PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 [41] 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57

angele
Wednesday 1 August 2012, 03:40 PM
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

LiOneL999
Wednesday 1 August 2012, 03:45 PM
اشک آلوده ی ما گرچه رواناست ولی
به رسالت سوی او پاک نهادی طلبیم

LiOneL999
Wednesday 1 August 2012, 03:46 PM
من از چشم تو ای ساقی خراب افتاده ام لیکن
بلایی کز حبیب آید هزارش مرحبا گفتیم

LiOneL999
Wednesday 1 August 2012, 03:46 PM
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش

amirrreza
Thursday 2 August 2012, 09:52 AM
شانه کمتر زن که ترسم تار زلفت بشکند
تار زلف توست اما رشته جان من است

amirrreza
Thursday 2 August 2012, 09:54 AM
تنم اینجاست سقیم و دلم آنجاست مقیم
فلک اینجاست ولی کوکب سیار آنجاست

amirrreza
Thursday 2 August 2012, 09:54 AM
تورا برای وفای تو دوست می دارم
وگرنه دلبر پیمان شکن فراوان است

amirrreza
Thursday 2 August 2012, 09:57 AM
تو هر چه بپوشی به تو زیبا گردد
گر خام بود اطلس و دیبا گردد

amirrreza
Thursday 2 August 2012, 09:58 AM
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس

LiOneL999
Thursday 2 August 2012, 10:43 AM
سحر سرشک روانم سر خرابی داشت
گرم نه خون جگر می گرفت دامن چشم

LiOneL999
Friday 3 August 2012, 02:43 PM
مقیم بر سر راهش نشسته ام چو گرد
بدان هوس که بدین رهگذار باز آید

amirrreza
Friday 3 August 2012, 08:51 PM
دانی که چرا راز نهان با تو نگفتم
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

LiOneL999
Friday 3 August 2012, 09:09 PM
یوسف گمگشته باز آید به کنعان خم مخور
**** ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

kine1961
Saturday 4 August 2012, 09:21 PM
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شب گرد مبتلا کن

LiOneL999
Saturday 4 August 2012, 09:50 PM
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا

kine1961
Saturday 4 August 2012, 10:21 PM
آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند

RaziYeH
Saturday 4 August 2012, 11:09 PM
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند ....!!!

ون در آن ظلمت شب آب حیاتم دادند ....!!!!

.................................................. ...........

یادش بخیر ... دبیرستان :D

morteza3164
Sunday 5 August 2012, 03:35 AM
در غزل خانه الیاس صدای تو کم است


تو بخوان که غزلم قیمت احرار شود

amirrreza
Sunday 5 August 2012, 09:20 AM
دوش دیدم تو را پری در خواب
نرم و رخشان زلال وخوش چون آب

LiOneL999
Sunday 5 August 2012, 12:42 PM
بود آیه که در میکده ها بگشایند
گره ازکار فرو بسته ی ما بگشایند

amirrreza
Monday 6 August 2012, 11:50 AM
داعی عشاق را شرع نخواهد بیان
گونه زردش دلیل ناله زارش گواست

Fereshteh_Baran
Monday 6 August 2012, 01:43 PM
تو که نوشم نئی نیشم چرائی
تو که یارم نئی پیشم چرایی

LiOneL999
Monday 6 August 2012, 02:43 PM
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کل.به ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

morteza3164
Tuesday 7 August 2012, 01:09 AM
روز رفت و زغمش این دل من تنگ شده


به دل شیشه ایم دست زمان سنگ شده


من خواهم که به عشق جام الست نوش کنم


کیست گوید که جهان از چه مرا جنگ شده

amirrreza
Tuesday 7 August 2012, 08:41 AM
هنگام سپیده دم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحه گری
یعنی که نمودند در آیینه صبح
از صبح همی گذشت و تو بی خبری

LiOneL999
Tuesday 7 August 2012, 11:38 AM
یکی از عقل می لافد یکی طامات می بافد
بیا کاین داوری هارا به پیش داور اندازیم

LiOneL999
Tuesday 7 August 2012, 11:39 AM
می چکد ژاله بر رخ لاله
المدام المدام یا احباب

LiOneL999
Tuesday 7 August 2012, 11:40 AM
بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم

morteza3164
Thursday 9 August 2012, 03:21 AM
می در کف جامم زلب خوشگوار توست


لب بر لبم گذار تا به باغت قدم زنم


رویت به روی ماه شب چهارده بود


من روی ماه را به لب جام جم زنم

LiOneL999
Friday 10 August 2012, 11:47 AM
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت حویش

abcdefghijklmnop
Friday 10 August 2012, 04:58 PM
شادم تصور مي‌كني وقتي نداني
لبخند‌هاي شادي وغم فرق دارند

LiOneL999
Friday 10 August 2012, 09:37 PM
دانی که چرا آب فرات است گل آلود؟
شرمندگی اش از لب عطشان حسین است....

morteza3164
Saturday 11 August 2012, 03:11 AM
تیغم مزن آهوی دلکش که در این دیار


ساقی بی غش و یاوری نیست در برم

LiOneL999
Saturday 11 August 2012, 09:57 AM
مادر ای مریم بزرگ زمان
خرم از تو بهارایمان است...

ckakavak
Saturday 11 August 2012, 10:06 AM
تو را من چشم در راهم شبا هنگام
که می گیرند سایه ها رنگ سیاهی

LiOneL999
Saturday 11 August 2012, 01:40 PM
یا بخت من طریق مروت فرو گذاشت
یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد

LiOneL999
Saturday 11 August 2012, 09:57 PM
دوست آن باشد که گیرد دست دوست
در پریشانحالی و درماندگی

LiOneL999
Saturday 11 August 2012, 09:58 PM
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
ک.لبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

LiOneL999
Saturday 11 August 2012, 09:59 PM
روزها فکر من ای است و
همه شب
سخنم
که چرا
غافل از احول
دل خویشتنم.

LiOneL999
Saturday 11 August 2012, 10:00 PM
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش

LiOneL999
Saturday 11 August 2012, 10:01 PM
شاه منصور واقف است که ما
روی همت به هرکجا که نهیم

LiOneL999
Saturday 11 August 2012, 10:02 PM
من اگر خارم و گر گل چمن آرایی هست
که از آن دست او می کشدم می رویم

LiOneL999
Saturday 11 August 2012, 10:04 PM
مرغ دل باز هوادار کمان ابروییست
ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد

amirrreza
Sunday 12 August 2012, 08:47 AM
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود

amirrreza
Sunday 12 August 2012, 08:49 AM
دل تهی ناشده از خویش به جایی نرسد
تا بود پر ز شکر نی به نوایی نرسد

amirrreza
Sunday 12 August 2012, 08:51 AM
در محیط جهل دانا زودتر گردد علم
جلوه دارد بیشتر خط سفید اندر سیاه

amirrreza
Sunday 12 August 2012, 09:00 AM
هر اشک که از چشم من غم زده ریزد
طفلی است که از صحبت مردم بگریزد

amirrreza
Sunday 12 August 2012, 09:02 AM
دور گردون گر دوروزی بر مراد ما نرفت
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

amirrreza
Sunday 12 August 2012, 09:03 AM
رهی تا چند سوزی در دل شب ها چو کوکب ها
به اقبال شرر نازم که دارد عمر کوتاهی

morteza3164
Monday 13 August 2012, 01:29 AM
یکرنگی و بوی تازه از عشق بگیر!
پر سوز ترین گدازه از عشق بگیر!
در هر نفسی که می تپی ای دل من
یادت نرود اجازه از عشق بگیر!

LiOneL999
Monday 13 August 2012, 01:12 PM
روزها کر من اینست و
همه شب
سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
به کجا آمده ام آمدنم بهرچه بود

LiOneL999
Monday 13 August 2012, 01:12 PM
دلا تا کی در این خاک مجازی
کنی مانند طفلان خاک بازی

morteza3164
Tuesday 14 August 2012, 03:55 AM
یکی را گفت کین عشق نیست مجاز است
تورا در بوسه ای حق نیاز است
بداهه

arminmonfared
Tuesday 14 August 2012, 11:35 AM
هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا

چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا


معلوم نشد که در طربخانه خاک

نقاش ازل بهر چه آراست مرا

LiOneL999
Tuesday 14 August 2012, 12:33 PM
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام ازپا چرا

maryam.w
Tuesday 14 August 2012, 02:04 PM
ای روزگار عافیت ، شکرت نکردم ، لاجرم
.................................................. .

دستی که در آغوش بود ، اکنون به دندان میبرم

LiOneL999
Tuesday 14 August 2012, 02:07 PM
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش

Brilliant
Tuesday 14 August 2012, 02:13 PM
شرط هواداری ما شیدائی و شوریدگیست
گر یار ما خواهی شدن شوریده و شیدا بیا

maryam.w
Tuesday 14 August 2012, 02:21 PM
اکنون که بی وفایی یارت درست شد،

در دل شکن امید که پیمان شکست یار

maryam.w
Tuesday 14 August 2012, 02:24 PM
ای صبر، پای دار ! که پیمان شکست یار

کارم زدست رفت و نیامد یدست یار

amirrreza
Tuesday 14 August 2012, 02:33 PM
رفتم به کلیسای ترسا و یهود
دیدم همه با ذکر تو در گفت و شنود

amirrreza
Tuesday 14 August 2012, 02:34 PM
دل می رود ز دستم صاحب دلا خدا را
ترسم که راز پنهان خواهد شد آشکارا

LiOneL999
Tuesday 14 August 2012, 04:30 PM
ای مرغک خرد ز آشیانه
پرواز کن و پریدن آموز
تا کی حرکات کودکانه؟
در باغ و چمن چمیدن آموز
رام تو نمی شود زمانه
رام از چه شدی؟رمیدن آموز

abcdefghijklmnop
Tuesday 14 August 2012, 09:21 PM
ز دست ديده و دل هر دو فرياد
كه هر چه ديده بيند دل كند ياد
بسازم خنجري نيشش ز پولاد
زنم بر ديده تا دل گردد آزاد

maryam.w
Tuesday 14 August 2012, 11:07 PM
دلم که گوهر اسرار عشق در اوست

.................

توان بدست تودادن گرش نکو داری

siavash_1147
Wednesday 15 August 2012, 12:50 AM
یوسف به این رها شدن از چاه دل میند
این بار میبرند که زندانیت کنند

LiOneL999
Wednesday 15 August 2012, 08:22 AM
دانی که چرا آب فرات هست گل آلود
شرمندگی اش از لب عطشان حسین است

amirrreza
Wednesday 15 August 2012, 08:55 AM
ای مرغک خرد ز آشیانه
پرواز کن و پریدن آموز
تا کی حرکات کودکانه؟
در باغ و چمن چمیدن آموز
رام تو نمی شود زمانه
رام از چه شدی؟رمیدن آموز

تو را پرواز بس زود است است و دشوار
ز نو کاران که خواهند کار بسیار

LiOneL999
Wednesday 15 August 2012, 09:00 AM
چرا نقل قول می گیری؟
خوب از ادامش شعر می دادی؟

farimah
Thursday 16 August 2012, 11:40 PM
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

morteza3164
Saturday 18 August 2012, 01:04 AM
مجذور اشتیاق سلامی دوباره بود
جذر بهار و آئینه می شد بلوغ مرگ
می شد برای صورت گل مخرجی نوشت
کسر همیشه ساده نمی شد به دست مرگ

cerulean
Monday 20 August 2012, 10:22 PM
گفت که دیوانه نه ای لایغ این خانه نه ای
رفتم و دیوانه شذم سلسله بندنده شدم

LiOneL999
Tuesday 21 August 2012, 01:41 PM
مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب
به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید

cerulean
Tuesday 21 August 2012, 04:54 PM
درد پنهان به تو گویم که خداوند کریمی
یا نگویم که تو خود واقف اسرار زمینی

mahour.M
Wednesday 22 August 2012, 01:39 AM
یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد
هر کس که بدید چشم او گفت
کو محتسبی که مست گیرد

cerulean
Wednesday 22 August 2012, 05:28 AM
دل خراب من دگر خراب تر نمیشود
که خنجر غمت از این خراب تر نمیزند

faramarzlotfy
Wednesday 22 August 2012, 02:41 PM
در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست مست از می ومیخواران از نرگس مستش مست
در نعل سمند او شکل مه نو پیدا وز قد بلند او بالای صنوبر بر پست

mohabbatsadra
Thursday 23 August 2012, 05:55 PM
تا خیال گریه کردم یار رفت این غزال از بوی خون رم میکند

cerulean
Friday 24 August 2012, 08:11 AM
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
باشد که از خزانه غیبم دوا کنند

Piano Lover
Friday 24 August 2012, 08:48 AM
دردم از يارست و درمان نيز هم.......................دل فداي او شد و جان نيز هم

LiOneL999
Friday 24 August 2012, 10:53 AM
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش

cerulean
Friday 24 August 2012, 03:15 PM
شمس تبریزی به دورت هیچ کس هشیار نیست
کافر و مومن خراب و زاهد و خمار مست

aroosha
Friday 24 August 2012, 04:27 PM
شاه نشین چشم من تکیه گه خیال توست
جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو

cerulean
Saturday 25 August 2012, 09:08 AM
و هواپیمایی که
در ان اوج هزاران پایی
خاک از شیشه ان پیدا بود
-----------------------------------------
سهراب

rendhond
Monday 27 August 2012, 09:06 PM
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی

vviolinn
Monday 27 August 2012, 09:15 PM
یکی روستایی سقط شد خرش
علم کرد بر تاک بستان سرش

cerulean
Tuesday 28 August 2012, 05:12 PM
شب اسیران را خروش بام ها
مژدهه بگسستن زنجیر بود

vviolinn
Tuesday 28 August 2012, 06:17 PM
وست آن است که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی

maryamviolinbach
Wednesday 29 August 2012, 02:24 PM
یار آن بود که صبر کند بر جفای یار ترک رضای خویش کند بر رضای یار

cerulean
Wednesday 29 August 2012, 03:42 PM
روز تویی روزه تویی حاصل دیوزه تویی
اب تویی کوزه تویی اب ده این بار مرا

morteza3164
Thursday 30 August 2012, 11:56 AM
ای کاش که من مرغ مهاجر بودم
در وسعت سبز یک مسافر بودم
پر می زدم از صبح سپید تا دامن شب
با روح لطیف من یه شاعر بودم

vviolinn
Thursday 30 August 2012, 04:54 PM
من آن گلبرگ مغرورم که میمرم ز بی آبی
ولی با منت و خواری پی شبنم نمیشینم.

aminsafari
Thursday 30 August 2012, 05:27 PM
ما را ز کوی باده فروشان گریز نیست-----------تا باده در خم است همینجا نشسته ایم

maryamviolinbach
Thursday 30 August 2012, 10:14 PM
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم دولت عشق آمد ومن دولت پاینده شدم

morteza3164
Friday 31 August 2012, 10:59 AM
من شور و شعف در جوانی خواهم

امید به عشق و زندگانی خواهم

ای بارالها تو که شاهد هستی

چندیست که عشق جاودانی خواهم

maryamviolinbach
Friday 31 August 2012, 11:22 AM
ما چون زدری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هرکس بریدیم بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم پریدیم
رم دادن صید خود از اغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم رمیدیم

cerulean
Sunday 2 September 2012, 07:14 AM
مردمی کرد و کرم بخت خداداده من
کان بت سنگدل از راه وفا باز امد

morteza3164
Sunday 2 September 2012, 08:22 AM
دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ
که ز سرپنجه شاهین قضا غافل بود

maryamviolinbach
Sunday 2 September 2012, 09:52 AM
دایم دل خود ز معصیت شاد کنی چون غم رسدت خدای را یاد کنی

morteza3164
Sunday 2 September 2012, 03:47 PM
یا رب از ابر هدایت برسان بارانی * پیشتر زانکه چو برگی ز میان برخیزم.

cerulean
Monday 3 September 2012, 11:25 AM
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم
دولت عشق امد و من دولت پاینده شدم

aminsafari
Monday 3 September 2012, 04:59 PM
مــن مــرغ عــالـی‌هـمـتـــم از آشیانـــه بــر پــرم--------------------- تـا کرکسـان چـرخ را هـم بـال و هـم پــر بشکنم

cerulean
Tuesday 4 September 2012, 08:44 AM
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هردم
جرس فریاد میدارد که بربندید محمل ها

nedajoon
Tuesday 4 September 2012, 09:42 PM
امدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بیوفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

cerulean
Wednesday 5 September 2012, 10:17 AM
این تن اگر کم تندی راه دلم کم زندی
راه شدی تا نبدی این همه گفتار مرا

morteza3164
Wednesday 5 September 2012, 11:26 AM
ای نخل من که برگ و برت شد ز دیگران

دانی کز آب دیده ی من پا گرفته‌ ای؟

maryamviolinbach
Wednesday 5 September 2012, 12:21 PM
یک دل و یک جت و یک رو باش

از دو روبان جهان یک سو باش

cerulean
Wednesday 5 September 2012, 05:21 PM
شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل
نخوت باد دی و شوکت خار اخر شد

vviolinn
Wednesday 5 September 2012, 06:07 PM
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند،
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند.

- - - Updated - - -

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند،
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند.

cerulean
Wednesday 5 September 2012, 08:46 PM
دی میشد و گفتم صنما عهد به جا ار
گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست

maryamviolinbach
Thursday 6 September 2012, 09:53 AM
تو مو بینی و مجنون پیچش مو

تو ابرو او اشارت های ابرو

masram
Saturday 8 September 2012, 08:48 PM
وقتی خوش است به جمع بتان ماهرو
اگر
کز کینه دور باشی و دل با صفا
کنی

morteza3164
Sunday 9 September 2012, 12:54 AM
يارب دل ما را به هنر روشن كن ..... به نتي ساز مرا در طرفي گلشن كن:violinplay3:
بداهه:10:

cerulean
Monday 10 September 2012, 09:51 AM
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد

foxbax
Monday 10 September 2012, 02:24 PM
دل بردی از من به یغماء ای ترک غارتگر من
دیدی چه آوردی ای دوست از دست دل بر سر من

cerulean
Monday 10 September 2012, 06:13 PM
نور تویی سور تویی دولت منصور تویی
مرغک طور تویی خسته به منقار مرا

koolooche77
Monday 10 September 2012, 07:47 PM
الا يا ايها ساقي ادر كاسن و ناولها كه عشق اسان نمود اول ولي افتاد مشكلها:37: اينم ميشه اهاي اهاي خانوم خوشكله اوني كه زير پات گذاشتي دله:19:

cerulean
Monday 10 September 2012, 08:28 PM
این تن اگر کم تندی راه دلم کم زندی
راه شدی تا نبدی این همه گفتار مرا

RaziYeH
Monday 10 September 2012, 08:47 PM
اگر برنگ عقیقی شد اشک من چه عجب


که مهر خاتم لعل تو هست همچو عقیق

cerulean
Monday 10 September 2012, 09:18 PM
غرق خود بین خوشه گل روی شاخ کاغذی
در جواب بلبل این گل امده کاغذ نگار

RaziYeH
Monday 10 September 2012, 09:22 PM
رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم

سِرِ حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم

foxbax
Monday 10 September 2012, 09:26 PM
ما دل شدگان خسرو شیرین پناهیم
ما کشته ی آن مهرخ خورشید کلاهیم

cerulean
Monday 10 September 2012, 09:31 PM
مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دانم

RaziYeH
Monday 10 September 2012, 09:31 PM
مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو

جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و ازآن ابرو

cerulean
Monday 10 September 2012, 10:07 PM
وقتی ای کاغذ رسیدی استان کوی دوست
بوسه زن بر خاک و وانگه پای او را بوسه دار

RaziYeH
Tuesday 11 September 2012, 10:02 AM
روی جانان طلبی آینه را قابل ساز

ورنه هرگر گل و نسرین ندمد زآهن و روی

amirrreza
Thursday 13 September 2012, 06:44 AM
یا رب بــه خدایی خداییـــت وانگه به کمال پادشاهیت

کز عشق به غایتی رسانم کو ماند اگر چه من نمانم

amirrreza
Thursday 13 September 2012, 02:18 PM
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

DesironnA
Friday 14 September 2012, 01:28 AM
دیوانه ام پر ز نوش می عشق بی تاب
نگه سکر آور شید و مه است برم شراب..

RaziYeH
Friday 14 September 2012, 10:10 AM
بوی بنفشه بشنود زلف نگار گیر

بنگر به رنگ لاله و عزم شراب کن

DesironnA
Friday 14 September 2012, 10:53 PM
نمانم نه در گاه و نه در جنت تو
چون نیست وفایی در صنعت تو..:23:

RaziYeH
Saturday 15 September 2012, 09:03 AM
وصل تو اجل راز سرم دور همی داشت

از دولت هجر تو کنون دور نماندست

DesironnA
Sunday 16 September 2012, 12:43 AM
تو طفل رهی و فتنه رهدار
شمشیر ببین و سر نگه دار..

RaziYeH
Sunday 16 September 2012, 09:20 AM
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست

آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست

Almaseaby
Sunday 16 September 2012, 06:14 PM
ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند

در سر کار خرابات کنند ایمان را


تا کی می صبوح و شکر خواب بامداد

هشیار گرد که گذشت اختیار عمر

RaziYeH
Monday 17 September 2012, 11:56 AM
ره دِهَمَت، تا به اصولِ اصول

راه چه باشد، که چِنانَت کنم ؟

amirrreza
Monday 17 September 2012, 01:31 PM
مریض عشقم و ترسم طبیب از نبض من گیرد
ز گرمی تنم آتش به دست خویشتن گیرد

morteza3164
Monday 17 September 2012, 09:09 PM
دین آن بود که تو گفتی با دو چشم باز بین

پس برای دین تو شلاق ِ در زنجیر چیست

DesironnA
Tuesday 18 September 2012, 12:35 AM
تازیانه ها خوردیم زین گسسته نور پر درد
مارا همین بس تا برش شویم یکی مرد

RaziYeH
Tuesday 18 September 2012, 09:58 AM
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی

من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم

morteza3164
Wednesday 19 September 2012, 06:30 PM
من به یک قرار چشمت به خدا رسم توانی

تو پیامبری ؟چه هستی ، که مرا کلام دادی

DesironnA
Wednesday 19 September 2012, 11:06 PM
یروز آقا خرگوشه
افتاد دمبال خانوم موشه
موشه دوید تو سوراخ
خرگوشه گف آخ..

RaziYeH
Thursday 20 September 2012, 01:44 PM
:21:... آخی .... یاد ایام طفولیت بخیر :4:
.................................................. ...........


خوش خبر باشی ای نسیم شمال

که به ما میرسد زمان وصال

LiOneL999
Thursday 20 September 2012, 02:15 PM
لبش می بوسم و در می کشم می
به آب زندگانی برده ام پی:5:

RaziYeH
Thursday 20 September 2012, 02:24 PM
یارب این قافله را لطف ازل بدرقه باد

که از و خصم بدام آمد و معشوقه به کام

LiOneL999
Thursday 20 September 2012, 02:48 PM
مسلمانان مرا وقتی دلی بود...:25:
که با وی گفتمی هر مشکلی بود.../.:46:

cerulean
Thursday 20 September 2012, 05:33 PM
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر ان ظلمت شب اب حیاتم دادند

arashp74
Thursday 20 September 2012, 05:42 PM
دیگه طاقتم تمومه چی بگم که بسته بالم

تا کجا باید بسازم چی بگم که خسته حالم

LiOneL999
Thursday 20 September 2012, 05:56 PM
ما آزموده ایم در این شهر،بخت خویش...
... بیرون کشید،باید از این ورطه رخت خویش./...

morteza3164
Thursday 20 September 2012, 05:57 PM
شِکر آن باد که لب را به لب من بدهی

معصیت نیست که این قند گوهر بار شود

arashp74
Thursday 20 September 2012, 06:02 PM
دیگه خستم از تحمل چی بگم ازین زمونه

چی بگم کجا بگم من داغ قلب من گرونه

morteza3164
Thursday 20 September 2012, 10:26 PM
هیهات از این جفا که بر ما کردی

زخم دل من طبیب نبستی رفتی

arashp74
Friday 21 September 2012, 08:50 AM
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح /هست خاکی که به آبی نکند طوفان را
(حافظ)

RaziYeH
Friday 21 September 2012, 09:03 AM
آنکس که اوفتاد خدایش گرفت دست

گو بر تو باد تا غم آزادگان خوری

arashp74
Friday 21 September 2012, 09:13 AM
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب/که هر زبان که میشنوم نام مکرراست....
َ

morteza3164
Friday 21 September 2012, 08:32 PM
تو تماشاگه خلقي و من از باده شوق
مستم آنگونه كه ياراي تماشايم نيست

Peddy
Saturday 22 September 2012, 02:16 PM
تنم از واسطه ی دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت

arashp74
Sunday 23 September 2012, 05:14 PM
تو همانی که مرا عاشقو حیران کردی/ لیک رفتی و مرا زارو پریشان کردی

vviolinn
Sunday 23 September 2012, 05:35 PM
ياري اندر كس نميبينم ياران را چه شد؟
دوستي كي اخر آمد دوست داران را چه شد؟

arashp74
Sunday 23 September 2012, 06:44 PM
دست از طلب ندارم تا کم من براید/ یا تن رسد به جانان یا جان ز تن دراید

vviolinn
Sunday 23 September 2012, 07:00 PM
دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمی‌گیرد /ز هر در می‌دهم پندش ولیکن در نمی‌گیرد

morteza3164
Sunday 23 September 2012, 07:21 PM
دریاب تو ای قاصدک خانه بدوش

در فصل بهار طالب اسرار سرند

LiOneL999
Sunday 23 September 2012, 07:25 PM
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر ان ظلمت شب آب حیاتم دادند:30:

vviolinn
Sunday 23 September 2012, 08:05 PM
دردا و حسرتا که عنانم ز دست رفت/دستم نمی رسد که بگیرم عنان دوست

LiOneL999
Sunday 23 September 2012, 08:22 PM
تا توانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمی باشد...

vviolinn
Monday 24 September 2012, 02:09 PM
دایم دل خود ز معصیت شاد کنی چون غم رسدت خدای را یاد کنی

LiOneL999
Monday 24 September 2012, 03:23 PM
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب.../...که هر زبان که میشنوم نام مکرراست

vviolinn
Monday 24 September 2012, 03:38 PM
تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام
شمه ای از نفحات نفس یار بیار

LiOneL999
Monday 24 September 2012, 04:12 PM
روز ها فکر من این است و
همه شب
سخنم
که چرا...غافل از احوال
دلِ...خویشتنم...

vviolinn
Monday 24 September 2012, 04:17 PM
من از بیگانگان دیگر نمینالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

morteza3164
Thursday 27 September 2012, 08:19 PM
دلبر آسایش ما مصلحت وقت ندید

ور نه از جانب ما دل نگرانی دانست

cerulean
Friday 28 September 2012, 12:17 PM
تنم از واسته ی دوری دلبر بگداخت
جانم از اتش مهر رخ جانانه بسوخت
---------------------------------------------
حافظ

vviolinn
Friday 28 September 2012, 02:24 PM
تهی نگشت ز زهر غم تو ، ساغر بختم/از آن زمان که شراب محبت تو چشیدم

morteza3164
Saturday 29 September 2012, 09:06 AM
میروم از شهر خود تا من نبینم هیچ زمان**جایی برای من نیست با این همه عهد شکنان
جز رفتم راهی نبود تا نگذرم از حرف خود**چون حرف معنی دار بود در وادی لا سخنان

violin11
Saturday 29 September 2012, 04:53 PM
نگاری،چابکی، شنگی کله دار حریفی مهوشی ترکی قباپوش
دل و دینم،دل و دینم ببردست بر و دوشش برو دوشش برو دوش

vviolinn
Saturday 29 September 2012, 05:12 PM
شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل/نخوت باد دی و شوکت خار اخر شد

morteza3164
Sunday 30 September 2012, 10:25 AM
دلبر بابا چرا به چشمت خواب نمی رود

گریه مکن که دگر بابا به محراب نمی رود

بابا فدای چشم تر و گریه های تو

هیچ قطره ای بی نام تو در آب نمی رود

Almaseaby
Sunday 30 September 2012, 06:17 PM
دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

sodeyf
Sunday 30 September 2012, 11:17 PM
ای که دستت می رسد، کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
(شیخ بهایی(ره))
:54:

morteza3164
Tuesday 2 October 2012, 01:13 AM
رو چو به الیاس کنی جام الست سر کنی جام الستی خوش است که پس آن روست روست

- - - Updated - - -

رو چو به الیاس کنی جام الست سر کنی جام الستی خوش است که پس آن روست روست

cerulean
Friday 5 October 2012, 04:54 PM
تو کمان کشیده و در کمین که زنی به تیرم و من غمین
همه غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی

Brilliant
Friday 5 October 2012, 05:40 PM
یکی بود یکی نبود زیرِ گنبد کبود لُخت و عور تنگِ غروب سه تا پری نشسّه بود...زار و زار گریه میکردن پریا...مثه ابرای باهار گریه میکردن پریا...

morteza3164
Friday 5 October 2012, 09:39 PM
این کوزه چو من عاشق زاری بوده است

در بند سر زلف نگاری بوده‌ست


این دسته که بر گردن او می‌بینی

دستی‌ست که برگردن یاری بوده‌ست

DesironnA
Saturday 6 October 2012, 05:47 AM
توانا بود هرکه دانا بود
ز محمود دل پیر ناخوانا بود..

:22::22:

morteza3164
Saturday 6 October 2012, 09:52 AM
دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد

که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد


سر ما فرونیاید به کمان ابروی کس

که درون گوشه گیران ز جهان فراغ دارد

SOROUSHANE
Wednesday 10 October 2012, 07:37 AM
درد مارا نیست درمان الغیاث هجر مارا نیست پایان الغیاث

morteza3164
Wednesday 10 October 2012, 11:23 AM
ثبات دهر به درمان دل درد مند است
دل مارا چه كس ناجي ثبات باشد
(بداهه)

cerulean
Wednesday 10 October 2012, 03:37 PM
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
امدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
:)

morteza3164
Wednesday 10 October 2012, 06:52 PM
ور باورت نمی‌کند از بنده این حدیث

از گفته کمال دلیلی بیاورم


گر برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر

آن مهر بر که افکنم آن دل کجا برم

cerulean
Wednesday 10 October 2012, 08:33 PM
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو حان خویشتن دانم

morteza3164
Thursday 11 October 2012, 08:52 AM
ما را ز خیال تو چه پروای شراب است

خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است


گر خمر بهشت است بریزید که بی دوست

هر شربت عذبم که دهی عین عذاب است

cerulean
Thursday 11 October 2012, 09:34 PM
تا صورت پیوند جهان بود علی بود
تا نقش زمین بود و زمان بوذ علی بود

faramarzlotfy
Friday 19 October 2012, 07:02 PM
در این زمانه رفیقی که خالی از خللست................صراحی می ناب و سفینه غزلست
جریده رو که گذرگاه عافیت تنگست.............پیاله گیر که عمر عزیز بی بدلست

m_rv_2008
Friday 19 October 2012, 09:51 PM
تا نشينم در كنار مي فرو ش
تا مگر زين بي هشي آيم بهوش

morteza3164
Saturday 20 October 2012, 11:36 AM
شراب بی‌غش و ساقی خوش دو دام رهند




که زیرکان جهان از کمندشان نرهند






من ار چه عاشقم و رند و مست و نامه سیاه



هزار شکر که یاران شهر بی‌گنهند

cerulean
Saturday 20 October 2012, 02:32 PM
دیده سیراست مرا حان دلیر است مرا
زهره شیر است مرا زهره تابنده شدم
:)

sinaaria
Thursday 25 October 2012, 02:06 PM
ماگدایان خیل سلطانیم
شهربندهوای جانانیم
بنده را نام خویشتن نبود
هرچه مارالقب دهند آنیم

faramarzlotfy
Thursday 25 October 2012, 10:54 PM
منم که گوشه میخانه خانقاه منست..........دعای پیر مغان ورد صبحگاه منست
گرم ترانه چنگ صبوح نیست چه باک...........نوای من به سحر آه عذرخواه منست

morteza3164
Friday 26 October 2012, 12:15 PM
تو پادشه حسنی می رقصی و می بازی

من خاره و جراده تا کی چنین بادا

cerulean
Friday 26 October 2012, 06:40 PM
ان کاشفقران که خدا در همه قران
کردش صفت عصمت و بستود علی بود
---------------------------------
عید غدیر پیشاپیش مبارک:)

atena_p87
Saturday 27 October 2012, 07:01 PM
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش
وز شما پنهان نشاید کرد سر کی فروش

cerulean
Saturday 27 October 2012, 07:16 PM
شبی یاد دارم که چشمم نخفت
شنیدم که پروانه با شمع گفت
که من عاشقم گر بسوزم روا است
تو را گریه و سوز باری چراست؟

atena_p87
Saturday 27 October 2012, 07:56 PM
تاب بنفشه می دهد طره ی مشک سای تو
پرده ی خنده می درد خنده ی دلگشای تو

Avazekhan
Saturday 27 October 2012, 10:47 PM
وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو جان من...

atena_p87
Sunday 28 October 2012, 08:47 AM
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی

که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی

cerulean
Sunday 28 October 2012, 08:54 PM
یار بی پرده از در و دیوار
درتجلیاست یا اولابصار

atena_p87
Monday 29 October 2012, 08:59 AM
رهروان را عشق بس باشد دلیل

آب چشم اندر رهش کردم سبیل

cerulean
Monday 29 October 2012, 10:19 AM
لاله بوی می نوشین بشنید از دم صبح داغ دل بود به امید دوا باز امد

Avazekhan
Monday 29 October 2012, 11:12 AM
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید...

atena_p87
Monday 29 October 2012, 12:54 PM
در عشق تو هر حیله که کردم هیچست
هر خون جگر که بی تو خوردم هیچست
از درد تو هیچ روی درمانم نیست
درمان که کند مرا که دردم هیچست...

m_rv_2008
Monday 29 October 2012, 08:03 PM
تو كت نازنده چشمون سرمه سايي
تو كت زيبنده بالا دلربايي
تو كت مشكين دو گيسو در قفا بي
به مو واجي كه سرگردون چرايي

cerulean
Monday 29 October 2012, 11:04 PM
یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند
مرگ گرگ تو شد ای یوسف کنعانی من

atena_p87
Tuesday 30 October 2012, 10:38 AM
نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی

بازم از پای درانداخته‌ای یعنی چه

cerulean
Tuesday 30 October 2012, 10:50 AM
هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
وارهد از حد جهان بی حد و اندازه شود

atena_p87
Tuesday 30 October 2012, 11:01 AM
دلا چندم بریزی خون ز دیده شرم دار آخر

تو نیز ای دیده خوابی کن مراد دل بر آر آخر

faramarzlotfy
Tuesday 30 October 2012, 02:54 PM
روزگاریست که سودای بتان دین منست..........غم این کار نشاط دل غمگین منست
دیدن روی ترا دیده جان بین باید........... وین کجا مرتبه چشم جهان بین منست

atena_p87
Tuesday 30 October 2012, 03:19 PM
ترسم ای مرگ نیایی تو و من پیر شوم
آنقدر زنده بمانم که ز جان سیر شوم

faramarzlotfy
Wednesday 31 October 2012, 07:00 PM
تو گر خواهی که جاویدان جهان یکسر بیارایی..........صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت
وگر رسم فنا خواهی که از عالم بر اندازی..................برافشان تا فرو ریزد هزاران جان ز هر مویت

cerulean
Wednesday 31 October 2012, 08:06 PM
تیر روانه میرود سوی نشانه میرود
ما چه نشسته ایم پس شه ز شکار میرسد

atena_p87
Thursday 1 November 2012, 09:18 AM
دلا چندم بریزی خون ز دیده شرم دار آخر

تو نیز ای دیده خوابی کن مراد دل بر آر آخر

cerulean
Thursday 1 November 2012, 10:42 AM
روزها فکرمن این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

- - - Updated - - -

روزها فکرمن این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

atena_p87
Thursday 1 November 2012, 11:33 AM
ما برفتیم، تو دانی و دل غمخور ما

بخت بد تا به کجا می برد آبشخور ما

cerulean
Thursday 1 November 2012, 12:44 PM
این کفر نباشد سخن کفر نه این است
تا هست علی باشد و تا بود علی بود

faramarzlotfy
Thursday 1 November 2012, 02:29 PM
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست

cerulean
Friday 2 November 2012, 06:04 AM
تا تو نگاه میکنی کار من اه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

Padma
Friday 2 November 2012, 09:37 AM
سلام
با اجازه دوستان عزیز :-)
ترسم که سر کوی تو را سیل بگیرد/ای بی خبر از گریه ی مستانه ام امشب...

cerulean
Friday 2 November 2012, 03:17 PM
بمی سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گویید
که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزلها

atena_p87
Saturday 3 November 2012, 12:04 AM
الا یاایها الساقی ادرکاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

cerulean
Saturday 3 November 2012, 07:50 AM
این کفر نباشد سخن کفر نه این است
تا هست علی باشد و تا بود علی بود

faramarzlotfy
Saturday 3 November 2012, 02:13 PM
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما

cerulean
Saturday 3 November 2012, 04:18 PM
ان شیر دلاور که ز بهر طمع نفس
بر خان جهان پنجه نیالود علی بود

faramarzlotfy
Saturday 3 November 2012, 06:06 PM
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

Padma
Saturday 3 November 2012, 07:35 PM
در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست

cerulean
Saturday 3 November 2012, 10:49 PM
تو کمان کشیده و در کمین که زنی به تیرم و من غمین
همه غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی

atena_p87
Saturday 3 November 2012, 11:11 PM
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و برهاندم از بند ملامت

m_rv_2008
Sunday 4 November 2012, 08:48 AM
تار يار آريد و زنجيرم كنيد
پس همان بهتر كه تدبيرم كنيد

Padma
Sunday 4 November 2012, 09:19 AM
دیر آمده ای مرو شتابان
ای رفتن تو چو رفتن جان
دیر آمدن و شتاب رفتن
آیین گل است در گلستان

m_rv_2008
Sunday 4 November 2012, 09:27 AM
نازنينا ما به ناز تو جواني داده ايم
ديگر اكنون با جوانان ناز من با ما چرا ؟

cerulean
Sunday 4 November 2012, 01:16 PM
اسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه فال به نام من دیوانه زدند

m_rv_2008
Sunday 4 November 2012, 01:23 PM
ديگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته كه جان در بدني.

Padma
Sunday 4 November 2012, 02:24 PM
یک نعره ی مستانه ز جایی نشنیدیم / ویران شود این شهر که میخانه ندارد

m_rv_2008
Monday 5 November 2012, 07:35 AM
دل ديوونه ام ديوونه تر شي
خراب خونه ام ويرونه تر شي
كشم آهي كه گردون را بسوجم
كه آه سوته ديلان كارگر شي

cerulean
Monday 5 November 2012, 08:38 AM
یوسف گم گشته باز اید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

Padma
Monday 5 November 2012, 09:46 AM
رفت از بر من آنکه مرا مونس جان بود
دیگر به چه امّید در این شهر توان بود؟

m_rv_2008
Monday 5 November 2012, 10:04 AM
ديگران جسم اند و او جان حهان
ديگران حس اند و او غيب و نهان

faramarzlotfy
Monday 5 November 2012, 11:49 AM
ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی
جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانی

m_rv_2008
Monday 5 November 2012, 12:12 PM
يكي از بزرگان اهل خرد
براي خرش ساندويچ مي خرد

cerulean
Monday 5 November 2012, 02:33 PM
يكي از بزرگان اهل خرد
براي خرش ساندويچ مي خرد

:21:
-------------------------------------------------
در کارگه کوزه گری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
هر یک به زبانی گفتی
کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش

m_rv_2008
Monday 5 November 2012, 02:40 PM
عزيزم اونجا ميشه : هر يك به زبان حال با من گفتند. به هر حال دستت درد نكنه.

-------------------------------------------------
شاهدي گفت به شمعي كه امشب در و ديوار مزين كردم
ديشب از شوق نخفتم يك دم دوختم جامه و بر تن كردم

ali_yadbod
Monday 5 November 2012, 03:28 PM
گریه کن که گر سیل خون نهی ثمر ندارد
ناله ای که ناید ز نای دل اثر ندارد

- - - Updated - - -

شهریاران بود و خاک مهربانی این دیار
مهربانان را چه پیش آمد شهریاران را چه شد