PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 [53] 54 55 56 57

dehpanah_k
Thursday 12 June 2014, 08:18 AM
که در بزم این هرزه گردان خام گناه است در گردش آریم جام
:39:م بدین:39:

navid_bikas71
Thursday 12 June 2014, 12:05 PM
من از دو روزه ی هستی به جان شدم بیزار
خدای شکر که این عمر جاودانی نیست

شهریار - انتحار تدریجی

danesh72
Thursday 12 June 2014, 02:57 PM
تـابـد فـروغ مـهـر و مه از قطره های اشک
بــاران صــبــحـگـاه نـدارد صـفـای اشـک
گـوهـر بـه تابناکی و پاکی چو اشک نیست
روشـنـدلـی کجاست که داند بهای اشک ؟

navid_bikas71
Thursday 12 June 2014, 03:41 PM
کار آشوب تماشای تو کارستان کرد
راستی نقش غریبی و تماشا داری

شهریار - ماه کلیسا

danesh72
Thursday 12 June 2014, 04:09 PM
یـا عـافـیـت از چشم فسونسازم ده
یـا آن کـه زبـان شـکـوه پـردازم ده

navid_bikas71
Thursday 12 June 2014, 05:09 PM
همه به گریه ی ابر سیه گشودم چشم
در این افق که فروغی ز شادمانی نیست

شهریار - انتحار تدریجی

danesh72
Thursday 12 June 2014, 05:50 PM
تـرک خـودپـرسـتی کن عاشقی و مستی کن
تـا ز دام غـم خود را چون رهی رها بینی

navid_bikas71
Thursday 12 June 2014, 08:30 PM
یارب به کریمی کریمانت بخش

بر آب دیده یتیمانت بخش


صد بار به لطف و کرمت بخشیدی

یک بار به سلطان خراسانت بخش

dehpanah_k
Friday 13 June 2014, 12:17 AM
شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید/ شب را چه گنه؟ حدیث ما بود دراز
:45::39:ز بدین بینم؟:45::39:

navid_bikas71
Friday 13 June 2014, 12:21 AM
ز بلبل چمن طبع شهریار افسوس
که از خزان گلشن شور نغمه خوانی نیست

شهریار - انتحار تدریجی

dehpanah_k
Friday 13 June 2014, 09:55 AM
تا نکنی جای قدم استوار/ پای منه در طلب هیچ کار
:45::39:ر بده بینم؟:39:
نظامی

navid_bikas71
Friday 13 June 2014, 11:52 AM
رفتیم رو به کاخ آمال و آرزو ها
آنجا که چرخ بوسد ایوان بارگاهی

شهریار - دالان بهشت

danesh72
Friday 13 June 2014, 04:16 PM
یـکـبـار چـون نـسیم صبا بر چمن گذشت
مـی آیـد از بـنـفـشـه و گـل بـوی او هـنوز

mahgam
Saturday 14 June 2014, 05:40 AM
ز تاب آن که دلم باز سر کشد ز کمندش
کمان کشیده نشسته ست چشم او به کمینم
اگر نسیم امیدی نبود و شبنم شوقی
گلی نداشت خزان دیده باغ طبع حزینم

danesh72
Saturday 14 June 2014, 06:43 AM
مـوی سـپـیـد را فـلـکـم رایـگان نداد
ایـن رشـتـه را بـه نقد جوانی خریده‌ام
ای سـرو پـای بـسـتـه بـه آزادگـی مـناز
آزاده مـن کـه از هـمـه عـالـم بـریده‌ام

rraassooll11
Saturday 14 June 2014, 06:43 AM
شب است و کمند زلف سیاه / اسیر می کندم به راه /نه را پس بودم نه پیش /گرفته دست مرا ز چاه

danesh72
Saturday 14 June 2014, 06:49 AM
هـمـچـو آن شـمـعـی کـه افـروزنـد پـیش آفتاب
سـوخـتـم در پـیـش مه رویان و بیجا سوختم
ســوخـتـم از آتـش دل در مـیـان مـوج اشـک
شـوربـخـتـی بـیـن کـه در آغـوش دریا سوختم

mahgam
Saturday 14 June 2014, 07:47 AM
مجنون به بيابان زد و ليلا... ولی ایكاش


اين قصـــه همــــان قصه كه گفتند نباشد

ایكاش عذاب نرسيدن به نگاهت

آن وعدهی ناديده كـه دادند نباشد

danesh72
Saturday 14 June 2014, 08:16 AM
دریـــا دلـــان ز فـــتـــنـــه ایــام فــارغــنــد
دریـای بـی کـران غـم طـوفـان نـداشـته است
آزار مـــا بـــمـــور ضـــعـــیـــفــی نــمــی رســد
داریــم دولـتـی کـه سـلـیـمـان نـداشـتـه اسـت

mahgam
Saturday 14 June 2014, 08:24 AM
تا از غمِ زمانه بیابی فراغِ بال
ای کاشکی نشیمنِ پیمانه‌ای شوی

یا این‌که از تو، کاسه ی «تاری» در آورند
شورآفرینِ مطربِ دیوانه‌ای شوی

danesh72
Saturday 14 June 2014, 08:40 AM
یــاد ایـامـی کـه در گـلـشـن فـغـانـی داشـتـم
در مــیــان لــالــه و گــل آشــیــانــی داشـتـم
گـرد آن شـمـع طـرب مـی‌سـوخـتـم پـروانه‌وار
پــای آن ســرو روان اشــک روانــی داشــتــم

mahgam
Saturday 14 June 2014, 09:18 AM
مژگان چون مضراب تو ننواخت تار وصل را

باید اینک شکوه من از جور مضرابت کنم

navid_bikas71
Saturday 14 June 2014, 02:56 PM
مگر با داس سیمین کشت زرین بدروی ورنه
به مشتی خوشه درهم کوفتن خرمن نخواهد شد

شهریار - من نخواهد شد

danesh72
Saturday 14 June 2014, 03:53 PM
در خـزان بـا سـرو و نـسـریـنم بهاری تازه بود
در زمــیـن بـا مـاه و پـرویـن آسـمـانـی داشـتـم

navid_bikas71
Saturday 14 June 2014, 04:07 PM
ما کجا و شب میخانه خدایا چه عجب
کز گرفتاری ایام مجالی کردیم

شهریار - غزال و غزل

danesh72
Saturday 14 June 2014, 05:04 PM
مــن کــیــســتــم بــی نـوایـی بـا درد و غـم آشـنـایـی
هـر لـحـظـه گـردد بـلـایـی چـون سـایـه پـیـر امـن من
قـسـمـت اگـر زهـر اگـر مـل بـالـیـن اگـر خار اگر گل
غـمـگـیـن نـبـاشـم کـه بـاشـد کـوی رضـا مسکن من

navid_bikas71
Saturday 14 June 2014, 06:53 PM
نه به خود گرفته خسرو پی آهوان ارمن
که کمند زلف شیرین هوش شکار دارد

شهریار - خزان جاودانی

danesh72
Saturday 14 June 2014, 07:28 PM
درد بـی‌عـشـقـی ز جـانـم برده طاقت ورنه من
داشـــتـــم آرام تـــا آرام جــانــی داشــتــم

navid_bikas71
Saturday 14 June 2014, 08:19 PM
مه من هنوز عشقت دل من فکار دارد
یکی بپرس از این غم که به من چه کار دارد

شهریار - خزان جاودانی

mahgam
Sunday 15 June 2014, 05:43 AM
درتک تک رگهای تنم عشق تو جاريست


در تک تک رگــــهای تـــو هر چند نباشد


من میروم و هيچ مهم نيست كه يک عمر


زنجـــــير نگـــاه تـــــو كـــــه پابند نباشد...

danesh72
Sunday 15 June 2014, 06:23 AM
دشمن خویشی رهی کز دوستداران دو روی
دشـمـنـی بـیـنـی و خـامـوشـی به پاس دوستی

mahgam
Sunday 15 June 2014, 01:26 PM
مبهوت می شوی اگر از روزن ات شبی
بی خویش در سماع غزل ها ببینیم یک قطره ام و گاه چنان موج می زنم
در خود که ناگزیری دریا ببینیم

navid_bikas71
Sunday 15 June 2014, 02:30 PM
متاع دلبری و حال دل سپردن نیست
وگرنه پیر از عاشقی نپرهیزد

شهریار - ستاره ی صبح

danesh72
Sunday 15 June 2014, 03:09 PM
دوش چون نیلوفر از غم پیچ و تابی داشتم
هـر نـفـس چـون شمع لرزان اضطرابی داشتم
اشـک سـیـمـیـنم به دامن بود بی سیمین تنی
چشم بی خوابی ز چشم نیم خوابی داشتم

navid_bikas71
Sunday 15 June 2014, 04:01 PM
مشکل از گیر تو جان در برم ای ناصح عاقل
که تو در حلقه ی زنجیر جنون گیر نکردی

شهریار - شمشیر قلم

danesh72
Sunday 15 June 2014, 05:11 PM
یــافــتـم روشـنـدلـی از گـریـه هـای نـیـمـشـب
خـاطـری چـون صـبـح دارم از صـفـای نیمشب
شاهد معنی که دل سر گشته از سودای اوست
جـلـوه بـر مـن کـرد در خـلـوت سـرای نـیمشب

navid_bikas71
Sunday 15 June 2014, 05:42 PM
بار دیگر گر فرود آرد سری با ما جوانی
داستانها دارم از بیداد پیری با جوانی

شهریار - وا جوانی

danesh72
Sunday 15 June 2014, 05:56 PM
یـاد تـو کـنـم دلـم چنان برخیزد
که امید به کلی از جهان برخیزد
آیــا بـودا کـه از مـیـان مـن و تـو
مـا بـیـن فـراق از مـیـان بر خیزد

navid_bikas71
Sunday 15 June 2014, 06:15 PM
در بهاران چون ز دست نوجوانان جام گیرم
چون خمار باده ام در سر کند غوغا جوانی

شهریار - وا جوانی

danesh72
Sunday 15 June 2014, 06:27 PM
یـا رب ز قـضا بر حذرم می‏داری
وز حـادثـه ها بی خبرم می‏داری
هـر چـند ز من بیش بدی می‏بینی
هر دم ز کرم نکوترم می‏داری

navid_bikas71
Sunday 15 June 2014, 06:29 PM
یا رب که از دریا دلی خود گوهر یکتا شوی
ای اشک چشم آسمان در دامن دریا بیا

شهریار - آشیان عنقا

danesh72
Sunday 15 June 2014, 06:53 PM
انـدوه تـو دلـشاد کند هر جان را
کـفـر تـو دهـد تازگی ای ایمان را
دل راحـت وصـل تـو مبیناد دمی
با درد تو گر طلب کند درمان را

navid_bikas71
Sunday 15 June 2014, 06:55 PM
ای ماه کنعانی ترا یاران به چاه افکنده اند
در رشته ی پیوند ما چنگی زن و بالا بیا

شهریار - آشیان عنقا

danesh72
Sunday 15 June 2014, 07:01 PM
ای دل تـو ز هـیـچ خـلق یاری مطلب
وز شـاخ بـرهـنـه سـایـه داری مـطلب
عزت ز قناعت است و خواری ز طمع
بـا عـزت خـود بـساز و خواری مطلب

navid_bikas71
Sunday 15 June 2014, 07:05 PM
به شعرت شهریارا بیدلان تا عشق میورزند
نسیم وصل را ماند نوید طبع دیوانت

شهریار - دستم به دامانت

danesh72
Sunday 15 June 2014, 07:20 PM
تـا گـوهـر جـان در صـدف تـن پیوست
وز آب حـیـات گـوهـری صـورت بـسـت
گوهر چو تمام شد، صدف را بشکست
بـر طـرف کـلـه گـوشۀ سلطان بنشست

radman1376
Sunday 15 June 2014, 07:53 PM
تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب

جان عزیز خود به نوا می فرستمت

«حافظ»

Nil8far
Sunday 15 June 2014, 08:09 PM
تا غمزه ی مست تو کمان ساخت ز ابرو
شد تیر بلا را دل عشاق نشانه

radman1376
Sunday 15 June 2014, 08:27 PM
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود

که ز بند غم ایام نجاتم دادند

«حافظ»

navid_bikas71
Sunday 15 June 2014, 09:01 PM
دل تنگم حریف درد و اندوه فراوان نیست
امان ای سنگدل از درد و اندوه فراوانت

شهریار - دستم به دامانت

Nil8far
Sunday 15 June 2014, 09:37 PM
ترسم که در روز جزا گیرند خلقی دامنت
با دیگران باری مکن جوری که با ما کرده ای

navid_bikas71
Sunday 15 June 2014, 10:01 PM
یکی شکسته نوازی کن ای نسیم عنایت
که در هوای تو لرزنده تر از شاخه ی بیدم

شهریار - دوست ندیدم

danesh72
Monday 16 June 2014, 06:44 AM
مـعـلـوم نـمـی شـود چـنـیـن از سر دست
کاین صورت و معنی ز چه رو در پیوست
اســرار بــه جـمـلـه گـی بـه نـزد هـر کـس
آن گـاه شـود عـیـان که صورت بشکست

mahgam
Monday 16 June 2014, 10:54 AM
تمام شب به خیال تو رفت و می دیدم
که پشت پرده ی اشکم سپیده سر می زد

danesh72
Monday 16 June 2014, 11:23 AM
دل سیر نشد از کم و از بیش تو را
با آن که منازل است در پیش تو را
عـذرت نـپـذیـرند گهِ مرگ، از آنک
بـسـیـار بـگـفـتـه اند در پیش تو را

navid_bikas71
Monday 16 June 2014, 12:38 PM
این که پروانه گرفته است همای شوقم
به هواداری سرویست خرامان که مپرس

شهریار - گله ی عاشق

radman1376
Monday 16 June 2014, 12:46 PM
ساقیا امشب که مستم لطف کن خونم بریز

ورنه چون فردا شود رنج خمارم می کشد

navid_bikas71
Monday 16 June 2014, 12:49 PM
دفتر عشق که سر خط همه شوق است و امید
آیتی خواندمش از یاس به پایان که مپرس

شهریار - گله ی عاشق

radman1376
Monday 16 June 2014, 12:52 PM
ســرونــازا گـرم ایـنـگـونـه کـشـی پـای از سـر

مـنـت آنـگـونه شوم دست به دامان که مپرس

شهریار

navid_bikas71
Monday 16 June 2014, 12:57 PM
سرو من صبح بهار است به طرف چمن آی
تا نسیمت بنوازد به گل افشانیها

شهریار - دریاچه ی اشک

radman1376
Monday 16 June 2014, 01:08 PM
الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور

پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی

«حافظ»

Nil8far
Monday 16 June 2014, 01:15 PM
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست...

- - - Updated - - -

پستمون با هم ارسال شد
جهت تصحیح


یا رب نگاه کس به کسی آشنا مکن
گر می کنی کرم کن و از هم جدا مکن

navid_bikas71
Monday 16 June 2014, 01:29 PM
ناز و نوش زندگانی حسرت مردن نیرزد
من گرفتم عمر چندین روزه سرتا پا جوانی

شهریار - وا جوانی

radman1376
Monday 16 June 2014, 01:33 PM
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم

دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

navid_bikas71
Monday 16 June 2014, 01:39 PM
سالها با بار پیری خم شدم در جستجویش
تا به چاه گور هم رفتم نشد پیدا جوانی

شهریار - وا جوانی

mahgam
Monday 16 June 2014, 01:46 PM
یک دم وصلت ز عمر جاودانم خوش تر است
بر وصال دوست عمر جاودانی گو مباش

navid_bikas71
Monday 16 June 2014, 01:50 PM
شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مرد
چشمی نماند شاهد شب زنده داریم

شهریار - وحشی شکار

danesh72
Monday 16 June 2014, 03:26 PM
سـرتـاسـر آفـاق جـهان از گل ماست
مـنـزلـگـه نور قدس کلی، دل ماست
افـلـاک و عـنـاصـر و نـبات و حیوان
عکسی ز وجود روشن کامل ماست

navid_bikas71
Monday 16 June 2014, 03:40 PM
تا کی در انتظار گذاری به زاریم
باز آی بعد از اینهمه چشم انتظاریم

شهریار - وحشی شکار

danesh72
Monday 16 June 2014, 03:45 PM
مــن آن گـهـرم کـه عـقـل کـل کـان مـن اسـت
و این هر دو جهان، دو رکن از ارکان من است

navid_bikas71
Monday 16 June 2014, 03:48 PM
تا به روی چشم سنگین عینک پیری نهادم
مینماید محو و روشن چون یکی ریا جوانی

شهریار - وا جوانی

danesh72
Monday 16 June 2014, 04:01 PM
یـک سـو پـسـرت نـشـسته و یک سو زن
این جمله به هم گذار و بر یک سو زن
عـیـسـی نـتـوانـسـت بـر افـلـاک رسـیـد
تـا داشـت ز اسـبـاب جـهـان یـک سوزن

navid_bikas71
Monday 16 June 2014, 04:10 PM
نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت
که جانم در جوانی سوخت ای جانم به قربانت

شهریار - دستم به دامانت

danesh72
Monday 16 June 2014, 04:13 PM
تـمـاشـا مـی‌کـنـم ایـن قد قیامت می‌کند یا رب
کـه خـواهـم تـا قـیامت یاد کردن این تماشا را

navid_bikas71
Monday 16 June 2014, 04:28 PM
امید خسته ام تا چند گیرد با اجل کشتی
بمیرم یا بمانم پادشاها چیست فرمانت

شهریار - دستم به دامانت

danesh72
Monday 16 June 2014, 04:54 PM
تــاراج خــوبــرویــی در مـلـک جـان در آمـد
آن دل کــه بــود وقــتــی گــویـی نـبـود مـا را

navid_bikas71
Monday 16 June 2014, 04:56 PM
آیه‌های اشک من تفسیر می‌شد، بد نبود
دل اگر از غصه خوردن سیر می‌شد، بد نبود
شور ماتم، دشتی غم، بغض‌های اصفهان
در بیات ترک شب تحریر می‌شد، بد نبود..

امضای danesh72 :))

danesh72
Monday 16 June 2014, 05:24 PM
در آن مبین تو که شور است آب دیده عاشق
کـه پـرورش جـز از یـن آب نـیست مهر گیا را
صـبـا نـسـیـم تو آورده و تازه شد دل خسرو
چـنـیـن گـلـی نـشـگـفـتـسـت هـیـچ‌گاه صبا را

navid_bikas71
Monday 16 June 2014, 05:59 PM
ای جگر گوشه کیست دمسازت
با جگر حرف میزند سازت

تارو پودم در اهتزاز آرد
سیم ساز ترانه پردازت

شهریار - مرغ زخمی

danesh72
Monday 16 June 2014, 06:15 PM
تـو مـی‌روی و زهـر سـو کرشمه می‌چکد از تو
کـه داد ایـن روش و شـکـل سر و سبز قبا را
بــرون خــبـر لـم دمـی تـا بـرآورنـد شـهـادت
چـو بـنـگـرنـد خـلـایـق کـمـال صـنـع خدا را

navid_bikas71
Monday 16 June 2014, 08:15 PM
ای غنچه خندان چرا خون در دل ما میکنی
خاری به خود می بندی و ما راز سر وا میکنی

شهریار - غوغا میکنی

mahgam
Tuesday 17 June 2014, 06:06 AM
یکی از آن همه یاران رفته بازنگشت
گره به باد زدم قصه با هوا کردم
طنین گمشده ای بود در هیاهوی باد
به دست من نرسیده آنچه دست و پا کردم

danesh72
Tuesday 17 June 2014, 06:19 AM
مـنـم انـدریـن تـمـنـا کـه بـیـنـم ازتو مویی
چـو صـبـا خـرامـشي کـن کـمـری نـمای مارا

navid_bikas71
Tuesday 17 June 2014, 10:16 AM
او صفیری که ز خاموشی شب می شنوم
و آن هیاهو که سحر بر سر کو می بینم

شهریار - چشمه ی قاف

danesh72
Tuesday 17 June 2014, 10:48 AM
مـه را بـه روی خـوب تـو نسبت کجا رسد
ای رویـــت آفـــتــاب و لــبــت ش و ک ور

navid_bikas71
Tuesday 17 June 2014, 11:46 AM
رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند
هرچه آفاق بجویند کران تا به کران

شهریار - تو بمان و دگران

danesh72
Tuesday 17 June 2014, 03:13 PM
نـام لـیـلـی بـر آیـد انـدر نقش
گـر بـبـیـزنـد خـاک مـجـنـون را
گـریـه کـردم بخنده بگشا دی
لـب شـکـر فـشـان مـیـگون را

morteza3164
Wednesday 18 June 2014, 08:08 AM
از حالت چشم تو مرا بیم گرفته

کاین شوخ پریچهر، چه تصمیم گرفته


خو کرده به ترقیق لبان نمکینش

ز الفاظ خشن، شیوهٔ تفخیم گرفته

navid_bikas71
Wednesday 18 June 2014, 08:09 AM
از در کاخ ستم تا به سر کوی وفا
خاکپای تو شوم کاین همه راه آمده ای

شهریار - شاهد گمراه

morteza3164
Wednesday 18 June 2014, 08:34 AM
یاران، غمم خورید، که غمخوار مانده‌ام

در دست هجر یار گرفتار مانده‌ام


یاری دهید، کز در او دور گشته‌ام
رحمی کنید، کز غم او زار مانده‌ام

عراقي

navid_bikas71
Wednesday 18 June 2014, 08:37 AM
می طپد دل به برم با همه ی شیر دلی
که چو آهوی حرم شیرنگاه آمده ای

شهریار - شاهد گمراه

danesh72
Wednesday 18 June 2014, 08:39 AM
هـمـی‌رفـت از بـر گـردون، گـهـی تاری گهی روشن
وزو گــه آســمــان پـیـدا و گـه خـورشـیـد نـاپـیـدا

------------------------
یــا مــن رســانــم لــب بــر لــب او یــا او رســانــد جــان بــر لـب مـن
درس مــحــبــت در مــکــتــب مـن
اسـتـاد عـشـقـم بـنشین و بر خوان

navid_bikas71
Wednesday 18 June 2014, 08:43 AM
هـمـی‌رفـت از بـر گـردون، گـهـی تاری گهی روشن
وزو گــه آســمــان پـیـدا و گـه خـورشـیـد نـاپـیـدا

دانش جان این "ه" رو از کجا آوردی باهاش شروع کردی !؟؟؟:39:

danesh72
Wednesday 18 June 2014, 09:31 AM
هـمـچو نرگس تا گشودم چشم پیوستم به خاک
گـل دوروزی بـیـشـتر مهمان گلشن نیست نیست
نــاگـزیـر از نـالـه ام در مـاتـم دل چـون کـنـم؟
مـرهـم داغ عـزیـزان غـیـر شـیـون نیست نیست

navid_bikas71
Wednesday 18 June 2014, 05:49 PM
تا شدم خوار تورشگم به عزیزان آید
بارالها که عزیزی نشود خوار کسی

شهریار - کاش یا رب

danesh72
Wednesday 18 June 2014, 05:52 PM
یـکـبـار چـون نـسیم صبا بر چمن گذشت
مـی آیـد از بـنـفـشـه و گـل بـوی او هـنوز
روزیــکـه داد دل بـه گـل روی او رهـی
مـسـکـیـن نـبـود بـاخـبـر از خوی او هنوز

navid_bikas71
Wednesday 18 June 2014, 06:00 PM
ز جویبار محبت چشیدم آب حیات
که چون همیشه بهار ایمن از خزان مانم

شهریار - زیان شهرت

danesh72
Wednesday 18 June 2014, 06:30 PM
مــشـت خـاشـاکـی کـجـا بـنـدد ره سـیـلـاب را؟
پـایـداری پـیـش اشـکـم کار دامن نیست نیست
آنـقـدر بـنـشـیـن کـه بـرخـیـزد غـبـار از خـاطرم
پـای تـا سـر نـاز مـن هـنـگام رفتن نیست نیست

- - - Updated - - -


دانش جان این "ه" رو از کجا آوردی باهاش شروع کردی !؟؟؟:39:
باور كن تقصير من نبود بعضي مواقع چها صفحه قبل باز ميشه.:21::21:

danesh72
Wednesday 18 June 2014, 07:17 PM
تــا بــود اشــک روان از آتـش غـم بـاک نـیـسـت
بـرق اگـر سـوزد چـمـن را جـویـبـار آسـوده اسـت
شـب سـرآمـد یـک دم آخـر دیـده بر هم نه رهی
صـبـحـگـاهـان اخـتـر شـب زنـده دار آسوده است

navid_bikas71
Wednesday 18 June 2014, 07:58 PM
تو شدی همسر اغیار و من از یار و دیار
گشتم آواره و ترک سر و همسر کردم

شهریار - ناله ی ناکامی

shadighafari
Wednesday 18 June 2014, 10:32 PM
من را به غیر عشق به نامی صدا نکن
غم را دوباره وارد این ماجرا نکن
بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن
با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن
(حامدابراهیمی)

danesh72
Thursday 19 June 2014, 07:11 AM
نـرگـس کـه فـریـبـد دل صـاحـبـنظران را
ایـن چـشم سخنگوی ندارد که تو داری

radman1376
Thursday 19 June 2014, 05:57 PM
یک شب خیال چشم تو را دیده ام به خواب

زان شب دگر به چشم ندیدم خواب را

navid_bikas71
Thursday 19 June 2014, 06:20 PM
آمد آن شاهد دل برده و جان بازآورد
جانم از نو به تن آن جان جهان بازآورد

شهریار - طغرای امان

danesh72
Thursday 19 June 2014, 06:23 PM
داغ جـانـسـوز مـن از خـنـده خونین پیداست
ای بـسـا خـنـده که از گریه غم انگیزتر است
خـاک شـیـراز کـه سرمنزل عشق است و امید
قـبـلـه مـردم صـاحـبـدل و صـاحب نظر است

radman1376
Thursday 19 June 2014, 06:41 PM
تازیان را غم احوال گرفتاران نیست

پارسیان مددی تا خوش و آسان بروم

danesh72
Thursday 19 June 2014, 06:52 PM
مـا را دلـی بـود کـه ز دنـیـای دیگر است
مـایـیم جای دیگر و او جای دیگر است
چـشـم جـهانیان به تماشای رنگ و بوست
جز چشم دل که محو تماشای دیگر است

Nil8far
Friday 20 June 2014, 09:17 PM
تو با من باش و بگذار عالمی از من جدا گردد
چو یکدم با تو بنشینم دل از هر غم رها گردد

dehpanah_k
Saturday 21 June 2014, 12:03 AM
دلا تا کی در این زندان اسیره این و آن بینی /یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی

ی بده بینم:39:

danesh72
Saturday 21 June 2014, 06:46 AM
یـک جـهـان دل بـیـن که از گیسوی او آویخته
یـک چـمن گل بین که در پیراهنی افتاده است

mahgam
Saturday 21 June 2014, 07:13 AM
تنهایی ام را با تو قسمت می کنم سهم کمی نیست
گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست
غم آنقدر دارم که می خواهم تمام فصلها را
بر سفره ی رنگین خود بنشانمت بنشین غمی نیست

danesh72
Saturday 21 June 2014, 08:28 AM
تـو ای سـتـاره خـنـدان کـجـا خـبـر داری؟
ز نـــالـــه ســحــر و گــریــه شــبــانــه مــا

mahgam
Saturday 21 June 2014, 08:50 AM
اگر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم
کسی که حرف دلش را نگفت من بودم

دلم برای خودم تنگ می شود آری:
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم

danesh72
Saturday 21 June 2014, 09:09 AM
مـا نـظـر از خـرقه پوشان بسته ایم
دل بـه مـهـر بـاده نـوشان بسته ایم
جـان بـکـوی می فروشان داده ایم
در به روی خود فروشان بسته ایم

mahgam
Saturday 21 June 2014, 09:18 AM
ما را نوید افسر شاهی مده که ما
در کنج انزوا نبریم آبروی دل

الا که آرزوی دلی را برآوربم
ما را نبود و نیست دگر آرزوی دل

danesh72
Saturday 21 June 2014, 09:38 AM
لــب فــروبــســتــه ام از نــالـه و فـریـاد ولـی
دل مـاتـمـزده در سـیـنـه مـن نـوحـه گـر است
گــریــه و خــنــده آهــسـتـه و پـیـوسـتـه مـن
هـمـچـو شـمـع سـحـر آمـیخته با یکدیگر است

navid_bikas71
Saturday 21 June 2014, 10:30 AM
تیر صیاد خطا رفت و ز دیوان قضا
پیک راز آمد و طغرای امان باز آورد

شهریار - طغرای امان

danesh72
Saturday 21 June 2014, 10:47 AM
درد بـی‌عـشـقـی ز جـانـم برده طاقت ورنه من
داشـــتـــم آرام تـــا آرام جــانــی داشــتــم
بـلـبـل طـبـعـم رهـی بـاشـد ز تـنـهـایی خموش
نــغــمــه‌هـا بـودی مـرا تـا هـمـزبـانـی داشـتـم

Nil8far
Saturday 21 June 2014, 12:22 PM
من نگویم که مرا از قفس ازاد کنید...قفسم برده به باغی ودلم شاد کنید


(فقط یه چیزی: دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی.... نه اسیر ...)

mahgam
Saturday 21 June 2014, 01:02 PM
دین و دل و حسن و هنر و دولت و دانش
چندان که نگه می کنمت هر ششی ای عشق
رخساره ی مردان نگر آراسته ی خون
هنگامه ی حسن است چرا خامشی ای عشق

Nil8far
Saturday 21 June 2014, 01:15 PM
قایقی خواهم ساخت

خواهم انداخت به آب

دور خواهم شد از این خاک غریب...

dehpanah_k
Saturday 21 June 2014, 01:52 PM
بسی رنج بردم در این سال سی / عجم زنده کـردم بدیــن پــــارسی ی بدین بینم:39:

radman1376
Saturday 21 June 2014, 03:11 PM
یاد تو شب و روز قرین دل ماست
سودای دلت گوشه نشین دل ماست
از حلقه بندگیت بیرون نرود
تا نقش حیات در نگین دل ماست

danesh72
Saturday 21 June 2014, 03:12 PM
یـاران جـهـان را هـمـه از که تا مه
دیدیم به تحقیق در این دیه از ده
بـا هـمـدگـر اخـتـلـاط چون بند قبا
دارنــد ولــی نــیــنــد خـال ز گـره

==
تـنـدی کـنی و خیره کشیت آئین است تـو دیـلـمـی و عادت دیلم این است
زوبینت ز نرگس سپر از نسرین است
پـیـرایـهٔ دیـلـم سـپـر و زوبـیـن است


======================

navid_bikas71
Saturday 21 June 2014, 04:01 PM
ترانه ی غزل شهریار و ساز صباست
بزن که سوز دل من به ساز میگوئی

شهریار - ساز صبا

danesh72
Saturday 21 June 2014, 05:36 PM
یـارب ز حـال مـحـنـت خاقانی آگهی
در حال او به عین عنایت نگاه کن

navid_bikas71
Saturday 21 June 2014, 05:51 PM
نوای ساز تو خواند ترانه ی توحید
حقیقتی به زبان مجاز میگوئی

شهریار - ساز صبا

danesh72
Saturday 21 June 2014, 06:48 PM
یـا روز بـخـت بی‌هنرش را سپید دار
یـا خـط عـمر بی‌خطرش را سیاه کن

Nil8far
Saturday 21 June 2014, 08:50 PM
نیست بر لوح دلم جز الف قدمت یار
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

navid_bikas71
Saturday 21 June 2014, 09:32 PM
مگر چو باد وزیدی به زلف یار که باز
به گوش دل سخنی دلنواز میگوئی

شهریار - ساز صبا

leilyruzbahany
Saturday 21 June 2014, 11:11 PM
یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکــــــست گیرد

navid_bikas71
Saturday 21 June 2014, 11:20 PM
دارد متاع عفت از چارسو خریدار
بازار خودفروشی این چارسو ندارد

شهریار - گل پشت و رو ندارد

Nil8far
Sunday 22 June 2014, 12:35 AM
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا....

mehrabnasiri
Sunday 22 June 2014, 01:09 AM
ای افتاب اهسته تر بر بام قصرش زن قدم

ترسم صدای سایه ات خوابست بیدارش کند

danesh72
Sunday 22 June 2014, 06:34 AM
دل خاص تو و من تن تنها اینجا
گـوهـر بـه کفت بماند و دریا اینجا

Madridista
Sunday 22 June 2014, 10:46 AM
از مردم افتاده مدد گير كه اين قوم با بي پروبالي، پر و بال دگرانند

danesh72
Sunday 22 June 2014, 11:13 AM
در کار توام به صبر مفکن کارم
کـز صـبـر مـیـان تـهی‌ترم تا اینجا

danesh72
Sunday 22 June 2014, 05:43 PM
ای دوست غم تو سربه سر سوخت مرا
چـون شـمـع بـه بـزم درد افـروخت مرا
مــن گــریـه و سـوز دل نـمـی‌دانـسـتـم
اســتــاد تــغــافــل تــو آمــوخــت مــرا

navid_bikas71
Sunday 22 June 2014, 06:15 PM
آخر نه چراغیم که خندیم به ایوان
شمعیم که در گوشه ی کاشانه بگرییم

شهریار - شاعر افسانه

danesh72
Sunday 22 June 2014, 06:48 PM
ملکی که به جمشید و فریدون نرسید
گـر هـم بـه گـدائـی نرسد ننگی نیست

tabatabaism
Sunday 22 June 2014, 06:59 PM
ترسم که روز حشر عنان بر عنان روند
تسبیح شیخ و جامه ی رند شرابخوار

danesh72
Sunday 22 June 2014, 07:04 PM
رخ زرد و خجل گشت و به مغرب پیوست
پـیـرایـه سـیـه کـرد و بـه مـاتـم بـنـشـسـت

radman1376
Sunday 22 June 2014, 08:15 PM
تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم

از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم

navid_bikas71
Sunday 22 June 2014, 09:31 PM
مگر فروشده از بارگاه یزدانند
که بزم ما مرسادش ز اهرمن آسیب

شهریار - ساز حبیب

dotarist
Sunday 22 June 2014, 10:08 PM
به یکی جرعه که آزار کسش در پی نیست
محنتی میکشــــم از مردم نادان که مپرس

Nil8far
Sunday 22 June 2014, 11:35 PM
سرگشته چو پرگار همه عمر دویدیم
آخر به همان نقطه ک بودیم رسیدیم ...

navid_bikas71
Monday 23 June 2014, 01:26 AM
مرذه ها زنده کنی گر به صلیب سر زلف
عیسی من به دم مسجد سردار آئی

شهریار - یاد شهیار

danesh72
Monday 23 June 2014, 06:26 AM
یـک شـعـلـه از آتـش و زمینی خرمن
یـک ذره خـیـانـت و جـهـانـی درکات
چه آتش و چه خیانت از روی صفات
خـائـن رهـد از آتـش دوزخ هـیـهـات

mahgam
Monday 23 June 2014, 10:57 AM
تا تو با منی زمانه با من است
بخت و کام جاودانه با من است
تو بهار دلکشی و من چو باغ
شور و شوق صد جوانه با من است

hamed8624
Monday 23 June 2014, 11:12 AM
تو مپندار که از خود خبرم هست، که نیست
یا دلم بسته بند کمرت نیست، که هست

Nil8far
Monday 23 June 2014, 12:32 PM
تا بوده چشم عاشق در راه یار بوده
بی آنکه وعده باشد در انتظار بوده....

mahgam
Monday 23 June 2014, 12:38 PM
هــــــم دعـــا کـن گره از کار تو بگشايد عشق
هــــــم دعـــا کــــن گره تـازه نيــــفزايـد عشق
قـايقـــي در طلـــب مـــوج بــــه دريـــا پيوست
بايـــد از مــــرگ نترســـــيد ،اگـــــر بايد عشق

navid_bikas71
Monday 23 June 2014, 01:20 PM
قمار عاشقان بردی ندارد از نداران پرس
کسی از دور فلک دستی نبرد از بدبیاران پرس

شهریار - افسانه ی روزگار

mahgam
Monday 23 June 2014, 02:06 PM
سرم ای ماه به دامان نوازش بکذار
تا در آغوش تو سوز غزلی ساز کنم
به نوایم برسان زان لب شیرین که چو نی
شکوه های شب هجران تو آغاز کنم

hamed8624
Monday 23 June 2014, 02:38 PM
من مانده ام مهجور از او، بیچاره و رنجور از او
گوئی که نیشی، دور از او، ذر استخوانم می رود

Fereshteh_Baran
Monday 23 June 2014, 03:07 PM
دعا کن به شب چون گدایان بسوز

اگر میکنی پادشاهی به روز

hamed8624
Monday 23 June 2014, 03:10 PM
زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در حق هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست

leilyruzbahany
Monday 23 June 2014, 05:05 PM
تو کیستی که من اینگونه بی تو بیتابم؟!
شب از هـــــــــجوم خیالت نمیبرد خوابم...

hamed8624
Monday 23 June 2014, 05:59 PM
ما درس سحر در رح میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم
در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش
این داغ که ما در دل دیوانه نهادیم

Padma
Monday 23 June 2014, 09:06 PM
من اگر برخیزم،
تو اگر برخیزی،
همه برمی خیزند!
من اگر بنشینم...
تو اگر بنشینی...
چه کسی برخیزد؟!
چه کسی با دشمن بستیزد؟!
چه كسي پنجه در پنجه‌ي هر دشمن دون آويزد؟!...

(حمید مصدق - قصیده ی آبی،خاکستری سیاه)

navid_bikas71
Monday 23 June 2014, 09:11 PM
من اگر برخیزم،
تو اگر برخیزی،
همه برمی خیزند!
من اگر بنشینم...
تو اگر بنشینی...
چه کسی برخیزد؟!
چه کسی با دشمن بستیزد؟!
چه كسي پنجه در پنجه‌ي هر دشمن دون آويزد؟!...

(حمید مصدق - قصیده ی آبی،خاکستری سیاه)

سلام
Padmaجان فک کنم تو قانون مشاعره از شعر نو نمیشه استفاده کرد.
شعری که تو مشاعره استفاده میشه باید قافیه و وزن و از اینا داشته باشه.

یه تاپیک دیگه هست به نام مشاعره با شعر نو
میتونید شعر نو هاتون رو اونجا مطرح کنید
ممنون

Padma
Monday 23 June 2014, 09:22 PM
سلام
Padmaجان فک کنم تو قانون مشاعره از شعر نو نمیشه استفاده کرد.
شعری که تو مشاعره استفاده میشه باید قافیه و وزن و از اینا داشته باشه.

یه تاپیک دیگه هست به نام مشاعره با شعر نو
میتونید شعر نو هاتون رو اونجا مطرح کنید
ممنون

سلام .این شعر درسته قافیه نداره اما کاملا دارای وزن هستش دوست عزیز!

تا جایی که یادمه با دوستان به همین منوال مشاعره کردیم تو این تاپیک و همچین قانونی هم وجود نداشته در اینجا.اما همونطور که گفتم این شعر وزن داره.
به هر حال ممنون بابت تذکرتون. :)

hamed8624
Monday 23 June 2014, 09:50 PM
در کارگه کوزه گری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه، گویا و خموش
هر یک به زبان حال با من می گفت
کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش؟

Padma
Monday 23 June 2014, 10:21 PM
شرابی از لبت در جام کردی
مرا با بوسه شیرین کام کردی
دلم آهوی وحشی بود او را
ندانم با چه افسون رام کردی...

"فریدون مشیری"

hamed8624
Monday 23 June 2014, 10:30 PM
یاد باد آنکه مرا هرگز نگوید یاد باد
کی رود از یادم آنکش من نمی آیم به یاد
آه از آن پیمان شکن کاندیشه از آهم نکرد
داد از ان بیدادگر کز سرکشی دادم نداد

Padma
Monday 23 June 2014, 10:51 PM
دانی که چیست دولت؟دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن

mahgam
Tuesday 24 June 2014, 06:43 AM
نامدگان و رفتگان ، از دو کرانه ی زمان
سوی تو می دوند ، هان ای تو همیشه در میان
در چمن تو می چرد آهوی دشت آسمان
گرد سر تو می پرد باز سپید کهکشان

aazarang
Tuesday 24 June 2014, 08:25 AM
من و تو آن دو خطیم ، آری ، موازیان به ناچاری
که باورمان ز آغاز ، به انتها نرسیدن بود

Padma
Tuesday 24 June 2014, 10:10 AM
دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت کلامی و سلامی نفرستاد...

navid_bikas71
Tuesday 24 June 2014, 10:38 AM
دیوانه تست؟ یا که پیش از گذشتگان جنگ
رختی به خانواده ی پسر باز می دهند

شهریار - بارگاه حافظ

mahgam
Tuesday 24 June 2014, 11:03 AM
دلی دارم زلال آسمانها
دلی روشنتر از امید فردا
دلم را می سپارم دستت اما
بخوان قانون سنگ و جام مینا

navid_bikas71
Tuesday 24 June 2014, 11:25 AM
آنجا که دم زند ز تجلی جمال یار
فرصت به آبگینه ی غماز می دهند

شهریار - بارگاه حافظ

dehpanah_k
Tuesday 24 June 2014, 12:02 PM
دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا را /دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

الف بده بینم:45::23::39:

mahgam
Tuesday 24 June 2014, 12:07 PM
ای پیک عاشقان گذری کن به بام دوست
بر گرد بنده‌ وار به گرد مقام دوست
گرد سرای دوست طوافی کن و ببین
آن بار و بارنامه و آن احتشام دوست

dehpanah_k
Tuesday 24 June 2014, 12:15 PM
تا توانی دلی بدس آور /دل شکستن که هنر نمیباشد

دال بده بینم:39:

mahgam
Tuesday 24 June 2014, 12:19 PM
در آسمان اگرچه که سو سو نمی زند
چشمت ستاره است ، ببین ، مو نمی زند
اما ستاره قلب کسی را نبرده است
اما ستاره عطر به گیسو نمی زند

aazarang
Tuesday 24 June 2014, 12:25 PM
دردم از یارست و د رمان نیز هم / دل فدای او شد و جان نیز هم

mahgam
Tuesday 24 June 2014, 12:32 PM
می ترسم از صدا که صدا عاشقت بشود
این سوت کوچه گرد رها عاشقت بشود
گفتم به باد بگویم تو را ...نه...ترسیدم
این گرد باد سر به هوا عاشقت بشود

navid_bikas71
Tuesday 24 June 2014, 12:54 PM
دالانی از بهشتم بخشید و دلبخواهم
آری بهشت دیدم دالان دلبخواهی

شهریار - دالان بهشت

mahgam
Tuesday 24 June 2014, 01:06 PM
یک شب چراغ روی تو روشن شود ، ولی
چشمی کنار پنجره ی انتظار کو
خون هزار سرو دلاور به خاک ریخت
ای سایه ! های های لب جویبار کن

danesh72
Tuesday 24 June 2014, 03:10 PM
نـاسـوخـتـن از تـو طـمـع خـامـم بود
تـا بـنـده نـسوخت با تو اندر نگرفت

Fereshteh_Baran
Tuesday 24 June 2014, 03:24 PM
تا تو را دیدم ندادم دل به کس
عاشقم کردی به فریادم برس

navid_bikas71
Tuesday 24 June 2014, 03:31 PM
سوزی نداشت شعر دل انگیز شهریار
گر همره ترانه ی ساز صبا نبود

شهریار - بازار شوق

dehpanah_k
Tuesday 24 June 2014, 03:39 PM
در نا میدی بسی امید است/ پایان شب سیه سفید است

ت بده بینم:45::39:

navid_bikas71
Tuesday 24 June 2014, 03:44 PM
تا آشنای ما سر بیگانگان نداشت
غم با دل رمیده ی ما آشنا نبود

شهریار - بازار شوق

danesh72
Tuesday 24 June 2014, 04:01 PM
در پـیـش خـیـال تـو خیال است تنم
پـیـونـد خـیـال بـا خـیـالـی اسـت مـرا

Fereshteh_Baran
Tuesday 24 June 2014, 04:44 PM
آسايش دو گيتی تفسير اين دو حرف است

با دوستان مروت با دشمنان مدارا

حافظ

dehpanah_k
Tuesday 24 June 2014, 05:24 PM
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا/ بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
نوش داروی و بعد از مرگ سهراب آمدی/ سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا

الف بده بینم:45::39::23:

radman1376
Tuesday 24 June 2014, 05:57 PM
آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست

عالمی دیگر بباید ساخت و نو آدمی

danesh72
Tuesday 24 June 2014, 06:16 PM
یـک شـعـلـه از آتـش و زمینی خرمن
یـک ذره خـیـانـت و جـهـانـی درکات

hamed8624
Tuesday 24 June 2014, 06:24 PM
تو را نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباشد
من از دست تو در عالم نهم روی
ولیکن چون تو در عالم نباشد

radman1376
Tuesday 24 June 2014, 06:33 PM
You can see links before reply هر کی بلده اینو جواب بده :19: :19:

دین و دل بردند قصد جان کنند
الغیاث این دل ستانان الغیاث :21:

hamed8624
Tuesday 24 June 2014, 06:48 PM
ثواب روزه و قبول حج آن کس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد

danesh72
Tuesday 24 June 2014, 06:58 PM
دزدان شـبـرو در طـلـب، از شـمـع تـرسـند ای عجب
تـو شـمـع پـیـکـر نیم‌شب دل دزدی اینسان تا کجا؟
هـر لـحـظـه نـاوردی زنـی، جـولـان کـنـی مـردافـکنی
نــه در دل تــنـگ مـنـی ای تـنـگ مـیـدان تـا کـجـا؟

Padma
Tuesday 24 June 2014, 07:47 PM
از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن
از دوستان جانی مشکل توان بریدن...

dehpanah_k
Tuesday 24 June 2014, 08:10 PM
:19: هر کی بلده اینو جواب بده :19: :19:

دین و دل بردند قصد جان کنند
الغیاث این دل ستانان الغیاث :21:


dg dostam javabeh roo dad:21:

Padma
Tuesday 24 June 2014, 08:27 PM
:19: هر کی بلده اینو جواب بده :19: :19:

دین و دل بردند قصد جان کنند
الغیاث این دل ستانان الغیاث :21:




دوستان دقت کنید که توی مشاعره فقط واج مهمه...ینی صدایی که "س" باشه..حالا چه با "ص" ، چه با "ث"،چه با "س" فرقی نداره.

navid_bikas71
Tuesday 24 June 2014, 08:49 PM
نابهنگام زند نوبت صبح شب وصل
من گرفتم که بهنگام چه خواهد بودن

شهریار - چه خواهد بودن

Padma
Tuesday 24 June 2014, 09:44 PM
نشود فاشِ کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست

danesh72
Wednesday 25 June 2014, 06:14 AM
تـا دل خـاقـانـی اسـت از تـو هـمـی نـگـذرد
بـو کـه درآرد بـه مـهـر آن دل کـیـن تـوز را

mahgam
Wednesday 25 June 2014, 06:26 AM
آن بختِ گُریزنده دمی آمــــــــــــد و بگذشت
غــــــــــم بود که پیوسته نفس در نفسم بود

دسـت من و آغوش تو ! هیهات ! که یک عمر
تنها نفسی با تو نشستن هوســـــــــــم بود

danesh72
Wednesday 25 June 2014, 07:55 AM
دسـتـخـوش تـو مـنـم دسـت جـفـا برگشای
بــر دل مــن بــرگــمــار تــیــر جـگـردوز را
از پــی آن را کــه شـب پـردهٔ راز مـن اسـت
خــواهــم کــز دود دل پــرده کـنـم روز را

navid_bikas71
Wednesday 25 June 2014, 12:55 PM
از من گذشت و من هم از او بگذرم ولی
با چون منی بغیر محبت روا نبود

شهریار - بازار شوق

danesh72
Wednesday 25 June 2014, 02:52 PM
دل چه شناسد که چیست قیمت سودای تو
قـدر تـو چـه دانـد صـدف در شـب‌افروز را
گــر اثــر روی تــو ســوی گــلـسـتـان رسـد
بـــاد صـــبـــا رد کــنــد تــحــفــهٔ نــوروز را

Padma
Wednesday 25 June 2014, 09:52 PM
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود...

navid_bikas71
Wednesday 25 June 2014, 11:31 PM
دل با امید وصل به جان خواست درد عشق
آن روز درد عشق چنین بی دوا نبود

شهریار - بازار شوق

danesh72
Thursday 26 June 2014, 06:08 AM
دزدان شـبـرو در طـلـب، از شـمـع تـرسـند ای عجب
تـو شـمـع پـیـکـر نیم‌شب دل دزدی اینسان تا کجا؟

navid_bikas71
Thursday 26 June 2014, 02:06 PM
از سیل اشک شوق دو چشمم معاف دار
کز این دو چشمه آب فراوان کشیده ام

شهریار - هجران کشیده ام

danesh72
Thursday 26 June 2014, 03:23 PM
مـگـذار کـز جـفـایـت دل گـرم مـا بـسوزد
ز وفـا مـفـرحـی کـن، قـدری فـرسـت مـا را

dehpanah_k
Thursday 26 June 2014, 03:28 PM
آرامش 2 گیتی تفسیر این 2 حرف است/ با دوستان مروت با دشمنان مدارا
الف بده بینم؟:39:

danesh72
Thursday 26 June 2014, 03:47 PM
از خدا جوئيم توفيق ادب
بي ادب محروم ماند از لطف رب

Padma
Thursday 26 June 2014, 06:35 PM
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران...

danesh72
Thursday 26 June 2014, 07:04 PM
نــالــهٔ خــاقــانـی اگـر دادسـتـان شـد از فـلـک
نــالــهٔ مــن نـبـسـت غـم دادسـتـان مـن کـجـا

Nil8far
Thursday 26 June 2014, 09:29 PM
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هرکه این آتش ندارد نیست باد

Padma
Thursday 26 June 2014, 11:21 PM
در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند...

radman1376
Thursday 26 June 2014, 11:28 PM
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون

نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

navid_bikas71
Friday 27 June 2014, 03:06 PM
از سرکشی طبع بلند است شهریار
پای قناعتی که به دامان کشیده ام

شهریار - هجران کشیده ام

radman1376
Friday 27 June 2014, 05:02 PM
ما سیه گلیمان را جز بلا نمی شاید

بر دل بهایی نه، هر بلا که بتوانی

danesh72
Saturday 28 June 2014, 06:19 AM
یـار ز مـن گـسـسـت و مـن بـهـر مـوافـقت کنون
بــنـد روان گـسـسـتـه‌ام انـس روان مـن کـجـا

mahgam
Saturday 28 June 2014, 06:46 AM
این زمان نشسته بی تو با خدا
آن که با تو بود و با خدا نبود
می کند هوای گریه های تلخ
آنکه خنده از لبش جدا نبود

danesh72
Saturday 28 June 2014, 08:25 AM
درد زده اسـت جـان مـن مـیـوهٔ جـان مـن کجا
درد مــرا نــشــانـه کـرد درد نـشـان مـن کـجـا

mahgam
Saturday 28 June 2014, 11:08 AM
ابروی تو محراب من ،چشم تو منزلگاه من
خواهم که امشب سجده من در کنج محرابت کنم
من طایری آزاده ام ، در دام غم افتاده ام
صد شکوه از ظلم تو و از جور احبابت کنم

danesh72
Saturday 28 June 2014, 11:20 AM
مــن در کــعــبـه زدم کـعـبـه مـرا درنـگـشـاد
چـــون نـــدانــم زدن آن در نــدهــد بــار مــرا
دامــن کــعــبــه گـرفـتـم دم مـن درنـگـرفـت
درنــگــیــرد چــون نــبــیـنـد دم کـردار مـرا

radman1376
Sunday 29 June 2014, 12:14 PM
آنان که ز پیش رفته اند ای ساقی

در خاک غرور خفته اند ای ساقی

mahgam
Sunday 29 June 2014, 12:42 PM
یک بار هم ای عشقِ من، از عقل میندیش
بگذار که دل حل بکند مسئله ها را

navid_bikas71
Sunday 29 June 2014, 01:56 PM
اشاره غزل خواجه با غزاله ی تست
صبا به لطف بگو،آن غزال رعنا را

شهریار - غزاله صبا

danesh72
Sunday 29 June 2014, 03:14 PM
اری فــی‌الــنــوم مــا طــالــت نـواهـا
زمــانــا طــاب عــیــشــی فـی هـواهـا
بـه جـامـی کـز مـی وصـلش چشیدم
هــمــی دارد خــمــارم در بــلــاهــا

============
ای پــار دوســت بــوده و امــســال آشــنـا
وی از ســزا بــریــده و بــگــزیــده نـاسـزا

navid_bikas71
Sunday 29 June 2014, 05:19 PM
ای چشم خمارین که کشد سرمه خوابت
وی جام بلورین که خورد باده ی نابت

شهریار - نقش حقایق

danesh72
Sunday 29 June 2014, 06:21 PM
تــیــغ عــیــار چــه بــایــد ز پــی کــشـتـن مـن
هــم تــو کــش کــز تـو نـیـایـد بـه دل آزار مـرا

hamed8624
Monday 30 June 2014, 01:45 AM
اگر تو زخم زنی، به که دیگری مرهم
اگر تو زهر دهی، به که دیگری تریاک

mahgam
Monday 30 June 2014, 06:03 AM
کیم؟شکوفه ی اشکی که درهوای تو هرشب
زچشم ناله شکفتم به روی شکوه دویدم

مرا نصیب غم آمد به شادی همه عالم
چرا؟که از همه عالم محبت تو گزیدم

danesh72
Monday 30 June 2014, 07:09 AM
مـغـکـده دیـد کـه مـن رد شـدهٔ کـعـبـه شـدم
کــرد لــابــه کــه ز مـن مـگـذر و مـگـذار مـرا

mahgam
Monday 30 June 2014, 07:33 AM
از روی تـــــــــــــــــــــو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از ان روست که خونابه فشـان است

دردا و دریغا کـــــــــــــــــــه در این بازی خونین بازيـــچه ایام دل آدمیــــــــــان اســــــــــــــــت

danesh72
Monday 30 June 2014, 09:05 AM
تـو نـکـوتـر کـشـی زیـرا تـو سـبـک دسـت تـری
خــیــز و بــرهــان ز گــرانــدســتــی اغـیـار مـرا

hamed8624
Monday 30 June 2014, 10:33 AM
اشکش چکید و دیگرش آن آبرو نبود
از آب رفته هیچ نشانی به جو نبود
مژگان کشید رشته به سوزن ولی چه سود
دیگر به چاک سینه مجال رفو نبود

danesh72
Monday 30 June 2014, 10:37 AM
دوش ز چـشـم مردمان اشک به وام خواستم
این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا

mahgam
Monday 30 June 2014, 10:54 AM
آه ای خواب گـرانسنگ سبکبار شده
تو که بر روح من افتاده و آوار شده

آه ای بی رنگ تر از آینه یک لحظه بایست
راستی این شبح هر شبه تصویر تو نیست ؟

danesh72
Monday 30 June 2014, 11:22 AM
تـا از طـلـب بـه یـافـت رسـی سـالـهاست راه
بس کن حدیث یافت طلب را به جان طلب
خـاقـانـیـا پیاده شو از جان که دل توراست
بـر دل سـوار گـرد و فـلـک در عـنـان طلب

navid_bikas71
Monday 30 June 2014, 12:36 PM
به لاجورد افق ته کشیده شب برکه ی شب
مه و ستاره طپیدن گرفته چون ماهی

شهریار - جمال بقیت الهی

mahgam
Monday 30 June 2014, 01:15 PM
یاد باد آن شب بارانی که تو در خانه ما بودی شبم از روی تو روشن بود ،که تو یک سینه صفا بودی

danesh72
Monday 30 June 2014, 02:19 PM
یوسف دیدی که ز اخوة چه دید
پـشـت بر اخوة کن و اخوان طلب

hamed8624
Monday 30 June 2014, 04:03 PM
برقی از منزل لیلا بدرخشید سحر
وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد

danesh72
Monday 30 June 2014, 04:10 PM
دوش ز چـشـم مردمان اشک به وام خواستم
این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا

dehpanah_k
Monday 30 June 2014, 05:54 PM
آمد موج الست کشتی قالب ببست


باز چو کشتی شکست نوبت وصل و لقاست
ت بده بینم؟:45::39:

danesh72
Monday 30 June 2014, 06:22 PM
تـرک خـواهش کن و با راحت و آرام بخسب
خـاطـر آسـوده ازیـن گـردش ایـام بـخـسـب

morteza3164
Monday 30 June 2014, 09:18 PM
با حکم خدایی، که قضایش این است


می‌ساز، دلا، مگر رضایش این است


ایزد به کدامین گنهم داد جزا؟

توبه ز گناهی، که جزایش این است

navid_bikas71
Monday 30 June 2014, 10:21 PM
تو کوه و کاه چه دانی که شهریارا چیست
به کوه محنت من بین و چهره ی کاهی

شهریار - جمال بقیت الهی

hamed8624
Monday 30 June 2014, 11:29 PM
یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدایان عار داشت

mahgam
Tuesday 1 July 2014, 05:38 AM
تو در ميان نشستی و دنيا به گرد تو
يک حلقه زد به انس و زحل آفريده شد
گل راضی است پيش شکوه بهار تو
راضی به اين که حداقل آفريده شد

dehpanah_k
Tuesday 1 July 2014, 06:51 AM
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را /دردا که راز پنهان خواهد شد اشکارا
الف بده بینم:45::39: