PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره



صفحه ها : 1 2 [3] 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57

akanani
Thursday 18 October 2007, 08:27 AM
هر صبح و شام قافله​ای از دعای خیر
در صحبت شمال و صبا می​فرستمت

sara
Thursday 18 October 2007, 01:38 PM
تو را به گشت گل و لاله چمن چه رجوع
تو را به صحبت چنگ و نی و پیاله چکار

Hmd_N
Thursday 18 October 2007, 01:42 PM
روی خود را از نگاه ملتمس گونم مگیر

آسمانم را چنین بی ماه و مهتابش مکن

sara
Thursday 18 October 2007, 01:47 PM
نمی خوامهم در آغوشت بگیرم
که میخواهم در آغوشت بمیرم

Hmd_N
Thursday 18 October 2007, 02:07 PM
مهربانی بین که هر بی مهری ات را در عوض

من محبت دیدم و لایق به حمد انگاشتم

akanani
Friday 19 October 2007, 06:09 PM
ما را ز خیال تو چه پروای شراب است
خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است

hichnafar
Friday 19 October 2007, 08:32 PM
تارفت مراازنظرآن چشم جهان بین *** کس واقف مانیست که ازدیده چهارفت

sara
Saturday 20 October 2007, 09:00 AM
تلخ گو و ترش ابرو تندخو
سخت بازو،سنگدل،بیدادگر
در دل او جای کردم عاقبت
مهربانی می کند در سنگ اثر

akanani
Saturday 20 October 2007, 11:13 AM
روزه یک سو شد و عید آمد و دل​ها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست

fanoos
Saturday 20 October 2007, 05:18 PM
تو کیستی که من اینگونه بی تو بیتابم
شب از هجوم خیالت نمیبرد خوابم

hichnafar
Saturday 20 October 2007, 05:38 PM
مردم دیده ی ماجزبرخت ناظرنیست *** دل سرگشته ی ماغیرتوراذاکرنیست

Hmd_N
Saturday 20 October 2007, 11:34 PM
تو را خواب بینم من غنودم

سراسر جمله تو گشته وجودم

akanani
Sunday 21 October 2007, 08:49 AM
مگر به تیغ اجل خیمه برکنم ور نی
رمیدن از در دولت نه رسم و راه من استفراز

sara
Sunday 21 October 2007, 08:57 AM
ز کفر و دین چه زنم دم که از تجلی دوست
دلم به این و زبانم به آن نمی گردد

akanani
Sunday 21 October 2007, 09:05 AM
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفته​ست در عهد ازل تقدیر ما

sara
Sunday 21 October 2007, 09:12 AM
آنی که به فکر در نیائی چه کنم؟
از فکر به ذکر در نیائی؟چه کنم

akanani
Sunday 21 October 2007, 09:15 AM
معشوق عیان می​گذرد بر تو ولیکن
اغیار همی​بیند از آن بسته نقاب است

sara
Sunday 21 October 2007, 09:19 AM
تمیز و نیک و بد از هم نکردنت سهل است
بلاست اینکه تو بد نیک و نیک بد دانی

akanani
Sunday 21 October 2007, 09:25 AM
یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

sara
Sunday 21 October 2007, 09:31 AM
در لاف و گزاف،رو به پیرم
در روز مصاف شیر غرانم

Hmd_N
Sunday 21 October 2007, 12:21 PM
من ولی عمری به گردت گشته ام

باز از کوتاهی اما شرمگین

hichnafar
Sunday 21 October 2007, 01:53 PM
نی نی تونه مشت روزگاری *** ای کوه نیم زگفته خرسند

sara
Sunday 21 October 2007, 01:55 PM
دمار از روزگار غم بر آرم
اگر افتد بدستم روزگاری

akanani
Sunday 21 October 2007, 09:02 PM
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد

Hmd_N
Sunday 21 October 2007, 11:20 PM
داده خدا امانتی بر تن من بنام جان

جان به تو داده این تنم، پس به خدا نشد امین

akanani
Monday 22 October 2007, 08:52 AM
ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد

fanoos
Monday 22 October 2007, 02:25 PM
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند وبه پیمانه زدند

Hmd_N
Tuesday 23 October 2007, 01:21 AM
در همه زندگانی ام، غصه چشیده ام بسی

لیک در آن میانه ها، درد تو بوده بهترین

akanani
Tuesday 23 October 2007, 11:48 AM
نفس برآمد و کام از تو بر نمی​آید
فغان که بخت من از خواب در نمی​آید

