PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 [18] 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57

zibaaa
Saturday 27 March 2010, 12:34 AM
بسیار خوب

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 12:35 AM
دور جوانی گذشت موی سیه شد سپید

برق یمانی بجست گرد بماند از سوار

zibaaa
Saturday 27 March 2010, 12:36 AM
رنج آنهایی که تخم آرزویی کشته اند

آنکه نخل حسرتی پرورد میداند که چیست

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 12:37 AM
نمی دونم چرا ولی خیلی دلم می خواد یه "لام" دیگه برات بیاد :-)

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 12:39 AM
تو که پادشاه حسنی نظری به بندگان کن

حذر از دعای درویش و کف نیازمندش

zibaaa
Saturday 27 March 2010, 12:39 AM
به قول استادمون این از مصادیق مرضه

البته شرمنده در مثل مناقشه نیست

zibaaa
Saturday 27 March 2010, 12:40 AM
شب از فراق تو مینالم ای پری رخسار

چو روز شد گویی در آتشم بی تو

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 12:42 AM
بقول استاد ما چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی :-)

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 12:44 AM
وین پرده بگوی تا که یکبار

زحمت ببرد ز پیش ایوان

zibaaa
Saturday 27 March 2010, 12:45 AM
نماز شام غریبان چو گریه آغازم

به مویه های غریبانه قصه پردازم

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 12:50 AM
می خواستم بگم :
ملامت گوی عاشق را چه گوید مردم دانا

که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل

نمی دونم چرا شاید به احترام استادتون و بخصوص چون اصلا مناقشه در کار نبود تصمیمم عوض شد :-)

اینو بجاش میگم:
مجال صبر همین بود و منتهای شکیب


دگر مپای که عمر این همه نمی پاید

zibaaa
Saturday 27 March 2010, 12:53 AM
از مصادیق لطف شماست!!!

دو یار زیرک و از باده کهن دومنی

فراغتی و کتابی و گوشه چمنی

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 12:58 AM
خواهش می کنم ! قابلی نداشت !
چقدر خوب بود من هم استادی داشتم که روحش دورا دور هوای شاگرداشو داشت و کمکشون میکرد:-)
یکی را دست حسرت بر بناگوش

یکی با آن که می خواهد در آغوش

zibaaa
Saturday 27 March 2010, 12:59 AM
اینو من دیشب گفتم مثل اینکه حواست خیلی پی استاد گرامی ماست

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 01:03 AM
ببخش !
ولی نه فکر کنم امدادهای غیبی استاد شماست که اومده سراغ من هم :-)

یا چو دیدارم نمودی دل نبایستی شکست

یا نبایستی نمود اوّل مرا دیدار خویش

zibaaa
Saturday 27 March 2010, 01:05 AM
پس دم استادم گرم

شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت

فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 01:09 AM
تا بادچنین بادا! هم دم استاد شما گرم هم دم پیر کنعان!

تا تو مصوّر شدی در دل یکتای من

جان تصوّر نماند دیگرم اندر ضمیر

zibaaa
Saturday 27 March 2010, 01:11 AM
راست گفتند که فرج یابی اگر صبر کنی

صبر نیکست کسی را که توانایی هست

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 01:13 AM
توانگرا در رحمت به روی درویشان

مبند که گر تو ببندی خدای بگشاید

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 01:15 AM
باز شیطون اومده بود سراغم هی "لام" لام" می کرد خوشبختانه استاد گرامی شما حی و حاضر بود که تلقین شعری دیگرم کند :-)

zibaaa
Saturday 27 March 2010, 01:15 AM
در ازل پرتوی حسنت ز تجلی دم زد

عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 01:18 AM
دل رفت و صبر و دانش ما مانده ایم و جانی

ورزانکه غم غم توست آن نیز هم سرآید

zibaaa
Saturday 27 March 2010, 01:19 AM
در ما نمانده زان همه شادی نشانه ای

مائیم و دلشکستگی جاودانه ای

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 01:21 AM
چشم زیبا جان!

یکدم نمی رود که نه در خاطری و لیک

بسیار فرق باشد از اندیشه تا وصول

zibaaa
Saturday 27 March 2010, 01:23 AM
عزیز این رو هم من گفتم

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 01:25 AM
کی؟ دیشب؟ مطمئنی؟! باشه یکی دیگه پس:

یا بگدازم چو شمع یا بکشندم به صبح

چاره همین بیش نیست سوختن و ساختن

zibaaa
Saturday 27 March 2010, 01:26 AM
اینو دیشب گفتمممممممممممممممممم!!!

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 01:28 AM
نه بابا ! کاش تنهام میذاشت! نمی ذاره کارمو بکنم هر شعری می خوام بنویسم میاد توی سرم هی میگه نه اینو ننویس اینو بنویس! اتفاقا تعجب نمی کنم که شعرهای تو رو بنویسم چون آقای استاد بهر دوی ما یه شعر رو تعلیم میده! بهش بگو استاد جان این مشاعره است لطفا این نسیم رو بذار کارشو بکنه!

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 01:29 AM
یارب آن روی است یا برگ سمن

یارب آن قد است یا سرو چمن

zibaaa
Saturday 27 March 2010, 01:34 AM
نا آمدگان اگر بدانند که ما
از دهر چه میکشیم نایند دگر

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 01:37 AM
نا آمدگان اگر بدانند که ما
از دهر چه میکشیم نایند دگر

این خیلی بامزّه بود آفرین اینهم آخرین بیت من برای امشب:

رشکم از پیرهن آید که در آغوش تو خسبد

زهرم از غالیه آید که بر اندام تو ساید

Peddy
Saturday 27 March 2010, 07:43 AM
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

Amirrelax
Saturday 27 March 2010, 09:11 AM
ما را که به خدمتت رسیدن سخت است
دیدن همه را تو را ندیدن سخت است

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 04:08 PM
ترسم نکند لیلی هرگز به وفا میلی

تا خون دل مجنون از دیده نپالاید

zibaaa
Saturday 27 March 2010, 10:53 PM
دلا منال ز بیداد و جور یار که یار

تو را نصیب همین کرد و این از آن دادست

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 11:09 PM
سلام زیبا جان

تا به تحقیق مرا منزل و ره ننمایی

یکدم آرام نگیرم نفسی دو نزنم

zibaaa
Saturday 27 March 2010, 11:18 PM
سلام

تو را که میشنوی طاقت شنیدن نیست

مرا که میطلبم خود چگونه باشد حال

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 11:22 PM
"لام"!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:-)
معلومه که امشب شمشیر رو از رو بستی :-) طلسم معجرتی مگر پناهی دهدم ....:-)

لگام بر سر شیران کند صلابت عشق

چنان کشد که شتر را مهار در بینی

zibaaa
Saturday 27 March 2010, 11:26 PM
نه بابا
یارب کجاست محرم رازی که یک زمان

دل شرح آن دهد که چه گفت و چها شنید
طلسم معجرتی مگر پناهی دهدم (ممکنه کاملش کنی؟)

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 11:29 PM
دل بر گرفتی از برم ای دوست دست گیر

کز دست می رود سرم ای دوست دست گیر

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 11:31 PM
طلسم معجزتی مگر پناه دهد از گزند خویشتنم

چنین که دست تطاول به خود گشاده منم

zibaaa
Saturday 27 March 2010, 11:31 PM
رنج ها بردیم وآسایش نبود در جهان

ترک کام خود گرفتیم این زمان آسوده ایم

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 11:39 PM
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک

دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 11:41 PM
اسم اون شعر شاملو هست "عقوبت" از کتاب "شکفتن در مه" اگه بخوای و اگه شد تا قبل از رسیدن به آخر وقت برات می نویسمش.

zibaaa
Saturday 27 March 2010, 11:41 PM
چقدر دیر !

ما سیه گلیمان را جز بلا نمی شاید
بر دل بهایی نه هر بلا که بتوانی

zibaaa
Saturday 27 March 2010, 11:42 PM
ممنون میشم

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 11:45 PM
یار بیگانه نگیرد هرکه دارد یار خویش

ای که دست چرب داری پیشتر دیوار خویش*

مصرع دوبم ضرب المثل بوده به همان معنی که امروز میگیم چراغی که به خونه رواست به مسجد حرام است.

zibaaa
Saturday 27 March 2010, 11:48 PM
شب فراق که داند که تا سحر چندست

مگر کسی که به زندان عشق در بند است

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 11:52 PM
تو عشق جمله جهانی ولی ز جمله نهانی

نهان و عین چو جانی چه آفتی چه بلایی

zibaaa
Saturday 27 March 2010, 11:54 PM
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم

در میان لاله و گل آشیانی داشتم

Nassim_Agha
Saturday 27 March 2010, 11:58 PM
در جواب قبل "ولی " نمی دونم چرا تایپ نشد که تصحیح کردم.

این بیت بسیار بسیار زیبا رو به عنوان پوزش تقدیم می کنم. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید:


می وصلم بچشان تا در زندان ابد

از سر عربده مستانه بهم در شکنم

zibaaa
Sunday 28 March 2010, 12:01 AM
من هماندم که وضو ساختم از چشمه عشق

چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست

zibaaa
Sunday 28 March 2010, 12:03 AM
یا من امشب کم حوصله ام یا شما دیر جواب میدی
(دائم ریلود میکنم!!)

Nassim_Agha
Sunday 28 March 2010, 12:04 AM
تو ز خاک سر برآور که درخت سر بلندی

تو بپر به قاف قربت که شریفتر همایی

نه سایت فکر می کنم کمی کنده چون من هم همین رو حس می کنم :-(

zibaaa
Sunday 28 March 2010, 12:05 AM
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

Nassim_Agha
Sunday 28 March 2010, 12:08 AM
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن

ترک من خراب شبگرد مبتلا کن

zibaaa
Sunday 28 March 2010, 12:10 AM
نالیدن بلبل ز نو آموزی عشق است

هرگز نشنیدیم ز پروانه صدایی

Nassim_Agha
Sunday 28 March 2010, 12:13 AM
یکدم نمی رود که نه در خاطری و لیک

بسیار فرق باشد از اندیشه تا وصول

violon13
Sunday 28 March 2010, 12:15 AM
لا به لای دفترچه عشق
یاد تو مانده در سینه سوخته ام

Nassim_Agha
Sunday 28 March 2010, 12:17 AM
یاران وفا را بین اخوان صفا را بین

در رقص که باز آمد آن گنج به ویرانه

بخش دیگه پیش میاد :-) این نشون میده که خیلی لابد این بیت رو دوست دارم :-)

zibaaa
Sunday 28 March 2010, 12:18 AM
violon13 (You can see links before reply) این شعر نو بود!!

zibaaa
Sunday 28 March 2010, 12:20 AM
هوای دلبری و حال دل سپردن نیست

ور گرنه پیر ز عاشقی نپرهیزد

Nassim_Agha
Sunday 28 March 2010, 12:21 AM
قاطی شد بابا من شعر تو رو جواب میدم تو به کسی ذیگه جواب میدی !!! :-)

zibaaa
Sunday 28 March 2010, 12:21 AM
تا توانستم ندانستم چه سود

چون بدانستم توانستم نبود

zibaaa
Sunday 28 March 2010, 12:26 AM
نه نگفتم شما حواستو جمع کن!

در این زمانه چو فریاد رس نمی بینم

مرا رسد که رسانم بر آسمان فریاد

Nassim_Agha
Sunday 28 March 2010, 12:27 AM
در حضور ابدی شاهد و مشهود تویی

بر ره و رهرو و بر کوچ و سفر می خندی

ببخش درست میگی تکراری نبود اشتباه از من بود ولی خوب بدون در ضمن که هواتو دارم اگه یه وقت... !:-)

zibaaa
Sunday 28 March 2010, 12:30 AM
یارب از سر منزل مقصد چسان یابم سراغ

دیده حیرانست و من بی دست وپا دل بی دماغ

Nassim_Agha
Sunday 28 March 2010, 12:33 AM
غ؟!!!!!!!!!!!!!!!!! :43:

غم زمانه خورم یا فراق یار کشم

به طاقتی که ندارم کدام بار کشم :41:

zibaaa
Sunday 28 March 2010, 12:35 AM
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم

Nassim_Agha
Sunday 28 March 2010, 12:37 AM
من بخود نامدم اینجا که به خود باز روم

آنکه آورد مرا باز بَرَد در وطنم

zibaaa
Sunday 28 March 2010, 12:38 AM
میروم وز سر حسرت به قفا مینگرم

خبر از پای ندارم که زمین میسپرم

Nassim_Agha
Sunday 28 March 2010, 12:41 AM
بازم "میم" ؟ حالا که اینجوری شد پس بیا:


من عاشق جانبازم از عشق نپرهیزم

من مست بر اندازم از عربده نگریزم

zibaaa
Sunday 28 March 2010, 12:45 AM
میروم بی دل و بی یار و یقین میدانم

که من بی دل بی یار نه مرد سفرم

Nassim_Agha
Sunday 28 March 2010, 12:48 AM
عجب! نه! این برف را دیگر سر باز ایستادن نیست ! برف "میم" رو میگم


ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است

بردار ز رخ پرده که مشتاق لقاییم

zibaaa
Sunday 28 March 2010, 12:50 AM
ما بیدلان مست دل از دست داده ایم

همراز عشق و همنفس جام باده ایم

Nassim_Agha
Sunday 28 March 2010, 12:53 AM
:-)


ما در ره عشق تو اسیران بلاییم

کس نیست چنین عاشق و بیچاره که ماییم

zibaaa
Sunday 28 March 2010, 12:58 AM
من همان به که ازو نیک نگه دارم دل

که بد ونیک ندیدست و ندارد نگهش

Nassim_Agha
Sunday 28 March 2010, 01:01 AM
شمس تبریز اگر روی به من بنمایی

والله این قالب مردار بهم در شکنم

Nassim_Agha
Sunday 28 March 2010, 01:01 AM
"میم" لطفا

zibaaa
Sunday 28 March 2010, 01:02 AM
ما همانیم که بودیم و زیادت به ارادت

حال مشکل همه آنست که با ما نه همانی

zibaaa
Sunday 28 March 2010, 01:03 AM
کی بود با ی مشکل داشت؟

Nassim_Agha
Sunday 28 March 2010, 01:05 AM
:-) منظورت رو نمی فهمم راجع به کی حرف می زنی؟ :-)


یک خانه پر زمستان مستان نو رسیدند

دیوانگان بندی زنجیر ها دریدند :24:

zibaaa
Sunday 28 March 2010, 01:07 AM
یاد باد آنکه به اصلاح شما میشد راست

نظم هر گوهر ناسفته که حافظ را بود

Nassim_Agha
Sunday 28 March 2010, 01:09 AM
یاد باد آنکه به اصلاح شما میشد راست

نظم هر گوهر ناسفته که حافظ را بود

ببخش ولی "دال" باید بدی ! البته این "ی" رو می تونی نگهداری برای بعد!!

zibaaa
Sunday 28 March 2010, 01:11 AM
داشتم دلقی و صد عیب مرا میپوشید

خرقه رهن می و مطرب شد و زنار بماند

Nassim_Agha
Sunday 28 March 2010, 01:14 AM
دل گفت مرا علم لدنی هوس است

تعلیمم ده اگر ترا دسترس است

گفتم که الف گفت دگر هیچ مگوی

در خانه اگر کس است یک حرف بس است

شب بخیر

Amirrelax
Sunday 28 March 2010, 09:04 AM
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده ی گزند مباد

كوروش88
Sunday 28 March 2010, 11:58 AM
دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند.

ham-nafas
Sunday 28 March 2010, 01:02 PM
داری ذکات حسن و ندانی که را دهی
من مستحقم ای شه خوبان به من به من

Nassim_Agha
Sunday 28 March 2010, 01:05 PM
نامدگان و رفتگان از دو كرانه زمان

سوي تو ميدوند هان ! اي تو هميشه در ميان

mahour.M
Sunday 28 March 2010, 02:23 PM
نهنگی بچه ی خود را چه خوش گفت
به دین ما حرام آمد کرانه
به موج آویز و از ساحل بپرهیز
همه دریاست ما را آشیانه

Don_Ramtin
Sunday 28 March 2010, 02:44 PM
هر کسی از ظن خود شد یار من
وز درون من نجست اسرار من

zibaaa
Sunday 28 March 2010, 04:35 PM
نمی بینم چو کس دمساز باخویش

همان بهتر که گویم راز با خویش

MEHRNAM
Sunday 28 March 2010, 06:30 PM
شد خزان گلشن آشنایی
بازم آتش زد به جان جدایی

ham-nafas
Sunday 28 March 2010, 07:09 PM
یوسف کنعان چو به مصر آرمید
صیت وی از مصر به کنعان رسید
جامی

MEHRNAM
Sunday 28 March 2010, 07:23 PM
در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است

ham-nafas
Sunday 28 March 2010, 09:46 PM
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

Nassim_Agha
Sunday 28 March 2010, 10:12 PM
هر کی به نوایی صفت حمد تو گوید

بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه

"ه" بدید لطفا :-)

ham-nafas
Sunday 28 March 2010, 10:37 PM
هر چند که رنگ و بوي زيباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا
معلوم نشد که در طربخانه خاک
نقاش ازل بهر چه آراست مرا
خیام

Nassim_Agha
Sunday 28 March 2010, 11:05 PM
آنانکه محیط فضل و آداب شدند

در جمع کمال شمع اصحاب شدند

ره زین شب تاریک نبردند برون

گفتند فسانه ای و در خواب شدند

ham-nafas
Sunday 28 March 2010, 11:22 PM
دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت
من آزادی نمیخواهم که با یوسف به زندانم

Nassim_Agha
Sunday 28 March 2010, 11:47 PM
می نوازی بنده را یا می کشی

می نشینی یک نفس یا می روی

zibaaa
Sunday 28 March 2010, 11:53 PM
یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض

پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 12:01 AM
سلام :-)

تو مپندار که من شعر بخود می گویم

تا که هشیارم و بیدار یکی دو نزنم

zibaaa
Monday 29 March 2010, 12:02 AM
ما راهمه شب نمی برد خواب

ای خفته روزگار دریاب

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 12:05 AM
باز آی و جان شیرین از من ستان به خدمت

دیگر چه برگ باشد درویش بی نوا را

zibaaa
Monday 29 March 2010, 12:06 AM
آتش بگیر تا که بدانی چه میکشم

احساس سوختن به تماشا نمیشود

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 12:08 AM
در صورت و معنی که تو داری چه توان گفت

حسن تو ز تحسین تو بسته ست زبان را

zibaaa
Monday 29 March 2010, 12:09 AM
آسمان شو ابر شو باران ببار

آب اندر ناودان ناید به کار

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 12:10 AM
روزها کار من این است و همه شب سخنم

که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

zibaaa
Monday 29 March 2010, 12:12 AM
مردم از دست غیر ناله کنند

سعدی از دست خویشتن فریاد

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 12:15 AM
دلبندم آن پیمان گل منظور چشم آرام دل

نی نی دلارامش مخوان کز دل ببرد آرام را

zibaaa
Monday 29 March 2010, 12:17 AM
آسوده بر کنار چو پرگار میشدم

دوران چو نقطه عاقبتم در میان گرفت

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 12:17 AM
امشب یک کمی دچار استرس شده ام انگار! شاید چون می دونم که بهر حال یه وقت یکی مون یه جایی کم میارییم!:-) هر چی زمان می گذره به اون نقطه نزدیکتر میشیم :-)

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 12:18 AM
تا مست نباشی نبری بار غم یار

آری شتر مست کشد بار گران را

zibaaa
Monday 29 March 2010, 12:21 AM
اینکه طبیعیه!باید یکی کم بیاره

ایکه گفتی جان بده تا باشدت آرام جان

جان به غم هاش سپردم نیست آرامم هنوز

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 12:24 AM
زمانه کیفر بیداد سخت خواهد داد

سزای رستم بد روز مرگ سهراب است*

* سایه

ham-nafas
Monday 29 March 2010, 12:24 AM
:30:منم بازی؟؟؟

zibaaa
Monday 29 March 2010, 12:25 AM
تو از خرابی این خانه نالی و من

به بی ثباتی هر آشیانه می خندم

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 12:26 AM
اینکه طبیعیه!باید یکی کم بیاره

ایکه گفتی جان بده تا باشدت آرام جان

جان به غم هاش سپردم نیست آرامم هنوز
یه "ی" کم داره
جان به غم هایش

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 12:27 AM
من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم

تو می روی به سلامت سلام ما برسانی

zibaaa
Monday 29 March 2010, 12:30 AM
یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد

دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 12:30 AM
همنفس جان:
داریم مشاعره می کنیم ببینیم کی می بازه
مشاعره سه تایی زود قر و قاطی میشه! نمی دونیم کی به کی جواب میده! :-)
اگه می خوای تو ادامه بده من میرم فردا شب میام

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 12:32 AM
دیگری را در کمندآور که ما خود بنده ایم

ریسمان در پای حاجت نیست دست آموز را

zibaaa
Monday 29 March 2010, 12:33 AM
این رنجی که میکشم از تنگی قفس

کفران نعمتی است که در باغ کرده ام

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 12:34 AM
ماه و خورشید و پری و آدمی در نظرت

همه هیچند که سر بر همه افراخته ای

ham-nafas
Monday 29 March 2010, 12:36 AM
نه بابا شما دوتا کارتون درست تره
ببین من چقدر عقب افتادم
اینو جواب نوشتم.یادم نیس آخری ((ت)) کال کی بود.
توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود

شما خودتون ادامه بدین
منم نظاره میکنم...

zibaaa
Monday 29 March 2010, 12:38 AM
اگر دستم رسد بر چرخ گردون / از او پرسم که این چینست و آن چون


یکی را داده ای صد گونه نعمت/ یکی را قرص جو آغشته در خون

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 12:41 AM
نه زنده را به تو میل است و مهربانی و بس

که مرده را به نسیمت روان بیاساید

zibaaa
Monday 29 March 2010, 12:43 AM
دمی با دوست سر کردن جهان یکسر نمی ارزد

به می بفروش دلق ما کزین بهتر نمی ارزد

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 12:46 AM
دلتنگ غروبی خفه بیرون زدم از در

در مشت گرفته مچ دست پسرم را*

*شهریار

zibaaa
Monday 29 March 2010, 12:48 AM
اظهار عشق را به سخن احتیاج نیست

چندان که شد نگه به نگه آشنا بس است

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 12:49 AM
دمی با دوست سر کردن جهان یکسر نمی ارزد

به می بفروش دلق ما کزین بهتر نمی ارزد

صحیح بیت اوّل اینه
دمی با غم بسر بردن جهان یکسر نمی ارزد! هر چند که امیدوارم منظور تو در هر حال دمی بی دوست سر کردن باشه :-)

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 12:50 AM
ترا که درد نباشد ز درد ما چه تفاوت

تو حال تشنه ندانی که بر کناره جویی

بی استرس یا با استرس هواتو دارم در هر حال :-)

zibaaa
Monday 29 March 2010, 12:50 AM
مرسی. شما استرس داری من حواسم پرته !

zibaaa
Monday 29 March 2010, 12:52 AM
یار اگر رفت و حق صحبت دیرین نشناخت

حاش لله که روم من ز پی یار دگر

me too

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 12:54 AM
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن

ترک من خراب شبگرد مبتلا کن

zibaaa
Monday 29 March 2010, 12:56 AM
این تکراریه !!!!

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 12:57 AM
روی خوش و آواز خوش دارند هر یک لذتی

بنگر که لذت چون بود محبوب خوش آواز را

zibaaa
Monday 29 March 2010, 01:00 AM
آخرین باریه که تکراری قبوله. در غیر این صورت این رشته سر دراز دارد

اندرون با تو چنان انس گرفته است مرا

که ملالم ز همه خلق جهان می آید

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 01:03 AM
قانون مشاعره اینه که طرف مقابل تا چند لحظه (اینجا به دقیقه) نتونه جواب بده! تا حالا بخاطر تکرار ندیدم کسی مشاعره رو ببازه :-)

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 01:04 AM
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز

چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

zibaaa
Monday 29 March 2010, 01:05 AM
باشه دیدم خیلی میل داری زودتر برنده معلوم بشه گفتم _راحت باش تکرار کن

دل زتن بردی و در جانی هنوز

درد ها دادی و درمانی هنوز

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 01:07 AM
نه آخه به صرف اشتباه در تکرار نمیشه بگی من باختم! بهر حال دیر یا زود کفگیر یکیمون به ته دیگ می خوره :-)

زاندازه بیرون تشنه ام ساقی بیار آن آب را

اول مرا سیراب کن وانگه بده اصحاب را

zibaaa
Monday 29 March 2010, 01:11 AM
اولم رام نمودی به دلارامی ها

آخرم سوختی از حسرت ناکامی ها

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 01:14 AM
ای کاروان آهسته ران کآرام جانم می رود

آن دل که با خود داشتم با دل ستانم می رود

khattesabz
Monday 29 March 2010, 01:14 AM
زمانه قصه ی تکرار خواب و بیداریست
که در پگاه ِ خمارُ شب ِ شراب گذشت

zibaaa
Monday 29 March 2010, 01:15 AM
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن

من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 01:16 AM
دوش ای پسر می خورده ای چشمت گواهی می دهد

باری حریفی جو که او مستور دارد راز را

zibaaa
Monday 29 March 2010, 01:18 AM
آنکه شمع بزم ما را با دم نیرنگ کشت

محفلش یارب دمی بی شمع شب فرسا مباد

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 01:20 AM
در سوخته پنهان نتوان داشتن آتش

ما هیچ نگفتیم و حکایت به در افتاد

zibaaa
Monday 29 March 2010, 01:21 AM
در به روی همه بستیم ولی نتوان بست

به خیال تو در خانه تنهایی را

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 01:24 AM
آنکه برگشت و جفا کرد و به هیچم بفروخت

به همه عالمش از من نتوانند خرید

"دال" بیا!

zibaaa
Monday 29 March 2010, 01:25 AM
درد آمد برتر از ملک جهان

تا بجویی تو خدا را در نهان

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 01:27 AM
نی نی منم سرخوان تو سر خیل مهمانان تو

جامی دو بر مهمان کنم تا شرم مهمان بشکنم

zibaaa
Monday 29 March 2010, 01:28 AM
ما فروغی به سیه روزی خود خوشنودیم

زانکه هرگز نتوان منت خورشید کشید

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 01:31 AM
دیده زبان حال من بر تو گشاد رحم کن

چون که اثر نمی کند در تو زبان قال من

ham-nafas
Monday 29 March 2010, 11:14 AM
نسیم سحری برنده شد دیشب!
امشب هم بیاین با شعر های قشنگتون مشاعره کنید که ما هم لذت ببریم.

نبود طلوع از برج ما، آن ماه مهر افروز را
تغيير طالع چون کنم اين اختر بد روز را
وحشی بافقی

Don_Ramtin
Monday 29 March 2010, 11:21 AM
این به هم بردن ابروی تو از تندی خوست
تا نگویند که به بالای دو چشمت ابروست

ham-nafas
Monday 29 March 2010, 11:49 AM
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
پبیچاره دلم در غم بسیار افتاد

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 12:02 PM
نسیم سحر برنده شد دیشب؟!
امشب هم بیاین با شعر های قشنگتون مشاعره کنید که ما هم لذت ببریم.

نبود طلوع از برج ما، آن ماه مهر افروز را
تغيير طالع چون کنم اين اختر بد روز را
وحشی بافقی

همنفس جان با سلام و با سپاس فراوان از توجه و محبت هایت.
نه دیشب هم کسی "برنده" نشد! :-) :9:
البته من فکر می کنم همه ما پیشاپیش با حضور زیبا جان در جمع مان برنده هستیم !
تا آنجایی که به من بر می گردد از او و شعر های زیبایش بسیار می آموزم و بی نهایت سپاسگزار زیبای تازنینمان هستم.

Don_Ramtin
Monday 29 March 2010, 02:01 PM
درآ ساقی دگرباره بکن عشاق را چاره
که آهو چشم خونخواره ، چو شیر اندر شکار آمد

ham-nafas
Monday 29 March 2010, 04:59 PM
دلی دارم در آتش خانه کرده
میان شعله ها کاشانه کرده

Don_Ramtin
Monday 29 March 2010, 05:18 PM
همه عالم به تو می بینم و این نیست عجب
به که بینم ؟ که تویی چشم مرا بینایی

zibaaa
Monday 29 March 2010, 10:01 PM
سلام
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم

دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

nabegheh95
Monday 29 March 2010, 10:17 PM
سرما برفت و بهاری دوباره شد
بارید باران و مژده همی داد ز نوبهار


دوستان عزیز، لطفا برای اضافه کردن متن به پست خود (بلافاصله بعد از ارسال پستتان) آن را ویرایش کنید و از ارسال پست مجدد و پشت سر هم خودداری نمائید. متشکرم

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 10:17 PM
سلام
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی

چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی

zibaaa
Monday 29 March 2010, 10:19 PM
یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا

یار تویی غار تویی خواجه نگه دار مرا

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 10:22 PM
ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست

به هوای سر کویش پر و بالی بزنم

zibaaa
Monday 29 March 2010, 10:23 PM
مرا تو جان شیرینی به تلخی رفته از اعضا

الا ای جان به تن بآزا و گرنه تن به جان آید

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 10:25 PM
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید

یکبار از این خانه بر این بام بر آیید

zibaaa
Monday 29 March 2010, 10:26 PM
دنیا و آخرت به نگاهی فروختیم

سودا چنین خوش است که یکجا کند کسی

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 10:28 PM
یارب به چه سنگی زنم از دست غریبی

این کله پوک و سر و مغز پکرم را*

*شهریار

zibaaa
Monday 29 March 2010, 10:29 PM
ایکه گفتی عشق را درمان به هجران کرده اند

کاش می گفتی که هجران را چه درمان کرده اند

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 10:30 PM
دامن دولت چو به دست اوفتاد

چون بنهی باز نیاید به دست

zibaaa
Monday 29 March 2010, 10:33 PM
تو کجا نالی از این درد که بر جان من است

یا چه غم داری از این خار که در پای تو نیست

Don_Ramtin
Monday 29 March 2010, 10:34 PM
تا دل به مهرت داده ام ، در بهر غم افتاده ام
چون در نماز استاده ام ، گویی به محراب اندری

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 10:34 PM
تا شکاری ز کمند سر زلفت نجهد

زابروان و مژه ها تیر و کمان ساخته ای

zibaaa
Monday 29 March 2010, 10:36 PM
یک نظر مستانه کردی عاقبت
عقل را دیوانه کردی عاقبت

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 10:37 PM
تن من در قدمت خاک توان دید و لیک

گرد بر گوشه نعلین تو نتوان دیدن

zibaaa
Monday 29 March 2010, 10:39 PM
نتوان رست به حیلت ز مکافات جهان

گر نشد دست پدر پای پسر می شکند

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 10:41 PM
در ِ قفس طلبد هر کجا گرفتاریست

من از کمند تو تا زنده ام نخواهم جست

zibaaa
Monday 29 March 2010, 10:42 PM
تو از ما فارغ و ما با تو همراه

زما فریاد می آید تو خاموش

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 10:44 PM
شرط عشق است که از دوست شکایت نکنند

لیکن از شوق حکایت به زبان می آید

zibaaa
Monday 29 March 2010, 10:45 PM
در طواف شمع می گفت این سخن پروانه ای

سوختم زین آشنایان ای خوشا بیگانه ای

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 10:47 PM
یکی سر بر کنار یار و خواب صبح مستولی

