PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 [16] 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57

arezuhaa
Saturday 27 February 2010, 01:06 PM
محکوم مردن، تیر مرگ ، مسلول باد سینه سنگ
جایی ندارد این خدنگ محکوم بی مسلول نیست

Nassim_Agha
Saturday 27 February 2010, 01:25 PM
تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزند

با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست

shakiba-14
Saturday 27 February 2010, 04:38 PM
تا بوده چشم عاشق در ره یار بوده
بی انکه وعده باشد در انتظار بوده

Nassim_Agha
Saturday 27 February 2010, 04:54 PM
هر دم از این باغ بری می رسد

تازه تر از تازه تری می رسد

Amirrelax
Saturday 27 February 2010, 05:17 PM
در راه خود اول ز خودم بی خود کن
بی خود چو شدم ز خود به خود راهم ده

Nassim_Agha
Saturday 27 February 2010, 07:55 PM
هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز

نقشش بحرام ار خود صورتگر چین باشد

Amirrelax
Saturday 27 February 2010, 08:29 PM
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند

arezuhaa
Saturday 27 February 2010, 09:54 PM
در منزل ما خالی جای دف و نی دیگر
از تار ز سیم زر چون زاده زمو دلبر

Nassim_Agha
Saturday 27 February 2010, 10:27 PM
رهرو منزل عشقیم و ز سر حدّ عدم

تا به اقلیم وجود اینهمه راه آمده ایم

arezuhaa
Sunday 28 February 2010, 02:24 PM
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

Nassim_Agha
Sunday 28 February 2010, 04:41 PM
دامنی گر چاک شد در عالم رندی چه باک

جامه ای در نیک نامی نیز می باید درید

Amirrelax
Sunday 28 February 2010, 05:41 PM
در راه خود اول ز خودم بی خود کن
بی خود چو شدم ز خود به خود راهم ده

محمد شفیعی
Sunday 28 February 2010, 11:48 PM
هوای کوی تو از سر نمی رود ما را
قریب را دل سرگشته با وطن باشد...

Amirrelax
Monday 1 March 2010, 09:53 AM
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان ز او شده​ام بی سر و سامان که مپرس

ham-nafas
Monday 1 March 2010, 11:20 AM
ساقیا بده جامی زان شراب روحانی
تا دمی برآسایم زین حجاب جسمانی

arezuhaa
Monday 1 March 2010, 12:05 PM
یکی دانسته ام روزی ولی آن را نمیخواهم
نه می ماند نه می آید برون از واقع می آیم

Ahmad vivaldi
Monday 1 March 2010, 12:43 PM
نمي دونم كي تموم ميشه گلايه هام ولي كاش ميشد يه روز برگرديو بگي منم تورو ميخوام

arezuhaa
Monday 1 March 2010, 01:02 PM
احمد جان باید با میم شروع کنی نه با نون

مال از رنجش بازو بگرفت از بر کار
چو دل آسوده که نانی زخم آگشته به بار

david_santoori
Monday 1 March 2010, 08:35 PM
رفتم به کلیسیای ترسا و یهود دیدم همه با یاد تو در گفت و شنود
با یاد وصال تو به بتخانه شدم تسبیح بتان زمزمه ذکر تو بود

Nassim_Agha
Monday 1 March 2010, 11:32 PM
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی

باشد که از خزانه غیبش دوا کنم

Don_Ramtin
Tuesday 2 March 2010, 12:24 AM
من آن ملای رومیم که از کلکم شکر ریزد
ولیکن در سخن گفتن غلام شیخ عطارم

Amirrelax
Tuesday 2 March 2010, 10:25 AM
مگرش خدمت دیرین من از یاد برفتای نسیم سحری یاد دهش عهد قدیم

forever
Tuesday 2 March 2010, 11:47 AM
ماهی برگشته ز دریا شدم

تا که بگیری و بمیرانی ام

خوبترین حادثه می دانمت

خوبترین حادثه می دانی ام

arezuhaa
Tuesday 2 March 2010, 01:29 PM
من دلزده از جانم ،گرانم از این عالم
هرشب زدلم چنگی دیریست بدینسانم

محمد شفیعی
Tuesday 2 March 2010, 05:31 PM
ما را سری است با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم...

Nassim_Agha
Tuesday 2 March 2010, 05:41 PM
ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است

بردار ز رخ پرده که مشتاق لقاییم

Amirrelax
Tuesday 2 March 2010, 07:34 PM
منم که گوشه میخانه خانقاه من است
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است

Nassim_Agha
Tuesday 2 March 2010, 08:41 PM
تا کی به تمنّای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

Amirrelax
Tuesday 2 March 2010, 09:07 PM
هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد
سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد

obvious
Tuesday 2 March 2010, 10:19 PM
در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنها ترم....

david_santoori
Wednesday 3 March 2010, 08:49 AM
می آمد و از نگاه او جان می ریخت / می رفت و ز کفر زلفش ایمان می ریخت
وز هر قدمش قیامتی بر می خاست / خون دل کافر و مسلمان می ریخت

FARZANEH.ZAFAR
Wednesday 3 March 2010, 10:30 AM
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی

forever
Wednesday 3 March 2010, 12:02 PM
یاد باد آن که نگارم چو کمر بربستی
در رکابش مه نو پیک جهان پیما بود

arezuhaa
Wednesday 3 March 2010, 12:09 PM
دلم از واژه برید و قلمم باز شکست
نتواند بنویسد چقدر تنگ دل است

eiman01
Wednesday 3 March 2010, 12:17 PM
تا گل غربت نرویاند بهار از خاک جانم
با خزانت نیز خواهم ساخت خاک بی خزانم

Amirrelax
Wednesday 3 March 2010, 01:35 PM
می بده تا دهمت آگهی از سر قضا
که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست

Don_Ramtin
Wednesday 3 March 2010, 10:05 PM
تا تو نگاه می کنی ، کار من آه کردن است
ای بفدای چشم تو ! این چه نگاه کردن است ؟!

Amirrelax
Thursday 4 March 2010, 08:38 AM
تا نشان ماتمم در دل بماند تا ابد
تا بدانی آشنای خویش را نشناختی

گل دختر
Thursday 4 March 2010, 11:16 AM
یاد از این مرغ گرفتار کنید ای مرغان
چون تماشای گل و لاله و شمشاد کنید

eiman01
Thursday 4 March 2010, 11:36 AM
در این چمن به نوائی سری رود بر باد
وگرنه ذوق سرودن همیشه در سر ماست

arezuhaa
Thursday 4 March 2010, 11:40 AM
تو،آن همای بخت منی کز دیار دور
پرپر زنان بکلبه ی من پر کشیده ای

Amirrelax
Thursday 4 March 2010, 11:52 AM
یکتا شدی و از چه سبب بردی ام از یاد ؟
آخر تو زمن شهره چنین در همه گشتی

arezuhaa
Thursday 4 March 2010, 11:58 AM
یکی دانسته ام روزی ولی در خاطرم اکنون
نه می آید نه میماند ز یادم رفته رنگ از خون

Amirrelax
Thursday 4 March 2010, 12:15 PM
نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد

arezuhaa
Thursday 4 March 2010, 01:22 PM
دامن کشان ز دیده ی من میری به ناز
اما بدوستی قسم ز دل نمیروی

Amirrelax
Thursday 4 March 2010, 01:46 PM
یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

arezuhaa
Thursday 4 March 2010, 01:53 PM
ده از نگاه عاشقم بریده ی امید باد
که عشق در ده دگر نبوده اینچنین عیان

محمد شفیعی
Thursday 4 March 2010, 02:00 PM
نخواهم من طریق و راه طامات
مرا می باید و مسکن خرابات
گهی با می گسارم انده خویش
گهی با جام باشم در مناجات...

Amirrelax
Thursday 4 March 2010, 02:57 PM
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

Nassim_Agha
Thursday 4 March 2010, 05:04 PM
ترسیدن ما چونکه هم از بیم یلا بود

اکنون ز چه ترسیم که در عین بلاییم

Amirrelax
Thursday 4 March 2010, 05:37 PM
می‌گفت دگرباره به خوابم بینی
پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست

arezuhaa
Thursday 4 March 2010, 06:07 PM
تو نوشین لب میان جمع ،خاموشی ،ولی چشمم
زهر موج نگاه دلکشت پیغام میگیرد

david_santoori
Thursday 4 March 2010, 06:10 PM
دادن باده حرام است به نادانی چند / کآب حیوان نتوان داد به حیوانی چند

ham-nafas
Thursday 4 March 2010, 06:10 PM
درد از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

arezuhaa
Thursday 4 March 2010, 06:42 PM
مرا آنشب دو مه در پیش رو بود
یکی خامش ،یکی در گفتگو بود

Amirrelax
Thursday 4 March 2010, 07:52 PM
در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل
هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا

Don_Ramtin
Thursday 4 March 2010, 08:04 PM
ای عاشقان ! ای عاشقان ! پیمانه ها پر خون کنید
از خون دل چون لاله ها رخساره ها پر خون کنید

Amirrelax
Thursday 4 March 2010, 08:12 PM
در گل بمانده پای دل جان میدهم چه جای دل
از اتش سودای دل ای وای دل ای وای ما

Don_Ramtin
Thursday 4 March 2010, 08:52 PM
آمدی ، وه که چه مشتاق و پریشان بودم
تا که رفتی ز برم ، صورت بیجان بودم

Nassim_Agha
Thursday 4 March 2010, 09:04 PM
مصلحت دید من آنست که یاران همه کار

بگذارند و خم طرّه یاری گیرند

Don_Ramtin
Thursday 4 March 2010, 09:29 PM
دل به دست بی وفای خویشتن
دادم و دیدم سزای خویشتن

Nassim_Agha
Thursday 4 March 2010, 09:47 PM
دل به دست بی وفای خویشتن
دادم و دیدم سزای خویشتن
با سلام صحیح بیت بالا چنین است
دل به یار بی وفای خویشتن

دادم و دیدم سزای خویشتن

********************
نقدها را بود آیا که عیاری گیرند

تا همه صومعه داران پی کاری گیرند

Don_Ramtin
Thursday 4 March 2010, 10:57 PM
با سلام صحیح بیت بالا چنین است
دل به یار بی وفای خویشتن

دادم و دیدم سزاس خویشتن

********************
نقدها را بود آیا که عیاری گیرند

تا همه صومعه داران پی کاری گیرند

راست گفتی . ببخشید ، آدم پیر که میشه ، خنگ هم میشه !:35:

Don_Ramtin
Thursday 4 March 2010, 11:00 PM
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی

Nassim_Agha
Thursday 4 March 2010, 11:07 PM
یارب سببی ساز که یارم بسلامت

باز آید و برهاندم از بند ملامت

david_santoori
Friday 5 March 2010, 05:50 AM
تو بدری و خورشید تو را بنده شده‌ست/ تا بندهٔ تو شده‌ست تابنده شده‌ست

زان روی که از شعاع نور رخ تو/ خورشید منیر و ماه تابنده شده‌ست

Amirrelax
Friday 5 March 2010, 09:55 AM
تعالی الله از جلوه ی آن شراب
که بر جملگی تافت،چون آفتاب

Nassim_Agha
Friday 5 March 2010, 11:24 AM
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم

پوشیده در شمایل خوب تو بنگریم

Amirrelax
Friday 5 March 2010, 12:12 PM
ما را ز خیال تو چه پروای شراب است
خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است

arezuhaa
Friday 5 March 2010, 12:31 PM
تو نوشین لب،همه نوشی،بکام من نمیآیی
تومرغ عرش پروازی ،بدام من نمیآیی

Amirrelax
Friday 5 March 2010, 12:46 PM
یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود

arezuhaa
Friday 5 March 2010, 02:35 PM
در روح دیر باور و مشکل پسند من
آنگونه ای که همچون خدا میپرستمت

Amirrelax
Friday 5 March 2010, 03:04 PM
تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج
سزد اگر همه دلبران دهندت باج

Don_Ramtin
Friday 5 March 2010, 08:18 PM
جمال کعبه چنان می دواندم به نشاط
که خارهای مغیلان حریر می آید

Amirrelax
Friday 5 March 2010, 08:34 PM
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی

Don_Ramtin
Friday 5 March 2010, 10:00 PM
یا گذارم شکوه در شورای امن چشم تو
یا دلی کز ما ربودی با تجاوز ، پس بده
آتش جور تو بگذشت از مدار اعتدال
نازنینا ! رحم کن ! فرمان آتش بس بده !

Nassim_Agha
Saturday 6 March 2010, 02:47 AM
هاتف آنروز بمن مژده این دولت داد

که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند

Amirrelax
Saturday 6 March 2010, 08:18 AM
در راه خود اول ز خودم بی خود کن
بی خود چو شدم ز خود به خود راهم ده

arezuhaa
Saturday 6 March 2010, 10:35 AM
همه از عمر بنالیدن و من یار بسی
که ز عمرش همه نالید و غرامت بستاد

ghzl
Saturday 6 March 2010, 12:28 PM
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن در آید

گل دختر
Saturday 6 March 2010, 01:59 PM
دریاب که مبتلای عشقم
آزاد کن از بلای عشقم

Don_Ramtin
Saturday 6 March 2010, 03:38 PM
من از آن گذشتم ای یار که بشنوم نصیحت
برو ای فقیه و با ما مفروش پارسایی

Amirrelax
Saturday 6 March 2010, 05:32 PM
یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود

elham.m
Saturday 6 March 2010, 06:01 PM
در راه خود اول ز خودم بی خود کن
بی خود چو شدم ز خود به خود راهم ده

Amirrelax
Saturday 6 March 2010, 06:03 PM
همای اوج سعادت به دام ما افتد
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد

elham.m
Saturday 6 March 2010, 06:04 PM
درست است اینکه من زیبا پرستم
ولی عاشق به هر زیبا نبودم

Amirrelax
Saturday 6 March 2010, 06:08 PM
ما را ز خیال تو چه پروای شراب است
خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است

Don_Ramtin
Saturday 6 March 2010, 11:16 PM
ترسیدن ما چون که هم از بیم بلا بود
اکنون ز چه ترسیم که در عین بلاییم ؟!

Nassim_Agha
Saturday 6 March 2010, 11:54 PM
ترسیدن ما چون که هم از بیم بلا بود
اکنون ز چه ترسیم که در عین بلاییم ؟!