Hmd_N
Tuesday 23 October 2007, 01:14 PM
دل از بی مهریت در حق عشقم

بسی بشکست و پنداری که نشکست

Majed
Tuesday 23 October 2007, 01:21 PM
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

fanoos
Tuesday 23 October 2007, 02:24 PM
هر کس به طریقی دل ما میشکند
بیگانه جدا دوست جدا میشکند
بیگانه اگر میشکند حرفی نیست
از دوست بپرسید چرا میشکند

hichnafar
Tuesday 23 October 2007, 04:56 PM
درازل هرکوبفیض دولت ارزانی بود *** تاابدجام مرادش همدم جانی بود

sara
Wednesday 24 October 2007, 08:44 AM
در خروشم ز شور چون دریا
نتوان ساختن خموش مرا

akanani
Wednesday 24 October 2007, 08:51 AM
اگر چه باده فرح بخش و باد گل​بیز است
به بانگ چنگ مخور می که محتسب تیز است

sara
Wednesday 24 October 2007, 08:54 AM
تو از کجا و نشستن به پای سایه سرد
تو از کجا و گذشتن بجانب گلزار

akanani
Wednesday 24 October 2007, 09:08 AM
رواق منظر چشم من آشیانه توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

hichnafar
Wednesday 24 October 2007, 08:03 PM
توعیب کارخویش ازخودنهفتی *** به هنگام چرای گله خفتی

Hmd_N
Thursday 25 October 2007, 01:58 AM
یوسف به دیار خویشتن بازگشت

اما که تو ای حبیب من کوئی ؟

hichnafar
Thursday 25 October 2007, 07:40 PM
یارب این شمع افروززیکاشانه کیست *** جان ماسوخت بپرسیدجانانه کیست

akanani
Thursday 25 October 2007, 09:50 PM
تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب
جان عزیز خود به نوا می​فرستمت

Hmd_N
Friday 26 October 2007, 01:49 AM
تو مستی رو به دنیا باب کردی

که در لبهایت بس پیمانه گویی

homa f
Friday 26 October 2007, 12:17 PM
یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد دوست داران را چه شد؟

hichnafar
Friday 26 October 2007, 03:36 PM
درکوی نیک نامان ماراگذرندادند *** گرتونمی پسندی تغییرده قضارا

sara
Friday 26 October 2007, 05:23 PM
ای سرو سهی که بر سمندی
پیشت دو جهان بگو به چندی

akanani
Friday 26 October 2007, 09:38 PM
یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

sara
Saturday 27 October 2007, 11:03 AM
دمی بی تو ای دین و ایمان من
بر آید زتن،جان من،جان من

Hmd_N
Saturday 27 October 2007, 01:52 PM
نفهمیدمت جور برمن ز چیست

ولی تاب کردم نگفتم چرا

sara
Saturday 27 October 2007, 05:49 PM
آنچنان داده عشق جوش مرا
که ز سر رفته عقل و هوش مرا

Hmd_N
Sunday 28 October 2007, 10:50 PM
آمدی آشکارو من صید نگاهت آمدم

چشم شکارگیر تو اهل فن است و بی کمین

akanani
Monday 29 October 2007, 08:22 AM
نمی دانم کجا سر چشمه می گیرد
دل دیوانه می میرئد برایش

sara
Monday 29 October 2007, 09:00 AM
شد گرم به خواب مرگ چشمم
آن نرگس پر خمار نگذاشت

Hmd_N
Tuesday 30 October 2007, 01:13 AM
تو سوار آسمان و من پیاده

که تو ماه و زین بر آسمان نهاده

peasegonzo
Tuesday 30 October 2007, 06:28 AM
هرگل نوزگلرخی یادهمی کندولی *** گوش سخن شنوکجادیده ی اعتبارکو

sara
Tuesday 30 October 2007, 09:02 AM
وصل و هجرم شده یکسان همه از دولت عشقم
چه بخندم،چه بگریم،چه بسازم،چه بسوزم

peasegonzo
Tuesday 30 October 2007, 10:55 AM
مسلمانان مراوقتی دلی بود *** که بادی گفتمی گرمشکلی بود

homa f
Tuesday 30 October 2007, 12:00 PM
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

Hmd_N
Tuesday 30 October 2007, 12:29 PM
دیری است که قلب پر ز خونم را

در سفره نهاده ام بر شاهین

nabegheh95
Tuesday 30 October 2007, 02:36 PM
نگو بزرگ شدم، نگو که دیره
نگو گریه دیگه به من نمیاد.
بیا منو ببر نوازشم کن،
دلم آغوش بی دغدغه می خواد.

sara
Tuesday 30 October 2007, 05:33 PM
شَرمنده مجبورم اخطار بدم
برای ترانه های تاپیکه جدا گانه هست
از ترانه ها توی مشاعره استفاده نشه

homa f
Tuesday 30 October 2007, 08:00 PM
دوش با من گفت کاردانی تیز هوش
کز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش

Hmd_N
Wednesday 31 October 2007, 01:27 AM
شدم آشفته از هجران آن ماه
شود آشفته از هجرانم ای کاش

sara
Wednesday 31 October 2007, 07:29 AM
شب دوشم جمالی در نظر بود
کزو هر دره خورشید دگر بود

akanani
Wednesday 31 October 2007, 07:58 AM
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفته​ست در عهد ازل تقدیر ما

sara
Wednesday 31 October 2007, 08:05 AM
ای عشق نگویم که به جای خوشم انداز
یکبار دگر در تف آن آتشم انداز

akanani
Wednesday 31 October 2007, 08:12 AM
زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست
راه هزار چاره گر از چار سو ببست

sara
Wednesday 31 October 2007, 08:22 AM
تو را که گفت ندانم بیا بگو ای چرخ
که جور خود همه بر جان عاشقان بگمار

akanani
Wednesday 31 October 2007, 09:30 AM
رونق عهد شباب است دگر بستان را
می​رسد مژده گل بلبل خوش الحان را

Hmd_N
Wednesday 31 October 2007, 12:54 PM
این خواسته ام که گر مرا کشتی

این خانه نگویدت بجز تحسین

hichnafar
Wednesday 31 October 2007, 05:18 PM
نفس بادصبامشک فشان خواهد شد *** عالم پیردگرباره جوان خواهدشد

Hmd_N
Wednesday 31 October 2007, 11:23 PM
دلا میدانم از هجران رویش

تمام روز و شب همواره خونی

nabegheh95
Thursday 1 November 2007, 08:18 AM
یادم امد تو به من گفتی از این عشق حذر کن
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
آب ایینه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا که دلت با دگران است

Soheil Nouri
Thursday 1 November 2007, 08:51 AM
تو را تیشه دادم که هیزم کنی
ندادم که دیوار مسجد کنی

akanani
Thursday 1 November 2007, 09:14 AM
یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

Majed
Thursday 1 November 2007, 09:42 AM
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی که محب باده و دفتر جایی

akanani
Thursday 1 November 2007, 09:50 AM
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد

Majed
Thursday 1 November 2007, 10:44 AM
در مرام ما رفیقان نیست رسم ترک دوست
عهد با هر کس ببندیم جانمان در دست اوست

Hmd_N
Thursday 1 November 2007, 12:54 PM
تو ای قلبی که از ایشان گریزی

به پایش عاقبت هم سرنگونی

hichnafar
Thursday 1 November 2007, 04:35 PM
یارب آن نوگل خندان که سپردی بمنش *** می سپارم بتوازچشم حسودچمنش

Majed
Saturday 3 November 2007, 07:16 AM
شبانگاهان تا حریم سحر .چون زبانه کشد سوز آوازم
............ بی امان به دل ساکنان فلک بال و پر گیرم

شرمنده یه جورایی یادم رفته بود

akanani
Saturday 3 November 2007, 08:52 AM
معاشران ز حریف شبانه یاد آرید
حقوق بندگی مخلصانه یاد آرید

sara
Saturday 3 November 2007, 11:27 AM
شبانگاهان تا حریم سحر .چون زبانه کشد سوز آوازم
............ بی امان به دل ساکنان فلک بال و پر گیرم

شرمنده یه جورایی یادم رفته بود


من چند بار باید بگم که برای ترانه ها تاپیک جداگانه هست.این هم جزئ ترانه ها حساب می شه

sara
Saturday 3 November 2007, 11:29 AM
در این برق تجلی گر نسوزی
توانی دعوی پیغمبری کرد

Hmd_N
Saturday 3 November 2007, 02:47 PM
دورم مکن ای زیبا، کت عاشق دیرینم

در صورت کذابی، پس لایق نفرینم

hichnafar
Saturday 3 November 2007, 06:04 PM
من ترک عشق وشاهدوساغرنمی کنم *** صدبارتوبه کردم ودیگرنمی کنم

akanani
Sunday 4 November 2007, 09:10 AM
می‌وزد از چمن نسیم بهشت
هان بنوشید دم به دم می ناب

hichnafar
Sunday 4 November 2007, 02:03 PM
باغ بهشت وسایه ی طوبی وقصرحور *** باخاک کوی دوست برابرنمی کنم

akanani
Monday 5 November 2007, 08:20 AM
ما را ز خیال تو چه پروای شراب است
خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است

nabegheh95
Monday 5 November 2007, 12:45 PM
تو کز محنت دیگران بی غمی، نشاید که نامت نهند آدمی

