PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تاپیک طرفداران ابی



Hmd_N
Friday 20 July 2007, 02:42 PM
ابراهيم حامدي متخلص به "ابي" در 29 خرداد سال 1328 در ميدان �?وزيه تهران ديده به جهان گشود.

او در اوان نوجواني به استعدادهاي خويش در خواندن پي برد و شروع به خواندن در يک گروه دوستانه به نام sun boys کرد و خواندن در باشگاهها و کاخ هاي جوانان را آغاز کرد و پس از چند سال ، در آغاز جواني اولين ترانه ي مستقل خود را اجرا کرد.

"ابي" آوازخواني ست مردمي که از دل مردم ايران زاده شده است. او با احترام به گوش و هوش مردم ايران در طول سي و پنج سال کار هنري اش و با قبول سنگيني مسيوليتي که بر دوش دارد و با تلاش پشتکار زياد و با خلق آثاري که در گوشت و خون مردم ايران جاي گر�?ته است و همچنين شخصيت هنري محبوبي که دارد توانسته دل بسياري از ايرانيان را بدست آورد و اين ارتباط با جوانان در ايران به حدي است که نام "ابي" بر ديوارهاي دورا�?تاده ترين روستاهاي ايران نيز به عنوان خواننده محبوب آنان نقش بسته و اين نشان از اوج مو�?قيت و محبو بيت يک هنرمند است.

با آرزوی مو�?قیت برای تمامی هنرمندان ایرانی چه در ایران و خارج ایران !


You can see links before reply


You can see links before reply


You can see links before reply



You can see links before reply

Leon
Sunday 11 November 2007, 08:59 AM
بسياری از ما صدای ابی را دوست داريم و با آن احساس نزديکی می کنيم. در بين طرفداران ابی همه جور سنی را می بينيم: جوانان ديروز، جوان امروز و حتی نوجوانان (که ظاهرا در سال های آتی همچنان طرفدار ابی باقی خواهد ماند.) همصدايی تماشاچيان با ابی هنگام اجرای کنسرت هايش، ثابت می کند که آهنگهای او محبوبيت زيادی دارد
از پخش "شب"، اولين آهنگ ابی (که سالهای پيش دربرنامه ميخک نقره ای تلويزيون ملی اجرا کرد)، تاکنون ترانه های جاودان زيادی با صدای او در خانه ها شنيده می شود

آخرين آلبوم ابی با نام "شب نيلوفری" مجموعه ای است از ترانه های ايرج جنتی عطائی و ساخته های سياوش قميشی که حدود يک سال پيش بيرون آمد. ابی در حال حاضر سرگرم ضبط ترانه های جديد و بازسازی ترانه های ماندگار خودش به سبک الکترونيکی است. اين آلبوم را دی جی الی گيتر و آرش تنظيم می کنند

تازه ترين آهنگی که با صدای ابی وارد بازار شده، بازسازی آهنگ "ای يار بگو" است. اين آهنگ با آرش، خواننده ايرانی مقيم سوئد، به طور دو صدائی اجرا شده است. "راه من"، از آهنگ های تازه ديگر ابی است که در سايت اين خواننده You can see links before reply (You can see links before reply) قابل شنيد است

ابی در کنسرتهای ماه آينده اش در کانادا، آمريکا، استراليا و اروپا، احتمالا ترانه ای بنام " اگه خدا بودم" را، که از ترانه های آلبوم آينده اش است، اجرا خواهد کرد

حال و هوای اين آهنگ و تغيير ظاهر ابی در کنسرتهای اخيرش( عکس جديد از کنسرت کانادا) نشان می دهد که ابی با کمک همسر و مدير برنامه هايشان (خانم مهشيد) وارد مرحله جديدی از زندگی هنری شده است

ابی در حال حاضر در سوئد زندگی می کند و از روز شنبه (8 مه) به شهر لس آنجلس رفته تا برای کنسرتهايی که قرار است در آمريکا برگزار کند، آماده شود

Leon
Sunday 11 November 2007, 09:00 AM
BBC.Persian wrote:

چه مدتی است که سایت شما به راه افتاده است؟

ابی: در حدود هفت یا هشت ماهی میشود. آقای نوید سهیلیان در درست کردن این سایت خیلی به من کمک کردند. البته فکر میکنم که در آینده این سایت خیلی بهتر از این هم بشود. همچنین تصمیم گرفتم که وقت بیشتری را برای پاسخ دادن به ایمیل ها بگذارم. چرا که تا کنون فرصتی نداشتم به تک تک ایمیل ها پاسخ دهم

یکی از خوانندگان پرسیده که چرا شما یک وبلاگ در سایت خود نمی گذارید تا با طرفدارانتان نزديکتر بشوید و از این طریق ارتباط بهتری با آنها برقرار کنید؟

البته حتما کوشش می کنم که این وبلاگ را درست کنم تا طرفداران و دوستان را در جریان کارهای روزانه خودم که در واقع خلاصه می شود به شنیدن موزیک های مختلف، تماشای فوتبال یا تنیس، پیاده روی و صرف چای، قرار بگيرند

سوال شده که چرا شما آهنگ "بگو ای یار" را با آرش و به سبک موسيقی الکترونیکی خوانده اید و اصلا چرا با خواننده تازه کاری مثل آرش همکاری می کنيد؟

من آرش را قبل از خوانندگی ایشان می شناسم. برای من سبک موسيقی الکترونیکی جالب بوده است. وقتی که کمپانی ورنر در سوئد به من پیشنهاد کرد که با آرش یک آلبوم درست کنم، من فکر کردم که این موقعیت بسیار جالبی خواهد بود، زیرا که کیفیت ضبط ترانه ها خیلی بهتر میشود و همچنین از این طریق ارتباط بهتری با نسل جوان امروزی - که بیشتر تمایل به سبک موسيقی های جدید دارد - برقرار می شود. آهنگ "ای يار بگو" را با آرش به طور دو صدائی به سبک الکترونيکی اجرا کردیم. در آینده هم قرار است با کمک آرش و دوستانش یک آلبوم جدید بسازیم و در اين آلبوم دی جی الی گيتر و آرش ترانه های قدیمی را به سبک الکترونيکی بازسازی می کنند

این آلبوم جدید که به سبک الکترونیکی خواهد بود چه مدتی طول خواهد کشید تا بیرون بیاید؟

من فکر می کنم که تقریبا یک سالی طول بکشد

شما تصمیم داشتید که آلبوم "شب نيلوفری" که حدود يک سال پيش بيرون آمد، آلبوم آخریتان باشد. آیا نظرتان را تغیير دادید؟

خیر. من کوشش میکنم که تعداد کنسرت ها را کم کنم. فکر کنم که بعد از پایان این تور کنسرت ها در آمریکا و بعد دو تور در اروپا، یک کنسرت خداحافظی بدهم. البته این مانع از خواندن من نخواهد شد زیرا این عشقی است که از آن رهایی نخواهم داشت. امیدوارم که بتوانم بعد از آن هر دو سال یک بار یک سینگل single و شاید هم از طریق ام پی تری mp3 بیرون بدهم

یکی از خوانندگان (صفحه صدای شما) می خواست بداند که زیباترین آهنگ که تا حالا شنيديد، البته به جز آهنگهای خودتان، و خواننده محبوب شما چه کسی است؟

من به خیلی از آهنگها علاقه دارم از جمله موسيقی يونانی. از خواننده های محبوب من پیتر گابرییل، فردی مرکوری، استیگ، بونو و جیم موریسون از گروه راک The Doors است

خیلی ها می پرسند که به چه دلايلی کشور سوئد را برای اقامت انتخاب کرده اید؟

به دلیل همسرم مهشید که در سوئد زندگی می کرد. از وقتی که پسرم درسش را تمام کرده و الان در آمریکا در دانشگاه به تحصیل مشغول است ما بیشتر در اروپا مستقر هستیم و در آینده نزدیک به اسپانیا خواهیم رفت

یک خواننده ۱۷ ساله می پرسد وقتی که هم سن و سالهای آنها بودی چه آرزوهایی داشتید؟ آيا واقعا فکر می کردید يک روزی اين همه مشهور و محبوب بشوید؟

در دوران نوجوانی علاقه شدیدی به موسيقی داشتم و می خواستم خواننده بشوم و هیچوقت انتظار مشهور شدن را نداشتم

شما در کابل طرفدار زیاد دارید و یکی از خوانندگان افغان پرسیده که آیا با موسيقی افغان آشنایی دارید یا می خوانید و آیا امکان برگزاری یک کنسرت در کابل امکان پذیر است؟

من آهنگ افغانی نخوانده ام ولی با موسيقی افغان آشنایی دارم از جمله احمد ظاهر یا آقای جلیل زلاند. اما در مورد اجرای کنسرت در کابل امکانات بسیار کم می باشد. ولی امیدوارم که شاید در آینده امکان پذیر شود

یکی از خوانندگان می پرسد که نظر شما در مورد موسيقی مايکل جکسون چی است؟

من فکر میکنم که موسیقی مايکل جکسون از نظر هنر و تکنیک خوانندگی بسیار جالب توجه می باشد مخصوصا دوران خوانندگی او با گروه جکسون فایو
شما کدام خواننده را الگوی خود کرده اید؟

در واقع در آن زمان الگویی وجود نداشت. در آن زمان آهنگهای کوچه بازاری از جمله علی نظری و داود مقامی و ایتالیایی و غیره پخش می شد. من از سن نه سالگی به موزیک آقای ویگن، آقای عارف و آقای منوچهر گوش می دادم.

آیا دوست دارید به ایران برگردید و آیا در انتخابات رياست جمهوری شرکت می کنيد؟

برای من خوانندگی مهمتر است و سیاست با هنر هیچ نوع نزدیکی ندارد

Leon
Sunday 11 November 2007, 09:01 AM
برای ملاقات با ابی از " هفت + يک خوان " گذشتم. از يکماه قبل تلفنی ندا دادم که لس آنجلس خواهم رفت و قبل از کنسرتهای کانادا و کاليفرنيا ديدار خواهيم کرد. ولی اصلا فکر نمی کردم که کار به اينجا بکشه

کلی فکر و ذکر، اينور و اونور، ريسک بزرگ و بعد از کلی تلفنهای بی جواب، پيامهای کوتاه، نشنيدن زنگ تلفن، بالاخره با کمک نويد قرار افتاد به چهارشنبه، يک روز آفتابی و پر باد، ساعت سه بعد از ظهر، طبقه چهارم

طبقه چهارم و در چوبی

در باز شد و بالاخره سلام و عليک و روبوسی سه تايی مرهمی شد بر تلفنهای بی جواب و پيامهای کوتاه و بی خوابی و نگرانی. بعد از چند دقيقه يک خورده آروم گرفتم و بعد از نوشيدن چايی خوشرنگ و خوش طعمی که ابی جان دم کرده بود، بند و بساط ضبط رو ريختيم رو ميز شيشه ای. در حالی که آفتاب لس آنجلس روی گربه پشمالوی صاحب خونه افتاده بود و با چشمهای آبيش منو نگاه می کرد، دکمه ضبط رو فشار دادم و مصاحبه شروع شد
ابی بيست سال جوونتر

از نکته های جالب ديگه ای که در برخورد نزديک با ابی متوجه شدم، دکمه سردست قرمز و دستبندهای نقره اش بود که دست جوونای بيست ساله ديدم. با يک گردنبند فلزی که علامت يک نوع دارو روش حک شده بود

ابی جان ( برخلاف تلفن جواب ندادن هاش ) خيلی صميمی و خودمونيه و وقتی که سوال يکی از شما رو که پرسيده بودين "چرا ابی وبلاگ نداره " ازش پرسيدم زد زير خنده و گفت: " من آخه روزها مگه چيکار می کنم؟ دو ساعتی موسيقی گوش می دم، بعد يک چايی می خورم و يک کمی تلويزيون و بعد راه پيمايی و بعد ديدار دوستان. من اگه هر روز اين رو بنويسم، حوصله همه سر می ره. ( خنده شديد ولی بدون سرفه! )"

ابی، ممنوع

وقتی که رو کف اتاق، کنار ضبط صوت ميزبان ابی، سی دی های منصور و شهريار و آريان و ... رو ديدم و اثری از آلبومهای ابی نبود، شاخ درآوردم. چون منطقی به نظر نمی آمد که صاحب خونه که دوست ابی هستش، مخالف صداش باشه و کلا خونه رو از آلبومهای ابی پاک کنه

بين مصاحبه متوجه شدم که مقصر اصلی خود ابی هستش! ابی: " شنيدن آهنگهای من در خانه ممنوعه! حتی گاهی با خانمم سر اين موضوع دعوا داريم. خانمم مهشيد به من ميگه که بابا قبل از اينکه همسرت بشم طرفدارت بودم، حالا حق ندارم آهنگهات رو تو خونه بشنوم ؟؟؟
ابی ادامه داد: " من يک آهنگ رو موقع خوندن و شايد يکی دو بار بعد ، بيشتر نمی شنوم. ديگه می ره کنار تا اينکه در کنسرت اجراش کنم. در سال هم ۴۰ تا ۵۰ تا کنسرت دارم بنابراين يک جورايی دارم دائما آهنگهام رو می شنوم." ( لبخند و يک جرعه آب )

۴۵ دقيقه

ملاقات من با ابی برخلاف تصورم که قرار بود فقط ۴۵ دقيقه باشه، ساعت ۳ بعد از ظهر شروع شد و ساعت پنج و چهل و پنج دقيقه با شنيدن آهنگ " اگه خدا بودم" از روی همين کامپيوتری که دارم براتون می نويسم ، به آخر رسيد

اين آهنگ در آلبوم آينده ابی خواهد بود و علتی که ابی رضايت نداد تا قسمتی از آهنگ رو برای برنامه کپی کنم اين بود که آهنگ نيمه کاره است و هنوزقسمتهايی داره که بايد بهش اضافه بشه

به غير از اين آلبوم، ابی با آرش و دی جی عليگيتر خودمون تا آخر تابستان يک آلبوم به سبک رقصی House و Trance بيرون خواهد داد

Leon
Sunday 11 November 2007, 09:02 AM
آقای ابی، سایت شما 8 ماه می شه که راه اندازی شده You can see links before reply، (You can see links before reply،/) همزمان با پخش آلبوم "راه من" داریوش آْهنگ "راه من" با صدای خودتون رو روی سایتتون قرار دادین که کمی هم جنجال به پا کرده! دوست دارم داستان این آهنگ رو از زبون خودتون بشنوم به خصوص که این آهنگ در آلبوم آقای داريوش هم هست‎!
ابی‎: راستش برای جواب اين سئوال بايد حدود ۷ يا ۸ سال به عقب برگرديم که حدود سال ۹۸ میشه. من با آقای بيژن مرتضوی توری داشتيم و بالطبع موقعی که با هم همکاری داشتیم سعی کردیم که کار مشترکی هم انجام بدیم. اون موقع پيشنهاد آهنگ "راه من" مطرح شد و قرار شد که قسمتی از اين آهنگ را من بخونم و قسمت ديگری رو آقای بيژن مرتضوی بخونه و قسمتی رو هم با ویالن قشنگشون اجرا کنن.

من در اون موقع هزينه اين آهنگ را به کمک آقای امين پيروانی فراهم کرده بودم که مبلغ ۸۰۰۰ دلار بود( برنامه گزار کنسرتهای مرتضوی و ابی )‎. من اين مبلغ را به آقای فريد زلاند دادم که هزينه دستمزدهای شاعر يعنی آقای شهيار قنبری و تنظیم کننده آهنگ و استودیو بود. من اين آهنگ را در استوديو خوندم‎.

وقتی يک آهنگ خونده میشه مثل يک خشت خام می مونه که بعد شما روی اون شروع به کار کردن می کنيد. روی هر ملودی که من از آهنگساز دريافت می کنم مقداری از وجود خودم رو مايه می گذارم يعنی در يک آهنگ بايد قسمتی از وجود من هم باشه.

بعد از اينکه من از آقای زلاند آهنگ ساخته شده رو گرفتم، يک صبح تا شب جداگانه روی اون کار کردم و قسمتهايی از اون رو تغيير دادم‎. بعد از خوندن اين آهنگ در استوديو که حدود دو ساعت و نیم طول کشید، آقای زلاند از نتيجه کار بسيار راضی بود و اتفاقاً همسرم مهشيد هم از مراحل ضبط اين آهنگ فيلمبرداری کرد‎.

بعد از مدتی به دلايلی آقای بيژن مرتضوی وارد اين آهنگ نشد، حتی قسمتهايی از آهنگ را هم خوند و در بخشی هم ساز زد ولی بعد تصميم گرفت که در آهنگ نباشه. در اين مرحله تمام دستمزد آقای فريد زلاند و شهيار قنبری پرداخت شده بود‎.

من آهنگ رو مثل مجسمه ای تکميل کردم و روی ترانه و ملودی اون دوباره کار کردم و همونطور که از اسمش پيداست برای من خیلی شخصی بود و ريزه کاريهای مخصوص خودم رو روش اجرا کردم. بنابراین قاعدتاً از لحاظ خوانندگی متعلق به من هستش‎.

من بعد از مدتها در سال ۲۰۰۲ توری داشتم با آقای داريوش که قرار شد ما دوباره کاری مانند "نون و پنير و سبزی" را با هم داشته باشيم‎. من در يک وب سايتی که فکر می کنم متعلق به طرفداران آقای داريوش بود به نقل از ايشون خوندم که "اگر اين آهنگ را شنيده بودند آن را خاک می کردند." در صورتيکه در همون موقع آقای داريوش اين آهنگ را بارها با صدای من و بدون صدای بيژن مرتضوی شنيده بود و می دونست که اين آهنگ توسط من اجرا شده‎. قرار بود که اين آهنگ را دو صدايی در تور مشترکمون بخونيم.
آيا اين نسخه آهنگ "راه من" که در سايتتون هست همون آهنگیه که سال ۹۸ ضبط شده ؟‎

ابی‎: بله، اين همون آهنگ ضبط شده در سال ۹۸ است که البته بعضی از قسمتهايی که ويولون نواخته میشه بايد تغيير می کرد.

آقای ابی سئوال اينجاست که شما که آهنگ "راه من" رو هفت سال پيش ضبط کردين چرا در آلبوم "شب نيلوفری" يا ديگر آلبومهاتون اين آهنگ گنجانده نشد‎؟

ابی‎: دليلش واضحه! به اين دليل بود که آلبوم "شب نيلوفری" آلبوم کاملی از آقای سياوش قميشی بود که من نمی تونستم آهنگ ديگری رو در اون بگذارم‎.

می خواستم بدونم آيا اين آهنگ "راه من" همون آهنگ "My Way" معروفه؟‎

ابی‎: بله اين آهنگ، تقریبا نمونه فارسی همون آهنگ معروف فرانک سيناتراست. به جرأت می تونم بگم که من شعر و موسيقی رو به هم ربط دادم و کسی به جز من نمی تونست اين کار رو انجام بده.

پس تصميم داشتيد با آهنگ "راه من" چه کار کنید؟

ابی‎: به هرحال قرار بود که مثل بقيه کارهايی که با آقای زلاند کرده بودم بعد از مدتی در يک آلبوم مرتبط بيرون بدم. همونطور که در آلبومهای من می بينيد، هر آهنگی زمان توليدش متغيير ه و گاهی چند ماه يا چند سال طول می کشه تا با آهنگهای ديگری از همان آهنگساز پخش بشه. اگر دقت کرده باشيد من در آلبومهای جديدم سعی می کنم با يک آهنگساز و يک ترانه سرا يا با يک آهنگساز و چند ترانه سرا کار کنم‎. به هر حال اين آهنگ دست من بود. وقتی اين آهنگ وارد بازار شد من احساس کردم که چون برای اين آهنگ پولی پرداخت شده بود حقشه که مردم راه من رو با صدای من بشنون.

من راستش از مصاحبه اين دوستان با يکی از تلويزيونهای لس آنجلسی خیلی دلگير شدم. چون آهنگی که من تمام مخارجش رو پرداخت کرده بودم و روی تمام جزئياتش کار کرده بودم و به آن پرو بال داده بودم را نبايد کسان ديگری به نام خودشان بيرون بدن. اين عملشون بسيار غير حرفه ای بود!

آقای ابی، از اونجاييکه ما در سرزمين قانون هستيم، چرا اين مسئله رو از نظر قانونی مطرح نمی کنيد؟‎

ابی‎: گويا قوانينی که در اين مملکت وجود داره شامل حال ما ايرانيان نمیشه! اما واقعيتش اينه که ما با همدیگه بيشتر عرفی و عاطفی رفتار می کنيم. من پولی که از آقای پيروانی گرفتم بدون مدرک بود و همينطور پولی که من به آقای زلاند دادم بدون هيچ رسيدی پرداخت شد. و اصلاً اگر از مسائل مالی بگذريم، من به اين آهنگ روح دادم. توليد يک آهنگ مثل مثلثیه که خواننده، آهنگساز و شاعر با هم کار میکنن و يک ضلع از اين مثلث من بودم که کار رو انجام دادم‎.

پس آقای ابی، حالا تکليف آهنگ چی میشه؟

ابی‎: به نظر من تکليفی نداره! من اين آهنگ رو بر روی سايت قرار دادم برای اينکه اون رو خونده بودم. و همونطور که می دونيد بدون اجازه آهنگساز نمیشه آهنگی رو خوند و من از آقای زلاند اين اجازه را دريافت کرده بودم‎. من از حرکت غير حرفه ای اين دوستان خوشم نيومده بود به همين علت آهنگ رو بر روی سايت قرار دادم‎. من واقعاً هيچوقت خودم رو درگير مسائلی از اين قبيل نمی کنم چون اصلاً چنين روحيه ای ندارم و دوست ندارم کاری کنم که باعث جنجال بشه.

آيا در کنسرتهای تورنتو و همينطور کنسرتهای متعددی که تا استراليا قراه ادامه پيدا کند، قصد داريد که آهنگ "راه من" را بخونيد؟‎

ابی‎: به هيچوجه من اين آهنگ رو نخواهم خوند و پرونده اين آهنگ برای من بسته شده و حتی به زودی اون رو از روی سايت هم بر می دارم‎!

اتفاقاً يکی از سئوالات بچه ها اينه که آيا شما در آينده با همکاری آقای قنبری و زلاند آهنگی رو خواهيد خوند؟‎

ابی‎: مطمئناً نه‎.


You can see links before reply

Leon
Sunday 9 December 2007, 10:27 AM
ملاقات با ابی زير آفتاب لس آنجلس

You can see links before reply گفنگو با ابی کنار ايوان خانه دوستشون در لس آنجلس



برای ملاقات با ابی از " هفت + يک خوان " گذشتم. از يکماه قبل تلفنی ندا دادم که لس آنجلس خواهم رفت و قبل از کنسرتهای کانادا و کاليفرنيا ديدار خواهيم کرد. ولی اصلا فکر نمی کردم که کار به اينجا بکشه.
کلی فکر و ذکر، اينور و اونور، ريسک بزرگ و بعد از کلی تلفنهای بی جواب، پيامهای کوتاه، نشنيدن زنگ تلفن، بالاخره با کمک نويد قرار افتاد به چهارشنبه، يک روز آفتابی و پر باد، ساعت سه بعد از ظهر، طبقه چهارم . شيک و پيک کرديم و با نويد سهيليان ( جورکننده مصاحبه و عکاس ) رفتيم ديدن ابی .
You can see links before reply


طبقه چهارم و در چوبی
در باز شد و بالاخره سلام و عليک و روبوسی سه تايی مرهمی شد بر تلفنهای بی جواب و پيامهای کوتاه و بی خوابی و نگرانی. بعد از چند دقيقه يک خورده آروم گرفتم و بعد از نوشيدن چايی خوشرنگ و خوش طعمی که ابی جان دم کرده بود، بند و بساط ضبط رو ريختيم رو ميز شيشه ای. در حالی که آفتاب لس آنجلس روی گربه پشمالوی صاحب خونه افتاده بود و با چشمهای آبيش منو نگاه می کرد، دکمه ضبط رو فشار دادم و مصاحبه شروع شد.
You can see links before reply عکس همون گربه ( از نوید)


ابی بيست سال جوونتر
از نکته های جالب ديگه ای که در برخورد نزديک با ابی متوجه شدم، دکمه سردست قرمز و دستبندهای نقره اش بود که دست جوونای بيست ساله ديدم. با يک گردنبند فلزی که علامت يک نوع دارو روش حک شده بود!
You can see links before reply


ابی جان ( برخلاف تلفن جواب ندادن هاش ) خيلی صميمی و خودمونيه و وقتی که سوال يکی از شما رو که پرسيده بودين "چرا ابی وبلاگ نداره " ازش پرسيدم زد زير خنده و گفت: " من آخه روزها مگه چيکار می کنم؟ دو ساعتی موسيقی گوش می دم، بعد يک چايی می خورم و يک کمی تلويزيون و بعد راه پيمايی و بعد ديدار دوستان. من اگه هر روز اين رو بنويسم، حوصله همه سر می ره. ( خنده شديد ولی بدون سرفه! )"
ابی، ممنوع
وقتی که رو کف اتاق، کنار ضبط صوت ميزبان ابی، سی دی های منصور و شهريار و آريان و ... رو ديدم و اثری از آلبومهای ابی نبود، شاخ درآوردم. چون منطقی به نظر نمی آمد که صاحب خونه که دوست ابی هستش، مخالف صداش باشه و کلا خونه رو از آلبومهای ابی پاک کنه!
بين مصاحبه متوجه شدم که مقصر اصلی خود ابی هستش! ابی: " شنيدن آهنگهای من در خانه ممنوعه! حتی گاهی با خانمم سر اين موضوع دعوا داريم. خانمم مهشيد به من ميگه که بابا قبل از اينکه همسرت بشم طرفدارت بودم، حالا حق ندارم آهنگهات رو تو خونه بشنوم ؟؟؟!! ( خنده ابی و خنده من و خنده نويد از پشت دوربين )
You can see links before reply


ابی ادامه داد: " من يک آهنگ رو موقع خوندن و شايد يکی دو بار بعد ، بيشتر نمی شنوم. ديگه می ره کنار تا اينکه در کنسرت اجراش کنم. در سال هم ۴۰ تا ۵۰ تا کنسرت دارم بنابراين يک جورايی دارم دائما آهنگهام رو می شنوم." ( لبخند و يک جرعه آب )
۴۵ دقيقه
ملاقات من با ابی برخلاف تصورم که قرار بود فقط ۴۵ دقيقه باشه، ساعت ۳ بعد از ظهر شروع شد و ساعت پنج و چهل و پنج دقيقه با شنيدن آهنگ " اگه خدا بودم" از روی همين کامپيوتری که دارم براتون می نويسم ، به آخر رسيد.
You can see links before reply بهزاد و ابی در حال خوندن سوال های شما بر روی سايت بی بی سی



اين آهنگ در آلبوم آينده ابی خواهد بود و علتی که ابی رضايت نداد تا قسمتی از آهنگ رو برای برنامه کپی کنم اين بود که آهنگ نيمه کاره است و هنوزقسمتهايی داره که بايد بهش اضافه بشه.
به غير از اين آلبوم، ابی با آرش و دی جی عليگيتر خودمون تا آخر تابستان يک آلبوم به سبک رقصی House و Trance بيرون خواهد داد.
(You can see links before reply)

You can see links before reply بهزاد( ساعت ۵ تا ۷ صبح پنجشنبه. لس آنجلس. ۱۲ ساعت پيش از بازگشت به لندن و ۱۲ ساعت از پايان مصاحبه با ابی در لس آنجلس )



گفتگو با ابی: آیا بازنشسته می شه؟ رئیس جمهور چی؟

بهزاد

You can see links before reply
You can see links before reply



(You can see links before reply)

بچه ها پرسیدن چرا شما آهنگ "بگو ای یار" رو با آرش و به سبک موسیقی الکترونیکی اجرا کردین و اصلاً چرا با خواننده تازه کاری مثل آرش همکاری می کنین؟
من آرش رو قبل از اینکه خواننده بشه می شناختم. چون قبل از خوانندگی تهیه کننده موسیقی بود. برای من هم سبک موسیقی الکترونیکی جالب بود و وقتی کمپانی "ورنر" در سوئد به من پیشنهاد کرد که با آرش کار کنم، من قبول کردم. چون فکر کردم این موقعیته که به خاطر استودیوهای مجهز اونها کیفیت ضبط آهنگ ها بهتر بشه و هم اینکه با نسل جوون ارتباط بهتری برقرار کنم.
به همین خاطر آهنگ "ای یار بگو" رو با آرش به صورت دو صدایی و به سبک الکترونیکی اجرا کردیم! بعدها هم قراره با کمک آرش و دوستانش یک آلبوم جدید بسازیم. تو این آلبوم "دی جی الی گیتر" برای من آهنگهای جدیدی ساخته که به همراه چند اجرای الکترونیکی آهنگهای قدیمم بیرون می یاد.
این آلبوم به سبک الکترونیکی قراره کی بیرون بیاد ؟
فکر کنم یک سال دیگه.
به جز این آلبوم شما روی آلبوم دیگری هم کار می کنید چون یکی از آهنگ های جدید "اگر خدا بودم" این آلبوم رو در یکی از کنسرتهاتون اجرا کردید‎.
بله. این آلبوم سه تا چهار ماه دیگه آماده میشه. البته این بستگی داره به همکاری شوبرت آواکیان که تا حالا روی چند آهنگ این آلبوم کار کرده. ولی فعلا شوبرت سرش شلوغه و ممکنه که من از دوست گرامیم بابک بیات، که در طول این سال ها در کارهای هنری من نفوذ زیادی داشته خواهش کنم که در ساخت ترانه های دیگه با من همراهی کنن. یکی از این آهنگهای جدید "اگر خدا بودم" با ترانه خانم زویا زاکاریان اجرا شده که در یکی از کنسرت هام خوندم.
شما تصمیم داشتید آلبوم "شب نيلوفری" که حدود يک سال پيش بيرون آمد، آلبوم آخریتون باشه. معلومه که نظرتون رو عوض کردین؟
نه! من سعی می کنم که تعداد کنسرت هام رو کمتر کنم. فکر کنم بعد از تموم شدن کنسرت های آمریکا و بعد از دو تور اروپا، یک کنسرت پایانی بدم. البته این موضوع مانع از خوندن من نمیشه چون این عشقیه که ازش رهایی ندارم. به هر حال امیدوارم که بتونم بعد از اون هر دو سال یک بار یک تک آهنگ، شاید هم به صورت MP3 و بوسیله اینترنت منتشر کنم.
You can see links before reply


یکی از بچه ها پرسیده که تا حالا قشنگ ترین آهنگی که شنیدین به جز آهنگ های خودتون چی بوده و کلاً خواننده محبوب شما چه کسیه؟
من از خیلی آهنگ ها خوشم میاد، از جمله موسیقی یونانی. اما خواننده های مورد علاقه من پیتر گابرییل، فردی مرکوری، استینگ، بونو و جیم موریسون از گروه راک The Doors.
به نظر می یاد که در یک سال گذشته یک تحولی در سبک کارتون شروع شده. فعلا لباستون روی صحنه عوض شده و بزودی هم آهنگهای الکترونیکی شما بیرون می یاد.
زندگی از هر جنبه ای در حال تغییر و تحوله. مثلا یک زمانی من کراوات میزدم چون اون زمان مد بود. حالا با بالا رفتن سن و با کمک همسرم خودم رو با مد روز انطباق میدم‎.
خیلی ها پرسیدن چرا شما سوئد رو برای زندگی کردن انتخاب کردین؟
به خاطر همسرم مهشید که در سوئد زندگی می کنه. از وقتی که پسرم درسش رو تموم کرد و در آمریکا در دانشگاه تحصیل می کنه ما هم اومدیم و در سوئد زندگی می کنیم. ولی الان 6 ماهه که در جنوب اسپانیا زندگی می کنم و دیگه سوئد نیستم.
یک شنونده 17 ساله می پرسه که وقتی هم سن و سالهای اونها بودین چه آرزوهایی داشتین؟ آيا واقعا فکر می کردین که يک روزی اين همه مشهور و محبوب بشین؟
من از همون اول غیر از موسیقی فکر دیگه ای نداشتم و می دونستم که خواننده خواهم شد ولی چقدر معروفش رو نمی دونستم. انتظار مشهور شدن رو نداشتم.
شما کدوم خواننده رو الگوی خودتون کردین؟
در واقع قدیم الگویی وجود نداشت. اون موقع ها آهنگ های کوچه بازاری از جمله علی نظری و داود مقامی و ایتالیایی و غیره پخش می شد. من از سن نه سالگی به موزیک آقای ویگن، آقای عارف و آقای منوچهر سخائی گوش می دادم.
یکی از شنونده ها می پرسه که نظر شما در مورد موسيقی مايکل جکسون چیه؟
من فکر میکنم مايکل جکسون از نظر هنر و تکنیک خواننده بسیار قابل توجهیه. مخصوصا دوران خوانندگیش با گروه جکسون فایو.
شما در شهر کابل طرفدارهای زیادی دارین. یکی از خواننده های افغان ما پرسیده که آیا تا به حال با موسيقی افغانی اجرا کردین!؟ یا خواهید خوند و آیا امکان داره که یک کنسرت در کابل برگزار کنین؟
من تا حالا آهنگ افغانی نخوندم ولی با موسيقی افغان آشنایی دارم. از جمله احمد ظاهر یا آقای جلیل زلاند. اما در مورد اجرای کنسرت در کابل امکانات بسیار کمه. ولی امیدوارم که در آینده امکان پذیر بشه.
یک نفر سوال خیلی جالبی کرده "آیا دوست دارین به ایران برگردین و آیا در انتخابات رياست جمهوری شرکت می کنين؟"
برای من خوانندگی مهمتره و سیاست با هنر هیچ نوع نزدیکی نداره!

Leon
Sunday 27 January 2008, 03:16 PM
از گوشه و کنار , در کوچه و خیابان , در مدرسه در مهمانی و در هر جای دیگری که صحبت از ابی و خواندن او باشد ,همه می گویند:دیدی ابی فلان آهنگ را چه جوری می خونه؟دیدی فلان جای آهنگو چه با احساس می خونه؟وای من که دیوونه می شم وقتی ابی گوش می دم.وای من که اگه درحین رانندگی ابی گوش بدم حتما" تصادف می کنم!
بله اینها جملاتی است که بر زبان افرادی که به صدای ابی گوش می دهند جاري می شود.دقت کنید که الزاما" این جملات را طرفداران ابی نمی گویند.حتی طرفداران دیگر خوانندگان هم اگر منصفانه به قضاوت بنشینند بی شک شبیه این سخنان را خواهند گفت و قبول خواهند داشت.
زمانی که از واروژان در مورد صدای ابی پرسیدند , اینچنین پاسخ داد: " ابی خواننده ای موزیکالیته است.او می داند چگونه بخواند."امروز می خواهیم ببینیم واقعا" موزیکالیته خواندن یعنی چه؟یعنی چه که ابی می داند چگونه بخواند؟مگر دیگر خوانندگان نمی خوانند؟!!
خواننده ای را موزیکالیته گویند که دقیقا" بداند چگونه موسیقی و کلام را با هم پیوند دهد و آن را چگونه بیان کند.مثلا" بداند که نباید یک کار حماسی را مانند یک کار عاشقانه بخواند.حال این تعبیر هم در مورد تک تک واژه ها و هم در کل کار صادق است.به طوری که خواننده باید بداند کجا را فورته بخواند(قوی بخواند)کجا را پیانو بخواند(با احساس و کششی) کجا را فورته پیانو بخواند , کدام کلمات را "فوسه" بخواند (هوا دار).تمام این نکات حاصل نمی شود مگر در صورت ارتباط قوی و درست خواننده با کلام و موزیک.فکر می کنید دلیل اینکه ابی بارها گفته تمام کارهایی که خوانده ام به نحوی با زندگی خودم مرتبط است چیست؟بی شک به همین دلیل است که بتواند با تمام وجود حق یک کار را ادا کند.
حجم صدای بالا , ویبره ها و تحریر های قوی , اجرای نتهای بالا و پائین برای یک خواننده خوب ضروریست ولی به هیچ وجه کافی نیست.همانطور که با کمی نظاره به اطراف نمونه های بارزش را خواهید یافت.
اگر کسی موسیقی زنده کار کرده باشد متوجه می شود که در یک ساز زنده (مثلا" ویلن) اگر آرشه را سریع به روی سیم بکشیم و یک نت را به صدا در آوریم , آخرین ارتعاشی که از صدای حاصله به گوش ما می خورد (صدایی که در انتها بسیار ضعیف می شود) دقیقا" صدای همان نت اولیه نیست و قدری افت می کند که به آن اصطلاحا" " فالشی ساز زنده " می گویند.در آهنگ " خالی" به جهت چیدمان و نت بندی و تنظیم این اثر , اگر دقت کنیم و سرعت را با دستگاه کم کنیم , به فالشی ساز زنده زیاد بر خورد می کنیم.دقیقا" ابی هم که جملات و کلمات را ادا می کند کاملا" صدایش را در پایان و اخرین لحظه به مانند صدای ساز افت می دهد و با این کار صدای ساز و ابی با هم گره می خورد و نا هماهنگی به گوش نمی رسد و در نتیجه شنوده از شنیدن این قسمتها لذت کافی می برد.به طور مثال ميتوان به آخرین لحظه اداي کلماتی که داخل گیومه نوشته شده اشاره كرد : "عشق" آخرین همسفر" من" مثل " تو" منو رها "کرد" حالا دستام مونده" و" تنهایی "من".
این را هم عرض کنم که تفاوت عمده کارهایی که با ساز زنده در استودیو اجرا می شوند با سازهای الکترونیک یا کامپیوتر در همین فالشی ساز زنده است.ممکن است بسیاری به این قضیه دقت نکنند و اهمیت ندهند ولی دلیل اصلی این که امروزه با این همه پیشرفتهای الکترونیک و کامپیوتر باز هم ساز زنده در آهنگ چیز دیگریست همین نکات است.
از مطلب اصلی خارج نشویم.موزیکالیته خواندن همان چیزیست که هر استاد آوازی از هنرجویش در پایان دوره انتظار دارد.اکثر هنر جو ها امروزه حتی با وجود صدای خوب و زیبایی که دارند , نمی توانند موزیکالیته بخوانند.همان چیزی که عوام می گویند فلانی صدایش قشنگ است ولی خوب نمی خواند.به لحاظ علمی باید گفت جنس صدایش خوب و زیباست ولی موزیکالیته نمی خواند.یک استاد در هر مقطعی از آواز نکات لازم را به هنرجویش می گوید و تمرینات لازم را برای او در نظر می گیرد ولی در آخر او را به حال خود وا می گذارد.اینجا هنرجوست که باید با درک مطلب و شعورش بداند چگونه بخواند. اینجاست که تفاوت خوانندگان موزیکالیته با دیگر خوانندگان مشخص می شود. خواننده ای که موزیکالیته نخواند دقیقا" مانند بازیگریست که خشک و مصنوعی بازی می کند.و مسلما" حتی کسانی که علم بازیگری را هم ندارند راحت تشخیص می دهند که او بد بازی می کند.یادمان باشد که نحوه خواندن , اعم از تحریر , ویبره و یا ساده خواندن در کار فقط و فقط در اختیار خواننده است.برخی دوستان به اشتباه گمان می کنند آهنگ ساز یا تنظیم کننده به خواننده می گوید چگونه بخواند. خیر! اینگونه نیست.تا جایی که حامی می گوید:" بابک بیات در کل آلبوم دو نیمه رویا یک بار هم به من نگفت اینجا را اینگونه بخوان یا فلان تحریر را بده.ولی خودم در کار دلم گرفت اشک می ریختم و می خواندم."
ما به غیر از ابی خوانندگان موزیکالیته دیگری نیز داریم.دقیقا" همان خوانندگانی که مردم عامی و جامعه آنها را بهترین می دانند .این تصادفی نیست که یک کار را 10 نفر می خوانند ولی اکثریت دست روی یک خواننده می گذارند و می گویند او از همه بهتر خوانده.
می شود یک خواننده که وسعت صدایش کم است ولی موزیکالیته می خواند مطرح شود و جزء خوانندگان خوب قرار گیرد ولی مطمئن باشید امکان ندارد یک خواننده که وسعت صدای بسیار زیادی دارد ولی موزیکالیته نمی خواند خواننده خوبی باشد.به قول استاد "محمد نوری" "شما وسعت صدایت 4 نت بیشتر نباشد ولی کافیست بدانی چگونه از آن 4 نت استفاده کنی".همانطور که گفتم وسعت صدا هم برای هر خواننده ای مفید و گاهی اوقات ضروریست ولی به هیچ وجه برای خوب خواندن کافی نیست.در آهنگ خلیج ابی کلمه فریاد را با تمام وجودش فریاد می زند واین یعنی موزیکالیته خواندن.


موضوع :ابی ، خواننده ای موزیکالیته
نویسنده : حسام بهبهانی

Leon
Monday 28 January 2008, 11:12 AM
گزارشی از کنسرت ابی باارکستر سمفونيک آخن آلمان

نخستين جشنواره موسيقی فضای باز «کورپارک کلاسيکس» (Kurpark Classix ) با سه کنسرت در روزهای ۱۵، ۱۶ و ۱۷ ژوئن در شهر آخن با موفقيت برگزار شد.
اين برنامه سه روزه که توسط ارکستر سمفونيک شهر آخن و با حمايت تئاتر شهر آخن و شهرداری اين شهر در محوطه پارک کناری کازينوی معروف آخن (کورپارک) برگزار گرديد؛ عليرغم هوای بارانی، در مجموع حدود ۴۵۰۰ تماشاگر را به ديدن اين کنسرت ها کشاند. کريستين موراد، ۳۸ ساله مدير تهيه اين کنسرت ها بود.
«ابی» خواننده مشهور موسيقی پاپ کشورمان در شب دوم اين جشنواره کنسرت کاملا جديدی را با گروه خود و به همراه نوازندگان ارکستر سمفونيک شهر آخن اجرا کرد که مورد استقبال گرم هموطنان و شهروندان آخن قرار گرفت.
شب نخست اين جشنواره به کنسرت کلاسيک و اپرا اختصاص يافت در اين شب که با نام «شبی در اپرا» برگزار گرديد «مارکوس ار. بوش» ارکستر سمفونی را رهبری می کرد و در آن چند خواننده سوليست به همراه گروه کر آثاری از بتهوون، موتزارت و واگنر را اجرا کردند. اين شب با ۱۸۵۷ تماشاگر پرطرفدارترين شب اين جشنواره بود.
شب دوم با نام «هزار و يک شب»، به موسيقی شرقی اختصاص داشت. در اين شب که «يورگن ليندن»، شهردار سوسيال دمکرات آخن نيز در آن شرکت داشت؛ ابتدا ارکستر سمفونيک آخن به رهبری «دانيل ياکوبی»، سمفونی «شهرزاد» اثر «ريميسکی کورساکوف» را اجرا کرد و پس از استراحت، خواننده محبوب کشورمان، «ابی» به روی صحنه رفت. اجرای «ابی» از آن رو نادر بود که وی به همراه گروه خود ترانه های زيبايی را با ارکستر سمفونيک آخن تنظيم کرده بود و اين موضوع کنجکاوی بسياری از هموطنان و طرفداران او را برانگيخته بود.

You can see links before reply
ابی به همراه ويلونيست گروهش، تاکاشی برنهوفت که در ارکستر سمفونيک ها نيز ويلن
می نوازد. عکس از روزنامه «آخنر ناخريشتن» شهر آخن
پيش از کنسرت بسياری از شرکت کنندگان مطلع نبودند که برنامه «ابی» با همراهی ارکستر سمفونيک آخن خواهد بود اما در شب برنامه، هنگامی که تمامی اعضای ارکستر سمفونيک ماندند تا «ابی» بر روی صحنه ظاهر شود؛ همه مطمئن شدند که اين بار شب متفاوتی را با «ابی» خواهند گذراند.
۱۵۶۰ نفر در اين شب شاهد هنرنمايی «ابی» بودند. «ابی» اکثر ترانه های خود را با ارکستر سمفونيک و برخی از آن ها را نيز فقط با گروه خود اجرا کرد. اين ترانه ها از قديمی ترين تا جديدترين آلبوم های وی گلچين شده بودند.
يکی از عجيب ترين و ديدنی ترين اجراها، اجرای ترانه شاد و ريتميک «سبد سبد» با ارکستر بزرگ سمفونيک بود. برخی از ترانه های «ابی» کاملا با ارکستر بزرگ سمفونيک چفت شده بودند و همخوانی داشتند؛ ترانه هايی چون «شب زده»، «من اگه خدا بودم»، «کی اشکاتو پاک می کنه» و «ستاره های سربی» از آن جمله بودند.
طرفداران «ابی» تمام مدت برنامه، حتی در لحظات پايانی آن که باران شديدی می باريد؛ پای صحنه او را در اجرای ترانه ها همراهی می کردند و «ابی» نيز گاهی آن ها را در اجرا سهيم می کرد.
اين کنسرت از راديو WDR استان، مستقيم پخش و از تلويزيون همين شبکه نيز فيلمبرداری شد.
روزنامه های پرتيراژ آخن نيز پس از برنامه «ابی»، از اين هنرمند ۵۸ ساله ايرانی تمجيد کرده و از «گرمای حضور او بر صحنه» نوشتند.
آخرين روز اين جشنواره يکشنبه صبح، در يک روز آفتابی برگزار گرديد. در اين برنامه که برای کودکان ترتيب داده شده بود داستان "Naftule und der König" با موسيقی ارکستر سمفونيک و کلارينت هلموت آيزل - مهمان برنامه - اجرا شد؛ و در آن نزديک به ۱۲۰۰ نفر شرکت داشتند.
«گرالد موراد»، ترتيب دهنده برنامه در گفتگويی با روزنامه های آخن اين نخستين تجربه «کورپارک کلاسيکس» را بسيار مثبت ارزيابی کرد و اعلام نمود که در سال های آتی نيز اين برنامه که از زمره کنسرت های تابستانی محسوب می شود ادامه خواهد يافت.
به تصاويری از کنسرت ابی همراه با ارکستر سمفونيک آخن توجه کنيد:

You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply
برگرفته از : ره آورد (You can see links before reply)


تاریخ ثبت خبر : 31 / 3 / 1386

Leon
Monday 28 January 2008, 11:23 AM
مصاحبه با آقای صدا ، ابی

مصاحبه گر : پویان مقدسی



پویان : فکر می کنم برای من و تمامی یاران وبلاگ و وب سایت ابی هوم پیج ، امشب یه شب ماندگار و به یاد ماندنی باشه . چون امشب در کنار کسی هستیم که تمام سال های جوانی و نوجوانی مون تا امروز با صداش پر شده و به راستی با صدای رسا و جاودانه ش زندگی کردیم .
امشب ابی نازنین با ماست ، هنرمندی که بدون اغراق ، امروز یکی از پرطرفدارترین و محبوبترین هنرمندان ایرانی در تمام عرصه های هنری ست . ابی امروز همه جا هست ، از تهران تا لندن ، از لندن تا لوس آنجلس ، از برلین تا دورافتاده ترین روستاهای ایران در کردستان و آذربایجان . نام ابی روی دیوارهای گلی روستاها و دیوارهای سنگی شهرها نقش بسته . ابی با صداش و با تعهدش به مردم و شنونده هاش و انسانیتش ، تو قلب پیر و جوان و کودک و بزرگسال جاگرفته .
ابی جان ممنونیم که امشب ، این افتخار رو به ما دادی و به جمع کوچک اما صمیمی ما اومدی.

ابی : سلام ، قربون شکل ماهِ همتون . ابی هستم و امیدوارم حال همه خوب باشه . اینو در نظر داشته باشید که من بسیار بسیار در مورد کامپیوتر ناشی ام و اگه یه وقت قطع و وصلی میشه به حساب ناشیگری من بذاریدو به خوبی خودتون ببخشید .


پویان : ابی جان ممنون از حضورت در اینجا . اول از همه می خوام به نمایندگی از همه ی دوستان به خاطر انتشار آلبوم زیبا و شنیدنی " حسرت پرواز" از شما تشکر کنم .

پویان : ابی عزیز ، کارنامه ی سی و چند ساله ی خودتون رو چطور ارزیابی می کنید ؟ آیا به همه ی آثار اجرا شده اعتقاد کامل داری ؟ به هر حال این کارنامه از اوان جوانی تا امروز که در اوج پختگی هستید شکل گرفته ، فکر می کنید انتخاب هاتون کاملا درست بوده ؟

ابی : حتما مورد تائید بوده ، اما همه ی آدمها بعضی وقتا اشتباهات کوچیک یا بزرگی رو انجام می دن که به نظر من اون اشتباهات لازمه . من کارهایی رو خوندم که بعد از خوندنش پشیمون شدم ، تعدادش خوشبختانه زیاد نیست . از نظر کارنامه ی کاری من ، شکر خدا تا الان که در خدمت شما هستم ، کارنامه ی نسبتا خوبی بوده . به طبع به دلیل تجربه ای که در طول سال ها به دست آوردم ، کارها در مقایسه با گذشته تغییراتی می بایست بکنه ، ولی همونطور که گفتم کارنامه ی بدی نیست و خوشحالم که این سی و هفت ، هشت سال تونستم خودم رو سرپا نگه دارم و دوستان و خودم رو خوشحال . به هر حال کارنامه ی هنری خود صاحب کار رو ، خودش نمی تونه با قاطعیت تایید بکنه ، اما امیدوارم این کارنامه از نظر شنوندگان صدای من ، کارنامه ی خوبی باشه .


پویان : ابی جان چه طور با کلام یک ترانه برخورد می کنی ، که در هنگام خوندن ، این قدر زیبا و درست واژه ها رو بیان می کنی و این قدر به حس واقعی کلام نزدیک میشی ؟


ابی : بسیار ممنونم از حسن نظرتون ، خیلی متشکرم . مسئله ی ترانه همیشه برای من از زمانی که شروع به کار کردم خیلی مهم بوده . باز برمی گردیم به مسائل تجربی . زمانی که من بیست سالم بود ، تقریبا کار رو شروع کردم و از همون لحظه هم خیلی خیلی به ترانه ها اهمیت می دادم . ترجیح می دادم نخونم ، تا ترانه ای رو که بتونم خودم درکش بکنم و بتونم باهاش یک عشق ورزی داشته باشم پیدا کنم . و خوشبختانه آشنایی من با ایرج به این مسئله بسیار کمک کرد که من واژه رو اول بشناسم و احساس هر واژه ای رو یواش یواش در ضمن کار کردن به دست بیارم . این کار ، می تونم بگم کار ساده ای نیست ، یک تبادل احساس هست بین خواننده و کلامی که داره می خونه .
به هر حال همونطور که گفتم ایرج خیلی به من کمک کرد که واژه رو بشناسم و بتونم شناسایی خوبی از واژه داشته باشم . از نظر احساسی ، دیگه بر می گرده به درون خودم که مثلا من چقدر با این ترانه در ارتباط هستم . معمولا ترانه ای رو که انتخاب می کنم برای خوندن ، 99 درصدش با زندگی خودم و اطرافیانم و چیزهایی که در دور و ورم می گذره ، ارتباط پیدا می کنه . ولی به هر حال فهم و درک هر ترانه ای هم برای خودش یک جای به خصوصی داره که به موقعش ، وقتی یک مقداری با این ترانه زندگی می کنی ، بعد از این زندگی بیشتر باهاش آشنا می شی و زمان اجرا ، زمانی هست که دیگه شما ، تمام واژه ها براتون شکل گرفتن ، براتون جون گرفتن ، براتون زیبایی خودشون رو پیدا کردن ، یا اگر مثلا واژه ای باشه که نیاز به خشونتی داشته باشه برای اجرا ، خشونت خودش رو پیدا کرده . به هر حال خوشحالم که تونستم تو این چند سال گذشته در خوندن ترانه ی نوین نقشی داشته باشم . همونطوری که شما گفتید ، بسیاری از آهنگ هایی که الان می شنویم ، خیلی هاش که فاقد ترانه هست و اسمش رو واقعا ترانه نمی شه گذاشت ، ولی من تمام سعی ام رو کردم و می کنم که در خارج از ایران بتونم این وظیفه ای رو که به دوشم هست تا اونجا که بتونم انجام بدم . من اکثر ترانه هایی رو که اجرا می کنم ، بیشتر برای ایرانیان درون کشور هست ، برای اینکه احساس می کنم ، این دوستان از نظر درایت و هوش و فهم و درک ترانه ، به مراتب بیشتر از دوستانی هستند که در خارج از ایران زندگی می کنند .

پویان : در آلبوم حسرت پرواز ما با 4 ترانه ی اجتماعی ، اعتراضی رو به رو شدیم ، که ترکیب آنها از نظر من بیانگر مشکلات عمده ی ایران و حتی جهان بود . بگو آره ، بگو نه – پروانه ای در مشت ، بانوی خاوری و من اگه خدا بودم . هدف شما از انتخاب این آثار چی بود و چه احساسی دارید از اجرای این کارها ؟

ابی : بسیار خوشحالم که این 4 ترانه در این آلبوم مورد توجه جوانان قرار گرفته .
حتما به ترانه ی بگو آره ، بگو نه دقت کردید ، صحبت در مورد رهایی و آزادیست که این آزادی و رهایی برای همه ی دنیا ست . به هر حال رهایی شیرین ترین زمانش ، وقتی هست که در تمام دنیا وجود داشته باشه .
به رهایی بگو آره ، بگو آره که جهان زیبا شه .

بانوی خاوری . فکر می کنم دیر یا زود کسی باید در مورد این مسائل خانم های ایرانی ، ظلم و اجحافی که در حق خانوم های ایرانی میشه ، لااقل یک مرد باید صحبت می کرد ، و این مرد باید بدونه که خودش یکی از عوامل این خفقان و محدودیت هست و خود مرد یکی از ارگان هایی ست که این کار رو انجام می ده . من این آهنگ رو به این دلیل خوندم که به صورت یک مردی که با همسر و مونسش در طول تاریخ درست رفتار نکرده و الان وقتشه که عادات و اخلاق و هویت و شخصیش رو تغییر بده ، نسبت به خانم ها . برای همین این آهنگ رو انتخاب کردم و خوندم . البته در این کار مهشید خانم هم خیلی خیلی سهیم بود و خیلی من رو تشویق که چه عرض کنم ، در تمام طول ضبط این کار منو همراهی می کرد .
من اگرخدا بودم . امیدوارم یه وقت این موضوع پیش نیاد که من به خداوند احترامی نمی گذارم . خداوند در زندگی همه ی ما نقش بسیار ، بسیار ، بسیار ، بسیار بزرگی ایفا می کنه و علاقه مندی به خداوند باعث تزکیه ی روح میشه . ولی به قول انیشتین که می گفت : " من اون خدایی رو می پرستم که خالق گردش این کائنات است" ، منم خدایی رو دوست دارم که مخالف ظلمه ، خدایی رو دوست دارم که مخالف تبعیضه ، خدایی رو می پرستم که مهربانه . در واقع می تونم بگم در مورد کسانی این آهنگ رو من خوندم که خودشون رو به جای خدا جا زدند . یا مردم این حق رو به اون ها دادن که خودشون رو به صورت خداوند با تمام قدرت هاش نشون بدن . این آهنگ رو من خودم بینهایت دوست دارم ، بینهایت باهاش زندگی می کنم .
پروانه ای در مشت . این آهنگ برای خودم در این آلبوم یک جای به خصوصی داره . این ترانه بیانگر مشکلات عمده ی آدم هاییست که از وطنشون دورند ، اکثرا هم به نظر می رسه خوشحال نیستند . گم کردگی راه ، سکوت راه ، تاریکی راه ، سکونی که در این راه هست . تمام این مسائل باعث شد که این ترانه که یر روی نمایشنامه ای از ایرج عزیز بود ، از اول از زمانی که این تئاتر اجرا می شد روی من اثر خاصی بذاره . من این شعر رو بسیار دوست می داشتم . ولی متاسفانه کسی رو پیدا نکردم که بتونه ملودی ای روی این کار بگذاره ، اونجوری که من دلم می خواست و من می تونستم اجرا بکنم این ترانه رو . که خوشبختانه این شانس رو شوبرت عزیز به من داد و این آهنگ رو به اتفاق کار کردیم . این اولین کاری بود در آلبوم " حسرت پرواز" که من شروع کردم با شوبرت . بینهایت این آهنگ رو دوست دارم ، شاید این آهنگ سوگلی دوم آهنگ های من باشه .
در ضمن می خوام درباره ی زویا زاکاریان و کارهای قشنگش ، کمی صحبت بکنم و تشکر بکنم از این شاعره ی بسیار بسیار خوبمون . من شانس همکاری با ایشون رو زیاد نداشتم . من تنها دو تا کار از ایشون خونده بودم ، ولی بسیار خوشحالم که یک همکاری مجدد با این بانوی عزیز داشتم و امیدوارم که کارهای قشنگی رو در آینده با ایشون داشته باشم .
در مورد شوبرت هم باید بگم ، شوبرت بینهایت همکاری زیبا و صمیمانه ای با من داشت ، بسیار بسیار زیبا کار کرد . به احتمال زیاد در آلبوم بعدی هم از شوبرت یکی ، دو تا کار خواهم داشت .


پویان : همکاری با ایرج جنتی عطایی ، ترانه سرایی که به راستی در هر اثرش یک جهان تازه رو به مخاطبش معرفی می کنه ، چقدر سخته و در عین حال چقدر لذتبخش هست ؟ احساستون در مورد ایرج و کارهایی که از ایشون خوندید و قرار هست که بخونید چی هست ؟

ابی : در مورد ایرج ، هرآنچه که بخوایم بگیم در موردش ، کم گفتیم . ایرج اسطوره ی ترانه ی نوین ایران هست ، این حرف از صمیم قلب هست . من سال هاست در مورد ایرج حرف می زنم . ایرج واژه هاش به غیر از زیبایی ، همیشه بسیار نو هم هست ، موضوعاتی که در موردش شعر و ترانه می گه ، موضوعات بکری هستن . عاشقانه اگر میگه ، عاشقانه ایست که شما نظیرش رو جایی ، از ترانه سرای دیگه ای نشنیدید . اگر اعتراضی میگه ، اعتراضشم شاعرانه هست . به قول خودش میگه : " شعر اعتراضی جنبه ی شعار نباید بگیره ، چون اون موقع میشه شعار " .
ایرج واقعا در کارنامه ی کاری من نقش بینهایت ، بینهایت بزرگی رو ایفا کرده . همونجور که گفتم ، واقعا من می تونم بگم ، استخون بندی من برای شناخت ترانه ، از ایرج آغاز شد . این شانس رو داشتم که با ایرج شروع بکنم و هنوز که هنوزه این شانس رو دارم که باهاش کار بکنم . ایرج برای من معلم بسیار بسیار خوبی بوده و هست . ایرج ، هنوز من ازش یاد می گیرم که چگونه می تونم با واژه هاش یک عشق ورزی زیبا و خوب داشته باشم . بنابراین اگه بخوام در مورد ایرج صحبت بکنیم ، واقعا سه ، چهار ساعت هم ، شاید وقت کمی باشه .
شخص دیگری که باید از ایشون تشکر بکنم ، که ایشون هم در استخون بندی کار من بسیار تاثیرگذار بودن ، آقای بابک بیات هست . من با این دو شخص ، موسیقی رو شناختم ، آهنگ رو شناختم ، شعر رو شناختم . آقای بیات ، بسیار مدیونش هستم . در آلبوم بعدی با ایرج جان و آقای بابک این شانس رو دارم که دوباره کار بکنم .
ترانه ها حاضر هست ، آهنگ ها هم حاضر هست و ان شاالله کار آرانژمانش رو به زودی آغاز می کنیم که یه مقدارش رو شوبرت جان قراره انجام بده و یک مقداری رو خود آقای بیات . سعی می کنم برای آلبوم بعدی یه کمی تعداد آهنگ ها رو زیادتر بکنم ، شاید ده تا دوازده تا آهنگ ، تا بتونم از کارهای شوبرت هم در اون آلبوم داشته باشم و از کارهای آقای بیات بیشتر ، چون سالیان ساله ، من این شانس رو نداشتم از بابک جان ترانه ای رو بخونم . البته ایشون در طی این سالها ، همیشه ترانه هایی که در طول سال های گذشته ساخته ، این قدر لطف داشته به من ، محبت داشته به من ، که اون آهنگ ها رو هنوز برای من نگه داشته .
ان شاالله تا دو ، سه ماه آینده شروع می کنیم به ضبط و کارهای دیگه اش .
در ضمن این آلبوم ، آلبوم آخر نخواهد بود ، آلبوم ما قبل آخر هم نخواهد بود ، برای اینکه من ، اون زمان که صحبت کردم برای بازنشستگی ، بازنشستگی از نخوندن آهنگ نیست که به صورت سی دی بیاد بیرون . بیشتر نخوندن برای برنامه های کنسرت هست ، که تعدادش بسیار بسیار کم خواهد شد . ولی تا زمانی که این نفس یاری بده ، از خوندن ترانه و دادن سی دی جدید نه تنها خودداری نمی کنم ، بلکه به قول معروف با سر و کله خواهم خوند .

پویان : ابی جان ، نقش مهشید خانوم ، همسرتون رو در موفقیت های چند سال اخیرتون تا چه اندازه می دونید ؟ ما شاهدیم که ایشون پا به پای شما در ضبط آلبوم ها و کنسرت ها حضور دارند . این حضور چقدر در کیفیت کارهاتون موثر بوده و هست ؟

در کنار یک مرد موفق ، همیشه یک خانم وجود داره . بله کاملا درست می گید ، مهشید جون در تمام مسائل کاری من ، هم خوش سلیقه هست و هم نظرات بسیار خوبی می ده . انتخاب ترانه رو به اتفاق با هم دیگه انجام می دیم . مهشید جان همیشه هست و حضور داره و همیشه حضورش به من بسیار کمک می کنه . گاه گداری ایراداتی هست در کار من که شاید خودم متوجهش نمی شم و ایشون بسیار خوب و دقیق اونها رو یادآوری می کنه به من . به هر حال اجازه بدید من اینجا ، از مهشید عزیزم تشکر بکنم ، برای تمام این کمک هایی که در طول سال های گذشته به من کردن . خوشبختانه هم خودم و هم شما دوستان عزیز شاهد هستید که در چند سال گذشته کارهای من به مراتب بهتر شده و شکل گرفته . به هر حال سعی شده که بهتر از کارهای قبلی باشه ، خوب به طبع حضور مهشید خانوم خیلی به این مسائل کمک می کنه . من بسیار بسیار متشکرم از مهشید خانوم و دستشون درد نکنه .

- نظرتون در مورد فرهاد مهراد چی هست ؟

ابی : اینو می تونم بگم که من خوانندگی رو در کنار ایشون یاد گرفتم . هر موقع از من سوال شده که خواننده ی مورد علاقه ی شما چه کسی هست ، همیشه گفتم فرهاد مهراد که روحش شاد . در سه ، چهار سال کوچینی که در کنار ایشون کار می کردم ، واقعا از ایشون چیزهای بسیار زیبایی یاد گرفتم . یاد گرفتم خواننده ای باشم مثل خودش ، بدون هیچ تکبری ، بدون هیچ غروری ، خوانندگی رو به عنوان یک عشق انتخاب کنم در زندگیم . اینها رو از فرهاد یاد گرفتم . می تونم بگم نبودنش ، لطمه ی بسیار بسیار بزرگی ست به ترانه ی نوین ایران ، روحش شاد .

نیما : من دوست داشتم که برای ترانه های قدیمی تر تون هم موزیک ویدئو ساخته بشه . ترانه هایی مثل هزار و یک شب ، آبی یا آلبوم ستاره های سربی . امکان این کار وجود داره؟ در مورد موزیک ویدئوی درخت هم که چندان خوب ساخته نشد توسط آقای کوجی ، اگه میشه توضیح بدید ؟

ابی : موزیک ویدئو درست کردن ، جوری که من دوست دارم مخارج نسبتا زیادی داره . آهنگهای قدیمی رو به خصوص اگر بخوایم که یک ویدئو روش بسازیم یه کم سخته ، چون آدم بیشتر تو این فکر هست که برای آهنگ های تازه ویدئو بسازه . به هر حال با هزینه های کم هم میشه ویدئو ساخت ، اما اون ویدئو از نظر من ویدئوی جالبی نخواهد بود . مثلا درخت رو شما گفتی ، درخت کاری بود که من خودم درش دخالت نداشتم متاسفانه . دوستان گاهی لطفی می کنند ، از جمله آقای کوجی .ایشون لطفی کرده بودند و یه مقداری تصویر از من گرفته بودن و بعد خودشون باقی تصاویر رو اضافه کردن ، زمانی که من در مسافرت اروپا بودم ، ایشون این کار رو ساختن و دستشون هم درد نکنه . ولی اصولا ویدئو سازی کار ساده ای نیست ، ویدئو هم باید ، با خود ترانه هماهنگ باشه و تصاویر تا حدودی مفهوم ترانه رو برسونن ، مفهوم ملودی رو برسونن . بله درخت واقعا هیچ ارتباطی با ترانه اصلا نداشت . برنامه ریزی کرده بودیم که برای درخت یک موزیک ویدئوی خوب بسازیم و برآورد کردیم و به هزینه ای در حدود سی ، چهل هزار دلار نیاز داشت ، که متاسفانه این بودجه رو نداشتیم که خرج بکنیم . همون ترانه هایی هم که گاهی از من می بینید که بعضی هاش خوب هست ، هزینه های سنگینی داره که بعضی از کمپانی ها لطف می کنند و پرداخت می کنند . در ضمن جا داره همینجا دوباره از آقای مسلم منصوری تشکر بکنم که اون تصاویر مستند رو با خودشون از ایران آورده بودن که بسیار زیبا بود و در بانوی خاوری استفاده کردن . اما چشم ، سعی می کنیم روی آهنگ های قدیمی هم گاه گداری ویدئویی بسازیم ، بعضی ها رو با مخارج کمتر و کیفیت تصویری و موضوعی بهتر ، شاید بتونیم این کارها رو بکنیم .

- آیا مجددا قصد همکاری با آرش رو دارید ؟

ابی : حتما یکسری از آهنگ های قدیمی رو که یک سری دوستان به اون اشاره کردن ، قرار هست که ری میکس بکنیم . قرار هست که من از آهنگ های قدیمی 10 تا 20 تاشون رو انتخاب بکنم و در اختیار آرش بگذارم . آرش پسر بسیار با سلیقه ایست ، همکار سوئدی هم داره که ایشون هم بسیار با سلیقه هست و قراره که روی این آهنگ ها دوباره کار بشه . حالا باید ببینیم که چه آهنگی رو انتخاب بکنیم که ارزش ری میکس کردن رو داشته باشه . که اون رو قراره که به اتفاق آرش بشینیم و انتخاب بکنیم و احتمالا یک آلبوم 6 یا 8 آهنگی به این شکل رو به بازار بدیم .

- در مورد کنسرت گیبسون آمفی تیاتر ، در 22 جولای توضیح بدید ؟

ابی : برنامه ی 22 جولای رو متاسفانه کمپانی کنسرتو یک مقداری به من دیر تاریخ دادن . در واقع من در سفر بودم و دسترسی به من مشکل بود و این دوستان بدون هماهنگی تبلیغات رو شروع کردن . زمانی که من فهمیدم بهشون گفتم که کنسرت لوس آنجلس خودش ، دو ماهی به زمان و آمادگی نیاز داره . چون کنسرت های لوس آنجلس رو معمولا با ارکستر بزرگتر اجرا می کنم و گاهی با ارکستر سمفونیک سی ، چهل نفره اجرا می کنم و گاهی سازهای بادی اضافه می کنم . من از این دوستان خواهش کردم که این تاریح رو فعلا متوقف بکنن و کنسرت رو بگذارن برای وقتی دیگه ، که به دوستان اعلام میشه .

- چرا کنسرت ها ویدئو نمیشه ؟

ابی : به دلیل اینکه سالن هایی که ما باهاشون کار می کنیم در آمریکا ، یکسری قوانین بسیار سفت و سختی دارن . مثلا اگر ما بخواهیم یک کنسرت رو ویدئو بگیریم ، با یک دوربین و دو دوربین ، کار زیبا و قشنگ در نمی یاد و حداقل به شش ، هفت دوربین نیاز هست . در ضمن در همون زمان اجرا باید صدابرداری بشه ، باید استودیو یا واحد سیار بیارن که کارگردان در خارج سالن بتونه در همون لحظه ادیت بکنه صحنه هایی رو که می خواد و بعد باید استودیوی صدای 24 ترک و یا 48 ترک باید همون موقع بیاد و بعد ما اونها ببریم که روشون کار بکنیم . غیر از این چون اینها ، سالن های اتحادیه هست ، برای گرفتن یک ویدئو هفتاد تا هشتاد هزار دلار مخارج بر می داره و چون بازار فروش دی وی دی در موزیک ایرانی اصلا قابل توجه نیست ، رو این حساب کمپانی ها یا کنسرت گذار ها براشون پرداخت این مبلغ مشکل هست . من10 ، 12 سال پیش این کار رو کردم ، در حالی که اون سالن در اون زمان اینقدر سختگیر نبود ولی الان بسیار سختگیری می کنند . شاید در آینده بتونم یک برنامه ای رو خودم ضیط بکنم . بیشتر از سازهای آکوستیک استفاده بکنم برای یک برنامه ی زنده و یک ویدئو بگیرم .

مزدا : زمان انتشار آلبوم بعدی کی هست و چطور میشه که آلبوم مثلا سه سال طول نکشه و زودتر به دست ما برسه؟

ابی : البته ، هنوز بگذارید آلبوم حسرت پرواز کار خودش رو بکنه . چون یک آلبوم تا بخواد جا بیفته ، سه چهار ماه وقت لازم داره . ولی سه سال ، کارمون طول نخواهد کشید . سعی می کنیم که یک سال ، یک سال و نیم دیگه آلبوم رو حاضر داشته باشم.

- در مورد ترانه ی روستایی توضیح بدید ؟

این دوستمون باید آدم خوش سلیقه ای باشن . من زمانی که در فرهنگ و هنر کار می کردم ، فکر می کنم سال 1970 بود ، این آهنگ رو توسط ارکستر جاز – فولکلوریک آقای محمد اوشال ، موزیسین فوق العاده ی مملکتمون ، اجرا می کردیم . کار بسیار زیبایی ست از ایرج عزیز .

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
به تماشای زمستان ، چه کسی می آید ؟

- آرزوی شما چیست ؟

ابی : بزرگترین آرزوی من ، غیر از سلامتی دوستان و خودم و خانواده م ، اومدن من به ایران و خوندن برای شما هاست .

- احمد فتاحی : آیا دوباره با آقای داریوش همکاری می کنید ؟

والا ، بهترین کار همکاری با هنرمندان خودی هست . من این کار رو بسیار دوست دارم و مایلم که این کار انجام بشه . ولی متاسفانه ، اوقات کاری من و آقای داریوش هیچ وقت با هم چفت نمی شه . ولی برای این کار باید از یک سال ، یک سال و نیم قبل یک هماهنگی بشه که متاسفانه هنوز این فرصت پیش نیومده و فرصت نشده که در کنار هم بشینیم و یک زمان رو معین بکنیم .
در ضمن من دوست دارم اگر زمانی قرار باشه با دوست خوب و همکار گرامی ، آقای داریوش همکاری کنیم ، یک آلبوم دو صدا قبل از کنسرت با هم داشته باشیم ، مثل نون و پنیر و سبزی . دوست دارم که همچین کاری صورت بگیره و بعد زمینه ی کنسرت رو داشته باشیم .

- در مورد همکاری مجددتون با آقای سرفراز صحبت کنید ؟ آیا این همکاری ممکنه که دوباره تکرار بشه ؟

ابی : صد در صد ، ولی متاسفانه خود آقای اردلان سرفراز یه مقداری کم کار شدن . دلیلش رو واقعا نمی دونم . شاید ترجیح دادن که یه مقداری از دنیای ترانه دور باشن . ایشون یکی از پایه گذاران ترانه ی نوین هست و من افتخار می کنم از اینکه شانس این رو داشتم که کارهای زیبا و قشنگ این ترانه سرا ارزشمند رو اجرا بکنم .
ولی امیدوارم که در فاصله ی نه چندان دور با ایشون همکاری بکنم ، اگر خودشون کار دیگری در دست نداشته باشن . به طبع همه ی ما خوشحال می شیم که از آقای سرفراز ترانه ای بخونیم ، چه من و چه آقای داریوش و چه دیگر دوستان . ایشون خودشون مدتی به دلایلی کمتر کار کردن . فکر می کنم ایشون در حال نوشتن کتابی هستن و بیشتر وقتشون رو روی موضوع دیگه ای گذاشتن .

- در مورد ترانه ی پریا میشه توضیح بدید ؟

در مورد ترانه ی پریا ، کار زنده یاد شاملو . والا این جریانش بسیار مفصله . کارهایی که در دست شما در ایرانه ، کارهایی ست که بلای آلبوم حسرت پرواز به سرشون اومد و با کیفیت بد و نیمه کاره سر از تهران در آورد .
البته دلیل این که این کار کامل و منتشر نشد این بود ، من سعی می کنم حقیقت رو بگم . اختلاف سلیقه ای بود با هنرمند عزیز آقای منفرد زاده . ایشون می خواستن این آهنگ ها رو با تنظیم های خودشون اجرا بکنن ، هر چند که تنظیم های ایشون بسیار زیبا و قشنگ هستن ، اما به نظر من در موسیقی امروز و با تکنولوژی امروز ، تنظیم های ایشون هیچ نوع ارتباطی نداشت . برای همین خیلی دوستانه به من گفتن : اگر میل دارین این آهنگ رو با تنظیم خودم اجرا بکنبد . که من متاسفانه نتونسیتم این کار رو بکنم و کارها در بایگانی موند . ممکن هست که روزی اگه امکانش باشه این آهنگ ها رو که دارم و می تونم روشون کار کنم رو به سراغش برم .

- مجید بیدار : امسال تابستون در ترکیه برنامه دارید ؟ آیا شما این وبلاگ های دوستان رو که توی این سال ها دوستان نوشتن در مورد شما دیدید ؟ اگه دیدید نظرتون رو بگید ؟

ابی : امشب شروع کار اینترنت من هست . من به دوستان قول دادم که بتونیم چند وقت یکبار دور هم بشینیم و با هم گپ بزنیم . دلیل بعدی عدم حضور من ، گرفتاری های کاری هست . همونطور که می دونید من مدام در سفرم . اول صحبتم گفتم هنوز ناشی ام در مورد کامپیوتر و اینترنت و چت کردن ، ولی بسیار خوشحالم که امشب نشستید و به حرف های من گوش می دید .
در مورد برنامه ی ترکیه ، قرار هست که تا دو ، سه هفته ی دیگه به من خبر بدن . هر خبری شد من از حمید جان و پویان جان می خوام که در سایت بگذارن تا همه با خبر بشن .

- چگونه به شوبرت اعتماد کردید و صدای خودتون و آثار ایرج جنتی عطایی و زویا زاکاریان رو به ایشون سپردید ؟

ابی : شوبرت برای من موزیسین ناشناسی نبود ، اما بیشتر سبک کارش آهنگ های تند و شش و هشت بود و با خواننده های دیگر کار می کرد . اما من همیشه این توانایی رو در شوبرت سراغ داشتم در تنظیم و ساخت موسیقی . به همین دلیل با هم صحبت کردیم با هم ، و ایشون هم با جون و دل پذیرفت و ما این کار رو شروع کردیم . شما کاملا حق دارید ، چون اعتماد داشتن بسیار مهم هست در زمینه ی کار آهنگسازی . و من کاملا می دونستم که شوبرت در کمال زیبایی از عهده ی کار برمیاد ، همونطور که واقعا هم اومد .

- علی شیخ الاسلامی : علت همکاریتون با آرش چی بود ، چون سن ایشون تقریبا نصف سن شماست . آیا از این همکاری کاملا راضی هستید ؟

ابی : مسائل سنی که برای من مهم نیست . جوان های این دوره با موسیقی این دوره آشنایی کامل دارند . اما همکاری من با آرش اینطور بود که ایشون لطف کنن و برای من یکسری از کارهای قدیمی رو ری میکس بکنن ، که اولین کار همین " بگو ای یار ، بگو " بود ، از کارهای زیبای آقای فرید زلاند و آقای اردلان سرفراز . که ایشون این کار رو کردن و من این آهنگ رو خوندم تا باقی کارها آماده بشه . بعد از مدتی ایشون از من خواستن که قسمتی از این آهنگ رو بخونن و در آلبوم خودشون منتشر کنن و من با کمال میل این کار رو انجام دادم و از اینجا آشنایی من با آرش عزیز شروع شد . آرش بسیار جوان با استعدادیست در قسمت ساختن ملودی . شعرهاش برای من کارهای زیبایی نیست ، ولی برای خودش هست . در ضمن آرش بیشتر برای بازار غیر ایرانی کار می کنه تا بازار ایرانی . حالا ممکنه با همون واژه هایی که خودش استفاده می کنه در بسیاری جاها مورد توجه بوده و موسیقیش هم موسیقی پر تحرک و زیباییست . خوب برای من هم ، همکاری با ایشون که وارد هستن به این موسیقی جدید بسیار خوب و جالب هست .

- آشنایی با ترانه سرایان داخل کشور ، به خصوص آقای یغما گلرویی دارید ؟

ابی : من شانس این رو نداشتم که از آقای گلرویی ترانه ای بخونم ، ولی ایشون ترانه سرای بسیار بسیار قابل و خوبی هستن . از چند ترانه سرا که متاسفانه اسمشون رو فراموش کردم ، چند کار دیدم که بینهایت کارهای زیبایی بودن . بسیار خوشحال می شم که با ترانه سراهای داخل ایران همکاری داشته باشم . شاید همین برنامه و امثال این برنامه این شانس رو به من بده که آشنا بشم با دوستان ترانه سرا در ایران .

- آیا شما وبلاگ شخصی برای خودتون دارید ؟

ابی : والا همونطور که گفتم کامپیوتر و اینترنت برای من بسیار چیز تازه ایست . و من وبلاگی از خودم ندارم ، تمام آن چیزی که از خودم در اینترنت دارم ، چیزهایی ست که دوستان خوبم زحمتش رو کشیدن ، حمید و پویان عزیز . حالا از پویان کمک خواهم گرفت برای وبلاگ و چیزهای دیگه .

- مهسا : از طرف خودم و بانوان ایرانی از شما تشکر می کنم که این غرور مردانه ی ایرانی رو زیر پا گذاشتین و قصه ی حوا رو به باد سپردین و ترانه ی زیبای بانوی خاوری رو به بانوان ایرانی تقدیم کردید .

ابی : بسیار خوشحالم که این آهنگ مورد توجه ایشون و دوستانشون قرار گرفته . غروری نیست ، من کار به خصوصی انجام ندادم . من فکر می کنم در این مسئله ، خانم ها به کمک آقایون نیاز دارن و چقدر خوب می شد که همه ی مردها می تونستن قصه ی حوا رو به باد بسپرن و چه اجتماعي می شد اون اجتماع .
در آینده هم کارهایی با این مضامین خواهم داشت ، چون فکر می کنم یک وظیفه هست و بسیار هم خوشحالم . اینجا غروری از من پایمال نشده ، وظیفه ای بوده که انجام شده و هر موقع هم که فرصتش برسه این کار رو دوباره تکرار می کنم .

- قصد این رو ندارید که کارهای قدیمی تون رو که کمتر در بازار هست ، دوباره به بازار ارائه بدید ؟

ابی : چرا آهنگ های بسیاری رو برای تجدید ساختار موسیقی شون در نظر دارم ، که با شکلی مدرنتر و نوتر ضبطشون کنم . بعضی از آهنگ ها با اینکه همه چیزش درست بود ، برای اون زمانه شاید زود بود ، یا دیر بود ، می خوام اونها رو دوباره ضبطشون رو تجدید کنم. به هر حال اخبار خوبی دارم در چند ماه آینده که به گوش نازنینتون می رسونم .



/ پایان /

Leon
Tuesday 29 January 2008, 10:27 AM
You can see links before reply


1001 NachtKlassik und Pop aus dem OrientSamstag16.06.200720:00 Uhr
Gast: Ebi und Band
Sinfonieorchester Aachen
Musikalische Leitung: Daniel Jakobi

Am 16.06.07 um 20.00 Uhr im Konzert "1001 Nacht Klassik und Pop aus dem Orient" erlebt das Publikum eine musikalische Begegnung über alle Grenzen. Das sinfonieorchester Aachen trifft in diesem Crossover-Konzert auf den persischen Popstar Ebi und seine Band. Ebi, in seiner Heimat ein (offiziell verpönter) Megastar und Idol von mehreren persischen Generationen, mischt in seiner Musik gekonnt Popmusik mit der traditionellen persischen Musik.
Das sinfonieorchester Aachen macht den Anfang mit Rimski-Korsakows orientalischem Orchesterstück "Scheherazade" und bricht dann auf zu einer Reise über E- und U-Musik, über westliche und fernöstliche Klänge.


1001 شب
کلاسیک و پاپ
ره آورد مشرق زمین
یکشنبه 16.06.2007 ساعت 20
میهمان : ابی و گروه نوازندگان
ارکستر سمفونی آخن
رهبر ارکستر : دانیل یاکوبی
روز 2007.06.16 ساعت 20 تماشاگران در کنسرت کلاسیک و پاپ 1001 شب مشرق زمینی، شاهد برنامه ای فراتر از مرزهای آلمان خواهند بود. ارکستر سمفونی آخن در این شب، کنسرتی رویارو با ابی، ستاره ی پاپ ایران و گروه نوازندگانش دارد. ابی، فوق ستاره ای ست که در کشورش (رسما ممنوع) محبوب بیشتر نسل های ایرانیان است. او در آثارش به شکل ماهرانه ای موسیقی ایرانی و پاپ را در هم می آمیزد.
ارکستر سمفونی آخن برنامه را با قطعه ارکستر شرقی "شهرزاد" ریمسکی- کورساکوف آغاز می کند و سپس با سفری به موسیقی E و U و آهنگ های غربی و شرق دور ادامه می دهد.

گرفته شده از سایت : You can see links before reply (You can see links before reply)
برای اطلاعات بیشتر به سایت های : You can see links before reply (You can see links before reply) و You can see links before reply (You can see links before reply) مراجعه کنید.

You can see links before reply


شبی به یاد ماندنی برای هنر ایران :
برای اولین بار در تاریخ موسیقی ایران، یک آوازخوان پاپ ، پا در عرصه ای می گذارد که تا کنون هیچ آوازخوان ایرانی به این عرصه راه نیافته است. ابی آوازخوان توانمند ایرانی، در 16 جون 2007 در کنار گروه اختصاصی خود و گروه 80 نفره ی ارکستر سمفونیک آخن (Sinfonieorchester Aachen) که یکی از بزرگترین و معتبر ترین ارکستر سمفونی های آلمان و اروپاست، به اجرای آثار جاودانه اش می پردازد.
برنامه در سه شب پیاپی طرح ریزی شده است، که شب دوم با عنوان 1001 شب، شب ابی و چهار دهه تجربه و تلاش او در عرصه ی موسیقی ست. این برنامه با هدف پیوند بیشتر موسیقی غرب و شرق ترتیب داده شده است، و این ماموریت خطیر بر عهده ی ابی و آثارش است. این برنامه توسط تعدادی از رادیوها و تلویزیون های آلمان ضبط می شود و در سراسر آلمان پخش می گردد.
فریاد ابی در این شب بیادماندنی، مانند تمامی این سال ها، صدای در گلو خفه شده ی مردم ایران خواهد بود. صدایی که در آمفی تئاتر آخن (THEATERAACHEN) ، چهره ی واقعی ایران و ایرانی و هنر چند هزار ساله ی این سرزمین را در مقابل دیدگان میلیون ها آلمانی به نمایش می گذارد . 16 جون 2007 شب گل کردن ترانه ی نوین ایران پس از چهار دهه است، ترانه ای که حاصل مبارزه و رنج و ظلم ستیزی و حقیقت جویی تمامی یارانی ست که در این عرصه کار کردند و عرق ریختند و امیدوار بودند که فریادشان به گوش جهان برسد. این شب، شبی ست که در تاریخ موسیقی ایران، با نام و صدای "ابی" جاودانه می ماند.

به اطلاع تمامي دوستان و ياران ساكن شهر آخن آلمان مي رساند، كه ابي اين هنرمند ارزشمند كشورمان، در تاريخ 16 ژوئن 2007 ، پس از كنسرت بزرگ خود با اركستر سمفونيك آخن، در هيچ پارتي اي پس از اين برنامه (After Party) شركت نخواهد كرد. متاسفانه عده اي سودجو، تبليغات نادرستي در مورد شركت ابي در اين برنامه ها، در شهر آخن انجام داده اند، كه هيچگونه صحتي ندارد و ابي هرگونه قرار شركت در اين برنامه ها را كاملا تكذيب كرده است. به اطلاع تمامي عزيزاني كه به خاطر عشق به ابي عزيز و شركت در اين برنامه ها، اقدام به تهيه ي بليت كرده اند مي رسانيم، كه با برنامه گذاران تماس حاصل كنند و اين موضوع را به آنان گوشزد كنند و در صورت تمايل بليت هاي خود را پس بدهند.

خان
Tuesday 29 January 2008, 05:53 PM
وای چشام ترکید چقدر طولانی بود.
leon مرسی خیلی عالی بود.

Leon
Thursday 31 January 2008, 09:48 AM
موضوع : ابی خواننده محبوب من

نویسنده : پیروز جعفری




You can see links before reply

یک اتفاق ساده آن هم در سن 8 سالگی باعث آشنایی من با صدایی شد که تا به امروز همدم لحظه های من است . آن صدا و شخصیت محبوب کسی نیست جز ابراهیم حامدی ملقب به ابی . خواننده دوران کودکی و نوجوانی من امروز با کوله باری از تجربه هنوز بهترین خواننده پاپ است . آری ابراهیم حامدی از زمان شروع فعالیتش نشان داده که دوست دارد بهترین باشد . این بهترین بودن را می توان در دقت و وسواس او در انتخاب ترانه و موسیقی به وضوح دید . به هر روی نباید از آهنگسازان و ترانه سرایانی که با او همکاری داشته اند به آسانی عبور کرد آهنگسازانی چون واروژان ‚ بابک بیات ‚ فرید زلاند و... ‚ ترانه سرایا نی چون اردلان سرفراز ‚ ایرج جنتی عطایی ‚ زویا زاکاریان ‚ قنبری و .... این هنرمندان نیز نقش به سزایی دركارنامه هنري ابی داشته اند و چه زیبا ابراهیم حامدی همیشه از این آهنگسازان و ترانه سرایان نام می برد . چند وقتیست که زمزمه هایی از آلبوم جدید ابی به گوش می رسد و من و میلیونها طرفدار این شخصیت محبوب و دوست داشتنی در انتظار این اثر جدید هستیم . شاید در تصور نگنجد اما به عنوان یک طرفدار ابی دوست دارم که ابی و همه هنرمندان این مرز و بوم روزی فارغ از این مرزهای سیاسی بتواند آزادانه وارد سرزمین اجدادی خودشان بشوند و روزی در ایران با صدای این هنرمند که بی شک صدای فریاد ما ایرانیان است با هم سرود صلح را بخوانیم .
آری صدای ابی صدایی بی همتا و زیباست . شخصیت او دوست داشتنی است در این مطلب شکی نیست . اما سعی کنیم از ابی و هیچ هنرمند دیگری بت نسازیم و سعی نکنیم به حیطه شخصی هنرمندان صدمه وارد کنیم این بزرگترین دردی است که ما ایرانیان در طرفداری از هنرمندان خود با آن مواجه می شویم و به جای پرداختن به هنر یک هنرمند به مسایل شخصی و خانوادگی او سرك ميكشيم . امیدوارم روزی به جای بت ساختن از هنرمندان از ايشان تقدیر و قدرانی شود .
برای همه هنرمندان ایران زمین به خصوص ابراهیم حامدی و خانواده محترمش از خداوند متعال آرزوی سلامتی و توفیق را خواهانم .

Leon
Thursday 31 January 2008, 08:00 PM
موضوع : سهم من از عشق ، قفس با حجم کوچک بود ...


نویسنده : مجید بیدار


من مشکوکم به حضورم در میان جغرافیای پهناور زمین ! و از این دلواپسی خفه کننده بیزار و چه آسان است رفتن و هرگز نماندن ، در کدام جهت، در سمت کدام ستاره است راه رهایی ؟ راهی که هرگز پیموده نشده است توسط همگریزان من ! و تو کجا ایستاده ای که همیشه دلواپس توهستم ای به پرواز در آمده ، و کجاست محل قتل عام ما ؟ دیوارها بر سرم خراب می شوند و صدای قدرت بپاخواسته است ، سید تو نه ! سید نیا که جان من جانی است بی بها و تو را ای کهن رفیق نازنین می ستایم که با اژدهای درونت در جنگی، و نیا در خانه که کسی در خانه نیست ! و ای کاش همه ی اهل جهان می دیدند که چگونه قتل عام کردند خسرو گلسرخی و سید ها و قدرت ها را و ای کاش می بودید و می دیدید راز پرپر شدن رضا موتوری را و چه نوایی ساخت اسفندیارمنفردزاده ، به هنگام مرگ رضا ، اسفندیار را چه شد ؟ هنوز هم در صف خرید بلیط تراژدی بزرگ مسعود کیمیایی با نقش آفرینی بهروز نازنین ایستاده ام بر در سینما پاسیفیک، و ای کاش من تکه تکه شدن آن را نمی دیدم وشد ایران 1و 2 و 3 ، اینجا سر ملک هست جاده ی قدیم شمیران ، دیوارها بغض کرده اند ، عجیب ، سخت و شگرف ! از بلوار الیزابت می گذرم به خیابان کاخ می رسم ، سنگ فرش جلوی درب ورودی کاباره کوچینی هنوز که هنوزه تشنه ی جای پای ابی و فرهاد و ... هست و به خودم اجازه نمی دهم که قدم بر آن بگذارم ، کوچینی سالها به عنوان تالار عروسی جان می داد تا که بالاخره تعطیل شد و سکوت مطلق آن را فرا گرفت. یک قبر به تمام معنی و چه کسی به یاد می آورد روزهای با شکوه تو را ای کوچینی نازنین ؟ چقدر منتظر حضور بلک کتس ماندی ، بلک کتس را چه شد ؟ چقدر صدای بد در گوش و روح تو نواخته شد ، دلم می گیرد برای راهروی زیبایت و چرا ای کوچینی عزیز منتظر حضور ما نماندی و بغض من می ترکد وقتی که می بینم که ما چقدر دیر کردیم ! قیصر را کو ، ذبیح را کی نمایش دادند روز تولد پوست شیر ، من حسادت می کنم به همه ی متولدین دهه های 20 و30 ، و ای کاش که حرام نمی شد ساعات طلائی و هنوز هم تشنه ی گم شدن در سبزه میدان و مولوی و پا منار و ارگ هستم و چقدر من در چهارصد دستگاه بی پروا عشقم را نثار دیوارهایش کردم و سالها بعد بود که متوجه شدم آنجا میعادگاه پیوند ایرج و بابک عزیز بوده و من نفرین می کنم به گذر زمان و ای کاش که همه ی شما نازنین یاران سفری کنید به این مکان هایی که نام بردم و ببینید بغض دیوارها را . هنوز هم دارد پرپر می زند پرنده ی رهایی ! پرنده ایی که هرگز کسی صدایش رانشنید و من چقدر دلم می گیرد برای تنهایی متل قو و خود تو را چه شد ، کو همت جهان ستیزت ؟ چرا همه ساکت شدند ؟ پر از وسوسه ی رفتم و من دلم تنگ تو است ای رفیق تنها ، هنوز هم حراج می کنند بزرگترین آثار دیداری سرزمینم را در دور و بر میدان شهیاد و در کنار گوشه های این شهر بد ، چرا ساختار شهر را به هم می ریزند این مردمان ما ؟ چرا هیچ کس دیگه تشنه ی سر پل تجریش نیست ؟ هیچ کس صدای اشک های تخت های لب رودخانه ی گلاب دره و دربند را نمی شنود ، ما از هم دور دوریم و این همان فاصله ی بد است و نفرین به فاصله ها که انگار نه انگار که میدان فردوسی دلش برای آن زن سرخ پوش تنگ شده و کجای شهر می شود رفت و دید فریدون فروغی و فرهاد نازنین را .همه گریزان هستند از کمی تامل کردن در خویشتن خویش !
راستی بچه ها امشب ابی برنامه داره با یک ارکستر 100 نفره .
( کجا ، کی ، اگه وقت داشتیم حتما با هم خواهیم بود ! )
در استادیوم 100 هزار نفری .
( عجب ، ما رو هم فراموش نکنید )
چشم حتما
( چندم برنامه هست )
6 فروردین ...............
زمین بر سرم خراب می شود و من باز هم در خیال و رویا در سفرم ، حتما همه ی اهل جهان ، حتما جای شما را خالی خواهم کرد ... و من این تن کوچک و خاکی در مقابل ابی نازنینم هیچم و گم و دور و چقدر دنبال واژه بودم که بگم تو مثل هر طپش قلبم با من هستی. نه خدای من، تو با هر نفس، نه تو خود منی، نه من خود توام، نه من ..... و در گیج و ویج از خود گم شدن ها بود که صدام کرد ...
چقدر جای ما خالیست در 1001 شب بزرگ، و سهم ما پس کی میرسه و این آینده کی از راه میرسه ؟ از کی می تونم بپرسم آدرس خانه ی اورا ؟ سهراب نازنینم ... خانه ی دوست کجاست ؟ این راه لبریز از خار و خس و اون که دستهاش قفس نیست کی می تونه باشه ؟



کدوم خزون خوش آواز تو را صدا کرد ای عاشق


که پر کشیدی بی پروا به جستجوی شقایق


و این انتظار مگر به سر می آمد ، یکی طعنه می زند که برو من هم رفتم و رسیدم به همیشه دور دست و حسادت می کنم به همه ی آنهایی که همسایه ی تو هستند و ای کاش من هم یک گل از باغچه ی همیشه نایاب تو بودم و با یک دم تو می شدم هیچ و این شانس را هم از دست دادم و شاید در جایی دیگر باز باهم باشیم ، اینجا بلوار کشاورز است اینجا میدان آزادی است میعادگاه ما و تاریخ آینده کجاست ؟
ستاره ی دنباله دار من کی می تونه باشه جز خود تو ؟ حالا اون صبح سپید و سربلند کی طلوع می کنه ؟ حالا باید ثانیه ها را با داس دلهره بشماریم ؟
شب غزل هرگز نرسید ، برای چه کسی این قلب عاشق در خروش است جز خود تو ؟
ابی نازنینم بمیرم برای تو نازنین که نداشتن سرزمینی واحد در طول این 30 سال باعث شد که تو کنسرت 1001شب را نتوانی همان 30 سال قبل اجرا کنی و امروز شاهد آنی هستیم که همه ی اهل جهان همه ی هنرمندان مات و بهت زده ی درخت سرفراز موسیقی جهان هستند گنجینه ای که توسط بزرگترین موسیقیدانان دیر کشف شد ! و ای کاش که بدانند آدمیان ، امروز خویش را نه همه ی ما همان مایی که در حسرتش می سوزیم سراپا افتخار می کنیم به تو و چه افتخاری مهمتر و بزرگتر از این تراژدی حضور تو بعنوان نماینده مشرق زمین ؟ مشرق زمینی که از بلندای کوه فوجی یاما، از قحطی سیل و آتش در جاکارتا، از سر عجیب دیواری در چین، از تبعید دالای لامای نازنین، از اعدام سامورائی ها، از بمبئی، از صحرای مغولستان، از فروپاشی امپراتوری ها، از هجوم بی رحمانه موجهای سونامی، از هیروشیما، از مرز پیشاور، از دره ی پنج شیر، از طبس از، کویر لوت، از سرخس و کوه گوات، از دریای خزر، از اصفهان و شیراز، از اوج بلندای ستونهای تخت جمشید، از کوه بیستون، از همدان، از آذربایجان، از آتشکده ی بی فروغ زنجان، از کرمانشاه و خوزستان و بوشهر و پاوه و نوسود و مریوان و قصر شیرین و خرمشهر و آبادان و اهواز و سرپل ذهاب و ارس خروشان و سفید رود غریب، از سینه هایی که امید از آنها پر کشید، از بیابانهای داغ و سبز، از دجله فرات، از بصره در تیرباران، از خیلج تا ابد فارس تنهایم ، همه ی این جغرافیای پهناور تنها چشم امیدشان به نازنین است و فریاد کن صدای هزاران سال برده کشی و قحطی و جنگ را ، ابی جان صدايی باش به اندازه ی حجم آسمان و این حرکت و این بی همتا افتخار باعث شد که هیچی از ما نماند حتی تکه ای برای یادها و خاطره ها ، بازهم دلم می گیرد برای تبعید تو با غربت خویش ......

Leon
Thursday 31 January 2008, 08:04 PM
موضوع :چه روز مقدسی است که تو می آیی!


نویسنده : حدیث مجد - نویسنده افتخاری

درست 57 سال پیش بود...
با اینکه من هنوز در دنیا نبودم اما دقیق به خاطر می آورم!آن روزسبز را، از ناب ترین روز های خدا بود ، درتقویم تاریخ با خط سبز ثبت شد و دیگر تکرار نشد.
در گوشه ای از سرزمین مان ، بی هیاهو فرزندی به دنیا آمد...مردی هم ایل و تبارمان .... اما نه با عظمتی به اندازه خودمان!
که شاید این را آن روز هیچ کس نمی دانست.
...نوزادی متولد شد ، جوانه ای رویید که بیش از هزارباغ توانست دنیا را سبز کند:ابراهیم!
که ظهور کرد تا برای " از یهود بدتران " پیام آورهدایت خدا باشد، تا برای مردمان اش با صدایی رسا ترانه بخواند : ترانه ای راهنما تر از صد آیه ی وحی ، از کتابی که معجزه ی عشق اش کمتر از قرآن نبود ، با نفسی که یاد آور دم عیسایی بود ،ترانه خواند در گوش غبار گرفته شان.
ترانه خواند با صدایی که دل آسمان را بلرزاند ، از زندگی خواند تا عشق.
او خواند و بی تبعیض خواند. نه فقیر را جدا کرد از توانمند، نه مرد را از زن ، نه انسان را از انسان...
او خواند و بی ادعا خواند ،نه ادعای دین کرد نه مذهب و ایمان اما آیینکفرش،خود دین بود که"دیندارنمایان" را بر انگیخت تا برچسب کافر بر او زنند و او هم آوازانش را تبعید کنند به سرزمینی دور که حسرت کشیدن شان در آنجا از هزارنماز برتر است!
درست 57 سال پیش بود ، آن روز به وسعت تاریخ...
تو هم به خاطر می آوری آن یگانه روز را ای یار؟
که از آن پس هر سال در همین روز ، مردی متولد شد نه از مادر بلکه از نور تا ما را که اکنون نظاره گر 57مین تولد نورانی اش هستیم وادارد این سعادت بزرگ را به هم تبریک گوییم ودر خلوت جمعی مان از ته دل دعا کنیم برای بزرگ مردان مان : " در یک روز مقدس بیا به سرزمین آشنایی مان و از نزدیک برایمان ترانه بخوان!"
" ...اگر بیایی اندام کودکان مان
در باغ های زیتون
به قامت تو می آرایند
بهار مایی و تا بیایی
هزاران پرستو از سینه هامان پر می کشند..."

Leon
Thursday 31 January 2008, 08:06 PM
موضوع : رويت همه ساله لاله گون باد...

نویسنده : مهسا - نویسنده افتخاری

58 سال از شکوه زيستنت مي گذرد و تو همچنان بر فراز آسمان هنر اين سرزمين دردکشيده مي درخشي. حال ديگر هنرت نيز جهاني شده و طنين صداي رسايت در ذهن اين کره خاکي جاري است. آري تو جهاني هستي و متعلق به تمام جهان و جهانيان و بيش از هرجا متعلق به کشورت ايران؛ ايراني که مدت هاست آرزوي قدم نهادن بر خاک داغديده اش را داري و تماشاي آسمان آبي خليج هميشه فارسش را. ايراني که در کوچه پس کوچه هاي کاهگلي و بن بستش، خاطره ها داري و شايد گمشده هايي...
مي دانم چه جانسوز است غم غربت و دوري و تو چه با صلابت و بزرگوارانه اين غم را به دوش کشيدي و زير بار سنگينش کمر خم نکردي بلکه همچون درخت سرفراز پرغروري، سر به آسمان ساييدي و با خنجر صدايت خدا را نشانه رفتي.
هيچ مي داني سحر و افسون صدايت چندين و چند انسان را عاشق ساخته و به اوج رسانيده؟
هيچ مي داني صلابت صدايت چندين کاخ ظلم و جور را به لرزه درآورده؟
هيچ مي داني لطافت صدايت چندين دل زخم ديده و خونين را مرهم نهاده؟
و تو اي بزرگ مرد، چه فروتنانه و سخاوتمندانه با اين همه لطف و ايثار باز هم مي بخشي و مي بخشايي و ما را لبريز و سرشار مي کني. حتي هيچ گاه آن لبخند زيبايت را نيز از کسي دريغ نمي کني؛ آري، حتي از تبر به دستان سيه دل و خنجر به آستينان مزوّر.
ولي بدان که ملتي همچون کوه، در پشتت ايستاده است و هيچ گاه تنهايت نخواهد گذاشت و اين ناچيزترين کاري است که مي تواند در قبال اين همه لطف و انسانيت بي دريغت انجام دهد.
خجسته زادروز ميلاد باشکوهت را شادباش گفته و سلامتي و تعالي روزافزونت را از خداوند بزرگ خواهانيم.

حسن تو هميشه در فزون باد
رويت همه سـاله لاله گون باد
اندر سـر مــا خيـال عشقــت
هـر روز که باد در فــزون باد . . .

Leon
Friday 1 February 2008, 10:22 AM
موضوع :خانه سرخ است !

نویسنده : پویان مقدسی



ترانه به راستي، اگر درست و سنجيده، سروده، ساخته و اجرا شود، روزشمار تاريخ يك سرزمين است. روزشماري كه نمايشگر شادي ها و رنج ها، درد ها و مشقت ها، پيروزي ها و شكست هاي يك ملت است. اگر هر ترانه ي درست، در زمان و مكان مناسب خود به دست مخاطب برسد، پيام آور اتفاقات آن سرزمين است و هويدا كننده ي برگي از تاريخ اجتماعي، سياسي و انساني يك سرزمين، كه مسئوليتي خطير و بزرگ را بر عهده مي گيرد. اين نوع ترانه ها، ترانه هايي هستند كه نسل هاي بعد مي توانند از محتواي آنها و توجه به تاريخ ساخت ترانه، به اوضاع و احوال ميهن خود در آن دوره سپري شده، اطلاع حاصل كنند.
از اين نوع ترانه ها، در كارنامه ي "ابي" كم نيست. ترانه هايي كه در بزنگاه هاي درست تاريخي منتشر شده اند و نقشي بزرگ را بر گردن گرفته اند. يكي از اين ترانه هاي درخشان و بيادماندني، ترانه ي "خانه سرخ است" مي باشد. ترانه اي كه سال ها پيش در آلبوم "ستاره دنباله دار" منتشر شد و به دست شنوندگان رسيد.
ترانه سراي اثر "ايرج جنتي عطايي" ست، آهنگساز و تنظيم كننده ي آن "آندرانيك"، و آوازخوان هم "ابي".
فضاي ترانه بوي خون مي دهد، بوي سلطه، بوي شكست، بوي خشم، بوي مبارزه. بويي كه در آن سالها، يعني در حدود بيست سال پيش، به خوبي از اين سرزمين به مشام مي رسيد. سال هاي تاريك قتل عام و اعدام مخالفان، سال هاي سياه جنگ، سال هاي خوف آور سركوب، و سال هاي مشقت كشيدن هاي عاشقان آزادي، و مبارزه ي هر روزه ي آنان. اين ترانه براي نسل من و نسل هاي بعد، نمايشگاه و ويتريني ست پربار از آن روزگار، تا دريابيم كه بر سر مردمان و آزاديخواهانمان چه آمده است و چه سرنوشتي برايشان رقم خورده است.
خانه سرخ و كوچه سرخ است و خيابان سرخ است
باري از خون پهنه ي برزن و ميدان سرخ است
خون همه جا را گرفته است، كوچه و برزن و خيابان، گوشه و كنار اين سرزمين مالامال از خون است.
ده به ده، پرچم خشم است كه بر مي خيزد
مزرعه زرد و چپر سبز و بيابان سرخ است
در ميان اين همه كشتار، صداهاي بلند خشم و مخالفت از هر ده و كوي و برزن به گوش مي رسد. صداهاي اعتراض، صداهاي مخالفت.
تا گل خوني فرياد در اين باغستان
ساقه از ضربه ي شلاق زمستان سرخ است
در اين سرزمين، جاي ضربه ي شلاق استبداد و خون، بر تن همگان نقش بسته است. همه ي مردم اين خاك، زخم خوردگان اين ظلمند.
وحشتي نيست از انبوه مسلسل داران
تا در اين دشت، غرور كينه داران سرخ است
اما مردم پر غرور اين سرزمين، كه همواره بر عليه ظالمان جنگيده اند، وحشتي از انبوه مسلسل داران و قاتلان ندارند. آنان بي ترس مي جنگند.
رو سياه است اگر اين شب مردم كش بد
تا دم صبح وطن، سينه ي ياران سرخ است
امروز اگر چه در ظلمت و تاريكي اين استبداد مردم كش زندگي مي كنيم، اما براي دميدن صبح روشن وطن، ياراني داريم كه براي آزادي خونفشاني كنند و بي پروا سينه هايشان را مقابل گلوله ي وحشي دژخيمان خونين سازند.
با تو سرسبزي از ايثار سيه پوشان است
اي مسلط دستت از خون شهيدان سرخ است
اگر سرسبزي و آرامشي خواهيم داشت، حاصل از خودگذشتگي عزاداران و سياه پوشاني ست كه زير سلطه ي حاكمان، جگرگوشه هايشان را از دست داده اند و عزيزانشان را به رهايي مردم هديه كرده اند. آنان فردا سازان آزادي اين سرزمينند.
ترانه ي درخشان "حانه سرخ است"، با بياني شيوا و روشن و فخيم، فرياد مي كند و حقايق را براي مخاطبين برملا مي سازد. ترانه مي گويد، آنچه در دخمه ها و خيابان هاي اين سرزمين در آن روزگار مي گذشته است و آنچه بر سر مردم آوار شد. ترانه در كنار بيان اين تاريكي اميد مي دهد، اميد مقاومت، اميد پيروزي، اميد رسيدن به روزهاي سرسبز و بهتر.
اين ترانه و جسارت اجراي آن، به راستي ستودني ست. در روزهايي كه بازار موسيقي لوس آنجلس در سطحي بسيار پايين حركت مي كرد، آوازخواني چون "ابي"، چنين ترانه اي را در آلبوم خود جاي مي دهد و مسئوليتش را در قبال مردم و تمامي زخميان زخم اين حكومت به انجام مي رساند.
ترانه سرايي با تفكرات بيدار و آزاديخواهانه اش، مانند هميشه، همنبض اتفاقات خوب و بد جامعه پيش مي آيد و آنچه را مي آفريند كه حرف دل مردم يك سرزمين است.
آهنگساز و تنظيم كننده اي، بر روي ملودي اي كار مي كند و اثري خلق مي كند، كه بي تعارف يكي از بهترين و ماندگارترين آثار كارنامه ي كاري اوست.
و اين گونه با پيوستن سه انسان و هنرمند متعهد و بيدار، اثري خلق مي شود كه امروز با گذشت حدود دو دهه، مايه ي مباهات و افتخار است. اثري كه آينه اي زنده از وقايع و اتفاقات ايران آن روزگار است. ايران اعدام مخالفين، ايران جنگ، ايران سركوب آزاديخواهان.

Leon
Saturday 16 February 2008, 12:31 PM
ابی و 'شب نيلوفری'

You can see links before reply


مطلب از بهزاد
جديدترين عکسهای ابی از نويد سهيليان

ابی : تا دو سال ديگه با آخرين آلبومم بازنشسته خواهم شد !

اين خبر رو ابی در مصاحبه ای که باهاش کردم داد. گفت که آلبوم آخرش رو هم با ايرج جنتی عطائی و سياوش قميشی می سازه. حالا ببينيم چی ميشه!

آلبومی که سه سال بود قولشو شنيده بوديم بالاخره چند هفته پيش بيرون اومد.

You can see links before reply You can see links before reply گفتگو با ابی (You can see links before reply) You can see links before reply
۷ تا آهنگ داره . درخت ، تحمل کن ، وقتی تو گريه می کنی ، شب نيلوفری ، چيزی بگو ، تنديس ، سياهپوشها.

همه اشعار از ايرج جنتی عطائی هستش و آهنگها از سياوش قميشی.

بعد از آلبوم ستاره های سربی که هفت سال پيش بيرون اومد اين دومين آلبوميه که از همکاری مشترک ابی و ايرج و سياوش ساخته شده.

با ابی که الان تو آمريکاست و چند روزی بيشتر از کنسرتش نمی گذره در باره آلبوم جديدش و کنسرتش تو گريک تياتر لس آنجلس حرف زدم.

ابی: "کنسرت تو سالن سر باز گريک تياتر رو خيلی دوست دارم چون طبيعت زيبائی اطرافشه وآدم وزش نسيم رو حس ميکنه.
اونجا با تماشاچپا احساس نزديکی ميکنم ، احساس صميميت. حالا بعد از ۵ سال دوباره اونجا کنسرت دادم."

You can see links before reply

ابی ادامه ميده که " تو اين کنسرت مردم با من همصدا می خوندن. تعجب کردم که آهنگهای جديدم که چندهفته ايه که بيرون آمده رو مردم حفظ بودن و با من می خوندن . واقعأ تحت تأثير قرار گرفتم.

تو اين کنسرت سعی کردم که سی و خورده ای سال سابقه خوانندگيم رو مرور کنم. آهنگهائی رو خوندم که سابقه کاريم رو برای خودم و مردم زنده کرد.

از کارهای اولم مثل شب ، عطش ، تا آهنگ عسل و بعد يکسری از آهنگهای ۱۵ سال گذشته و بعد ۱۰ سال گذشته و بالاخره آلبوم جديدم شب نيلوفری ."

You can see links before reply

You can see links before reply

توضيحات ابی در مورد آهنگهای آلبوم جديدش " شب نيلوفری " :

درخت

احساس من در مورد اين آهنگ اينه که ، درخت سمبل کسی يا چيزيه که وقف آدمهاست . درخت می تونه يک زن ستمديده باشه و يا يک مرد زندانی.

درخت می تونه مملکت ما باشه که هزاران ساله که بی هيچ دريغی به مردم خودش بهره ميرسونه و ما بادستهای خودمون با کارهای خودمون می افتيم به جون اين درخت و بهش صدمه ميزنيم .
منظور ايرج جنتی هم همين بوده. خود من هم اين درخت رو داستان خودم می دونم که بی جهت تو اين يکساله افتادن به جون من و به بهانه های مختلف تيشه به ريشه ام می زنند.

سياهپوشها

ما آهنگ سياهپوشها رو يکبار کامل با ريتم رنگی ۶ و ۸ ضبط کرديم. ولی از سياوش خواهش کردم که ريتم رو عوض کنيم تا موقع خوندن بتونم بهتر معنای کلامات رو ادا کنم. سياهپوشها داستان مملکت ماست. شعر يک قسمت داره که مورد علاقه من هست. . .
"هنوزم ميشه اسير شب و اسير کابوس نشد
هنوزم ميشه عاشق شد و از ستاره مأيوس نشد"

داستان اين آهنگ مصيبت هائيه که مردم ما در اين چندين دهه قربانيش بودن. هنوزم ميشه قربانی اين وحشت منحوس نشد.

آلبوم "شب نيلوفری"

اين آلبوم بيشتر از دو سال ساخته شدنش طول کشيد.
ابی ميگه که بارها و بارها هم دراشعار و هم در آهنگهای اين آلبوم تجديد نظر کردن.
ايرج جنتی عطائی با اينکه از بيماری رنج ميبرد در تمام مراحل ضبط با ابی و سياوش قميشی تو استوديو بوده تا تغييرات لازم رو موقع ضبط به کلام ترانه ها بده. خود ابی ريتم دو تا از آهنگهای شب نيلوفری رو بکل عوض کرده.

ابی ميگه :" ايرج برای هيچکس به اين اندازه زحمت نکشيده. شبهای متمادی با من تو استوديو بود و اشعار چند ترانه رو چندين بار عوض کرد و بيماريش به هيچ وجه باعث نشد که در ضبط آلبوم کوتاهی کنه. آلبوم در لس آنجلس ضبط شده."

شب نيلوفری

ابی :"اين آهنگ يک آهنگ عاشقانه است و اگر من خودم عاشق نباشم نمی تونم عاشقانه بخونم. شب نيلوفری به زندگی خصوصی خودم مربوط ميشه. واقعأ با دل و جون اين اهنگ رو خوندم. يک پندی هم برای همه دارم . عشق در نهايت زيبائی خطرناک هم هست ولی بدون عشق زندگی ما هيچ پايه اساسی نداره و به خطرش می ارزه و چه بخوايم چه نخوايم دامنمونو ميگيره. خطر شيرينيه. وقت گل کردن روياست. نيستی اما يادت اينجاست. به تو ميرسم از اين شب نيلوفری بتو ميرسم من از اين راه خاکستری. به تو که خاطره هام رو به هميشه ميبری. ميرسم به تو دوباره . . .

هدف من و ايرج اين بوده که ترانه اعتراضی باشه ولی شعاری نشه. ترانه بايد شعر باشه نه شعار. نبايد از اين حالت بيرون بياد.
ايرج هميشه سفارشش اينه که اگر در ترانه اعتراضی بيان ميشه بايد حالت زيبای ترانه رو داشته باشه و آلوده شعار نشه . . ."

ابی چند کنسرت ديگه در اروپا اجرا خواهد کرد. حتی برای اولين بار قراره که در ايتاليا روی صحنه بره. ۱۳ اکتبر هم در لندن روی صحنه خواهد آمد و ما اميدواريم که بتونيم از نزديک ببينيمش . . .

You can see links before reply

Leon
Thursday 21 February 2008, 10:43 AM
You can see links before reply
آغازش عطش بود و پايانش ناپيدا ‚ او هنوز سرشار عطش است ‚ عطشي بي پايان كه رسمش تشنه ماندن بر لب چشمه هاست هرچند كه در آن چشمه آب زمزم در التهاب باشد زيرا كه تشنه و مؤمن به تشنه ماندن غرور اسم ديارش است ‚ او از دياري مي آيد كه سراي هميشه تشنگان علم و معرفت و هنر و عرفان است ‚ آري او از خاك پاك ايران زمين ريشه گرفته و تا به امروز ايراني بودنش را در هر كجاي دنيا با غرور فرياد كرده است .

او ‚ ابراهيم حامدي ‚ صداي رساي قوم آريا ست ‚ صدايي كه نقاش بهترين ترانه هاي ترانه سرايان و شاعران بزرگي چون ايرج جنتي عطايي ‚ اردلان سرفراز ‚ شهيار قنبري ‚ زويا زاكاريان ‚ فرهاد شيباني ‚ منصور تهراني‚ ليلا كسري و حضرت مولانا بر پرده ملودي هاي ناب هنرمنداني چون بابك بيات ‚واروژان‚ سياوش قميشي‚ فريد زلاند ‚ آندرانيك ‚ محمد شمس ‚ حسن شماعيزاده‚ اسفنديار منفردزاده ‚ تورج شعبان خاني ‚ منوچهر چشم آذر و شوبرت آواكيان ميباشد.

ظهور ابي در جهان موسيقي پاپ ايران نويد ظهور نگرش و سبكي ديگر را در موسيقي مي داد كه به حق همينگونه نيز شد و او سبكي را در خواندن به نام خود ثبت كرد كه تا به امروز بسياراني به پيروي از سبك و شيوه خواندن او پا به عرصه خوانندگي گذاشته اند .


او با تكيه بر صدايي يگانه و زيبا ‚ تكنيك بالاي خواندن و احساس فوق العاده خود بر رفيعترين قله هاي خوانندگي ايستاد و با همكاري بزرگان ترانه و ملودي و تنظيم ‚ آثاري را خلق كرد كه زمان و مكاني نميشناسند ‚ آثاري كه لحظه هاي همديارانش را همراهي ميكنند و در عشق و اعتراض و غم و شادي آنان شريك ميگردند.

از” عطش” شروع كرد و در” شب” طلوع خود را ديد و با ارائه آثاري چون خورجين ‚ خاتون ‚ شبزده ‚ خاكستري ‚ پوست شير ‚ پيچك ‚ غربت ‚ شب مرد تنها و دهها اثر ديگر ‚ به يكي از بهترين هاي پيش از انقلاب تبديل شد ‚ اجراهاي زنده پيش از انقلابش كه عموما در كاباره ها بود حيرت شنوندگان را بر مي انگيخت به طوري كه به گواه بسياراني ابي از معدود خوانندگاني بود كه پس از قطع شدن برق كاباره بدون ميكروفون به خواندنش ادامه ميداد ( مرحوم فرهاد و مرحوم هايده نيز از اين دست خوانندگان بودند ) .

پس از انقلاب ‚ ابي همچنان با ديدي متعهدانه چون قبل با وجود تمام سختيهاي غربت به كار هنري خود ادامه داد . او همچنان با دوستان هنرمندي كه چون او به ديار غربت كوچ كرده بودند به خلق آثاري پرداخت كه به جرات ناب ترينهاي موسيقي پاپ پس از انقلاب مي باشند. آثاري كه بي پروا عشق و اعتراض را به گوش هر ايراني مي رسانند و زير لبها زمزمه ميشوند . شاهكارهايي چون خليج فارس ‚ ستاره هاي سربي ‚كوه يخ ‚ گريه نكن ‚ محتاج ‚ عطر تو ‚ خانه سرخ است ‚ اي يار بگو ‚ هزار و يكشب ‚ درخت ‚ صدام كردي ‚آبي ‚خورشيد خانوم ‚ پروانه اي در مشت ‚شبگريه ‚ ستاره دنباله دار‚ طلوع كن و دهها آهنگ ديگر حاصل سالهاي غربت ابي و همكارانش ميباشد .

به طور قطع ابي يكي از درخشانترين كارنامه هاي هنري را در عرصه موسيقي پاپ اين مرزو بوم به نام خود ثبت كرده است . به گفته خود او‚ در اين مسير( و در سالهاي ابتدايي غربت در آلبومهايي چون كوه يخ و با تو) چند اشتباه نيز داشته و ترانه هايي را اجرا كرده كه در خور چنين كارنامه اي نبوده اند . اگرچه همين دو سه ترانه نيز مورد استقبال گسترده عامه مردم قرار گرفتند و پس از گذشت سالها هنوز مردم توجه خاصي به آنها نشان ميدهند اما از ديد كساني كه ترانه و موسيقي را حرفه اي تر و با تامل بيشتري پيگيري ميكنند اين چند كار به خصوص از ديد ترانه مورد پذيرش از طرف ابي نبوده و نيستند.
به هر حال اين دو سه ترانه و جو حاكم بر موسيقي آن دوره خاص باعث نشد تا ابي همانند بسياراني ديگر از راه درست و متعهدانه خود كه از پيش از انقلاب آن را دنبال كرده بود منحرف شود ‚ او با ارائه آلبومهايي چون خليج ‚معلم بد ‚ ستاره هاي سربي ‚ اتل متل ‚ عطر تو ‚ طلوع كن ‚ شب نيلوفري و حسرت پرواز بيش از هر هنرمند ديگري تعهد خود را به ترانه نوين اين مرز و بوم به اثبات رساند.

اما امروز ! امروز نيز ابي سرشار عطش است ‚ اما عطش او رنگي ديگر دارد‚ رنگي كه با خود كوله باري از تجربه و وسواس را به همراه دارد ‚ رنگي كه شايد دوستان قديمي اش را نيز برنجاند . او به خوبي ميداند كه مخاطبانش يك ملت زخم خورده اند كه در سخت ترين شرايط با مشكلات تحميلي دست و پنجه نرم ميكنند ‚ او ميداند كه صداي دانشجويان يك كشور شدن چه مسئوليت خطيري است ‚ او ميداند كه پير و جوان و ميانسال مملكت زخم خورده اش به دنبال خوشگلا بايد برقصن ها نيستند ‚ او ميداند ادبيات كشوري كه مولانا و حافظ فرمانده هانش بوده اند در خور ترانه هاي تيپا خورده و جاهلانه امروز نيست و در آخر او ميداند كه يك قوم بزرگ در انتظار شنيدن تازه هايش هستند و هر لحظه چون خود او پيگير و دلواپس كارهايش ‚ آري او همه اين ها را ميداند و همينهاست كه او را بسيار محتاط تر از قبل كرده و بار مسئوليت را بر دوشش سنگين تر.

ابي امروز همانند نقاش ماهري است كه در پي كشيدن بهترين تصوير زندگي اش است ‚ براي او هيچ چيز با ارزش تر و مهمتر از كشيدن اين نقاشي نيست و براي رسيدن به اين تصوير از تمام ذوق و مهارت و تجربه اش استفاده خواهد كرد. او براي پايان كارنامه پر بار هنري اش به دنبال بهترين آثار ترانه و ملودي و تنظيم است تا با ارائه چند اثر جاويدان ديگر بهترين پايان را براي سير هنري اش برگزيند.

آري ‚ آغازش عطش بود و پايانش نيز عطش خواهد بود . با آرزوي سلامتي براي ابي عزيز و ديگر هنرمندان متعهد ايران زمين .

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------


موضوع :"گریز" ، شاه ترانه ای از جنس حسرت !
نویسنده : احمد فتاحی


کمتر کسی است که طرفدار صدای ابی باشد و اردلان سرفراز را نشناسد. همچنین به ندرت پیدا می شود که کسی "گریز" ، این نگین ارزشمند کارنامه ی ترانه سرایی اردلان سرفراز را نشنیده باشد. ترانه ای با موضوع جدایی ، متن پر احساس و داستانی متفکرانه در باب یک گریز ناگزیر.

چه خوب است ابتدا به پاسخ این سوال بپردازم که چرا همه ی طرفداران ابی با ترانه های اردلان سرفراز خاطره دارند ؟
اردلان سرفراز، ترانه سرایی از جنس دیگر است که با استفاده از روحیات پر تنش خود در زمینه ی زندگی ، قادر به خلق تمامی لحظات خوب و بد زندگی اش است و این کار را بطور استادانه ای انجام می دهد. برای اردلان سرفراز ، ترانه جایگاه تبلور زندگی شخصی ترانه سرا است ، تبلوری از متن عقاید ، مشکلات و زیبایی های زندگی . ترانه های اردلان سرفراز در ذهن تک تک هواداران ابی جای ویژه ای دارند چرا که با زبانی بسیار گویا و روان و با استفاده از واژه ها و تعابیر آشنا برای هر قشر جامعه سروده شده اند. ترانه هایی همچون :
هزار و یک شب ، جواب ، برج ، منو ببخش عزیزم ، سفر ، سادگی مرا ببخش ، عسل ، همدم ، آبی ، آرزو ، ستاره دنباله دار ، بگو ای یار ، جستجو ، تو را نگاه می کنم .
این ترانه ها در ذهن اکثر هواداران ابی مانده و ضبط شده اند چراکه با احساسی سرشار از عشق سروده شده اند.

اما به "گریز" بر می گردیم. چه خوب است ابتدا ترانه را یکبار دیگر با دقت بخوانیم :

به تو از تو می نويسم
به تو ای هميشه در ياد
ای هميشه از تو زنده
لحظه های رفته بر باد

وقتی که بن بست غربت
سايه سار قفسم بود
زير رگبار مصيبت
بی کسی تنها کسم بود

وقتی از آزار پاييز
برگ و باغم گريه می کرد
قاصد چشم تو آمد
مژده ی روييدن آورد

به تو نامه می نويسم
ای عزيز رفته از دست
ای که خوشبختی پس از تو
گم شد و به قصه پيوست

ای هميشگی ترين عشق
در حضور حضرت تو
ای که می سوزم سراپا
تا ابد در حسرت تو

به تو نامه می نويسم
نامه ای نوشته بر باد
که به اسم چو رسيدم
قلمم به گريه افتاد

ای تو يارم روزگارم
گفتنی ها با تو دارم
ای تو يارم
از گذشته يادگارم

به تو نامه می نويسم
ای عزيز رفته از دست
ای که خوشبختی پس از تو
گم شد و به قصه پيوست


در گريز ناگزيرم
گريه شد معنای لبخند
ما گذشتيم و شکستيم
پشت سر پلهای پيوند

در عبور از مسلخ تن
عشق ما از ما فنا بود
بايد از هم می گذشتيم
برتر از ما عشق ما بود


اردلان سرفراز مثل بسیاری از ترانه سرایان متعهد برای خود سبکی دارد. سبکی که از ابتدا با او بوده و همچنان آن را ادامه می دهد. پر بی راه نیست اگر او را ترانه سرای عشق بنامیم. به قول معروف" زخم نخورده توان بیان تجربه ندارد " .

گریز با موسیقی استثنایی فرید زلاند شکل می گیرد و آغاز می شود. موسیقی که همراه با متن ترانه پا به پا می رود و بیانگر حسرت ترانه سرا می شود. ترانه سرا به زیبایی شروع به یادآوری چهارچوب خاطرات خود با معشوقش می کند. ابتدا به شنونده مفهومی از جدایی را می رساند و سپس با استفاده از دایره واژگان خود شروع به فضا سازی می کند. چیزی که در ترانه به خوبی مشخص است هارمونی مناسب میان ارکان آهنگ ( ترانه – موسیقی – تنظیم – صدا ) است.
قصه همانطور که از آغازش نمایان می شود قصه ی حسرت یک عشق قدیمی است که عاشق تا ابد در حسرت آن خواهد سوخت و خاکسترش تنها پناه زندگی اش خواهد شد.
ترانه سرا با استفاده از ترکیب "نامه نوشتن" برای معشوق قصد دارد تمام سختی های متحمل شده در سالهای غربت و دوری از معشوق را به او یادآور شود. در ترجیع بند ترانه که بطور استادانه ای سروده شده است ترانه سرا می گوید :


به تو نامه می نويسم


ای عزيز رفته از دست


ای که خوشبختی پس از تو


گم شد و به قصه پيوست

و این چیزی است که کل ترانه را تحت الشعاع قرار می دهد. عاشق درگیر رویایی شده است که بعد از حذف این رویا از دفتر زندگی اش خوشبختی را نیز برای خود از دست رفته می بیند.
موسیقی فرید زلاند و صدای بی نظیر ابی به همراه تنظیم استثنایی منوچهر چشم آذر در این ترانه همچنان پا په پای ترانه پیش می روند. ترانه سرا در بخش دوم ترانه به طرز شاعرانه ای حسرتش را بیان می کند و معشوق را همیشگی ترین عشق در زندگی و ذهنش اعلام می کند :


ای هميشگی ترين عشق


در حضور حضرت تو


ای که می سوزم سراپا


تا ابد در حسرت تو


و در ادامه قصد دارد اوج شکستگی و غمگینی اش را با این مساله نشان دهد که : همواره به هنگام نوشتن نام معشوقش به گریه می افتد.
و اما بخش سوم ترانه با نشان دادن اوج هنر فرید زلاند در آهنگسازی و تنظیم بسیار زیبای منوچهر چشم آذر آغاز می شود. به تنظیم حسرت بار این قسمت چندین بار به دقت گوش دهید تا متوجه این زیبایی شوید :


در گريز ناگزيرم


گريه شد معنای لبخند


ما گذشتيم و شکستيم


پشت سر پلهای پيوند


ترانه سرا تا قبل از آغاز بخش سوم ترانه ، هنوز دلیل جدایی عاشق از معشوق را مشخص نکرده است و این مساله زمانی اتفاق می افتد که ترکیب "گریز نا گزیر" را به کار می گیرد. در اینجا است که نقطه ی اوج این ترانه نشان داده می شود و شنونده را غرق در افسوس و درک ِ ترانه می کند. گریز از معشوق به دلیل ناگزیر بودن ! . به راستی که اردلان سرفراز یکی از شاهکارهای هنری خود را بر روی ملودی فرید زلاند نوشته است. شاهکاری فراتر از زمان انتشار ترانه که دلیلی خواهد بود بر ماندگاری این اثر در سالهای بعد.

"گریز" نمونه ای فوق العاده زیبا و مدرن در زمینه ی حسرت و جدایی در ترانه سرایی است که با صدای جادویی ابی عزیز به بار نشسته و سالهاست همدم روزها و شبهای عاشقان حقیقی می باشد.
-------------------------------------------------------------------------------------------


موضوع : "طلوع کن" ، عاشقانه ای معترض
نویسنده : پویان مقدسی



می خواهم از "طلوع کن" بنویسم. ترانه ای كه احساس می کنم هنوز هم با گذشت حدود ده سال از انتشارش، آن طور که باید و شاید شنیده نشده است.
ترانه سرا، ایرج جنتی عطایی – آهنگساز، اسفندیار منفرد زاده – تنظیم کننده، شهرام آذر – ترانه خوان، ابی.

ترانه با موسیقی ای محزون و تاثربرانگیز آغاز می شود. تک نوازی فلوت، که تمی کاملا ایرانی را اجرا می کند. موسیقی ای که زمینه را به خوبی برای بیان یک روایت غمگین فراهم می آورد. آوازخوان با صدایی خسته، از فضای جاری در محیط اطرافش می گوید. از سختی ها و مشکلات و درگیری هایی که دارد، با زبان استعاره حرف می زند و شکوه می کند. از همان ابیات آغازین، به خوبی هویداست که راوی، فرمان برداری کامل و مصر برای ناجی خود یا قهرمانی ست که در موردش حرف می زند. قهرمانی که پیداست راوی ترانه وابستگی عمیقی به او دارد. راوی ترانه از اعماق وجودش به ناجی خود یقین دارد و به او اطمینان می دهد که با اشاره ی او، حتي با وجود یخ بستگی شکوفه می دهد و در این ترانه سوزی، دوباره جان می گیرد.

اشاره کن که بشکفم،
حتی در این یخ بستگی
در این ترانه سوزیُ
در این غزل شکستگی

محتوای بیت آغازین، و موسیقی حاکم بر ترانه، مخاطب را به این تصور می رساند که با ترانه ای با مضمون سیاسی و اجتماعی رو به رو ست. حرف ترانه سوزی و یخ بستگی و غزل شکستن به میان می آید، و کسی که آماده است که با اشاره ای از طرف بزرگتر یا مراد خود، جان تازه بگیرد.

طلوع کن ! طلوع کن !
در این ستاره مردگی
که از تو تازه می شود
این خلوت سرخوردگی

بیت بعدی هم به خوبی فضای بیت اول را دنبال می کند. باز هم حرف از طلوع یک ناجی در این ستاره مردگی و تاریکی ست. کسی که با آمدنش خلوت سرخوردگی و تکرار را تازه می کند.
در این دو بیت، ترانه سرا جغرافیایی گنگ و دارای دوگانگی را در مقابل دیدگان مخاطب طراحی کرده است و شنونده به خوبی متوجه فضای این ترانه نمی شود. در این دو بیت القا می شود که راوی ترانه مستاصل و شکست خورده و زخمی، منتظر طلوع یک ناجی بزرگ برای نجات است. این شروع هم می تواند آغازگر یک ترانه ی اعتراضی باشد، و هم آغازگر یک ترانه ی عاشقانه. اما با جلو رفتن ترانه، محتوا به سمت و سویی شخصی تر حرکت می کند و فضای کار مشخص می شود. در بیت بعد، مخاطب کاملا درک می کند که اثر پیش رو، یک ترانه ی سیاسی و اجتماعی صرف نیست، بلکه مضمونی عاشقانه - اعتراضی دارد.

طلوع کن ! طلوع کن !
که بودنم تازه کنی
دست مرا بگیریُ
با بوسه اندازه کنی

در این بیت، به خوبی ناجی مورد نظر شناسانده می شود، و مشخص می شود که حرف حرف یک معشوق است که باید با حضور خودش، راوی را از جهان تاریک و سردش بیرون کشیده و نجات دهد. معشوقی که با حضورش، زندگی راوی را جوان می کند و با بوسه هایش به او روحی تازه می بخشد.

آینه پر می شود از
جوانی خاطره ها
تن تو و شرم منُ
خاموشی حنجره ها

تا قبل از رسیدن به این بیت، شنونده احساس می کند که راوی به دنبال عشقی تازه و نو و تجربه نشده در زندگی خود است. اما با رسیدن این بیت، متوجه می شویم که حرف ترانه، حرف فراق است. حرف معشوقی که در گذشته، در کنار راوی اثر بوده و امروز دیگر نیست، و نبود او با خود درد و رنج و دوری را برای عاشق به ارمغان آورده است. در این بیت راوی پلی به سمت خاطراتش می زند و تصویری زیبا را از روزهای نخستین آشنایی به شنونده می دهد :
حضور عاشق و معشوق در کنار هم، و شرم حضوری که با سکوت و خاموشی حنجره ها، دو دلداده را در بر گرفته است.

اشاره کن که من به تو
به یک اشاره می رسم
رنگین کمان من تویی
که به ستاره می رسم

در این بیت، راوی تا جایی که می تواند وابستگی و عشق خود را به معشوق ابراز می کند. او از معشوق می خواهد که اشاره ای به او بکند، تا با تمام وجود به سمتش بشتابد. در ادامه، باز هم با یک استعاره و تشبیه زیبا رو به رو می شویم. راوی، معشوق و حضور در کنار او را به رنگین کمانی تشبیه می کند که از طریق آن می تواند به اوج و ستاره ها برسد.

من به تو شک نمی کنم
طلوع کن ! طلوع کن !
از تو به پایان می رسم
شروع کن ! شروع کن !

در بیت آخر هم، بار دیگر شاهد اطمینان و یقین قلبی راوی به معشوقش هستیم که با اراده و محکم، از اعتمادش به معشوق حرف می زند، و این که تنها با او می تواند به پایان برسد. در مصرع آخر، به زیبایی هر چه تمام تر شاهد تاکید راوی بر شروع و آغاز این طلوع از سوی معشوق هستیم، که تاکیدی ست بر کل موضوع ترانه.

حال پس از بررسی خط به خط ترانه ی "طلوع کن"، به سراغ کلیت و تفکری می روم که به نظر من در پس این اثر است. ایرج جنتی عطایی ترانه سرایی ست، که اعتراض جزو جدانشدنی بسیاری از آثار اوست. او همانطور که در ترانه های سیاسی و اجتماعی اعتراض می کند، در برخی از ترانه های عاشقانه اش هم زبان به شکوه و گلایه و اعتراض از فضا و محیط اطراف خود می گشاید. ترانه ی عاشقانه – اعتراضی شاید واژه ی ترکیبی مناسبی برای این دست آثار او باشد. شاید علت به سراغ این گونه فضاها رفتن از سوی جنتی عطایی، حتی در ترانه ی عاشقانه ، این است که او نمی تواند از سایه ی سنگین استبداد و سرکوب آزادی و عشقی که در جامعه اش جاری ست، سخن نگوید. ایرج جنتی عطلایی در "طلوع کن" هم دست به این تجربه ی درست زده است. تجربه ای که از نظر من تجربه ی مهم و جالبی ست که در گذشته نیز به سراغ آن رفته است.
در ترانه ی عاشقانه هم، خالق اثر نیاز به خلق یک جغرافیا، و خلق شخصیت هایی دارد که دارای روح و جان هستند. هنگامی که چنین محیط و چنین شخصیت هایی خلق شدند و روایتی و یا روابطی عاشقانه در این فضا و در بین این شخصیت ها جریان پیدا کرد، ترانه ای عاشقانه ساخته و پرداخته می شود. حال این جغرافیا و این شخصیت ها و این روایت عاشقانه، می توانند بدون درگیر شدن با مسائل اجتماعی و سیاسی و همچنین فضای حاکم بر این جامعه، به درستی و صداقت روایت شوند ؟
این همان کاری ست که جنتی عطایی چه در پیش از انقلاب و چه پس از آن تا امروز، از آن غافل نشده است و کوشیده تعدادی از ترانه های عاشقانه اش با مسائل سیاسی و اجتماعی و فضای حاکم پیوند بخورد و فضای تازه ای را تجربه کنند.
"طلوع کن" هم، با شروعی تلخ که بیانگر محیط و جغرافیای جاری در جامعه و زندگی راوی ست، با فضایی آکنده از امیدِ به طلوعِ یک ناجی آغاز می شود، و با پایانی عاشقانه، و باز هم همراه با امید طلوع ناجی پایان می یابد، از جمله آثار عاشقانه – اعتراضی زیبای این ترانه سراست.
در پایان شاید بتوان در مورد "طلوع کن" به این نتیجه رسید، که ترانه سرا در این اثر "عشق" را ناجی این ترانه سوزی و غزل شکستگی می داند. او از عشق می خواهد که با طلوعش، سایه ی سیاهی و ترس و تکرار را از زندگی او و حتی تمامی انسان ها بردارد.

Leon
Saturday 5 April 2008, 01:18 PM
موضوع : شب نیلوفری ، معدن ترانه های ناب
نویسنده : مزدا موسی زاده


سال 2003 ميلادي ‚ سال تولد آلبومي بود كه عالم ترانه نوين ايران زمين را دگرگون كرد . آلبومي كه توليدش بيش از سه سال طول كشيد و پس از چندين و چند بار تغيير به بازار موسيقي پاپ عرضه گشت.
آلبومي كه حاصل همكاري چهار هنرمند برجسته مملكتمان ابي ‚ ايرج جنتي عطايي ‚ سياوش قميشي و استيو مك كرام بود و بيش از عموم مردم توجه خواص را به خود جلب كرد ‚ آلبومي كهدر اوج ترانه و ملودي و اجرا به ثمر نشسته و به رگ هاي موسيقي پاپمان خوني تازه بخشيده بود.
آلبوم شب نيلوفري آلبوم ديگري است ‚ آلبومي كه همه چيزش به جا بود حتي چيدمان آهنگ هايش چنان هنرمندانه انجام شده بود كه گويي هر آهنگ ‚ ادامه آهنگ ديگر است . آلبومي كه با درخت شروع و پس از سير 360 درجه ايي خود به سياهپوشا ختم مي شد .
شب نيلوفري معدن ترانه هاي نابي است كه عصاره سالها تجربه و دقت نظر هنرمند بزرگي چون ايرج جنتي عطايي مي باشند . ترانه هايي از جنس خود ايرج جنتي عطايي و بيانگر عملي ي ” تو به اين نو شدن از نو بگو آره ” . كلام و ترانه هاي ايرج جنتي عطايي در شب نيلوفري اگرچه حاصل انديشه هاي هميشگي او بودند اما رنگي ديگر بر پيكره آنها زده شده بود ‚ رنگي كه بوي تحول عظيمي را در نگارش او ميداد و به حق هم اگر كمي دقت كنيم در خواهيم يافت كه ايرج جنتي عطايي ترانه سرا پس از شب نيلوفري ‚ ايرج جنتي عطايي ديگري شد و اين دگرگوني را به وضوح ميتوان در آلبومهايي چون ” يه قطره دريا ”‚”راه من ” ‚ ” حسرت پرواز ” و ” به من چه ” لمس كرد. كلامي كه ضمن حفظ زيبايي هميشگي اش اين بار در قالبي پيچيده تر و هنرمندانه تر بيان مي شد. كلامي كه صاحب قفل و كليدهاي بسياري شده بود و شنونده را به رمز گشايي دعوت ميكرد و با هر قفلي كه در هر ترانه گشوده ميشد شنوده را به دنيايي از تعابير جديد راه مي داد و پس از گشت و گذاري در اين تعابير و مفاهيم تازه دري ديگر و قفلي ديگر را بر او نمايان ميكرد و او مشتاق تر از هميشه به دنبال كليد آن در و وارد شدن به فضايي ديگر مي گشت .
آري ‚ شب نيلوفري آغاز اين تحول عظيم در ترانه هاي ايرج جنتي عطايي بود . درخت ‚ تحمل كن ‚ وقتي تو گريه ميكني ‚ شب نيلوفري‚ چيزي بگو ‚ تنديس و سياهپوشا ميوه هاي اين آلبوم ميباشند.






من صداي سبز خاك سربي ام صدايي كه خنجرش رو به خداست


درخت را نه تنها مي توان بهترين و كاملترين اثر اين آلبوم دانست بلكه ميتوان آن را به عنوان يكي از بهترين آثارساخته شده در موسيقي پاپ ايران زمين تا به امروز برشمرد . كلام ‚ ملودي و اجرا در اين اثر چنان همگون و همراستا با يكديگرند كه انديشه وجود هر يك بدون ديگري غير قابل تصور مي نمايد . ترانه سرا با درايت خاص خود و انتخاب هوشيارانه اش در ظاهر داستان‚ مفاهيمي بسيار عميق و پيچيده را به گوش شنوندگان خود ميرساند . مفاهيمي كه شايد در قالب هر ترانه ديگر رو به شعار قدم بردارند اما در درخت به سبب هوشياري وسيع ايرج جنتي عطايي به درك حقيقي ميرسند. مفاهيمي چون ايثار ‚صبر‚ استقامت ‚ پايداري ‚ عشق‚ اعتراض‚ خدا و مرگ در بستر مقدس اين ترانه به ادراك تبديل شده و شنونده را به اوج هر يك از اين مفاهيم پرواز ميدهند.



به من فرصت بده رنگين كمون شم از آغوش تو تا معراج پرواز


تحمل كن عاشقانه اي به قداست صبر و تحمل است . صبري كه تنها دليلش ميتواند عشق باشد و بس . استفاده از تعابير و تركيباتي چون ” از خود به خاكستر ريختن ”‚” از آغوش تو تا معراج پرواز” ‚ ”عطر لبخند ” و ... تحمل كن را تبديل به ترانه اي شكيل ‚ هنرمندانه و در عين حال لبريز از عشق كرده است .



ستاره ها ميسوزن و مثل يه دسته رازقي پرپر ميشن به پاي تو


وقتي تو گريه ميكني آنقدر شاعرانه است كه به نظر نويسنده يكي از بهترين و كاملترين ترانه هاي ايرج جنتي عطايي در طول دوران هنري اش ميباشد. ترانه اي كه در آن ثانيه ها شعله ور ‚ آيينه ها كمتر ‚ ترانه ها بم تر ‚ شمعدوني ها ترسان ‚ ابرهاي شب آبي ‚ قناري ها غمگين ‚ پروانه ها دلگير ‚ نقش و نگارها ريزان ‚ قفسها مكان رهايي و ستاره ها پرپر ميشوند فقط و فقط بخاطر گريه او ‚ او كه همه چيز شاعر است . انبوهي از استعاره و تشبيه فقط براي گريه هاي او . وقتي تو گريه ميكني شايد شاعرانه ترين ترانه ايرج جنتي عطايي تا به امروز باشد ‚ ترانه اي كه تنها و تنها با دستان هنرمند او ميتوانست به يگانگي امروزش برسد.



به تو پل ميزنم از بهانه هامو از همه شبانه هامو


ترانه شب نيلوفري را ميتوان راهنماي وصال دانست. در اين ترانه ‚ ترانه سرا با ظرافت خاصي به معرفي پل ها و راه هاي رسيدن به يار ميپردازد . عطر اقاقي ‚ صداي بارون ‚ تماشاي قناري ‚ شب نيلوفري ‚ راه خاكستري‚ گل ‚ شعر ‚ ستاره و... همه و همه قرار است عاشق را به معشوقش برسانند . شب نيلوفري را ميتوان خلاصه اي از تمام عاشقانه هاي ايرج جنتي عطايي دانست.



چيزي بگو كه آينه خسته نشه از بي كسي


چيزي بگو ‚ متفاوت ترين ترانه ايست كه تا به امروز در باب يك زندگي مشترك نوشته شده است . زندگي اي كه پس از گذشت چند سال از ميلاد و شكل گرفتنش رو به سكوت و بي حرفي سوق پيدا كرده و بازيگرانش در حسرت حرف و كلامي عاشقانه همچون گذشته از يكديگرند. ترانه سرا با صراحت كامل به بيان اين سكوت و گلايه از آن ميپردازد و در اين راه از آوردن كلمه اي چون ” همبستر ” نيز نمي گذرد.
عشقي كه در چيزي بگو طلب ميشود يك عشق بالغ ميباشد و اين همان عشقي است كه تا امروز كمتر به آن اشاره شده است.



همسايه خدا ميشم مجاور شكفتنت


تنديس ‚ همچون وقتي تو گريه ميكني منبعي از شاعرانگي هاست . ترانه اي كه زن را با بهترين رنگ ها نقاشي و او را به زيباسراي موسيقي و گل دعوت ميكند. ترانه سرا شب را با نگاه پر سخاوت معشوق چنان سخاوتمند كرده كه آينه را پر از ستاره هاي نوراني اش ميكند . مرد عاشق در اين ترانه همسايه خدا شده و عشق را در حضور خدا تجربه ميكند . در حقيقت” تنديس” زن را و عشق به يك زن را چه در بعد جنسي و چه در بعد معنوي اش به زيبايي هر چه تمام تر تفسير ميكند.



با اينكه داس دلهره گردن اين دقيق ها رو ميشمره
و در آخر سياهپوشا ! ترانه اي كه وصف كننده روزگار ماست چه در ايران و چه در جهان اين روزها. ترانه اي كه با تعابير خيره كننده و كوبنده خود ( همچون داس دلهره ‚ شط كوچه ها و...) حقيقت اين دوران را رساتر از هر ترانه ديگر فرياد و وصف ميكند. اما آنچه بيش از هر عامل ديگر به اين ترانه جايگاهي رفيع بخشيده بدون شك جاري كردن اميد و روزنه رهايي در پايان ترانه ميباشد.



هنوزم ميشه قرباني اين وحشت منحوس نشد

شب نيلوفري با اعتراضي همراه با ايثار و عشق و درد آغاز ميشود و در طول آلبوم اين واژه ها يك به يك تفسير و تشريح شده و در انتها دوباره به اعتراضي همراه با اين واژه هاي تفسير شده ختم ميگردد و اين رمز موفقيت ترانه هاي اين آلبوم ميباشد. ملودي هاي استثنايي سياوش قميشي همگام با ترانه ها پيش ميروند و به خوبي بيانگر كلام ايرج جنتي عطايي ميباشند . ابي همچون هميشه غرق در ترانه و ملودي اجراهايي فوق العاده تاثيرگذار و حرفه اي را از خود به نمايش گذاشته است .
شب نيلوفري را ميتوان يكي از كاملترين و خوش فكرترين آلبومهاي غربت دانست. به طور قطع آلبوم جديد ابي همراه با ترانه هاي ايرج جنتي عطايي و ملوديهاي بابك بيات نويدگر طلوع يكي ديگر از بهترينآلبوم هاي موسيقي پاپ ايران زمين همچون شب نيلوفري ميباشد.

Leon
Friday 18 April 2008, 12:54 PM
موضوع : تحمل کن ، عاشقانه ای ملتمسانه !
نویسنده : احمد فتاحی



تحمل کن ترانه ای ست فاخر از ایرج جنتی عطایی که با توجه به ناب بودن سوژه اش تا مدتها می تواند مانور خود را در ذهن پی گیران حرفه ای ترانه ادامه دهد. عاشقانه ای ملتمسانه که اینبار موضوعش چیز دیگریست. در این ترانه عاشق از معشوقش می خواهد او را همانگونه که هست باور کرده و تحمل کند ، بی آلایش و بی نقاب و البته دلسرد !. سیاوش قمیشی به زیبایی هرچه تمامتر آهنگ این ترانه را می سازد و استیو مک کروم آن را تنظیم می کند. ابی نیز با صدای رسایش آن را خوانده و در قالب آلبوم شب نیلوفری آن را منتشر می کند.
با این مقدمه به خود ترانه می رسیم. به راستی که این ترانه اقیانوسی است از احساس ، که ایرج جنتی عطایی توانسته در قالب واژه ها آن را بیان کند. ترکیب های بی نظیر و شگرف ، فضا سازی زیبا از آنچه اتفاق افتاده است و می افتد و تاثیر گذاری فوق العاده از مشخصه های این ترانه است.
ترانه با بیان اعترافات عاشق در عشقش شروع می شود، اعترافاتی که نشان می دهد او برای معشوقش کم بوده است :

تحمل کن عزیز دل شکسته
تحمل کن به پای شمع خاموش
تحمل کن کنار گریه ی من
به یاد دلخوشی های فراموش

ترانه سرا به زیبایی ترکیب "دل شکسته" را به معشوق و "شمع خاموش" را به عاشق منتسب می کند و با بیان گریه و اشک های عاشق و دلخوشی های گذشته فضا - فضایی که در آن عاشق در گرداب دوری از معشوقش قرار گرفته و در این اتفاق خود را مقصر می داند - را برای شنونده فراهم می کند. فضایی که پر از غم دوری و فقر احساس در زمان حال است. با بیان این مقدمه ، ترانه سرا به ادامه ی ترانه می رود :

جهان کوچک من از تو زیباست
هنوز از عطر لبخند تو سرمست
واسه تکرار اسم ساده ی توست
صدایی از من عاشق اگر هست

در این بند ، راوی از زبان عاشق ، دلبستگی هایش به معشوق را بیان می کند و به او اعلام می دارد که تمام زندگی خود را از او داشته و هنوز هم برای تکرار کردن و بردن نام اوست که اینگونه لب به اعتراف در مقابل او گشوده است. نام معشوق برای عاشق داستان ، زیباترین نام است که باعث می شود به واسطه ی آن ، او را هیچ وقت از یاد نبرد.
استادانه ترین قسمت این ترانه ترجیع بند آن مي باشد :

منو نسپار به فصل رفته ی عشق
نذار کم شم من از آینده ی تو
به من فرصت بده گم شم دوباره
توی آغوش بخشاینده ی تو

به من فرصت بده برگردم از من
به تو برگردم و یار تو باشم
به من فرصت بده باز از سر نو
دچار تو گرفتار تو باشم

اگر دو بند اول ترانه را مقدمه ی آن بدانیم در اینجاست که موضوع اصلی بیشتر خود را نشان می دهد. فرد عاشق ملتمسانه از همسفر خود می خواهد که او را فراموش نکند و فرصت دیگری به او بدهد ، و شاید فرصت هایی دیگر. او هنوز به آمرزش معشوقش امیدوار است و به در آغوش گرفتن و در آغوش گرفته شدن ایمان دارد حتی اگر معشوقش صدایش را نشنود. ترکیب "برگشتن از من" نیز حاوی نکات جالبی ست. ترانه سرا توانسته با آوردن این ترکیب به روشنی نشان دهد که عاشق به راستی معترف است ، سعی دارد از گذشته اش فرار کند و همانی شود که باید باشد.
موسیقی آرام می شود و از اوجی که ترجیع بند ترانه به آن داده بود ، رها می گردد :

نذار از رفتنت ویرون شه جانم
نذار از خود به خاکستر بریزم
کنار من که وا می پاشم از هم
تحمل کن ، تحمل کن عزیزم

به من فرصت بده رنگین کمون شم
از آغوش تو تا معراج پرواز
حدیث تازه ی عشق توام من
به پایانم نبر، از نو بیآغاز

اعترافات عاشق و فرصت خواهی او به پایان می رسد. او اکنون دچار التماسی عاشقانه می شود و به خوبی خود را غرق در زیبایی های معشوقش می کند. به طوری که در خود حس می کند با رفتن همسفرش دچار ویرانی می شود و نخواهد توانست زندگی کند. اگر هم پناهش را از دست بدهد می سوزد و خاکستر می شود. وی همچنان از او می خواهد تحملش کند و فداکارانه در راه عشقشان قدم گذارد.
عاشق برای آخرین بار ابراز امیدواری می کند که با بخشش معشوق ، باز هم بتواند چون رنگین کمانی از آغوش یار شروع شود و به اوج ختم شود. اوجی پر از پرواز. او آغازی نو را می خواهد و شروعی دوباره را.
ایرج جنتی عطایی همچنان در عالم واژه هایش عبارات عاشقانه ی ناب می سازد. عبارات و ترکیب هایی چون "از آغوش تو تا معراج پرواز" ؛ "حدیث تازه ی عشق" ، "به خاکستر ریختن" و "رنگین کمان شدن" که هر یک گواهی است بر فضای زیبا و استادانه ی ترانه.
آهنگ با تکرار ترجیع بند به پایان می رسد و خاموش می شود.
از ترانه ی تحمل کن گفتم و سعی کردم هرآنچه از این کار می فهمم بنویسم ، در مورد موسیقی و اجرای زیبا و دلچسب این کار نیز به یک جمله بسنده می کنم چرا که علم موسیقی ام بیشتر از این کفاف نمی دهد تا در این مورد ریز شوم. آن جمله این است :
" ترانه ی تحمل کن بدون موسیقی رنگین و اجرای بی تکرارش ، هیچ گاه به این تکامل دست نمی یافت ".

Leon
Tuesday 22 April 2008, 11:01 AM
ابراهيم حامدي (ابي) صدايي بي همتا در تاريخ موسيقي ايران ...
You can see links before reply
ابراهيم حامدي متخلص به "ابي" در ۲۹ خرداد سال ۱۳۲۸ در
ميدان فوزيه تهران ديده به جهان گشود.
او در اوان نوجواني به استعدادهاي خويش در خواندن پي برد و شروع به خواندن در يک گروه دوستانه به نام sun boys کرد و خواندن در باشگاهها و کاخ هاي جوانان را آغاز کرد و پس از چند سال ، در آغاز جواني اولين ترانه ي مستقل خود را اجرا کرد . اين اثر ترانه اي بود با نام "عطش" از ساخته هاي " استاد حسين واثقي "براي فيلمي با همين عنوان. "ابي" اين ترانه را با چنان قدرت و زيبايي اجرا کرد که توجه بسياري را به خود جلب کرد.
ابي به اين ترتيب پا به عرصه ي ترانه گذاشت و آغازگر سبکي تازه در ترانه نوين ايران شد. او با اتکا بر صداي توانمند و بي نظيرش پا به عرصه پر فراز و نشيب ترانه گذاشت. او از همان روزهاي اول و آثار نخستينش نشان داد که حرفهاي بسياري براي گفتن دارد و مي تواند تأثير به سزايي در شکلگيري ترانه نوين ايران که آن روزها چند سالي بيشتر از عمرش نمي گذشت داشته باشد.
دومين ترانه او ترانه اي بود اعتراضي به نام "چرا" ، با شعر "مسعود هوشمند" و آهنگ "استاد حسين واثقي " که به سبک و شيوه اي بسيار زيبا توسط او خوانده شد. اما سومين آهنگي که "ابي" اجرا کرد و به گفته خودش باعث معروفيت او شد ترانه اي به نام "شب" بود با "شعر "اردلان سرفراز" و آهنگ "منصور ايران نژاد " که در شوي "ميخک نقره اي" زنده ياد "فريدون فرخزاد" به گوش مردم رسيد. اين ترانه به خاطر شعر و موسيقي قوي و همچنين اجراي عالي خواننده بسيار مورد توجه قرار گرفت و همگان را به تحسين واداشت.
ابي در همين دوران با شهبال و شهرام شبپره آشنا شد و با ايشان شروع به همکاري در گروهي کرد که در آن روزگار يکي از بهترين گروههاي موسيقي در ايران بود. بله او مدتي با گروه Black cats همکاري کرد و شبهاي بسياري را در کاباره ي "کوچيني" به روي صحنه رفت و تجربه کسب کرد . اما پس از مدتي فعاليت خود را با اين گروه قطع کرد و کارش را به صورت مستقل و به تنهايي ادامه داد .
واين آغاز کار هنرمندي بود که فريادش تبديل به صداي در گلو خفه شده مردم ايران شد.




You can see links before reply"ابي" کارش را با همين سبک و سياق ادامه داد ودر طول سالهاي پيش از انقلاب ده ها ترانه اجرا کرد. که اين ترانه ها در سالهای بعد از انقلاب در قالب چهار آلبوم منتشر شد . اين آلبومها به ترتيب "تپش" ، "نازي ناز کن" ،"شب زده" و"کوه يخ" نام داشت. او در اين چهار آلبوم آثاري جاويدان از بهترين ترانه سرايان و آهنگسازان ايران را اجرا کرد .
ابي همچنان در آن سالها بر روي تعداد زيادي از فيلمها ترانه خواند و سکانسهايي ماندگار از تلفيق هنر کارگردانان ، بازيگران و صداي "ابي" ساخته شد.
از جمله فيلمهايي که "ابي" براي آنها ترانه خواند مي توان به فيلمهاي : عطش ، هياهو ، تپش ، کندو ، ذبيح ، قاصدک ، بت شکن ، گل هاي کاغذي ، شب زخمي ، خاکستري ، باغ بلور ، تهمت ، بر فراز آسمانها و بوي گندم اشاره نمود. همچنين او در زمينه بازيگري هم يک بار خود را آزمود و در فيلم "بوي گندم" ايفاي نقش کرد .
"ابي" دو سال پيش از انقلاب براي اجراي يک سري کنسرت در آمريکا از ايران خارج و به دليل شکل گرفتن انقلاب در ايران در آمريکا ماندگار شد .

ابراهيم حامدي در سالهاي سخت و سنگين غربت نيز قدمي از راه خود پا پس نکشيد و خود را در بازار غير مسيول "لوس آنجلس" رها نکرد و با سختي زياد به انجام کار درست با ترانه سرايان و آهنگسازان مسيول و نام آشنا ادامه داد. او در طول سالهاي غربت تا به امروز دوازده آلبوم منتشر کرده است که به ترتيب انتشار عبارتند از : با تو ، غريبه ، خليج ، ستاره دنباله دار ، معلم بد ، اتل متل ، ستاره هاي سربي ، عطر تو ، پير ، تاج ترانه ، طلوع کن و شب نيلوفري .
" ابي" در تمامي اين سالها چه قبل و چه بعد از انقلاب و از همان کارهای آغازين خود و در طول سالهای غربت هيچگاه مسيوليت خود را نسبت به ايران و وضعيت مردم آن فراموش نکرده است و هميشه ترانه هاي ملي و ميهني و ترانه هاي معترض را در کنار ترانه هاي عاشقانه اجرا کرده و به سمع دوستداران صدايش رسانده است . ترانه هايي چون : چرا ، شب ، پاينده باد ايران ، روستايی ، هم غصه ، پير ، خليج فارس ، گل سرخ ، خانه سرخ ، خورشيد بي حجاب ، نون و پنير و سبزي ، اتل متل ، معلم بد ، طلوع کن ، هلا ، درخت ، سياه پوشها و چندين و چند ترانه ديگر از اين دست. او با انتخاب و اجراي اين آثار نشان داده که نسبت به مردم و ميهنش چه احساس ناب و خالصي دارد و اوج اين احساس را در ترانه "خليج فارس" که بي شک يکي از زيباترين آثار خلق شده در تاريخ ترانه نوين ايران مي باشد مشاهده مي کنيم ترانه اي که در زمان اجرايش توسط "ابي" اشک لذت و غرور و ميهن پرستي را بر ديگان هر ايراني جاري مي سازد .


ابي در اجراي کنسرت نيز به موفقيتهاي بسياري دست يافته و درهاي سالنهاي بزرگ و مشهور در جهان را به روي ايرانيان باز کرده و با اتکا بر توان بالاي صدايش در اجراهاي زنده و همچنين ترانه هاي خاطره ساز و محبوبش سالانه هزاران ايراني را در اين سالنها در اقصي نقاط جهان گرد هم مي آورد و برايشان از "عشق" مي خواند . از جمله سالنهای نامداری که ابی در آنان برنامه اجرا کرده مي توان به اين سالنها اشاره کرد :
You can see links before replyيونيورسال آمفي تياتر (لوس آنجلس) ، شراين آدوتوريوم (محل برگزاري مراسم اسکار) ، گريک تياتر (لوس آنجلس) ، کندي سنتر (واشنگتن) ، اپراي سيدني (همراه با ارکستر سمفوني سيدني ) ، سالن سلطنتي نوبل (استکهلم ) ، کويين آمفي تياتر (ونکوور) ، گلوين (سالن بين المللي سويد ) ، فيلارمونيک برلن (برلين) ، گلف دبي (سالن بين المللي دبي) ، اويشن کلاب (سالن بين المللي دبي ) ، کنسرت هاوس (يوتبوري) و ...
"ابي" در تمام دوران هنري اش با بهترين ترانه سرايان و آهنگسازان ايران همکاري داشته و بهترين آثار آنان را اجرا نموده است. شايد از اصلي ترين دلايل موفقيت او و ماندگار شدن آثار او در طول بيش از سي سال همين همکاري هاست ، که حاصلش خلق ترانه هايي ماندگار در ترانه نوين ايران مي باشد . از جمله بزرگاني که "ابي" با آنها همکاري داشته است مي توان به ترانه سراياني چون : ايرج جنتي عطايي ، اردلان سرفراز ، شهيار قنبري ، ليلا کسري(هديه) ، منصور تهراني ، زويا زاکاريان ، هما مير افشار و غيره اشاره کرد و از آهنگسازاني چون زنده ياد واروژان ، بابک بيات ، فريد زلاند ، سياوش قميشي ، محمد شمس ، اسفنديار منفرد زاده و غيره نام برد .
"ابي" آوازخواني ست مردمي که از دل مردم ايران زاده شده است. او با احترام به گوش و هوش مردم ايران در طول سي و پنج سال کار هنري اش و با قبول سنگيني مسيوليتي که بر دوش دارد و با تلاش و پشتکار زياد وبا خلق آثاري که در گوشت و خون مردم ايران جاي گرفته است و همچنين شخصيت هنري محبوبي که دارد توانسته دل بسياري از ايرانيان را بدست آورد و اين ارتباط با جوانان در ايران به حدي است که نام "ابي" بر ديوارهاي دورافتاده ترين روستاهاي ايران نيز به عنوان خواننده محبوب آنان نقش بسته و اين نشان از اوج موفقيت و محبو بيت يک هنرمند است.
با اميد به روزي که اين هنرمند ارزنده را در وطن عزيزمان ايران و در ميان دوستدارانش ببينيم.
با آرزوي سلامتي و موفقيت روزافزون براي "ابي" عزيز و خانواده محترمش .

Leon
Tuesday 22 April 2008, 11:05 AM
ترانه سرايان معاصر در شکل گيري و ايجاد ترانه نوين ايران نقش بسيار موثري داشته اند، به صورتي که سرودن ترانه به دست انسانهايي مسيول و آشنا به کار افتاد و آنان با زحمت و مرارت در طول سالها اين سبک نوين از شعر نويسي را پختند و آثار خود را به دست آهنگسازان و آوازخواناني دادند که به خوبي احساس آنها را درک مي کردند و موسيقي و صدا ، کامل کننده آثار ترانه سرايان بود، نه خراب کننده اثر،واين همامنگی ايجاد شده باعث خلق آثاری جاويدان در تاريخ موسيقی پاپ ايران شد .
"ايرج جنتي عطايي" ، "شهيار قنبری" و "اردلان سرفراز" از آغازگران ترانه سرايي نوين در ايران مي باشند و در پي ايشان ترانه سرايان توانمند ديگري نيز پا به عرصه ترانه نوين گذاشتند.
به عقيده همگان اين سه ترانه سرا عمده ترين نقش را در موفقيت و مقبول شدن ترانه نوين ايران در ميان مردم و جامعه هنري ايران داشتند . آنها با قبول يک چهارچوب کاري مشخص و سخت خود را وارد راهي کردند که موفق بيرون آمدن از اين کار بسيار سخت بود اما اينان با پشتکار و وسواس و سختگيري در کارهاي خود ، توانستند در اين امتحان سربلند باشند و مردمي را که شايد به دنبال کارهاي ضعيف و بي ارزش بودند به گوش دادن کارهاي درست و قابل قبول وا دارند و چنان آثاري را با همکاري آوازخوانان و آهنگسازان ارزشمند ايران خلق کنند که هيچگاه از خاطر مردم ايران نرود .
از ديگر ترانه سرايان مشهور مي توان به: " مسعود اميني "،"منصور تهراني" ، "مسعود هوشمند" ، "هما مير افشار" ، "ليلا کسري (هديه) " ، "زويا زاکاريان " ، و ديگران اشاره نمود که هر کدام از اين عزيزان حق بزرگي بر گردن ترانه نوين ايران دارند.
مي توان ادعا کرد که هنوز جايگزين قابل قبولي براي ترانه سرايان نسل قبل پيدا نشده است و هنوز هم بهترين ترانه ها به آنان تعلق دارد و از اکثر تازه کارها جز آثاري ضعيف ، بي روح ، مبتذل و در بسياري از موارد داراي غلطهاي دستوري و کلامي چيز ديگري ديده نشده است و هيچ کس به فکر انجام يک کار درست نيست و اين امر يک فاجعه در ترانه نوين ايران مي باشد . به اميد روزي که ادامه دهندگان راه اين بزرگان همچون پيشکسوتان، سنگيني اين مسيوليت را بر دوش خود احساس کنند و به انجام کارهايي بپردازند که از نظر کلام، موسيقي و اجرا داراي ارزش و منزلت والايي باشد.

اين قسمت به ترانه سراياني که در طول بيش از سي سال از بانيان خلق آثار جاويدان و ماندگار ابراهيم حامدي(ابي) هستند اختصاص يافته و تا حد بضاعت و اطلاعات موجود ، به تعدادي از اين عزيزان پرداخته شده تا همگان با نام و آثار آنان بيشتر آشنا شوند و ارزش کاري اين دوستان را دريابند.
با پوزش از ترانه سراياني که در اينجا به صورت اختصاصي به آنها پرداخته نشده است . بايد گفت که تنها علت ، عدم وجود اطلاعات کافي در مورد آنان مي باشد . ترانه سراياني چون "فرهاد شيباني" ، "عادل حسني" ، "بيژن سمندر" ، "شرمين شجره" ، "هما مير افشار"، "مسعود فردمنش" ، "ژاکلين" ، "ناهيد ناظمي" ، "مينا اسدي" ، "ج. رهگذر" ، "لقمان ادهمي" ، "مسعود هوشمند" ، "همايون هشيار نژاد " ، مهين آباداني و غيره .

با تشکر و درود فراوان به تمامي عزيزاني که در پيمودن اين راه طولاني "ابي" اين هنرمند ارزشمند را ياري دادند .

Leon
Tuesday 22 April 2008, 11:15 AM
مصاحبه ها/ Interviews


You can see links before reply
مصاحبه با BBC در مورد آلبوم شب نيلوفري (You can see links before reply)





You can see links before replyمصاحبه با تلويزيون IRTV برلين (You can see links before reply)

Leon
Saturday 26 April 2008, 01:01 PM
مجموعه کامل آلبوم های ابی به همراه کنسرت های ابی


اتل متل
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply(Ebi)/)
اتل متل (لیلا)
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)
عطر تو
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)


با تو
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)
دلبر
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)


غریبه
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)
ستاره های سربی
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply )
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)
شب نیلوفری
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)


شب زده
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)
شاه گل
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)



تاج ترانه
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)
طپش
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)


طلوع کن
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)
کنسرت ها
Live at The Greek Theatre #1
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply c.com_.rar.html)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)


Live at The Greek Theatre #2
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply usic.com_.rar.html)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)
Live at the Shrine Auditorium #1
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply Music.com_.rar.html)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)



Live at the Shrine Auditorium#2
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply Music.com_.rar.html)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)
Live in Santa Monica #1
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply rar.html)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)



Live in Santa Monica #2
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply rar.html)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)
Live in Santa Monica #3
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply rar.html)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)
You can see links before reply(6).gif (You can see links before reply)


حسرت پرواز
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)
هیچ کجا ایران نمیشه
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply rar.html)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)


خلیج
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)
خانه سرخ
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)


خورشید خانوم
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)
کوه یخ
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)


معلم بد
You can see links before reply'].jpg
سرور ۱ (You can see links before reply)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)
محتاج
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)



نازی ناز کن
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)
نون و پنیر و سبزی
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply r.html)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)


پیر
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)
ستاره دنباله دار
You can see links before reply
سرور ۱ (You can see links before reply)
سرور ۲ (You can see links before reply)
سرور ۳ (You can see links before reply)
دانلود آلبوم به صورت ترک ترک (You can see links before reply)

Leon
Sunday 6 September 2009, 11:16 AM
You can see links before reply


ترانه‌های کمیاب
ابراهیم حامدی (ابی)
خواننده پاپ ایران


Ebi's Old Songs

01 - عطش
02 - بدرقه
03 - بانوی ما
04 - بر فراز آسمانها
05 - باور کن
06 - دلتنگی
07 - دوست دارم
08 - همخونه
09 - جهان سوم (ناجی شرق)
10 - کتاب سوخته
11 - خونه
12 - لطیفه (پریچه)
13 - نوروز
14 - پریا (شعر شاملو)
15 - سنگ صبور
16 - شب
17 - تک سوار
18 - Un Chain My Heart
19 - What Is Love
20 - وقتی به مستی می‌رسم
21 - یه روزی مهربون بودی
22 - ظالم
23 - زنجیرُ ورچین






لینک دانلود:




You can see links before reply (You can see links before reply)





You can see links before reply (You can see links before reply)





You can see links before reply (You can see links before reply)

Leon
Thursday 22 October 2009, 02:26 PM
آهنگ جديد ابی به نام تصميم،ويديو رو ببينيد.


You can see links before reply (You can see links before reply)



You can see links before reply

MonaLisa
Thursday 12 November 2009, 02:24 PM
You can see links before reply

مست چشمات (You can see links before reply)

Leon
Saturday 20 March 2010, 01:49 PM
سال تحویل ۸۹؛ 'ابی' در بی بی سی فارسی


You can see links before reply




ابی ( ابراهیم حامدی) برای عید دیدنی با دوستدارانش، این هفته به سالن ضبط موسیقی بی بی سی آمد و از میان خوانده هایش طی چهل سال گذشته، با ارکستر، ۵ ترانه اجرا کرد. برنامه ای که تدارکش یک سال طول کشید و نتیجه روزها تمرین بود.

پیام نوروزی ابی و ترانه ای که برای برنامه نوروزی امسال بی بی سی فارسی به بیننده ها تقدیم کرده، روز شنبه ۲۰ مارس ۲۹ اسفند، پیش از سال تحویل از شبکه بی بی سی فارسی پخش خواهد شد.
ابی نوروز پرکاری را در پیش دارد؛ او امسال، جز دوبی، در اربیل (کردستان عراق) هم به روی صحنه می رود.
ابی:" خوشبختانه علاقمندان ترانه های من بیشتر شده اند؛ امسال بی صبرانه منتظر اجرا در اربیل هستم؛ سرزمین جدید و روحیه جدیدی را تجربه خواهم کرد."
پنج سال قبل که با ابی در خانه اش لس آنجلس ملاقات داشتم، از بازنشستگی صحبت می کرد؛ در حالی که تابستان پیش در خانه اش در اسپانیا از بین نامه های رسیده از ایران، شعر جدیدی را از ته دل دکلمه می کرد و می گفت:"اینو حتما میخونم "!


You can see links before reply



امسال لابه لای ضبط تلویزیونی آهنگ هاش در بی بی سی وسوسه شدم که این موضوع را به او گوشزد کنم!
ابی: "هر بار که روی صحنه می روم و هر بار که آلبومی منتشر می کنم، چیز جدیدی یاد می گیرم؛ تجربه های تازه ای در خواندن ترانه به ذهنم می آید و به این خاطر می بینم که هنوز باید ادامه داد؛ دو تا آلبوم در دست دارم. یکی از ساخته های شادوران بابک بیات است و دیگری کاری است با همکاری شوبرت آواکیان."
ابی عید امسال ظاهر متفاوتی دارد؛ موهای بلند و آرامشی بیشتر.در حالی که فشارهای پشت صحنه، روی زندگی هنری اش سایه انداخته.
او در ضبط در استودیو بی بی سی با اینکه ارکستر شخصی خودش همراهش نبود، ترانه ها را بی نقص و بدون اشتباه یا برداشت دوباره اجرا کرد.
ابی:"سال های سال است که در هیچ تلویزیونی اجرای زنده نداشته ام و این یک اتفاق استثنائی است. آخرین بار پیش از انقلاب بود - زمانی که با بیشتر خواننده های معروف پاپ آن روز دور هم جمع شدیم و یک برنامه نوروزی تلویزیونی اجرا کردیم. آن روزها دل هایمان به هم نزدیکتر بود؛ الان شاید در یک شهر باشیم ولی... دور از هم."
۲۰ آوریل، برابر با ۳۱ فروردین، ابی با ارکستر کلاسیک در سالن آلبرت هال لندن، کنسرت بزرگی خواهد داشت که درآمد آن به نفع MS society که مرکز خیریه ای برای کمک به مبتلایان به بیماری ام اس است صرف خواهد شد.


You can see links before reply



گفته می شود که در ایران، جوانان زیادی به این بیماری مبتلا هستند.
ابی: "من دوستی در لندن داشتم که به کنسرت هایم می آمد؛ ۲۳ سالش بیشتر نبود. خود من شاهد فلج شدن تدریجی این پسر جوان بودم و همیشه علاقه داشتم که بتوانم کمکی بکنم. الان با اجرای این کنسرت، قدمی در این راه خواهم برداشت."
البته برای طرفداران ابی این کنسرت استثنائی خواهد بود؛ آلبرت هال جایی است که خیلی از بزرگان موسیقی دنیا در آن کنسرت داشتنه و دارند. ورود به این سالن به این سادگی ها نیست.
برای دیدن بخش هایی از این کنسرت، برنامه های تلویزیون بی بی سی و سایت فارسی بی بی سی را در روزهای آینده دنبال کنید.

ستاره م
Saturday 28 August 2010, 03:51 PM
درود
واقعا ممنون به خاطر تاپیک زیباتون که این همه وقت براش گذاشتین
موفق باشید.

BaBak_ParSian
Saturday 28 August 2010, 04:27 PM
با اینکه طرفدارش نیستم ولی صداش واقعا قابلیتهای زیادی داره

shanshayanshan
Saturday 28 August 2010, 05:05 PM
Leon جان من تاحالا ندیده بودم تو کشوری که بیش از 90%مردمش از dial.upاستفاده میکنند کلیپ 50mbاپلود کنه کسی خیلی باحالی من با سرعت دانلود 30kb نیم ساعت طول کشید دانلود کنم فکر کن بچه ها با dail.upچقدر باید صبر کنند!!!البته دستتون درد نکنه من شوخی میکنم ناراحت نشی.
برای دوستانی که نمیتونند 50mb رو دانلود کنند حجمش رو کم کردم (حدود5mb) تا بتونند دانلود کنند اینم آدرس:
You can see links before reply
خوش باشید

melikakiani
Sunday 27 November 2011, 12:42 PM
وااااااااااااای ابی یه دونه ست عاشقشم وقتی میخونه تک تک سلول های بدنم به حرکت درمیاد

alirezaaa1371
Thursday 9 August 2012, 11:21 AM
ابی <3

alirezaaa1371
Thursday 9 August 2012, 11:21 AM
عاشقشم