PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 [9] 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57

mos167
Friday 19 December 2008, 03:20 PM
نه عمر خضر بماند نه ملک اسکندر
نزاع بر سر دنی دون مکن درویش

Mona
Friday 19 December 2008, 04:06 PM
شايد حقيقت آن دو دست جوان بود، آن دو دست جوان
كه زير بارش يكريز برف مدفون شد



فروغ فرخزاد

mos167
Friday 19 December 2008, 04:33 PM
دلم گرفته است
دلم گرفته است

به ايوان مي روم و انگشتانم را
بر پوست كشيده ي شب مي كشم

فروغ

Mona
Friday 19 December 2008, 08:31 PM
مي رهم از خويش و مي مانم ز خويش
هر چه بر جا مانده ويران مي شود
روح من چون بادبان قايقي
در افقها دور و پنهان مي شود



فروغ فرخزاد

fanoos
Friday 19 December 2008, 09:43 PM
دارمت دوست به حدی که خدا میداند
راز این نکته فقط باد صبا میداند

Mona
Friday 19 December 2008, 10:06 PM
در خطوط چهره اش ناگه خزيد
سايه هاي حسرت پنهان او
چنگ زد خورشيد بر گيسوي من
آسمان لغزيد در چشمان او



فروغ فرخزاد

violin-m
Friday 19 December 2008, 10:32 PM
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن

Mona
Friday 19 December 2008, 11:18 PM
نه اميدي كه بر آن خوش كنم دل
نه پيغامي نه پيك آشنايي


فروغ فرخزاد

violin-m
Friday 19 December 2008, 11:24 PM
یار با ما بی وفایی میکند
از جدایی ها شکایت میکند

fanoos
Saturday 20 December 2008, 09:56 PM
در این دنیای بی حاصل چرا مغرور می گردی
سلیمان گر شوی آخر نصیب مور می گردی

Mona
Saturday 20 December 2008, 09:56 PM
يادم آيد كه چو طفلي شيطان
مادر خسته خود را آزرد
ديو شب از دل تاريكي ها
بي خبر آمد و طفلك را برد

فروغ فرخزاد

violin-m
Saturday 20 December 2008, 10:59 PM
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

Hmd_N
Sunday 21 December 2008, 10:37 AM
مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی

پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

kaka
Sunday 21 December 2008, 12:07 PM
يا رب اين شمع دل افروز ز کاشانه کيست
جان ما سوخت بپرسيد که جانانه کيست

mos167
Sunday 21 December 2008, 12:19 PM
تا کی در انتظار گذاری به زاری ام
باز آی بعد از این همه چشم انتظاری ام

kaka
Sunday 21 December 2008, 12:25 PM
مي‌گريم و مرادم از اين سيل اشکبار
تخم محبت است که در دل بکارمت

shadnaz
Sunday 21 December 2008, 02:32 PM
تو را دیگر نمیبینم بهار آرزوهایم
مرا دیگر نمیبینی که بی تو چه تنهایم

Mona
Sunday 21 December 2008, 06:52 PM
من گلي بودم
در رگ هر برگ لرزانم خزيده عطر بس افسوس
در شبي تاريك روئيدم
تشنه لب بر ساحل كارون


فروغ فرخزاد

Hmd_N
Sunday 21 December 2008, 07:37 PM
نیکنامی خواهی ای دل با بدان صحبت مدار

خودپسندی جان من برهان نادانی بود

violin-m
Sunday 21 December 2008, 11:33 PM
دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت کلامی و پیامی نفرستاد

E_N
Monday 22 December 2008, 11:23 AM
در آن شهری که نا مردان عصا از کور میدزدند


من از نا باوری آنجا محبت آرزو کردم

fanoos
Monday 22 December 2008, 12:16 PM
من از روییدن خس بر لب دیوار فهمیدم
که ناکس کس نمیگردد از این بالا نشینی ها

E_N
Monday 22 December 2008, 12:41 PM
آن سفر کرده که صد قافله دل همراه اوست

هر کجا هست خدایا بسلامت دارش

m_vilon
Monday 22 December 2008, 01:41 PM
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها

E_N
Monday 22 December 2008, 03:28 PM
امروز که در دست توام مرحمتی کن


فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت

fanoos
Monday 22 December 2008, 05:15 PM
توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود

mos167
Monday 22 December 2008, 06:46 PM
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
قصه ی بی سر و سامانی من گوش کنید

m_vilon
Monday 22 December 2008, 08:52 PM
ترسم این قوم که بر دردکشان می خندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را

Mona
Monday 22 December 2008, 09:47 PM
آخر گشوده شد ز هم آن پرده هاي راز
آخر مرا شناختي اي چشم آشنا


فروغ فرخزاد

violin-m
Monday 22 December 2008, 09:48 PM
آب جیحون از نشاط روی دوست
خنگ ما را تا میان آید همی

shadnaz
Monday 22 December 2008, 11:07 PM
یار ما بی وفایی می کند
از جدایی ها شکایت می کند

violin-m
Tuesday 23 December 2008, 10:41 AM
در آرد آنچنان سوزی ز سیمی
کز آن سنگین دلی سازد رحیمی
به ناخن چون خراشد سینه سیم
کند عکس رخ جانانه ترسیم
ز دشتی چون نماید غزم ماهور
زداید غم زدل حرمان کند دور

E_N
Tuesday 23 December 2008, 02:19 PM
رندم و شهره به شوریدگی و شیدایی


شیوه ام چشم چرانی و قدح پیمایی

mos167
Tuesday 23 December 2008, 03:03 PM
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود

E_N
Tuesday 23 December 2008, 03:44 PM
دامن افشان گهر آورده به چنگ

وان گهر ها ....همه کوبیده به سنگ

fanoos
Tuesday 23 December 2008, 03:45 PM
در این دنیا که مردانش عصا از کور میدزدند
من شیدا چه خوش باور به دنبال وفا گشتم

Mona
Tuesday 23 December 2008, 07:57 PM
ميان تاريكي
ترا صدا كردم
سكوت بود و نسيم
كه پرده را مي برد


فروغ فرخزاد

negri
Tuesday 23 December 2008, 08:49 PM
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید

قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید

mos167
Tuesday 23 December 2008, 10:11 PM
دمی با غم به سر بردن جهان یکسر نمی ارزد
به می بفروش دلق ما کزین بهتر نمی ارزد

violin-m
Tuesday 23 December 2008, 10:16 PM
در طریقت هرچه پیش سالک آید خیر اوست

بر صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست

Mona
Tuesday 23 December 2008, 11:05 PM
ترا من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی


نيما يوشيج

negri
Tuesday 23 December 2008, 11:39 PM
یا رب این آیینه ی حسن چه جوهر دارد
که در او آه مرا قوت تاثیر نبود

violin-m
Wednesday 24 December 2008, 12:05 AM
دست از طلب ندارم تا کام من براید

یا تن رسد به جانان یا جان ز تن براید

mos167
Wednesday 24 December 2008, 11:08 AM
دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت
من آزادی نمی خواهم که با یوسف به زندانم

kaka
Wednesday 24 December 2008, 11:53 AM
مرا که از رخ او ماه در شبستان است
کجا بود به فروغ ستاره پروايي

E_N
Wednesday 24 December 2008, 12:06 PM
یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا

یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا

kaka
Wednesday 24 December 2008, 12:15 PM
اندر سر ما خيال عشقت
هر روز که باد در فزون باد

E_N
Wednesday 24 December 2008, 12:41 PM
دزدیده چون جان می روی اندر میان جان من

سرو خرامان منی ای رونق بستان من

چون می روی بی من مرو ای جان جن بی تن مرو

وز چشم من بیرون مشو ای شعله تابان من

kaka
Wednesday 24 December 2008, 01:01 PM
نگویی با کسی دل را خریدی
و از شعرم به عشق من رسیدی
فقط جان تو و این قول آخر
مرا ول کن شتر دیدی ندیدی

E_N
Wednesday 24 December 2008, 01:09 PM
یا رب آن شمع شب افروز زکاشانه کیست

جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست

kaka
Wednesday 24 December 2008, 01:31 PM
تو و طوبي و ما و قامت يار
فکر هر کس به قدر همت اوست

E_N
Wednesday 24 December 2008, 02:07 PM
تو به دادم برس ای عشق،که با این همه شوق

چاره جز آنکه به آغوش تو بگریزم نیست

kaka
Wednesday 24 December 2008, 02:17 PM
تويي که بر سر خوبان کشوري چون تاج
سزد اگر همه ی دلبران دهندت باج

E_N
Wednesday 24 December 2008, 02:22 PM
جانی شکسته دارم ، از دوستی گریزان!

در باورم نگنجد بیداد از عزیزان!

kaka
Wednesday 24 December 2008, 02:34 PM
نيست در شهر نگاري که دل ما ببرد
بختم ار يار شود رختم از اين جا ببرد

E_N
Wednesday 24 December 2008, 02:37 PM
در پی آن نگاههای بلند،
حسرتی ماند و
آه های بلند!

kaka
Wednesday 24 December 2008, 02:54 PM
دين و دل بردند و قصد جان کنند
الغياث از جور خوبان الغياث

E_N
Wednesday 24 December 2008, 03:08 PM
ثنای پری رخ بر زبان راند

پری بنشست و او را نیز بنشاند

خسرو شیرین نطامی

violin-m
Wednesday 24 December 2008, 03:36 PM
دی در گذار بود و نظر سوی ما نکرد

بیچاره دل که هیچ ندید از گذار عمر

negri
Wednesday 24 December 2008, 06:15 PM
روزگاری است که سودا زده ی روی توام
خوابگه نیست مگر خاک سر کوی توام

Mona
Wednesday 24 December 2008, 07:40 PM
من عاشق ترين آفتابگردان مزرعه ي عشق بودم
كه نيازم به آفتاب نگاهت بود
به هر سو كه مي چرخيدي، مي چرخيدم و مي چرخيدم



نسرين بهجتي

mos167
Wednesday 24 December 2008, 10:17 PM
می نوش که عمر جاودانی این است
خود حاصلت از دور جوانی این است

fanoos
Thursday 25 December 2008, 02:08 PM
تو را گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هرشب
بدین سان زندگی را با تو زیبا میکنم هرشب

kaka
Thursday 25 December 2008, 02:29 PM
برو ای ترک که ترک تو ستمگر کردم
حیف از آن عمر که در پای تو من سر کردم (دی:)

E_N
Thursday 25 December 2008, 02:59 PM
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم

لطفها می کنی ای خاک درت تاج سرم

Mona
Friday 26 December 2008, 12:09 PM
موسم گل نبود توبه ي عشاق درست
توبه يعني چه؟ بيا باده بيار اي ساقي




سلمان ساوجي

mos167
Friday 26 December 2008, 12:23 PM
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که می شنوم نامکرر است

Mona
Friday 26 December 2008, 01:22 PM
تو همچون گل ز خنديدن لبت بر هم نمي آيد
روا داري من غمگين چو بو تيمار بنشينم


سعدي

mos167
Friday 26 December 2008, 01:37 PM
ما کار و دکان و پیشه را سوخته ایم
شعر و غزل و دو بیتی آموخته ایم

Mona
Friday 26 December 2008, 01:42 PM
من اول روز دانستم كه با شيرين درافتادم
كه چون فرهاد بايد شست دست از جان شيرينم


سعدي

mos167
Friday 26 December 2008, 01:47 PM
من به یک احساس خالی دلخوشم
من به یک عشق خیالی سرخوشم

Mona
Friday 26 December 2008, 01:56 PM
مرا كه با تو شادم، پريشان مكن
بيا و سيل اشكم به دامان مكن


شيرازي

mos167
Friday 26 December 2008, 02:02 PM
بازم م

ما سرخوشان مست دل از دست داده ایم
همراز عشق و همنفس جام باده ایم

Mona
Friday 26 December 2008, 02:11 PM
:18::29:
من از بدرود بيزارم
نمي خواهم كه يك بار دگر، بدرود گويم با عزيزانم

:21: (م)

پروين دقيق

mos167
Friday 26 December 2008, 02:16 PM
من نمی دانم اگر این میم باشد من کجا باشم
که هم من میم باشم هم منا با میم باشد :4:

شعر از خودم بود
دیگه ام م نیست :1:

Mona
Friday 26 December 2008, 02:25 PM
:4::67::41:

ديدي مهربونيام چه بي ثمر بود
آرزوم مثل ستاره ي سحر بود


صراف پور

mos167
Friday 26 December 2008, 02:29 PM
درین شب‌ها
که هر آیینه با تصویر بیگانه‌ست
و پنهان می‌کند هر چشمه‌ای سر و سرودش را
چنین بیدار و دریاوار
تویی تنها که می‌خوانی

Mona
Friday 26 December 2008, 02:40 PM
يك شب ز لوح خاطر من بزداي
تصوير عشق و نقش فريبش را


فروغ فرخزاد

mos167
Friday 26 December 2008, 02:44 PM
آه سهم من این است سهم من این است
سهم من آسمانی ست
که آویختن پرده ای آن را از من می گیرد

Mona
Friday 26 December 2008, 02:54 PM
در كوچه باد مي آيد
كلاغ هاي منفرد انزوا
در باغ هاي پير كسالت مي چرخند
و نردبام چه ارتفاع حقيري دارد



فروغ فرخزاد

kaka
Friday 26 December 2008, 03:35 PM
دلم خزانه اسرار بود و دست قضا
درش ببست و کليدش به دلستاني داد ...

mos167
Friday 26 December 2008, 03:49 PM
در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

hichnafar
Friday 26 December 2008, 05:03 PM
دل داده ام برباد برهرچه باداباد
مجنون تر از لیلی شیرین تر از فرهاد
امین پور

جناب mos167 اون بالا(2092) باید ن می دادید ...

mos167
Friday 26 December 2008, 05:43 PM
دل ز عشقت بی خبر شد چون کنم
مرغ جان بی بال و پر شد چون کنم

negri
Friday 26 December 2008, 07:55 PM
مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو

محمد شفیعی
Friday 26 December 2008, 08:43 PM
سلام بر تمام دوستان شعر دوست,بنده از بینندگان تازهء این تاپیک هستم و قوانین و رسم مرافقت با شما را نمیدانم,جسارتا شعری تقدیم میکنم
وا فریادا ز عشق وا فریادا کارم به یکی طرفه نگار افتادا
گر داد من شکسته دادا,دادا ورنه من و عشق و هرچه بادا بادا
(ابو سعید ابوالخیر)

hichnafar
Saturday 27 December 2008, 02:31 PM
آقای شفیعی خیلی خوش اومدید ،موفق باشید .

ای قوم به حج رفته کجایید
معشوق همینجاست بیایید
مولانا

violin-m
Saturday 27 December 2008, 05:07 PM
درخرابات مغان گرگذرافتدبازم
حاصل خرقه و سجاده روان در بازم

mos167
Saturday 27 December 2008, 05:44 PM
منم و شمع دل سوخته یارب مددی
که دگر باره شب آشفته شد و باد گرفت

محمد شفیعی
Saturday 27 December 2008, 07:37 PM
با سلام:
تاب بنفشه می دهد طرهء مشک سای تو
پردهءغنچه می درد خندهء دلگشای تو
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق می کند شب همه شب دعای تو
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگاه
قال و مقال عالمی می کشم از برای تو
دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار
گوشهء تاج سلطنت می شکند گدای تو
خرقهء زهد و جام می ارچه نه در خور هم اند
این همه نقش می زنم در طلب رضای تو
شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر
کاین سر پر هوس شود خاک در سرای تو
خوش چمنی است عارضت خاصه که در بهار حسن
حافظ خوش کلام شد مرغ سخن سرای تو...
(ببخشید,دلم نیامد فقط یک بیتشو بنویسم)

negri
Saturday 27 December 2008, 09:26 PM
وحشت از مردم چرا ؟ گر مي بكام آيد مرا
آمد از خاصان چه بر من كز عوام آيد مرا

Mona
Saturday 27 December 2008, 10:55 PM
آن روزها رفتند
آن روزهاي خوب
آن روزهاي سالم سرشار
آن آسمان هاي پر از پولك
آن شاخساران پر از پولك
آن خانه هاي تكيه داده در حفاظ سبز پيچك ها به يكديگر


فروغ فرخزاد

mos167
Saturday 27 December 2008, 11:04 PM
راز دل همان به نهفته ماند
گفتنش چو نتوان نگفته ماند

محمد شفیعی
Saturday 27 December 2008, 11:28 PM
دل در غم عشق مبتلا خواهم کرد
جان را سپر تیر بلا خواهم کرد
عمری که نه در عشق تو بگذاشته ام
امروز به خون دل قضا خواهم کرد

mos167
Saturday 27 December 2008, 11:31 PM
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس

kaka
Sunday 28 December 2008, 01:07 AM
سر فکندم پیش و رفتم رو به سوی سرنوشت
ورد آهم دم به دم ای روزگار ای روزگار ...

fanoos
Sunday 28 December 2008, 10:10 AM
رونق عهد شباب است دگر بستان را
می​رسد مژده گل بلبل خوش الحان را

محمد شفیعی
Sunday 28 December 2008, 11:01 AM
از آمدنم نبود گردون را سود
وز رفتن من جاه و جلالش نفزود
وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود
کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود...
(حکیم عمر خیام)

violin-m
Sunday 28 December 2008, 02:47 PM
درویش را نباشد نزل سرای سلطان
ماییم و کهنه دلقی کاتش در آن توان زد
اهل نظر دو عالم در یک نظر ببازند
عشق است و داد اول بر نقد جان توان زد

E_N
Sunday 28 December 2008, 04:19 PM
در خرابات مغان نور خدا می بینم

این عجب بین که چه نوری ز کجا می بینم

kaka
Sunday 28 December 2008, 05:45 PM
ما محرمان خلوت انسيم غم مخور
با يار آشنا سخن آشنا بگو

shadnaz
Sunday 28 December 2008, 11:13 PM
و ناگاه چراغی شب را زدود
عطر شکوفه های نارنج پیدا بود

violin-m
Monday 29 December 2008, 04:29 PM
در بزم دور یک دو قدح درکش و برو
یعنی طمع مدار وصال دوام را

kaka
Monday 29 December 2008, 07:39 PM
از دوست به یادگار دردی دارم
کاین درد به صد هزار درمان ندهم

mos167
Monday 29 December 2008, 08:38 PM
من درد تو را زدست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم

kaka
Monday 29 December 2008, 08:50 PM
محبوب دلم ز من جدايي تا كي
من در طلب و تو بي وفايي تا كي

mos167
Monday 29 December 2008, 08:58 PM
یاران موافق همه از دست شدند
در پای اجل یکان یکان پست شدند

violin-m
Monday 29 December 2008, 08:58 PM
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بگشافیم و طرح نو در اندازیم

mos167
Monday 29 December 2008, 09:02 PM
با " د " بودا

violin-m
Monday 29 December 2008, 09:18 PM
این پست را در جواب kaka دادم که مثل اینکه پست شما چند ثانیه زود تر رسیده ؟؟؟؟

violin-m
Monday 29 December 2008, 09:27 PM
در در و بام طربخانه جمشید فلک
ارغنون ساز کند زهره به آهنگ سماع

shadnaz
Monday 29 December 2008, 09:57 PM
علی جان بنه تی پایه می دو تا چومان سر
آخه من تی عاشقم تویی علی می تاج سر
(شعر گیلکی)

محمد شفیعی
Monday 29 December 2008, 10:34 PM
روزها گر رفت گو رو باک نیست
تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست...

kaka
Monday 29 December 2008, 11:01 PM
تا در ره پيري به چه آيين روي اي دل
باري به غلط صرف شد ايام شبابت !

tarane
Monday 29 December 2008, 11:33 PM
تو گنجي سر به مهري نابسوده
بد و نيك جهان ناآزموده
نظامي

kaka
Tuesday 30 December 2008, 10:36 AM
هر دم از این باغ بری می رسد
تازه تر از تازه تری می رسد ...

Mona
Tuesday 30 December 2008, 11:23 AM
دستم را به سراسر شب كشيدم
زمزمه ي نيايش در بيداري انگشتانم تراويد

سهراب سپهري

tarane
Tuesday 30 December 2008, 12:23 PM
دلا ! آنجا كه انصاف است ، جود از روي دل خيزد
تنا ! آنجا كه اَعلام است ، از كعبه بود خَذلان
سنايي

mos167
Tuesday 30 December 2008, 04:16 PM
نی جدا زان لب و دندان چه نوایی دارد
من ز بی همنفسی ناله به دل می شکنم

fanoos
Tuesday 30 December 2008, 07:53 PM
می روم ز دیده ها نهان شوم
میروم که گریه در نهان کنم
یا مرا جدایی تو می کشد
یا تو را دوباره مهربان کنم

mos167
Tuesday 30 December 2008, 08:19 PM
منم و شمع دل سوخته یارب مددی
که دگر باره شب آشفته شد و باد گرفت

m_vilon
Tuesday 30 December 2008, 08:30 PM
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است

fanoos
Tuesday 30 December 2008, 08:31 PM
تن بی جان تو در سینه ی خاک
به نهالی که در این غمکده تنها ماندست
باز جان می بخشد

mos167
Tuesday 30 December 2008, 08:45 PM
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفا دار چه کرد

kaka
Tuesday 30 December 2008, 08:53 PM
تمام طول شب از چشم تو سخن گفتم
ستاره نیز در آن شب غزل سرای تو بود

m_vilon
Tuesday 30 December 2008, 09:20 PM
دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که روز پنهان خواهد شد آشکارا

violin-m
Tuesday 30 December 2008, 09:34 PM
آن پریشانی شبهای دراز و غم دل
همه در همسایه گیسوی نگار آخر شد

m_vilon
Tuesday 30 December 2008, 09:36 PM
ده روز مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

violin-m
Tuesday 30 December 2008, 09:54 PM
از زبان سوسن آزاده ام آمد به گوش
کاندرین دیر کهن کار سبکباران خوش است

mos167
Tuesday 30 December 2008, 10:40 PM
تا کی در انتظار گذاری به زاری ام
باز آی بعد از این همه چشم انتظاری ام

s_guitar
Wednesday 31 December 2008, 09:40 AM
من ندانم به نگاه تو چه رازی است نهان
که من آن راز توان دیدن و گفتن نتوان

endvb6
Wednesday 31 December 2008, 11:10 AM
ناله های ساز من از ناله های قلب من
کس نمیداند چرا من این چنین غمگینم؟

fanoos
Wednesday 31 December 2008, 11:22 AM
من دگر آن نیستم به خویش مخوانم
من گل خشکیده ام به هیچ نیرزم

violin-m
Wednesday 31 December 2008, 11:31 AM
ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم

fanoos
Wednesday 31 December 2008, 11:39 AM
ماهی همیشه تشنه ام
ای زلال تابناک
یک نفس اگر مرا به حال خود رها کنی
ماهی تو جان سپرده روی خاک...

mina_v57
Wednesday 31 December 2008, 11:57 AM
كار زلف تست مشك افشاني عالم ولي
مصلحت راتهمتي بر نافه چين بسته اند

E_N
Wednesday 31 December 2008, 12:27 PM
در غریبی و فراق و غم دل پیر شدم

ساغر می ز کف تازه جوانی به من آر

shadnaz
Wednesday 31 December 2008, 12:48 PM
ریشه های من با ریشه ی همه ی گیاهان در خاکست
و دست های من با دست های همه ی گیاهان در باد

mos167
Wednesday 31 December 2008, 12:49 PM
روزگاریست که دل چهره ی مقصود ندید
ساقیا آن قدح آینه کردار بیار

mina_v57
Wednesday 31 December 2008, 01:18 PM
رفيق خيل خيالم وهمنشين شكيب
قرين آتش هجران وهمقران فراق

mos167
Wednesday 31 December 2008, 01:56 PM
قصه نکنم دراز و کوتاه کنم
بازآ بازآ کز انتظارت مردم

kaka
Wednesday 31 December 2008, 02:21 PM
می رود فرصت ز دست و برنمیگردد دگر
می گریزی از برم تا دیده ام گریان کنی

fanoos
Wednesday 31 December 2008, 03:34 PM
یکی همیشه نهان است اگر چه در همه جا
به هر چه در نگری با تو داستان دارد

endvb6
Wednesday 31 December 2008, 04:45 PM
دو به علاوه دو
رمز موفقیت

Mona
Wednesday 31 December 2008, 06:31 PM
تو صاحب منصبي جانا ز مسكينان نينديشي
تو خواب آلوده اي بر چشم بيداران نبخشايي


سعدي

endvb6
Wednesday 31 December 2008, 07:00 PM
یکتا پرستان ز دنیا طلبی ننمایند
به خدا قسم دل ما به آخرت خوش است

m_vilon
Wednesday 31 December 2008, 09:43 PM
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت

mos167
Wednesday 31 December 2008, 09:56 PM
تو رهرو دیرینه ی سر منزل عشقی
بنگر که زخون تو به هر گام نشان است

kaka
Thursday 1 January 2009, 08:33 AM
تدبیر من بی حاصل و تقدیر من باشد چنین
چون سرنوشتم باشد این بیخود تقلا می کنم

Mona
Thursday 1 January 2009, 11:55 AM
ما درد پنهان با يار گفتيم
نتوان نهفتن درد از طبيبان


حافظ

fatemeh.1994
Thursday 1 January 2009, 12:20 PM
نگفتی من وفادارم وفا را من خریدارم

ببین در رنگ رخسارم بیندیش این وفا باشد

___________________________________



چشمه اگر حرکت کند به دریا می رسد

اگر بی حرکت بماند مرداب است

endvb6
Thursday 1 January 2009, 12:32 PM
دل از کف دادم و هوشم برفت از سر

چرا عاقل کند کاری که باز آید پشیمانی

violin-m
Thursday 1 January 2009, 02:40 PM
یا وفا یا خبر وصف تو یا مرگ رقیب
بازی چرخ یکی زین همه باری بکند

Mona
Thursday 1 January 2009, 04:06 PM
دانه چون اندر زمين پنهان شود
سر او سرسبزي بستان شود



مولانا

kaka
Thursday 1 January 2009, 05:09 PM
دیگر مپرس از چه غمینم ز دیدنت
بالم شکسته به که تو بی پر ببینی ام (به = بهتر )

fatemeh.1994
Thursday 1 January 2009, 07:45 PM
ما باز دگـــر باره بــرستیم ز غــم ها
در بــــادیه ی عشق نهادیم قــدمها

________________________________



چشمه اگر حرکت کند به دریا می رسد

اگر بی حرکت بماند مرداب است

fatemeh.1994
Thursday 1 January 2009, 08:06 PM
شکایت​ها همی​کردی که بهمن برگ ریز آمد
کنون برخیز و گلشن بین که بهمن بر گریز آمد

Mona
Thursday 1 January 2009, 08:16 PM
درون خانه ي خود هر گدا شهنشاهي است
قدم برون منه از حد خويش و سلطان باش


صائب تبريزي

mos167
Thursday 1 January 2009, 08:17 PM
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل
اسیر نفس شیطانی چه حاصل

fatemeh.1994
Thursday 1 January 2009, 08:35 PM
لحظه ی دیدار نزدیک است
که باز من دیوانه ام ،مستم
باز می لرزد دلم ، دستم
...
_____________________________

Mona
Thursday 1 January 2009, 09:16 PM
مي گويد آن رباب كه مردم ز انتظار
دست و كنار و زخمه ي عثمانم آرزوست

مولانا

violin-m
Thursday 1 January 2009, 10:45 PM
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم سفر نمیکند

محمد شفیعی
Thursday 1 January 2009, 11:09 PM
در عشق صبر باید تا وصل رو نماید
اینجا بکار ناید تدبیر کاردانان...

محمد شفیعی
Thursday 1 January 2009, 11:18 PM
دوستان سلام,من چون چند روز غیبت داشتم برای جبران کم کاری با اجازه خودم ادامه میدم...

نردی است جهان که بردنش باختن است
نرادی او به نقش کم ساختن است
دنیا به مثل چو کعبتین نردست
برداشتنش برای انداختن است...
(ابو سعید(اعلاالله مقامه))

محمد شفیعی
Thursday 1 January 2009, 11:29 PM
تو را نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباشد
من از دست تو در عالم نهم روی
ولیکن چون تو در عالم نباشد...
(شیخ اجل,سعدی)

violin-m
Thursday 1 January 2009, 11:42 PM
دوستان سلام,من چون چند روز غیبت داشتم برای جبران کم کاری با اجازه خودم ادامه میدم...

نردی است جهان که بردنش باختن است
نرادی او به نقش کم ساختن است
دنیا به مثل چو کعبتین نردست
برداشتنش برای انداختن است...
(ابو سعید(اعلاالله مقامه))


داداش مثل اینکه ترمزت بریده آقا محمد لذت مشاعره اینه که بقیه جواب شعر شما را بدهند

تو همچون صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم

violin-m
Thursday 1 January 2009, 11:44 PM
تو را نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباشد
من از دست تو در عالم نهم روی
ولیکن چون تو در عالم نباشد...
(شیخ اجل,سعدی)


دورشو ازبرم ای واعظ و بیهوده مگو
من نه آنم که دگر گوش به تذکیرکنم

mos167
Thursday 1 January 2009, 11:52 PM
مرا میبینی و هر دم زیادت می کنی دردم
تو را می بینم و میلم زیادت می شود هر دم

fatemeh.1994
Friday 2 January 2009, 12:17 AM
مرد بی حاصل نیابد یار با تحصیل را

جان ابراهیم باید عشق اسماعیل را

___________________________

E_N
Friday 2 January 2009, 02:11 AM
ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم

یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت

shadnaz
Friday 2 January 2009, 11:34 AM
تو را دیگر نمیبینم بهار آرزوهایم
مرا دیگر نمیبینی که بی تو چه تنهایم

fatemeh.1994
Friday 2 January 2009, 11:51 AM
منم که شهـره ی شهرم به عشق ورزیدن

منــم که دیـــده نیالوده ام به بد دیـــــدن


____________________________

Mona
Friday 2 January 2009, 01:05 PM
نخواهد آتش از همسايه هر كس جوهري دارد
چنار از سينه ي خود مي كند ايجاد آتش را


صائب تبريزي

violin-m
Friday 2 January 2009, 01:26 PM
ای بخارا شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی
میر ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی

Mona
Friday 2 January 2009, 01:54 PM
يوسف گمگشته باز آيد به كنعان غم مخور
كلبه ي احزان شود روزي گلستان غم مخور


حافظ

violin-m
Friday 2 January 2009, 02:21 PM
روی رنگین را بهرکس مینماید همچو گل
ور بگویم باز پوشان باز پوشاند ز من

m_vilon
Friday 2 January 2009, 03:58 PM
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را

mos167
Friday 2 January 2009, 04:01 PM
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است

fatemeh.1994
Friday 2 January 2009, 04:07 PM
تا نقش تو در سینه ما خانه نشین شد
هر جا که نشینیم چو فردوس برین شد

____________________________

mos167
Friday 2 January 2009, 04:10 PM
دیدی ای دل که غم عشق دگر با چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

fatemeh.1994
Friday 2 January 2009, 04:14 PM
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد

به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد

_____________________________

mos167
Friday 2 January 2009, 04:30 PM
در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند

negri
Friday 2 January 2009, 06:05 PM
در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمیشوی که ببینی چه میکشم

با عقل آب عشق به یک جو نمیرود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم

mos167
Friday 2 January 2009, 06:19 PM
ماییم و می و مطرب و این کنج خراب
جان و دل و جام و جامه پر درد شراب

fatemeh.1994
Friday 2 January 2009, 07:39 PM
بیا که قبله ی ما گوشه ی خرابات است

بیار باده که عاشق نه مرد طامات است

_____________________________

mos167
Friday 2 January 2009, 07:57 PM
توانگران که به جنب سرای درویشند
مروت است که هر وقت از او بیندیشند

m_vilon
Friday 2 January 2009, 09:15 PM
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند

نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند

endvb6
Friday 2 January 2009, 09:45 PM
در دو عالم این حسین است که شفیعست
کاش شفاعت بشویم

محمد شفیعی
Friday 2 January 2009, 10:21 PM
با سلام,
مارا نبود دلی که کار آید ازاو
جز ناله که هر دمی هزار آید ازاو
چندان گریم که کوچه ها گل گردد
نی روید و ناله های زار آید از او...
(ابو سعید ابوالخیر)

Mona
Friday 2 January 2009, 10:31 PM
وان دفع گفتنت كه برو شه به خانه نيست
وان ناز و باز و تندي دربانم آرزوست


مولانا

محمد شفیعی
Friday 2 January 2009, 10:38 PM
تو از هر در که باز آیی,بدین خوبی و زیبایی
دری باشد که از رحمت بروی خلق بگشایی
ملامت گوی بی حاصل ترنج از دست نشناسد
در آن معرض که چون یوسف جمال از پرده بنمایی...
(سعدی)(اینم به افتخار یوزارسیف که الان تنورش خیلی داغه)

fatemeh.1994
Friday 2 January 2009, 11:50 PM
یار مرا ، غار مرا ، عشق جگر خوار مرا

یار تویی ، غار تویی ، خواجه نگه دار مرا

_____________________________

fanoos
Saturday 3 January 2009, 01:08 AM
ای غم بگو از دست تو اخر کجا باید شدن
در گوشه ی میخانه هم مارا تو پیدا میکنی

mos167
Saturday 3 January 2009, 11:01 AM
یاران موافق همه از دست شدند
در پای عجل یکان یکان پست شدند

fatemeh.1994
Saturday 3 January 2009, 11:49 AM
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند

گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

______________________________

mos167
Saturday 3 January 2009, 12:01 PM
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید

mina_v57
Saturday 3 January 2009, 01:23 PM
دل بيمارشدازدست رقيبان مددي
تا طبيبش بسر آريم و دوايي بكنيم

shadnaz
Saturday 3 January 2009, 01:56 PM
ما یادگار عصمت غمگین اعصاریم
ما فاتحان شهرهای رفته بر بادیم
(اخوان)

kaka
Saturday 3 January 2009, 05:13 PM
مایل شده ماهم به جفاکارتر از خویش
دل داده به دلدار دل آزارتر از خویش

fatemeh.1994
Saturday 3 January 2009, 05:26 PM
شد ز غمت خانه ی سودا دلــم

در طلـــبت رفت به هرجا دلـــم


____________________________

kaka
Saturday 3 January 2009, 05:49 PM
من از اول که با خوناب اشگ دل وضو کردم
نماز عشق را هم با تو کردم اقتدا حافظ ...

mos167
Saturday 3 January 2009, 07:04 PM
ظل ممدود خم زلف توام بر سر باد
کاندر این سایه قرار دل شیدا باشد

Mona
Saturday 3 January 2009, 07:39 PM
ديوان حافظي تو و ديوانه ي تو من
اما پري به ديدن ديوان نيامدي


شهريار

m_vilon
Saturday 3 January 2009, 09:11 PM
یا رب این نو گل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از چشم حسود چمنش

محمد شفیعی
Saturday 3 January 2009, 09:47 PM
با سلام,
شاهدان گر دلبری زین سان کنند
زاهدان را رخنه در ایمان کنند...
(حافظ)

fatemeh.1994
Saturday 3 January 2009, 10:27 PM
در هوایت بی قرارم روز و شب

سر ز پایت بر ندارم روز و شب

_________________________

محمد شفیعی
Saturday 3 January 2009, 10:47 PM
با من ای عشق امتحانها می کنی
واقفی بر عجزم اما می کنی...
(مولوی)

endvb6
Saturday 3 January 2009, 10:51 PM
یحتمل مجموع ما دیوانه ایم
گر نباشیم حتما بیکاره ایم

محمد شفیعی
Saturday 3 January 2009, 10:56 PM
!!!
ما کار و دکان و پیشه را سوخته ایم
شعر و غزل و دوبیتی آموخته ایم
در عشق که او جان و دل و دیدهء ماست
جان و دل و دیده هر سه بر دوخته ایم...
(حضرت مولوی)

violin-m
Saturday 3 January 2009, 11:38 PM
ما بیغمان مست دل از دست داده ایم
همراز عشق و همنفس جام باده ایم

محمد شفیعی
Saturday 3 January 2009, 11:47 PM
ما عاشقیم و خوشتر ازین کار نیست
یعنی به کارهای دگر اعتبار نیست...

kaka
Sunday 4 January 2009, 09:09 AM
تا سر زلف خم اندر خم خود شانه زدی
قرعه ی عشق به نام من دیوانه زدی

Mona
Sunday 4 January 2009, 11:06 AM
يكي طفل برگيرد از رَخش بند
نيايد به لاحول كس باز پس


سعدي

hichnafar
Sunday 4 January 2009, 12:38 PM
سلامت را نمي خواهندپاسخ گفت
سرها در گريبان است

اخوان ثالث

Babak_mix
Sunday 4 January 2009, 12:54 PM
تا كي مي صبوح و شكر خواب بامداد
هشيار گرد هان كه گذشت اختيار عمر

حضرت حافظ

mina_v57
Sunday 4 January 2009, 01:10 PM
رقــــــم مغلطه بر دفتردانش نزنــيم
سر حق برورق شعبده ملحق نكنيم

m_vilon
Sunday 4 January 2009, 08:15 PM
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

mos167
Sunday 4 January 2009, 08:38 PM
نمی​خورید زمانی غم وفاداران
ز بی​وفایی دور زمانه یاد آرید

fatemeh.1994
Sunday 4 January 2009, 08:45 PM
دوش عقلم هوس وصل تو شیدا میکرد

دلم آتشکده و دیده چو دریا می کرد

________________________________

Mona
Sunday 4 January 2009, 09:27 PM
در جام مي آويختم، انديشه را خون ريختم
با يار خود آميختم زيرا درون پرده ام

مولانا

محمد شفیعی
Sunday 4 January 2009, 10:12 PM
با سلام,
مرا به دلق مرقع مبین و خوار مدار
که باده نشئه دهد گرچه در سفال بود...

fatemeh.1994
Sunday 4 January 2009, 11:31 PM
دلا ز رنج حسودان مرنج و واثق باش

که بد به خاطر امیـــدوار ما نرسد

*حافظ*

ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــ

محمد شفیعی
Monday 5 January 2009, 12:15 PM
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد...

fanoos
Monday 5 January 2009, 01:02 PM
دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی

محمد شفیعی
Monday 5 January 2009, 01:12 PM
یار دارد سر صید دل حافظ یاران
شاه بازی به شکار مگسی می آید...

mos167
Monday 5 January 2009, 02:21 PM
دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن

محمد شفیعی
Monday 5 January 2009, 03:06 PM
نگفتمت مرو آنجا که مبتلات کنند؟!
که سخت دست درازند,بسته پات کنند...
(حضرت مولوی)

fatemeh.1994
Monday 5 January 2009, 08:29 PM
دامنی گر چاک شد در عالم رندی چه باک

جامه ای در نیکنامی نیز می باید درید

_____________________________

mos167
Monday 5 January 2009, 09:47 PM
دل بر گذر لاله و گل داشت
این دشت که پامال سواران خزان است

محمد شفیعی
Monday 5 January 2009, 09:52 PM
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند...

mos167
Monday 5 January 2009, 10:08 PM
دیدی ای دا که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

محمد شفیعی
Monday 5 January 2009, 10:18 PM
دوش می آمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غم زده ای سوخته بود
رسم عاشق کشی و شیوهء شهر آشوبی
جامه ای بود که بر قامت او دوخته بود...

hichnafar
Tuesday 6 January 2009, 10:42 AM
درکوی نیک نامی مارا گذرندادند
گر تو نمی پسندی تغییر کن قضارا

محمد شفیعی
Tuesday 6 January 2009, 11:29 AM
اندر دل بی وفا غم و ماتم باد
آنرا که وفا نیست ز عالم کم باد
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد...

fatemeh.1994
Tuesday 6 January 2009, 11:50 AM
دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر

کای نور چشم من بجز از کشته ندروی

_______________________________

محمد شفیعی
Tuesday 6 January 2009, 12:13 PM
یاران همه درد من شنیدند ولی
یاری که دراو کرد اثر گوشم بود...

mos167
Tuesday 6 January 2009, 02:45 PM
در این گیتی سراسر گر بگردی
خردمندی نیابی شادمانه

محمد شفیعی
Tuesday 6 January 2009, 03:57 PM
هوای کوی تو از سر نمی رود آری
غریب را دل سرگشته با وطن باشد...

fatemeh.1994
Tuesday 6 January 2009, 06:06 PM
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند

دریاب ضعیفان را در وقت توانایی

____________________________

محمد شفیعی
Tuesday 6 January 2009, 06:15 PM
یار آمد و گفت خسته میدار دلت
دایم به امید بسته میدار دلت
ما را به شکستگان نظرها باشد
مارا خواهی شکسته میدار دلت...
(ابو سعید ابوالخیر)

Mona
Tuesday 6 January 2009, 06:36 PM
تو بر خويشتن گر كني گزند
چه آساني آيد بدان ارجمند؟


فردوسي

محمد شفیعی
Tuesday 6 January 2009, 06:43 PM
دردا و حسرتا که عنانم ز دست رفت
دستم نمی رسد که بگیرم عنان دوست...

Mona
Tuesday 6 January 2009, 08:47 PM
تا مي توان ز آبله ي دست رزق خورد
بهر چه خوشه چين ثريا شود كسي؟



صائب تبريزي

violin-m
Tuesday 6 January 2009, 11:44 PM
یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد

Mona
Wednesday 7 January 2009, 12:02 AM
دگر باره اسپان ببستند سخت
بسر بر همي گشت بدخواه بخت


فردوسي

violin-m
Wednesday 7 January 2009, 12:21 AM
ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر رهروی که در گذر آید

Mona
Wednesday 7 January 2009, 12:32 AM
در دست هر كه هست ز خوبي قراضه هاست
آن معدن ملاحت و آن كانم آرزوست


مولانا

violin-m
Wednesday 7 January 2009, 12:45 AM
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش

Mona
Wednesday 7 January 2009, 11:13 AM
شد گل رويت چو كاه و تو به حريصي
راست همي كن نگار خانه و گلشن


ناصر خسرو

violin-m
Wednesday 7 January 2009, 02:04 PM
نظر کردن به درویشان منافی بزرگی نیست
سلیمان با چنان حشمت نظرها بود به امورش