Hmd_N
Monday 5 November 2007, 04:42 PM
یوسف به دیار خویشتن بازگشت

اما که تو ای حبیب من کوئی ؟

akanani
Monday 5 November 2007, 09:21 PM
یاد باد آن که به اصلاح شما می​شد راست
نظم هر گوهر ناسفته که حافظ را بود

hichnafar
Monday 5 November 2007, 09:47 PM
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم *** نقشی به یادخط توبرآب میزدم

akanani
Monday 5 November 2007, 09:52 PM
مردم دیده ما جز به رخت ناظر نیست
دل سرگشته ما غیر تو را ذاکر نیست

sara
Wednesday 7 November 2007, 08:08 AM
تا یک سر موی از تو می ماند
با یک سر موی بر نمی آیی

akanani
Wednesday 7 November 2007, 08:15 AM
یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

sara
Wednesday 7 November 2007, 08:21 AM
دل رفت که دوست کام گردد
بیچاره به کام دشمنان رفت

akanani
Wednesday 7 November 2007, 08:35 AM
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد

sara
Wednesday 7 November 2007, 08:45 AM
دیدم جهان به جز طرب نیست
زآن دل ز جهان گرفت مارا

akanani
Wednesday 7 November 2007, 09:24 AM
ای صبا با ساکنان شهر یزد از ما بگو
کای سر حق ناشناسان گوی چوگان شما

sara
Wednesday 7 November 2007, 09:27 AM
از آن نام تو بر زبان می نراندم
که میسوخت نام تو،کام و زبان را

akanani
Wednesday 7 November 2007, 09:33 AM
ای خرم از فروغ رخت لاله زار عمر
بازآ که ریخت بی گل رویت بهار عمر

sara
Wednesday 7 November 2007, 09:38 AM
ردا کز ریا برزنخ بسته ای
بینداز دورش که یخ بسته ای

akanani
Wednesday 7 November 2007, 09:42 AM
یاد باد آن که نگارم چو کمر بربستی
در رکابش مه نو پیک جهان پیما بود

hichnafar
Wednesday 7 November 2007, 05:16 PM
دردستانی کن ودرمان دهی *** تات رسانندبه فرماندهی

akanani
Thursday 8 November 2007, 07:48 AM
یاد باد آن که رخت شمع طرب می​افروخت
وین دل سوخته پروانه ناپروا بود

nabegheh95
Thursday 8 November 2007, 08:17 AM
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل ادم برسشتند و به میخانه زدند

akanani
Thursday 8 November 2007, 08:23 AM
در نعل سمند او شکل مه نو پیدا
وز قد بلند او بالای صنوبر پست

hichnafar
Thursday 8 November 2007, 03:20 PM
تلقین ودرس اهل نظریک اشارتست *** گفتم کنایتی ومکررنمی کتم

sara
Thursday 8 November 2007, 04:42 PM
مرا دشتی است بالا دست گردون
که نتوان زآستین کرد بیرون

nabegheh95
Friday 9 November 2007, 08:31 PM
نه به آبی ها دل خواهم بست
نه به دریا پریانی که سر از آب بدر می آرند.
همچنان خواهم خواند، همچنان خواهم راند.

akanani
Saturday 10 November 2007, 07:43 AM
در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش
حافظ قرابه کش شد و مفتی پیاله نوش

sara
Saturday 10 November 2007, 08:10 AM
شیرین لب من ز شور عشقت
آماده شراب و شاهد و من

akanani
Saturday 10 November 2007, 08:12 AM
نعیم هر دو جهان پیش عاشقان بجوی
که این متاع قلیل است و آن عطای کثیر

sara
Saturday 10 November 2007, 08:17 AM
رفیق بهر خدا دل از و مگو بر گیر
تو چشم من بکن و چم از و مگو بردار

akanani
Saturday 10 November 2007, 08:21 AM
روشنی طلعت تو ماه ندارد
پیش تو گل رونق گیاه ندارد

sara
Saturday 10 November 2007, 09:38 AM
در فراقم یادآنشب همچو آب و آتش است
در مزاقم حسرت آن لب چو شیر و شکر است

akanani
Saturday 10 November 2007, 09:44 AM
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد

sara
Saturday 10 November 2007, 10:08 AM
دیگر به خدای بر نداری دست
بشناسی اگر علی عمران را

hichnafar
Saturday 10 November 2007, 02:26 PM
اگردشنام فرمایی وگرنفرین دعاگویم *** جواب تلخ میزیبدلب لعل شکرخارا

sara
Saturday 10 November 2007, 06:42 PM
ازین زهد یکباره بیگانه شو
به رند خرابات همخانه شو

akanani
Sunday 11 November 2007, 07:33 AM
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می​کنند
چون به خلوت می​روند آن کار دیگر می​کنند

sara
Sunday 11 November 2007, 11:09 AM
در صومعه و مدرسه دیار نبود
در هر دوجهان واقف اسرار نبود

hichnafar
Sunday 11 November 2007, 08:25 PM
دیریست که دلدارپیامی نفرستاد *** ننوشت سلامی وکلامی نفرستاد

akanani
Monday 12 November 2007, 09:04 AM
دل خرابی می​کند دلدار را آگه کنید
زینهار ای دوستان جان من و جان شما

homa f
Monday 12 November 2007, 09:30 AM
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی

akanani
Monday 12 November 2007, 11:34 AM
یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

sara
Monday 12 November 2007, 12:19 PM
داروی بیهوشیم،مایه ی بی جوشیم
ساقی،دیگر نداد،مطرب دیگر نبود

akanani
Tuesday 13 November 2007, 07:42 AM
دل که آیینه شاهیست غباری دارد
از خدا می​طلبم صحبت روشن رایی

sara
Tuesday 13 November 2007, 09:01 AM
یا رب!کجا رویم که در زیر آسمان
هر جا که میرویم چو زندان گرفته است

akanani
Tuesday 13 November 2007, 09:29 AM
تاب بنفشه می​دهد طره مشک سای تو
پرده غنچه می​درد خنده دلگشای تو

nabegheh95
Tuesday 13 November 2007, 12:29 PM
و چنان بیتابم
که دلم می خواهد بدوم تا ته دشت
بروم تا سر کوه
دورها آوایی است که مرا می خواند

homa f
Tuesday 13 November 2007, 01:47 PM
دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبر با یار وفادار چه کرد

sara
Tuesday 13 November 2007, 05:56 PM
درمانده ی آشنا و بیگانه
شرمنده ی کافر و مسلمانم

lovefall
Tuesday 13 November 2007, 11:35 PM
یک روز زبند عالم آزاد نیم
یک دمزدن از وجود خود شاد نیم

شاگردی روزگار کردم بسیار
در کار جهان هنوز استاد نیم

Hmd_N
Tuesday 13 November 2007, 11:54 PM
مرا جانی و این ممکن نباشد

ببینی لحظه ای از من برونی

akanani
Wednesday 14 November 2007, 08:16 AM
یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

lovefall
Wednesday 14 November 2007, 11:37 AM
دلا خو کن به تنهایی که از تن ها بلا خیزد
سعادت آن کسی دارد که از تن ها بپرهیزد

kaka
Wednesday 14 November 2007, 11:45 AM
دانی که چیست حاصل ایام عاشقی

معشوق را نبینی و جان را فدا کنی

sara
Wednesday 14 November 2007, 05:33 PM
یک جرعه هر آنکه از می ما نوشد
عیب و هنر تمام عالم پوشد

kaka
Wednesday 14 November 2007, 06:48 PM
دست از طلب ندارم تا کام من بر آید

یا تن رسد به جانان یا جان ز تن در آید

akanani
Thursday 15 November 2007, 08:23 AM
در نعل سمند او شکل مه نو پیدا
وز قد بلند او بالای صنوبر پست

kaka
Thursday 15 November 2007, 11:27 AM
تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب

بدین سان زندگی را با تو زیبا می کنم هر شب

fanoos
Thursday 15 November 2007, 12:48 PM
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی

sara
Thursday 15 November 2007, 07:31 PM
یک دم که دست داده و با هم نشسته ایم
گوئی بهم بحافه ی ماتم نشسته ایم

hichnafar
Friday 16 November 2007, 08:46 AM
مارابه رخت وچوب شبانی فریفته است *** این گرگ سالهاست که باگله آشناست

sara
Friday 16 November 2007, 06:18 PM
تامل در رخش چندانکه کردم
ملاحتاز ملاحت،بیشتر بود

akanani
Saturday 17 November 2007, 07:44 AM
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست

lovefall
Saturday 17 November 2007, 10:00 AM
تو را من چشم در راهم، شباهنگام
که میگیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم

akanani
Saturday 17 November 2007, 10:05 AM
مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که با وی گفتمی گر مشکلی بود

lovefall
Saturday 17 November 2007, 10:29 AM
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی

akanani
Saturday 17 November 2007, 11:20 AM
یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

Hmd_N
Saturday 17 November 2007, 02:05 PM
در طلبت ندیده ای سخت تر از اراده ام

جان به تو داده ام ولی دل به کسی نداده ام

lovefall
Saturday 17 November 2007, 03:22 PM
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی

sara
Saturday 17 November 2007, 07:25 PM
یکیست خاصیت زعفران و گریه من
بهر دلی که اثر کرده خنده ی بسیار

lovefall
Saturday 17 November 2007, 11:18 PM
رستم من از خوف و رجا، خوف از کجا عشق از کجا
ای خاک بر شرم و حیا هنگام پیشانیست این

Hmd_N
Saturday 17 November 2007, 11:21 PM
نرفتم پا به پا آن نازنین را

از این بابت که من رعنا نبودم

homa f
Sunday 18 November 2007, 08:36 AM
مرا بدور لب دوست هست پیمانی
که بر زبان نبرم جز حدیث پیمانه

akanani
Sunday 18 November 2007, 09:50 AM
همای اوج سعادت به دام ما افتد
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد

sara
Monday 19 November 2007, 08:39 AM
دادیم دلش بلا تامل
عقل من و تو کم از جنون نیست

akanani
Monday 19 November 2007, 11:03 AM
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی​سپرم

Hmd_N
Monday 19 November 2007, 01:22 PM
ما میوه ی دل را به جز تو مهر ندادیم

هر چند در آن جز غم و جز غصه نکشتی

hichnafar
Monday 19 November 2007, 07:05 PM
یارب سببی سازکه یارم به سلامت *** بازآیدوبرهاندم ازبندملامت

Hmd_N
Monday 19 November 2007, 11:30 PM
تنت بازیچه ی دستانم ای کاش

رخت بنیان کن ایمانم ای کاش

akanani
Tuesday 20 November 2007, 09:14 AM
شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست
صلای سرخوشی ای صوفیان باده پرست

sara
Tuesday 20 November 2007, 11:25 AM
تا به سر شوری از آن زلف پریشان دارم
نه سر کفر و نه اندیشه ی ایمان دارم

homa f
Tuesday 20 November 2007, 11:51 AM
من که باشم در آن حرم که صبا
پرده دار حریم حرمت اوست

Hmd_N
Tuesday 20 November 2007, 12:44 PM
تو بگو دلم چه کرده جز محبت ؟

که چنین ز چشم خوبت اوفتاده

homa f
Tuesday 20 November 2007, 01:10 PM
هرآنکه راز دوعالم زخط ساغز خواند
رموز جام جم از نقش خاک ره دانست

Hmd_N
Tuesday 20 November 2007, 01:16 PM
تا نشان ماتمم در دل بماند تا ابد

تا بدانی آشنای خویش را نشناختی

akanani
Wednesday 21 November 2007, 10:51 AM
یار گویم نه در این واقعه حافظ تنهاست
غرقه گشتند در این بادیه بسیار دگر

sara
Thursday 22 November 2007, 06:34 AM
روی تو که رنگ از رخ گل های چمن برد
هوش از سر و طاقت ز دل و تاب و توان برد

akanani
Thursday 22 November 2007, 08:12 AM
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما

fanoos
Thursday 22 November 2007, 12:50 PM
امواج تو نعشم را افکنده در این ساحل
دریاب مرا دریا دریاب مرا دریا

Hmd_N
Thursday 22 November 2007, 02:03 PM
ای مرا قلبی است با عشقت قرین

چند می اندازیم بر چهره چین ؟

sara
Thursday 22 November 2007, 04:55 PM
نگویم صورتم را بخش معنی
مرا از صورت و معنی بدر کن

akanani
Thursday 22 November 2007, 08:52 PM
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد

sara
Saturday 24 November 2007, 08:24 AM
دلم سوخت بر حال زاهد بسی
که بیچاره تر ،زو ندیدم کسی

akanani
Saturday 24 November 2007, 08:38 AM
یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

homa f
Saturday 24 November 2007, 11:44 AM
دانم سرآررد غصه رارنگین برآرد قصه را
این آه خون افشان که من هر صبح و شامی می زنم

hichnafar
Saturday 24 November 2007, 05:27 PM
مشکلی دارم زدانشمندمجلس بازپرس *** توبه فرمایان چراخودتوبه کمترمی کنند

Hmd_N
Saturday 24 November 2007, 11:37 PM
دلا میدان از هجران رویش

تمام روز و شب همواره خونی

akanani
Sunday 25 November 2007, 07:15 AM
یاد باد آن که چو یاقوت قدح خنده زد
در میان من و لعل تو حکایت​ها بود

homa f
Sunday 25 November 2007, 09:18 AM
در ره عشق از سوی فنا صد خطر است
تا نگویی که چو عمرم بسر آمد رستم

akanani
Sunday 25 November 2007, 09:51 AM
ما را ز خیال تو چه پروای شراب است
خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است

sara
Sunday 25 November 2007, 10:16 AM
تو را که گفت ندانم بیا بگو ای چرخ
که جور خود همه بر جان عاشقان بگمار

akanani
Sunday 25 November 2007, 10:26 AM
روشنی طلعت تو ماه ندارد
پیش تو گل رونق گیاه ندارد

sara
Sunday 25 November 2007, 10:29 AM
دلم بردو رهم بست و سرم داد
مسلمانان کسی این کافری کرد؟

akanani
Sunday 25 November 2007, 10:36 AM
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست

Hmd_N
Sunday 25 November 2007, 02:47 PM
تا نباشد روزها را هم نمیخواهم به خویش

کاشکی نابود میگردید قانون این جهان

sara
Monday 26 November 2007, 08:22 AM
ندانم چه دیده است از زندگی
نمیرد چرا خود،زشرمندگی؟

akanani
Monday 26 November 2007, 09:11 AM
یاد باد آن که چو یاقوت قدح خنده زدی
در میان من و لعل تو حکایت​ها بود

homa f
Monday 26 November 2007, 10:44 AM
در اوج نازو نعمتی ای پادشاه حسن
یارب مباد تا به قیامت زوال تو

akanani
Monday 26 November 2007, 11:01 AM
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می​کنند
چون به خلوت می​روند آن کار دیگر می​کنند

homa f
Monday 26 November 2007, 12:01 PM
دیدم به خواب که دوش ماهی برآمدی
کز عکس روی او شب هجران سر آمدی

Hmd_N
Monday 26 November 2007, 11:37 PM
یکتا شدی و از چه سبب بردی ام از یاد ؟

آخر تو زمن شهره چنین در همه گشتی

akanani
Tuesday 27 November 2007, 08:24 AM
یاد باد آن که نگارم چو کمر بربستی
در رکابش مه نو پیک جهان پیما بود

sara
Tuesday 27 November 2007, 01:32 PM
دل اگر آهن است آب شود
چون تو جام کرشمه پیمایی

Hmd_N
Tuesday 27 November 2007, 01:56 PM
یارا به نگاهی خوش، مارا به خود آوردی

اما چو شدم عاشق، رسم دگری کردی

hichnafar
Tuesday 27 November 2007, 07:30 PM
یارب این شمع افروززیکاشانه کیست *** جان ماسوخت بپرسید جانانه کیست

Hmd_N
Tuesday 27 November 2007, 10:54 PM
تو بگو دلم چه کرده جز محبت ؟

که چنین ز چشم خوبت اوفتاده

sara
Wednesday 28 November 2007, 08:07 AM
هر چند خواریم بر درگه دوست
یک مشت خاکیم در چشم دشمن

akanani
Wednesday 28 November 2007, 09:58 AM
نقد صوفی نه همه صافی بی​غش باشد
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد

Hmd_N
Thursday 29 November 2007, 01:24 AM
در جهان نامده آن صید مبارک فالی

که تواند بگریزد ز کمندت چالاک

sara
Thursday 29 November 2007, 06:34 AM
کنی خاک میخانه گر توتیا
خدا را ببینی به چشم خدا

akanani
Thursday 29 November 2007, 08:12 AM
اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم
جواب تلخ می​زیبد لب لعل شکرخا را

hichnafar
Thursday 29 November 2007, 04:33 PM
ای نام توبهترین سرآغاز *** بی نام تونامه کی کنم باز

Hmd_N
Thursday 29 November 2007, 11:53 PM
زمن بهر تو فرداها ز دوری

فقط ماند غبار استخوانی

nabegheh95
Friday 30 November 2007, 12:05 PM
یکدست جام باده و یکدست زلف یار
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست

fanoos
Friday 30 November 2007, 01:06 PM
تو مرا میفهمی
من تو را میخوانم
و همین ساده ترین قصه یک انسان است
من تو را ناب ترین شعر زمان میدانم
و تو هم میدانی تا ابد در دل من میمانی

hichnafar
Friday 30 November 2007, 01:13 PM
یادبادآنکه نهانت نظری بامابود *** رقم مهرتوبرچهره ی ماپیدابود

akanani
Saturday 1 December 2007, 07:48 AM
در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
سرود زهره به رقص آورد مسیحا را

sara
Saturday 1 December 2007, 08:52 AM
ای کبوتر تو که سر پنجه ی شاهینت نیست
با خبر باش که آواز پری می آید

akanani
Saturday 1 December 2007, 10:59 AM
درآ که در دل خسته توان درآید باز
بیا که در تن مرده روان درآید باز

Hmd_N
Saturday 1 December 2007, 12:23 PM
زندگی را با ختم من سر به سر

چون گذشت آن بی یکی ساعات شاد

akanani
Sunday 2 December 2007, 08:21 AM
در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل
هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا

sara
Sunday 2 December 2007, 08:37 AM
ای رتبه ی تاج و تخت را کرده بلند
وی گردن سرکشانت درخم کمند

akanani
Sunday 2 December 2007, 09:00 AM
دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب
بنال هان که از این پرده کار ما به نواست

kaka
Sunday 2 December 2007, 01:19 PM
تا کی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

elahe_67
Sunday 2 December 2007, 01:30 PM
دیدی ای دل که غم عشق دگر باره چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

kaka
Sunday 2 December 2007, 01:42 PM
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند

گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

sara
Sunday 2 December 2007, 08:24 PM
در فراق یکدگر اشکند وآه
در مذاق یکدگر شیر وشکر

Hmd_N
Monday 3 December 2007, 12:16 AM
روی تو همه آیتی از دلبری اما

آن لب چه قشنگ است خصوصا که به لبخند

akanani
Monday 3 December 2007, 08:19 AM
در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی​پسندی تغییر کن قضا را

nabegheh95
Monday 3 December 2007, 02:51 PM
ای همه مردم در این جهان به چه کارید
عمر گرانمایه را چگونه گذارید
هر چه به عالم بود اگر به کف آرید،
هیچ ندارید، اگر که عشق ندارید.

hichnafar
Monday 3 December 2007, 04:50 PM
دوش دیدم که ملائک درمیخانه زدند *** گل آدم بسرشتندوبه پیمانه زدند
(مطمئن نیستم کاملا"درست نوشتم یانه !)

sara
Monday 3 December 2007, 07:08 PM
در غمش سوختیم ودر نگرفت
میندانم که چیست تقصیرم

Hmd_N
Monday 3 December 2007, 11:55 PM
مرا با جرم بی عشقی چه سوزی ؟

مگر مجنون آن سیما نبودم

akanani
Tuesday 4 December 2007, 11:12 AM
ما را ز خیال تو چه پروای شراب است
خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است

Hmd_N
Tuesday 4 December 2007, 01:09 PM
تا که ره ندهم کسی را جز تو در کانون قلب

دیدگانم را به خود چون پاسبان بگماشتم

kaka
Tuesday 4 December 2007, 01:29 PM
مرو دستم به دامانت نگو دیگر نمی آیی

که می میرم غریبانه امان از درد تنهایی

Hmd_N
Tuesday 4 December 2007, 01:45 PM
یوسف به دیار خویشتن برگشت

اما که تو ای حبیب من کوئی ؟

akanani
Tuesday 4 December 2007, 02:04 PM
یاد باد آن که چو یاقوت قدح خنده زدی
در میان من و لعل تو حکایت​ها بود

Hmd_N
Wednesday 5 December 2007, 12:41 AM
در جهان نامده آن صید مبارک فالی

که تواند بگریزد ز کمندت چالاک

sara
Wednesday 5 December 2007, 08:29 AM
یک حرف مگو اگر هزارت سخن است
از خودمشنو اگر چه در عدن است

akanani
Wednesday 5 December 2007, 08:47 AM
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

sara
Wednesday 5 December 2007, 08:52 AM
تا به هوش خودی نیاری گفت
لیس فی الجنتی،سوی الجبار

akanani
Wednesday 5 December 2007, 08:54 AM
رونق عهد شباب است دگر بستان را
می​رسد مژده گل بلبل خوش الحان را

sara
Wednesday 5 December 2007, 08:57 AM
ای که از عشق دم می زنی به دروغ
خویش را هرزه می کنی آزار

akanani
Wednesday 5 December 2007, 09:23 AM
روزه یک سو شد و عید آمد و دل​ها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست

موفقیت online
Wednesday 5 December 2007, 01:42 PM
تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج
سزد اگر همه دلبران دهندت باج

akanani
Wednesday 5 December 2007, 01:46 PM
جان خواجه و حق قدیم و عهد درست
که مونس دم صبحم دعای دولت توست

موفقیت online
Wednesday 5 December 2007, 01:54 PM
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما

kaka
Wednesday 5 December 2007, 04:39 PM
امدی جانم به قربانت ولی حالا چرا

بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

Hmd_N
Thursday 6 December 2007, 12:02 AM
آمدی آشکارو من صید نگاهت شدم

چشم شکارگیر تو اهل فن است و بی کمین

akanani
Thursday 6 December 2007, 11:30 AM
نفس بادصبامشک فشان خواهدشد *** عالم پیردگرباره جوان خواهدشد

sara
Thursday 6 December 2007, 01:32 PM
در غم ما روزها بیگاه شد
روز ها با سوز ها همراه شد

nabegheh95
Thursday 6 December 2007, 04:05 PM
دل از خدا بخواهد عمرت فزون بگردد
پاینده باشی ای گل تولدت مبارک

Hmd_N
Friday 7 December 2007, 12:06 AM
کس مرنجیده به این میکده از رفتارت

که به کردار، تو پاکی و ملک اخلاقی

sara
Saturday 8 December 2007, 08:33 AM
یکدم که دست داده و با هم نشسته ایم
گوئی بهم بحلقه ی ماتم نشسته ایم

akanani
Saturday 8 December 2007, 09:51 AM
می بده تا دهمت آگهی از سر قضا
که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست