PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 [51] 52 53 54 55 56 57

feedback
Thursday 13 February 2014, 12:48 AM
سر ان ندارد امشب که بر اید افتابی
چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی

***شیخ اجل***

navid_bikas71
Thursday 13 February 2014, 03:54 PM
یار کو رفته به قهر از سر ماهم زسر مهر
شرط یاری که به پرسیدن یار آمده باشد

"شهریار-بهار زندانی"

Patriote
Thursday 13 February 2014, 05:46 PM
دانی که را سزد صفت پاکی / آنکه کو وجود پاک نیالاید
زنده یاد پروین اعتصامی

fanoos
Friday 14 February 2014, 12:58 AM
دعایی اگر نمی گویی به دشنامی عزیزم کن
که گر تلخست شیرینست از آن لب هرچه فرمایی

سعدی

navid_bikas71
Friday 14 February 2014, 01:02 PM
یک عمر گریه کردم ای آسمان روا نیست
دردانه ام ز چشم گریان من بیفتد

"شهریار-دیوان و دیوانه"

Pelk_lk
Friday 14 February 2014, 08:49 PM
من آن نیم که به نیرنگ دل دهم به کسی
بلای چشم کبود تو آسمانی بود

(صائب)

navid_bikas71
Friday 14 February 2014, 11:36 PM
دست مشاطه ی طبع تو بنازم که هنوز
زیور زلف عروسان سخن شانه ی تست

"شهریار-همت ای پیر"

feedback
Saturday 15 February 2014, 12:57 AM
ترحم بر پلنگ تیز دندان

ستمکاری بود بر گوسفندان

morteza3164
Saturday 15 February 2014, 11:56 AM
نه طرح باغ و نه‌گلشن فکنده‌اند اینجا

در آب آینه روغن فکنده‌اند اینجا

leilyruzbahany
Saturday 15 February 2014, 12:15 PM
آفاق پراز اخترکانـــــــست و به جایت
کس را ننشاند دل خورشید پسندم

Pelk_lk
Saturday 15 February 2014, 10:49 PM
مراد خسرو از شیرین کناری بود و آغوشی
محبت کار فرهاد است و کوه بیستون سفتن

(سعدی)

fanoos
Saturday 15 February 2014, 10:55 PM
نه من افتاده تنها به کمند آرزویت
همه کس سر تو دارد تو سر کدام داری

سعدی عزیز

navid_bikas71
Saturday 15 February 2014, 11:41 PM
یا رب مباد کز پا جانان من بیفتد
درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد

"شهریار-دیوان و دیوانه"

morteza3164
Sunday 16 February 2014, 09:33 AM
دلبرم شاهد و طفل است و به بازی روزی
بکشد زارم و در شرع نباشد گنهش

feedback
Sunday 16 February 2014, 12:12 PM
شهریست پر از همهمه و قالاقیل
بهتان و دروغ وغیبت و فحش سبیل
خستیم از این همهمه ای گوش امان
مردیم از این زندگی ای مرگ دخیل

navid_bikas71
Sunday 16 February 2014, 01:38 PM
لب دوخت هر کرا که بدو راز گفت دهر
تا باز نشنود ز کس این راز گفته را

"شهریار-داغ لاله"

Pelk_lk
Sunday 16 February 2014, 10:10 PM
افکند بیم تمامی در شمار من غلط
گر دو صد نوبت ز سر گیرم شمار بوسه را

(صائب)

leilyruzbahany
Sunday 16 February 2014, 10:27 PM
اگر زلفت به هر تاری اثیر تازه ای دارد

مبارک باشد اما دلبری اندازه ای دارد...

Pelk_lk
Sunday 16 February 2014, 10:48 PM
دل سوخت تمام از غم و آهی نکشیدیم
آتش چو برافروخته شد دود ندارد

(صائب)

navid_bikas71
Sunday 16 February 2014, 10:57 PM
دردانه ام به دامن غلطید و اشکم از شوق
لرزید چون ستاره کز باد صبحگاهی

"شهریار-دالان بهشت"

farhood72
Sunday 16 February 2014, 10:59 PM
یاد می‌داری که با من جنگ در سر داشتی

رای رای توست خواهی جنگ خواهی آشتی "سعدی"

navid_bikas71
Sunday 16 February 2014, 11:09 PM
یاد ایام جوانی جگرم خون میکرد
خوب شد پیر شدم کم کم و نیسان آمد

"شهریار-یادی از ایرج"

farhood72
Sunday 16 February 2014, 11:12 PM
دردی از حسرت دیدار تو دارم که طبیب

عاجز آمد که مرا چاره درمان تو نیست "سعدی"

navid_bikas71
Sunday 16 February 2014, 11:18 PM
تا که مشکین شود آفاق به انفاس نسیم
سینه ها مجمره ی عنبر و عود آمده ایم

"شهریار-حرم قدس"

morteza3164
Monday 17 February 2014, 11:50 AM
مسلم اول شه مردان علی

عشق را سرمایه ی ایمان علی


از ولای دودمانش زنده ام

در جهان مثل گهر تابنده ام

navid_bikas71
Monday 17 February 2014, 12:07 PM
ماهی که مهربان نشد از یاد رفتنی است
عطری نماند از گل رنگین که بو ندارد

"شهریار-او بود و او نبود"

feedback
Monday 17 February 2014, 01:09 PM
درد ما را نیست درمان الغیاث
هجر ما را نیست پایان الغیاث
***حافظ***

navid_bikas71
Monday 17 February 2014, 06:38 PM
ثمری گر ندهد آه فغان خواهد داد
اثری گر نکند ناله دعا خواهم کرد

Patriote
Monday 17 February 2014, 06:48 PM
در اندرون من خسته دل ندانم کیست / که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

leilyruzbahany
Monday 17 February 2014, 07:07 PM
تو کی دانی که لیلی چون نکوییست کزو چشمت همی بر زلف وروییست
تو قد بینی و مجنون جلوه ی نـــــــــاز تو چشم و او نگاه ناوک انــــــــــداز

"لیلی ومجنون نظامی"

violin460
Monday 17 February 2014, 07:46 PM
زهی عشق زهی عشق که ماراست خدارا
چه تغز است چه خوبست و چه زیباست خدارا

navid_bikas71
Monday 17 February 2014, 09:01 PM
الا ای نو گل رعنا که رشک شاخ شمشادی
نگارین نخل موزونی همایون سرو آزادی

"شهریار-طوطی قناد"

danesh72
Tuesday 18 February 2014, 06:02 PM
یا رب کجا رویم که در زیر آسمٰان
هر جا که میرویم چو زندان گرفته است
نتوان گشودنش به نسیم ریاض جلد
آندل که در فراق عزیزان گرفته است

-

faramarzlotfy
Tuesday 18 February 2014, 07:17 PM
تکیه بر اختر شبگرد مکن کاین عیار


تاج کاووس ربود و کمر کیخسرو

navid_bikas71
Tuesday 18 February 2014, 11:02 PM
وقتی همای شوق مرا هم فرشتگان
تا آشیان قدس تو پرواز می دهند

ساز سماع زهره در آغوش طبع تست
خوش خاکیان که گوش به این ساز می دهند


"شهریار-بارگاه حافظ"

farhood72
Tuesday 18 February 2014, 11:37 PM
دو چیز آمد کمند هوشمندان

کز آن بندند پای ارجمندان


یکی جودی که بی‌منت دهد کام

یکی خلقی که بی‌نفرت زند گام "وحشی بافقی"

morteza3164
Wednesday 19 February 2014, 10:21 AM
من باکمر تو در میان کردم دست

پنداشتمش که در میان چیزی هست


پیداست از آن میان چو بربست کمر

تا من ز کمر چه طرف خواهم بربست

danesh72
Wednesday 19 February 2014, 11:19 AM
تو در گفتگو ببند و ببین
که چه درها بروی دل باز است

navid_bikas71
Wednesday 19 February 2014, 11:52 AM
تو به دل هستی و این قوم به گل می جویند
تو به جانستی و این جمع جهانگردانند

"شهریار-درس محبت"

leilyruzbahany
Wednesday 19 February 2014, 12:50 PM
دست برزلفش زدم شب بود چشمش مست خواب
موگـــــشودم از رخـــــــــــش ناگه برامد آفتــــــــــاب
گفتمش خورشید سرزد مـــــــــــــــاه من بیدار شو
گفت تا من برنخـــیـــــــزم کی برآیــــــد آفتـــــــــــاب؟!

danesh72
Thursday 20 February 2014, 08:35 AM
به یار ما نتوان یافت شهریارا عیب
جز این قدر که فراموش می کند ما را

farhood72
Thursday 20 February 2014, 08:39 AM
آن که مرا آرزوست دیر میسر شود

وین چه مرا در سرست عمر در این سر شود "سعدی"

danesh72
Thursday 20 February 2014, 08:48 AM
دل به هجران تو عمریست شکیباست ولی
بار پیری شکند پشت شکیبائی را


(شهريار)

farhood72
Thursday 20 February 2014, 09:41 AM
ای مرغ سحر،عشق ز پروانه بیاموز/// کان سوخته را جان شد و آواز نیامد "سعدی"

leilyruzbahany
Thursday 20 February 2014, 08:33 PM
دلم رابازده نزد تو بیــــــــــکار است مـــــــیدانم
تورا زین جنس بی مقدار بسیار است میدانم

Padma
Thursday 20 February 2014, 09:12 PM
مدعی طعنه زند در غم عشق تو زیادم
وین نداند که من از بحر غم عشق تو زادم

farhood72
Friday 21 February 2014, 01:12 AM
مرا که با تو سخن گویم و سخن شنوم

نه گوش فهم بماند نه هوش استفهام "سعدی"

leilyruzbahany
Friday 21 February 2014, 01:06 PM
میـــــرود غافل و خلقش زپی و من به شـــــگفت
کاین چه لیلی ست که صد سلسله مجنون دارد!

danesh72
Friday 21 February 2014, 02:49 PM
در کار ما پروائی از طعن بداندیشان مکن
پروانه گو در محفل این شمع بی پروا بیا
کنجی است ما را فارغ از شور و شر دنیای دون
اینجا چو فارغ گشتی از شور و شر دنیا بیا

leilyruzbahany
Friday 21 February 2014, 08:22 PM
آمدی جانم به قربانــت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

sarveazad
Friday 21 February 2014, 08:26 PM
ای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیرها؟/

زآن سوی او چندان وفا، زین سوی تو چندین جفا/

navid_bikas71
Friday 21 February 2014, 08:38 PM
آخر نه چراغیم که خندیم به ایوان
شمعیم که در گوشه ی کاشانه بگرییم

"شهریار-شاعر افسانه"

bluestar66m
Friday 21 February 2014, 11:41 PM
دلم رابازده نزد تو بیــــــــــکار است مـــــــیدانم
تورا زین جنس بی مقدار بسیار است میدانم

چه دانی از غم عشق و سیل اشک چشمانم ؟
گواه من دلِ تنگ و دوصد عشقِ فراوانم ........... (م.مجنون) پاسخی هرچند پر از اشکال ، عذر مارا بپذیرید

danesh72
Saturday 22 February 2014, 05:57 AM
مرغ دل در قفس سینه من می نالد
بلبل ساز ترا دیده هم آواز امشب
زیر هر پرده ساز تو هزاران راز است
بیم آنست که از پرده فتد راز امشب

leilyruzbahany
Saturday 22 February 2014, 01:55 PM
بر سر زلف تو بس ریخته دل برسر دل
شانه را راه نباشـــــــد که گذاری بکند!

farhood72
Saturday 22 February 2014, 04:05 PM
دوری که در آمدن و رفتنِ ماست،

او را نه نهایت، نه بدایت پیداست،


کس می‌نزند دمی درین معنی راست،

کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست! "خیام"

danesh72
Saturday 22 February 2014, 04:30 PM
تا چشم دل به طلعت آن ماه منظر است
طالع مگو که چشمه خورشید خاورست
کافر نه ایم و بر سرمان شور عاشقی است
آنرا که شور عشق به سر نیست کافر است

navid_bikas71
Sunday 23 February 2014, 01:47 AM
تا گوشوار ناز گران کرد گوش تو
لب وا نشد به شکوه ز بی همزبانیم

"شهریار-ترانه ی جاویدان"

danesh72
Sunday 23 February 2014, 06:22 AM
ما آرزوی عشرت فانی نمی کنیم
ما را سریر دولت باقی مسخر است
راه خداپرستی ازین دلشکستگی است
اقلیم خود پرستی از آن راه دیگر است
یک شعر عاقلی و دگر شعر عاشقی است
سعدی یکی سخنور و حافظ قلندر است

navid_bikas71
Sunday 23 February 2014, 01:46 PM
تا آشنای ما سر بیگانگان نداشت
غم با دل رمیده ی ما آشنا نبود

"شهریار-بازار شوق"

danesh72
Sunday 23 February 2014, 03:08 PM
در باز بروی دلم از ناز نمی کرد
هر چند که در میزدم، آواز نمی کرد
با غیر اگر صحبت او گرم نمی بود
دل در بر من بیهده پرواز نمی کرد
(رضي الدين آرتيماني)

sarveazad
Sunday 23 February 2014, 05:35 PM
در همه دیر مغان گشتم و عاشق نشدم/
تو چه بودی که تو را دیدم ودیوانه شدم

leilyruzbahany
Sunday 23 February 2014, 10:42 PM
من آن نی ام که حلال ز حرام نشناسم

شراب با تو حلال است وآب بی تو حرام!

danesh72
Monday 24 February 2014, 08:37 AM
ما را سر و برگ خویش و بیگانه نماند
زان افسونهٰا بغیر افسانه نماند
دیوانه شدم در غم ویرانهٔ خویش
افسوس که ویرانه به دیوانه نماند

navid_bikas71
Monday 24 February 2014, 02:54 PM
دگر به حجره نگنجد دماغ سودائی
که با نسیم سحر بوی زلف یار آمد

"شهریار-عیدی عشاق"

danesh72
Monday 24 February 2014, 03:19 PM
در عشق حکایت غم انگیزي نیست
افسانه مصر و شام و تبریزی نیست
گفتم شاید جز او ببینم چیزی
چون دیدم من بغیر او چیزی نیست

leilyruzbahany
Monday 24 February 2014, 06:32 PM
تو مو بینی و مجنون پیچش مو

تو ابرو او اشــــــــارتهای ابــــــرو

" بیتی از لیلی و مجنون نظامی گنجوی"

navid_bikas71
Monday 24 February 2014, 07:25 PM
وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار
اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا

"شهریار-حالا چرا؟"

danesh72
Tuesday 25 February 2014, 04:43 PM
اي عسس گر شاد از اين هستي كه شب مستم گرفتي
من از آن شادم كه مي افتادم و دستم گرفتي

leilyruzbahany
Tuesday 25 February 2014, 06:24 PM
یک به یک با مژگانت دل من مشغول است
میله های قفسم را نشمارم چه کنم...؟
"سید حسن حسینی"

Padma
Tuesday 25 February 2014, 08:52 PM
من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده ی عصمت برون آرد زلیخا را...

fanoos
Tuesday 25 February 2014, 11:30 PM
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران

danesh72
Wednesday 26 February 2014, 07:27 AM
نقش تو اگر نه در مقابل بودی
کارم ز غم فراق مشکل بودی
دل با تو و دیده از جمالت محروم
ای کاش که دیده نیز با دل بودی

navid_bikas71
Wednesday 26 February 2014, 08:22 PM
یار قند غزلش بر لب و آب آینه گون
طوطی جانم از آن پسته شکرخا باشد

"شهریار-ریای جوانی"

leilyruzbahany
Wednesday 26 February 2014, 10:53 PM
دل ببردی و برفتی و ندانی که چه کردی با ما
بعد تو عشق به در زد،کو دل؟!تو ربودی ازما...

danesh72
Thursday 27 February 2014, 06:19 AM
ای سیم‌ذقن، این چه دهان و چه لبست؟
این خال چه خال و این چه زلف عجبست؟
روی تو در آن دو زلف مشکین چه عجب؟
هر روز که هست در میان دو شب‌ست

morteza3164
Tuesday 4 March 2014, 08:33 AM
تا بوی‌گل به رنگ ندوزد لباس ما

عریان‌گذشت زین چمن امید ویاس ما


دل داشت دستگاه دو عالم ولی چه سود

با ما نساخت آینهٔ خودشناس ما

danesh72
Tuesday 4 March 2014, 09:38 AM
ای دل شادی به سوز ماتم این است
بیگانه عٰالم غمی، غم این است
دوزخ به مکافات تو درمانده و تو
جنت طلبی برو جهنم این است

leilyruzbahany
Tuesday 4 March 2014, 07:24 PM
تا خرمن مو به دوش می اندازد بین همه جنب وجوش می اندازد
گفتیم نصیحتش کنید ای مردم!گفتند به پشت گوش می اندازد...

sarveazad
Tuesday 4 March 2014, 08:12 PM
تا خرمن مو به دوش می اندازد بین همه جنب وجوش می اندازد
گفتیم نصیحتش کنید ای مردم!گفتند به پشت گوش می اندازد...

دوستی گندمکی است که در معبد یاد/
چون که با خوشه ذخیرست به آفت نرود/

leilyruzbahany
Tuesday 4 March 2014, 08:23 PM
دانی کدام دولـــت در وصــــــف می نیاید؟!
چشمی که باز باشد هرلحظه بر جمالی...

sarveazad
Tuesday 4 March 2014, 08:34 PM
یاد دارم در شبی تاریک و سرد/
میگذشت از کوچه ما دوره گرد/

raha72
Tuesday 4 March 2014, 11:17 PM
دی پیر می فروش که ذکرش بخیر باد
گفتا شراب نوش و غم دل ببر زیاد
گفتم به باد می دهم باده نام و ننگ
گفتا قبول کن سخن هرچه باداباد...

danesh72
Wednesday 5 March 2014, 05:54 AM
در دور شراب و جام و ساقی همه اوست
در پرده مخالف و عراقی همه اوست
گر زانکه به تحقیق نظر خواهی کرد
نامی است بدین و آن و باقی همه اوست

morteza3164
Wednesday 5 March 2014, 08:18 AM
تن که بر اسب هوی عمری تاخت

نشد آگاه که افسار نداشت


آنکه جز بید و سپیدار نکشت

ز که پرسد که چرا بار نداشت

danesh72
Wednesday 5 March 2014, 09:35 AM
تا ظن نبری که مشکلی نیست مرا
در هر نفسی درد دلی نیست مرا
مشکل‌تر ازین چیست؟ که ایام شباب
ضایع شد و هیچ منزلی نیست مرا

leilyruzbahany
Wednesday 5 March 2014, 04:32 PM
ای که یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غــــــــم ببرد

danesh72
Wednesday 5 March 2014, 04:46 PM
دل سوختگان را خبر از عشق تو نیست
مشتاق هوا را اثر از عشق تو نیست
در هر دو جهان نیک نظر کرد دلم
زان هیچ مقام برتر از عشق تو نیست

leilyruzbahany
Wednesday 5 March 2014, 07:20 PM
تو بی دل باش و با دین باش ناصح
که مارا بادل و بی دین پسندند

sarveazad
Wednesday 5 March 2014, 07:41 PM
دل و دین و عقل و هوشم همه را به اب دادی/
ز کدام باده ساقی به من خراب دادی/

danesh72
Thursday 6 March 2014, 05:17 PM
یا رب! این نقطهٔ لب را که به بالا بنهاد؟
نقطه هر جا غلط افتاد، مکیدن ادب است

leilyruzbahany
Thursday 6 March 2014, 05:34 PM
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
بـــــــــــــاش فردا که دلت با دگران است...
فریدون مشیری-کوچه

danesh72
Friday 7 March 2014, 02:22 PM
تا مگر خاکستری گردم به بادی بر شوم
وارهم زین تنگنای محنت آباد بلا
مردن و خاکی شدن بهتر که بی تو زیستن
سوختن خوشتر بسی کز روی تو گردم جدا

leilyruzbahany
Friday 7 March 2014, 09:41 PM
آب دریا را اگر نتوان کــــــــــشید
هم به قدر تشنگی باید چشید

danesh72
Saturday 8 March 2014, 06:02 AM
دل رفت بر کسی که بی‌ماش خوش است
غم خوش نبود، ولیک غمهاش خوش است

leilyruzbahany
Saturday 8 March 2014, 02:48 PM
تا چند زمن رمیده باشی؟!
باغیرمن آرمیده باشی...!

danesh72
Saturday 8 March 2014, 06:35 PM
یاری که نکو بخشد و بد بخشاید
گر ناز کند و گر نوازد شاید
روی تو نکوست، من بدانم خوشدل
کز روی نکو بجز نکویی ناید

farhood72
Sunday 9 March 2014, 12:23 AM
در سنبلش آویختم از روی نیاز

گفتم من سودازده را کار بساز


گفتا که لبم بگیر و زلفم بگذار

در عیش خوش‌آویز نه در عمر دراز "حضرت حافظ"

danesh72
Sunday 9 March 2014, 06:14 AM
زیر لب، وقت نوشتن همه کس نقطه نهد
این عجب! نقطه خال تو به بالای لب است


یا رب! این نقطهٔ لب را که به بالا بنهاد؟
نقطه هر جا غلط افتاد، مکیدن ادب است

leilyruzbahany
Sunday 9 March 2014, 12:15 PM
تا ز میخانه ومی نام ونشان خواهد بود
سرما خاک ره پیر مغان خواهد بود

حضرت لسان الغیب

danesh72
Sunday 9 March 2014, 02:21 PM
دیشب دل من خیال تو مهمان داشت
بر خوان تکلف جگری بریان داشت
از آب دو دیده شربتی پیش آورد
بیچاره خجل گشت ولیکن آن داشت

pooriaakbari1989
Sunday 9 March 2014, 11:30 PM
تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که همی سپرم

danesh72
Monday 10 March 2014, 06:26 AM
ماییم که بی‌مایی ما مایهٔ ماست
خود طفل خودیم و عشق ما دایهٔ ماست
فی‌الجمله عروس غیب همسایهٔ ماست
وین طرفه که همسایهٔ ما سایهٔ ماست

morteza3164
Monday 10 March 2014, 09:50 AM
تا کنی محکم حصار جسم، فرسود است جان

تا بتابی نخ برای پود، پوسیداست تار


سالها شاگردی عجب و هوی کردی بشوق

هیچ دانستی در این مکتب که بود آموزگار

sahar98
Monday 10 March 2014, 10:02 AM
راز درون پرده ز رندان مست پرس

کاین حال نیست زاهد عالی مقام را
حافظ

danesh72
Monday 10 March 2014, 11:05 AM
از بادهٔ عشق شد مگر گوهر ما؟
آمد به فغان ز دست ما ساغر ما
از بسکه همی خوریم می را بر می
ما درسر می شدیم و می در سر ما

navid_bikas71
Monday 10 March 2014, 12:29 PM
آسمان گو از هلال ابرو چه می تابی که ما
رخ نتابیم از مه ابر و هلال خویشتن

"شهریار-کنج ملال"

danesh72
Monday 10 March 2014, 02:30 PM
نی بر سر کوی تو دلم یافته جای
نی در حرم وصل نهاده جان پای
سرگشته چنین چند دوم گرد جهان؟
ای راه‌نما، مرا به خود راه‌نمای

leilyruzbahany
Monday 10 March 2014, 07:14 PM
یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه ی عشاق بود
حضرت حافظ

Padma
Monday 10 March 2014, 07:55 PM
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی...

danesh72
Tuesday 11 March 2014, 05:58 AM
یک عالم از آب و گل بپرداخته‌اند
خود را به میان ما در انداخته‌اند
خود گویند راز و خود می‌شنوند
زین آب و گلی بهانه بر ساخته‌اند

morteza3164
Tuesday 11 March 2014, 09:25 AM
در کدامین چمن ای سرو به بار آمده‌ای؟

که رباینده‌تر از خواب بهار آمده‌ای


با گل روی عرقناک، که چشمش مرساد!

خانه‌پردازتر از سیل بهار آمده‌ای

danesh72
Tuesday 11 March 2014, 03:55 PM
یک لحظه دیدن رخ جانانم آرزوست
یکدم وصال آن مه خوبانم آرزوست
در خلوتی چنان، که نگنجد کسی در آن
یکبار خلوت خوش جانانم آرزوست

leilyruzbahany
Tuesday 11 March 2014, 08:08 PM
تربیت یعنی که خود را ساختن
بعد ازآن بر دیگــــــــران پرداختن

pooriaakbari1989
Tuesday 11 March 2014, 09:46 PM
نباید بستن اندر چیز و کس دل
که دل برداشتن کاریست مشکل

danesh72
Wednesday 12 March 2014, 09:52 AM
لب تشنه چند باشی، در ساحل تمنی؟
انداز خویشتن را در بحر بی‌نهایات

morteza3164
Wednesday 12 March 2014, 10:45 AM
تاگریزان گشتی ای نیلوفری چشم از برم

در غمت از لاغری چون شاخه نیلوفرم


تا گرفتی از حریفان جام سیمین چون هلال

چون شفق خونابهٔ دل می‌چکد از ساغرم

sahar98
Wednesday 12 March 2014, 03:11 PM
می رسد روزی که شرط عاشقی دلدادگیست
آن زمان هر دل فقط یک بار عاشق میشود

خلیل ذکاوت

danesh72
Wednesday 12 March 2014, 04:37 PM
دردا! که دلم خبر ز دلدار نیافت
از گلبن وصل تو بجز خار نیافت
عمری به امید حلقه زد بر در او
چون حلقه برون در، دگر بار نیافت

leilyruzbahany
Wednesday 12 March 2014, 05:20 PM
تو قد بینی و مجنون جلوه ی نـــــــــــاز
تو چـــــــشم و او نــــــــــــگاه ناوک اندار...
لیلی و مجنون نظامی

sahar98
Wednesday 12 March 2014, 05:23 PM
رها از عالم خاکی به ور از هر چه ناپاکی
و همچون عاشقی شیدا به دنبال تو می گردم

leilyruzbahany
Wednesday 12 March 2014, 05:32 PM
من مرده ی آن چشم سیاهم که دمی
گیر دبه نـــگاهی ز دل خســــــته غمی

Santoori13
Wednesday 12 March 2014, 06:18 PM
یا تمنای سبک دستی توان کرد بع عقل
یا برون از حلقه نظاره چون طفلان دو تا

danesh72
Wednesday 12 March 2014, 06:41 PM
ای منزل دوست، خوش هوایی داری
پیداست که بوی آشنایی داری
خاک کف تو چو سرمه در دیده کشم
زیرا که نشان از کف پایی داری

sahar98
Wednesday 12 March 2014, 06:46 PM
یوسف به زر قلب فروشان دگرانند
ما وقت خوش خویش به عالم نفروشیم
صائب

leilyruzbahany
Wednesday 12 March 2014, 06:56 PM
ما قانعیم به بوسه ای ازآن دهان تنگ
درویش عشق ساخته با تنگی معاش...

Santoori13
Wednesday 12 March 2014, 10:30 PM
شبها ز فراق تو دلم بر خون است
وز بی خوابی دو دیده بر گردونست

چون روز آید زبان حالم گوید
کای بر در بامداد حالست چونست

سنایی

danesh72
Thursday 13 March 2014, 07:20 AM
تو واقف اسرار من آنگاه شوی
کز دیده و دل بندهٔ آن ماه شوی
روزیت اگر به روز من بنشانند
از حالت شب‌های من آگاه شوی


عراقي

sahar98
Thursday 13 March 2014, 09:15 AM
یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
در قفس بودم، رهایم کرد و رفت

danesh72
Thursday 13 March 2014, 10:13 AM
تا چند مرا به دست هجران دادن؟
آخر همه عمر عشوه نتوان دادن
رخ باز نمای، تا روان جان بدهم
در پیش رخ تو می‌توان جان دادن

- - - Updated - - -

تا چند مرا به دست هجران دادن؟
آخر همه عمر عشوه نتوان دادن
رخ باز نمای، تا روان جان بدهم
در پیش رخ تو می‌توان جان دادن

sahar98
Thursday 13 March 2014, 11:11 AM
نا کرده گناه در جهان کیست بگو
وان کس که گنه نکرد چون زیست بگو

danesh72
Thursday 13 March 2014, 03:12 PM
وصال یار نبودت فراق را چه کنی؟
نشان عشق نداری، چه لافی از عشاق؟

sahar98
Thursday 13 March 2014, 03:43 PM
قــمــار عــاشــقــان بــردی نــدارد از نـداران پـرس
کـس از دور فـلـک دسـتـی نـبـرد از بـدبـیاران پرس

danesh72
Thursday 13 March 2014, 05:33 PM
سرمایه احساس من مشتی دوبیتی است

عمری است می‌بالم به این غم‌های کوچک

sokotemotlaq
Thursday 13 March 2014, 05:44 PM
خیالم ابریست

می وزد باد,در اعماق افکارم

navid_bikas71
Thursday 13 March 2014, 06:09 PM
کاسه گو آب حرامت کن به مخموران سبیل
سفره پنهان میکند نان حلال خویشتن

"شهریار-کنج ملال"

danesh72
Thursday 13 March 2014, 06:33 PM
نقش رنگ چمن ز لطف بهار
نقش دیبای پرنگار آمد
خوش بهاری است، لیک آن کس را
کز لب یار میگسار آمد

-

farhood72
Thursday 13 March 2014, 06:35 PM
در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است

خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی"غزلیات حافظ"

sahar98
Thursday 13 March 2014, 06:41 PM
یادایام جوانی جگرم خون می کرد
خوب شد پیر شدم کم کم و نسیان آمد
ایرج میرزا

danesh72
Thursday 13 March 2014, 06:46 PM
دل تو را دوست‌تر ز جان دارد
جان ز بهر تو در میان دارد
گر کند جان به تو نثار مرنج
چه کند؟ دسترس همان دارد

sokotemotlaq
Thursday 13 March 2014, 07:25 PM
من مانده ام و سکوت شبها
تنها وبی کس در خلوت سیال حریم رویا
آیینه ای بگذار تا که فریاد کنم
با فرصت شعر(دوستت دارم را)

Padma
Friday 14 March 2014, 08:16 AM
ای که یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد...
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد...

danesh72
Friday 14 March 2014, 03:30 PM
در سر آن دو زلف کافر تو
دل و دین رفت این مسلمان را
چشم تو می‌کند خرابی و ما
بر فلک می‌زنیم تاوان را

-

sahar98
Friday 14 March 2014, 07:18 PM
انتهای هرچه رسوایی منم
عاشق شب های تنهایی منم

danesh72
Saturday 15 March 2014, 05:54 AM
مردم چشم تو سیه کارند
وین نه بس نسبت است انسان را
خواهدم دور کردن از یاران
خود همین عادت است دوران را

sahar98
Saturday 15 March 2014, 11:38 AM
آسايش دو گيتی تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
حافظ

danesh72
Saturday 15 March 2014, 03:11 PM
ای روی تو آرزوی دیرینهٔ ما
جز مهر تو نیست در دل و سینهٔ ما
از صیقل آدمی زداییم درون
تا عکس رخت فتد در آیینهٔ ما

faramarzlotfy
Saturday 15 March 2014, 08:04 PM
افسوس که نامه جوانی طی شد

وان تازه بهار زندگانی دی شد

آن مرغ طرب که نام او بود شباب

افسوس ندانم که کی آمد کی شد

danesh72
Sunday 16 March 2014, 06:02 AM
در کوی تو عاشقان درآیند و روند
خون جگر از دیده گشایند و روند
ما بر در تو چو خاک ماندیم مقیم
ورنه دگران چو باد آیند و روند

sahar98
Sunday 16 March 2014, 04:05 PM
دلبرم شاهد و طفل است و به بازی روزی

بکشد زارم ودر شرع نباشد گنهش
حافظ

danesh72
Sunday 16 March 2014, 05:36 PM
شحنه اندر عقب است و، من از آن می‌ترسم
که لب لعل تو، آلوده به ماء العنب است

morteza3164
Sunday 16 March 2014, 05:56 PM
تو اگر خامی و ما سوخته‌، توفیر بسی است

شعلهٔ عشق نه گیرندهٔ هر خاروخسی است


هر طبیبی نکند چارهٔ این مرده‌دلان

که دوای دل ما درکف عیسی‌نفسی است

danesh72
Sunday 16 March 2014, 07:34 PM
تا کی کنی به عادت در صومعه عبادت؟
کفر است زهد و طاعت تا نگذری ز میقات

sahar98
Monday 17 March 2014, 11:46 AM
تا به شادی می نشینی، غم رسد از گرد راه

بر لبِ خنـدان هر گـل، اشکِ شبـنم دیـده ام

leilyruzbahany
Monday 17 March 2014, 01:25 PM
مرا عهدیست با جانان که تا جان دربدن دارم
هوا داران کویش را چو جان خویشتن دارم
"حضرت لسان الغیب"

danesh72
Monday 17 March 2014, 02:24 PM
می‌خواست فلک که تلخ کامم بکشد
ناکردهٔ می طرب به جامم، بکشد
بسپرد به شحنه فراق تو مرا
تا او به عقوبت تمامم بکشد

leilyruzbahany
Monday 17 March 2014, 03:31 PM
دل و دین و عقل وهوشم همه را برآب دادی
ز کدام باده ساقی به من خراب دادی...؟!

danesh72
Monday 17 March 2014, 06:43 PM
یارب که در این دایرهٔ دیر مدار
باشی ز چنان زندگیی برخوردار
کایام شریف عیدش ار جمع کنند
سد عمر ابد به هم رسد بلکه هزار

sahar98
Monday 17 March 2014, 08:07 PM
رازِ درون پرده چه داند فلک؟ خموش
ای مدّعی نزاعِ تو با پرده دار چیست؟

leilyruzbahany
Monday 17 March 2014, 08:18 PM
تنت در چامه چون در جام باده
دلت در سینه چون در سیم آهن...
حضرت حافظ

danesh72
Tuesday 18 March 2014, 06:45 AM
نوروز شد و بنفشه از خاک دمید
بر روی جمیلان چمن نیل کشید
کس را به سخن نمی‌گذارد بلبل
در باغ مگر غنچه به رویش خندید

leilyruzbahany
Tuesday 18 March 2014, 05:08 PM
دل من سایه ی مهر تو میخواست
وگرنه سایه ی دیـــــــــــــوار بسیار...

morteza3164
Tuesday 18 March 2014, 05:57 PM
ریخت خونم را و برد از پیش آن بیداد کیش

خون چون من بیکسی آسان توان بردن ز پیش


هست بیش از طاقت من بار اندوه فراق

بیش ازین طاقت ندارم گفته‌ام سد بار بیش

vahid65
Tuesday 18 March 2014, 06:04 PM
شب چو در بستم و مست از می نابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم

leilyruzbahany
Tuesday 18 March 2014, 09:28 PM
مـــــــیروی و دل از دســـــت میرود
مرو که با تو هرآنچه هست میرود

danesh72
Wednesday 19 March 2014, 08:16 AM
در کوی توام پای تمنا نرود
من سعی بسی کنم ولی پا نرود
خواهم که ز کویت روم اما چه کنم
کاین بیهده گرد پا دگر جا نرود

NAZLI#JEIRAN
Wednesday 19 March 2014, 08:17 AM
در دياري كه در او نيست كسي يار كسي
كاش يارب كه نيفتد به كسي كار كسي

danesh72
Wednesday 19 March 2014, 08:38 AM
یا صاحب ننگ و نام می‌باید بود
یا شهرهٔ خاص و عام می‌باید بود
القصه کمال جهد می‌باید کرد
در وادی خود تمام می‌باید بود

NAZLI#JEIRAN
Wednesday 19 March 2014, 08:57 AM
در دل مردم هراس كيفر اندازندگان
خود چرا كمتر هراس از روز كيفر مي‌كنند
ساقيان كوثرند اما شب از دست خمار
پاي خم هم مي‌خزند و مي به ساغر مي‌كنند

vahid65
Wednesday 19 March 2014, 11:09 AM
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
باشد که از خزانه ی غیبش دوا کنند

NAZLI#JEIRAN
Wednesday 19 March 2014, 12:17 PM
دردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شد و جان نيز هم

leilyruzbahany
Wednesday 19 March 2014, 02:45 PM
مژدگانی بده ای دل که دگر مطرب عشق
راه مستانه زد وچاره ی مخــــــموری کرد
حضرت حافط

danesh72
Thursday 20 March 2014, 07:38 AM
دردست فقیر کم بضاعت

بود اندکی از متاع دنیا

آنرا به مکاریی سپردم

او رفته کنون به راه عقبا

leilyruzbahany
Thursday 20 March 2014, 12:05 PM
ای دل نشدی سیر تو از بیهده گردی؟!
تاچند بیاییم و تو در خانه نباشی...

WhiteFang
Friday 21 March 2014, 03:00 AM
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود

sarveazad
Sunday 23 March 2014, 11:16 AM
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی/
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی/

Padma
Wednesday 2 April 2014, 10:31 PM
یوسف فروختن به زر ناب هم خطاست
نفرین اگر تو را به تمام جهان دهم...

leilyruzbahany
Thursday 3 April 2014, 03:09 PM
مردم از شرمندگی تا چند باهرناکسی
مردمت از دور بنمایند و گویم یار نیست!

shobar
Thursday 3 April 2014, 04:57 PM
تا چند به ناز پرورم مهر بتان سنگدل / یاد پدر نمیکنند این پسران ناخلف

Padma
Friday 4 April 2014, 11:41 AM
فاش می گویم و از گفته ی خود دلشادم
بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم...

farhood72
Friday 4 April 2014, 08:31 PM
من از بیگانگان دیگر ننالم// که با من هرچه کرد، آن آشنا کرد "حضرت حافظ"

leilyruzbahany
Friday 4 April 2014, 08:56 PM
دردمند از کوچه ی دلدار می آییم ما
آه کز دارالشـــــــفا بیـــمار میآییم ما

shobar
Friday 4 April 2014, 09:04 PM
اگرچه بد نکردن،کار خوبیست / تو نیکویی نما ، گر مرد مردی
قهرمان پاکبین

sarveazad
Tuesday 8 April 2014, 07:30 PM
یاد باد انکه ز ما وقت سفر یاد نکرد/
به وداعی دل غم دیده ما شاد نکرد/

leilyruzbahany
Tuesday 8 April 2014, 09:11 PM
در آن طوفان که صد فریاد گم شد
چه برمی آید از وای شباویـــــز...؟!
فریدون مشیری

farhood72
Tuesday 8 April 2014, 09:19 PM
زمان عمر تو پاینده باد کاین نعمت

عطیه ای است که در کار انس و جان گیرد"حافظ"

MahdisArtemis
Tuesday 8 April 2014, 09:43 PM
دوست دارم كه دوست عيب مرا /همچو آيينه پيش رو گويد
نه كه چون شانه با هزار زبان پشت سر رفته مو به مو گويد

leilyruzbahany
Tuesday 8 April 2014, 10:05 PM
دانی کدام دولت در وصف می نیاید؟!
چشمی که باز باشد هرلحظه بر جمالی...
سعدی

Padma
Tuesday 8 April 2014, 10:51 PM
یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد...

shobar
Tuesday 8 April 2014, 10:55 PM
یک عمر،اسیر وهم و پندار شدیم / افسانه به پیش مست و هوشیار شدیم
قهرمان خان پاکبین

- - - Updated - - -


یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد...

دیدی به جهان چگونه افسانه شدیم / افسانه به نزد خویش و بیگانه شدیم
قهرمان خان پاکبین

M_T
Wednesday 9 April 2014, 08:54 PM
ماه من چهره بر افروز که آمد شب عید
عید بر چهرۀ چون ماه تو می باید دید

leilyruzbahany
Wednesday 9 April 2014, 09:43 PM
در شب وصــــــل نمایان شدن صبح فــــراق
دلخراش است چو در زلف سیه موی سپید!

shobar
Thursday 10 April 2014, 07:08 AM
در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند

morteza979
Thursday 10 April 2014, 08:14 AM
دفتری گر بنویسند ز خوبان جهان *** تو به سر دفتر خوبان جهان فهرستی

morteza3164
Monday 14 April 2014, 07:42 PM
یاد او کردم ز جان سد آه درد آلود خاست



خوی گرمش در دلم بگذشت و از دل دود خاست

leilyruzbahany
Monday 14 April 2014, 09:31 PM
تا چند زمن رمیده باشی
باغیر من آرمیده باشی...؟!

morteza3164
Thursday 17 April 2014, 08:27 AM
یارب، تو بدین قوت سهلی که مراست

وین کوتهی مدت مهلی که مراست


حسن عمل از من چه توقع داری؟

با عیب قدیم و ظلم و جهلی که مراست

M_T
Thursday 17 April 2014, 09:52 AM
تا اول عشق است من مشق جدایی می کنم
با ديو نافرمان خود زورآزمايي مي کنم

شهریار

leilyruzbahany
Thursday 17 April 2014, 10:02 PM
مرغ بهشـــــــت بودم و افتــــادمت به دام
امـــــــــا تو طفل بودی و از دست دادی ام...

imanraha1
Thursday 17 April 2014, 11:04 PM
من درد تو را ز دست اسان ندهم
دل برنکنم ز دوست تا جان ندهم
:53:

hamed00
Friday 18 April 2014, 05:06 AM
مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود
چند گويی که چنين رفت و چنان خواهد شد

leilyruzbahany
Friday 18 April 2014, 10:26 PM
دلسپرده ام من به روی تو،در دل من است آرزوی تو
بخت آیینه باشدم اگر،مینــــشاندم رو به روی تو...
هومن ذکایی

imanraha1
Friday 18 April 2014, 10:55 PM
وصل من با تو همین بس که در آن کو شب تار
کنم افغان و شناسی تو به آواز مرا

danesh72
Saturday 19 April 2014, 07:15 AM
این دل که به شهر عشق سرگشتهٔ تست
بیمار و غریب و در به در گشتهٔ تست
برگشتگی بخت و سیه روزی او
از مژگان سیاه برگشتهٔ تست

morteza3164
Sunday 20 April 2014, 10:37 AM
تن چیست‌؟ مرکبی ز چندین معدن
پرگشته ز میراث نیاکان کهن
محکوم محیط و انقلابات زمن
تن گر گنهی کند چه بحثی است به من‌؟

danesh72
Sunday 20 April 2014, 04:07 PM
نور چشمی و به مردم، نظری نیست تو را
آفتابی و بخاکم، گذری نیست، تو را
صبح پیریم، اثر کرد و شبم، روز نشد
ای شب تیره مگر خود سحری نیست تو را؟

mahgam
Monday 21 April 2014, 06:06 AM
ای نگاهت از شب ِ باغ ِ نظر ، شیرازتر
دیگران نازند و تو از نازنینان ، نازتر

چنگ بردار و شب ما را چراغان کن که نیست
چنگی از تو چنگ تر ، یا سازی از تو سازتر

morteza3164
Tuesday 22 April 2014, 09:51 AM
رو به دریـــا نشستـــه ام شـــایـد
لحظــــه ای بشکنی غرورت را
با عصـــای سکـــــوت بشکافــم
راه طـــــوفـــانـی عبــــورت را

Brilliant
Tuesday 22 April 2014, 07:09 PM
از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن
فردا که نیامدست فریاد مکن
بر نامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن

morteza3164
Wednesday 23 April 2014, 10:53 AM
نیست کسی را نظر به حال کس امروز

وای به مرغی که ماند در قفس امروز


گر دهدت دست خیز و چارهٔ خودکن

داد مجو زان که نیست دادرس امروز

radman1376
Wednesday 23 April 2014, 10:29 PM
زی تیر نگه کرد و پر خویش بر او دید


گفتا زکه نالیم که از ماست که بر ماست:46:

morteza3164
Friday 25 April 2014, 10:08 AM
ترا می‌زیبد از خوبان غرور و ناز و تن داری

که عنبر بر بیاض سیم و سنبل بر سمن داری


چو گفتم: عاشقم، بر تو، شدی بر خون من چیره

نمی‌رنجم کنون از تو،که این شوخی ز من داری

mahgam
Saturday 26 April 2014, 10:29 AM
یک قطره ی بارانم و با شوق ببارم
جاری شدم از وسوسه ی دیدن یارم
غافل، که کمین کرده کویری به شکارم
"بگذار اگر این بار سر از خاک برآرم
بر شانه ی تنهایی خود سر بگذارم"...

Nil8far
Saturday 26 April 2014, 06:51 PM
مده ای رفیق پندم که به کار درنبندم
تو میان ما ندانی که چه می رود نهانی...

radman1376
Saturday 26 April 2014, 07:55 PM
یا رب این نو گل خندان که سپردی بمنش

می سپارم به تو از چشم حسود چمنش

leilyruzbahany
Sunday 27 April 2014, 10:08 PM
شب چو در بستم و مست از می نابش کردم
مــــــــــــاه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم

piottel
Sunday 27 April 2014, 10:35 PM
من که تو دیدی به تو دلباختم روی تو را قبله خود ساختم
حجله نشینِ فلکِ هفتمم عاشق و معشوق کنِ مردمم

radman1376
Tuesday 29 April 2014, 06:41 PM
من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم

که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را

shab_ahang
Tuesday 29 April 2014, 07:39 PM
از در در آمدی و از خود به در شدم
گویی کز این جهان به جهان دگر شدم

piottel
Tuesday 29 April 2014, 08:35 PM
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هوادارانِ کوی اش را چو جان خویشتن دارم

shab_ahang
Tuesday 29 April 2014, 08:42 PM
مور گرد آورد به تابستان
تا فراقت بود زمستانش

leilyruzbahany
Tuesday 29 April 2014, 09:01 PM
شــــــــــیرین دهنا! این همه شیرین نتوان بود
شیری که تو خوردی مگر از شیره ی جان بود؟!

morteza3164
Tuesday 29 April 2014, 09:16 PM
در دست بانوئی، به نخی گفت سوزنی

کای هرزه‌گرد بی سر و بی پا چه می‌کنی

ما میرویم تا که بدوزیم پاره‌ای

هر جا که میرسیم، تو با ما چه می‌کنی

shab_ahang
Tuesday 29 April 2014, 10:22 PM
يكي بي زيان مرد آهنگرم
ز شاه آتش آيد همي بر سرم

radman1376
Wednesday 30 April 2014, 09:21 AM
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست

تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست

shab_ahang
Wednesday 30 April 2014, 05:32 PM
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

morteza3164
Wednesday 30 April 2014, 09:49 PM
تا آشنای ما سر بیگانگان نداشت


غم با دل رمیده ما آشنا نبود


از من گذشت و من هم از او بگذرم ولی

با چون منی بغیر محبت روا نبود

shab_ahang
Wednesday 30 April 2014, 10:26 PM
داد معشوقه به عاشق پيغام/
كه كند مادر تو با من جنگ/
هر كجا بيندم از دور كند/
چهره پر چين و جبين پر آژنگ

danesh72
Thursday 1 May 2014, 08:44 AM
گـل کـه شـب سـاهـر شـود پـژمـرده گردد بامداد
ویـن گـل پـژمـرده چـون سـاهـر شـود زاهـر شود

sarveazad
Friday 2 May 2014, 05:38 PM
دوستی با مردم دانا نکوست/
دشمن دانا به از نادان دوست/
دشمن دانا بلندت میکند/
بر زمینت میزند نادان دوست/

danesh72
Saturday 3 May 2014, 07:32 AM
تـا دل بـه برم هوای دلبر دارد
افـسـانـهٔ عـشق دلبراز بر دارد
دل رفت ز بر چو رفت دلبر آری
دل از دلبر چگونه دل بر دارد

radman1376
Saturday 3 May 2014, 10:11 PM
دریاب کنون که نعمتت هست به دست
کاین دولت و مُلک می رود دست به دست

danesh72
Sunday 4 May 2014, 06:45 AM
تــا دل بــه هـوای وصـل جـانـان دادم
لــب بــر لــب او نــهــاده و جـان دادم
خضر ار ز لب چشمهٔ حیوان جان یافت
مـن جـان بـه لـب چـشمهٔ حیوان دادم

morteza3164
Tuesday 6 May 2014, 09:16 AM
مذاق جانش ز تلخی غم شود ایمن

کسی که شکر شکر تو در دهان گیرد


ز عمر برخورد آن کس که در جمیع صفات

نخست بنگرد آنگه طریق آن گیرد

danesh72
Tuesday 6 May 2014, 11:08 AM
دوش ای صـبـا از آن گـل در بـوسـتـان چـه گفتی
کـاتـش بـه جـان فـکـنـدی مـرغـان خـوش نوا را
بــخــت ار مــدد نــمــایــد از زلــف ســر بـلـنـدش
بـــنـــدی بــه پــا تــوان زد صــبــر گــریــز پــا را

morteza3164
Tuesday 6 May 2014, 07:27 PM
ای عشق بی نشان ز تو من بی نشان شدم

خون دلم بخوردی و در خورد جان شدم


چون کرم‌پیله، عشق تنیدم به خویش بر

چون پرده راست گشت من اندر میان شدم

sarveazad
Tuesday 6 May 2014, 07:52 PM
مرغ باغ ملکوتم نی ام از عالم خاک/
ادم اورد در این دیر خراب ابادم/

Padma
Tuesday 6 May 2014, 10:13 PM
من مانده ام مهجور از او ، بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم می رود...

danesh72
Wednesday 7 May 2014, 06:27 AM
در خـلـوتـی کـه ره نـیـسـت پـیغمبر صبا را
آن‌جــا کــه مـی‌رسـانـد پـیـغـامـهـای مـا را
گـوشـی کـه هـیـچ نـشـنید فریاد پادشاهان
خــواهــد کــجـا شـنـیـدن داد دل گـدا را

Padma
Wednesday 7 May 2014, 07:46 AM
ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
ببر اندوه دل و مژده ی دلدار بیار...

danesh72
Wednesday 7 May 2014, 03:37 PM
رسـوای عـالـمـی شـدم از شـور عاشقی

تـرسـم خـدا نـخـواسـته رسوا کنم تو را

sarveazad
Wednesday 7 May 2014, 07:52 PM
اگر ادمی به چشم است و دهان و بینی وگوش/
چه میان نقش دیوار و میان ادمیت/

danesh72
Thursday 8 May 2014, 07:39 AM
تــا تــرک جــان نــگــفــتـم آسـوده‌دل نـخـفـتـم
تــا ســیــر خــود نـکـردم، نـشـنـاخـتـم خـدا
را چون رو به دوست کردی، سر کن به جور دشمن
چــون نــام عــشــق بــردی، آمـاده شـو، بـلـا را

radman1376
Thursday 8 May 2014, 09:53 AM
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا

بی وفا حالا که افتادم از پا چرا...

Padma
Thursday 8 May 2014, 10:19 AM
ای که از کِلک هنر نقش دل انگیز خدایی
حیف باشد ای مهِ من کاین همه از مهر جدایی...

danesh72
Thursday 8 May 2014, 02:59 PM
یــا رب چــه شــاهــدی تــو کــز غــیـرت مـحـبـت

بـــیـــگـــانــه کــردی از هــم، یــاران آشــنــا را

radman1376
Saturday 10 May 2014, 03:02 PM
ای کاروان آهسته ران کارام جانم می رود

آن دل که با خود داشتم با دل ستانم می رود

morteza3164
Sunday 11 May 2014, 10:00 AM
دل سقیم شفا یابد از اشارت عشق

اگر نجات خواهی گوش کن عبارت عشق



چو غافلان منشین، راه رو که برخیزد

دو کون از سر راهت به یک اشارت عشق

radman1376
Sunday 11 May 2014, 04:25 PM
قدحی درکش و سرخوش بتماشا بخرام

تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد

morteza3164
Monday 12 May 2014, 10:34 AM
دل مصفاکن شرر در خرمن اسباب ریز

آینه صیقل زن و نقش جهان در آب ریز


در تغافل‌خانهٔ اسباب فرش مخملی است

زین تماشا جمع کن مژگان و رنگ خواب ریز