PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 [34] 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57

Hapo
Monday 20 June 2011, 04:12 PM
نفسي وقت بهارم هوس صحرا بود
با رفيقي دو که دايم نتوان تنها بود
خاک شيراز چو ديباي منقش ديدم
وان همه صورت شاهد که بر آن ديبا بود

metal-militia
Monday 20 June 2011, 06:46 PM
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش
وز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش

Hapo
Tuesday 21 June 2011, 09:27 PM
شيرين دهان آن بت عيار بنگريد
در در ميان لعل شکربار بنگريد
بستان عارضش که تماشاگه دلست
پرنرگس و بنفشه و گلنار بنگريد

Brilliant
Tuesday 21 June 2011, 11:39 PM
دل میرود ز دستم
صاحبدلان خدارا
دردا که راز پنهان
خواهد شد آشکارا

morteza3164
Wednesday 22 June 2011, 01:59 AM
ای عشق کجایی آخر بر حال زار ما رس
دردیست در نهایت درمان به کار ما رس

بداهه

metal-militia
Wednesday 22 June 2011, 07:58 AM
سخن درست بگویم نمی توانم دید
که می خورند حریفان و من نظاره کنم
به دور لاله دماغ مرا علاج کنید
گر از میانه بزم طرب کناره کنم

morteza3164
Wednesday 22 June 2011, 09:50 AM
مرا اسب سفیدی بود روزی
صداقت را امیدی بود روزی

masram
Wednesday 22 June 2011, 10:43 AM
يار اگر ننشست با ما نيست جاي اعتراض
پادشاهي كامران بود از گدايان عار داشت

metal-militia
Wednesday 22 June 2011, 11:18 AM
تنها نه ز راز دل من پرده برافتاد
تا بود فلک شیوه او پرده دری بود
اوقات خوش آن بود که با دوست بسر رفت
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود

Hapo
Thursday 23 June 2011, 11:13 AM
در اقصاي گيتي بگشتم بسي
بسر بردم ايام با هر کسي
تمتع به هر گوشه‌اي يافتم
ز هر خرمني خوشه‌اي يافتم

metal-militia
Thursday 23 June 2011, 11:25 AM
مرا امید وصال تو زنده میدارد
وگرنه هر دمم از هجر تست بیم هلاک
نفس نفس اگر از باد نشنوم بویت
زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک

Hapo
Thursday 23 June 2011, 11:31 AM
که عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشکل‌ها
به بوي نافه‌اي کاخر صبا زان طره بگشايد
ز تاب جعد مشکينش چه خون افتاد در دل‌ها

metal-militia
Thursday 23 June 2011, 11:36 AM
ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک
حق نگهدار که من می روم الله معک
تویی آن جوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

metal-militia
Thursday 23 June 2011, 11:36 AM
ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک
حق نگهدار که من می روم الله معک
تویی آن جوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

Hapo
Thursday 23 June 2011, 11:42 AM
که شب دراز بود خوابگاه تنها را
ز دست رفتن ديوانه عاقلان دانند
که احتمال نماندست ناشکيبا را

metal-militia
Thursday 23 June 2011, 11:58 AM
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
این تطاول که کشید از غم هجران بلبل
تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد

metal-militia
Thursday 23 June 2011, 11:58 AM
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
این تطاول که کشید از غم هجران بلبل
تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد

Hapo
Thursday 23 June 2011, 12:03 PM
دلي که عاشق و صابر بود مگر سنگست
ز عشق تا به صبوري هزار فرسنگست

metal-militia
Thursday 23 June 2011, 12:11 PM
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند

metal-militia
Thursday 23 June 2011, 12:11 PM
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند

Hapo
Thursday 23 June 2011, 12:13 PM
دگر بخفته نمي‌بايدم شراب و سماع
که نيک نامي در دين عاشقان ننگست

masram
Thursday 23 June 2011, 12:43 PM
تو كه سود و زيان خود نداني/به ياران كي رسي هيهات هيهات(بابا طاهر)

metal-militia
Thursday 23 June 2011, 01:51 PM
تو خسته ای و نشد عشق را کرانه پدید
تبارک الله ازین ره که نیست پایانش

metal-militia
Thursday 23 June 2011, 01:51 PM
تو خسته ای و نشد عشق را کرانه پدید
تبارک الله ازین ره که نیست پایانش

masram
Thursday 23 June 2011, 02:27 PM
شبى گفتم كه مشكين شد دماغ جان من گفتا

مگر انديشهء گيسوى مشك افشان من كردى


فراغت دادى از غم‌هاى دهرم اى غم جانان

سرت نازم كه تعمير دل ويران من كردى

metal-militia
Thursday 23 June 2011, 02:33 PM
یوسف عزیزم رفت ای برادران رحمی
کز غمش عجب بینم حال پیر کنعانی
محتسب نمی داند این قدر که صوفی را
جنس خانگی باشد همچو لعل رمانی

metal-militia
Thursday 23 June 2011, 02:33 PM
یوسف عزیزم رفت ای برادران رحمی
کز غمش عجب بینم حال پیر کنعانی
محتسب نمی داند این قدر که صوفی را
جنس خانگی باشد همچو لعل رمانی

masram
Thursday 23 June 2011, 02:36 PM
يك داغ جگرسوز درين لاله‌ستان نيست

اين ميكده يك ساغر سرشار ندارد

metal-militia
Thursday 23 June 2011, 02:49 PM
دل ز ناوک چشمت گوش داشتم لیکن
ابروی کماندارت می برد به پیشانی

masram
Thursday 23 June 2011, 02:55 PM
يار بارافتاده را در كاروان بگذاشتند

بي‌وفا ياران كه بربستند بار خويش را

Hapo
Thursday 23 June 2011, 05:28 PM
امشب سبکتر مي‌زنند اين طبل بي‌هنگام را
يا وقت بيداري غلط بودست مرغ بام را

masram
Thursday 23 June 2011, 07:38 PM
آرزوی خم گیسوی تو خم کرد قدم
باز انگـشت نمای سر بـازار شدم

metal-militia
Thursday 23 June 2011, 09:25 PM
مطرب کجاست تا همه محصول زهد و علم
در کار بانگ بربط و آواز نی کنم

غول غمگين
Friday 24 June 2011, 01:44 AM
مطربا این پرده زن کز رهزنان فریاد و داد
خاصه این رهزن که ما را این چنین بر باد داد
مطربا این ره زدن زان رهزنان آموختی
زانک از شاگرد آید شیوه‌ های اوستاد

metal-militia
Friday 24 June 2011, 10:34 AM
دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد
که چو سرو پای بند است و چو لاله داغ دارد

Brilliant
Friday 24 June 2011, 10:54 AM
دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند...
گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند...
ساكنان حرم ستر و عفاف ملكوت...
با من راه نشين باده ء مستانه زدند

metal-militia
Friday 24 June 2011, 11:13 AM
در راه عشق وسوسه اهرمن بسی ست
پیش آی و گوش دل به پیام سروش کن
با دوستان مضایقه در عمر و مال نیست
صد جان فدای یار نصیحت نیوش کن

morteza3164
Friday 24 June 2011, 04:15 PM
نباشد د ر سیاست کین با وی // که دیوانه زبانش هست بی قی



تو سلطانی مثال انگبین باش // جدا از خود پرستان در یقین باش

metal-militia
Friday 24 June 2011, 04:25 PM
شراب خانگی ام بس می مغانه بیار
حریف باده رسید ای رفیق توبه وداع
خدای را به می ام شستشوی خرقه کنید
که من نمی شنوم بوی خیر ازین اوضاع

masram
Saturday 25 June 2011, 12:07 PM
عجب علمیست علم هیئت عشق
که چرخ هشتمش هفتم زمین است

metal-militia
Saturday 25 June 2011, 12:21 PM
تیمار غریبان سبب ذکر جمیل است
جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست
دی می شد و گفتم صنما عهد بجای آر
گفتا غلطی خواجه درین عهد وفا نیست

masram
Saturday 25 June 2011, 01:24 PM
ترکیب طبایع چو به کام تو دمی است
رو شاد بزی اگر چه بر تو ستمی است

metal-militia
Saturday 25 June 2011, 01:33 PM
تا دم از شام سر زلف تو هرجا نزنند
با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست
من از این طالع شوریده به رنجم ورنه
بهره مند از سر کویت دگری نیست که نیست

masram
Saturday 25 June 2011, 01:36 PM
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود / وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

Hapo
Saturday 25 June 2011, 08:33 PM
دوست دارم که بپوشي رخ همچون قمرت
تا چو خورشيد نبينند به هر بام و درت

masram
Saturday 25 June 2011, 08:38 PM
ترسم که نرسی به کعبه ی اعرابی این ره که تو میروی به ترکستان است

Hapo
Sunday 26 June 2011, 10:27 AM
تو را سماع نباشد که سوز عشق نبود
گمان مبر که برآيد ز خام هرگز دود

metal-militia
Sunday 26 June 2011, 01:08 PM
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
دل غمدیده ما بود که بر هم غم زد

masram
Sunday 26 June 2011, 02:18 PM
در آن وحدت چرا پیوند جویم
توی مطلوب و طالب، چند جویم

metal-militia
Sunday 26 June 2011, 02:22 PM
مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار
ورنه مستوری و مستی همه کس نتوانند
گر به نزهتگه ارواح برد بوی تو باد
عقل و جان گوهر هستی به نثار افشانند
زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد
دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند

masram
Sunday 26 June 2011, 02:24 PM
در نیل غم فتاد سپهرش به طنز گفت

ان قد ندمت و ما ینفع الندم

metal-militia
Sunday 26 June 2011, 02:29 PM
مقیم بر سر راهش نشسته ام چون گرد
بدان هوس که بدین رهگذار بازآید
اگر نه در خم چوگان او رود سر من
ز سر چه گویم و سر خود چه کار بازآید

masram
Sunday 26 June 2011, 02:33 PM
در آن دریا به غوّاصی در آییم
وز آن شادی به رقّاصی در آییم

metal-militia
Sunday 26 June 2011, 02:36 PM
مانعش غلغل چنگ است و شکرخواب صبوح
ورنه گر بشنود آه سحرم بازآید
کوس نو دولتی از بام سعادت بزنم
گر ببینم که مه نو سفرم بازآید

masram
Sunday 26 June 2011, 02:38 PM
درین دریا بسی کشتی براندم
به آخر رخت در دریا فشاندم

metal-militia
Sunday 26 June 2011, 02:40 PM
مگر به روی دلارای یار ما ورنه
به هیچ وجه دگر کار برنمی آید

masram
Sunday 26 June 2011, 02:42 PM
دمیدم نازده فرسوده گشتم
شبی نا بوده خوش، نابوده گشتم