چه غم دارد ز مسکینی که سر بر آستان دارد

zibaaa
Monday 29 March 2010, 10:50 PM
در خور مستی ما رطل و خم و ساغر نیست

ما از آن باده کشانیم که دریا زده ایم

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 10:51 PM
زیبا جون کمک می خوای؟ :-)

مقدار یار همنفس چون من نداند هیچکس

ماهی چو بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را

M8H
Monday 29 March 2010, 10:54 PM
راز دلت را نکن فاش به نامحرمان********در بر مامحرمان راز گشودن خطاست

zibaaa
Monday 29 March 2010, 10:54 PM
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند

در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 10:56 PM
اینجا کسی ست پنهان چون جان و خوشتر از جان

باغی بمن نموده ایوان من گرفته

zibaaa
Monday 29 March 2010, 10:58 PM
هر لحظه در برم دل از آن بیشتر خون شود

تا منتهای کار من از عشق چون شود

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 11:00 PM
دگر به روی کسم دیده بر نمی باشد

خلیل من همه بتهای آذری بشکست

M8H
Monday 29 March 2010, 11:02 PM
تا بوده عاشق در راه یار بوده*********بی آنکه وعده باشد در انتظار بوده:33:

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 11:02 PM
هر لحظه در برم دل از آن بیشتر خون شود

تا منتهای کار من از عشق چون شود

مصرع اول این است:

هر لحظه در برم دل از اندیشه خون شود

zibaaa
Monday 29 March 2010, 11:02 PM
تاتوانی پرده کس را مدر

تا ندرد پرده تو پرده در

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 11:04 PM
روزی تر و خشک من بسوزد

آتش که به زیر دیگ سوداست

zibaaa
Monday 29 March 2010, 11:05 PM
تندی مزاج تو به حدی است که هرگز

حرفی به تو از روی نصیحت نتوان زد

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 11:08 PM
دل بر قرار نيست كه گويم نصيحتي

از راه عقل و معرفتش رهنمون شود

zibaaa
Monday 29 March 2010, 11:09 PM
دیده رخسار تو را دیده و دل خواسته است

حق گواهست در این حادثه ما بی گنهیم

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 11:11 PM
مجال خواب نمی باشدم ز دست خیال

درِ سرای نشاید بر آشنایان بست

zibaaa
Monday 29 March 2010, 11:13 PM
تشویش بهر دل ما ز تسلی نکوتر است

دست از دلم بدار که فریاد میکند

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 11:15 PM
دوش شراب ریختی وز بر ما گریختی

بار دگر گرفتمت بار دگر چنان مکن

zibaaa
Monday 29 March 2010, 11:17 PM
نیست ممکن که زیک دست صدا برخیزد

یار اگر یار نباشد چه کند یاری بخت

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 11:18 PM
تا روان دارم روان دارم حدیثش بر زبان

سنگ دل گوید که یاد یار سیمین تن مکن

zibaaa
Monday 29 March 2010, 11:20 PM
نه که این بار چو هر بار دگر خواهم رفت

نیست باز آمدنم باز اگر خواهم رفت

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 11:22 PM
تا ابد این رخ خورشید سحر در سحر است

تا دل سنگ ازاو لعل بدخشان باشد

zibaaa
Monday 29 March 2010, 11:23 PM
دل بر قرار نیست که گویم نصیحتی

کاین درد عاشقی به ملامت فزون شود

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 11:25 PM
دردت بکشم که درد داروست

خارت بخورم که خار خرماست

zibaaa
Monday 29 March 2010, 11:27 PM
تا یار که را خواهد و میلش به که افتد

من ساکن میخانه و زاهد به نماز است

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 11:28 PM
تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی

نم ندهی به کشت من آب به این و آن دهی

zibaaa
Monday 29 March 2010, 11:30 PM
یا ز ره وفا بیا یا ز دل رهی برو

سوخت در انتظار تو جان به لب رسیده ام

رهی معیری

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 11:31 PM
می با جوانان خوردنم باری تمنا می کند

تا کودکان در پی فَُتند این پیر درد آشام را

zibaaa
Monday 29 March 2010, 11:33 PM
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه

که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 11:35 PM
میان عیب و هنر پیش دوستان کریم

تفاوتی نکند چون نظر به عین رضاست

zibaaa
Monday 29 March 2010, 11:37 PM
تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری

وفای عهد من از خاطرت به در نرود

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 11:38 PM
درد دل پیش که گویم غم دل با که خورم

روم آنجا که مرا محرم اسرار آنجاست

Don_Ramtin
Monday 29 March 2010, 11:38 PM
تا دلی آتش نگیرد ، حرف جانسوزی نگوید
حال ما خواهی بیا از گفته ی ما جستجو کن

zibaaa
Monday 29 March 2010, 11:41 PM
تاریخ زندگانی من غیر شکوه نیست

خوشتر که ناشنیده گذارم نگفته را

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 11:42 PM
امیدوار چنانم که کار بسته بر آید

وصال چون بسر آمد فراق هم بسر آید

zibaaa
Monday 29 March 2010, 11:43 PM
ایکه می پرسی دلیل ناله های دلخراش

سینه ام بشکاف تا بینی درون سینه ام

Don_Ramtin
Monday 29 March 2010, 11:44 PM
بابا یه نگاهی هم به من بکنید ! بدون توجه به آخر شعر من جواب خودتون رو می دید .

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 11:45 PM
من مرغکی پر بسته ام زان در قفس بنشسته ام

گر زانکه بشکستی قفس بنمودمی پرواز را

zibaaa
Monday 29 March 2010, 11:47 PM
از این دل داد من بستان خدایا

ز دستش تا بکی گویم خدا دل

Don_Ramtin
Monday 29 March 2010, 11:48 PM
لبش می بوسم و در می کشم می
به آب زندگانی برده ام پی

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 11:50 PM
اُووی!!


لبت بدیدم و لعلم بیوفتاد از چشم

سخن بگفتی و قیمت برفت لولو را

zibaaa
Monday 29 March 2010, 11:51 PM
از آن به پیر جفا دیده مانم از غم یار

که او به کودک عاشق ندیده می ماند

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 11:53 PM
دوش چه خورده ای دلا راست بگو نهان مکن

چون خمُشان بیگنه روی بر آسمان مکن

zibaaa
Monday 29 March 2010, 11:55 PM
نه دل مفتون دلبندی نه جان مدهوش دلخواهی

نه بر مژگان من اشکی نه برلب های من آهی

Nassim_Agha
Monday 29 March 2010, 11:57 PM
یک لحظه بود این یا شبی کز عمر ما تاراج شد

ما همچنان لب بر لبی نا بر گرفته کام را

zibaaa
Monday 29 March 2010, 11:59 PM
آن قدر با آتش دل ساختم تا سوختم

بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سو ختم

Nassim_Agha
Tuesday 30 March 2010, 12:02 AM
من مرغ خوش آواز و همه عمر به پرواز

چون شد که شکستند چنین بال و پرم را ؟*

*شهریار

zibaaa
Tuesday 30 March 2010, 12:04 AM
امشب کمند زلف تو را تاب دیگری است

ای فتنه در کمین دل و هوش کیستی

Nassim_Agha
Tuesday 30 March 2010, 12:05 AM
یک یچه همسایه ندیدم به سر کوی

تا شرح دهم قصه سیر و سفرم را*

*شهریار ادامه همان غزل

zibaaa
Tuesday 30 March 2010, 12:07 AM
از من بگریزید که می خورده ام امشب

با من منشینید که دیوانه ام امشب

Nassim_Agha
Tuesday 30 March 2010, 12:10 AM
بیا بیا که شدم در غم تو سودایی

درا درا که به جان آمدم ز تنهایی

zibaaa
Tuesday 30 March 2010, 12:12 AM
یک سلسله دیوانه افسون نگاه او

ای غافل از آن جادو افسانه چه می دانی

Nassim_Agha
Tuesday 30 March 2010, 12:17 AM
خیلی عجیبه اصلا فکر نمی کردم دل درد تا این حد استرس رو بیاره پایین!!

یکباره قرار از کف من رفت و نهادم

بر سینه دیوار در خانه سرم را

zibaaa
Tuesday 30 March 2010, 12:18 AM
آن کشیدم ز تو ای آتش هجران که چو شمع

جز فنای خودم از دست تو تدبیر نبود

Nassim_Agha
Tuesday 30 March 2010, 12:24 AM
درد دل دوستان گر تو پسندی رواست

هر چه مراد شماست غایت مقصود ماست

zibaaa
Tuesday 30 March 2010, 12:32 AM
کاملا متوجهم ظاهرا اوضاع خیلی وخیمه
اینم آخرین بیت من برای امشب:

تقدیر الهی چو پی سوختن ماست
ما نیز بسازیم به تقدیر الهی

شب خوش

zibaaa
Tuesday 30 March 2010, 10:02 PM
سلا امشب میخوام با صائب شروع کنم .این چند شب خیلی مهجور مونده :


عام گردیده است بی دردی میان مردمان

حرفی از درد سخن صائب به عالم مانده است

M8H
Tuesday 30 March 2010, 10:07 PM
تا به فراق خو کنم صبر من قرار کو؟*************وعده ی وصل اگر دهند طاقت انتظار کو؟!؟

zibaaa
Tuesday 30 March 2010, 10:10 PM
وقتست گر از پای در آیم چو همه عمر

باری نکشیدم که به هجران تو ماند

M8H
Tuesday 30 March 2010, 10:11 PM
دلم تنهاست ماتم دارم امشب

دلی سر شار از غم دارم امشب:46:

Nassim_Agha
Tuesday 30 March 2010, 10:29 PM
بر خسته نبخشاید آن سرکش سنگین دل

باشد که چو باز آید بر کشته ببخشاید

zibaaa
Tuesday 30 March 2010, 10:32 PM
دست به جان نمی رسد تا به تو برفشانمش

برکه توان نهاد دل تا زتو واستانمش

Nassim_Agha
Tuesday 30 March 2010, 10:36 PM
دست به جان نمی رسد تا به تو برفشانمش

برکه توان نهاد دل تا زتو واستانمش
این شعر سعدیه که! فکر کردم می خواستی از صایب بگی!


شهر آن توست و شاهی فرمای هر چه خواهی

گر بی عمل ببخشی ور بی گنه برانی

zibaaa
Tuesday 30 March 2010, 10:38 PM
اولین بیتی که گفتم از صائب بود!!

یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم

گرم چو عود بر آتش نهند دم نزنم

Nassim_Agha
Tuesday 30 March 2010, 10:40 PM
آهان پس من درست متوجه نشدم!

مائیم و موج سودا شب تا به روز و تنها

خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن