PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 [47] 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57

pooriaakbari1989
Sunday 22 September 2013, 11:30 AM
موجم اینبار چنان کشتی طاقت بشکست*که عجب باشد اگر تخته به ساحل برود

pari54
Sunday 22 September 2013, 12:11 PM
دوست آن دانم که گیرد دست دوست // در پریشان حالی و درماندگی

you3f
Sunday 22 September 2013, 03:25 PM
یک جرعه ی مِی ز ملک کاووس به است،از تخت قباد و ملکتِ توس به است،هر ناله که رندی به سحرگاه زند،از طاعتِ زاهدانِ سالوس به است.

Padma
Monday 23 September 2013, 08:20 PM
تا فکندم به سر کوی وفا رخت اقامت
عمر بی دوست ندامت شد و با دوست غرامت

you3f
Tuesday 24 September 2013, 06:28 AM
تا چند زنم به روی دریاها خشت،
بیزار شدم ز بت پرستان کنشت،
خیام که گفت دوزخی خواهد بود؟،
که رفت به دوزخ و که آمد ز بهشت؟

soul_violin
Tuesday 24 September 2013, 05:16 PM
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو هم چنان که هستی

hasti1990
Tuesday 24 September 2013, 05:54 PM
یادته سکانس پارک روی اون نیمکت؟
برداشت اول سه دو یک حرکت!
یادمه انگار تو هم به من دل بسته بودی
از این بازی زیر پوستی خسته بودی

you3f
Tuesday 24 September 2013, 10:27 PM
یک قطره ی آب بود و وا دریا شد،
یک ذره ی خاک با زمین یکتا شد،
آمد شدن تو اندر این عالَم چیست؟ ،
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد

Padma
Wednesday 25 September 2013, 08:00 AM
در قنوتم ز خدا "عقل" طلب میکردم
"عشق" اما خبر از گوشه ی محراب گرفت

fatemeh98
Thursday 26 September 2013, 02:07 AM
تو مپندار كه خاموشي من هست برهان فراموشي من

morteza3164
Sunday 6 October 2013, 10:31 AM
نه پر ز خون جگرم از سپهر مینائی است

هلاک جانم ازین بیوفای هر جائی است

Toktam_N
Tuesday 8 October 2013, 05:00 PM
و عشق ، تنها عشق
تورا به گرمی یک سیب می کند مانوس
و عشق، تنها عشق
مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن.

you3f
Tuesday 8 October 2013, 05:50 PM
ناکرده گناه در جهان کیست؟ بگو،
من بد کنم و تو بد مکافات دهی،
آنکس که گنه نکرده چون زیست؟ بگو،
پس فرق میان من و تو چیست؟ بگو

Toktam_N
Wednesday 9 October 2013, 02:42 PM
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم - که در طریقت ما کافریست رنجیدن

Padma
Thursday 10 October 2013, 08:49 PM
نشود فاشِ کسی آنچه میان من و توست
تا اشاراتِ نظر نامه رسان من و توست...

Toktam_N
Saturday 12 October 2013, 02:26 PM
تا بوده چشم عاشق در راه یار بوده

بی آنکه وعده باشد در انتظار بوده

Majed
Wednesday 16 October 2013, 05:42 AM
وای خدای من انگار همین دیروز بود . چه قدر خاطرات برام زنده شد با اومدن به این تاپیک . الان 20 صفحه اول تاپیک رو یک بار از اول کل پست ها رو خوندم :دی
7 سااال گذشته از اون روزا .

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من

you3f
Wednesday 16 October 2013, 07:35 AM
نتوان دل شاد را به غم فرسودن،
وقت خوشِ خود به سنگ محنت سودن،
کس غیب چه داند که چه خواهد بودن،
می باید و معشوق و به کام آسودن.

kaka
Friday 18 October 2013, 10:35 PM
نی نی تو نه مشت روزگاری
ای کوه نیم ز گفته خرسند

mehrabnasiri
Friday 18 October 2013, 11:07 PM
دیشب هوسی دل غمینم بگرفت
اندیشه ی یار نازنینم بگرفت
گفتم بروم از پی دل تا انجا
اشکم بدوید و استینم بگرفت

Toktam_N
Monday 21 October 2013, 04:18 PM
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد

mehrabnasiri
Monday 21 October 2013, 05:37 PM
دلی یا دلبری یا جان ویا جانان نمی دانم
همه هستی تویی فی الجمله این و ان نمی دانم

Toktam_N
Monday 21 October 2013, 05:46 PM
مرا در منزل جانان، چه امن و عیش چون هر دم
جرس فریاد می دارد که بربندید محمل ها

mehrabnasiri
Monday 21 October 2013, 05:49 PM
انکه دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد
خوب می دانست تیغ تیز را
در کف مستی منی بایست داد

raha72
Monday 21 October 2013, 09:23 PM
دی شیخ با چراغ می گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

mehrabnasiri
Monday 21 October 2013, 10:34 PM
تازه یادم برده ای از یاد عالم رفته ام
هیچ کس جز غم نمی پرسد فراموش تورا

kaka
Monday 21 October 2013, 10:50 PM
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکته ها هستی بسی محرم اسرار کجاست؟

mehrabnasiri
Tuesday 22 October 2013, 04:34 AM
تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق
هر دم از نو غمی آید به مبارک بادم

Toktam_N
Tuesday 22 October 2013, 02:45 PM
ما چو نائیم و نوا در ما زتوست
ما چو کوهیم و صدا در ما زتوست

you3f
Tuesday 22 October 2013, 03:21 PM
تورا دانش و دین رَهاند دُرُست،
درِ رستگاری بباید جُست.

"فردوسی"

aazar
Wednesday 23 October 2013, 07:33 PM
تو همچو چشمه زلالی پر از صفای سکوت
درون سینه ی من وای وای طوفانست

Padma
Wednesday 23 October 2013, 08:03 PM
تو را نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت بِه از ما کم نباشد...

you3f
Wednesday 23 October 2013, 08:53 PM
دوران جهان بی می و ساقی هیچ است،
بی زمزمه ی ساز عراقی هیچ است،
هر چند در احوال جهان مینگرم،
حاصل همه عشرت است و باقی هیچ است.

mehrabnasiri
Wednesday 23 October 2013, 11:13 PM
تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه
هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی

morteza3164
Saturday 26 October 2013, 10:36 AM
يادمه رنگ نگاهت رنگ روياهاي من بود
سبزه زاران تو چشمات تنها جاي گم شدن بود

Toktam_N
Saturday 26 October 2013, 04:41 PM
دیگر ای گندم نمای جو فروش
با ردای عجب، عیب خود مپوش

Toktam_N
Sunday 27 October 2013, 03:46 PM
انگار کسی با ش نداره پس خودم میگم :5:

شعر و شرع وعرش از هم خواستند
این دوعالم زین سه حرف آراستند

imanraha
Sunday 27 October 2013, 04:11 PM
دل می رود زدستم صاحبدلان خدارا دردا که راز پنهان خواهد شد اشکارا

you3f
Sunday 27 October 2013, 04:49 PM
از آغاز باید که دانی دُرُست،
سر ِ مایه ی گوهران از نخست،
که یزدان ز ناچیز چیز آفرید،
بدان تا توانایی آرد پدید

Fereshteh_Baran
Sunday 27 October 2013, 08:34 PM
دعا کن به شب چون گدایان بسوز

اگر میکنی پادشاهی به روز

mehrabnasiri
Monday 28 October 2013, 02:56 AM
ز دست رفته نه تنها منم در این سودا
چه دست ها که ز دست تو بر خداوند است

Toktam_N
Monday 28 October 2013, 09:11 AM
ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را

morteza3164
Monday 28 October 2013, 09:47 AM
آن برو رویست یا نور است یا قرص قمر

آن لب لعل است یا جانست یا تنگ شکر


طاق ابرویست یا مهراب دل یا ماه نو

نرگس شهلاست یا چشم است یا بادام تر

imanraha
Monday 28 October 2013, 09:51 AM
این عشق (You can see links before reply) ماندنی
این شعر (You can see links before reply) بودنی
این لحظه‌های با تو نشستن
سرودنی‌ست
این لحظه های ناب
در لحظه‌های بی خودی و مستی
شعر بلند حافظ تو
شنودنی‌ست

Toktam_N
Monday 28 October 2013, 04:19 PM
بچه ها اگه هر از گاهی شعرهایی رو که خوشتون اومد لایک کنین بد نمیشه چون آدم وقتی می بینه که دیگران لایک کردن خیلی بیشتر انرژی می گیره اما این بیتی که الان می خوام بگمو می دونم که خیلی شنیدین امام من واقعا بهش اعتقاد دارم

تو نیکی می کن و در حجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز

m_rv_2008
Tuesday 29 October 2013, 03:43 PM
چی ؟ چیزی فرمودین قربان ؟ در حجله ؟ با داماد چه کار کنیم پس؟ جوابش رو شما میدی ؟ مگه میشه آدم بره نیکیشو بندازه تو حجله یه نفر دیگه؟ این همه خرج کرده بعد ما بریم تو حجلش؟ :31::21::21::21:
هر چند این شعر غلطه ولی اگه قرار باشه یه شعری با ز من بگم اینو می گم :
ز من مپرس که در دست او دلت چونست
از او بپرس که انگشتهاش در خونست

you3f
Tuesday 29 October 2013, 03:57 PM
تا زُهره و مَه در آسمان گشت پدید،
بهتر ز می ِ ناب کسی هیچ ندید،
من در عجبم ز می فروشان که ایشان،
به ز آنچه فروشند چه خواهند خرید!

Padma
Wednesday 30 October 2013, 07:52 AM
تو نیکی می کن و در حجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
تکتم جان فکر کنم "دجله" درسته!:دی

دل من رای تو دارد،سر سودای تو دارد
رخ فرسوده ی زردم غم صفرای تو دارد

you3f
Wednesday 30 October 2013, 09:35 AM
در پرده ی اسرار کسی را رَه نیست،
زاین تعبیه جان ِ هیچ کس آگه نیست،
جز در دلِ خاک هیچ منزلگه نیست،
مِی خور که چنین فسانه ها کوتَه نیست.

m_rv_2008
Wednesday 30 October 2013, 10:04 PM
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

faramarzlotfy
Wednesday 30 October 2013, 11:40 PM
در کارگه کوزه گری رفتم دوش /دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش

ناگاه یکی کوزه برآورد خروش / کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش

Fereshteh_Baran
Thursday 31 October 2013, 03:45 PM
شبی که ماه مراد از افق طلوع کند

بُوَد که پرتو نوری به بام ما افتد

حافظ

mehrabnasiri
Thursday 31 October 2013, 07:53 PM
دلم سرگشته میدارد سر زلف پریشانت
چه میخواهی از این مسکین سرگردان ؟نمی دانم
اگر مقصود تو جان است رخ بنما وجان بستان
وگر قصد دگر داری من اینو ان نمی دانم

you3f
Thursday 31 October 2013, 09:34 PM
مِی خوردن و شاد بودن آیین من است، فارغ بودن ز کفر و دین، دین من است، گفتم به عروس دهر: کابین تو چیست، گفتا: دل خرم تو کابین من است.

faramarzlotfy
Friday 1 November 2013, 12:12 AM
تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و زیبایی

دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی

m_rv_2008
Friday 1 November 2013, 05:37 PM
یکی از بزرگان اهل خرد
برای خرش ساندویچ می خرد :16:

you3f
Friday 1 November 2013, 10:15 PM
در دهر چو آواز گُل ِ تازه دهند،
فرمای بتا که مِی به اندازه دهند،
از حور و قصور وز بهشت و دوزخ،
فارغ بنشین که آن هر آوازه دهند

M_T
Saturday 2 November 2013, 07:11 PM
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید

you3f
Saturday 2 November 2013, 07:16 PM
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما،
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما

Nil8far
Saturday 2 November 2013, 07:21 PM
ای دل دویدن از پی آن بی وفا بس است
گر تو هنوز سیر نگشتی مرا بس است

you3f
Saturday 2 November 2013, 07:26 PM
تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد،
چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد،
گر چشمه ی زمزمی و گر آب حیات،
آخر به دل خاک فرو خواهی شد.

Nil8far
Saturday 2 November 2013, 07:29 PM
در میان جاهل و کامل بود فرقی سلیم
مدعی گر با تو بد باشد تو با او خوب باش

you3f
Saturday 2 November 2013, 07:32 PM
شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی،
هر لحظه به دام دگری پا بستی،
گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم،
آیا تو چنان که می نمایی هستی؟!

Nil8far
Saturday 2 November 2013, 07:36 PM
یک عاشق آزاده نبینی به جهان
کز باد بلا بر سر او خاکی نیست

you3f
Saturday 2 November 2013, 07:47 PM
تا مرد سخن نگفته باشد،
عیب و هنرش نهفته باشد

Nil8far
Saturday 2 November 2013, 07:52 PM
دانی سحر به گوش سلیمان چه گفت باد؟
گیتی بجز فسانه و افسون و باد نیست!

you3f
Saturday 2 November 2013, 08:08 PM
تازه بهارا ! ورقت زرد شد،
دیگ منه کآتش ما سرد شد

M_T
Saturday 2 November 2013, 08:19 PM
دوش در حلقۀ ما قصۀ گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود

Nil8far
Saturday 2 November 2013, 09:01 PM
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر ظلمت شب آب حیاتم دادند

mehrabnasiri
Saturday 2 November 2013, 09:13 PM
دلا دیشب چه میکردی تو در کوی حبیب من
الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من

Nil8far
Saturday 2 November 2013, 09:16 PM
نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل
بنال بلبل بی دل ک جای فریاد است

morteza3164
Saturday 2 November 2013, 09:19 PM
تو بدین چشم شوخ و روی چو ماه

ببری دل ز دست سنگ سیاه

Nil8far
Saturday 2 November 2013, 09:24 PM
هر که او بیدارتر پردردتر
هرکه او هشیارتر رخ زردتر

mehrabnasiri
Saturday 2 November 2013, 09:24 PM
راز درون پرده ز رندان مست پرس
کین حال نیست زاهد عالی مقام را

Nil8far
Saturday 2 November 2013, 09:26 PM
درد اگر باشد یکی دارو یکی ست
جان فدای آنکه درد او یکی ست

mehrabnasiri
Saturday 2 November 2013, 09:34 PM
تورا گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هرشب
بدین سان خواب ها را با تو زیبا میکنم هر شب

Nil8far
Saturday 2 November 2013, 09:39 PM
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم.... همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم...

you3f
Saturday 2 November 2013, 09:40 PM
مائیم و مِی و مطرب و این کنج ِ خراب،
جان و دل و جام و جامه پر دُردِ شراب،
فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب،
آسوده ز باد و خاک و از آتش و آب

mehrabnasiri
Saturday 2 November 2013, 09:42 PM
بوسه ای زان لعل اتشناک می باید امیر
تا به فریاد اورد لبهای خاموش تورا

you3f
Saturday 2 November 2013, 09:45 PM
از منزل کفر تا به دین یک نفس است،
و از عالَم ِ شک تا به یقین یک نفس است،
این یک نفس ِ عزیز را خوش میدار،
کاز حاصل عمر ما همین یک نفس است

Nil8far
Saturday 2 November 2013, 09:45 PM
یک قدم بر سر وجود نهی
وان دگر در بر ودود نهی

mehrabnasiri
Saturday 2 November 2013, 09:47 PM
اقا چیکار میکنید مشاعره قاطی میشه بیاید نوبت بذاریم

you3f
Saturday 2 November 2013, 09:49 PM
اقا چیکار میکنید مشاعره قاطی میشه بیاید نوبت بذاریم
آره قاتی شده :24:

Nil8far
Saturday 2 November 2013, 09:49 PM
valla taghsire mane! fek konam baham neveshtim k dota shod!

you3f
Saturday 2 November 2013, 09:51 PM
valla taghsire mane! fek konam baham neveshtim k dota shod!
:19:

Nil8far
Saturday 2 November 2013, 09:53 PM
az r mizaram

رسیدم لب دریا تشنه بی تاب
ز من بی تاب تر جان و دل آب
مرا گفت از تلاطم ها میاسای
که بد دردی ست جان دادن به مرداب

mehrabnasiri
Saturday 2 November 2013, 09:55 PM
پس اول باید من تصحیح کنیم چون اول من قاطی کردم بعد یوسف جان شما بعد نیلوفر خانوم شما حالا هر کدوم دو دقیقه وقت داریم قسمت اول قاطی شده رو تصحیح کنیم

Nil8far
Saturday 2 November 2013, 09:58 PM
pas shoma shoru konid az r begid

mehrabnasiri
Saturday 2 November 2013, 10:00 PM
نیلوفر خانوم اول تصحیح کنیم قبلیارو تاپیک خراب نشه

Nil8far
Saturday 2 November 2013, 10:04 PM
نیلوفر خانوم اول تصحیح کنیم قبلیارو تاپیک خراب نشه


manam vase hamin migam ba r shoma begid akhe un ghabltara man dadam هر که او بیدارتر پردردتر
هرکه او هشیارتر رخ زردتر bad shoma ba h javab dadin

you3f
Saturday 2 November 2013, 10:10 PM
manam vase hamin migam ba r shoma begid akhe un ghabltara man dadam هر که او بیدارتر پردردتر
هرکه او هشیارتر رخ زردتر bad shoma ba h javab dadin
اون دیگه خیلی عقبه! نمیشه کاریش کرد، اینجوری همشو دوباره از اول باید ویرایش کنیم!
من میگم از همینجا ادامه بدید. اگه بازم اونجور شد که دو نفر همزمان فرستادن، نفر بعدی با حرف آخر یکیشون شروع کنه دیگه!

mehrabnasiri
Saturday 2 November 2013, 10:10 PM
من اولی رو درس کردم حالا شما مال خودتونو درس کنین با حرف ا

Nil8far
Saturday 2 November 2013, 10:15 PM
ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز
کان سوخته را جان شد و آواز نیامد

mehrabnasiri
Saturday 2 November 2013, 10:20 PM
دیشب سرم به بالش ناز وصال و باز
صبح است و سیل اشک به خون شسته بالشم

Nil8far
Saturday 2 November 2013, 10:23 PM
مجو درستی عهد ز جهان سست نهاد..... ک این عجوزه عروس هزار داماد است

mehrabnasiri
Saturday 2 November 2013, 10:24 PM
تا تو نگاه میکنی کار من اه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

Nil8far
Saturday 2 November 2013, 10:28 PM
تا غمزه ی مست تو کمان ساخت ز ابرو
شد تیر بلا را دل عشاق نشانه

mehrabnasiri
Saturday 2 November 2013, 10:52 PM
هر نیمه شب اسمان به ستوه اید
از گریه ی سخت و ناله ی زارم

Nil8far
Saturday 2 November 2013, 10:56 PM
من موی خویش را نه از آن میکنم سیاه
تا باز جوان شوم و نو کنم گناه

چون جامه ها به وقت مصیبت سیه کنند
من موی از مصیبت پیری کنم سیاه

hamed10
Saturday 2 November 2013, 11:05 PM
همه در چشمه ی مهتاب غم از دل شویند
امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی

Nil8far
Saturday 2 November 2013, 11:23 PM
یا رب امان ده تا باز بیند.... چشم محبان روی حبیبان...

you3f
Saturday 2 November 2013, 11:33 PM
نفس برآمد و کام از تو بر نمی‌آید،
فغان که بخت من از خواب در نمی آید،
صبا به چشم من انداخت خاکی از کویش،
که آب زندگی ام در نظر نمی آید

faramarzlotfy
Saturday 2 November 2013, 11:36 PM
در دلم بود کزین پس ندهم دل به کسی

چه کنم باز گرفتار شدم در هوسی

you3f
Saturday 2 November 2013, 11:43 PM
یاران! چو به اتفاق دیدار کنید،
باید که ز دوست یاد بسیار کنید،
چون باده ی خوشگوار نوشید به هم،
نوبت چو به ما رسد نگونسار کنید.

Nil8far
Sunday 3 November 2013, 12:08 AM
دو قدم بیش نیست این همه راه
راه نزدیک شد سخن کوتاه

Toktam_N
Sunday 3 November 2013, 07:36 AM
دوستان عذر می خوام واسه اشتباه واژه دجله

هــم خــویش را بیگـــانه کن هم خانه را ویرانه کن
و آنگه بیا با عاشقان هم خانـه شـو هم خانه شــو
رو سینــه را چـون سینه ها هفت آب شو از کینه ها
و آنگـــه شراب عشــق را پیمانـــه شــــو پیمانــه شـو

mehrabnasiri
Sunday 3 November 2013, 08:50 AM
وفای مجوی زخوبان که در شکستن عهد
چو در شکست سر زلف خود سبک دستند

you3f
Sunday 3 November 2013, 10:02 AM
دلم خون گشت ای ساقی اسرار،
مرا در عین خود کن ناپدیدار

Toktam_N
Sunday 3 November 2013, 11:43 AM
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریاد شوق از سر هر کوی و بام خواست

یادش بخیر مدرسه ها و شهرهای کتاب درسی :5:

- - - Updated - - -

آقا می خواستم بنویسم شعرهای کتاب درسی دوباره دوستان نگن چرا به جای شعر نوشتی شهر :35:

you3f
Sunday 3 November 2013, 01:09 PM
تا دست به اتفاق بر هم نزنیم،
پایی ز نشاط بر سر غم نزنیم،
خیزیم و دمی زنیم پیش از دم صبح،
کاین صبح بسی دمد که ما دم نزنیم

Toktam_N
Sunday 3 November 2013, 02:51 PM
من نمی گویم در این عالم
گرم پو، تابنده، هستی بخش
چون خورشید باش
تا توانی
پاک، روشن
مثل باران مثل مروارید باش

you3f
Sunday 3 November 2013, 04:35 PM
شادی بطلب که حاصل عمر دمی است،
هر ذره ز خاک کیقبادی و جمی است،
احوال جهان و اصل این عمر که هست،
خوابی و خیالی و فریبی و دمی است

Toktam_N
Sunday 3 November 2013, 04:57 PM
تو کز چشم و دل مردم گریزانی چه می دانی
حدیث اشک و آه من برو از باد و باران پرس

Nil8far
Sunday 3 November 2013, 05:13 PM
ساقیا بده جامی زان شراب روحانی
تا دمی برآساییم زین حجاب ظلمانی


(دوستان درست خاطرم نیست براساییم بود یا برآسایم؛ اگه اشتباهه ببخشید دیگه)

Padma
Sunday 3 November 2013, 05:16 PM
یادم آمد که دگر از تو جوابی نشنیدم
نه گسستم...نه رمیدم...
پای در دامن اندوه کشیدم...

Nil8far
Sunday 3 November 2013, 05:28 PM
مردم همه
تو را به خدا
سوگند می دهند


اما برای من
تو آن همیشه ای
که خدا را به تو
سوگند میدهم!

- - - Updated - - -


شادی بطلب که حاصل عمر دمی است،
هر ذره به خاک کیقبادی و جمی است،
احوال جهال و اصل این عمر که هست،
خوابی و خیالی و فریبی و دمی است

bbakhshid in ahvale jahale?

you3f
Sunday 3 November 2013, 05:51 PM
bbakhshid in ahvale jahale?
با عرض معذرت. تصحیح شد.
با تشکر.

Padma
Sunday 3 November 2013, 09:04 PM
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند...

you3f
Sunday 3 November 2013, 09:20 PM
در امشب آنچه مقصودست ازو خواه،
که خواهی دید بی شک امشب الله

Padma
Sunday 3 November 2013, 09:24 PM
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

you3f
Sunday 3 November 2013, 09:27 PM
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور،
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

Padma
Sunday 3 November 2013, 09:32 PM
رحمت نکند بر دل بیچاره ی فرهاد
آنکس که سخن گفتن شیرین نشنیده ست...

you3f
Sunday 3 November 2013, 09:37 PM
تا روی ز زیر ِ پرده بنمودی تو،
صد پرده دریدی و ببخشودی تو،
امروز همه جهان ز تو پُر شور است،
زین پیش که داند که کجا بودی تو

Padma
Sunday 3 November 2013, 10:04 PM
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن...

Nil8far
Sunday 3 November 2013, 10:16 PM
نصیحتی کنمت یادگیر و در عمل آر
که این حدیث ز پیر طریقتم یاد است
غم جهان مخور و پند من نبر از یاد
که این لطیفه ی عشقم ز رهروی یاد است....

you3f
Sunday 3 November 2013, 10:51 PM
تو را ز حال پریشان ما چه غم دارد، اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد، تو را که هر چه مرادست می رود از پیش، ز بی مرادی امثال ما چه غم دارد

Nil8far
Sunday 3 November 2013, 10:59 PM
دلا تا کی درین زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی

Toktam_N
Monday 4 November 2013, 12:52 PM
یــار مرا غار مــرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غـــار تویی خواجه نگهدار مرا
نوح تویی روح تــویی فاتح و مفتوح تـویی
سینـــه مشــروح تــویی بـــر در اســرار مرا

mehrabnasiri
Monday 4 November 2013, 03:22 PM
از کوی مغان نیمه شبی ناله ی نی خاست
زاهد به خرابات مغان امدو می خواست

Toktam_N
Tuesday 5 November 2013, 01:56 PM
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت

m_rv_2008
Tuesday 5 November 2013, 03:27 PM
تو دوری از برم دل در برم نیست
هوای دیگری هم در سرم نیست
به جان دلبرم کز هر دو عالم
تمنای دگر جز دلبرم نیست

Toktam_N
Tuesday 5 November 2013, 04:28 PM
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه

M_T
Tuesday 5 November 2013, 08:09 PM
هزار بادیه سهل است با وجود تو رفتن
و گر خلاف کنم سعدیا بسوی تو باشم

Padma
Tuesday 5 November 2013, 08:27 PM
من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده ی عصمت برون آرد زلیخا را

faramarzlotfy
Tuesday 5 November 2013, 11:31 PM
این کوزه چو من عاشق زاری بودست...............در بند سر زلف نگاری بودست

این دسته که بر گردن او می بینی....................دستی است که بر گردن یاری بودست

Toktam_N
Wednesday 6 November 2013, 07:38 AM
تورا از جنس لیمو آفریدند
اناری آب لمبو آفریدند :21::24:

اینو تو برنامه شعر طنز شنیدم و خیلی خوشم اومد ولی بقیه اش یادم نیست

m_rv_2008
Wednesday 6 November 2013, 07:51 AM
دیشب تو را به ما سر مهر و وفا نبود
آن گرمی و محبت و شور و صفا نبود

shahparak
Wednesday 6 November 2013, 03:22 PM
در ره او چو قلم گر بسرم باید رفت
با دل زخم کش و دیده گریان بروم
نذر کردم گر از این غم بدر آیم روزی
تادر میکده شادان و غزل خوان بروم

m_rv_2008
Wednesday 6 November 2013, 03:42 PM
من مست جام باقیم دارم هوای عاشقی
حیران روی ساقیم دارم هوای عاشقی

Toktam_N
Wednesday 6 November 2013, 03:46 PM
یارب اندر دل آن خسرو شیرین انداز
که به رحمت گذری بر سر فرهاد کند
شاه را به بود از طاعت صد ساله و زهد
قدر یک ساعته عمری که درو داد کند

به به چقدر قشنگ

Majed
Wednesday 6 November 2013, 06:55 PM
دو نصیحت کنـمت بشنو وصد گنج ببر
از در عـیـــش درآ و به ره عــیــب مــپـــوی
شکر آن را که دگر بار رسیدی به بهار
بــیـخ نیــکـی بنشـان و ره تحقیق بجــــوی

m_rv_2008
Wednesday 6 November 2013, 08:25 PM
یونسی دیدم نشسته بر لب دریای عشق
گفتمش چونی؟جوابم داد بر قانون خویش

یادش به خیر این تو کتاب فارسی دبیرستانمون بود. :)

Padma
Wednesday 6 November 2013, 08:28 PM
شب تاریک و سنگستان و من مست
قدح از دست ما افتاد و نشکست
نگه دارنده اش نیکو نگه داشت
وگرنه صد قدح نفتاده بشکست!

you3f
Wednesday 6 November 2013, 08:32 PM
تا چند حدیث پنج و چار ای ساقی،
مشکل چه یکی چه صد هزار ای ساقی،
خاکیم، بزن نغمه به تار ای مطرب،
بادیم همه باده بیار ای ساقی

Padma
Wednesday 6 November 2013, 08:41 PM
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید برهاندم از بند ملامت...

you3f
Wednesday 6 November 2013, 08:47 PM
تجلی گر رسد بر کوه ِ هستی،
شود چون خاک ِ ره هستی ز پستی،
گدایی گردد از یک جذبه شاهی،
به یک لحظه دهد کوهی به کاهی

Padma
Wednesday 6 November 2013, 08:51 PM
یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟

you3f
Wednesday 6 November 2013, 09:06 PM
دی کوزه گری بدیدم اندر بازار،
بر پاره گِلی لَگد همی زد بسیار،
و آن گِل بزبان حال با او میگفت،
من همچو تو بوده ام مرا نیکودار

Padma
Wednesday 6 November 2013, 09:19 PM
رواق منظر چشم من آشیانه ی توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست

m_rv_2008
Wednesday 6 November 2013, 09:29 PM
تا سرو قبا پوش تو را دیده ام امروز
در پیرهن از ذوق نگنجیده ام امروز

Padma
Wednesday 6 November 2013, 09:32 PM
زندگی کردن من مردن تدریجی بود
آنچی جان کند تنم عمر حسابش کردم

M_T
Wednesday 6 November 2013, 11:21 PM
ماه من چهره بر افروز که آمد شب عید
عید در چهرۀ چون ماه تو می باید دید

saaman
Wednesday 6 November 2013, 11:57 PM
در دل من پرده‌ی نو می‌زنی
ای دل و ای دیده و ای روشنی
پرده چنان زن که به هر زخمه‌ای
پرده‌ی غفلت ز نظر برکنی
|مولانا|

Toktam_N
Thursday 7 November 2013, 08:39 AM
دو نصیحت کنـمت بشنو وصد گنج ببر
از در عـیـــش درآ و به ره عــیــب مــپـــوی
شکر آن را که دگر بار رسیدی به بهار
بــیـخ نیــکـی بنشـان و ره تحقیق بجــــوی
ماجد شعرت واقعا قشنگ بود

- - - Updated - - -


یونسی دیدم نشسته بر لب دریای عشق
گفتمش چونی؟جوابم داد بر قانون خویش

یادش به خیر این تو کتاب فارسی دبیرستانمون بود. :)
عالی بود دوست من:41:

- - - Updated - - -


شب تاریک و سنگستان و من مست
قدح از دست ما افتاد و نشکست
نگه دارنده اش نیکو نگه داشت
وگرنه صد قدح نفتاده بشکست!
چقدر پر معنا

- - - Updated - - -


دی کوزه گری بدیدم اندر بازار،
بر پاره گِلی لَگد همی زد بسیار،
و آن گِل بزبان حال با او میگفت،
من همچو تو بوده ام مرا نیکودار
به به

Padma
Thursday 7 November 2013, 08:44 AM
یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی!

Toktam_N
Thursday 7 November 2013, 08:46 AM
دوستان من خیلی آدم ادبیاتی نیستم ولی وقتی شعرهارو می خونم واقعا لذت می برم و به نیاکانمون درود می فرستم که این زبان و این ادبیات زیبا رو برامون به جا گذاشتم اما شعر من

یک نفردر آب دارد می سپارد جان.
یک نفر دارد که دست و پای دائم‌ میزند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که می‌دانید.
آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن،
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوانی را
تا تواناییّ بهتر را پدید آرید،
آن زمان که تنگ میبندید
برکمرهاتان کمربند،
در چه هنگامی بگویم من؟
یک نفر در آب دارد می‌کند بیهود جان قربان!
آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید!
نان به سفره،جامه تان بر تن؛
یک نفر در آب می‌خواند شما را...

البته من از وسطش گفتم چون می خواستم از یه باشه اولش هست
آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید

saaman
Thursday 7 November 2013, 10:09 AM
اگر تو یار نداری چرا طلب نکنی؟
وگر به یار رسیدی چرا طرب نکنی؟
|مولانا|

RaziYeH
Thursday 7 November 2013, 10:31 AM
یارب این کعبه مقصود تماشاگه کیست
که مغیلان طریقش گل و نسرین نیست

Toktam_N
Thursday 7 November 2013, 12:54 PM
تا از تو جدا شده ست آغوش مــرا
از گریه کسی ندیده خاموش مرا
در جان و دل و دید فراموش نه ای
از بهر خـدا مکن فراموش مرا

RaziYeH
Thursday 7 November 2013, 01:10 PM
ای آسمان که بر سر ما چرخ میزنی
در عشق آفتاب، تو هم خرقه ی منی

saaman
Thursday 7 November 2013, 01:55 PM
یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت
دیوانه‌ای به دام جنونم کشید و رفت
پس کوچه‌های قلب مرا جستجو نکرد
اما مرا به عمق درونم کشید و رفت
|افشین یداللهی|

RaziYeH
Thursday 7 November 2013, 09:05 PM
تجلی گه خود کرد خدا دیده مارا
در این دیده درآییدو ببینید خدا را
خدا در دل سودازدگان است بجویید
مجویید زمین را ومپویید سما را
حجاب رخ مقصود من و ما و شماییم
شمایید مبینید من و ما و شما را
..................................

Padma
Thursday 7 November 2013, 10:26 PM
ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر
کان چهره ی مشعشع تابانم آرزوست

Majed
Thursday 7 November 2013, 11:27 PM
تانگردى آشنا زين پرده رمزى نشنوى
گوش نامحرم نباشد جاى پيغام سروش
بر بساط نكته دانان خودفروشى شرط نيست
يا سخن دانسته گوى اى مرد عاقل يا خموش

RaziYeH
Friday 8 November 2013, 09:55 AM
شبی ای فتنه گر مهمان من باشی چه خواهد شد ؟
شراب روح سرگردان من باشی چه خواهد شد؟
گر ای شیرین تر از عمر، این دل دیوانه بنواری
گر ای خوش تر ز جان ،جانان من باشی چه خواهد شد ؟

Padma
Friday 8 November 2013, 10:38 AM
در این شب سیاهم گم گشته راه مقصود
از گوشه ای برون آ ای کوکب هدایت

m_rv_2008
Friday 8 November 2013, 11:45 AM
البته اون وقتا - منظورم سنین نوجوونیه - من خیلی از شاهنامه حفظ بودم. ولی حالا این بیت به ت ختم شده .منم خواستم بگم توانا بود هر که دانا بود که یهو یادم اومد این خیلی تکراریه. اما بعد پشیمون شدم. گفتم چرا از حکیم توس اینجا کمتر کسی شعر میگه. برا همین تصمیم گرفتم همین توانا بود هر که دانا بود رو بذارم. بعد هم برای اینکه دست خالی نباشم چند بیت نخستین رو هم بگم. اینا ممکنه چند بیتش کم باشه. چون یادم رفته احتمالا. ولی خب مربوط به اول شاهنامه هستند.
به نام خداوند جان و خرد
کزين برتر انديشه برنگذرد

خداوند نام و خداوند جاي
خداوند روزي ده رهنماي

خداوند کيوان و گردان سپهر
فروزنده ماه و ناهيد و مهر

ز نام و نشان و گمان برترست
نگارنده بر شده پيکرست

به بينندگان آفريننده را
نبيني مرنجان دو بيننده را

نيابد بدو نيز انديشه راه
که او برتر از نام و از جايگاه

سخن هر چه زين گوهران بگذرد
نيابد بدو راه جان و خرد

خرد گر سخن برگزيند همي
همان را گزيند که بيند همي

ستودن نداند کس او را چو هست
ميان بندگي را ببايدت بست

خرد را و جان را همي سنجد اوي
در انديشه سخته کي گنجد اوي

بدين آلت راي و جان و زبان
ستود آفريننده را کي توان

به هستيش بايد که خستو شوي
ز گفتار بي کار يکسو شوي

پرستنده باشي و جوينده راه
به ژرفي به فرمانش کردن نگاه

توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پير برنا بود

از اين پرده برتر سخن گاه نيست
ز هستي مر انديشه را راه نيست

Padma
Friday 8 November 2013, 12:04 PM
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی

saaman
Friday 8 November 2013, 12:14 PM
یک لحظه داغم می‌کشی یک دم به باغم می‌کشی
پیش چراغم می‌کشی تا وا شود چشمان من
|مولانا|

Padma
Friday 8 November 2013, 12:25 PM
نرگس مست تو مستوری مردم نگزیند
دست گلچین نرسد تا گلی از شاخ تو چیند
جلوه کن جلوه که خورشید به خلوت ننشیند!
تو بزرگی و در آیینه ی کوچک ننمایی...

saaman
Friday 8 November 2013, 12:41 PM
یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب
کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است
|حافظ|

RaziYeH
Friday 8 November 2013, 12:51 PM
تا بدین منزل نهادم پای را
ار درای کاروان بگسسته ام
گرچه میسوزم از این آتش به جان
لیک بر این سوختن دل بسته ام

saaman
Friday 8 November 2013, 01:19 PM
می‌کشدم می به چپ٬می‌کشدم دل به راست
رو که کشاکش خوش است تو چه کشیدی بگو
|مولانا|

M_T
Friday 8 November 2013, 01:56 PM
ولایت بی بلا معنا ندارد
نجف بی کربلا معنا ندارد
:am

you3f
Friday 8 November 2013, 02:52 PM
در هر دشتی که لاله زاری بوده ست،
از سرخی خون شهریاری بوده ست،
هر شاخ بنفشه کز زمین میروید،
خالی است که بر رخ نگاری بوده ست.

RaziYeH
Friday 8 November 2013, 06:56 PM
تا دل به مهرت داده ام در بحر فکر افتاده ام
چون در نماز استاده ام گویی به محراب اندری

you3f
Friday 8 November 2013, 07:25 PM
یک جام شراب صد دل و دین ارزد،
یک جرعه ی مِی مملکت چین ارزد،
جز باده ی لعل نیست در روی زمین،
تلخی که هزار جان شیرین ارزد

saaman
Friday 8 November 2013, 07:27 PM
هر چی «ی» بود واسه ما میفته که ! با تشکر !

یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود...
|حافظ|
یاد باد..

Padma
Friday 8 November 2013, 07:46 PM
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
نقشی به یاد روی تو بر آب میزدم...

saaman
Friday 8 November 2013, 08:00 PM
Padma دوست من
نقشی به یاد «خط» تو بر آب می‌زدم

میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز
وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است؟
|آحافظ|

Padma
Friday 8 November 2013, 08:25 PM
ممنون بابت تصحیح.تو قد بینی و مجنون جلوه ی ناز/تو چشم و او نگاه ناوک انداز

sarveazad
Friday 8 November 2013, 09:37 PM
ز دست دیده ودل هردو فریاد/
که هر چه دیده بیند دل کند یاد/

Majed
Saturday 9 November 2013, 07:08 AM
دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکلست

هر که ما را این نصیحت می‌کند بی‌حاصلست

یار زیبا گر هزارت وحشت از وی در دلست

بامدادان روی او دیدن صباح مقبلست

Toktam_N
Saturday 9 November 2013, 08:50 AM
ترا من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند در شاخ « تلاجن» سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.

m_rv_2008
Saturday 9 November 2013, 09:25 AM
می چرخم و می رقصم و می نوشم از این جام
بی خود شده از خویشم و از گردش ایام

saaman
Saturday 9 November 2013, 10:56 AM
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
|حافظ|

m_rv_2008
Saturday 9 November 2013, 11:44 AM
تو نیکی می کن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز

saaman
Saturday 9 November 2013, 11:52 AM
زلف او دام است و خالش دانه‌ی آن دام و من
بر امید دانه‌ای افتاه‌ام در دام دوست
|حافظ|

Toktam_N
Saturday 9 November 2013, 01:37 PM
تو نمی دانی نگاه بی مژه محکوم یک اطمینان
وقتی که در چشم حاکم یک هراس خیره می شود
چه دریایی است

saaman
Saturday 9 November 2013, 02:07 PM
تا به فراق تو خو کنم صبر من و قرار؟ کو
وعده‌ی وصل اگر دهد طاقت انتظار؟کو

Majed
Saturday 9 November 2013, 05:06 PM
آقا شعر نو که حساب نیست . تکتم همش شعر نو میگییییییی

وقت طرب خوش یافتم آن دلبر طناز را

ساقی بیار آن جام می مطرب بزن آن ساز را

امشب که بزم عارفان از شمع رویت روشنست

آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را

you3f
Saturday 9 November 2013, 05:22 PM
امروز که نوبت جوانی ِ من است،
مِی نوشم از آنکه کامرانی ِ من است،
عیبم مکنید گرچه تلخ است خوش است،
تلخ است، از آنکه زندگانی ِ من است

RaziYeH
Saturday 9 November 2013, 05:37 PM
تابش چشمانت را به ریگ و ستاره سپار :
تراوش رمزی در شیار تماشا نیست
نه در این خاک نشانه ی ترس
و نه بر لاجورد بالا نقش شگفت.

m_rv_2008
Saturday 9 November 2013, 05:53 PM
تو کَت نازنده بالا دلربایی
تو که زیبنده چشمون سرمه سایی
تو کت مشکین دو گیسو در قفایی
به مو واجی که سرگردون چرایی ؟
این از دو بیتی های باباست. البته منم در جواب یوسف اینو گفتم. چون شعر نو اگر چه حاویه مطالبی هست و ادبی هم هست ولی در حقیقت شعر نیست. سعنس دارای اوزان عروضی که نیست ما هم بهش نمی گیم شعر. بهتر بود از همون اول به جای پیدا کردن صفت و مضاف برای شعر مثل شعر نو یا شعر سپید و این چیزا یه کلمه جدید براش می ساختن که از شعر متمایز باشه. در هیچ مشاعره ای هم نمیشه کسی رو دید که با شعر نو جواب میده. به همین حساب ضمن عذر خواهی از راضیه خانم اگرچه ایشون هم به ت ختم کردن ولی من در جواب رباعی جناب خیام این رو گفتم.

RaziYeH
Saturday 9 November 2013, 06:13 PM
خواهش میکنم آقا پرویز شما صاحب اختیارید ....
در این زمینه من اطلاع کافی ندارم :)
.......................
یک روز به بندگی قبولم کن
روز دگرم ببین که سلطانم
ای گلبن بوستان روحانی
مشغول بکردی از گلستانم

Majed
Saturday 9 November 2013, 06:20 PM
من از بیگانگان هرگز ننالم.
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد.


با حذف شعر نو همون طور که در پست قبلی گفتم موافقم. تو مشاعره که شعر نو حساب نیست .

Padma
Saturday 9 November 2013, 08:05 PM
بنده با حذف شعر نو به شدت مخالفم :) :دی

در شبان غم تنهایی خویش
عابد چشم سخنگوی توأم
من در این تاریکی،من در این تیره شب جانفرسا
زائر ظلمت گیسوی توأم

RaziYeH
Saturday 9 November 2013, 09:00 PM
ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق
نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی

m_rv_2008
Saturday 9 November 2013, 09:15 PM
یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید
که جایی که دریاست من کیستم ؟
گر او هست حقا که من نیستم
چو خود را به چشم حقارت بدید
صدف در کنارش به جان پرورید
سپهرش به جایی رسانید کار
که شد نامور لؤلؤ شاهوار
بلندی از آن یافت کو پست شد
در نیستی کوفت تا هست شد

این ابیاتی هست از بوستان جناب سعدی رحمه الله علیه که در باب تواضع هست. اگه به بوستان مراجعه کنید در باب چهارم که البته به همین نام بوستان هم هست فکر کنم اولین شعر باشه. شاید هم دومیش. توی کتاب فارسی دوره دبیرستانمون داشتیمش. قبل از این که کسی هم بگه فکر کنم یکی یا دو تا بیتش کم باشه.

aftaban
Saturday 9 November 2013, 09:24 PM
دارم سخنی با تو ، گفتن نتوانم
وین درد نهان سوز، نهفتن نتوانم

تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم

فریاد ز بی مهری ات ای گل که در این باغ
چون غنچه ی پاییز، شکفتن نتوانم ...

m_rv_2008
Saturday 9 November 2013, 10:28 PM
این شعر جناب مولوی متن یکی از تصانیف استاد مشکاتیان هم هست که آقای ناظری آوازش رو خوندن. خدا رحمت کنه آهنگساز فقید رو ...
مرا عاشق چنان باید که هر باری که بر خیزد
قیامته ای پر اتش ز هر سویی بر انگیزد
دلی خواهیم چون دوزخ که دوزخ را فرو سوزد
دو صد دریا بشوراند ز موج بحر نگریزد

you3f
Saturday 9 November 2013, 10:28 PM
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع،
شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع

m_rv_2008
Saturday 9 November 2013, 10:35 PM
عدسی وقت پختن از ماشی
روی پیچید و گفت این چه کسی است
ماش خندید و گفت غره مشو
زان که چون من فزون و چون تو بسی است

این شعز رو اختر چرخ ادب سرودن. میدونید که شاعره معاصر هم هستن ایشون. با این حال سبک قدما شعر گفتن و خیلی هم عالی. مقبرش در قم در حرم حضرت معصومه هست. با اون سنگ قبر معروفش .ادامه داره این تمثیل ادامه داره و میتونید متن این گفتگو رو در اینترنت پیدا کنید. کلا مناظره خیلی دوست داشت این خانوم محترم. انوع مختلف این گفتگو ها در دیوان خانوم اعتصامی مشاهده میشن. شعراش روان و خیلی خوب هست.

you3f
Saturday 9 November 2013, 10:43 PM
تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی،
ور نه هر فتنه که بینی همه از خود بینی،
به خدایی که تویی بنده ی بُگزیده ی او،
که برین چاکر دیرینه کسی نگزینی

aftaban
Saturday 9 November 2013, 10:45 PM
یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون شمعی که بر جانی فتاد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نیی شمع مزار خویش شد

you3f
Saturday 9 November 2013, 10:51 PM
دنیا دیدی و هر چه دیدی هیچ است،
و آن نیز که گفتی و شنیدی هیچ است،
سرتاسر ِ آفاق دویدی هیچ است،
و آن نیز که در خانه خزیدی هیچ است

Majed
Sunday 10 November 2013, 06:50 AM
آقا شما یک سمپل معرفی کنین شعر نو تو مشاعره بوده .
اصلا آهنگین بودن و وزن مفعولی داشتن از الزامات اشعار یک مشاعره هست .. والاااااااااااااااااااا :دی

این شعر رو از وحشی بافقی میگم که کمتر تو این تاپیک بهش پرداخته شد . واسه کسایی که تازه شکست عشقی خوردن هم خوبه :دی


تو نشسته در مقابل، من و صد خیال باطل

که به عالم تخیل به که اتصال داری

به کدام علم یارب به دل تو اندر آیم

که ببینم و بدانم که چه در خیال داری

به ترشح عنایت غم بازمانده ای خور

تو که کاروان جانها به لب زلال داری

چه خوش است از تو وحشی ز شراب عشق، مستی

که نه خسته ی فراقی نه غم وصال داری

Toktam_N
Sunday 10 November 2013, 08:59 AM
بله که شعر نو هم جز مشاعره کی گفته شعر نو وزن نداره
ما که شعر نو رو ترجیح می دیم

یک سخن کز دل برآید برلب اینقوم نیست
گرچه از بانگ اذان گوش فلک کر میــکنند
در دل مردم هراس کیفر اندازندگان
خود چرا کمتر هراس از روز کیفر میکنند

RaziYeH
Sunday 10 November 2013, 01:44 PM
دیده میبیندم که شاید حجاب تاریکی گشاید
به خاطرم نقش تو آید
بگریزد اما چون نقش رویا ز چشم من گذشته ها
.....................
دوستان من نمیدونم این شعر نو هست یا جز اشعاری که شما مطلقا میفرمایید شعر میباشند ولی شعر بسیار بسیار زیباییست .. شعر از سیمین بهبهانی می باشد :)

Toktam_N
Sunday 10 November 2013, 02:42 PM
آن لحظه ها که مات ...
در انزوای خویش
یا در میان جمع ،
خاموش می نشینم ؛
موسیقی نگاه ِ تو را گوش می کنم !

saaman
Sunday 10 November 2013, 04:06 PM
می‌بینیم که دوستان زدن تو کار شعر سپید و نو این حرفا :دی
منم شعر مورد علاقه‌ی خودم رو می‌نویسم پس:

من از بی‌نیازی به ثروت رسیدم
که از بی‌نیازان غنی تر ندیدم
:دی

sarveazad
Sunday 10 November 2013, 05:29 PM
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ/
زشرار عشق سوزد همه جان ماسوا را/

Toktam_N
Sunday 10 November 2013, 05:57 PM
اگر از مردم هشیاری ای نصیحت گوی
سخن به خاک میفکن چراکه من مستم
چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست
که خدمتی به سزا بر نیامد از دستم

Majed
Sunday 10 November 2013, 06:25 PM
منع مهر غیر نتوان کرد یار خویش را
هر که باشد، دوست دارد دوستار خویش را
هر نگاهی از پی کاریست بر حال کسی
عشق می‌داند نکو آداب کار خویش را

وحشی بافقی

RaziYeH
Sunday 10 November 2013, 06:46 PM
ای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی او
شوریده گردد عقل او آشفته گردد خوی او
معشوق را جویان شود دکان او ویران شود
بر رو سر پویان شود چون آب اندر جوی او

you3f
Sunday 10 November 2013, 07:25 PM
وقت سحر است خیز ای طرفه پسر،
پر باده ی لعل کن بلورین ساغر،
کاین یکدم عاریت در این گنج فنا،
بسیار بجوئی و نیابی دیگر

sarveazad
Sunday 10 November 2013, 07:54 PM
رهروان مست ولای تو علی/
جان عالم به فدای تو علی/

Padma
Sunday 10 November 2013, 10:02 PM
به به!دوستان چه کردن!عجب مشاعره ای!

در ضمن هر شعر نوعی که بدون وزن نیس!:دی

--------------------------------------------

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم

دولت صحبت آن مونس جان ما را بس!

- - - Updated - - -

به به!دوستان چه کردن!عجب مشاعره ای!

در ضمن هر شعر نوعی که بدون وزن نیس!:دی

--------------------------------------------

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم

دولت صحبت آن مونس جان ما را بس!

shahparak
Sunday 10 November 2013, 11:32 PM
سمند دولت اگر چند سرکشیده رود
ز همرهان به سر تازیانه یاد آرید
نمی‌خورید زمانی غم وفاداران
ز بی‌وفایی دور زمانه یاد آرید

Majed
Monday 11 November 2013, 01:34 AM
موزون بودن با وزن عروضی داشتن فرق میکنه. شعر اگه موزون نباشه که دیگه نو نیست . میشه شعر سپید. بحث اینه که در مشاعره همیشه اشعاری مورد قبول هستند که دارای وزن عروضی باشند.

این شعر هم به مناسبت محرم :

دریا همیشه حاصل امواج کوچک است
یعنی علی به بودن ِ با اصغرش خوش است

در راه عشق دل نه که ما سر سپرده‌ایم
حتا حسین پیش خدا بی‌سرش خوش است

Toktam_N
Monday 11 November 2013, 06:59 AM
ماجد من این چیزا حالیم نمی شه شعری که خوشم بیادو می نوسم و می ذارم

تار و پود هستیم بر باد رفت اما نرفت
عـاشقی ها از دلم دیوانگی ها از سرم
شمع لرزان نیستم تا ماند از من اشک سرد
آتـشی جــاویـد باشد در دل خاکسترم

Padma
Monday 11 November 2013, 08:47 AM
ماجد من این چیزا حالیم نمی شه شعری که خوشم بیادو می نوسم و می ذارم

:)) تکتم حمایتت میکنم!


مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست غیب آمد و بر سینه ی نامحرم زد!

morteza3164
Monday 11 November 2013, 08:53 AM
مرحبا بر اين همه نقش و نگار پارسي
ياوران همت گماريد بر خمار پارســـــي

morteza3164
Monday 11 November 2013, 09:11 AM
در اين دل آتشي دارم كه خاموشي نمي گيرد
به حيلت هاي بي مقدار فراموشي نمي گيرد
(بداهه)

Toktam_N
Monday 11 November 2013, 10:09 AM
:)) تکتم حمایتت میکنم!
مرسی گلم :5:

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت می نشود جسته ایم ما
گفت آنکه یافت می نشود آنم آرزوست

you3f
Monday 11 November 2013, 10:58 AM
آقا شعر نو که حساب نیست . تکتم همش شعر نو میگییییییی.
------------------------------------

با حذف شعر نو همون طور که در پست قبلی گفتم موافقم. تو مشاعره که شعر نو حساب نیست.

ماجد حمایتت میکنم :4:

تو را دانش و دین رهاند درست،
در رستگاری بباید جست

RaziYeH
Monday 11 November 2013, 11:21 AM
در اين دل آتشي دارم كه خاموشي نمي گيرد
به حيلت هاي بي مقدار فراموشي نمي گيرد
آقا مررتضی بداهه ی بسیار زیبایی بود .. مرسی ..
.................................................. ...

تکیه کردم بر وفای او غلط کردم غلط
باختم جان در هوای او غلط کردم غلط
عمر کردم صرف او فکری عبث کردم عبث
ساختم جان را هوای او غلط کردم غلط

Toktam_N
Monday 11 November 2013, 12:07 PM
ماجد حمایتت میکنم :4:



:45: :45: :45: چیه چون خودتون شعر نو بلد نیستین حسادت می کنین و می خواین شعر نویی هارو بندازین کنار
بهت گفته باشم ماجد اگه بخواین شعر نویی ها رو حذف کنین ما شعر نویی ها مشاعره تونو تحریم می کنیم و در ضمن شکایتتو می برم پیش گاد فادر گفته باشما
یوسف توهم منو از حذف نترسون برو از خدا بترس :24:

- - - Updated - - -

طبیبا درد سر کم کن که من بیمار هجرانم
به دارو احتیاجم نیست از درد عشق می نالم

Padma
Monday 11 November 2013, 12:29 PM
:45: یار کشی میکنی یوسف؟؟؟


:45: :45: :45: چیه چون خودتون شعر نو بلد نیستین حسادت می کنین و می خواین شعر نویی هارو بندازین کنار
بهت گفته باشم ماجد اگه بخواین شعر نویی ها رو حذف کنین ما شعر نویی ها مشاعره تونو تحریم می کنیم و در ضمن شکایتتو می برم پیش گاد فادر گفته باشما
یوسف توهم منو از حذف نترسون برو از خدا بترس :24:

:21: نه تکتم جرات ندارن حذف کنن شعر نو رو!

من گمان میکردم
دوستی همچون سروی سرسبز
چارفصلش همه آراستگی ست!
من چه میدانستم هیبت باد زمستانی هست....
من چه میدانستم سبزه می پژمرد از بی آبی
سبزه یخ میزند از سردی دِی...
من چه میدانستم دل هرکس دل نیست!
قلبها ز آهن و سنگ....
قلبها بی خبر از عاطفه اند...

Toktam_N
Monday 11 November 2013, 01:51 PM
:45: یار کشی میکنی یوسف؟؟؟



:21: نه تکتم جرات ندارن حذف کنن شعر نو رو!

این کارا از ماجد بعید نیس ولی اگه حذف کنن با من طرفن :35:

دیده ای نیست نبیند رخ زیبای تورا
نیست گوشی که همی نشنود آوای تورا

RaziYeH
Monday 11 November 2013, 03:25 PM
ای دل آن دم که خراب از می گلگون باشی
بی زرو گنج بصد حشمت قارون باشی

Jupiter1000
Monday 11 November 2013, 03:33 PM
یاد ایامی که در گلشن مکانی داشتم

در میان لاله و گل آشیانی داشتم

RaziYeH
Monday 11 November 2013, 04:01 PM
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد درین دیر خراب آبادم

sarveazad
Monday 11 November 2013, 05:40 PM
مایه اصل و نسب در گردش دوران زر است/
دائما خون میخورد تیغی که صاحب جوهر است/
اهن و پولاد هردو از یک کوره می ایند برون/
این یکی شمشیر بران ان یکی نعل خر است/

Padma
Monday 11 November 2013, 08:25 PM
تا که بودیم ،نبودیم کسی
کشت ما را غم بی هم نفسی
تا که رفتیم همه یار شدند
خفته ایم و همه بیدار شدند...

Majed
Monday 11 November 2013, 09:00 PM
دلبرم دلبرکم ، دلبری با نمکم
چی آوردی سرکم و شکستی بال و پرکم

:24::24::24:

در ضمن ما درسته میتونیم .. ولی تو کار مدیرهای بخش ها دخالت نمیکنیم. فقط ریپورت میکنیم اونها اگه صلاح بدونن پاک میکنن. بععععله
همچین دموکراسی داریم ما تو نت آهنگ :redguitar::redguitar::redguitar:

shahparak
Monday 11 November 2013, 09:22 PM
من آن شمع سحرگاهم که می لرزدبه هربادی
چوخنددآفتاب ازمن نمی ماندبجزیادی

Majed
Tuesday 12 November 2013, 05:19 AM
یک لحظه داغم می کشی یک دم به باغم می کشی
پیش چراغم می کشی تا وا شود چشمان من

ای جان پیش از جان‌ها وی کان پیش از کان‌ها
ای آن بیش از آن‌ها ای آن من ای آن من

مولانا

rraassooll11
Tuesday 12 November 2013, 07:02 AM
زار وخرابم می کنی بی خواب وآبم میکنی
در چرخه دور فلک با نت تو نابم می کنی

you3f
Tuesday 12 November 2013, 10:23 AM
گویا که هر گونه شعر و ترانه مورد قبوله ! :4:

یه توپ دارم قِلقِلیه،
سرخ و سفید و آبیه

morteza3164
Tuesday 12 November 2013, 11:19 AM
هيچ كس نماند ابد الدهر در اين دير
چند روز بقا را تو به مردي سپري كن
(بداهه)

Toktam_N
Tuesday 12 November 2013, 02:05 PM
:24::24::24:

در ضمن ما درسته میتونیم .. ولی تو کار مدیرهای بخش ها دخالت نمیکنیم. فقط ریپورت میکنیم اونها اگه صلاح بدونن پاک میکنن. بععععله
همچین دموکراسی داریم ما تو نت آهنگ :redguitar::redguitar::redguitar:
عمرا که حذف کنن من با امیر رفیقم :10: :21: :44:

saaman
Tuesday 12 November 2013, 02:09 PM
نور ستارگان ستد روی چو آفتاب تو
دست‌نمای خلق شد قامت چون هلال من...
(سعدی)

این شعر رو با آواز شجریان و تار قمصری گوش بدین ...

Toktam_N
Tuesday 12 November 2013, 02:09 PM
نه پی زمر و قمارم نه پی خمر و عقارم
نه خمیرم نه خمارم نه چنینم نه چنانم

rraassooll11
Tuesday 12 November 2013, 03:48 PM
من سر گشته نه آنم که پیت دام بکارم
نه همینم نه همانم تکتم تاک ستانم

Toktam_N
Tuesday 12 November 2013, 04:11 PM
من سر گشته نه آنم که پیت دام بکارم
نه همینم نه همانم تکتم تاک ستانم

:41::41::41: ولی ینی چی تکتم تاک ستانم؟

- - - Updated - - -

ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم
غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم

sarveazad
Tuesday 12 November 2013, 04:14 PM
محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت/
گفت مستی زان سبب افتان و خیزان میروی/

Toktam_N
Tuesday 12 November 2013, 04:24 PM
یاران هم نشین همه از هم جدا شدند
مائیم و آستانه دولت پناه تو

sarveazad
Tuesday 12 November 2013, 04:34 PM
وای اگر روزی فراموشم کنی/
با غم واندوه هم اغوشم کنی/

faramarzlotfy
Tuesday 12 November 2013, 04:43 PM
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم

دولت صحبت آن مونس جان ما را بس