metal-militia
Sunday 26 June 2011, 02:48 PM
مقیم زلف تو شد دل که خوش سوادی دید
وزآن غریب بلاکش خبر نمی آید
ز شست صدق گشادم هزار تیر دعا
ولی چه سود یکی کارگر نمی آید

masram
Sunday 26 June 2011, 02:50 PM
درین محنت سرا این است ماتم
که ما ره می بنگذارند با هم

metal-militia
Sunday 26 June 2011, 02:57 PM
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زده ام فالی و فریاد رسی می آید

masram
Sunday 26 June 2011, 02:59 PM
در اوّل چون شما بودیم ما هم
چو ما گردید در آخر، شما هم

metal-militia
Sunday 26 June 2011, 03:01 PM
مگر نسیم تنت صبح در چمن بگذشت
که گل به بوی تو برتن چو صبح جامه درید
نبود چنگ و رباب و گل و نبید و که بود
گل وجود من آغشته گلاب و نبید

masram
Sunday 26 June 2011, 03:04 PM
درین وادی همه غولانِ خویشیم
ز اول روز، مشغولانِ خویشیم

metal-militia
Sunday 26 June 2011, 03:06 PM
من این مرقع رنگین چو گل بخواهم سوخت
که پیر باده فروشش به جرعه ای نخرید
عجایب ره عشق ای رفیق بسیار است
ز پیش آهوی این دشت شیر نر برمید

masram
Sunday 26 June 2011, 03:08 PM
در اندیشه چنان مستِ خرابم
که دیگر می نیاید نیز خوابم

metal-militia
Sunday 26 June 2011, 03:16 PM
مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب
به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید

masram
Sunday 26 June 2011, 07:46 PM
در اندیشه چنان مستِ خرابم
که دیگر می نیاید نیز خوابم

metal-militia
Sunday 26 June 2011, 07:49 PM
مجلس انس و بهار و بحث شعر اندر میان
نستدن جام می از جانان گرانجانی بود
دی عزیزی گفت حافظ می خورد پنهان شراب
ای عزیز من نه عیب آن به که پنهانی بود

masram
Sunday 26 June 2011, 08:04 PM
دریغا فوت شد عمری که یک دم
اگر گویی بِه ارزد هر دو عالم

metal-militia
Sunday 26 June 2011, 08:13 PM
مست بگذشتی و از حافظت اندیشه نبود
آه اگر دامن حسن تو بگیرد آهم

masram
Sunday 26 June 2011, 08:17 PM
مکن از خواب بیدارم خدایا

که دارم خلوتی خوش با خیالش

Hapo
Sunday 26 June 2011, 08:18 PM
شادي به روزگار گدايان کوي دوست
بر خاک ره نشسته به اميد روي دوست

metal-militia
Sunday 26 June 2011, 08:21 PM
تا کی کشم عتیبت از چشم دلفریبت
روزی کرشمه ای کن ای یار برگزیده

masram
Sunday 26 June 2011, 08:22 PM
ترا چنان که تویی هر نظر کجا ببیند
بقدر دانش خود هر کسی کند ادراک

masram
Sunday 26 June 2011, 08:23 PM
همیشه رفتن رسیدن نیست، ولی برای رسیدن باید رفت.

در بن بست هم راه آسمان باز است، پرواز بیاموز......

metal-militia
Sunday 26 June 2011, 08:26 PM
زنهار تا توانی اهل نظر میازار
دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده

Hapo
Sunday 26 June 2011, 08:41 PM
هر شاهدي که در نظر آمد به دلبري
در دل نيافت راه که آن جا مکان توست

metal-militia
Sunday 26 June 2011, 08:51 PM
ترا چنانکه توئی هر نظر کجا بیند
به قدر دانش خود هرکسی کند ادراک

Hapo
Sunday 26 June 2011, 08:55 PM
کو را نشاني از دهن بي‌نشان توست
از رشک آفتاب جمالت بر آسمان
هر ماه ماه ديدم چون ابروان توست

metal-militia
Sunday 26 June 2011, 08:59 PM
ترک ما سوی کس نمی نگرد
آه ازین کبریا و جاه و جلال

Hapo
Sunday 26 June 2011, 09:01 PM
لاابالي چه کند دفتر دانايي را
طاقت وعظ نباشد سر سودايي را

metal-militia
Sunday 26 June 2011, 09:32 PM
از دست برده بود خمار غمم سحر
دولت مساعد آمد و می در پیاله بود

masram
Monday 27 June 2011, 12:40 PM
در اندیشه چنان مستِ خرابم
که دیگر می نیاید نیز خوابم

metal-militia
Monday 27 June 2011, 12:56 PM
مهندس فلکی راه دیر شش جهتی
چنان ببست که ره نیست زیر دیر مغاک
فریب دختر رز طرفه می زند ره عقل
مباد تا به قیامت خراب طارم تاک

masram
Monday 27 June 2011, 01:00 PM
کو صبر و چه دل، کنچه دلش می‌خوانند

یک قطرهٔ خون است و هزار اندیشه

metal-militia
Monday 27 June 2011, 01:02 PM
هزار دشمنم ار می کنند قصد هلاک
گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک

masram
Monday 27 June 2011, 01:03 PM
کافر اگر عاشق شود یکباره مومن میشود
چیزی شبیه معجزه با عشق ممکن میشود

metal-militia
Monday 27 June 2011, 01:05 PM
در شاهراه دولت سرمد به تخت بخت
یا جام می به کام دل دوستان شدم

