PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نگاهی به آلبوم Melancholie² اثری از Cold World



Yngwie_5
Sunday 13 January 2013, 06:01 PM
You can see links before reply
Melancholie




متشکل از نه قطعه
مدت زمان چهل و هشت دقیقه و سی و هشت ثانیه



Solo-Project المانی "ColdWorld" در سال 2005 توسط "Georg Borner" تاسیس شد.GB تنها عضو این پروژه میباشد که تمام کارهای مربوط به اثار خود را همچون ,اهنگسازی,ضبط,گیتارها,درامز ,اشعار,و وکال را در استودیویی شخصی به تنهایی انجام میدهد.یک سال پس از تاسیس پروژه خود در سال 2006 هفت قطعه موسیقی را در سبک Black Metal و در کنار ان با الهام گیری از موسیقی Ambient ای-پی را با عنوانThe Stars Are Dead Now را خلق میکند و در یکصد نسخه کپی شده ارائه میدهد.تمرکز اصلی خالق اثر بیشتر بر فضاسازیهایی هست که از موسیقی Ambient تاثر پذیرفته و در طی جریان موسیقی قصد تداعی فضایی سرد و یخ زده دارد و گاهی در طی جریان موسیقی با تغییراتی که در ریفها و صدای کیبورد ایجاد میکند حس موسیقی را به تمی دپرسیو کننده نزدیک میکند.اما جای خوشحالی و قابل توجه میباشد که خالق اثر هیچگاه دست به موسیقی خسته کننده و تکراری نمیزند و باز قصد در تغییر جریان و حس موسیقی دارد چرا که باز بر فضاسازیهای سرد و یخ زده خود باز میگردد و انگار روح شنونده را دعوت به شنیدن موسیقی و تماشای فضایی سرد و بکر دارد و قطعا نیز از عهده این عمل بر امده و خوش فکری و تسلط خود را درایجاد حس سرد و عمیق خود در موسیقیش به خوبی به جای گذاشته است.سپس در سال 2008 دست به ضبط نه قطعه میزند و اینگونه بود که در همان سال البوم کاملی(Full-Length) را با عنوان "Melancholie" به معنی "سودا" منتشر میکند.موسیقی "Melancholie" نیز همچون اثر قبلیش از موسیقی Ambient تاثیر پذیرفته و نکته قابل توجه در رابطه با دو اثر اخیر هنرمند این هست که هر کدام از این اثرات ویژگی و کیفیت کاملا جداگانه ای دارند.هر چند اثر قبلی از کیفیت ضبط خوبی بهره نبرده اما GB خالق اثار بخوبی در هر دو اثرش موارد کاملا جدا و متفاوتی را در بین دو اثرش قائل شده است که همین منجر شده تا به خوش فکری و خلاقیت او ایمان بیاورم!


You can see links before reply
پس از انکه شخصی توسط اندیشه ها و احساسات خود اثری هنری را خلق میکند و روانه بازار میشود اولین چیزی که به ذهن مخاطب ان میرسد-گوش سپردن به اثری نوین و متفاوت و خصوصا تفاوت بین اثر تازه با اثر قدیمیست این شاید یک حرف طبیعی و حتی احمقانه هم به نظر برسد ولی این فکر در موسیقی متال در بین علاقه مندان این موسیقی از اغاز تا کنون به شدت مورد توجه قرار گرفته است-اما هنگامی که سبک موسیقی همچون بلک متال که از اغاز پیدایش ان با زیر شاخه هایش سالهای زیادی نگذشته به طور عجیبی در بین مخاطبان موسیقی متال طرفداران زیادی را بدست اورد و امروز میتوان به جرات گفت که انتظارات بیش از حدی را از مخاطبان این سبک شاهد هستیم.با اثار بسیار زیادی از سوی بندهای کهنه کار در این سبک و خصوصا بندهای تازه واردی که روز به روز بر تعداد انها افزوده میشود مواجهیم .در این میان موسیقی بلک متالی که به نظر میرسید که در اغاز پیدایشش هدفها و ارمانها ویژه ای را برای خود داشت امروز به طور عجیبی از ان ارمانها و هدفهای خود کاسته و اثار کاملا متفاوت و بدور از اندیشه های گذشته را در میان خود میبیند. چهره ها و اثرات متفاوتی بر صورت سرد و بی روح بلک متال سایه افکنده و هر کس در این گستره تاریک نقشی برای خود انتخاب کرده. ممکن است این تغییرات و شکل گیری زیر شاخه ها و بندهای مختلف و در اخر اثرات متعدد این هنرمندان در نظر خیلی از علاقه مندان این موسیقی به گونه ای متفاوت تلقی شود-عده ای ان را اشتباه بزرگی بدانند که منجر به فراموش شدن و نابودی هدفها و ارمانهای گذشته این سبک..عده ای دیگر ان را هجوم گله وارن به این موسیقی که در حقیقت چیزی از بلک متال نمیدانند و همان استفاده از ویژگی زیرزمینی ان نوعی تمسخر و چسبیدن بیهوده به این سبک میباشد اما در واقع همه این نظرات و چه نظرات دیگری که در خلاف با تغییرات اخیر این موسیقی باشد کاملا اشتباه میباشد.ابتدا باید بگم بندهای کهنه کار یعنی همان پدران این سبک هنوز هم میتوانند به دنبال اندیشه ها و ارمانهای گذشته این موسیقی باشند بلک متال هنوز هم موسیقی جوانیست و اثارهای قابل توجه در ان کم هستند - دو : این موسیقی باید تغییر بکند چه از لحاظ افکار و اندیشه ها و چه از لحاظ موسیقیایی که در ان نواوری و خلاقیت وجود داشته باشد حال با وجود تلفیق و استفاده از چند عناصر مختلف و چه بدون انها! سه : بلک متال صرفا یک موسیقیست و جزئی از هنر میباشد و نه خارج از ان حتی اگر قرار باشد ارمان یا هدف مشخصی داشته باشد باز در چهارچوب هنر انجام گرفته است.خب با این وجود این موسیقی جوان خیلی زود تبدیل به گستره نسبتا پهناوری شد که هنرمندان مختلفی با اندیشه های متفاوتی شروع به فعالیت کردند و با وجود انتقادهای مختلفی که به این موسیقی هست.گله واران باشد یا نباشد بلک متال تغییر کرده است و این تغییرات از سوی هنرمندان تازه کار با ایده های نو را باید با اغوش باز پذیرفت. و در این هنر گاهی خوش فکری و خلاقیت فردی منجر به تغییراتی مهم در راستای بوجود اوردن اثر هنری که احوالات روح ادمی را با زبان تازه و رساتری در موسیقی خود گنجانده باشد.کسی که پا به همچین عرصه پهناور و تاریکی گذاشته باشد و با وجود اینکه در این عرصه پهناور موسیقی بلک متال هنرمندان مختلفی در حال فعالیت هستند و بعضی مواقع همین هنرمندان اثاری را ارائه میدهند که انگار بویی ازهنر و موسیقی و خصوصا بار معنوی و احساسی ان نبرده اند ! و صرفا با نگاه به روال عادی و همیشگی یک سبک از موسیقی ان را ارائه میدهند.جای تاسف است . خب با این وجود باید تفاوتی را قائل باشیم.فردی که همچون همنوعان خود به موسیقی علاقه مند میشود و به دنبال اندیشه ها و احساسات خود هست و میبیند و حس میکند و می اندیشد و مهمتر با نگاه متفاوتری به درون ادمی مینگرد.این شخص به دنبال تغییراتیست تا اثر هنری نوینی را بیافریند هنری رساتر و زیباتر و تاثیر گذارتر.اثر هنری که بیان احساسات و عواطف روح بشری را با زبان خود ادمی در میان بگذارد هر چند این زبان امروزه ناشناخته و گمنامست!همچون انسانی از لحاظ بار اندیشه و معنوی و احساسی فرد کمی نیست و باید با نگاه متفاوتری به او نگریست و به اثری که زاییده اندیشه و احساسات اوست اهمیت داد.

********************

پس از ذکر مواردی که لازم دانستم به انها اشاره کنم حال به موسیقی این اثر میپردازم "سودا" عنوان اولین اثر کامل این هنرمند میباشد که در نه قطعه خلق شده است.اثری که در تقابل با اثر قبلیش تاثیر پذیری بیشتری را از موسیقی Ambient گرفته است.در ابتدا فضاسازی که GB در اثر قبلیش انجام داده است در این اثر بیشتر مواجه ان هستیم فضاسازی که کیبورد در هر دو اثر عهده دار ان بوده است بطوری این صدای کیبورد با حسی امبینت گونه هست که در کنار بلک متالی با ریفهای زیرزمینی روح سرد و زیبایی را در تمام قطعات دمیده است و شنونده را دعوت به سفری زمستانی میکند.در تمام اهنگهای این البوم صدای کیبورد نقش اساسی را بر عهده دارد و من باور دارم اگر این فضاسازیها به گونه ای دیگر انجام میپذبرفتند هیچ گاه امروز همچون اثری را گوش نمیدادیم.در اکثر قطعات این اثر بجز سه قطعه یعنی ترک سه "Winterreise" ترکی که تماما ملودیهایی احساسی و ارامبخش همراه با فضاسازیی سرد و زمستانی از سوی کیبورد انجام گرفته است هست ترک شش که با مدت زمانی کوتاه میباشد که نکته جالب این هست که این قطعه کوتاه ادامه قطعه پنجم میباشد بطوری در ترک پنجم و در انتهای موسیقی و پس از ارام گرفتن موسیقی ملودیهای پر احساسی نواخته میشوند که پس از اتمام این قطعه ادامه همان ملودیها را در قطعه "Stille" خواهیم شنید و همچنین قطعه دیگری که میخواستم از ان جز سه ترکی بحساب بیاورم, قطعه نهم این اثر با عنوان "Escape" میباشد که براستی شاهکار بی بدیع موسیقی Ambient میباشد واقعا شنونده را غرق در سفری سرد و پر احساس میکند.این سه قطعه اهنگهایی محسوب میشوند که در انها خبری از موسیقی Black Metal با ریفها و فریادهای جانگداز نیست و در حقیقت نه اینکه جدا از این اثر بلکه باید ان را به حساب اندیشه و احساسات این هنرمند گذاشت که به واقع قصد ان را داشته که با استفاده از خلاقیتهای بینظیری که در ان سه قطعه به وضوح روشن هستند انجام داده به طوری قصد در کامل تر کردن اثر خود داشته وجود این سه قطعه و خصوصا قطعه پایانی نقش بسزایی در انچه هنرمند برای بازگو کردن احساسات و اندیشه های خود لازم داشته ایفا کرده اند.به بیانی دیگر ایده این هنر مند در استفاده از کیبورد در قطعه سوم و همچنین در قطعه پایانی با استفاد از کیبورد و ساز ویولن در ایجاد "حس" یک نواوری به حساب میایند!قطعه دوم این اثر "Tortured By Solitude" یکی از ترکهایی که علاوه بر اندکی تک نوازی گیتار و بکار گیری ریفهای نسبتا سنگین و در کنار ان درامزی که در تغییر جریان موسیقی در اکثر لحظه های این اثر ایفا کننده ای اصلی به حساب میاید.در این قطعه و در ابتدای ان شروعی سرد و غم الود دارد .صدای ساز ویولن شروع ابتدایی قطعه را بر عهده دارد و پس اتمام شروعی غم انگیز بدون توقف درامز و گیتار عهده دار جریان بعدی قطعه هستند.در این ترک نیز فضاسازی از سوی کیبورد هر چند متفاوت از فضاسازی که در قطعه همچون "Esccape" هر چند کمتر اما این ترک نیز در ایجاد "حس" و فضاسازی و استفاده زیاد از ویولن قطعه ای سراسر نواوری و خلاقیت و همچنین پر احساس در چهارچوب موسیقی Ambient Black Metal بحساب میاید.شاید تنها قطعه ای که در این اثر کمتر از باقی قطعه ها استفاده از کیبورد کمتر مورد استفاده واقع شده قطعه چهارم این اثر "Schmerzensschreie" به معنی "فریاد های درد" میباشد.شروع این ترک و در کل در لحظه های زیادی از ان شنونده با ریفهای سرد و سنگینی مواجه میباشد و همراه با فریادهایی که انگار واقعا قصد تداعی احساسی به معنی "فریادهای درد" را داشته است .در این قطعه دو تغییر را به وضوح و روشنی شاهدیم که البته هر دوی این تغییرات مشابه یکدیگر اما زمان رخ دادنشان در لحظه های متفاوتی میباشد برای مثال پس از اینکه شنونده از ابتدای شروع با فریادهای نسبتا ارام و البته گیتاری که در افریدن ریفهای سنگین و سرد شنونده رو تا اواسط قطعه همراهی میکنند و پس از ان در لحظه 01:53 جریان موسیقی تغییر میکند..درامزی تهاجمی همراه با فریادهایی تندتر و همچنین کیبورد در این لحظه اندک احساس میشود پس ان دوباره و البته کمتر به حالت ابتدایی خود بر میگردد و تا لحظه 04:41 شاهد تغییری مشابه تغییر اولی خواهیم بود.حتی برای یک بار گوش سپردنی منظم از قطعه یک تا نه را به ترتیب توصیه میکنم.



Melancholie شما را دعوت میکند به سفری زمستانی و پر احساس و البته معنی دار!



منبع: Metclub.us