Yngwie_5
Saturday 12 January 2013, 09:36 AM
Artist/Band: KoЯn
Album: KoЯn
Year: 1994
به هم ریخته، بچه گانه، ضعیف و غیر حرفه ای...
شاید اولین چیزهایی که با شنیدن این آلبوم به ذهن مخاطب برسه، عبارات بالا باشه.
اما واقعا این آلبوم از کجا میاد، حرف حسابش چیه و کجا میره؟
9127
کور
اضطراب، اضطراب، اضطراب.
کانال راست و دست راست درامر با ریتمی مضطرب بر Ride
که سر زمان بندی مشخصی با Bell/بالای آن برخورد می کند...
صدای گیتار کاملا غیرمنتظره و عجیب است
و بافت صدای گیتار دوم قضیه را عجیب تر می کند.
صدا «تمیز» نیست، گویی شیشه خرده دارد!
هیجانی که بیشتر و بیشتر می شود و عاقبت آن دو صدای ناموزون ریفی را نتیجه می کنند
که پیش از آن فریادی از ما می پرسد: «آماده ای؟»
حتی نحوه ی ادا کردن واژه ها هم عادی به نظر نمی رسد.
صداسازی طوریست که گویی آوازه خوان به خود می پیچد
و اندکی Flanger در ادامه ی ریف این حس «رفت و برگشت» را بیشتر می کند.
تک تک جمله های ریف با پاساژی متفاوت از درامر به تکرار بعدی منتقل می شوند.
ریتم عادی درامز حالتی Funky و سرخوش دارد، (آن Snare ضد ضرب را بنگرید!)
در عین حال ریف گیتارها به قدری «بم» است که مخاطب را در «تشخیص احساس» سردرگم می کند.
نکته ای که در حقیقت نکته ی مثبتی ست
چرا که در ادامه ی قطعه به خواننده آزادی عمل بیشتری می دهد تا هر چه می خواهد بکند.
در ادامه قطعه به ناگاه آرام می گیرد و خواننده همراه می شود
و عباراتی نامفهوم و گم را در ترکیب عجیب گیتار دوم با Slapهای بیسیست ترکیب می کند.
شاعر از جایی حرف می زند که دوست دارد در آن پنهان شود، جایی در اعماق ذهنش.
جایی برای فرار از دردهای درونش، جایی در درونش...
و ناگهان رشته ی آرامش بخش پاره می شود و فریادی از همان جنس عجیب ابتدایی
با همان ریف اصلی قطعه که در ابتدا داشتیم. اضطراب و گمراهی...
«عمیق تر! عمیق تر!»
شاعر در درونش فرو می رود و چشم هایش را می بندد.
این فرو رفتن تا آنجاست که دیگر چیزی نمی بیند.
شاعر «به تنهایی می ایستد» و از هیچکس کمک نمی خواهد
و هر لحظه بیشتر و بیشتر غرق خودش می شود،
غرق در جانی که به نظر «حقیقتی گمشده» ست.
یا به تعبیری کوری و نابینایی:
«می تونم ببینم... نمی تونم ببینم... من کور شدم! من کورم!»
قطعه ی Blind/کور برداشتی ست از زندگی خصوصی شاعر/آوازه خوان...
در کنار این برداشت، کنایه ایست به همه ی بیناهای نابینا،
همه ی آن هایی که در ذهن خود پنهان شده اند؛
اجرایی از نابینایی تدریجی.
Ball Tongue
باز هم درامر و بازی هایی قابل توجه با Tomها که شاید خلاقیت خاص درامر پیشین گروه باشد
که در آثار بعدی هم به گوش می خورد.
درامر هر جا می تواند میزان را متفاوت جلوه می دهد، دست کم ضربه بر Snare را با یک پس ضرب آرام تر همراه می کند
که در حقیقت حاصل بازگشت ضرب Stick به Snare است،
اما در هر صورت نمی گذارد یک ریتم صاف و ساده و مستقیم بشنویم.
در این میان بیسیست نقش بسیار مهمی دارد، Slapها و ضرب دست هایش بر ساز
در 00:41 زمینه ساز Verse فوق العاده عجیب قطعه ست.
صدای گیتار که عملا شبیه جیغ انسان شده و بازی های بیس و درامر با ریتمی پرهیجان
و در ادامه Chorusی که اصلا مشخص نیست خواننده چه می گوید!
Jonathan Davis (وکالیست/خواننده ی گروه) در مصاحبه ای با Metal Hammer گفته بود:
« من حتی یک واژه رو در اون قطعه نخوندم. نمی تونستم توضیح بدم که چی می خوام.
برای همین نتیجه اینطوری شد.»
این قطعه هم مثل بیشتر قطعه های آلبوم به بیان مشکلات فردی می پردازد
که در رابطه هایش مشکلی دارد. فردی که «چیزی ندارد تا به آن افتخار کند».
جالب تر آنکه در میان فریادهای Ball Tongueگویان، عباراتی که Davis نامفهوم بیان می کند
در حقیقت داستانی را تعریف می کنند که از «آن ها»یی می گوید
که صدای مشوش خواننده در حقیقت گویی می ترسد از «آن ها»
و در نهایت پایانی با فریادهایی عجیب از Davis که شبیه غرش موجوداتی ناشناخته شده است.
احتیاج دارم که
قطعه ی Need To با ریفی شوم شروع می شود
و در ادامه گیتار دوم هارمونی خبیث تری رو به ترکیب قطعه اضافه می کند.
این قطعه به توصیف رابطه عاشقانه ای برمی گردد
که شاعر در آن از معشوقش می ترسد.
معشوقش می گوید که «همه چیز مرتب است» اما شاعر خود را عقب می کشد.
شاعر توهین می کند و از طرفی ابراز علاقه. گیج و ترسوست...
و مثل باقی اشعار، آن حس بی پناهی و آسیب پذیری آوازه خوان اینجا هم حس می شود.
این شعر هم مثل باقی اشعار تا حدودی خصوصی و خودمانی ست.
دلقک
قطعه ی «دلقک/Clown» درباره ی اتفاقی ست که در San Diego واقع در کالیفرنیای آمریکا افتاد.
یک Skinhead (You can see links before reply)به Jonathan Davis (وکالیست/خواننده ی گروه) حمله کرد
و به او گفت «به ولایتت/Bakersfield برگرد!». اما Davis جاخالی داد
و Jeff (مدیر برنامه های گروه) آن فرد را با ضربه ای از گروه دور کرد.
مثل اکثر قطعه های آلبوم، خواننده در حالتی دفاعی قرار دارد و گویی می خواهد از خودش دفاع کند.
در شعر از آن فرد مذکور با لقب «دلقک» یاد می شود.
شعر می تواند کنایه ای به تمام بیهودگی هایی باشد که نیمی از افراد جهان هر روز هزاران بار انجام می دهند.
در ابتدای قطعه شوخی هایی بین اعضای گروه و Ross (تهیه کننده و راهنمای آلبوم)
به گوش می رسد که یکی می گوید «شروع کنید» دیگری فحش می دهد.
درامر Stickهایش را بر هم می زند تا شروع کنند اما شروع نمی کنند.
در حقیقت این شروع خود شوخی دلقک واری ست برای قطعه ای با نام دلقک.
Faget
Faget داستان مرد/پسرکی ست که با بقیه فرق می کند.
پسرکی که کمی ظاهری دخترانه دارد و...
اطرافیانش او را Faget می خوانند که واژه ی مبهمی ست.
Faget می تواند به معنی «مرد هـمـجــنـس بـاز/دگــربـاش» باشد.
همچنین به عنوان یک فحش و توهین هم از آن استفاده می شود
و در حقیقت کلمه ای خیابانی و عامیانه ست.
قطعه، قطعه ای عصبانی ست و باز هم مثل باقی اشعار، شاعر آسیب پذیر جلوه می کند.
این توهین ها و ضربه هایی که اطرافیان و مردم به شاعر وارد می کنند
تا جایی پیش می رود که شاعر حس می کند شاید دیگران حق داشته باشند...
این حس متفاوت بودن با بخشی منفی در ناخودآگاه «من» در شعر در هم می پیچد
و شاعر در آخر شعر سردرگم از خود می پرسد که «من کیستم؟»
و در شک و تردید، ناخودآگاه و خودآگاهش در مبارزه ای می گویند:
« I'm a faget
Faget
I'm not a faget
?What am I »
و قطعه تمام می شود.
بدون شک قطعه بخشی از وجود شاعر است
و زمانی در زندگی اش چنین حسی را داشته است و مردم او را به چشمی دیگر می دیده اند.
Shoots And Ladders
غیرمنتظره ترین شروعی که می توانید تصور کنید...
Davis این بار در شروع قطعه نی انبان (You can see links before reply) می نوازد.
اما عجیب تر از آن، عنوان و شعر قطعه ست.
اگر با برخی اصطلاحات آشنا نباشید، به نظر می رسه شعر مجموعه ای از عبارات بی ربط و احمقانه ست.
عنوان قطعه «Shoots And Ladders» انتخاب شده
که در حقیقت از عبارت «Chutes And Ladders (You can see links before reply)» برداشت شده است.
«Chutes And Ladders» (یا «Snakes and Ladders») عنوان یک بازی قدیمی هندی ست
که در سراسر جهان شناخته شده است... بله «مار و پله»!
اما این شعر چه می گوید؟
اشعار کوتاهی هستند که در سراسر جهان رایج هستند
و در زبان های مختلف وجود دارند. این اشعار کوتاه را کودکان در سراسر جهان می خوانند.
بعضی از این اشعار هیچ معنی یا مفهوم خاصی رو منتقل نمی کنند
یا دست کم عموم مردم، به خصوص کودکان، متوجه معنی آن ها نمی شوند.
اصطلاحا به اینطور اشعار کوتاه، Nursery Rhyme می گویند.
در ترانه ی نوشته شده برای قطعه ی «Shoots And Ladders» از چند نمونه از این اشعار کوتاه استفاده شده است
که در بخش های مختلف قطعه (مثل شروع قطعه) خوانده می شوند.
به طور مثال:
« One, two, buckle my shoe
Three, four, shut the door
Five, six, pick up sticks
Seven, eight, lay them straight »
بعضی از این اشعار از قرن شانزدهم و نوزدهم سینه به سینه منتقل شده اند
و کودکان دهه های قبل آن ها را می خواندند. مسلما با پیشرفت تکنولوژی، خواندن اینطور اشعار کوتاه کمتر خواهد شد.
اما هدف شاعر از انتخاب این اشعار کوتاه در این قطعه چه بوده است؟
در سال های قبل عده ای معتقد بودند که این اشعار صرفا برای «سرگرمی» خلق نشده اند
و به مسائل تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و ... باز می گردند.
به طور مثال، Davis در مصاحبه ای با Metal Hammer، به صورت گذرا اشاره کرده بود
که «این اشعار کوتاه همه داستان هایی خبیث هستند» که هر روز کودکان می خوانند.
به طور مثال به عقیده ی برخی شعر "Ring Around the Rosie" (که در Shoots And Ladders وجود دارد)
اشاره ایست به طاعون سیاه. ( اطلاعات بیشتر: You can see links before reply (You can see links before reply) )
یا عبارت عجیب "London bridges falling down".
گروه با زیبایی این اشعار که در نگاه همه مثبت و شاد است را با موسیقی غیرمنتظره اش ترکیب کرده
و حس خوشایند و کودکانه ی آن ها را از بین برده است.
در ترجیع بند/Chorus قطعه شاهد هستیم که شاعر می گوید
که تمام این اشعار را در کودکی با قاشقی به آن ها خورانده اند
و اکنون تمام خشونت پشت آن ها برایش روشن شده است، سیاهی شان.
موسیقی مثل باقی آثار آلبوم شاهد حضور ریف های عجیب و زمانبندی های غیرمنتظره می باشد
و نفس زدن ها و تلفظ خاص واژه ها هم که در فریادها و بخش تند قطعه کاملا مخصوص Davis می باشد.
قطعه با بازی درامر با Tomها و صدای قدرتمند بیس در فریادهای «Nick nack patty wack» به پایان می رسد.
Fake
قطعه شخصی را توصیف می کند که سراسر دروغ و تظاهر است.
کسی که با احساسات دروغینش می خواهد پذیرفته شود.
شاعر، آن شخص را Fake می نامد و مستقیم با او سخن می گوید.
«تمام چیزی که من می بینم مردیست که می ترسد که واقعا باشد.»
شعر طعنه ای اجتماعی ست به کسانی که خودشان نیستند
در حالی که به نظر شاعر:
« I feel being a person relies on one thing:
Be yourself, let you come through »
و در Chorus قطعه مخاطب قطعه را دعوت می کند تا بگذارد «خود»ش از جسمش بیرون بزند.
و به آن شخصی دروغین می گوید که پشیمان خواهی شد.
باز هم درامر خلاقیت خود را در هر میزان به نمایش می گذارد،
Fill/پاساژهای درامر تنها چند ضربه آخر میزان ها نیست
و به ابتدای Muteهای میزان بعدی هم کشیده می شود تا اولین سر ضرب Snare برسد.
Verseها حالتی معصوم و آرام دارد که Chorus قطعه با آن بازی با Tomها باز هم می گوید که موسیقی، موسیقی KoЯn است.
در 3:00 قطعه رها می شود تا صداسازی ها در هم بپیچند و فاز معصوم بار دیگر خودنمایی کند.
عجیب تر از آن فریادهای Growl مانند Davis در طول قطعه است (به طور مثال 3:20).
« .You were just too scared to be you inside »
بابایی
خصوصی ترین، عجیب ترین و غم انگیزترین قطعه ی آلبوم.
قطعه با یک a cappella شروع می شود.
Davis از مادرش می خواهد که او را ببخشد
و می گوید که در هر صورت «من تو را دوست دارم، من پسرت هستم.»
از جمله ی بعدی می شود حدس زد که این عذرخواهی برای نوشتن و اجرای این شعر/قطعه می باشد
که همانطور که در ادامه متوجه خواهید شد، حضور این قطعه در این آلبوم...
یا هر آلبوم دیگری برای خانواده ی Jonathan چندان خوشایند نخواهد بود.
Intro/مقدمه ی قطعه تمام می شود و سازها اضافه می شوند.
Davis با صدایی عجیب می خواند، گویی می خواهد کسی را فریب دهد.
صداسازی/ملودی شوم و فریبکارانه ی گیتار هم به این فضا کمک می کند.
در ترجیع بند/Chorus قطعه اما Davis از زبان خودش فریاد می کشد: «تو تجاوز کردی!»
فریادهای غرش مانند Davis با جمله های معصوم کودکانه ای که در میان آن ها می گوید
ترکیب بسیار جالبی از غم، عصبانیت، خشونت و آسیب پذیری را منتقل می کند
احساسی که بچه هایی که مورد سواستفاده ی جن/سی قرار می گیرند با آن روبرو هستند.
شعر در یک نگاه سطحی به نظر می رسد درباره ی پدر یا مادری ست
که از بچه ی خود سواستفاده ی جن/سی کرده است.
اما اگر با دقت نگاه کنید جمله هایی وجود دارد که به حقیقت داستان اشاره می کند؛
جمله هایی مثل «I'm not a liar» و «Saw you watching» یا «I'll be your daddy».
از Jonathan Davis در مصاحبه ای که با مجله ی !Kerrang داشت در مورد این ترانه پرسیدند و او پاسخ داد:
« وقتی که من بچه بودم، شخص سومی از من سواستفاده می کرد.
وقتی که پیش پدر و مادرم رفتم و براشون توضیح دادم، اونها حرف منو باور نکردند
و هیچ کاری در این مورد انجام ندادند. آن ها باور نکردند که همچین اتفاقی برای من افتاده...
من واقعا دوست ندارم در مورد این قطعه صحبت کنم.»
و در مصاحبه های بعدی هیچ وقت توضیح بیشتری در این مورد ارائه نشده
ولی Davis همیشه گفته که پدرش از وی سواستفاده نمی کرده و فرد دیگری این کار رو می کرده.
هیچوقت مشخص نشده این فرد ناشناس کی بوده اما پدر Davis و خود Davis
از او با عبارت Her یاد کردند که نشان می دهد این شخص مونث بوده است.
در مورد این قطعه بحث های بسیاری در مجله ها و سایت های موسیقی مختلف شده است
اما به نظر بنده درست ترین نظر آنجاست که Davis/شاعر حس می کند دوبار از او سواستفاده شده است.
یک بار وقتی که این اتفاق به صورت فیزیکی افتاده و بار دیگر وقتی که خانواده اش او را باور نکرده اند.
شاعر حتی حس می کند مادرش می داند:
« Saw you watching
Mommy why?! »
اما نمی خواهد قبول کند.
او پدر/مادرش را مسئول می داند چون «یک کودک» تنها کسانی که دارد والدینش هستند.
او «فریاد می کشد» اما پدرش و مادرش... یا در حقیقت «هیچکس نمی شنود»،
چون او دیگر کسی ندارد که این را برایش تعریف کند، جای دیگری را نمی شناسد که برود.
در کنار همه ی اینها، اتفاقات عجیبی در زمان ضبط قطعه افتاده است.
Ross Robinson (تهیه کننده ی آلبوم) در طول ضبط این قطعه سعی می کند به Davis القا کند
که باید هر چه می تواند بیشتر همراه قطعه شود و کاملا واژه ها را حس کند.
حتی پیشنهاد می کند که اگر لازم بود کلمه ها را درست تلفظ نکند اما احساس بیان واژه ها را از دست ندهد.
در موقع ضبط قطعه، هیچ کدوم از اعضای گروه + Robinson نمی دانستند که این شعر بر اساس واقعیت نوشته شده است
و دارای پیش زمینه ای از زندگی خصوصی Jonathan Davis است.
تمام سازها ضبط شده و فقط وکال/آواز مانده بود که Davis باید ضبط می کرد.
حتی آن لالایی های آخری که توسط Judith Kiener اجرا شده هم ضبط شده بود.
Davis پشت میکروفون قرار می گیرد و قطعه رو اجرا می کند.
آواز Davis از 4:52 به بعد وارد فازی دیگر می شود، به نظر می رسد که تمام واژه ها را تصور می کند
فریادهایش به جیغ نزدیک می شود و به نظر می رسد که راه گلویش بسته می شود،
گویی که می خواهد گریه کند... و می کند. Davis گریه می کند و فحش می دهد.
مسلما عده ی بسیاری هستند که بگن: «داره فیلم بازی می کنه!».
بنده هم قرار نیست در این پست چیزی رو ثابت کنم یا رد کنم،
اما چیزی که در آلبوم می شنویم بسیار غم انگیز، ناخوشایند و آزاردهنده ست
و به نظر برداشتی حقیقی از این سواستفاده ی فیزیکی و ذهنی می رسد.
Robinson بعدها گفت که این گریه ها/جیغ ها حقیقی بود و همه ی ما شوکه شدیم
اما خود Davis هیچوقت توضیحی در این مورد نداده است.
جدا از این مسائل بیهوده، حاصل قطعه ای عجیب و ناخوشایند درباره ی کودکی ست
که جایی برای رفتن ندارد، فریاد می کشد اما شنیده نمی شود.
پدر و مادرش باورش نمی کنند و نفرت و ترس تمام وجودش را می گیرد.
جالب آنجاست که قطعه ی Daddy در هیچ کنسرتی اجرا نشده است.
در حقیقت در تور KoЯn's Back 2 Basics در سال 2003، مخاطبین انتخاب می کردند
که چه قطعه هایی اجرا شوند. قطعه ی Daddy بیشترین رای رو از آن خود کرد،
اما Davis و گروه این قطعه را اجرا نکردند و دلیل این مسئله «فضای احساسی» قطعه بیان شد.
پیش از اینکه آلبوم KoЯn در سال 1994 منتشر شود،
گروه چند اجرای زنده داشتند و نسخه ی اولیه ی قطعه ی Daddy رو در یکی از اونها اجرا کردند
که می تونید از لینک روبرو ببینید و بشنوید: You can see links before reply
نسخه ی اولیه ی این قطعه، Chorus متفاوتی دارد، بخش انتهای قطعه در اون موجود نیست؛
همچنین Introی قطعه ی اصلی هم وجود ندارد.
وقتی از Davis درباره ی اجرای زنده ی این قطعه پرسیدند،
در جواب گفته که این قطعه بیش از حد برای او خصوصی است.
Munky (گیتاریست گروه) در این مورد می گوید:
He's already emotionally drained when he leaves the stage after our set, so I couldn't imagine him leaving the stage after playing that song.
در هر صورت هر چه باشد، نتیجه قطعه ای تاثیرگذار است
که با عناصر همیشگی همین آلبوم درآمیخته است.
در حقیقت بهترین پایانی ست که می شود برای این آلبوم متصور شد.
گفتگوی پایانی
اگر آلبوم اصلی را داشته باشید، بعد از شنیدن قطعه ی Daddy،
پنج دقیقه سکوت وجود دارد و سپس گفتگویی عجیب می شنوید
که یک مرد و زنش بر سر تعمیر کردن یک Dodge Dart (نوعی ماشین) دارند.
مرد در بخش هایی بسیار عصبانی می شود و فریاد می کشد.
به طور مثال به زن می گوید: "You're a hard, hard woman to live with".
بر طبق شواهد، این گفتگو را Ross Robinson (تهیه کننده ی آلبوم)
در نواری صوتی در خانه ای متروکه یافته است.
گفتگویی که به گونه ای به فضای «خانوادگی» و شاید «ضدخانوادگی» آلبوم نزدیک است.
گفتگو خودمانی، پر از فحش و توهین و عصبانیت است.
بی شک این گفتگو مانند رازی در انتهای آلبوم کشف نشده خواهد ماند.
آیا حقیقی ست؟ آن ها کیستند؟ این گفتگو در چه موقعیتی ضبط شده است؟ و سوالاتی از این قبیل.
جمع بندی
اجرای Jonathan Davis (خواننده/وکالیست گروه) کاملا «پویا»ست
و از هیچ قانون و قاعده ای پیروی نمی کند. به زمزمه کردن نزدیک می شود،
یک تک نت را فریاد می کشد، به Death Growl نزدیک می شود، بم و نامفهوم می شود،
کلمات را در هم ترکیب می کند و در اکثر بخش های آلبوم آسیب پذیر و بی پناه به نظر می رسد.
آسیب پذیری، معصومیت و اضطراب بیشترین بخش آواز Davis را در این آلبوم تشکیل می دهند.
گیتار هفت سیمه ی Munky برای مقاصد تکنیکی استفاده نشده است
اما همه چیز را بسیار بم تر و کوبنده تر از گیتار معمولی جلوه می دهد.
کلا آلبوم را نمی توان آلبومی تکنیکی به حساب آورد، اما زمان بندی ها و تغییر ریتم ها بسیار حساب شده هستند
و موسیقی را جذاب جلوه می دهند.
در عین حال آلبوم فضایی غم انگیز، بچه گانه و ناخواستنی را ارائه می دهد؛
فضایی آکنده از بی پناهی، آزار، تنهایی، توهین، ترس و نیاز.
بسیاری این آلبوم را از تاثیرگذارترین آلبوم های سبک Nu Metal می دانند
که شاید باعث شد این شاخه از موسیقی جان تازه ای بگیرد.
در اکثر قطعه های آلبوم، شاعر جسورانه مسائل شخصی اش را مطرح کرده است
و نخواستنی های زندگی اش را با ما درمیان گذاشته است، گویی درد و دل می کند.
بیسیست نقش مهمی در سنگین تر جلوه دادن Bass Drumها دارد
و تکنیکی ترین عنصر موجود در تمام آلبوم است.
خلاقیت درامر را هم نمی شود نادیده گرفت، در سراسر آلبوم بازی درامر با Tomها هر شنونده ای را به وجد خواهد آورد.
Davis با آواهای متفاوتی که ایجاد می کند احساسات مختلف را به زیبایی به شنونده منتقل می کند
و فریادهایش تنها یک خط ممتد عبور هوا از حنجره نیست.
با تشکر از توجه همه
نوشته شده توسط SSM
منبع: Metclub.us
آلبوم رو میتونید از اینجا (You can see links before reply) دانلود کنید
Album: KoЯn
Year: 1994
به هم ریخته، بچه گانه، ضعیف و غیر حرفه ای...
شاید اولین چیزهایی که با شنیدن این آلبوم به ذهن مخاطب برسه، عبارات بالا باشه.
اما واقعا این آلبوم از کجا میاد، حرف حسابش چیه و کجا میره؟
9127
کور
اضطراب، اضطراب، اضطراب.
کانال راست و دست راست درامر با ریتمی مضطرب بر Ride
که سر زمان بندی مشخصی با Bell/بالای آن برخورد می کند...
صدای گیتار کاملا غیرمنتظره و عجیب است
و بافت صدای گیتار دوم قضیه را عجیب تر می کند.
صدا «تمیز» نیست، گویی شیشه خرده دارد!
هیجانی که بیشتر و بیشتر می شود و عاقبت آن دو صدای ناموزون ریفی را نتیجه می کنند
که پیش از آن فریادی از ما می پرسد: «آماده ای؟»
حتی نحوه ی ادا کردن واژه ها هم عادی به نظر نمی رسد.
صداسازی طوریست که گویی آوازه خوان به خود می پیچد
و اندکی Flanger در ادامه ی ریف این حس «رفت و برگشت» را بیشتر می کند.
تک تک جمله های ریف با پاساژی متفاوت از درامر به تکرار بعدی منتقل می شوند.
ریتم عادی درامز حالتی Funky و سرخوش دارد، (آن Snare ضد ضرب را بنگرید!)
در عین حال ریف گیتارها به قدری «بم» است که مخاطب را در «تشخیص احساس» سردرگم می کند.
نکته ای که در حقیقت نکته ی مثبتی ست
چرا که در ادامه ی قطعه به خواننده آزادی عمل بیشتری می دهد تا هر چه می خواهد بکند.
در ادامه قطعه به ناگاه آرام می گیرد و خواننده همراه می شود
و عباراتی نامفهوم و گم را در ترکیب عجیب گیتار دوم با Slapهای بیسیست ترکیب می کند.
شاعر از جایی حرف می زند که دوست دارد در آن پنهان شود، جایی در اعماق ذهنش.
جایی برای فرار از دردهای درونش، جایی در درونش...
و ناگهان رشته ی آرامش بخش پاره می شود و فریادی از همان جنس عجیب ابتدایی
با همان ریف اصلی قطعه که در ابتدا داشتیم. اضطراب و گمراهی...
«عمیق تر! عمیق تر!»
شاعر در درونش فرو می رود و چشم هایش را می بندد.
این فرو رفتن تا آنجاست که دیگر چیزی نمی بیند.
شاعر «به تنهایی می ایستد» و از هیچکس کمک نمی خواهد
و هر لحظه بیشتر و بیشتر غرق خودش می شود،
غرق در جانی که به نظر «حقیقتی گمشده» ست.
یا به تعبیری کوری و نابینایی:
«می تونم ببینم... نمی تونم ببینم... من کور شدم! من کورم!»
قطعه ی Blind/کور برداشتی ست از زندگی خصوصی شاعر/آوازه خوان...
در کنار این برداشت، کنایه ایست به همه ی بیناهای نابینا،
همه ی آن هایی که در ذهن خود پنهان شده اند؛
اجرایی از نابینایی تدریجی.
Ball Tongue
باز هم درامر و بازی هایی قابل توجه با Tomها که شاید خلاقیت خاص درامر پیشین گروه باشد
که در آثار بعدی هم به گوش می خورد.
درامر هر جا می تواند میزان را متفاوت جلوه می دهد، دست کم ضربه بر Snare را با یک پس ضرب آرام تر همراه می کند
که در حقیقت حاصل بازگشت ضرب Stick به Snare است،
اما در هر صورت نمی گذارد یک ریتم صاف و ساده و مستقیم بشنویم.
در این میان بیسیست نقش بسیار مهمی دارد، Slapها و ضرب دست هایش بر ساز
در 00:41 زمینه ساز Verse فوق العاده عجیب قطعه ست.
صدای گیتار که عملا شبیه جیغ انسان شده و بازی های بیس و درامر با ریتمی پرهیجان
و در ادامه Chorusی که اصلا مشخص نیست خواننده چه می گوید!
Jonathan Davis (وکالیست/خواننده ی گروه) در مصاحبه ای با Metal Hammer گفته بود:
« من حتی یک واژه رو در اون قطعه نخوندم. نمی تونستم توضیح بدم که چی می خوام.
برای همین نتیجه اینطوری شد.»
این قطعه هم مثل بیشتر قطعه های آلبوم به بیان مشکلات فردی می پردازد
که در رابطه هایش مشکلی دارد. فردی که «چیزی ندارد تا به آن افتخار کند».
جالب تر آنکه در میان فریادهای Ball Tongueگویان، عباراتی که Davis نامفهوم بیان می کند
در حقیقت داستانی را تعریف می کنند که از «آن ها»یی می گوید
که صدای مشوش خواننده در حقیقت گویی می ترسد از «آن ها»
و در نهایت پایانی با فریادهایی عجیب از Davis که شبیه غرش موجوداتی ناشناخته شده است.
احتیاج دارم که
قطعه ی Need To با ریفی شوم شروع می شود
و در ادامه گیتار دوم هارمونی خبیث تری رو به ترکیب قطعه اضافه می کند.
این قطعه به توصیف رابطه عاشقانه ای برمی گردد
که شاعر در آن از معشوقش می ترسد.
معشوقش می گوید که «همه چیز مرتب است» اما شاعر خود را عقب می کشد.
شاعر توهین می کند و از طرفی ابراز علاقه. گیج و ترسوست...
و مثل باقی اشعار، آن حس بی پناهی و آسیب پذیری آوازه خوان اینجا هم حس می شود.
این شعر هم مثل باقی اشعار تا حدودی خصوصی و خودمانی ست.
دلقک
قطعه ی «دلقک/Clown» درباره ی اتفاقی ست که در San Diego واقع در کالیفرنیای آمریکا افتاد.
یک Skinhead (You can see links before reply)به Jonathan Davis (وکالیست/خواننده ی گروه) حمله کرد
و به او گفت «به ولایتت/Bakersfield برگرد!». اما Davis جاخالی داد
و Jeff (مدیر برنامه های گروه) آن فرد را با ضربه ای از گروه دور کرد.
مثل اکثر قطعه های آلبوم، خواننده در حالتی دفاعی قرار دارد و گویی می خواهد از خودش دفاع کند.
در شعر از آن فرد مذکور با لقب «دلقک» یاد می شود.
شعر می تواند کنایه ای به تمام بیهودگی هایی باشد که نیمی از افراد جهان هر روز هزاران بار انجام می دهند.
در ابتدای قطعه شوخی هایی بین اعضای گروه و Ross (تهیه کننده و راهنمای آلبوم)
به گوش می رسد که یکی می گوید «شروع کنید» دیگری فحش می دهد.
درامر Stickهایش را بر هم می زند تا شروع کنند اما شروع نمی کنند.
در حقیقت این شروع خود شوخی دلقک واری ست برای قطعه ای با نام دلقک.
Faget
Faget داستان مرد/پسرکی ست که با بقیه فرق می کند.
پسرکی که کمی ظاهری دخترانه دارد و...
اطرافیانش او را Faget می خوانند که واژه ی مبهمی ست.
Faget می تواند به معنی «مرد هـمـجــنـس بـاز/دگــربـاش» باشد.
همچنین به عنوان یک فحش و توهین هم از آن استفاده می شود
و در حقیقت کلمه ای خیابانی و عامیانه ست.
قطعه، قطعه ای عصبانی ست و باز هم مثل باقی اشعار، شاعر آسیب پذیر جلوه می کند.
این توهین ها و ضربه هایی که اطرافیان و مردم به شاعر وارد می کنند
تا جایی پیش می رود که شاعر حس می کند شاید دیگران حق داشته باشند...
این حس متفاوت بودن با بخشی منفی در ناخودآگاه «من» در شعر در هم می پیچد
و شاعر در آخر شعر سردرگم از خود می پرسد که «من کیستم؟»
و در شک و تردید، ناخودآگاه و خودآگاهش در مبارزه ای می گویند:
« I'm a faget
Faget
I'm not a faget
?What am I »
و قطعه تمام می شود.
بدون شک قطعه بخشی از وجود شاعر است
و زمانی در زندگی اش چنین حسی را داشته است و مردم او را به چشمی دیگر می دیده اند.
Shoots And Ladders
غیرمنتظره ترین شروعی که می توانید تصور کنید...
Davis این بار در شروع قطعه نی انبان (You can see links before reply) می نوازد.
اما عجیب تر از آن، عنوان و شعر قطعه ست.
اگر با برخی اصطلاحات آشنا نباشید، به نظر می رسه شعر مجموعه ای از عبارات بی ربط و احمقانه ست.
عنوان قطعه «Shoots And Ladders» انتخاب شده
که در حقیقت از عبارت «Chutes And Ladders (You can see links before reply)» برداشت شده است.
«Chutes And Ladders» (یا «Snakes and Ladders») عنوان یک بازی قدیمی هندی ست
که در سراسر جهان شناخته شده است... بله «مار و پله»!
اما این شعر چه می گوید؟
اشعار کوتاهی هستند که در سراسر جهان رایج هستند
و در زبان های مختلف وجود دارند. این اشعار کوتاه را کودکان در سراسر جهان می خوانند.
بعضی از این اشعار هیچ معنی یا مفهوم خاصی رو منتقل نمی کنند
یا دست کم عموم مردم، به خصوص کودکان، متوجه معنی آن ها نمی شوند.
اصطلاحا به اینطور اشعار کوتاه، Nursery Rhyme می گویند.
در ترانه ی نوشته شده برای قطعه ی «Shoots And Ladders» از چند نمونه از این اشعار کوتاه استفاده شده است
که در بخش های مختلف قطعه (مثل شروع قطعه) خوانده می شوند.
به طور مثال:
« One, two, buckle my shoe
Three, four, shut the door
Five, six, pick up sticks
Seven, eight, lay them straight »
بعضی از این اشعار از قرن شانزدهم و نوزدهم سینه به سینه منتقل شده اند
و کودکان دهه های قبل آن ها را می خواندند. مسلما با پیشرفت تکنولوژی، خواندن اینطور اشعار کوتاه کمتر خواهد شد.
اما هدف شاعر از انتخاب این اشعار کوتاه در این قطعه چه بوده است؟
در سال های قبل عده ای معتقد بودند که این اشعار صرفا برای «سرگرمی» خلق نشده اند
و به مسائل تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و ... باز می گردند.
به طور مثال، Davis در مصاحبه ای با Metal Hammer، به صورت گذرا اشاره کرده بود
که «این اشعار کوتاه همه داستان هایی خبیث هستند» که هر روز کودکان می خوانند.
به طور مثال به عقیده ی برخی شعر "Ring Around the Rosie" (که در Shoots And Ladders وجود دارد)
اشاره ایست به طاعون سیاه. ( اطلاعات بیشتر: You can see links before reply (You can see links before reply) )
یا عبارت عجیب "London bridges falling down".
گروه با زیبایی این اشعار که در نگاه همه مثبت و شاد است را با موسیقی غیرمنتظره اش ترکیب کرده
و حس خوشایند و کودکانه ی آن ها را از بین برده است.
در ترجیع بند/Chorus قطعه شاهد هستیم که شاعر می گوید
که تمام این اشعار را در کودکی با قاشقی به آن ها خورانده اند
و اکنون تمام خشونت پشت آن ها برایش روشن شده است، سیاهی شان.
موسیقی مثل باقی آثار آلبوم شاهد حضور ریف های عجیب و زمانبندی های غیرمنتظره می باشد
و نفس زدن ها و تلفظ خاص واژه ها هم که در فریادها و بخش تند قطعه کاملا مخصوص Davis می باشد.
قطعه با بازی درامر با Tomها و صدای قدرتمند بیس در فریادهای «Nick nack patty wack» به پایان می رسد.
Fake
قطعه شخصی را توصیف می کند که سراسر دروغ و تظاهر است.
کسی که با احساسات دروغینش می خواهد پذیرفته شود.
شاعر، آن شخص را Fake می نامد و مستقیم با او سخن می گوید.
«تمام چیزی که من می بینم مردیست که می ترسد که واقعا باشد.»
شعر طعنه ای اجتماعی ست به کسانی که خودشان نیستند
در حالی که به نظر شاعر:
« I feel being a person relies on one thing:
Be yourself, let you come through »
و در Chorus قطعه مخاطب قطعه را دعوت می کند تا بگذارد «خود»ش از جسمش بیرون بزند.
و به آن شخصی دروغین می گوید که پشیمان خواهی شد.
باز هم درامر خلاقیت خود را در هر میزان به نمایش می گذارد،
Fill/پاساژهای درامر تنها چند ضربه آخر میزان ها نیست
و به ابتدای Muteهای میزان بعدی هم کشیده می شود تا اولین سر ضرب Snare برسد.
Verseها حالتی معصوم و آرام دارد که Chorus قطعه با آن بازی با Tomها باز هم می گوید که موسیقی، موسیقی KoЯn است.
در 3:00 قطعه رها می شود تا صداسازی ها در هم بپیچند و فاز معصوم بار دیگر خودنمایی کند.
عجیب تر از آن فریادهای Growl مانند Davis در طول قطعه است (به طور مثال 3:20).
« .You were just too scared to be you inside »
بابایی
خصوصی ترین، عجیب ترین و غم انگیزترین قطعه ی آلبوم.
قطعه با یک a cappella شروع می شود.
Davis از مادرش می خواهد که او را ببخشد
و می گوید که در هر صورت «من تو را دوست دارم، من پسرت هستم.»
از جمله ی بعدی می شود حدس زد که این عذرخواهی برای نوشتن و اجرای این شعر/قطعه می باشد
که همانطور که در ادامه متوجه خواهید شد، حضور این قطعه در این آلبوم...
یا هر آلبوم دیگری برای خانواده ی Jonathan چندان خوشایند نخواهد بود.
Intro/مقدمه ی قطعه تمام می شود و سازها اضافه می شوند.
Davis با صدایی عجیب می خواند، گویی می خواهد کسی را فریب دهد.
صداسازی/ملودی شوم و فریبکارانه ی گیتار هم به این فضا کمک می کند.
در ترجیع بند/Chorus قطعه اما Davis از زبان خودش فریاد می کشد: «تو تجاوز کردی!»
فریادهای غرش مانند Davis با جمله های معصوم کودکانه ای که در میان آن ها می گوید
ترکیب بسیار جالبی از غم، عصبانیت، خشونت و آسیب پذیری را منتقل می کند
احساسی که بچه هایی که مورد سواستفاده ی جن/سی قرار می گیرند با آن روبرو هستند.
شعر در یک نگاه سطحی به نظر می رسد درباره ی پدر یا مادری ست
که از بچه ی خود سواستفاده ی جن/سی کرده است.
اما اگر با دقت نگاه کنید جمله هایی وجود دارد که به حقیقت داستان اشاره می کند؛
جمله هایی مثل «I'm not a liar» و «Saw you watching» یا «I'll be your daddy».
از Jonathan Davis در مصاحبه ای که با مجله ی !Kerrang داشت در مورد این ترانه پرسیدند و او پاسخ داد:
« وقتی که من بچه بودم، شخص سومی از من سواستفاده می کرد.
وقتی که پیش پدر و مادرم رفتم و براشون توضیح دادم، اونها حرف منو باور نکردند
و هیچ کاری در این مورد انجام ندادند. آن ها باور نکردند که همچین اتفاقی برای من افتاده...
من واقعا دوست ندارم در مورد این قطعه صحبت کنم.»
و در مصاحبه های بعدی هیچ وقت توضیح بیشتری در این مورد ارائه نشده
ولی Davis همیشه گفته که پدرش از وی سواستفاده نمی کرده و فرد دیگری این کار رو می کرده.
هیچوقت مشخص نشده این فرد ناشناس کی بوده اما پدر Davis و خود Davis
از او با عبارت Her یاد کردند که نشان می دهد این شخص مونث بوده است.
در مورد این قطعه بحث های بسیاری در مجله ها و سایت های موسیقی مختلف شده است
اما به نظر بنده درست ترین نظر آنجاست که Davis/شاعر حس می کند دوبار از او سواستفاده شده است.
یک بار وقتی که این اتفاق به صورت فیزیکی افتاده و بار دیگر وقتی که خانواده اش او را باور نکرده اند.
شاعر حتی حس می کند مادرش می داند:
« Saw you watching
Mommy why?! »
اما نمی خواهد قبول کند.
او پدر/مادرش را مسئول می داند چون «یک کودک» تنها کسانی که دارد والدینش هستند.
او «فریاد می کشد» اما پدرش و مادرش... یا در حقیقت «هیچکس نمی شنود»،
چون او دیگر کسی ندارد که این را برایش تعریف کند، جای دیگری را نمی شناسد که برود.
در کنار همه ی اینها، اتفاقات عجیبی در زمان ضبط قطعه افتاده است.
Ross Robinson (تهیه کننده ی آلبوم) در طول ضبط این قطعه سعی می کند به Davis القا کند
که باید هر چه می تواند بیشتر همراه قطعه شود و کاملا واژه ها را حس کند.
حتی پیشنهاد می کند که اگر لازم بود کلمه ها را درست تلفظ نکند اما احساس بیان واژه ها را از دست ندهد.
در موقع ضبط قطعه، هیچ کدوم از اعضای گروه + Robinson نمی دانستند که این شعر بر اساس واقعیت نوشته شده است
و دارای پیش زمینه ای از زندگی خصوصی Jonathan Davis است.
تمام سازها ضبط شده و فقط وکال/آواز مانده بود که Davis باید ضبط می کرد.
حتی آن لالایی های آخری که توسط Judith Kiener اجرا شده هم ضبط شده بود.
Davis پشت میکروفون قرار می گیرد و قطعه رو اجرا می کند.
آواز Davis از 4:52 به بعد وارد فازی دیگر می شود، به نظر می رسد که تمام واژه ها را تصور می کند
فریادهایش به جیغ نزدیک می شود و به نظر می رسد که راه گلویش بسته می شود،
گویی که می خواهد گریه کند... و می کند. Davis گریه می کند و فحش می دهد.
مسلما عده ی بسیاری هستند که بگن: «داره فیلم بازی می کنه!».
بنده هم قرار نیست در این پست چیزی رو ثابت کنم یا رد کنم،
اما چیزی که در آلبوم می شنویم بسیار غم انگیز، ناخوشایند و آزاردهنده ست
و به نظر برداشتی حقیقی از این سواستفاده ی فیزیکی و ذهنی می رسد.
Robinson بعدها گفت که این گریه ها/جیغ ها حقیقی بود و همه ی ما شوکه شدیم
اما خود Davis هیچوقت توضیحی در این مورد نداده است.
جدا از این مسائل بیهوده، حاصل قطعه ای عجیب و ناخوشایند درباره ی کودکی ست
که جایی برای رفتن ندارد، فریاد می کشد اما شنیده نمی شود.
پدر و مادرش باورش نمی کنند و نفرت و ترس تمام وجودش را می گیرد.
جالب آنجاست که قطعه ی Daddy در هیچ کنسرتی اجرا نشده است.
در حقیقت در تور KoЯn's Back 2 Basics در سال 2003، مخاطبین انتخاب می کردند
که چه قطعه هایی اجرا شوند. قطعه ی Daddy بیشترین رای رو از آن خود کرد،
اما Davis و گروه این قطعه را اجرا نکردند و دلیل این مسئله «فضای احساسی» قطعه بیان شد.
پیش از اینکه آلبوم KoЯn در سال 1994 منتشر شود،
گروه چند اجرای زنده داشتند و نسخه ی اولیه ی قطعه ی Daddy رو در یکی از اونها اجرا کردند
که می تونید از لینک روبرو ببینید و بشنوید: You can see links before reply
نسخه ی اولیه ی این قطعه، Chorus متفاوتی دارد، بخش انتهای قطعه در اون موجود نیست؛
همچنین Introی قطعه ی اصلی هم وجود ندارد.
وقتی از Davis درباره ی اجرای زنده ی این قطعه پرسیدند،
در جواب گفته که این قطعه بیش از حد برای او خصوصی است.
Munky (گیتاریست گروه) در این مورد می گوید:
He's already emotionally drained when he leaves the stage after our set, so I couldn't imagine him leaving the stage after playing that song.
در هر صورت هر چه باشد، نتیجه قطعه ای تاثیرگذار است
که با عناصر همیشگی همین آلبوم درآمیخته است.
در حقیقت بهترین پایانی ست که می شود برای این آلبوم متصور شد.
گفتگوی پایانی
اگر آلبوم اصلی را داشته باشید، بعد از شنیدن قطعه ی Daddy،
پنج دقیقه سکوت وجود دارد و سپس گفتگویی عجیب می شنوید
که یک مرد و زنش بر سر تعمیر کردن یک Dodge Dart (نوعی ماشین) دارند.
مرد در بخش هایی بسیار عصبانی می شود و فریاد می کشد.
به طور مثال به زن می گوید: "You're a hard, hard woman to live with".
بر طبق شواهد، این گفتگو را Ross Robinson (تهیه کننده ی آلبوم)
در نواری صوتی در خانه ای متروکه یافته است.
گفتگویی که به گونه ای به فضای «خانوادگی» و شاید «ضدخانوادگی» آلبوم نزدیک است.
گفتگو خودمانی، پر از فحش و توهین و عصبانیت است.
بی شک این گفتگو مانند رازی در انتهای آلبوم کشف نشده خواهد ماند.
آیا حقیقی ست؟ آن ها کیستند؟ این گفتگو در چه موقعیتی ضبط شده است؟ و سوالاتی از این قبیل.
جمع بندی
اجرای Jonathan Davis (خواننده/وکالیست گروه) کاملا «پویا»ست
و از هیچ قانون و قاعده ای پیروی نمی کند. به زمزمه کردن نزدیک می شود،
یک تک نت را فریاد می کشد، به Death Growl نزدیک می شود، بم و نامفهوم می شود،
کلمات را در هم ترکیب می کند و در اکثر بخش های آلبوم آسیب پذیر و بی پناه به نظر می رسد.
آسیب پذیری، معصومیت و اضطراب بیشترین بخش آواز Davis را در این آلبوم تشکیل می دهند.
گیتار هفت سیمه ی Munky برای مقاصد تکنیکی استفاده نشده است
اما همه چیز را بسیار بم تر و کوبنده تر از گیتار معمولی جلوه می دهد.
کلا آلبوم را نمی توان آلبومی تکنیکی به حساب آورد، اما زمان بندی ها و تغییر ریتم ها بسیار حساب شده هستند
و موسیقی را جذاب جلوه می دهند.
در عین حال آلبوم فضایی غم انگیز، بچه گانه و ناخواستنی را ارائه می دهد؛
فضایی آکنده از بی پناهی، آزار، تنهایی، توهین، ترس و نیاز.
بسیاری این آلبوم را از تاثیرگذارترین آلبوم های سبک Nu Metal می دانند
که شاید باعث شد این شاخه از موسیقی جان تازه ای بگیرد.
در اکثر قطعه های آلبوم، شاعر جسورانه مسائل شخصی اش را مطرح کرده است
و نخواستنی های زندگی اش را با ما درمیان گذاشته است، گویی درد و دل می کند.
بیسیست نقش مهمی در سنگین تر جلوه دادن Bass Drumها دارد
و تکنیکی ترین عنصر موجود در تمام آلبوم است.
خلاقیت درامر را هم نمی شود نادیده گرفت، در سراسر آلبوم بازی درامر با Tomها هر شنونده ای را به وجد خواهد آورد.
Davis با آواهای متفاوتی که ایجاد می کند احساسات مختلف را به زیبایی به شنونده منتقل می کند
و فریادهایش تنها یک خط ممتد عبور هوا از حنجره نیست.
با تشکر از توجه همه
نوشته شده توسط SSM
منبع: Metclub.us
آلبوم رو میتونید از اینجا (You can see links before reply) دانلود کنید