masram
Monday 27 June 2011, 01:08 PM
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که تو ام راهنمایی

metal-militia
Monday 27 June 2011, 01:17 PM
یا رب از ابر هدایت برسان بارانی
پیشتر زانکه چو گردی ز میان برخیزم

masram
Monday 27 June 2011, 01:18 PM
ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم

metal-militia
Monday 27 June 2011, 01:20 PM
مژدهء وصل تو کو کز سر جان برخیزم
طایر قدسم و از دام جهان برخیزم

masram
Monday 27 June 2011, 01:23 PM
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

metal-militia
Monday 27 June 2011, 01:25 PM
در عاشقی گریز نباشد ز ساز و سوز
استاده ام چو شمع مترسان ز آتشم

masram
Monday 27 June 2011, 01:25 PM
منتظر لحظه دیدار تو هستم
سهل است بگویم که گرفتار تو هستم
هر چند که دور از منی و من ز تو دورم
بر جان تو سوگند که دوستدار تو هستم

metal-militia
Monday 27 June 2011, 01:28 PM
من آدم بهشتی ام اما درین سفر
حالی اسیر عشق جوانان مهوشم
بخت ار مدد دهد که کشم رخت سوی دوست
گیسوی حور گرد فشاند ز مفرشم

masram
Monday 27 June 2011, 01:30 PM
مادردرون سینه هوایی نهفته ایم/برباداگرروددل مازآن هوارود.

metal-militia
Monday 27 June 2011, 05:11 PM
در خرابات مغان گر گذر افتد بازم
حاصل خرقه و سجاده روان دربازم

masram
Monday 27 June 2011, 05:32 PM
میانِ خاک و خون شادی که جوید؟
ترا عاقل درین معنی چه گوید؟

metal-militia
Monday 27 June 2011, 05:35 PM
درین غوغا که کس کس را نپرسد
من از پیر مغان منت پذیرم
خوشا آن دم که استغنای مستی
فراغت بخشد از شاه و وزیرم

masram
Monday 27 June 2011, 05:38 PM
مرا در شست افتاده ست هفتاد
چنین صیدی کرا در شست افتاد؟

metal-militia
Monday 27 June 2011, 05:43 PM
دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش
بیچاره ندانست که یارش سفری بود
منظور خردمند من آن ماه که او را
با حسن ادب شیوه صاحب نظری بود

masram
Monday 27 June 2011, 05:45 PM
دردا كه بعد از آن همه امید و اشتیاق
دیر آشنا دل تو ، نشد آشنای من

metal-militia
Monday 27 June 2011, 05:48 PM
نیکنامی خواهی ای دل با بدان صحبت مدار
بدپسندی جان من برهان نادانی بود
مجلس انس و بهار و بحث شعر اندر میان
نستدن جام می از جانان گرانجانی بود

masram
Monday 27 June 2011, 05:53 PM
دست سوی آسمان ها می برم
میکنم زاری به درگاه خدا
تا ببخشاید به اشک و آه من
تا نسازد دیگرت از من جدا

metal-militia
Monday 27 June 2011, 05:56 PM
الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور
پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی

masram
Monday 27 June 2011, 05:58 PM
یک شب به کنج غمکده با خاطری حزین
اندوه همزبانم و آلام همنشین
شبهای سرد آخر پاییز از برون
باران و باد و غرش توفان سهمگین

metal-militia
Monday 27 June 2011, 06:00 PM
نثار خاک رهت نقد جان من هرچند
که نیست نقد روان را بر تو مقداری
دلا همیشه مزن رای زلف دلبندان
چو تیره رای شدی کی گشایدت کاری

masram
Monday 27 June 2011, 06:04 PM
یک سال دیگر آمد و دنیا عوض نشد
چیزی به غیر پیرهن از ما عوض نشد

metal-militia
Monday 27 June 2011, 06:06 PM
در بوستان حریفان مانند لاله و گل
هر یک گرفته جامی بر یاد روی یاری

masram
Monday 27 June 2011, 06:16 PM
یک نعره مستانه زجایی نشنیدم
ویران شود این شهر که می خانه ندارد

metal-militia
Monday 27 June 2011, 06:19 PM
دلم که گوهر اسرار حسن و عشق در اوست
توان به دست تو دادن گرش نکو داری

masram
Monday 27 June 2011, 06:25 PM
یاد باد آنکه سرکوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

metal-militia
Monday 27 June 2011, 06:35 PM
دلم که گوهر اسرار حسن و عشق در اوست
توان به دست تو دادن گرش نکو داری

Hapo
Monday 27 June 2011, 09:06 PM
يک لحظه بود اين يا شبي کز عمر ما تاراج شد
ما همچنان لب بر لبي نابرگرفته کام را

metal-militia
Monday 27 June 2011, 09:12 PM
الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد
مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم

masram
Monday 27 June 2011, 11:05 PM
من و دل هر دو به زاری سده ایم در پی او
که مگر سنگ دلش همره و دمساز اید
ولی افسوس که آن یار پریچهره ی من
نشود نرم دلش توسن و غماز آید

غول غمگين
Tuesday 28 June 2011, 02:09 AM
دو چشم آهوانش شير گيرست
كزو بر من روان باران تيرست
كمان ابروان و تير مژگان
گواهانند كو بر جان اميرست

metal-militia
Tuesday 28 June 2011, 02:13 AM
تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است
گفتم کنایتی و مکرر نمیکنم
هرگز نمی شود ز سر خود خبر مرا
تا در میان میکده سر بر نمی کنم

masram
Tuesday 28 June 2011, 09:02 AM
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست

metal-militia
Tuesday 28 June 2011, 09:06 AM
تا بو که یابم آگهی زان سایهء سرو سهی
گلبانگ عشق از هر طرف بر خوش خرامی می زنم

masram
Tuesday 28 June 2011, 09:18 AM
من تو را با هستی خود با وجودم
عاشقم باخونِ خود با تار و پودم
من تو را با لحظه های انتظارم
عاشقم با این نگاه بی قرارم
من تو را همچون پرستو،یاسمن ها،نسترن ها

metal-militia
Tuesday 28 June 2011, 12:20 PM
آن کس که به دست جام دارد
سلطانی جم مدام دارد
آبی که خضر حیات ازو یافت
در میکده جو که جام دارد
سررشتهء جان به جام بگذار
کاین رشته ازو نظام دارد

masram
Tuesday 28 June 2011, 12:37 PM
دیگه از دست تو و ترانه هات خسته شدم

دیگه از شنیدن رنگ صدات خسته شدم

چه جوری بگم هنوز خیلی دوست دارم ولی

انگار از بیشتر از این بودن باهات خسته شدم

metal-militia
Tuesday 28 June 2011, 12:44 PM
من و شمع صبحگاهی سزد ار به هم بگرییم
که بسوختیم و از ما بت ما فراغ دارد
شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن
مگر آن که شمع رویت به رهم چراغ دارد

masram
Tuesday 28 June 2011, 12:46 PM
در دلم آرزویی بود که مرد
لب جانبخش تو را بوسیدن
بوسه جان داد به روی لب من
دیدمت لیک دریغ از دیدن ...

metal-militia
Tuesday 28 June 2011, 12:49 PM
نرگس همه شیوه های مستی
از چشم خوشت به وام دارد
ذکر رخ و زلف تو دلم را
وردی ست که صبح و شام دارد

masram
Tuesday 28 June 2011, 03:55 PM
دنیا كه از او دل اسیران ریش است
پامال غمش توانگر و درویش است

masram
Tuesday 28 June 2011, 04:08 PM
دنیا كه از او دل اسیران ریش است
پامال غمش توانگر و درویش است

sahar98
Tuesday 28 June 2011, 04:12 PM
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام

Hapo
Tuesday 28 June 2011, 05:40 PM
مويت رها مکن که چنين بر هم اوفتد
کشوب حسن روي تو در عالم اوفتد

metal-militia
Tuesday 28 June 2011, 09:19 PM
در مسجد و میخانه خیالت اگر آید
محراب و کمانچه ز دو ابروی تو سازم
گر خلوت ما را شبی از رخ بفروزی
چون صبح بر آفاق جهان سر بفرازم

morteza3164
Tuesday 28 June 2011, 09:25 PM
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بار تن نتوانم
من بنده آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم

metal-militia
Tuesday 28 June 2011, 09:37 PM
محمود بود عاقبت کار درین راه
گر سر برود در سر سودای ایازم

Hapo
Tuesday 28 June 2011, 10:10 PM
مرو به خواب که خوابت ز چشم بربايد
گرت مشاهده خويش در خيال آيد

metal-militia
Tuesday 28 June 2011, 10:18 PM
دانم سر آرد غصه را رنگین بر آرد قصه را
این آه خون افشان که من هر صبح و شامی میزنم

Hapo
Tuesday 28 June 2011, 10:26 PM
مرا خود با تو چيزي در ميان هست
و گر نه روي زيبا در جهان هست

metal-militia
Tuesday 28 June 2011, 10:29 PM
تا بو که یابم آگهی زان سایهء سرو سهی
گلبانگ عشق از هر طرف بر خوش خرامی می زنم

Hapo
Tuesday 28 June 2011, 10:32 PM
مبر ظن کز سرم سوداي عشقت
رود تا بر زمينم استخوان هست

metal-militia
Tuesday 28 June 2011, 10:35 PM
تا کی اندر دام وصل آرم تذروی خوش خرام
در کمینم و انتظار وقت فرصت میکنم

Hapo
Tuesday 28 June 2011, 10:43 PM
مشنو اي دوست که غير از تو مرا ياري هست
يا شب و روز بجز فکر توام کاري هست

metal-militia
Tuesday 28 June 2011, 10:46 PM
تازیان را غم احوال گرانباران نیست
پارسایان مددی تا خوش آسان بروم

Hapo
Tuesday 28 June 2011, 10:51 PM
من چه در پاي تو ريزم که پسند تو بود
جان و سر را نتوان گفت که مقداري هست

metal-militia
Tuesday 28 June 2011, 11:09 PM
تا بگویم که چه کفشم شد از این سیر و سلوک
به در صومعه با بربط و پیمانه روم

masram
Tuesday 28 June 2011, 11:13 PM
میان آنچه باید باشد و نیست عجب فرسوده دیواریست دنیا

metal-militia
Tuesday 28 June 2011, 11:15 PM
آشنایان ره عشق گرم خون بخورند
ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم

masram
Tuesday 28 June 2011, 11:22 PM
مردمو شناختی دل من
زندگیتو باختی دل من

metal-militia
Tuesday 28 June 2011, 11:36 PM
نقشی بر آب میزنم از گریه حالیا
تا کی شود قرین حقیقت مجاز من

masram
Tuesday 28 June 2011, 11:41 PM
نه نگو برگردی پیشم برات افسانه میشم ازت جدا نمی شم

metal-militia
Tuesday 28 June 2011, 11:45 PM
مرا ببوس.مرا ببوس.برای آخرین بار.دیگر خدا نگهدار
که میروم بسوی سرنوشت

masram
Tuesday 28 June 2011, 11:48 PM
تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان/بگشود نافه ای و در آرزو ببست

metal-militia
Tuesday 28 June 2011, 11:54 PM
تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
هر دلی از حلقه ای در ذکر یارب یارب است

masram
Tuesday 28 June 2011, 11:56 PM
ترا که هرچه مراد است در جهان داری ====== چه غم ز حال ضیفان ناتوان داری

metal-militia
Wednesday 29 June 2011, 09:52 AM
یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم
با نغمه های غلغش اندر گلو ببست

masram
Wednesday 29 June 2011, 12:33 PM
تو طاعت حق کنی به امید بهشت ؟

نه نه تو نه عاشقی که مزدوری تو!؟

metal-militia
Wednesday 29 June 2011, 01:11 PM
ور باورت نمی کند از بنده این حدیث
از گفتهء کمال دلیلی بیاورم

masram
Wednesday 29 June 2011, 01:16 PM
مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
که نیست معصیت و زهد بی معیشت او

metal-militia
Wednesday 29 June 2011, 01:35 PM
ور چو پروانه دهد دست فراغ بالی
جز بدان عارض شمعی نبود پروازم

masram
Wednesday 29 June 2011, 02:12 PM
ما شبي دست برآريم و دعايي بکنيم/ غم هجران تو را چاره ز جايي بکنيم

metal-militia
Wednesday 29 June 2011, 07:03 PM
می نماید عکس می در رنگ روی مهوشت
همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرین غریب

masram
Wednesday 29 June 2011, 09:35 PM
بشنو این نکته که غم را ز خود آزاده کنیخون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی

metal-militia
Wednesday 29 June 2011, 11:16 PM
یارب این نو دولتان را با خر خودشان نشان
کاین همه ناز از غلام ترک و استر می کنند

masram
Wednesday 29 June 2011, 11:22 PM
دل ميرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا كه راز پنهان خواهد شد آشكارا

metal-militia
Wednesday 29 June 2011, 11:24 PM
ای گدای خانقه بر جه که در دیر مغان
می دهند آبی و دلها را توانگر می کنند

masram
Wednesday 29 June 2011, 11:26 PM
دست از طلب ندارم تا كام من برآيد
يا تن رسد به جانان يا جان ز تن برآيد

metal-militia
Wednesday 29 June 2011, 11:28 PM
دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند
پنهان خورید باده که تعزیر می کنند

masram
Wednesday 29 June 2011, 11:30 PM
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند ................ گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

metal-militia
Wednesday 29 June 2011, 11:35 PM
در میخانه ببستند خدایا مپسند
که در خانه تزویر و ریا بگشایند

masram
Wednesday 29 June 2011, 11:39 PM
در خرابات مغان نور خدا ميبينم اين عجب بين كه چه نوري ز كجا ميبينم

metal-militia
Wednesday 29 June 2011, 11:43 PM
من ار چه عاشقم و رند و مست و نامه سیاه
هزار شکر که یاران شهر بی گنهند

masram
Wednesday 29 June 2011, 11:45 PM
دائم غم تازه پیش باید بکشی
هی دایره دور خویش باید بکشی
ای زندگی سگی ولم کن تا کی
مردار مرا به نیش باید بکشی

metal-militia
Wednesday 29 June 2011, 11:48 PM
یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود
یاد باد آن که چو چشمت به عتابم می کشت
معجز عیسویت درز لب شکرخا بود

masram
Wednesday 29 June 2011, 11:50 PM
دل یاران، تو نگفتی كه بسوزد بر یار؟

ما خود آن یار ندیدیم كه بر یار بسوخت

چاره جز سوختن و ساختنم نیست كنون

كاندكی كرد مرا چاره و بسیار بسوخت !!!!!!!!!!!!!

metal-militia
Wednesday 29 June 2011, 11:53 PM
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

(انقدر این حافظ اسم می و میخونه آورد هوس نوشیدنیهای غیرمجاز کردم)

masram
Wednesday 29 June 2011, 11:55 PM
دردی است درین دلم نهانی
کان درد مرا دوا تو دانی
تو مرهم درد بیدلانی
دانم که مرا چنین نمانی
من بنده بی کس ضعیفم
تو یار کسان بی کسانی

metal-militia
Wednesday 29 June 2011, 11:57 PM
یاد باد آنکه صبوحی زده در مجلس انس
جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود

masram
Thursday 30 June 2011, 12:01 AM
دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا رادردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
]چقدر آخرش با د تموم میشه یه چیز دیگه!!!!!!!!!!!!

metal-militia
Thursday 30 June 2011, 08:39 AM
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند

masram
Thursday 30 June 2011, 09:22 AM
درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آردنهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد

metal-militia
Thursday 30 June 2011, 09:58 AM
درین مقام مجازی بجز پیاله مگیر
درین سراچهء بازیچه غیر عشق مباز

masram
Thursday 30 June 2011, 10:08 AM
زان سوی او چندان کرم زین سو خلاف و بیش و کم

زان سوی او چندان نعم زین سوی تو چندین خطا

metal-militia
Thursday 30 June 2011, 10:17 AM
ای کبک خوشخرام کجا می روی بایست
غره مشو که گربه زاهد نماز کرد

masram
Thursday 30 June 2011, 10:19 AM
چقدر با د!!!!!!!!!!!!!!!!!!!در گلستان هنر چون نخل بودن بارور

عار از ناچیزی سرو و صنور برداشتن

metal-militia
Thursday 30 June 2011, 10:25 AM
نمی دهند اجازت مرا به سیر و سفر
نسیم باد مصلا و آب رکن آباد

masram
Thursday 30 June 2011, 10:33 AM
مرسی که از د ندادی......در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمعشب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع

metal-militia
Thursday 30 June 2011, 10:42 AM
عمر خسرو طلب ار نفع جهان می طلبی
که وجودی ست عطابخش و کریم و نفاع

masram
Thursday 30 June 2011, 10:47 AM
عزیزون از غم و درد جدایی

به چشمونم نمانده روشنایی

گرفتارم بدام غربت و درد

metal-militia
Thursday 30 June 2011, 10:55 AM
دیدم و آن چشم دل سیه که تو داری
جانب هیچ آشنا نگاه ندارد

masram
Thursday 30 June 2011, 11:00 AM
دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیمسخن اهل دلست این و به جان بنوشتیم

metal-militia
Thursday 30 June 2011, 11:06 AM
من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم
که عنان دل شیدا به لب شیرین داد

masram
Thursday 30 June 2011, 11:15 AM
در پس آینه طوطی صفتم داشته اندآنچه استاد ازل گفت بگو می گویم

mehdihooman
Thursday 30 June 2011, 11:26 AM
من صداي هميشه ناكوك مادران به لب دعا هستم
خنده هاي بدون مفهوم نسل نوپاي شب رها هستم

metal-militia
Thursday 30 June 2011, 11:55 AM
مگر که لاله بدانست بی وفایی دهر
که تا بزاد و بشد جام می ز کف ننهاد

masram
Thursday 30 June 2011, 11:59 AM
در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارمکز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم

metal-militia
Thursday 30 June 2011, 12:07 PM
ظل ممدود خم زلف توام بر سر باد
کاندرین سایه قرار دل شیدا باشد

masram
Thursday 30 June 2011, 12:14 PM
ظل ممدود خم زلف توام بر سر باد
کاندرین سایه قرار دل شیدا باشد
آخر شعر با حرف م بود
دردم از یاراست و درمان نیزهمدل فدای او شد و جان نیز هم

metal-militia
Thursday 30 June 2011, 12:24 PM
دردم از یاراست و درمان نیزهمدل فدای او شد و جان نیز هم

مبتلا گشتم در این بند و بلا
کوشش آن حق گذاران یاد باد

masram
Thursday 30 June 2011, 12:26 PM
دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانماز چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم

metal-militia
Thursday 30 June 2011, 12:31 PM
دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانماز چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم

مژگان تو تا تیغ جهانگیر برآورد
بس کشته دل زنده که بر یکدگر افتاد

masram
Thursday 30 June 2011, 12:36 PM
دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنمگفت کو زنجیر تا تدبیر این مجنون کنم

Hapo
Thursday 30 June 2011, 12:41 PM
مرا از آن چه که بيرون شهر صحراييست
قرين دوست به هر جا که هست خوش جاييست

masram
Thursday 30 June 2011, 12:42 PM
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنونمی گزم لب که چرا گوش به نادان کردم

Hapo
Thursday 30 June 2011, 12:45 PM
مجلس ما دگر امروز به بستان ماند
عيش خلوت به تماشاي گلستان ماند

masram
Thursday 30 June 2011, 12:46 PM
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ماچیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما

metal-militia
Thursday 30 June 2011, 01:06 PM
اگرچه حسن فروشان به جلوه آمده اند
کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسید

masram
Thursday 30 June 2011, 01:27 PM
در آن دریا به غوّاصی در آییم
وز آن شادی به رقّاصی در آییم

Hapo
Thursday 30 June 2011, 01:49 PM
مي حلالست کسي را که بود خانه بهشت
خاصه از دست حريفي که به رضوان ماند

masram
Thursday 30 June 2011, 01:59 PM
در خرابات مغان ما نیز هم منزل کنیمکاین چنین رفته ست در عهد ازل تقدیر ما

Hapo
Thursday 30 June 2011, 02:24 PM
امشب سبکتر مي‌زنند اين طبل بي‌هنگام را
یا وقت بيداري غلط بودست مرغ بام را

masram
Thursday 30 June 2011, 02:44 PM
انیس کنج تنهایی کتاب است فروغ صبح دانایی کتاب استگ

Hapo
Thursday 30 June 2011, 02:58 PM
گر صبر دل از تو هست و گر نيست
هم صبر که چاره دگر نيست

masram
Thursday 30 June 2011, 03:31 PM
تو کافر دل نمی بندی نقاب زلف و می ترسمکه محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو

Hapo
Thursday 30 June 2011, 04:03 PM
وه که گر من بازبينم روي يار خويش را
تا قيامت شکر گويم کردگار خويش را

metal-militia
Thursday 30 June 2011, 04:08 PM
تو کافر دل نمی بندی نقاب زلف و می ترسمکه محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو


واعظ شهر چو مهر ملک و شحنه گزید
من اگر مهر نگاری بگزینم چه شود

Hapo
Thursday 30 June 2011, 04:19 PM
درديست درد عشق که هيچش طبيب نيست
گر دردمند عشق بنالد غريب نيست

masram
Thursday 30 June 2011, 04:21 PM
تو که کیمیا فروشی نظری به قلب ما کنکه بضاعتی نداریم و فکنده ایم دامی

Hapo
Thursday 30 June 2011, 04:24 PM
يا ديده و بعد از تو به رويي نگريدست
گر مدعيان نقش ببينند پري را
دانند که ديوانه چرا جامه دريدست

masram
Thursday 30 June 2011, 04:27 PM
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزافمگر اسباب بزرگی همه آماده کنی

Hapo
Thursday 30 June 2011, 04:28 PM
يا ملک در صورت مردم به گفتار آمدست
آن پري کز خلق پنهان بود چندين روزگار

masram
Thursday 30 June 2011, 04:31 PM
راه دل عشاق زد آن چشم خماری
پیداست از این شیوه که مست است شرابت

Hapo
Thursday 30 June 2011, 04:35 PM
تا مرا با نقش رويش آشنايي اوفتاد
هر چه مي‌بينم به چشمم نقش ديوار آمدست

masram
Thursday 30 June 2011, 04:39 PM
تو ، یک بار دنیا آمدی
اما، یک بار هم با عشق
شروع می شوی
و این هجرتِ تا عشق؛
سالِ میلادیِ توست
و تازه
در چند سالگی است که می دانی:
آتش، عشق است
باد، عشق است
آب، عشق است
خاک، عشق است
« ... و عشق، خاصیتِ خاک است .»

Hapo
Thursday 30 June 2011, 04:41 PM
تا نپنداري که بعد از چشم خواب آلود تو
تا برفتي خوابم اندر چشم بيدار آمدست

masram
Thursday 30 June 2011, 04:48 PM
تا دوزخ ها بشکافند
تا سایه ها بی پایان شوند

Hapo
Thursday 30 June 2011, 04:50 PM
دوست دارم که بپوشي رخ همچون قمرت
تا چو خورشيد نبينند به هر بام و درت

metal-militia
Thursday 30 June 2011, 06:23 PM
ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر رهروی که در گذر آید

masram
Thursday 30 June 2011, 06:52 PM
دیریست که دلدار پیامی نفرستادننوشت سلامی و کلامی نفرستاد

metal-militia
Thursday 30 June 2011, 06:56 PM
در خم زلف تو آویخت دل از چاه زنخ
آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد

masram
Thursday 30 June 2011, 07:02 PM
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوستدر صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست

metal-militia
Thursday 30 June 2011, 07:05 PM
تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش
که دست دادش و یاری ناتوانی داد

masram
Thursday 30 June 2011, 07:08 PM
در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارمکز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم

metal-militia
Thursday 30 June 2011, 07:19 PM
مراد دل ز که جویم چو نیست دلداری
که جلوهء نظر و شیوهء کرم دارد

masram
Thursday 30 June 2011, 07:20 PM
دوستی با هر که کردم خصم مادر زادآشیان هر جا گرفتم لانه ی صیاد شد

metal-militia
Thursday 30 June 2011, 07:22 PM
دلی که غیب نمای است و جام جم دارد
ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد

masram
Thursday 30 June 2011, 07:24 PM
در کوی نیک نامی ما را گذر ندادندگر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را

metal-militia
Thursday 30 June 2011, 11:25 PM
اگر چه موی میانت به چون منی نرسد
خوش است خاطرم از فکر این خیال دقیق

masram
Thursday 30 June 2011, 11:30 PM
قطره ای کز جویباری میرود از پی انجام کاری میرود

metal-militia
Thursday 30 June 2011, 11:34 PM
دوش بیماری چشم تو ببرد از دستم
لیکن از لطف لبت صورت جان می بستم

masram
Thursday 30 June 2011, 11:38 PM
من و شمع صبحگاهی سزد ار به هم بگرییم
که بسوختیم و از ما بت ما فراغ دارد

metal-militia
Thursday 30 June 2011, 11:57 PM
در مقامات طریقت هر کجا کردیم سیر
عافیت را با نظربازی فراق افتاده بود

masram
Friday 1 July 2011, 12:04 AM
دیدن روی تو را دیده جان بین باید
دین کجا مرتبه چشم جهان بین نیست

masram
Friday 1 July 2011, 12:09 AM
دیدن روی تو را دیده جان بین باید
دین کجا مرتبه چشم جهان بین نیست

metal-militia
Friday 1 July 2011, 12:10 AM
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست
گر من آلوده دامنم چه زیان
همه عالم گواه عصمت اوست

metal-militia
Friday 1 July 2011, 12:10 AM
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست
گر من آلوده دامنم چه زیان
همه عالم گواه عصمت اوست
__________________

masram
Friday 1 July 2011, 12:14 AM
تا نگاه می کنی وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی

metal-militia
Friday 1 July 2011, 12:15 AM
یارب این شاه وش ماه رخ زهره جبین
در یکتای که و گوهر یکدانه کیست

masram
Friday 1 July 2011, 12:17 AM
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول
آخر بسوخت جانم در کسب این فضائل

metal-militia
Friday 1 July 2011, 12:24 AM
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست
که درین بحر کرم غرق گناه آمده ایم

masram
Friday 1 July 2011, 12:28 AM
من ترک عشق و شاهد و ساغر نمی کنم
صدبار توبه کردم و دیگر نمی کنم

metal-militia
Friday 1 July 2011, 12:30 AM
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم