مشاعره

[Hmd_N]

هم ز لعل نوشخندت طعنه بر کان یمن

هم ز زلف مشک رنگت طعنه بر پر غراب

[hkh]

بگریست چشم دشمن من بر حدیث من
فضل از غریب هست و وفا در قریب نیست

سعدی

[fanoos]

تو با اغیار پیش چشم من می در سبو کردی
من از ترس شماتت گریه پنهان در گلو کردم

[Hmd_N]

ما با ولای دوست در این ورطه چون خلیل

سود و زیان به شعله ی آذر نهاده ایم

[kaka]

من خود به سر ندارم دیگر هوای سامان
گردون کجا به فکر سامان من بیفتد

[hkh]

دی به امید گفتمش داعی دولت توام
گفت دعا به خود بکن گر به نیاز می‌کنی

سعدی خویش خوانیم پس به جفا برانیم
سفره اگر نمی‌نهی در به چه باز می‌کنی

[kaka]

یارب به بنده چشم دلی ده خدای بین
تا عرش و فرش آینه بیند خدانما

[marzi_a1732]

ای که از کوچه معشوقه ما می گذری
باخبر باش که سر می شکند دیوارش

[hkh]

شبي كه خواب تو را ديدم و نيا سودم
شب تغزل چشمان دلرباي تو بود

تمام طول شب از چشم تو سخن گفتم
ستاره نيز در آن شب غزل سراي تو بود

غلامحسين عمراني

[Hmd_N]

در محشر عشق تو جگر سوختگانیم

جز سوختگی در ره عشق تو شفا نیست

[kaka]

تو ماه محفل عشقی و شمع انجمن افروز
تو شمع خلوت انسی و ماه انجمن آرا

[hkh]

انگار در نگاه تو تکثیر می شوند
انگار بر تو بخش پذیرند لحظه ها

حامد عسگري

[marzi_a1732]

اگر با من نبودش هیچ میلی
چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟؟!!

[kaka]

یاد از شب مستی و شر و شور جوانی
وان کله ی خودکار کر و کور جوانی ...

[marzi_a1732]

یارب مدار که گدا معتبر شود
گر معتبر شود ز خدا بی خبر شود

[kaka]

یاران چو یوسف به سوی چاه می برند
خود می شتابی ای دل غافل جلو جلو !

[mos167]

(You can see links before reply) وداع یار بیاد آر و اشک حسرت عاشق
چو می رسی به لب چشمه ای و آب روانی

[hkh]

یک لحظه داغم می کشی یک دم به باغم می کشی
پیش چراغم می کشی تا وا شود چشمان من

مولانا

[mos167]

نمی دانم چه می خواهم بگویم
زبانم در دهان باز بسته ست

[kaka]

تا نگاه می کنی وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود ...

[مهسا]

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

[hkh]

تا از خيال گنگ رهايي رها شوم
بانگي به گوش خواب سکونم کشيد و رفت

افشين يداللهي

[kaka]

تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد
اي شاخ گل رعنا از بهر که مي‌رويي

[مهسا]

یار مرا چو اشتران باز مهار می کند
اشتر مست خویش را در چه قطار می کشد
مولانا

[marzi_a1732]

دل که از ناوک مژگان تو در خون می گشت
باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود

[مهسا]

دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
حافظ

[marzi_a1732]

ابروی دوست کی شود دست کش خیال من
کس نزده ست ازین کمان تیر مراد بر هدف

[سعید مستفیضی]

فکر بلبل همه آنست که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش
حافظ

[Mona]

شب صحبت غنيمت دان و داد خوشدلي بستان
كه مهتابي دلفروز است و طرف لاله زاري خوش


حافظ

[marzi_a1732]

شکوه تاج سلطانی که بیم جان درو درج است
کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمی ارزد

[مهسا]

در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن
مولانا

[endvb6]

نهایتا یکی دو روز زنده ایم
وگرنه عمریست مرده ایم

[Mona]

ميوزد از چمن نسيم بهشت
خوش بنوشيد دايما مي ناب


حافظ

[مهسا]

به زور جاذبه سيب از درخت چيده زمين

چه ميوه اي ز سر اشتياق مي افتد

[Mona]

در كيش تو من راست بدم همچون تير
قربان شومت چرا كمانم كردي


حافظ

[endvb6]

یا علی قربان جانت می شوم
جان بخواه خانه خرابت می شوم

[Mona]

ما را به منع عقل مترسان و مي بيار
كان شحنه در ولايت ما هيچكاره نيست


حافظ

[endvb6]

ترک یار و کار و بارم کرده ام
زندگی را حلقه دارم کرده ام

[Mona]

مقيم زلف تو شد دل كه خوش سوادي ديد
و زان غريب بلاكش خبر نمي آيد


حافظ

[endvb6]

دی می شد و گفتم صنما عهد به جای آر
گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست

[mos167]

تو خود وصال دگر بودی ای نسیم وصال
خطا نگر که دل امید در وفای تو بست

[Mona]

تا شدم حلقه بگوش در ميخانه عشق
هر دم آيد غمي از نو بمبار كبادم

حافظ

[endvb6]

من همان مرد غریبم که ندیده رنگ مردی
توی تنهایی و غربت کشیدم چه رنج و دری

[mos167]

یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب
کز هر زبان که می شنوم نا مکرر است

[Mona]

مرد خداشناس كه تقوي طلب كند
خواهي سفيد جامه و خواهي سياه باش


حافظ

[endvb6]

مونا خانوم اشتباه کردی... با ت بود. من جات میگم
تو بگو دلم خزونه
من میگم چشات گرونه
تو بگو عاشقتم من
من میگم یکی یه دونه

[Mona]

هر كه خواهد گو بيا و هر چه خواهد گو بگو
گير ودار و حاجب و دربان درين درگاه نيست


حافظ

[marzi_a1732]

تازیان را غم احوال گرانباران نیست
پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم

[mos167]

marzi مگه با ت نبود ؟؟؟

تو آبی و من آتش وصل تو نمی خواهم
این سوختنم خوش تر از سردی و خاموشی

[Mona]

يا رب كجاست محرم رازي كه يكزمان
دل شرح آن دهد كه چه ديد و چها شنيد


حافظ

[marzi_a1732]

mos167 تا درستش کردم دیر شد


در شب قدر ار صبوحی کرده ام عیبم نکن
سرخوش آمد یار و جامی بر کنار طاق بود

[endvb6]

دفتر غم باز کن سیهه بزن
اسب خوبی باش تو شیهه بزن

[mos167]

نمی دانم چه می خواهم بگویم
زبانم در دهان باز بسته ست

[endvb6]

تو ای عشق عزیزم بیا پیشم ببینم
الهی شاد باشی من اشکاتو نبینم

[mos167]

من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشیدن غم تن نتوانم

[endvb6]

من ترک عقل و یار و دیار کرده ام
بار سفر به گونه سرخم ببین ببین

[Hmd_N]

نگویم از من بیدل بسهو کردی یاد

که در حساب خرد نیست سهو بر قلمت

[endvb6]

تشنه عشق توام همواره
نظری کن تو به این بیچاره

[violin-m]

همه رفتنند کسی دور و برم نیست
چنین بیکس شدن در باورم نیست

[Hmd_N]

ترسم که اشگ در غم ما پرده در شود

وین راز سر بمهر بعالم سمر شود

[endvb6]

ترنم نگاهت را به جان و دل خریدم
وآن لحظه دیدار را به تو بخشیده ام

[Hmd_N]

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود

آدم آورد درین دیر خراب آبادم

[endvb6]

من در این مجلس بزم
مثل یک پروانم
گرد شمع می گردم
چونکه من دیوانم

[kaka]

مسلمانان مرا وقتي دلي بود
که با وي گفتمي گر مشکلي بود

[مهسا]

دردی است غیر مردن،کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کین درد را دوا کن
مولانا

[kaka]

نرو دستم به دامانت نگو دیگر نمی آیی
که می میرم غریبانه امان از درد تنهایی

[endvb6]

نرفتم بر سر بزم عشق
مگر با دلی خالص و اشکی روان

[kaka]

نقطه ی خال تو در میکده از من بستاند
آنچه در مدرسه آموخته بود استادم

شهریار

[mos167]

معاشران گره از زلف یار باز کنید
شبی خوش است بدین قصه اش دراز کنید

[endvb6]

دفتر دل بار دگر باز شد
بار دگر کار دل آغاز شد

[مهسا]

دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
با کافران چه کارت گر بت نمی پرستی
حافظ

[endvb6]

یار مرا غار مرا
عشق جگر خوار مرا

[mos167]

ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام زما و نی نشان خواهد بود

[endvb6]

دست حق بر سر ما گرد خدا می گردیم
ما حیدری هستیم ز شیاطین جدا می گردیم

[mos167]

ما کار و دکان و پیشه را سوخته ایم
شعر و غزل و دو بیتی آموخته ایم

[endvb6]

مست از جام الستم
آری معشوقه پرستم

[mos167]

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که بر خاست مشکل نشیند

[mehdihooman]

دختري دلش شكست و خدا گريان شد
عشق در منظر او سمبل شيطان شد

[mos167]

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی

[hichnafar]

یارب آن یوسف گم گشته به من بازرسان
تا طربخانه کنی بیت حزن بازرسان
شهریار

[endvb6]

نرنج از من ای دوست
که زخم زبان هایم نکوست

[mos167]

تو پنداری که بدگو رفت و جان داد
حسابش با کرام الکاتبین است

[marzi_a1732]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

[hkh]

هيچ كس داد من از فرياد جان‌فرسا نداد
عاقبت خاموشي مطلق به فريادم رسيد

سيد حسن حسيني

[marzi_a1732]

در این درگه که کَه کُه کَه شود ناگه
مشو غره به امروزت که فردایی نیی آگه

[hkh]

هر نامه را به نام و به عنوان هر كه بود
تنها به شوق از تو نوشتن قلم زدم

[marzi_a1732]

مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند

[mos167]

در من کسی پیوسته می گرید
این من که از گهواره با من بود

[marzi_a1732]

درودی چون نور دل پارسایان
بدان شمع خلوتگه پارسایی

[hkh]

يك عمر گشتم از پي آن عمر جاودان
گشت زمانه عمر مرا دم به دم گرفت!

[mos167]

تو رهرو دیرینه ی سر منزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است

[hkh]

تا صبحدم به ياد تو شب را قدم زدم
آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم

[mos167]

مرا بکشتی و من دست بر دعای تو میرم
یکی هر آنچه توانی جفا به سایه ی بی دل

[hkh]

لحظه های کاغذی را روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی، زندگی های اداری
آفتاب زرد و غمگین، پله های رو به پایین
سقف های سرد و سنگین، آسمان های اجاری

[endvb6]

یوهو کسی اینجا نیست
کسی ز ما پیدا نیست
آدما من عاشقم
کسی از شما چو ما شیدا نیست؟

[hkh]

تا چند دم از گل زنی ای باد بهاران
گل را چه محل پیش رخ لاله عذاران

هر یار که دور از رخ یاران بدهد جان
از دل نرود تا ابدش حسرت یاران

[mos167]

نی جدا زان لب و دندان چه نوایی دارد
من ز بی همنفسی ناله به دل می شکنم

[Hmd_N]

می دو ساله و محبوب چارده ساله

همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر

[kaka]

ره فراری اگر پیش پای من من بنهند
چنان روم که دگر پشت سر نمی نگرم

[مهسا]

مرده بدم زنده شدم،گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
مولانا

[hkh]

من و تو هر دو به زندان خویش و ، تا هستیم
خمیده گردن مان زیر بار این زنجیر

[endvb6]

رهبر ارکستر رو ببین چه جنب و جوشی داره
نیست ویولون و پیانو، همراش فقط یه تاره

[hkh]

هر کسی را دل به صحرایی و باغی می‌رود
هر کس از سویی به دررفتند و عاشق سوی دوست

[endvb6]

تشنه آب گوارای بهشت
وز همه معصیتا سوی جهنم رفتیم

[hkh]

من شبم، آن شب زمستانی
تو همان صبح نو بهارانی

[endvb6]

یکتا پرستان آلوده به عشق
جانمایه عرفانی دارند در این دوران

[kaka]

یاد از تو که یارم همه شد ناله و افغان
دور از تو که کارم همه شد گریه و زاری

[mos167]

یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد توفان را

[endvb6]

آه از صدای فریاد از کشتن ستاره
خاموش و بی ریا باش یکدست صدا نداره

[Hmd_N]

هشیار شو که مرغ چمن مست گشت هان

بیدار شو که خواب عدم در پی است همی

[puriya]

u یار مهربانی دانا و خوش زبانی گویی سخن فراوان ...بقیش هم یادم نیست

حالش رو ببرین با این حافظم

[kaka]

پوریا جان شما کلا فیزیک شعر:aiرو ریختی به هم داداش ... نابود :4: شد !

نه دبگر آن رسیدن ها ، نه شوق وذوق دیدنها
نه سوی هم دویدن ها ، عقب رفتیم پنهانی

[m_abdi]

صانع به جهان کهنه همچون ظرفی است
آبی است به معنی و بظاهر برفی است
بازیچه کفر و دین به طفلان بسپار
بگذر ز مقامی که خدا هم حرفی است
---------------------------------------------------
رهی جز کعبه و بت خانه می پویم که میبینم
گروهی بت پرست اینجا و مشتی خود پرست آنجا

[endvb6]

تیشه به ریشه مزن
تا که سلامت کنند

[kaka]

m_abdi عزیز اینجا تاپیک مشاعره ست باید با حرف آخر مصراع آخر بالایی بیتتون رو شروع کنید ممنون از شما ...

در اين شب سياهم گم گشت راه مقصود
از گوشه‌اي برون آي اي کوکب هدايت

[endvb6]

اه اه اه...همش به من ت میفته.

تف به این زندگی و روزگار
تف به این طره گیسوی یار

[mos167]

روزگاریست که ما یار ندیدیم
در باغ صدای نفس زاغ شنیدیم

[Hmd_N]

من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان

قال و مقال عالمی می کشم از برای تو

[violin-m]

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافریست رنجیدن

[m_abdi]

ناکرده گنه در این جهان کیست بگو
آنکس که گنه نکرد چون زیست بگو
من بد کنم و تو بد مکافات دهی
پس فرق میان من و تو چیست بگو؟!

[mos167]

واعظان کین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند

[hichnafar]

دوش مرغی به صبح می نالید
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش

[endvb6]

شب که میشه دلم واست پر میزنه
میاد پیشت یواشکی بهت سر میزنه

[violin-m]

هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم

[kaka]

من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه
تنهاترم بیا تا برایت بگویم چه اندازه
تنهایی من بزرگ است ...

[violin-m]

تا دل هرزه گرد من رفت بچین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند

[mos167]

دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بود

[shadnaz]

دنیا به این بزرگی .......کوره نصیب ما شد
باغ به این بزرگی ........غوره نصیب ما شد

[violin-m]

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند

[shadnaz]

دل دادمو دل گرفتمو بنده شدم
چون آب به پای گل پراکنده شدم

[mos167]

من درد تو را زدست آسان ندهم
دل بر نکنم زدوست تا جان ندهم

[violin-m]

مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار
ورنه مستوری و مستی همه کس نتوانند

[mos167]

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید

[violin-m]

در نظر بازی ما بیخبران حیرانند
من چنیم که نمودم دگر ایشان دانند

[mos167]

در عجبم از مرام این مردم پست
این مردم زنده کش و مرده پرست
تا هست به ذلت بکشندش به جفا
گر مرد به عزت ببرندش سر دست

[kaka]

تو پيک خلوت رازي و ديده بر سر راهت
به مردمي نه به فرمان چنان بران که تو داني

[violin-m]

تا دل هرزه گرد من رفت بچین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمیکند

[violin-m]

یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند

[violin-m]

پست قبل را تا من اومدم تایپ کنم kaka جواب داد وقتی صفحه را رفرش کردم پست من نبود جواب kaka را که دادم پست قبلی خودم هم اومد؟؟؟؟

حالا این پست قبلی جواب kaka توی صفحه قبل هست

[mos167]

دل چون توان بریدن ازو مشکل است این
آهن که نیست جان من آخر دل است این

[shadnaz]

نه در خیال خزانم نه در هوای بهار
کنار این آتش
نشسته ام که شبی را به روز آرم و بس
چنان که کنده ی مرده
چنان که هیزم محض

[mos167]

shadnaz خودت می تونی با ض شروع کنی ؟

ضمیر هر درخت ای جان زهر دانه که می نوشد
شود بر شاخ و برگ او نتیجه شرب او پیدا

[violin-m]

آ برو میرود ای ابر خطا پوش ببار
که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم

[mos167]

من از ديار عروسك ها مي آيم
از زير سايه هاي درختان كاغذي
در باغ يك كتاب مصور
از فصل هاي خشك تجربه هاي عقيم دوستي و عشق

[violin-m]

قصر فردوس به پاداش عمل میبخشند
ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس

[mos167]

سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

[shadnaz]

مخصوصا" اونجوری گذاشتم اما مثل اینکه کار شما خیلی درسته
makhsosan onjori gozashtam amma mesle enke kare shoma kheyli doroste:D

[hichnafar]

سلام
دوستان لطفا" پست الکی نزنید و اگر صحبتی هست تو همون پستی که بیت رو می نویسید بفرمایید .
(فینگلیش هم تایپ نکنید )
________________
تو شمع انجمنی یکزبان و یکدل شو *** خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش

[shadnaz]

معذرت می خوام من یه ذره تازه کارم وارد نیستم

تا بدان جا رسید دانش من
که بدانم که چقدر نادانم

[fanoos]

ماهی همیشه تشنه ام
در زلال لطف بی کران تو
میبرد مرا به هر کجا که میل اوست
موج دیدگان مهربان تو

[violin-m]

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن

[endvb6]

نوکرتم داداش
قربونه حمید و باباش

[violin-m]

این از هنر های خودت بود؟؟؟؟


شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد
فریبنده زاد و فریبا بمیرد

[endvb6]

نه داداش. این رو پسر عموم نوشت.

دل من و حس غریب
عشقی که تو دل منه

[mos167]

آفرین به این همه ذوق هنری !

همای اوج سعادت به دام ما افتد
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد

[kaka]

دريا و کوه در ره و من خسته و ضعيف
اي خضر پي خجسته مدد کن به همتم

[violin-m]

مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دگرگون نخواهد شد

[hkh]

دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو بی‌تو به سر نمی‌شود

[kaka]

دردمندان غمت را به تعصب دریاب
نا طبیبانه در دار شفا بگشایند

[mos167]

دو یاز زیرک و از باده کهن دومنی
فراغتی و کتابی و گوشه ی چمنی

[hkh]

یار از برای نفس گرفتن طریق نیست
ما نفس خویشتن بکشیم از برای یار

[mos167]

روزگاریست که دل چهره مقصود ندید
ساقیا آن قدح آینه کردار بیار

[hkh]

روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
بازآ که روی در قدمانت بگستریم

[kaka]

من که شب‌ها ره تقوا زده‌ام با دف و چنگ
اين زمان سر به ره آرم چه حکايت باشد ...

[hkh]

دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت
من آزادی نمی‌خواهم که با یوسف به زندانم

[shadnaz]

مرد و گربه ،خیره بر گل های سرخ شمعدانی
مرد می بوسد لب عناب رنگی را
گربه میلیسد گلوی ماهی سرخ قشنگی را

[mos167]

آن كلاغي كه پريد
از فراز سر ما
و فرو رفت در انديشه آشفته ابري ولگرد
و صدايش همچون نيزه كوتاهي ، پهناي افق را پيمود
خبر ما را با خود خواهد برد به شهر

[violin-m]

ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم

[hkh]

رباب و چنگ به بانگ بلند می‌گویند
که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید

به جان دوست که غم پرده بر شما ندرد
گر اعتماد بر الطاف کارساز کنید

---------------------------------

حالا یکی از دوستان یه شعر سفید گفت؛ دیگه خواهشاً ادامش ندید!

اینجا مشاعره با اشعار دارای وزن و قافیه هست.

ممنون...

---------------------------------

violin-m (You can see links before reply) جان، از ر بود...!

میان عاشق و معشوق فرق بسیار است
چو یار ناز نماید شما نیاز کنید

[mos167]

شعر سفید نه ؛ سپید ! چشم دیگه ادامه نمی دیم.

در نظر بازی ما بی خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

[hkh]

در بيت بعد همين شعر بايد دلم را ببينی
بايد به قافيه و وزن ديگر مقيد نباشم!

[mos167]

مانده بر دیوار ساز بی قرار
می زند آهنگ غم دیوانه وار

[violin-m]

آن دم که با تو باشم یک سال هست روزی
وان دم که بی تو باشم یک لحظه است سالی

[mos167]

یاران موافق همه از دست شدند
در پای اجل یکان یکان پست شدند

[violin-m]

دوستان به خاطر اینکه پست های من با تاخیر میاد در نظم مشاعره اشکال پیش اومده و مقصر هم من نیستم اینترنت فوق العاده پر سرعتم هست من جواب آخرین پست را میدم ولی خوب بعد میبینم که قبل از اون پست دیگری آمده و ادامه ماجرا که معلومه

از این به بعد جواب پست ها را اینطوری میدم چطوره؟؟


یاران موافق همه از دست شدند
در پای اجل یکان یکان پست شدند


در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

[endvb6]

در عاشقانه ترین بوسه هات
آه که بوی شهوت رسد به گوش

[mos167]

شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مرد
چشمی نماند شاهد شب زنده داری ام

[violin-m]

شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مرد
چشمی نماند شاهد شب زنده داری ام


مرا به رندی و عشق او فضول عیب کند

که اعتراض بر اسرار علم غیب کند

[kaka]

دگر درمان دردش دیر شد دل
چه زود از سیر عالم سیر شد دل

[hkh]

لذت درد طلب بیشتر از مطلوب است
نارسیدن به مطالب، ز رسیدن به بود

صائب تبریزی

[violin-m]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

[kaka]

دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او
نوميد نتوان بود از او باشد که دلداري کند !

[mos167]

در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند

[violin-m]

در آ که در دل خسته توان درآید باز
بیا که در تن مرده روان در آید باز

[E_N]

ز دست دیده و دل هر دو فریاد

که هر چه دیده بیند دل کند یاد

بسازم خنجری نیشش ز فولاد

زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

[kaka]

دیدمت دورنمای در و بام ای شیراز
سرم آمد به بر سینه سلام ای شیراز

[E_N]

زان کوزه می که نیست در وی ضرری

مینوش یکی قدم به من ده دگری

زان پیش که روزگار در رهگذری

خاک من و تو کوزه کند . کوزه گری

[marzi_a1732]

یاد باد آن صحبت شبها که با زلف توام
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود

[E_N]

در بزم تو ای امید بس چنگ زدیم

صد راه ترانه با دل تنگ زدیم

از زلف تو آخر گرهی باز نشد

پس جام دل خون شده بر سنگ زدیم

[shadnaz]

مادرم چاقو را
در حوض میشست
ماه زخمی میشد

[E_N]

دلم تنگ نگاه مهربانت

دلم تنگ سکوت آشنایت

[kaka]

تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد

[mos167]

دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بود

[Hmd_N]

در ازل هر کو بفیض دولت ارزانی بود

تا ابد جام مرادش همدم جانی بود

[fanoos]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

[violin-m]

دردم از یارست و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

[Hmd_N]

منم که دیده ی بدیدار دوست کردم باز

چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز

[violin-m]

زان طره پر پیچ و خم سهلست اگر بینم ستم
از بند و زنجیرش چه غم هر کس که عیاری کند

[Hmd_N]

دوش گفتم بکند لعل لبش چاره ی من

هاتف غیب ندا داد که آری بکند

[E_N]

دلم کرده امشب هوای شراب


شرابی که از جان بر آید خروش

[kaka]

شهریارا اگر آیین محبت باشد
چه حیاتی و چه دنیای بهشت آیینی

[violin-m]

یا رب از ابر هدایت برسان بارانی
پیشتر زانکه چو گردی زمیان برخیزم

[Hmd_N]

من از بیگانگان دیگر ننالم

که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

[nabegheh95]

دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است
بدین راه و روش می رو که با دلدار پیوندی

[violin-m]

یوسف گم گشته باز آید به کنعات غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

[mos167]

راز درون پرده چه داند فلک خموش
ای مدعی نزاع تو با پرده دار چیست

[tarane]

تو اندر وقت بخشيدن ، جهاني مختصر داري
جهان از روي بخشيدن تو را هم مختصر دارد
سنائي

[Hmd_N]

دین و دل بردند و قصد جان کنند

الغیاث از جور خوبان الغیاث

[mos167]

ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
که خاک میکده ی عشق را زیارت کرد

[violin-m]

در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند

[hkh]

دانه تویی دام تویی باده تویی جام تویی
پخته تویی خام تویی خام بمگذار مرا

[mos167]

از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم

[violin-m]

مگر بروی دلارای ما ور نی
بهیچ وجه دگر کار بر نمی آید

[Mona]

در راه راست، كج چه روي چندين
رفتار راست كن، تو نه اي خرچنگ


پروين اعتصامي

[violin-m]

گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم
وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک

[Mona]

كسي مي زند لاف بسيارداني
كه دارد سري از سر من تهي تر


پروين اعتصامي

[violin-m]

رواق منظر چشم من آشیانه توست
کرم نما فرود آ که خانه خانه توست

[Mona]

ترا تا آسمان، صاحب نظر كرد
مرا مفتون و مست و بي خبر كرد


پروين اعتصامي

[violin-m]

دامن دوست بدست آر و ز دشمن بگسل
مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان

[Mona]

نه لحظه اي ز هجوم حوادث آسودي
نه هيچ با خبر از شب، نه از سحر بودي


پروين اعتصامي

[violin-m]

یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش

[mos167]

شب تنهاییم در قصد جان بود
خیالش لطف های بی کران کرد

[fanoos]

دلا شبها نمینالی به زاری
سر راحت به بالین میگذاری
تو صاحب درد بودی ناله سر کن
خبر از درد بی دردی نداری

[violin-m]

دی در گذار بود و نظر سوی ما نکرد
بیچاره دل هیچ ندید از گذار عمر


این جواب mos167 (You can see links before reply) بود که دیر رسید

[violin-m]

دلا شبها نمینالی به زاری
سر راحت به بالین میگذاری
تو صاحب درد بودی ناله سر کن
خبر از درد بی دردی نداری


یارب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت

[fanoos]

تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم
شب از هجوم خیالت نمیبرد خوابم؟

[Mona]

مرنج ار تنت را جفايي رسد
كزين كار، كارت به بجايي رسد


پروين اعتصامي

[violin-m]

دمی با غم به سر بردن جهان یکسر نمی ارزد
به می فروش دلق ما کزین بهتر نمی ارزد

[fanoos]

دل من چون پرستوی بهاری است
ازاین صحرا به آن صحرا فراری ست

[violin-m]

تمنای من از عمر و جوانی
وصال توست وانگه زندگانی

[mos167]

یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

[fanoos]

دلم از نام مسیحا لرزید
از پس پرده ی اشک
من مسیحارا بالای صلیبش دیدم
به سر خم شده بر سینه که باز
به نکوکاری پاکی خوبی
عشق میورزید

[mos167]

دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن

[violin-m]

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد

[mos167]

دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

[violin-m]

در شمار ارچه کسی نیاورد حافظ را
شر کان غصه بی حد و شمار آخر شد

[mos167]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

[E_N]

دیدی ایدل که غم یار دگر بار چه کرد

چون بشد دلبر و یار وفادار چه کرد

[mos167]

در کوی نیک نامی مارا گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را

[fanoos]

((تغییر ده قضارا ))

امواج تو نعشم را افکنده در این ساحل
دریاب مرا دریا دریاب مرا دریا

[Mona]

از تو نستانم نوا و برگ را
گر به چشم خويش بينم مرگ را


پروين اعتصامي

[mos167]

ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردیست دراین سینه که همزاد جهان است

[violin-m]

تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هزار دارد توکل بایدش

[fanoos]

شهریارا بی حبیب خود نمیکدی سفر
این سفر راه قیامت میروی تنها چرا

[violin-m]

اگر پوسیده گردد استخوانم
نگردد مهرت از جانم فراموش

[fanoos]

شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد
فریبنده زاد و فریبا بمیرد

[mos167]

دلا دیدی که خورشید از شب سرد
چو آتش سر ز خاکستر براورد

[Mona]

در دامن سكوت غم افزايت
اندوه خفته مي دهد آزارم
آن آرزوي گمشده مي رقصد
در پرده هاي مبهم پندارم



فروغ فرخزاد

[mos167]

منزل مردم بیگانه چو شد خانه ی چشم
آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم

[fanoos]

مه من دمی نبودت سر هم صدایی من
که زچهره ام نخواندی غم بی نوایی من