PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 [29] 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57

Alireza00
Monday 10 January 2011, 09:16 PM
رها کن خشم و راه صلح بگشای / نفاق آمیز عذری چند بنمای
نظامی



بچه ها شما هم بنویسید شعرا مال کیه که ما هم بدونیم خوب

غول غمگين
Monday 10 January 2011, 11:18 PM
آب غنب چیه؟
در گذشتم زان همه حور و قصور
زورق جان باختم در بهر نور

سلام؛
(آب عنب=شراب)... عنب(عربي)=انگور


رها کن خشم و راه صلح بگشای / نفاق آمیز عذری چند بنمای
نظامی


بچه ها شما هم بنویسید شعرا مال کیه که ما هم بدونیم خوب
سلام، حتما:am

یک غزل آغاز کن، بر صفت حاضران
ای رخ تو همچو شمع، خیز درآ در میان
نور ده آن شمع را، روح ده این جمع را
از دوزخ همچو شمع، وز قدح همچو جان

مولانا

M_T
Tuesday 11 January 2011, 07:02 AM
نقش حق داری؟جهان نخجیر تست
هم عنان تقدیر با تدبیر تست
اقبال لاهوری

ameretat
Tuesday 11 January 2011, 08:48 AM
تا كي به تمناي وصال تو يگانه
اشكم شود از هر مژه چون سيل روانه

zendegieh_khabha
Tuesday 11 January 2011, 10:41 AM
همه گويند كه من فتنه بر اويم
گرچه دانم همه كس فته بر اويند
ليك مي ترسم يا رب
نكند راست بگويند...!

گمونم اخوان ثالث باشه؟!

z_m
Tuesday 11 January 2011, 03:19 PM
دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف
ای خضر پی خجسته مدد کن بهمتم

tavalode_1fereshteh
Tuesday 11 January 2011, 10:28 PM
مرگ بر بالين وجانان غافل است

جان بدين سختي سپردن مشکل است

سينه‌ام مجروح و زخمم کاري است

حسرتم جانکاه و دردم قاتل است

هر که داند لذت شمشير دوست

بر هلاک خويشتن مستعجل است

شربت مرگ از براي عاشقان

صحت کامل، شفاي عاجل است

از کمند عشق نتوان شد خلاص

جهد من بي جا و سعي‌ام باطل است


فروغی بسطامی

M_T
Wednesday 12 January 2011, 05:34 PM
تو شب آفریدی چراغ آفریدم
سفال آفریدی ایاغ آفریدم

اقبال لاهوری

zendegieh_khabha
Wednesday 12 January 2011, 05:37 PM
مي روم تا به سجود بت ديگر باشم
باز اگر سجده كنم پيش تو كافر باشم

نميدونم از كيه

M_T
Wednesday 12 January 2011, 06:14 PM
مومن از افرنگیان دید آنچه دید
فتنه ها اندر حرم آمد پدید

اقبال لاهوری

tavalode_1fereshteh
Wednesday 12 January 2011, 07:43 PM
تقدیم به دوستی که خیلی دوسش دارم و ازم ناراحته:46:

دلبرا، در دل سخت تو وفا نيست چرا؟

کافران را دل نرمست و ترا نيست چرا؟

بر درت سگ وطني دارد و ما را نه، که چه؟

به سگانت نظري هست و بمانيست چرا؟

هر که قتلي بکند کشته بهايي بدهد

تو مرا کشتي و اميد بها نيست چرا؟

خون من ريزي و چشم تو روا مي‌دارد

بوسه‌اي خواهم و گويي که: روانيست، چرا؟

شهريان را به غريبان نظري باشد و من

ديدم اين قاعده در شهر شما نيست، چرا؟

من و زلف تو قرينيم به سرگرداني

من ز تو دورم و او از تو جدا نيست چرا؟

ديگران را همه نزديک تو را هست و قبول

اوحدي را ز ميان راه وفا نيست چرا؟



اوحدی مراغه ای- کتاب منطق العشاق

M_T
Wednesday 12 January 2011, 09:59 PM
ان شا الله همه دوستی ها در راه تعالی محکم و پابرجا بمونه.

از جام سحرگاهی یک شب چو زدم ساغر
دیدم رخ ساقی را با صورت جان پرور

tavalode_1fereshteh
Thursday 13 January 2011, 07:40 AM
رفت کسري ز خط شهر به دشت

با سواران ز هر طرف ميگشت

گلشني ديد تازه و خندان

تر و نازک چو خط دلبندان

پر ز نارنج و نار باغي خوش

زير هر برگ آن چراغي خوش

گفت: کاب از کدام جويستش؟

که بدين گونه رنگ و بويستش

باغبانش ز دور ناظر بود

داد پاسخ که نيک حاضر بود

گفت: عدل تو داد آب او را

زان نبيند کسي خراب او را

پادشاهي به زور باشد و مرد

مرد را مال دوست داند کرد........


اوحدی مراغه ای- هفت اورنگ

z_m
Thursday 13 January 2011, 09:23 AM
در ره عشق از آن سوی فنا صد خطر است
تا نگویی که چو عمرم به سر آمد رستم

M_T
Thursday 13 January 2011, 10:27 AM
من چه گویم از یم بی ساحلش
غرق اعصار و دهور اندر دلش

اقبال لاهوری

z_m
Thursday 13 January 2011, 10:38 AM
شاهد بخت چون کرشمه مند
ماش آیینه رخ چو مهیم

tavalode_1fereshteh
Thursday 13 January 2011, 10:44 AM
............منتظرم ز ره رسی
باز به من نگه كنی
بازو به من حلقه كنی
وای اگر ز ره رسی
باز مرا صدا كنی
چشم به تو خیره كنم
جان به تو هدیه كنم
باز به تو تكیه كنم
باز به من جفا كنی
باز مرا رها كنی
مرا ز خود جدا كنی
باز همان منتظرم
دل به كسی نمی دهم
راه به غیر نمی دهم
منتظرم، منتظرم

zendegieh_khabha
Thursday 13 January 2011, 11:45 AM
ما با تو يار بوديم در دشت آرزوها
حيف است يار ديرين بي همسفر بماند

M_T
Thursday 13 January 2011, 11:47 AM
من مست می عشقم هشیار نخواهم شد
از خـواب خوش مسـتی بــیدار نخـواهم شد

zendegieh_khabha
Thursday 13 January 2011, 11:52 AM
دوش گذشتي ز درم
گمان نبردم ز تو من
كرد خبر دوش مرا
جان و روانم كه تويي

M_T
Thursday 13 January 2011, 12:00 PM
یا مکن با پیلبانان مشورت
یا بنا کن خانه ای در خورد پیل

tavalode_1fereshteh
Thursday 13 January 2011, 01:28 PM
ليلي رود از خاطر مجنون نه و هرگز

با اهل وفا و هنر افزون شود و کم

مهر تو و بي‌مهري گردون نه و هرگز

از سرو و صنوبر بگذر سدره و طوبي

مانند به آن قامت موزون نه و هرگز

خون ريختيم ناحق و پرسي که مبادا

دامان تو گيرند به اين خون نه و هرگز

در عشق بود غمزده‌ي بيش ز هاتف

در حسن نگاري ز تو افزون نه و هرگز

از دل رودم ياد تو بيرون نه و هرگز


هاتف

z_m
Thursday 13 January 2011, 02:18 PM
ز کوی میکده دوشش به دوش میبردند
امام شهر که سجاده میکشید بدوش

tavalode_1fereshteh
Thursday 13 January 2011, 02:32 PM
شاعري آورد شعري پيش شاه

بر اميد خلعت و اکرام و جاه

شاه مکرم بود فرمودش هزار

از زر سرخ و کرامات و نثار

پس وزيرش گفت کين اندک بود

ده هزارش هديه وا ده تا رود

از چنو شاعر نس از تو بحردست

ده هزاري که بگفتم اندکست

فقه گفت آن شاه را و فلسفه

تا برآمد عشر خرمن از کفه

ده هزارش داد و خلعت درخورش

خانه‌ي شکر و ثنا گشت آن سرش

پس تفحص کرد کين سعي کي بود

شاه را اهليت من کي نمود

پس بگفتندش فلان‌الدين وزير

آن حسن نام و حسن خلق و ضمير

در ثناي او يکي شعري دراز

بر نبشت و سوي خانه رفت باز

بي‌زبان و لب همان نعماي شاه

مدح شه مي‌کرد و خلعتهاي شاه



مولوی- مثنوی معنوی

zendegieh_khabha
Thursday 13 January 2011, 03:03 PM
هوا را
عشق را
بهار را
روشني را
از من بگير
اما خنده ات را نه


پابلو نرودا

tavalode_1fereshteh
Thursday 13 January 2011, 04:32 PM
هفت شمع از دور ديدم ناگهان

اندر آن ساحل شتابيدم بدان

نور شعله‌ي هر يکي شمعي از آن

بر شده خوش تا عنان آسمان

خيره گشتم خيرگي هم خيره گشت

موج حيرت عقل را از سر گذشت

اين چگونه شمعها افروختست

کين دو ديده‌ي خلق ازينها دوختست

خلق جويان چراغي گشته بود

پيش آن شمعي که بر مه مي‌فزود

چشم‌بندي بد عجب بر ديده‌ها

بندشان مي‌کرد يهدي من يشا


مولوی

M_T
Thursday 13 January 2011, 05:29 PM
از روزها من جمعه ها را دوست دارم
این جمعه های آشنا را دوست دارم
امروز و فردا می کنم شاید بیایی
حتی همین تردید ها را دوست دارم

zendegieh_khabha
Friday 14 January 2011, 11:24 AM
مي شدم پروانه خوابم مي پريد
خواب هايم اتفاقي ساده بود

قيصر امين پور

M_T
Friday 14 January 2011, 01:59 PM
دلم در سینه می لرزد چو برگی
که بر وی قطره ی شبنم نشیند

اقبال لاهوری

zendegieh_khabha
Friday 14 January 2011, 02:41 PM
دلدار به من گفت چرا غمگيني
در بند كدام دلبر شيريني

M_T
Friday 14 January 2011, 02:52 PM
یک غم است آن غم که آدم را خورد
آن غم دیگر که هر غم را خورد

tavalode_1fereshteh
Friday 14 January 2011, 05:41 PM
دگر گفتي مسافر کيست در راه

کسي کو شد ز اصل خويش آگاه

مسافر آن بود کو بگذرد زود

ز خود صافي شود چون آتش از دود

سلوکش سير کشفي دان ز امکان

سوي واجب به ترک شين و نقصان

به عکس سير اول در منازل

رود تا گردد او انسان کامل


شیخ محمود شبستری

mahour.M
Friday 14 January 2011, 10:11 PM
لیلی چو سماع این غزل کرد
بگریست و’ ز گریه سنگ حل کرد
زان سرو بنان بوستانی
می‌دید در او یکی نهانی
کز دوری دوست بر چه سانست
بر دوست چگونه مهربانست

نظامي(ليلي و مجنون)

ghzl
Friday 14 January 2011, 10:29 PM
تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

tavalode_1fereshteh
Saturday 15 January 2011, 08:12 AM
تا من پي آن زلف سرافکنده همي دارم

چون شمع گهي گريه و گه خنده همي دارم

گه لوح وصالش را سربسته همي خوانم

گه پاس خيالش را شب زنده همي دارم

سلطان جمال است او من بر در ايوانش

تن خاک همي سازم جان بنده همي دارم

تا کرد مرا بسته بادام دو چشم او

چون پسته دل از حسرت آکنده همي دارم

جان تحفه‌ي او کردم هم نيست سزاي او

زين روي سر از خجلت افکنده همي دارم

بر حال گذشته‌ي ما هرگز نکني حسرت

اميد به الطافش آينده همي دارم

از مصحف عشق او فال دل خاقاني

گر خود به هلاک آيد فرخنده همي دارم


خاقانی

M_T
Saturday 15 January 2011, 09:24 AM
مرد و زن وابسته ی یک دیگرند
کــائنات شـوق را صــورت گرند!

اقبال لاهوری

mh828
Saturday 15 January 2011, 12:58 PM
در عشق تو ام نصیحت و پند چه سود
زهر آب چشیده ام مرا قند چه سود
گویند مرا که قند بر پاش نهید
دیوانه دل است پام بر بند چه سود

مولانا

M_T
Saturday 15 January 2011, 05:24 PM
درویش و غنی بنده ی این خاک درند
وانان که غنی ترند محتاج ترند

از دیوان کمپانی

غول غمگين
Sunday 16 January 2011, 12:15 AM
در این خانه کژی ای دل گهی راست
برون رو هی که خانه خانه ماست
چو بادی تو گهی گرم و گهی سرد
رو آن جا که نه گرما و نه سرماست

مولانا

M_T
Sunday 16 January 2011, 07:40 AM
تا ز بند این گلستان رسته ام
آشیان بر شاخ طوبی بسته ام

اقبال لاهوری

tavalode_1fereshteh
Sunday 16 January 2011, 09:51 AM
این شعر حرف دلمه

من آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود را

به يک پرواز بي هنگام کردم مبتلا خود را

نه دستي داشتم بر سر، نه پايي داشتم در گل

به دست خويش کردم اينچنين بي دست و پا خود را

چنان از طرح وضع ناپسند خود گريزانم

که گر دستم دهد از خويش هم سازم جدا خود را

گر اين وضع است مي‌ترسم که با چندين وفاداري

شود لازم که پيشت وانمايم بيوفا خود را

چو از اظهار عشقم خويش را بيگانه مي‌داري

نمي‌بايست کرد اول به اين حرف آشنا خود را

ببين وحشي که در خوناب حسرت ماند پا در گل

کسي کو بگذراندي تشنه از آب بقا خود را


وحشی بافقی- خلد برین

z_m
Sunday 16 January 2011, 04:28 PM
زیبا بود دوست من...

آنکه مدام شیشه از پی عیش داده است
شیشه ام از چه میبرد پیش طبیب هر زمان

M_T
Sunday 16 January 2011, 05:53 PM
نه در دیده ی او فروغ نگاهی
نه در سینه ی او دل بیقراری

اقبال لاهوری

tavalode_1fereshteh
Sunday 16 January 2011, 06:34 PM
يکي صياد مرغي بسته پر داشت

به بستان برد و بند از پاش برداشت

زدندش طايران بوستاني

صلاي رغبت هم آشياني

چو پرزد ديد بال خويش بسته

عدوي خانه در پهلو نشسته

برآورد از شکاف سينه‌ي خويش

صفيري پرخراش از سينه‌ي ريش

که مرغي را چه ذوق از سرو شمشاد

که پروازش بود در دست صياد

قفس باشد ارم بر نغمه سازي

که بيند در کمين تاراج بازي

شما کزادگان شاخساريد

نشاط سرو و گل فرصت شماريد

که صياد مرا با من شماريست

مرا هم در شکنج دام کاريست


وحشی بافقی- خلد برین

z_m
Sunday 16 January 2011, 06:46 PM
تنت در جامه چون در جام باده
دلت در سینه چون در سیم آهن

tavalode_1fereshteh
Sunday 16 January 2011, 06:55 PM
نادره گويي ز سخن گستران

نادره در سلک زبان آوران

رفت يکي روز خطايي بر او

تاختن آورد بلايي بر او

والي ملکش به غضب پيش خواند

جور کنانش ز بر خويش راند

تند شد و گفت سزايش دهند

و ز سرکين کند به پايش نهند

کند بر آن پا که رود ناصواب

تا نکند در ره باطل شتاب

گر چه شب نيستيش در رسيد

شب به ميان آمد و بازش خريد

صبح کزين مشعل گيتي فروز

شعله کشد، شعله‌ي آفاق سوز..........


وحشی بافقی- ناظم و منظوم

z_m
Sunday 16 January 2011, 07:01 PM
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم

tavalode_1fereshteh
Sunday 16 January 2011, 07:08 PM
مي ده پسرا! برگل، گل چون مل و مل چون گل

خوشبوي ملي چون گل، خودروي گلي چون مل

مل رفت به سوي گل، گل رفت به سوي مل

گل بوي ربود از مل، مل رنگ ربود از گل

در زير گل خيري آن به که قدح گيري

بر بادک شبگيري، بانگ و شغب صلصل

هر گه که زند قمري، راه ماورالنهري

گويد به گل حمري باده بستان، بلبل

آن بلبل کاتوره برجسته ز مطموره

چون دسته‌ي طنبوره گيرد شجر از چنگل

چون فاخته دلبر برتر پرد از عرعر

گويي که به زير پر، بربسته يکي جلجل

آن قمري فرخنده با قهقهه و خنده

اندر گلو افکنده، هر فاخته‌اي يک غل

بويد به سحرگاهان، از شوق بناگاهان

چون نکهت دلخواهان، بوي سمن و سنبل

آن زاغ در آسابر همچون حبشي کاذر

بربسته به شاخ اندر هم سنبل و هم عنصل

آن کرکي با کرکي گويد سخن ترکي

طوطي سخن هندي گويد به که مازل



منوچهری

M_T
Sunday 16 January 2011, 07:41 PM
لب تو طعنه به لعل لب ساغر می زند
همه دل ها برای عشق تو پر پر می زند

tavalode_1fereshteh
Sunday 16 January 2011, 09:07 PM
دست در دامن رنگين بهاری نزدم

ناخنی بر دل گلزار چو خاری نزدم

شبنمی نيست درين باغ به محرومی من

که دلم خون شد و بر لاله عذاری نزدم

ساختم چون خيس گرداب به سرگردانی

دست چون موج به دامان کناری نزدم

در شکست دل من چرخ چرا می‌کوشد؟

سنگ بر شيشه‌ی پيمانه گساری نزدم

گشت خرج کف افسوس حنای خونم


بوسه بر پای بلورين نگاری نزدم

به چه تقصير زرم قسمت آتش گرديد؟

خنده چون گل به تهيدستی خاری نزدم

گر چه چون شانه دو صد زخم نمايان خوردم

دست صائب به سر زلف نگاري نزدم


صائب تبریزی- گلشن راز

z_m
Monday 17 January 2011, 04:18 PM
من ار چه عاشقم و رند و مست و نامه سیاه
هزار شکر که یاران شهر بی گنهند

M_T
Monday 17 January 2011, 05:47 PM
دلا تا کی در این کاخ مجازی
کنی مانند طفلان خاک بازی

tavalode_1fereshteh
Monday 17 January 2011, 06:15 PM
ياد باد آنکه بروي تو نظر بود مرا

رخ و زلفت عوض شام و سحر بود مرا

ياد باد آنکه ز نظاره‌ي رويت همه شب

در مه چارده تا روز نظر بود مرا

ياد باد آنکه ز رخسار تو هر صبحدمي

افق ديده پر از شعله‌ي خور بود مرا

ياد باد آنکه ز چشم خوش و لعل لب تو

نقل مجلس همه بادام و شکر بود مرا

ياد باد آنکه ز روي تو و عکس مي ناب

ديده پر شعشعه‌ي شمس و قمر بود مرا

ياد باد آنکه گرم زهره‌ي گفتار نبود


آخر از حال تو هر روز خبر بود مرا

آخر از حال تو هر روز خبر بود مرا

بر ميان دست تو هر لحظه کمر بود مرا

اد باد آنکه برون آمده بودي بوداع

وز سر کوي تو آهنگ سفر بود مرا

ياد باد آنکه چو خواجو ز لب و دندانت

در دهان شکر و در ديده گهر بود مرا



خواجوی کرمانی

M_T
Monday 17 January 2011, 06:55 PM
از غمت مشتعلم گریه مکن
پیش رویت خجلم گریه مکن

ameretat
Monday 17 January 2011, 07:28 PM
نازار دلي را كه تو جانش باشي
معشوقه پيدا و نهانش باشي
زان ميترسم كه از دل آزردن تو
دل خون شود و تو در ميانش باشي

Alireza00
Monday 17 January 2011, 07:51 PM
یکی گنجی پدید آمد در آن دکّان زرکوبی / زهی صورت ، زهی معنی ، زهی خوبی ، زهی خوبی!


از عامل دیوانگی ، مولانا

ameretat
Monday 17 January 2011, 08:34 PM
يار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
يار تويي غار تويي خواجه نگه دار مرا

M_T
Monday 17 January 2011, 08:41 PM
از سر سود و زیان سودا مزن
گام جز بر جاده آبا مزن

اقبال لاهوری

tavalode_1fereshteh
Tuesday 18 January 2011, 08:24 AM
ناقه‌ي آن محمل نشين چون راند از منزل مرا

جان قفاي ناقه رفت و دل پي محمل مرا

ز آتش رشکم کني تا داغ، هر شب مي‌شوي

شمع بزم غير و مي‌خواهي در آن محفل مرا


هاتف

M_T
Tuesday 18 January 2011, 09:33 AM
ای که دستت می رسد کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار

zendegieh_khabha
Tuesday 18 January 2011, 04:18 PM
روزي از اين تلخ و شيرين روزها
روز شومي همچو روزان دگر

z_m
Tuesday 18 January 2011, 05:19 PM
روز خوبست و کمال هنر و دامن پاک
لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست

tavalode_1fereshteh
Tuesday 18 January 2011, 07:26 PM
تو از عالم همين لفظی شنيدی

بيا برگو که از عالم چه ديدی

چه دانستی ز صورت يا ز معنی

چه باشد آخرت چون است دنیی

بگو سيمرغ و کوه قاف چبود

بهشت و دوزخ و اعراف چبود

کدام است آن جهان کان نيست پيدا

که يک روزش بود يک سال اينجا

همين عالم نبود آخر که ديدی

نه «ما لا تبصرون» آخر شنيدی

بيا بنما که جابلقا کدام است

جهان شهر جابلسا کدام است

مشارق با مغارب را بينديش

چو اين عالم ندارد از يکی بيش



شیخ محمود شبستری

M_T
Tuesday 18 January 2011, 07:30 PM
شماها که به دنیا مایلید و اسیرید
نمک زندگیمو دیگه از من نگیرید

z_m
Tuesday 18 January 2011, 07:47 PM
دل آزرده ما را به نسیمی بنواز
یعنی آن جان ز تن رفته بتن بازرسان

Mahmonire
Tuesday 18 January 2011, 10:36 PM
نقطه ی خال تو بر لوح بصر نتوان زد
مگر از مردمک دیده مدادی طلبیم

M_T
Wednesday 19 January 2011, 08:59 AM
من و دل کندن از دلبر محال است
دلم با دلـبرم در شـور و حال است

saeed2011
Wednesday 19 January 2011, 12:58 PM
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

M_T
Wednesday 19 January 2011, 09:39 PM
شهر ها از گرد پایش ریختند
صد چمن از یک گلش انگیختند

Mahmonire
Wednesday 19 January 2011, 10:41 PM
در آستین جان تو صد نافه مدرج است
وان را فدای طره ی یاری نمی کنی

saeed2011
Thursday 20 January 2011, 11:34 AM
یار من چون بخرامد به تماشای چمن
برسانش زمن ای پیک صبا پیغامی

M_T
Thursday 20 January 2011, 05:07 PM
یافت موری بر سلیمانی ظفر
سطوت آئین پیغمبر نگر

اقبال لاهوری

Mahmonire
Friday 21 January 2011, 12:00 AM
رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم
سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم

M_T
Friday 21 January 2011, 01:48 AM
مادر می گفت عزیز من با غم سترگت کرده ام
گـفـتـم علـی علـی علـی تا که بزرگت کـرده ام

tavalode_1fereshteh
Friday 21 January 2011, 07:48 AM
معشوقه به سامان شد تا باد چنين بادا

کفرش همه ايمان شد تا باد چنين بادا

ملکی که پريشان شد از شومی شيطان شد

باز آن سليمان شد تا باد چنين بادا

ياری که دلم خستی در بر رخ ما بستی

غمخواره ياران شد تا باد چنين بادا


مولوی- دیوان شمس

M_T
Friday 21 January 2011, 09:48 AM
از نــو دل مــن بــهـانـه دارد
صد شکوه از این زمانه دارد

saeed2011
Friday 21 January 2011, 10:34 AM
در مقامات طریقت هر کجا کردیم سیر
عاقبت را با نظربازی فراق افتاده بود
__________________

سعادت ناشی از سعادت ، سعادت حقیقی نیست

M_T
Friday 21 January 2011, 03:11 PM
دست به دست من بده، پا به پای من بیا
بخون امروز مال عشق، بگو فردا مال ما

محمد اصفهانی

zendegieh_khabha
Friday 21 January 2011, 03:20 PM
آن يار كه عهد دوستداري بشكست
ميرفت و منش گرفته دامن در دست
مي گفت كه بعد ازين به خوابم بيني
پنداشت كه بعد ازين مرا خوابي هست!

M_T
Friday 21 January 2011, 04:42 PM
تیز تر شو تا فتد ضرب تو سخت
ورنه باشی در دو گیتی تیره بخت

اقبال لاهوری

tavalode_1fereshteh
Saturday 22 January 2011, 08:11 AM
تا غمت با من آشنایی کرد

دلم از جان خود جدايی کرد

تا غم تو قبول کرد مرا

هستی خود ملول کرد مرا

در سماع توام، چو حال گرفت

از وجود خودم ملال گرفت

آيت عشق تو چو بر خواندم

مايه‌ی جان و دل برافشاندم


فخرالدین عراقی- عشاق نامه

z_m
Saturday 22 January 2011, 01:07 PM
من به این طالع برگشته چه خواهم کردن
که ز مژگان سیاه تو نگونسارتر است

saeed2011
Saturday 22 January 2011, 03:17 PM
تویی که جور و بخیلی بتو گرفت نشیب
چنانکه داد و سخاوت بتو گرفت فراز

z_m
Saturday 22 January 2011, 03:34 PM
ز بور عشق نوازی نه کار هر مرغیست
بیاد نوگل این بلبل غزلخوان باش

tavalode_1fereshteh
Saturday 22 January 2011, 06:17 PM
شب که بودم با هزاران کوه درد

سر به زانوي غمش، بنشسته فرد

جان به لب، از حسرت گفتار او

دل، پر از نوميدي ديدار او

آن قيامت قامت پيمان شکن

آفت دوران، بلاي مرد و زن

فتنه‌ي ايام و آشوب جهان

خانه سوز صد چو من، بي‌خانمان

از درم ناگه درآمد، بي‌حجاب

لب گزان، از رخ برافکنده نقاب

کاکل مشکين به دوش انداخته

وز نگاهي، کار عالم ساخته

گفت: اي شيدا دل محزون من

وي بلاکش عاشق مفتون من

کيف حال القلب في نار الفراق؟

گفتمش: والله حالي لايطاق

يک دمک، بنشست بر بالين من

رفت و با خود برد عقل و دين من

گفتمش: کي بينمت اي خوش خرام؟

گفت: نصب الليل لکن في‌المنام



شیخ بهایی- نان و حلوا

M_T
Saturday 22 January 2011, 08:03 PM
من از همان روز اول زنده به عشق تو بودم
اگـر نبود عشــقت آقا اصـلا تو دنــیا نــبودم

Mahmonire
Saturday 22 January 2011, 10:13 PM
میخواهد پولکهای رنگی باشد
یا سوسوی شمعهایی که بچه ها روشن کرده اند
فرقی نمی کند
ستاره ها
زمانی ستاره بودند
که من عاشق بودم!

Avazekhan
Sunday 23 January 2011, 12:25 AM
مرا دوچشم براه و دوگوش بر پیغام
تو فارقی و به افسوس می رود ایام
شبی نپرسی و روزی که دوستدارانت
چگونه شب به سحر میبرند و روز به شام

Mahmonire
Sunday 23 January 2011, 12:44 AM
می بیغش است دریاب وقتی خوش است بشتاب
سال دگر که دارد امید نو بهاری
در بوستان حریفان مانند لاله و گل
هریک گرفته جامی بر یاد روی یاری

saeed2011
Sunday 23 January 2011, 08:26 AM
یکی که خوبان را یکسره نکو خوانند
دگر که عاشق گویند عاشقان را نام
دریغم آید چون مر تو را نکو خوانند
دریغم آید چون بر رهیت عاشق نام

z_m
Sunday 23 January 2011, 09:18 AM
من آن شکل صنوبر راز باغ دیده برکندنم
که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار می آورد

M_T
Sunday 23 January 2011, 01:34 PM
در شرار آباد هستی اخگرم
خلعتی بخشد مرا خاکسترم

اقبال لاهوری

zendegieh_khabha
Sunday 23 January 2011, 05:34 PM
مرا مي بيني و هر دم زيادت ميكني دردم
تو را مي بينم و هر دم زيادت مي شود ميلم

tavalode_1fereshteh
Sunday 23 January 2011, 05:43 PM
معشوقه به رنگ روزگارست

با گردش روزگار يارست

برگشت چو روزگار و آن نيز

نوعي ز جفاي روزگارست


انوری

M_T
Sunday 23 January 2011, 07:55 PM
تو به صحرا مثل قیس آواره ای
خسته ای وامانده ای بیچاره ای

اقبال لاهوری

saeed2011
Sunday 23 January 2011, 08:16 PM
یکیم خلعت پوشید داغ فرقت تو
که تار اوست پشیمانی و غم دل پود

M_T
Sunday 23 January 2011, 08:41 PM
دوش را پیوند با امروز کن
زندگی را مرغ دست آموز کن

saeed2011
Sunday 23 January 2011, 08:48 PM
نصیحت گوی رندان را که با حکم قضا جنگ است
دلش بس تنگ می بینم مگر ساغر نمی گیرد

M_T
Sunday 23 January 2011, 09:57 PM
در تنم لرزید جان غافلم
رفت لیلای شکیب از محملم

Avazekhan
Sunday 23 January 2011, 10:09 PM
مرا نه دولت وصل و نه احتمال فراق
نه پای رفتن از این ناحیت نه جای مُقام

tavalode_1fereshteh
Sunday 23 January 2011, 10:50 PM
مرد چون با خويشتن شمار کند

داند کاين چرخ مي شکار کند

ناصرخسرو

z_m
Monday 24 January 2011, 02:20 PM
دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع
گرچه دربانی میخانه فراوان کردم

M_T
Monday 24 January 2011, 05:36 PM
من به ناخن غم سینه می خراشم
فی المثل چو فرهاد کوه می تراشم

مرحوم آیت الله غروی اصفهانی معروف به کمپانی

saeed2011
Monday 24 January 2011, 05:40 PM
مرا جود او تازه دار دهمی
مگر جودش ابرست و من کشتزار
مگر یکسو افکن که خود همچنین
بیندیش و دیده خرد بر گمار

M_T
Monday 24 January 2011, 05:51 PM
روزها فکر من این است همه شب سخنم
که چـرا غافــل از احــوال دل خـویـشـتـنـم؟

tavalode_1fereshteh
Monday 24 January 2011, 05:57 PM
مردم و بر دل من باز غم يار هنوز

جان سبک رفت و من از عشق گران بار هنوز

حال من زار و به بالين رقيب آمد يار

من به اين زاری و او بر سر آزار هنوز


محتشم کاشانی

M_T
Monday 24 January 2011, 06:09 PM
ز شاخ آرزو بر خورده ام من
به راز زندگی پی برده ام من
بترس از باغبان ای ناوک انداز
که پیغام بهار آورده ام من

tavalode_1fereshteh
Monday 24 January 2011, 06:14 PM
نخست آنکس که شد در بند انکار تو من بودم

ولي آن کس که گشت اول گرفتار تو من بودم

زدند از من حريفان بيشتر لاف خريداری

ولي اول کسي کامد به بازار تو من بودم


محتشم کاشانی

M_T
Monday 24 January 2011, 06:27 PM
من از بازار دنیا زار گشتم
از این محنت سرا بیزار گشتم

استاد مرحوم شهریار

tavalode_1fereshteh
Monday 24 January 2011, 06:33 PM
مرا در عشق او کاری فتادست

که هر مويی به تيماری فتادست

اگر گويم که می‌داند که در عشق

چگونه مشکلم کاری فتادست

عطار- منطق الطیر

z_m
Monday 24 January 2011, 06:35 PM
تا تو در سینه ی شیدای منی
نغمه سرخوش و شادانه منم

M_T
Monday 24 January 2011, 06:38 PM
مرا فرمود پیر نکته دانی
هر امروز تو از فردا پیام است
دل از خوبان بی پروا نگه دار
حریمش جز به او دادن حرام است

اقبال

tavalode_1fereshteh
Monday 24 January 2011, 06:39 PM
تا درين زندان فانی زندگانی باشدت

کنج عزلت گير تا گنج معانی باشدت

M_T
Monday 24 January 2011, 06:43 PM
تب و تابم ز نگارم کند آبم غمت که ببارم
به تو افتد سر و کارم همچو گیسوی تو بی قرارم

صاحب عکس

z_m
Monday 24 January 2011, 06:44 PM
تا که اسیر و عاشق آن صنم چو جان شدم
دیو نی ام، پری نی ام، از همه چون نهان شدم

tavalode_1fereshteh
Monday 24 January 2011, 06:46 PM
ماندم به چمن شب شد و مهتاب برآمد

سيمای شب آغشته به سيماب برآمد

شهریار

M_T
Monday 24 January 2011, 06:52 PM
دین حق از کافری رسواتر است
زانکه ملّا مومن کافر گر است

اقبال

tavalode_1fereshteh
Monday 24 January 2011, 06:56 PM
تا دهن بسته‌ام از نوش لبان ميبرم آزار

من اگر روزه بگيرم رطب آيد سر بازار

تا بهار است دری از قفس من نگشايد

وقتی اين در بگشايد که گلی نيست به گلزار


شهریار

M_T
Monday 24 January 2011, 07:05 PM
روزگار افسانه ی دیگر گشاد
می وزد زان خاکدان باد مراد

اقبال لاهوری

tavalode_1fereshteh
Monday 24 January 2011, 07:08 PM
دو هفته برآمد برين کارزار

که هزمان همي تيره‌تر گشت کار

به پيش اندر آمد نبرده زرير

سمندي بزرگ اندر آورده زير

به لشکرگه دشمن اندر فتاد

چو اندر گيا آتش و تيز باد


دقیقی- گشتاسپ نامه

M_T
Monday 24 January 2011, 07:18 PM
در نگاهش روزگار شرق و غرب
حکمت او رازدار شرق و غرب
اقبال

saeed2011
Monday 24 January 2011, 08:37 PM
بر بالینم نشین و میگوی بناز
کای من تو بکشته و پشیمان شده باز

M_T
Monday 24 January 2011, 09:00 PM
زهره گرفتار من، ماه پرستار من
عقل کلان کار من، بهر جهان دار و گیر

اقبال لاهوری

saeed2011
Monday 24 January 2011, 09:05 PM
رازی که دلم ز جان همیداشت نهفت
اشکم به زبان حال با خلق بگفت

M_T
Monday 24 January 2011, 09:44 PM
تو رفتی ای دل از هنگامه ی او
و یا از خلوت آباد تو او رفت؟

اقبال

ameretat
Tuesday 25 January 2011, 08:49 PM
تو بر آنك خلق مست تو شوند از مرد و زن
من بر آنك مست و حيرانت كنم نيكو شنو

M_T
Tuesday 25 January 2011, 09:15 PM
ور عقاب استی ته دریا مزی
جز بخلوت خانه ی صحرا مزی

اقبال

z_m
Thursday 27 January 2011, 10:50 AM
یار اگر جلوه کند دادن جان اینهمه نیست
عشق اگر خیمه زند ملک جهان اینهمه نیست

saeed2011
Thursday 27 January 2011, 11:11 AM
ترا که می شنوی طاقت شنیدن نیست
مرا که می طلبم خود چگونه باشد حال

z_m
Thursday 27 January 2011, 12:23 PM
لنگر حلم توای کشتی توفیق کجاست
که درین بحر کرم غرق گناه آمده ایم

M_T
Thursday 27 January 2011, 02:24 PM
راز دان خیر و شر گشتم ز فقر
زنده و صاحب نظر گشتم ز فقر

اقبال لاهوری

M_T
Thursday 27 January 2011, 03:00 PM
من درون شیشه های عصر حاضر دیده ام
آنچنان زهری که از وی مارها در پیچ و تاب

اقبال

M_T
Thursday 27 January 2011, 03:25 PM
تو مو بینی و من پیچش مو
تو ابرو من اشارت های ابرو

saeed2011
Thursday 27 January 2011, 05:24 PM
و آن کجا بگوارید ، ناگوار شدست
و آن کجا نگزایست گشت زود گزای

M_T
Thursday 27 January 2011, 05:41 PM
یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟

M_T
Thursday 27 January 2011, 07:27 PM
تو آنی کز آن یک مگس رنجه ای
که امروز سالار و سر پنجه ای

پروین اعتصامی

M_T
Thursday 27 January 2011, 07:31 PM
یک کعبه ی بسته را خدا دید
یک دست شکسته را خدا دید

tavalode_1fereshteh
Thursday 27 January 2011, 08:28 PM
دلا تا کی درين کاخ مجازی

کنی مانند طفلان خاک‌بازی؟

تويی آن دست‌پرور مرغ گستاخ

که بودت آشيان بيرون ازين کاخ

چرا ز آن آشيان بيگانه گشتی؟

چو دونان جغد اين ويرانه گشتی؟

بيفشان بال و پر ز آميزش خاک

بپر تا کنگر ايوان افلاک.......


جامی

M_T
Thursday 27 January 2011, 09:27 PM
کاش شبی مست حضورم کنی
با خــــبر از وقــت ظهــورم کنــی

مرحوم آغاسی

Mahmonire
Friday 28 January 2011, 02:15 AM
تنت را دید و گل گویی که در باغ
چو مستان جامه را بدرید بر تن

M_T
Friday 28 January 2011, 09:13 AM
نقد جان خویش در بازد به لهو
علم دشوار است می سازد به لهو

zendegieh_khabha
Friday 28 January 2011, 10:53 AM
وه چه بي رنگ و بي نشان كه منم
كي ببينم مرا, چنان كه منم؟
گفتي اسرار در ميان آور
كو ميان اندر اين ميان كه منم؟
كي شود اين روان من ساكن
اين چنين ساكن روان كه منم

saeed2011
Friday 28 January 2011, 02:10 PM
من نه آنم که پیش ازین بودم
تازگی داشتم بپژمردم

M_T
Friday 28 January 2011, 07:08 PM
مادرم ذهن مرا می زد ورق
شیر می دادم به عشق شیر حق

saeed2011
Friday 28 January 2011, 08:21 PM
قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز
ورای حد تقریر است شرح آرزومندی

M_T
Friday 28 January 2011, 08:39 PM
ظاهرا خورد زمین پیکرت اما بی شک
بدنت در بغل حضرت زهرا افتاد

metal-militia
Friday 28 January 2011, 09:45 PM
دیشب اومدم خونتون نبودی
راستشو بگو کجا رفته بودی؟

M_T
Friday 28 January 2011, 10:36 PM
یا دعا کن خواهرت زینب بمیرد
یا دعا کن قلب من قوت بگیرد

Mahmonire
Friday 28 January 2011, 10:46 PM
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

M_T
Friday 28 January 2011, 10:52 PM
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول بتو گفتن که چنین خوب چرایی؟

سعدی

M_T
Friday 28 January 2011, 11:05 PM
آمده ام عقده گشایی کنم
بر درت ای دوست گدایی کنم

mahour.M
Saturday 29 January 2011, 12:31 AM
ما كار و دكان و پيشه را سوخته‌ايم
شعر و غزل و دوبيتي آموخته‌ايم
در عشق كه او جان و دل و ديده‌ي ماست
جان و دل و ديده هر سه را سوخته‌ايم

مولانا

M_T
Saturday 29 January 2011, 08:14 AM
من اول سفره دار هل اتایم
وصی مصطفی من مرتضایم

Hapo
Saturday 29 January 2011, 05:52 PM
من بدين خوبي و زيبايي نديدم روي را (You can see links before reply)
وين دلاويزي و دلبندي نباشد موي را (You can see links before reply)
ما را همه شب نمي‌برد خواب (You can see links before reply)
اي خفته روزگار درياب (You can see links before reply)
سعدی

Mahmonire
Saturday 29 January 2011, 10:11 PM
به بال و پر مرو از ره که تیر پر تابی
هوا گرفت زمانی ولی به خاک نشست

Hapo
Saturday 29 January 2011, 10:19 PM
تا سر زلف تو در دست نسيم افتادست (You can see links before reply)
دل سودازده از غصه دو نيم افتادست (You can see links before reply)
تويي که بر سر خوبان کشوري چون تاج (You can see links before reply)
سزد اگر همه دلبران دهندت باج (You can see links before reply)
hafez

Mahmonire
Saturday 29 January 2011, 10:30 PM
جانا کدام سنگ دل بی کفایت است
کو پیش زخم تیغ تو جان را سپر نکرد

غول غمگين
Sunday 30 January 2011, 12:59 AM
دلم چو دیده و تو، چون خیال در دیده
زهی مبارک و زیبا به فال در دیده
به بوی وصل دو دیده خراب و مست شده‌ست
چگونه باشد یارب، وصال در دیده

M_T
Sunday 30 January 2011, 09:49 AM
هر چه می بینی ز انوار حق است
حکمت اشیا ز اسرار حق است

اقبال لاهوری

M_T
Sunday 30 January 2011, 03:14 PM
ای پادشه خوبان! داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی

zendegieh_khabha
Sunday 30 January 2011, 03:47 PM
يادمان باشد زين پس خطايي نكنيم
در خود شكنيم هيچ صدايي نكنيم
پر پروانه شكستن هنر انسان نيست
گر شكستيم ز غفلت من و مايي نكنيم

M_T
Sunday 30 January 2011, 05:57 PM
میروم تا پشت درب میکده
ساغی سیمین بری پیدا کنم

M_T
Sunday 30 January 2011, 06:08 PM
ابر باران دارد آسمان چشمم
اشک خون می بارد گریه های سردم

saeed2011
Sunday 30 January 2011, 08:04 PM
من موی خویش را نه از آن می کنم سیاه
تا باز نوجوان شوم و نو کنم گناه

Hapo
Sunday 30 January 2011, 09:36 PM
هر شب که پر شکوفه شود روي آسمان (You can see links before reply)
در چشم من شکوفه‌وش آيد خيال يار (You can see links before reply)

خاقانی

mahour.M
Sunday 30 January 2011, 10:56 PM
ربودی دل ز چاک سینهء من
به غارت برده ای گنجینهء من
متاع آرزویم با که دادی
چه کردی با غم دیرینهء من

اقبال لاهوري

M_T
Monday 31 January 2011, 09:05 AM
با هلهله رقصید زمین، عشق محک خورد
آغــوش خــدا باز شد و کــعبه تـرک خورد

zendegieh_khabha
Monday 31 January 2011, 11:44 AM
دل از غم مي سرايد
ديده از دريا
كنار كلبه بيد و باد مي خوانند

zendegieh_khabha
Monday 31 January 2011, 02:06 PM
در اين شب سياهم گم گشت راه مقصود
از گوشه اي برون آي اي كوكب هدايت

tavalode_1fereshteh
Monday 31 January 2011, 02:14 PM
تو و آن حسن دل آويز که تغييرش نيست

من و اين عشق جنون خيز که تدبيرش نيست

تو و آن زلف سراسيمه که سامانش نه

من و اين خواب پراکنده که تعبيرش نيست

دردی اندر دل ما هست که درمانش نه

آهی اندر لب ما هست که تاثيرش نيست



فروغی بسطامی

zendegieh_khabha
Monday 31 January 2011, 02:43 PM
تو كمان كشيدي و در كمين
كه زني به تيرم و من غمين
همه غمم بود از همين
كه خدا نكرده خطا نكني

tavalode_1fereshteh
Monday 31 January 2011, 03:01 PM
يارب از کرده به لطف تو پناه آورديم

به اميد کرمت روی به راه آورديم

بر سر نفس بدآموز که شيطان رهست

از ندامت حشر از تو به سپاه آورديم

بر گنه کاری خود گرچه مقريم ولي

ناله‌ی زار و رخ زرد گواه آورديم

گرچه ما نامه سياهيم ببخشای که ما

وسياهيم از آن نامه سياه آورديم

بر در عفو تو ما بي سر و پايان چو عبيد

تا تهی دست نباشيم گناه آورديم


عبید زاکانی- عشاق نامه

zendegieh_khabha
Monday 31 January 2011, 03:04 PM
من آنان را به صداي قدم پيك بشارت دادم
و به آنان گفتم
هر كه با مرغ هوا دوست شود
خوابش آرامترين خواب جهان خواهد بود

tavalode_1fereshteh
Monday 31 January 2011, 03:13 PM
دريغ آن روزگار شادمانی

دريغ آن در تنم زندگانی

کجا رفت آنکه طبعم شادمان بود

اميدم حاصل و بختم جوان بود


عبید زاکانی- موش وگربه

zendegieh_khabha
Monday 31 January 2011, 03:22 PM
دوستان من كجا هستند
روزهاشان پرتقالي باد...

saeed2011
Monday 31 January 2011, 05:11 PM
دادمش دو بوسه بر کجا بر لب تر
لب بد نه چه بد عقیق چون بد چو شکر

z_m
Monday 31 January 2011, 05:19 PM
رسید صبا غنچه در هواداری
ز خود برون شد و بر خود درید پیراهن

saeed2011
Monday 31 January 2011, 05:30 PM
نامت شنوم دل ز فرخ زنده شود
حال من از اقبال تو فرخنده شود

z_m
Monday 31 January 2011, 06:00 PM
تا بگویم که چه کشفم شد ازین سیر و سلوک
بدر صومعه با بربط و پیمانه روم

saeed2011
Monday 31 January 2011, 06:04 PM
می لعل پیش آرو پیش من آی
بیکدست جام و بیکدست چنگ

z_m
Monday 31 January 2011, 06:11 PM
گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست
چون من در آن دیار هزاران غریب هست

M_T
Monday 31 January 2011, 06:17 PM
تا مرا افتاد بر رویت نظر
از اب و ام گشته ای محبوب تر

z_m
Monday 31 January 2011, 06:33 PM
رقصیدن سرد و حالت گل
بی صوت هزار خوش نباشد

Hapo
Monday 31 January 2011, 06:59 PM
دو جوي روان از دهانش زخلم (You can see links before reply)
دو خرمن زده بر دو چشمش زخيم (You can see links before reply)

رودکی

z_m
Monday 31 January 2011, 07:12 PM
ماجرا کم کن و بازا که مرا مردم چشم
خرقه از سربدر آورد و بشکرانه بسوخت

M_T
Monday 31 January 2011, 07:40 PM
تو مهی اندر شبستانم گذر
یک زمان بی نوری جانم نگر

Hapo
Monday 31 January 2011, 08:01 PM
رسيدند خوبان به درگاه کاخ (You can see links before reply)
به دست اندرون هر يک از گل دو شاخ (You can see links before reply)
رسيدند بهرام و خسرو بهم (You can see links before reply)
گشاده يکي روي و ديگر دژم (You can see links before reply)

فردوسی

M_T
Monday 31 January 2011, 08:26 PM
من حیدرم می خواهم از زهرا بگویم
می خواهم از آن بضعه ی طاها بگویم

z_m
Monday 31 January 2011, 08:27 PM
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند

Hapo
Monday 31 January 2011, 08:31 PM
در وصل هم ز عشق تو اي گل در آتشم (You can see links before reply)
عاشق نمي‌شوي که ببيني چه مي‌کشم (You can see links before reply)
شمعي فروخت چهره که پروانه‌ي تو بود (You can see links before reply)
عقلي دريد پرده که ديوانه‌ي تو بود (You can see links before reply)
خراب از باد پائيز خمارانگيز تهرانم (You can see links before reply)
خمار آن بهار شوخ و شهر آشوب شمرانم (You can see links before reply)

شهریار

saeed2011
Monday 31 January 2011, 08:40 PM
مدح همه خلق را کرانه پدید است
مدحت او را کرانه نی و نه پایان

Hapo
Monday 31 January 2011, 08:50 PM
نقش سراپرده‌ي شاهي‌ست حسن (You can see links before reply)
لمعه‌ي خورشيد الهي‌ست حسن (You can see links before reply)

جامی

mahour.M
Tuesday 1 February 2011, 01:12 AM
ناصح ز روي او مکن منعم، که نتواند کسي
آن روي زيبا بيند و زان روي زيبا بگذرد

هاتف اصفهاني

M_T
Tuesday 1 February 2011, 08:32 AM
دیگر چه بگوئیم که این راز نهان است
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است

Hapo
Tuesday 1 February 2011, 04:34 PM
تاجري مالي و ملکي چند داشت (You can see links before reply)
يک کنيزک با لبي چون قند داشت (You can see links before reply)

عطار

z_m
Tuesday 1 February 2011, 05:21 PM
تا بر سر خاک من رسد مخموری
از بوی شراب من شود مست و خراب

zendegieh_khabha
Tuesday 1 February 2011, 05:26 PM
به نسيمي همه راه به هم ميريزد
كي دل سنگ تو را آه به هم ميريزد

z_m
Tuesday 1 February 2011, 05:34 PM
دریاب که آتش جوانی آب است
هشدار که بیداری دولت خواب است

zendegieh_khabha
Tuesday 1 February 2011, 05:43 PM
ترسم كه اشك در غم ما پرده در شود
وين راز سر به مهر به عالم ثمر شود

z_m
Tuesday 1 February 2011, 05:46 PM
دوزخ شرری ز رنج بیهوده ماست
فردوس دمی ز وقت آسوده ماست

zendegieh_khabha
Tuesday 1 February 2011, 06:01 PM
تو تراويدي
باغ جهان تر شد
ديگر شد...

zendegieh_khabha
Tuesday 1 February 2011, 06:02 PM
اوه بازم همزمان شد

z_m
Tuesday 1 February 2011, 06:03 PM
یاران چو به اتفاق دیدار کنید
باید که ز دوست یاد بسیار کنید

zendegieh_khabha
Tuesday 1 February 2011, 06:05 PM
دوستي پل عاطفه هاست
گذر خاطره هاست
دوستي ماندن ياد است
در انديشه هم

z_m
Tuesday 1 February 2011, 06:12 PM
من در عجبم ز می فروشان کایشان
به زان چه میفروشند چه خواهند خرید

z_m
Tuesday 1 February 2011, 07:29 PM
دریا و کوه و در ره و من خسته و ضعیف
ای خضر پی خجسته مدد کن بهمتم

saeed2011
Tuesday 1 February 2011, 08:15 PM
مرده نشود زنده زنده به ستودان شد آیین جهان چونین تا گردون گردان شد

M_T
Tuesday 1 February 2011, 09:34 PM
دلی شکسته و چنگی گسسته گیسویم
ولی به زخمه ی غیبی هنوز می مویم

استاد مرحوم شهریار

Hapo
Tuesday 1 February 2011, 10:36 PM
من
پری کوچک غمگینی را
میشناسم که در اقیانوسی مسکن دارد
و دلش را در یک نیلبک چوبین
مینوازد آرام، آرام
پری کوچک غمگینی
که شب از یک بوسه میمیرد
و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد.

((فروغ فرخزاد))

M_T
Tuesday 1 February 2011, 10:46 PM
در جهــان نـتوان اگــر مــردانه زیست
همچو مردان جان سپردن زندگیست

mahour.M
Tuesday 1 February 2011, 10:49 PM
تا شمع قلندري بهايي افروخت
از رشتهء زنار دو صد خرقه بسوخت
دي پير مغان گرفت تـعليم از او
وامروز دو صد مسئله مفتي آموخت

شيخ بهايي

M_T
Tuesday 1 February 2011, 10:57 PM
ما ز خلوتکده ی عشق برون تاخته ایم
خاک پا را صفت آینه پرداخته ایم

M_T
Wednesday 2 February 2011, 08:20 AM
در خم گردون خیال او گم است
من ندانم درد یا خشت خم است

Hapo
Wednesday 2 February 2011, 09:43 AM
تو همچو صبحي و من شمع خلوت سحرم (You can see links before reply)
تبسمي کن و جان بين که چون همي‌سپرم (You can see links before reply)

حافظ

tavalode_1fereshteh
Wednesday 2 February 2011, 01:37 PM
امروز آسمون دلم ابریه


منم يارا بدين سان اوفتاده

دلم را سوز در جان اوفتاده

غم چندين پريشان حال امروز

درين طبع پريشان اوفتاده

چو بسته زير پای پيل ملکی

به دست اين عوانان اوفتاده...........


سیف فرغانی

tavalode_1fereshteh
Wednesday 2 February 2011, 02:06 PM
نگارا دل همی خواهد که عشقت را نهان دارد

وليکن اشک را نطق است و رنگ رو زبان دارد

اگر چه آتش مجمر ندارد شعله‌ی پيدا

وليکن عود نتواند که دود خود نهان دارد


سیف فرغانی

saeed2011
Wednesday 2 February 2011, 03:41 PM
دل سیر نگرددت ز بیدادگری / چشم آب نگرددت چو در من نگری

zendegieh_khabha
Wednesday 2 February 2011, 04:32 PM
يكي روبهي ديد بي دست و پاي
فرو ماند در لطف و صنع خداي:26: :24::10:

tavalode_1fereshteh
Wednesday 2 February 2011, 05:55 PM
يک پند ز من بشنو خواهی نشوی رسوا

من خمره افيونم زنهار سرم مگشا

آتش به من اندرزن آتش چه زند با من

کاندر فلک افکندم صد آتش و صد غوغا


مولوی- دیوان شمس

saeed2011
Wednesday 2 February 2011, 06:38 PM
از گیسوی او نسیمک مشک آید / وز زلفک او نسیمک نسترن

M_T
Wednesday 2 February 2011, 07:22 PM
نقش سوی نقشگر می آورد
از ضمیر او خبر می آورد

Hapo
Wednesday 2 February 2011, 09:34 PM
يا که به راه آرم اين صيد دل رميده را (You can see links before reply)
يا به رهت سپارم اين جان به لب رسيده را (You can see links before reply)

بهار

M_T
Wednesday 2 February 2011, 09:51 PM
از کعبه تا کرب و بلا فرزند زهرا آمده
بهر نجات دین حق گویا مسیحا آمده

M_T
Thursday 3 February 2011, 09:16 AM
محبت ذوق انجامی ندارد
طلوع صبح او شامی ندارد

zendegieh_khabha
Thursday 3 February 2011, 11:39 AM
دل ما رفته مهماني
به يك درياي طوفاني

Hapo
Thursday 3 February 2011, 01:02 PM
يوسف رخ مشرقي رسيدي (You can see links before reply)
کردي فلک ترنج پيکر
ريحاني او ترنجي از زر
ليلي ز سر ترنج بازي
کردي ز زنخ ترنج سازي
زان تازه ترنج نو رسيده
نظاره ترنج کف بريده

گنجوی

saeed2011
Thursday 3 February 2011, 01:33 PM
هنگامه ی شب گذشت و شد قصه تمام / طالع به کفم یکی نینداخت کجه

z_m
Thursday 3 February 2011, 03:39 PM
تا بغایت ره میخانه نمی دانستم
ورنه مستوری ما تا به چه غایت باشد

Hapo
Thursday 3 February 2011, 04:22 PM
دل من
که به اندازه یک عشقست
به بهانه های سادة خوشبختی خود مینگرد
به زوال زیبای گلها در گلدان
به نهالی که تو در باغچة خانه مان کاشته ای
و به آواز قناری
که به اندازه یک پنجره می خواند

z_m
Thursday 3 February 2011, 04:40 PM
دلی کو عاشق رویت نباشد
همیشه غرقه در خون جگر باد

saeed2011
Thursday 3 February 2011, 05:53 PM
دمنه گفت او را جز این آوادگر / کار تو نه هست و سهمی بیشتر

z_m
Thursday 3 February 2011, 05:55 PM
روزیست خوش و هوا نه گرم است و نه سرد
ابر از رخ گلزار همی شوید گرد

saeed2011
Thursday 3 February 2011, 05:58 PM
در به خودی نظر مکن غصه مخور / در کم ز خودی نظر کن و شادی بزی

z_m
Thursday 3 February 2011, 06:04 PM
در دایره سپهر ناپیدا غور
جامیست که جمله را چشانند بدور

saeed2011
Thursday 3 February 2011, 06:08 PM
روی به محراب نمودن چه سود / دل ببخار اوبتان طراز

z_m
Thursday 3 February 2011, 06:14 PM
زان پیش که روزگار خونت ریزد
تو خون قنینه در قدح ریزی به

M_T
Thursday 3 February 2011, 06:28 PM
یوسف قتیل ابرویت نازنین
آئینه دار امیر المومنین
عمو به رقص شمشیرت در نبرد
با فخر کامل می گوید آفرین

M_T
Thursday 3 February 2011, 07:17 PM
لب آب روانم
ولیکن تشنه کامم
به زهرا میزبانم

karari
Friday 4 February 2011, 11:27 AM
مهمان شاهم هر شبي بر خوان احسان و وفا

مهمان صاحب دولتم که دولتش پاينده با

بر خوان شيران يک شبي بوزينه‌ای همراه شد

استيزه رو گر نيستی او از کجا شير از کجا.....


مولوی- دیوان شمس

Hapo
Friday 4 February 2011, 12:01 PM
ابتداي کار سيمرغ اي عجب
جلوه‌گر بگذشت بر چين نيم شب
در ميان چين فتاد از وي پري
لاجرم پر شورشد هر کشوري

عطار

zendegieh_khabha
Friday 4 February 2011, 01:16 PM
يادم باشد كه روز و روزگار خوش است
همه چيز روبهراه و بر وفق مراد است
تنها دل ما دل نيست

saeed2011
Friday 4 February 2011, 03:22 PM
تیزی شمشیر دارد و روش مار / کالبد عاشقان و گونه غمگین

M_T
Friday 4 February 2011, 05:34 PM
نقش او گر سنگ گیرد دل شود
دل گر از یادش نسوزد گل شود

غول غمگين
Friday 4 February 2011, 11:19 PM
دلا از سنگ صد چشمه روان کن
که احسان موفا داری امروز
تراشیدی ز رحمت نردبانی
که عزم کوچ بالا داری امروز

M_T
Saturday 5 February 2011, 09:04 AM
زهرای من یعنی بهار آفرینش
من بی قرارم، او قرار آفرینش

tavalode_1fereshteh
Saturday 5 February 2011, 11:12 AM
شکايت‌ها همی‌کردی که بهمن برگ ريز آمد

کنون برخيز و گلشن بين که بهمن بر گريز آمد

ز رعد آسمان بشنو تو آواز دهل يعني

عروسی دارد اين عالم که بستان پرجهيز آمد


مولوی- دیوان شمس

zendegieh_khabha
Saturday 5 February 2011, 11:21 AM
دلم زين كوچه ها گريان
تو با من باش

tavalode_1fereshteh
Saturday 5 February 2011, 11:29 AM
شهوتی است او و بس شهوت‌پرست

زان شراب زهرناک ژاژ مست

گرنه بهر نسل بود ای وصی

دم از ننگش بکردی خود خصی

گفت ابليس لعين دادار را

دام زفتی خواهم اين اشکار را


مولوی- مثنوی معنوی

saeed2011
Saturday 5 February 2011, 04:18 PM
آخر هرکس از دو بیرون نیست / یا بر آزردنی است یا زدنی است

z_m
Saturday 5 February 2011, 05:53 PM
تا شدم صید تو آسوده ز هر صیادم
وای بر من که از این قید کنی آزادم