PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره



صفحه ها : 1 2 3 4 5 [6] 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57

marzi_a1732
Saturday 10 May 2008, 12:46 PM
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریادشوق برسرهرکوی وبام خاست

kaka
Saturday 10 May 2008, 08:21 PM
تو از عشق حقیقی بی نیازی
دروغی کهنه کاری صحنه سازی

akanani
Sunday 11 May 2008, 07:22 AM
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

hichnafar
Sunday 11 May 2008, 03:20 PM
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد

sara
Monday 12 May 2008, 12:33 PM
در صومعه و مدرسه دیار نبود
در هر دو جهان واقف اسرار نبود

خان
Tuesday 13 May 2008, 05:27 PM
دلم دارد هوای کوی جانان
اگر فرصت بود از روزگارش

marzi_a1732
Tuesday 13 May 2008, 06:21 PM
شاه نشین چشم من تکیه گه خیال توست
جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو

Hmd_N
Wednesday 14 May 2008, 12:32 AM
والله نتوانم شدن عاشق دگری را

قلبم به کسی غیر تو نا داده رضایت

marzi_a1732
Wednesday 14 May 2008, 07:03 PM
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان حواهد بود
:ilovemusic::ax

hichnafar
Thursday 15 May 2008, 12:46 PM
دردستانی کن ودرمان دهی *** تات رسانند به فرماندهی

marzi_a1732
Saturday 17 May 2008, 08:01 PM
یارب مدار که گدا معتبر شود
گر معتبر شود ز خدا بی خبر شود

Hmd_N
Saturday 17 May 2008, 11:16 PM
دیگر چو شدم عاشق، من راه وصالت را

از پای چو بنشینم، آنجاست که نامردم

marzi_a1732
Tuesday 20 May 2008, 08:59 PM
مرا زین چهره ی خندان مبینید
که دل در سینه ام دریای خون است

Hmd_N
Wednesday 21 May 2008, 11:05 PM
مرضیه خانم فکر کنم این بیتو خیلی دوست دارین چند بار تاکید کردین و پست زدین:)

تا که ره ندهم کسی را جز تو در کانون قلب

دیدگانم را به خود چون پاسبان بگماشتم

kaka
Thursday 22 May 2008, 08:56 AM
مرا مهر سيه چشمان ز سر بيرون نخواهد شد
قضاي آسمان است اين و ديگرگون نخواهد شد

marzi_a1732
Thursday 22 May 2008, 04:55 PM
دوست آنست که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی

Hmd_N
Thursday 22 May 2008, 11:26 PM
یکتا شدی و از چه سبب بردی ام از یاد ؟

آخر تو زمن شهره چنین در همه گشتی

fanoos
Saturday 24 May 2008, 09:11 AM
يوسف گمگشته باز آيد به كنعان غم مخور
كلبه احزان شود روزي گلستان غم مخور

marzi_a1732
Saturday 24 May 2008, 03:25 PM
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملکست آنکه تدبیر و تأمل بایدش

Hmd_N
Saturday 24 May 2008, 11:34 PM
شده بود از غم تو غصه خوری عادت من

آه اگر آه همه را یک نظر انداختی ام

nabegheh95
Monday 26 May 2008, 09:07 AM
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
گفتم ای بخت بخسبیدی و خورشید دمید
گفتا با اینهمه از سابقه نومید نشو

nabegheh95
Monday 26 May 2008, 09:13 AM
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
گفتم ای بخت بخسبیدی و خورشید دمید
گفتا با اینهمه از سابقه نومید نشو

Hmd_N
Monday 26 May 2008, 11:50 PM
وقت عزیز رفت بیا تا قضا کنیم

عمری که بی حضور صرافی و جام رفت

hichnafar
Tuesday 27 May 2008, 10:40 AM
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده ی گزند مباد

nabegheh95
Tuesday 27 May 2008, 02:29 PM
دل بردی از من به یغما، ای گرگ غارت گر من
دیدی چه آوردی ای دوست، از دست دل بر سر من

Hmd_N
Wednesday 28 May 2008, 12:53 AM
نقش می بستم که گیرم گوشه ی زان چشم مست

طاقت و صبر از خم ابروش طاق افتاده بود

marzi_a1732
Wednesday 28 May 2008, 09:36 AM
دوست را گر سر پرسیدن بیمار غم است
گو بران خوش که هنوزش نفسی می آید

akanani
Wednesday 28 May 2008, 03:14 PM
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما

خان
Wednesday 28 May 2008, 05:12 PM
آخر ای خاتم جمشید همایون آثار
گرفتد عکس تو بر لعل نگینم چه شود.

kaka
Thursday 29 May 2008, 08:42 AM
دل بدان رود گرامي چه کنم گر ندهم
مادر دهر ندارد پسري بهتر از اين

marzi_a1732
Thursday 29 May 2008, 06:58 PM
نا امیدم نکن از سابقۀ لطف ازل
تو چه دانی که پس پرده که خوب است و که زشت

kaka
Thursday 29 May 2008, 11:15 PM
تو کز مکارم اخلاق عالمي دگري
وفاي عهد من از خاطرت به درنرود

خان
Thursday 29 May 2008, 11:26 PM
دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد

kaka
Thursday 29 May 2008, 11:51 PM
دلا مباش چنين هرزه گرد و هرجايي
که هيچ کار ز پيشت بدين هنر نرود

خان
Friday 30 May 2008, 12:08 AM
دگر حور و پری را کس نگوید با چنین حسنی
که این را این چنین چشم است و آن را آنچنان ابرو

Hmd_N
Friday 30 May 2008, 11:37 PM
وصل خورشید به شب پره اعمی نرسد

که در آن آیینه صاحبنظران حیرانند

kaka
Saturday 31 May 2008, 04:12 PM
در شمار ار چه نياورد کسي حافظ را
شکر کان محنت بي‌حد و شمار آخر شد

hichnafar
Saturday 31 May 2008, 07:39 PM
درمیخانه ببستند خدایا مپسند *** که در خانه تزویر و ریا بگشایند

Hmd_N
Sunday 1 June 2008, 12:00 AM
در ازل هر کو بفیض دولت ارزانی بود

تا ابد جام مرادش همدم جانی بود

marzi_a1732
Monday 2 June 2008, 07:17 PM
دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو
که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم

hichnafar
Monday 2 June 2008, 08:04 PM
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است

sahar joon
Monday 2 June 2008, 11:39 PM
دل و دین و عقل و هوشم همه را به باد دادی

ز کدام باده ساقی به من خراب دادی

دل عالمی ز جا شد چو نقاب بر گشودی

دو جهان به هم بر امد چو به زلف تاب دادی

MonaLisa
Tuesday 3 June 2008, 12:11 AM
دل و دین و عقل و هوشم همه را به باد دادی

ز کدام باده ساقی به من خراب دادی

دل عالمی ز جا شد چو نقاب بر گشودی

دو جهان به هم بر امد چو به زلف تاب دادی


سلام ....

به سایت خودتو ن خوش آمدید ....سحر جان لطفا دقت کنید که اینجا مشاعرست ....شعر رو درست انتخاب نکردید باید با آخرین حرف بیت قبلی شروع کنید ...مرسی

kaka
Tuesday 3 June 2008, 10:42 AM
با شعر سارا...

تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

tarane
Wednesday 4 June 2008, 10:24 AM
توبه كردم كه نبوسم لب ساقي و كنون

ميگزم لب كه چرا گوش به نادان كردم

m_vilon
Thursday 5 June 2008, 08:25 PM
من از بیگانگان دیگر ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

fanoos
Thursday 5 June 2008, 09:38 PM
در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند

m_vilon
Friday 6 June 2008, 09:55 AM
دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق

hkh
Friday 6 June 2008, 03:47 PM
قامتش را سرو گفتم، سرکشید از من به خشم
دوستان، از راست می رنجند نگارم، چون کنم؟!

tarane
Saturday 7 June 2008, 12:17 PM
می کرد شبی نسبت خود شمع به خوبان
چون خواست که نام تو برد سوخت زبانش

Hmd_N
Sunday 8 June 2008, 12:16 AM
شوخی نرگس نگر که پیش تو بشکفت

چشم دریده ادب نگاه ندارد

hkh
Sunday 8 June 2008, 08:53 AM
دگر از اهل شدن کار تو بگذشت عماد
چند گویی دل دیوانه اگر بگذارد...

kaka
Sunday 8 June 2008, 09:46 AM
دوستت دارم و دانم كه تويي دشمن جانم
از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم

hichnafar
Sunday 8 June 2008, 09:47 AM
من همان به که ازو نیک نگه دارم دل *** که بدو نیک ندیدست و ندارد نگهش
____________________
آقا حسام به نت آهنگ خیلی خوش اومدید (و به شعر و ترانه)

kaka
Sunday 8 June 2008, 10:05 AM
شراب بي‌غش و ساقي خوش دو دام رهند
که زيرکان جهان از کمندشان نرهند

خان
Sunday 8 June 2008, 06:55 PM
در خیال این همه لعبت یه هوس می بازم
بو که صاحب نظری نام تماشا ببرید

hkh
Sunday 8 June 2008, 08:13 PM
دلم به نیم نگاهی خوش است، اما تو
به این ملامت سنگین، نگاه می گویی؟


----

hichnafar
Sunday 8 June 2008, 08:23 PM
یک نصیحت بشنو از من کاندر آن نبود غرض
چون کنی رای مهمی تجربت از پیش کن

hkh
Monday 9 June 2008, 08:02 AM
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده خلوت این غم کده بالا زد و رفت...

-

akanani
Tuesday 10 June 2008, 01:37 PM
تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج
سزد اگر همه دلبران دهندت باج

hkh
Tuesday 10 June 2008, 03:10 PM
جرمی ندارم بیش از این، کز جان وفادارم تو را
ور قصد آزارم کنی، هرگز نیازارم تو را

-

tarane
Tuesday 10 June 2008, 06:37 PM
اي خوشا مستانه سر در پاي دلبر داشتن
دل تهي از نيك و زشت چرخ اخضر داشتن
نزد شاهين محبت بي پر و بال امدن
پيش باز عشق ايين كبوتر داشتن

Hmd_N
Wednesday 11 June 2008, 12:47 AM
نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد

بختم اریار شود رختم از اینجا ببرد

tarane
Wednesday 11 June 2008, 07:11 PM
دمي با دوست در خلوت،به از صد سال در عشرت
مـن آزادي نـمي خواهم كـه با يـوسف بـه زنـدانـم

Hmd_N
Friday 13 June 2008, 12:18 AM
منم که دیده ی به دیدار دوست کردم باز

چه شکر گویمت ای کار ساز بنده نواز

hichnafar
Sunday 15 June 2008, 05:12 PM
زنده کدام هست بر هوشیار *** آنکه بمیرد بر سر کوی یار

Hmd_N
Tuesday 17 June 2008, 12:18 AM
روندگان طریقت ره بلا سپرند

رفیق عشق چه غم دارد از نشیب و فراز

Babak_mix
Tuesday 17 June 2008, 08:06 AM
زان كوزه ي مي كه نيست در وي ضرري
پر كن قدحي بخور بمن ده دگري
زان پيشتر اي صنم كه در رهگذري
خاك من و تو كوزه كند كوزه گري

خان
Tuesday 17 June 2008, 09:58 AM
یار من چون بخرامد به تماشای چمن
بر سانش ز من ای پیک صبا پیغامی

hichnafar
Tuesday 17 June 2008, 12:12 PM
یاررب این شمع افروز زیکاشانه کیست *** جان ما سوخت بپرسید حانانه کیست

خان
Tuesday 17 June 2008, 12:26 PM
ترک گدایی مکن که گنج بیابی

از نظر رهروی که در گذر آید

sahar joon
Tuesday 17 June 2008, 11:36 PM
درمسجد و میخانه خیالت اگر اید

محراب و کمانچه ز دو ابروی تو سازم

گر خلوت ما را شبی از رخ بفروزی

چون صبح بر افاق جهان سر بفرازم

Hmd_N
Tuesday 17 June 2008, 11:56 PM
مرا امید وصال تو زنده می دارد

وگرنه هر دمم از هجر تست بیم هلاک

marzi_a1732
Wednesday 18 June 2008, 06:00 PM
کاشکی خاک حریم حرمت می بودم
می خرامیدی و من در قدمت می بودم

hichnafar
Wednesday 18 June 2008, 07:40 PM
مشک آن است که خود ببوید
نه آنکه عطار بگوید

Hmd_N
Wednesday 18 June 2008, 11:53 PM
دارم امید بر این اشک چو باران که دگر

برق دولت که برفت از نظرم بازآید

hichnafar
Thursday 19 June 2008, 11:00 AM
درکوی نیک نامی مارا گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر کن قضارا

خان
Thursday 19 June 2008, 02:39 PM
از بتان آن طلب ار حسن شناسی ای دل
کاین کسی گفت که در علم نظر بینا بود

maryama
Thursday 19 June 2008, 04:32 PM
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتندو به پیمانه زدند

tarane
Friday 20 June 2008, 03:53 PM
دوش سودای رخش گفتم زسر بیرون کنم
گفت کو زنجیر تاتدبیر این مجنون کنم

maryama
Friday 20 June 2008, 04:03 PM
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

hkh
Friday 20 June 2008, 05:50 PM
نفس بر آمد و کام از تو بر نمی آید
فغان که بخت من از خواب در نمی آید

-

maryama
Friday 20 June 2008, 08:19 PM
در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز
هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد

Hmd_N
Friday 20 June 2008, 11:40 PM
در ازل هر کو به فیض دولت ارزانی بود

تا ابد جام مرادش همدم جانی بود

hkh
Saturday 21 June 2008, 11:11 AM
دلم خوش است به گل های باغ قالی ها که چشم باران دارم ز خشکسالی ها به باد حادثه بالم اگر شکست، چه باک! خوشا پریدن با این شکسته بالی ها...

maryama
Saturday 21 June 2008, 11:53 AM
اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پریشان و دست کوته ماست

Majed
Saturday 21 June 2008, 12:19 PM
حسام جان شعر نباید نو یا نیمایی باشه.... ممنونتا با غم عشق تو مرا کار افتادبیچاره دلم در غم بسیار افتاد

tarane
Saturday 21 June 2008, 03:17 PM
تا زمیخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

maryama
Saturday 21 June 2008, 09:35 PM
دلی که با سر زلفین او قراری داد
گمان مبر که بدان دل قرار باز آید.

Hmd_N
Saturday 21 June 2008, 10:55 PM
دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور

گلبانگ زد که چشم بداز ز وی گل گل بدور

Babak_mix
Sunday 22 June 2008, 10:23 AM
روي نگار در نظرم جلوه مي نمود
وز دور بوسه بر رخ مهتاب مي زدم

maryama
Sunday 22 June 2008, 12:15 PM
من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم،
که عنان دل شیدا به لب شیرین داد

sahar joon
Monday 23 June 2008, 12:04 AM
دلی که غیب نمایست و جام جم دارد

ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد

به خط و خال گدایان مده خزینه ی دل

بدست شاه وشی ده که محترم دارد:ax

Hmd_N
Monday 23 June 2008, 12:47 AM
در ره عشق از آن سوی فنا صد خطرست

تا نگوئی که چو عمرم به سر آمد رستم

Babak_mix
Monday 23 June 2008, 10:11 AM
من پير سال و ماه نيم، يار بي وفاست
بر من چو عمر مي گذرد پير از آن شدم

hkh
Monday 23 June 2008, 06:40 PM
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو ... من نیستم!

-

Hmd_N
Monday 23 June 2008, 11:21 PM
مکن درین چمنم سرزنش ز خود روئی

چنانکه پرورشم می دهند می رویم

Babak_mix
Tuesday 24 June 2008, 08:23 AM
مي وزد از چمن نسيم بهشت
هان بنوشيد دم به دم مي ناب

tarane
Tuesday 24 June 2008, 12:15 PM
بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر
افسرده دل از خویشم وزندانـی خویشم

Babak_mix
Tuesday 24 June 2008, 12:29 PM
ماجرا كم كن و بازآ كه مرا مردم چشم
خرقه از سر به درآورد و به شكرانه بسوخت

hkh
Tuesday 24 June 2008, 03:22 PM
تا از خیال گنگ رهایی رها شوم
بانگی به گوش خواب سکونم کشید و رفت...

marzi_a1732
Tuesday 24 June 2008, 05:56 PM
تو را تیشه دادم که هیزم شکن
ندادم که دیوار مردم شکن

maryama
Tuesday 24 June 2008, 10:41 PM
نباشد همی نیک و بد پایدار/همان به که نیکی بود یادگار
چو نیکی کنی نیکی آید برت /بدی را بدی باشد اندر خورت

Hmd_N
Tuesday 24 June 2008, 11:41 PM
تا کی می صبوح و شکر خواب بامداد

هشیارگردهان که گذشت اختیار عمر

Babak_mix
Wednesday 25 June 2008, 07:08 AM
رضا به داده بده وز جبين گره بگشاي
كه بر من و تو در اختيار نگشادست

maryama
Thursday 26 June 2008, 03:09 PM
تا چه انگیزد به دور آفتاب طلعتت/چرخ کو در خلق سوزی بود بی دف در سماع

hichnafar
Thursday 26 June 2008, 07:14 PM
علی ای همای رحت تو چه آیتی خدارا
که به ما سوا فکندی همه سایه ی همارا

maryama
Thursday 26 June 2008, 09:28 PM
اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم/
قضای عهد ماضی را شبی دستی بر افشانم

hkh
Friday 27 June 2008, 08:12 AM
ملالیست ز بار زمان به شانه ی من
سری که بر نهم از عاشقی به شانه کجاست ؟

maryama
Friday 27 June 2008, 10:58 AM
تا که آگه نشود هیچ کس از راز و نیاز/به نوای دف و تنبور برآورد آواز

hkh
Friday 27 June 2008, 12:31 PM
زین بیابان گذری نیست سواران را، لیک
دل ما خوش به فریبی است، غبارا تو بمان

maryama
Friday 27 June 2008, 12:58 PM
نواساز فلک را دف دریده
عطارد را ورق در کف دریده

hichnafar
Friday 27 June 2008, 02:29 PM
هر گز غم دو روز مرایاد نگشت
روزی که نیامدست و روزی که گذشت

maryama
Friday 27 June 2008, 02:44 PM
تا ندانی که سخن عین صوابست مگوی/وآنچه دانی که نه نکویش جوابست مگوی

hichnafar
Friday 27 June 2008, 02:52 PM
یار بی پرده از درو دیوار
در تجلی است یا اولی الابصار

maryama
Friday 27 June 2008, 06:26 PM
راز دل ما بر دف و نی گفت مغنی
میبرد دگر خلوت ما بر سر بازار

sahar joon
Friday 27 June 2008, 11:27 PM
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست

انجا جز انکه جان بسپارند چاره نیست

هر دم که دل به عشق دهی خوش دمی بود

در راه عشق حاجت هیچ استخاره نیست

Hmd_N
Friday 27 June 2008, 11:31 PM
تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری

وفای عهد من از خاطرت بدر نرود

sahar joon
Friday 27 June 2008, 11:38 PM
دولت فقر خدایا به من ارزانی دار

کین کرامت سبب حشمت و تمکین من است

Hmd_N
Friday 27 June 2008, 11:42 PM
تعبیر رفت یار سفر کرده می رسد

ای کاش هر چه زودتر از در درآمدی

sahar joon
Friday 27 June 2008, 11:53 PM
یارم چو قدح به دست گیرد

بازار بتان شکست گیرد

هر کس که بدید چشم او گفت

کو محتسبی که مست گیرد

Hmd_N
Saturday 28 June 2008, 12:22 AM
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع

شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع

Babak_mix
Saturday 28 June 2008, 10:57 AM
عراق و فارس گرفتي به شعر خوش حافظ
بيا كه نوبت بغداد و وقت تبريز است

hichnafar
Saturday 28 June 2008, 11:12 AM
تاسر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودا زده از غصه دو نیم افتادست

hkh
Saturday 28 June 2008, 03:31 PM
تو میشد جنگلی انبوه باشی از خودت اما
قناعت کردی و از خاک گلدان سر در آوردی

-

maryama
Saturday 28 June 2008, 06:40 PM
یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

hkh
Saturday 28 June 2008, 07:01 PM
دوست چهل بامداد در گل ما داشت دست
تا چو گل از دست دوست دست به دست آمدیم

sahar joon
Saturday 28 June 2008, 11:54 PM
مقیم بر سر راهش نشسته ام چو گرد

بدان هوس که بدین رهگذار باز اید

دلی که با سر زلفین او قراری داد

گمان مبر که بدان دل قرار باز اید

Hmd_N
Sunday 29 June 2008, 12:27 AM
دلا دایم گدای کوی اوباش

بحکم آنکه دولت جاودان به

hkh
Sunday 29 June 2008, 07:45 AM
هزار حیله برانگیخت حافظ از سر فکر
در آن هوس که شود آن نگار رام و نشد

hichnafar
Sunday 29 June 2008, 08:52 AM
دیشب به سیل اشک ره خواب می زدم
نقشی به یاد روی تو بر آب می زدم

hkh
Sunday 29 June 2008, 09:02 AM
مانده ام با آب چشم و آتش دل، ساقیا
چاره ی کار مرا در آب آتشگون ببین

Babak_mix
Sunday 29 June 2008, 09:12 AM
نيست در بازار عالم خوشدلي ور زان كه هست
شيوه رندي و خوش باشي عياران خوش است

hichnafar
Sunday 29 June 2008, 09:18 AM
تارفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چها رفت

hkh
Sunday 29 June 2008, 09:37 AM
ترا چه می شود اگر نظر به سوی ما کنی
درین نهایت عزا ضیافتی به پا کنی

hichnafar
Sunday 29 June 2008, 09:50 AM
یارب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت

hkh
Sunday 29 June 2008, 10:09 AM
تا به کنارم بودی، بود به جا قرار دل
رفتی و رفت راحت از خاطر آرمیده ام

تا تو مراد من رهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام

hichnafar
Sunday 29 June 2008, 10:15 AM
من ترک عشق شاهد و ساغر نمی کنم
صدبار توبه کردم و دیگر نمی کنم

kaka
Sunday 29 June 2008, 10:18 AM
مکن از خواب بيدارم خدا را
که دارم خلوتي خوش با خيالش

hichnafar
Sunday 29 June 2008, 10:46 AM
شبروان مست ولای تو علی
جان عالم به فدای تو علی

kaka
Sunday 29 June 2008, 10:51 AM
یکی درد و یکی درمون پسندد
یکی وصل و یکی هجرون پسندد

hichnafar
Sunday 29 June 2008, 11:32 AM
دل داده ام برباد بر هرچه باداباد
مجنون تر از لیلی شیرین تر از فرهاد

kaka
Sunday 29 June 2008, 11:38 AM
دست از طلب ندارم تا کام من برآيد
يا تن رسد به جانان يا جان ز تن برآيد

hkh
Sunday 29 June 2008, 01:59 PM
دیگر اسیر آن من بیگانه نیستم
از خود چه عاشقانه برونم کشید و رفت

kaka
Sunday 29 June 2008, 03:47 PM
ترک افسانه بگو حافظ و مي نوش دمي
که نخفتيم شب و شمع به افسانه بسوخت

hkh
Sunday 29 June 2008, 05:54 PM
تو کافر دل نمی بندی نقاب زلف و می ترسم
که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو

kaka
Sunday 29 June 2008, 06:03 PM
و عادت درد سنگینی ست وقتی اوج می گیرد
به من عادت نکردی طعم حرفم را نمی دانی

Hmd_N
Monday 30 June 2008, 12:20 AM
یاد باد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد

به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد

sahar joon
Monday 30 June 2008, 12:27 AM
دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود ازو

نومید نتوان بود ازو باشد که دلداری کند

Hmd_N
Monday 30 June 2008, 12:41 AM
دهان شهد تو داده رواج آب خضر

لب چو قند تو برد از نبات مصر رواج

sahar joon
Monday 30 June 2008, 12:49 AM
جهان چو خلد برین شد بدور سوسن و گل

ولی چه سود که در وی نه ممکنست خلود

Hmd_N
Monday 30 June 2008, 12:52 AM
دلبر آسایش ما مصلحت وقت ندید

ورنه از جانب ما دل نگرانی دانست

sahar joon
Monday 30 June 2008, 12:58 AM
تا سحر چشم یار چه بازی کند که باز

بنیاد بر کرشمه ی جادو نهاده ایم

Hmd_N
Monday 30 June 2008, 01:03 AM
مبتلائی به غم محنت و اندوه فراق

ایدل این ناله و افغان تو بی چیزی نیست

Babak_mix
Monday 30 June 2008, 08:53 AM
تو كز مكارم اخلاق عالمي دگري
وفاي عهد من از خاطرت به در نرود

kaka
Monday 30 June 2008, 09:44 AM
دل ضعيفم از آن مي‌کشد به طرف چمن
که جان ز مرگ به بيماري صبا ببرد

Hmd_N
Tuesday 1 July 2008, 12:05 AM
دل آزرده ی ما را به نسیمی بنواز

یعنی آن جان زتن رفته بتن بازرسان

Babak_mix
Tuesday 1 July 2008, 07:17 AM
نسيم در سر گل بشكند كلاله سنبل
چو از ميان چمن بوي آن كلاله بر آيد

hkh
Tuesday 1 July 2008, 10:37 AM
دست بلند عشق، همین روزهای گرم
نام مرا به نام ت پی.ند می زند

تا عزم می کنم که بگویم عزیزمی
این اضطراب لعنتی ام گند می زند!

Babak_mix
Tuesday 1 July 2008, 10:55 AM
در پرده اسرار كسي را ره نيست
زين تعبيه جان هيچكس آگه نيست

جز در دل خاك هيچ منزلگه نيست
مي خور كه چنين فسانه ها كوته نيست

hkh
Tuesday 1 July 2008, 01:45 PM
توکل شرط کامل نیست این را مولوی گفته است
بخوان آن را دوباره شاید سر درآوردی

hichnafar
Thursday 3 July 2008, 09:17 AM
یادباد آنکه سر کوی تو ام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

kaka
Thursday 3 July 2008, 09:58 AM
در نظربازي ما بي‌خبران حيرانند
من چنينم که نمودم دگر ايشان دانند

hkh
Thursday 3 July 2008, 04:07 PM
دلم قد می کشد تا آبشار صاف گیسویت
تو اما تشنه می خواهی مرا غرق تمنا سبز

hichnafar
Wednesday 9 July 2008, 10:43 PM
زخط شوق مارا دور کردند
شما را همنشین نور کردند

Hmd_N
Thursday 10 July 2008, 12:12 AM
دلا رفیق سفربخت نیکخواهت بس

نسیم روضه ی شیر از پیک راهت بس

akanani
Thursday 10 July 2008, 06:48 AM
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که کردی مرواد از یادت

tarane
Thursday 10 July 2008, 07:23 AM
تو پرده پيش كشيدي و ز اشتياق جمالت
ز پرده ها بدر افتاد رازهاي نهاني

tarane
Thursday 10 July 2008, 07:39 AM
یک عده به سنگ بودن عادت دارند
از رود شــــــــدن عجیب وحشت دارند

hkh
Thursday 10 July 2008, 08:06 AM
دیگر از فاصله ها فاصله دارم با تو
دلخوشم، تازه ز غم ها گله دارم با تو

maryama
Thursday 10 July 2008, 10:18 AM
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن

hkh
Thursday 10 July 2008, 05:42 PM
شمعی که به سویش منِ جانسوخته از شوق
پروانه صفت باز کنم بال و پر اینجاست
تنها نه من از شوق سر از پا نشناسم
یک دسته چو من عاشق بی پا و سر اینجاست

elykak
Friday 11 July 2008, 10:02 AM
تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق
که نامی خوشتر از اینت ندانم
وگر هر لحظه رنگی تازه گیری
به غیر از زهر شیرینت نخوانم ...

maryama
Friday 11 July 2008, 10:13 AM
معاشران زحریف شبانه یادآرید
حقوق بندگی مخلصانه یارآرید

elykak
Friday 11 July 2008, 01:22 PM
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید ...

Guitaro
Friday 11 July 2008, 01:58 PM
در اين درگه که گَه گَه کُه کَه و کَه کُه شود ناگه

ز امروزت مـشـو غـره که از فـردا نــــه اي آگه

You can see links before reply

elykak
Friday 11 July 2008, 02:07 PM
هزار دشمنم ار می کنند قصد هلاک
گرم تو دوستی از دشمنان چه دارم باک

Guitaro
Friday 11 July 2008, 02:28 PM
کس نمیداند ز من جز اندکی
وز هزاران جرم و بعد فعلی یکی

elykak
Friday 11 July 2008, 02:35 PM
یاس ها یاد آور پروانه اند
یاس ها پیغمبران خانه اند
یاس در هرجا نوید آشتیست
یاس دامان سفید آشتیست ...

Guitaro
Friday 11 July 2008, 02:47 PM
تا نسبتی به زلف تو پیدا کنم ، مدام
سرگشتگی و حال پریشانم آرزوست

elykak
Friday 11 July 2008, 06:30 PM
تو وجودی که وجودم ز وجودت به وجود آمده است
من به قربان وجودت که وجودم ز وجودت به وجود آمده است !

Guitaro
Friday 11 July 2008, 07:41 PM
تو وجودی که وجودم ز وجودت به وجود آمده است
من به قربان وجودت که وجودم ز وجودت به وجود آمده است !

You can see links before reply هـــا ؟!

همون قضیه ی یه دوست دارم که دوست داره با دوست تو که دوست داره ..... و ایناس فک کنم You can see links before reply

***
تا توانی رفع غم از چهره ی غمناک کن
در جهان گریاندن آسان است ، اشکی پاک کن

elykak
Friday 11 July 2008, 08:41 PM
نمی دانم چه می خواهم بگویم
زبانم در دهان باز ، بسته ست ...

( آره ، فکر کنم همونه ! :پی )

Guitaro
Friday 11 July 2008, 08:46 PM
چرا همش "ت" ؟! :/

تا کی به فراق گل رخسار تو هر شب
هم ناله شوم ناله ی مرغ سحری را ؟

elykak
Friday 11 July 2008, 08:49 PM
ای دل اگر عاشقی در طلب یار باش
بر در دل روز و شب منتظر یار باش

Guitaro
Friday 11 July 2008, 08:54 PM
در جواب "بر در دل" منم یه چیزی میگم "در" باشه توش ! You can see links before reply

شوق درون به سوی دری میکشد مرا
من خود نمی روم ، دگری میکشد مرا

Hmd_N
Friday 11 July 2008, 11:18 PM
اگرچه عرض هنر پیش یار بی ادبیست

زبان خموش ولیکن دهان پر از عربیست

elykak
Saturday 12 July 2008, 10:08 AM
تو یک خانه در کوچه ی زندگی
تو یک کوچه در شهر آزادگی
تو یک شهر در سرزمین حضور
تویی راز بودن به این سادگی

Guitaro
Saturday 12 July 2008, 12:08 PM
یاری اندر کس نمی بینم، یاران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد، دوست داران را چه شد؟

elykak
Saturday 12 July 2008, 12:11 PM
در این بازار نامردی ، به دنبال چه می گردی ؟!

نمیابی نشان هرگز تو از عشق و جوانمردی ...

Guitaro
Saturday 12 July 2008, 12:20 PM
یار وداع میکند ، تاب وداع یار کو ؟
وعده ی وصل میدهد ، طاقت انتظار کو ؟

fanoos
Saturday 12 July 2008, 02:13 PM
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن

kaka
Saturday 12 July 2008, 02:19 PM
نرو دستم به دامانت نگو ديگر نمي آيي
كه مي ميرم غريبانه امان از درد تنهايي

Guitaro
Saturday 12 July 2008, 02:22 PM
یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم
هر چند در این عهد خریدار ندارد

kaka
Saturday 12 July 2008, 02:28 PM
دوستت دارم و دانم كه تويي دشمن جانم
از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم

elykak
Saturday 12 July 2008, 06:48 PM
من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم

Guitaro
Saturday 12 July 2008, 07:02 PM
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است

You can see links before reply

elykak
Saturday 12 July 2008, 07:10 PM
تن ز رسم و راه جان بیگانه ایست
در زمان و از زمان بیگانه ایست

Guitaro
Saturday 12 July 2008, 07:16 PM
تا بی کی ناخن زنی ای شانه ! دستت خشک باد
دل به امّیدی در آن زلف پریشان بسته ایم

elykak
Saturday 12 July 2008, 07:31 PM
ما کار و دکان و پیشه را سوخته ایم
شعر و غزل و دو بیتی آموخته ایم

Guitaro
Saturday 12 July 2008, 07:47 PM
در جواب این بیت میتونی به امضام مراجعه کنی ! 8D

mehdihooman
Saturday 12 July 2008, 08:21 PM
معشوق گل یاس و ، مینای بهارانی
بوی خوش لحن تو اسباب پریشانی

Guitaro
Saturday 12 July 2008, 08:31 PM
معشوق گل یاس و ، مینای بهارانی
بوی خوش لحن تو اسباب پریشانی

رفیق ، جواب با "م" رو من دادم (با همون شعر توی امضام : من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید | قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید) الان باید با "د" جواب بدی ... You can see links before reply

hichnafar
Saturday 12 July 2008, 09:25 PM
دل می رود زدستم صاحب دلان خدارا
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

________________________
جناب mehdihooman به نت آهنگ خوش اومدید لطفا"وقت پست زدن دقت کنید که اشتباه نشه
ممنون.

Guitaro
Saturday 12 July 2008, 10:56 PM
الا یا ایها الساقی ، ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ، ولی افتاد مشکلها

elykak
Sunday 13 July 2008, 12:09 AM
ای دوست بیا تا غم فردا مخوریم
وین یکدم عمر را غنیمت شمریم !

Guitaro
Sunday 13 July 2008, 12:22 AM
می تواند کِشت ما را قطره ای سیراب کرد
این همه اِستادگی ، ای ابر دریا دل ، چرا ؟

elykak
Sunday 13 July 2008, 09:28 AM
الا ای پیر فرزانه ، مکن منعم ز میخانه
که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم ...

hichnafar
Sunday 13 July 2008, 09:46 AM
مردم دیده ی ما جز به رخت ناظر نیست
دل سرگشته ی ما غیر تورا ذاکر نیست

elykak
Sunday 13 July 2008, 09:57 AM
تو را سریست که با ما فرو نمی آید
مرا دلی که صبوری از او نمی آید ...

endvb6
Sunday 13 July 2008, 10:50 AM
دي مي شد و گفتم صنما عهد به جاي آر....گفتا غلطي خواجه در اين عهد وفا نيست

hichnafar
Sunday 13 July 2008, 11:32 AM
تا زمیخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

Guitaro
Sunday 13 July 2008, 12:16 PM
دوش با یاد توام باز حکایت ها بود
شکرها از تو و از خویش شکایت ها بود

hichnafar
Sunday 13 July 2008, 12:37 PM
دردعشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس

Guitaro
Sunday 13 July 2008, 12:39 PM
سرگذشت شب هجران تو گفتم با شمع
آنقدر سوخت که از گفته پشیمانم کرد

hichnafar
Sunday 13 July 2008, 01:06 PM
دوش مرغی به صبح می نالید
عقل و صبرم ببردو طاقت و هوش

elykak
Sunday 13 July 2008, 01:21 PM
شبها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
آوای تو می خواندم از لایتناهی
آوای تو می آردم از شوق به پرواز
شبها که سکوت است و سکوت است و سیاهی

tarane
Sunday 13 July 2008, 01:39 PM
یا لباس عاشقی را از تنم بیرون کنید
یا که من خاکستر کوی رفیقان می شوم

Babak_mix
Sunday 13 July 2008, 02:07 PM
ماه شعبان منه از دست قدح كاين خورشيد
از نظر تا شب عيد رمضان خواهد شد

elykak
Sunday 13 July 2008, 02:14 PM
داستان من و معشوق مرا پایان نیست
هرچه آغاز ندارد نپذیرد انجام ...

kaka
Sunday 13 July 2008, 05:14 PM
ما را كه به خدمتت رسيدن سخت است
ديدن همه را تو را نديدن سخت است

Guitaro
Sunday 13 July 2008, 06:50 PM
تهی نگشت ز زهر غم تو ، ساغر بختم
از آن زمان که شراب محبت تو چشیدم

hichnafar
Sunday 13 July 2008, 08:54 PM
من و انکار شراب این چه حکایت باشد
غالبا" این قدرم عقل و کفایت باشد

Guitaro
Sunday 13 July 2008, 09:18 PM
داغ مجنون بیابانگرد دارد در جگر
لاله ای کزسینه ی صحرا و هامون می دمد

elykak
Monday 14 July 2008, 02:16 PM
دور از نشاط هستی و غوغای زندگی
دل با سکوت و خلوت غم خو گرفته بود
آمد، سکوت سرد و گرانبار را شکست !
آمد ، صفای خلوت اندوه را ربود !

hichnafar
Monday 14 July 2008, 02:34 PM
دیشب به سیل اشک ره خواب می زدم
نقشی به یاد روی تو برآب می زدم

elykak
Monday 14 July 2008, 03:40 PM
مرا می بینی و هر دم زیادت می کنی دردم
تو را می بینم و میلم زیادت می شود هر دم

hichnafar
Monday 14 July 2008, 09:08 PM
مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که باوی گفتمی گر مشکلی بود

elykak
Monday 14 July 2008, 09:11 PM
دیدی ای دل که غم یار دگر بار چه کرد ؟!
چو بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد ...

Guitaro
Tuesday 15 July 2008, 03:00 AM
دوش خود را سر به دامان تو می دیدم به خواب
کاش می مُردم ، چرا بیدار کردم خویش را ؟

(البته شعرش یه خورده خشن بود و مازوخیسم به شدت توش موج میزد ، شرمنده ! You can see links before reply)

Babak_mix
Tuesday 15 July 2008, 09:10 AM
آنها كه كهن شدند و اينها كه نوند
هر كس به مراد خويش يك تك بدوند

اين كهن جهان بكس نماند باقي
رفتند و رويم ديگر آيند و روند

hichnafar
Tuesday 15 July 2008, 10:21 AM
دست عشق از دامن دل دور باد
می توان آیا به دل دستور داد

Guitaro
Tuesday 15 July 2008, 11:25 AM
در آن گلشن که عمر باغبان از گل بود کمتر
زهی غافل که ریزد بر زمین رنگ اقامت را !

(انقدر دال نگید لفطا ! You can see links before reply)

maryama
Tuesday 15 July 2008, 12:28 PM
الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد
مرا روزی مبادا آن دم که بی یاد تو بنشینم

hkh
Tuesday 15 July 2008, 04:01 PM
ما را به تو سریت که کس محرم آن نیست
گر سر برود سر تو با کس نگشاییم

tarane
Tuesday 15 July 2008, 04:56 PM
ماهی که قدش به سرو می‌ماند راست
آیینه به دست و روی خود می‌آراست

kaka
Tuesday 15 July 2008, 05:38 PM
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما

elykak
Tuesday 15 July 2008, 06:52 PM
آغاز نداریم ، پایان نشناسیم
پرواز ندانیم ، خونین پر و بالیم ...

Guitaro
Tuesday 15 July 2008, 07:03 PM
حالا فکر کنم باید بگم : انقدر "م" نگید لطفا ! You can see links before reply

من آن بخت سپید خود که گم شد سالها از من
کنون در گوشه ی چشم سیاهی کرده ام پیدا

elykak
Tuesday 15 July 2008, 07:15 PM
الا ای عاشق اندوهگینم
نمی خواهم تو را غمگین ببینم !

Guitaro
Tuesday 15 July 2008, 07:55 PM
ماه چون چهره ی زیبای تو نیست
مشک چون زلف دل افزای تو نیست

elykak
Tuesday 15 July 2008, 08:00 PM
تو کیستی که من اینگونه بی تو بیتابم
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم !

Guitaro
Tuesday 15 July 2008, 08:05 PM
ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر
به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر

سعدی

(میگم از این به بعد بنویسیم شعر از کیه ؟! اینجوری فک کنم "بار ادبی تاپیک" You can see links before reply بیشتر شه !)

elykak
Tuesday 15 July 2008, 08:07 PM
رشته ی آیین حق زنجیر پاست
پاس فرمان جناب مصطفی ست

اقبال


من همه ی شعر ها رو نمی دونم شاعرش کیه !! ولی خب اونایی که می دونم رو از این به بعد می نویسم !

Guitaro
Tuesday 15 July 2008, 08:18 PM
تکرار شب و روزم افسرده دل و جان را
آسوده ز رنج روز ، آزاد ز شامم کن

سعدی

elykak
Tuesday 15 July 2008, 08:20 PM
نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
بختم ار یار شود ، رختم از اینجا ببرد

حافظ

Guitaro
Tuesday 15 July 2008, 08:35 PM
در کوی ما شکسته دلان میخرند و بس
بازار خود فروشی از آن سوی دیگر است

حافظ

elykak
Tuesday 15 July 2008, 08:44 PM
تاریخ عیش ما شب دیدار دوست بود
عهد شباب و صحبت احباب یاد باد ...

حافظ

Guitaro
Tuesday 15 July 2008, 08:51 PM
دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بود

(باز هم) حافظ !

hichnafar
Wednesday 16 July 2008, 12:37 PM
دریابنفش و مرز بنفش و هوا بنفش
جنگل کبود و کوه کبود و افق کبود

بهار