PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 [13] 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57

Peddy
Tuesday 24 November 2009, 05:16 PM
هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من

arashe_kamangir
Tuesday 24 November 2009, 06:39 PM
نابرده رنج گنج میسر نمی شود

مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

Nassim_Agha
Tuesday 24 November 2009, 07:04 PM
دمی با غم بسر بردن جهان یکسر نمی ارزد
به می بفروش دلق ما کزاین بهتر نمی ارزد

forever
Wednesday 25 November 2009, 02:02 AM
دنگ...

ساعت گیج زمان در شب عمر

می زند پی در پی زنگ.

زهر این فکر که این دم گذر است

می شود نقش به دیوار رگ هستی من.

obvious
Wednesday 25 November 2009, 09:18 AM
نوسان ها خاك شد
و خاك ها از ميان انگشتانم لغزيد و فرو ريخت.
شبيه هيچ شده اي !
چهره ات را به سردي خاك بسپار.
اوج خودم را گم كرده ام.
مي ترسم، از لحظه بعد، و از اين پنجره اي كه به روي احساسم گشوده شد.

Nassim_Agha
Wednesday 25 November 2009, 03:29 PM
داشتم دلقی و صد عیب مرا می پوشید
خرقه رهن می و مطرب شد و زنار بماند

Mehraneh
Wednesday 25 November 2009, 10:11 PM
درین حیرت فلکها نیز دیریست
که میگردند سرگردان دریغا

mos167
Wednesday 25 November 2009, 11:04 PM
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است

Nassim_Agha
Wednesday 25 November 2009, 11:33 PM
نه من خام طمع عشق تو می ورزم و بس
که چو من سوخته در عشق تو بسیاری هست

محمد شفیعی
Wednesday 25 November 2009, 11:39 PM
تو که یک گوشهء چشمت غم عالم ببرد
جور باشد که تو باشی و مرا غم ببرد

Nassim_Agha
Wednesday 25 November 2009, 11:43 PM
دردا و دریغا که چنان گشتی وبران
کز بافته خویش نداری کفن من

obvious
Thursday 26 November 2009, 08:07 AM
تورا من چشم در راهم شباهنگام

که میگیرند درشاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی

وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم

تورا من چشم درراهم

شباهنگام، دران دم که برجا دره ها چون مرده ماران خفته اند؛

در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام

گرم یادآوری یانه من از یادت نمی کاهم

تو را من چشم در راهم...

forever
Thursday 26 November 2009, 10:59 AM
من غمخانه عشق تو را به رضوان ندهم
یک خار تو را به صد گلستان ندهم
تو معدن عشق آرزویم هستی
من رفاقت تو را به گنج دنیا ندهم

Mehraneh
Thursday 26 November 2009, 05:10 PM
تا گنج غمت در دل ويرانه مقيم است*****همواره مرا کوي خرابات مقام است

از ننگ چه گويي که مرا نام ز ننگ است****وز نام چه پرسي که مرا ننگ ز نام است

forever
Friday 27 November 2009, 06:46 AM
تا شدم حلقه بگوش در میخانه ی عشق

هر دم آید غمی از نو بمبارک بادم

mos167
Friday 27 November 2009, 11:26 AM
ما کار و دکان و پیشه را سوخته ایم
شعر و غزل و دوبیتی آموخته ایم !

محمد شفیعی
Friday 27 November 2009, 07:48 PM
من ترک عشق و شاهد و ساغر نمی کنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمی کنم

Nassim_Agha
Friday 27 November 2009, 11:58 PM
من و هم صحبتی اهل ریا دورم باد
وز گرانان جهان رطل گران ما را بس

محمد شفیعی
Saturday 28 November 2009, 08:50 AM
سرو قدت جلوه کرد قدر صنوبر شکست
لعل لبت خنده زد قیمت شکر شکست
هندوی دربان تو چوب سیاست به قهر
از کف خاقان گرفت بر سر قیصر شکست...

forever
Saturday 28 November 2009, 09:32 AM
تو خود ای گوهر یکدانه کجایی آخر
کز غمت دیده مردم همه دریا باشد
از بن هر مژه ام آب روانست، بیا
اگرت میل لب جوی و تماشا باشد

obvious
Saturday 28 November 2009, 09:50 AM
در خيرگي بوته ها ، كو سايه لبخندي كه گذر كند ؟
از شكاف انديشه ، كو نسيمي كه درون آيد ؟

forever
Saturday 28 November 2009, 09:59 AM
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست

محمد شفیعی
Saturday 28 November 2009, 10:14 AM
تشنهء فتح طلسم روح مجروح تو هستم
ور نه پاسخ ساده می بینم معمای تنت را...

forever
Saturday 28 November 2009, 10:18 AM
الا یا ایها الساقی ادر کاساً و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

"عیدتان مبارک"

rumour
Saturday 28 November 2009, 10:48 AM
ایرانی عیدش آمد با با بهار
پس نگو تبریک ز هر روز و هر بار
خیلی بده یکی دیگه با الف بگید. D:

Mehraneh
Saturday 28 November 2009, 10:56 AM
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
________________
You can see links before reply
منتظرتون هستم

Nassim_Agha
Saturday 28 November 2009, 04:13 PM
نفهمیدم چرا مهرانه با "ن" شروع کرده! قبول نیست :-)
من با "ر" شروع می کنم

راز سر بسته ما بین که به دستان گفتند
هر زمان با دف و نی بر سر بازار دگر

mos167
Saturday 28 November 2009, 07:29 PM
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

Nassim_Agha
Sunday 29 November 2009, 01:35 AM
من اگر خوبم اگر بد تو برو خود را باش
که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت

forever
Sunday 29 November 2009, 08:26 AM
تا توانی دلی بدست آور
دل شکستن هنر نمی باشد

obvious
Sunday 29 November 2009, 02:58 PM
در اين دهليزها انتظاري سرگردان بود.
"من" ديرين روي اين شبكه هاي سبز سفالي خاموش شد.
در سايه - آفتاب اين درخت اقاقيا، گرفتن خورشيد را در ترسي شيرين تماشا كرد.
خورشيد ، در پنجره مي سوزد.
پنجره لبريز برگ ها شد.
با برگي لغزيدم.
پيوند رشته ها با من نيست.
من هواي خودم را مي نوشم
و در دور دست خودم ، تنها ، نشسته ام...

Nassim_Agha
Sunday 29 November 2009, 08:52 PM
من اگر شکست عهدم تو وفای خود نگه کن
ز خطای من چه جویی به عطای خود نگه کن

mos167
Sunday 29 November 2009, 09:30 PM
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده خلوت این غمکده بالا زد و رفت

obvious
Monday 30 November 2009, 02:07 PM
تو با كدام باد مي روي؟!! شوخيدم
تا تو نگاه مي كني كار من آه كردن است
اي به فداي چشم تو اين چه نگاه كردن است؟

maryam21
Monday 30 November 2009, 02:51 PM
تويي ان گوهر پاكيزه كه در عالم قدس
ذكر خير تو بود حاصل تسبيح ملك

forever
Monday 30 November 2009, 02:53 PM
كسي به حال شقايق دلش نمي سوزد
و او هنوز شكوفاست بين آدمها
كسي به خاطر پروانه ها نمي ميرد
تب غرور چه بالاست بين آدمها

maryam21
Monday 30 November 2009, 03:21 PM
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها, که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

forever
Monday 30 November 2009, 03:25 PM
آفتاب مهرباني سايه ي تو بر سر من
ای که در پاي تو پيچيد ساقه ي نيلوفر من
با تو تنها با تو هستم اي پناه خستگي ها
در هوايت دل گسستم از همه دلبستگي ها

محمد شفیعی
Monday 30 November 2009, 03:35 PM
اگر از حاصل دوران به قیامت پرسند
گویم آنروز که در صحبت جانان کردم...

forever
Monday 30 November 2009, 03:40 PM
من غمخانه عشق تو را به رضوان ندهم
یک خار تو را به صد گلستان ندهم
تو معدن عشق آرزویم هستی
من رفاقت تو را به گنج دنیا ندهم

maryam21
Monday 30 November 2009, 03:49 PM
منم آن تشنه ی گهر برده* بخت من زنده بخت تو مرده

forever
Monday 30 November 2009, 03:58 PM
هان ای دل عبرت بین، از دیده نظر کن هان
ایوان مدائن را، آیینه ی عبرت دان

محمد شفیعی
Monday 30 November 2009, 05:17 PM
نسیمی کز بن آن کاکل آیو
مرا خوش تر ز بوی سنبل آیو
چو شب گیرم خیالت را در آغوش
سحر از بسترم بوی گل آیو...

Nassim_Agha
Monday 30 November 2009, 11:05 PM
واعظان کین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند

forever
Tuesday 1 December 2009, 08:33 AM
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بی خود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
"د"!!!!

nabegheh95
Tuesday 1 December 2009, 09:26 AM
من از آن حسن روز افزون كه يوسف داشت دانستم
كه عشق از پرده عصمت برون آرد زليخا را

maryam21
Tuesday 1 December 2009, 01:16 PM
اگر ان ترك شيرازي به دست ارد دل مارا
به خال هندويش ببخشم سمرقند و بخارا را

mos167
Tuesday 1 December 2009, 10:59 PM
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی

maryam21
Wednesday 2 December 2009, 03:27 PM
يا رب اين شاه وش ما رخ زهره جبين
در يكتاي كه و گوهر يكدانه كيست

forever
Wednesday 2 December 2009, 03:57 PM
تا کی زنی بر خانه‌ها تو قفل با دندانه‌ها
تا چند چینی دامها دام اجل کردت زبون

Nassim_Agha
Wednesday 2 December 2009, 10:18 PM
نگفتمت که ترا ره زنند و سرد کنند
که گم کنی که سر چشمه بقات منم؟

mos167
Wednesday 2 December 2009, 10:25 PM
منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدم
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

Nassim_Agha
Wednesday 2 December 2009, 10:56 PM
نوش داروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا؟

mos167
Wednesday 2 December 2009, 11:09 PM
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

obvious
Thursday 3 December 2009, 09:24 AM
از آب گذشتم ، از سايه بدر رفتم.
رفتم ، غرورم را بر ستيغ عقاب- آشيان شكستم
و اينك ، در خميدگي فروتني، به پاي تو مانده ام.
خم شو ، شاخه نزديك!

forever
Thursday 3 December 2009, 09:32 AM
کنون که در چمن آمد گل از عدم بوجود
بنفشه در قدم او نهاد سر به سجود

Nassim_Agha
Thursday 3 December 2009, 09:40 PM
در خرابات مغان نور خدا می بینم
این عجب بین که چه نوری ز کجا می بینم

mos167
Friday 4 December 2009, 12:30 AM
منم و شمع دل ٍ سوخته یارب مددی
که دگر باره شب آشفته شد و باد گرفت

forever
Friday 4 December 2009, 10:42 AM
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم

maryam21
Friday 4 December 2009, 08:39 PM
درختان در تکاپو ، برگها خسته
صدای راه می آید

Nassim_Agha
Friday 4 December 2009, 11:10 PM
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

obvious
Saturday 5 December 2009, 08:53 AM
در جوی زمان در خواب تماشای تو می رویم
سیمای روان با شبنم افشان تو می شویم

Nassim_Agha
Saturday 5 December 2009, 10:52 AM
من آن مرغ سخن دانم که در خاکم رود صورت
هنوز آواز می اید به معنی از گلستانم

forever
Saturday 5 December 2009, 02:52 PM
مرا در منزل جانان چه جای عیش چون هر دم
جرس فریاد می دارد که بربندید محمل ها

محمد شفیعی
Saturday 5 December 2009, 08:15 PM
اگر نه باده غم دل ز یاد ما ببرد
نهیب حادثه بنیاد ما ز جا بکند
طبیب عشق منم باده خور که این معجون
فراغت آرد و اندیشهء خطا ببرد...

Nassim_Agha
Saturday 5 December 2009, 10:48 PM
دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود

محمد شفیعی
Saturday 5 December 2009, 11:54 PM
دل عاشق به پیغامی بسازد
خمار آلوده با جامی بسازد
مرا کیفیت چشم تو کافی است
ریاضت کش به بادامی بسازد...

Amirrelax
Sunday 6 December 2009, 09:53 AM
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفته​ست در عهد ازل تقدیر ما

گل دختر
Sunday 6 December 2009, 12:06 PM
اگر عاشقی دامن او بگیر
دگر گویدت جان بده، گو بگیر

محمد شفیعی
Sunday 6 December 2009, 01:51 PM
رفتی دلم شکستی,این دل شکسته بهتر
پوسیده رشتهء عشق از هم گسسته بهتر

obvious
Sunday 6 December 2009, 02:39 PM
رشته کن از بی شکلی، گذران از مروارید زمان و مکان
باشد که بهم پیوندد همه چیز
باشد که نماند مرز، که نماند نام...

forever
Sunday 6 December 2009, 05:37 PM
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود

آدم آورد در این دیر خراب آبادم

نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار

چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

Nassim_Agha
Sunday 6 December 2009, 07:50 PM
من دیوانه چو زلف تو رها می کردم
هیچ لایقترم از حلقه زنجیر نبود

محمد شفیعی
Sunday 6 December 2009, 07:54 PM
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور...

forever
Monday 7 December 2009, 01:55 PM
رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود
رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود

forever
Tuesday 8 December 2009, 10:54 PM
دست از طلب ندارم تا کام من برآید

یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
....
جای بسی تعجب است که یک روز کسی به این تاپیک مراجعه نکرده...!!!

Nassim_Agha
Tuesday 8 December 2009, 11:05 PM
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود

باز هم دال :-)

nabegheh95
Wednesday 9 December 2009, 12:04 PM
در ميخانه ام بگشا كه هيچ از خانقه نگشود
گرت باور بود ور نه سخن اين بود و ما گفتيم

M8H
Wednesday 9 December 2009, 12:34 PM
محبوب دلم ز من جدایی تا کی؟ من درطلب و تو بی وفایی تا کی؟
مرا کدام جدا کرد بی گناه از تو؟ سیاه بختی من یا که اشتباه از تو؟

:ilovemusic:

محمد شفیعی
Wednesday 9 December 2009, 01:57 PM
گویا قرار نیست که جامعهء موسیقی و نت آهنگ این رخت سیاه رو از تن بدر بیارن,درگذشت استاد پایور رو تسلیت میگم..
وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار
این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا؟!

FARZANEH.ZAFAR
Wednesday 9 December 2009, 06:50 PM
ای دوست بیا تا غم فردا مخوریم
این یک دم عمر را غنیمت شمریم
فردا که از این دیر کهن درگذریم
با هفت هزار سالگان سر ببریم

forever
Wednesday 9 December 2009, 07:23 PM
من از این فاصله ها دلگیرم
بی تو اینجا چه غریبانه شبی میمیرم
ساعت گریه و غم هیچ نمی خوابد
من در الفبای زمان، خسته ی این تقدیرم

M8H
Wednesday 9 December 2009, 10:59 PM
من از بیگانگان هر گز ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

Nassim_Agha
Wednesday 9 December 2009, 11:39 PM
در میخانه ببستند خدایا مپسند
که در خانه تزویر و ریا بگشایند

forever
Thursday 10 December 2009, 11:38 AM
در آن ستاره کسی‌ست
که نیمه شب‌ها همراه قصه‌های من است
ستاره‌های سرشک مرا، که می‌بیند
به رمز و راز و نگاه و اشاره می‌پرسد
که آن غبار پریشان چه جای زیستن است؟

FARZANEH.ZAFAR
Thursday 10 December 2009, 03:26 PM
تا به کی باید رفت؟/از دیاری به دیاری دیگر
نتوانم جستن/هر زمانی عشقی و یاری دیگر

forever
Thursday 10 December 2009, 03:58 PM
رستم از این نفس و هوا،
زنده بلا مرده بلا
زنده و مرده وطنم نیست به جز فضل خدا

moein babayee
Thursday 10 December 2009, 06:08 PM
ایام زمانه از کسی دارد ننگ
کو در غم ایام نشنید دل تنگ
می خور تو در آبگینه با ناله چنگ
زان پیش که آبگینه آید بر سنگ

forever
Thursday 10 December 2009, 07:32 PM
گفتم ز مهر ورزان رسم وفا بیاموز
گفتا ز خوب رویان این کار کمتر آید

"باز هم "د د د د د د" :-C

محمد شفیعی
Thursday 10 December 2009, 10:24 PM
درمان چه طلب کنم که عشقت
ما را سوی درد رهنمون کرد...

mos167
Thursday 10 December 2009, 11:14 PM
دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن

محمد شفیعی
Thursday 10 December 2009, 11:20 PM
نیست در سودای زلفش کار من جز بی قراری
ای پریشان طره تا چندم پریشان میگذاری

M8H
Thursday 10 December 2009, 11:44 PM
یک نفر آمد صدایم کرد و رفت

در قفس بودم، رهایم کرد و رفت

یافتم روشندلی، از گریه های نیمه شب
خاطری چون صبح دارم، از صفای نیمه شب
___________________________________________
دوستان لطفا کسی این فایل رو دانلود نکنه.این فایل کاملا شخصی هستش.و برای این آپلود کردم که هر کی رفت تو پروفایلم این موزیک پخش بشه.پس اگرم خواستین گوش کنین تو پروفایلم گوش کنید.مرسی.!

Nassim_Agha
Friday 11 December 2009, 12:45 AM
باز آی و دل تنگ مرا مونس جان باش
وین سوخته را محرم اسرار نهان باش

forever
Friday 11 December 2009, 10:14 AM
شعله فکن در قفس ای آه آتشین

دست طبیعت گل عمر مرا مچین

جانب عاشق نِگَه ‌ای تازه گل از این

بیشتر کن بیشتر کن بیشتر کن

M8H
Friday 11 December 2009, 03:19 PM
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست

نیابد مراد آنکه جوینده نیست
که جویندگی عین بالندگی ست
:ilovemusic:

saleh.yoosefian
Friday 11 December 2009, 05:18 PM
تا تو به گلشن آمدی، با همه در کشاکشم
وه که تو در کنار گل، من به میان آتشم

تا نمکم لب تو را، می به دهان نمی‌برم
تا نچشم از این نمک، چیز دگر نمی‌چشم

چرخ شود غلام من، دور زند به کام من
گر تو به گردش آوری جام شراب بیغشم

mos167
Friday 11 December 2009, 06:45 PM
من درد تورا ز دست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم

محمد شفیعی
Friday 11 December 2009, 07:54 PM
مستی آتشفشان بر درد نوشی اش گواست
پای در زنجیر خاک و سینه ممنوع از فغان...

Nassim_Agha
Friday 11 December 2009, 10:19 PM
نصیب ماست بهشت ای خدا شناس برو
که مستحق کرامت گناهکارانند

محمد شفیعی
Friday 11 December 2009, 10:26 PM
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
نه هر کلکی شکر دارد نه هر زیری زبر دارد
نه هر چشمی نظر دارد نه هر بحری گهر دارد...

Nassim_Agha
Friday 11 December 2009, 10:57 PM
دی پیر می فروش که ذکرش بخیر باد
گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یاد
گفتم بباد می دهدم باده نام و ننگ
گفتا قبول کن سخن و هر چه باد باد

محمد شفیعی
Friday 11 December 2009, 11:04 PM
مرسی,بیش از یکبار تشکر از این شعر زیبا...
دردی داریم و سینهء بریانی
عشقی داریم و دیدهء گریانی
عشقی و چه عشق عشق عالم سوزی
دردی و چه درد درد بی درمانی...

Nassim_Agha
Friday 11 December 2009, 11:54 PM
با تشکر از عزیز مهربان محمد شفیعی

یا ما سر خصم را بکوبیم به سنگ
یا او سر ما به دار سازد آونگ
القصه در این زمانه پر نیرنگ
یک مرده بنام به ز صد زنده به ننگ

محمد شفیعی
Saturday 12 December 2009, 08:54 AM
گفتم دوش عشق را ای تو قرین و یار من
هیچ مباش یک نفس غایب از این کنار من

FARZANEH.ZAFAR
Saturday 12 December 2009, 11:26 AM
نمیدونم دلم دیوانه کیست
کجا میگردد و در خانه کیست

M8H
Saturday 12 December 2009, 12:06 PM
تو را با غیر می بینم، صدایم در نمی آید************ دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید

***************************** :f*:171:*****************************

FARZANEH.ZAFAR
Saturday 12 December 2009, 12:16 PM
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرستند و به پیمانه زدند
..........................د بده...............

M8H
Saturday 12 December 2009, 12:20 PM
ديدي اي دل كه غم عشق دگر بار چه كرد ********* چون بشد دلبر و با يار وفادار چه كرد
:ilovemusic:

FARZANEH.ZAFAR
Saturday 12 December 2009, 12:26 PM
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس
کشته ام در جهان و آخر کار
دلبری برگذیه ام که مپرس

M8H
Saturday 12 December 2009, 12:36 PM
سال ها رفت و زیادم نرود دوست هنوز
تا چه کردم که مرا دشمن جان اوست هنوز
:ilovemusic:

FARZANEH.ZAFAR
Saturday 12 December 2009, 02:03 PM
زره لَخت لَخت و قبا چاک چاک
سر و روی مردان پر از گرد و خاک
...................
"ک " بده

محمد شفیعی
Saturday 12 December 2009, 02:08 PM
کارم ز دور چرخ به سامان نمی رسد
خون شد دلم ز درد و به درمان نمی رسد

FARZANEH.ZAFAR
Saturday 12 December 2009, 02:12 PM
دویدند از کین دل سوی هم
در صلح بستند بر روی هم
..............

محمد شفیعی
Saturday 12 December 2009, 02:21 PM
ماییم خریدار می کهنه و نو
وانگاه فروشندهء دنیا به دو جو

FARZANEH.ZAFAR
Saturday 12 December 2009, 02:29 PM
و ر امروز اندر این منزل تو را جانی زیان آمد
زهی سرمایه و سودا که فردا زان زیان بینی

محمد شفیعی
Saturday 12 December 2009, 02:31 PM
یار دارد سر صید دل حافظ یاران
شاهبازی به شکار مگسی می آید

FARZANEH.ZAFAR
Saturday 12 December 2009, 02:35 PM
دود اگر بالا نشیند کسر شان شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است

محمد شفیعی
Saturday 12 December 2009, 03:33 PM
تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج
سزد اگر همهء دلبران دهندت باج

M8H
Saturday 12 December 2009, 07:23 PM
جهان را نیست کاری جز دو رنگی **************** گهی رو می نماید گاه زنگی

محمد شفیعی
Saturday 12 December 2009, 08:57 PM
یکدم به نگاهی دل ما شاد نکردی
حیف از تو که ویرانه ای آباد نکردی

FARZANEH.ZAFAR
Saturday 12 December 2009, 08:59 PM
یکی ز شب گرفتگان چراغ برنمیکند
کسی به کوچه سار شب در سحر نمیزند

محمد شفیعی
Saturday 12 December 2009, 09:56 PM
در کمند موی او دادم ز کف آزادگی را
وز دو عالم برگزیدم مستی و دلدادگی را

forever
Saturday 12 December 2009, 10:12 PM
الا ای آهوی وحشی کجايی
مرا با توست چندين آشنايی
دو تنها و دو سرگردان دو بيکس
دد و دامت کمين از پيش و از پس

محمد شفیعی
Saturday 12 December 2009, 10:16 PM
سالها پیروی مکتب رندان کردم
تا به تدبیر خرد میل به زندان کردم
سایه ای بر دل ریشم فکن ای گنج مراد
که من این خانه به امید تو ویران کردم

forever
Saturday 12 December 2009, 10:32 PM
من از کدام دیار آمدم که هر باغش
هزار چلچله را گور گشت و بی گل ماند؟
من از کدام دیار آمدم که در دشتش
نه باغ بود و نه گل؟

M8H
Saturday 12 December 2009, 11:31 PM
لطف حق با تو مدارا ها کند *******************چون که از حد بگذزد رسوا کند

forever
Saturday 12 December 2009, 11:33 PM
در آن ستاره کسی‌ست
که در تمامی این کهکشان سرگردان
چو قتلگاه زمین، دوزخی ندیده هنوز
چنین که از لب خاموش اشک او پیداست
میان دوزخیان نیز، کارگاه قضا
شکسته‌بال‌تر از ما نیافریده هنوز

M8H
Saturday 12 December 2009, 11:41 PM
زان لحظه که ديده بر رخت وا کردم ************ دل دادم و شعر عشق انشا کردم

Nassim_Agha
Saturday 12 December 2009, 11:50 PM
مرغ زیرک بدر خانه اکنون نپرد
که نهاده است به هر مجلس وعظی دامی

forever
Sunday 13 December 2009, 12:25 AM
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند
طلب عشق ز هر بی سروپایی نکنیم

Nassim_Agha
Sunday 13 December 2009, 12:41 AM
مرا در منزل جانان چه امن و عیش چون هر دم
جرس فریاد می دارد که بر بندید محملها

ham-nafas
Sunday 13 December 2009, 11:03 AM
آنجا که به شمشیر جفای تو بمیرم
بگذار به امّید وفای تو بمیرم

شهریار

Nassim_Agha
Sunday 13 December 2009, 04:41 PM
همنفس عزیز با تشکر فراوان:
من بی دل و دستارم در خانه خمارم
یک سینه سخن دارم این شرح دهم یا نه؟

FARZANEH.ZAFAR
Sunday 13 December 2009, 06:32 PM
هر نفس آواز عشق می رسد از چپ و راست
ما به فلک می رویم عزم تماشا که راست؟

Nassim_Agha
Sunday 13 December 2009, 08:10 PM
تا زدم لاف هنر خواجه به هیچم نخرید
بی هنر شو که هنرهاست در این بی هنری

محمد شفیعی
Sunday 13 December 2009, 09:44 PM
یاران موافق همه از دست شدند
در پای اجل یکان یکان پست شدند...

M8H
Sunday 13 December 2009, 11:00 PM
دلم تنهاست ماتم دارم امشب
دلي سرشار از غم دارم امشب

ديدي اي دل كه غم عشق دگر بار چه كرد
چون بشد دلبر و با يار وفادار چه كرد
:ilovemusic:

Nassim_Agha
Sunday 13 December 2009, 11:29 PM
بعد از این نور به آفاق دهیم از دل خویش
که به خورشید رسیدیم و غبار آخر شد

محمد شفیعی
Monday 14 December 2009, 12:35 AM
دیوانهء رویت را جایی نظر افتادست
کانجا نتواند رفت اندیشهء دانایی....

nabegheh95
Monday 14 December 2009, 11:49 AM
يارب سببي ساز كه يارم به سلامت
بازآيد و برهاندم از بند ملامت

M8H
Monday 14 December 2009, 12:16 PM
تو درياي من بودي آغوش وا كن******************** كه مي خواهد اين قوي زيبا بميرد
:ilovemusic:

ham-nafas
Monday 14 December 2009, 12:36 PM
دلکش است افسانه آشفته ی عاشق ولیکن
قصه ی عشق است نه انجام و نآغاز دارد

شهریار

violin1990
Monday 14 December 2009, 06:26 PM
دل اگر بی غم بود
گل اگر خار نداشت
اگر از بهر پرستو قفس تنگ نبود
زندگی، عشق، اسارت همه بی معنا بود...

"بسیار عالییییییی، چه تاپیک جالبیه..."

FARZANEH.ZAFAR
Monday 14 December 2009, 09:59 PM
دی می شد و گفتم صنما عهد به جای آر
گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست

kaka
Tuesday 15 December 2009, 07:27 AM
تو را با غیر می بینم،صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
نشستم،باده خوردم،خون گریستم،کنجی افتادم
تحمل می رود اما شب غم سر نمی آید

maryam21
Tuesday 15 December 2009, 04:47 PM
ديدي اي دل كه غم عشق دگربار چه كرد؟
چون بشد دلبر و با يار وفا دار چه كرد

M8H
Tuesday 15 December 2009, 05:05 PM
دلم تنهاست ماتم دارم امشب*************** دلي سرشار از غم دارم امشب

FARZANEH.ZAFAR
Tuesday 15 December 2009, 08:01 PM
به وقت صبح قیامت که ز سر خاک برآرم
به گفت و گوی تو خیزم به جستجوی تو باشم

M8H
Tuesday 15 December 2009, 09:51 PM
عشقم موسیقی بهشت همانا صدای توست ******** گوش دلم به زمزمه لای لای توست

mos167
Tuesday 15 December 2009, 10:03 PM
ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت

Nassim_Agha
Wednesday 16 December 2009, 11:45 PM
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

ham-nafas
Thursday 17 December 2009, 09:01 AM
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و اخر کار
دلبری گزیده ام که مپرس

forever
Thursday 17 December 2009, 10:43 AM
ساز من با من دمی همراه شو
سینه را از غم تهی کن آه شو
ناله کن هنگامه کن شوری فکن
همدلی کن دلبر و دلخواه شو
از سه گاه و شور و ترک و اصفهان
ده عروجم از زمین تا آسمان

FARZANEH.ZAFAR
Thursday 17 December 2009, 01:20 PM
نه بر اوج هوا او را عقابی دل شکر یابی
نه اند قعر بحر او را نهنگی جان ستان بینی

M8H
Thursday 17 December 2009, 02:02 PM
یاد وصال می کنم، دیده پر آب می شود******** شرح فراق می کنم، سینه کباب می شود

forever
Thursday 17 December 2009, 02:30 PM
دست جادویی شب

در به روی من و غم می بندد.

می کنم هر چه تلاش،

او به من می خندد.

M8H
Thursday 17 December 2009, 07:39 PM
درد عاشقي را دوايي بهتر از معشوق نيست *************شربت بيماري فرهاد را شيرين كنيد

mos167
Thursday 17 December 2009, 08:39 PM
در اینجا کس نمی فهمد زبان صحبت ما را
مگر آیینه دریابد حدیث حیرت ما را

forever
Thursday 17 December 2009, 08:55 PM
آمد آمد
با دلجویی
گفتا با من
تنها منشین
برخیز و ببین
گلهای خندان صحرایی را
از صحرا دریاب این زیبایی را

با گوشه گرفتن
درمان نشود غم
برخیز و به پا کن
شوری تو به عالم

FARZANEH.ZAFAR
Thursday 17 December 2009, 09:30 PM
ما به فلک بوده ایم یار ملک بوده ایم
باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست

Nassim_Agha
Thursday 17 December 2009, 11:32 PM
تو دستگیر شو ای خضر پی خجسته که من
پیاده می روم و همرهان سوارانند

ham-nafas
Friday 18 December 2009, 08:46 AM
دیگر شکسته بود دل و در میان ما
صحبت به جز حکایت سنگ و سبو نبود

شهریار

maryam21
Friday 18 December 2009, 10:04 AM
دوش پنهان گفت با من كار داني تيز هوش
وز شما چه پنهان نشايد كرد سر مي فروش

FARZANEH.ZAFAR
Friday 18 December 2009, 11:25 AM
شب است و جلوه ی میهن سیاهه
نشستن در سیاهی ها گناهه

maryam21
Friday 18 December 2009, 11:38 AM
همه ي بود و نبود
بهترين شعر و سرود

M8H
Friday 18 December 2009, 12:01 PM
دارد به جانم لرز مي افتد رفيق؛ انگار پاييزم
دارم شبيه برگ هاي زرد و خشك از شاخه مي ريزم
:connie_24::ilovemusic:

maryam21
Friday 18 December 2009, 01:38 PM
من ايستاده تا كنمش جان فدا چو شمع
او خود گذر به ما چو نسيم سحر نكرد

FARZANEH.ZAFAR
Friday 18 December 2009, 01:46 PM
دلیری کجا نام او اشکبوس
همی بر خروشد برسان کوس

M8H
Friday 18 December 2009, 01:59 PM
سخت می ترسم به حیرت انتظارم بگذرد *********Uرفته باشم از خود آن ساعت که یارم بگذرد

FARZANEH.ZAFAR
Friday 18 December 2009, 03:20 PM
در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت به خودت نیامدی از دگری

M8H
Friday 18 December 2009, 10:45 PM
یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم **********هر چند در این عهد خریدار ندارد

Nassim_Agha
Friday 18 December 2009, 10:48 PM
خواهش می کنم! اختیار دارید! اینهم گذر من :-)
در غریبی و فراغ و غم دل پیر شدم
ساغر می زکف تازه جوانی به من آر

mos167
Saturday 19 December 2009, 01:06 PM
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کن

::MaHtAb::
Saturday 19 December 2009, 02:47 PM
نشنو از نی,نی نوای بینواست****بشنو از دل,دل حریم کبریاست
نی بسوزد تل و خاکستر شود****دل بسوزد محفل دلبر شود

mos167
Saturday 19 December 2009, 02:58 PM
دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت
من آزادی نمی خواهم که با یوسف به زندانم

forever
Saturday 19 December 2009, 10:59 PM
می رود نقش پی نقش دگر،

رنگ می لغزد بر رنگ.

ساعت گیج زمان در شب عمر

می زند پی در پی زنگ

Nassim_Agha
Sunday 20 December 2009, 01:14 AM
در پاسخ به این دو بیت مهتاب
نشنو از نی,نی نوای بینواست****بشنو از دل,دل حریم کبریاست
نی بسوزد تل و خاکستر شود****دل بسوزد محفل دلبر شود
که در بالا آمده بود و همچنین ادامه مشاعره :
گر بدانی نی تن است و دل چو جان ****چون کنی زان پس جدا تن را ز جان؟
بینوا نامیدن نی کی رواست**********نی نوای دل و آوای دراست

mos167
Sunday 20 December 2009, 11:45 AM
داشتم دنبال یه جواب می گشتم که نسیم سحر این کارو کرد دستش درد نکنه .

ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت

Amirrelax
Sunday 20 December 2009, 12:59 PM
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

sahar98
Sunday 20 December 2009, 01:53 PM
سلام دوستان شاعر من سحرم و علاقه زیادی به شعر دارم. یه سوال داشتم میخواستم ببینم برای مشاعره حتما باید از شعرهای خودمون استفاده کنیم یا میشه از اشعار سایر شعرا هم استفاده کرد. با تشکر خوشحال میشم جواب بدین.

maryam21
Sunday 20 December 2009, 02:28 PM
سحر جون توي مشاعره ميشه از اشعار ديگران هم استفاده كرد

هر نكته اي كه گفتمدر وصف آن شمايل
هركو شنيد گفتار لله در قائل

mos167
Sunday 20 December 2009, 03:30 PM
لاله خونين کفن از خاک سر آورده برون
خاک مستوره قلب بشر آورده برون

محمد شفیعی
Sunday 20 December 2009, 11:05 PM
نه هر که چهره بر افروخت دلبری داند
نه هر که آینه دارد سکندری داند

FARZANEH.ZAFAR
Monday 21 December 2009, 10:18 AM
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

maryam21
Monday 21 December 2009, 03:45 PM
منم آن تشنه ي گوهر برده
بخت من زنده بخت تو مرده

forever
Monday 21 December 2009, 04:51 PM
هر دم ازین باغ بری می رسد
تازه تر از تازه تری می رسد

FARZANEH.ZAFAR
Monday 21 December 2009, 05:25 PM
در کار گل وگلاب حکم ازلی این بود
کان شاهد بازاری وین پرده نشین باشد

mos167
Monday 21 December 2009, 07:58 PM
در مسجد و میخانه خیالت اگر آید
محراب و کمانچه ز دو ابروی تو سازم

FARZANEH.ZAFAR
Monday 21 December 2009, 08:21 PM
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است

maryam21
Monday 21 December 2009, 08:56 PM
تا جهان بود از سر ادم فراز
کس نبود از راز دانش بی نیاز

obvious
Tuesday 22 December 2009, 09:57 AM
ز عشق نا تمام ما جمال یار مستغنی است
به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را

forever
Tuesday 22 December 2009, 10:57 AM
آنچه بگذشت، نمی آید باز

قصه ای هست که هرگز دیگر

نتواند شد آغاز.

obvious
Tuesday 22 December 2009, 02:18 PM
زندگی را دوست می دارم
مرگ را دشمن
وای ، اما با که باید گفت این؟ من دوستی دارم
که به دشمن خواهم از او التجا بردن

maryam21
Tuesday 22 December 2009, 04:47 PM
نشستم،باده خوردم،خون گریستم،کنجی افتادم
تحمل می رود اما شب غم سر نمی آید

sahar98
Tuesday 22 December 2009, 05:52 PM
دل گرفتار خواهشی جان سوز است
از خدا راه چاره میجویم
پارساوار در برابر تو
سخن از زهد و توبه میگویم.

sahar98
Tuesday 22 December 2009, 05:57 PM
مرگ من روزی فرا خواهد رسید
روزی از این تلخ و شیرین روزها
روز پوچی هم چو روزان دگر
سایه ای زامروزها،دیروزها.

FARZANEH.ZAFAR
Tuesday 22 December 2009, 06:27 PM
آنان که محیط فضل و آداب شدند /در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند برون گفتند/ فسانه است و در خواب شدند

sahar98
Wednesday 23 December 2009, 09:26 AM
دانی از خدا چه میخواهم؟
من تو باشم سر تا پای تو
گر زندگی هزار باره شود
بار دیگر تو بار دیگر تو

sahar98
Wednesday 23 December 2009, 09:35 AM
وفا کنیم و ملامت کنیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن

obvious
Wednesday 23 December 2009, 12:22 PM
نيست درد ز نوع درد عام
اين چنين دردي كجا گردد تمام؟
جان من فرسود از اين اوهام فرد
ديدي آخر عشق با جانم چه كرد؟

sahar98
Wednesday 23 December 2009, 03:37 PM
دوستت دارم ملول و خسته جان
بازهم لغزید بر لبهای من
لیک گویی در سکوت نیمروز
گم شد از بی حاصلی آوای من

Nassim_Agha
Wednesday 23 December 2009, 09:11 PM
ناز پرورد تنعم نبرد راه به جای
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد

mos167
Wednesday 23 December 2009, 09:45 PM
دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن

obvious
Thursday 24 December 2009, 09:37 AM
نقش به از آن رخ برتافته
سنگ به از گوهر نایافته!

forever
Thursday 24 December 2009, 11:21 AM
هزار خواهش و آیا
هزار پرسش و اما
هزار چون و هزاران چرای بی زیرا
هزار بود و نبود
هزار شاید و باید
هزار باد و مباد
هزار کار نکرده
هزار کاش و اگر
هزار بار نبرده
هزار پوک و مگر
هزار بار همیشه
هزار بار هنوز ...
مگر تو ای همه هرگز
مگر تو ای همه هیچ
مگر تو نقطه ی پایان
بر این هزار خط ناتمام بگذاری
مگر تو ای دم آخر
در این میانه تو
سنگ تمام بگذاری

ham-nafas
Thursday 24 December 2009, 06:39 PM
یکی داره تو تنهایی یه شعر تازه میخونه...

mos167
Thursday 24 December 2009, 06:47 PM
خسته نباشی همنفس چه شعر خوبی ساختی
یه نصفه خط ، بی قافیه ، چه شعر خوبی ساختی !

بداهه یعنی این !

Nassim_Agha
Friday 25 December 2009, 03:20 AM
هنوز پنجره باز است
و تو از بلندی ایوان به باغچه می نگری
گنجشکها که در نبودن تو مرا به باد ملامت می گرفتند
امروز ترا به نام صدا می کنند
تو نیستی که ببینی!
تو نیستی که ببینی!

forever
Friday 25 December 2009, 10:57 AM
یکی از عقل می لافد، یکی طامات می بافد

بیا کین داوری ها را، به پیش داور اندازیم

بیا جانا منور کن، ز رویت مجلس مارا

که در پیشت غزل خوانیم و در پایت سراندازیم

mos167
Friday 25 December 2009, 01:08 PM
می خور که هرکه آخر کار جهان بدید
از غم سبک بر آمد و رطل گران گرفت

forever
Friday 25 December 2009, 01:31 PM
تا شدم حلقه بگوش در میخانه ی عشق

هر دم آید غمی از نو بمبارک بادم

پاک کن چهره ی حافظ بسر زلف ز اشک

ورنه این سیل دمادم بکند بنیادم

mos167
Friday 25 December 2009, 01:45 PM
مرگ را دانم ولی تا کوی دوست
راهی ار نزدیکتر دانی بگو

forever
Friday 25 December 2009, 01:59 PM
و در آن تابش تنهایی ماهی گیران

می فشانند فسون از سر گیسوهاشان


همچنان خواهم راند

همچنان خواهم خواند:

"دور باید شد، دور

mos167
Friday 25 December 2009, 02:40 PM
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کن

ham-nafas
Friday 25 December 2009, 04:15 PM
نوایی نوایی نوایی نوایی
جوانی بگذرد تو قدرش ندانی

Nassim_Agha
Friday 25 December 2009, 07:29 PM
یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند؟

FARZANEH.ZAFAR
Friday 25 December 2009, 08:14 PM
دانی و دانم که جانم جان توست
پس مزن آتش به جانم جان توست

M8H
Friday 25 December 2009, 10:38 PM
ترسم ای مرگ نیایی تو و من پیر شوم*************انقدر زنده بمانم که ز جان سیر شوم!!!
:ilovemusic:

ham-nafas
Friday 25 December 2009, 11:03 PM
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

M8H
Friday 25 December 2009, 11:10 PM
در آغاز محبت گر پشیمانی بگو با من***********که دل ز مهرت بر کنم تا فرصتی دارم!!
:ilovemusic:

محمد شفیعی
Saturday 26 December 2009, 09:06 AM
می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب
بهتر ز طاعتی که بروی و ریا کنند...

M8H
Saturday 26 December 2009, 09:19 AM
دارد به جانم لرز می افتد رفیق"انگار پاییزم

دارم شبیه برگ های زرد و خشک از شاخه میریزم

Nassim_Agha
Saturday 26 December 2009, 10:58 AM
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
باید فرو کشید از این ورطه رخت خویش

mos167
Saturday 26 December 2009, 03:01 PM
شب است و چهره ی میهن سیاهه
نشستن در سیاهی ها گناهه

Nassim_Agha
Saturday 26 December 2009, 06:25 PM
هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز
نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد

maryam21
Saturday 26 December 2009, 07:01 PM
درتمام شکستن های بی صدا صدایی شد...

وفقط میتوانی عاشق باشی تااین هارا بگویی...

Nassim_Agha
Saturday 26 December 2009, 07:42 PM
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

ham-nafas
Saturday 26 December 2009, 11:19 PM
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود

Nassim_Agha
Sunday 27 December 2009, 01:09 AM
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد؟
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد؟

ham-nafas
Sunday 27 December 2009, 10:14 AM
در مجلس ما عطر میامیز که ما را
هر لحظه ز گیسوی تو خوشبوی مشامست

تهرانی
Sunday 27 December 2009, 10:51 AM
میازار موری که دانه کش است!!

که جان دارد و جان شیرین خوش است !!!

maryam21
Sunday 27 December 2009, 10:54 AM
تو كز مهنت ديگران بي غمي
نشايد كه نامت نهند ادمي

FARZANEH.ZAFAR
Sunday 27 December 2009, 11:17 AM
یاد بگذشت و به دل ماند و دریغ نیست یاری که مرا یاری کند
دیده ام خیره به ره ماند و نداد
نامه ایی تا دل من شاد کند

Amirrelax
Sunday 27 December 2009, 04:25 PM
در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی​پسندی تغییر کن قضا را

Nassim_Agha
Sunday 27 December 2009, 06:41 PM
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از ین بیایان وین راه بی نهایت

Amirrelax
Monday 28 December 2009, 08:49 AM
تا نقش خیال دوست با ماست
ما را همه عمر خود تماشاست

obvious
Monday 28 December 2009, 09:52 AM
تیره شو ای چشم یا آسوده باش
کاش تو با من نبودی! کاش! کاش

M8H
Monday 28 December 2009, 03:01 PM
شاید که به عشق نیک اندیشه کنیم
فرهاد شویم و عاشقی پیشه کنیم
:ilovemusic:

FARZANEH.ZAFAR
Monday 28 December 2009, 03:11 PM
میان سپهدار و آن سرو بن
زنی بود گوینده شیرین سخن

Nassim_Agha
Monday 28 December 2009, 05:00 PM
نکته ای روح فزا از دهن یار بگوی
نامه ای خوش خبر از عالم اسرار بیار

محمد شفیعی
Monday 28 December 2009, 08:34 PM
روزگاری است که دل چهرهء مقصود ندید
ساقیا آن قدح آیینه کردار بیار
!

FARZANEH.ZAFAR
Monday 28 December 2009, 08:59 PM
رسید نعره عشرت ز ناصر منصور
غدوت اشربها و الخمار یسقینی

Nassim_Agha
Monday 28 December 2009, 10:35 PM
ببخشید فرزانه جان می شود خواهش کنم که اگر ممکن هست مصرع دوم را معنی بفرمایید؟
با تشکر نسیم


یارب این نو دولتانرا بر خر خودشان نشان
کاین همه ناز از غلام ترک و استر می کنند

M8H
Monday 28 December 2009, 11:07 PM
دلی کز معرفت نور و صفا دید
به هر چیزی که دید اول خدا دید

Nassim_Agha
Tuesday 29 December 2009, 01:28 AM
دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود
تعبیر رفت و کار بدولت حواله بود
هر کو نکاشت مهر و زخوبی گلی نچید
در رهگذار باد نگهبان لاله بود

obvious
Tuesday 29 December 2009, 09:14 AM
در نخستین ساعات شب، دور از دیدار بسیار آشنا من نیز
در غم ناراحتی های کسانم

M8H
Tuesday 29 December 2009, 09:27 AM
منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

obvious
Tuesday 29 December 2009, 10:13 AM
نه مرا غمخواری و نه هیچ یار
می فزاید درد و آسوده نیم
چیست این هنگامه؟ آخر من کیم؟

Nassim_Agha
Tuesday 29 December 2009, 12:38 PM
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن