مشاعره

[محمد شفیعی]

شب وصل است و تبِ دلبری جانان است/ ساغر وصل لبالب به لب مستان است

در نظر بازيشان اهل نظر حيران است/گوئیا مشعله از بامِ فلک ريزان است

چشم جادوی سحر زين شب و تب گريان است



امشبی را شه دين در حرمش مهمان است/ ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
(سلام,دوستان این شعر قطعه ای از ترکیب بند جناب دکتر محمود جلالی است که بعنوان ادامه برای بیت"امشبی را شه دین..."که از ابیات اصیل در رثای قافله سالار عاشقان و آزادگان است سروده اند,در ضمن شاید دیر شده ولی خواستم این ایام را هم به شما تسلیت بگم)

[Mona]

عاقلان با اين كياست، عقل دور انديش را
در ترازوي چو من ديوانه اي سنجيده اند


پروين اعتصامي

[endvb6]

در حریم قدس محرم زینب است
معنی عشق مجسم زینب است

[Mona]

تو مپندار كه مجنون سر خود مجنون گشت
از سمك تا به سهايش كشش ليلي برد


محمد حسين طباطبايي

[endvb6]

دس دس دس
گور بابا ی اقدس

[mos167]

دس دس دس
گور بابا ی اقدس

بابا سطح کارو اینقدر پایین نیارید

[mos167]

سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او موم است سنگ خارا

[endvb6]

باشه رفیق هر از چندگاهی تنوع هم لازمه دیگه.
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم
کعبه دل در میان و ما بدان میگردیم

[violin-m]

من از بیگانگان دیگر نمینالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

[mos167]

دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم این درد را دوا کن

[Mona]

ننگها ديديم اندر دفتر و طومارشان
دفتر و طومار ما را زان سبب پيچيده اند


پروين اعتصامي

[endvb6]

دور شراب معرفت ز عاشقان و عاشقی
دور زدم ناله شدم از دو جهان کنده شدم

[m_vilon]

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند

[endvb6]

ای ببا همش "د" میاد که...

دشت و صحرا را نظر کردم ندیدم
گوسفندی را که چون تو بوده است

[mos167]

تو سـاقـی خمــاری یا دشـمـن هشیـاری
یا آن‌که کنی ویران هر خانه که می‌سازم

[endvb6]

مست از می و شرابم
لا یعقل و خرابم
عمرم گذشته اما
دنبال یک سرابم

[reza_sabor]

مستغرق نیل معصیت جامه‌ی ما
مجموعه‌ی فعل زشت هنگامه‌ی ما

گویند که روز حشر شب می‌نشود
آنجا نگشایند مگر نامه‌ی ما

[mos167]

انتظار خبری نیست مرا
نه زدیار و دیاری باری !

[fanoos]

یوسف مصر را بگو سکه به نام خود مزن
هر پسری عزیز شد یاد پدر نمی کند

[violin-m]

دوش میامد و رخساره برافروخته بود
تا کجا بازدل غم زده ای سوخته بود

[mos167]

درین شب‌ها
که هر آیینه با تصویر بیگانه‌ست
و پنهان می‌کند هر چشمه‌ای سر و سرودش را
چنین بیدار و دریاوار
تویی تنها که می‌خوانی.

[محمد شفیعی]

یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب
کز هر زبان که می شنوم نامکرر است...

[mos167]

ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت

[محمد شفیعی]

تو را نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباشد...

[mos167]

دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه ی ایام دل آدمیان است

[kaka]

تا عقده های سینه گلوگیر می شود
سجاده ی دعا همه تکبیر می شود

[fatemeh.1994]

در اوج ناز و نعمتی ای پادشاه حسن

یارب مباد تا به قیامت زوال تو

_________________________

[mos167]

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن

[endvb6]

نه در آسمان نه در دریا نه در خشکی
ندیدم آدمی چون تو به این خشکی

[mos167]

یکی مرغ چمن بود که جفت دل من بود
جهان لانه ی او نیست، پی لانه بگردید

[endvb6]

در این خانه غریبیم
غریبانه بگردید

[fatemeh.1994]

دلم ز حلقه ی زلفش به جان خرید آشوب

چه سود دید ندانم که این تجارت کرد

________________________________
پ.ن:در صورت امکان "د" ندین :((:((

[mos167]

در مملکت چو غرش شيران نماند و رفت
اين عوعوي سگان شما نيز بگذرد

[endvb6]

دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

[محمد شفیعی]

ای پیک پی خجسته که داری نشان دوست
با ما مگو بجز سخن دلنشان دوست
حال از دهان دوست شنیدن چه خوش بود
یا از دهان آنکه شنید از دهان دوست...
(شیخ اجل,سعدی)

[endvb6]

تو تک درخت خونه
یه یا کریم نشته
زارو پریشون شده
بال و پرش شکسته

[محمد شفیعی]

با سلام و درود به تمام شعر دوستان عزیز این تاپیک,
جسارتا با اجازه از دیگر دوستان میخواستم یه مطلبی را بگم,یعنی یک انتقاد شایدم یک خواهش که متوجه همراه ارجمند endvb6 است.من فکر میکنم اگر از بکار بردن جملات ریتمیک و بی مغز یا به قول معروف چارواداری بجای شعر در تاپیک مشاعره اجتناب کنید و حتی الامکان از شعرهای زیبا و با مفهومی که در خاطر دارید یا در جایی میخوانید استفاده کنید ممنون میشم,چرا که در این صورت از نوشته های شما هم مثل نوشته های جنابان mos167-fatemeh1994-violin_m و دیگر دوستان,بقیه هم بهره مند میشوند.البته خواهش میکنم که دوستان دیگر هم موافقت یا مخالفتشون رو با من اعلام کنم.چون من تنها نظر خودم رو گفتم.با تشکر از همه...

[endvb6]

با درود به محمد عزیز.
رفیق شعر بالا شعر معروفیست. در ضمن هیچ علاقه ای ندارم که اشعار حافظ و سعدی رو عیناً بنویسم. اگر از نوشته های بنده ناراحتید دو راه هست. اول اینکه من برم. دوم اینکه اوکی من میرم.
من دوس دارم بداهم بره بالا. ممنون. خداحافظی از این تاپیک واسه همیشه.

[violin-m]

هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد

[violin-m]

چرا مثل بچه ها قهر میکنید ؟؟؟؟

شاید منظور دوستمون این بوده که اشعاری که به صورت ترانه هم خوانده شده اند در تاپیک مشاعره با ترانه ها باشه که البته نظر شخصی ایشون هست.

[محمد شفیعی]

دوست عزیز باتشکر ویژه از توجهتون,اصلا قصد حقیر ابراز ناراحتی یا جسارت نبود,فقط منظور من اینه که توی تاپیک با کاغذ تو خونه یا صفحهء مسنجر فرق داره چرا که همه برای بوجود آمدن فضای مناسب همکاری میکنند,در هر صورت ممنونم که توجه به خرج دادی,با تداوم حضورت در تاپیک ما رو از اشعار زیبایی که میشنوی بهره مند کن...

[محمد شفیعی]

دوش دورت از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت
ابر چشمم بر رخ از سودای دل سیلاب داشت
در تفکر عقل مسکین پایمال عشق شد
با پریشانی دل شوریده چشم خواب داشت...

[endvb6]

چرا مثل بچه ها قهر میکنید ؟؟؟؟

.

دوست عزیز. قهر معنایی نداره. وقتی آدم جایی مورد ثمر نیست و به کسی استفاده ای نمی رسونه پس چرا الکی باعث اذیت باشه؟؟؟ اگه قرار به قهر بود خب کلا نمیومدم تو سایت دیگه. ولی من قهر نمی کنم. فقط از حق طبیعیم استفاده میکنم و تو این تاپیک پستی نمی زنم (بدلیل فقر اطلاعات و کمبود ادبی).ممنون از شما دوست عزیز

[pianist_h]

تا هستم اي رفيق نداني كه كيستم
روزي سراغ من آيي كه نيستم

[mos167]

مستور و مست هر دو چو از یک قبیله اند
ما دل به عشوه ی که دهیم ، اختیار چیست ؟

[محمد شفیعی]

تو چه ارمغانی آری که به دوستان فرستی
چه از این به ارمغانی که تو خویشتن بیایی
بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی
شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی...

[fanoos]

یارب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از طرف حسود چمنش

[mos167]

شبی چون شبه روی شسته به قیر
نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر

[reza_sabor]

انتظار خبری نیست مرا
نه زدیار و دیاری باری !

سلام دوستان خوش ذوق و قريحه خوبم.خوب باشيد و نه خسته.

منم از نصيحت و ارشاد تاحدودي دلزده و فراريم ، اما طرح پيشنهاد براي نسل همه رقم زده ما كه با اينترنت پرفيس و افاده ايران كلي وقت ميذاريم تا چند دقيقه از هياهوي وحشتناك اجتماع دور باشيم و لحظات خاطره انگيزي داشته باشيم ، بهترين راهكاره.

منم پيشنهادم همينه كه تو همچين سايت پراز عشق و هنري كه بحق بينظيرترينه تو نوع خودش ، بيايم و قدرومنزلت سايت رو لااقل حفظ كنيم. مثلا كدوم ايراني هست كه ندونه مشاعره از زمان ابداعش تا الآن فقط مختص شعركلاسيك بوده و بس؟؟ شعرنو باهمه ي ارزش و گرانقدربودنش تواين حيطه واقعا غيرعاديه ، همين . وگرنه خلاف شرع كه نيست نوشتنش يا مثل ترانه اي كه با اشعار كلاسيك ما تا حدودي متفاوته و جاش حقيقتا توي تاپيك مشاعره نيست.اگر كسي مثل من حقير مياد و پيشنهادي ميده ، نبايد هياهو و برخورد غيرحرفه اي يا غيرهنري بخرج بديم.درضمن مگه فقط حافظ و سعدي شعر نظم گفتن دوست عزيز؟ ازشما بعيده اين نوع توجيه.

اگر كسي بهش برنميخوره و نميگه: همش قانون .. همش مرز .. همش فلان .. و اينها ، بنظرم بهتره مدير اين بخش هركس هست ، براي اينكه اين قبيل مسايل پيش نياد قواعد روشن و واضحي بذاره. همين والسلام.
خوب باشيد.
ياحق.

[reza_sabor]

رازی ز ازل در دل عشاق نهانست
زان راز خبر یافت کسی را که عیانست

او را ز پس پرده‌ی اغیار دوم نیست
زان مثل ندارد که شهنشاه جهانست

[mos167]

سلام دوستان خوش ذوق و قريحه خوبم.خوب باشيد و نه خسته.

منم از نصيحت و ارشاد تاحدودي دلزده و فراريم ، اما طرح پيشنهاد براي نسل همه رقم زده ما كه با اينترنت پرفيس و افاده ايران كلي وقت ميذاريم تا چند دقيقه از هياهوي وحشتناك اجتماع دور باشيم و لحظات خاطره انگيزي داشته باشيم ، بهترين راهكاره.

منم پيشنهادم همينه كه تو همچين سايت پراز عشق و هنري كه بحق بينظيرترينه تو نوع خودش ، بيايم و قدرومنزلت سايت رو لااقل حفظ كنيم. مثلا كدوم ايراني هست كه ندونه مشاعره از زمان ابداعش تا الآن فقط مختص شعركلاسيك بوده و بس؟؟ شعرنو باهمه ي ارزش و گرانقدربودنش تواين حيطه واقعا غيرعاديه ، همين . وگرنه خلاف شرع كه نيست نوشتنش يا مثل ترانه اي كه با اشعار كلاسيك ما تا حدودي متفاوته و جاش حقيقتا توي تاپيك مشاعره نيست.اگر كسي مثل من حقير مياد و پيشنهادي ميده ، نبايد هياهو و برخورد غيرحرفه اي يا غيرهنري بخرج بديم.درضمن مگه فقط حافظ و سعدي شعر نظم گفتن دوست عزيز؟ ازشما بعيده اين نوع توجيه.

اگر كسي بهش برنميخوره و نميگه: همش قانون .. همش مرز .. همش فلان .. و اينها ، بنظرم بهتره مدير اين بخش هركس هست ، براي اينكه اين قبيل مسايل پيش نياد قواعد روشن و واضحي بذاره. همين والسلام.
خوب باشيد.
ياحق.


خب بابا حالا چرا می زنی ؟!!

[mos167]

تو پنداری که بد گو رفت و جان داد
حسابش با کرام الکاتبین است

[محمد شفیعی]

تا عهد تو در بستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان ها
تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستان ها...
(سعدی)

[mos167]

ای که گفتی دیده از دیدار بت رویان بدوز
هر چه گویی چاره دانم کرد جز تقدیر را

[محمد شفیعی]

ای به درگاه تو نیاز همه
کرم توست کار ساز همه
اگر از چهره پرده بر فکنی
به حقیقت کشد مجاز همه
مهوشان مظهر جمال تو اند
بهر آن می کشیم ناز همه...

[mos167]

همه قبیله من عالمان دین بودند
مرا معلم عشق تو شاعری آموخت

[fanoos]

تدبیر من بی حاصل و تقدیر من باشد چنین
چون سرنوشتم باشد این بیخود تقلا می کنم

[mos167]

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که بر خاست مشکل نشیند

[hichnafar]

دست عشق از دامن دل دور باد می توان آیا به دل دستور داد امین پور

[mos167]

دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید

[محمد شفیعی]

در عشق تو هر حیله که کردم هیچ است
هر خون جگر که بی تو خوردم هیچ است
از درد تو هیچ روی درمانم نیست
درمان که کند مرا که دردم هیچ است...
(مولوی)

[fatemeh.1994]

تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار

که رحم اگر نکند مدعی ، خدا بکند

________________________________

[violin-m]

دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغام
با کافران چه کارت گر بت نمیپرستی

[kaka]

یاران رفته هم که دل از ما نکنده اند
شاید عذابشان دهد این اضطراب عمر ...

[violin-m]

رشته تسبیح اگر بگست معذورم بدار
دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود

[kaka]

دل دیوانه کشد در غمت ای سلسله مو
هر زمانم به سر کوچه و بازار دگر ...

[violin-m]

رموز مستی و رندی ز من بشنو از حافظ
که با جام و قدح هر شب ندیم ماه و پروینم

[محمد شفیعی]

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چار تکبیر زدم یکسره بر هرچه که هست...
(حافظ)

[kaka]

تو را به آن همه غواصی از دل دریا
گرفته بودم و دلخوش که شب چراغ منی ...

[محمد شفیعی]

با سلام به دوستان عزیز,اگر اشتباه نکنم همراهان دیگر هم مثل من آماج امتحانات قرار گرفتند و دارند سخت از سنگر علم صیانت می کنند,دم شما گرم,ولی از این سنگر هم غافل نشید,ما دو شبه خسته,سر از جزوه ها بر میداریم و می آییم به امید شعرهای شما ولی هیچ خبری نیست...

یوسف از راستی رسید به تخت
راستی کن که راست گردد بخت
راست گوینده راست بیند خواب
خواب یوسف که کج نشد دریاب...

[pianist_h]

با عقل آب و عشق به يك جو نمي رود
بيچاره من كه ساخته از آب و آتشم

شهريار

[kaka]

میان دلبر و من غیر من حجابی نیست
گر این حجاب فکندند من همه اویم !

[fanoos]

من هيچ ندانم که مرا آنکه سرشت
از اهل بهشت کرد يا دوزخ زشـت
جامي و بتي و بربطي بر لب کشت
اين هر سه مرا نقد و تو را نسيه بهشت

(دی:)
به دلیل مختل بودن حافظه مجبور به شعر دزدی می شویممممممم. تا اطلاع ثانوی مسدود میباشیمممممممم

[محمد شفیعی]

ترسم از تنهایی احوالم به رسوایی کشد
ترس تنهاییست ور نه بیم رسواییم نیست...

[violin-m]

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دونیم افتادست

[kaka]

تو سنگدل که لب لعل بذله گو داری
به خنده خنده دلم خون کنی چه رو داری !

[violin-m]

یار با ما بیوفایی میکند
از جدایی ها شکایت میکند

[محمد شفیعی]

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم...

[fanoos]

مثل نامه ای ولی
تو هیج پاکتی
جا نمیشوی
جعبه ی جواهری
قفل نیستی ولی
وا نمیشوی

[kaka]

یک عمر گریه کردم ای آسمان روا نیست
دردانه ام ز چشم گریان من بیفتد ...

[violin-m]

دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
ناله ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد

[kaka]

در گوشه ی غمی که فراموش عالمی ست
من غمگسار سازم و او غمگسار من ...

[محمد شفیعی]

نخوانده درس محبت کجا خبر دارد
که عاشق از می و مستی چه در نظر دارد...

[kaka]

دانم آن سنگدل آخر شود از کرده پشیمان
آن زمان در پی من کوی به کو در بدر آید

[mina_v57]

در ديگاه مضطربش اشك حلقه زد
در خاطرات تيره و تاريك خود دويد
سي سال پيش نيز در آيينه ديده بود
يك تار مو سپيد!
فريدون مشيري

[hichnafar]

دردرا آشفته درلبخند پنهان می کنیم
تا دلش غمگین نگردد هرکسی با ما نشست

[kaka]

تو قدر من نمی دانی تو را هم
به حال خویشتن وا می گذارم
نپنداری که دیگر کار امروز
چو رنجیدم به فردا می گذارم

[محمد شفیعی]

می با جوانان خوردنم باری تمنا می کند
تا کودکان در پی فتند این پیر درد آشام را...

[kaka]

آنکه با ما همه در کار دل آزاری بود
می شد و کار دل زار همه زاری بود

[violin-m]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

[محمد شفیعی]

در کمند موی او دادم ز کف آزادگی را
وز دو عالم برگزیدم مستی و دلدادگی را...

[fanoos]

دردیست غیر مردن کانرا دوا نباشد
پس من چگونه گویم کین درد رادواکن

[kaka]

نگارینا تو هم یادی کن از من
به دادی دفع بی دادی کن از من !

[fanoos]

نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا؟

[kaka]

آن را که خواندی ای دل غافل حبیب من
آری حبیب بود ولی با رقیب من !

[fanoos]

نام تو اگر چه بهترین سرود زندگیست
من ت ورا به خلوت خیال خود
بهترین بهترین من خطاب میکنم
بهترین بهترین من

[violin-m]

نیست امید صلاحی ز فساد حافظ
چون کهتقدیر چنین است چه تدبیر کنم

[محمد شفیعی]

موی مشکین را نقاب روی رنگین کرده ای
دیده ایم ابر سیه گردد حجاب آفتاب...!

[kaka]

به پای ما نیایش می کنی باز
تمنای گشایش می کنی باز
تو که بتخانه خواندی کعبه ی ما
چرا این بت ستایش می کنی باز؟

[violin-m]

زاهد و عجب ونماز و من و مستی و نیاز
تا تو را خود ز میان با که عنایت باشد

[محمد شفیعی]

باسلام,در جواب من یه غزل بسیار زیبا و معرکه ای بی نظیر پیشکش میکنم به همه دوستان:
در عشق تو عقل سرنگون گشت
جان نیز خلاصهء جنون گشت
خود حال دلم چگونه گویم
کان کار به جان رسیده چون گشت
بر خاک درت به زاری زار
از بس که به خون بگشت خون گشت
خون دل ماست یا دل ماست
خونی که زدیده ها برون گشت
درمان چه طلب کنم که عشقت
مارا سوی درد رهنمون گشت
آن مرغ که بود زیرکش نام
در دام بلای تو زبون گشت
لختی پر و بال زد به آخر
از پای فتاد و سرنگون گشت
تا دور شدم من از در تو
از ناله دلم چو ارغنون گشت
تا قوت عشق تو بدیدم
سرگشتگی ام بسی فزون گشت
تا درد تو را خرید عطار
قد الفش بسان نون گشت
عطار که بود کشتهء تو
دریاب کنون که کشته تر گشت...

[kaka]

ممنون از شعر قشنگتون آقای شفیعی ... چون اینجا تاپیک مشاعرست بهتره اینجا از شعرای یک بیتی و حداکثر دوبیتی در جواب استفاده کنید و اینجور اشعار قشنگ رو هم می تونید تو این تاپیک (You can see links before reply) قرار بدید که همه بخونن ... ممنون و با تشکر از شما

تو هم ای بادیه پیمای محبت چون من
سر راحت ننهادی به سر بالینی

[محمد شفیعی]

با تشکر از راهنمایی جناب kaka
یا رب به محمد و علی و زهرا
یا رب به حسین و حسن و آل عبا
کز لطف بر آر حاجتم در دو سرا
بی منت خلق یا علی الاعلا...
(شیخ ابوا سعید)

[fatemeh.1994]

اگــــر درمان کنم امکان ندارد

که درد عشق تو درمـــان ندارد

______________________________

[fanoos]

دل که از ناوک مژگان تو در خون مي‌گشت
باز مشتاق کمانخانه ابروي تو بود

[kaka]

دلشاد باد آنکه دلم شاد از او نگشت
وان گل که یاد من نکند یاد باد از او ...

[violin-m]

در جمال تو چنان صورت چین حیران شد
که حدیثش همه جا بر در و دیوار بماند

[محمد شفیعی]

با سلام,خوشحالم که بقیه دوستان هم بعد از چند روزی غیبت,فعال شدند...
دل جای تو شد وگر نه پر خون کنمش
در دیده تویی وگر نه جیحون کنمش
امید وصال توست جان را ورنه
از تن به هزار حیله بیرون کنمش...

[khooro]

شاهد بخت چون کرشمه کند====ماش ایینه رخ چو مهیم

[fanoos]

مرا به کار جهان هگز التفات نبود
خ تو در نظرم چنین خوش اراست

[marzi_a1732]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

[khooro]

هر شبنمی در این ره صد بحر اتشین است=====دردا که این معما شرح و بیان ندارد

[violin-m]

در بحر فتاده ام چو ماهی
تا یار مرا به شست گیرد

[khooro]

دیده نادیده به اقبال تو ایمان اورد====مرحبا ای به چنین لطف خدا ارزانی

[hichnafar]

یادباد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد
بوداعی دل غم دیده ی ما شاد نکرد

حافظ

[fatemeh.1994]

در دل و جان خانه کردی عاقبت

هردو را ویرانه کردی عاقبت

شمع عالم بود عقل چاره گر

شمع را پروانه کردی عاقبت

[violin-m]

تا رفت مرا از نظر آن نور جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چها رفت

[khooro]

تا چه کند با رخ تو دود دل من=====اینه دانی که تاب اه ندارد

[violin-m]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

[khooro]

در چاه ذقن چو حافظ ای جان====حسن تو دو صد غلام دارد

[violin-m]

در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
حیف باشد که ز کار همه غافل باشی

[khooro]

یارم چو قده بدست گیرد=====بازار بتان شکست گیرد



از راهنمایی اقای محمد شفیعی ممنون

[محمد شفیعی]

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس...

[fatemeh.1994]

*دوست عزیز ، جناب khooro ، هروقت این مشکل که به یک شعر دو نفر همزمان جواب میدن پیش اومد ، نفر دوم باید یا پستش رو حذف و یا ویرایش کنه!

سوخته جانم چو شمع , الفت پروانه کو

در هوس جرعه ای , ساقی میخانه کو

[khooro]

دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد=====یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

[kaka]

در راه عشق مرحله قرب و بعد نيست
مي‌بينمت عيان و دعا مي‌فرستمت

[khooro]

ترسم این قوم که بر درد کشان میخندند====در سر کار خرابات کنند ایمان را

[kaka]

از صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبح
بوي زلف تو همان مونس جان است که بود

[khooro]

در این غوغا که کس کس را نپرسد====من از پیر مغان منت پذیرم

[kaka]

من همان روز ز فرهاد طمع ببريدم
که عنان دل شيدا به لب شيرين داد

[fanoos]

در شبان غم تنهایی خویش
عابد چشم سخنگوی توام
من در این تاریکی
من در این تیره شب جانفرسا
زائر ظلمت گیسوی تو ام

[marzi_a1732]

من عاشق روی تو شدم، روز و شبم را نظری کن
دردم بنگر، بر دل زارم گذری کن

[fanoos]

نه پیامی نه امید گذر نامه بری
کیست کز گمشده ی من برساند خبری

[khooro]

یار مفروش به دنیا که کسی سود نکرد=====ان که یسف به زر ناسره بفروخته بود

[kaka]

در انتظار رويت ما و اميدواري
در عشوه وصالت ما و خيال و خوابي

[khooro]

یک کوزه شراب تا به هم نوش کنیم=====زان پیش که کوزه ها کنند از گل ما

[violin-m]

ای عروس هنر از بخت شکایت منمای
حجله حسن بیار ای که داماد آمد

[محمد شفیعی]

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد...

[mos167]

سلام به دوستان گل خودم
دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت
من آزادی نمیخواهم که با یوسف به زندانم

[khooro]

محل نور تجلیست رای انور شاه=====چو قرب او طلبی در صفای نیت کوش

[violin-m]

شاه خوبانی و منظور گدایان شده ای
قدر این مرتبه نشناخته ای یعنی چه؟

[محمد شفیعی]

هرشب من و دل تا سحر,در گوشهء میخانه ها
داریم از دیوانگی,با یکدگر افسانه ها
اندر شمار بیدلان,در حلقهء بی حاصلان
نی در شمار عاقلان,نی در خور فرزانگان...
ببخشید که طبق معمول کمی طولانی شد...

[khooro]

ندانم از چه سبب رنگ اشنایی نیست=====سهی قدان سیه چشم ماه سیما را

[fatemeh.1994]

او را به چشم پاک توان دید چون هلال

هر دیده جای جلوه ی آن ماه پاره نیست

[violin-m]

تا س زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودا زده از غصه دو نیم افتادست

[khooro]

تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم=====تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم

[fanoos]

مگر نمیبینی که نابینا و چاه است
اگر خاموش بنشینی گناه است

[mos167]

تا به دامان تو ما دست تولی زده ایم
پشت پا بر حرم و دیر و کلیسا زده ایم

[violin-m]

مردم دیده ما چون به رخت ناظر نیست
دل سرگشته ما غیر تو را ذاکر نسیت

[mos167]

تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان​ها

[محمد شفیعی]

از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم...

[kaka]

مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد

[khooro]

دارنده چو ترکیب طبایع اراست=====از بهر چه او فکندش اندر کم و کاست

[fatemeh.1994]

تو خفته ای و نشد عشق را کرانه پدید

تبارک الله ازین ره که نیست پایانش

___________________________

[محمد شفیعی]

شد ز غمت خانه سودا دلم
در طلبت رفت به هرجا دلم.........
واقعا یه مقاومتی می طلبه که آدم این شعرها رو فقط یک بیتشو بنویسه

[kaka]

من اگر تار سر زلف تو گیرم در چنگ
تار در ناله رود چنگ درآید به خروش

[violin-m]

شاید ار پیک صبا از تو بیاموزد کار
زانکه چالاکتر از این حرکت باد نکرد

[khooro]

در تیره شب هجر تو جانم به لب امد====وقت است که همچون مه تابان به در ایی

[violin-m]

یکدل بنما که در ره او
بر چهره نه خال حیرت آمد

[khooro]

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم====لطف انچه تو اندیشی حکم انچه تو فرمایی

[violin-m]

یکی چو باده پرستان صراحی اندروست
یکی چو ساقی مستان بکف گرفته ایاغ

[محمد شفیعی]

سلام,بابا آخه یه حرفی بگو که جواب داشته باشه..."غ"...!
غالبا ره نبرد عاشق صادق سوی وصل
اندر این کار مرا تجربه بسیار افتاد...

[violin-m]

غ که فراوونه بابا غم ، غوره ، غ ، غ و ... :D


دگر رسم فنا خواهی که از عالم بر اندازی
برافشان تا فرو ریزد هزاران جان ز هر مویت

[محمد شفیعی]

تو آنچنان به جوانی و حسن خویش مغروری
که داری از دل بلبل هزار گونه فراغ...!!!
(95% از حافظ و بقیه از خودم هست)

[fatemeh.1994]

*32 تا حروف الفبا هستاااا :(( *

غنیمت دان و می خور در گلستان

که گل تا هفته ی دیگر نباشد


___________________________

[violin-m]

در خلوص منت ارهست شکی تجربه کن
کس عیار ز خالص نشناسد چو محک

[محمد شفیعی]

کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد...

[violin-m]

دمی با غم به سر بردن جهان یکسر نمی ارزد
به می بفروش دلق ما کزین بهتر نمی ارزد

[fatemeh.1994]

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود

کان شاهد بازاری وان پرده نشین باشد

_____________________________

[violin-m]

در خم زلف آن خال سیاه دانی چیست
نقطه دو ده که در جیم افتادست

[fatemeh.1994]

تا نقش خیال دوست با ماست

ما را همه عمر خود تماشاست

_______________________

[violin-m]

توانا بود هرکه دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود

[kaka]

دو چشم نیم خواب او هنوز افسانه می خواهد
شهاب چشم جانسوزش زده بر خرمنم آتش

[محمد شفیعی]

شراب تلخ میخواهم که مرد افکن بود زورش
که تا یکدم بیاسایم ز دنیا و شر وشورش...

[negri]

شبگرد کوچه های غزل جار می زند
اینجا دوباره چلچله پیدا نمی شود
طوفان عشق زورق غم شکسته است
یعنی کسی دیگرمسافر دریا نمی شود

[khooro]

دگر حور و پری را کس نگوید با چنین حسنی===که این را این چنین چشم است و ان را ان چنان ابرو

[kaka]

وه که با ابن عمرهای کوته بی اعتبار
این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا ؟!

[violin-m]

احرام چه بندیم آن قبله نه اینجاست
در سعی چه کوشیم چو از مروه صفا رفت

[fatemeh.1994]

تا که تو پیدا شدی پنهان شدم

زانکه با معشوق پنهان خوش تر است

[محمد شفیعی]

(تا تو پیدا آمدی پنهان شدم
زانکه با معشوق پنهان خوشتر است)

تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف تو
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند...

[kaka]

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم
با عقل آب عشق به یک جو نمی رود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم

شهریار

[fatemeh.1994]

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو

یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو

___________________________

[khooro]

واعظ شهر چو مهر ملک و شحنه گزید=====من اگر مهر نگاری بگزینم چه شود

[violin-m]

در میخانه ببستند خدایا مپسند
که در خانه تزویر وریا بگشایند

[fatemeh.1994]

در دیده ی پر آبم جز یار نمی آید

وندر دلم از مستی جز یار نمی گنجد

_________________________

[محمد شفیعی]

در این بازار اگر سودی است با درویش خرسند است
خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی...

[kaka]

یارب چه چشمه ایست محبت که من ار آن
یک قطره آب خوردم و دریا گریستم

[fatemeh.1994]

مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس

توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند

___________________________

[khooro]

دیدم به خواب دوش که ماهی بر امدی=====کز عکس روی او شب هجران سر امدی

[fatemeh.1994]

یارب این شمع دل افروز ز کاشانه ی کیست

جان ما سوخت بپرسید که جانانه ی کیست

[khooro]

تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش===که دست دادش و یاری ناتوان داد

[hichnafar]

دل می رود زدستم صاحب دلان خدارا
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
حافظ

[violin-m]

اگرچه حسن فروشان به جلوه آمده اند
کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد

[محمد شفیعی]

درد ما را نیست درمان الغیاث
هجر ما را نیست پایان الغیاث...

[fatemeh.1994]

اوه اوه... :)) (لوووول)
________

ثواب روزه و حج قبول آنکس برد

که خاک میکده ی عشق را زیارت کرد

[kaka]

دل جز ره عشق تو نپوید هرگز
جز محنت و درد تو نجوید هرگز
صحرای دلم عشق تو شورستان کرد
تا مهر کسی در ان نروید هرگز

[violin-m]

دل میرود ز ئستم صاحبدلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

[violin-m]

دل جز ره عشق تو نپوید هرگز
جز محنت و درد تو نجوید هرگز
صحرای دلم عشق تو شورستان کرد
تا مهر کسی در ان نروید هرگز


پنج ساعت خبری نبود تا من پست دادم شما هم پریدی جلوی ما ... :دی


ز تاب آتش سودای عشقش
بسان دیگ دایم میزنم جوش

[khooro]

شکوه سلطنت و حسن کی ثباتی داد====ز تخت جم سخنی مانده است و افسر کی

[nabegheh95]

یارب از ابر هدایت برسان بارانی
پیشتر زانکه چو گردی ز میان برخیزم

[محمد شفیعی]

مشتاق درد را به مداوا چه احتیاج؟
بیمار عشق را به مسیحا چه احتیاج؟
تا کی به ناز رفتن و گفتن که جان بده؟
جان میدهم,بیا,به تقاضا چه احتیاج...

[violin-m]

جرعه جام برین تخت روان افشانم
غلغل چنگ در این گنبد مینا فکنم

[fatemeh.1994]

ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید

هم مگر پیش نهد لطف شما کامی چند

____________________________

[violin-m]

در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند
تا ابد سر نکشد وز سر پیمان نرود

[khooro]

دیدم و ان چشم دل سیه که تو داری=====جانب هیچ اشنا نگه ندارد

[violin-m]

در مقامی که به یاد لب او می نوشد
سفله آن مست که باشد خبر از خویشتنش

[khooro]

شاهین صفت چو طعمه چشیدم ز دست شاه====کی باشد التفات به سید کبوترم

[nabegheh95]

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد می دارد که بربندید محمل ها

[khooro]

اعتقادی بنما و بگذر بهر خدا====تا در این خرقه ندانی که چه نادرویشم

[kaka]

مرا اميد وصال تو زنده مي‌دارد
و گر نه هر دمم از هجر توست بيم هلاک ...

[mos167]

کمان ابروی ما را گو بزن تیر
که پیش دست و بازویت بمیرم

[khooro]

مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام====خیر مقدم چه خبر دوست کجا راه کدام

[kaka]

میان گریه‌کنان، گریه‌کن‌ترین چشمم

امید دارم و در انتظار... می‌خندم

[محمد شفیعی]

مردم ز رشک,چند ببینم که جام می
لب بر لبت گذارد و قالب تهی کند...!

[khooro]

در بیابان فنا گم شدن اخر تا کی====ره بپرسیم مگر پی به مهمات بریم

[fatemeh.1994]

من ارچه در نظر یار خاکسار شدم

رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند

[khooro]

دهان تنگ شیرینش مگر ملک سلیمان است=====که نقش خاتم لعلش جهان زیر نگین دارد

[fatemeh.1994]

در شب قدر ار صبوحی کرده ام ، عیبم مکن

سرخوش آمد یار و جامی بر کنار طاق بود

[khooro]

دهان یار که درمان درد حافظ داشت====فغان که وقت مروت چه تنگ حوصله بود

[محمد شفیعی]

دی شانه زد آن ماه خم گیسو را
بر چهره نهاد زلف عنبر بو را
پوشید بدین حیله رخ نیکو را
تا هر که نه محرم نشناسد او را...

[violin-m]

ای عروس هنر از بخت شکایت منما
حجله حسن بیارای که داماد آمد

[khooro]

دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم=====و اندر این کار دل خویش به دریا فکنم

[violin-m]

مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند

[fatemeh.1994]

در هوایت بی قرارم روز و شب

سر ز کویت برندارم روز وشب

[khooro]

به درد و صاف تو را حکم نیست خوش درکش====که هر چه ساقی ما کرد عین الطاف است

[nabegheh95]

ترسم کز این چمن نبری آستین گل
کز گلشنش تحمل خاری نمی کنی

[fatemeh.1994]

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت

باز آید و برهاندم از بند ملامت

_______________________

[violin-m]

تو کز سرای طبیعت نمیروی بیرون
کجا بکوی طریقت گذر توانی کرد

[kaka]

دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمیارزد
به می بفروش دلق ما کز این بهتر نمیارزد

[fatemeh.1994]

دائم گل این بستان شاداب نمی ماند

دریاب ضعیفان را در وقت توانایی

[nabegheh95]

یارب این کعبه مقصود تماشاگه کیست
که مغیلان طریقش گل و نسرین من است

[khooro]

تا به دامن ننشیند ز نسیمش گردی====سیل خیز از نظرم رهگذری نیست که نیست

[fatemeh.1994]

تا صبا زان چمن گل افشان شد

چون من از ضعف بی قرار آمد

[khooro]

در این مقام مجازی بجز پیاله مگیر====در این سراچه بازیچه غیر عشق مباز

[fatemeh.1994]

ز شوق در دل من آتشی چنان افروز

که هرچه غیر تو باشد بسوزد آن را پاک

[khooro]

کی عطر سای مجلس روحانیان شدی====گل را اگر نه بوی تو کردی رعایتی

[fatemeh.1994]

یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد

به وداعی دل غم دیده ی ما شاد نکرد

[nabegheh95]

دائم گل این بستان شاداب نمی ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی

[khooro]

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض====پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت

[محمد شفیعی]

تنها تویی,تنها تویی در خلوت تنهایی ام
تنها تو میخواهی مرا با این همه رسوایی ام
ای یار بی همتای من سرمایهء سودای من
گر بی تو مانم وای من وای از دل سودای من

[fatemeh.1994]

نبینی هیچ شادی در دل ما

ولی اندوه و غم بسیار بینی

دلا با این همه، امید در بند

که هم روزی رخ دلدار بینی

[kaka]

ياد جان سوختن‌هاي مادر
لحظه‌اي از وجودم جدا نيست
پيش پايش چه ريزم؟ كه جان را
قدر يك موي مادر بها نيست ...

[khooro]

تو پنداری که بد گو رفت و جان برد====حسابش با کرام الکاتبین است

[kaka]

تو را به هر غم و درد امتحان از آن کردند
که دردهای جهان را دوا توانی کرد ...

[fatemeh.1994]

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس

که چنان زو شده ام بی سروسامان که مپرس

[Hmd_N]

سیل است آب دیده و هر کس که بگذرد

گر خود دلش ز سنگ بود هم زجا رود

[محمد شفیعی]

دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی...
(حکیم سنایی)

[khooro]

یا مبسما یحاکی درجا من اللالی====یا رب چه درخور امد گردش خط هلالی

[fatemeh.1994]

یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم

غم اغیار مخور تا نکنی نا شادم

[mos167]

مطرب بساز پرده که کس بی اجل نمرد
وان کو نه این ترانه سراید خطا کند