سلام این بیت رو که من دیشب نوشتم :-)

مگر که لاله بدانست بیوفایی دهر

که تا بزاد و بشد جام می ز کف ننهاد

ghzl
Sunday 7 March 2010, 12:20 AM
دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود

kaka
Sunday 7 March 2010, 09:20 AM
دو چشم مست ترا باده در سبوست هنوز
سبوی کام مرا گریه در گلوست هنوز

david_santoori
Sunday 7 March 2010, 11:29 AM
ز آمیزش جان و تن تویی مقصودم / وز مردن و زیستن تویی مقصودم

تو دیر بزی که من برفتم ز میان / گر من گویم، ز من تویی مقصودم

arezuhaa
Sunday 7 March 2010, 01:58 PM
مردی، میسراید ،پیغام در گلویش
خاری به چشم مستان اندر میان رویش

Nassim_Agha
Sunday 7 March 2010, 08:19 PM
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل

کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها

Amirrelax
Sunday 7 March 2010, 08:22 PM
اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم
جواب تلخ می​زیبد لب لعل شکرخا را

Nassim_Agha
Sunday 7 March 2010, 10:02 PM
آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم

تا برفتی ز برم صورت بیجان بودم

Amirrelax
Monday 8 March 2010, 11:05 AM
می​وزد از چمن نسیم بهشت
هان بنوشید دم به دم می ناب

kaka
Monday 8 March 2010, 04:00 PM
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سربلندي بر آسمان توان زد

Amirrelax
Monday 8 March 2010, 04:03 PM
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان ز او شده​ام بی سر و سامان که مپرس

kaka
Monday 8 March 2010, 04:05 PM
ساقیا در گردش ساغر تعلّل تا به چند
دور چون با عاشقان افتد تسلسل یابدش

arezuhaa
Monday 8 March 2010, 09:27 PM
شبم به صبح میشود ز بهر روی عاشقان
دلی ز قید بودن و شبی ز مهر همرهان

nabegheh95
Tuesday 9 March 2010, 12:25 PM
ناگشوده گل نقاب آهنگ رحلت ساز کرد
ناله کن بلبل که گلبانگ دل افکاران خوش است

david_santoori
Tuesday 9 March 2010, 02:16 PM
ته که نوشم نه‌ای نیشم چرایی

ته که یارم نه‌ای پیشم چرایی

ته که مرهم نه‌ای ریش دلم را

نمک پاش دل ریشم چرایی

Amirrelax
Tuesday 9 March 2010, 07:16 PM
یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد

Nassim_Agha
Tuesday 9 March 2010, 09:59 PM
دانی که چنگ و عود چه تقریر می کنند

پنهان خورید باده که تعزیر می کنند

Amirrelax
Wednesday 10 March 2010, 08:53 AM
در طلبت ندیده ای سخت تر از اراده ام
جان به تو داده ام ولی دل به کسی نداده ام

arezuhaa
Wednesday 10 March 2010, 02:52 PM
مردیست میسراید پیغام در گلویش
خاری ز فهم مردم ،اندر میان رویش

Amirrelax
Wednesday 10 March 2010, 04:08 PM
شد ز غمت خانه سودا دلم
در طلبت رفت به هر جا دلم

Don_Ramtin
Wednesday 10 March 2010, 08:58 PM
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

Nassim_Agha
Wednesday 10 March 2010, 09:28 PM
ما در این شهر غریبیم در این ملک فقیر

به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر

Don_Ramtin
Wednesday 10 March 2010, 09:40 PM
راهی بزن که آهی برساز آن توان زد
شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد

Nassim_Agha
Wednesday 10 March 2010, 09:54 PM
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم

بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

Don_Ramtin
Wednesday 10 March 2010, 11:01 PM
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که بر خاست ، مشکل نشیند

Nassim_Agha
Wednesday 10 March 2010, 11:24 PM
دست به جان نمی رسد تا به تو بر فشانمش

بر که توان نهاد دل تا ز تو واستانمش

arezuhaa
Thursday 11 March 2010, 08:23 AM
شب ز اسرار علی آگاه است
دل شب محرم سیر الله است

Amirrelax
Thursday 11 March 2010, 08:32 AM
ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد

arezuhaa
Thursday 11 March 2010, 08:40 AM
یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

Amirrelax
Thursday 11 March 2010, 09:00 AM
دل خرابی می​کند دلدار را آگه کنید
زینهار ای دوستان جان من و جان شما

Nassim_Agha
Thursday 11 March 2010, 11:04 AM
آن نفسی که با خودی بسته ابر غصه ای

آن نفسی که بی خودی پیل شکار آیدت

Amirrelax
Thursday 11 March 2010, 11:30 AM
تو چو آزرده شدی زندگی ام یکسره رفت
من ولی مردم و یک لحظه نپرداختی ام

Nassim_Agha
Thursday 11 March 2010, 11:54 AM
ما بر این در نه پی حشمت و جاه آمده ایم

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

Amirrelax
Thursday 11 March 2010, 12:19 PM
می​وزد از چمن نسیم بهشت
هان بنوشید دم به دم می ناب

ham-nafas
Thursday 11 March 2010, 01:50 PM
برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

Don_Ramtin
Thursday 11 March 2010, 02:34 PM
بی همگان بسر شود ، بی تو بسر نمی شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود

Nassim_Agha
Thursday 11 March 2010, 03:52 PM
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی

خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی

Amirrelax
Thursday 11 March 2010, 05:57 PM
یاد باد آن که نگارم چو کمر بربستی
در رکابش مه نو پیک جهان پیما بود

david_santoori
Thursday 11 March 2010, 07:53 PM
در همه شهر ندیدست کسی مستی من / زانکه مست می عشق از همه هشیار تر است

Amirrelax
Thursday 11 March 2010, 07:58 PM
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

Don_Ramtin
Thursday 11 March 2010, 10:20 PM
تو از هر در که باز آیی ، بدین خوبی و زیبایی
دری باشد که از رحمت ، بروی خلق بگشایی

Amirrelax
Friday 12 March 2010, 09:11 AM
یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

elham.m
Friday 12 March 2010, 05:12 PM
درست است اینکه من زیبا پرستم
ولی عاشق به هر زیبا نبودم

Amirrelax
Friday 12 March 2010, 05:14 PM
می بده تا دهمت آگهی از سر قضا
که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست

elham.m
Friday 12 March 2010, 05:14 PM
تو تنها عاشقی را مرده دانی
که باشد خفته در آغوش گوری

Amirrelax
Friday 12 March 2010, 05:15 PM
یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

Don_Ramtin
Friday 12 March 2010, 05:24 PM
دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را ، با که این بازی توان کرد

Amirrelax
Friday 12 March 2010, 05:32 PM
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست

Nassim_Agha
Friday 12 March 2010, 09:17 PM
تو را سری ست که با ما فرو نمی آید

مرا دلی که صبوری ازو نمی آید

Don_Ramtin
Friday 12 March 2010, 09:29 PM
دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود
تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود

Nassim_Agha
Friday 12 March 2010, 10:59 PM
در من اینست که صبرم ز نکو رویان نیست

زرق نفروشم و و زهدی ننمایم کان نیست

Amirrelax
Saturday 13 March 2010, 08:02 AM
تو بگو دلم چه کرده جز محبت ؟
که چنین ز چشم خوبت اوفتاده

Nassim_Agha
Saturday 13 March 2010, 11:44 AM
هر که سودای تو دارد چه غم از هر دو جهانش

نگران تو چه اندیشه و بیم از دگرانش

Don_Ramtin
Saturday 13 March 2010, 12:14 PM
شب چو در بستم و مست از می نابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت ، جوابش کردم

Nassim_Agha
Saturday 13 March 2010, 12:30 PM
من آن نیم که دل از مهر دوست بردارم

وگر ز کینه دشمن به جان رسد کارم

ham-nafas
Saturday 13 March 2010, 12:30 PM
میزد به شمشیر جفا میرفت و میگفت از قفا
سعدی بنالیدی ز ما مردان ننالند از الم

Don_Ramtin
Saturday 13 March 2010, 01:23 PM
می بده ، می بستان ، دست بزن ، پای بکوب
در خرابات ، نه از بهر نماز آمده ایم !

Nassim_Agha
Saturday 13 March 2010, 01:39 PM
مادر خلوت به روی غیر ببستیم

از همه باز آمدیم و با تو نشستیم

Amirrelax
Saturday 13 March 2010, 05:05 PM
ما را ز خیال تو چه پروای شراب است
خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است

Nassim_Agha
Saturday 13 March 2010, 08:32 PM
تا خبر دارم ازو بی خبر از خویشتنم

با وجودش ز من آواز نیاید که منم

Amirrelax
Saturday 13 March 2010, 08:56 PM
می​دمد صبح و کله بست سحاب
الصبوح الصبوح یا اصحاب

david_santoori
Saturday 13 March 2010, 09:03 PM
بر شاخ امید اگر بری یافتمی/ هم رشته خویش را سری یافتمی

تا چند ز تنگنای زندان وجود / ای کاش سوی عدم دری یافتمی

Amirrelax
Saturday 13 March 2010, 09:09 PM
یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

ham-nafas
Saturday 13 March 2010, 09:13 PM
....
دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه زلمانی برون شو تا جهان بینی

Nassim_Agha
Saturday 13 March 2010, 09:55 PM
یارب شب دوشین چه مبارک سحری بود

کو را به سر کشته دوشین گذری بود

ham-nafas
Saturday 13 March 2010, 10:11 PM
دل من در هوس روی تو ای مونس جان
خاک راهیست که در دست نسیم افتاده ست

Don_Ramtin
Saturday 13 March 2010, 10:14 PM
تا دل مهرت داده ام ، در بحر غم افتاده ام
چون در نماز استاده ام ، گویی به محراب اندری

Nassim_Agha
Saturday 13 March 2010, 10:48 PM
یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم

زان دو لب شیرینت صد شور بر انگیزم

forever
Saturday 13 March 2010, 11:04 PM
مرو ای دوست مرو ای دوست
مرو از دست من ای یار که منم زنده به بوی تو
به گل روی تو
مروای دوست مرو ای دوست
بنشین با من و دل بنشین تا برسم مگر
به شب موی تو
تو نباشی چه امیدی به دل خسته من
تو که خامو شی بی تو به شام وسحر چه کنم
با غم تو

اهورا ایمان

ham-nafas
Sunday 14 March 2010, 06:32 AM
وقتی که خارز تو باشم بهتر که با تو نباشم
دستت بریده به تیغم خارم که گل بشکستم

Amirrelax
Sunday 14 March 2010, 09:08 AM
من از روییدن خار بر سر دیوار فهمیدم
که ناکس کس نمی گردد بدین بالا نشینی ها

Nassim_Agha
Sunday 14 March 2010, 11:11 AM
آب حیات من است خاک سر کوی دوست

گر دو جهان خرمی ست ما و غم روی دوست

ham-nafas
Sunday 14 March 2010, 12:16 PM
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد

david_santoori
Sunday 14 March 2010, 12:22 PM
دردا و دريغا که چنان گشتي بي برگ / کز بافته خويش نداري کفن من

ham-nafas
Sunday 14 March 2010, 12:38 PM
نمیدونم دلم دیوونه ی کیست
اسیر نرگس مستونه ی کیست

Amirrelax
Sunday 14 March 2010, 12:56 PM
تا که ره ندهم کسی را جز تو در کانون قلب
دیدگانم را به خود چون پاسبان بگماشتم

Nassim_Agha
Sunday 14 March 2010, 01:27 PM
مبارک ساعتی باشد که با منظور بنشینی
به نزدیکت بسوزاند مگر کز دور بنشینی

Amirrelax
Sunday 14 March 2010, 02:13 PM
یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

MEHRNAM
Sunday 14 March 2010, 02:38 PM
دو نقش است در دفتر زندگی
که خوشدل از او مرد دل زنده ای
یکی سایه ی دود بگذشته ها
دگر روزن نور آینده ای

Nassim_Agha
Sunday 14 March 2010, 03:02 PM
یک امشبی که در آغوش شاهد شکَرَم

گَرَم چو عود بر آتش ننهند غم نخورم

Amirrelax
Sunday 14 March 2010, 03:50 PM
مست و مغرورم نمود آن عشق آتشگون تو
زان سر خود در جهان با افتخار افراختم

Nassim_Agha
Sunday 14 March 2010, 07:39 PM
مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوست

هزار جان عزیزت فدای جان ای دوست

arezuhaa
Sunday 14 March 2010, 07:43 PM
تو آمدی و برف خودش بند آمد
از شیشه به جای بغض لبخند آمد
وقتی تو آمدی دل من میسوخت
گفتند که همه بوی زمستان آمد

Amirrelax
Sunday 14 March 2010, 07:53 PM
در چمن باد بهاری ز کنار گل و سرو
به هواداری آن عارض و قامت برخاست

Nassim_Agha
Sunday 14 March 2010, 10:03 PM
تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی

مرا بر آتش سوزان نشاندی و ننشستی

Amirrelax
Monday 15 March 2010, 08:30 AM
یوسف بودم و از روی هوس باختی ام
عاشقت بودم و دیوانه ترین ساختی ام

MEHRNAM
Monday 15 March 2010, 08:41 AM
مرا عشق آنچنان آزار کردست
که از وصل تو ام بیزار کردست

Amirrelax
Monday 15 March 2010, 10:23 AM
تو بگو دلم چه کرده جز محبت ؟
که چنین ز چشم خوبت اوفتاده

arezuhaa
Monday 15 March 2010, 12:41 PM
همه غافل ز آس اربع،ورق در دست می باشد
به عاقل رو نکرد آخر زهی اقبال بی پروا

Amirrelax
Monday 15 March 2010, 12:44 PM
آمدی آشکارو من صید نگاهت شدم
چشم شکارگیر تو اهل فن است و بی کمین

Nassim_Agha
Monday 15 March 2010, 01:24 PM
نه من خام طمع عشق تو می ورزم و بس

که چو من سوخته در عشق تو بسیاری هست

Amirrelax
Monday 15 March 2010, 01:50 PM
تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خود
دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست

Nassim_Agha
Monday 15 March 2010, 02:55 PM
تن آدمی شریف است به جان آدمیّیت

نه همین لباس زیباست نشان آدمیّیت

philip_guitarist
Monday 15 March 2010, 03:57 PM
چند روزه دل دیوونه میگیره همش بهونه
آتیشم میزنه هر شب جای خالیت توی خونه

Don_Ramtin
Monday 15 March 2010, 09:49 PM
هر آنکس که در کیسه اش زر بود
کلامش قبول است ، اگر خر بود !

Nassim_Agha
Monday 15 March 2010, 10:02 PM
در من این عیب قدیم است و به در می نرود

که مرا بی می و معشوق به سر می نرود

Don_Ramtin
Monday 15 March 2010, 10:47 PM
در نامه می نگنجد ما را حدیث شوق
کوته کنم ، قصه ی ما ، کار دفتر است

Nassim_Agha
Monday 15 March 2010, 10:55 PM
تا دستها کمر نکنی بر میان دوست

بوسی به کام دل ندهی بر دهان دوست

دانی حیات کشته شمشیر عشق چیست

سیبی گزیدن از رخ چون بوستان دوست

Don_Ramtin
Monday 15 March 2010, 11:13 PM
تا به سودای تو افتادیم در بازار عشق
از زیان هر دو عالم فارغیم ، از سود هم

Nassim_Agha
Monday 15 March 2010, 11:50 PM
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست

یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست

Don_Ramtin
Monday 15 March 2010, 11:52 PM
تا تو به خاطر منی ، کس نگذشت بر دلم
مثل تو کیست در جهان تا ز تو مهر بگسلم

Nassim_Agha
Tuesday 16 March 2010, 12:01 AM
مکن سرگشته آن دل را که دست آموز غم کردی

به زیر پای هجرانش لگد کوب ستم کردی

Don_Ramtin
Tuesday 16 March 2010, 12:08 AM
یار من بسکه نازک است تنش
مانده جای نگاه بر بدنش !

Amirrelax
Tuesday 16 March 2010, 07:47 AM
شد ز غمت خانه سودا دلم
در طلبت رفت به هر جا دلم

Nassim_Agha
Tuesday 16 March 2010, 10:37 AM
من آن مرغ سخن دانم که در خاکم رود صورت

هنوز آواز می آید به معنی از گلستانم

Amirrelax
Tuesday 16 March 2010, 11:24 AM
من و باد صبا مسکین دو سرگردان بی​حاصل
من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت

Nassim_Agha
Tuesday 16 March 2010, 12:07 PM
تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو

پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو :9:

Amirrelax
Tuesday 16 March 2010, 12:34 PM
وفا و عهد نکو باشد ار بياموزي
وگرنه هر که تو بيني ستمگري داند

Nassim_Agha
Tuesday 16 March 2010, 12:46 PM
دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد

ز فکر آنان که در تدبیر درمانند،درمانند :45:

ham-nafas
Tuesday 16 March 2010, 01:25 PM
دوش دیدم که ملائک در میخوانه زدند
گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند

Amirrelax
Tuesday 16 March 2010, 01:41 PM
دیدم به خواب که دوش ماهی برآمدی
کز عکس روی او شب هجران سر آمدی

Don_Ramtin
Tuesday 16 March 2010, 03:15 PM
یارب این آتش که بر جان من است
سرد کن ، آنسان که کردی بر خلیل

david_santoori
Tuesday 16 March 2010, 04:52 PM
لایق بندگی نیم ،بی هنری و قیمتی / ور تو قبول میکنی، با همه نقص فاضلم

Nassim_Agha
Tuesday 16 March 2010, 05:28 PM
مکن چنین تو به نخوت نگاه در من مست

که آبروی شریعت به این قدر نرود

Amirrelax
Tuesday 16 March 2010, 07:40 PM
در سینه ی خاکم به تو خواهند خبر داد
روزی چو پشیمان شده ما را تو بجستی

Don_Ramtin
Tuesday 16 March 2010, 08:27 PM
یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد

Nassim_Agha
Tuesday 16 March 2010, 11:26 PM
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد

ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد

david_santoori
Wednesday 17 March 2010, 06:16 AM
در آن زمین که نسیمی وزد ز طره دوست / چه جای دم زدن نافه‌های تاتاریست

nabegheh95
Wednesday 17 March 2010, 08:48 AM
تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش

حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار

Amirrelax
Wednesday 17 March 2010, 09:07 AM
روندگان طریقت ره بلا سپرند
رفیق عشق چه غم دارد از نشیب و فراز

obvious
Wednesday 17 March 2010, 09:41 AM
زندگي چه هوسناك است، چه شيرين!
چه برونمندي دمي با زندگي آزاد بودن،
خواستن بي ترس! حرف از خواستن بي ترس گفتن، شاد بودن!...

Nassim_Agha
Wednesday 17 March 2010, 10:42 AM
نه هرکه طرف کُله کج نهاد و تند نشست

کلاه داری و آئینِ سروری داند

Amirrelax
Wednesday 17 March 2010, 11:57 AM
در چمن باد بهاری ز کنار گل و سرو
به هواداری آن عارض و قامت برخاست

Nassim_Agha
Wednesday 17 March 2010, 03:30 PM
توانگرا دل درويش خود به دست آور

که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند

MEHRNAM
Wednesday 17 March 2010, 03:56 PM
در میکده از من نخریدند به جامی
آن علم که در مدرسه آموخته بودم

arezuhaa
Wednesday 17 March 2010, 04:04 PM
موسیقی شهر بانگ((رودارود))است
خنیاگری آتش و رقص دود است

Amirrelax
Wednesday 17 March 2010, 04:30 PM
تعالی الله از جلوه ی آن شراب
که بر جملگی تافت ،چون آفتاب

Don_Ramtin
Wednesday 17 March 2010, 04:37 PM
بیماری من چون سبب پرسش او شد
می میرم از این غم که چرا بهترم امشب

Amirrelax
Wednesday 17 March 2010, 04:41 PM
بی همگان بسر شود، بی تو بسر نمی شود
داغ تو دارد این دلم، جای دگر نمی شود

Don_Ramtin
Wednesday 17 March 2010, 05:04 PM
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سرآید

Amirrelax
Wednesday 17 March 2010, 05:35 PM
در جهان نامده آن صید مبارک فالی
که تواند بگریزد ز کمندت چالاک

Don_Ramtin
Wednesday 17 March 2010, 05:50 PM
کاش دایم دل ما از تو بلرزد ای عشق
وان دلی کز تو نلرزد ، به چه ارزد ای عشق

Amirrelax
Wednesday 17 March 2010, 06:03 PM
قد بلند تو را تا به بر نمی گیرم
درخت کام و مرادم به بر نمی اید

Nassim_Agha
Wednesday 17 March 2010, 10:15 PM
دی به چمن برگذشت سرو سخنگوی من

تا نکند گل غرور رنگ من و بوی من

Don_Ramtin
Wednesday 17 March 2010, 10:51 PM
نیاز عاشقان ، معشوق را بر ناز می دارد
تو سر تا پا وفا بودی ، تو را من بی وفا کردم

MEHRNAM
Wednesday 17 March 2010, 11:18 PM
می خواره و سرگشته و رندیم و نظرباز
وآن کس که در این شهر چو ما نیست کدامست؟

Nassim_Agha
Wednesday 17 March 2010, 11:25 PM
تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن

که ندارد دل من طاقت هجران دیدن

MEHRNAM
Wednesday 17 March 2010, 11:30 PM
نتوان ساخت از کدو گوزاب
نه ز ریکاسه جامه ی سنجاب!

Amirrelax
Thursday 18 March 2010, 08:06 AM
برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

arezuhaa
Thursday 18 March 2010, 10:11 AM
ای عشق زمین و آسمان آیه ی توست
بنیاد ستون بی ستون آیه ی توست

Don_Ramtin
Thursday 18 March 2010, 10:20 AM
تو از هر در که باز آیی ، خوبی و زیبایی
دری باشد که از رحمت بروی خلق بگشایی

obvious
Thursday 18 March 2010, 10:37 AM
يك نفس از خويشتن آزاد باش
خاطري آور به كف و شاد باش

Don_Ramtin
Thursday 18 March 2010, 10:58 AM
شبی یاد دارم که چشمم نخفت
شنیدم که پروانه با شمع گفت

Amirrelax
Thursday 18 March 2010, 01:08 PM
تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج
سزد اگر همه دلبران دهندت باج

Don_Ramtin
Thursday 18 March 2010, 04:45 PM
جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج ، که تو
خانه می بینی و من خانه خدا می بینم

Amirrelax
Thursday 18 March 2010, 05:13 PM
مزن بر سر ناتوان دست زور
كه روزي به پايش در افتي چو مور

david_santoori
Thursday 18 March 2010, 06:52 PM
رهنوردان ره عشق در این بحر عمیق / غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده

Don_Ramtin
Thursday 18 March 2010, 07:26 PM
تا به دامان تو ما دست تولا زده ایم
به تولای تو بر هر دو جهان پا زده ایم

Amirrelax
Thursday 18 March 2010, 07:47 PM
تا به دامان تو ما دست تولا زده ایم
به تولای تو بر هر دو جهان پا زده ایم

جناب رامتین شما باید با حرف ه شروع می کردین شما با آخر بیت امضای david_santoori شروع کردید


رهنوردان ره عشق در این بحر عمیق / غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده


هم منزل عشق و هم رهت می‌بینم
در بنده و در مرو شهت می‌بینم

Don_Ramtin
Thursday 18 March 2010, 09:17 PM
اوخ ! ببخشید . ماجرا مربوط به بیتی میشه که ایشون به عنوان امضاشون گذاشتند . شرمنده . خب چیکار کنم ؟ ! آخه اون بیت امضا ایشون ، با " ت " تموم میشد .

ملا ! به تو بحث گفتگو ارزانی
صوفی ! به تو وجد و های و هو ارزانی
زاهد ! به تو انگبین و حور ارزانی
معشوق به ما و ما به او ارزانی

Amirrelax
Friday 19 March 2010, 11:15 AM
یک جرعه از آن باده اگر نوش کنی تو
عیبم نکنی باز اگر باده پرستم

arezuhaa
Friday 19 March 2010, 11:24 AM
موجیم و وصل از خود بریدن است
ساحل بهانه است،رفتن رسیدن است

Amirrelax
Friday 19 March 2010, 12:10 PM
یکتا شدی و از چه سبب بردی ام از یاد ؟
آخر تو زمن شهره چنین در همه گشتی

arezuhaa
Friday 19 March 2010, 03:49 PM
یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟

david_santoori
Friday 19 March 2010, 03:53 PM
در ره منزل لیلی که خطر هاست در آن / شرط اول قدم آنست که مجنون باشی

Amirrelax
Friday 19 March 2010, 05:30 PM
يک دو جامم دي سحرگه اتفاق افتاده بود
و از لب ساقي شرابم در مذاق افتاده بود

kaka
Friday 19 March 2010, 05:43 PM
دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
ناله‌ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد

Amirrelax
Friday 19 March 2010, 06:21 PM
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان ز او شده​ام بی سر و سامان که مپرس

Don_Ramtin
Friday 19 March 2010, 07:09 PM
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیال ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی

Amirrelax
Friday 19 March 2010, 07:16 PM
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

Nassim_Agha
Friday 19 March 2010, 07:18 PM
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست

آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست

Amirrelax
Friday 19 March 2010, 07:24 PM
توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود