست , نت حل هست,... و حتی در جاهایی در دوبل نت ها یا آکورد ها کدام نت مربوط به تم اصلی یا جمله اصلی هست,یا فلان نت به فاصله هفتم نتی غیر هارمونیک حساب میشود یا جزئی از نت آکورد 7 و بنا به سبک باید حل شود یا آزاد حرکت میکند و آیا دلیلی برای تاکید دارد یا نه,و...و همینطور آهنگساز بنا به سبک وضوح اجرا برایش مهم بوده یا لحنی درونی یا حتی انتزاعی و اینکه تا چه حد به شما آزادی درنحوه نواختن داده...اینها همه مربوط به نوازندگی هستند که باید رعایت شوند نه فقط آهنگساز.. البته این صحبت هایی که شد مسلما برای بعضی از موسیقی های پاپ یا موسیقی ای که در یک جمع دوستانه قراره اجرا بشه کمتر اهمیت داره.ولی برای اجرای یک اثر موسیقی هنری از آهنگسازان این نوع آثار بهتره ما هم مثل آهنگساز ریز بین باشیم و همونطور که اونها نت به نت دلیلی برای کارشون داشتند ما هم کامل بتونیم با ریزبینی اونرو انتقال بدیم.نه اینه مثلا نتی از دوره رومانتیک رو به شیوه باروک اجرا کنیم و یا بر عکس.خلاصه موسیقی ای که معنایی با خودش دارد باید با رعایت معنا هم اجرا بشه. باز هم از وقتی که برای عرایض بنده گذاشتید ممنونم.موفق باشید.درود...مجدد....من هم از شما سپاسگذارم که صحبتهای بنده رو بعد از فکر کنم یکسال حدودا نقل قول کردید و وقت گذاشتید...اتفاقا من اینجور صحبتها و گفتمان های مفید رو که خیلی در این سایت تازگیا کم پیش میاد رو دوست دارم......درسته.....در اینکه باید آموزش اصولی پیش بره و پایه و بنای موسیقی رو از ابتدا هنرجو یاد بگیره...هیچ شکی نیست و من در این مورد هیچ اختلاف نظری با شما ندارم.....اما اون صحبت های نقل قول اوله اول که کرده بودم....روی صحبتم با کسانی بود که هنوز 4 تا کتاب رو تمام نکرده میخوان سلفژ شروع کنن....نظر شخصی من اینه که هرچیز بجای خود اگه پیش بره بهتره......و یعنی نظر من ( بازم میگم این نظر منه فقط ) اینه که در اون ابتدای کار نباید فشاری و اصراری به یادگیری موضوعی باشه تا اینکه نیازه اون حس بشه.....مثلا اگه یکنفر بره بشینه از دوره ی باروک شروع کنه به یادگیریه تئوری و کلاس تئوری بره و کنترپوان و هارمونی و موسیقی دوره رمانتیک و هارمونی قرن بیستم رو یاد بگیره....بعد از میگیم حالا 5...6 سال ....بعد چه کار میتونه بکنه؟ به تنهایی؟ باور کنید هیچی...اما اگه یادگیریه همه ی اینها همراه با اجرای اونها و تحلیل حضوری با پیانو باشه و موقع یادگیری اون قطعه اون نکته گفته بشه ...اون وقته که هم هنرجو میتونه اونو اجرا کنه هم درک کنه و هم آهنگسازی کنه......اما صرفا یادگیریه تئوری فایده ای نداره.....یهنی خرف کلی من این بود که همزمان با سطح هنرجو اون آموزش ها شروع بشه نه زودتر....این مطالبی که در پاراگراف 2 فرمودید.....با توجه و شناخت به آهنگسازه اون قطعه و اینکه مربوط به کدوم دوره بوده و از کدوم آهنگسازها الگو میگرفته و متد کارش چی بوده مشخص میشه....و میشه تا حدودی فهمید این هارو.....بله بله مسلمه که تا کارهای خود آهنگساز رو گوش نکنیم و زیاد نشنویم و نشناسیم سبک اون رو نمیتونیم خوب بنوازیم....قضیه مثل همین اساتید بسیار مطرح خودمون در تهران میشه که هرساله جهت شرکت در مسابقات و جشنواره های تحت عنوان : باخ نوازی و غیره شرکت میکنن....و لحظه ی اول بیرونشون میکنن و هیچ رتبه ای نمیارن......خواهش میکنم و در کل با صحبتهای شما موافقم......ممنون...شما هم موفق باشید

- - - Updated - - -


دوست عزیزم.ممنون از وقتی برای عرایض بنده گذاشتید.من کماکان احساس می کنم نیازی که ازش صحبت شد کاملا درک نشده.اولا منظور بنده صحبت به زبانی دیگر بود.مثلا کسی به زبان کردی (که متاسفانه این زبان را نمیدانم) متنی برای من مینویسد.میتوانم کلمات را خوانده و تکرار کنم اما چون معنی را نمیدانم ممکنه قسمت شوخی آن را با لحن جدی یا قسمت عاشقانه رو با لحن خشنی ادا کنم و کسی هم که کردی نداند شاید اشتباها فکرکند من به آن مسلط هستم. بد نیست کتاب هایی که در مورد نوازندگی پیانو که خوشبختانه جدیدا تعدادی هم چاپ و ترجمه شده (منظورم کتابهای نت نیست) بیشتر مطالعه بشه.اینکه نتی که آهنگساز در فلان میزان استفاده کرده نت تکیه هست , نت حل هست,... و حتی در جاهایی در دوبل نت ها یا آکورد ها کدام نت مربوط به تم اصلی یا جمله اصلی هست,یا فلان نت به فاصله هفتم نتی غیر هارمونیک حساب میشود یا جزئی از نت آکورد 7 و بنا به سبک باید حل شود یا آزاد حرکت میکند و آیا دلیلی برای تاکید دارد یا نه,و...و همینطور آهنگساز بنا به سبک وضوح اجرا برایش مهم بوده یا لحنی درونی یا حتی انتزاعی و اینکه تا چه حد به شما آزادی درنحوه نواختن داده...اینها همه مربوط به نوازندگی هستند که باید رعایت شوند نه فقط آهنگساز.. البته این صحبت هایی که شد مسلما برای بعضی از موسیقی های پاپ یا موسیقی ای که در یک جمع دوستانه قراره اجرا بشه کمتر اهمیت داره.ولی برای اجرای یک اثر موسیقی هنری از آهنگسازان این نوع آثار بهتره ما هم مثل آهنگساز ریز بین باشیم و همونطور که اونها نت به نت دلیلی برای کارشون داشتند ما هم کامل بتونیم با ریزبینی اونرو انتقال بدیم.نه اینه مثلا نتی از دوره رومانتیک رو به شیوه باروک اجرا کنیم و یا بر عکس.خلاصه موسیقی ای که معنایی با خودش دارد باید با رعایت معنا هم اجرا بشه. باز هم از وقتی که برای عرایض بنده گذاشتید ممنونم.موفق باشید.درود...مجدد....من هم از شما سپاسگذارم که صحبتهای بنده رو بعد از فکر کنم یکسال حدودا نقل قول کردید و وقت گذاشتید...اتفاقا من اینجور صحبتها و گفتمان های مفید رو که خیلی در این سایت تازگیا کم پیش میاد رو دوست دارم......درسته.....در اینکه باید آموزش اصولی پیش بره و پایه و بنای موسیقی رو از ابتدا هنرجو یاد بگیره...هیچ شکی نیست و من در این مورد هیچ اختلاف نظری با شما ندارم.....اما اون صحبت های نقل قول اوله اول که کرده بودم....روی صحبتم با کسانی بود که هنوز 4 تا کتاب رو تمام نکرده میخوان سلفژ شروع کنن....نظر شخصی من اینه که هرچیز بجای خود اگه پیش بره بهتره......و یعنی نظر من ( بازم میگم این نظر منه فقط ) اینه که در اون ابتدای کار نباید فشاری و اصراری به یادگیری موضوعی باشه تا اینکه نیازه اون حس بشه.....مثلا اگه یکنفر بره بشینه از دوره ی باروک شروع کنه به یادگیریه تئوری و کلاس تئوری بره و کنترپوان و هارمونی و موسیقی دوره رمانتیک و هارمونی قرن بیستم رو یاد بگیره....بعد از میگیم حالا 5...6 سال ....بعد چه کار میتونه بکنه؟ به تنهایی؟ باور کنید هیچی...اما اگه یادگیریه همه ی اینها همراه با اجرای اونها و تحلیل حضوری با پیانو باشه و موقع یادگیری اون قطعه اون نکته گفته بشه ...اون وقته که هم هنرجو میتونه اونو اجرا کنه هم درک کنه و هم آهنگسازی کنه......اما صرفا یادگیریه تئوری فایده ای نداره.....یهنی خرف کلی من این بود که همزمان با سطح هنرجو اون آموزش ها شروع بشه نه زودتر....این مطالبی که در پاراگراف 2 فرمودید.....با توجه و شناخت به آهنگسازه اون قطعه و اینکه مربوط به کدوم دوره بوده و از کدوم آهنگسازها الگو میگرفته و متد کارش چی بوده مشخص میشه....و میشه تا حدودی فهمید این هارو.....بله بله مسلمه که تا کارهای خود آهنگساز رو گوش نکنیم و زیاد نشنویم و نشناسیم سبک اون رو نمیتونیم خوب بنوازیم....قضیه مثل همین اساتید بسیار مطرح خودمون در تهران میشه که هرساله جهت شرکت در مسابقات و جشنواره های در کشورهای خارجی تحت عنوان : باخ نوازی و غیره شرکت میکنن....و لحظه ی اول بیرونشون میکنن و هیچ رتبه ای نمیارن......خواهش میکنم و در کل با صحبتهای شما موافقم......ممنون...شما هم موفق باشید