PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 [52] 53 54 55 56 57

Brilliant
Monday 12 May 2014, 02:41 PM
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت

danesh72
Monday 12 May 2014, 03:04 PM
تــوان شـنـاخـتـن از چـشـم مـسـت کـافـر
تـو کـه خـون نـاحـق مـردم بـه گردن است تو را
چــگــونــه روز جــزا دامـنـت بـه دسـت آرم
کـه دسـت خـلـق دو عالم به دامن است تو را

Brilliant
Monday 12 May 2014, 03:24 PM
ارغوان
این چه رازیست که هر سال بهار با عزای دل ما می آید ؟
که زمین هر سال از خون پرستو ها رنگین است ؟

danesh72
Monday 12 May 2014, 04:18 PM
تـیـر و کـمـان عـشـق را هـر کـه ندیده، گو ببین


پــشــت خــمــیــده مــرا، قــد کــشــیــدهٔ تـو را


قـامـتـم از خـمـیـدگـی صـورت چـنـگ شـد ولی


چــنــگ نــمــی‌تــوان زدن زلـف خـمـیـدهٔ تـو را

Brilliant
Monday 12 May 2014, 09:01 PM
ای در دلم نشسته
از تو کجا گریزم ؟

virtuoso
Monday 12 May 2014, 10:05 PM
"مرو" ای گدای مسکین در خانه ی علی زن ... که علی زند دمادم در خانه ی گدا را

(گفتم مناسبت هم داشته باشه :) ... عیدتون مبارک :53:)

morteza3164
Tuesday 13 May 2014, 07:41 AM
از حد گذشت درد و به درمان نمیرسیم

بر لب رسید جان و به جانان نمیرسیم


گر رهروان به کعبهٔ مقصود میرسند

ما جز به خارهای مغیلان نمیرسیم

Brilliant
Tuesday 13 May 2014, 01:36 PM
ما عاشق و رند مست عالم سوزیم
با ما منشین !
اگرنه بد نام شوی

you3f
Wednesday 14 May 2014, 12:38 AM
یک قطره ی آب بود و وا دریا شد،
یک ذره ی خاک با زمین یکتا شد،
آمد شدن تو اندر این عالم چیست؟
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد

radman1376
Thursday 15 May 2014, 03:56 PM
دل در این پیرزن عشوه گر دهر مبند
کاین عروسی است که در عقدِ بسی داماد است

danesh72
Thursday 15 May 2014, 04:16 PM
تا دست ارادت به تو داده‌ست دلم

دامـان طـرب ز کـف نـهاده‌ست دلم

ره یـافـتـه در زلـف دل آویـز کجت

الـقـصـه بـه راه کـج فـتـاده‌ست دلم

Padma
Friday 16 May 2014, 11:07 PM
مهمانِ عزیز آمده در خانه ام امشب
اندوهِ تو شد وارد کاشانه ام امشب
شاید که شکارم شود آن مرغِ بهشتی
گاهی شکنِ دام و گهی دانه ام امشب...

leilyruzbahany
Friday 16 May 2014, 11:23 PM
بس که من از تو بی وفا خواسته ام وفا کنی
هر نفسی که میکشم بوی وفات میدهد...

Brilliant
Saturday 17 May 2014, 01:36 AM
دانی که چرا خروس سحری
هنگام سحر همی کند نوحه گری ؟
یعنی که نمودند در آیینه ی صبح
از عمر شبی گذشت و تو بی خبری
خیام کبیر

Nil8far
Saturday 17 May 2014, 11:21 PM
یا رب ز شراب عشق سرمستم کن
یکباره به بند عشق پابستم کن
از هرچه جز عشق خود تهی دستم کن
در عشق خود نیست کن و هستم کن....

پیر هرات

leilyruzbahany
Saturday 17 May 2014, 11:33 PM
نشود فاش کسی آنچه میان من و تست
تا اشارات نظر نامه رسان من و تست...

mahgam
Sunday 18 May 2014, 05:46 AM
ترا به تازه ترین واژه ها رقـــــم بزنم
کمی اجازه بده با دلت قـــــدم بزنم

کمی اجازه بده جای غـــم عوض بکنم
به اتفاق خودت روی شب قلــــم بزنم

Brilliant
Sunday 18 May 2014, 08:44 AM
معشوق که عمرش چو غمم باد دراز

امروز تلطفی دگر کرد آغاز
بر من دمی فکند چشم و برفت
یعنی که نکویی کن و در آب انداز

خیام جون

virtuoso
Sunday 18 May 2014, 10:16 AM
ز دست محبوب ندانم چون کنم / وز هجر رویش دیده جیحون کنم
(غلامرضا خان رئیس)

radman1376
Sunday 18 May 2014, 10:47 AM
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید

قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید :5:

danesh72
Wednesday 21 May 2014, 03:09 PM
در عـشـق اگر جان بدهی، جان آنستای بی سر و سامان، سر و سامان آن است گــــــر در ره او دل تـــــو دارد دردی آن درد نــگــهـدار کـه درمـان آنـسـت

Brilliant
Wednesday 21 May 2014, 03:20 PM
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند
حافظ جون

danesh72
Wednesday 21 May 2014, 05:48 PM
در بـاز بـروی دلـم از نـاز نـمـیـکـرد هر چند که در میزدم، آواز نمیکرد بـا غـیـر اگـر صـحبت او گرم نمیبود دل در بـر مـن بـیـهده پرواز نمیکرد

Brilliant
Wednesday 21 May 2014, 06:27 PM
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود

مصلح الدین جون

danesh72
Wednesday 21 May 2014, 07:08 PM
در گـوش هـر آنـکه این صدا بنشیند



مشکل که در این طلب ز پا بنشیند

radman1376
Friday 23 May 2014, 06:50 PM
در زوایای طربخانه جمشید فلک

ارغنون ساز کند زهره به آهنگ سماع

fanoos
Friday 23 May 2014, 11:07 PM
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ما سوا فکندی همه سایه ی هما را :))

danesh72
Saturday 24 May 2014, 07:48 AM
ای عشق بحسن دیده در ساز مرا
عـیـبـم همه سر بسر، هنر ساز مرا
دل گـیـرم از آب زنـدگانی، دلگیر
لـب تـشـنـه بـخوناب جگر ساز مرا

mahgam
Saturday 24 May 2014, 08:15 AM
ای صنما رخ بنما جلوه کن به بستان
جلوه روی تو ز رو برده ماه تابان
سلسله موی تو مجنون نموده مارا
بسته به زلف تو دل و دین ما نگارا

danesh72
Saturday 24 May 2014, 08:31 AM
از بـس در سـر هوای آن دوست مرا
روی دل از آنـجـهـت بهر سوست مرا
چون دوست نمی‌کند ز دشمن فرقم
دشـمـن که نکرد فرق از دوست مرا

radman1376
Saturday 24 May 2014, 11:30 AM
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند



در شگفتم من ، نمی پاشد ز هم دنیا چرا

mahgam
Saturday 24 May 2014, 12:37 PM
آسمان چشمهایت دیدنـــــــی است
شعرهایت بی نهایت خواندنــی است
امشب از کویت گـــــــذر خواهم نمود
خارهای کوچه ات پیمودنــــــی است

Brilliant
Saturday 24 May 2014, 01:01 PM
تو خون کسان خوری و ما خون رزان
انصاف بده کدام خون خوار تریم
خیام جون

mahgam
Saturday 24 May 2014, 01:43 PM
میان خنده می گریم میان گریه می خندم
خدا را با خیال خویش اینسان گفت وگو دارم

چه آفت زد به بستان امیدم کز سر حسرت
به عمری آرزوی یک گل خوش رنگ وبو دارم

danesh72
Saturday 24 May 2014, 03:21 PM
مــا را غـم دی و مـحـنـت فـردا نـیـسـت
آن را چه خوریم غم که پا بر جا نیست
یـکـدم فـرصـت بـه هر دو عالم ندهیم
کـم فـرصـتـی ار کـنـد فـلـک با ما نیست

radman1376
Saturday 24 May 2014, 08:29 PM
تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس


ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

Fereshteh_Baran
Saturday 24 May 2014, 08:41 PM
کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت

یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم؟

حافظ

danesh72
Sunday 25 May 2014, 06:31 AM
مـجـنـون کـه تـمـام مـحـو لیلی نشود
شــایــســتــهٔ انــوار تـجـلـی نـشـود
گـفـتی که به عشق دل تسلی گردد
عشق آن باشد که دل تسلی نشود

radman1376
Sunday 25 May 2014, 09:55 AM
دل به دلبر گر سپاری دل بری

دل بری کن تا بیابی دلبری

danesh72
Sunday 25 May 2014, 11:23 AM
یـک جـرعه هر آنکه از می ما نو شد
عــیــب و هــنــر تـمـام عٰالـم پـوشـد
مـا صـاف دلـان کـیـنـه نـداریم ز مهر
خون در دل ما ز مهر دشمن، جوشد

mahgam
Sunday 25 May 2014, 11:48 AM
دسـت من و آغوش تو ! هیهات ! که یک عمر
تنها نفسی با تو نشستن هوسـم بود



بالله که بجز یادِ تو ، گــــر هیچ کسم هست
حاشـا که به جز عشق تو گر هیچ کسم بود

danesh72
Sunday 25 May 2014, 03:00 PM
دل جز بغمش، بهر چه در ساخته بود خـود را ز حـضـور دور انـداخـتـه بود عـشـقـم بـسـر ار سـایـه نینداخته بود عـقـلـم ز بـرای هـیـچ در بـاخـتـه بـود

radman1376
Sunday 25 May 2014, 06:39 PM
دلا دیشب چه می کردی تو در کوی حبیب من

الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من؟

danesh72
Sunday 25 May 2014, 07:18 PM
نـاصـح چـکـنی زبانم از پندم مبند

یـکـبـار بـیـا بـبین در آن سرو بلند

گر چشم ز روی او توانی برداشت

مـن نـیـز دل از غمش توانم بر کند

mahgam
Sunday 25 May 2014, 07:19 PM
نیمشب همدم من دیده گریان من است
ناله مرغ شب از حال پریشان من است
خنده ها برلب من بود و کس آگاه نشد
زین همه درد خموشانه که بر جان منست
غافل از حق شدم و قافله عمر گذشت
ناله ام زمزمه روح پریشان منست
در بر عشق بسی دم زدم از رتبت عقل
گفت خاموش که او طفل دبستان من است

مهدی سهیلی

- - - Updated - - -

ای جانم همزمان ارسال شد دوستم :)

danesh72
Sunday 25 May 2014, 07:20 PM
تـا دسـت بـه سـبـحـه مـیـزنی زناری

تا روی به دوست مسکینی دیداری

دیـریـسـت کـه در طواف بیت اللهی

غــیــری تــا در تــوهــم اغــیــاری

Nil8far
Sunday 25 May 2014, 08:24 PM
یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند؟

Padma
Sunday 25 May 2014, 10:01 PM
دل که از ناوک مژگان تو در خون می گشت
باز مشتاق کمانخانه ی ابروی تو بود...

Brilliant
Sunday 25 May 2014, 10:21 PM
در سایه ی گل بلبل از این غصه خزیده
گل نیز چون من در غمشان جامه دریده

عارف

Padma
Sunday 25 May 2014, 10:24 PM
هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزل خوانی و قُمری به ترانه...

mahgam
Monday 26 May 2014, 05:49 AM
هــــــم دعـــا کـن گره از کار تو بگشايد عشق
هــــــم دعـــا کــــن گره تـازه نيــــفزايـد عشق
قـايقـــي در طلـــب مـــوج بــــه دريـــا پيوست
بايـــد از مــــرگ نترســـــيد ،اگـــــر بايد عشق

danesh72
Monday 26 May 2014, 06:28 AM
قـبـای سـلـامـت بـه آن رنـد بـخشند

کـه از هـسـتی خویش عریان نشیند

mahgam
Monday 26 May 2014, 07:20 AM
دل پر از شوق رهایی سـت ،ولی ممکن نیست
بـــــــه زبــــــان اورم ان را کـــــــــه تــمــنـــا دارم
چــیســـــتم؟! خــــاطــره زخـــم فرامــوش شده
لـــب اگــــر بــاز کـــنم بـا تــو ســخن هـــــا دارم

danesh72
Monday 26 May 2014, 07:30 AM
مـا دیـدن عـیـش تـو مـدام انـگـاریم

زهــر غــم تــو لــذت کـام انـگـاریـم

مـا آب خـضـر بـی تـو حـرام انـگـاریم

یا زلف و رخ تو، صبح و شام انگاریم

morteza3164
Monday 26 May 2014, 08:10 AM
مجلس انس ترا چون محرم راز آمدم

پیش شمع عشق چون پروانه جان بازآمدم


عشقت آمد در درونم از حجاب خود برون

رفتم و اینجازبهر کشف آن راز آمدم

danesh72
Monday 26 May 2014, 09:07 AM
مـا دیـدن عـیـش تـو مـدام انـگـاریم

زهــر غــم تــو لــذت کـام انـگـاریـم

مـا آب خـضـر بـی تـو حـرام انـگـاریم

یا زلف و رخ تو، صبح و شام انگاریم

mahgam
Monday 26 May 2014, 12:52 PM
مهی که مزد وفای مرا جفا دانست
دلم هر آنچه جفا دید ازو وفا دانست
روان شو از دل خونینم ای سرشک نهان
چرا که آن گل خندان چنین روا دانست

niloo77
Monday 26 May 2014, 01:50 PM
تو مو می بینی و مجنون پیچش مو تو ابرو او اشارت های ابرو
وحشی بافقی

danesh72
Monday 26 May 2014, 03:33 PM
وصـالـش دمـی گـر شـود حـاصـلـم

چــو نــو دولــتــان بـر نـتـابـد دلـم

کـه دارد حـریـفـان نـشـانـم دهـید

طـلـسـمی که بگشاید این مشکلم

niloo77
Monday 26 May 2014, 05:23 PM
مرا میبینی و هر دم زیادت میکنی دردم
تورا میبینم و میلم زیادت میشود هردم

danesh72
Monday 26 May 2014, 06:12 PM
مــردیـم و ز کـس وفـا نـدیـدیـم

دل از هــمــه زان گـرفـت مـا را

هر دوست که در جهان گرفتیم

دشــمــن بـه از آن گـرفـت مـا را

niloo77
Monday 26 May 2014, 06:51 PM
الا ای ایها الساقی ادر کاسا وناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

Padma
Monday 26 May 2014, 11:17 PM
آتش رخساره روشن کن شبی ، ای برق عشق
تا چراغی بر کنم در خانه ی خاموش چشم...

danesh72
Tuesday 27 May 2014, 07:26 AM
مـن از حـسرت رویش از هوش رفتم

خــدایــا شــکــیـبـی تـمـاشـاکـنـان را

بــه دل زان نـداریـم یـک مـو گـرانـی

کـه بـر سـر کـشـیـدیـم رطـل گران را

radman1376
Tuesday 27 May 2014, 06:06 PM
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند

در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا ؟

Padma
Tuesday 27 May 2014, 09:54 PM
الهی سینه ای دِه آتش افروز
در آن سینه دلی، و آن دل همه سوز...

danesh72
Wednesday 28 May 2014, 06:56 AM
زدوده‌اند حریفان ز دل غم کم و بیش

بـریـده‌انـد زبـان غـازیـان ز چون و چرا

radman1376
Wednesday 28 May 2014, 06:54 PM
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند

نکته ها هست ولی محرم اسرار کجاست

amir74
Wednesday 28 May 2014, 11:18 PM
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست

fanoos
Thursday 29 May 2014, 01:00 AM
شعردونیم تموم شده :(

danesh72
Thursday 29 May 2014, 07:16 AM
تــو در گــفــتــگــو بــبـنـد و بـبـیـن

کــه چـه درهـا بـروی دل بـاز اسـت

amir74
Thursday 29 May 2014, 10:17 AM
تا سحر سوختنی چون من داشت
شب تاریک مرا روشن داشت
(سایه)

navid_bikas71
Thursday 29 May 2014, 11:51 AM
تو کز گنجینه بیرون تاختی ترسم خرف باشی
که گوهر شاهد بازار یا برزن نخواهد شد

شهریار-من نخواهد شد

amir74
Thursday 29 May 2014, 12:39 PM
در آن شب های طوفانی که عالم زیر و رو می‌شد
نهانی شبچراغ عشق را در سینه پروردم
سایه - دلی در آتش

- - - Updated - - -

از شعر نو هم میشه استفاده کرد؟

navid_bikas71
Thursday 29 May 2014, 03:06 PM
ماه عبادت تست و من با لب روزه دار ازین
قول و غزل نوشتنم بیم گناه کردنست

شهریار-ز کوه زندگی



از شعر نو هم میشه استفاده کرد؟
دوست عزیز تا جایی که من میدونم نه نمیشه از شعر نو استفاده کرد!

amir74
Thursday 29 May 2014, 03:17 PM
تو رهررو دیرینه‌ی سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است

سایه - هنر گام زمان

danesh72
Thursday 29 May 2014, 03:19 PM
تــا از بـر چـشـم آن جـوان رفـت

بــیــنــائـی چـشـم مـا از آن رفـت

رفــتــم کــه از آن کــنـاره گـیـرم

هــر چــیـز کـه بـود از مـیٰان رفـت

navid_bikas71
Thursday 29 May 2014, 03:23 PM
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه ی خود می گذرم

شهریار-گوهر فروش

amir74
Thursday 29 May 2014, 04:48 PM
مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا
سایه‌ی او گشتم و او برد به خورشید مرا

سایه - آینه در آینه

danesh72
Thursday 29 May 2014, 05:41 PM
اگـر تـو مـرد رهی در طریق عشق رضی

رَهـی ز مـیـکـده نزدیک‌تر مدان به خدا

- - - Updated - -

amir74
Thursday 29 May 2014, 06:36 PM
ای عشق همه بهانه از توست
من خامشم این ترانه از توست

سایه - بهانه

- - - Updated - - -

نظرتون راجع به یه تاپیک مشاعره فقط با شعر نو چیه؟

navid_bikas71
Thursday 29 May 2014, 07:05 PM
تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس
خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم

شهریار-گوهر فروش

amir74
Thursday 29 May 2014, 07:24 PM
من بی برگ خزان دیده، دگر رفتنی ام
تو همه بار و بری، تازه بهارا تو بمان

سایه - بعد از نیما

navid_bikas71
Thursday 29 May 2014, 07:46 PM
نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا ؟

شهریار - حالا چرا ؟

amir74
Thursday 29 May 2014, 08:03 PM
این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت
گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست

سایه - زبان نگاه

navid_bikas71
Friday 30 May 2014, 12:22 AM
تخت سلطان هنر بر افق چشم و دل است
خسرو خاوری این خیمه و خرگاهش نیست

شهریار - کاروان بی خبر

amir74
Friday 30 May 2014, 12:47 AM
تا تو با منی زمانه با من است
بخت و کام جاودانه با من است

سایه - ترانه

Padma
Friday 30 May 2014, 01:05 AM
تا فکندم به سرِ کوی وفا رخت اقامت
عمر بی دوست ندامت شد و با دوست غرامت
سر و جان و زر و جاهم همه گو رو به سلامت
"عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت
همه سهلست تحمل نکنم بارِ جدایی "

amir74
Friday 30 May 2014, 02:02 AM
یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند
کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند

سایه - کوچه سار شب

navid_bikas71
Friday 30 May 2014, 12:47 PM
دنیا خود از دریچه ی عبرت عزیز ماست
زین خاک وشیشه آینه ی هوش میکنی

شهریار - اخگر نهفته

radman1376
Friday 30 May 2014, 04:29 PM
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست

حالیا خانه برانداز دل و دین من است
تا در آغوش که می خسبد و همخانه کیست

Padma
Friday 30 May 2014, 04:57 PM
توان گفتن آن راز جاودانی نیست
تصوری هم از آن باغ ارغوانی نیست

پر از هراس و امیدم که هیچ حادثه ای
شبیهِ آمدنِ عشق ناگهانی نیست...

radman1376
Friday 30 May 2014, 05:09 PM
تا کـــی به تمـــنای وصــال تو یـــگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

«حافظ»

danesh72
Friday 30 May 2014, 05:13 PM
تــراوش مــیــکـنـد راز غـمـش از هـر بـن مـویـم

اگـر غـیـرت گـلـو گـیـرد، اگـر حـیـرت زبان بندد

نـه از صـدق و صـفـا رنـگی، نه از مهر و وفا بویی

کـسـی چـون دل بـسـرو و لـاله این بوستان بندد

- - - Updated - - -

هرگز نه من از کس، نه کس از من نشدی شاد

در خـلـقـت مـن چرخ، رضی تا چه نظر داشت

radman1376
Friday 30 May 2014, 05:20 PM
تاب بنفشه می​دهد طره مشک سای تو


پرده غنچه می​درد خنده دلگشای تو

«حافظ»

danesh72
Friday 30 May 2014, 05:25 PM
وفــا و مــهــر از آن گــل طــمـع مـدار ای دل

تــوقــع ثــمــر از بــیــد بــاد پــیــمــائـی اسـت

جـدا ز خـویـشـتـنـم زنـده یـکـنـفـس مپسند

کـه دور از تـو هـلـاکـم بـه از شـکیبائی است

Padma
Friday 30 May 2014, 05:37 PM
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای صوابت...

radman1376
Friday 30 May 2014, 06:10 PM
ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی

که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت

«حافظ»

Padma
Friday 30 May 2014, 06:14 PM
آقا من دیگه "ت" هام ته کشید!این آخریشه که یادمه!:D (تازه اگه درست یادم باشه!)

تیر روانه میرود سوی نشانه میرود
ما چه نشسته ایم پس،شه ز شکار میرسد

radman1376
Friday 30 May 2014, 06:30 PM
اینم به خاطر گل روی شما که آخرش «ت» نباشه...

تحصیـل عشق رندی آسان نمـود اول
آخر بسوخت جانم در کسب این فضائل

Padma
Friday 30 May 2014, 06:36 PM
لاله در دامن کوه آمد و من بی رخ دوست
اشک چون لاله ی سیراب به دامن کردم
در رخ من مکن ای غنچه ز لبخند دریغ
که من از اشک تو را شاهد گلشن کردم...

radman1376
Friday 30 May 2014, 06:59 PM
می برم منزل به منزل چوب دار خویش را

تا کجا پایان دهم آغاز کار خویش را

Padma
Friday 30 May 2014, 07:08 PM
آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد...

navid_bikas71
Friday 30 May 2014, 09:13 PM
در حقایق و گنجینه ی ادب قفل است
کلید به کنج فنا توانی یافت

شهریار - کنج فنا

amir74
Friday 30 May 2014, 10:39 PM
تو بهار دلکشی و من چو باغ
شور و شوق صد جوانه با من است

سایه

navid_bikas71
Saturday 31 May 2014, 12:11 AM
تو که از می جوانی همه سرخوشی چه دانی
که شراب نا امیدی چقدر خمار دارد

شهریار - خزان جاودانی

danesh72
Saturday 31 May 2014, 06:47 AM
دارد ســـر خـــرابـــی عٰالــم بــه گــریــه بــاز

ایـن دل کـه، هـمچو شام غریبان گرفته است

آه و فـــغـــان شـــیـــونــیــانــم بــلــنــد شــد

گـویـا طـبـیـب دسـت ز درمـان گـرفـتـه است

radman1376
Saturday 31 May 2014, 11:27 AM
تا نگردی آشنا زین پرده رمز نشنوی

گوش نا محرم نباشد جای پیغام سروش

amir74
Saturday 31 May 2014, 11:41 AM
شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد
فریبنده زاد و فریبا بمیرد

مهدی حمیدی شیرازی - مرگ قو

navid_bikas71
Saturday 31 May 2014, 01:32 PM
در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا ؟

شهریار - حالا چرا ؟

danesh72
Saturday 31 May 2014, 03:33 PM
از خــرابــات و حــرم چــیــزی نـشـد حـاصـل رضـی
ایـنـقـدر مـعـلـوم شـد کـان نـشـئـه جائی دیگر است

radman1376
Saturday 31 May 2014, 04:07 PM
تکیه کردم بر وفای او غلط کردم غلط

باختم جان در هوای او غلط کردم غلط

navid_bikas71
Saturday 31 May 2014, 04:38 PM
طبع من بلبل گلزار صفا بود و وصفی
که چو مرغان بهشتی به صفیر آمده است

شهریار - بر سر خاک ایرج

danesh72
Saturday 31 May 2014, 04:48 PM
تــراوش مــیــکـنـد راز غـمـش از هـر بـن مـویـم

اگـر غـیـرت گـلـو گـیـرد، اگـر حـیـرت زبان بندد

الــهــی هــمــچـو مـوسـی رب ارنـی را نـمـی‌گـویـم

کـه مـهـر خـامـشـی از لـن تـرانـی بـر مـیـان بـندد

navid_bikas71
Saturday 31 May 2014, 06:15 PM
دگران خوشگل یک عضو و تو سرتا پا خوب
آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری

شهریار - ماه کلیسا

amir74
Saturday 31 May 2014, 06:19 PM
دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

danesh72
Saturday 31 May 2014, 07:22 PM
از ذوق ســــمٰاع در خــــروشــــم

تــا نــام کــه بــاز بــر زبـان رفـت

ای از هــمــه مـانـده بـر سـر هـیـچ

جـهـدی جـهـدی کـه کاروان رفت

navid_bikas71
Sunday 1 June 2014, 07:46 AM
تو با اغیار پیش چشم من می در سبو کردی
من از بیم شماتت گریه پنهان در گلو کردم

شهریار - حراج عشق

danesh72
Sunday 1 June 2014, 08:00 AM
مـــن از کـــجٰا و ریـــا و ردا و ســـالــوســی

تــو آن مــجـو کـه رضـی گـرد آن نـمـیـگـردد

بــغــیــر نــقــش تــوام در نــظــر نــمـی‌آیـد

بــغـیـر نـام تـوام بـر زبـــــــان نـمـیـگـردد

navid_bikas71
Sunday 1 June 2014, 01:18 PM
دل با امید وصل به جان خواست درد عشق
آن روز درد عشق چنین بی دوا نبود

شهریار - بازار شوق

mahgam
Sunday 1 June 2014, 01:35 PM
دلی که در دو جهان جز تو هیچ یارش نیست
گرش تو یار نباشی جهان به کارش نیست
چنان ز لذت دریا پر است کشتی ما
که بیم ورطه و اندیشه ی کنارش نیست

amir74
Sunday 1 June 2014, 01:55 PM
تو کز سرای طبیعت نمی روی بیرون
کجا بکوی طریقت گذر توانی کرد؟

حافظ

navid_bikas71
Sunday 1 June 2014, 02:15 PM
دگران روند تنها به مل به قاضی اما
تو اگر به حسن دعوا بکنی گواه داری

شهریار - پری و فروغ

amir74
Sunday 1 June 2014, 03:02 PM
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد

حافظ

navid_bikas71
Sunday 1 June 2014, 03:27 PM
دریای فلک دیدم و بس گوهر انجم
یاد از توام ای گوهر نایاب برآمد

شهریار - افسانه ی شب

danesh72
Sunday 1 June 2014, 03:29 PM
دل رفـت کـه دوسـت کـام گـردد

بــیــچـاره بـکـام دشـمـنـان رفـت

از ذوق ســــمٰاع در خــــروشــــم

تــا نــام کــه بــاز بــر زبـان رفـت

navid_bikas71
Sunday 1 June 2014, 03:53 PM
تا چشم دل به طلعت آن ماه منظر است
طالع مگو که چشمه ی خورشید خاور است

شهریار - خود پرستی و خداپرستی

amir74
Sunday 1 June 2014, 03:54 PM
تنور سینه‌ی سوزان ما به یاد آرید
کز آتش دل ما پخته گشت خام شما

سایه

danesh72
Sunday 1 June 2014, 04:29 PM
آن پـیـچـش طـره بـر بـنـا گـوش

در هـیـچ دلـی قـرار نـگـذاشـت

بـنـمـودن صـحـبـت از گـریـبـان

در هـیـچـکس اختیار نگذاشت

amir74
Sunday 1 June 2014, 04:38 PM
تو غزالم نشدی رام که شعرِ خوشت آرم
غزلم قصه‌ی دردست که پرورده‌ی دردم

سایه

navid_bikas71
Sunday 1 June 2014, 04:39 PM
تو صاحب خرمنی و من گدایی خوشه چین اما
به انعام تو شایستن نه حد هر گدا حافظ

شهریار - خداحافظ

danesh72
Sunday 1 June 2014, 05:26 PM
ظالم نفس خود است هرکه در این روزگار

اندوه پیمان خورد می نخورد آشکار

amir74
Sunday 1 June 2014, 06:03 PM
روزی که بجنبد نفس باد بهاری
بینی که گل و سبزه کران تا به کران است

سایه - هنر گام زمان

danesh72
Sunday 1 June 2014, 06:14 PM
تـرسـم کـه بـه خـاکستر گلخن نستانند

زان جنس که این طایف دربار فروشند

ای کـاش کـه سـجـاده بـه زنـار فروشند

ایـن طـایـفه دین چند به دینار فروشند

amir74
Sunday 1 June 2014, 06:34 PM
دلا دیدی که خورشید از شب سرد
چو آتش سر ز خاکستر برآورد

سایه - یادگار خون سرو

radman1376
Sunday 1 June 2014, 06:46 PM
دلا در عاشقی ثابت قدم باش

که در این ره نباشد کار بی اجر

«حافظ»

danesh72
Sunday 1 June 2014, 07:12 PM
روی تـو کـه رنـگ از رخ گـلـهـای چـمـن بـرد

هوش از سر و طاقت ز دل و تاب و توان برد

جــز فــتــنــه و آشـوب نـدانـسـت دگـر هـیـچ

چـشـمـت کـه ز مردم سخن آورد، ز من بُرد

dotarist
Sunday 1 June 2014, 10:02 PM
در انجمن عقل فروشان ننهم پای

دیوانه سر صحبت فرزانه ندارد

navid_bikas71
Sunday 1 June 2014, 11:00 PM
دودیست در این خانه که کوریم ز دیدن
چشمی به کف آریم و به این خانه بگرییم

شهریار - شاعر افسانه

amir74
Monday 2 June 2014, 12:10 AM
منم و شمع دل سوخته، یا رب مددی!که دگر باره شب آشفته شد و باد گرفتسایه - بیداد همایون

navid_bikas71
Monday 2 June 2014, 12:26 AM
هر آنکو سرکشی داند مبادش سروری ای گل
که سرور راستین دیدم سزاوار سرافرازی

شهریار - سیه چشمان شیرازی

danesh72
Monday 2 June 2014, 06:28 AM
یــقــیــن مــا بـه خـیٰال و گـمـان نـمـیـگـردد
گـمـان آن مـکـنـیــــــدش کـه آن نـمـیگردد
بــغــیــر نــقــش تــوام در نــظــر نــمـی‌آیـد
بــغـیـر نـام تـوام بـر زبـــــــان نـمـیـگـردد

amir74
Monday 2 June 2014, 08:00 AM
دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد





حافظ
شد سوی محتسب و کار به دستوری کرد

mahgam
Monday 2 June 2014, 08:43 AM
دل پر از شوق رهایی سـت ،ولی ممکن نیست
بـــــــه زبــــــان اورم ان را کـــــــــه تــمــنـــا دارم

danesh72
Monday 2 June 2014, 09:22 AM
مـــحــبــت دانــد و بــا مــا نــدارد
مــــروت دارد و بــــا مــــا نـــدارد
جـفـا دارد جـفـا، چندانکه خواهی
وفـــا دارد؟ نـــدانـــم یـــا نـــدارد

dotarist
Monday 2 June 2014, 10:26 AM
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

mahgam
Monday 2 June 2014, 10:37 AM
تو غنچه بودی و من عندلیب باغ تو بودم
کنون به خواری ام ای گلبن شکفته چه رانی

amir74
Monday 2 June 2014, 11:00 AM
یاد دلنشینت ای امید جان
هر کجا روم روانه با من است

سایه - ترانه

danesh72
Monday 2 June 2014, 11:06 AM
تــراوش مــیــکـنـد راز غـمـش از هـر بـن مـویـم

اگـر غـیـرت گـلـو گـیـرد، اگـر حـیـرت زبان بندد

شــوم قــربـان دمـی صـد ره کـمـان ابـروانـش را

هـلـال ابـرویـم هـر گـه، کـه تـرکش بر میان بندد

navid_bikas71
Monday 2 June 2014, 12:13 PM
تو به دل هستی و این قوم به گل می جویند
تو به جانستی و این جمع جهانگردانند

شهریار - درس محبت

danesh72
Friday 6 June 2014, 04:56 PM
در خـروشـم ز شور چون دریا


نــتــوان سـاخـتـن خـمـوش مـرا

radman1376
Friday 6 June 2014, 06:48 PM
الا ای پیر فرزانه مکن منعم ز میخانه

که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم

«حافظ»

navid_bikas71
Friday 6 June 2014, 11:08 PM
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ما سوا را

شهریار - همای رحمت

radman1376
Saturday 7 June 2014, 12:22 AM
اگر آن تُرکِ شیرازی، به دست آرد دل ما را

به خالِ هندویش بخشم، سمرقند و بُخارا را

بده ساقی میِ باقی که در جنّت نخواهی یافت

کنارِ آبِ رکن آباد و گُلگَشتِ مُصلّا را

«حافظ»

navid_bikas71
Saturday 7 June 2014, 01:17 AM
امید زندگی در سینه ها کشتن فغان دارد
امین باشی که هرگز مرگ بی شیون نخواهد شد

شهریار - من نخواهد شد

danesh72
Saturday 7 June 2014, 10:55 AM
در سـیـنـه هـزار چـاکـم افـزون شد
تــا دیــده‌ام آن چــاک گــریـبـان را
بـنـگـر کـه بـهـم چـگـونـه میجوشند
آن آتـــش لـــعــل و آب حــیــوان را

navid_bikas71
Saturday 7 June 2014, 11:18 AM
ابر از آن بر سر گل های چمن زار بگرید
که خزان بیند و آشفتن گل های چمن زار

شهریار - روزه شکن

danesh72
Saturday 7 June 2014, 11:21 AM
راســت بــنــگــر جــانــب ایــن پــیـره زال کـج نـهـاد
کـایـن جـلـب پـیـوسـتـه رنـگـین‌پار خون شوهر است
از خــرابــات و حــرم چــیــزی نـشـد حـاصـل رضـی
ایـنـقـدر مـعـلـوم شـد کـان نـشـئـه جائی دیگر است

navid_bikas71
Saturday 7 June 2014, 01:04 PM
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
روزی سراغ وقت من آئی که نیستم

در آستان مرگ که زندان زندگیست
تهمت به خویشتن نتوان زد که زیستم

شهریار - زندان زندگی

danesh72
Saturday 7 June 2014, 03:22 PM
من از تو جز تو نخواهم، که در طریقت عشق
بـغـیـر دوسـت تـمـنـا ز دوسـت، رسـوائی است

navid_bikas71
Saturday 7 June 2014, 03:41 PM
تو اگر به هر نگاهی ببری هزارها دل
نرسد به آن نگارا که دلی نگاهداری

شهریار - پری و فروغ

danesh72
Saturday 7 June 2014, 04:06 PM
یـــا رب کـــجـــا رویـــم کــه در زیــر آســمٰان
هـر جـا کـه مـیـرویـم چـو زنـدان گـرفته است
نــتـوان گـشـودنـش بـه نـسـیـم ریـاض جـلـد
آنــدل کــه در فـراق عـزیـزان گـرفـتـه اسـت

navid_bikas71
Saturday 7 June 2014, 05:40 PM
تا نه از گریه شدم کور بیا ورنه چه سود
از چراغی که بگیرند به بینایی

شهریار - دنیای دل

dotarist
Saturday 7 June 2014, 08:44 PM
یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
به دعایی دل غم دیدۀ ما شاد نکرد

navid_bikas71
Saturday 7 June 2014, 09:47 PM
دست با دوست در آغوش نه حد من و تست
منم و حسرت بوسیدن خاک پایی

شهریار - دنیای دل

mahgam
Sunday 8 June 2014, 10:14 AM
یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند
کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند
نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند

navid_bikas71
Sunday 8 June 2014, 11:49 AM
دیگر شکسته بود دل و در میان ما
صحبت بجز حکایت سنگ و سبو نبود

شهریار - او بود و او نبود

radman1376
Sunday 8 June 2014, 12:02 PM
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند

گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

«حافظ»

navid_bikas71
Sunday 8 June 2014, 12:13 PM
دل چون آینه ی اهل صفا می شکنند
که ز خود بی خبرند این ز خدا بی خبران

شهریار - تو بمان و دگران

mahgam
Sunday 8 June 2014, 12:22 PM
نبود از تو گریزی چنین که بار غم دل
زدست شکوه گرفتم به دوش ناله کشیدم

چه عهدها که نبستی چه فتنه ها که نراندی
چه رنج ها نکشیدم،چه طعنه ها نشنیدم

navid_bikas71
Sunday 8 June 2014, 12:26 PM
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران

شهریار - تو بمان و دگران

mahgam
Sunday 8 June 2014, 12:43 PM
نه درین عالم دنیا که درآن عالم عقبی
همچنان برسرآنم که وفادار تو باشم

خاک بادا تن سعدی اگرش تو نپسندی
که نشاید که تو فخر من وعار تو باشم

navid_bikas71
Sunday 8 June 2014, 12:46 PM
میروم تا که به صاحب نظری بازرسم
محرم ما نبود دیده ی کوته نظران

شهریار - تو بمان و دگران

mahgam
Sunday 8 June 2014, 12:52 PM
نکته ی عشق ز من پرس به یک بوسه که دانی
پیر این دیر جهان مست کنم گرچه جوانم

سرو بودم سرزلف تو بپیچید سرم را
یاد باد آن همه آزادگی وتاب وتوانم

radman1376
Sunday 8 June 2014, 12:53 PM
ما آزموده ایم درین شهر بخت خویش

بیرون کشید باید ازین ورطه رخت خویش

«حافظ»

navid_bikas71
Sunday 8 June 2014, 02:40 PM
شهریارا غم آوارگی و دربدری
شورها در دلم انگیخته چون نوسفران

شهریار - تو بمان و دگران

danesh72
Sunday 8 June 2014, 03:06 PM
نــیـلـی قـبـا و طـره پـریـشـان و سـیـنـه چـاک
آئــیـن مـاتـمـم بـه چـه سـامـان گـرفـتـه اسـت
صــوفــی بـیـا کـه کـعـبـهٔ مـقـصـود در دلـسـت
حــاجـی بـه هـرزه راه بـیـابـان گـرفـتـه اسـت

navid_bikas71
Sunday 8 June 2014, 03:33 PM
تو به مردی پایداری آری آری مرد باشد
بر سر عهدی که بندد تا به پای دار باقی

شهریار - یار باقی کار باقی

danesh72
Sunday 8 June 2014, 04:19 PM
یـکـی بـبـیـن و یکی جوی و جز یکی مپرست
از آن جـهـت کـه دو بـیـنـی قـصور بینائی است
وفــا و مــهــر از آن گــل طــمـع مـدار ای دل
تــوقــع ثــمــر از بــیــد بــاد پــیــمــائـی اسـت

navid_bikas71
Sunday 8 June 2014, 04:39 PM
ترا قلمرو دلهاست شهریارا بس
چه حاجت است به کسرا و کیقباد رسی

شهریار - درس حال

danesh72
Sunday 8 June 2014, 05:10 PM
یــقــیــن مــا بـه خـیٰال و گـمـان نـمـیـگـردد
گـمـان آن مـکـنـیــــــدش کـه آن نـمـیگردد
بــغــیــر نــقــش تــوام در نــظــر نــمـی‌آیـد
بــغـیـر نـام تـوام بـر زبـــــــان نـمـیـگـردد

navid_bikas71
Sunday 8 June 2014, 05:27 PM
دستی که گاه خنده بن خال می بری
ای شوخ سنگدل دلم از حال می بری

هرکس به نرد حست تو زد باخت پس بگو
دست از حریف خویش بدان خال می بری

شهریار - خال برنده

danesh72
Sunday 8 June 2014, 05:35 PM
یــار شــد اغــیـار و روزگـار دگـر شـد
روزی کــافــر مــبٰاد آنــچــه بـه مـا شـد
دیـن و دلـی داشـتـیـم و خـاطر جمعی
زلـف پـریـشـان و چـشم مست بلا شد

navid_bikas71
Sunday 8 June 2014, 06:05 PM
دنبال تست این هوو جنجال عاشقان
باری برو که این هو و جنجال می بری

شهریار - خال برنده

radman1376
Sunday 8 June 2014, 07:40 PM
یا رب به کریمیت که خارم نکنی

درمانده اهل روزگارم نکنی

amir74
Sunday 8 June 2014, 11:58 PM
یک کنیزک دید شه بر شاهراه
شد غلام آن کنیزک پادشاه

مولانا

navid_bikas71
Monday 9 June 2014, 01:57 AM
هر سال گوی حسن به چوگان زلف تست
این تاج افتخار نه امسال می بری

شهریار - خال برنده

mahgam
Monday 9 June 2014, 05:44 AM
یاری کن ای نفس که درین گوشه ی قفس
بانگی بر آورم ز دل خسته ی یک نفس
تنگ غروب و هول بیابان و راه دور
نه پرتو ستاره و نه ناله ی جرس

aftaban
Monday 9 June 2014, 06:10 AM
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد/وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

danesh72
Monday 9 June 2014, 06:28 AM
در دور دو چـشـم شـوخ و مـستت
بس گوشه نشین که شد قدح خوار
زنــهــار ز دســت دوســت گــفـتـن
زنـــهـــار دگـــر مـــگـــوی زنـــهٰار

mahgam
Monday 9 June 2014, 06:44 AM
رفتم که ببینم کیست تا یادم کند
یک غزل مهمانی حال پریشانم کند

رفتم و غافل از اینکه من زتنها ترخودم
خواب هم نیست کزین کابوس بیدارم کند

danesh72
Monday 9 June 2014, 06:45 AM
در حـــلـــقــه تــار و مــار زلــفــت
بـس سـبـحـه کـه شـد بـدل به زنار
بــی‌پــرده بــرون مــیـا کـه بـسـیـار
دیــن و دل و دسـت رفـتـه از کـار

mahgam
Monday 9 June 2014, 07:01 AM
رها از عالم خاکی به ور از هر چه ناپاکی

و همچون عاشقی شیدا به دنبال تو می گردم

danesh72
Monday 9 June 2014, 07:09 AM
مــطــرب دسـتـی بـه چـنـگ مـیـزن
ســـاقـــی پـــائـــی بــه رقــص بَردار
بــرقــع ز جــمــال خــود بـرافـکـن
تــا ســنـگ آرد بـه عـشـقـت اقـرار

mahgam
Monday 9 June 2014, 09:29 AM
رفتی و ندیدی که چه محشر کردم
با اشک تمام کوچه را تر کردم
وقتی که شکست بغض تنهایی من
وابستگی ام را به تو باور کردم

danesh72
Monday 9 June 2014, 09:49 AM
مـده فـرصـت از دست دیگر که هم را
عــجـب دانـم ار بـاز بـبـیـنـیـم دیـگـر

aftaban
Monday 9 June 2014, 10:07 AM
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد / شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد

mahgam
Monday 9 June 2014, 10:14 AM
دل‌خوش گرمای کسی نیستم
آمده‌ام تا تو بسوزانی‌ام
آمده‌ام با عطش سال‌ها
تا تو کمی عشق بنوشانی‌ام

aftaban
Monday 9 June 2014, 10:18 AM
منال ای دل که در زنجیر زلفش/ همه جمعیت است آشفته حالی

danesh72
Monday 9 June 2014, 10:21 AM
مـگـر دوشـیـنـه شـب بر بام بودی
کـه بـحـر و بر پر از شمس و قمر بود
نـشـسـتـم تـا کـمـر در خـون دیده
ز مـوئـی کـه پـریـشـان تـا کـمـر بود

mahgam
Monday 9 June 2014, 10:29 AM
دفتری گر بنویسند ز خوبان جهان
تو به سر دفتر خوبان جهان عنوانی

aftaban
Monday 9 June 2014, 10:32 AM
یاد باد آن که خرابات نشین بودم و مست/ وانچه در مسجدم امروز کم است، آن جا بود

mahgam
Monday 9 June 2014, 10:40 AM
دین و دل صد گوشه نشین داده به یغما
آن خال که بر کنج لبش گوشه نشین است

danesh72
Monday 9 June 2014, 11:06 AM
تـأمـل در رخـش چـنـدانکه کردم
مـلـاحـت از مـلـاحـت، بـیـشتر بود
سـحـر آشـفـتـه دیـدم شـام زلفش
عجب شامی؟ که بر روی سحر بود

navid_bikas71
Monday 9 June 2014, 11:29 AM
در صحبت احباب ز بس روی و ریا بود
جانم به لب از صحبت احباب برآمد

شهریار - افسانه ی شب

mahgam
Monday 9 June 2014, 01:04 PM
در آسمان چشم من بارد همیشه ابر غم

گر پا نهی بر بزم من از گریه غرقابت کنم
در کوچه های درد وغم باما شوی گر همقدم
در آسمان بی دلان ای دوست مهتابت کنم

navid_bikas71
Monday 9 June 2014, 02:18 PM
ماندم به چمن شب شد و مهتاب برآمد
سیمای شب آغشته به سیماب برآمد

شهریار - افسانه ی شب

danesh72
Monday 9 June 2014, 03:20 PM
در کـار دلـم کـرد هـمـه عـشوه چشمش
خـوبـان دغـا مـهـر بـه اغـیـار فـروشـند
تـرسـم کـه بـه خـاکستر گلخن نستانند
زان جنس که این طایفه دربار فروشند

navid_bikas71
Monday 9 June 2014, 04:09 PM
دریای فلک دیدم و بس گوهر انجم
یاد از توام ای گوهر نایاب برآمد

شهریار - افسانه ی شب

Nil8far
Monday 9 June 2014, 04:12 PM
دیدی دلا که یار نیامد
گرد آمد و سوار نیامد...

danesh72
Monday 9 June 2014, 04:49 PM
دربــدر افــتــاد و اخــتــیـار نـمـانـدش
از درت آنــکــو بـه اخـتـیـار جـدا شـد

navid_bikas71
Monday 9 June 2014, 05:36 PM
در جوانی همه با یاد تو دلخوش بودم
پیرم و از تو همان ساخته با یاد هنوز

شهریار - بیاد استاد فرخ

danesh72
Monday 9 June 2014, 06:49 PM
زان مـی کـه در شبهای غم بارد فروغ صبحدم
غـافـل کـند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند

morteza3164
Monday 9 June 2014, 07:25 PM
درگوش دارم این سخن از پیر می‌فروش

کای طفل بر نصیحت پیران بدار گوش


خواهی که خنده سازکنی چون غرابه خند

خواهی که باده نوش کنی چون پیاله نوش

danesh72
Monday 9 June 2014, 07:36 PM
شمع و گل هم هر کدام از شعله‌ای در آتشند
در مـیـان پـاکـبـازان مـن نـه تـنـهـا سـوخـتـم
جـان پـاک مـن رهـی خـورشـیـد عـالمتاب بود
رفـتـم و از مـاتـم خـود عـالـمـی را سـوخـتـم

navid_bikas71
Monday 9 June 2014, 09:31 PM
ما آرزوی عشرت فانی نمی کنیم
ما را سریر دولت باقی مسخر است

شهریار - خودپرستی و خداپرستی

Nil8far
Tuesday 10 June 2014, 01:27 AM
توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود! :9:

navid_bikas71
Tuesday 10 June 2014, 02:00 AM
در اینجا جامه شوقی قبا کردن نه درویشی است
تهی کن خرقه ام از تن که جان باید فدا حافظ

شهریار - خداحافط

mahgam
Tuesday 10 June 2014, 05:58 AM
دگرم مگو که خوانم، که ز درگهت بر آنم
تو بر اين و من بر آنم، که دل از تو بر ندارم

danesh72
Tuesday 10 June 2014, 06:23 AM
مـــا را دلــی بــود کــه ز طــوفــان حــادثــات
چون موج یک نفس سر و سامان نداشته است


رهي معيري

mahgam
Tuesday 10 June 2014, 06:41 AM
تنهایی ام را با تو قسمت می کنم سهم کمی نیست گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست

محمد علی بهمنی

danesh72
Tuesday 10 June 2014, 09:28 AM
تـا کـجـا راحـت پـذیـرم یـا کـجـا یـابـم قـرار ؟
بــرگ خــشــکـم در کـف بـاد صـبـا افـتـاده ام
بر من ای صاحبدلان رحمی که از غمهای عشق
تــا جــدا افــتــاده ام از دل جــدا افـتـاده ام
رهي معيري

radman1376
Tuesday 10 June 2014, 11:31 AM
من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی

ولی با خفت و خواری پی شبنم نمی گردم

navid_bikas71
Tuesday 10 June 2014, 11:41 AM
منم که شعر و تغزل پناهگاه منست
چنانکه قول و غزل نیز در پناه منست

شهریار - سپاه من

radman1376
Tuesday 10 June 2014, 12:00 PM
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم

روزی سراغ وقت من آیی که نیستم

در آستان مرگ که زندان زندگیست

تهمت به خویشتن نتوان زد که زیستم

شهریار

navid_bikas71
Tuesday 10 June 2014, 12:03 PM
من از تو هیچ نخواهم جز آنچه بپسندی
که دلپسند تو ای دوست دلبخواه من است

شهریار - سپاه من

radman1376
Tuesday 10 June 2014, 12:07 PM
تغاری بشکند ماستی بریزد

جهان گردد به کام کاسه لیسان

:9:

navid_bikas71
Tuesday 10 June 2014, 12:11 PM
نه روی سخن گفتن و نه پای گذشتتن
سرگشته ام ای ماه هنرپیشه پناهی

شهریار - ماه هنرپیشه

radman1376
Tuesday 10 June 2014, 12:17 PM
یکی گوید تویی سر منزل خویش

به رفتن کوش و جز رفتن میندیش

یکی گوید که مقصد کوی یار است

وصال روی آن زیبا نگار است

navid_bikas71
Tuesday 10 June 2014, 12:20 PM
تا چند کنیم از تو قناعت به نگاهی
یک عمر قناعت نتوان کرد الهی

شهریار - ماه هنرپیشه

radman1376
Tuesday 10 June 2014, 12:26 PM
یارا موافق همه از دست شدند
در پای اجل یکان یکان پست شدند

خوردیم ز یک شراب در مجلس عمر
دوری دوسه بیشتر ز ما مست شدند

«خیام»

navid_bikas71
Tuesday 10 June 2014, 12:50 PM
دیرسیت که چون هاله همه دور تو گردم
چون باز شوم از سرت ای مه به نگاهی

شهریار - ماه هنرپیشه

mahgam
Tuesday 10 June 2014, 02:05 PM
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب

کز هر زبان که می شنویم نا مکرر است

navid_bikas71
Tuesday 10 June 2014, 02:14 PM
تنها نه من از شوق سر از پا نشناسم
یک دسته چو من عاشق بی پا و سر اینجاست

شهریار - یک شب با قمر

danesh72
Tuesday 10 June 2014, 03:06 PM
تـار و پـود هـستی را سوختیم و خرسندیم
رنـد عـافـیـت سـوزی هـمـچـو مـا کجا بینی

mahgam
Wednesday 11 June 2014, 06:55 AM
يوسف! به اين رها شدن از چاه دل مبند
اين بار مي ‌برند که زنداني ‌ات کنند

danesh72
Wednesday 11 June 2014, 07:35 AM
دیـگـرم بـخـت رهـایـی از کـمند عشق نیست
کـار صـیـد خـسـته با صید افکنی افتاده است

mahgam
Wednesday 11 June 2014, 08:03 AM
تا موج حادثات چه بازی کند که ما
با زروق شکسته به دریا نشسته ایم

ماآن شقایقیم که با داغ سینه سوز
جامی گرفته ایم وبه صحرا نشسته ایم

danesh72
Wednesday 11 June 2014, 08:24 AM
مـــن زمــزمــه عــودم تــو زمــزمــه پــردازی
مــن سـلـسـلـه مـوجـم تـو سـلـسـلـه جـنـبـانـی
از آتــــش ســـودایـــت دارم مـــن و دارد دل
داغــی کــه نــمــی بـیـنـی دردی کـه نـمـی دانـی

navid_bikas71
Wednesday 11 June 2014, 11:21 AM
یارب به کمند عشق پا بستم کن
از دامن غیر خودتهی دستم کن

یکباره زاندیشه عقلم برهان
وزباده صاف عشق سر مستم کن

mahgam
Wednesday 11 June 2014, 12:51 PM
ترا من زهر شیرین خوانم ای عشق


که نامی خوش تر از اینت ندانم


و گر هر لحظه رنگی تازه گیری


به غیر از « زهر شیرینت » نخوانم

danesh72
Wednesday 11 June 2014, 03:16 PM
من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم
تـو مـهـری و تـو نـوری تـو عـشـقـی و تـو جـانـی
خــواهـم کـه تـرا در بـر بـنـشـانـم و بـنـشـیـنـم
تــا آتــش جــانــم را بــنــشــیــنــی و بــنـشـانـی

Nil8far
Wednesday 11 June 2014, 05:05 PM
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم نخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

danesh72
Wednesday 11 June 2014, 05:47 PM
روشــنــگــری افــلـاکـیـم چـون آفـتـاب از پـاکـیـم
خـاکـی نـیـم تـا خـویـش را سـرگـرم آب و گـل کنم

Nil8far
Wednesday 11 June 2014, 08:13 PM
من آن گلبرگ مغرورم که
میمرم ز بی آبی
ولی با حسرت و خواری پی شبنم نمیگردم

dehpanah_k
Wednesday 11 June 2014, 08:29 PM
میآزار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است:39:

navid_bikas71
Wednesday 11 June 2014, 09:46 PM
تقدیر الهی چو پی سوختن ماست
ما نیز بسازیم به تقدیر الهی

شهریار -ماه سفر کرده

Min00
Wednesday 11 June 2014, 11:55 PM
یا رب آن زاهد خود بین که بجز عیب ندید دود آهیش در آیینه ادراک انداز
حافظ

navid_bikas71
Thursday 12 June 2014, 12:00 AM
ز آب دیده چنان آتشم کشید زبانه
که خاک غم به سر افشان چو گرد باد دویدم

شهریار - دوست ندیدم

danesh72
Thursday 12 June 2014, 06:42 AM
مــایــیــم و سـیـنـه‌ای کـه بـود آشـیـان آه
مـایـیـم و دیـده‌ای کـه بـود آشـنـای اشک
گـوش مـرا ز نـغـمه ی شادی نصیب نیست
چـون جـویـبـار سـاخـتـه ام با نوای اشک