PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 [22] 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57

6696
Tuesday 8 June 2010, 02:05 PM
رنگ چشمش را چه مي پرسي ز من

رنگ چشمش كي مرا پابند كرد

آتشي كز ديدگانش سركشيد

اين دل ديوانه را دربند كرد

6696
Tuesday 8 June 2010, 02:05 PM
دلم از دست تو دایم غمینه/ ببالین خشتی و بستر زمینه
همین جرمم که مو ته دوست دیرم / که هر کت دوست دیره حالش اینه

Avazekhan
Tuesday 8 June 2010, 03:05 PM
6696 جان اصلا قواعدو رعایت نمیکنیا!!!
خودت که نمیتونی جواب خودتو بدی توی مشاعره...
باید صبر کنی یکی دیگه جوابتو بده
_________________________________

درین شب سیاهم گمگشت راه مقصود
از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت......
حضرت حافظ

mh828
Tuesday 8 June 2010, 08:00 PM
ترا با آن غرور حسن و ناز و سرکشی، جانا
کجا از دست برخیزد که پا درویش بنشینی؟
نه تنها بر سر راهت مسلمان دیده میدارد
که گه کافر ترا بیند به راه آید ز بی‌دینی
اگر قد ترا شمشاد گویم جای آن داری
وگر روی ترا خورشید خوانم در خور اینی
اوحدی

Avazekhan
Wednesday 9 June 2010, 02:27 PM
آفرین .....احسنت! mh828
واقعا شعری که نوشتی تکانم داد
باعث شدی من هم سراغ اوحدی و اشعارش برم
قبلا هم از شعرای ایشون خونده بودم ولی نه مثل امروز..!!
یه ملودی توی ماهور هم روی یکی از اشعارش گذاشتم
اگر بشه ببندیمش که فوق العاده میشه
______________________
یادم نمی‌کنی تو به عمر و نمی‌رود
یاد تو از خیال و خیال تو از سرم
رفت از فراق روی تو عمرم به سر، ولی
پایم نمی‌رود که ز پیش تو بگذرم
می‌بایدم خزینهٔ قارون و عمر نوح
تا دولت وصال تو گردد میسرم
اوحدی مراغه ای

mahour.M
Wednesday 9 June 2010, 10:43 PM
من آن نيم كه حلال از حرام نشناسم
شراب با تو حلال است و آب بي تو حرام

6696
Wednesday 9 June 2010, 11:26 PM
مرام روزگار این است که گر خوردی زمین نالان و گریان بر تو می خندد

Avazekhan
Wednesday 9 June 2010, 11:34 PM
در روی خود تفرج صنع خدای کن
کائینه ی خدای نما می فرستمت
حضرت حافظ

6696
Wednesday 9 June 2010, 11:41 PM
تا روح بشر به چمگ زر زندانیست شاگردی مرگ پیشه انسانیست
جان از ته دل طالب مرگ است دریغ در هیچ کجا برای مردن جا نیست

Avazekhan
Wednesday 9 June 2010, 11:46 PM
تا مطربان زشوق منت آگهی دهند
قول و غزل به ساز و نوا می فرستمت
حضرت حافظ

6696
Wednesday 9 June 2010, 11:56 PM
تو جان میبخشی و اینجا به فتوای تو میگیرند جان از ما
نمیدانم چیم من ! نمیدانم کیم من! آدمم روحم حوایم یا که شیطانم
تو با خود آشنایم کن تو با خود آشنایم کن

mehdi121
Thursday 10 June 2010, 08:59 AM
ندانمت که چه گویم تو هر دو چشم منی
که بی وجود شریفت جهان نمیبینم

mahour.M
Thursday 10 June 2010, 10:50 PM
ما چشمهء نوريم، بتابيم و بخنديم
ما زندهء عشقيم، نمرديم و نميريم

hilda
Friday 11 June 2010, 01:53 PM
من و تو یک غزل بی دلیل پر دردیم
که عاجزانه خدا را به گریه آوردیم
تو هم شبیه منی یک کتاب _ بدبختی
در انزوای جهانی حقیر همدردیم
جهان قبل تولد چه بوده میدانی؟
نمیشود به همانجا به (هیچ) برگردیم
همیشه قلب من از این محال میگیرد
که از تمام غزل های عاشقان طردیم
تمام دلخوشی روزمرگیمان شد
که روز تلخ زمین را دوباره سر کردیم

فقط زمانه به ما پا نداده که ماهم
شبیه مردم اطراف خویش نامردیم

قوی زیبا
Friday 11 June 2010, 02:50 PM
مسلمانان مسلمان مسلمانی ز سر گیرید
که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

alirezarashvand
Friday 11 June 2010, 03:15 PM
مسلمانان مسلمان مسلمانی ز سر گیرید
که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید


دلا تا كي در اين زندان فريب اين و آن بيني

از اين زندان وا نفسا برون شو تا جهان بيني

mh828
Saturday 12 June 2010, 09:17 AM
یارا قدحی پر کن از آن داروی مستی
تا از سر صوفی برود علت هستی
سعدی

mh828
Sunday 13 June 2010, 11:57 AM
آفرین .....احسنت! mh828
واقعا شعری که نوشتی تکانم داد
باعث شدی من هم سراغ اوحدی و اشعارش برم
قبلا هم از شعرای ایشون خونده بودم ولی نه مثل امروز..!!
یه ملودی توی ماهور هم روی یکی از اشعارش گذاشتم
اگر بشه ببندیمش که فوق العاده میشه
______________________
یادم نمی‌کنی تو به عمر و نمی‌رود
یاد تو از خیال و خیال تو از سرم
رفت از فراق روی تو عمرم به سر، ولی
پایم نمی‌رود که ز پیش تو بگذرم
می‌بایدم خزینهٔ قارون و عمر نوح
تا دولت وصال تو گردد میسرم
اوحدی مراغه ای

ممنون از لطفت ولی نباید به من احسنت بگی بلکه باید به این شاعر بزرگ آفرین و احسنت گفت

helenmortazavi
Sunday 13 June 2010, 12:44 PM
مرد اين بازيچه ديگر نيستم


اين تو و ليلاي تو من نيستم

شرمنده نميدونم شاعرش كيه/

nabegheh95
Sunday 13 June 2010, 02:28 PM
من و تو، هر دو، در آن جام هاي لعل
شراب نور نوشيديم
مرا بخت تماشاي تو بخشيدند و،
بر جان و جهانم نور پاشيدند !
تو را هم، ارمغاني خوشتر از جان و جهان دادند
(فریدون مشیری)

لطفا شعر کامل را در این تاپیک ننویسید، یکی دو بیت از شعر برای مشاعره کافیست. طولانی شدن اشعار در مشاعره، نفر بعدی را دچار سردرگمی می کند.
متشکرم

Avazekhan
Sunday 13 June 2010, 07:00 PM
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

6696
Monday 14 June 2010, 11:12 PM
از سکوت شاخه های سرفراز بیشه زاران
از خروش نغمه سوز و ناله ساز آبشاران
از زمین از آسمان از ابر و مه از باد وباران
از مزار بی کسیی گمگشته در موج مزاران
می خراشد قلب صاحب مرده ای را سوز و سازی
ساز نه .. دردی فغانی ناله ای اشک نیازی

mh828
Friday 18 June 2010, 01:22 PM
یک دم به مراعات دلم گرم نداری
یک ذره مرا حرمت و آزرم نداری
من دوست ندارم که ترا دوست ندارم
تو شرم نداری که ز من شرم نداری

انوری

morteza3164
Saturday 19 June 2010, 12:20 AM
یارب آن خال بر آن لب چه خوش است
بر هلالش نقط از شب چه خوش است
دهنش حلقه‌ی تنگ زره است
نقطه بر حلقه‌ی مرکب چه خوش است
مه سپر کرده و شب ماه سپر
به سپر برزده کوکب چه خوش است
بر لبش خال ز گازم اثر است
اثر گاز بر آن، لب چه خوش است
(خاقانی)

mh828
Saturday 19 June 2010, 05:44 PM
تاکی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود،از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه؟
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
شیخ بهائی - مخمس

morteza3164
Sunday 20 June 2010, 09:33 AM
هوس هنوز تماشا گر جهانداري است
دگر چه فتنه پس پرده هاي زنگاري است
زمان زمان شکند آنچه مي تراشد عقل
بيا که عشق مسلمان و عقل زناري است
امير قافله ئي سخت کوش و پيهم کوش
که در قبيلهء ما حيدري ز کراري است
تو چشم بستي و گفتي که اين جهان خوٍابست
گشاي چشم که اين خواب خواب بيداري است
بخلوت انجمني آفرين که فطرت عشق
يکي شناس و تماشا پسند بسياري است
تپيد يک دم و کردند زيب فتراکش
خوشا نصيب غزالي که زخم او کاري است
بباغ و راغ گهر هاي نغمه مي پاشم
گران متاع و چه ارزان ز کند بازاري است

اقبال لاهوری

nabegheh95
Sunday 20 June 2010, 02:54 PM
دوستان محترم، يك بيت از شعر براي مشاعره كافيست، لزومي به نوشتن كل شعر نمي باشد!!!
متشكرم


تا سرو قباپوش تو را ديده‌ام امروز
در پيرهن از ذوق نگنجيده‌ام امروز

ftf
Sunday 20 June 2010, 05:31 PM
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت


درست بیتش یادم نیست ولی فکر کنم همینه اگر غلط بود دوستان بی زحمت تصحیح کنند.ممنون

morteza3164
Sunday 20 June 2010, 07:32 PM
تا توانی دلی بدست آر
دل شکستن هنر نمی باشد

Avazekhan
Monday 21 June 2010, 11:15 AM
دوستان، به هم آمیزید
وز قدح شرر انگیزید
وز حسود همه بگریزید
خاک غم به سرش ریزید

mh828
Monday 21 June 2010, 02:19 PM
دل مفرسای به سودای محال
که اگر دل نبود، دلبر نیست

پروین اعتصامی- دو همدرد

Avazekhan
Monday 21 June 2010, 07:38 PM
تا نگردی پاک دل چون جبرئیل
گرچه گنجی در نگنجی در جهان

mh828
Wednesday 23 June 2010, 08:11 AM
نه آتش‌های ما را ترجمانی
نه اسرار دل ما را زبانی
نه محرم درد ما را هیچ آهی
نه همدم آه ما را هیچ جانی
مولانا-دیوان شمس

morteza3164
Wednesday 23 June 2010, 08:43 AM
یه روز غمگین ، یه روز بی غم
یه روز بـا هـم ، یه روز بی هـم
یه روز تا سقف یک آواز ، یه روز پـایـان بی آغـاز
یه روز همسایه با رویا ، یه روز سر در گم و تنها
یه روز امـنیتـی در من ، یه روز بزرگـتـرین رهـزن

محمد عرب احمدی (You can see links before reply)

nabegheh95
Wednesday 30 June 2010, 01:51 PM
نمي رقصانمت چون دودي آبي رنگ
نمي لغزانمت بر خواب هاي مخمل انديشه ئي ناچيز

Avazekhan
Wednesday 30 June 2010, 06:08 PM
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را به جام باده ی گلگون خراب کن....
حضرت حافظ

morteza3164
Thursday 1 July 2010, 08:47 PM
نیش دوست از نیش عقرب بدتر است

پس بزن عقرب که دردش کمتر است

zibaaa
Thursday 1 July 2010, 09:54 PM
تا در ره پیری به چه آئین روی ایدل

باری به غلط صرف شد ایام شبابت

obvious
Tuesday 6 July 2010, 01:11 PM
تو مپندار که خاموشی من
هست برهان فراموشی من!

بهامین
Tuesday 6 July 2010, 06:08 PM
نه راه است این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی
گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم

Avazekhan
Tuesday 6 July 2010, 10:09 PM
مرا دو چشم به راه و دو گوش بر پیغام
تو فارغی و به افسوس میرود ایام

غول غمگين
Thursday 8 July 2010, 12:36 AM
مـــی نوش که عــمر جاودانی این است
خـــود حاصلت از دور جــوانـی این است
هـنگام گـل و مُل است و یاران سرمست
خــــوش باش دمی که زندگانی این است

Avazekhan
Thursday 8 July 2010, 01:32 AM
تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت به در نرود
حضرت حافظ

FARZANEH.ZAFAR
Thursday 8 July 2010, 06:59 AM
دم از سیر این دیر دیرینه زن
صلایی به شاهان پیشینه زن

Avazekhan
Thursday 8 July 2010, 10:53 AM
نوبهار است در ان کوش که خوش دل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی.
حضرت حافظ

FARZANEH.ZAFAR
Thursday 8 July 2010, 07:06 PM
یاد بگذشت و به ماند و دریغ
نیست یاری که مرا یاری کند

Black_Violin
Thursday 8 July 2010, 11:48 PM
در فروبسته ترين دشواری

در گرانبارترين نوميدی
بارها بر سرخود ، بانگ زدم

هيچت ار نيست مخور خون جگر

دست كه هست

hilda
Friday 9 July 2010, 12:56 PM
تنها تو آن جا موجودیت مطلقی
موجودیت محض،
چرا که در غیاب خود ادامه می یابی
وغیاب ات،
حضور قاطع اعجاز اسـت
شاملو

hilda
Friday 9 July 2010, 01:17 PM
تو طرح مبهمی از پازل خودت هستی
که گم شدی وسط تکّه تکّه‌های خودت

FARZANEH.ZAFAR
Friday 9 July 2010, 02:34 PM
توانا بود هرکه دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود

Avazekhan
Saturday 10 July 2010, 12:04 AM
دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
دل که از ناوک مژگان تو در خون می‌گشت
باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود
حضرت حافظ

FARZANEH.ZAFAR
Saturday 10 July 2010, 08:11 AM
دی شد و بهمن گذشت فصل بهاران رسید

جلوه گلشن به باغ همچو نگاران رسید

Avazekhan
Saturday 10 July 2010, 08:53 AM
در راه عشق مرحله ی قرب و بعد نیست
می بینمت عیان و دعا می فرستمت
حضرت حافظ

FARZANEH.ZAFAR
Saturday 10 July 2010, 06:37 PM
تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و زیبایی
دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی

mh828
Tuesday 13 July 2010, 11:25 AM
یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
حافظ

FARZANEH.ZAFAR
Tuesday 13 July 2010, 11:30 AM
دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود

Avazekhan
Tuesday 13 July 2010, 01:42 PM
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
باشد که از خزانه ی غیبم دوا کنند
حضرت لسان الغیب

FARZANEH.ZAFAR
Tuesday 13 July 2010, 06:39 PM
در نعل سمند او شکل مه نو پیدا
وز قد بلند او بالای صنوبر پست

Avazekhan
Wednesday 14 July 2010, 12:48 AM
در نعل سمند او شکل مه نو پیدا
وز قد بلند او بالای صنوبر پست
احسنت ، درود ...
-----------------------------
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی...
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش...

mahour.M
Wednesday 14 July 2010, 09:03 PM
شكر شكن شوند همه طوطيان هند
زين قند پارسي كه به بنگاله مي رود

zibaaa
Wednesday 14 July 2010, 10:13 PM
دل سودازده را راحت و آزار یکی است / خانه پر دود چو شد روزوشب تار یکی است

قرب و بعد از طرف توست جو حق نشناسی / نسبت نقطه ز اطراف به پرگار یکی است

Avazekhan
Thursday 15 July 2010, 09:06 AM
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود؟
بنده ی من شو و در خور زهمه سیم تنان...
حضرت حافظ

Nassim_Agha
Thursday 15 July 2010, 10:38 PM
نی با تو دمی نشستنم سامانست

نی بی تو دمی زیستنم امکانست

اندیشه در این واقعه سرگردان است

این واقعه نیست درد بی درمان است

zibaaa
Thursday 15 July 2010, 10:39 PM
تو چه ارمغانی آری که به دوستان فرستی

به از این چه ارمغانی که تو خویشتن بیایی

Nassim_Agha
Thursday 15 July 2010, 10:43 PM
یاری که به حسن از صفت افزون است

در خانه در آمد که دل تو چون است

او دامن خود کشان و دل می گفتش

دامن بر کش که خانه خود پر خون است

zibaaa
Thursday 15 July 2010, 10:45 PM
تا نقش تو هست در ضمیرم

نقش دگری کجا پذیرم

Nassim_Agha
Thursday 15 July 2010, 10:48 PM
من دوستدار روی خوش و موی دلکشم

مدهوش چشم مست و می صاف بیغشم

zibaaa
Thursday 15 July 2010, 10:49 PM
مرا دل سوزد و سینه تو را دامن ولی فرقست

که سوز از سوز و دود از دود و درد از درد می دانم

Nassim_Agha
Thursday 15 July 2010, 10:51 PM
من آدم بهشتی ام امّا در این سفر

حالی اسیر عشق جوانان مهوشم

zibaaa
Thursday 15 July 2010, 10:53 PM
ما از آن خانه خرابیم که معمار دو دل

نیست یک لحظه در اندیشه آبادی ما

Nassim_Agha
Thursday 15 July 2010, 10:56 PM
آنجا که به هر سخن دل ما گردد

من میدانم که زود رسوا گردد

چندان بکند یاد جمال خوش تو

کز هر نفسش نقش تو پیدا گردد

zibaaa
Thursday 15 July 2010, 10:58 PM
در درون خراب من بنگر

لمن الملک بشنو از غم خویش

Nassim_Agha
Thursday 15 July 2010, 11:01 PM
شاد آنکه جمال ماهتابش ببرد

ساقی کرم مست و خرابش ببرد

می آید آب دیده می ناید خواب

ترسدکه اگر بیاید آبش ببرد

zibaaa
Thursday 15 July 2010, 11:02 PM
دلم از قیل و قال گشته ملول

ای خوشا خرقه و خوشا کشکول

Nassim_Agha
Thursday 15 July 2010, 11:07 PM
لب بستم و صد نکته خموشت گفتم

در گوش دل عشوه فروشت گفتم

در سر دارم آنچه بگوشت گفتم

فردا بنمایم آنچه دوشت گفتم

zibaaa
Thursday 15 July 2010, 11:09 PM
من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر

من عاجزم زگفتن و خلق از شنیدنش

Nassim_Agha
Thursday 15 July 2010, 11:12 PM
شادی زمانه با غمم بر نامد

جز از غم دوست مرهمم بر نامد

گفتم که ببینمش چه دمها دهمش

چون راست بدیدمش دمم بر نامد

zibaaa
Thursday 15 July 2010, 11:14 PM
دیگر دلم از سنگ حوادث نهراسد

این کاسه صد بست به کرات شکسته

این رباعی های بسیار زیبا از کیه مخصوصا اولیش که فوق العاده بود!

Nassim_Agha
Thursday 15 July 2010, 11:20 PM
اگر اشتباه نکنم همه از مولانا است

هم شاهد دیده ای و هم شاهد دل

ای دیده و دل ز نور روی تو خجل

گویند از آن هر دو چه حاصل کردی

جز عشق ز عاشقان چه آید حاصل

zibaaa
Thursday 15 July 2010, 11:23 PM
لقمه افتد ز دهان چون نبود قسمت کس

روزی اره نگر کز بن دندان ریزد

Nassim_Agha
Thursday 15 July 2010, 11:29 PM
این رباعی هر وقت که بیادم میاد دلم زیر و رو میشه:

دل گفت مرا علم لدنی هوس است

تعلیمم ده اگر ترا دسترس است

گفتم که الف گفت دگر هیچ مگوی

در خانه اگر کس است یک حرف بس است

zibaaa
Thursday 15 July 2010, 11:32 PM
تو گنج لطفی و دانم کزین به تنگ آئی

که روز و شب وطنت در دل خراب من است

Nassim_Agha
Thursday 15 July 2010, 11:35 PM
تا با خود دوری ار چه هستی با من

ای بس دوری که از تو باشد با من

در من نرسی تا نشوی یکتا من

اندر ره عشق یا تو باشی یا من

zibaaa
Thursday 15 July 2010, 11:38 PM
نمی گویی و می سوزی نمی جویی و می خواهی

به باطن تشنه عشق و به ظاهر غرق حاشائی

Nassim_Agha
Thursday 15 July 2010, 11:42 PM
یا دلبر من باید و یا دل بر من

نی دل بر من باشد و نی دلبر من

ای دل بر من مباش بی دلبر من

یکدل بر من به از دوصد دل بر من

zibaaa
Thursday 15 July 2010, 11:43 PM
نظری کن که به جان آمدم از دلتنگی

گذری کن که خیالی شدم از تنهایی

Nassim_Agha
Thursday 15 July 2010, 11:47 PM
یارب تو مرا بنفس طناز مده

با هر چه بجز تست مرا ساز مده

من در تو گریزان شدم از فتنه خویش

من آن توام مرا بمن باز مده

zibaaa
Thursday 15 July 2010, 11:49 PM
هر که از دل دور باشد در نظر منظور نیست

هست دائم در نظر آنکس که از دل دور نیست

Nassim_Agha
Thursday 15 July 2010, 11:53 PM
تو توبه مکن که من شکستم توبه

هرگز ناید ز جان مستم توبه

صد بار و هزار بار بستم توبه

خون می گرید ز دست دستم توبه

zibaaa
Thursday 15 July 2010, 11:56 PM
هرچه دل رنجیده تر زندان هستی تنگتر

هرچه تن شایسته تر شوق رهایی بیشتر

Nassim_Agha
Friday 16 July 2010, 12:00 AM
رقص آن نبودکه هر زمان برخیزی

بیدرد چو گرد از میان بر خیزی

رقص ان باشد کز دو جهان بر خیزی

دل پاره کنی وز سر جان بر خیزی

zibaaa
Friday 16 July 2010, 12:03 AM
یار آن حریف نیست که از در درآیدم

عشق آن حدیث نیست که از سر بدر شود

Nassim_Agha
Friday 16 July 2010, 12:07 AM
دی عاقل و هوشیار شدم در کاری

بر هم زد دوش مر مرا عیاری

دیدم که دل آن اوست من اغیارش

بیرون رفتم از آن میان من باری

zibaaa
Friday 16 July 2010, 12:10 AM
یارب غم آنچه غیر تو در دل ماست / بردار که بی حاصلی از حاصل ماست

الحمد که چون تو رهنمایی داریم / کز گمشدگانیم که غم منزل ماست

دوست دارم بدونم چرا امشب انقدر رباعی میگی؟

Nassim_Agha
Friday 16 July 2010, 12:14 AM
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود

سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

حلقه پیر مغان از ازلم در گوش است

بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود

zibaaa
Friday 16 July 2010, 12:17 AM
دل به تو داده ام ولی باز در این ترددم

تا به تو چون گذارمش یا زتو چون ستانمش

Nassim_Agha
Friday 16 July 2010, 12:19 AM
شب چو در بستم و مست از می نابش کردم

ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم

Avazekhan
Friday 16 July 2010, 12:19 AM
شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
حضرت حافظ

zibaaa
Friday 16 July 2010, 12:20 AM
اجازه دارم بگم تکراریه؟

Avazekhan
Friday 16 July 2010, 12:21 AM
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین دهنان

Avazekhan
Friday 16 July 2010, 12:23 AM
ببخشید من یهو اومدم وسط مزاحم مشاعرتون شدم...

Nassim_Agha
Friday 16 July 2010, 12:25 AM
اجازه ما هم دست شماست!
مطمئنی تکراری بود؟ منظورت اینه که به ته دیگ رسیدم؟ :-)


نی گفت که پای من به گل بود بسی

ناگاه بریدند سرم در هوسی

نه زخم گران بخوردم از دست کسی

معذورم دار اگر بنالم نفسی

zibaaa
Friday 16 July 2010, 12:30 AM
ته دیگ ؟ اختیار دارید ! تجربه ثابت کرده اصلا از برنده حرف نزنم چون ممکنه عکسش پیش بیاد من که فکر نمیکنم شما به این زودیا ...

یاد تو کنم دلم به فریاد آید / نام تو برم عمر شده باز آید
هرگه که مرا حدیث تو یاد آید /با من در و دیوار به فریاد آید

Avazekhan
Friday 16 July 2010, 12:31 AM
یاد باد آنکه خرابات نشین بودم و مست
آنچه در مسجدم امروز کمست آنجا بود

Avazekhan
Friday 16 July 2010, 12:33 AM
در همه دیر مغان نیست چومن شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی

zibaaa
Friday 16 July 2010, 12:35 AM
حقیقتش من نمیدونم باید به کی جواب بدم!!

Nassim_Agha
Friday 16 July 2010, 12:35 AM
گفتی برنده! یادم اومد که حتما باید باز یه جوری با یه حرف گیرت بندازم ! حالا فعلا یه "ی" بده....

در عشق هر آنکه بر گزیند چیزی

از نفس هوس بر او نشیند چیزی

عشق آینه است هر که در وی بیند

جز ذات و صفات خود نبیند چیزی

zibaaa
Friday 16 July 2010, 12:38 AM
باشه!! (صد حیف از محبت بیش از قیاس ما)

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد

آنکه یوسف به زر ناصره بفروخته بود

Nassim_Agha
Friday 16 July 2010, 12:44 AM
خواهش می کنم اختیار دارید قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری..ولی خوب خود شما یادم انداختی که حتما دیگه باید امشب برنده بشم :-)

همچین بگی نگی ته ذهنم یادم اومد که به "ل" حساسیت داشتی! نه؟

در خاموشی چرا شوی کند و ملول

خو کن به خموشی که اصول است اصول

خود کو خمشی آنکه خمش می خوانی

صد بانگ و غریو است و پیامست و رسول

zibaaa
Friday 16 July 2010, 12:46 AM
لطف پنهانی تو در حق ما بسیار است

گر به ظاهر سخنت نیست سخن بسیار است

Avazekhan
Friday 16 July 2010, 12:50 AM
تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری

وفای عهد من از خاطرت بدر نرود

zibaaa
Friday 16 July 2010, 12:51 AM
در گلویم زتو این گریه که شد عقده درد

گرهی نیست که از جای دگر بگشاید

Nassim_Agha
Friday 16 July 2010, 12:56 AM
دوش از سر مستی بخراشید رخم

آندم که ز روش لاله میچید رخم

گفتم مخراشش که از آنروز که زاد

از قبله روی تو نگردید رخم

zibaaa
Friday 16 July 2010, 12:57 AM
ما جهان را به تو بینیم که در خانه چشم

دیده مانند چراغ است و تو در وی نوری

Avazekhan
Friday 16 July 2010, 01:00 AM
در گلستانی کان گلبن خندان بنشست
سرو آزاد به یک پای غرامت برخاست
شیخ اجل

Avazekhan
Friday 16 July 2010, 01:02 AM
یک دمه دیدار دوست هر دو جهانش بهاست
درد دل دوستان گر تو پسندی رواست

Nassim_Agha
Friday 16 July 2010, 01:05 AM
یاران که در این بساط کردند نزول

بعضی به ادب بدند و بعضی بفضول

هر یک بگمان خویش راجع گشتند

نیکان بعلا شدند و بدها به سفول

zibaaa
Friday 16 July 2010, 01:07 AM
ل ؟؟؟

لاف کرم نتیجه پستی همت است

از دست کوته است که باشد زبان بلند

Nassim_Agha
Friday 16 July 2010, 01:08 AM
دیدم رخت از غم سر موئیم نماند

جز بندگی روی تو روئیم نماند

با دل گفتم که آرزویی در خواه

دل گفت که هیچ آرزوییم نماند

zibaaa
Friday 16 July 2010, 01:11 AM
در وصل ز اندیشه دوری فریاد

در هجر زدرد ناصبوری فریاد

افسوس ز محرومی دوری افسوس

فریاد ز درد ناصبوری فریاد

بدون هیچ اشاره ای به قضیه ته دیگ باید بگم که تکراری بود!!

Nassim_Agha
Friday 16 July 2010, 01:14 AM
دلدار چو دید خسته و غمگینم

آمد خندان نشست بر بالینم

خارید سرم گفت که ای مسکینم

دل می ندهد ره که چنینت بینم

zibaaa
Friday 16 July 2010, 01:17 AM
من بی تو دمی قرار نتوانم کرد

احسان تو را شمار نتوانم کرد

گر بر تن من زبان شود هر مویی

یک شکر تو از هزار نتوانم کرد

Nassim_Agha
Friday 16 July 2010, 01:22 AM
در ضمن تصحیحات در مورد شعریکه در بالا فرمودید تکراریست هم انجام شد !

دلتنگ مشو که دلگشایی آمد

دل نیک نواز با نوایی آمد

غم را چو مگس شکست اکنون پر و بال

کز جانب قاف جان همایی آمد

zibaaa
Friday 16 July 2010, 01:30 AM
در چنگ غم تو دل سروری نکند

پیش تو فغان ناله و سودی نکند

نالیم به ناله ای که آگه نشوی

سوزیم به آتشی که دودی نکند

شب بخیر

hilda
Friday 16 July 2010, 11:20 AM
در خود خروش ها دارم، چون چاه، اگر چه خاموشم
می جوشم از درون هر چند با هیچکس نمی جوشم

Avazekhan
Friday 16 July 2010, 04:42 PM
ما به داغ عشق بازی ها نشستیم و هنوز
چشم پروین همچنان چشمک پرانی میکند...
استادشهریار

morteza3164
Saturday 17 July 2010, 12:52 AM
دردیست به دل آهی هر دم می کشیدم // گر یک فرشته خویی بر ما نظر توان کرد

Avazekhan
Saturday 17 July 2010, 01:15 AM
درویش را نباشد برگ سرای سلطان
ماییم و کهنه دلقی کاتش در آن توان زد...
حضرت حافظ

m a h 3 a
Saturday 17 July 2010, 08:43 AM
در محفل خود راه مده همچو منی را
افسرده دل افسرده کند انجمنی را

Avazekhan
Saturday 17 July 2010, 08:04 PM
ایا باد سحر گاهی درین شب روز میخواهی
از آن خورشید خرگاهی بر افکن دامن محمل

FARZANEH.ZAFAR
Sunday 18 July 2010, 07:55 AM
لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
وز پی دیدن او دادن جان کار من است

obvious
Sunday 18 July 2010, 12:49 PM
تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد
ای شاخ گل رعنا از بهر که می رویی

m a h 3 a
Sunday 18 July 2010, 03:41 PM
ياران موافق همه از دست شدند،/در پاي اجل يكان يكان پست شدند

FARZANEH.ZAFAR
Sunday 18 July 2010, 08:00 PM
دیدم سحر آن شاه را بر شاهراه هل اتی
در خواب غفلت بی‌خبر زو بوالعلی و بوالعلا

m a h 3 a
Sunday 18 July 2010, 08:05 PM
ای برادر تو همه اندیشه ای
با مبقی خود استخوان و ریشه ای

obvious
Monday 19 July 2010, 02:37 PM
یغمای عقل و دین را بیرون خرام سرمست
در سر کلاه بشکن در بر قبا بگردان

m a h 3 a
Monday 19 July 2010, 04:52 PM
نازم به ناز آن که ننازد به ناز خویش
ما را به ناز نازداران عالم نیاز نیست

salar gharibeh
Monday 19 July 2010, 11:18 PM
تا چند فروغی را مجروح توان دیدن
یا مرهم زخمی کن یا ضربت محکم زن

m a h 3 a
Tuesday 20 July 2010, 11:59 AM
نیست بر لوح دلم جز ااف قامت دوست
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

obvious
Tuesday 20 July 2010, 12:21 PM
من از دست غمت مشکل برم جان
ولی دل را تو آسان بردی از من

كوروش88
Wednesday 21 July 2010, 06:25 AM
نمي دونم دلم ديوونه كيست
كجا مي گردد و در خونه كيست .

obvious
Wednesday 21 July 2010, 09:27 AM
تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند
به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک

FARZANEH.ZAFAR
Wednesday 21 July 2010, 08:53 PM
کودک من قلمی دارد
بر میدارد
نقش تنهایی مرا
روی کاغذ سپید سادگی اش
نقش بر میدارد

m a h 3 a
Thursday 22 July 2010, 11:13 AM
دوست آن است که بگیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی

kaka
Thursday 22 July 2010, 05:38 PM
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد امد

forever
Thursday 22 July 2010, 06:34 PM
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید
که دروغی تو ،
دروغ
که فریبی تو،
فریب

Meshkatian
Friday 23 July 2010, 02:39 PM
بود آیا که خرامان ز درم بازآیی ؟
گره از کار فرو بسته ی ما بگشایی؟
(عراقی)

FARZANEH.ZAFAR
Friday 23 July 2010, 02:46 PM
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه اخزان شود روزی گلستان غم مخور

Meshkatian
Friday 23 July 2010, 03:10 PM
رستم از این نفس و هوا زنده بلا مرده بلا
زنده و مرده وطنم نیست به جز فضل خدا(حضرت مولانا)

forever
Saturday 24 July 2010, 01:26 PM
آتش است اين بانگ ناي و نيست باد
هر که اين آتش ندارد نيست باد

Avazekhan
Saturday 24 July 2010, 02:12 PM
دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد
حضرت حافظ

m a h 3 a
Saturday 24 July 2010, 04:06 PM
در دیاری که در آن نیست کسی یار کسی
کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی

Avazekhan
Saturday 24 July 2010, 04:08 PM
یکی درد و یکی درمون پسنده
یکی وصل و یکی هجرون پسنده
مو از درمون و درد و وصل و هجرون
پسندوم آنچه را جانان پسنده

forever
Saturday 24 July 2010, 06:56 PM
هر دم از این باغ بری می رسد
تازه تر از تازه تری می رسد

Meshkatian
Sunday 25 July 2010, 08:17 AM
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو

morteza3164
Sunday 25 July 2010, 09:54 AM
واندر افکندی درون خانه دلبر مرا
کاشکی یک روز برکندی زجا این تند باد

بهار

Avazekhan
Sunday 25 July 2010, 10:03 AM
وادی و کوه و بیابان رفته ام
عالمی در عهد طوفان رفته ام
باسلیمان در سفر ها بوده ام
عرصه ی عالم بسی پیموده ام

عطار نیشابوری-منطق الطیر

Avazekhan
Sunday 25 July 2010, 10:04 AM
جواب الیاس
---------------------------------------
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم ، نعره مزن، رنج مبر، هیچ مگو
حضرت مولانا

kaka
Sunday 25 July 2010, 10:07 AM
و این منم و ایستگاه و صحنه ی همیشگی
تلک تلک نمایش مرا مرور می کنی

Meshkatian
Sunday 25 July 2010, 10:44 AM
یک جرعه می کهن ز ملکی نو به
وز هر چه نه می طریق بیرون شو به

در دست به از تخت فریدون صد بار
خشت سر خم ز ملک کیخسرو به

marmar3
Sunday 25 July 2010, 07:02 PM
مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نمی باشد

قضای آسمان است این و دیگرگون نی باشد

Avazekhan
Sunday 25 July 2010, 11:28 PM
دمی با غم بسر بردن جهان یکسر نمی ارزد
به می بفروش دلق ما کزین بهتر نمی ارزد
حضرت حافظ

Meshkatian
Monday 26 July 2010, 12:06 PM
دلا خیز و پایی به میخانه نه
صلایی به مستان دیوانه نه

(میر رضی الدین آرتمیمانی)

سبزپوشان
Monday 26 July 2010, 12:17 PM
هر سخنی در محل حود نکوست
زمزمه مرغ به گلزار ، به

امیر خسرو دهلوی

marmar3
Monday 26 July 2010, 06:12 PM
دوستان، به هم آمیزید
وز قدح شرر انگیزید
وز حسود همه بگریزید
خاک غم به سرش ریزید
دیشب گله ی زلفت با باد همی کردم

گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی:41:

forever
Monday 26 July 2010, 08:08 PM
یادم اید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم

پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه محو تماشای نگاهت

Meshkatian
Monday 26 July 2010, 09:22 PM
تو وقف خراباتی دخلت میل و خرجت می
زین وقت به هشیاران مسپار یکی دانه

(حضرت مولانا)

morteza3164
Monday 26 July 2010, 09:46 PM
همینک من تو را خواهم به فردا کی بود جانم


مرا این لحظه تو دریاب که از سنگم رسد آهم



الیاس

Avazekhan
Monday 26 July 2010, 11:46 PM
مرا دو چشم به راه و دو گوش بر پیغام
تو فارغی و به افسوس می رود ایام
حضرت حافظ

Meshkatian
Tuesday 27 July 2010, 08:08 AM
ماییم و آب دیده در کنج غم خزیده
بر آب دیده ی ما صد جای آسیا کن

(حضرت مولانا)

arezuhaa
Tuesday 27 July 2010, 02:14 PM
نعره ی شهر از فرار خویش در تابوت شب
خون مردم کرده مومی در کف قاب پلید

Mohammad_ngml
Tuesday 27 July 2010, 02:20 PM
در این درگه که گه گه که که و که که شود ناگه
مشو غـــــره به امـــروزت که از فردا نــــــهی آگه

morteza3164
Tuesday 27 July 2010, 05:12 PM
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ ** از یمن دعای شب و ورد سحری بود

Avazekhan
Tuesday 27 July 2010, 07:51 PM
در خلوت سحر به تو ام رازها بود
ای همدم شبان من از من جدا مشو
استاد حقیقی

Meshkatian
Tuesday 27 July 2010, 08:56 PM
و الله که شهر بی تو مرا حبس می شود
آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست

Avazekhan
Wednesday 28 July 2010, 12:48 AM
تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب
جان عزیز خود به نوا میفرستمت
حضرت حافظ

mehdi121
Wednesday 28 July 2010, 01:21 AM
تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری...وفای عهد من از خاطرت بدر نرود

Avazekhan
Wednesday 28 July 2010, 09:08 AM
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
حضرت حافظ

forever
Wednesday 28 July 2010, 09:36 AM
دست از طلب ندارم تا کام من برآيد
يا تن رسد به جانان يا جان ز تن برآيد
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآيد

كوروش88
Wednesday 28 July 2010, 10:09 AM
دشمن به غلط گفت كه من فلسفيم
ايزد داند كه آنچه اوگفت نيم
ليكن در اين غم آشيان آمده ام
آخركم از آنكه من بدانم كه كيم. ( خيام )

Meshkatian
Wednesday 28 July 2010, 11:20 AM
من بی خود و تو بی خود ما را که برد خانه
من چند ترا گفتم کم خور دوسه پمانه
(حضرت مولانا)

Avazekhan
Wednesday 28 July 2010, 06:08 PM
هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز
نقشش به حرام ار خورد صورتگر چین باشد
حضرت حافظ

غول غمگين
Thursday 29 July 2010, 01:30 AM
دلق و سجاده حافظ ببرد باده فروش
گر شرابش زكف ساقي مهوش باشد

Avazekhan
Thursday 29 July 2010, 12:16 PM
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد
حضرت حافظ

ramtin_designer
Thursday 29 July 2010, 03:28 PM
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد
حضرت حافظ
دلا امشب سفر دارم .....چه سودائي به سر دارم حكايتهاي پر شرر دارم....چه بزمي با تو تا سحر دارم
:21ox66r::violinplay3:

غول غمگين
Thursday 29 July 2010, 07:06 PM
ما را نه غم دوزخ و ني حرص بهشت است
بردار ز رخ پرده كه مشتاق لقاييم

Avazekhan
Thursday 29 July 2010, 11:58 PM
مرا میبینی و هر دم زیادت میکنی دردم
تو را میبینم و میلم زیادت می شود هر دم
شیخ اجل

Meshkatian
Friday 30 July 2010, 10:09 AM
مو که افسرده حالم چون ننالم
شکسته پر و بالم چون ننالم

همه گویند فلانی ناله کم کن
تو آیی در خیالم چون ننالم

نیکو پیانو
Friday 30 July 2010, 10:17 AM
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم

هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

Meshkatian
Friday 30 July 2010, 11:48 AM
مرا عاشق چنان باید که هر باری که برخیزد
قیامت های پر آتش ز هر سویی بر انگیزد

arezuhaa
Saturday 31 July 2010, 06:34 AM
در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار
کرده ام خاطر خود را به تمنای تو خوش

Avazekhan
Saturday 31 July 2010, 10:14 AM
شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
جای غم باد هر آن دل که نخواهد شادت
حضرت حافظ

arezuhaa
Monday 2 August 2010, 06:09 AM
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده ی گزند مباد

Avazekhan
Monday 2 August 2010, 11:43 AM
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار
کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد
حضرت حافظ

arezuhaa
Monday 2 August 2010, 01:51 PM
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشته ات به دودست دعا نگه دارد

شهریور
Monday 2 August 2010, 02:41 PM
دلا تا کی در این زندان فریب این و ان بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی

Meshkatian
Monday 2 August 2010, 04:11 PM
یار من نازک بدن خوابیده زیر نسترن
ترسم که بوی نسترن از خواب بیدارش کند

Avazekhan
Monday 2 August 2010, 07:13 PM
دلفریبان نباتی همه زیور بستند
دلبر ماست که با حسن خداداد آمد
حضرت حافظ

Meshkatian
Monday 2 August 2010, 09:02 PM
دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو بی تو به سر نمی شود

حضرت مولانا

Avazekhan
Monday 2 August 2010, 09:46 PM
به به...
دویار زیرک و از باده ی کهن دومنی
فراغتی کتابی و گوشه ی چمنی
بیا که رونق این کارخانه کم نشود
به زهد همچو تویی یا به فسق همچو منی
حضرت حافظ

Meshkatian
Tuesday 3 August 2010, 04:14 PM
یار مرا غار مرا عشق جکر خوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا

mos167
Tuesday 3 August 2010, 04:50 PM
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است

arezuhaa
Tuesday 3 August 2010, 09:47 PM
تو نازک طبعی و طاقت نیاری
گرانی های مشتی دلق پوشان

Avazekhan
Tuesday 3 August 2010, 10:52 PM
نیست در عالم زهجران تلخ تر...
هر چه خواهی کن ولیکن آن مکن

arezuhaa
Wednesday 4 August 2010, 08:06 AM
نیاید همی بانگ مه زاده گان
مگر کشته شد شاه آزاده گان

Avazekhan
Wednesday 4 August 2010, 01:21 PM
نه خدا توانمش خواند ...نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را......؟
استادشهریار

forever
Wednesday 4 August 2010, 06:01 PM
آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا ؟
بي وفا حالا كه من افتاده ام از پا چرا؟؟

arezuhaa
Wednesday 4 August 2010, 07:56 PM
از حیای لب شیرین تو ای چشمه ی نوش
غرق آب و عرق اکنون شکری نیست که نسیت

Mehrdadgh4
Wednesday 4 August 2010, 08:47 PM
تو به حال من مسكين به جفا مي نگري
من به خاك كف پايت به وفا مي نگرم

Meshkatian
Wednesday 4 August 2010, 09:35 PM
من بودم و دوش آن بت بنده نواز
از من همه لابه بود و از وی همه ناز

شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید
شب را چه گنه حدیث ما بود دراز
(مولانا)

arezuhaa
Wednesday 4 August 2010, 10:07 PM
زیادتی مطلب کار بر خود آسان کن
صراحیی می لعل و بتی چو ماهت بس

Avazekhan
Thursday 5 August 2010, 12:52 PM
سحرم دولت بیدار به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد
قدحی درکش و سرخوش بتماشا برام
تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد
حضرت حافظ

mohammad.e
Thursday 5 August 2010, 02:21 PM
دنیاو قیل و قالش غصه رو بیخیالش دیوونه رو نگاه کن ببین چه خوبه حالش
You can see links before reply (You can see links before reply)

Avazekhan
Friday 6 August 2010, 12:44 AM
شکر ایزد را که دیدم روی تو
یافتم ناگه رهی من سوی تو
حضرت مولانا

Meshkatian
Friday 6 August 2010, 09:55 AM
وقتیست که می نوشم تا برق زند هوشم
وقتیست که بر پرم چون بال و پرم آمد
حضرت مولانا

forever
Friday 6 August 2010, 11:45 AM
دوشـم نوید داد عـنایت کـه حافـظا
بازآ که من به عفو گناهت ضـمان شدم
حافظ

arezuhaa
Friday 6 August 2010, 01:46 PM
میوه ای شیرین تر از تو کی دهد
باغ سبز عشق کو بی منتهاست

morteza3164
Friday 6 August 2010, 08:10 PM
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول....آخر بسوخت جانم در کسب این فضائل

Meshkatian
Saturday 7 August 2010, 08:29 AM
لاله خونین کفن از خاک سر آورده برون
خاک مستوره ی قلب بشر آورده برون
ملک الشعرا بهار

arezuhaa
Saturday 7 August 2010, 02:00 PM
نشان یار سفر کرده از که پرسم باز
که هر چه گفت برید صبا پریشان گفت

forever
Saturday 7 August 2010, 05:50 PM
تا شدم حلقه بگوش در میخانه ی عشق
هر دم آید غمی از نو بمبارک بادم
پاک کن چهره ی حافظ بسر زلف ز اشک
ورنه این سیل دمادم بکند بنیادم

MEHDI 67
Saturday 7 August 2010, 06:00 PM
من از روز ازل شیدای تو بودم
تو هم شیدای من باش نازنینم

morteza3164
Saturday 7 August 2010, 07:49 PM
من نه آنم که زجور تو بنالم حاشا // بنده معتقد و چاکر دولت خواهم

arezuhaa
Saturday 7 August 2010, 09:43 PM
ما چو دادیم دل و دیده ز طوفان بلا
گو بیا سیل غم خانه ز بنیاد ببر

Avazekhan
Saturday 7 August 2010, 10:03 PM
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد
شد رهزن سلامت، زلف تو، وین عجب نیست!
گر راهزن تو باشی... صد کاروان توان زد!
حضرت حافظ

Meshkatian
Saturday 7 August 2010, 10:41 PM
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع

روز و شب خوابم نمی آید به چشم غم پرست
بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع
حضرت حافظ

arezuhaa
Sunday 8 August 2010, 06:46 AM
عنان مپیچ که گر می زنی به شمشیرم
سپر کنم سرودستت ندارم از فتراک

Meshkatian
Sunday 8 August 2010, 08:58 AM
کجایید ای شهیدان خدایی
بلا جویان دشت کربلایی

کجایید ای سبک روحان عاشق
پرنده تر ز مرغان هوایی

منسوب به مولانا

arezuhaa
Sunday 8 August 2010, 09:01 AM
یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بازی چرخ یکی زین همه باری بکند

Avazekhan
Sunday 8 August 2010, 11:29 AM
درویش را نباشد برگ سرای سلطان
ماییم و کهنه دلقی کاتش دران توان زد
حضرت حافظ

Meshkatian
Sunday 8 August 2010, 12:22 PM
در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن

گر اژدهاست بر ره عشق است چون زمرد
از برق این زمرد هین دفع اژدها کن

arezuhaa
Sunday 8 August 2010, 05:29 PM
ناله میلرزد ، میرقصد اشک
آه بگذار که بگریزم من
از تو ، ای چشمه ی جوشان گناه
شاید آن به که به پرهیزم من

MEHDI 67
Sunday 8 August 2010, 06:58 PM
نیستم به فلک گر من مهجور
زخمه شو شنوم در حال مستی

Meshkatian
Sunday 8 August 2010, 07:34 PM
یک خانه پر ز مستان مستان نو رسیدند
جانهای جمله مستان دل های دل پرستان

یا رب چه باده خوردند یا رب چه مل چشیدند
یک خانه پر ز مستان مستان نو رسیدند

morteza3164
Sunday 8 August 2010, 07:47 PM
در ره دین آن بود فرزانه ای...کو ندارد ریش خود را شانه ای
خویش را از ریش خود آگه کند...ریش را دستار خوان ره کند

MoonLover
Monday 9 August 2010, 12:58 AM
دلا در عاشقی ثابت قدم باش
که در این رهنباشد کار بی اجر

arezuhaa
Monday 9 August 2010, 05:57 AM
از هر طرفی که گوش کردم
آواز سوال حیرت آمد

morteza3164
Monday 9 August 2010, 07:55 AM
در گذر از گل که گل هر نو بهار
بر تو می خندد نه در تو ،شرم دار

Avazekhan
Monday 9 August 2010, 02:37 PM
روندگان طریقت به نیم جو نخرند
قبای اطلس آنکس که از هنر عاریست
حضرت حافظ

Meshkatian
Monday 9 August 2010, 05:31 PM
تا که عشقت مطربی آغاز کرد
گاه چنگم گاه تارم روز و شب
حضرت مولانا

Avazekhan
Monday 9 August 2010, 10:06 PM
به عمری یکنفس با ما چو بنشینند برخیزند
نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند
حضرت حافظ

mos167
Tuesday 10 August 2010, 08:25 AM
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

arezuhaa
Tuesday 10 August 2010, 10:34 AM
دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت کلامی و سلامی نفرستاد

Avazekhan
Tuesday 10 August 2010, 11:29 AM
درآن چمن که نسیمی وزد ز طره ی دوست...
چه جای دم زدن نافه های تاتاریست؟
حضرت حافظ

Meshkatian
Tuesday 10 August 2010, 01:00 PM
تا نیابم آنچه در مغز من است
یک زمانی سر نخارم روز و شب

زان شبی که وعده کردی روز وصل
روز و شب را می شمارم روز و شب

Avazekhan
Tuesday 10 August 2010, 01:09 PM
بنال بلبل اگر با منت سر یاریست
که ما دو عاشق زاریم و کار ما زاریست...
حضرت حافظ

arezuhaa
Tuesday 10 August 2010, 02:27 PM
تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت بدر نرود

Avazekhan
Tuesday 10 August 2010, 02:35 PM
دلا مباش چنین هرزه گرد و هر جایی
که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود
حضرت حافظ

arezuhaa
Tuesday 10 August 2010, 09:17 PM
دوش در حلقه ما قصه ی گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بود

Avazekhan
Wednesday 11 August 2010, 12:07 AM
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش است
عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
حضرت حافظ