PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آرشیو معرفی‌ گروه‌ها و نوازندگان سبکهای Rock و Metal



صفحه ها : [1] 2 3 4

Hes_r
Sunday 17 December 2006, 03:37 PM
جان بون جووی که در گروه های مختل?ی راک اند رول می نواخت میخواست گروهی متعلق به خود داشته باشد پس با همراهی دیو سابو به عنوان گیتاریست- آلک جان ساچ به عنوان نوازنده ی باس و تیکو تورس به عنوان نوازنده ی درام در سال ۱۹۸۳ و در سایرویل نیوجرسی گروه را تشکیل می دهند. اما درست پیش از ورود به استودیو برای ضبط آلبوم اول سابو جای خود را به ریچی سامبورا می دهد. اولین آلبوم گروه در سال ۱۹۸۴ منتشر شده و runaway در جدول ۴۰ اثر برتر راه می یابد مو?قیت گروه با آلبوم بعدی یعنی ?ارنهایت ۷۸۰ به اوج می رسد اما در کمال تعجب برای آلبوم بعدی رویه خود را عوض می کنند و slippery when wet با چرخشی قابل توجه منتشر می شود. این تغییر روش در آلبوم بعدی یعنی نیوجرسی هم وارد می شود و جالب آن که بیش از ۵۰۰۰۰۰۰ کپی از آن به ?روش می رسد. سال ۱۹۸۹ گروه به حمایت ( چر ) خواننده ی مطرح پاپ می پردازد که البته باید علت آن را نامزدی او و سامبورا دانست . جان بون جووی وارد حیطه ی آهنگ نویسی برای موسیقی ?یلم می شود اما کار گروهی را رها نمی کند. آلبوم پنجم گروه با عنوان keep the faith در پاییز سال ۱۹۹۲ منتشر شده و با مو?قیت بی نظیری روبرو می شود. تک آهنگ بستری از گل های رز به چنان محبوبیتی می رسد که هیچ کدام از اعضا در خیال خود هم نمی دیدند. انتشار آلبوم crush در سال ۲۰۰۰ برگ برنده ی دیگری از بون جووی بود که توانسته به مدت ۲۰ سال در عرصه ی موسیقی راک و متال دوام بیاورد.

حسام cheshm

Hes_r
Sunday 17 December 2006, 03:42 PM
گروه کورن در باکر س?یلد کالی?رنیا و سال ۱۹۹۲ تشکیل شد اوایل کار به نام lapd آغاز به کار کرد این گروه اولیه شامل ۲ گیتاریست به نام جیمز مانکی شا?ر و برایان هد ولش نوازنده گیتار باس رجینالد (?یلدی اسناتس) آرویژ و درامری با نام دوید سیلوریا می شد. پس از بیرون دادن یک Lp گروه تغییراتی را در اعضا بوجود آورد به این ترتیب که در سال ۱۹۹۳ (جواناتان دیویس) به عنوان خواننده ی لید که در گروه sexarl مشغول به ?عالیت می کردخواست که به آنها ملحق شود خیلی زود این ات?ااق ا?تاد او چنان در میان اعضای گروه کاریزمای خاصی به نمایش گذاشت که همه نام پیشنهادی کورن را برای گروه از جانب او پذیر?تند. پس از عقد قرارداد با شرکت تولید epic آنها اولین آلبوم رسمی خود را در اواخر سال ۱۹۹۴ منتشر کردند و البته با شرکت در یک تور همراه با بزرگانی چون (ازی از بورن) (مگادث) (مریلین منسون)و۳۱۱ نام خود را مطرح کردند. این کار اول اندک اندک اما با یک قدرت خاص به جداول ?روش ر?ت و سرانجام جایزه ای هم دریا?ت کرد .سال ۱۹۹۶ با ارائه آلبوم life is a peachy در میان چارت آلبوم های پاپ مقام سوم را کسب کردند. تابستان همان سال در تور لولا پلازا شرکت کردند اما وقتی شا?ر درگیر یکسری مسائل حاشیه ای شد آنها را از مراسم اخراج کردند. سال۱۹۹۸ پر?روشترین ip خود را با نام follow the leader را ضبط کردند. همان سال یک شاگرد مدرسه ای در میامی تی شرتی با نقش لوگوی گروه بر تن کرد. مدیر مدرسه به شدت برخورد کرد و موسیقی گروه را بی هنر و منزجر کننده خواند این مساله کار گروه را دچار اختلال کرد اما باعث نشد تا ?عالیت شان کم شود بلا?اصله در طور سالانه ?امیلی والو شرکت کردند و در کنار آیس کیوب و لیمپ بیزکیت درخشیدند. سال ۱۹۹۹ آلبوم lassues را منتشر کردند و همان موقع یکی از سینگلهای خود را در اپیزودی از اثر سینمایی ساچ پارک ساند تراک قرار دادند کنسرت بعدی هم لغو شد آن هم به خاطر حادثه ای که برای دیوید سیلوریا پیش آمد اما گروه تدیبری اندیشید و در امر گروه (?یت نومور ) یعنی مایک بوردون را به صورت موقت جایگزین کرد از اینجا زمزمه هایی شنیده شد مبنی بر اینکه سیلوریا قصد ترک گروه را دارد و می خواهد تا حر?ه تبلیغات را به عنوان مدل رها کند. اما این مساله پیش نیامد و انتشار آلبوم Fieldy مهر پایانی بر این شایعات بود در حال حاضر گروه آلبومی به نام Vntouchables را آماده انتشار دارد.

منبع : وبلاگ متالیکا

قربان شما : حسام cheshm

Hes_r
Sunday 17 December 2006, 03:56 PM
، یک گروهه Power Metal و Heavy Metal که در سال 1984 در Florida شکل گر?ت. گروهی که بارها و بارها تغییر ارنج داد. اما به آرامی کار رو ادامه داد تا جایی که برای همیشه یکی از بزرگترین گروههای Classic متال تا الان بوده. گروه توسط و با نوازندگی گیتار Jon Schaffer بنا نهاده شد. 5 سال متمادی به کارشون ادامه دادن ، با تاثیر پذیری از گروههای بزرگی مثل Iron Maiden . در سال 1998 اولین Demo رو با نام Enter the Realm عرضه کردند. وقتی هنوز بک گروه زیر زمینی بودند. این Demo مورد علاقه بسیاری واقع شد تا اینکه گروه در سال 1990 با ارنج: Schaffer و Randall Sawver گیتاریست ، Gene Adams خواننده ، Dave Abell بیسیست و Mark McGill درامر کار بی نامی رو منتشر کرد. آلبوم نه چندان قابل قبول که به صورت یک کار Traditional Heavy عرضه شد. کارهایی در این اثر وجود داشت که بعدها در آلبومهای جدیدشون و با بازنوازی دوباره آورده شد.

•تغییر ارنج دوباره و آلبوم بعدی در سال 1991 با نام Night of the Stormrider . آلبومی که به عقیده ای نا امید کننده بود از Iced Eath. با توجه به Alternative Rock که مورد توجه قرار گر?ته بود این آلبوم عرضه شد. است?اده از Guitar Acoustic و یک جو اتمس?ری با کیبرد در آهنگهایی مثل Angel's Holocaust ، Before the Vision . در مجموع کار رو بد نمیدونن. اما این رو بدشانسی گروه برای زمان ارایه آلبوم میدونن. است?اده از خواننده جدید و با ن?سی قوی در گروه که به نسبت کار خوبی رو ارایه داد از نقاط قوی گروهه.
•علیرقم ایرادهایی که از Iced Earth گر?ته شده بود با دو آلبوم اول ، گروه کارش رو ادامه داد تا در سال 1995 آلبوم بعدی خودشون با نام Burnt Offerings عرضه کردند. کاری با ارنج جدید گروه و به نسبت خوب! بیسیست و خواننده گروه تغییر کرده بود. کاری که مانند کارهای دیگر گروههای Classic متال مثل Iron Maiden از یک خوانندگی حماسی بهره میبرد. آلبومی با نهایت ظرا?ت در انتخاب نام Track ها ، نوازندگی قوی Drum ، گیتارهای خشن با یک همبندی زیبا با صدای لطی? Piano . Track اخر گروه با نام Dante's Inferno گه 16 دقیقه طول داره رو بهترین کار این آلبوم میدونن. آهنگی با یک پیچیدگی بسیار بالا در نوازندگی.
•1996 و Dark Saga ، به عقیده عدهای بزرگترین کار گروه. کاری که باز با ارنج جدید ارایه شد، بیسیت و درامر عوض شده بودند. اشعاری قوی و کاور بسیار قوی کار شده! از این البوم 2 Track شروع آلبوم رو قوی میدونن. Dark Saga و I dead for you. دو Track نسبتا آرام و Heavy قبل از Trackی با نام Violate که خشمگین و سرعتی کار شده. Track ی بعدی Hunter نام داره و بعد از 2 Track آغازی نسبت به باقی بهتر نامبرده شده. نوازندگی گیتار Randall Sawver در این آلبوم رو بسیار قابل توجه میدونن. خصوصا نوازندگی قوی وی رو تو Trackی با نام Depths Of Hell به شهود میشه دید. Solo هایی که در این آلبوم زده شده رو خوب میدونن.
•ارنج گروه بعد از Dark Saga بسیار مورد توجه قرار گر?ت تا جایی که در سال 1997 آلبوم بعدی رو با نام Days of Purgatory عرضه کردند. کارشناسان بر این عقیده هستند که این آلبوم از Dark Saga هم قویتر کار شده. تا جایی که این آلبوم رو بهترین معر? برای Iced Earth میدونن. Lyric هایی قوی ، نوازندگی ملودیکه گیتار ، گروهنوازی قوی و درامی سریع! به جز معدود Track هایی از این آلبوم اکثرا ساخته شده توسط خود Schaffer هستند. Colors ، Nightmares ، When the Night falls و Desert Rain رو دارای گیتاری اتمس?ریک میدونن. Angel’s Holocaust رو Trackی با یک تمه Gothic میدونن. The Funeral یک کار Instrumental قوی و در عین حال زیبا و Travel In Stygian قوی ترین Track این آلبوم!
•کارهای گروه با آلبومهایی مثل Horror Show و Tribute to the Gods ادامه پیدا کرد که همین ها هم از بهترین کارهای گروه هستند.

Iced Earth رو به جرات میشه جزو دلنشین ترین و قوی ترین گروههای متال دونست. کارها عموما آروم ، اما منحصر به ?ردند. یک جو Heavy در کل کارهاشون موج میزنه. بعضاکارهاشون به Pantera نزدیکه . از Acoustic گیتار در عین ظرا?ت است?اده شده ، عموما با Intro های زیبایی از گیتار شروع میشه که این رو از نقاط قوت گروه میدونن. ارنجش بیش از هر گروهی تغییر کرده ، اما در دو آلبوم Dark Saga و Days of Purgatory که بهترین کارهای گروه هم هستند بهتر به حساب میاد. حساسیت زیادی به نام Track ها داشتند ، Cover ها هم قوی کار شده خصوصا در Dark Saga . و اینها در مجموع چیزی ساخته با نام ICED EARTH که میشه با اینا به قدرتشون پی برد:



Dark Saga
Desert Rain
I Dead For You
Colors
Travel in Stygian

منبع : ایران متال

قربان شما : حسام cheshm

Hes_r
Sunday 17 December 2006, 03:57 PM
، به عقيده خيلي ها مساويه با سمبل Black متال! گروه Black متالي در سال 1991 بوجود آمد. خواننده گروه Dani Davey ، گيتار Paul Ryan ، Benjamin کيبرد ، John Richard بيسيست گروه و Darren درامر گروه اعضاي اونو تشکيل ميدادن. ارنجی که بارها و به زودی تغییر کرد ، اما هسته اصلی گروه را پایه گذاری کردن. اونها رو Goth Metal و Heavy هم دیدیم.

•گروه در ابتداي کار يک Demo را براي معر?ي خودشون عرضه کردند با نام Invoking the Unclean . و اين کار با دو Demo ديگه از گروه ادامه پيدا کرد.درامر ، گيتاريست و بيسيست گروه عوض شدند و به نوعي ارنج گروه تغيير کرد.
•سال 1994 و آلبوم The Principle of Evil Made Flesh . اولين کار رسمي گروه. آلبومي که براي عده اي بسيار خشم برانگيز بود. به عقيده بسياري بد نام کننده گروه شد . چون بر اين عقيده بودند که سبک رو به سمت مورد توجه عموم بودن پبش برده و اين کاريه که هميشه باعث ا?ت ارزشهاي کار ميشه. صداي خاص و منحصر به ?رد خواننده گروه ، ملودي هاي قابل درک و تکراري ، است?اده از ري? هاي که در Thrash به چشم ميخوره ، است?اده از اشعاري که گاها به شدت غمگينند از خصوصيات بارز اين اثره. در The Forest Whispers My Name است?اده از ري?هاي Thrash به چشم ميخوره. در One Final Graven Kiss ملودي هاي آشنا و تکراري که کار رو به سمت عامه پسند بودن سوق داده ميشه به وضوح ديد. با وجوده کاوري ترسناک و وهم آور. با اين آلبوم به اندازه کا?ي Cradle براي همه شناخته شد.
•روند تغيير ارنج ادامه داشت تا در سال 1997 البوم بعدي گروه با نام Dusk & Her Embrace عرضه شد. به عده کارشناسان بهترين کار گروه. عقيده دارن Cradle چيزي بيش از گروههاي ديگه براي Black انجام نداده. اما کارهاي اون به خاطر انحصاري که بعضا در کارهاشون موج ميزنه مت?اوتند. کاري بعضا غير عادي و نا آشنا اما زيبا. در Heaven Torn Asunder ميشه حس کرد. تا جايي که اين آهنگ رو جزو بهترين هاي Black تا حال ميدونن. است?اده از Keyboard رو براي برخي شنوندگان خسته کننده ميدونن ، اما عقيده دارند اين و جنس صداي خواننده گروه را چيزي براي هد? گروه ميدونند. دقيقا همون چيزي که يک European black metal بايد دارا باشه. اينها دست در دست هم داد تا Cradle رو از عوامل شناخته شدن Black بدونن!
•سال 1998 و Cruelty and the Beast . سومين آلبوم رسمي گروه. جوي ملوديک ، قوي ، و در عين حال تاريک! کاري که حتي هواداران سبک هاي ديکه رو هم به سمت خودش کشوند. از اين آلبوم Cruelty Brought Thee Orchids ، Lustmord and Wargasm رو قابل توجه ميدونن. صداي قوي ، کل?ت و کاملا مشهود خواننده گروه ، صداي جيغ مانند گروه که از مشخصه هاي Black به حساب مياد ، صداي خواننده زن گروه ، صداي ري?هاي سريع گيتاريست ، حمله هاي سريع درامر يک کاره قوي ارايه داده! کارهاي عموما با يک جوي ملوديک و آروم که با Keyboard تداعي ميشه شروع و ر?ته رقته و يا به ناگاه سريع ميشه ، در Track ي با نام Lustmord and Wargasm از همين آلبوم ميشه اين رو به وضوح ديد.
•گارهاي گروه ادامه پيدا کرد تا آخرين کار گروه با نام Damnation and a Day که در سال 2003 عرضه شد. که جزو آلبومهاي قوي اين گروه ميدونن.

Cradle هم مانند باقي گروههاي متال از IronMaiden کاور کرده. يکي از محبويترين آهنگهاي IronMaiden با نام Hallowed Be Thy Name که واقعا شاهکاره. اما با همون جو ملوديک ، خشن و سريع Black . Cradle رو شايد نشه به عنوان بهترين گروه Black نام برد ، شايد نشه اون رو در اين سبک بي رقيب دونست اما بيشک Cradle از پيشگامان اين سبک به حساب ميارن. به عقيده خيلي ها اون بهترين معر? Black و شايد پرطر?دارترين اونها باشه. آلبومهاي مثل Dusk and her embrace و از اين قبيل رو واقعا بي رقيب ميدونن.بيشترين تاثير پذيري گروه را از Alice Cooper و اشخاصي مثل Manson ميدونن. يک گروهي که شايد کارهاش منحصر به خودش باشه . و اين رو مديون صداي قوي و خشن و ويران کننده خواننده گروه ، است?اده منحصر به ?رد از Keyboard و نوازندگي سريع گيتار ميدونن.

alireza-metal
Wednesday 18 April 2007, 06:44 AM
You can see links before reply


Grammy's جایزه ی
1989 -سی و دومین سالانه ی جایزه ی گرمی برای بهترین اجرای متال برای آهنگ One
1990-سی وسومین سالانه جایزه ی گرمی برای بهترین اجرای متال برای آهنگ Stone Cold Crazy
1991-سی و چهارمین سالانه جایزه ی گرمی برای بهترین اجرای متال برای آلبوم صوتی( متالیکا یا بلک آلبوم)
1999-چهل و یکمین سالانه جایزه ی گرمی برای بهترین اجرای متال برای آهنگ Better than you
2000--چهل و دومین سالانه جایزه ی گرمی برای بهترین اجرایهارد راک برای آهنگ Whiskey in the jar
2001--چهل و سومین سالانه جایزه ی گرمی برای بهترین آهنگسازی متال برای آهنگ Call of klutu
2004--متالیکا ه?تمین جایزه ی گرمی را برای بهترین اجرای متال برای آهنگ St. anger آن خود کرد
MTV جایزه ی بهترین موزیک ویدئو
1992-جایزه بهترین موزیک ویدئو برای enter sandman
1996-جایزه بهترین موزیک ویدئو برای Until it sleeps
جایزه ی American Music
1993-جایزه ی American Music برای؟؟؟
1996-جایزه ی American Music برای محبوبترین هنرمند هوی متال - هارد راک برای LOAD
1996-جایزه ی American Music برای محبوبترین آهنگ هوی متال - هارد راک برای Until It Sleeps
جایزه ی Bammies
??-جایزه ی درامر برجسته ی Bammies برای لارس الریچ
؟؟-جایزه ی آلبوم برجسته ی Bammies برایReload
جایزه ی Billboard Music
1997-جایزه ی Billboard Music برای بهترین هنرمند راک ان رول /متال سال
جایزه ی شبکه ی VH1

اجرابی "fade to black" جایزه بهترین اجرای صحنه را بردو همچنین جایزه ی God of thunderاین آخرین اجرای جیسون با گروه بود 30 نوامبر 2000
جوایز دیگر
را برای درامر برجسته برد در آپریل 2000 Califonia Music از آن خود کردند ولارس جایزه ی S&M را برای Arthur M. Sochot -متالیکا ومایکل کی من جایزه ی
-جایزه همکاری هنرمند را از Espn actions,sport and music award برد آپریل 2000
-برنده جایزه MTV Icon می 2003
-دریا?ت جایزه ز طر? ?رمانداری ?رانسیسکو به دلیل خلاقیت برتر و کار برجسته مارچ 2004
-برنده جایزه ی Creative Voice از طر? ASCAP برای "کار برجست و بزرگ نشانه روح خلاق آنها وبه وسیله همکاری آنها در نقشی که یک سازنده خلاق در گروهشان انجام می دهد است"می 2004
-;کرک همت جایزه گیتاریست برجسته Califonia Music Awards را از آن خود کرد.ژون 2004

alireza-metal
Sunday 22 April 2007, 09:32 AM
---------Pink Floyed---------



سید برت ( syd barret ) به همراه راجر واترز ( roger waters ) و دیوید گیلمور ( davidGilmour) در

دبیرستانی در کمبریج هم مدرسه ای بودند.(سید برت متولد سال 1946،راجر واترز متولد سال 1944 ،

دیوید گیلمور متولد سال 1945 ) بعد از اتمام دبیرستان سید به دانشکده هنردر لندن ر?ت و در رشته

نقاشی مشغول به تحصیل شد ، واترز که به همراه نیک میسون ( nick mason ) و ریچارد رایت

( Richard wright ) که هردو متولد سال 1945 بودند در لندن معماری می خواند گروهی به نام SIGMA

تشکیل دادند که بعدها به t.set -megadeath&screaming abdabs تغییر نام داد و سرانجام برت و یک

گیتاریست جاز به نام « باب کلوز ( bob close ) « به آن گروه پیوستند . کمی بعد از آن « سید برت »

گروه Pink Floyd را تشکیل داد که عنوان آن ترکیبی بود از نام دو نوازنده قدیمی موسیقی از جورجیای

آمریکا به نامهای « پینک اندرسون» و « ?لوید کانسل » . این گروه اواخر سال 1966 به اجرای برنامه در

کلوپهای زیر زمینی لندن پرداختند و در نخستین آلبوم خود آهنگ « آرنولدلین » را بیرون داد. موسیقی

ابتکاری ، اشعار نامتعار? و لهجه انگلیسی « سید برت » در تقابل با لهجه آمریکایی که بر تمامی

آهنگهای راک چیرگی داشت ، آنرا جزو بیست آهنگ پر?روش انگلستان قرار داد . در ما مه سال 1967

آهنگ « نواختن امیلی را ببین » منتشر شد و به جای ششم جدول صعود کرد ، دراوت همان سال

نخستین آلبوم گروه « نی زن بر دروازه های سپیده دم نقش» غلبه « سید برت» را در گروه نشان داد.

آوازهای این آلبوم سرشار از تصاویر کودکانه و انعکاسی از آثار« لوئیس کارول» آ?ریننده داستان« آلیس

در سرزمین عجایب » بود و عناصر معصومیت و خو? را در هم می آمیخت . کار گیتار برت که با شیوه

نامعمول ارگ نواختن ریچارد رایت کامل می شد بسیار چشمگیر بود . کمی بعد از انتشار این آلبوم

ر?تار برت به طرز عجیبی غیرعادی شد و رو به تباهی ر?ت و حتی در برخی از کنسرتها او اصلآ چیزی

نمی نواخت و بی حرکت روی صحنه می ایستاد . در سال 1968 « دیوید گیلمور » که در آن زمان

دانشجوی زبانهای مدرن بود به گروه ملحق شد . بدون اشعار برت گروه بخت چندانی برای مو?قیت در

آهنگهای تک نداشت در عوض گروه کار خود را بر اجراهای زنده متمرکز کرد و پیشگام کنسرت در هاید

پارک لندن شد . آلبوم« یک نلعبکی پر از راز» نشان داد که گروه می تواند به حیات خود ادامه دهد ودر

این آلبوم از کار الکترونیکی و همسرایی « راجر واترز» بویژه در آهنگ« دستگاهها را روی قلب خورشید

تنظیم کن» بهره گیری شد . کنسرتهای بعدی نوآوری و قدرت تخیل گروه را در است?اده از نور پردازیهای

مدرن و بکارگیری صوت ش?ا? نشان داد . موسیقی این گروه از دیر باز برای شنوندگان بسیاری در

بیرون از انگلستان که زادگاه آن بود و حتی جهان غرب جاذبه ای جادویی داشت. گروهی این جاذبه را

به کاربرد نوآورانه و هوشمندانه سازهای الکترونیکی مانند کیبورد و گیتار الکتریکی وترکیب آن با جلوه

های صوتی مانند « صدای ان?جار ، تیک تیک ساعت ، گریه کودک و... نسبت می دهند وعده ای دیگر

مت?اوت بودن مایه ها و نغمه های موسیقیایی به کار ر?ته در تصنی? را در این امر سهیم می دانند.

گروه سومی نیز بر این باورند که «اجراهای زنده و تکان دهنده ، ترکیب شگ?ت انگیزجلوه های نوری و

جلوه های تأتری نمادهای آشنایی چون هواییمایی که من?جر میشود یا تصاویری که در بالای سر گروه

نقش می بندد با کی?یت سحرانگیزی صدای کوادرو?ونیک وجه تمایز Pink Floyd از دیگران است

و نیز هستند بسیار کسانی که اشعار معنی دار تلخ و نامتعار? گروه را همچون صدای اعتراضی علیه

نظم موجود عامل موثری در گستردگی مخاطبان این نوع موسیقی می شمارند. در کنار این برداشت

ها عامل دیگری باعث شده تا ا?سانه ها و تصورات گوناگون درباره گروه و اعضای آن بر سر زبان ها

بیا?تد که در بیشتر موارد ?رسنگها ازحقیقت دوراست این عامل ، گمنام و ناشناس بودن تک تک

اعضای گروه است.اعضای این گروه هرگز به صورت ستاره های موسیقی عامیانه مانند «بیتل ها» و یا

« رولینگ استونز » مطرح نبودند و خود همواره بر این گمنامی اصرار داشتند . در نتیجه بعد از سی

سال ?عالیت خلاقانه هنری و آ?ریدن تعدادی از پر?روشترین آلبوم های دوران ، هویت و زندگی اعضای

گروه همواره در سایه کی?یت آثار واجراهای زنده آن ها گم شده است.

alireza-metal
Monday 23 April 2007, 09:53 AM
کلی? برتون در ?وریه سال ۱۹۶۲ در ساعت ۹:۳۸ بعد از ظهر در بیمارستان ادن در شهر سان?رانسیسکو واقع در ایالت کالی?رنیا متولد شد. پدرو مادرش Gan و Ray هر دو هیپی بودند و او بسیاری از ایده هایش را از آنها برداشت کرد ولی در کنار تمام این مسائل استعداد زیاد او در موسیقی بسیار چشمگیر بود.

پدر و مادر کلی?


You can see links before reply


کلی? بهترین نوازنده بیس در دنیای هوی متال بود. Music Effect درباره او چنین مینویسد: او با ترکیب سبکهای موسیقی مثل جاز، بلوز و کلاسیک به تنهایی موزیک متالیکا را که بسیار شلوغ و دارای ریتمهای بسیار تند بود را به صورتی مطلوب دراورد وگروه با او به سطح بسیار بالایی از کار خود رسید.
در سالهای کودکی کلی?، پدرو مادر او مشاهده کردند که او علاقه بسیار عجیبی به موسیقی نشان می‌دهد. در سن ۶ سالگی او پیانو را به عنوان اولین ساز خود انتخاب کرد. او بعد از گذراندن کالج، تحصیلات خود را در تئوری موسیقی به پایان رساند و جالب اینکه علاقه اصلی او موسیقی کلاسیک و جاز بود.
کلی? در سالهای تینجری خود بود که بیس را شروع کرد و از سپتامبر ۱۹۷۸ تا ژانویه سال ۱۹۸۰ درسها ومتودهای نواختن بیس را آموخت. کلی? قبل از اینکه در متالیکا بنوازد عضو گروههای بسیاری بود. می توان اینطور گ?ت که تقریبا تمام گروههای آن منطقه دوست داشتند که کلی? در گروه انها بنوازد.


You can see links before reply


در این زمان متالیکا با بیسیست گروه به مشکل خورده بودند واین مساله به خاطر عدم توانایی و خلاقیت او بود. بیسیست گروه در این زمان شخصی بنام Ron McGovney بود. گروه کلی? را در وسکی که غرق در نواختن بیس بود ملاقات کردند. ولی مشکل اینجا بود که راضی کردن کلی? کار ساده‌ای نبود. گروه بعد از نشست های متعدد در آخر با یکدیگر به توا?ق رسیدند و متالیکا لس آنجلس را ترک کرد. البته لازم به ذکر میدونم که بگم که آنها علاقه زیادی به لس آنجلس نداشتند و این به خاطر طر?داران گروه بود. طر?داران آنها به خاطر نواختن سریع و لباسهای پاره‌ای که اعضای گروه می‌پوشیدند اغلب آنها را یک Punk Band خطاب می‌کردند.
کلی? اولین کنسرت خود را با متالیکا در سوم مارچ ۱۹۸۳ اجرا کرد. اجرای بعدی کلی? با گروه در در ۱۹ مارچ همان سال بود. بیشتر شما باید تکنوازی کلی? را در ویدئوی Cliff em All دیده باشید. دیو ماستین در عالم دوستی به او لقب major rajor and the four string mother f***er را داده بود. شاید ?قط کسی مثل دیو ماستین بتواند چنین لقبی به او دهد.

کلی? برتون


بعد از اجراهای مختل? گروه به نیو یورک ر?ت تا آلبوم ا?سانه‌ای خود را(Kill em All) را با شرکت Mega force Records تولید کند.پس از آن گروه برای اجرای تورهای مختل? به خانه برگشتند و برای تهیه آلبوم دوم گروه با مپانی Electra Records آماده می‌شدند. در این زمان اوزی اوزبورن به آنهاپیشنهاد داد تا در تور سراسری Ultimate Sin با او همراه باشند. این نقطه عط? بزرگی برای گروه بود. چون آنها در این زمان با طی? وسیعتری از بینندگان مواجه شدند. بعد از اجرای تورهای مختل? با اوزی گروه به اروپا ر?ت. آخرین اجرای کلی? با گروه در تاریخ ۲۶ سپتامبر سال ۱۹۸۶ بود در استکهلم سوئد بود. متالیکا از اجرای کنسرت در سوئد بسیار راضی بود. آنها معتقد بودند که انرژی خوبی از طر?دارانشان دریا?ت می‌کنند.
بعد از کنسرت در همان شب گروه با اتوبوس اختصاصی خود برای اجرای کنسرت در شب بعد عازم کپنهاگ دانمارک شدند. ساعت ۳ نیمه شب بود که ناگهان اتوبوس شروع به لغزیدن بر روی یخهای جاده ای کوهستانی بین استکهلم و کپنهاگ کرد. به نقل از Music Effect اتوبوس حدود ۲۰ ثانیه بر روی یخها لغزید و در یک پیچ شدید کلی? از اتوبوس به بیرون پرتاب شد و اتوبوس بر روی او بر گشت و او را از بین برد. باقیمانده گروه به هتلی در کپنهاگ در جایی که Anthrax اقامت داشت و قرار بود با هم تور داشته باشند منتقل شدند. لارس از ناحیه پا و جیمز و کرک نیز جراحات ناچیزی برداشتند. در همان شب بعد از آنکه لارس و کرک به خواب ر?تند. جیمز به کسانی که در آنجا حضور داشتند گ?ت که دیگر ادامه نخواهد داد. چون بهترین دوستش را از دست داده است.
به عنوان احترام به او، گروه کلکسیونی از ?یلمها و تکنوازی های او و ?یلمهای باقیمانده از زندگی ۳ ساله او با گروه را به صورت یک Video Tape انتشار دادند. آهنگ To Live Is To Die آهنگ دیگر گروه بود که کلی? آن را نوشته بود که بعدها در آلبوم And Justice For All گنجانده شد.
یکی از جمله های زیبای او را به عنوان پایان این مقاله می‌آورم. او می‌گ?ت:
ما بر روی صحنه خودمان هستیم. چرا باید بخواهیم که به گونه‌ای دیگر جلوه کنیم که خیلی بزرگ و غیر عادی به نظر برسیم. ما ?قط ما هستیم و این کاریست که ما انجام می‌دهیم و راه ما غیر از این نیست و آن را ادامه خواهیم داد

alireza-metal
Tuesday 24 April 2007, 03:27 PM
You can see links before reply


خوب این بار می خوام از SYSTEM OF A DOWN براتون بگم
خواننده سرژ تانکیان،نوازدهء گیتاردارون ملیکیان، نوازندهء باس شیواو جانیان و درام جان دولمایان این اسامی را بخاطر بسپارید برای اینکه کا?یه یک کلیپ یا کنسرت از این گروه ببینید آن وقت به هر دری می زنید تا درباره این گروه بیشتر بدانید چون خواننده این گروه بسیار شبیه ایرنی هاست واین برای بیننده ایرانی جلب توجه می کند
که البته زیاد دور از انتظار نیست چرا که این گروه همگی ارمنی الاصل هستند هر چند بیشترشان در لبنان بدنیا آمده اند
و اما مغز مت?کر گروه و برنامه ریز و شاعر و خلاصه همه کاره گروه کیست؟
جواب شما اینه آنکه از همه دیونه تر است اونکه پشت به دوربین لخت میشه اونکه وسط کنسرت داخل جمعیت شیرجه میره و باعث میشه زانوش آسیب جدی ببینه و کنسرت تعطیل بشه اونکه بدنش پر از خالکوبیه و خلاصه اونکه نوازنده گیتاره و اسمش دارون ملکیان ?کر کنم کاملا شناسایی شد آره؟؟؟؟
البته سرژ هم شعر میگه ولی بگ?ته خودش به جای ?لس?ه ترجیح میده ساندویچ ?لا?ل بخوره در مورد گروه باید بگویم که اولین کاست خود را در سال 1998 و با اسم خود گروه منتشر کرد البته گروه ابتدا با نام SOIL ?عالیت می کرد بعد با دست کاری سرژ به SYSTEM OF A DOWN تعقیر نام پیدا کرد که البته (در مورد معنی این اسم دارون گ?ته هر چه به ?کرتون رسید درسته)؟؟؟؟
سال 2000 دومین آلبوم گروه با نام TOXICITY به بازار عرضه شد که مقام اول در بین 200 البوم برتر سال را از ان خود کرد
سال 2002 گروه سومین آلبوم خود را با نام STEAL THIS ALBUM معر?ی کردند
بله گروه تورهای بسیاری را نیز بر پا کرد و کنسرت های OZZ FEST با متالیکا ?روشهای میلیونی آنها را تضمین کرد و تا جایی پیش ر?تند که به ساندتراک ?یلم های هالیودی همچون عقرب شاه نیز راه پیدا کردند
تورهای بیشمار گروه در تمام جای جای آمریکا ، ژاپن ، استرالیا، نیوزلند، اسکاتلند، ?رانسه، انگلستان، ایرلند؛ هلند و آلمان توانست نام گروه را کاملا بین المللی کند .

alireza-metal
Wednesday 25 April 2007, 09:34 AM
Kurt DonaLd Cobain رهبر گروه بسیار مو?ق Nirvana ؛ گروهی با سبک Hard Rock ؛ که

سرمدار موسیقیدانان دههء نود نام گر?ت .

Cobain در بیستم ?ــوریه سـال ۱۹۶۷ در Hoquaim شـهرک کوچـکی در ۱۴۰ کیـلومـتری جنوب

غربی سیاتل به دنیـا آمـد . مـادر او خـدمتکار یـک کابـاره بود و پدرش یک مکانیک و به زودی به

شهر Aberdeen ؛ شهری مرده و کسل کـننده نـقل مـکان کـرد Cobain در دوران کــودکـی دچـار

بیماری شدید برونشیت شد و زمـانی کـه مـادر و پـدرش در سـن ۷ سـالـگی طـلاق گـر?تنـد ؛

اوضاع زندگی برای او بسـیار سخـت شـد به طـوری کـه سـال ها بـعد اعترا? کرد که هرگز طعم

عشق و امنیت را نچشید و بعد از طلاق والدینش ؛ روز بـه روز گوشـه گـیر تر می شد به طوری

که به گ?ته خودش اشعار بـیشتـر آهـنگ های Nirvana از تـاثـیرات ر?ـتار والدینش گر?ته شده .

بعد از جدایی والدین Cobain مدت زیادی در زیر پل ها می خوابید و محلی برای زندگی نداشت

(بعد از مدتی به خانهء مادر بزرگش ر?ت و در همان جا با گیتار کهنه ای تمرین می کرد)

در مدرسه ؛ علاقه ای به درس و ورزش نشان نمی داد و به هنر می پرداخت و شایعه شده بود

که در مـدرسه او یـک هـم جنـس باز بـود ؛ به هر حال او ن?رت خود را نسبت به همجنس بازان

بـعد ها اعـلام کـرد ؛ الـبته اعـلام کـرده بـود که اگـر با Love ازدواج نمی کرد ؛ شاید به همجنس

بـازی روی می آورد و در روزنـامه خـودش هـم ذکـر کرده بـود کـه آرزو داشـت همجنس باز باشد

برای اینکه ?قط خود را روی آنها ؛ را خالی کند .

و اما بیشترین مو?قـیت خـود را بر روی مـوزیک ویدیـوی Smells Like Teen Spirit کسب کرد .

( من یه جـا یادمـه خـوندم آخر هـمین موزیک ویدئو ؛ Kurt از Noveselic که از اعضای گروه است

یک لب مـیگیـره الـبتـه به نـظر خـودم از ?ـرط مـستی این کـار رو انـجام داده ؛ کـه تـماشـاچـیان

عصبانی میـشن و مـوزیک ویـدئو رو بـه هم میریزن ؛ بعد از اونم دیگه هیچ وقت این آهنگو گروه

Nirvana ؛ Live نخوندن ؛ البته خود کوبیـن از تما شا چـیان شـدیداً مـعضرت خـواست و تقاضا

کرد این موضوع درز پیدا نکنه )

در جـوانی کـوبین بیشتر وقت خود را صر? مطالعه در کتاب خانه ها می کرد ؛ و با خواندن کتاب

های ادبی ؛ در آینده همین کتاب ها بیشترین تاثیر را بر روی آهنگ های او گزاشت .

و اما در سـال ۱۹۹۲ ؛ Cobain به هــاوائی ر?ـت تـا بـا Courtney Love ازدواج کــند (مـن یه جا

خونده بودم این خانم توسط کوبین قبلاً حامله شده بـود و دلیل ازدواج او هـم ?شـار اطـرا?ـیان

بوده) و در آگوست همان ســال به دلیـل مـصر? بیـش از اندازهء هروئین در بیمارستان بستری

شـد و حق سرپرسـتی از ?ــرزندشـان را از دسـت دادند و به مـحض تـولد ?ــرزندشـان ؛ آلـبـوم

In utero را مـنتشر کـرد که در جـایگاه اول رنکـینگ آلبوم های راک قرار گر?ت . این آلبوم از کار

های بسیار احساساتی و شهوانی او بود و تـاثیرات ازدواج نامـو?ق او در آهـنگ هایی همچون

All Apologies و Heart shaped Box مشـخص بـود و با ?ـروش بـسیــار زیـاد ایـن آلـــبوم ؛

Cobain نگرانی های بیشتری بابت جذب شدن ا?راد ... به آهنگ هایش داشت .

در زمسـتان سـال ۱۹۹۳؛ Cobain تصــمیم به برپـایـی تـور هـای عـظیمـی در اروپا کرد که بعد از

اجرای بیستم ؛ هنجره او به شدت آسیب دید و کار گروه تا بهبـودی او متـوقـ? شـد و در زمان

بهبودی Cobain بـه ر?م ســ?ر کـرد تـا به هـمسـرش کـه گـروه او هـم در حـال آمـاده شـدن برای

کنسرت خود بود ؛ بپیوندد .

در چـهارم مـارس همـان سـال Cobain به دلیـل مصر? بیش از اندازهء شراب های ?رانسوی که

عوامل آسیب دهندهء زیادی دارند به کما ر?ـت و برای مدتی در بیمارستان بستری شد که این

موضوع هم از تمام طر?داران و حتی آشنایان ؛ پنـهان مـاند و چـند روز بـعد بـرای کار دوباره به

سیاتل برگشت که شدیداً از طـر? Courtney و اقـوام و آشـنایـان ؛ به دلیـل مـریض بودن تحت

?شار قرار گر?ت .

مدتی بعد مردم او را دیده بودند که باShotgun در اطرا? خانه اش قدم می زده و در پنجم آوریل

او خود را در زمین مادر بزرگش که پشت به خانهء خودش بود ؛ قرنطینه کرد و هـمان اصـلحه را

به سوی دهان خود ؛ نشانه گر?ت و ماشه را کشید . دو روز بعد جسد او تـوسـط برقکاری پیدا

شد ( البته پزشک قانونی اعلام کرده بود که جسد مربوط به دو روز پیش است ) و با شـنیـدن

این خبر به Courtney که او هم به دلیل مصر? بیس از اندازهء کوکائین در بیمارستـان بستـری

بود ؛ به سیاتل آمد .

برقکاری که برای برقراری سیسـتم امنیـتی خانـهء او آمده بود ؛ وقتی میبیند کسی جواب نمی

دهد به داخل خانه می رود و با جسد کوبین که در خـون آغـشته بـود و هـنوز لـولهء شاتگان به

سمت صورت او بود و وصیت نامه ای که با رنگ قرمز نوشته شده بود ؛ بـر خـورد مـیکند (?ـرزند

کوبین ۱۹ ماه? بود که او خود کشی کرد و خود او هم ۲۶ ساله بود )

نامهء خـود کشی به کلمات "I Love You, I Love You " به پـایان رسـیده بـود . دو روز بعد از

پیدا شدن جسد او ؛ پنج هزار ن?ر در سیاتل ؛ جلوی منزل او جمع شده بـودند و شـمع روشـن

می کردند و اشک می ریختند . مردم پریشان ؛لباس های خود را آتـش مـیزدند و بـا پـلیس در

گیر می شـدند و به نـواری کـه توسـط همسـر کوبین که قـطعاتی از وصیت نامهء او بود ؛ ضـبط

شده بود ؛ گوش می کـردند . تعداد زیادی از جوانان استرالیا و آمریکا و مناطق دیگر و طر?داران

ا?راطی او خود کشی کردند که ایـن مـوضـوع جـنجـال شـدیـدی را در رسـانه ها ؛ در بر داشت .

کسی دلیل خود کشی او را به خوبی درک نکرد ؛ عده ای معتقدند به دلیل هرزگی زنش و عده

ای معتقد بودند ؛ از جوانی ؛ او دچـار مشـکلاتـی بـود و بـسیار گـوشه گـیر ؛ در هـمان اوائل به

دوستانش گ?ته بـود که هیـچ چیـز مثـل مـرگ برای او لـذت بـخش نـیست و شـاید هم به دلیل

مست کردن بیش از اندازه ؛ که کار همیشگی او بود .

متن وصیت نامهء کوبین از زبان همسرش :

من نمیدونم چی بگم؟ شـاید همون احساسی رو دارم که شما دارید.نشستن در اتاقی که او

گیتار میزد و آواز می خواند و احساس غروری که هر وقت به او نزدیک می شدم .به هر حال او

نامه ای را جا گزاشت که بیشتر شبیه به یک نامه است تا یک وصیت نامه از سوی مـن تمام

متن نامه را برای شما نمی خوانم به خاطراینکه این موضوع ربطی به شما مردم تجَار و حروم

زاده نداره . از شما می خوام بعد از خـواندن ایـن نـامه او را به ایـن اسم صدا کنید "AssHole "

"این نامه باید بـسیار راحــت بــرای شـما درک بشـه .... تمــام اخـطـارهـا از سـوی طـر?ـداران

Punk-Rock 101 بر میـگرده به اولیـن آشـنایی من با شما... ر?تار پیچیده و مبهم با استقلال و

پذیرشی که جامعه شما داشت ؛ نشون میـده کـه راه درستی رو انتخاب کردم.. من هیچ وقت

شور و هیجانی رو نداشتم که هـر وقـت آهـنگ مـی سـاختم یـا گـیتار می زدم ...من خودم رو

گناهکار می دونم..مثلاً هر وقت در کنسرت ها .. جمعیـت زیاد مردم رو میدیدم که چطور بالا و

پایین می پرند ؛واقعاً هیچ لذتی رو حس نمـی کـردم . در حـقیقـت مـن نمی تونم شما رو یک

احـمـق ?ــرض کـنـم؛ همهء شما ؛ واقعاً بـرای مـن خـیلی سـخت بـود کـه نشون بـدم خـیـلی

خوشـحالم و ۱۰۰٪ حال مـی کنـم و به بین شما می پرم . من هیچوقت سعی نکردم با نشون

دادن اینکه خیلی حال می کنم ؛ طـر?دارانـم رو بچـاپم ؛ خدایا باور کن که این کار رو کردم ؛ من

ازدواج خوبی داشتم و بسیار خوشـحـالم ؛ از سـن هـ?ت سـالگی از تـمام مردم متن?ر شدم ؛

?قط برای اینکه زندگی کردن و همدلـی براشون خیلی راحت بود . ?قط برای اینکه دلم براشون

می سوخت . ن?رت من از علاقه ای که به اونها داشتم سر چشمه گر?ت .

صلح ؛ عشق ؛ یک دلی کرت کوبین"

من بر روی تختمان دراز کشیدم و از این موضوع خیلی مـتاس?م و همان احساسی رو دارم که

شما دارید.من واقعاً براتون متاس?م و آرزو می کنم کـه الان اینجا بود و جو مردم رو میدید . هر

شب با مادر کوبین می خوابم و هر وقت صبح میشه ؛ ?کر می کنم خود اوست .

باید می دونستم

به نقل از parsimetal.com

You can see links before reply

Hes_r
Thursday 26 April 2007, 11:27 PM
يه گروهه عالي و بي نظير

خوب اينجا هر كي اطلاعاتي در باره ي خدايان موسيقي راك داشت برامون بگذاره به علاوه متن شعر ها

در ضمن بنيان گذار اين گروه نابغه ي موسقس سيدبارت چندي پيش درگذشت
[

Pink Floyd


اين اسم از تركيب اسامي پينك اندرسن و فلويد كانسيل (دو موزيسين آمريكايي سبك بلوز ) تشكيل شده

سيد بارت متولد ۱۹۴۶ و راجر واترز متولد ۱۹۴۴ در دبيرستاني در كمبريج هممدرسه اي بودن و ......

پس از مدتي سيد يه گروه براي خودش زد و راجر بهمراه ريچي رايت و نيك ميسون گروهي بنام سيگما۶ زدند ولي بهم پيوستند و سيد اين نام را براي گروه گذاشت

كه ابتدا در كلوپهاي زير زميني اجرا ميكردند تا اينكه دراگوست ۱۹۶۷ اولين البوم خودشونو بيرون دادند

و موسيقي و نور را با هم تركيب كردند و به اجراي كنسرتهاي چند رسانه اي پرداختند

و ...................

من اسامي آلبوما رو ميزنم تا اگه عمري بود بياييمو در مورد البوما حرف بزنيم ( البته بودن حداقل خودمون چند نفر لازمه )


1- The Piper At The Gates Of Down

2- A Saucerful Of Secrets

3- Ummagumma

4- More

5- Atom Heart Mother

6- Obscured By Clouds

7- Meddle

8- The Dark Side Of The Moon

9- Wish You Were Here

10- Animals

11- The Wall

12- The Final Cut

13- A Momentary Lapse Of Reason

14- The Division Bell


اينا آلبومهايي هست كه به صورت جمعي تهيه شده و هر يك از افراد اين گروه كارهاي تكي هم داشته اند كه اگر وقت شد در مورد اونها هم صحبت ميكنم

فعلا داشته باشيد تا يكي يكي آلبومارو كالبد شكافي كنيم

alireza-metal
Friday 27 April 2007, 01:13 AM
Ozzy Osbourne ازبورن در سال 1978 با مدیر برنامه هایش شارون ازدواج کرد و گروه خود را با نام Blizzard of ozz تشکیل داد اعضای گروه عبارتبودند از : رندی رودز : گیتار باب دیزلی : گیتار باس ولی کرسلیک : درام و اولین آلبوم گروه با نام خود گروه در 1980 و در انگلستان منتشر شد .آنها تصمیم گر?تند از صدایی بلند و سنگین (هوی) است?اده کنند. آنها ?رمول های استاندارد متال را با شیوه های مبدعاته خود مخلوط کردند وآلبوم مقام ه?تم را در چارت های انگلستان بدست آورد و در رده بندی بهترین های آمریکا مقام ۲۱ را دریا?ت کرد آلبوم در کمال تعجب دو سال تمام در صدر جدول ?روش قرار گر?ت. دو عضو قبلی کرسلیک و دیزلی جای خود را به آلدریچ و سارزو دادند آلبوم Diary of a madman در نوامبر منتشر میشود و این آلبوم در آمریکا به مقام 16 دست پیدا میکند .در خلال یک کنسرت خ?اشی از سوی یکی از تماشا گران به روی سن پرتاب میشود و ازبورون هم این حرکت را با حرکتی جالب پاسخ داد و سر خ?اش را به وسیله دندان از بدنش جدا کرد و همین مسئله باعث بیماری در او میشود و ازبورن به بیمارستان منتقل میشود. بعد از آن رودز در یک سانحه هوایی کشته میشود و مو?قیت های گروه به لحظات نا امید کننده ای بدل میشود ازی با ازدست دادن بهترین دوست خود به ا?سردگی دچار میشود . اودر یک نمایش زنده با دو کبوتر ماجرایی جنجالی می آ?ریند او یکی از کبوتر ها را رها میکند و دیگری را مانند خ?اش قبلی سرش را با دندان جدا میکند . نوازنده ای به نام جیک لی به او ملحق میشود و آلبوم the moon bark at در 1984منتشر میشود این آلبوم نقد های خوبی را شاهد است در حالی که دو سال بعد در آلبوم ultimate sin در سال 1986 با اشعاری که شنوندگانش را به خود کشی جلب میکرد باز میگردد. در سال 1990 کاری قدرتمندی با عنوان tribute را ارائه میدهد . در 1993 آلبومش با نام Live loud منتشر میشود و دو سال بعد ازبورن ozzmosis را بیرون میدهد که سه میلیون نسخه از آن به ?روش میرسد. . . در سال 98 به کمک بلک سبث آلبومی تحت عنوان reunion را به بازار میدهد وسپس در سال 2001 آلبوم جنجالی Earth Downto را منتشر میکند

alireza-metal
Friday 27 April 2007, 01:22 AM
گروه بر خواسته از بلوهورایزن واقع در برزیل که سال 1984 تشکیل شد. مکس کاوالرا خواننده و نوازنده گیتار ایگور کاوالرا نوازنده درامز پل جونیوز باس و جایروتی نوازنده گیتار لید اعضای تشکیل دهنده این گروه هستند آن ها سعی داشتند هوی متال و یانک را در هم بیامیزند، و در اوایل کار تحت تاثیر متالیکا اسلیر و آیرون مدن به کار پرداختند. اما به سرعت به سوی صدای دث متال حرکت کردند که متاثر از گروهای چون passessed و Death بودند، اما متاس?انه نوجوان بودن اعضای گروه مانع از آن می شد که در نواختن ابزار موسیقی حر?ه ای عمل کنند. پس از عقد قرار داد با شرکت ضبط مستقل Cogumelo گروه چهار آهنگ می سازد و ضبط می کند. اما آلبوم Bestial Devasttion در سال 1986 که دو روزه ضیط شد اولین گام جدی سپولترا بود. آنها با حداقل امکانات و بوجه کاری در خور ارایه می دهند که منجر به ساخت اولین آلبوم رسمی گروه با عنوان Morbid Visions می شود. پس از یک اجرای زنده در یائوپولو، گروه گیتاریست خود جایروتی را با یکی از نوازندگان محلی همان جا به نام آندریاس کیسر تعویض می کند و شانس با ورود این مرد قدرتمند از راه می رسد، توانایی های آندریاس گروه را وارد مرحله جدیدی از شهرت و قدرت می کند. آلبوم بعدی سپولترا با نام Schizophanai در 1987 منتشر می شود که در اروپا و آمریکا غوغایی به پا می کند. آلبوم سال 89 گروه با عنوان Beneath the remains یکی از چهار آلبوم تاثیر گذار سپولترا می شود مطرح طرین گروه هوی متال دهه نود شروع تازه ای را تجربه می کند. گروه برای حمایت از آلبوم خود توری یکساله بر پا می کند و بعد از آشنا شدن با تهیه کننده ای به نام اسکات برنز، آلبوم سال 91 خود را با عنوان Arise بیرون میدهد. این آلبوم اگر چه از سوی MTV توقی? می شود اما هجم هواداران برای خرید آن از ?روشگاها نشان می دهد سپولترا توانسته همگام با مخاطب خود پیش برود. مدتی بعد مکس کاوالرا با مدیر گروه یعنی گلوریا بوژنوسکی ازدواج می کند که تقریباً دو برابر سن مکس را داشت! سال 93 گروه آلبوم chaosA.d را منتشر می کند که باز گشتی به زبان اشعار برزیلی بود و تل?یق پانک و هاردکور آن به مذاق بسیار می نشیند یک تور یکساله اجرا می شد و بعد از آن هرکدام از اعضا برای دنبال کردن پرروژه های شخصی راهی می اندیشید. تا اینکه برای آلبوم Roots که سال 96 منتشر شد، گردهم می آیند. اما روزگار برای سپولترا همیشه خوب نبودند، درست چند ساعت پیش از حضور گروه در ?ستیوال غول های راک اگلستان، اهضای گروه در می یابند پسر مکس و گلوریا در یک حادثه اتومبیل کشته شده، مکس و گلوریا گروه را ترک می کنند و سپولترا سه ن?ره در جمع حاضر می شوند. بعد از آن حادثه اختلا?ات میان اعضا و گلوریا در بالا می گیرد و سپولترا به دنبال مدیر جدیدی می گردد، مکس هم به دنبال همسرش از گروه می رود و پس از مدتی سپولترا با خواننده ای از اهالی کلیوند به نام دریک گرین باز می گردد. در یک آلبوم سال 98 سپولترا با عنوان Againat کار می کند. سال 2001 سپولترا با آلبوم Nation باز می گردد که نقد های آتشینی در پی می آورد، اکثر نقدها به صدای نامناسب گرین بود تا جایی که گروه در کنسرت زنده خود در سال 2002 باز هم از مکس دعوت به عمل می آورد. آلبوم این برنامه تحت عنوان Under a Pale Greey Sky در پاییز سال 2002 منتشر می شود.

alireza-metal
Friday 27 April 2007, 01:25 AM
You can see links before reply

گروه Evanescence تشکیل شده است از : Amy Lee ، Ben Moady ، John Lecomp ، Rocky Gray که البته David Hodges هم عضو این گروه بود .

هر کس که برای اولین بار نام گروه Evanescence را می شنودممکن است تعجب کند که بن مودی و امیلی همدیگر را در کمپ یک کلیسا ملاقات کردند و هسته گروه را تشکیل دادند . بن طی مصاحبه ای در سال 1998 آن روز را اینگونه توصی? می کند :



چند سال قبل من و امی در اردوی جوانان کلیسا حضور یا?تیم . در ساعت ت?ریح من در ورزشگاه نشسته بودم و بسکتبال تماشا می کردم در طر? دیگر حیاط جایی بود که پیانو می نواختند من خسته شده بود م که صدای پیانو را شنیدم :"من برای عشق هر کاری می کردم " توجهم به پیانوجلب شد و دختری را دیدم که در نگاه اول متوجه توانایی و استعداد بالای او شدم . بعد از اینکه خشم اولیه من که ناشی از حسادت بود ?روکش کرد به پاهای خود اعتماد کردم و به سمت پیانو دویدم تا خودم را به آن دختر معر?ی کنم . او مجددا من را با آهنگ هایی که ساخته ود تحت تاثیر قرار داد . ?کر می کردم که در بهشت هستم . شروع به آواز خواندن کردم در یک اردوی کوچک کلیسا یکی ازقوی ترین و زیباترین صدا هایی را که شنیده بودم در کنار خود احساس می کردم . بنا بر این به هر ترتیبی که بود او را قانع کردم که هرگز با کس دیگری کار نکند و او تا الان مال من است .



بن و امی بزودی آهنگ هایی نظیر Give On To Me و Understanding را با اسم گروه Evanescence ثبت کردند . بعد از مدتی David Hodges به گروه پیوست ولی به دلایلی نامعلومی بعد از مدتی از گروه جدا بود . بین همه اعضا گروه بن انسان بدنامی است که زمان زیادی را به دنبال ?ردی که بتواند در کار موسیقی با او راحت باشد گشته است .



اکنون این گروه دومین آلبوم خود را Fallen به بازار عرضه کرده است که ?روش بسیار بالایی داشته است . همچنین دو آهنگ زیبا برای ?یلم Daredevil خوانده اند که میتوانید در همین ص?حه به آنها گوش دهید . همچنین ویدیو Bring Me To Life مدتهاست که در صدر چارت های معتبر دنیا قرار دارد . سبک این گروه راک و آلترناتیو می باشد و در آینده مطمعنا بیشتر از این گروه خواهید شنید .

alireza-metal
Sunday 29 April 2007, 12:03 PM
گروه Korn در سال ۱۹۹۲در کشور آمریکا و شهر کالی?رنیا تشکیل شد. سبک این گروه funk-metalاست و گروه از پنج عضو تشکیل شده است .


اولین و اصلی ترین عضو ،خواننده گروه یعنی Jonathan Houseman Davis نام دارد که به او HIV نیز گ?ته میشود. او در هجدهم ژانویه سال 1971 در ایالت کالی?رنیا متولد شد و از دانشکده سان?رانسیسکو نیز ?ارق التحصیل شده. جاناتان متاهل است و یک پسر به نام ناتان (Nathan ) دارد.

James Shaffer یکی از گیتاریست های گروه است که به او munky نیز گ?ته میشود. او در ششم ژوئن 1970 در ایالت کالی?رنیا متولد شده است.

brian Welch ملقب به head دومین گیتاریست گروه است او در نوزدهم ژوئن 1970 در کالی?رنیا متولد شد. برایان و جیمز در مدرسه با هم آشنا شدند و برایان مشوق اصلی جیمز در کار موسیقی بود. برایان هم اکنون متاهل است و یک دختر به نام Jenneaدارد.

David Silveria تک درامر گروه است.او در بیست و یکم سپتامبر 1972 متولد شده. دیوید ازدواج کرده و نام همسرش Shanon Bellino است.

Reginald Ariuzu بیسیت گروه است که به او Fieldy نیز گ?ته میشود. او در دوم نوامبر 1969 متولد شده و در اواخر ماه می سال 1998 با Shela Arvizu ازدواج کرده و هم اکنون صاحب دو دختر به نامهای Serena و Olivia هستند.

آلبوم های گروه عبارتند از:

1- Issues _1992

2-1994

3-1996_life is peachy

4-1998_follow the leader

5-2002_untouchables

6-2005_see you onthe otherside

Korn

کورن در اجرای آهنگ one متالیکا مو?ق بود اما در اجرای موزیک another_brick_in the wall گروه پینک ?لوید اصلا مو?ق ظاهر نشد.

کورن به همراه متالیکا و تول در یک ?ستیوال در آلمان چندی پیش اجرایی مو?ق داشت.

در مجموع کورن تا به اینجا خیلی بد کار نکرده و میتواند به آینده امیدوار باشد.(البته من در حدی نیستم که اینو بگم ولی.....)

تنها خبر بدی که از کورن میتونم به طر?دارانش بگم اینه که brian Welch گروه را ترک کرده و این واسه گروه گران تمام شده ( بازم از نظر من).

alireza-metal
Sunday 29 April 2007, 12:19 PM
You can see links before reply[align=center]


با سلام خدمت تمام دوستان عزیز و متال بازان گرامی .

از مدت ها قبل دغدغه نوشتن از Manowar را داشتم . گروهی که شناخت مرا نسبت به متال شکل داد . ارادت خاص من نسبت به موسیقی , عقاید و استایل گروه به 12 سال پیش برمیگردد . و حال که منووار پس از 5 سال آلبوم جدید خود را منتشر کرد ?رصت را غنیمت شمرده و ارادت خاص خود را نسبت به پادشاهان نمایان ساختم . در این پست با تعصب کامل می نویسم و پیشاپیش از تمام کسانیکه به این نوع نگارش من عادت ندارند و آن را نمی پسندند عذرخواهی می کنم . قضیه Manowar و Metallica برای من کاملآ مت?اوت است و برای همین نوع نثر من در باب این دو بند با بقیه پست ها ت?اوت محسوس دارد . برای اینکه این بررسی شسته ر?ته تر شود آن را طبقه بندی کردم و در هر قسمت به بررسی موضوعی خاص مرتبط با بند اسطوره ای Manowar می پردازم .



بررسی موسیقی گروه از گذشته تا امروز

نزدیک به سه دهه ?عالیت در دنیای پر ?راز و نشیب موسیقی . یک رکورد جالب . شروع از دهه 80 میلادی دهه طلائی موسیقی تا به امروز که دهه اول از هزاره سوم رو به اتمام است و موسیقی درگیر شده و از هنر بودن به سمت صنعت بودن پیش میرود و ارزش ها در موسیقی هر روز کمرنگ تر میشود . به نظرم معنای متال نسبت به دو دهه پیش بسیار بسیار کمرنگ تر است . در هر ساب ژانری بنگرید این ا?ت کی?یت را مشاهده می کنید . وجود گروههائی چون Manowar که از گذشته تاکنون با قدرت به کار خود ادامه میدهند و ارزشها را ح?ظ میکنند کورسوی امید را در ما زنده و روشن نگه میدارد . Manowar از ابتدا ( دقیقآ ابتدای دهه 80 ) با هوی متال قدم برداشته است . هوی متال را میتوان مادر موسیقی متال دانست چرا که بسیاری از زیر سبک های متال که امروزه بیشتر رواج دارند از هوی منشعب شده اند . گروه ابتدا با تکیه بر هوی متال کار خود را شروع کرد . من موسیقی دهه 80 Manowar را Pure Heavy Metal می نامم حتی میتوان آنرا Pure Classical Heavy Metal نامید .Manowar از ابتدا خود را بندی ا?سانه ای – حماسی در هوی متال معر?ی کرد . دهه 90 همانند دهه 80 برای Manowar همگون پیشر?ت و آنها از تکنولوژی روز برای ارائه آلبوم های با کی?یت به هواداران است?اده کردند و به م?هوم Underground نیز و?ادار ماندند . Manowar در این هنگام Pure Metal یا True Metal را معر?ی کرد . در بسیاری از سایت های معتبر موسیقی سبک گروه True Metal ( متال حقیقی ) درج شده است . اما حقیقتآ دهه اخیر را باید دهه تحولات اساسی در موسیقی گروه دانست . دلایل من بر این مدعا چنین اند :



آلبوم استثنائی Warriors Of The World United منتشر شده به سال 2002 نشان داد که منووار قصد دارد تغییراتی را در جهت مثبت در موسیقی اش اعمال کند . نوع وکال اریک آدامز بطور مشخص تغییر کرد . ( اگر طر?دار هوی متال باشید و یا هوی متال را دنبال کرده باشید با من موا?قید که صدای اکثر وکالیست های هوی متال شبیه به هم است ) می توانم بگویم صدای اریک در دهه های 80 و 90 تقریبآ همین گونه بود یعنی جنس خاص وکال در هوی اما با قدرت و صلابت هر چه تمامتر ( به نظر من اریک یکی از برترین وکالیست های دنیاست ) . تغییری که از این آلبوم به بعد در صدای اریک شاهد بودیم این بود که اریک به مانند گذشته باز و بالا نمی خواند و کاری میکرد تا صدایش بم تر شنیده شود این کار وی باعث میشد صدایش خشن تر شود و ?شار بیشتری بر تار های صوتی او وارد آید . در یک کلام بدون اینکه از قدرت و صلابت صدای اریک کاسته شود صدایش ترسناک تر شد و ?رکانس صدایش را پایین آورد و طول موج آنرا بالا برد . اگر موسیقی منووار را دنبال کرده باشید حتمآ منظور مرا متوجه میشوید .



ترانه ها از لحاظ ریتم تغییر چتدانی نداشتند . ( در این بررسی تغییرات نسبت به آلبوم آخر سنجیده میشوند ) ریتم غیر سرعتی استاندارد هوی متال . به نظرم گروه در آلبوم Louder Than Hell ( 1996 ) مت?اوت ترین ریتم را از خود به جای گذاشت البته آلبوم جدید از لحاظ ریتم ت?اوت چندانی با گذشته ندارد . اگر دقت کرده باشید ?ضای کلی آهنگ ها مشابه ?ضای کلی آلبوم Warriors Of The World United است و این دو آلبوم ?ضای کلی مت?اوتی نسبت به بقیه آلبوم ها دارند . ?ضای که انگار گروه در ?ضای باز و خلآ می نوازد و صدای هز سازی اکوی خ?ی?ی دارد . این موضوع در آلبوم های قبل از آلبوم Warriors Of The World United مشاهده نشده بود .



از لحاظ جنس صدای گیتار الکتریک نیز تغییر چندانی نمی بینیم و ریتم ها و سولو ها مشابه گذشته اند . نقش ضربتی و قدرتی باس گیتار پر رنگتر از گذشته شده و باز مشابه آلبوم Warriors Of The World United است . نوازندگی درامز نیز بدون تغییر مانده است . اما علیرغم تشابه ?ضای کلی با آلبوم Warriors Of The World United ت?اوت های اساسی به تمامی آلبوم های دیگر دارد و آن اینست که وقتی به آهنگ های این آلبوم گوش می کنید علاوه بر حس قدرتی که به مانند قبل از شنیدن ترانه ها به شما دست میدهد احساس جنگیدن نیز به شما دست میدهد . شما دقیقآ میتوانید خود را در یک میدان رزم تصور کنید . موسیقی این آلبوم شما را به یک کارزار می برد و این ?وق العاده است . !!!!!!!!!

صدای اسب ها , جنگجویان و شمشیر ها احساس ?وق العاده ای است که از شنیدن این آلبوم نصیب شما میشود . آهنگ های این آلبوم را میتوان به دو قسمت کرد : 1 . آهنگ های آرام که با صدای جنگ ساز کلیسا و دکلمه های کریستو?ر لی و اریک همراه میشود و 2 . آهنگ های تند و خشن .

alireza-metal
Sunday 6 May 2007, 09:28 PM
Arch Enemy : Biography
گروهی که معنای نامش اتمام پیشرو ، مخال? حقیقت و دشمن بزرگ میباشد ، Arch Enemy نمای ?لس?ه شورش و طغیان گروهی است که برای مبارزه در راه خود ، از قدرت موسیقی بهره گر?ته اند. مسیر گروه توسط Michael Amott گیتاریست قبلی گروه Carcass ، شکل گر?ت که تا آن زمان هیچ سبک خاصی را هنوز دنبال نکرده بود. در سال ١٩٩۶ ، گروه را با ملودی و لید گیتاریست خود به همراه برادرش Christopher Amott و درامر Daniel Erlandsson و خواننده Johan Liiva ، شکل گر?ت. در ابتدا یک کار Demo بیرون دادند ، که توسط شرکت Fredrik Nordstrom? تولید شده و به بازار روانه شد. بعد از آن ، کار اول گروه Black Earth ، به سبک سوﺋﺪیش دث متال بود. و بعد از آن Michael Amott و Fredrik Nordstrom با هم در سال ١٩٩۸ آلبوم Stigmata را تولید کردند ، که با این آلبوم گروه از نظر ?ن و تکنیک اجرا ، وارد مرحله جدیدی شد. با ورود بسیست گروه Sharlee D'Angelo شرکت Amott/Nordstrom? در سال ١٩٩۹ آلبوم Burning Bridges را عرضه کرد ، که Arch Enemy در این زمان به عنوان یک گروه مهم که دارای یک موسیقی پیچیده و انکار ناپذیر بود ، شناخته شد . و بعد از این آلبوم ، Arch Enemy در آمریکای شمالی در یک تور با Nevermore ، در اروپا با In Flames و Children Of Bodom و Dark Tranquillity ، و سه تور در ژاپن ، را همراهی کرد ، و نیز اجرا در Dynamo Festival ، و نیز اجرا در Santiago و به همراه Hammerfall و نیز همکاری با Cradle Of Filth در لندن ، Michael Amott توانست با Arch Enemy به عنوان یک گروه پوششی ، گروه های زیادی را همراهی کند ، که امتیاز بسیار خوبی برای گروه به شمار میر?ت.


با یک ات?اق کاملاً غیر منتظره ، Angela Gossow – یک خواننده کاملا گمنام در آلمان – جایگزین خواننده گروه Johan Liiva در سال ۲۰۰۱ شد و گروه را با اجرای آلبوم Wages Of Sin همراهی کرد ( تولید Fredrik Nordstrom و میکس Andy Sneap ) ، که اولین آلبوم با چنین سبکی بود که با صدای خشن و درنده خوی یک زن همراه بود. بعد از کمی Angela Gossow به عنوان یک خواننده معرو? و شناخته شده در لوس آنجلس در سال ۲۰۰۲ در آمد. آلبوم در معرض تعری? و ستایش مداوم روزنامه ها قرار گر?ته بود و وجود عکس روی جلد آلبوم Wages Of Sin در مجله های ملی در سراسر جهان ، باعث شد که Arch Enemy یکی از مدعیان در لیست "بهترین های ..." در آخر سال باشد ، و این عنوان زمانی بود که گروه همانند یکی از گروه های زیر زمینی متال در حال اجرای یک کار جدید بود. متال دیوانه واری که ورود آن "بیرحم ، منتخب و به طور کل چاشنی یک موسیقی پر هیجان و تکاپو که مورد قبول دوستداران این سبک قرار گر?ت." کلماتی قوی و مشت هایی خونین بر ثبات آلبوم پا?شاری میکرد "که مستلزم برخورداری از هر دو بود ، و صدای خشن Angela بود که به سان جوش و خروش دریا همانند ?رو بردن سوزنی در گوش شما نمایان می شد و چشمان شما باور نداشت که این صدا از کجا می آید." که Angela Gossow به عنوان "نعمت نوید بخش سال" در میان گروه های متال معر?ی شد. و آمریکای شمالی در مطبوعات خود به سرعت Arch Enemy را به عنوان پنج گروه اول با نشان "صدایی که حر?ی برای گ?تن دارد" در سال ۲۰۰۲ معر?ی کرد. و این ادعا زمانی ثابت شد که گروه در حال اجرا در جشنواره بزرگ ژاپن ، جشنواره متال در Milwaukee، جشنواره متال و هاردکور در نیو انگلاند ، و همکاری با تور گروه Nile در آمریکای شمالی و نیز تور خود گروه ، در آمریکای شمالی و شش روز اجرای مداوم کنسرت در ژاپن بود.



تو?یق گروه زمانی حاصل شد تهیه کننده انگلیسی به نام Andy Sneap ، تولید آلبوم Anthems Of Rebellion را قبول نمود. Arch Enemy عمق احساسات و ذوق خود را آشکارا در این آلبوم به کار گر?ت ، به همراه استعداد خدادادی Gossow در صدایش ، که به درستی زیبایی صدای Chuck Schuldiner از گروه Death و Jeff Walker از گروه Carcass را یکجا در جنجره خود جا داده است و از نظر تجاری ، اجرای گیتار برادران Amott و اجرای بی عیب و نقص D’Angelo و Erlandsson در بخش ریتم موسیقی ، توانست ?روش خوبی را برای گروه به ارمغان بیاورد. تراک های Tear Down The Walls و Silent Wars که از نظر تل?ظ به صورت شمرده خوانده شده و نیز تراک We Will Rise که همانند یک ندای هشیاری میباشد ، "یک اعلام جنگ با هر چیزی که با ما در جنگ است توسط یک نظام." و تراک Leader Of The Rats یادآور مکتب cynicism میباشد که نشان میدهد چقدر این مکتب احتیاج به این داشت که همیشه زندگی را از ظاهر آن مورد بررسی قرار دهد. و در پایان تراک Despicable Heroes انتقادی کوبنده از hypocrisy میباشد که آنها پیروی از رهبری میکنند که به پیروان خود خیانت کرده بود.



به هر حال Arch Enemy شجاعانه مسیری را دنبال کردند که در جهت ترقی سبک melodic death metal بود و در این راه انتقادات زیادی بر آنها گر?ته شد. آنچه شما در آلبوم Anthems Of Rebellion می شنوید و احساس میکنید توانایی برای مبارزه تا سر حد مرگ میباشد ، همانند یک رهبر مبارز ، یک پیمان ناب از صداقت و و?اداری که یک بین دسته نوازنده و شنونده میباشد که با خون منعقد شده است و کسی نمی تواند این پیمان را از بین ببرد تا وقتی که ن?س ظغیان گر داخل ما به همراه روح آرام شورشیان در کنار هم میباشد

Leon
Monday 7 May 2007, 12:26 AM
1. اعضاي اصلي گروه در اين سالها فقط 5 نفر بودند. سيد برت ، راجرواترز،ديويد گيلمور،نيک ميسون و ريچاردرايت و اگر کسي را لازم داشتند مثلاً براي کنسرت يا ضبط آهنگ آدم هاي کوچکي بودند که براي يک کار مي آمدند و مي رفتند و هيچ وقت نامي به جز اين 5 نفر در پينک وارد نشد .

2. هر 5 نفردر دبيرستان کمبريج تحصيل مي کردند و درهمان موقع بودند که تصميم گرفتند يک گروه کوچک موسيقي تشکيل دهند . برت به دانشگاه هنر رفت و نقاشي خواند. واترز، ميسون و رايت هم در لندن به رشته معماري رفتند. گروه موسيقي آنها در ابتدا نامش ((سيگما6)) بود که بعد از مدتي به ((تي ست)) (t.set )) ، ((مگادث)) و ((اسکرسميسنگ ابدبز)) تغيير نام داد.

3. سيدبرت در حقيقت مغز متفکرو رهبر اصلي گروه بود . او پس از مدتي نام گروه را به پينک فلويد تغيير داد که ترکيبي است از دو نوازنده قديمي موزيک بلونراهل جورجياي آمريکا به نام هاي ((پينک آندرسن))،((فلويد کانسل)).


4. خيلي ها تا مدت ها فکر مي کردند پينک فلويد به معناي تحت اللفظي گياه صورتي است .( پينک : صورتي و فلويد : گياه )

5. آنها در اواخر1966 به اجراي برنامه درکلاب هاي زيرزميني لندن پرداختند و يک سال بعد اولين آهنگ شان با نام ((آرنولدلين)) را بيرون دادند .

6. موسيقي ابتکاري ، اشعارمتعارف و لهجه انگليسي بارت ( دربرابرلهجه آمريکائي که برتمام آهنگ هاي راک چيرگي داشت)) آن را جزو بيست آهنگ پرفروش انگلستان قرارداد.

7. دو ، سه ماه بعد يک آهنگ ديگر به نام (( نواختن اميلي را ببين )) منتشرشد و به رده ششم جدول صعود کرد.

8. اوضاع کاملاً روبه راه بود و اوت 1967 اولين آلبوم شان يعني (( ني زن بر دروازه هاي سپيده دم )) را منتشر کردند که يک غافلگيري محض بود . آوازهاي اين آلبوم سرشار از تصاوير کودکانه و انعکاسي از آثارلوئيس کارول ( خالق داستان آليس در سرزمين عجايب )) بود و عناصر معصوميت و خون را در هم مي آميخت .

9. درست بعد از انتشار اين آلبوم بود که رفتار غير عادي سيد برت شروع شد و به تباهي رفت . در برخي کنسرت ها او اصلاً چيزي نمي نواخت و بي حرکت روي سن مي ايستاد و مردم را نگاه مي کرد . يا چنان ديوانه بازي در مي آورد که مجبور مي شدند کار را متوقف کنند.

10. در حقيقت پينک بدون سيد برت هيچ چيز نداشت . او پس از پايان دوران دبيرستان به دانشگاه هنر رفت و نقاشي خواند اما خيلي ها به جز تاثير مواد روان گردان معتقدند که سيد از نظر روحي و رواني دچار مشکلات عديده اي بود که به هيچ وجه درمان پذير نبود . سيد اشعار ديوانه کننده داشت . گيتار او با شيوه نامعمول نواخته مي شد و يک شاهکار واقعي بود اما ...


11. در همان روزها بود که گروه ديويد گيلمور دوست قديمي شان که حالا دانشجوي زبان هاي مدرن شده بود را دعوت به کار کرد تا جاي خالي سيد برت را پر کند همه بعد از رفتن سيد ، پينک فلويد را تمام شده مي دانستند اما آنها کارشان را ادامه دادند و با کنسرت هاي رايگان و اجراهاي زنده خصوصاً کنسرت با شکوهشان در هايد پارک کاري کردند که هيچ کس جاي خالي برت را احساس نکند .

12. پس از رفتن برت اعضابه يک موسيقي مدرن دست يافتند و آلبوم دومشان را با نام ((يک نعلبکي پر از راز)) (a saucerful of secrets)) را بر مبناي همسرايي با صداي گيلمور و واترزادامه دادند . آنها قدرت تخيل و کارهاي مبتکرانه صوتي را وارد آهنگ ها کردند و صدا را به خدمت موسيقي درآوردند.

13. پس از موفقيت هاي اين آلبوم ، گروه به يک کار سخت و شبانه روزي روي آورد و آلبوم دوتايي ((اماگوما)) شامل چهل و پنج دقيقه اجراي زنده و چهارآهنگ انفرادي از هريک از اعضاي گروه در 1969 منتشر کرد و پس از آن هم آلبوم اپرا مانند مادر قلب اتمي ((atom heart mother )) بيرون آمد.

14. آلبوم نيمه تاريک ماه تبلور انديشه هاي مختلف گردآمده در طول سال ها و مرگ و فروپاشي احساسي ناشي از ترس و تنهائي و فقرمعنوي را دستمايه خود قرارداد اين کار همچنين نمايانگربدبيني و تيره نگري واترز بود که شايد آگاهانه ايده هاي بارت را رد مي کرد کيفيت صوتي اين آلبوم تکان دهنده بود و در زمان خودش بي همتا شد .

15. آلبوم اي کاش اين جا بودي که در سال 1975 منتشر شد بارديگر به مسئله ي نابودي فرد زير فشارهاي زندگي پرداخت . اين آهنگ را ديويد گيلمور ساخت . جلد اين آلبوم هم بي سابقه بود . کل آلبوم در پوششي سياه پنهان شده بود و برروي آنها تنها 2 دست مکانيکي ديده مي شد که يکديگر را مي فشارند و در پي آن سه عنصر آتش و آب و باد ترسيم شده اند.

16. آلبوم اي کاش اينجا بودي دومين موفقيت پينک فلويد بود . آنها به حدي موفق بودند که بلافاصله پس از انتشار آن ، در صدر پرفروش ترين آلبوم قرار گرفت تا جايي که کارخانه صفحه پرکني توان برآوردن نياز بازار را نداشت . مردم حاضر بودند چندين برابر براي داشتن صفحه پول بدهند اما هيچ صفحه اي پيدا نمي شد . حکايت هاي جالبي از آن سال ها بر جا مانده است و خيلي ها براي شنيدن آلبوم به کافه مي رفتند .




17. آلبوم بعدي يعني ديوار تا اندازه زيادي بازگو کننده سرگذشت خود راجز واترزو دغدغه هاي ذهني او نسبت به فرد ، اجتماع ، سياست و فرهنگ است . اين آلبوم به صورت پروژه اي چند رسانه اي طراحي شد و واترز به طور هم زمان افکار مربوط به صفحه ، اجراي زنده و فيلم سينمائي را پيش کشيد . انگيزه اوليه اين کار براي واترز برگزار کردن کنسرت هاي راک در استاديوم هاي بزرگ بود .



18. ايده هاي راجر واترز واقعاً محشر بود . مثلا در يکي از کنسرت ها يک ديوار کامل بين اعضاي گروه نوازندگان و مردم قرارداشت . آنها به طور کامل پشت ديوار بودند و کم کم با برداشته شدن ديوار جلوي چشم مردم مي آمدند.

19. در پايان نيمه اول ديوار با آهنگ (( خداحافظ دنياي بي رحم )) و همچنين انيميشن هاي خوفناک ((جرالداسکاف)) صحنه سازي هاي عظيم و عروسک هاي يک خوک پرنده يک جزء مهم از آلبوم ديوار بودند . جلوه هاي صوتي هم بايد اضافه کرد که از صداي بمب و هلي کوپتر گرفته تا گريه بچه و هياهوي حياط مدرسه ، مکالمات روزمره تلفني و روزمره را شامل مي شد .

20. از موفقيت ديوار هر چه بگوئيم کم است . آنها با اين آلبوم دنيا را تکان دادند ( دنياي موسيقي نه، کل دنيا)) صحبت آن روز ها فقط the wall و فيلمش بود و پينک فلويد جادوئي .

21. فروش آلبوم و فيلم تمام رکوردهاي قبلي در موسيقي را شکست و آنها به مهم ترين و بهترين گروه موسيقي جهان تبديل شدند . هيچ کس و هيچ هنرمندي به جايگاه پينک نتوانست دست پيدا کند و اين افتخار بي نهايت بزرگي برايشان محسوب مي شد .

22. شخصيت اصلي فيلم ديوار ، ستاره جواني است که در کودکي پدر خود را در جنگ دوم جهاني از دست مي دهد . تراژدي که زندگي راجر واترز و بسيار از جوانان بريتانيائي را تحت تاثير قرارداده بود . اين آسيب اساسي به وسيله عشق بي حد مادرانه نظام آموزشي غيرانساني و سرانجام فشارهاي کاميابي در کسب و کار موسيقي تشديد مي شود ( آلبوم ديوارخودش به اندازه يک کتاب نکته دارد پس همين جا بي خيالش مي شيم چون اگر همين طور جلو بريم مطلب 10 صفحه مي شود .)

23. در 16 نوامبر 1979 (( آجر ديگري بر ديوار)) به فاصله يک هفته از انتشاربه پرفروش ترين آهنگ بريتانيا تبديل شد و يک ميليون نسخه از آن به فروش رسيد يعني از هر پنجاه بريتانيائي يک نفر اين آلبوم را خريده بود و در آمريکا هم يک ماه اين آلبوم در صدر بود .

24. در آفريقاي جنوبي آهنگ (( آجر ديگري بر ديوار)) از سوي معترضان سياهپوست به عنوان سرود محلي تحريم مدارس درآمد . دولت آپارتايد فروش يا پخش راديوئي اين آهنگ را در آفريقاي جنوبي ممنوع کرد .

25. فيلم ديوار به کارگرداني آلن پارکر ساخته شد که يک نابغه واقعي بود . آلن هم يک خواننده و بازيگر مشهور به نام گلدوف را به عنوان بازيگر انتخاب کرد که او هم کارش را به خوبي انجام داد .

26. در سال 1982 در پي جنگ خونين ميان انگلستان و آرژانتين برسريک زمين برهوت و کشته شدن تعداد زيادي آرژانتيني و هزارسربازجوان بريتانيائي ، پينک فلويد تصميم گرفت يک آلبوم براي اين واقعه منتشر کند . اين تراژدي دستمايه اصلي راجر واترز بود و در ژوئيه 1982 آلبوم بيرون آمد.

27. نام آلبوم (( مرثيه اي براي روياي پس از جنگ )) نام داشت که درواقع منحصراً کارواترز است و گيلمور و ميسون فقط در اجراي آن دست داشتند .

28. فروش آلبوم بد نبود اما با استانداردهايي که پينک فلويد به وجود آورده بود چندان چشمگير نبود هرچند بايد گفت از نقطه نظر ادبي اوج پختگي گروه بود .

29. پس از انتشارضربه آخر ، اعضاي پينک فلويد ظاهراً براي هميشه از يکديگرجداشدند و به پر کردن نوارهاي انفرادي پرداختند همان سال ريچاردرايت آلبوم (( هويت )) را منتشر کرد . ديويد گيلمورعقبگرد را بيرون داد و راجر واترزهم آلبوم (( برعليه اتواستاپ)) را بيرون داد و جالب اينکه هيچ کدام هم فروش خوبي نداشتند .

30. 2 سال بعد راجرواترز که از خودش ، گروه و همه چيز خسته شده بود علناً پينک فلويد را منحل اعلام کرد و مطمئن بود که همکارانش هم پي کارشان مي روند اما آنها تصميم گرفتند به کار ادامه دهند و يکي از بدترين اتفاقات برايشان پيش آمد و همه وارد يک دعواي بسيار بد شدند .

31. از يک طرف ديويد گيلمور، نيک ميسون و ريچاردرايت را راضي کرده بود که يک بارديگر دورهم جمع شوند و آلبومي را نوازندگان کمکي منتشر کنند و از طرف ديگر راجر واترز با شکايت و شکايت کشي مي خواست هرچه سريعتر آنها از زير نام بزرگ پينک فلويد خارج شوند در همين اثنا و شکايت هاي قانوني دو طرف بود که آلبوم جديد گروه با تکيه بر نيروي خلاقيت گيلمورتکميل شد .

32. اسم آلبوم تا لحظه هاي آخر مورد ترديد بود . آنها از (( عهدهاي شکسته )) ، (( نشانه هاي زندگي )) ، (( توهمات پختگي)) ، سرانجام به (( لغزش آني در عقل))رسيدند.

33. روي جلد آلبوم هم مثل هميشه فوق العاده بود((هشتصدتخت خواب در کنار يک ساحل دلگير)).

34. بلافاصله پس از انتشار((لغزش آني در عقل))به پرفروش ترين آلبوم جهان تبديل شدوفقط درآمريکا 3ميليون نسخه فروش کرد.

35. موفقيت آلبوم يک تودهني بزرگ براي کساني بود که فکر مي کردند پينک فلويد يعني راجر واترز ، در حقيقت پينکي ها يک بار ديگر ثابت کردند به هيچ کس متکي نيستند .

36. موسيقي پينک فلويد کاري کرده بود که مردم آلمان شرقي مجبور شدند براي شنيدن آلبوم جديد آنها به آلمان غربي بيايند و هيچ کس نمي دانست يک سال بعد قراراست ديوار برلين فروريزد .

37. کنسرت هاي باشکوه و باورنکردني گروه مثل قبل انجام شد . در مسکو سي هزار نفر در استاديوم المپيک گرد هم آمدند تا بزرگترين کنسرت موسيقي راک را تماشا کنند . درونيز دويست هزار نفر در ميدان سن مارکو جمع شدند تا شاهد يک کنسرت رايگان باشند.

38. از آن طرف هم راجر واترزاز ميدان به در نرفت و در 1990 به همراه چندين خواننده و نوازنده سرشناس کنسرت خيريه عظيم ديواررا در((پوتسدام پلاتس))برلين برگزارکرد که دويست هزاربيننده و دهها ميليون تماشاگر تلويزيوني داشت . هزينه کنسرت از 8 ميليون دلار فراتررفت اما حدود 500 ميليون دلار براي صندوق کمک به آسيب ديدگان بلاياي طبيعي و جنگ بدست آورد .

39. هفت سال گذشت و در اين مدت گروه پس از چند سال کنسرت برگزارکردن چند سالي را استراحت کردند تا اينکه در آستانه پنجاه سالگي بارديگر گروه سه نفره ميسون ، رايت و گيلمور عزمشان را جزم کردند و در سال 1994 ناقوس جدايي را بيرون دادند.

40. مثل هميشه آنها فوق العاده بودند چه در آهنگ ها چه در شعرها و چه در فروش . قصه مثل هميشه بود يعني استقبال زياد ، فروش زياد و ... اما اعضاي گروه خسته شده بودند و ديگر توان نداشتند و همين شداز هم جداشدند و اين بار همه دنبال کار و زندگي خودشان رفتند.

41. البته پس از انتشار آلبوم آنها چندين بارکنسرت دادند ولي ديگر هيچ وقت براي ضبط يک آهنگ کنار هم جمع نشدند .

42. در طول اين سال ها گروه هاي بسياري آمدند و رفتند ولي هيچ کس نتوانست موفقيت هاي پي در پي پينکي ها را تکرار و در اوج خداحافظي کند .

43. در يازدهمين سال جدايي گروه و بيستمين سال جدايي راجر واترز 4 عنصر پينک فلويد در کنسرت هاي خيريه live8 در هايد پارک لندن روي سن رفتند که يک حادثه باور نکردني به حساب مي آمد . هيچ کس در روياهايش هم فکر نمي کرد اين 4 نفر را حتي در يک عکس ببينند اما باب گلدوف دوست صميمي شان و کسي که تمام گروه هاي موسيقي جهان را در 8 کشور جهان جمع کرده بود کاري کرد که پينک فلويد يکبار ديگر روي سن برود .



44. پس از LIVE8 خيلي ها خواستند که آنها در آستانه 60 سالگي دوباره کنار هم جمع شوند ولي پينکي ها قبول نکردند .



45. اجراهاي زنده پينک فلويد از خود آنها معروف تر و بزرگ تر بود حتي خيلي ها معتقدند پينک يعني صدا و نور . در کنسرت هاي آنها يک خوک پلاستيکي بزرگ و آخرين دستاوردهاي تکنولوژي نور در جهان به نمايش درآمد.

46. در اين سال ها گيلمور و راجر واترز آلبوم هاي متعددي به بازار داده اند اما هيچ کدام موفق نبوده اما همه کنسرت هاي واترز پرشور بوده است .

47. سيد برت رهبر و موسس اصلي گروه سال گذشته درگذشت . در حقيقت مي توان گفت اگر برت نبود شايد پينک فلويد هم متولد نمي شد .

48. اعضاي گروه اين قدر پولدار شده بودند که در سال هاي آخر حتي نمي توانستند مثل قبل درباره فقر و مسائل اجتماعي حرف بزنند و همين موضوع يکي از اصلي ترين عواملي بود که باعث مي شد حس و حال گذشته را نداشته باشند .

49. ديدگاههاي روانشناختي و سياسي پينک فلويد در حقيقت ذهن تمام جوانان آن دوره را به خود اختصاص داده بود و آنها کاري کردند که همه جوانان در سراسر جهان از آسيا گرفته تا قلب اروپا و آمريکا مثل آنها فکر کنند و لباس بپوشند .

50. پينک فلويد مثل الماس در تاريخ موسيقي تا ابد خواهد درخشيد شک نکنيد .

رضا پيامي, 7/2/1386

Leon
Tuesday 8 May 2007, 10:50 PM
متاليكا نامي آشنا براي هر خانه . ه?تمين گروه پر ?روش موسيقي در تاريخ آمريكا !!

آغاز كار از جايي است كه Lars گروهي براي خود نداشت اما بعد از پيوستن James به او تشگيل شد . آنها در ابتداي كار دو آهنگ ساده و با ضبطي ارزان ساختند . وظي?ه جيمز خواندن ، ريتم گيتار و حتي نواختن گيتار باس بود . لارس نيز كم وظي?ه نبود و كارسخت زدن درام را با او بود . پس از مدتي Ron Mc Goveny ‌وظي?ه زدن باس را بر عهده گر?ت و Dave Mustain وظي?ه ريتم و ليد گيتار را به عهده گر?ت . متاليكا دو شو در سان?رانسيسكو اجرا كرد و توانست هواداران زيادي به دست آورد . بعد از مدتي Cliff Burton ‌به متاليكا پيوست . بعد از آن با دو تل?ن و يك پواز در سال 1983 Kirk Hammet نيز به گروه پيوست . اولين آلبوم متاليكا Kill Em All د ر اواخر سال 83 ارائه شد و خيلي ها از اينكه اين گروه توانسته بود شهرت و اعتبار زيادي كسب كند و در اروپا و آمريكا رواج پيدا كند بسيار عصبي بودند .
در سال 1981 و به طور دقيق 28 اکتبر نوازنده درام يعنی Larse Ulrich از طريق آگهی روزنامه پيشنهاد تشکيل يک گروه هوی متال را ميدهد که از طر? James Alan Hetfield نوازنده گيتار و خوانده پاسخ مثبت می گيرد .لارس در 26 دسامبر 1963 در کپنهاگ دانمارک و جيمز در 3 آگوست 1963 در لس آنجلس به دنيا آمده بودند . آنها برای گروه کاملا شکل نگر?ته خود نام Metallica را انتخاب کردند

آنها برای انتخاب اعضای مناسب گروهشان دست به ساختن چند قطعه آزمايشی کردند . اولين کار آزمايشی اين گروه (کشتار آهنين) Metal Massacre در ژانويه ۱۹۸۲ با نوازندگی درام لارس , بيس و خوانندگی جيمز و تک نوازی گيتار ليودگراند به بازار عرضه شد . ولی در دومين قطعه آزمايشی آنان به نام (روشنايی را ?راری دهيد) Hit the light تغييراتی در اين گروه صورت گر?ت و به جای ليود گراند نوازنده ديگری به نام ديو ماستين Dave Mustaine نوازندگی گيتار را بر عهده گر?ت و شخصی به نام (ران مک گاونی) نوازندگی گيتار بيس را بر عهده گر?ت که با آمدن او جيمز به نوازندگی گيتار و خوانندگی مشغول شد .

پس از آن آنان برای اجرای اين قطعات به سان?رانسيسکو س?ر کردند که تمامی اجراهای آنان در کلوپ های زيرزمينی سان?رانسيسکو صورت گر?ت . پس از اين اجراها بود که گروه تصميم گر?ت تغييراتی در خود به وجود بياورد و تمام نقاط ضع? خود را تقويت کند . از اين رو شخص جديدی به نام (ج? وارنر) J.Warner به جای ران مک گاونی وارد گروه شد ولی اين عضو جديد هم نتوانست رضايت لارس و جيمز را جلب کند و پس از مدتی از گروه کنار گذاشته شد . سرانجام در اواخر سال ۱۹۸۲ شخصی به نام (کلي?ورد لی برتون) Clifford Lee Burton متولد ۱۵ ?وريه ۱۹۶۲ در کالي?رنيا که پيش از آن در گروه Truma ?عاليت می کرد به گروه پيوست و با آمدن او گروه پيکره اصلی خود را پيدا کرد و آنان در ماه مه ۱۹۸۳ اولين آلبومشان را با نام (همه آنها را بکشيد) Kill em All را به بازار عرضه کردند . پس از به بازار آمدن اولين آلبوم مشکلاتی در گروه به وجود آمد که نتيجه آن اخراج ديو ماستين از گروه بود که ديو ماستين بلا?اصله پس از اخراج از گروه دست به ايجاد گروه رقيبی به نام (مگادث) Megadeath زد .
پس از اخراج ماستين شخصی به نام (کرک همت) Kirk Hammet متولد ۱۸ نوامبر ۱۹۶۲ در سان?رانسيسکو که سابقا در گروه Exodus ?عاليت داشته وارد گروه شد که يکی از بهترين شاگردان (جوساتريانی) Joe Satriani استاد بنام و پر آوازه گيتار بود . همت اولين اجرايش در ۱۶ آوريل ۱۹۸۳ به خوبی درخشيد و به سرعت خود را با ساير اعضای گروه هماهنگ نمود . گروه در ۱۲ آگوست ۱۹۸۳ اولين اجرای زنده شان را در شيکاگو اجرا نمودند که بيشتر جنبه تبليغاتی داشت . سپس انها برای اجرای دومين آلبومشان بنام (سوار بر آذرخش) Ride the lighting راهی دانمارک شدند . ولی پيش از آن به انگلستان ر?تند تا به همراه گروه ديگری به نام (تيوستد سيستر) Twisted sister دست به يک اجرای زنده بزنند . آنجا بود که آنان با شخصی به نام (پيتر منش) Peter Mensch که پيش از آن گروه Def Leppard را به شهرت جهانی رسانده بود آشنا شدند و برای اجرای دومين اثرشان با وی قرارداد همکاری بستند .

در اواسط سال ۱۹۸۴ دومين آلبوم اين گروه به بازار عرضه شد که در مدتی کمتر از جند ه?ته چيزی در حدود ۱۰۰۰۰۰ نسخه از اين آلبوم به ?روش ر?ت که رکورد خوبی برای اين گروه تازه کار محسوب می شد . اين مو?قيت باعث شد که کار اين گروه مورد توجه کمپانی های تهيه و تکثير آلبوم های موسيقی قرار گيرد که در ميان اين شرکتها موسسه موسيقی (الکترا) Elcatra مو?ق به بستن قرارداد با گروه شد
گروه پس از آن برای اجرای زنده راهی اروپا شد که از مهمترين اجراهای آنها ميتوان به ?ستيوال (مانستر آ? راک) Monster of Rock در انگلستان و (متال همر) Metal Hammer در آلمان اشاره کرد . آنان همچنين در ۳۱ آگوست ۱۹۸۵ مو?ق به دريا?ت جايزه Gold به خاطر بهترين گروه در آمريکا شدند . پس از اين مو?قيت ها گروه تصميم به تهيه سومين آلبومشان به نام (ارباب عروسکهای خيمه شب بازی) Master of Puppets گر?تند و به کپنهاگ دانمارک برگشتند . آنان اين آلبوم را در اوايل سال ۱۹۸۶ به بازار عرضه کردند که با مو?قيت ?راوانی مواجه شد . آنان سپس در ۱۵ جولای همان سال به همراه Phil Collins و Eric Clapton تصميم به اجرای کنسرتی گر?تند که در اين ميان بر اثر حادثه ای مچ دست جيمز شکست و کار گروه برای مدتی کوتاه متوق? شد . گروه به ?عاليت خود ادامه ميداد تا اينکه حادثه ای وحشتناک باعث توق? ?عاليت گروه شد . در ۲۶ دسامبر ۱۹۸۶ هنگامی که گروه قرار بود در کشور سوئد به همراه گروه Anthrax به اجرای برنامه بپردازند اتوبوس حامل اعضای گروه از جاده خارج شد که بر اثر اين حادثه ?ردای آن روز يعنی ۲۷ سپتامبر کلي? برتون بر اثر شدت جراحات وارده در گذشت . گروه به مدت دو ماه دست از کار کشيد حتی تا مرز انحلال پيش ر?ت تا اينکه جوانی به نام (جيسون نيوستد) که پيش از آن در گروه Flotsam & Jetsam ?عاليت داشت به جای برتون وارد گروه گرديد.



آگوست 1987 در دهم آگوست ص?حه ی Garage Days Re-Revisited (بازدیدی دوباره - دوباره از گاراژ) به بهانه ی معر?ی Jason به هواداران گروه عرضه شد. به نظر می رسد که این ص?حه دنباله ی ص?حه ی Garage Days Revisited (بازدیدی دوباره از روزهای گاراژ) است که در سال 84 منتشر شده بود. این ص?حه ?قط شامل آهنگ های کاور شده می باشد. نسخه ی اصلی این اثر هم اکنون موجود نمی باشد و تنها تعداد بسیار اندکی از گردآورندگان و کلکسیونرها آن را دارند. در بیستم همین ماه گروه تور ?ستیوال اروپایی خود را با اجرایی مخ?یانه در Club 100 در لندن آغاز کرد. هزاران ن?ر برای حضور در برنامه آمده بودند و این در حالی بود که هیچ تبلیغاتی برای آن صورت نگر?ته بود. با این وجود، بسیاری نیز پشت درها ماندند. زیرا آن باشگاه ?قط گنجایش چند صد ن?ر را داشت.

دسامبر 1987 در روز چهارم دسامبر اولین Home Video ی MetallicA با نام "Cliff 'Em All" عرضه شد. این ویدئو بیعتی بود از جانب MetallicA با نوازنده ی باس قبلی گروه یعنی Cliff Burton. آن ها هیچ ?یلمی از اجراهای قدیمی گروه نداشتند، بنابراین تصاویری که به صورت غیرقانونی توسط هواداران گروه ضبط شده بود به این Home Video اضا?ه شد.

می 1988 در بیست و چهارم این ماه اولین اجرای ?ستیوال امریکایی "Monsters Of Rock" به همراه Eddie Van Halen در Country Club در لس آنجلس برگزار شد.

آگوست 1988 در روز بیست و پنجم این ماه چهارمین آلبوم گروه با نام And Justice For All (و عدالت برای همه) روانه ی بازار شد. کاری به طول "03:'65 از کمپانی Elektra و به تهیه کنندگی Flemming Rasmussen. این آلبوم جایگاه بسیار خوبی در میان کسانی که دستی در موسیقی دارند و همچنین شنوندگان حر?ه ای موسیقی دارد. آلبومی با سبک و سیاق سیاسی. در این آلبوم MetallicA با لحنی انقاد آمیز دستگاه قضائی آمریکا را زیر سؤال برد. And Justice For All به سرعت تا رده ی ششم پر ?روش ترین های آمریکا بالا آمد. آلبوم جدید به طور گسترده در ماه سپتامبر عرضه گشت. در ابتدای این آلبوم ترانه ی Blackened به چشم می خورد که در مورد پایان جهان به وسیله ی جنگ هسته ای صحبت می کند. آهنگ بعدی، And Justice For All است که نوشتن ترانه ی آن به احتمال زیاد الهام گر?ته از ?یلمی از Al Pacino در سال 1976به همین نام است. موضوع ?یلم در مورد وکیلی است که به دنبال عدالت در دستگاه قضایی ای می گردد که در آن ا?راد بی گناه کشته می شوند به و قاتلین و م?سدان اجازه داده می شود تا با خونسردی در خیابان ها قدم بزنند. لاییریک آهنگ در مورد عدالت از دست ر?ته در جامعه ای که در آن پول به چیزی مهمتر از حقیقت تبدیل شده است می باشد

اين گروه پس از اجرای در حدود ۱۲۰ کنسرت ناگهان در اواخر سال ۱۹۸۹ در سکوت غير منتظره ای ?رو ر?ت . اين سکوت تا اواسط سال ۱۹۸۹ در سکوت غير منتظره ای ?رو ر?ت . اين سکوت تا اواسط سال ۱۹۹۱ ادامه داشت تا اينکه در ۱۲ آگوست آن سال گروه با بيرون دادن آلبوم ديگری به نام (سياه) Black دوباره قدم به عرصه موسيقی گذاشت . اين آلبوم شکوه و زيبايی يک کار گروهی را در موسيقی نشان می دهد . تمامی ترانه های اين آلبوم از آهنگ تند و سرعتی (ورود مرد شنی) Enter Sandman تا ترانه های سنگين (هيچ چيز ديگری اهميت ندارد) Nothing else Matter و (نابخشوده) Unforgiven همه و همه پر از تکنيک و سولوهای زيبا و مت?اوت با يکديگرند . آنان برای تهيه اين آلبوم حدود ۱۱ ماه در استوديو مشغول کار بودند و نتيجه اين کار شبانه روزی آلبومی شد که چيزی در حدود ۵ سال جزو پر ?روشترين آلبوم های موسيقی جهان محسوب می شد و در حدود۱۰۰۰۰۰۰۰

?وریه 1989 در سال 1989 MetallicA کاندیدای دریا?ت جایزه ی Grammy در قسمت Heavy Metal شد. در بیست و دوم ?وریه آن ها آهنگ One را در Show ای به صورت زنده اجرا کردند. اما جایزه نهایتآ به Jethro Tull رسید. به نظر نمی رسید که MetallicA از این مسئله ناراحت شده باشد، اگرچه که آن ها پس از از دست دادن جایزه برچسبی با عبارت "Grammy Award LOOSERS" را بر روی آلبومشان اضا?ه کردند.

ژوئن 1989 در بیستم ژوئن Home ویدئوی "Two Of One" عرضه شد.

?وریه 1990 MetallicA جایزه ی Grammy را برای بهترین اجرا به خاطر اجرای One دریا?ت کرد. هنگامی که گروه بر روی سکو جایزه را دریا?ت می کرد، اعضا تشکری ویژه از Jethro Tull به خاطر نگر?تن جایزه ی امسال تشکر کردند. (زیرا آن ها سال پیش جایزه را برده بودند.)

اکتبر1990 MetallicA به استودیوی"One On One" در هالیوود شمالی ر?ت تا آلبوم بعدی خود را ضبط کند. زمان می گذشت و گروه تا شانزدهم ژوئن سال بعد نیز کار ضبط را به پایان نرسانده بود. آلبوم توسط Randy Staub با کمک Mike Tacci ضبط شد و Bob Rock به همراه Hetfield و Ulrich تهیه کنندگی آن را بر عهده داشتند.

نوامبر 1990 در چهارم نوامبر گروه Track ی با نام Stone Cold Crazy را به عنوان نمونه ای برای کمپانی Elektra ضبط کرد.

یکی از اساتید موسیقی (?کر می کنم Jimi Hendrix) گ?ته: "هنگامی که آلبومی از یک گروه با استقبال بیش از حد مواجه بشه باید کار آن گروه رو تمام شده دونست چون از آن به بعد توقعات از آنها بالاتر می ره و همه انتظار آلبوم های بهتری رو از گروه دارند و همین ادامه ی کار را بسیار سخت میکنه." و همین ات?اق پس از عرضه ی Master Of Puppets برای MetallicA ا?تاد! در 27 ام مارس گروه توری را با Ozzy Osbourne آغاز کرد. این تور که در حمایت از Ozzy بود برای MetallicA بسیار مهم بود، زیرا محبوبیت گروه روز به روز ا?زایش می یا?ت و آن ها آماده بودند تا دوره ی بزرگی از تاریخ کاریشان را آغاز کنند. همچنین این آخرین تور گروه به عنوان گروهی حمایت کننده بود.

جولای 1986 در 26 ام جولای، مدتی کوتاه قبل از اجرایی در Evansville, Indiana مچ دست James در حادثه ای در هنگام ورزش اسکیت بورد شکست و اجرا منت?ی شد. در تمام مدت تور James در حالی که بلندگو را با بازوی قلاب شده نگه می داشت آهنگ ها را می خواند و John Marshall از گروه Metal Church به عنوان نوازنده ی میهمان گیتار می زد.

سپتامبر 1986 روز شنبه 27 سپتامبر 1986، حادثه ای تلخ در انتظار گروه بود. دو اتوبوس MetallicA که برای تور در اختیار آن ها بود، در اسکاندیناوی در جاده ی god-forsaken بین شهرهای استکهلم و کپنهاگ در حرکت بودند. جاده متروک بود و جز این دو اتوبوس هیچ وسیله ی دیگری در آن ساعات اولیه ی صبح در آن جاده نبود. ناگهان به دلیلی نا معلوم، دقیقآ قبل از 6:15 صبح راننده ی اتوبوسی که اعضای گروه در آن بودند به شدت به سمت چپ منحر? شد و اتوبوس به سختی در خارج از جاده در حالی که کنترل آن غیر ممکن بود چپ شد. در نتیجه تصاد?ی تلخ به وقوع پیوست. اتوبوس در نهر آبی در کنار جاده در حوالی شهر کوچک Ljungby در سوئد سقوط کرد. در میان آش?تگی و پریشانی غیر قابل اجتناب که پس از این حادثه به وجود آمد، اکثر مسا?ران اتوبوس سرنگون شده تلاش می کردند تا خود را از وسیله ی واژگون شده خارج کنند. سه ن?ر از چهار عضو گروه نیز جزو کسانی بودند که توانستند از اتوبوس خارج شوند. ا?رادی که از این حادثه جان سالم به در بردند حقیقتآ خوش شانس بودند. همه ی آن ها به طریقی توانستند با کمترین صدمات و شوک وارده از مهلکه ?رار کنند. پلیس سوئد به سرعت بر سر صحنه ی حادثه ظاهر شد و راننده را به دلیل مسئولیت داشتن در این حادثه توقی? کرد، اما بعدآ او بدون هیچ جریمه ای آزاد شد. پس از تحقیقات بیشتر معلوم شد که دلیل این حادثه وجود تکه یخی تیره بر سر پیچی تند در جاده بوده است.

به هر صورت، متأس?انه یک تل?ات در این حادثه وجود داشت، و ?رد مرده یکی از ا?راد گروه بود. در مدت زمانی کوتاه از آن ثانیه های وحشتناک در آن جاده ی متروک در سوئد هستی رویا گونه ی MetallicA ناگهان به کابوسی جهنمی تغییر یا?ت. بیسیست 24 ساله ی گروه Cliff Burton درگذشت. بعدها James Hetfield در سال 1993 در شرح حادثه چنین گ?ت: " من دیدم اتوبوس مستقیمآ بر روی او سقوط کرد. پاهای او را دیدم که بیرون ا?تاده بود. احساس غریبی داشتم. به یاد می آورم راننده ی اتوبوس تلاش می کرد تا پتو را به زور از زیر او بیرون بکشد تا برای ا?راد دیگر است?اه کند. همان لحظه جلو ر?تم، " عوضی اون کار رو نکن." می خواستم او را بکشم. نمی دونستم آیا چیزی نوشیده یا با یخ ها برخورد کرده. تمام چیزی که می دانستم این بود که او رانندگی می کرد و Cliff دیگر زنده نبود."

در 29 ام همین ماه هر یک از اعضای گیج و شوکه شده ی گروه به نحوی سعی می کردند تا تشویش و اضطراب خود را از بین ببرند. آن ها به روشی مشترک که همان نوشیدن مشروب بود روی آوردند. James دو تا از پنجره های هتل را شکست و جیغ می زد و بدین وسیله خشم خود را تخلیه می کرد. Kirk و John Marshall آن چنان می لرزیدند که آن شب تا صبح لامپ اتاقشان را روشن گذاشتند. در همین روز Lars, James و Kirk به ایالات متحده بازگشتند.

از دست دادن Cliff حادثه ای بسیار تلخ بود. او نه تنها از اصلی ترین اعضای گروه بود بلکه معلم و استادی بسیار خوب برای گروه بود. او ایده های بسیاری را در اختیار گروه قرار می داد. Jason Newsted از او به عنوان استاد خود یاد می کند. MetallicA پس از این حادثه تا دو ماه دست از کار کشید و تا مرز انحلال پیش ر?ت. اما شناخت صحیح از Cliff خود عاملی بود که موجب شد گروه تصمیم به ادامه بگیرد.

اکتبر 1986 در28 اکتبر Jason Curtis Newsted در تست گروه شرکت کرد. او امیدوار بود تا به عنوان بیسیست جدید گروه برگزیده شود. او تمام آهنگ های گروه را در دو روز یاد گر?ت، بنابراین وقتی سه عضو گروه از او پرسیدند که مایل به نواختن کدام آهنگ است او گ?ت: "هر کدام که شما بخواهید." در این تست 45 ن?ر متقاضی عضویت در گروه شرکت کرده بودند. در پایان MetallicA پنج ن?ر را به عنوان کاندید برای جایگزینی Cliff انتخاب کرد، اما آن ها Jason را به صر? نوشیدنی به Tommy's Joint دعوت کردند. قبل از ترک محل ملاقات سه عضو گروه به توالت ر?تند و وقتی برگشتند به Jason گ?تند: "به MetallicA خوش آمدی."علت این انتخاب توانایی های او و داشتن عاداتی مشابه با گروه بود. به این ترتیب بود که Jason Newsted به عنوان بیسیست جدید و همچنین Backup Vocals به گروه پیوست. Jason قبل از MetallicA در Flotsam and Jetsam و Dogz عضویت داشت.

نوامبر 1986 برای ?راموشی غم از دست دادن Cliff و همچنین آشنایی بیسیست جدید با امور گروه اقدام به برپایی تورهایی نمود. در هشتم نوامبر Jason اولین اجرای خود را با گروه پیش از اجرای Metal Church در The Country Club در Reseda انجام داد. دومین اجرای او چند شب بعد در Jezabelle's در Anaheim بود.

کپی رسمی از اين اثر در سرتاسر جهان به ?روش رسيد.

آنان از آگوست ۱۹۹۱ تا ژوئيه ۱۹۹۳ اقدام به برپايی بيش از ۴۰۰ کنسرت در سرتاسر جهان نمودند و اولين اجرای آلبوم جديدشان را در Madison Square Garden برای هزاران تماشاچی مشتاق به صورت رايگان انجام دادند . يکی از بهترين اجراها کنسرت بزرگی به مناسبت در گذشت (?ردی مرکوری) خواننده مشهور گروه (کوئين) Queen بود که به همراه گروه های ديگری چون Gun,n Roses و ديگر اعضای گروه کويين اجرا شد که بليط های اين کنسرت به ن?ع بيماران مبتلا به ايدز ?روخته شده بود . پس از آن گروه از ?عاليت خود کاست و به استراحت پرداخت . در اين زمان شايع شد که گروه قصد دارد به کار پايان دهد تا اينکه در سال ۱۹۹۶ گروه با ارائه البوم جديدشان به نام (بارگيری) Load به شايعات پايان دادند که از لحاظ سبک و محتوای اشعار باز هم کاری مت?اوت محسوب می شود . آنان در سال ۱۹۹۷ کار ديگری به نام (بارگيری دوباره) Reload را نيز به بازار ارائه کردند که به گ?ته اعضای گروه مکمل کار قبلی آنها محسوب می شود . در اوايل سال ۱۹۹۸ گروه کار ديگری به نام (روزهای همکاری در گاراژ) Garage Days Inc را به بازار عرضه نمود . اشعار اين آلبوم که شامل ۲۷ ترانه می باشد متعلق به گروه های ديگر است که توسط گروه متاليکا بازخوانی و اجرا شده است . درست يک سال بعد يعنی در ۱۹۹۹ گروه آلبوم جديد و کاملا مت?اوتی به نام (سم?ونی و متاليکا) S & M را به بازار ارائه کردند . آنان در اين آلبوم بيشتر کارهای قديميشان را بازنويسی کردند و برای اجرای اين البوم از يک ارکستر سم?ونيک کامل است?اده نمودند که ميتوان گغت اين تنها خلاقيتی بود که آنان برای تهيه اين آلبوم به آن دست زدند . آنان در اين آلبوم تنها دو کار جديد به بازار عرضه نمودند که (انسان من?ی) وMinus Human و (شبدر بدون برگ) No Leaf clover نام داشتند . از ديگر کارهای گروه ميتوان به تک اهنگ I disappear اشاره کرد در سال ۲۰۰۰ جيسون نيوستد از گروه جدا شد و جای او را اکنون Robert Trujillo پر کرده است که در روز ۲۳ نوامبر ۱۹۶۴ در کالي?رنيا متولد شده و مدتی در گروه آزبورن ?عاليت داشته است و سر انجام آخرين آلبوم متاليکا که تاکنون وارد بازار شده است آلبوم (خشم مقدس) St.Anger است که در سال ۲۰۰۳ وارد بازار شده که باز هم دارای سبکی مت?اوت با کارهای قبليشان است.


p30world

Leon
Tuesday 8 May 2007, 10:52 PM
اعضا:Metallika

نام: Jamez
نام خانوادگی:Hetfield
تاريخ تولد:۱۳ آگوست ۱۹۶۳
محل تولد : لوس آنجلس
ساز تخصصی : گيتار و پيانو و( خوانندگی در متاليکا)
رنگ چشم : آبی
رنگ مو: بلوند
قد:۱متر و ۸۵ سانتی متر
وزن:۸۱ کیلو
تعداد ?رزندان:۳ بچه
تعداد خواهر و برادر:دو خواهر بزرگ
اشعار و نيز آهنگسازی متاليکا به عهده ی جيمز می باشد.

نام:Lars
نام خانوادگی:Ulrich
تاریخ تولد:26 دسامبر ۱۹۶۳
محل تولد:کپنهاک(دانمارک)
ساز تخصصی:درامز
رنگ چشم:قهوه ای
رنگ مو:قهوه ای روشن
قد:۱ متر و ۷۴سانتی متر
تعداد ?رزندان:۲ بچه
لارس از اول تو اين گروه بوده او به همراه جیمز آهنگسازی متالیکا را بر عهده دارد .

نام:Kirk Lee
نام خانوادگی:Hammett
تاریخ تولد:18 نوامبر ۱۹۶۲
محل تولد:سان?رانسیسکو
ساز تخصصی:گیتار الکترنیک و لید گیتار
رنگ چشم:قهوه ای
رنگ مو:قهوه ای
قد:۱ متر و ۷۵ س
وزن:۶۹كيلو
تعداد خواهر و برادر:یک خواهر کوچک و یک خواهر و برادر بزرگ

نام:Robert
نام خانوادگی:Tujillo
تاریخ تولد:23 اکتبر 1963
محل تولد:کالی?رنیا
ساز تخصصی:باس گیتار
رنگ چشم:قهوه ای
رنگ مو:سیاه
قد:۱مترو ۷۵س
وزن:۸2 کیلو
تعداد ?رزندان:ازدواج نکرده.
به جای جیسون آمده...

نام:Jason Curtis
نام خانوادگی:Newsted
تاریخ تولد:۴ مارس ۱۹۶۳
محل تولد:بتل کریک(میشیگان)
ساز تخصصی:باس گیتار
رنگ چشم:قهوه ای
رنگ مو:قهوه ای

alireza-metal
Wednesday 16 May 2007, 09:54 AM
--------- متالیکا ---------



لارس آلريخ نوازنده درام در سال ۱۹۸۱به جيمز هت?يلد نوازنده گيتار و خـواننده پيشنهاد تـشكيل

گروهـي را مي دهد كه بعداً آن را متاليكا نام نهادند . آن دو اولين آهنگ را با يك دستگاه ارزان

قيمت ضبط كردند در حالي كه جيمز وظي?ه خواندن و نواختن گيتار ريتم و باس را بر عهده گر?ت

و لارس نواختن درام را به عهده گر?ت و به تنظيمات موسيقي كمك مي كرد و نقش گرداننده را

داشت سرانجـام ران مـك گاورني براي نواختن باس و ديو ماستين وظي?ه نواختن گيتار ليد را بر

عهده گر?ت متاليكا با اجراي دمويي و اجرا كردن كنسرتهايي توجه گروهايي چون تروما خصوصا

نوازنده باس آنها يعني كيلي? برتون را جلب كردند و سرانجام كيـلی? برتون به متـاليـكا پيوست

گروه پس از مدتي در ابتداي سال 1983 كرك همت را هم جايگزين ديو ماستين ساخت . او هم

به خاطــر تلا?ي و رقابـت با متـاليـكا گروه مگادث را پـايگذاري كرد . كیـرك همت هم در اول آوريل

1983 وارد گـروه شـد و اوليـن آلبـوم متـاليـكا در اواخر سال 1983 به نام ( هـمه شـان را بكش )

انتشار يا?ت به دنبال انتـشار اين آلبوم گروه به اجراي كنـسرت در شهرهاي مختل? پرداخت در

سال 1984 آلبوم دوم با نا م ( بر آذرخـش بران ) ضبـط و منـتشر شد شـاخـص ترين آهنـگ ايـن

آلبوم آهنگ چهارم آن يعني ( رنگ باختن به سوي سياهي ) الهام گر?ته شده از دزدي وسايل

گروه در اوايل همـان سال در بسـتون بود در سال 1986 بود آلبـوم سوم متاليكا ( ارباب عروسك

هاي خيمه شب بازي ) انتشار يا?ت و گروه به همراه ( آزي ازبـورن ) به اجـراي تور پرداخت گروه

با اين آلـبوم به رتبه 29 دست يا?ـت اولـين تراژدي گـروه در سـال 1986 آغـاز شـد كه در تصـاد?

اتـوبـوس حامـل اعضـاي گـروه كـلي? بـرتون كشـته شد گروه بعد از مدتي جيسون نيوستد را از

ميان 45 درخواست كننده انتخاب كرد وقتي جيسون جاي ثابتي در گروه بدست آورد گروه براي

ضبط آلبوم چهارم خود (… و عدالت براي همه ) آماده شد (… و عدالت براي هـمه ) كـه در اوت

1988 منتشر شد در رده بندي پر ?روشهاي آمريكا به رتبه 6 دست يا?ت و نامزد دريا?ـت جـايزه

( گرمـي ) براي بـهتـرين گروه ( متـال / هــاردراك ) شـد متـاليـكــا بــراي سـاخـتن اولـين تــرانـه

ويدوئويي خود ( تك مانده ) جايزه ( گرمي ) را دريا?ت كرد آلبوم بعدي گروه كه در سال 1991 با

عنوان آلبوم سياه منتشر شد بدون اينكه از طر? شبكه هاي راديويي يا ( MTV ) حمايت شود

به جريان اصلي موسيقي روز متال وارد شد اين آلبوم جايزه هاي مـتعددي از جملـه ( گرمـي )

( ام ـ تي ـ وي ) و جايزه موسيقي آمـريكا را به خـود اخـتـصاص داد و علاوه بر اينكه پر?روش ترين

آلبوم سال شد تا چند سال در رده هاي بالاي ?روش قرار داشت متاليكا تا اينجا قوانـين خـشك

متال را در هم شكسته بود و شيوه ا ي جديد بنيان گذاشته بود گروه به اجراي تور گسترده اي

پرداخت و با گروه هاي مختل?ي مانند ( گانزن روزز ) به اجرا ي برنامه پرداخت آلبوم بعدي با نام

( لود ) پنج سـال بعـد در سـال 1996 منتـشر شـد و به دنـبال آن ( ري لود ) در سـال 1997 وارد

بازار شد با پايان رسيدن تورهـاي ايـن دو آلبـوم آنـها كار خود را بر روي آلبـوم ( گـاراژ الـحـاقـي )

شروع كرد كه شامل 8 آهنـگي بود كه گروه در سال هاي قبل اجرا كرده بود و 11 ترانه جديد اين

آهنگها به گروه هاي ديگر تعـلق داشـتند و متـاليكا به خاطر علاقه به آن گروه هاآنها را اجرا كرده

بود در سـال 1999 گـروه دسـت به كـار عجـيب ولـي زيـبا زد كه آن اجـراي كنـسرتي بـا اركـست

سـم?ونيك بـود كه به سـرعت با ?روش بالا و اسـتقبالي خوب روبرو شد ترانه ( ناپديد ميشوم )

كه براي موسـيقي ?يـلم ( مامـوريت غير ممكن 2 ) ساختـه شـده بـود يكـي از آهنگ هاي اين

آلبوم است كه جـوايزي هـم دريا?ـت كـرد گروه در سـال 2000 سـايت napster را به علـت نـقض

قوانــين حـق تا لـي? به دادگـاه كشـاند ( ايـن سايـت به كاربران اجازه مي داد بدون پرداخت پول

منابع يكديگر را به اشتراك بگذارند ) اما بعد از چنـدي شـكايت خـود را پس گر?ت شايد به خاطر

تصوير بدي كه بر جاي گذاشته بود . در ژانويه سـال 2001 جيـسون اعـلام كرد كه از گـروه كـناره

گيري كرده است اما گروه بعد از مراسم اهداي جوايز espn در آوريل همان سال كار بر روي آلبوم

بعدي را آغاز كـرد مدتي جـيمز وظـي?ه نـواختن باس را بر عـهده گر?ت اما بعد از ترك اعتياد او به

الكل و پيوستن ( رابرت تروجيلو ) از گروه آزي آزبـورن به طـور جـدي كـار بـراي آلبوم جديد را آغاز

كرد آخرين آلبـوم گـروه تا كنون ( حضـرت خـشم ) در سـال 2003 انتشار يا?ت متاليكا تا به امروز

بزرگترين گروه متال دنياست و جيمز و كیرك جز ده گيـتاريـست دنيا بوده و لارس نيز بهترين درام

زن دنـياســت تا كـنـون گـروه هـاي بـسـيـاري از جــملـه korn_ Limp bizkit _ Avril lavigne و …

آهنگهاي آن را اجرا كرده اند و بسياري گروه ها دنبال روي آن هستند و با اينكه بيش از 24 سال

از تاسيس گروه مي گذرد هنوز در سطح اول موسيقي دنيا ?عاليت دارند .

Majed
Wednesday 23 May 2007, 02:07 PM
مايكل كيمن





مايكل كيمن استاد بزرگ موسيقي و از پيشگامان راك كلاسيك ، پس ازبيش از سه دهه ?عاليت ، روز سه‌شنبه 18 نوامبر2003 در 55 سالگي و بر اثر سكته قلبي جان سپرد.



همكاري با خوانندگاني چون: باب ديلن، راجر واترز، جرج هريسون، ديويد بووي، استينگ، راد استوارت ، برايان آدامز، اريك كلپتون و.. گروههايي مثل: ايروسميت، پينك ?لويد، متاليكاو.. و همكاري با اركستر ?يلارمونيك لندن، اپراي لا اسكالاي ميلان اركستر ?يلارمونيك سن‌?رنسيسكو و... از جمله ?عاليتهاي اوست..



آغاز تا دهه 60:

مايكل كيمن در سال 1948 در شهر نيويورك و در خانواده‌اي اهل موسيقي به دنيا آمد و در دو سالگي پيانو نواختن آموخت. پدر و مادرش گيتار و كلارينت را به او آموختند. او در دهه 60 در هنرستان موسيقي نيويورك و بعدها در مدرسه جوليارد به تحصيل پرداخت.



دهه 70:

در آغاز دهه 70 به گروه « انسمبل » پيوست و اولين تجربه‌ي موسيقي ?يلمش را هم در همان دهه و در سال 1971 و با ?يلم ذكريا بدست آورد. اوج مو?قيتهاي او هم در همين دهه و با Pink Floyd و از همكاري او در ساخت موسيقي The Wall بدست آمد.

در همين دهه او موسيقي متن چندين وسترن را نيز ساخت، ?يلمهايي جون: بدلكاران و بين خطوط.



دهه 80:

او كه در آلبوم The Final Cut هم پينك ?لويد را همراهي كرده بود اين بار پس از جدايي راجر از پينك، در ساخت The Pros and Cons of Hitch-hiking همكار او بود.

دهه 80 دهه‌اي پركار براي او بود، در ?يلمهاي پسر خانه و اسلحه مرگبار 1 و 2 با اريك كلپتون و در سورپريز شانگهاي با جرج هريسون همكاري كرد و موسيقي ?يلمهاي : موناليزا، برزيل، ريوت، سو و باب، Die Hard 1 و 2 ، منطقه مرده، متهم ، ونوم، آنجلو، جوازقتل ، عشق من و... را ساخت.







دهه 90:

دو جايزه گرمي و دو نامزدي جايزه اسكار در اين دهه به او تعلق گر?ت. در سال 91 موسيقي اهنگ Everything I Do را به خوانندگي برايان آدامز و براي ?يلم « رابين هود شاهزاده دزدان » ساخت كه اولين گرمي را براي او به ارمغان آورد و نامزد اسكار شد و 16 ه?ته تمام را در رده‌ي اول ليست انگلستان باقي ماند!

سال 94 درآلبوم پاواروتي و دوستان همكاري كرد و در ساخت آلبوم The Division Bell هم به پينك ?لويد كمك كرد.

همكاري‌‌اش با برايان آدامز در سال 95 با آهنگ Have You Ever Really Loved A Woman براي ?يلم« دون ژوان دو ماركو » تكرار شد كه باز هم نامزد دريا?ت اسكار شد.

در سال 96 دومين جايزه گرمي را براي موسيقي ?يلم آقاي هالند گر?ت.



ديگر موسيقي ?يلمهاي او شامل: مهمان زمستاني، ا?ق حادثه، مردان‌ X ، چه روياهايي مي‌آيند و... بود.







او سومين جايزه گرمي‌اش را در سال 2001 ، به خاطر رهبري كنسرت مشترك متاليكا با اركستر ?يلارمونيك سن‌?رنسيسكو به دست آورد.

Majed
Wednesday 23 May 2007, 02:17 PM
جيمی هندريكس Jimmie Hendrix




بسیاری از منتقدان معتقدند كه جیمی هندریكس تأثیرگذارترین خواننده - نوازنده‌ی گیتار از دهه 1960 به بعد است. چه ادعای ?وق را بپذیریم، چه نپذیریم، هندریكس بدون تردید یكی از 5 نوازنده‌ی برتر تاریخ موسیقی راك است. مردی كه به نوازندگی گیتار ابعاد جدیدی بخشید و در نوازندگی گیتار الكترونیك پیشگام و معلم اول بود. او نوازندگی گیتار الكترونیك را به هنری جدی و قابل تعمق تبدیل كرد و موسیقی راك را وارد مرحله‌ی جدیدی كرد. اگرچه هندریكس به عنوان هنرمند ان?رادی، تنها 5 سال در صحنه حضور داشت اما با همین حضور كوتاه تأثیر بسیار زیادی بر روی هم‌نسلان و نسل‌های پس از خود گذاشت.



جیمز مارشال هندریكس در سال 1942 به دنیا آمد. او اولین معلم خودش بود و با تلاش و عشق ?راوان در زمان كودكی مو?ق به یادگیری نوازندگی گیتار شد. او عاشق سبك و تكنیك رابرت جانسن و بی بی كینگ بود. او در 18 سالگی خانه را به قصد خدمت در ارتش ترك كرد. در حالی كه گیتارش را هم به همراه خود به خدمت سربازی برد. جیمی هندریكس ?عالیت هنری‌اش را با عنوان جیمی جیمز شروع كرد.



او در دهه 1960 برای هنرمندانی همچون تینا ترنر و لیتل ریچارد گیتار زد. در سال 1964 او تصمیم گر?ت تا گروهی شخصی بنا نهد. نام گروه «جیمی جیمز اند بلو ?لیمز Jimmie James And Blue Flames» بود. به استثنای ترانه‌ی My Diary كه با آرتور لی اجرا كرد، تمامی آثار هندریكس در این دوره حاصل نبوغ او بود. هندریكس در كا?ه‌ها و باشگاه‌های شبانه گیتار می‌نواخت تا این كه مورد پسند یكی از شركت‌های موسیقی واقع شد. آنها از هندریكس كه در آن زمان همچنان جیمی جیمز نام داشت خواستند، تا به ات?اق میچ میچل (درام زن) و نوئل ردینگ (گیتار باس) گروهی تشكیل دهد و خود به عنوان خواننده، آهنگ‌ساز، ترانه‌سرا و نوازنده در آن ?عالیت كند. جیمی جیمز نام خود را به جیمی هندریكس تغییر داد.



نخستین ترانه‌ی هندریكس با عنوان Hey Joe جزو پر?روش‌ترین ترانه‌های سال 1967 شد. حاصل این مو?قیت، آلبوم Are You Experienced? بود كه مو?قیت تجاری - انتقادی ?راوانی برایش ?راهم آورد و نام او را به عنوان هنرمندی نوآور بر سر زبانها انداخت. در كنسرت زنده‌ای كه هندریكس پس از انتشار این آلبوم برگزار كرد، او گیتارش را بر روی صحنه آتش زد. كاری غریب و عجيب كه برای او هم شهرت و هم بدنامی به همراه آورد.



سال بعد سبك منحصر به ?رد و استثنایی هندریكس در دو آْلبوم جدید تبلور یا?ت: Axis:Blood And Love و آلبوم Electric Lady Land. آلبوم اخیر غالباً به عنوان یكی از بزرگترین و تأثیرگذارترین آلبوم‌های راك تاریخ موسیقی شناخته می‌شود. اما دوران مو?قیت و در اوج قله بودن برای هندریكس بسیار كوتاه و زودگذر بود. هندریكس به همراه درام زن گروه به مواد مخدر معتاد شد و همین امر باعث متلاشی شدن گروه شد.



در سال 1969 در مراسم ووداستاك ظاهر شد و در آنجا باز هم درخشید. در همان سال هندریكس گروه «بند آ? جیپسیز Band Of Gypsies» را تشكیل داد. در این گروه دوست قدیمی‌اش بیل كاكس و بادی مایلز نیز حضور داشتند. نخستین آلبوم آنها تحت عنوان Band Of Gypsies مو?قيت ?راوانی برایش به همراه آورد. آنها در شهر نیویورك كنسرتی برگزار كردند كه باز هم مو?قیت‌آمیز بود و هندریكس بار دیگر بر روی صحنه دست به حركات غریب و نامتعار? زد.



در سال 1970 از همكار سابقش میچ میچل برای همكاری دوباره دعوت كرد.



او طرح ضبط و پخش آلبوم First Rays Of The New Rising Sun را داشت. چند ترانه‌ی این آلبوم نیز ضبط شدند اما ضبط این آلبوم به خاطر تورها و كنسرت‌های مداوم هندریكس به عقب می‌ا?تاد، تا این كه با مرگ هندریكس در 18 سپتامبر 1970 ناتمام ماند. علت مرگ هندریكس مصر? بیش از حد مواد مخدر بود. در سال 1993 شایعاتی مبنی بر قتل جیمی هندریكس بر سر زبانها ا?تاد، اما از آنجا كه شواهد و مدارك تازه‌ای به‌دست نیامد پرونده‌ی مرگ او بسته ماند.



در دهه‌ی 1970 ارزش كار هنری هندریكس آشكار شد و به همین دلیل كنسرت‌ها و برنامه‌های زیادی در بزرگداشت او برگزار شد. هندریكس علیرغم خلق و خوی نامتعار? و شخصیت ناهنجارش، به عنوان نوآورترین گیتاریست تاریخ موسیقی شناخته می‌شود

alireza-metal
Wednesday 23 May 2007, 02:41 PM
یکی از شاهکارهای مايكل كيمن کنسرت سم?ونی s & m در سال 99 برای گروه متالیکا بود که واقعا معجزه کرد - و بهترین و بی سابقه ترین کنسرت متالیکا شناخته شد

Majed
Wednesday 23 May 2007, 06:11 PM
دیوید بووی

David Bowie






او بدون تردید یكی از تأثیرگذارترین چهره‌های تاریخ موسیقی عامه‌پسند است. بووی بر دو نسل پس از خود تأثیر ?راوانی گذاشت.

از موسیقی راك گر?ته تا موسیقی كانتری، از موسیقی دیسكو تا موسیقی متال همگی تحت تأثیر سبك و حتی شخصیت دیوید بووی بوده‌اند. او از جمه خوانندگان و آهنگسازانی است كه به اصطلاح ستاره‌ی راك تجسم و عینیت بخشید.





او در خانواده‌ای ?قیر در شهر لندن به دنیا آمد. نام اصلی‌اش دیوید جونز بود. مادرش بلیط‌?روش سینما بود و پدرش هم كسب و كار درستی نداشت. برادرش به خاطر مشكلات روانی در آسایشگاهی در حومه‌ی لندن نگهداری می‌شد. دیوید در نوجوانی در نزاعی خیابانی چشم چپش آسیب دید. به تدریج دیوید نوجوان و پرخاشجو به موسیقی علاقه‌مند شد.



بت‌های ذهنی آن دوره‌ی او چاك بری، الویس پریسلی و ?تس دومینو بودند. دیوید به ساز گیتار و ساكسی?ون علاقه‌ی ?راوانی داشت. به همین دلیل در مدت كوتاهی نواختن این دو ساز را آموخت. دیوید از مدرسه اخراج شد و به همین دلیل ?رصت یا?ت تا درباره‌ی موسیقی تحقیقات بیشتری كند. پس از چند سال مو?ق شد چند آهنگ بسازد كه البته هیچكدامشان ضبط نشدند. اما همه‌ی این تلاش‌ها باعث شد تا دیوید به عنوان نوازنده‌ی نیمه‌وقت در یك باشگاه شبانه مشغول به كار شود.





دیوید توانست گروهی دایر كند و نام آن را دیوید جونز و كینگ بیز بگذارد. گروه چند ترانه روانه‌ی بازار كردند اما هیچ‌كدام از آنها مو?قیت تجاری - انتقادی برایشان به همراه نیاورد. پس از شكست نخستین تلاشها، دیوید نام جونز را به بووی تغییر داد و از گروه جدا شد. دیوید بووی نخستین آلبوم ان?رادی‌اش را در سال 1967 با عنوان The World Of David Bowie روانه‌ی بازار كرد. متأس?انه این آلبوم مو?قیت چندانی برای دیوید به همراه نیاورد. او چند صباحی از دنیای موسیقی كناره جست و به بودیسم و تعالیم شرقی پرداخت. در همین سال‌ها دیوید با آنجلا بارنت آشنا شد و با او در سال 1970 ازدواج كرد. آنجلا شوق موسیقی را در دیوید مجدداًً برانگیخت و دیوید در سال 1970 و با حمایت‌های همسرش آلبوم Man Of Words / Man Of Music را روانه‌ی بازار كرد. این آلبوم با مو?قیت روبرو شد و ترانه‌ی Space Oddity آن جزو پر?روش‌ترین ترانه‌های آن سال شد. حتی شبكه‌ی رادیویی BBC چند بار این ترانه را پخش كرد.





مو?قیت این آلبوم باعث شد تا چند ماه بعد بووی آلبومی در سبك راك و با عنوان The Man Who Sold The World را روانه‌ی بازار كند. طرح روی چلد این آلبوم كه تصویری غریب و نامتعر? از بووی را بر روی خود داشت، از دلایل مو?قیت این آلبوم بود. بسیاری از منتقدان موسیقی این آلبوم را سرمنشأ موسیقی هوی‌متال می‌دانند. دنیای نامتعار? بووی مخاطبان خاص خودش را یا?ت و موسیقی تازه و بدیع او تحولی در سبك راك به شمار می‌ر?ت. سال بعد بووی آلبوم Hunky Dory را روانه‌ی بازار كرد كه مو?قیت ?راوانی برایش به همراه آورد. در همین سال بووی به‌آمریكا ر?ت تا بر شهرتش بی?زاید. اما سال 1972 اوج مو?قیت بووی بود. او با آلبوم The Rise And Fall Of Ziggy Stardust And The Spider From Mars به ا?سانه و اسطوره‌ای در موسیقی غربی تبدیل شد. این آلبوم كه حاوی مضامین مذهبی و اساطیری نامتعار?ی بود، مثل بمب در سرتاسر جهان صدا كرد و نام بووی را به عنوان ابرستاره‌ی موسیقی راك برسر زبانها انداخت.

سالهای بعدی سالهای پركاری برای بووی بودند. او سه آلبوم Pinups، Alladin Sane و David Live را در سال 1973 تا 1974 روانه‌ی بازار كرد. در سال 1975 دیوید بووی با ترانه‌ی Fame به صدر جدول موسیقی آمریكا ر?ت. او این ترانه را به همراه جان لنون نوشته بود. در همان سال او در ?یلم «مردی كه به زمین ا?تاد» ساخته‌ی نیكلاس روگ ظاهر شد. در چند سال بعدی نیز بووی خواننده‌ای ?وق‌العاده پركار بود و سه آلبوم دیگر روانه‌ی بازار كرد. در سال 1980 دیوید از همسرش جدا شد و در اوایل این دهه او ترانه‌ی Under Pressure را با گروه Queen خواند.



در دهه‌ی 1980 و با تحول شگر?ی كه در ذائقه‌ی شنوندگان موسیقی به وجود آمده بود، پیش‌بینی می‌شد كه دوران طلایی دیوید بووی به پایان برسد. اما دیوید اعجوبه‌ی موسیقی راك بود. در سال 1983 او آلبوم بسیار مو?ق Let’s Dance را روانه‌ی بازار كرد كه نسل جدید شنوندگان موسیقی از آن استقبال ?راوانی كردند. در همین سال بووی در نمایش «مرد ?یل نما» در برادوی ظاهر شد، ضمن این‌كه در همان سال در ?یلم «عطش» در برابر كاترین دونو و سوزان ساراندون قرار گر?ت. چند ماه بعد بووي در ?يلم «كريسمس مبارك آقاي لارنس» نيز ظاهر شد. در سال 1985 بووي ترانه‌ي Dancing in the Street را به همراه ميك جاگر اجرا كرد كه جزو ده آهنگ پر ?روش آن سال شد.



در دهه‌ي 1990، بووي ?عاليت‌هاي موسيقايي‌اش را كمتر و دز عين حال جدي‌تر كرد. دز سال 1993 بووي Black tie white noise را روانه بازار كرد? كه به لحاظ موسيقايي آلبومي شنيدني و غني بود.

جند سال بعد به كمك ?يليپ گلاس اهنگساز بزرگ معاصر، آلبومي را روانه بازار كرد.

در سا ل 1997 ? بووي پنجاهمين سال تولدش را با حضور جمع كثيري از ستارگان موسيقي و سينما? در مديسون اسكوير گاردن برگزار كرد.

Majed
Wednesday 23 May 2007, 06:35 PM
جیم موریسون،







در خصوص زندگی جیم موریسون، رهبر و همه‌كاره‌ی گروه دورز، داستانی جالب و مهم گ?ته می‌شود كه به زعم خود موریسون در شكل‌گیری شخصیت او بسیار تأثیرگذار بوده است: هنگامی كه جیم كودكی چهارساله بوده است به همراه پدر و مادرش به نیومكزیكو س?ر می‌كند. در جاده، موریسون با تعدادی سرخپوست مواجه می‌شود كه بر روی جاده دراز كشیده‌اند و در حال مرگ هستند. این صحنه بر روی موریسون 4 ساله تأثیر بسیاری می‌گذارد. او بعدها به دوستانش گ?ت كه همانطور كه ماشین از جلوی سرخپوست‌ها عبور می‌كرده است، روح یكی از آنها در جسم او حلول كرده است.

این داستان عموماً برای توصی? شخصیت نامتعار? و پررمز و راز موریسون كه یكی از ماندگارترین چهره‌های تاریخ موسیقی راك است بازگویی می‌شود. (اولیور استون نیز در ?یلم دورز از این واقعه است?اده‌ی دراماتیكی می‌كند.) ری مانزارك، نوازنده‌ی كیبورد گروه، از قول موریسون می‌گوید كه آن سرخپوست یك عار? بوده، عار?ی الكتریكی.



موریسون، پسر آدمیرال نیروی دریایی و ری مانزارك یكدیگر را در نیمه‌های دهه‌ی 1960 در دانشگاه USLA ملاقات كردند. در آنجا هردوی آنها در رشته‌ی ?یلمسازی تحصیل می‌كردند. آنها تصمیم گر?تند یك گروه موسیقی تشكیل دهند كه كمتر تحت تأثیر زمان خودش باشد. مانزارك به سبك بلوز و جاز علاقه‌ی ?راوانی داشت. دو عضو دیگر گروه، رابی كریگو، گیتاریست و جان دنزمور، درام‌زن بودند. خواننده و شاعر گروه، موریسون بود كه تحت تأثیر نیچه، ویلیام بلیك و رمبو شعر می‌گ?ت. اشعار او عمدتاً درباره‌ی وجود و ازخودبیگانگی بود.

اما حال و هوای موسیقی نامتعار? گروه دورز، تیره و تا حدی اروتیك بود. اولین آلبوم گروه با عنوان Break On Through To The Other Side به نوعی بیانیه‌ی ?لس?ی ـ سیاسی موریسون بود.



ترانه‌های دورز برخلا? دو گروه مطرح آن دوران، بیتلز و رولینگ استونز، آتش در وجود شنوندگانش برمی‌انگیخت. ترانه‌های آلبوم اول گروه مملو از مضامین ضدپدرسالاری بود. به خصوص ترانه‌ی مشهور و پر سروصدای این آلبوم با عنوان Father I Want To Kill You, Mother I Want To…. این ترانه‌ها برای آن زمان بسیار پیشرو بود و به همین دلیل مثل بمب در آمریكا صدا كرد. مضامین معترضانه‌ی گروه باعث شد تا از اجرای كنیرت آنها در لس‌آنجلس جلوگیری شود. همین امر باعث شهرت و محبوبیت بیشتر گروه شد.

دورز با اشعار و ذهنیت نبوغ‌آمیز موریسون، بسیاری از تابوهای جامعه‌ی آمریكا را زیر سؤال می‌برد. به همین دلیل نهادهای سنتی تمام تلاش خودشان را به خرج می‌دادند تا از برنامه‌های آنها جلوگیری كنند.



اشعار موریسون، حاوی ترس و اضطراب انسان معاصر از جنگ، سیاست، ترور و ... بود. ترانه‌های جادویی و قاعده‌شكن گروه در آن سالها Light My Fire و People Are Strange بودند كه همگی جزو پر?روشترین ترانه‌های سال آمریكا بودند. مورسیون روزبه‌روز محبوب‌تر می‌شد و درعین‌حال روربه‌روز هم پیچیده‌تر و نامتعار?‌تر می‌شد. شخصیت حساس موریسون توان تحمل دردها و رنج‌های ?لس?ی او را نداشت و موریسون هم‌زمان به الكل و مواد مخدر معتاد شد و به نوعی، خودكشی تدریجی را برگزید.

كنسرت‌ها و برنامه‌های آنها روزبه‌روز عجیب‌تر و نامتعار?‌تر می‌شد. به‌گونه‌ای كه در یكی از كنسرت‌ها موریسون آنچنان به سیاست آمریكا و دولتمردان آن حمله كرد، كه پلیس مداخله كرد و كنسرت تعطیل شد.



در سال 1969، موریسون عنصری نامطلوب تشخیص داده شد. به همین دلیل او تحت ?شارهای آشكار و نهان مجبور به ترك آمریكا شد و به پاریس ر?ت و در سال 1971 بر اثر سكته‌ی قلبی جان سپرد.

گروه دورز تا سال 1973 به كار خود ادامه داد و دو آلبوم بدون حضور موریسون روانه‌ی بازار كرد، اما در این سال متلاشی شد. در سال 1991 اولیور استون ?یلمساز آمریكایی كه به ?ضای سیاسی ـ ?رهنگی دهه 1960 علاقه‌ی ?راوانی داشت، ?یلمی با عنوان دورز درباره‌ی شخصیت ا?سانه‌ای جیم موریسون ساخت. در این ?یلم ول كیلمر در نقش موریسون ظاهر شد. ری مانزارك دوست و همكار موریسون می‌گوید: در هر دوره شاهد جوانان تازه‌ای هستم كه ژر?ای موسیقی دورز را درك می‌كنند.

موریسون در قبرستان مشهور پرلاشز پاریس د?ن شده است

alireza-metal
Saturday 26 May 2007, 11:53 AM
Tiamat



Tiamat ، یه گروهه، Goth Metal ، Scandinavian Metal, Progressive Metal ه. یه گروهیه که اوجه Feeling رو میشه تو آثارشون دید. گروهی که ابتدا با یه کاری مطابق با خصوصیات Death شروع کرد. کارشون رو به طر? Symphonic Metal پیش بردن. یه کاری ارایه کردن که صاحبنظران اون رو بشتر دارای یک جو atmospheric دونستن. است?اده از Keyboard و synthesizer در کنار گیتار با همون نسبت ارجهیت.
•Tiamat اولین کارشون رو در سال 1990 منتشر کردن با نام Sumerian Cry . اولین آلبوم برای معر?ی Tiamat. صاحبنظرا اونو کا?ی میدونن. هرچند برخی شون اعتقاد دارن که بیشتر با خصوصیات Death هماهنگی داره . اما در مجموع کاری قابل قبول. است?اده از Synthesizer در کنار Guitar . ری? های سرعتی با هم کاری قشنگ رو تولید کرده. Track های Apothesis of Morbidity و Sumerian Cry رو بهتر از باقی میدونن.
•بعد از اولین آلبوم گروه ارنج رسمی و ثابتش رو درست کرد و با کمک Waldemar Sorychta به عنوان تولید کننده کار بعدی خودشون رو تحت عنوان Astral Sleep منتشر کرد. بیشتر به سمت جو Atmospheric پیش رقتند و کاری رو عرضه کردن که بسیار مورد توجه قرار گر?ت. شروع کار با یک Track کوتاه synthesizer instrumentals شروع و با یه همچین Trackی کار رو به پایان میره. است?اره از Keyboard در زمینه کار و صدا و اشعار زیبا کاری زیبا رو ارایه کرده.
•سال 1994 و آلبوم Clouds ! گروه با ابن آلبوم هم سعی خودش رو برای پیش بردن Death به سمت Black متال با است?اده از ساختار آهنگهاشون انجام میداد. اشعار این آلبوم بیشتر توسط Bassist جدید گروه نوشته شد. آلبوم عرضه شد و کاری قوی شناخته شد. است?اده از گیتار Acoustic در اثر ، Atmospheric Keyboard و در هم امیزی دقیق ایندو Track هایی قوی در این آثار رو نتیجه داده ، مثل: The Sleeping Beauty و In a Dream.
•بازهم در سال 1994 Tiamat البوم جدیدی رو Release کرد. آلبومی با نام Wildhoney که عده از صاحبنظران اون رو بی نظیر ترین کار گروه میدونن. یه جو ملودیک بسیار زیبا و دلنشین. آهنگهای بعضا بدون Lyric ، اما زیبا . است?اده از Acoustic Guitar در کارهای این آلبوم ، است?اده از Keyboard قوی و زیبا که عموما کارهای این آلبوم بر پایه اون پیش میره ، ری?های زیبای گیتار که گاهی ملایم و گاهی قوی میشه ، صدای کشیده خواننده گروه ، است?اده از صداهایی مثل صدای پرنده ها ، باریدن بارون و کاره گروهی قوی یک اثر بی رقیب از Tiamat رو بوجود آورده! این آلبوم بی شک بسیار زیباست.
•3 سال بعد آلبوم بعدی عرضه شد. این در حالیه که در عرض این 3 سال ارنج گروه تغیرات بزرگی کرده بود. Deeper Kind of Slumber نام این آلبوم بود. برخی اون رو یک کار متال نمیدونن. این عقیده مخال? هم زیاد داره.. عده ای اون رو یک کاره سنگین میدونن. اما خارج از متال. اما با این حال آلبوم خوبی به شما میاد.
بعد از تغییرات ارنج Tiamat گروه به کاره خودش ادامه میداد. اما نه با قوت کارهای قبلی از Tiamat. گروه کم کم سبک کارش به سمت Rock در پیش بود. به عبارته دیگه از خصوصیات منحصر به ?رد متال در حال جدا شدن بود. آلبوم هاشون ر?ته ر?ته کمتر مورد توجه قرار گر?ت. اما Tiamat رو با کارهای قوی گذشته همچنان گروهه قوی به حساب میارن. صدای خواننده به وضوح و قدرت باقیه گروهها نیست. بعضا آهنگهاشون حتی بدون شعر و خوانندس. خصوصا در آلبوم Wildhoney. اما با این حال کارها بسیار قوی هستن. است?اده از ریتمهای ملودیک ، بعضا آرام و بسیار دلنشین ، صدای گیتار زیبا و آروم که گاها قوی میشه ، صدای درام که به آرومی همرام ریتم ادامه پیدا میکنه و از همه مهمتر نقش بسزای Keyboard در گروه که بوجود آورنده همون جو Atmospheric هم هست ، همه و همه Tiamat ی رو بوجود آورده که با وجود اینکه نامی ازش کمتر برده میشه اما واقعا بی رقیبه.

.t.A.T.u
Friday 31 August 2007, 12:54 PM
سلام دوستان!
اینجا محلی برای طرفداران گروه معظم لینکین پارک هست! در اینجا سعی می کنیم علاوه بر موارد معمول در چنین تاپیک هایی به بررسی آثار این گروه بپردازیم( مخصوصا آلبوم آخر ) خب برای شروع کار من بیوگرافی این گروه را میزارم تا ببینیم چه قدر استقبال می شه و بعد در مورد کار بعدی تصمیم می گیریم.
==============================================

نکته: بیوگرافی مربوط به قبل از انتشار آلبوم آخر این گروه هست
نکته: این متن متعلق به سایت لینکین پارک.آی آر هست
==============================================


You can see links before reply
Chester به محض فارغ التحصيل شدن از دبيرستان واشينگتن واقع در شهر Phoenix در ايالت Arizona در سال 1994 وارد گروهي به نام Grey Daze شد. Grey Daze دو آلبوم به نامهاي Wake Me و No Sun Today منتشر كرد. بعدها Chester به دليل اختلافات شخصي از گروه جدا شد.

در سال 1996 ، Brad Delson و Mike Shinoda از دبيرستان Agoura واقع در محلي به نام Agoura Hills كه در حومه شهر لس انجلس از ايالت كاليفرنيا واقع شده، فارغ التحصيل ميشن و به محض فارغ التحصيل شدن به همراه دوستشون Rob Bourdon گروهي به نام SuperXero تشكيل ميدن. قبل از اين Brad و Rob در گروهي به نام Relative Degree با هم به مدت يكسال فعاليت داشتن.

هرسه پس از ورود به دانشگاه با هم به تمرين موسيقي ميپرداختن. Brad وارد دانشگاه كاليفرنيا واقع در Westwood شد، Mike هم وارد دانشكده هنر Pasadena واقع در كاليفرنيا شد. Brad پس از ورود به دانشگاه UCLA با Dave Farrell آشنا ميشه. Brad و Dave هم اتاقي بودن و هر از گاهي با همديگه تمرين ميكردن. قبل از اين Farrell به همراه Mark Fiore در گروهي به نام Tasty Snax فعاليت داشت كه بعدا نام گروه به The Snax تغيير پيدا ميكنه. Mark Fiore در حال حاضر در Linkin Park به عنوان مستند ساز و فيلمبردار گروه مشغول به فعاليته. در همين زمانها بود كه Mike در دانشكده هنر با Joe Hahn آشنا ميشه.

پس از اين آشنايي ها Farrell و Hahn هم وارد گروه SuperXero ميشن و نام گروه رو تغيير ميدن كه به صورت كوتاه شده Xero ناميده ميشن. پس از مدتي Mark Wakefield هم به عنوان Vocalist به گروه پنج نفره Xero ميپيونده و گروه اولين نوار دموي خودش رو با نام Xero ضبط ميكنه. اين نوار دمو رو براي شركتهاي مختلف موسيقي ميفرستن ولي مورد توجه هيچ كدومشون قرار نميگيره و شركتي حاضر به عقد قرارداد براي انتشار اين آلبوم با اونها نميشه. پس از مدتي Mark Wakefield گروه رو ترك ميكنه (در حال حاضر مديريت گروه Taproot رو بر عهده داره).

پس از رفتن Mike Shinoda ، Wakefield كار جستجو براي پيدا كردن Vocalist جديد رو آغاز ميكنه. در همين حال Brad Delson هم به دليل داشتن تحصيلات در زمينه ارتباطات به قسمت A&R شركت Warner Brothers Records مراجعه ميكنه و با Jeff Blue آشنا ميشه. (A&R به كسي گفته ميشه كه به دنبال استعداديابي هست و اگر كسي مثلا دنبال نويسنده آهنگ يا خواننده ميگرده A&R درخواست دهنده ها رو با هم آشنا ميكنه) Jeff Blue هم به عنوان نماينده A&R در بخش ارتباطات Chester رو به Mike و Brad به عنوان خواننده با استعداد و جواني از شهر Phoenix كه به دنبال گروه جديدي براي عضو شدن ميگرده، معرفي ميكنه.

Shinoda و Delson نواري رو كه شامل آهنگي بدون كلام بود براي Bennington ميفرستن تا بر روي اين آهنگ صداش رو ضبط كنه. Chester هم پس از ضبط كردن Vocal بر روي نوار با Mike Shinoda تماس تلفني ميگيره و نوار رو از پشت تلفن براي Mike پخش ميكنه. اين آغازگر همكاري Bennington با گروه بود و طولي نكشيد كه اعضاي گروه پي به استعداد و توانايي ها او و همچنين صداي انعطاف پذيرش ميبرن و ازش دعوت به همكاري ميكنن.

به محض ورود Chester به گروه، نام گروه به Hybrid Theory تغيير پيدا ميكنه و اعضاي اصلي گروه شكل ميگيرن. البته Farrell به دليل عضويتش در گروه The Snax موقتا گروه Hybrid Theory رو ترك ميكنه براي همين بر روي آلبوم Hybrid Theory EP به عنوان بيسيست حضور نداره و كار نواختن Bass Guitar رو براي اين آلبوم Brad Delson و شخصي به نام Kyle Christener انجام ميدن. آلبوم Hybrid Theory EP در اواسط سال 1999 منتشر ميشه و تنها يك هزار نسخه چاپ ميشه. چندين نسخه از اين آلبوم براي شركتهاي مختلف موسيقي من جمله Warner Brothers فرستاده ميشه. بعدها كل نسخه هاي منتشر شده به اعضاي اوليه Street Team به منظور كارهاي تبليغاتي واگذار ميشه. پس از ترك موقت Farrell از گروه، بيسيست جديدي به نام Scott Koziol جايگزين او ميشه. Scott در ويديوي One Step Closer از آلبوم Hybrid Theory حضور داره.

بعدها به لطف Jeff Blue گروه موفق ميشه قراردادي رو با Warner Brothers در سال 1999 امضاء كنه. اما به دليل رعايت مسايل كپي رايت گروه مجبور ميشه مجددا نام خودش رو تغيير بده. چونكه گروهي بريتانيايي با نام Hybrid وجود داشت كه در سبك Electronic فعاليت داشتن. پيشنهادهاي زيادي براي نام جديد گروه ارائه شد مثل: Clear, Probing Lagers, Platinum Lotus Foundation و Ten P.M. Stockers كه نام اخير به شوخي به اونها پيشنهاد شد چون هميشه آخر شب و ديروقت شروع به تمرين و فعاليت ميكردن.

سرانجام Chester نام Lincoln Park رو پيشنهاد ميده. چون هر وقت كه براي ضبط آلبوم جديدشون به استوديو ميرفته از اين پارك كه در Santa Monica واقع در ايالت كاليفرنيا قرار داره عبور ميكرده و پيش خودش فكر كرده كه اسم خوبي براي گروهشون ميتونه باشه چون پاركهاي زيادي با نام Lincoln Park در سطح كشور وجود داره و هر دفعه هم كه گروه به شهرهاي مختلف براي اجراي برنامه سفر كنه ديگه مهم نيست كه از كجا اومدن چون با شنيدن نامشون فكر ميكنن كه اونها يك گروه محلي هستن! ولي از اونجايي كه آدرس دامين lincolnpark.com قبلا ثبت شده بود و توانايي خريدش رو نداشتن تصميم ميگيرن تا املاء اين نام رو به Linkin تغيير بدن تا بتونن linkinpark.com رو براي خودشون ثبت كنن.

You can see links before reply
در تاريخ 24 اکتبر سال 2000 لینکین پارک اولین آلبوم خودش رو با نامHybrid Theory در آمريكا منتشر كرد. آهنگ High Voltage كه سبكش Hip-Hop بود و بر روي آلبوم Hybrid Theory EP قرار داشت، بر روي اين آلبوم قرار نگرفت و از ليست آهنگها حذف شد. اولين Single آلبوم يعني One Step Closer در شبكه MTV پخش ميشد و آهنگ برنامه هاي راك اين شبكه شده بود.

در تاريخ 17 دسامبر سال 2000 گروه اولين كنسرت خودش رو در برنامه Almost Acoustic Christmas شبكه راديويي KROQ برگزار كرد كه باعث شناخته شدن گروه در سطح بين المللي شد. Shinoda آهنگ جديدي به نام My December براي اين كنسرت نوشت كه اجرا كردن ولي از اونجايي كه اين آهنگ بر روي آلبوم Hybrid Theory قرار نگرفته بود همه تصور ميكردن كه اين آهنگ B-Side باشه. بعدها اين آهنگ بر روي آلبومي مخصوص كريستمس متعلق به شبكه KROQ با نام DJs Kevin and Bean قرار گرفت.

اوايل سال 2001 ، Farrell مجددا وارد گروه شد و دومين Single گروه با نام Crawling منتشر شد كه موفق به دريافت جايزه Best Hard Rock Performance از Grammy Award در سال 2002 شد. گروه اولين تور بين المللي خودش رو در Ozzfest در كنار گروههايي مثل Black Sabbath, Marilyn Manson, Slipknot, Papa Roach, Crazy Town, Disturbed و Black Label Society برگزار كرد.

اواسط سال 2001 گروه سومين Single خودش رو با نام In The End منتشر كرد. اين آهنگ رو معروفترين و محبوبترين آهنگ گروه تا به امروز ميدونن كه جزو محبوبترين آهنگهاي سال 2001 هم به حساب مياد. ويديوي اين آهنگ توسط Nathan Karma Cox و Joe Hahn كارگرداني شده كه توضيحات مربوط به اين ويديو در قسمت Videography سايت قرار داره.

در تاريخ دوم سپتامبر سال 2001 گروه اولين DVD خودش رو با نام Frat Party at the Pankake Festival منتشر كرد. اين DVD شامل تمام ويديو موزيكهاي گروه تا اون تاريخ بود و مستندي هم از تورهاي برگزار شده توسط گروه براي حمايت از آلبوم Hybrid Theory شون روي اين DVD قرار داره. علاوه بر اينها تعداد زيادي هم ويديو و بخشهاي مخفي روي DVD قرار داره كه از جمله اونها ميشه به ويديوي Esaul اشاره كرد كه گروه رو در حال اجراي اين آهنگ در استوديويي در سال 1999 نشون ميده. (Esaul دموي آهنگ A Place For My Head هست.)

در ماه نوامبر سال 2001 يكي از دوستان گروه به نام Jessica Bardas پيشنهاد تشكيل يك Fan Club رو به گروه ميده كه با استقبال اعضاي گروه مواجه ميشه و به اين ترتيب Linkin Park Underground يا LPU متولد ميشه. اعضاي LPU هر سال يك CD ، پوستر ، تي شرت ، پيك گيتار و نامه از اعضاي گروه به اضافه امكانات و وسايل ديگه دريافت ميكنن. هر سال هم بايد عضويتشون رو تمديد كنن. اولين آلبوم LPU كه به اعضا داده شد ورژن جديدي از آلبوم Hybrid Theory EP با طرح روي جلد جديد بود.

اوايل سال 2002 گروه اولين سري تورهاي خودش با نام Projekt Revolution رو برگزار كرد. اولين سري اين تورها شامل گروههاي Adema, Cypress Hill و DJ Z-Trip بود. در طول برگزاري كنسرت Mike Shinoda و Joe Hahn در اجراي آهنگ It’s Going Down با گروه X-Ecutioners همكاري كردن. پس از به پايان رسيدن تور گروه مجددا پس از گذشت دوسال وارد استوديو شد.

Mike پس از دريافت چند تا آهنگ Remix از آهنگهاي توسط گروههاي مختلف Linkin Park تصميم ميگيره تا يك آلبوم ريميكس منتشر كنه. در ابتدا قرار بود كه اين آلبوم تنها شامل چند تا آهنگ باشه و به صورت EP منتشر بشه. اما Mike با تشويق همگروهي هاش مثل Delson و Joe Hahn تصميم ميگيره كه پا رو فراتر بذاره و يك آلبوم ريميكس كامل منتشر كنه.

اين آلبوم ريميكس با نام Reanimation شامل ريميكسي از تمام آهنگهاي آلبوم Hybrid Theory به اضافه آهنگهاي My December و High Voltage هست. هر آهنگ توسط يك Artist ريميكس شده و گفته ميشه تعداد آهنگهاي ريميكس شده بالاي پنجاه تا هست ولي Mike پس از گوش دادن به ورژنهاي مختلف بهترين اونها رو براي اين آلبوم انتخاب كرده. تنها دو آهنگ ريميكس بر روي اين آلبوم قرار بود قرار بگيرند كه در آخرين لحظات اين امر محقق نشد. يكي آهنگ Points of Authority كه توسط Crystal Method ريميكس شده بود و بعدا بر روي آلبوم LPU v2.0 قرار گرفت و ديگري ريميكس Marilyn Manson از آهنگ By Myself. ريميكس ديگه اي كه مورد تاييد قرار گرفت مربوط به ريميكس آهنگ My December از گروه Team Sleep ميشه. البته اين ريميكس هم بعدها كنار گذاشته شد چون آهنگ رو از اون چيزي كه بود غمناكتر كرده بود. به همين دليل Mike ورژن ديگه اي از اين آهنگ رو كه كمي شادتر بود روي آلبوم قرار داد.

تعدادي از هنرمنداني كه در ريميكس كردن اين آلبوم نقش داشتن عبارتند از: Chali 2na از گروه Jurassic 5 ، Stephen Richards از گروه Taproot ، Kelli Ali از گروه Sneaker Pimps ، Aaron Lewis از گروه Staind ، The Humble Brothers ، Jonathan Davis از گروه Korn ، Aceyalone ، Pharoah Monch ، The X-ecutioners ، Black Thought و Jay Gordon از گروه Orgy.

اين آلبوم ريميكس در تاريخ 30 جولاي سال 2002 منتشر شد و تنها يك Single از اين آلبوم با نام Pts.of.Athrty كه توسط Jay Gordon از گروه Orgy ريميكس شده منتشر شد. در ماه نوامبر دومين نسخه LPU به نام Underground 2 منتشر شد كه آلبوم EP اين نسخه شامل آهنگ ريميكس Crystal Methos از Points of Authority و همچنين آهنگي به نام Dedicated بود كه گفته ميشه قرار بود روي آلبوم Hybrid Theory EP قرار بگيره. همچنين يك آهنگ 50 ثانيه اي بدون كلام به نام A.06 كه بيانگر موسيقي سنگينتر گروه هست بر روي اين آلبوم قرار گرفته. اين آهنگ به طرفدارن اين باور و اميد رو داد كه آلبوم بعدي گروه از Hybrid Theory ، قوي تر و سنگين تر خواهد بود.

You can see links before reply
گروه اواخر سال 2002 به استوديو ميره تا آلبوم جديد خودش رو ضبط كنه. نام آلبوم تا ماه دسامبر به صورت محرمانه باقي ميمونه و سپس افشا ميشه كه نام آلبوم جديد Meteora هست. Meteora نام يكسري صومعه هاي قديميه كه بر روي صخره هايي در ارتفاعات ساخته شده و در كشور يونان قرار دارن. اولين Single از آلبوم Meteora آهنگ Somewhere I Belong بود كه در ماه فوريه سال 2003 منتشر شد و بسيار هم مورد استقبال قرار گرفت. در تاريخ 25 مارچ سال 2003 آلبوم Meteora منتشر شد و براي اولين بار پس از فروش 810,000 نسخه در هفته اول در جدول Billboard قرار گرفت. اين آلبوم حدودا يازده ميليون نسخه در دنيا فروش داشته كه نصف اين فروش رو تنها در آمريكا داشت!

پس از انتشار آلبوم Meteora گروه دومين سري تورهاي خودش رو با نام Projekt Revolution در كنار گروههاي Blindside, Mudvayne و Xzibit آغاز كرد. پس از پايان تور گروه دومين Single از آلبوم Meteora رو با نام Faint منتشر كرد. گروه Metallica در همان سال و پس از پايان Projekt Revolution از Linkin Park دعوت ميكنه تا در تورهاي مخصوصشون با نام Summer Sanitarium حضور پيدا كنن. علاوه بر Linkin Park گروههاي ديگري نيز مانند Limp Bizkit ، Deftones و Mudvayne نيز حضور داشتن. پس از پايان اين سري از تورها گروه Single بعدي خودش رو با نام Numb منتشر ميكنه كه ويديوي اين آهنگ رو در شهر پراگ واقع در كشور جمهوري چك فيلمبرداري كردن. همزمان با اين ويديو گروه كار فيلمبرداري براي ويديوي From The Inside رو هم آغاز كرد. البته گفته ميشه ويديوي From The Inside قبل از Numb فيلمبرداري شده. Chester Bennington قبل از به اتمام رسيدن كار فيلمبرداري ويديوي Numb دچار يك مريضي ميشه بنابراين ادامه كار فيلمبرداري پس از بهبود Chester در يك كليسا واقع در شهر لس انجلس انجام ميشه.

در تاريخ 18 نوامبر سال 2003 گروه يك پكيج به صورت DVD/CD به نام Live In Texas منتشر ميكنه كه شامل اجراهاي زنده گروه در تور تابستاني Sanitarium در شهرهاي Dallas و Houston تگزاس هست. اين DVD كاملا منحصر به فرده چون تركيبي از دو اجراي زنده گروه در دو برنامه جداگانست كه با هم در قالب يك اجرا تدوين شدن براي اينكه اين كار انجام بشه گروه مجبور بوده در دو روز متوالي يك لباس مشابه بپوشه. اگر دقت كرده باشيد در اوايل يك صحنه پشت لباس Chester خيس عرقه ولي در آخر همون قسمت اجرا شده تصوير نشون ميده كه پشت Chester كاملا خشكه! DVD منتشر شده شامل 17 Track هست و CD هم شامل 12 Track به صورت منتخبه.

در ماه نوامبر ورژن شماره سه LPU منتشر شد كه شامل پنج آهنگ از Live In Texas ، DVD بود. LPU 3 زياد مورد توجه طرفداران قرار نگرفت چون اونها انتظار دارن كه گروه بر روي سري آلبومهاي LPU آهنگهايي رو قرار بده كه تا به حال منتشر نشده نه آهنگهاي Live رو.

در انتهاي سال 2003 گروه سومين كنسرت خودش در سري كنسرتهاي KROQ Almost Acoustic Christmas رو اجرا كرد. اونها در شب دوم اين كنسرت به اجراي برنامه پرداختند كه 17 آهنگ رو اجرا كردن. در اواخر برنامه كه طبق معمول در حال اجراي آهنگ One Step Closer بودن Sonny Sandoval خواننده گروه P.O.D روي صحنه مياد و به طور مشترك با گروه به اجراي اين آهنگ ميپردازن.

با شروع سال 2004 گروه سري تورهاي Meteora World Tour رو با گروههاي P.O.D, Hoobastank و Story of The Year آغاز ميكنه. Linkin Park اعلام ميكنه كه اين آخرين تور بين المللي خواهد بود كه پس از انتشار آلبوم Meteora انجام خواهند داد و بعد از اين تور تا انتشار آلبوم بعديشون توري برگزار نخواهند كرد.

در طول برگزاري تورها ويديوي From The Inside به صورت بين المللي منتشر شد. پس از Meteora World Tour گروه كار بر روي ويديوي جديد خودش رو با نام Breaking The Habit آغاز ميكنه. براي ساخت اين ويديوي از انيميتورهاي ژاپني استفاده شده و كار ساخت انيميشن هم در همان استوديويي كه صحنه هاي فيلم Kill Bill گرفته شده، انجام شده و كار كارگرداني اين ويديو هم بر عهده Kazuto Nakazawa و Joe Hahn بوده. (توضيحات بيشتر در قسمت Videography). قبل از انتشار Breaking The Habit آهنگ Lying From You به عنوان يك Single راديويي منتشر شد.

Linkin Park براي سومين بار سري تورهاي Projekt Revolution خودش رو برگزار ميكنه كه بزرگترين سري از اين تورها بود كه شامل دو Stage ميشد و قسمتهاي مختلفي هم براي تفريح در نظر گرفته شده بود و ميشه گفت بيشتر شبيه يك شهر بازي بود كه به همين خاطر گروه نام اين سري از تورها رو Revolution Village گذاشته بود. حاضرين در هنگام ورود به اين دهكده ميتونستن از هر دو Stage كه در يك زمان گروههاي مختلف بر روي اونها به اجراي برنامه ميپرداختن استفاده كنن و در بين برنامه هم از برنامه هاي تفريحي ديگه لذت ببرن. از اين لحاظ ميشه گفت شباهت زيادي به Ozzfest و Vans Warped Tour داشت. Stage اصلي شامل گروههاي Linkin Park, Korn, Snoop Dogg, The Used و Less Than Jake بود و Stage شماره دو هم شامل گروههاي Ghostface, Funeral For A Friend, M.O.P, downset, No Warning, instruction و Autopilot Off بود. DJ Z-Trip هم همراه گروه در كنسرتها حضور داشت و در بين اجراها برنامه اجرا ميكرد. همينطور Ivan هم كه يك Break Dancer شناخته شده هست هر از گاهي رو Stage ظاهر ميشد و برنامه اجرا ميكرد. علاوه بر اينها قسمتي به نام Remixing Stages وجود داشت كه در اون بازديدكننده ها با امكاناتي كه در اختيارشون قرار داده شده بود به ميكس كردن آهنگهاي اجرا شده در تور ميپرداختن و در آخر هم برنده از بين شركت كننده ها انتخاب ميشد. Projekt Revolution سال 2004 به عنوان پرفروش ترين تور سال انتخاب شد.

اواخر سال 2004، Linkin Park اعلام كرد كه قصد داره به درخواست شبكه MTV با Jay-Z براي انتشار يك آلبوم همكاري كنه. نتيجه اين همكاري آلبومي EP به نام Collision Course بود كه در تاريخ 30 نوامبر سال 2004 منتشر شد. اين آلبوم شامل تركيبي از هفت آهنگ Linkin Park با شش آهنگ از Jay-Z بود. اولين Single از اين آلبوم Numb/Encore نام داشت كه پس از انتشار رتبه نخست جدول موسيقي رو به خودش اختصاص داد و به مدت شش ماه همچنان در مكان اول جدول قرار داشت، براي همين ميرفت كه جايزه Grammy رو از آن خودش كنه. آلبوم هم خودش پس از انتشار در مكان اول پرفروشهاي جدول قرار گرفت.

چهارمين ورژن از LPU هم ماه نوامبر منتشر شد. آلبوم چهارم شامل دو آهنگ جديد بود. آهنگ اول كه حدود دو دقيقه زمانش بود، Sold My Soul to Yo Mama نام داشت كه توسط Joe Hahn ساخته شده بود و آهنگ بعدي Standing in the Middle نام داشت كه براي ساخت اين آهنگ با Motion Man همكاري شده بود. Standing in the Middle در سال 2001 ضبط شده بود و يك آهنگ تمريني براي ضبط آلبوم Reanimation به حساب ميومد. Motion Man سرانجام با Kutmasta Kurt آهنگ In The End رو براي آلبوم Reanimation ريميكس كرد كه با نام Enth E ND بر روي آلبوم قرار گرفت.

You can see links before reply
سال 2005 تقريبا سالي آرام براي Linkin Park به شمار ميره. گروه در اين سال موسسه اي خيريه به نام Music For Relief تاسيس كرد كه كارش كمك به حادثه ديدگان بلاهاي طبيعي هست مثل فاجعه سونامي و طوفانهاي Katrina و Rita كه جان بسياري رو گرفت و خيليها رو بي خانمان كرد حتي در سايت اصلي اين موسسه اطلاعيه هم مبني به درخواست كمك براي حادثه ديدگان زلزله بم ايران قرار گرفته بود. گروه دو كنسرت در سال 2005 اجرا كرد يكي در ايالت كاليفرنيا براي موسسه Music For Relief و ديگري در كنسرتهاي معروف Live 8 براي كمك به فقراي آفريقا كه اين سري از كنسرتها به طور همزمان در سراسر دنيا برگزار شدند، و Linkin Park در فيلادلفيا حضور داشت.

در ماه May گروه اعلام كرد كه به دليل نداشتن اعتماد قصد داره قراردادش رو با شركت Warner Bros. فسخ كنه و به دنبال شركت جديدي براي عقد قرارداد ميگرده. Linkin Park طبق قراردادي كه از سال 2000 با شركت Warner Bros امضاء كرده بود بايد چهار آلبوم رسمي ديگه از طريق اين شركت منتشر ميكرد. در ماه دسامبر سال 2005 گروه بالاخره پس از رايزني هايي كه انجام ميدن اعلام ميكنه كه به توافقهايي با شركت Warner Bros. براي ادامه همكاري رسيدن. طبق توافقنامه جديد كه مورد تاييد دوطرف رسيد قرار شد كه شركت Warner Bros. براي انتشار آلبوم جديد گروه يك و نيم ميليون دلار پيش پرداخت كنه و علاوه بر اين حق الزحمه گروه هم به بيست درصد به ازاي هر نسخه فروش آلبوم، افزايش پيدا كنه. مدت زمان اعتبار قرارداد هم منوط ميشه به انتشار 5 آلبوم ديگه توسط گروه. يعني به عبارتي طبق قرارداد قبلي و فعلي گروه ملزم به انتشار كلا يازده آلبوم از طريق شركت وارنر خواهد بود يعني يك آلبوم بيشتر از قرارداد قبليشون.

در ماه جولاي Mike Shinoda اعلام ميكنه كه در حال انجام يك پروژه جانبي در سبك Hip-Hop به نام Fort Minor هست. به گفته Mike هدفش از انجام اين كار بازگشت به سبك اصلي خودش در موسيقي يعني Hip-Hop هست. Mike ميخواست با اين كارش با دوستان قديمي خودش همكاري داشته باشه، چيزي كه خيلي وقت بود آرزوش رو داشت يعني همكاري با گروه Styles of Beyond (كه اين گروه در حال حاضر با شركت موسيقي مخصوص Linkin Park يعني Machine Shop Recprds قرارداد امضاء كردن) ، Black Thought از گروه The Roots و همچنين Common (كه جزو اونهايي هست كه در تهيه آلبوم Reanimation نقش داشته).

حدود يك ماه قبل از انتشار آلبوم Fort Minor آهنگ Remember The Name در اينترنت منتشر شد و شركت وارنر هم سايتي رو كه ارتباطي با اين موضوع نداشت تهديد كرد و خيلي از سايتها رو كه اين آهنگ رو براي دانلود روي سرورهاشون گذاشته بودن مجبور كرد كه آهنگ رو از رو سايتشون بردارن. آهنگ Remember The Name بر روي بازي NBA Live 2006 قرار داره و خيلي از شبكه هاي ورزشي از اين آهنگ در طول مسابقه فينال بسكتبال در سال 2006 استفاده كردن.

در تاريخ 30 اكتبر سال 2005 آلبوم Mixtape گروه Fort Minor با نام DJ Green Lantern Presents Fort Minor: We Major در اينترنت منتشر شد و خيلي از طرفداران Fort Minor در اينترنت به دنبال اين آلبوم بودن تا اينكه سايت RapBasement.com اين آلبوم رو به طور كامل براي دانلود در دسترس قرارداد. در تاريخ 22 نوامبر سال 2005 بالاخره اولين آلبوم گروه Fort Minor با نام The Rising Tied منتشر شد. اولين Single از اين آلبوم Petrified نام داشت كه هنوز خيلي از شبكه ها پخشش ميكنن. با اينكه اين آلبوم مورد توجه خيلي از طرفداران سبك Hip-Hop قرار گرفت ولي نتوست در جدول موسيقي موفق ظاهر بشه. اما در سال 2006 با انتشار سومين Single از اين آلبوم به نام Where’d You Go كه مورد توجه همه قرار گرفت باعث شد كه اين آهنگ در مكان چهارم جدول Billboard Hot 100 قرار بگيره.

Chester Bennington هم در حال كار بر روي آلبوم سولوي خودش با همكاري Amir Derakh(كه اصليت ايراني داره) و Ryan Shuck از گروه Orgy هست. پروژه انفرادي Snow White Tan ، Chester نام داره. يكي از آهنگهاي اين گروه The Morning After نام داره كه اين آهنگ رو Chester قبل از ورودش به گروه Linkin Park ساخته بوده و براي پروژه سولوش مجددا در استوديو ضبطش كرده. علاوه بر اين Bennington با Amir Derakh و Ryan Shuck در گروه ديگري با نام Julien-K همكاري ميكنه و هنوز هم دقيقا معلوم نيست كه سهمش از اين همكاري در چه قسمتي هست. همچنين Chester گروهي به نام Bucket of Weenies تشكيل داده كه به كاور كردن آهنگها ميپردازن و اخيرا آهنگ The Morning After رو در جشن سالگرد Club Tattoo با همين گروه كاور كردن. گفته ميشه كه آلبوم گروه Snow White Tan بعد از انتشار آلبوم سوم گروه Linkin Park منتشر خواهد شد.

به خاطر پروژه هاي جانبي كه Chester و Mike در اين مدت دنبالش بودن و انجام دادن خيلي از طرفداران شايعه هايي رو مبني بر از هم پاشيدن گروه Linkin Park درست كردن كه Mike و Chester هر دو اين شايعات رو رد كردن. طبق گفته Mike و ديگر اعضاي گروه Linkin Park در حال كار بر روي آلبوم جديدش هست و چندين آهنگ Demo هم ضبط كردن. قرار بود آلبوم جديد گروه اواخر تابستان 2006 منتشر بشه كه اين امر تحقق نيافت و طبق آخرين اخبار كه Mike در گفتگوي خودش با اعضاي LPU انجام داده اعلام كرده كه آلبوم جديد اوايل سال 2007 منتشر خواهد شد.

ورژن شماره پنج LPU هم 21 نوامبر سال 2005 منتشر شد كه CD اين ورژن شامل اجراهاي زنده گروه در كنسرت Live 8 بود.

در ماه نوامبر توسط Phoenix اعلام شد كه Linkin Park آهنگ جديدي رو براي آلبوم Mixtape شركت Machine Shop Records ضبط كرده ولي هنوز منتشر نشده. در ماه دسامبر 2005 اعلام شد كه Mike Shinoda به عنوان دستيار تهيه آلبوم جديد گروه انتخاب شده. قبل از اين Mike آلبوم Hybrid Theory EP و Collision Course رو هم تهيه كنندگي كرده بود. در تاريخ 8 فوريه سال 2006 گروه Linkin Park خبر داد كه تهيه كننده آلبوم جديدشون رو انتخاب كردن و او كسي نيست غير از مرد اسطوره اي يعني Rick Robin كه با گروههاي بزرگي مانند The Beastie Boys, Weezer, Metallica, Audioslave, Slipknot, Rage Against The Machine, Red Hot Chili Peppers, System Of A Down و گروههاي بيشمار ديگه كار كرده.

در طول برگزاي مراسم Grammy Award سال 2006 گروه آهنگ تركيبي به نام Yester/Numb رو به همراه Jay-Z و Paul McCartney اجرا كرد.

در طول مراسم Grammy مجله Rolling Stone مصاحبه اي رو با Chester انجام داد در مورد آلبوم جديد كه Chester عنوان كرد آلبوم جديدشون نسبت به آلبومهاي قبليشون متفاوت تر خواهد بود كه تركيبي از Rap و Hard Rock بوده. آلبوم جديد به گفته Chester غمناك، ترسناك و ملوديك خواهد بود. به گفته او آلبوم جديد سبكي سنگين نخواهد داشت ولي ديوانه كننده خواهد بود. اين لغاتي بود كه Chester براي تشبيه آلبوم جديد ازشون استفاده ميكرد. به گفته او گروه تا به حال بيش از پنجاه آهنگ براي آلبوم جديد ضبط كرده و در حال حاضر هم در مراحل ضبط به سر ميبرن. Linkin Park اخيرا در فستيوالي با شركت گروههاي بزرگي مثل Metallica در كشور ژاپن به نام Summer Sonic Festival شركت كرد كه در اين كنسرتها آهنگ جديدي رو اجرا كردن كه با نام نسبتا عجيب QWERTY در ليست قرار داشت. البته به احتمال زياد اين نام اصلي آهنگ نيست. Mike جايي اظهار كرده كه هنوز مشخص نيست كه اين آهنگ بر روي آلبوم جديد قرار بگيره يا نه. به گفته Mike متن آهنگ رو زماني كه داشتن داخل هواپيما به سمت ژاپن ميرفتن نوشتن و چون از اين آهنگ خوششون اومده تصميم گرفتن تا در كنسرت جديدشون اجرا كنن. (احتمالا به خاطر تنوع!)

و Linkin Park همچنان جريان دارد ...!

.t.A.T.u
Friday 31 August 2007, 01:10 PM
طبق مسائلی که در پست اول گفتم، برای اینکه کسانی که آلبوم Minutes to Midnight را ندارن، به مشکل بر نخورن، تصمیم گرفتم لینک دانلود آهنگ ها را براتون قرار بدم.
کیفیت قطعه ها عالی هست و بیت ریت اونها 224 kbps!
تمامی لینک ها به صورت مستقیم هست
Wake (You can see links before reply)

Given Up (You can see links before reply)

Leave Out All The Rest (You can see links before reply)

Bleed It Out (You can see links before reply)

Shadow Of The Day (You can see links before reply)

What I've Done (You can see links before reply)

Hands Held High (You can see links before reply)

No More Sorrow (You can see links before reply)

Valentine's Day (You can see links before reply)

In Between (You can see links before reply)

In Pieces (You can see links before reply)

The Little Things Give You Away (You can see links before reply )

.t.A.T.u
Friday 31 August 2007, 08:46 PM
خب تصمیمی گرفتم لینک دانلود آلبوم ها( به صورتی قطعه به قطعه) را بزارم امیدوارم استفاده کنید
======
نکته ها:
1. کلیه لینک ها بصورت مستقیم هستند
2. کیفیت: عالی
======

Astronomy Domine
You can see links before reply
Lucifer Sam
You can see links before reply
Matilda Mother
You can see links before reply
Flaming
You can see links before reply
Pow R Toc H
You can see links before reply
Take Up Thy Stethoscope And Walk
You can see links before reply
Interstellar Overdrive
You can see links before reply
Gnome
You can see links before reply
Chapter 24
You can see links before reply
Scarecrow
You can see links before reply
Bike
You can see links before reply

.t.A.T.u
Friday 31 August 2007, 08:59 PM
خب می رم سراغ آلبوم Meteora از لینکین پارک
=========
نکته ها
1. تمامی لینک ها به صورت مستقیم هستند
2. کیفیت قطعه ها عالی
=========
Foreword (You can see links before reply)

Don't Stay (You can see links before reply)

Somewhere I Belong (You can see links before reply)

Lying From You (You can see links before reply)

Hit The Floor (You can see links before reply)

Easier To Run (You can see links before reply)

Faint (You can see links before reply)

Figure.09 (You can see links before reply)

Braking The Habit (You can see links before reply)

From The Inside (You can see links before reply)

Nobody's Listening (You can see links before reply)

Session (You can see links before reply)

Numb (You can see links before reply)

.t.A.T.u
Saturday 1 September 2007, 10:38 PM
سایت MTV در حال رای گیری برای EMA یا به طور کامل European Music Award هست.
لینکین پارک در قسمت های:
Band (You can see links before reply/band/)
Rock Out (You can see links before reply/rock-out/)
Head Liner (You can see links before reply/headliner/)
Album (You can see links before reply/album/)
نامزد دریافت جایزه هست، به لینکین پارک رای دهید

hichnafar
Tuesday 4 September 2007, 11:33 AM
سلام
اینم آهنگ Another brick in the wall (You can see links before reply) ازآلبوم The wall
متن وترجمه ش روهم به زودی می ذارم.

.t.A.T.u
Thursday 27 September 2007, 11:25 AM
خودم می دونم آلبوم هایبرد تئوری را نزاشتم اما این باشه برای بعد.
می رم سراغ ویدئو های گروه.
تا به حال دو ویدئو از آلبوم What I've Done منتشر شده که به شرح زیر است.

نام ویدیو: What I've Done

آلبوم: Minutes To Midnight

کارگردان: Joe Hahn

نقد ویدیو: این ویدیو در سوم آپریل 2007 به کارگردانی Mr Hahn منتشر شد ، که در اصل اولین ویدیو از اولین Single آلبوم Minutes To Midnight هست ، این ویدیو در صحرای EI Mirage واقع در کالیفرنیا فیلم برداری شده و موضوع ویدیو هم بیشتر جنبۀ سیاسی اجتماعی داره که صحنه هایی از جامعه،طبیعت و گرسنگان آفریقا و کارخانه ها و جنگ ها و موضوعات سیاسی و واقعۀ یازده سپتامبر ، نابودی طبیعت ، بمب اتم ، تکنولوژی و پیشرفت جهان رو به تصویر کشیده!

دانلود (You can see links before reply)

You can see links before reply

و ویدئو دوم آلبوم:


نام ویدیو: Bleed it out

آلبوم: Minutes To Midnight

کارگردان: Joe Hahn

نقد ویدیو: این ویدیو در یکم آگوست 2007 به کارگردانی Mr Hahn منتشر شد. این ویدیو دومین Single آلبوم Minutes To Midnight هست. این ویدیو در یک کلاب کوچیک فیلم برداری شده و در اون تعداد زیادی از افراد رو میبینید که باهم زدوخورد می کنند (الته این حرکات بصورت Revers هست) ، گروه هم مشغول به اجرای آهنگ هستند.

دانلود (You can see links before reply)

You can see links before reply


خب این از این!
سینگل بعدی این آلبوم Shadow of The Day هست که هر وقت منشتر شد براتون می زارم
منبع:LP-Fans.com

.t.A.T.u
Thursday 27 September 2007, 11:26 AM
خودم می دونم آلبوم هایبرد تئوری را نزاشتم اما این باشه برای بعد.
می رم سراغ ویدئو های گروه.
تا به حال دو ویدئو از آلبوم What I've Done منتشر شده که به شرح زیر است.

نام ویدیو: What I've Done

آلبوم: Minutes To Midnight

کارگردان: Joe Hahn

نقد ویدیو: این ویدیو در سوم آپریل 2007 به کارگردانی Mr Hahn منتشر شد ، که در اصل اولین ویدیو از اولین Single آلبوم Minutes To Midnight هست ، این ویدیو در صحرای EI Mirage واقع در کالیفرنیا فیلم برداری شده و موضوع ویدیو هم بیشتر جنبۀ سیاسی اجتماعی داره که صحنه هایی از جامعه،طبیعت و گرسنگان آفریقا و کارخانه ها و جنگ ها و موضوعات سیاسی و واقعۀ یازده سپتامبر ، نابودی طبیعت ، بمب اتم ، تکنولوژی و پیشرفت جهان رو به تصویر کشیده!

دانلود (You can see links before reply)

You can see links before reply

و ویدئو دوم آلبوم:


نام ویدیو: Bleed it out

آلبوم: Minutes To Midnight

کارگردان: Joe Hahn

نقد ویدیو: این ویدیو در یکم آگوست 2007 به کارگردانی Mr Hahn منتشر شد. این ویدیو دومین Single آلبوم Minutes To Midnight هست. این ویدیو در یک کلاب کوچیک فیلم برداری شده و در اون تعداد زیادی از افراد رو میبینید که باهم زدوخورد می کنند (الته این حرکات بصورت Revers هست) ، گروه هم مشغول به اجرای آهنگ هستند.

دانلود (You can see links before reply)

You can see links before reply


خب این از این!
سینگل بعدی این آلبوم Shadow of The Day هست که هر وقت منشتر شد براتون می زارم
منبع:LP-Fans

.t.A.T.u
Thursday 4 October 2007, 01:27 AM
سلام داشتم توی اینترنت یه چرخی(!) می زدم که این عکس ها را دیدم گفتم بزارم:ba:ba
عکس های نوجوانی اعضای لینکین پارک
اول از هم David Michael Farrell یا Phoenix
گیتاریست Bass گروه
عکس حالا:

You can see links before reply
عکس دوران نوجوانی:
You can see links before reply
چستر خواننده گروه:

You can see links before reply
نوجوانی:
You can see links before reply



مایک شینودا:
خوانندۀ بک گراند ، گیتار ، کیبورد و Samples و پیانو گروه لینکین پارک.
عکس حالا:

You can see links before reply
نوجوانی:

You can see links before reply
جو هان:
Dj و sampler گروه:

You can see links before reply
نوجوانی:
You can see links before reply
برد دلسون گیتاریست گروه:

You can see links before reply
نوجوانی:
You can see links before reply
عکس Rob دارمر گروه هم نبود فق عکس الانش را میزارم می تونید دوران نوجوانیش را تصور کنید!
You can see links before reply (You can see links before reply)
ا

alireza-metal
Friday 5 October 2007, 08:21 PM
You can see links before reply
گروه مردوک در سال 1990 بهوسيله morgan hakansson در کشور سوئد و با گرايشات شديدشيطان پرستي تشکيل شد . گروهدر سال 1991 اولين شاهکار خود را به نام fuck me jesus بهصورت نوار کاست ضبط کرد . دومين آلبوم گروه dark endless نام دارد که در سال 92 ضبط و پخششد . در سال 1993 گروه با شرکتفرانسوي osmose براي پخش آثارش قرار داد بست و سومين آلبوم

خود را به نام those of the unlight در سال 1994 به وسيله اين شرکت پخش کرد .

بعد از اين آلبوم براي اولينبار گروه در خارج از سوئد و در فستيوال بلک متال در نروژ شرکت کرد . ودرمي 1994 با ساپورت گروهايمورتال در تور اروپا son of the northen darkness شرکت کردو در پاييز همان سال هم گروهبه استوديو رفت تا آلبوم بعدي خود را ضبط کند . opus nocturne نامآثر بعدي مردوک بود . در فوريه 1995 و بعد از شرکت در تور the winter war گروه آلبوم fuck me jesus را به صورت mcd ضبطمجدد کرد که فروش اين آلبوم هنوز در هفت کشور اروپا ممنوع

است .

در ژوئن 1995 گروه در توري درمکزيک شرکت کرد و بلا فاصله آماده ضبط آلبوم بعدي شد اين آلبوم که heaven shall burn … when we are gathered نام دارد در فوريه 1996 ضبط و در ژوئنهمان سال پخش شد . بعد از اين آلبوم گروه مجددا در تور اروپاشرکت کرد و بعد از آن هم ميني البوم

glorification را ضبط کرد کهشامل يک آهنگ ضبط مجدد و سه آهنگ کاور شده از گروههاي bathory ، philedrive و destruction بود .

در اکتبر 1997 گروه آلبوم heres no peace را ضبط کرد و در نوامبر گروه براي ضبط يکي ديگر ازشاهکار هايش به نام nightwing آماده شد که در مارس 1998 اين آلبوم که از دوقسمت تشکيلشدهآماده شد . در اوخر همينسال هم گروه البوم panzer division marduk را ضبط کرد و بعد از آن هم در فستيوال هاي مختلف شرکت کرد .

اولين اثر استوديويي گروه درقرن بيست و يکم هم ميني سي دي obedience بود که در مارچ 2000پخش شد و بعد از اين البوم همگروه با گروههاي deicide و cannibal corpse در تور اروپاشرکتکرد .

آلبوم بعدي گروه infernal eternal است که گلچيني از بهترين اجراهاي زنده گروه است . اين آلبومهمدر اواخر سال 2000 پخش شد . la grand dance macabre آلبوم 2001 گروه است که فوقالعاده زيباست . آخرين آلبوم گروه تا الان هم world funeral نام دارد که محصول سال 2003 است .

اين البوم نهايتموسيقي بلک متال است و آلبومي بي نظير نسبت به تمام آلبوم هاست که حتيخود مردوک هم فکر نکنم بتواندهمچين البومي را دوباره بسازد . بعد از تور اين البوم متاسفانه

خواننده گروه legion ازگروه جدا شد و تا آخرينخبري که من از گروه دارم هنوز کسي بهعنوانجانشين براي او انتخابنشده است .

اعضاي گروه مردوک از ابتدا تاالان :

Morgan hakansson از سال 1990 تا الان گيتاريست گروه است و سابقه فعاليت در گروههاي abrubtum و devils whore house را دارد .

B war با نام واقعي roger svenson از سال 1992 تا الان بيسيست گروه بوده و در گروههاي allegiance و devils whore house فعاليت داشته .

Emil dragutinovic از سال 2002 تا الان درامر گروه بوده و در گروههاي legion و

nominon فعاليت داشته .

Andreas axelsson از سال 1990 تا 1993 خواننده گروه بوده و در گروههاي edge of sanity و infestdead فعاليتداشته است .

Legion با نام واقعي erik hagsted از سال 1995 تا 2003 خواننده گروه بوده و در گروههاي ophtalamia و dissection فعاليت داشته است .

Magnus andersson از سال 1992 تا 1994 گيتاريست گروه بوده و در گروههاي cardinal sin و ... کار کرده است .

Joakim gothberg ازسال 1990 تا 1995 درامر گروه بوده

alireza-metal
Friday 5 October 2007, 08:28 PM
جو ستریانی Joe Satriani در پانزده جولای 1956 در Westbury وست بری نیویورک متولد شد. در سن چهارده سالگی (1970) پس از مرگJim آشنا شدن با موسیقی او، به راک و نوازندگی گیتار (همانند اینگوی مالمستین Yngwie Malmsteen) علاقه مند شد، تیم فوتبالی را که در آن بازی می کرد ترک گفت و به سراغ گیتار رفت.
او پس از مدت کوتاهی، تقریبا یک سال، به تدریس نوازندگی گیتار به دیگران در وست بری پرداخت. جو برای هر جلسه تنها 5 دلار دریافت می کرد. استیو وای Steve Vai یکی از شاگردان او در این دوره است که هر دوی آنها به یک دبیرستان می رفتند.جو در سال 1974، زمان کوتاهی را نزد دو نوازنده بزرگ Jazz مدرن، Billy Bauer (نوازنده گیتار) و Lennie tristano (آهنگساز و نوارنده پیانو) به یادگیری تکنیکهای نوازندگی و آهنگسازی گذراند. در سال 1978 به برِکلی در کالیفرنیا رفت و در آنجا به مدت 10 سال به آموزش گیتار پرداخت.


ستریانی در این مدت شاگردان زیادی را تربیت کرد که معروفترین آنها عبارتند از :

Kirk Hammett (گیتاریست گروه Metallica)،

Larry Lalonde (گیتاریست گروه Primus)

، David Bryson (گیتاریست گروه Crows Counting)

،Charlie Hunter گیتاریست Jazz

،Alex Skolnick (گیتاریست فعال Heavy Metal که در گروههایی مثل Megadeth, Slayer, Judas Priest, White Zombie فعالیت داشته است)


و Stuart Hamm (نوازنده Bass که هم اکنون در گروه Joe Satriani ، Bass می نوازد) او در سال 1979 گروهی پاپ به نام The Squares با همکاری Jeff Compitelli به عنوان نوازنده درام (که هنوز هم درامر گروه ستریانی است) و Andy Milton نوازنده Bass تشکیل داد.نخستین آلبوم او در سال 1984 یک آلبوم EP به نام Joe Satriani بود، شامل پنج آهنگ که توسط شرکت شخصی خودش، Rubina (بر گرفته از نام همسرش)، منتشر شد.
یک سال بعد در سال 1985 ضبط اولین آلبوم کاملش را در Relativity Records به پایان رساند و آلبوم در پانرده ماه بعد در نوامبر 1986 به بازار آمد. جو که توسط دوستش Vai به Relativity Records معرفی شده بود هزینه این آلبوم را با سرمایه شخصی اش تأمین کرده بود.سپتامبر همان سال ستریانی به همراه گروه پاپ ـ راک Greg Kihn چند تور برگزار کردند.
در اکتبر سال1987، Surfing With Alien، آلبوم بعدی جو توسط Relativity Records منتشر شد و به سرعت او را به شهرت رساند. این آلبوم بیش از یک میلیون نسخه در امریکا به فروش رفت و پلاتینیوم شد و در سطح جهانی جو را به عنوان یک عنوان یک نوازنده بزرگ گیتار مطرح ساخت.این آلبوم برتریهای جو را در آهنگسازی، اجراهای گوش نواز، سریع و با ابهت به خوبی نشان داد. مدت زیادی از انتشار آلبوم نگذشته بود که جو به سوژه مجلات معتبر گیتار از جمله Guitar Player ،Guitar World ،Musician و… تبدیل شد.Surfing With Alien به موفق ترین آلبوم Rock-Instrumental تبدیل شد. آثار جو به واسطه قابلیت خیره کننده اش در نواختن آنچه احساس می کند و آنچه مردم می خواهند بسیاری از آرزوهایش را برآورده کرد و موفقیتهای اقتصادی فراوانی برایش به همراه آورد.در ماههای فوریه، مارس، سپتامبر و اکتبر سال 1988 جو در دو تور با Mick Jagger که از Rolling Stones جدا شده بود به عنوان نوازنده Lead Guitar شرکت کرد.


در نوامبر 1988 او آلبوم Dreaming #11 را منتشر کرد که سه آهنگ آن در 11 ژوئن همان سال در تور Surfing With Alien در San Diego ضبط شده بود. این آلبوم دومین نامزدی جایزه Grammy را نصیبش کرد. همچنین در این سال در یکی از آلبومهای Stuart Hamm بنام Radio Free Albemuth برای سه آهنگ گیتار زد.

اکتبر 1989 آلبوم بعدی جو بنام Flying in a Blue Dream منتشر شد که به زودی به آلبوم موفقی تبدیل شد. به خاطر این آلبوم او برای سومین بار نامزد جایزه Grammy شد و آلبوم جو بیش از 000/750 نخسه به فروش رفت. در این آلبوم ستریانی در شش آهنگ به عنوان خواننده هم ظاهر شده است. سال 1991 ستریانی به همراه Vai در آلبوم Hey Stupid با Alice Cooper همکاری کردند.

پس از تقریبا دو سال نوشتن و ضبط، آلبوم بعدی جو آماده شد. جولای 1992 آلبوم The Extremist به بازار آمد و به یکی از بزرگترین موفقیت های تجاری او تبدیل شد. آهنگ Summer Song چهارمین نامزدی جایزه Grammy را نصیب او کرد. از این آهنگ بعدا در تبلیغ واکمن Sony استفاده شد.


سال 1993 در ماه اکتبر آلبوم Time Machine (دو CD) با آهنگ هائی جدید و چند اجرای زنده به بازار آمد. این آلبوم به موفقیتهای زیادی دست یافت و پنجمین نامزدی Grammy را نصیبش کرد.

سال 1994 ستریانی به همراه گروه مطرح هارد راک Deep Purple به جای گیتاریست گروه Ritchie Blackmore در چند تور در ژاپن و اروپا شرکت کرد و پس از آن دوباره بر سر کار خود برگشت. او با Deep Purple هیچ ضبط استودیویی نداشت.


اکتبر سال 1995 هفتمین آلبوم او با نام Joe Satriani منتشر شد. تهیه کنندگی این آلبوم را Glyn Johns بر عهده داشت و آهنگ My Worid برای جایزه Grammy نامزد شد.

Glyn Johns تهیه کننده افسانه یی را که قبل از این تهیه کننده آلبومهای Honk Tonk Woman و Jumping Jack Flash (Rollin Stones) ،Let It Be (The Beatles) و آلبوم Led Zeppelin بوده است.


اکتبر سال 1996 تور بزرگ G3 (مخفف Ghiddrah 3 به معنای سه گیتاریست) با شرکت Vai دوست قدیمی جو و Eric Johnson در آمریکای شمالی در مقابل جمعا 90 هزار تماشاچی 24 بار اجرا شد.


همچنین مه 1997 تور G3 در اروپا با همراهی Vai و Adrian Legg برگزار می شود. 15 ژوئن 1997 تور G3 به همراه Vai، و گیتاریست جوان سبک راک - بلوز Wayne Shephard Kenny از پیروان Steve Ray Vaghaun و نوازنده دیگری بنام Robert Fripp (گیتاریست و نوازنده کیبورد سبک Progressive Rock/ Art Rock ، نوازنده گیتار در گروه مطرح King Crimson بین سالهای 69 تا 74) در امریکا شروع می شود و در نوامبر همان سال خاتمه می یابد. آلبوم G3 in Concert در ژوئن 1997 منتشر شد.


این آلبوم شامل یکی از کنسرتهای تور G3 در سال 96 به همراه Vai و Johnson بود که تحسین همگان را بر می انگیخت. در این آلبوم هر کدام از این سه گیتاریست سه آهنگ را با گروه خود اجرا کردند و در آخر بطور دسته جمعی آهنگهای:
Going Down ،Red House و My Guitar Wants Kill Your Mama را اجرا کردند.
ستریانی در سال 96 با Pat Martino نوازنده بزرگ Jazz در ضبط دو آهنگ Ellipsis و Never & After برای آلبوم All Sides Now همکاری کرد. همچنین در نوامبر همان سال آلبوم A ـ Merry Axemas Guitar Christmas به کوشش Vai منتشر شد که در آن 11 نوازنده برتر گیتار از جمله Jeff Beck ، Eric Johnson ، Steve Morse ، Richie Sambora ، Brain Setzar Orchestra ، Wayne Shephard Kenny و Satriani هر کدام یکی از آهنگهای کلاسیک کریسمس را انتخاب و اجرا کردند.

فوریه سال 1998 تک آهنگ (Single)Ceremony (از آهنگهای Crystal Planet) در امریکا عرضه شد و به دنبال آن در مارس 1998 هشتمین آلبوم جو، Crystal Planet به تهیه کنندگی Mick Fraser (تهیه کننده G3 ، Metallica ، AC/DC) منتشر شد.
در همان ماه آهنگ Summer Song نامزد جایزه Grammy شد و تور بزرگ Crystal Planet در آمریکا آغاز شد.
در ماه می سال 1998 تور G3 در اروپا همراه Uli Jon Roth (گیتاریست گروه Scorpions) و Michael Schenker (گیتارست معروف گروههای Scorpions,UFO) برگزار شد.
از نکات استثنائی این تور این بود که در لندن Brain May (گیتاریست گروه Queen) و در فرانسه Patrick Rondat (گیتاریست سبک Newage که در دو آلبوم Jean-Michel Jarre همکاری داشته) به عنوان نوازنده مهمان اجرا داشتند. در ماه جولای همان سال ادامه تور Crystal Planet برگزار شد. همچنین آهنگ A Train Of Angles (از آلبوم Crystal Planet) در سال 1999 نامزد جایزهGrammy شد.
14 ژوئن سال 2000 یکی دیگر از آلبومهای ستریانی Engines of Creation، توسط Epic منتشر شد. در هزاره جدید سبک ستریانی هم در این آلبوم تغییر کرد و زمینه شناخته شده راک آهنگهایش جایش را به زمینه تکنو و الکترونیک داد، البته با همان ملودی های سرعتی، با ابهت و (ستریانی یی).

این آلبوم شاید برای خیلی ها به خصوص گیتاریست ها، بیگانه باشد. او در این اثر به دنیای DJ ها و Re-mixer ها پا نهاده و با استفاده از استعداد و خلاقیتش بین گیتار و تکنو، پیوندی به وجود آورده است.

سال 2001 در ادامه تورهای G3 ستریانی و دوست باوفاش Vaiاین بار با John Petrucci (گیتاریست گروه Dream Theatre) به برگزاری تور پرداختند.

اجرای زنده بعدی ستریانی Live In San Francisco بود که در 19 ژوئن 2002 عرضه شد. لازم به ذکر است که جو قبل از San Franciscoبا گیتاریست های زبردستی همچون وینی مور Vinnie More و دوست همیشگی خودVai اقدام به اجرای زنده دیگری کردند.

نکته قابل توجه این کنسرت این بود که علاوه بر نوازنده بیس جو، بیسیست گروه وینی هم حضور داشت، یعنی اجرای آهنگها به همراه دو بیس که در نوع خود بی نظیر است.
آخرین آلبوم ستریانی با نام Strange Beautiful Music در 25 ژوئن سال 2002 و با سبک Rock-Instrumental روانه بازار گردید.

جو ستریانی با ارائه این آلبوم 59 دقیقه ای اعم از 14 آهنگ بار دیگر به دنیای موسیقی خود را بعنوان استاد مسلم گیتار الکتریک نشان داد.

آهنگهای Oriental Melody, Chords Of Life, You Saved My Life مهر تائیدی بر آهنگسازی این آلبوم می زند. ستریانی با ارائه این آلبوم نشان داد که هنوز توانایی های خود را در ساخت آهنگهای جاودانی از دست نداده است.

alireza-metal
Friday 5 October 2007, 08:31 PM
قد : 1،75 ، وزن »82 کيلو ، موهای مشکي و چشمان قهوهای

وظيفه : گيتار باس

متولد : 23 اکتبر 1964، سانتامونيکا - کاليفرنيا

وظعيت تاهل : مجرد

قبل از متاليکا : Oblivion

در گيتار باس همانند افراد زير است

Jaco Pastorious, Geezer Butler, Larry Graham and...

فيلم های مورد علاقه: Silence of the Lambs, Pulp Fiction

تفریحات : کنار دريا ، اسنو بورد ، بيرون رفتن برای ناهار همراه مامانم

سن شروع به نواختن باس : 14 سالگي

رنگ مورد علاقه : آبي

اتوموبيل راب : سوبارو مشکي برای نواحي دور و کوهستان

کداميک از اعضا متاليکا وی را ميشناخت ؟ کرک همت

جِيمز هتفيلد : اجرا کردن همراه راب ... خندم ميگيره ، اون بسيار در کارش جدی و انگار ميخواد بکوبه توی کلت

کرک همت : راب تنها نوازنده بزرگ باس نيست ولي کارش بسيار عاليه . و من فکر ميکنم اين برای همه ما مهم باشه که کسي رو پيدا کنيم که واقعا عضوی از خانواده ما باشه ... و اين بسيار هيجان آوره

لارس آلريک: من بايد بگم وقتي که ما با راب برنامه اجرا ميکنيم و کار خودمونو تماشا ميکنيم احساس ميکنيم که هيچ وقت متاليکا به اين خوبي نبوده

alireza-metal
Friday 5 October 2007, 08:40 PM
You can see links before reply

بیوگرافی اعضای گروه

Tom Araya

You can see links before reply

نام کامل : توماس آرایا

تخصص : گیتار بیس و خواننده و نویسنده بسیاری از اشعار گروه

تاریخ تولد : 6 جون 1962

محل تولد : سانتیاگو

گروههای قبلی : BloodCum , Serial Killers

ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــ

Kerry King

You can see links before reply

نام کامل : کری کینگ

تخصص : گیتار

تاریخ تولد : 3 جون 1964

محل تولد : لوس آنجلس

گروههای قبلی : BloodCum

ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــ

Jeff Hunneman

You can see links before reply

نام کامل : جف هانمن

تخصص : گیتار ( البته سازنده آهنگ Angel Of Death هم هست )

تاریخ تولد : 19 آگوست 1964

محل تولد : اوکلند

گروههای قبلی : Death By Clouthes

ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــ

Paul Bostaph

You can see links before reply

نام کامل : پاول بوستاپ

تخصص : درام

تاریخ تولد : 26 مارچ 1964

محل تول : سانفرانسیسکو

گروههای قبلی : Forbidden , Iron Maiden

ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــ

بیوگرافی گروه

You can see links before reply
از گروههای بسیار اثر گذار و جنجالی متال در سالهای 1980 اسلایر بود . اسلایر در 1982 و در هنتینگتون بیچ کالیفرنیا تشکیل شد . دو گیتاریست یعنی " کری کینگ " و " جفر هافمن " موسس اصلی این گروه بودند . بعد از مدتی نوازنده باس و خواننده ای با نام " تام آرایا " و درامری به نام " دیو لومباردو " به آنها ملحق میشوند . کار گروه با نواختن کاورهایی از آهنگهای جوداس پریست و آیرون میدن آغاز می شود اما به سرعت دریافتند که بیشتر بخاطر نوع رفتارهای عجیب و غریب و شمایل خاصشان مورد توجه هواداران قرار گرفته اند تا بخاطر کارهایشان گروه از سوی برایان اسلاگل که از پدر خوانده های عرصه متال بود و دعوت می شود تا در آلبوم گروه شان با عنوان Metal Blade تراکی ظبط کنند , پیش از این متالیکا و ویوود نیز چنین کاری برایشان انجام داده بودند . قرار دادی بسته می شود و پس از آن لولین آلبوم انفرادی گروه با عنوان Show No Mercy منتشر می شود و سرعت نواختی ریف ها , اشعار گرافیکی و فرم ظاهری اجراهایشان چنان اثر گذار می شود که اسلایر به یک پدیده بدل می شود . در 1984 دو EP با عناوین Live Undead و Haunting The Chapel را منتشر می کنند . اما این آلبوم Hell Awaits در سال 1985 بود که نام آنها را بر سر زبانها می اندازد .ریک روبین از پایه گذاران دف جم با گروه تماس می گیرد و قراردادی را میان اسلایر و یک کمپانی بزرگ می بندد و Region On Blood متولد می شود کاری کلاسیک با اشعاری ویران کننده و تمپوهای مخلوط شده با سرعت بیش از حد متال های معمولی که در میان شنوندگان مورد تحسین واقع می شود

Leon
Wednesday 17 October 2007, 01:16 PM
اردیبهشت ۱۳۸۲ اولین نجوای گروه "وندیدا" در ایران به گوش رسید. هدفشان جهانی شدن و یافتن مخاطب بیشتر در دنیا است.
You can see links before reply


یک اتفاق ساده و یک کنجکاوی در اینترنت باعث آشنایی ام با گروه وندیدا شد. قبل از اینکه خودشان را ببینم سایتشان توجهم را جلب کرد. با دیدن سایتشان فکر کردم خارج از ایران فعالیت می کنند. اما بعد فهمیدم در یکی از خانه های تهران همه این کارها انجام می شود. معمولاً خواننده ها و گروهها وقتی آلبومشان کامل می شود برای خودشان سایت اختصاصی درست می کنند ولی گروه "وندیدا" همزمان با کامل شدن آلبومشان سایتشان را هم کامل می کنند.
قرارم در سوییت یکی از چهار عضو گروه بود. همه بچه ها دانشجو اند و هرکدام در شهرهای مختلفی مشغول به تحصیل هستند. به همین دلیل بهترین زمان برای ملاقات ها و دیدن تمرین آن ها تعطیلات آخر هفته است. با چهره هایشان قبل ازآنکه خودشان را ببینم در سایتشان آشنا شده بودم. در اولین نگاه هر چهارتا را شناختم.

You can see links before replyاعضای گروه راک وندیدا
"علی، بیس می زنم و ۲۳ سالم است."
"پدرام، می خونم و گیتار می زنم ، همین خوشبختم"
"منم خوشبختم، محمدرضا هستم، بهم می گن "ممزی"، البته " تریک " هم میگن. توی دانشگاه بعضی وقتها چرکولک هم می گفتند. لید گیتار می زنم، بک وکال می خونم و چند تا از موزیک ها را با پدرام ساختم."
"منم علیرضا هستم ، درامر گروه ."


خنده و شوخ طبعی آنها در اول صحبتها چندین بار جریان مصاحبه را از خط خودش خارج کرد و باعث شد از هر دری حرف بزنیم. اولین نکته ای که با دیدن سایتشان توجهم را جلب کرده بود با آنها درمیان گذاشتم. چشمانی با آرایش سیاه، عکسهایی است که از گروه وندیدا درسایتشان وجود دارد، دلیلش را از پدرام پرسیدم و او گفت: یکدفعه پیش اومد . من عکس اینجوری زیاد دیده بودم و همون آخرین لحظه با مداد چشم وسایه سیاه عکاسمان این کار را انجام دادیم . البته علیرضا حاضر به انجام این کار نشد چون می خواست به مهمانی برود به همین دلیل در عکسها عینک زده.
از ابتدا بیشتر حرفها را پدرام و محمد رضا گفتند و علی و علیرضا، با شیطنت هایشان آنها را همراهی می کردند.
پدرام درباره تاریخچه وندیدا گفت: برادرم به موسیقی راک گوش می داد و با این سبک آشنا بود، من هم علاقه مند شدم و شروع کردم به گیتار زدن و خوندن تا اینکه با محمد رضا در دبیرستان هم کلاسی شدم و اون هم گیتار میزد. محمد رضا ادامه داد: قبل از اینکه گیتار بیاد وسط، کل موزیک های مشترکی که بیشتر متالیکا بود و دوست داشتیم ریتمهاش را سر کلاس با دهن و دست می زدیم و می خواندیم. خلاصه کلاس را بهم می ریختم.
You can see links before reply
پدرام و محمدرضا

اولین بار برای عید مبعث توی مدرسه رفتیم آهنگ “Nothing Else Matters “ متالیکا را اجرا کردیم. اون موقع مدیر مدرسه ناخود آگاه ما را تشویق به ادامه این کار کرد به جای تنبیه و بازخواست، به ما گفت برای جلسه اولیا و مربیان هفته بعد هم دوباره آنرا اجرا کنیم. با علیرضا، که به درام علاقه داشت از طریق پسر خاله اش آشنا شدیم .علی، هم محله ای محمد رضا بود و کم کم علاقه مند شد به بیس زدن و از ۲۸/۲/۱۳۸۲ ما چهار تا کارمان را شروع کردیم. ما الان هم کار خودمان را مثل گذشته ادامه می دهیم، چون جو دانشگاه هیچ فرقی با دبیرستان برای ما نداره.
نخستین تجربه
پدرام که حالا به سخنگوی وندیدا تبدیل شده بود و هیچ نکته ای را جا نمی انداخت درباره شروع کارهای گروه وندیدا گفت: من یک آهنگ پاپ از ترانه لحظه دیدار اخوان ثالث شنیدم ، از شعرش خوشم اومد و با موزیک راک آن را امتحان کردم . به محمدرضا پیشنهاد دادم که باهم روی این سبک کار کنیم . او هم پذیرفت و بعد از یکسال کم کم درست شد. البته به دلیل مسائل و مشکلات مالی خیلی کند پیش رفت . درحقیقت آهنگ اول یک ماهه تمام شد ولی یکسال طول کشید تا ضبط بشه. اون آهنگ برای ما تجربه بود چون گروهی کار کردن هم روش مخصوص خودش را دارد.
از نظر نواختن ما وفتی وارد گروه شدیم ساززدنمان کامل بود. محمدرضا گفت : من از شش سالگی پیانو می زدم و برای گیتار هم پیش استاد های مختلف رفتم ولی خودم روی گیتار کار کردم . پدرام هم گیتار زدن را از پسر دایی هایش یاد گرفت.من و پدرام خودمان تمرین می کردیم . از هر استادی یک نکته گرفتیم و این خودش رمز پیشرفت ما ست ، علی و علیرضا هم آموزش های لازم را دیده بودند. ولی وقتی در گروه نواختنیم، کم کم به شخصیت گروهمان رسیدیم.
You can see links before reply
علی اکبر

نجوای وندیدا
اسم گروه در ابتدا "نجوا" بود. روند کار را بعد از ساختن دو کار فارسی تغییر دایدم . با شعرهای انگلیسی شروع کردیم چون می خواستیم جهانی شویم . با این تصمیم تازه ، نام " نجوا" دیگر مناسب نبود و اسم گروه را به " وندیدا " تغییر دادیم . اسم فصل آخر کتاب اوستا "وندیداد" است یعنی" دیو ستیز ". محمدرضا گفت : دیدم "دال" آخر " وندیداد" اذیت می کنه و حذفش کردم و شد " وندیدا ". با وجود اینکه کارهای ما انگلیسی است ولی چون ایرانی هستیم اسم گروهمان را فارسی انتخاب کردیم .
محمدرضا گفت: قبل از ما گروههای دیگری بودند که راک را فارسی بخوانند مثل گروه " اوهام " که شعرهای حافظ را کار کردند ولی ما توانایی ترانه گفتن به زبان انگلیسی را داریم و با این روش مخاطب بیشتری پیدا می کنیم . به نظر من با سبک راک ، زبان انگلیسی بیشتر می نشیند.
راه و روش چهار دیوستیز
موزیک راک وهوی متال از زمان جنگ آمده و موسیقی اعتراض هستند . شعرهای ما بیشتر اجتماعی است ، موزیک معترض نمی سازیم و بیشتر کارهایمان یک راه و روش است. محمدرضا که ترانه ها را می نویسد و سپس با پدرام و بقیه گروه مطرح می کند گفت : البته اول موزیک ساخته می شود و بعد روی آن ترانه می گذاریم . چون همدیگر را کامل می شناسیم کارهایمان خود به خود پیش می رود و می دانیم از همدیگر چه چیزی می خواهیم.
You can see links before reply


وندیدا می نوازد
گروه وندبدا به جز دو کار اول فارسی شان، تا به حال پنج موزیک انگلیسی ساخته است. oment , Adapt me , From now on , No more to say و آخریش هم هنور اسمی ندارد. No more to say ، جریان آدمی است که مثبت نگر است ولی جو اطرافش منفی است ، در مشکلات گیر می افتد و آخرمی گوید " "No more to say". محمدرضا در توضیح کارهایشان گفت: کسانی که کارهای ما را گوش می دهند ، به گونه ای خودشان این مسائل را در زندگیشان دارند و حس می کنند.
Adapt me ، این آهنگ برای معاون دانشگاهی که محمد رضا در آن درس می خواند ساخته شده بود . او گفت: می خواست تیپ و ظاهر مرا تغییر بده ، آخر سر هم یا جای من بود یا او. بالاخره به خاطر مسائل فساد اخلاقی اخراج شد. البته هیچوقت این آهنگ ما را نشنید . در حقیقت این آهنگ مخاطبش آدمهایی هستند که درمدرسه، دانشگاه ویا جامعه می خواهند همه دنباله روی خطی باشند که آنها می گویند . ما طاقت نداریم و اصلاً اینطوری نیستیم.
Moment ، راجع به زندگی است . چه اتفاقهایی می افتد و چه چیزهایی را از دست می دهیم و حالا چگونه زندگی کنیم. From now on، از حالا به بعد ، یک حالت مقایسه ای دارد با افراد مختلف که هرکدام اشکالی در زندگشیان است ولی شاعر می گوید من اینجوری نیستم و زندگی می کنم.
همه اعضای گروه وندیدا برای ساختن موزیک ها یشان یکسال پولهایشان را جمع کردند، به قول خودشان "پول توجیبی هایمان یکسال خرج نشد و این سخترین کاربرایمان بود ولی به خاطرعشق به آهنگهایمان تحمل کردیم ". در حقیقت موزیک برای آنها همه چیز است . همه این سختیها ها برای رسیدن به هدف آخرشان یعنی جهانی شدن است . در گروه وندیدا همه چیز حس دارد. نت های هر آهنگی که می نوازند، از درونشان سرچشمه گرفته است.
bbcpersian

.t.A.T.u
Thursday 18 October 2007, 09:44 PM
پسران سبک Rock 'n' Roll

You can see links before reply

اعضای گروه Coldplay کلدپلی هيچ‌وقت تمايل نداشتند که روزی پسران محبوب سبک راک‌اندرول شوند البته تا زمانيکه در بين جدولهای موسيقی سال ۲۰۰۰ امضای ملوديهای راک زده شد. گروه چهار نفره کلدپلی در ژانويه سال ۱۹۹۸ توسط Chris Martin خواننده، گيتاريست و پيانيست گروه متولد ۲ مارس سال ۱۹۷۷ در انگلستان، Jon Buckland گيتاريست گروه متولد ۱۱ سپتامبر سال ۱۹۷۷ در انگلستان، Guy Berryman بيسيست گروه متولد ۱۲ آوريل سال ۱۹۷۸ در اسکاتلند و Will Champion بک‌وکال (Back Vocal) و درامر گروه متولد ۳۱ جولای سال ۱۹۷۸ در انگلستان، شکل گرفت.
تنها آرزوی آنها اين بود هنگاميکه در دانشگاه لندن به اجرا می‌پرداختند، از يک گروه کوچک محلی تبديل به گروه شناخته‌ای شوند. اعضای گروه در سنين نوجوانی شيفته موسيقی شده بودند و هريک نواختن سازی را در همان دوران فرا گرفته بودند. موسيقی آنها تاثير گرفته از بزرگانی همچون The Stone Roses، Bob Dylan و Neil Young بود که بخوبی قابل احساس است. آنها هرگز تصور نمی‌کردند که روزی بتوانند با حکمفرمانيشان، صحنه موسيقی راک انگلستان را تصاحب نمايند.
هريک از اعضای گروه دارای خانواده‌ای با درک موسيقيائی بالا بودند و آنها را در مسيری که گام برمی‌داشتند بخاطر خودشان و موسيقيشان حمايت می‌کردند. اين امر حقيقتاْ از امتيازهای بزرگ آنها بشمار می‌آید. کريس مارتين خواننده و اصلی‌ترين عضو گروه، نواختن پيانو را از سنين کودکی آغاز کرد. ۱۵ سال بيشتر نداشت که شروع به نوازندگی در يک گروه کوچک نمود. وی با زمزمه اشعار دلپذير Tom Waits به آرامش می‌رسيد. جان باکلند گيتاريست گروه، ۱۱ ساله بود که گيتار زدن را آموخت. از قهرمانان وی در موسيقی می‌توان از ستارگان بزرگ اين صنعت يعنی Eric Clapton و Jimi Hendrix ياد کرد. گای بريمن اسکاتلندی بيسيست گروه، از سنين کودکی به موسيقی علاقمند شد تا اينکه بيس را انتخاب کرد و تبديل به يکی بازوهای گروه شد. ويل چمپين درامر گروه، نوازنده چندين ساز، برنامه‌ای برای درامر شدن نداشت تا اينکه به کلدپلی پيوست! او گيتار، بيس و هارمونيکا را بخوبی می‌نواخت اما هنگاميکه گروه به رسميت شناخته شد پذيرفت تا نامش بعنوان يک درامر در کلدپلی بدرخشد.
موسيقی Coldplay مانند Travis غم‌انگيز می‌باشد. مثل Jeff Buckley احساسی و همانند Oasis جديد است. وقتی کلدپلی برای اولين بار وارد صحنه اجرا شد مورد تحسين همگان واقع گرديد، چون اعضای گروه واقعاْ ايده‌آل بودند. آنها اولين کنسرت جديشان را در شهر منچستر انگلستان برای گروههائی که هنوز اسمی نداشتند اجرا کردند. بعد از اجراهای متعدد در سراسر انگلستان تصميم به سازماندهی آثار خود و جمع‌آوری آنها بصورت حرفه‌ای گرفتن سرانجام اولين آلبوم گروه کلدپلی در نوامبر سال ۲۰۰۰ با نام Parachutes (چترهای نجات) منتشر شد. اين آلبوم کانديدای جايزه بزرگ Mercury شد. Parachutes در ايالات متحده بسرعت گسترش يافت و همين امر کافی بود تا آنها شناخته شوند و اين اتفاق به شکل عجيبی سريعاْ اتفاق افتاد. از آهنگهای برجسته اين آلبوم می‌توان به Don't Panic، Yellow، Trouble و Everythings Not Lost اشاره کرد. در فوريه سال ۲۰۰۱ جايزه موسيقی بريتانيا را بخاطر اولين آلبومشان دريافت نمودند. بعد از استقبال باورنکردنی از اين آلبوم، آنها تصميم به شرکت در توری در آمريکا گرفتند که شامل ۱۰ اجرای مختلف می‌شد. تمام بليط‌های اين کنسرتها خيلی زودتر از آنچه آنها تصور می‌کردند به فروش رفت.
شايعه از هم پاشيدن گروه در تور آمريکا بالا گرفت. کريس مارتين مکرراْ در حال مبارزه با سرماخوردگی و بوجود آمدن مشکل برای صدايش برنامه‌های گروه را مختل میکرد. گروه بخاطر صدای سرما خورده کريس مجبور شد تا چندين اجرا در آمريکا و همچنين تور اروپا را لغو کند. تمام اين اراجيف از يک سو و از سوی ديگر از سرگرفتن اجراهايشان در تابستان سال ۲۰۰۱ باعث شد تا گروه با ارائه دوباره آهنگ تکی Trouble، به موفقيتهای دوچندان دست يابد.
در پائيز همان سال اعضای گروه کلدپلی برای ضبط دومين آلبوم خود وارد استوديو شدند. متاسفانه بازهم شايعاتی بی‌پايه و اساس گريبانگير آنها شد، مبنی بر اينکه اين آخرين آلبوم کلدپلی است و آنها ديگر نمی‌توانند همانند گذشته موفق باشند. عاقبت دومين آلبوم استوديوئی آنها در آگوست سال ۲۰۰۲ و با نام A Rush of Blood to the Head روانه بازار شد. اين آلبوم برخلاف تصور بدبينان به يکباره به موفقيت چشمگيری دست يافت. چه بسا اين آلبوم از لحاظ ساختار موسيقيائی در قياس با آلبوم قبلی قوی‌تر و استوارتر ظاهر شد. از آهنگهای زيبا و تکرار نشدنی در اين آلبوم می‌توان از The Scientist، In My Place و Warning Sign نام برد.
در حقيقت شاهکار آنها در اين آلبوم آهنگ Clocks می‌باشد. اثری کاملاْ حرفه‌ای و بی‌نقص. متاسفانه آنقدر بازار موسيقی هیپ‌هاپ (البته از لحاظ موسيقی و جنس آن و نه از نظر هوادار) کساد است که اين روزها هرگاه آهنگی خارق‌العاده توليد می‌شود، سران اين سبک موسيقی، سريعاْ اقدام به استفاده تجاری از اين دسته آهنگها می‌کنند تا در حقيقت سوء استفاده از نام يک آهنگ بزرگ و نوشتن اشعار با سطح پائين و قرار دادن آن روی تم اصلی آهنگ، آنها را به سود برساند. متاسفانه کلدپلی از اين قاعده مستثنی نيست. گروه Stonebridge روی تم آهنگ Clocks با استفاده از DJ و شعر آهنگ Put'em High (اثر گروه Stonebridge)، هدف اصلی موسيقی اين آهنگ را به سمتی ديگر سوق می‌دهد. هدفی که هيچگاه مدنظر اعضای گروه کلدپلی نبوده است.
به‌هر‌حال در سال ۲۰۰۳ با همکاری استاد بی‌چون و چرای از دست رفته، مايکل کيمن بزرگ (روحش شاد)، اقدام به اجرای سمفونيک آهنگ Politik نمودند. اجرائی تمام عيار از يک آهنگ! آنها شروع به شرکت در فستيوالها و برپائی کنسرتهای زيادی نمودند تا از اين طريق تمام شايعات قبلی را زير سوال ببرند. اجراهای موفق، يکی پس از ديگری به محبوبيت و شهرت آنها می‌افزود.
در سال ۲۰۰۵ با قدرت تمام سومين آلبوم خود را با نام X and Y عرضه کردند. از آهنگهای زيبای اين آلبوم می‌توان به The Hardest Part ،What If، Twisted Logic ،Talk و X and Y اشاره کرد. آثاری جالب و در خور گروه.
به نظر می‌رسد که ظاهراْ چیزی جلودار کلدپلی نیست. با توجه به ساختار موسیقیائيشان در این سبک آینده‌ای بس درخشان در انتظار آنهاست.

دیسکوگرافی:

Safety [EP] 1998

The Blue Room [EP] 1999

POP collection 1999

Brothers & Sisters [EP] 1999

Yellow [Single] 2000

Trouble [Single] 2000

Shiver [Single] 2000

Parachutes 2000

Don't Panic [Single] 2001

A Rush Of Blood To The Head 2002

The Scientist [Single] 2002

In My Place [Single] 2002

Clocks [Single] 2002

X & Y 2005

Talk [Single] 2005

شاد و پیروز باشید.

پ.ن: تیتر که از یه مقاله در ضمیمه نسل سوم جام جم چند سال پیش کش رفتم، بیوگرافی را هم که چندجا یه جور بدون منبع دیدم، پس معلومه...

Leon
Saturday 10 November 2007, 09:19 AM
یک اتفاق ساده و یک کنجکاوی در اینترنت باعث آشنایی ام با گروه وندیدا شد. قبل از اینکه خودشان را ببینم سایتشان توجهم را جلب کرد. با دیدن سایتشان فکر کردم خارج از ایران فعالیت می کنند. اما بعد فهمیدم در یکی از خانه های تهران همه این کارها انجام می شود. معمولاً خواننده ها و گروهها وقتی آلبومشان کامل می شود برای خودشان سایت اختصاصی درست می کنند ولی گروه "وندیدا" همزمان با کامل شدن آلبومشان سایتشان را هم کامل می کنند.

قرارم در سوییت یکی از چهار عضو گروه بود. همه بچه ها دانشجو اند و هرکدام در شهرهای مختلفی مشغول به تحصیل هستند. به همین دلیل بهترین زمان برای ملاقات ها و دیدن تمرین آن ها تعطیلات آخر هفته است. با چهره هایشان قبل ازآنکه خودشان را ببینم در سایتشان آشنا شده بودم. در اولین نگاه هر چهارتا را شناختم.


اعضای گروه راک وندیدا

"علی، بیس می زنم و ۲۳ سالم است."
"پدرام، می خونم و گیتار می زنم ، همین خوشبختم"
"منم خوشبختم، محمدرضا هستم، بهم می گن "ممزی"، البته " تریک " هم میگن. توی دانشگاه بعضی وقتها چرکولک هم می گفتند. لید گیتار می زنم، بک وکال می خونم و چند تا از موزیک ها را با پدرام ساختم."
"منم علیرضا هستم ، درامر گروه ."

خنده و شوخ طبعی آنها در اول صحبتها چندین بار جریان مصاحبه را از خط خودش خارج کرد و باعث شد از هر دری حرف بزنیم. اولین نکته ای که با دیدن سایتشان توجهم را جلب کرده بود با آنها درمیان گذاشتم. چشمانی با آرایش سیاه، عکسهایی است که از گروه وندیدا درسایتشان وجود دارد، دلیلش را از پدرام پرسیدم و او گفت: یکدفعه پیش اومد . من عکس اینجوری زیاد دیده بودم و همون آخرین لحظه با مداد چشم وسایه سیاه عکاسمان این کار را انجام دادیم . البته علیرضا حاضر به انجام این کار نشد چون می خواست به مهمانی برود به همین دلیل در عکسها عینک زده.

از ابتدا بیشتر حرفها را پدرام و محمد رضا گفتند و علی و علیرضا، با شیطنت هایشان آنها را همراهی می کردند.

پدرام درباره تاریخچه وندیدا گفت: برادرم به موسیقی راک گوش می داد و با این سبک آشنا بود، من هم علاقه مند شدم و شروع کردم به گیتار زدن و خوندن تا اینکه با محمد رضا در دبیرستان هم کلاسی شدم و اون هم گیتار میزد. محمد رضا ادامه داد: قبل از اینکه گیتار بیاد وسط، کل موزیک های مشترکی که بیشتر متالیکا بود و دوست داشتیم ریتمهاش را سر کلاس با دهن و دست می زدیم و می خواندیم. خلاصه کلاس را بهم می ریختم.

اولین بار برای عید مبعث توی مدرسه رفتیم آهنگ “Nothing Else Matters “ متالیکا را اجرا کردیم. اون موقع مدیر مدرسه ناخود آگاه ما را تشویق به ادامه این کار کرد به جای تنبیه و بازخواست، به ما گفت برای جلسه اولیا و مربیان هفته بعد هم دوباره آنرا اجرا کنیم. با علیرضا، که به درام علاقه داشت از طریق پسر خاله اش آشنا شدیم .علی، هم محله ای محمد رضا بود و کم کم علاقه مند شد به بیس زدن و از ۲۸/۲/۱۳۸۲ ما چهار تا کارمان را شروع کردیم. ما الان هم کار خودمان را مثل گذشته ادامه می دهیم، چون جو دانشگاه هیچ فرقی با دبیرستان برای ما نداره.

نخستین تجربه

پدرام که حالا به سخنگوی وندیدا تبدیل شده بود و هیچ نکته ای را جا نمی انداخت درباره شروع کارهای گروه وندیدا گفت: من یک آهنگ پاپ از ترانه لحظه دیدار اخوان ثالث شنیدم ، از شعرش خوشم اومد و با موزیک راک آن را امتحان کردم . به محمدرضا پیشنهاد دادم که باهم روی این سبک کار کنیم . او هم پذیرفت و بعد از یکسال کم کم درست شد. البته به دلیل مسائل و مشکلات مالی خیلی کند پیش رفت . درحقیقت آهنگ اول یک ماهه تمام شد ولی یکسال طول کشید تا ضبط بشه. اون آهنگ برای ما تجربه بود چون گروهی کار کردن هم روش مخصوص خودش را دارد.
از نظر نواختن ما وفتی وارد گروه شدیم ساززدنمان کامل بود. محمدرضا گفت : من از شش سالگی پیانو می زدم و برای گیتار هم پیش استاد های مختلف رفتم ولی خودم روی گیتار کار کردم . پدرام هم گیتار زدن را از پسر دایی هایش یاد گرفت.من و پدرام خودمان تمرین می کردیم . از هر استادی یک نکته گرفتیم و این خودش رمز پیشرفت ما ست ، علی و علیرضا هم آموزش های لازم را دیده بودند. ولی وقتی در گروه نواختنیم، کم کم به شخصیت گروهمان رسیدیم.

نجوای وندیدا

اسم گروه در ابتدا "نجوا" بود. روند کار را بعد از ساختن دو کار فارسی تغییر دایدم . با شعرهای انگلیسی شروع کردیم چون می خواستیم جهانی شویم . با این تصمیم تازه ، نام " نجوا" دیگر مناسب نبود و اسم گروه را به " وندیدا " تغییر دادیم . اسم فصل آخر کتاب اوستا "وندیداد" است یعنی" دیو ستیز ". محمدرضا گفت : دیدم "دال" آخر " وندیداد" اذیت می کنه و حذفش کردم و شد " وندیدا ". با وجود اینکه کارهای ما انگلیسی است ولی چون ایرانی هستیم اسم گروهمان را فارسی انتخاب کردیم .

محمدرضا گفت: قبل از ما گروههای دیگری بودند که راک را فارسی بخوانند مثل گروه " اوهام " که شعرهای حافظ را کار کردند ولی ما توانایی ترانه گفتن به زبان انگلیسی را داریم و با این روش مخاطب بیشتری پیدا می کنیم . به نظر من با سبک راک ، زبان انگلیسی بیشتر می نشیند.

راه و روش چهار دیوستیز

موزیک راک وهوی متال از زمان جنگ آمده و موسیقی اعتراض هستند . شعرهای ما بیشتر اجتماعی است ، موزیک معترض نمی سازیم و بیشتر کارهایمان یک راه و روش است. محمدرضا که ترانه ها را می نویسد و سپس با پدرام و بقیه گروه مطرح می کند گفت : البته اول موزیک ساخته می شود و بعد روی آن ترانه می گذاریم . چون همدیگر را کامل می شناسیم کارهایمان خود به خود پیش می رود و می دانیم از همدیگر چه چیزی می خواهیم.

وندیدا می نوازد

گروه وندبدا به جز دو کار اول فارسی شان، تا به حال پنج موزیک انگلیسی ساخته است. oment , Adapt me , From now on , No more to say و آخریش هم هنور اسمی ندارد. No more to say ، جریان آدمی است که مثبت نگر است ولی جو اطرافش منفی است ، در مشکلات گیر می افتد و آخرمی گوید " "No more to say". محمدرضا در توضیح کارهایشان گفت: کسانی که کارهای ما را گوش می دهند ، به گونه ای خودشان این مسائل را در زندگیشان دارند و حس می کنند.

Adapt me ، این آهنگ برای معاون دانشگاهی که محمد رضا در آن درس می خواند ساخته شده بود . او گفت: می خواست تیپ و ظاهر مرا تغییر بده ، آخر سر هم یا جای من بود یا او. بالاخره به خاطر مسائل فساد اخلاقی اخراج شد. البته هیچوقت این آهنگ ما را نشنید . در حقیقت این آهنگ مخاطبش آدمهایی هستند که درمدرسه، دانشگاه ویا جامعه می خواهند همه دنباله روی خطی باشند که آنها می گویند . ما طاقت نداریم و اصلاً اینطوری نیستیم.

Moment ، راجع به زندگی است . چه اتفاقهایی می افتد و چه چیزهایی را از دست می دهیم و حالا چگونه زندگی کنیم. From now on، از حالا به بعد ، یک حالت مقایسه ای دارد با افراد مختلف که هرکدام اشکالی در زندگشیان است ولی شاعر می گوید من اینجوری نیستم و زندگی می کنم.

همه اعضای گروه وندیدا برای ساختن موزیک ها یشان یکسال پولهایشان را جمع کردند، به قول خودشان "پول توجیبی هایمان یکسال خرج نشد و این سخترین کاربرایمان بود ولی به خاطرعشق به آهنگهایمان تحمل کردیم ". در حقیقت موزیک برای آنها همه چیز است . همه این سختیها ها برای رسیدن به هدف آخرشان یعنی جهانی شدن است . در گروه وندیدا همه چیز حس دارد. نت های هر آهنگی که می نوازند، از درونشان سرچشمه گرفته است.

Leon
Sunday 11 November 2007, 09:28 AM
سومین آلبوم «رضا یزدانی» به زودی منتشر می*شود: «هیس!» كه قبلاً اسمش «والیوم*ده» بود و 5-4 سالی است در انتظار مجوز در ارشاد خاك می خورد.

حالا بعد از گذشت این چند سال و تغییرات احتمالی از قبیل همین تغییر اسم آلبوم، هیس مجوز گرفته و قرار است به زودی زود منتشر شود.



You can see links before reply

یزدانی كه اخیراً به خاطر همكاری با «مسعود كیمیایی» نامش بر سر زبان*ها افتاده، این بار هم به سراغ ترانه*های «یغما گلرویی» رفته است؛ همانطور كه در آلبوم «پرنده بی*پرنده» (كه آن هم اول «كپ نكنین»* نام داشت) همكاری این دو نفر با موسیقی «حمید صدری» جواب داد و آلبوم خوبی حاصل شد.

آلبوم اول یزدانی هم آلبوم خوبی بود؛ «شهردل» با اشعار مولانا و موسیقی خود رضا. هر چند كه سبك و سیاق آن كلاً با آلبوم دوم فرق داشت.

یزدانی در «هیس» هم سبكی شبیه پرنده بی*پرنده را دنبال كرده؛ موسیقی پاپ و راك با ترانه*های مثلاً انتقادی- اجتماعی یغما گلرویی. چیزی شبیه «لاله*زار» كه مورد توجه كسی مثل كیمیایی قرار گرفت كه همه از سختگیری*های او باخبرند. كیمیایی مدت هاست كه دیگر با خواننده*ای همكاری نزدیكی نداشته. ولی حالا از رضا یزدانی خوشش آمده و بعد از فیلم «حكم»، این بار در «رئیس» هم به سراغ او رفته است. با این تفاوت كه این بار برخلاف دفعه قبل، ترانه فیلم به صورت اختصاصی برای «رئیس» ساخته می*شود، نه مثل لاله*زار كه از آلبوم دوم یزدانی انتخاب شده بود.

هیس هم مثل پرنده بی*پرنده توسط «دارینوش» منتشر می*شود؛ شركتی كه در تولید این قبیل كارها سابقه دارد.


حالا دیگر اغلب ما «رضا یزدانی» را به عنوان یک خواننده متفاوت پذیرفته ایم. مجموع خصوصیت های این هنرمند جوان، از او کاراکتری ساخته که با تکیه بر آن می شود گفت در سال های اخیر جای چنین خواننده ای در دایره گل و گشاد موزیک این مملکت سخت خالی بوده. اگر بت سازان و اسطوره پردازان دشنامم ندهند، بگویم کسی از تبار فرهاد و فریدون.

اما اگر کمی از هیجانزدگی اولیه فاصله بگیریم، این سوال پیش می آید که آیا می شود به او امید بست، و آیا رضا خواهد توانست جای خالی آن موزیسین های معترض سبیلو را برای ما پر کند یا نه؟

درباره مثلث های طلایی «صدا- کلام- موزیک» افسانه ها شنیده ایم؛ یعنی همان خواننده ها که ذکر خیرشان رفت، با یک ترانه سرای خوب به علاوه یک آهنگساز درجه یک پشتیبانی می شدند. آن ها وقتی به اوج صدا رسیدند که جزئی از یک تیم بودند. تیمی از بهترین های وقت، بلکه بهترین های تاریخ موسیقی ما.

حالا آیا رضا یزدانی هم چنین تیمی را در خدمت دارد؟ واضح این که الزامی برای کار تیمی نیست؛ همانطور که می بینیم رضا در ساخت موزیک آلبوم هایش خودکفاست! اما آنجا که کار را به دیگری سپرده چطور؟ آیا در ترانه هم خوب پشتیبانی می شود؟

ترانه های دو آلبوم اخیر یزدانی تماماً از سروده های «یغما گلرویی» هستند. شاعری که جدا از شهرت، از نظر درک شعر و قدرت خیال هم در میان هم قطارانش برتری خاصی دارد. ولی واقعیت این که وقتی یغما ترانه می گوید، سروده هایش سخت به زبان جاری می شوند. یعنی فاقد اولین خصوصیت یک ترانه خوب که شاید عدم پیچیدگی و سرعت حفظ شدن اش توسط مخاطب باشد، است.

شما را نمی دانم ولی شخصاً آرزو به دلم ماند یک بار آن ترانه «شمال» - که چقدر دوست اش دارم- را درست تا ته اش بخوانم!

شاید اگر یزدانی در انتخاب ترانه برای آلبوم هایش وسواس بیشتری به خرج بدهد، هم او به نتایج بهتری برسد و هم ما آن گم کرده مان را زودتر پیدا کنیم؛ بی سبیل هم قبول، اما کمی دلنشین تر و همچنان باشعور.

Hamidreza.Zolfaghar
Monday 12 November 2007, 12:21 AM
قرار نبود به جز بخش انگلیسی بقیه ی بخش ها فارسی باشند ؟

Amir
Thursday 15 November 2007, 11:02 AM
نیکل بک Nickelback یک گروه موسیقی راک، اهل کشور کاناداست که در سال 1995 در آلبرتا، با حضور Chad Kroeger ، Mike Kroeger و Ryan Vikedal شکل گرفت. آهنگ "How You Remind Me" از سومین آلبوم این گروه "Silver Side Up" ، توانست در رده اول محبوب ترین آهنگ های کانادایی قرار گیرد و همزمان آهنگ برتر Billboard Hot 100 ، مجله مشهور آمریکایی"بیلبورد" شد.
این موفقیت که اولین بار نصیب گروه موسیقی کاناداییThe Guess Who در آلبوم American Woman شده بود، توسط گروه نیکل بک تکرار شد.

از میان جوایز معتبری که این گروه تا کنون موفق به دریافت آنها شده می توان به : نه جایزه از Juno Awards، بزرگترین جشنواره موسیقی کشور کانادا، یک جایزه American Music Award ، جایزه MTV Video Music Award برای آهنگی در فیلم "قهرمان Hero " و جایزه World Music Award برای پرفروش ترین آلبوم راک، اشاره نمود. نیکل بک علاوه بر موارد فوق که با دریافت جایزه همراه بود، در رشته های متعدد دیگری از جشنواره های مذکور نیز در لیست کاندیدها قرار داشته است. در چهارم دسامبر سال 2006 این گروه با کسب سه جایزه از پنج مورد کاندید شده در Billboard Music Awards ، موفقیت خود را مجددا تکرار نمود.


آخرین آلبوم این گروه با نام All the Right Reasons تا کنون بیش از 4.8 میلیون نسخه در سراسر آمریکا و بیش از 7 میلیون نسخه در سراسر جهان به فروش رسیده است.

هر چند بنیان گذاران این گروه از آلبرتا، شهر کوچکی در شرق کلگری Calgary کانادا برخاستند، در حال حاضر در ونکوور Vancouver شهری در جنوب غربی بریتیش کلمبیای کانادا British Columbia ساکن هستند. نام این گروه برگرفته از نیکل nickel ، سکه پنج سنتی کانادایی است که برادر Mike Kroeger در کافی شاپی که در آن مشغول کار بود، معمولا به عنوان بقیه پول به مشتریان بر می گرداند و همواره این عبارت را به کار می برد : " Here's your nickel back " به معنای "این هم سکه پنج سنتی، بقیه پول شما".

نیکل بک در ابتدا با حمایت قانون Cancon - قانونی که بر طبق آن هر گروهی جهت ورود به عرصه حرفه ای موسیقی کانادا، لازم است درصد مشخصی از آهنگ هایش از رادیوی سراسری این کشور پخش شده باشد- کارخود را آغاز نمود. آهنگ "Leader of Men " اولین موفقیت این گروه بود که متعاقب آن آلبوم Silver Side Up را منتشر نمودند. آهنگ "How You Remind Me" از این آلبوم به عنوان محبوب ترین آهنگ سال 2002 برگزیده شد و نیکل بک را به اوج شهرت رساند. پس از آن، تا به امروز کلیه آلبوم های این گروه با موفقیت چشمگیری مواجه شده است.

آهنگ "Photograph" نیکل بک نیز کاندید دریافت جایزه بهترین آهنگ سال در Juno Awards سال 2006 بود.

در ماههای مه و ژوئن سال 2006، نیکل بک با بون جووی Bon Jovi ، در برگزاری بخش اروپایی تور Have A Nice Day Tour همکاری نمود که طی آن در کشورهایی چون آلمان، جمهوری ایرلند، هلند، اتریش، سوئیس و نهایتا نیز انگلستان به اجرای کنسرت پرداختند.

آخرین آلبوم این گروه، با کاندید شدن در شاخه های : محبوب ترین گروه راک، بهترین آلبوم پاپ – راک و بهترین گروه آلترناتیو، در رده های بالای جدول کاندیدای سی و چهارمین دوره American Music Awards که در 21 نوامبر سال 2006 برگزار شد، قرار گرفت و توانست جایزه بهترین آلبوم پاپ – راک را به خود اختصاص دهد. در 15 نوامبر سال 2006 مقارن با سی و دومین سالروز تولد Chad، نیز نیکل بک در جشنواره World Music Award جایزه بهترین گروه راک را به خود اختصاص داد.

در حال حاضر اعضای نیکل بک در حال تهیه و تدارک ششمین آلبوم خود به سر می برند که طبق برنامه قرار است در اواخر سال 2007 یا اوایل 2008 روانه بازار شود و تا کنون هیچگونه اطلاعاتی در مورد جزئیات این آلبوم منتشر نشده است.

پنج آلبوم این گروه تا به امروز عبارتند از : Curb که ماحصل کار نیکل بک طی سالهای 1996/2002 است، The State در سال 2000، Silver Side Up در 2001، The Long Road در 2003 و All The Right Reasons در سال 2005. Brandon Kroeger نوازنده درام در سالهای 1996 و 1997 با گروه نیکل بک همکاری داشت، پس از او Ryan Vikedal از سال 2000 تا سال 2005 به عنوان نوازنده در این گروه فعالیت می کرد. در حال حاضر نیز اعضای گروه عبارتند از : Chad Kroeger خواننده اصلی و نوازنده گیتار دوم ، Ryan Peake نوازنده اصلی گیتار و خواننده دوم گروه، Mike Kroeger نوازنده گیتار، Daniel Adair نوازنده درام و پرکاشن


منبع : گفتگوی هارمونی

Amir
Thursday 15 November 2007, 11:08 AM
گروه گود شارلوت Good Charlotte در سال 1996 در مریلند آمریکا تشکیل شد. خواننده گروه Joel Madden و برادر دوقلو او بنجی Benji که هرگز ساز نزده بودند و آواز هم نخوانده بودند، بعد از تماشای کنسرت گروه رپ Beastie Boys در سال 1995 تصمیم گرفتند یک گروه موسیقی تاسیس کنند. بلافاصله با دوست دبیرستانی خود پل توماس (گیتار باس)، آرون اسکولوپیو ( طبل و درامز)، و بیلی مارتین (گیتار) یک ارکستر تشکیل دادند. همه آن ها به انرژی پانک راک دهه هفتاد عشق می ورزیدند ولی آهنگ های ملایم تر و رمانتیک راک تجاری را نیز می پسندیدند. این گروه به تدریج فعالیت خود را در واشنگتن آغاز و در کنسرت های سالانه شهر خود شرکت می کردند و کم کم در پایتخت آمریکا نامی برای خود دست و پا کردند.
گود شارلوت در سال 2000 اولین آلبوم خود را برای نشر موسیقی Epic روانه بازار کرد. بلافاصله برادران دو قلو "مدن" در کانال معروف MTV بعنوان مجری(VJ) کاری برای خود دست و پا کردند و در برنامه موفق و سراسری All Things Rock فعالانه شرکت داشتند. همکاری با ام تی وی تبلیغ خوبی برای گود شارلوت بود و در طی این مدت آن ها توانستند آهنگ های موفقی تصنیف کنند. اسکولوپیو گروه را ترک کرد و بعد از تغییراتی، کریس ویلسون جای او را پر کرد.

You can see links before replyدر سال 2002 آلبوم The Young and Restless منتشر شد و دو آلبوم بعدی آن ها Lifestyles of the Rich and Famous و Anthem این گروه را به موفقیت جهانی رساند. در سال 2004 گود شارلوت با آلبوم پر فروش The Chronicles of Life and Death بازگشت موفقیت آمیزی داشت ولی ویلسون بعلت بیماری گروه را ترک کرد.

گود شارلوت در سال های اول با تراشیدن موی سر، آویزان کردن کردن گوشواره و نمایش خال کوبی، خود را به عنوان یک گروه پانک راک به نمایش گذاشتند ولی با چهارمین آلبوم Good Morning Revival آن ها وارد دسته بندی راک محافظه کار می شوند و یک کار عامه پسند و تجاری ارائه می کنند. البته در بعضی لحظه ها بسوی صدای پانک راک گرایش پیدا می کنند مانند رپ آهنگ Keep Your Hands Off My Girl یا ترانه Broken Hearts Parade که شباهت زیادی به سوپر گروه " گرین دی" دارد، البته با اضافه شدن ساز های بادی. ولی به خوبی می توان پیشرفت و پخته تر شدن گود شارلوت را احساس کرد: مانند آهنگ The River که درباره شهر لوس آنجلس نوشته شده یا آهنگ ملایم و رمانتیک Where would we be now که بعد از جدایی مدن از دوست دخترش Hillary Duff ( خواننده معروف) تصنیف شد.

چه نام سبک گود شارلوت را راک پیشرفته بگذاریم چه راک تجاری با گرایش پانک، این گروه راه خود را پیدا کرده و موفقیت آن ها ادامه دارد.



منبع : آهنگ سرا

.t.A.T.u
Friday 16 November 2007, 06:53 PM
خوب این پست را زدم به سه دلیل!
1. لینک تاپیک هایی که در این انجمن در مورد ال پی هست را اینجا حمع کنم
2. آلبوم هایبرد تئوری را بزارم
3. تاپیک را زنده کنم
4. یه خورده وعده بهتون بدم!!!!
===================

تصاویری از دوران بچگی اعضای گروه! (You can see links before reply)

دانلود Shadow of The Day (موزیک-ویدئو) (You can see links before reply)

دانلود What I've Done ( موزیک-ویدئو و به صورت 3GP ) (You can see links before reply)

========================

برای دانلود آلبوم هایبرد تئوری به صورت تک تک برید اینجا! (You can see links before reply)

===============
زنده شد!

===============

معانی اشعار و تمام موزیک-ویدئو ها + یه سری چیز دیگه در راه است!
=============

بای!

booffalo
Tuesday 20 November 2007, 06:49 AM
اين هم سايتشونه : You can see links before reply (You can see links before reply)

You can see links before reply

دانلود 2 آهنگ زيبا از اين گروه

Adapt Me (You can see links before reply)

No More To Say (You can see links before reply)

Amir
Tuesday 20 November 2007, 08:16 AM
به به جناب زمرد

آقا خیلی خوشحالم که اینجا حضور داری

انشاءالله به کمک هم بتونیم اینجل رو پربارش کنیم

:ak

booffalo
Tuesday 20 November 2007, 08:54 AM
امير جان خيلي مخلصيم . من از طرفداران موسيقي هستم و تمام لحظاتم با موسيقي ميگذره . من هم خيلي خوشحالم كه يه انجمن باحال و با موضوعات خاص و جالب راه اندازي كردين . موفق باشين . :bh

Leon
Sunday 25 November 2007, 10:19 AM
راک مرگ!

بهزاد بلور

You can see links before reply
You can see links before reply ارسلان از گروه تارانتیس

در این سالهای گذشته موسیقی راک بین جوانان ایرانی خیلی گرفته. گروه های زیاد زیرزمینی در ایران هستند که به سبکهای هوی متال و گوتیک، آهنگ می سازن و گهگاهی هم کنسرتهای خصوصی می دن.

(You can see links before reply)

در عین حال در این یکی دو سال گذشته، بچه ها ترانه هاشون رو هم به زبون انگلیسی می خونن. بعضی ها تونستن که جواز پخش از ارشاد بگیرن ولی بعضی ها مثل گروه اوهام هنوز در نوبتن.
اخیرا که شرکت بمآهنگ در کانادا شروع کرده به پخش آلبومهای راک زیر زمینی ( از گروه کیوسک ) خیلی از بچه های هدبنگر (head banger) امید دارن که بالاخره روزنه امیدی باز شده و موسیقی راک ایرانی داره یواش یواش علنی می شه و در نهایت جهانگیر!
ولی چیزی که فکر نمی کردیم این بود که گروهی پیدا بشه که در تهران متال مرگdeath metal بزنه، بخصوص به زبون انگلیسی! و در عین حال سکه طلا هم جایزه بگیره!
با بچه ها ی گروه تارانتيس تماس گرفتیم و بردیمشون زیر ذره بین:
You can see links before reply گروه تارانتیس در حال اجرای کنسرت



ارسلان: ریشه کلمه تارانتیس ( Tarantis ) از کلمه انگلیسی رطيل میاد. وقتی رتیل آدم رو نیش میزنه ، سمش فرد رو به یک تحرک و رقص خاصی وامیداره و این تحرک کمک می کنه که زهر خنثی بشه ( البته این تئوری خود بچه هاست!)
به نوعی این رقص رو Head bang ( کله کوبیدن ) یا رقص متال تعبیر می کنند. شخصی هم که نیش خورده رو "تارانتیس" می گن. اسم گروه موسیقی ما هم از همین کلمه ساخته شده.
بهزاد: ارسلان می دونم که تو وبرادرت، آرش، هسته مرکزی تشکیل گروه بودین ، الان کسانی با شما همنواز هستن؟
ارسلان: به جز خودم، برادرم، آرش، گیتار بیس می‌زنه و شهاب که هم "درام" می‌زنه و هم می خونه، و بعضی از اشعار گروه هم مال اونه. بهمن و ادوین گیتار الکتریک می زنن و همه در ساخت و تنظیم آهنگها فعالن.
You can see links before reply از راست به چپ - ارسلان ، شهاب و آرش - نفرات اصلی گروه تارانتیس



بهزاد: چرا بیشتر شعرهای شما انگلیسیه و فارسی زیاد نمی خونین؟
آرش: ما خودمون هم نسبت به این مسئله خیلی حساسیت داریم و به فرهنگ و زبان خودمون خیلی اهمیت میدیم. ولی خوب یک جاهایی از نظر تلفظ هجایی، زبان فارسی روی این نوع موسیقی و این مدل خوندن خوب نمی شینه. جاهایی که میشه فارسی خوند رو طبیعتاً میخونیم، به شرطی که به زبان فارسی آسیبی نرسه و زیبایی اون خراب نشه.
ارسلان: خیلی ها روی این نوع موسیقی به زبان فارسی خوندن که بنظر من کار خیلی جلفی از آب در اومده!
آرش: یکی دیگه از علت های انتخاب زبان انگلیسی، جنبه بین المللی اون هست که ما دوست داشتیم مخاطب های بین المللی هم داشته باشیم.
بهزاد: شما راک مرگ می زنین ( انگار که عزرائیل داره آواز می خونه! )، عکس العملها تا حال چی بوده؟
آرش: عکس العمل های مختلفی دیدیم. مثلاً توی یک فستیوال برنامه داشتیم و وقتی برنامه اجرا کردیم همه به وجه اومده بودن و انگار دارن یک چیز عجیبی رو گوش می کنن! توی استودیو هم خیلی درباره این سبک صحبت می کنن.
You can see links before reply آرش و ارسلان در هنگام اجرای کنسرت



بهزاد: البته برای خیلی ها این آهنگ ها مثل سرسام می مونه! چون صدای گیتار خیلی بلنده و صدای خواننده هم ترسناک هست! این رو چطوری توجیه می کنید؟
ارسلان: هر سبکی یک جنس صدایی داره. همون جوری که شما در موسیقی پاپ صدای ویولن و صدای لطیف خواننده رو می شنوید، این سبک هم خوندن مخصوصی خودش رو داره!
بهزاد: چی شما رو به این سبک راک جلب کرد . راکی که طرفدارانش در خارج از کشور دارن کمتر می شن!؟
ارسلان: این چیزی نبود که ما بخواهیم دنبالش بریم و انتخابش کنیم. این سبک درون ما بود.
You can see links before reply آرش و ارسلان در استودیو



بهزاد: گروه شما از چند وقت پیش درست شده و امیدوارین به کجا برسین؟
ارسلان: گروه از پنج سال پیش شکل گرفت. گروه سنی ما هم 22 و 23 هست. آرش هم سر قضیه موسیقی و متال با شهاب در مدرسه آشنا شد. بعد تصمیم گرفتیم که به عنوان یک گروه شروع به کار کنیم. اول با همین سه نفر شروع کردیم و بعد از چند وقت تصمیم گرفتیم کار رو بزرگتر کنیم. خیلی ها به گروه ما اومدن و رفتن. الان در گروه ترکیب 5 نفری داریم و امیدوارم روزی بالاخره یک سی دی در بازار داشته باشیم و بتونیم خیلی راحت کنسرت اجرا کنیم.
بهزاد: ( خدا رحم کنه ) بچه ها شما کنسرت هم می‌دین؟
آرش: بله. برنامه ها اکثراً اجراهای خصوصی برای دوستان بوده. قرار بود در فرهنگ سرای ابن سینا و دانشگاه شهید بهشتی برنامه داشته باشیم که موافقت نشد! البته در یک جشنواره که شهرداری با عنوان "آوای همبستگی" برگزار کرده بود شرکت کردیم، اتفاقآ کلی تشویقمون کردن و به ما سکه طلا جایزه دادن.
بهزاد: فکر می کنین همچین امیدی به واقعیت نزدیکه؟
ارسلان و آرش: امیدواریم!
You can see links before reply آرش


بهزاد: آیا گروه های دیگه ای هم توی ایران هستند که به سبک Death Metal کار کنند؟
ارسلان: سبک های دیگه مثل Heavy Metal هستن، اما سبک Death Metal نه!
بهزاد: Death Metal چه فرقی با سبک های دیگه Metal داره و چه چیزی اونو مشخص می کنه که "مرگ راک" هست؟
آرش: ریتم سریع آهنگ، جنس اغتشاشی که در صدا استفاده میشه، درجه خشن بودن جنس صدای گیتار، پر تعداد بودن ضربات درام، جنس صدای خواننده، نحوه اشعاری که گفته می‌شه و فضاهای حرکتی سازها اون رو به سبک Death Metal تبدیل می کنه!
بهزاد: آیا نوع شعر خاصی برای این سبک موسیقی به کار می‌ره؟
آرش: شعر این موسیقی جنبه های خیلی زیادی داره. ولی این سبک موسیقی بیشتر صحبت فلسفی می کنه.

.t.A.T.u
Wednesday 28 November 2007, 08:53 PM
سلام! یه خبر و یه مصاحبه برای طرفداران LP آوردم( البته اگه توی این سایت کسی طرفدار LP باشه!:h)

اول یه خبر خوب!

Linkin Park موفق شد شب گذشته جايزه Best Alternative Band رو در مراسم American Music Awards از آن خودش

كنه. اين موفقيت رو به گروه و طرفدارانش تبريك ميگم. Linkin Park براي كسب اين جايزه موفق شد گروههاي

My Chemical Romance و The White Stripes رو در اين دسته شكست بده. علاوه بر اين Linkin Park نامزد دريافت

جايزه در دسته‌هاي Best Pop/Rock Band, Duo or Group و Best Pop/Rock Album هم شده بود كه در قسمت

Best Pop/Rock آلبوم گروه Daughtry موفق به دريافت جايزه شد و در قسمت Best Pop/Rock Band هم گروه

Nickelback جايزه رو از آن خودش كرد.
================================================== ===========
خب حالا یه مصاحبه با مایک شینودا!

شبكه 97X اخيرا مصاحبه‌اي با Mike Shinoda انجام داده كه در اين مصاحبه Mike به سوالات طرفداران گروه پاسخ


ميده. بعضي از سوالات تكراريه ولي در اين بين سوالات جالبي هم مطرح ميشه كه دونستن پاسخ Mike خالي از


لطف نيست:


- دوست داريد با چه گروهي اجرا داشته باشيد؟

Mike: سوال سختيه … در مورد تك اجراهامون همكاري با Jay-Z و Paul McCartney خيلي خوب بود مخصوصا



Paul خيلي مهربان و فروتن بود كه اين اجازه رو داد باهاش برنامه اجرا كنيم. ولي در مورد همكاري در يك تور در كنار


Metallica بودن خيلي جالب بود چون گروهي قدرتمند بودن. اجرا جلوي طرفداران سرسخت اين گروه كه هيچ


گروهي رو به غير از Metallica قبول ندارن هم تجربه جالبي بود و ما از اين فرصت استفاده كرديم.


- براي كمك به محيط زيست چه اقداماتي انجام ميديد؟

Mike: يكي از كارهايي كه انجام ميديم نامش بنياد سبز هست كه در اين راه مثلا در تورهاي



Projekt Revolution يك دلار از درآمد حاصل از هر بليت رو به American Forest ميديم تا در پايان تور با مبالغ جمع


شده يك ميليون نهال درخت كاشته بشه. يا براي كمك به آلودگي هوا براي سوخت اتوبوس‌هاي تورهامون از


سوخت‌هاي طبيعي استفاده ميكنيم. در كل تلاشمون اين هست كه بقيه گروهها و طرفداران رو هم براي كمك به


محيط زيست تشويق كنيم.



You can see links before reply



- آلبوم جديد به نظر ملايم‌تر از كارهاي قبليتون ميآد، چرا؟

Mike: حقيقتش اينه كه اعضاي گروه سنشون بالاتر رفته و ذائقه موسيقيشون هم تغيير كرده. خود شما


موسيقي كه امسال گوش ميديد مطمئنا با اوني كه پارسال يا پنج سال پيش گوش ميكرديد فرق داره. مثلا ما آلبوم


Hybrid Theory رو سال 1999 نوشتيم و الان حدودا 10 سال از اون موقع ميگذره و سليه موسيقيمون خيلي تغي


ير كرده. آلبوم بعديمون ممكنه روش از Rap بيشتر استفاده بشه يا خيلي Heavy باشه يا اصلا از ايني كه الان


شنيديد آروم‌تر باشه. هيچي معلوم نيست.



- چه گروهي يا شخصي خيلي موثر بوده در كار شما؟

Mike: سخته كه بگم گروه يا هنرمند خاصي رو من تاثير گذاشته بيشتر اينجوري بوده كه يك آلبوم يا آهنگ خاص


تاثيرگذار بوده. گروههاي زيادي هستند كه كاراشون رو دوست دارم مثل



Nine Inch Nails, The Roots, Run DMC كارهاي Jay-Z هم خيلي قشنگ هستند. بقيه اعضاي گروه هم مثل من


ذائقه‌هاي متنوعي دارن مثلا يك لحظه ممكنه به كلاسيك-راك گوش بديم مثل Jimmi Hendrix يا هفته بعدش ب


ه آلبوم جديد Hip-Hop كه تازه منتشر شده گوش بديم. در مورد آلبوم جديدمون هم ميخواستيم كاري ارائه بديم كه


با آلبوم‌هاي قبليمون فرق داشته باشه چون ديگه خسته كننده شده بود اجراي آهنگهاي قبلي. بيشتر دوست


داشتيم كه در اين آلبوم به سبك گروهاي U2, Depeche Mode و Beatles كار كنيم.


- چه آهنگي رو دوست داريد از گروههاي ديگه Cover كنيد؟
Mike: من به شخصه خيلي دوست دارم آهنگهاي مورد علاقم رو كاور كنم ولي وقتي بحث توافق گروهي ميشه


در مورد كاور كردن يك آهنگ معمولا هيچ وقت به توافق نميرسيم و اين كار انجام نميشه. چند تا آهنگ هستند كه


در گذشته كاور كرديم مثلا آهنگهايي از گروهاي Deftones, Nine Inch Nails يا Jane’s Addiction.





- آينده گروه Fort Minor جه خواهد بود؟

Mike: فعلا تنها عضو گروه Fort Minor كه Styles of Beyond هستند فعاليت دارن كه در



Projekt Revolution امسال هم حضور داشتن. اخيرا هم آهنگي با نام Second To None براي فيلم



Transformers با هم تهيه كرديم. آلبوم جديد SOB هم با نام Rocket Surgery اوايل سال 2008 منتشر ميشه كه


به طرفداران Fort Minor توصيه ميشه حتما خريداري كنن.


- اگر يك هفته از زندگيتون باقي مونده باشه چيكار ميكنيد؟

Mike: (خنده) سئوال سختيه! به خانوادم علاقه زيادي دارم براي همين ترجيح ميدم اين مدت باقي مونده رو در


كنار همسر، برادر و پدر و مادرم باشم.


- كدوم يك از اعضاي Linkin Park مجرد هستند؟

Mike: هيچكدومشون! گروه خوش‌شانسي هستيم!


- به‌يادماندني كنسرتتون كدومه؟

Mike: انتخابش سخته ولي يادم ميآد دو شب اجرا در Buddakan شهر توكيو داشتيم كه همه بليط‌هاش


پيش‌فروش شده بود و يك پديده شد. چون اين محل خيلي معروفه و رويدادهاي مهم ورزشي و كنسرتهاي


مشهوري در اون برگزار شدن. نميدونم ولي فكر ميكنم از نظر اهميت و شهرت اين محل شبيه به



Madison Square Garden در آمريكا باشه. نمونه ديگش همونطور كه احتمالا ميدونيد كتابي مصور از كنسرتهامون


داريم با نام From The Inside كه در اين كتاب تصويري از اين كنسرت داريم. در كووالالامپور هم اجرايي داشتيم كه


محل اجرامون از بالاي بلندترين برجهاي دنيا در اين شهر مشخص بود و در اون شب بين 60 تا 80 هزار نفر حضور


داشتن و نماي برج در پشت جمعيت هنگام اجراي برنامه خيلي جالب و به يادماندني بود.


منبع: Linkinpark.ir

pain
Thursday 29 November 2007, 01:56 PM
من البوم the division bell رو خیلی دوست دارم و بیشتر از بقیه گوش دادم. تماااام آهنگهای این آلبوم واقعا قشنگه ولی high hopes و cluster one رو بیشتر از بقیه دوست دارم!
تقریبا تمام آهنگهای این گروه رو شنیدم و کلیپ و کنسرت زیاد دیدم ازشون واقعا عالین
و من از gilmour بیشتر خوشم میاد

.t.A.T.u
Thursday 29 November 2007, 07:46 PM
چه عجب یه نفر طرفدار پیدا شد!
خیلی خوشحالم، امیدوارم فعالیتت را در این ضمینه بیشتر ببینیم!

alexy_336
Friday 30 November 2007, 12:03 AM
من از آهنگ هی یو خیلی خوشم میاد

.t.A.T.u
Friday 30 November 2007, 09:45 AM
حالا که طرفداران دارن زیاد می شن، یه چیز براتون دارم!
برید به این لینک ها و هر چی دوست دارید از هر آلبومی از پینک فلوید دانلود کنید!
اول (You can see links before reply)
دوم (You can see links before reply)
You can see links before reply

Babak_mix
Sunday 2 December 2007, 12:39 PM
اردشیر نواختن گیتار را از 12 سالگی در ایران شروع کرد.که ابتدا در زمینه موسیقی راک فعاليت مينمود. چون تمام خانواده اش در رشته راه و ساختمان تحصیل کرده بودند،او هم در آنجا به تحصیل در این رشته پرداخت. و در آنجا بود که بیشتر با موسیقی راک و دنيای نوازندگی گيتار آشنا شد. در حین تحصیل با گروه های راک انگلیسی هم کار می کرد.
بعد از 5 سال به آمریکا رفت ، ابتدا در بوستون و سپس در کالیفرنیا ساکن شد تا اینکه دانشگاه تمام و دوران زندگی حرفه ای فرح، در زمینه موسیقی آغاز شد.
و همراه با استرانز گروه strunz & farah را تشکیل دادند که برگرفته از نام خانوادگی این دو موزیسین بود. حاصل کار این گروه تاکنون14 CD و اجرای حدود 700 کنسرت در تمام آمریکا و اجرای برنامه های متعدد با نوازندگان معروف دنیا در سبک های مختلف جاز ، راک و پاپ است.

alexy_336
Sunday 2 December 2007, 06:57 PM
تبریک میگم
مبارکه!

.t.A.T.u
Sunday 2 December 2007, 09:50 PM
خب، دوستان یه خورده بحث را تخصصی تر کنید، من خودم زیاد پینک فلوید گوش نکردم( 4 تا 5 قطعه از آلبوم The Dark Side of The Moon گوش کردم ) پس زیاد از من توقع نداشته باشید.

monolith
Wednesday 5 December 2007, 03:08 PM
خب، دوستان یه خورده بحث را تخصصی تر کنید، من خودم زیاد پینک فلوید گوش نکردم( 4 تا 5 قطعه از آلبوم The Dark Side of The Moon گوش کردم ) پس زیاد از من توقع نداشته باشید.

از رکوردهای جالب آلبوم Dark side of the moon یکی اینکه این آلبوم وقتی در سال 1973 تهیه شد، فوراً وارد لیست پرفروشترین آلبوم های آمریکا (Billboard) قرار گرفت و تا سال 1996 در این لیست قرار داشت!
معمولاً آلبومهای دیگه (اگر اصلاً بتونند وارد این لیست بشند) فقط چند هفته دوام میارند.
با توجه به اینکه اصولاً سبک پینک فلوید یک سبک همه پسند نیست (مثل آهنگهای پاپ که همه گوش میدند و در مهمانیها و مجالس رقص پخش میشه) اینکه این آلبوم سالها در لیست پرفروشترینها باشه، واقعاً جالبه.

.t.A.T.u
Thursday 6 December 2007, 10:12 PM
سلام!
شاید این مصاحبه کمی قدیمی باشه اما خوندنش خالی از لطف نیست.
===========================================

این بازگشتی است که هیچ کس انتظار آن را نداشت، چرا که بیش از ربع قرن از زمان انتشار آخرین آلبوم تجاری یوسف اسلام، هنرمندی که در جهان به نام کت استیونس Cat Stevens شناخته میشود گذشته است و اکنون او دوباره به صحنه موسیقی باز گشته است.

پخش جهانی آلبوم او به نام An Other Cup نمایانگر حال و هوای موسیقایی و روحانی کنونی اوست.کت استیونس که 59 سال پیش به نام استیون جورجیو متولد شد، اولین موفقیت خود را در دهه 1960 و با ترانه هایی چون به قلم خودش I Love My Dog در سال 1966 و Matthew & Son در سال 1967 تجربه کرد.

استیونس اوقات خود را اعضای گروه بیتلز میگذراند و با جیمی هندریکس Jimi Hendrix تورهای داخلی ترتیب میداد، اما در سال 1968 و در اوج شهرتش به بیماری سل مبتلا شد.

استیونس پس از درمان در بیمارستان و گذراندن دوران نقاهت، در سال 1970 به صحنه بازگشت، اما او دیگر آن ستاره پاپ جوان و بی پروا نبود، اکنون او ترانه سرا و خواننده ای حساس و درون نگر بود که آلبومهایش با نامهای Tea for the Tillerman، Teaser and the Firecat ، Catch Bull at Four و Foreigner در سالهای 70 تا 74 همه به فروش جهانی میلیونی دست یافتند.

اما تغییر بزرگتر در سال 1978 به وقوع پیوست، زمانی که کت استیونس به دین اسلام گروید و نام خود را به یوسف اسلام تغییر داد، گیتار خود را فروخت و به همه هواداران خود پشت کرد تا به یکی از ارکان مهم جامعه مسلمانان بریتانیا تبدیل شود. او تمام درآمد آثار گذشته خود را وقف ساختن مدارس و موسسات خیریه برای مسلمانان نمود.

آلبوم An Other Cup، اولین آلبوم این هنرمند پس از آلبوم سال 1978 او به نام Back to Earth است. با وجود اینکه مدتها از تغییر نام او میگذرد، اما صدای ملایم او همچنان آشناست، استعداد ملودیک او همچنان قدرتمند و اشعار زیرکانه اش به همان درخشانی گذشته است.

او که به سختی تن به مصاحبه میدهد، در مصاحبه ای نادر با مجله بیلبورد Billboard در لندن درباره بازگشت خود میگوید.

You can see links before reply

• از اینکه پس از 28 سال درباره یک آلبوم تازه صحبت میکنید چه احساسی دارید؟
برای من بازگشت به استودیو مانند بازگشت به خانه دومم است. آنچه که برایش آمادگی نداشتم، بخش تجاری و تبلیغاتی کار بود که به شدت حالت شرکتی پیدا کرده و برقرار نگه داشتن موازنه را برای یک هنرمند مشکل کرده است. اما من قبلا هم در چنین شرایطی بوده ام و میتوانم از پسش بر بیایم.


• آیا نسبت به بازگشتتان حساس و مضطرب بودید؟
آخرین جایی که میخواستم به آن بازگردم، حرفه موسیقی بود. اما آنچه اهمیت دارد مردم و هدفی است که در ذهن داشتم، حالا یک نیاز مهم وجود دارد و آن ساختن یک پل ارتباطی است. من همواره درباره اهداف بشردوستانه ترانه خوانده ام و حمایت از بشریت کاری است که اکنون قصد دارم انجام دهم.

موسیقی میتواند شفابخش باشد و من تصور میکنم که با توجه به پیشینه و تجربه ام در هر دو طرف آنچه شکاف عظیم بین جهانیان به نظر میرسد، میتوانم راهی به سمت اتحاد دوباره بشریت پیدا کنم. این گام بسیار بزرگی برای من به شمار می آید اما در مسیر طبیعی زندگی من قرار گرفته است. من از داشتن مسئولیت خسته و رنجور نشده ام، بلکه پر از شوق هستم.

• چرا این آلبوم را به نام یوسف Yusuf منتشر کرده اید نه یوسف اسلام Yusuf Islam ؟
زیرا "اسلام" نباید به شعار تبدیل شود. از طرفی نام فامیل مانند یک عنوان رسمی است، اما ما دوستان خود را با نام کوچکشان صدا میزنیم که بسیار صمیمانه تر است، و از نظر من همین میتواند پیام این آلبوم به جهان باشد.
You can see links before reply
خوب، چرا روی جلد اضافه کرده اید "این هنرمند در گذشته با نام کت استیونس شناخته میشده است"؟
این نامی است که برای بیشتر افراد آشناست، و من مخالفتی با به کار بردن آن در جهت شناخته شدن ندارم. برای افراد بسیاری، این نام یادآور چیزی است که میل دارند همچنان حفظش کنند. این نام بخشی از پیشینه من است و بسیاری از چیزهایی که من به عنوان کت استیونس درباره اش رویا پردازی کرده بودم، در زمان یوسف اسلام به حقیقت پیوسته اند.

• از آخرین زمانی که گیتار نواخته بودید چقدر میگذشت؟
سالهایی بسیار. من هرگز متقاعد نشدم که قرآن موسیقی را نهی کرده باشد، اما برای حفظ تعادل و پرهیز از هر ناسازگاری و کشمکش درونی، از نواختن هر سازی خودداری کردم. این ناهماهنگی و ستیز درونی دیگر وجود ندارد.

اما نکته کنایه آمیز و زیبایی برایم پیش آمده، من در سال 70 ترانه ای به نام "پدر و فرزند" Father & Son نوشتم که درباره پسری بود که برای دنبال کردن روش زندگی خود به راه دیگری میرود. حالا داستان درباره پسر من است که با یک گیتار به خانه آمده. یکی دو سال پیش، یک روز صبح پس از نماز گیتار او را که در گوشه ای بود برداشتم و انگشتانم کاملا میدانستند که باید چه کاری انجام دهند، این اتفاق مرا تکان داد و متوجه شدم که میتوانم کار دیگری برای انجام دادن داشته باشم. همه چیز از اینجا شروع شد.

• معنای عنوان این آلبوم چیست؟
دلالت ضمنی این عنوان (به معنای یک فنجان دیگر) به Tea for the Tillerman (چای برای مرد شخم زن) کاملا واضح است. اما این عنوان یک نماد هم هست. همه جا صحبت از برخورد تمدنهاست. اما اگر کسی تحقیق کند متوجه میشود که برای مثال، کافه ها، قهوه خانه هایی هستند که از ترکیه اسلامی به وجود آمده اند و گیتار در نتیجه تحول ساز عود که توسط مسلمانان به اسپانیا برده شد، به وجود آمده است. پس تمدن و فرهنگ چیزی مشترک میان ما انسانها هستند نه بهانه ای برای جنگ. نمادینه بودن فنجان از همین اعتقاد سرچشمه میگیرد، فنجان آنجاست تا همه با آن چیزی بنوشند.

• ترانه ها چه زمانی نوشته شده اند؟
چندتا از آنها کاملا قدیمی هستند. ترانه Green fields, Golden Sands در سال 1968 برای یک نمایش موزیکال که هرگز انجام نشد، نوشته شده و حالا پس از حدود 40 سال تازه برای خود مفهومی پیدا کرده است. بخش اول ترانه Heaven/Where True Love Goes برای آلبوم Foreigner نوشته شده بود اما کل این قطعه یک ترانه جدید است.

• اعتقاد مذهبی تو تا چه حد بر ترانه ها تاثیر داشته است؟
تصور میکنم که هدف مندی و ایجاد این حس که ما مسیر خاصی را دنبال میکنیم، یکی از پیامهای این آلبوم است. یک ترانه به نام Whispers From a Spiritual Garden (زمزمه هایی از یک باغ روحانی)،بر اساس یک شعر از صوفی و شاعر قرن 13 اسلام، رومی (مولانا) است. من اشعار او را حتا قبل از اینکه به خواندن قرآن بپردازم میخواندم و زمانی بود که بدون همراه داشتن کتاب اشعار او به جایی نمیرفتم.

هنگامی که ما به پیام اسلام توجه کنیم، اصلا ریشه این کلمه از صلح آمده است. اشخاص بسیاری در هر دین- و البته منظور من در این لحظه مسلمانان هستند- از این مفهوم اولیه دور شده اند و من میخواهم در یادآوری موهبت بینظیر این دین به آنان کمک کنم.

• آیا بازخوانی تو از ترانه Don't Let Me Be Misunderstood (نگذار که [اعمال مرا] سوء تعبیر کنند) در این آلبوم، واکنشی در مقابل مواردی است که در این چند سال اخیر برایت اتفاق افتاده؟
این ترانه خیلی برای این موضوع مناسب بود و من مستقیما با آن ارتباط برقرار میکنم. پس از اظهار نظر اخیر پاپ درباره اسلام، من یک نسخه از آن را برای او (پاپ) فرستادم.
You can see links before reply
• آیا این ترانه به مقامات رسمی آمریکایی که در سال 2004 اجازه ندادند به "منطقه امنیت ملی" وارد شوی هم اشاره کرده است-آیا هیچوقت از تو عذرخواهی شد؟
نه، اما به جایش به من یک ویزا دادند که من هرگز از آن استفاده نکردم. حالا فرقی نمیکند که این ویزا تجدید شده یا در آن تجدید نظر شده یا هرچه، اما موضوعی که این ترانه به آن اشاره میکند بسیار بزرگتر از مدیریت فعلی در آمریکاست. این ترانه درباره آزادی تفکر و آزادی در حرکت است.

• آیا سود حاصل از این آلبوم هم به سازمان خیریه تو " One Small Kindness" (اندکی مهربانی) خواهد رفت؟
این درآمد برای One Small Kindness بسیار عالی خواهد بود. این موسسه برای ایتام- که در اولویت هستند- و همچنین برای تحصیل دختران در مناطقی چون بالکان، اندونزی و عراق کارهای بسیار بزرگی انجام داده است. ما دانشکده ای برای تدریس مدیریت به دختران در دانشگاه بغداد تاسیس کرده ایم، اما خدا میداند که این دانشکده تا کی میتواند در آنجا وجود داشته باشد.

• آیا این ترانه های تازه را در کنسرت هم اجرا خواهی کرد؟
در این باره به شدت تحت فشار هستم. همه به من میگویند که پول حسابی در این کار است و من به آنها میگویم که پول برایم مهم نیست. اما این چیزی است که باید به طور جدی به آن فکر کنم.

• با فکر کردن به گذشته، آیا از این همه سال دوری از موسیقی پشیمان نیستی؟
نه، به هیچ وجه، چون باید برای خودم یک زندگی میساختم و باید از اسب بلند قامتم پیاده میشدم و به انسانها میپیوستم. من از دوران نوجوانی ام یک ستاره پاپ بودم. هنگامی که آدم در چنین موقعیت ممتازی از ثروت و شهرت قرار داشته باشد میتواند به سادگی رابطه خود با واقعیت را از دست بدهد.

از طرفی من وظایف دیگری هم داشتم، باید دین خود را میشناختم و از خانواده ام مراقبت میکردم و باید برای خود اولویتهایی قایل میشدم. اما حالا همه این کارها انجام شده و در جهان موسیقی دوباره جای کوچکی برای من باز شده است.
منبع:
today.reuters.com (You can see links before reply)
ترجمه شده در گفت و گوی هارمونیک

Leon
Friday 7 December 2007, 08:42 PM
یادی از جیمی هندریکس، یکی از نوابغ بزرگ عالم راک

You can see links before reply

اگر چه گیتار برقی، سالها پیش از به شهرت رسیدن جیمی هندریکس وجود داشت، اما بسیاری‌ها معتقدند که با دستان هندریکس بود که گیتار برقی زبان باز کرد. به گفته افشین طهماسبی، گیتاریست گروه راک خاک، «جیمی هندریکس اولین نوازنده‌ای بود که به گیتار برقی شخصیتی تازه داد. تا آن زمان گیتار بیشتر حالت ساز همراه داشت و هندریکس بود که نقش گیتار را برجسته کرد و بعضی‌ها حتی از تولد دوباره گیتار برقی سخن می‌گویند.»

Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:

جیمی هندریکس، یکی از ستارگان برزگ و پرنفوذ آسمان پاپ و راک، اگر چه چندسالی بیش در صحنه حضور نداشت و تنها سه آلبوم به انتشار رساند، اما در طول همین مدت کوتاه توانست ردپایی عمیق از خود در دنیای راک به جا بگذارد.
هنگامی که جیمز مارشال هندریکس، معروف به جیمی هندریکس در روز هجدهم سپتامبر سال ۱۹۷۰، در شرایطی اسف‌انگیز، در سن ۲۷ سالگی در لندن از دنیا رفت، دنیای موسیقی راک یکی از خلاقترین و نوآورترین ستارگانش را از دست داد. این چهره محبوب و پرنفوذ اگر در قید حیات می‌بود، در روز ۲۷ نوامبر، شصت و پنجمین سالگرد تولدش را جشن می‌گرفت.

بخش مهمی از زندگی این گیتاریست و خواننده بزرگ به اجرای کنسرت گذشت و کم نیستند کنسرت‌هایی که چون رویدادی تاریخی در ذهن عاشقان راک حک شده‌اند، از جمله اولین کنسرت مهم جیمی هندریکس در آمریکا در چارچوب فستیوال مونتری در تابستان ۱۹۶۷ که در آن هندریکس پس از کنسرت، گیتارش را در برابر ده‌ها هزار تماشاگر به آتش کشید.


Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: جیمی هندریکس (وسط) به همراه میچ میچل (راست) و نوئل ریدینگشاید هم حضور کاملا متفاوت او در صحنه و جذبه خاصش بود که سبب شد، او به الگو و سمبل جنبش هیپی‌های آمریکا در دهه شصت میلادی بدل شود که هندریکس را نماد اعتراض، شورش و انتقاد به جنگ می‌دانستند.

عشق و علاقه جیمی هندریکس به موسیقی در همان دوران کودکی شکل گرفت، هنگامی که پدرش گیتاری به او هدید داد، البته اگر بتوان به یک ساز تک‌سیمی گیتارشکل، گیتار گفت. در سال ۱۹۵۹، در سن هفده سالگی، جیمی هندریکس اولین گیتار برقیش را خرید، سازی که بعدها به جسم و جان این چهره پرآوازه بدل شد.

هندریکس در اوایل دهه شصت میلادی در گروه‌های مختلف فعال در سبک R&B ساز می‌زد و با آهنگسازان و موزیسینهای معروفی چون لیتل ریچارد و کینگ کورتیس همکاری داشت. البته جای گرفتن در صف دوم صحنه و واگذاشتن شو به هنرمندان دیگر، با ذات و تواناییهای جیمی هندریکس، همخوانی چندانی نداشت.

او برای کسب تجربیات تازه عازم نیویورک گردید و در همانجا بود که با چت چندلر، باسیست گروه معروف Animals آ آشنا شد. چندلر به او توصیه کرد که به جای ماندن در آمریکا، راهی لندن شود و در پایتخت انگلیس، کار خود را پیش ببرد. و واقعا هم بخت با جیمی هندریکس همراه بود و او توانست در عرض مدتی کوتاه در انگلیس سر زبانها بیافتد.

اگر چه گیتار برقی، سالها پیش از به شهرت رسیدن جیمی هندریکس وجود داشت، اما بسیاری‌ها معتقدند که با دستان هندریکس بود که گیتار برقی زبان باز کرد. به گفته افشین طهماسبی، گیتاریست گروه راک خاک، «جیمی هندریکس اولین نوازنده‌ای بود که به گیتار برقی شخصیتی تازه داد. تا آن زمان گیتار بیشتر حالت ساز همراه داشت و هندریکس بود که نقش گیتار را برجسته کرد و بعضی‌ها حتی از تولد دوباره گیتار برقی سخن می‌گویند.»

Bildunterschrift: با دستان جیمی هندریکس بود که گیتار برقی زبان باز کردهندریکس که در نواختن گیتار نه تنها از انگشتان که از زبان و دندان خود هم استفاده می‌کرد، به همراهی میچ میچل که نوازنده درامز بود و نوئل ردینگ، نوازنده گیتار بیس، گروه جیمی هندریکس اکپریئنس را تشکیل داد و از جمله ترانه‌های Hey Joe، Purple Haze و The Wind Cries Mary را منتشر کرد که همگی در سال ۱۹۶۷ جزو ترانه‌های تاپ تن بریتانیا بودند.

اولین آلبوم جیمی هندریکس که این سه ترانه را در برمی‌گرفت، در سال ۱۹۶۷ تحت عنوان Are You Experienced? منتشر شد. جالب توجه آنکه علیرغم این موفقیت، شهرت جیمی هندریکس بلافاصله به زادگاه‌ش آمریکا نرسید و در واقع بعد از کنسرتش در فستیوال مونتری و به آتش کشیدن گیتارش بود که نام او در آمریکا هم سر زبانها افتاد.

حضور جنجالی جیمی هندریکس در فستیوال مونتری سبب شد که آلبوم او نیز به سرعت در صف آلبومهای پرفروش روز قرار گیرد. طبیعی است که دو آلبوم بعدی این گیتاریست و خواننده اسطوره‌ای، یعنی آلبوم Axis: Bold as Love و آلبوم Electric Ladyland که به ترتیب در سالهای ۱۹۶۷ و ۱۹۶۸ انتشار یافتند نیز بسیار موفق بودند.

افشین طهماسبی درباره ویژگی‌های جیمی هندریکس می‌گوید: «هندریکس نابغه‌ای بود که به نظر من با نوابغ موسیقی چون باخ و بتهوون در یک صف قرار دارد. او قادر بود سه عنصر ریتم، تکنوازی گیتار و آواز را طوری با هم تنظیم کند و تکنیکهای مختلف را طوری با هم ترکیب کند که اگر معمولا آدم بخواهد چنین کاری بکند، مجبور است دو سه تا گیتاریست بیاورد تا از پس این کار برآیند. از آن گذشته جیمی هندریکس صدای جدید و متفاوتی به گیتار و موسیقی راک بخشید.»

جیمی هندریکس در طول همین چند سال فعالیت، هم ترکیب گروهش را عوض کرد و هم اسم گروهش را به Band of Gypsies تغییر داد. عنوان Band of Gypsies یا «گروه کولیها» که هندریکس برای گروهش انتخاب کرده بود، آنقدرها هم بی‌ربط نبود، چرا که در زندگی اعضای گروه، به ویژه خود هندریکس، کوچ، گشت و گذار و اجرای برنامه‌های متعدد در نقاط مختلف دنیا حرف اول را می‌زد.

آخرین کنسرت جیمی هندریکس در روز ششم سپتامبر ۱۹۷۰ در آلمان بود. حدود دو هفته بعد از این کنسرت بود که جیمی هندریکس در لندن در پی مصرف همزمان و بیش‌ازاندازه مشروبات الکلی و قرصهای خواب‌آور، از دنیا رفت، اگر چه روح و صدای گیتار او همچنان زنده است.

You can see links before reply

برگرفته از : دویچه وله

Leon
Sunday 9 December 2007, 10:16 AM
پينک فلويد و ايران

بهزاد بلور

You can see links before reply
گروه انگليسی پينک فلويد سالهاست که در ايران دوستداران زيادی دارد. کتاب اشعار آنان در سراسر جهان به زبانهای مختلف، از جمله فارسی، ترجمه و بارها تجديد چاپ شده است.

(You can see links before reply)

بهزاد بلور، تهيه کننده برنامه روز هفتم (بی بی سی) با "نيک ميسون"، نوازنده درام (جاز) پينک فلويد که به تازگی کتابی را در مورد تاريخچه اين گروه با عنوان InsideOut به چاپ رسانده است، گفتگويی داشت و پرسش هايی را که شما فرستاده بوديد، با وی مطرح کرد:
You can see links before reply وسط کتاب نيک ميسون



نيک ميسون : آنچه در اين کتاب آورده ام براساس مشاهدات شخصی من از گذشته هنری پينک فلويد است چون تقريبا همه اعضا گروه در مورد آنچه در سالهای اوليه توليد شد، اتفاق نظر دارند.


چرا تصميم به انتشار کتابی درباره پينک فلويد گرفتيد؟
من نوشتن اين کتاب را حدود ده سال پيش و زمانی شروع کردم که ما برنامه مشخصی برای آينده گروه پينک فلويد نداشتيم. آن زمان به نظرم رسيد که وقتش رسيده درباره اين که زندگی هنری من چه سرانجامی داشته کتابی بنويسم.
نگارش کتاب به آهستگی پيش رفت تا اين که حدود يکی دو سال پيش با مرگ استيو اروک - که برای سی سال مديريت پينک فلويد را برعهده داشت - من متوجه شدم که بايد نوشتن آنرا تمام کنم چون به تدريج افرادی که از پيشينه و نحوه تشکيل گروه ما مطلع هستند نخواهند بود تا آن را برای نسل های بعدی بازگو کنند.
You can see links before reply همه گروه پينک فلويد . اوايل کار





اعضای اصلی گروه همديگر رو در دانشگاه معماری ريجنسی لندن با هم آشنا شدن همه در يکسال داشتن درس می خوندن . حدود ۴۰ سال پيش . اونجا بود که گروهشون رو تشکيل دادن . حالا سوالم اينه که -- -گر به گذشته بازمی گشتيد آيا بازهم وارد دنيای موسيقی می شديد يا رشته معماری را ادامه می داديد؟
اگر با گروه پينک فلويد همکاری نداشتم به احتمال زياد رشته معماری را ادامه می دادم. اما گروه ديگه ای جز پينک فلويد نمی تونست جوابگوی علائق و توانايی هام باشه.
You can see links before reply کسانی که موقع اجرای کنسرت آلبوم " ديوار" پينک فلويد با گروه هم آواز بودن





هنر معماری در آثار پينک فلويد تاثير داشته و يا حتی برعکس. آيا پينک فلويد در نگرش معماری غرب تاثيرگذار بوده اينو يکی از طرفداراتون پرسيده ؟
بعيد می دونم که پينک فلويد تاثيری در هنر معماری داشته اما دانش و نوع آموزشی که افراد دريافت می کنند مسلما روی کارشون تاثرمی گذاره. شايد مهم ترين ويژگی رشته معماری که روی پينک فلويد تأثير گذاشته تکنولوژی و هنرهای زيبا در اين رشته است- بنابراين تحصيل معماری ، به ما در طراحی بخش نمايشی موسيقی پينک فلويد به ويژه رقص نور کمک کرد.
You can see links before reply


از نکات معروف در کار پينک فلويد همين اجراهای زنده و صحنه هائی لست که برای کنسرتهاشون ساختن که حالا می فهميم که اگه دانشگاه معماری نبودن اينجور کنسرت نمی دادن! مثل بالنهای بزرگ به شکل حيوانات و موجودات عجيب عظيم الجثه که زمان کنسرت بالای تماشاچيا پرواز می کردن و نورهای ليزر و نمايش تصوير بوده تا حدی که حواس مردم از گروه به طرف اين جلوه های ويژه منحرف می شه. اوج اين کارشون در اجرای آلبوم "ديوار" the wall که يک ديوار سفيد بود بين خودشون و تماشاچيا ساختن.


دوست دارم از اجراهای زنده پينک فلويد در کشورهای مختلف بپرسم واينکه آيا واقعأ برنامه ای هم برای برپا کردن کنسرت در ايران داشتيد؟
اين که ما قرار بود در ايران کنسرت بديم، اما به دليل انقلاب اسلامی اون رو لغو کرديم، فقط يک شايعه بود. ما اصولأ در کشورهائی کنسرت می داديم که با روحيات مردمشون آشنا بوديم. در آن زمان (دهه هفتاد) بيشتر در کشورهايی مثل آمريکای شمالی و اروپای غربی، که با روحيات آنها آشنا بوديم و همچنين از ميزان درآمد هم مطمئن بوديم، کنسرت برگزار می کرديم. در پانزده سال آخر بود که در کشورهای اروپای شرقی، روسيه، منطقه آمريکای جنوبی و حتی خاورميانه برنامه اجرا کرديم.
You can see links before reply يادش بخير





نيک ، موسيقی ايرانی شنيدی ؟
من چند دوست ايرانی دارم اما هرگز موسيقی ايرانی گوش نکردم و آنها هم هرگز به من پيشنهاد نکردن که به موسيقی ايرانی گوش کنم.


برای نيک ميسون از گروه پينک فلويد يکی از آهنگهای گروه خاک رو گذاشتم ( گروه راک ايرانی در آلمان)اين بچه ها يکی از آهنگهای گروه پينک فلويد(heyYou) رو به فارسی اجرا کردن،اسمش رو هم گذاشتن "هی تو". آهنگ رو براش پای تلفن پخش کردم و پرسيدم نظرش چيه؟
نيک ميسون: خيلی خوبه خيلی خوشم آمد، من اينجور اجراهای پينک فلويد رو به اجراهای گروههای راک خودمون ترجيح می دم چون اونها ميان عين آهنگ رو اجرا می کنن ولی به زبون فارسی خيلی جالب به گوش می رسه.
You can see links before reply خود نيک ميسون نويسنده کتاب خاطرات پينک فلويد و کسی که داريم باهاش مصاحبه می کنيم. اون قديم قديما





بچه های خاک به پينک فلويد سلام می رسونن!
نيک : خيلی ممنون.
آهنگهای پينک فلويد پر زا صداهای فضائی و شگردهای صوتیه. اونهم در زمانی اینجور صداها رو می ساختن که سازهای امروزی مثل سينتی سايزر وجود نداشته. بچه های گروه برای ايجاد این صداها حتی کارهای آکروبایتک می کردن مثلأ نوار رو از داخل حلقه بيرون می کشيدن می چرخوندن دور يک ميله بعد برش می گردوندن تو یک حلقه دیگه در یک دستگاه ضبط دیگه.
اینجوری صدای گيتاری که داشتن ضبط می کردن رو تغییر میدادن و یک جور اکو بهش اضافه می کردن که خارج از توان دستگاههای ضبط سی، چهل سال پيش بوده.
به اين خاطر برای خيلی ها حرفه که پينک فلويد غير از گیتار و درام و ارگ برقی از چه سازها و وسايلی استفاده می کرده.


گروه آريان سوال کرده که پينک فلويد با آلات موسيقی مختلف تا چه حد کارهای آزمايشی می کردند؟
ما با آلات موسيقی کار آزمايشی نمی کرديم. ما خيلی دير با سينتی سايزر (دستگاه مولد صدا) آشنا شديم. اما در استوديوهای ضبط صدا کارهای آزمايشی زيادی کرديم و به آزمايش با اکوستيک توجه داشتيم. از اين لحاظ کمی شبيه گروه بيتل ها بوديم. ما تحت تاثير مردی به نام ران گيسر بوديم که تو خانه اش يک استوديو داشت و ما رو با روش های مختلف ضبط موسيقی آشنا کرد.
You can see links before reply ديويد گيلمور ( ا زکتاب خاطرات پينک فلويد)



فکر نمی کنم که هيچ يک از اعضای پينک فلويد به استفاده از سازهای ويژه علاقه داشت. در آن زمان جلوه های صوتی را به طور عمومی با دست کاری نوار و نه با ساز انجام می داديم؛ آواهايی که اين روزها مشابهش روی هر سينتی سايزر خوبی نصب شده است. برخی از آواها هم اصلا با نوار ايجاد نشده بودند بلکه مثلا با يک دستگاه توليد باد - که در استوديو" ای ام آی" بود - توليد کرده بوديم.


به نظر شما آثار پينک فلويد تا چه حد بر نگرش جوانان تاثيرگذار بوده است، چون بعضی از خوانندگان و شنوندگان بخش فارسی بی بی سی می گن، موسيقی پينک فلويد براشون يک حالت عرفانی داره! و آنها رو به بعد ديگه ای از وجود می برد. آنها همچنين می گن موسيقی پينک فلويد همواره غيرتجاری بوده است؟
واژه تجاری کمی گمراه کننده است. وقتی توليدی در سطح جهانی عرضه بشه خودبخود وارد مقوله تجاری شده. بنابراين گرچه ما در ابتدا يک گروه زيرزمينی بوديم وقتی کارمان رو در سطح جهانی ارائه داديم در واقع تجاری شديم و فروش زيادی داشتيم.
You can see links before reply راجر واترز ( ا زکتاب خاطرات پينک فلويد)



اما يکی از نکته های مهم اين بود که موضوع اشعار پينک فلويد و سبک نوشتاری راجر واترز به تدريج جدی تر شد و برخلاف تصنيف های گروه های پاپ - که عموما به عشق و عاشقی سنين نوجوانی می پردازند - بود. و در مورد موسيقی پيک فلويد بگم زمانی که در استوديو سرگرم ساختن آهنگ بوديم اولين هدف ما رسيدن به کمال هنری بود بنابراين اصولا اين حس را نداشتيم که به يک بعد ديگر از زمان و مکان رفته ايم.


خودتون موقع ساختن موسيقی از خود بی خود نمی شدين؟
تنها زمانی که احتمال اين تجربه که شبيه حس پروازه بود هنگام اجرای زنده کنسرتها بود.
You can see links before reply و ديوار!





آلبوم The Wall در اواخر دهه هفتاد ميلادی منتشر شد و شهرت جهانی پيدا کرد. بعضی ها تو ايران فکر می کنن که تا حدی هم به دوران انقلاب مربوط بوده .چه تحولات سياسی انگيزه اصلی آن بوده است؟
همزمانی انتشار آن با رخداد انقلاب اسلامی ايران هيچ ارتباطی نداشت همان طور که هيچ ارتباطی هم با نوعی پيش بينی فروپاشی ديوار برلين نداشت. موضوع اين ديواری که ازش حرف می زنيم ، فاصله ميان مردم و سدهايی که بين افکار متفاوت وجود داره، بود. پس می تونيم آن رو به هر حائلی که در زندگی وجود داره بسط بديم بديم. اين ويژگی هر تصور و مفهوم کلی هست که می تونه با هر واقعه ای مرتبط بشه.


ايميل های زيادی دريافت کرده ايم که پرسيده اند چرا راجر واترز از گروه پينک فلويد رفت؟
اعضای يک گروه تا زمانی به همکاری ادامه می دن که احساس کنن ، می تونند با وجود هم خلاقتر باشن. راجر واترز به اين نتيجه رسيد که در خارج از گروه می تونه خلاقيت بيشتری داشته باشه. اين که يکی از اعضا تصميم به ترک گروه می گيره ، غيرعادی نيست.
You can see links before reply ريچارد رايت ( ا زکتاب خاطرات پينک فلويد)



اما جدا شدن "سی د برت- sid barret" فرق داشت. ما هنوز هم نمی دانيم دقيقا انگيزه او از کناره گيری از پينک فلويد چی بود. از ديد ما او در نهايت با اين تصميم صدمه خورد. البته پيش از بيرون رفتنش از گروه ديگه از گروه فاصله گرفته بود و يک حالت بی تفاوت پيدا کرده بود.البته من و راجر، ديويد و ريک در ارتباط هستم اما همه ما می دونيم که بهتره" سی د" رو به حال خودش بگذاريم.

آيا در آينده کار ديگری از پينک فلويد خواهيم شنيد؟
کار هنری گروه پينک فلويد تمام نشده درسته که ديويد گفته که فعلا کاری نخواهد کرد اما پايان پينک فلويد را هم اعلام نکرده. همه چيز بسته به ديويد گيلموره چون اگر او تمايل به کار داشته باشه، من و ريک حاضر هستيم بازهم موسيقی پينک فلويد بسازيم.
(پايان گفتگو)

.t.A.T.u
Tuesday 11 December 2007, 04:20 PM
نیویورک/مجله بیلبورد - در روز 17 مارس 1973، گروهی به نام پینک فلوید، در گیر و دار تحول موسیقی خود آلبومی به نام "نیمه تاریک ماه" Dark Side of the Moon را منتشر کردند که به سرعت وارد جدول 200 تایی بیلبورد Billboard شد و در این فهرست رتبه 95 را به دست آورد که در آن هفته بالاترین رتبه برای اولین حضور در فهرست به شمار میرفت. سپس اتفاق جالبی افتاد، این آلبوم هرگز از چارت خارج نشد.


You can see links before reply


پس از گذشت 14 سال یا دقیقتر بگوییم 736 هفته بعد، در ماه جولای 1988، آلبوم از این جدول خارج شد. مدتی بعد دوباره در بیلبورد 200 تایی ظاهر شد و 759 هفته در فهرست بهترین آلبومهای پاپ باقی ماند، و پینک فلوید در این هفته به مرز باورنکردنی 1500 هفته حضور در چارتها رسیده است.

رتبه دوم از نظر زمان حضور در بیلبورد 200، متعلق به باب مارلی و ویلرز (Bob Marley & the Wailers) است که چند سال از پینک فلوید عقب هستند و تنها 845 هفته در این چارت حضور داشته اند.

راجر واترز (Roger Waters) عضو سابق و خواننده اصلی پینک فلوید که قرار است به تنهایی تمام آلبوم "نیمه تاریک ماه" را در تور پاییزه خود، در 18 شهر آمریکای شمالی اجرا کند، در گفتگویی با بیلبورد حضور یافته است تا درباره این آلبوم صحبت کند.

خبرنگار - به نظر شما چرا این آلبوم توانسته است در میان نسلهای متعدد و متفاوت به چنین موفقیتی دست یابد؟
واترز - از نظر موسیقی، این اثر واقعا توانسته است از آزمون زمان سربلند خارج شود. در آن زمان خاصیتی در همزیستی استعدادهای موسیقی هر چهار نفر ما وجود داشت که بسیار موفق بود.

از طرف دیگر، از نظر محتوای اشعار، این آلبوم دارای محتوای حکیمانه ای است که برای نسلهای متوالی جذاب است زیرا به نظر میرسد که محتوای اشعار به شنونده اجازه میدهد مسائل را مورد تردید و یا زیر سؤال ببرد، شاید، این چیزی است که برای همه ما، زمانی که به بلوغ میرسیم و به سوی زندگی واقعی پرتاب میشویم، بسیار جذاب است.

خبرنگار - آیا احساس میکنید که آنچه در استودیو ضبط کردید موافق تمام ایده آلهایتان بوده است؟
واترز - زمانی که کار ضبط تمام شد، من یک کپی از نوار ریل (Reel) آنرا به خانه بردم، و به یاد دارم که در آن زمان آنرا برای همسرم پخش کردم و پس از پایان آن او اشکش سرازیر شد.

من فکر کردم" این کار قطعا به جای حساس زده است"، من به نوعی با این فکر خوشنود شده بودم و با خودم گفتم، "وای، این یک اثر حسابی و کامل است" و کاملا اعتقاد داشتم که مردم به آن واکنش نشان خواهند داد.

خبرنگار - تصویر سازی آلبوم هم بخش بزرگی از آن به شمار میرود.
واترز - استورم ثورگرسن (Storm Thorgerson) و اوبری پاول (Aubrey Powell) کار طراحی را در گروه Hipgnosis (گروهی از طراحان بریتانیایی تشکیل شده در سال 1968. تخصص این گروه در طراحی جلد آلبومهای راک بود و در سال 1983 از هم پاشید. اما ثورگرسن به کار با پینک فلوید ادامه داد) انجام دادند. آنها با چیزی حدود 6 یا 7 نمونه کار آمدند و آنها را روی زمین اتاق فرمان انداختند و همه ما یکصدا گفتیم "این یکی!" هیچ گفتگویی درکار نبود. همه ما حس خوبی به آن داشتیم.

خبرنگار - آیا "نیمه تاریک ..." نقطه عطفی برای کار استودیویی پینک فلوید بود؟
واترز - بله. تا زمان "نیمه تاریک ..." ما گروهی بسیار به هم پیوسته بودیم. ما واقعا یک گروه بودیم، نزدیک به هم و صمیمانه کار میکردیم و از این وضعیت راضی بودیم.

"نیمه تاریک ..." مرزهایی در این رابطه ایجاد کرد، کار ضبط روز به روز مسئله دارتر میشد. با این آلبوم ما به چیزی دست یافتیم که به عنوان مردان جوانی که وارد حرفه موسیقی میشوند، میخواستیم به آن برسیم. پس از آن ما بیشتر از ترس به هم چسبیده بودیم تا از روی امیدواری.

خبرنگار - شما قصد دارید که آلبوم را به طور کامل در تور آینده خود اجرا کنید. چطور به این فکر افتادید؟
واترز - این درخواست مسابقات فرمول یک (مهمترین مسابقات اتوموبیلرانی که به نام گراند پری - Grand Prix - نیز شناخته میشود.) فرانسه بود. آنها به دنبال یک رویداد بزرگ درروز 14 جولای بودند، که روز قبل از مسابقات گراند پری فرانسه است که در مسیر مانی (Magny-Course)، حدود 100 کیلومتری جنوب پاریس اجرا میشود.

ظاهرا یک نفر هوس کرده بگوید که "نیمه تاریک ..." پینک فلوید اجرا شود و یکی دیگر هم هوس کرده از چند نفر نظرخواهی کند که گفته اند- "دیوانه شدی؟" در نتیجه آنها سراغ من آمدند.

من هر چه بیشتر روی این پیشنهاد کار کردم، ایده های بیشتری به ذهنم رسید. من همین حالا قرار است به مرکز شهر بروم تا بر روی جلوه های تصویری "نیمه تاریک ماه" و بقیه نمایش کار کنم، و به شدت امیدوارم که کاری در خور اثر انجام شود.
منبع: گفت و گوی هارمونیک

.t.A.T.u
Tuesday 11 December 2007, 04:22 PM
از زیباترین و در عین حال متفاوت ترین آهنگهای آلبوم Dark Side of the Moon می توان به The Great Gig in the Sky اشاره کرد. یکی از بهترین کارهایی که Richard Wright که در مدت فعالیت موسیقی خود آنرا درست کرد است.

از معدود آهنگ هایی که او به تنهایی وظیفه ساختن آنرا برای گروه Pink Floyd بر عهده داشته و به قولی گل کارهای او محسوب می شود. زیبایی این قطعه موسیقی شاید بخاطر همراهی سوزناک پیانو با آکوردهای مینور ۶ با صدای خواننده Vocal بصورت که با حالت ناله می خواند، باشد.

بدون شک گوش دادن به این آهنگ با صدای بلند باعث نفوذ نیرویی در درون انسان خواهد شد، نیرویی که به عمق احساسات آدمی نفوذ میکند.

Dark Side of the Moon آلبومی است که برای مدت ۱۵ سال جزو ۲۰۰ آلبوم برتر جدول بیلبورد بوده و می گویند بیش از ۲۸ میلیون نسخه مجاز از آن فروخته شده است.

قطعه مورد بحث از معدود قطعات باصدایی (Vocal) است که Waters یا Gilmour در اجرا آن نقشی نداشته اند.

اولین خواننده ای که این قطعه را اجرا کرد (نسخه اصل آلبوم) خانمی است بنام Clare Torry، که در زمان زندگی به توانا بودن در سلفژ و کشیدن جیغهای بلند معروف بوده است. او در سن ۶۰ سالگی بر اثر ابتلاء به سرطان از دنیا می رود.

You can see links before reply The Great Gig in the Sky (You can see links before reply)

من از مرگ نمی ترسم و نخواهم ترسید،
برایم مهم نیست کی بمیرم، هرموقه که باشه،
چرا باید از مرگ بترسم، دلیلی برای اینکار وجود نداره،
هرکسی یک موقع باید بمیره،
من هرگز نگفتم از مرگ میترسم ...

منبع:
گفت و گوی هارمونیک

.t.A.T.u
Tuesday 11 December 2007, 04:37 PM
تراویس "Travis" یک گروه راک اهل گلاسکو، اسکاتلند متشکل از فران هیلی Fran Healy ، دوگی پین Dougie Payne، اندی دانلوپ Andy Dunlop و نیل پریمروز Neil Primrose است. این گروه از محبوب ترین گروههای موسیقی انگلستان است که در ادامه راه گروههای موفقی چون Coldplay و Keane تا کنون دو بار موفق به دریافت جایزه بهترین آلبوم سال Brit awards شده است. تنها با انتشار چهار آلبوم که اولین آنها تحت عنوان Good Feeling، در سال 1997 ارائه شده، تبحر تراویس در اجراهای زنده سبب شده تا این گروه با موفقیت هر چه بیشتر، به فعالیت خود ادامه دهد.

تراویس امروزی در سال 1990 تحت نام " "Running Red توسط دو برادر به نام های کریس و جف مارتین Jeff Martyn - Chris پایه گذاری شد. اندی دانلوپ از دوستان این دو در آکادمی Lenzie ، به عنوان نوازنده گیتار و پس از او نیل پریمروز در مقام نوازنده درام به همکاری با گروه پرداختند. با ورود یک خواننده گروه تقریبا تکمیل شد و به " Glass Onion " تغییر نام داد. (Glass Onion نام یکی از آهنگ های جان لنون است) در سال 1991 خواننده جدیدی با نام فران هیلی که در آن زمان دانشجوی هنر بود به جمع گروه پیوست.

سرانجام در سال 1993 آنها با هزینه شخصی یک آلبوم با عنوان " The Glass Onion EP " را ضبط کردند و 500 کپی آن را روانه بازار کردند. در این زمان نام گروه برگرفته از نقشی که توسط Harry Dean Stanton در فیلم پاریس، تگزاس به کارگردانی ویم وندرس اجرا شد، به تراویس "Travis" تبدیل شد . با پیوستن دوگی پین به جمع اعضای گروه ، تراویس تا به امروز به کار خود ادامه داده است.



You can see links before reply

Good Feeling 1996-1998
تا سال 1996 تراویس به اجراهایش در گلاسکو و اسکاتلند ادامه داد، در این سال برای اولین بار تراویس به صورت حرفه ای در Dublin Castle لندن به اجرای کنسرت پرداخت. درخشش حضور تراویس توجه اندی مک دونالد Andy MacDonald مالک کمپانی Go! Discs Records و موسس Independiente Records را به خود جلب کرد و سبب شد او یک قرارداد همکاری شخصی با گروه امضاء نماید.

در ادامه، در سال 1997 اولین آلبوم رسمی این گروه با عنوان " Good Feeling " منتشر شد. این آلبوم در یکی از بهترین استودیوهای نیویورک ضبط شد و در جدول فروش آلبوم های انگلیسی، مقام نهم را به خود اختصاص داد. در حقیقت "Good Feeling " اعلام حضور تراویس در عرصه حرفه ای موسیقی انگلستان بود که نظرات مثبت منتقدین را به همراه داشت، بسیاری از دست اندرکاران آنرا در زمره بهترین آلبوم های اول یک گروه موسیقی انگلیسی و حتی قابل مقایسه با آلبوم های لنون Lennon و چاک بری Chuck Berry تلقی کردند. در پی انتشار این آلبوم که فروش آن به چهل هزار نسخه رسید، تراویس برگزاری تورهای مختلف و کسب شهرت بین المللی را آغاز نمود.

You can see links before reply بشنوید Good Felling (You can see links before reply)

The Man Who 1999-2000
دومین آلبوم تراویس با عنوان " The Man Who " در سال 1999 به تهیه کنندگی Nigel Godrich در استودیوی Abbey Road لندن ضبط شد. پس از انتشار، انتظار می رفت که این آلبوم بتواند موفقیت " Good Feeling " را تکرار نماید، اما با وجودیکه رده هفتم جدول فروش را به خود اختصاص داد، بسیاری از منتقدین حزن و اندوه موجود در آهنگ های آن را به باد نکوهش گرفتند.

با این احوال زمانی که در همان سال تراویس در فستیوال Glastonbury آهنگ "Why Does It Always Rain on Me?" از این آلبوم را به صورت زنده اجرا نمود، به صورت کاملا تصادفی باران شروع به باریدن کرد و هیجان غیر قابل وصفی در حضار پدید آورد. این اتفاق خوشایند، تیتر اول روزنامه ها و برنامه های تلویزیونی شد و محبوبیت بسیاری را برای آهنگ مذکور به ارمغان آورد به طوری که "Why Does It Always Rain on Me? به عنوان بهترین آهنگ دهه معرفی شد. آلبوم " The Man Who " به رده نخست جدول صعود کرد و به عنوان بهترین آلبوم در Brit awards سال 2000 شناخته شد. پس از این موفقیت، تراویس تورهای بسیاری را در اقصی نقاط جهان برگزار نمود و به عنوان یک گروه پرطرفدار انگلیسی، در فستیوال های مختلف موسیقی خصوصا در آمریکا شرکت جست و مورد تقدیر قرار گرفت.

You can see links before reply بشنوید why does it always rain on me (You can see links before reply)

You can see links before reply

The Invisible Band 2001-2002
آلبوم سوم تراویس "The Invisible Band " نام داشت که تهیه کنندگی آن را مجددا Nigel Godrich بر عهده گرفت. این آلبوم انعکاسی است ازعقیده مشترک اعضای گروه در این مورد که یک آهنگ بسیار مهم تر از گروهی است که در پس آن قرار گرفته است. در تابستان سال 2001 آهنگ ""Sing" از این آلبوم، آهنگی بود که رکورد سالیانه پخش رادیویی را در انگلستان شکست. The Invisible Band مجددا به عنوان آلبوم منتخب Brit awards برگزیده شد و رتبه نخست در جدول فروش سال 2001 انگلستان را به خود اختصاص داد.

You can see links before reply بشنوید sing (You can see links before reply)


You can see links before reply



Memories 2003-2005 و Singles

در سال 2002 دارمر گروه، نیل پریمروز، طی یک سانحه دچار شکستگی گردن شد و ستون فقراتش به شدت آسیب دید، خوشبختانه درحالیکه پزشکان از بهبود او اظهار ناامیدی کرده بودند، پریمروز به تدریج سلامتش را بازیافت و در کنار سایر اعضای گروه به کارش ادامه داد. پس از بهبودی کامل او، تراویس به ناحیه ای در غرب اسکاتلند نقل مکان کرد و در آنجا یک استودیوی کوچک راه اندازی نمود، اعضای گروه طی دو هفته توانستند طرح اولیه نه آهنگ جدید برای آلبوم چهارم خود را که 12 Memories نام داشت، به پایان برسانند. تهیه کنندگی این آلبوم را نیز خود تراویس برعهده گرفت. 12 Memories با استقبال بسیار خوبی از جانب منتقدین و شنوندگان روبرو شد. در سال 2004 تراویس تور موفقی در آمریکا و اروپا برگزار نمود. در سال 2005 آلبوم دیگری با عنوان "Singles " را از مجموعه کارهای خود منتشر نمود و در دوم ژوئیه همان سال در کنسرت Live 8 لندن شرکت جست.

You can see links before reply بشنوید Walking In The Sun را از آلبوم Singles (You can see links before reply)

تراویس در عین حال که در زمره یکی از موفق ترین و شناخته شده ترین گروههای موسیقی انگلیسی است، تک تک اعضایش نیز به نوبه خود از چهره های برجسته در حال حاضر موسیقی راک به شمار می روند. اشعاری که توسط فران هیلی به رشته تحریر در آمده توسط بسیاری از افراد سرشناس حیطه موسیقی، از جمله پل مک کارتنی و التون جان مورد تحسین قرار گرفته است.


You can see links before reply


منبع:
گفت و گوی هارمونیک
en.wikipedia.com
خودم!

.t.A.T.u
Tuesday 11 December 2007, 04:43 PM
یه چیزایی شندیم که خیلی خوب بود:
LP در جشنواره گرمی نامزد دریافت بهترین آلبوم سال شده!
امیداوارم این حایزه به ال پی برسه!
( ویرایش: منبع خبری اشتباه کرده بود! لینکین پارک در هیچ بخشی نامزد نشده)
=============
کسانی که مایل اند تراک های آلبوم LPU 7 به اضافه تمام اجراهای Linkin Park در تور Projekt Revolution رو داشته باشن می تونن کل اجراهای این تور رو در که شامل بیست و هشت کنسرت هست رو در قالب دو الی سه فایل rar با فرمت mp3 و با کیفیت بالا از این صفحه (You can see links before reply) دانلود کنن. البته باید به اطلاع تون برسونم که آلبوم LP Underground Seven (You can see links before reply) به محض منتشر شدن در اینترنت روی وب سایت (You can see links before reply) برای دانلود گذاشته خواهد شد.
منبع: linkinpark-fans.com

.t.A.T.u
Wednesday 12 December 2007, 01:18 PM
Anathema ، یه گروه Doom ، Gothic متالی که در سال 1990 شکل گرفت. گروه توسط برادران Cavanagah شکل گرفت. دو برادری که هر دو گیتار میزدن. با خوانندگی Darren White ، بیس Duncan Patterson و درامری با نام John Douglas . با نام اصلیه Pagan Angel .


Anathema یه گروه انگلیسی Doom و Goth متاله. سبکی که میشه Paradise Lost و My Dying Bride رو هم ازش نام برد. Anathema خودشون بر این عقیدا که چیزی بین Doom و Death متال بوجود آمدن، به ظاهر کارهاشون هم بیان گر همین مسئله هست.


You can see links before reply


Anathema کار هاشون رو با چند Demo در سال 1990 و 1991 شروع کردند. یکی از اینها An Iliad Of Woes هستش. که به عقیده کارشناسان یه کاریه که صراحتا از Paradise Lost و Black Sabath الهام گرفته شده. با چند Demo دیگه کارشون رو ادامه دادن تا نهایتا دز سال ۱۹۹۳ اولین آلبوم رسمیه گروه با نام Serenades عرضه کردند. این البومشون 14 Track داره که تمامی این Track ها ساخته جمعی گروه هستش. این البوم رو Doom متال ترین کار گروه میدونن. کاری متوسط از گروه که اونرو برای معرفی گروه کافی میدونن.
سال 1994 و پس از تورهای مختلف Mini Album ی با نام Pentecost رو عرضه کردند. آلبومی که در مجموع کارهای رسمی گروه قرار نداره. اما اعتقاد دارن اون رو میشه جزو بهترین کارهای گروه دسته بندی کرد. این Mini Album از Anathema 4 Track داره. اما با زمان های طولانی . 10 و12 دقیقه ای!

You can see links before reply


بعد از این آلبوم خواننده گروه برای تشکیل یه گروه مستقل از اونها جدا شد . خواننده گروه به علت جنس صدا و علاقه خودش کار رو بیشتر به سمت Death پیش میبرد. پس از جدایی وی سمت حرکت کلی گروه کمی تغییر کرد و به طور کلی بیشتر به یه موسیقی با خاصیت Doom نزدیک شدن و در نهایت آلبوم The Silent Enigma رو در سال 1995 منتشر کردن. Track اولی این Album یا همون Restless Oblivion رو بهترین کار این آلبوم میدونن. Track ی با نام A Dying Wish هم از این Album جزو کارهای قوی گروهه. با یه Solo یی آروم و دلنشين شروع میشه. سولویی به نسبت طولانی که به یک باره با همراهی گروه قوی میشه. و صدای خواننده اضافه میشه. یک کاره سنگین و دارای یک ریتم زیبا که از نظر سرعت و نحوه خواندن خواننده کاملا در نوسانه. این کار خیلی زیبا کار شده. خصوصا اونجایی که با فرياد SILENCE خواننده همه سازهای یک لحضه ساکت میشن. جاهایی از این آهنگ کار بر اساس Bass به پیش میره. ضربه های آروم به Drum و یک جو Atmospheric ه قوی که جزو نقاط قوت Anathema به حساب میاد.

سال 1996 و آلبوم Eternity از گروه. عده ای اون رو بهترین کار گروه میدونن. کاری که از اون خشونت باقی مونده از Death متاله موجود در The Silent Enigma جدا شده و خشونت Guitar هاش با یک جو Atmospheric که توسط Keyboard تداعی میشه پیش میره. کاری که به عقیده کارشناسان چیزیه که تو گروه PINK FLOYD میشه دید. با این آلبوم تداعی کننده یک گروه جدید به حساب اومدن ، نه در حد یک گروه Doom ه دیگه. جزو نقاط قوت این کار همکاری Les Smith نوازنده Keyboard ه گروه Cradle of filth به حساب میاد.
بعد از این Album هم درامر گروه اونها رو ترک کرد و با یک درامر جدید عوض شد. در سال 1998 البوم Alternative 4 رو عرضه کردند. از این آلبوم Fragile Dreams رو کاری قوی میدونن. سال 1999 و آلبوم Judgment که بازهم کاری قوی از Anathema رو نشون داد. این آلبوم باز با همراهی درامر اصلی گروه بود که به گروه بازگشته بود. و باز هم 2 آهنگ خوب آلبوم رو ساخت. یعنی Don't Look Too Far و Wings of God . طرح Cover این آلبوم با Wing Of God ارتباط مستقیم داره. یک طرح بی نظیر که بسیار مورد تو جه قرار گرفت. این آلبوم رو نوعی برگشت مقتدرانه Anathema میدونن.

Anathema به طور کلی جزو گروههاییه که واقعا در سبک خودشون جایی برای حرف نذاشتن. کارهاشون اصولا دلنشینه. نوازندگی قوی سازها و صدای خوب خواننده گروه. گروهی که از چیزی بین Doom/Death متال به بهترینهای Doom/Goth تبدیل شد.

منبع: Rock-Land.com

.t.A.T.u
Wednesday 12 December 2007, 07:22 PM
گروهDreamTheater ، یکی از گروههای Heavy و Progressive متال قبل از دهه 90 . گروه خوبی که زیبایی کارشون رو میشه تلفیق زیبای Heavy و Progressive دونست.


You can see links before reply



گروه در سال 1988 شکل گرفت. توسط John Petrucci که نقش گیتارست گروه رو داره ، John Myung و Mike Portnoy که Bass و درامیست گروه بودن. گروه بر اثر ملاقات در دانشگاه موسيقی Berklee پایه ریزی شد. هر سه بارها در Berklee با هم همکاری داشتن تا این در نهایت نتیجه کار تشکیل گروه تحت عنوان Dream Theater بود.
اولین کار گروه در سال 1989 Release شد. کاری که شاید چندان از دید عمومی قابل توجه واقع نشد . این اثر رو یک کاره متال واقعی نمیدونن. عده ای بر این باورند که این کار گروه بیشتر شبیه کارهای گروههای دیگه ای مثل Yes ، Rush و گروههای از این قبیله. اما اين اثر به شدت مورد توجه عده ای از صاحب نظران قرار گرفت. و اون رو برتر از Yes و Rush محسوب کردن.


دومین آلبوم گروه و یا شاید به عقیده عده اي بهترین آلبوم گروه . یک اثر قوی! این کار با صدای خواننده جدید گروه یعنی James LaBrie عرضه شد . خوانندگی قوی در گروه و اجرای قوی نوازنده گان هم کاره قوی رو در Progressive عرضه کرد و علاوه بر این نشون دهنده قدرت و تسلط نوازنده گان بر سازهای تخصصی آنها رو نشون داد. تا جایی که Petrucci رو بعد از این اثر جزو بهترین گیتاریستها ( یا حداقل در آینده ) به حساب آوردند.


بعد از 2 آلبوم هاي دیگه از DreamTheater با نامهای Live at the Marquee و Awake البومی دیگری تحت نام A Change of Seasons منتشر شد که از نظرکارشناسان از کارهای خوب و قوی در زمینه Progressive متاله. آلبومی متفاوت وعجیب. این آلبوم تنها 5 Track داره ، اما طولانی . اولین Track که بنام خود آلبوم یعنی A Change of Seasons هم هست حدود 24 دقیقه زمان داره که بهترین کار همین آلبوم هم به شمار میاد. اون رو از موثرترین و قوی ترین آهنگهایی که تا بحال در این سبک نوشته شده میدونن. تلفیقی از Heavy و Progressive . هما هنگی ، یک پارچگی ، هماهنگی بین خواننده و سازها و به اوج رسیدن صدای خواننده رو بی رقیب میدونن در این آهنگ.
بخشهایی از این اثر رو یاد آور کارهایی از PinkFloyd ، DeepPurple ، Queen ، Genesis و چندی دیگه میدونن. همه و همه در یک اثر ، در یک اثر قوی ازDreamTheater .


آخرین اثر گروه با نام Six Degrees of Inner Turbulence در سال 2002 عرضه شد. بازهم کاری درخور توجه و کمی متفاوت از نظر ساختاری. گروه رو دیگه میشد پدربرگ Progressive متال نام برد. ارایه کارهای قوی و در عین حال زیبا با دستمایه های Heavy و Thrash متال. آین آلبوم شامل آهنگ Six Degrees of Inner Turbulence در 8 قسمته که باعث شده این آلبوم هم از نظر زیبایی کار چیزی کم نداشده باشه.


از نظر خیلی ها Dream Theater گروهه خوبه متال نمیدونن و یا شاید فراتر از ایناصلا گروه متال نمیدونن. اما به طور کلی از دید کارشناسان موسیقی و کسانی که موسیقی رو به طور علمی بررسی میکنن Dream Theater نه تنها یک گروه متاله ، بلکه در سطحی بالاتر از این ، اون رو از پیش گامان Progressive متال میدونن. در دید اولیه کمی متفاوت با چیزی که از متال سراغ داریم به نظر میاد. کمی سبک تر و آروم تر. اما کارهای خیلی زیبایی از متال در آنها وجود داره. کارهای مثل:
Different Strings
Hollow Years
Peruvian Skies
Another Day

در ضمن بی شک از بزرگترین برتری های گروه میشه به نوازندگی John Petrucci در گروه نام برد.



You can see links before reply

.t.A.T.u
Wednesday 12 December 2007, 07:34 PM
You can see links before reply
گروه six feet under به عنوان پروژه جانبي chris barnes خواننده گروه cannibal corpse در سال 1993 در فلوريداي آمريکا و در سبک دث متال تشکيل شد که در اين گروه allen west گيتارست گروه obituary ، terry buttler بيسيست گروههاي death و massacre هم حضور داشتند .
به اين گروه تا سال 1995 به صورت جدي نگاه نمي شد تا در اين سال chris barnes از گروه cannibal جدا شد و قدرت خود را کاملا به six feet under معطوف کرد .
Hunted اولين آلبوم گروه است که اثري بي نهايت زيبا و در نوع خود تک است اين آلبوم در سال 1995 ضبط و به وسيله شرکت metal blade پخش شد .
1. The Enemy Inside
2. Silent Violence
3. Lycanthropy
4. Still Alive
5. Beneath A Black Sky
6. Human Target
7. Remains Of You
8. Suffering In Ecstasy
9. Tomorrows Victim
10. Torn To The Bone
11. Haunted
اثر بعدي گروه ميني آلبوم a live and dead است که گلچيني از تور گروه است که به صورت زنده ضبط شده که آهنگ grinder از گروه judas prist هم در اين آلبوم کاور شده . اين آلبوم هم در سال 1997 پخش شد .
1. Insect
2. Drowning
3. Grinder
4. Suffering In Ecstasy
5. Human Target
6. Lycanthropy
7. Beneath A Black Sky
آلبوم بعدي گروه warpath نام دارد که در سال 1997 پخش شد و در اصل ادامه دهنده آلبوم hunted است ولي به نظر من از لحاظ زيبايي به آلبوم hunted نمي رسد .
1. War Is Coming
2. Nonexistence
3. A Journey Into Darkness
4. Animal Instinct
5. Death Or Glory
6. Burning Blood
7. Manipulation
8. 419:
9. Revenge Of The Zombie
10. As I Die
11. Night Visions
12. Caged And Disgraced
بعد از دو سال استراحت گروه آماده اثر بعدي خود به نام maximum violence شد . که در اين آلبوم هم سه آهنگ از گروههاي kiss ، iron maiden و ac\dc کاور شده است .
1. Feasting On The Blood Of The Insane
2. Bonesaw
3. Victim Of The Paranoid
4. Short Cut To Hell
5. No Warning Shot
6. War Machine
7. Mass Murder Rampage
8. Brainwashed
9. Torture Killer
10. This Graveyard Earth
11. Hacked to Pieces
بلافاصله و به فاصله جند ماه بعد از پخش اين آلبوم گروه آلبوم بعدي خود را که از کاور آهنگ هاي گروههايي مثل ac\dc ، black Sabbath ، sex pistols ، deads kennedys ، exodus ، savatage ، venom ، jimmi Hendrix و scorpions تشکيل شده است را پخش کرد که در اين آلبوم john bush از گروه anthrax به صورت مهمان به عنوان خواننده در گروه حضور داشت . اين آلبوم graveyard classics نام دارد .
1. Holocaust
2. TNT
3. Piranha
4. Son Of A Bitch
5. Stepping Stone
6. Confused
7. California Uber Alles
8. Smoke On The Water
9. Blackout
10. Purple Haze
11. In League With Satan
البوم بعدي گروه که true carnage نام دارد در سال 2001 پخش شد که در اين آلبوم هم ice t از گروه nine inch niles به صورت مهمان حضور داشت .
اين آلبوم با فروش فوق العاده اي در اروپا مواجه شد و کليپ آهنگ a day the dead walked به صورت همزمان بار ها از شبکه هاي MTV و MTV2 پخش شد .
گروه در سال 1992 در تور آمريکا شرکت کرد که از هوستون آغاز شد و گروههاي skinless و sworn enemy به عنوان ساپورت کننده هاي اين تور حضور داشتند و گروه در 14 ژوئن 2002 يک DVD به عنوان double dead را ضبط کرد که بسيار ديدنيست .
در اواخر سال 2002 هم گروه در فستيوال x mass که به وسيله گروههاي marduk ، immolation ، kataklysm و ... ساپورت مي شد شرکت کرد و اين تور را هم با موفقيت تمام کرد .

1. Impulse To Disembowel
2. Day The Dead Walked
3. It Never Dies
4. Murderers
5. Waiting For Decay
6. One Bullet Left
7. Knife, Gun, Axe
8. Snakes
9. Sick And Twisted
10. Cadaver Mutilator
11. Necrosociety
اما آخرين آلبوم گروه که به نظر من شاهکار گروه است در سال 2003 و به نام bringer of blood پخش شد که رکورد فروش آلبوم هاي گروه را شکست و در جدول پر فروش ترين هاي آلمان در رتبه 36 جاي گرفت .
1. Sick In The Head
2. Amerika The Brutal
3. My Hatred
4. Murdered In The Basement
5. When Skin Turns Blue
6. Bringer Of Blood
7. Ugly
8. Braindead
9. Blind And Gagged
10. Claustrophobic
11. Escape From The Grave
اعضاي گروه six feet under :
Chris barnes : از سال 1993 تا الان خواننده گروه است و سابقه فعاليت در گروههاي cannibal corpse و leviathan را دارد .
Steve swanson : از سال 1998 تا الان گيتاريست گروه است و سابقه فعاليت در گروه massacre را دارد .
Terry buttler : از سال 1993 تا الان بيسيست گروه است و سابقه فعاليت در گروههاي death و massacre را دارد .
Greg gall : از سال 1993 تا الان درامر گروه است .
Allen west : از سال 1993 تا 1998 گيتاريست گروه بوده و سابقه فعاليت در گروههاي obituary ، massacre ، lowrow و gallery of suicide را دارد .

منبع: Rocl-land.com

.t.A.T.u
Wednesday 12 December 2007, 11:05 PM
Discography

The Crestfallen [1992

You can see links before reply

Serenades [1993

You can see links before reply

Pentecost III [1995

You can see links before reply

The Silent Enigma [1995

You can see links before reply

Eternity [1996

You can see links before reply

Alternative Future [1998

You can see links before reply

Alternative 4 [1998

You can see links before reply

Make It Right [1999

You can see links before reply

Judgement [1999

You can see links before reply

Resonance [2001

You can see links before reply

A Fine Day To Exit [2002

You can see links before reply

Resonance 2 [2002

You can see links before reply


A Natural Disaster [2003


You can see links before reply

برای دانلود آلبوم ها برید به اینجا! (You can see links before reply)

.t.A.T.u
Thursday 13 December 2007, 07:09 PM
You can see links before reply


گروه تول يکي از بزرگترين گروههاي جنبش Progressive Metal ( متال مترقي ) است . اين گروه در سال 1990 توسط آدام جونز adam jones ( گيتاريست ) ، ماينارد جيمز کين maynard james keenan ( خواننده ) ، پال دَمور ( باسيست ) و دني کَري danny carey ( درامر ) در لوس آنجلس شکل گرفت .
پيشتاز آنها ( ماي نارد جيمز کين ) يکي از ديوانگان موسيقي هارد راک است .
موسيقي آنان خشم آگين و قدرتمند است و با فضاهاي بي نظير ترکيب شده است . ترانه هاي بلند و غير طبيعي ، اشعار پيچيده ، معاني تجريدي و کليپهاي ويدئويی بسيار بسيار عجيب از آنها گروهي خلاف جريان اصلي موسيقي ساخته است .
براي فهميدن اينکه گروه تول از کجا پيدايش شد ابتدا لازم است سعي کنيم مغز تول يعني ماينارد( خواننده و رهبر گروه ) که به شيوني بيرحم مجهز است را بشناسيم . ماينارد در يک خانواده ي متعصب مسيحي و در شهر آکرون از ايالت اوهايوي آمريکا متولد شد و اوقات زندگي اش را در دانشکده وست پوينت و دانشکده ي نظامي ارتش آمريکا گذراند و سرانجام در 1982 به ارتش آمريکا پيوست . اگر همين مساله براي برانگيختن يک جوان به عصبيت نباشد پس بايد اين را هم اضافه کنيد که او در کودکي توسط ناپدري اش مورد تجاوز جنسي قرار مي گرفت! که در ترانه ي ( زندان سکس ) کوشيده ست تا احساس خود را از آن خاطرات تلخ نشان دهد . وي پس از رهايي از ارتش به لوس آنجلس گريخت ، جايي که دوست قديمي اش آدام جونز سعي کرد او را به تجربه اي جديد از موسيقي بکشاند .

You can see links before reply

جونز در فيلمهاي سينمايي مسئول جلوه هاي ويژه ي تصويري و مجسمه ساز بود و در شغل خود يکي از بهترينها بود . کار بر روي جلوه هاي ويژه ي فيلمهاي بي نظيري مانند : ترميناتور 2 ، غارتگر 2 و پارک ژوراسيک ذهنش را بر روي اين موضوع متمرکز کرده بود که مي تواند ويدئوهاي خوبي بسازد .
وقتي ماينارد تصميم گرفت احساسات خود را فرو بنشاند هر دو شروع کردند به نوشتن ترانه هايي و بزودي نيز براي گروه خود يک درامر جستند . چند تا آمدند و رفتند تا اينکه دني کري همسايه ي آنها در کمپاني تحت قراردادشان ZOO در گروهي بنام Green Jello درامر بود براي ورود در گروهشان ابراز علاقه کرد .
چهارمين قطعه ي پازل نيز زماني کامل شد که براي ساخت يک فيلم جستجو مي کردند . آنها در آوريل 1991 باسيست ِ گروه Spokane را از واشنگتن به لس آنجلس و گروهشان منتقل کردند . و حالا ديگر بناي گروه تول کامل شده بود.
آنها با يکديگر به يکباره تول در مسير شهرت قرار دادند . در ماه مارس 1992 آنها آلبوم کوچک اما تاثيرگذار ِ opiate را انتشار دادند . آلبومي با 7 قطعه ترانه که بشدت هرچه تمام تر از سياهي آکنده بود که مي توانست مانند الفباي جديدي براي اين گروه هوي متال بکار رود .
در آوريل 1993 مسيرشان را با شرکت در تور مشهور Rollins Band سرعت دادند و اولين آلبوم بلند خود را با نام Undertow ارائه کردند . سفري عميق به انزواي تاريک روح ماينارد ؛ و بسيار بيشتر از opiate ملوديک . با ترانه هايي بيمار گونه مانند "Sober," "Prison s/e/x” شروع و پاياني گيج کننده با ترانه ي Disgustipated .
جلد اين آلبوم تصويري از مجسمه ي يک قفس ميله اي ترسناک بود که توسط جونز ساخته شده بود .

You can see links before reply

آنها سال 93 در تور Lollapalooza راه خود را پيدا کردند . اجراهاي فراوان زنده شان که با هيجان و ديناميک فراوان همراه بود در کارشان تاثير مثبت داشت . اعضاي گروه آنقدر در اين تورها تلاش کردند تا گروه به روند رو به رشد ثابتي دست پيدا کند .
در آگوست همان سال کليپ ويدئويي Sober در MTV به نمايش در آمد و گروه ، جوايز بهترين گروه تازه وارد و بهترين کليپ موسيقي را از آن خود کرد . قبل از پايان آن سال نيز با دو گروه Fishbone و Rage against machine يک تور گروهي راه انداختند و جاي خود را در ميان گروه هاي پرطرفدار متال باز کردند .
اگرچه 3 سال طول کشيد تا تول آلبوم بعدي خود را عرضه کند اما آنها در اين زمان بيکار ننشستند و Undertow را پلاتينيوم کردند و همچنين دومين کليپ ويديويي را بر روي ترانه ي prison s/e/x ساختند که بلافاصله در 1995 و اينبار هم در MTV جايزه ي بهترين جلوه های بصری را ربود .
در سال 95 باسيست گروه پال دمور از گروه براي مدتي کوتاه جدا شد و به گروه هاي ديگري پيوست . و نزديک به سه ماه بعد جاستين چنسلور justin chancellor عضو تشکيل دهنده ي گروه Peach به گروه ملحق شد و در ماه مي سال 96 تول با عوض کردن تهيه کننده ي خود از کينگ کريمسون کنار کشيد و به استاديوي سيلويا ميسي ، که اولين پروژه هاي غير حرفه اي شان را در گذشته تهيه کرده بود ، بازگشتند . آلبوم بعدي آنها Aenima در اکتبر 96 منتشر شد و بسرعت موفقيت تجاري آلبوم قبلي را پشت سر گذاشت و در جدول فروش به مقام دومي دست يافت . اين آلبوم که گرسنگي عذاب آور هزاران طرفدار گروه را برطرف کرده بود نشان دهنده ي پيشرفت و جاه طلبي عظيم تول چه در موسيقي و چه در اشعار بود و نيز ثابت کرد که سطح سليقه و انتظار طرفداران از تول بسيار بالا رفته است . پس از اين آلبوم بود که گروه مدتي از يکديگر جدا شد و ماينارد گروهي را به نام Perfect Circle A تاسيس کرد .
تول در سال 2001 آلبوم Lateralus را انتشار داد که در آن تک آهنگ خيره کننده ي ( تفرقه ي مذهبي ) Schism برنده ي جايزه ي گرمي براي بهترين ترانه ي متال آلترناتيو در سال 2002 شد .


You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply

ماينارد در توضيح پيامهاي گروهشان مي گويد : ما در آهنگها به مسائل متفاوتي اشاره مي کنيم ولي مسئله ي اصلي پيرامون اين جريان است که چرا من در اين جهان زندگي مي کنم ؟ و اگر زنده هستم به خاطر اين دلايل است در غير اينصورت ، هرگز بدنيا نمي آمدم .

منبع: Rock-Land.COM

.t.A.T.u
Sunday 23 December 2007, 12:31 PM
You can see links before reply

گروه بارزام در ابتدا در اصل به نام urak hai در سال 1987 به وسیله کنت تشکیل شد . تاریخ بارزام همیشه با مبارزات شدید ورگ با مسیحیان ، طرفداری شدید ورگ از دین باستانی و خدایان اسطوره ای نروژ و حبس و زندانی شدن ورگ آمیخته بوده. هرچند که فکر می کنم تقریبا همه می دونن بارزام به معنای واقعی یه گروه نبود و کلیه موزیک و اشعار گروه بر عهده یک نفر به نام ورگ ویکرنس varg vikernes ملقب به کنت گریشناخ count grishnackh بود .
ورگ در ۱۱ فوريه ۱۹۷۳ در برگن ( يکی از شهرهای شمالی نروژ ) به دنيا آمد . چيزهای بسياری در مورد ورگ و گروهش ٬ بارزام می توان گفت ولی من در اينجا به مسائل اساسی آن می پردازم . هرچند نمی توانم تصوير کاملی از بارزام ارائه دهم چون تا زمانی که کسی به آهنگهای بارزام گوش نکند نمی تواند معنای واقعی آن را بفهمد .من معنی خاصی از کلمه بارزام در هیچ دیکشنری پیدا نکردم ولی خود ورگ در مصاحبه ای گفته بارزام به معنای نهایت تاریکی است ( همانطور که بعدها به او لقب lord of darkness داده شد ).
ورگ بجز يک سال زندگی با پدرش در عراق ( به قصد ماموريت ) بقيه زندگی خود را در نروژ و برگن گذراند . او زادگاهش را اين چنين تعريف می کند :
اگر کسی دوستدار جنگل و طبيعت دست نخورده باشد از
برگن خوشش خواهد آمد . اينجا پر از حيوانات وحشی ٬
کوههای سر به فلک کشيده و سرزمين های دست نخورده
است . بعضی از نقاط جنگل به قدری انبوه است که برای
راه رفتن بر روی زمين بايد خزيد .

You can see links before reply

اين صحنه تصويری از عصر طلايی را زنده می کند . تصوير ادبی که شاعران لاتين و يونانی در روياهايشان می ديدند .اين همان پناهگاه قديمی طبيعت است و زندگی در شهرها بشر را از ديدن منظره طبيعی محروم می کند .
در اوايل دوران انقلاب صنعتی چيزی که به رويای شاعرانه دوران طلايی پايان بخشيد ورود مسيحيان بود که منجربه بيرون راندن اقوام قديمی نروژ از جنگل ها شد .
چند سال بعد ورگ در مصاحبه ای خطاب به مردم که سعی در فهميدن عقايد او داشتند چنين پيشنهاد کرد :
هر کس می خواهد عقايد من را درک کند بايد در
يک نيمه شب تاريک زمستانی تنها به ميان جنگل برود
و خواهد ديد که جنگل با او صحبت می کند .
در نروژ جنگل به منزله نيروی طبيعتی است که به غارت رفته. هزار سال پيش مسيحيان ساکنان اين جنگل ها را به زور بيرون راندند اما اخيرا به علت پيشرفت بلک متال و پيشرفت heathenism ( معنی اين لغت در فرهنگنامه بت پرستی و کفر است ولی در واقع اين لغت به معنای اديان کهنی است که خدايان ديگری را پرستش می کردند ) مردم به جنگلها بازگشتند تا قدرت خود را پيدا کنند .
در اواخر دهه ۸۰ ورگ به موسيقی متال علاقمند شد و همين باعث شد او در اين راستا جنبشی بزرگ ايجاد کند . ورگ در مدت کمی به عضويت گروه old funeral در آمد که در آن زمان abbath و silenoez خواننده و گيتاريست های immortal به همراه tyr گيتاريست معروفی که سابقه همکاری با گروههای بزرگی مثل emperor و satyricon و .. را دارد نيز در اين گروه حضور داشتند .
ورگ به عضويت گروههايی مثل mayhem و satanel هم در آمد ولی هيچکدام نتوانستند او را ارضا کنند تا نهايتا در اوايل دهه نود او گروه انفرادی خود را به نام burzum تاسيس کرد که خود تمامی امورآن را مثل خواندن ٬ نواختن ٬ شعر ٬ آهنگسازی و ... را بر عهده داشت .
ورگ اولين مینی آلبوم خود را به نام aske به کمک samoth در سال ۱۹۹۲ ضبط کرد . که کاور پشت جلد آن کلیسای سوخته torched بود که خود ورگ آنرا آتش زده بود . اين آلبوم توسط شرکت d.s.p که متعلق به euronimous گيتاريست و خواننده گروه mayhem بود پخش شد .
مینی آلبوم burzum اثر بعدی ورگ بود که بعدها به همراه aske به عنوان یک آلبوم کامل شناخته شد . این آلبوم یعنی burzum/aske شامل 11 آهنگ است و جمع زمان آن 58:09 است .
1. Feeble Screams from Forests Unknown
2. Ea, Lord of the Depths
3. Black Spell of Destruction
4. Channeling the Power of Souls into A New God
5. War
6. The Crying Orc
7. My Journey to the Stars
8. Dungeons of Darkness
9. Stemmen Fra Taarnet
10. Dominus Sathanas
11. A Lost Forgotten Sad Spirit
سومین آلبوم بارزام hvis lyest tar oss نام دارد که در اواخر سال 1992 و اوایل سال 1993 کار ضبط و پخش آن به پایان رسید . این آلبوم شامل چهار آهنگ است که اولین آهنگ بدون کلام بارزام که جزو شاهکار های او هست به نام tomhet در این آلبوم است .
1. det som engang var
2.hvis lyest tar oss
3.inn I slottet fra droemmen
4.tmhet
در سال 1994 چهارمین آلبوم بارزام به نام det som engang var ضبط و پخش شد . این آلبوم هم شامل هشت آهنگ و زمان کلی 40:01 است .
1. Den onde kysten
2. Key to the gate
3. En ring til aa herske
4. Lost Wisdom
5. Han som reiste
6. Naar himmelen klarner
7. Snu mikrokosmos tegn
8. Svarte troner
fantoft kirke کليسايی است در ۵ مايلی جنوب برگن که در قرن ۱۲ ساخته شده و يکی از معتبرترين کليساهای نروژ است و در نخستين ساعات روز ۶ ژوئن ۱۹۹۲ آتش زده شد . در اين مورد عده ای می گويند اين کار را ورگ انجام داده و عده ای ديگر می گويند اين کار توسط گروه neoheaten که رهبری آن بر عهده ورگ بوده صورت گرفته اگرچه که بعدها در دادگاه اين مطلب ثابت نشد .
ورگ يهود و مسيحيت را آفتهايی معرفی کرده بود که ريشه اديان کهن نروژ را سوزانده است و به نظر ورگ و طرفدارانش سوزاندن معابد مسيحيان به نشانه به مبارزه طلبيدن آنها و انتقام گيری از آنهاست که هزار سال پيش در نروژ آنها معابد heaten ها و خود را سوزاندند . ورگ هميشه خود را سرباز odin معرفی می کند که می خواهد انتقام اجدادش را بگيرد .
ورگ و اورانيموس (‌ قبلا اشاره کردم که او گيتاريست mayhem و صاحب شرکت d.s.p بود ) از برجسته ترين شخصيت های موسيقی بلک متال بودند و همکاری زيادی با هم داشتند ولی سر بعضی از مسائل با هم اختلاف پيدا کردند چون اورانيموس چه از نظر عقيدتی و چه از نظر موسيقی پيرو عقايد شيطان پرستی بود . برخلاف ورگ که شيطان را از ايدئو لوژی های مسيح می دانست .
اين دو نفر سر مسائل ديگری نيز با هم به اختلاف بر خوردند و طولی نکشيد که اين اختلافات بالا گرفت و همه از آن با خبر شدند و حتی به روزنامه ها کشيد . نهايتا در ۱۰ آگوست ۱۹۹۲ ورگ به آپارتمان اورانيموس رفت و در طی يک درگيری با ضربات متعدد چاقو اورانيموس را به قتل رساند .
در اينجا به جزئيات دقيق اين کار اشاره نمی کنم و فقط همين را می گويم که ورگ فکر می کرده اورانيموس قصد کشتن او را داشته و حتی گروه mayhem چند سال پيش اعلام کرد که اورانيموس چند هفته قبل از مرگ پيشگويی را ملاقات کرده بود و آن پيش گو گفته بود ورگ به زودی به جرم قتل به زندان خواهد رفت و اورانيموس هم که مطمئن بود کسی که قرار است به قتل برسد خود اوست تصميم گرفت که ورگ را بکشد .
ورگ پس از سه سال درگيری با دادگاه و حبس های موقت آخرین آلبوم کامل با کلام خود را ضبط کرد که در طی آخرین مراحل میکس آلبوم نهايتا به زندان افتاد و تا سال ۲۰۲۰ به حبس در کاخ خود محکوم شد . او در حبس نيز مطالعات خود را قطع نکرد و مشغول به تحقيق و مطالعه در مورد تاريخ آلمان شد و در نهايت سازمانی به نام NHF را بر ضد مسيحيت در آلمان تاسيس کرد .
این آلبوم که به نظر من بی نظیر ترین آلبوم تاریخ بلک متال است در سال 1996 و به نام filosofem در حالیکه خود ورگ آخرین میکس آنرا نشنیده بود توسط وکیلش پخش شد .
این آلبوم هم شامل شش آهنگ و زمان کلی 66:36 است .
1. Dunkelheit
2. Jesus' Tod
3. Erblicket die Töchter des Firmaments
4. Gebrechlichkeit .I.
5. Rundgang um die transzendentale Säule der Singularität
6. Gebrechlichkeit .II.
ورگ در زمان حبس خود هم دست از فعالیت و مبارزه بر نداشت و با تحریک طرفدارانش به آتش زدن کلیسا ها کار خود را ادامه داد و طرفداران ورگ هم با پوشیدن تی شرت بارزام به آتش زدن کلیسا ها می پرداختند و طبق آمار گرفته شده در طی سالهای 1997 تا 1999 تعداد 55 کلیسا به این شکل آتش زده شد .
همچنين او اولين بلک متالی است که در آهنگهايش از کی برد استفاده کرد با اينکه در حال حاضر گروههای بسياری از کی برد اسفاده می کنند ولی ورگ هميشه يک قدم پيش بود .
او درخششی است در آسمان سرزمينهای شمالی و حماسه او
ادامه خواهد يافت و فصلهای جديدی به آن اضافه می شود .

ورگ در اواسط سال 1997 تصمیم به ضبط آلبوم در زندان گرفت و اثر بعدی خود یعنی balders dod با یک سبک جدید یعنی موسیقی بدون کلام با کی برد خالی را ضبط کرد .
Balders dod آلبومی فوق العاده زیبا با جوی بسیار غمگین است که ورگ در پس آهنگ های بدون آواز و خشک کی برد افسانه های خدایان باستانی نروژ را به زیبایی می نوازد .
این آلبوم هم شامل شش آهنگ و زمان کلی 39:15 است .
1. Daudi Baldrs
2. Hermodr a Helferd
3. Balferd Baldrs
4. I Heimr Heljar
5. Illa Tidandi
6. Moti Ragnarokum
آخرین آلبوم رسمی بارزام هم hlidlsjalf نام دارد که ادامه دهنده همان آلبوم balders dod و در همان سبک است . این آلبوم هم از هشت آهنگ تشکیل شده و زمان کلی 33:47 را دارد .
1. Tuistos Herz
2. Der Tod Wuotans
3. Ansuzgardaraiwo
4. Die Liebe Nerpus'
5. Das einsame Trauern von Frijo
6. Die Kraft de Mitgefuehls
7. Frijos goldene Tranen
8. Der weinende Hadnur
البته آلبوم های زیادی از بارزام بعدها پخش شد که تعداد آن به 34 آلبوم می رسد ولی این آلبومها اکثرا همان آهنگ های قدیمی بارزام هستند و بجز یکی دو مورد مثل آلبوم های ragnarock و anthology که چند آهنگ آلبوم نشده بارزام را دارند بقیه تکراری هستند .
در سال 2000 اولین آلبوم قدردانی از بارزام ضبط شد که گروه های مختلف در این آلبوم آهنگ های او را کاور کردند و همچنین در اواخر سال 2003 هم آلبوم دیگر برای قدر دانی از ورگ به نام a man a band a symbol ضبط شد .

You can see links before reply

اعضای بارزام :
Count grishnackh : با نام واقعی Christian varg vikerness گیتاریست ، بیسیست ، درامر ، کی برد ، خواننده ، آهنگساز و شاعر گروه بود . او سابقه همکاری با گروههای mayhem ، satanel و old funeral را دارد .
Samoth : با نام واقعی Tomas Thormodsæter Haugen در مینی آلبوم aske گیتار زده و سابقه فعالیت در گروههای Arcturus, Emperor, Gorgoroth, Hagalaz' Runedance, Ildjarn, Satyricon, Sirius, Thou Shalt Suffer, Ulver, Zyklon, Zyklon-B.را دارد .



منبع:Rocl-land.com

Leon
Tuesday 25 December 2007, 10:09 AM
Bryan Adams برايان آدامز کانادائی، با داشتن صدائی ممتاز و مهارت در جهت نوشتن اشعار و ساختن آهنگها، بيش از ۲۰ سال با فروش‌های جهانی آلبومهايش که رقيب آثار بزرگ هنرمندان در جهان است، در عرصه موسيقی مشغول فعاليت می‌باشد. او می‌گويد: "من دوست دارم در گروهم فقط Bass بيس بزنم!" اين گرايش برايان در مقايسه با روش پيروزمندانه‌اش نسبتا ساده به نظر می‌رسد. آهنگهايش مقامهای زيادی را برای او در سرتاسر جهان به ارمغان آوردند، البته ضبط آن آهنگهای بزرگ، الهام گرفته از تجربياتی‌ست که وی از گرداگرد جهان بدست آورده است.
اولين آلبوم آدامز در فوريه سال۱۹۸۰ با همکاری شرکت A&M Records و با نام Bryan Adams منتشر شد. آدامز در طی آن سالها به اجراهای کوتاهی دست زد. اين آلبوم به جهت مشکلات زيادی که برای او بخاطر اولين تجربه حرفه‌ای‌اش بوجود آورد، هيچگاه تنوانست به ايالات متحده برسد. آلبوم بعدی او با نام You Want It, You Got It بازهم با همکاری شرکت A&M Records در بهار سال ۱۹۸۱ توليد شد. اين بار او توانست آلبوم خود را بطور کاملا رسمی در امريکا منتشر کند. بعد از انتشار اين آلبوم، او در ايالات متحده تورهايی را ترتيب داد و حدود ۶ ماه از عمر هنری خود را صرف آن نمود. سومين آلبومش با عنوان Cuts Like a Knife در ژانوايه سال ۱۹۸۳ عرضه شد. آهنگ معروف Straight from the Heart از اين آلبوم موفقيتهايی را برای وی بهمراه داشت که از جمله آنان می‌توان به قرار گرفتن جزو ۱۰ آهنگ برتر اشاره کرد. همچنين اين آلبوم جزو ۱۰ آلبوم برتر سال شناخته شد. برای اين آلبوم موفق، آدامز تورهای فراوانی را در کانادا، امريکا، اروپا و حتی ژاپن در نظر گرفت.You can see links before reply
آلبوم بعدی او در بيست و پنجمين سالگرد تولدش يعنی در ۵ نوامبر سال ۱۹۸۴، با نام Reckless منتشر شد. آهنگ Run to You از اين آلبوم، خود را جزو ۱۰ آهنگ برتر سال يافت. Reckless با فروشی بالغ بر ۵ ميليون نسخه، شماره يک امريکا شد. برايان آدامز طی اين موفقيت، کنسرتهايی در امريکا برای آن در نظر گرفت. در ۱۳ جولای همان سال آدامز بهمراه گروهش کنسرتی باشکوه در فيلادلفيا ترتيب داد. آلبوم بعدی وی Into the Fire در مارس سال ۱۹۸۷ منتشر شد. با انتشار اين آلبوم، برای چهارمين بار بود که يکی از آثار آدامز جزو ۱۰ اثر برتر قرار می‌گرفت.
در ۲۱ جولای سال ۱۹۹۰ از سوی Roger Waters به جهت شرکت در کنسرت بزرگ برلين فرا خوانده شد. او ديگر برايان آدامز معروف بود، پس نمی‌توان شرکت در آن کنسرت را موقعيتی برای معروف شدن دانست.‌ برايان آدامز در اين اجرا شرکت نمود تا با کمک راجر واترز، موسيقی سالهای دور انگلستان را زنده نمايد و فقط به تجربيات خود هنگام همنوازی با بزرگان بيافزايد. در اين آلبوم که اجرای کامل آلبوم The Wall از گروه Pink Floyd پينک فلويد بود، او به اجرای آهنگهای What Shall We Do Now و Young Lust پرداخت که اجراهايی خوب و موفق بود. کار کردن در کنار بزرگانی همچون واترز برای او افتخار محسوب می‌شود
.You can see links before reply
Waking Up the Neighbours، نام آلبوم بعدی اوست که در سپتامبر سال ۱۹۹۱ با همکاری Michael Kamen و با درخشش آهنگ بزرگ Everything I Do, I Do It for You که برای فيلم رابين هود ساخته شده بود، باردگر در ليست Top Ten تاپ‌تن قرار گرفت و برای او موفقيتهای چشمگيری ‌را بهمراه داشت. لازم بذکر است که برای اين آلبوم، آدامز نامزد دريافت جايزه گرمی نيز شد.آلبوم بعدی او در نوامبر سال ۱۹۹۳ و با نام So Far So Good توليد شد. آهنگ Please Forgive Me از اين آلبوم جزو ليست تاپ‌تن قرار گرفت. آهنگ نمونه ديگر اين آلبوم، All for Love می‌باشد که با همکاری Rod Stewart و Sting ساخته شد. اين آهنگ در ژانويه سال ۱۹۹۴ شماره يک ايالات متحده شد. در همان سال آلبوم جديدش با نام Road Tested عرضه شد. برايان آدامز فعال، دست از آهنگسازی و خلق اثرات بيادماندنی برنداشت و در اوايل سال ۱۹۹۶ آلبوم بعدی خود را با نام 18, Until I Die عرضه نمود. آهنگ Have You Ever Really Loved a Woman به صدای گيتار فلامينکو به زيبائی‌های اين کار افزوده است. در همين سال بود که آدامز بخاطر صدای ممتازش به جايزه گرمی دست يافت. اثر بعدی وی با عنوان On a Day Like Today در اکتبر سال ۱۹۹۹ منتشر شد که تا حدود ۱۰ هفته جزو ليست ۱۰ تای برترين جای داشت. در همان سال بهترين آهنگهای خود را تحت آلبومی با نام The Best of Me با همکاری شرکت A&M Records عرضه کرد. برايان آدامز جديدترين آلبوم خود را در سپتامبر سال ۲۰۰۴ با نام Room Service توليد نمود.
تورها و اجراهای زنده او سندی حاضر بخاطر فعاليتهایش و ترتيب دادن مهيج‌ترين اجراهای زنده در جهان می‌باشد. برای مثال کنسرتی که برای آزادی Nelson Mandela در لندن ترتيب داد، مهر تاييدی بر اين گفته است. اخيراْ او کانونی در جهت حمايت از بيماران مبتلا به سرطان سينه داير کرده است. همچنين در اوايل سال ۱۹۹۸ از سود کنسرت کاناداش که بيش از يک ميليون دلار می‌شد، صرف احداث آزمايشگاه و بيمارستانی مرکزی به نفع بيماران مبتلا به سرطان سينه نمود. در خلال اين جريانات اقدام به چاپ کتابی با نام Made In Canada نمود که در آن از عکسهای سياه و سفيد زنهای کانادائی مانند: Celine Dion و Alanis Morrisette و Joni Mitchell و خيلی‌های ديگر استفاده شد و به چاپ رسيد. تمام حق‌التاليف اين کتاب برای کمک به مرکز حمايت از بيماران مبتلا به سرطان سينه که خود آنرا داير نموده بود تخصيص داده شد.
afterforever

reza.ariaee
Wednesday 26 December 2007, 08:49 AM
خوشحالم از اینکه هنوزهم با توجه به فرو پاشی گروه پینک فلوید افرادی هستن که می خوان یاد اون چند تا نابغه راک رو زنده نگه دارن. امیدوارم مثل راک همیشه پاینده باشین.
رو اطلاعات من هم در مورد سبک راک و یه سری از گروه ها و آلات موسیقی این سبک حساب کنین
خدانگهدار تا بعد

Leon
Wednesday 26 December 2007, 06:35 PM
گروه " نبض "، گروه راک ايرانی ولی از سانفرانسيسکو !

بهزاد بلور

You can see links before reply
گروه نبض حدود يکسال و نيم پيش در آمريکا شکل گرفت. گروه فقط دو نفره ، علی و آرش که بعد از شنيدن آهنگهای راک ايرانی ( که Tehran avenueروی اينرنت آهنگهاشون رو معرفی کرد)به خودشون آمدن و آهنگهائی رو که موقع دانشگاهشون برای دل خودشون زده بودن خاک گيری کردن و با اجرای راک روی سايتشون You can see links before reply گذاشتن.
You can see links before reply



موسيقی و گفتگو با آرش از گروه نبض (You can see links before reply)

روی سايتشون که برين می تونين يکی از ويديوهاشون رو ببينيد (ويديوی " مگه نه" که يکی از بهترين آهنگهاشونه) .آرش (که يک سرو گردن از تمام مردم دنيا بلندتره !) آمده بود لندن و تو يک مهمونی بهم معرفی شديم.
ن از اينکه يک گروه راک تو آمريکا داشتيم و ازش بی خبر بوديم نيشمو باز کرد و باهاش قرار گذاشتم. کنار يک قهوه خانه لب خيابون شلوغ کنار بی بی سی نشستيم و در حالی که ميز زير دستمون لق می خورد و صدای آژير پليس دائمأ تو گوشمون جيغ می زد قهوه ولرم رو می چشيديم و از آهنگهای راک و گروه "نبض" حرف زديم.
You can see links before reply


حرفهای آرش جالبه چون از بيرون گود جو موسيقی ايران و از قلب راک که دنيای غرب باشه، برامون حرف برای گفتن داره .
آرش ، از آلبومهاتون بگو
You can see links before reply


اولين آلبوممون " پيام سادگی " روی وب سايتمون هست که هم بچه ها می تونن آهنگهاشو بصورت mp۳ بشنون يا حتی اگه خواستن می تونن بخرند. آلبوم جديدمون " زرد ، آبی ، سبز " به محض اينکه برگردم آمريکا روی سايتمون می گذاريم که همه بشنون.
اون طوری که آمار سايت به ما نشون ميده ، خوشبختانه افراد زيادی از قسمتهای مختلف دنيا هستند که به سايت ما سر می زنند و کارهای ما را گوش می کنند. حتی يک ايرانی از جزايرسيشل هر ماه چند بار به سايتمون سر می زنه. دمش گرم.
You can see links before reply


آرش خونه زندگيت کجاست ؟ و چند ساله ؟
من تقريباً ۲۳ ساله که حوالی سانفرانسيسکو تو آمريکا زندگی می کنم.
از گروهتون بگو ، " نبض "
من هستم و خدای گيتار ما " علی ". بيشتر آهنگ ها رو "علی" درست می کنه و می ده من که روش شعر بذارم و بقيه کاراشو تموم کنم. موقع ضبط، دو نفری با هم تصميم می گيرم که به چه صورت موسيقی را تنظيم کنيم.
آرش جان الان موج موسيقی راک در آمريکا چی هست ؟ چون زياد خبری از آمريکا در اين رابطه نمی آيد ...
من بيشتر الان توی خط World Music هستم. اما در زمينه راک ، گروه White Stripes خيلی کارش گرفته و گروه انگليسی Radio Headهم اونجا خيلی معروف شده.
You can see links before reply


تو آمريکا زندگی می کنی بنابراين خيلی ها تو ايران بهت حسوديشون می شه، چون به کلی گيتار الکتريک و وسايل پيشرفته دسترسی داری برای همين با اينکه دونفر هستين کلی صدا تو آهنگهاتون شنيده می شه!
به نظر اينجوری مياد که ما به همه چيز دسترسی داريم. اما در حقيقت ما هم مثل بچه های ايران ، با هر چيزی که دستمون می آيد کار می کنيم .راستشو بخوای گوشيامون گاهی کار نمی کنه سيم گيتار قطع می شه. خلاصه کلی مکافات داريم. در حقيقت اگر بخوايم وسائل حرفه ای و کامل داشته باشيم بايد کلی خرج کنيم و چون ما در آمدی از موسيقيمون نداريم ديگه دور ساز خوب رو خيط کشيديم.
You can see links before reply


می شه تعريف کنی که گروه موسيقی شما به چه صورتی به وجود آمد؟
يکسال و نيم پيش يکی از دوستام سايت Tehran Avenue را به من معرفی کرد و منو ديوونه کرد.از همون شاهرگم شروع کرد زدن ( نبض!؟) و روزها کارم سر زدن به اين سايت بود. بعد از آن با دوستم علی که ۱۵ ساله همديگرو می شناسيم، پيشنهاد دادم که بياييم و يک گروه درست کنيم.
اول بسم الله هم يک آهنگ درست کرديم و از اون به بعد ديگه فکر و ذکرمون اين بود که بعد از کار بشينيم و آهنگ بسازيم. در بخش دوم يکی از مسابقات همان سايت Tehran Avenue هم که اخبرأ تموم شد يک آهنگ شرکت داديم، به نام "نقاشی" که شروع خوبی بود ولی خوب، چهاردهم شديم.
You can see links before reply


ببين آرش بچه های ايران می گن که "ما با اين وضعی که داريم گروه راک راه انداختيم و ايرانی های خارج از کشور که تو قلب راک هستند حتی يک گروه راک ندارن همه اش شده پاپ!"
راستشو بخواين، اينور دنيا بازار موسقی دست موسيقی رقصه و کسی حوصله نداره که بشينه راک ما رو گوش کنه . شرکتهای موسيقی ايرانی هم براشون صرف نمی کنه که آلبوم راک بيرون بدن.
ولی اين اينترنت خيلی داره کمک می کنه. خيلی از بچه ها دارن اظهار وجود می کنن. مثلأ ما تو آمريکا يا گروه "خاک"تو آلمان. بنابراين بتدريج بيشتر از گروههای راک ايرانی خارج از کشور باخبر خواهيم شد.
راستی دوست دارم نظرت در مورد موسقی راک بچه های ايران بشنوم . چون بهر حال آمريکا زندگی می کنی و می دونی که کلی گروه و سبک از دور و بر دنيا بازار موسيقی رو اشباع کرده.
حالا اينجا دو تا سوال دارم يکی اينکه نظر تو در مورد سليقه امروز بچه های ايران چيه ؟
که به سبک هوی متال هنوز علاقه دارن و دوم اينکه بچه ها شروع کردن به زبون انگليسی آهنگ خوندن . فکر می کنی که واقعأ راک ما اينجوری می تونه تو دل خارجيا جا باز کنه ؟ (جون من بکو نه!)
من هم يادم مياد زمانی که بچه بودم Heavy Metal زياد گوش می دادم. اما الان اين سبک واقعأ ديگه از مد افتاده و برای خارجيا اينکه ما بيايم هوی متال بخونيم تاحدی خنده داره .
و اما در مورد اينکه به زبان انگليسی ترانه های راک ايرانی رو اجرا کنن ! والله ، چون گروه های زيادی هستند که با زبان انگليسی موسيقی می خونند و سبک خوندن برخی از گروه های ايرانی هم مانند سبک های قديمی اين نوع موسيقی هستش، فکر نمی کنم که اين نوع راک برای ما ايرانی ها سود زيادی داشته باشه.
You can see links before reply


البته گروه ايرانيه راک ۱۲۷ ( که اخيرأ جواز گرفتن) درسته که به زبان انگليسی آهنگهاشونو می خونن، اما چون يک تم ايرانی تو سبک کارشون هست، کارشون رو خيلی جالب کرده. بهرحال هم برای اون بچه ها تو ايران آرزوی موفقيت دارم هم برای خودمون.
بهرحال تو اين راه راک، بايد اول چند سال سکوت رو سريع جلو بزنيم تا تازه ببينيم کجای کاريم!
( البته اين جمله آخر رو آرش نگفت ولی من تو پيشونيش خوندم!)
آرش جان شما توی نحوه و سبک خوندن زبان فارسی بر روی موسيقی راک خيلی حساسيت داری؟
به نظر من بايد مدت زيادی آهنگ راک گوش داده باشی و بدونی کلام را بايد در کجاهای آهنگ کشيد و يا در کجا مکث کرد. من عامل اصلی برای منطبق کردن صدا با اين نوع موسيقی را ، لحن و وزن خوندن می دونم.
You can see links before reply


آقا آخر کار درباره محتوای دو تاآلبومتون برای ما توضيح می دی ؟
آلبوم اول من ، " پيام سادگی " بيشتر در رابطه با زندگی اطراف من و احساساتی که داشتم بود. درباره آلبوم دوم ، " زرد ، آبی ، سبز " ، يک سری اشعار داشتم از قديم و يک سری هم که جديد نوشتم و می خواستم تا با اين آلبوم بگم که چرا دارم اين کار ، يعنی اجرای موسيقی را انجام می دهم.
مصاحبه ما با گرفتن چند تا عکس دم در ساختمان بی بی سی به تاريخ پيوست . . .

Leon
Wednesday 26 December 2007, 07:15 PM
فانوس

You can see links before replyبهزاد بلور

You can see links before reply
You can see links before reply

گروه راک ايرانی فانوس ساکن سوئد هستن و در آلبوم خودشون شعرهای سهراب سپهری رو به سبک راک اجرا کردن. اين آلبوم در ايران هم اجازه پخش گرفته. درباره آخرين آلبوم اين گروه گفتگويی داشتم با بهزاد راشدی، از اعضای اين گروه:
You can see links before replyاز اینجا گوش کنید (You can see links before reply)

دروود بهزاد. از گروه فانوس برامون بگو.
فانوس حدود ۷ سال پيش شروع به کار کرد. من خودم بهزاد، به اتفاق همکارم رامين آزادمهر اين کار رو شروع کرديم و گفتيم که روی يکی از مجموعه های اشعار سهراب سپهری به نام "صدای پای آب" موسيقی بزاريم. حالا اين آلبوم به بازار اومده.
You can see links before reply


درباره آهنگ "جنگ" برامون بگو.
آهنگ "جنگ" در اصل به معنای جنگ واقعی نيست و شنونده ميتونه برداشت های مختلف خودشو از اين آهنگ داشته باشه. ما تونستيم آهنگ های اين آلبوم رو به سبک های مختلفی به وجود بياريم و مثلاً با شروع کردن بعضی از آهنگ ها با تار، يک مقدار آب و هوای ايرانی بهش بديم.
چند وقت پيش اين آهنگ رو ساختين؟
مراحل نوشتن اين آهنگ مال شش سال پيشه و اون موقع جنگی در جريان نبود.
You can see links before reply


جالبه که شما توی سوئد اين آلبوم رو بيرون دادين و تونستين در ايران هم جواز پخش اون رو بگيرين! جريان چيه؟
زمانی که ما اين آلبوم رو درست کرديم تازه توی ايران به سبک های پاپ آزادی بيشتری داده بودن. بنابراين تصميم گرفتيم که امتحان کنيم که آيا می تونيم آلبوم خودمون رو هم در ايران پخش کنيم يا نه. رفتيم ايران و با يک موسسه به نام "ارغنون" تماس گرفتيم و قرار شد اونها کار رو دنبال کنن. بعد از يک مدت هم موفق شدن که مجوز اين کار رو از ارشاد بگيرن. بعد از اون هم مجوز شعرها از خانوده سپهری گرفته شد و کار در ايران بيرون اومد!
خيلی جالبه. آيا تونستی با خانواده سپهری ملاقاتی هم داشته باشی؟
ما توسط نمايندمون تماس داشتيم و اونها با خواهر مرحوم سپهری تماس داشتن و تونستن مجوز اين شعرها رو از ايشون بگيرن.
You can see links before reply


آيا خواهر سهراپ سپهری هم اين آلبوم رو شنيدن؟
فکر نمی کنم!
البته من مطمئن هستم که ايشون برنامه روز هفتم ما رو هم می خونن و هم گوش ميدن! بهزاد، چرا سهراب سپهری رو انتخاب کردين؟
خانواده رامين در حال و هوای هنر و نقاشی هستن. اتفاقاً اين رامين بود که شعرهای سهراب رو به من معرفی کرد و پيشنهاد داد که اين کار رو انجام بديم. من هم مطالعه کردم و ديدم فکر بسيار خوبيه.
You can see links before reply


قبل از گروه فانوس کار موسيقی می کردين؟
بله. توی گوتنبرگ در گروهی به نام "Anonymous" يا "ناشناس" با افراد ديگه کار می کرديم که بعد از چند سال اين گروه از هم پاشيده شد ولی من و رامين راه رو ادامه داديم که تبديل شد به فانوس.
توی گروه قديمی آهنگ های خارجی کار می کردين؟
نه. کارهای ايرانی بود. بيشتر کارهای ديگران رو اجرا می کرديم.
You can see links before reply


بهزاد اهل کجا هستين؟
اهل تهران.
تو و رامين چطور با هم آشنا شدين؟
توی سوئد با هم آشنا شديم. رشته موسيقی رو هر دو توی سوئد می خونديم و به اين صورت با هم آشنا شديم.
تا حالا موقعيتی داشتين که بتونين اين آهنگ ها رو برای ايرانی های توی سوئد به صورت زنده اجرا کنين؟
فعلاً نه. ما منتظر اين بوديم که آلبوم به بازار بياد و بعد کنسرت بديم.
You can see links before reply


کار موسيقی در آلبومتون همش کار خودتونه؟
بله. من گيتار الکتريک می زنم و رامين آکوستيک. هر دومون هم ميخونيم. هر سازی هم که در آهنگ ها استفاده ميشه به صورت زنده ضبط شده. خانم الهام قلعه ای هم در يکی از آهنگ ها با ما همصدا بود. البته آهنگ ابتدا با صدای انفرادی اين خانم بود که ارشاد ايراد گرفت و ما مجبور شديم اون رو با صدای مرد مخلوط کنيم. تمام مراحل تهيه اين آلبوم توسط من و رامين انجام شده و هيچ شرکتی از ما پشتيبانی نکرد. حتی هزينه پخش اون رو هم خودمون داديم.
چرا "فانوس"؟
از کلمه فانوس هر تعبيری ميشه کرد و اين رو ما به عهده خود شنونده ها گذاشتيم.
آيا از عنصرهای ديگه زندگی سهراب سپهری مثلاً نقاشی برای تهيه اين آلبوم کمک گرفتين؟
بله. زمانی که شعرهای اين مجموعه رو ميخونين، طبيعيت مياد جلوی چشمهاتون. در بعضی از شعرها حتی کودکی سهراب مياد جلوی چشمهاتون. به خاطر همين سعی کرديم ملودی های مناسبی برای اين کار بسازيم.
کارهای ديگه موسيقی که از روی اشعار سهراب سپهری اجرا شده رو گوش دادين؟
نه متاسفانه. البته تک کارهايی رو شنيدم اما فکر کنم گروه فانوس اولين گروهی است که يک مجموعه کامل از اين اشعار داره.
راستی کار ديگه ای به جز موسيقی انجام ميدين؟
نه! فقط موسيقی. هر دوی ما تدريس موسيقی می کنيم.

akanani
Friday 28 December 2007, 01:54 PM
گروه کمل (Camel)،از جمله گروههای بسیار خوب موسیقی راک پیشرو یا progressive rock بریتانیاست که علی رغم هواداران و پیروان فراوان نتوانست به شهرت و محبوبیت هم دوره های خود از جمله آلن پارسونز پراجکت (the Alan Parsons Project) دست یابد. گروه کمل در طی دوران فعالیت خود دچار تغییرات متعددی شدند اما در تمام این تغییرات، اندرو لاتیمر (Andrew Latimer) همچنان رهبر گروه باقی ماند.

کمل که در سال 1972 در شهر ساری (Surrey) تشکیل شد، در ابتدا شامل لاتیمر (نوازنده گیتار، فلوت و خواننده)، داگ فرگوسن (بیس) و نوازنده کیبورد پیتر باردنز (Peter Bardens) بود.

در پایان سال 1973، گروه قراردادی با کمپانی MCA امضا کرده و اولین آلبوم خود به نام کمل را منتشر کردند. در سال 1974، کمپانی ضبط صفحه خود را به زیر مجموعه دکا (Decca) به نام گاما (Gama) تغییر دادند و آلبوم میراژ (Mirage) را منتشر کردند.

نخستین محصول موفق آنها که توانست از سد رقبا عبور کند، Snow Goose نام داشت و به فهرست 30 اثر برتر سال 75 بریتانیا وارد شد. هرچند آلبوم بعدی آنان به نام Moonmadness موجب کاهش شنوندگان بریتانیایی شد، اما در آمریکا موفقیت بیشتری کسب کرده و به رتبه 118 دست یافت که تا آن زمان بالاترین رتبه آنها در آمریکا محسوب میشد.

پس از انتشار این آلبوم، فرگوسن گروه را ترک کرد و ریچارد سینکلر Richard Sinclair - از گروه Caravan- جانشین وی شد. در همین زمان آنها یک نوازنده ساکسوفون به نام مل کالینز (Mel Collins) را نیز به جمع خود وارد کردند.

لاتیمر و باردنز در طی ضبط آلبوم سال 77 خود به نام Rain Dances اختلاف پیدا کردند و تنشهای این دوران در طی ضبط آلبوم Breathless به اوج خود رسید. پس از تکمیل این آلبوم باردنز گروه را ترک کرد و گروه کمل قبل از آغاز کاری جدید، دو نوازنده کیبورد به نامهای کیت واتکینز (Kit Watkins) و جیم شلهاس (Jim Schelhaas) جانشین باردنز شده و کالین باس جانشین سینکلر شد.

در زمانی که کمل آلبوم سال 79 خود به نام I Can See Your House From Here را روانه بازار کرد،موسیقی راک اند رول با ورود سبک پانک راک دچار تغییر شده بود و در نتیجه پوشش خبری گروههای راک پیشرو و به طبع آن فروش آثار ایشان، رو به کاهش نهاد. گروه کمل نیز از پیامدهای این تغییر ذائقه عمومی بی نصیب نماند و این آلبوم نسبت به تمام آثار آنها از ابتدا تا این زمان، از توجه بسیار اندکی برخوردار شد.

لاتیمر به نوشتن آلبومهای مفهومی پرداخت که Nude در سال 1981، اولین آنها بود. در سال 1982 اندی وارد نوازنده درامز پس از آسیب شدید دست، مجبور به ترک گروه شد.

آلبوم این سال آنها به نام The Single Factor اثری شسته و رفته بود و به نظر میرسید از آلبومهای قبلی کمل مخاطبین بیشتری داشته باشد، اما این اثر در چارتها موفق نبود.آلبوم مفهومی بعدی کمل Stationary Traveler نام داشت.

akanani
Thursday 3 January 2008, 09:57 AM
پس از انتشار آلبوم زنده ای به نام Pressure Points در سال 1984، کمل وارد یک دوره طولانی خواب زمستانی شد که تا اوایل دهه 90 ادامه یافت، به صوص که در سال 85، کمپانی دکا آنها را از فهرست خود حذف کرده بود. لاتیمر نیز به خاطر اختلاف اساسی قانونی با مدیر برنامه سابق گروه، موفق به یافتن کمپانی جدیدی برای ضبط نشده بود. این دعوی قانونی بالاخره در اواخر دهه 80 به نفع گروه پایان یافت، اما گروه در طی این مدت هیچ اثر تازه ای تولید نکردند.

در نهایت، در سال 1988، لاتیمر خانه خود در انگلستان را فروخت و به کالیفرنیا رفت و در آنجا کمپانی مستقل خود به نام کمل پروداکشنز را تاسیس کرد. در زمانی که کمل آلبوم بعدی خود را در اوایل دهه 90 ضبط میکرد، گروه بنا به دلایل و اهداف متعدد تنها از اندرو لاتیمر و عده ای از نوازندگان فصلی تشکیل شده بود.

آلبوم Dust and Dreams 1991 اولین محصول کمل پروداکشنز بود. در سال 93، مجموعه دو CD از آثار قبلی کمل به نام Echoes توسط کمپانی پولی گرام منتشر شد و Harbor of Tears نیز در سال 96 به بازار آمد.

در سال 1997، کمل توری در ساحل شرقی آمریکا، ژاپن و اروپا برگزار کرد که حاصل آن به صورت یک مجموعه CD و DVD به نام Coming of Age در آمد. در سال 99، لاتیمر، باس و نوازنده مهمان تون شرپنزیل ( Ton Scherpenzeel) آلبوم Rajaz را ضبط کردند.

این اثر که در حال و هوای گذشته های دور قرار دارد، یک موسیقی خودانگیخته و الهام گرفته از ریتم قدمهای شترها در بیابان است که مسافران خسته را به مقصد میرساند. لاتیمر چنین برداشت میکرد که ریتم قدمهای شترها میتواند در رسیدن به هدف و مقصود، به مردم کمک کند و در حقیقت چنین نیز شد و این آلبوم توانست گروه کمل را به ریشه های راک پیشرو و دوران اوج ود بازگرداند.

سال 2000
قبل از آغاز تور 2000، استوارت با دریافت پیشنهاد مدیریت یک فروشگاه انواع درامز و سازهای کوبه ای، گروه را ترک کرد و نوازنده فرانسوی کانادایی درامز به نام دنیس کلمنت Denis Clement جانشین او شد. تور 2000 با حضور گای لوبلان Guy LeBlanc نوازنده کیبورد، تقویت شد. سپس لاتیمر، باس، لوبلان و کلمنت برای اجرای تور 2001 آمریکای جنوبی آماده شدند.

آلبوم پخته و تاثیرگذار A Nod and a Wink که مزین به فلوت لاتیمر نیز بود در سال 2002 منتشر و به خاطره پیتر باردنز که در ژانویه همان سال در گذشته بود تقدیم شد. در سالها2003، گروه کمل پس اجرای تورهایی که تا حدی با مشکلات نیز همراه بود اعلام کرد که تور 2003، تور خداحافظی آنان خواهد بود. گاب لوبلان به دلیل بیماری همسرش کمی قبل از آغاز تور کنار رفت و تام بریسلین Tom Brislin در آمریکا و تون شرپنزیل در اروپا جانشین وی شدند. بخش آمریکایی تور با اجرا در معتبرترین جشنواره راک پیشرو NEARfest، با شکوه تمام آغاز شد.

پس از آن لاتیمر به اجرای نسخه های unplugged (آکوستیک) آثار قدیمی کمل پرداخت که این کار در میانه راه رها شد. در سال 2006، لاتیمر دعوت به تمرین برای حضور در بخش آواز و گیتار در تور راجر واترز را پذیرفت که در نهایت این جایگاه به دیو کیلمینستر Dave Kilminster رسید. در اکتبر 2006 لاتیمر به قصد ضبط و پخش آلبومهای آتی کمل و تکمیل پروژه ای که در سال 2003 با اندی وارد و دوگ فرگوسن آغاز کرده بود، به انگلستان بازگشت.

در ماه مه 2007، سوزان هوور Susan Hoover از طریق وب سایت کمل پروداکشنز اعلام کرد که بیماری اندرو لاتیمر که از سال 1992 دچار یک بیماری خونی درمان ناپذیر به نام Polycythaemia vera بوده است، اکنون به مرحله حادتری رسیده است.بدن او نسبت به درمانهای دارویی واکنش مثبتی نشان داده اما از ضعف شدید رنج میبرد. این بیماری بخشی از دلیل کاهش برنامه های کمل بوده است.

سوزان هوور از همین طریق اعلام کرده است که یک آلبوم استودیویی جدید در راه است و گروه در حال بررسی امکانات برگزاری تورهایی کوتاه هستند

.t.A.T.u
Thursday 3 January 2008, 10:06 AM
آکانینی عزیز!
بهتر نیست این تاپیک به بخش راک منتفل بشه؟

akanani
Thursday 3 January 2008, 10:30 AM
اگر شما صلاح می دانی این کار را لطفا انجام بده :ak

.t.A.T.u
Thursday 3 January 2008, 10:39 AM
انتقال

Babak_mix
Saturday 5 January 2008, 08:51 AM
در سال 1981 يك نوازنده درام به نام ” ‌لارس الريچ ” با انتشار يك آگهي فراخوان تشكيل يك گروه هوي متال را اعلام و پس از مدتي موفق به جذب افراد مختلفي مي‌شود .
فعاليت اين گروه‌ها مانند ساير گروه هاي هوي متال به صورت غيرقانوني و زيرزميني در ظاهر و در باطن با حمايت سازمان‌هاي جاسوسي ايالات متحده آمريكا با شعارهاي اجتماعي و اعتراضي ادامه و گسترش مي‌يابد .
اين گروه چند سال بعد پيشنهادهاي Black metal را نيز ادامه داد و ضمن ارائه آثار مختلف زمينه را براي شكل‌گيري گروه هاي بعدي فراهم آورد .
* ارزش‌هاي القايي متاليكا :
متاليكا در حقيقت ضدارزش‌هايي را ارائه مي‌نمايد كه شامل ” بازگشت به تاريكي ”
(محور اصلي تفكرات شيطان‌پرستان ، بي‌رحمي و تجاوزات جنسي ، فحاشي ، هجوم و حمله به جامعه و فرهنگ عمومي آن) مي‌باشد .
خوانندگان اين گروه بر روي صحنه و در كليپ‌هاي خياباني دست به خوردن و آشاميدن ميوه‌هاي فاسد ، ‌ادرار ، مدفوع ، خون و مردار نموده و از كثيف‌ترين گروه‌هاي موسيقي جهان به حساب مي‌آيند .
همچنين گفتني است متاليكا از هم‌جنس بازي نيز دفاع مي‌نمايد و آلبومي را در سالروز مرگ ” ‌كوئين ” ، همجنس‌باز بنام آمريكايي منتشر كرد .
برخي آمارها حكايت از اين امر دارد كه تاكنون بيش از ده ميليون و دويست هزار كپي از آلبوم هاي اين گروه ” موسيقي شيطاني ” به فروش رسيده است .
براي آشنايي با افكار خوانندگان و اداره‌كنندگان گروه‌هاي متاليكا در ادامه برخي از اشعار ايشان با ترجمه آن ارائه مي‌شود :

Band: Nargaroth
Song:The Day Burzum Killed Mayhem
Album: Black Metal Ist Krieg (2001)
a year of misery ?
سال بدبختي ؟
Darkness fills the sky.
تاريكي آسمان را در برگرفت
I hear the warriors cry.
صداي گريه سلحشور را مي شنوم
The legend tells a story
افسانه‌ها داستاني را بيان مي كنند
From a Viking from the north,
از وايكينگي از شمال
Who met a Death Warrior
چه كسي سلحشور مرگ را ملاقات كرده؟
Black Metal was never really the same.
بلك متال هرگز يكسان نبود
The legend call it murder
افسانه‌ها آن را كشتار ناميدند
And the Viking had survived.
و وايكينگ نجات يافت
But the eyes of the Death Warrior
اما چشمان سلحشور مرگ
Never saw again the sun upon the sky.
هرگز خورشيد را بر فراز آسمان نديد
And the quintessence:
و در اصل:
Everyone recognized war,
همگان جنگ را تاييد كردند
That Black Metal isn’t just Entertainment anymore.
بلك متال فقط يك سرگرمي نبود
I can still remember
هنوز هم مي توانم به ياد بياورم
My emotions so confused.
احساسات فوق العاده مغشوشم را
My soul was seeking answers.
روحم به دنبال پاسخ بود
No knife I let unused.
تيغه اي نبود كه بگذارم بي استفاده بماند
So many questions
سوالات بسيار زيادي
I had to satisfy.
مجبور بودم كه خرسند باشم
My soul was under torture,
روحم زير شكنجه بود
But I knew my way was right
اما من مي دانستم كه راه من درست است
I see a cemetery fall asleep under fog
قبرستاني را ديدم كه در زير مه به خواب رفته بود
And I know the old days will never come Again.
و من مي دانم كه روزهاي گذشته هرگز باز نمي گردند
1993, this year of misery was the knife
سالي از بد بختي كه همانند چاقويي
which split the Black Metal scene apart.
چشم انداز بلك متال را از هم جدا ساخت
Since that mighty day Black metal split his Way,
بعد از آن روز بزرگ بلك متال توسط او دو نيم شد
And the unity was never the same again.
و يگانگي هرگز به جود نيامد
Lies, rumors and hate. Moneymaking, sadness And shame
دروغ‌ها ، شايعات و نفرت. منافع، دلسردي و شرمساري.
And all this by, the Day as Burzum Killed Mayhem.
و همه اينها در روزي كه بارزام مايهم را كشت
Remember this day! Remember this way!
اين روز را به خاطر سپار، اين طريق را به خاطر سپار
That you never betray, what here leads you On your way!
تو هرگز تسليم نخواهي شد، كه در اينجا به راهي سوقت دهند
And I never will forget
و من هرگز فراموش نخواهم كرد
The day as this both warriors met.
روزي را كه اين دو سلحشور رودررو شدند
The blood was hot the moon was red
خون جوشان بود و ماه قرمز رنگ،
And Black Metal created his own grave.
و بلك متال براي خود قبري ايجاد كرد
And I dream from days before
و من رويايي ديدم از روز قبل
Black Metal Maniacs, no whore,
مجنونان بلك متال، هيچ فحشايي نبود
In the legions of war
در سپاه نبرد
The demons in our heads the law.
شياطين بر سر ما قانون،
So I summon you once again,
و من تو را بار دگر فرا خواندم
We should never forget the pain
ما هرگز نبايد رنج را از ياد ببريم
From older days in our veins
از روزگاران گذشته در شاهرگ ما
We now cut of that it can flow like rain.
تكه اي از آن هست كه همانند باران گردش كند
Arrghh, this was the legend from
اين افسانه اي بود از

2. دلايل استفاده از موسيقي
الف . جاذبه هاي مجازي و حاشيه‌اي موسيقي متاليكا مانند ايجاد فضا براي روابط آزاد دختران پسران
ب. ارزان و قابل دسترسي بودن موسيقي با توجه به ارتقاء‌تجهيزات فني تكثير و توزيع
ج . كاهش سطح حساسيت يا حساسيت زدايي از طريق نفوذ به خانواده‌ها ،شركت‌ها ،‌اتومبيل‌هاي شخصي ،رايانه‌هاي شخصي بالاخره گوشي‌هاي تلفن همراه
3. روند و روال
روند و روالي كه موسيقي متاليكا در گسترش مقوله شيطان‌پرستي تاكنون طي كرده است بسيار قابل توجه مي‌باشند .
ظهور يك خواننده جديد دقيقا به مثابه يك شيطان جديد همواره جمع تازه‌‌اي از علايق و عواطف اقشار مختلف مردم در كشورهاي جهان را (علي‌الخصوص جوانان) به خود جلب مي‌كند.
نقش موسيقي متال نقش حساس گسترش دامنه مخاطبين شيطان‌گرايي مي باشد . از سوي ديگر با گذشت زمان خوانندگان متاليكا همه روزه بيشتر تمايلات شيطاني خود را آشكار مي‌نمايند و بدين‌سان مي‌توان آنها را تنها عامل تبليغ شيطان‌گرايي معرفي كرد .
4. مرلين منسون
همانطور كه در بخش قبلي به آنها اشاره شد ، استفاده از موسيقي و به تبع آن ظهور خوانندگان جديد به مثابه شياطين نو ،ظرفيت‌هاي جديدي را در اختيار شيطان‌پرستان قرار داد .
” برايان هاگ وارنر ” نام اصلي فردي است كه امروز به مرلين منسون يا به اختصار
(MM) شهرت يافته است .
وي كه اكنون علاوه بر هواداران چندين هزار نفري در اقصي نقاط جهان به عنوان شيطان بزرگ شناخته و مورد پرستش قرار مي‌گيرد . مانند ساير افرادي كه از چهره‌هاي شاخص شيطان‌پرستي به حساب مي‌آيند دوران كودكي توام با سختي‌هاي فراوان مانند فقر و تنگدستي را سپري كرده‌است .
” برايان وارنر ” يا (MM) تاكنون توانسته است نقش يك منجي را براي شيطان‌پرستي ايفا كند و اين افراد را از بن‌بست عزلت خارج كرده و مجددا به عرصه فعاليت‌هاي اجتماعي وارد سازد .
مرلين منسون نيز مانند ساير چهره‌هاي شناخته شده شيطانيسم چندين مرحله در طول عمرش يعني طي 38 سال گذشته ، براي مدت چند ماه يا چند هفته از نظر‌ها دور شده و پس از طي زمان موردنظر با ارائه يك كنسرت بزرگ و يا در چهره‌اي جديد و البته سخيف‌تر از گذشته ظاهر مي‌شود .
(لازم به ذكر است كه شيطان‌پرستان ادعا مي‌كنند كه در اين مدت به ملاقات شيطان و يا شياطين مي‌روند و دستوراتي را دريافت مي‌كنند.)
گفتني است طبق اطلاعات موجود زماني كه اين افراد ” غيب ” مي‌شوند ، جلساتي را با برخي مقامات بلندپايه امنيتي آمريكا و رژيم صهيونيستي برگزار مي‌نمايند و خواسته‌هايشان را مبني بر حمايت‌هاي مالي ، حقوقي و … بيان و از حمايت ايشان برخوردار مي‌شوند .
تصوير فوق از فرد مذكور است كه قرباني ديگري و نمادي از شيطان يعني گربه را در دست دارد . (موجودي كه توسط وي بايد قرباني شود.)
با توجه به اهميت نقش (MM ) در هدايت و جذب جوانان و نوجوانان ايراني به شيطان‌پرستي در آينده به خواست خداوند پژوهش كامل ارائه خواهد شد .

منبع : گيتار براي همه

monolith
Saturday 5 January 2008, 03:20 PM
دوست عزیز، بابک
کاش این مطلب رو اصلاً اینجا نقل نمیکردی. احتمالاً منظورت این بوده که دوستان دیگه انتقاد کنند و اشتباهات این مطلب رو بیان کنند. ولی واقعاً انقدر مزخرف نوشته که اصلاً ارزش انتقاد نداره. نویسنده که فرق متال رو با متالیکا هم نمیدونسته، موسیقی و شیطان و مشکلات اجتماعی رو با هم قاطی کرده تا آخرش نتیجه سیاسی بر علیه اسرائیل بگیره!
میشه اصلاً پاکش کنی که بیشتر باعث تاسف نشه؟

alexy_336
Saturday 5 January 2008, 10:03 PM
ازین افاضات زیاد خوندیم!
زیاد خودتونو درگیر نکنین

sorkhpoostkoochooloo
Sunday 6 January 2008, 06:53 PM
ریسه مرگ شدم
یکی نیست بگه اگه از چیزی سر در نمیاری حرف نزن
این مطلب رو paste،copyنمی کردین چیزی می شد؟:ae

avm
Thursday 10 January 2008, 06:18 PM
به نظر من اگه چیزی از راک ومتال نمیدونین چیزی نگین سنگین تره از مدیران خواهش میکنم سریع تر این پست رو حذف کنند تا نشون بدن تاسبی نسبت به سنتی ایرانی و متال وجود نداره چون مطمعنم اگه در مورد سنتی ایرانی بود 2 سوت پاک شده بود..

مرسی ارسلان

ROCK ON

.t.A.T.u
Thursday 10 January 2008, 08:19 PM
عزیز نمی خواهیم پاک کنیم تا همه بیان کوته فکری یک سری افراد را ببین، نظرتون چیه چند وقت مهم باشه تا همه...

Babak_mix
Thursday 10 January 2008, 10:25 PM
مي دونستم كه همه همين نظرو دارن....
اين مزخرفترين مطلبي بود كه در مورد موسيقي خوندم، و واقعاً پشيمون شدم از خوندنش
ولي در اين تاپيك اين مطلب رو قرار دادم تا تمامي دوستان بدونن كه متأسفانه افرادي با اين تفكرات در جامعه ما وجود دارن...
بهر حال اگه ناراحتتون كردم منو ببخشيد :aw

Leon
Friday 18 January 2008, 05:25 PM
کاوه يغمائی

بهزاد بلور

You can see links before reply
You can see links before reply

برای کسانی که ماهواره دارن کاوه و ويديوی کنسرتش، آشناست. کاوه جزو اولين کسانی بود که از هفت خوان کنسرت گذاری در ايران گذشت و با اعصاب خورد روی صحنه رفت ولی تماشاچيا رو با گيتارش ميخکوب کرد.
کاوه فرزند ستاره راک ايران کوروش يغمائی است و همراه با گروهش که برادرش کاميل، خواهرش ساتگين و همسرش نيلوفر در اون عضو هستن به روی صحنه می ره.
آلبوم "مترسک" کاوه بعد از اينکه سالهای سال پشت درهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ايران، حبس بود، بالاخره در ايران بيرون آمد، ولی....!
کاوه ديگه نتونست با محدوديتهای توليد موسيقی کارش رو در ايران ادامه بده و حالا به کاناده رفته و با همسر و دوقلوهاش در ونکوور زندگی می کنه و با خوانند ه ها و هنرمندای کانادائی کار می کنه و آلبوم جديدش رو ضبط می کنه.
در اين مصاحبه دو نمونه از آهنگهای جديدش رو می شنويد (که خيلی باحاله) و حرف دلشو و اينکه ممکنه سر از لس آنجلس در بياره!
You can see links before replyاز اینجا مصاحبه را گوش کنید (You can see links before reply)

کاوه جان، چطور شد که رفتی کانادا؟
در واقع شرايط از سال ۲۰۰۱ به صورتی شد که من برای مهاجرت به کانادا اقدام کردم و به هر حال با ديدن شرايط خارج از کشور، در حال حاضر تصميم گرفتم ديگه کارم رو اينجا انجام بدم و به صورت بين المللی کار کنم. چون ۳۰ ساله که ارتباط موسيقی پاپ ايران با دنيا قطع شده و اين مسئله يک مقدار شرايط رو برای هنرمندان داخل کشور سخت می کنه. من اميدوارم وزارت فرهنگ ارشاد هر چه زودتر در اين مورد اقدام بکنه و درها رو باز کنه و اجازه بده که ما ارتباط بيشتری با موسيقی بين المللی داشته باشيم.
You can see links before reply


آيا موقعيتی هم شده که در کانادا با خواننده های ديگه کار کنی؟
بله. اولين کاری که به انگليسی انجام ميدم با يک خواننده خوب محلی در سبک موسيقی کانتری هست به نام بابی اسميت که ايشون از نظر تکنيکی فوق العاده قويه و صدای خيلی خوبی هم داره. فکر کنم حداکثر تا ۶ ماهه ديگه کار جديدمون ارائه بشه. خودم خيلی به اين کار اميد بستم و اميدوارم که کار خوبی از آب در بياد.
خودت هم توی اين آلبوم می خونی؟
بله. اين آلبوم کلاً کار خود منه. ترانه ها اکثراً از بابی هست. ولی اين کار تلفيقيه از موسيقی خود من که پس زمينه ای از موسيقی ايران و خانواده يغمايی داره و فرمی از موسيقی کانتری محلی کانادا. برنامه ها و تم های جالبی برای اين آلبوم به نظرمون رسيده که اميدوارم هر چه زودتر تموم بشه.
تا حالا آهنگی هم توی کانادا ضبط کردی؟
بله. من آلبوم جديدم رو اينجا ضبط کردم و کارهای نهايی اون تموم شده. يک سری کار هم به صورت تصويری انجام دادم که تموم شده. فکر کنم تا دو ماه ديگه اين آلبوم من از لس آنجلس پخش بشه.
You can see links before reply

يکی از آهنگ های آلبوم جديدت که به حال و هوای اين روزها هم می خوره، "چهارشنبه سوری" هست. شعر اين آهنگ از کيه؟
اين ترانه از آقای مزدا شاهانی در ايرانه که اون رو برای عيد نوروز گفته.
قراره برای چهارشنبه سوری امسال کجا بری؟
جايی هست توی ونکوور که ۱۵ هزار ايرانی اونجا دور هم جمع ميشن و گروه های مختلف موسيقی ميان و اجرا می کنن. من قراره اونجا برم.
آلبوم "مترسک" به چه سالهايی بر ميگرده؟
اين آلبوم حدود ۵ سال در وزارت ارشاد باقی مونده بود! ولی به هر حال بعد از اون سالها اين آلبوم پخش شد. در اصل اين آلبوم مال ۷ سال پيشه!
چرا اسم "مترسک" رو برای آلبومت انتخاب کردی؟
مترسک شخصيته که در يک مرکز ايستاده. مترسک شرايط زندگی نسلی رو بيان می کنه که از کشور خودمون به خارج ميرن و کسانی که در داخل کشور اونها رو می بينن يا خبری ازشون ميشنون.
مثل اينکه يک کنسرت، اون هم به صورت خانوادگی دادين، درسته؟
بله. در واقع خانمی که کيبورد می زنه، همسر خودم، نيلوفره که البته خودش پيانيسته و ۱۳ ساله که عضو هيئات ژوری کنسرواتور تهرانه. گيتاريست ديگه در گروه، کاميل برادر خود منه. بقيه بچه ها هم هومن (درام)، فرشاد رمضانی (گيتار بيس) و آقای محمد پيرزاده (پرکاشن) کسانی هستن که توی اين کنسرت همراهی کردن.
You can see links before reply
کاوه (سمت راست) به همراه برادرش کاميل و خواهرش ساگتيس

چند تا کنسرت توی ايران دادی؟
من اولين کنسرت خودم رو سال ۱۳۷۵ دادم که در واقع اولين کنسرت سازهای الکترونيک در تالار انديشه در تهران بود. از اون موقع تا به الان حدوداً ۲۰ کنسرت در داخل تهران داديم که هر کدوم از اونها اجراهای مختلفی داشت. من جزو کسانی هستم که فعاليتم در اجرای زنده خيلی بيشتر از آلبوم هام بوده.
گفتی که قراره کارهات رو به زودی از شرکت های لس آنجلسی بيرون بدی، درسته؟
بله. من الان مشغول مذاکره با اين شرکت ها هستم. من هم بايد هر چه زودتر از ونکوور به لس آنجلس حرکت کنم و فعاليت خودم رو شروع کنم. به هر حال فکر کنم وقفه ای که در کار من به وجود اومده بايد هر چه زودتر تموم بشه.
You can see links before reply


آيا اومدن به خارج از کشور، افق جديدی برات باز کرده و کلاً چه اتفاقاتی افتاده؟
تنها اتفاقی که افتاده اينه که من فعاليت خودم رو بدون در نظر گرفتن هيچگونه خود سانسوری انجام ميدم. متاسفانه شرايط مميزی های وزارت محترم ارشاد اسلامی کاملاً متغيير بوده و هست! اميدوارم اين شرايط هر چه زودتر توسط خود مديران اين وزارت شرايط متعادلتری پيدا بکنه. بايد در ها باز بشه، گروه های خارج از کشور بيان داخل و به هر حال اين پل بی عبور، پلی بشه که همه بتونن ازش گذر بکنن. در کل اينجا هيچ جذابيتی برای من نداره که بگم من افقی می بينم.
ولی خوب همين که با موسيقی دانان خارجی رفت و آمد بکنی و تکنيک های جديدی ببينی خودش خيلی خوبه؟
درسته. اما من اميد داشتم که بتونيم اين کار رو از داخل کشور انجام بديم و البته هنوز هم اميدوارم.
You can see links before reply

از چند سالگی کار موسيقی انجام دادی؟
من از زمانی که به دنيا اومدم گيتار توی خونه بوده. من با گيتار بزرگ شدم. ولی به صورت حرفه ای و جدی از ۷ سالگی کار رو شروع کردم. اصل قضيه اينه که من موسيقی راک رو با کورش (يغمايی) و عموهای خودم کامران و کامبيز شروع کردم. تصميم هم در خارج از کشور اينه که بتونم هر چه زودتر به صورت انگليسی و موسيقی راک بين المللی بگم که ما چه داريم! ديگه خسته شدم از اينکه فکر می کنن ما شتر سواريم يا تروريستيم! متاسفانه اين شرايط بايد هر چه زودتر تموم بشه. من اميدوارم همه هنرمندها توی اين مسير به من کمک بکنن که ما بتونيم توی فستيوال های خوب، با خواننده های مطرح بين المللی شرکت کنيم. وظيفه ماست که بگيم در ايران چه می گذره و چه می خواهيم در آينده انجام بديم.
از آخرين فعاليت هات برامون بگو.
من کنسرت های خودم رو در ايران با همه توان انجام خواهم داد. ولی فعاليت خودم رو ميخوام در خارج از کشور ادامه بدم. ويدئوهام رو در اينجا با کارگردانی آقای ناصر قلی زاده انجام دادم. ترانه هام متعلق به آقای روزبه مهمانی زاده است که توی اين کار برای من خيلی زحمت کشيدن. برای اين آلبوم، همسرم نيلوفر هم در نواختن کيبورد و مسترينگ نهايی خيلی کمکم کرده. به هر حال اين آلبوم جزو کارهايی هست که تونستم اونجوری که خودم دلم ميخواد انجام بدم.
يه خبر خوش ديگه ازت اين هست که "بابا" شدی، درسته؟
بله درسته. خدا نزديک به يک ماه پيش به من دو تا دختر داد. به نام "آنيکا" و "برونيکا" که اين يکی از اتفاقات عجيب و غريب توی زندگيم بود و واقعاً خوشحال هستم.
بنابراين شبهايی که به خاطر گريه بچه ها بيخواب ميشی، ميشه يک مقدار ايده های جديد موسيقی به سرت بزنه؟
دقيقاً همينطوره. چون من شب ها تا صبح بچه ها رو نگه ميدارم، به همراه اون کار و تمرين می کنم. البته با هدفون!
سپاس. فعلاً باهات خداحافظی می کنيم تا وقتی آلبوم جديدت بياد و بيشتر با هم صحبت کنيم.
از همه چيز ممنون.

bbcpersian

Leon
Friday 18 January 2008, 05:34 PM
گفتگو با کاوه یغمایی درباره آلبوم جدیدش

You can see links before replyبهزاد بلور

You can see links before reply
کاوه یغمائی پسره کوروش یغمائیه. سالها قبل که یه جورائی به کنسرت غیر سنتی در ایران جواز داده میشد، کاوه یه کنسرت گیتار اجرا کرد و از اونجا بود که برای اولین با اسمش آشنا شدیم (البته ماها اینوری ها).
You can see links before reply


غیر همراهی کوروش یغمائی در بعضی از کنسرتها و آلبومها، کار تکی کاوه، یعنی آلبوم "پل بی عبور"، پیش از مهاجرتش به کانادا، در ایران منتشر شد. کاوه با اینکه پدر شده و چند تا از فعالیتهاش با خواننده های پاپ ایرانی آمریکا به بن بست خورده، کار آلبوم جدیدش رو به آخر رسونده.
یکی از آهنگهای آلبوم آینده اش "اولین حرف" رو من حدود ۹ ماه پیش شنیدم و با اینکه یه قطعه ۳۰ ثانیه ایه این آهنگ رو که به من داده بود که گوش کنم، معتادش شدم. در جریان راک زیرزمینی ایران که در ۱۵ سال گذشته شکل گرفت، کاوه بدون شک یکی از چهره های مطرح و فعال بوده و مهاجرتش به کانادا میتونه صدای راک ایران رو به اینور مرز برسونه و در تنوع دادن به سبکهای روز موسیقی ایرانی سهم خوبی داشته باشه.
You can see links before replyاولین حرف
You can see links before reply You can see links before replyویدیوی "اولین حرف" (You can see links before reply)



سبک راک کاوه یاد آوره راکیه که پیش از انقلاب در ایران داشت شکل میگرفت ولی .... حالا با دستاوردهای جدید موسیقی روز و ذوق خود کاوه داره دوباره متولد میشه (این تئوریه خودمه ها زیاد روش حساب نکنین!).
حرف بیشتر از من اشتباست بقیه چیزا رو خود کاوه در مصاحبه ای که باهاش داشتم، روشن میکنه. اینکه داستان مهاجرتش و ویدیوی جدیدش چیه و قراره به کجاها بره:
کاوه یغمایی: ویدیوی "اولین حرف" حدود سه ماه پیش در ماسادنیا توسط یک تیم از یوگوسلاوی سابق ضبط شد. بعداً من این ویدیوها را به لوس آنجلس بردم و به دنبال بهترین شرکت برای واگذاری این ویدیو و آهنگ هام گشتم. بعد از چند ماه تصمیم گیری قرار شد تا این آلبوم را با همکاری شرکت "ترانه" پخش کنیم. این ویدیو سبک راک داره و من در اون راجع به نسلی صحبت می کنم که نمیدونستند به چه دلیل زندگی، وقت، زمان و رویاهاشون از بین رفته و چرا ما هنوز هیچ دید روشنی نسبت به آینده نمیتونیم داشته باشیم.
You can see links before reply

کاوه جان، تو داری به لوس آنجلس میری. جایی که خواننده ها و موسیقی دانان، موسیقی پاپ رو ایرانی کردن. اما تو با خودت داری سبک راک رو میبری، فکر می کنی با این کار، چه جرقه ای به اون خرمن می زنی؟
ما در ایران سه نوع سبک اصلی موسیقی بیشتر نداشتیم. پاپ، کلاسیک و موسیقی سنتی که از طرف وزارت ارشاد تحت کنترل شدیدی بود. همینطور حرکت راک زیرزمینی هم داریم که اجازه کار ندارند و اگر هم دارند خیلی موقتی و کم هست. گروه هایی بسیار خوبی در این حرکت بودند، مثل "اوهام"، "راز شب" و خیلی ها که استعدادهای بسیار زیادی داشتند و این استعداد در حال حاضر داره تلف میشه.
من جزو کسانی بودم که با شرایط و مشکلاتی که وجود داشت، تصمیم داشتم موسیقی راک رو معرفی بکنم. این کار توی ایران خیلی سخت بود چون اصولاً با این سبک مخالفت جدی وجود داشت. من در آمریکا با گسترشی که در کارم میدم، نه فقط در لوس آنجلس، بلکه میخوام این کار شروعی باشه برای معرفی موسیقی دانانی که در این سبک فعالیت می کنن. هدفم اینه که اونها را با گروه های خوب دنیا آشنا بکنم و باعث شروع فعالیتشون بشم. متاسفانه در حال حاضر کار برای موسیقی دانان خوب داخل ایران، شرایط غیر ممکنی داره و در خارج از کشور هم سخته.
بنیاد موسیقی راک بیشتر اجرای زنده هست و دیگه خبری از موسیقی از پیش ضبط شده کامپیوتری نیست و خوب به همین خاطر هزینه بالاتری هم برای ساخت یک آلبوم میبره. درسته؟
این حرف در قدیم میتونست درست باشه. اما امروزه اجرای زنده راک بدون استفاده از این ابزارها خیلی مشکله. بنابراین امروزه ما با صدای جدیدی از راک روبرو هستیم که تلفیقی از موسیقی زنده و اجرای کامپیوتری هست. این راکی هست که مردم امروز می خواهند گوش کنند.
You can see links before reply

فکر می کنی لس آنجلس جای خوبی برای شروع این کار هست؟
آره. من با سطح موسیقی کاری ندارم، اما لوس آنجلس جایی هست که داره سالها در اون روی موسیقی ایرانی کار میشه. بنابراین جای خوبی برای شروع این کار هست.
اسم آلبوم جدیدت چیه؟
ما هنوز در حال انتخاب کردن اسم این آلبوم هستیم. اما فکر کنم اسمش را "Cold Silence" یا "اولین حرف" بزاریم.
با خواننده های دیگه هم کار میکنی؟
من همیشه یکی از علاقه هام این بود که فقط خودم اجرای موسیقی داشته باشم، یعنی خودم هیچ وقت نخونم. خوانندگی من در این آلبوم و قبلی به این خاطر بود که ما در ایران مشکل داشتیم و سی سال بود خواننده ای که بتونه سبک راک اجرا کنه وجود نداشت! خواننده های بودند، اما خیلی کم و خود من در این زمینه مشکل داشتم. این آرزوی منه که خواننده های دیگه ای وجود داشته باشند که من بتونم باهاشون کار کنم.

.t.A.T.u
Saturday 19 January 2008, 10:54 AM
You can see links before reply


(You can see links before reply)


گروه راک انگلیسی Led Zeppelin در سال 1968 شکلگرفت.اعضای گروه Robert Plant-Jimmy Page- John Paul Jones و John Bonham بودند.گروه در سال 1980 به علت مرگ Bonham از هم پاشید.Led Zeppelin به عنوان یکیاز اولین گروههای تاریخ هوی متال نیز شناخته میشود.آلبوم های گروه در کل دنیا فروشیبیشتر از 300 میلیون نسخه داشته است و تنها گروهی در تاریخ موسیقی است که تمامیآلبوم های آنها وارد US Billbord Top 10 شده است و در VH1 در لیست 100 گروه برترتاریخ هارد راک در صدر جدول است یعنی بهترین گروه تاریخ هارد راک. (You can see links before reply)


Led Zeppelin (You can see links before reply)


اولین آلبوم گروه با نام LED ZEPPELIN در سال 1969عرضه شد.آلبوم ترکیبی از Blues و Folk بود و یکی از محورهای موسیقی هوی متالشد.Page در مصاحیه ای در سال 1990 گفت:ضبط آلبوم 36 ساعت در استودیو طول کشید وتمامی هزینه های آلبوم 3150$ بوده است و فروش آلبوم 7000000$. (You can see links before reply)


Led Zeppelin II (You can see links before reply)


در اولین سال فعالیت گروه Led Zeppelin چهار تور درآمریکا و انگلیس برگزار کرد و بعد از آن آلبوم در همان سال 1969 دومین آلبوم راعرضه کرد.آلبوم دوم از آلبوم اول هم بسیار موفق تر بود و در آمریکا و انگلیس در صدرجدول فروش قرار گرفت گروه تورهای بسیاری در آمرکا برگزار کرد و بعضی از کنسرتهایآنها بیشتر از 3 ساعت طول میکشید.Led Zeppelin III نام آلبوم سوم گروه بود که درسال 1970 عرضه شد و مانند آلبوم دوم گروه در صدر جدول فروش آمریکا و انگلیس قرارگرفت. (You can see links before reply)


آلبوم چهارم گروه در سال 1971 به بازار آمد.در رویکاور اورجینال آلبوم هیچ نامی یا شکلی نبود جز چهار علامت بالا.آلبوم دارای آهنگهایهارد راک مانند Black Dog بود و بهترین آهنگ آلبوم بدون شک Stairway To Heaven بود.آهنگی که در سال 2005 از طرف مجلهGuitar World به عنوان بهترین سولو گیتارتاریخ انتخاب شد آهنگ دارای حواشی بسیاری بود و در سال 1989 به عنوان آهنگی شیطانیانتخاب شد به این ترتیب که اگر آهنگ را از آخر به اول Play کنید در حدود چهار خطجمله های شیطانی به دست می آید هر چند که Page این تهمت را نپذیرفت و گفت این حرفیاحمقانه است ما آهنک را هیچ وقت از آخر به اول ضبط نمیکنیم آلبوم 23 میلیون نسخه درآمریکا فروش داشت و در رتبه چهارم پر فروش ترین آلبوم های تاریخ در آمریکا قرارگرفت و یازدهم در دنیا. (You can see links before reply)


Houses of the Holy (You can see links before reply)


آلبوم بعدی گروه در سال 1973 با نام Houses Of The Holy عرضه شد مدت آهنگ ها از آهنگهای آلبوم های قبلی طولانی تر بود و باز هم در صدرجدول فروش در آمریکا و انگلیس قرار گرفت و کنسرت این آلبوم در فلوریدا رکورد گروهBeatels در تعداد تماشاچی شکست با داشتن 59000 تماشاگر. (You can see links before reply)


Physical Graffiti در 1975 Presence در 1976 و In Through Out Door در 1979 آلبوم های بعدی گروه بودند که تمامی آنها در آمریکا وانگلیس در صدر جدول فروش قرار گرفتند گروه محبوب ترین و موفق ترین بود اما در 1980با مرگ Bonham گروه دچار ضربه شدیدی شد و در حالی که افراد بزرگی چون Cozy Powell قصد جانشینی او را داشتند گروه اعلام کرد که دیگر Led Zeppelin به کار خود ادامهنمیدهد.گروه در Rolling Stone 100 Greatest Artists Of All Time در رتبه 14 قراردارد و در سال 2006 گروه در UK Hall Of Fame قرار گرفت و در 2004 در Planet Rock آهنگ Stairway To Heaven به عنوان بهترین آهنگ راک تاریخ انتخاب شد . LED ZEEPELIN به طور حتما بهترین گروه تاریخ هارد راک است و به طور حتم هیچ گروه دیگری بهرکوردهای آنها دست نخواهد یافت. (You can see links before reply)


منبع: (You can see links before reply)You can see links before reply (You can see links before reply)

Amir
Saturday 26 January 2008, 09:23 PM
Billy Sheehan

You can see links before reply
بیلی شیهان طریقه نواختن گیتار‌بیس را تغییر داده است. در دهه ۸۰ جرقه‌هایی در فکرش زده شد و همان ها باعث صعود طرز فکر وی گردیدند. هنگامی که David Lee Roth گروه Eddie Van Halen را در سال ۱۹۸۵ ترک گفت، بیلی شیهان به گروه وی ( David Lee Roth ) ملحق شد. او قبل از اینکه به روی عقاید و کارهای شخصی خود کار کند، به کمک Van Halen اقدام به ضبط دو آلبوم نمود. گروه Mr.Big در سال ۱۹۸۹ شکل گرفت. آنها شماره یک بیل‌بورد در ایالات متحده و ۱۴ کشور دیگر به وسیله آهنگ To Be With You از آلبوم Lean Into It با همکاری Atlantic Records شدند. شیهان با توسعه روش تجاری خودش در نواختن بیس و اجرای بیش از ۴۰۰۰ کنسرت در همه قاره‌ها بجز قاره آفریقا و قطب جنوب درخشید. بیلی شیهان ۵ بار در مجله Guitar Player به عنوان بهترین نوازنده بیس سبک راک برگزیده شد و این افتخاری بود که در کنار بزرگانی همچون Jimi Hendrix، Paul McCartney، Geddy Lee و Eddie Van Halen بدست آورد. او همچنین برنده Readers Poll در آلمان، ژاپن، کره، ایتالیا و خیلی از کشورهای دیگر شد.
در ۲۷ ژانویه سال ۱۹۹۹ اثر انگشت و امضای شیهان روی سیمان در Guitar Center نگاه داشته شد و این افتخاری است که به آن دسته از هنرمندانی که سهم مهمی در ساخت و پرورش سبک Rock and Roll داشته‌اند نسبت داده می‌شد. بیلی در ژاپن ۱۴ بار متوالی برنده جایزه بی‌سابقه برای بهترین بیسیست از مجله Player Magazine (بزرگترین مجله موسیقی در ژاپن) و ۵ بار پی‌در‌پی از مجله Burrn! Magazines (بهترین مجله Heavy Metal در ژاپن) شد. او در سال ۲۰۰۰ با گروه Mr.Big در شهر ازاکای ژاپن شروع به اجرای کنسرت های زنده کرد و سپس مدتی طولانی شروع به کار به روی آلبوم شخصی خود نمود. بالاخره آلبوم سولوی شیهان با نام Compression در ۲۵ آوریل ۲۰۰۱ روانه بازار شد. در این آلبوم (Compression) شیهان اشعار را نوشت، خواند و گیتار باریتون (۱) Baritone، بیس و درام را روی همه آهنگها بجز دو آهنگ اجرا کرد و نواخت. درام یکی از آن‌دو را Terry Bozzio به عهده گرفت و گیتاریست افسانه‌ای Steve Vai استیو وای سولوی آهنگ Chameleon را نواخت که این اولین همکاری استیو وای و بیلی شیهان از زمانی بود که او در گروه David Lee Roth بیس می‌زد. پنجمین آلبوم Mr.Big با نام Niacin با ترکیب درامر Dennis Chambers کامل شد. دیگر ضبط های جدید بیلی شامل ششمین آلبوم Mr.Big است که قرار بود در پائیز سال ۲۰۰۱ عرضه شود. آلبوم Niacin یک آلبوم بدون خواننده با دخالتهای دقیق و بیشتر Bass می‌باشد که لبه بریده شده جنبش و تحرک موسیقی جدید است. (۱) باریتون به صدائی مابین بم و زیر گفته می‌شود و گیتار باریتون از انواع ۱۲ و ۶ سیم برخوردار است .

You can see links before reply

You can see links before reply

You can see links before reply




منبع : ارتعاش

Leon
Thursday 31 January 2008, 10:17 AM
به راستی که یکی از به یاد ماندنی ترین اسطوره های موسیقی راک کرت کوبین است. او اولین کسی نبود که سعی داشت افکار جدیدی را وارد موسیقی راک کند اما موفق ترین آنها بود. او کسی بود که ترانه هایش پر بود از اندیشه های بی پایان که انسان را به تفکر دعوت می کرد.

کرت از همان کودکی علاقه ی شدیدی به موسیقی راک داشت. وی در زمانی رشد می کرد که موسیقی راک در اوج خود بود. آری در دهه هشتادی که دیگر هیچ گاه تکرار نمی شود. کرت حرفه ای ترین موسیقی دان راک نبود اما یکی از اسطوره های تکرار نشدنی این موسیقی است. کرت کوبین اسطوره است زیرا ما را به فکر کردن دعوت می نمود. زیرا هیچگاه رنج دیگران را نمی توانست تحمل کند. زیرا که یک انسان واقعی بود. هرگز کسی را ناراحت نکرد و هیچگاه از ناراحتی دیگران خوشحال نشد. آری دیگر کرت کوبین تکرار نمی شود.
کرت انسانی بود متفکر و آزاد اندیش و علاقه شدیدی به بودا داشت و این علاقه از همان کودکی در وجودش شکل گرفته بود. او یک دوست خیالی برای خود در نظر گرفته بود که نام آن را بداه گذاشته بود که تقلیدی ست از اسم بودا. کرت در نوجوانی اش به اندازه انسان های بزرگ فکر می کرد و تفکر را می ستود. او در سنین نوجوانی به فلسفه نیز علاقه داشت و به عقاید فیلسوفان برزگ و عارفان حقیقی احترام می گذاشت. کرت بودا را فقط برای این دوست نداشت که که یک اندیشمد بود بلکه او را می ستود برای اینکه عارف و انسانی حقیقی بود و سعی میکرد مانند او رفتار کند. علاقه او نسبت You can see links before replyبه بودا و بوداییان آنقدر شدید بود که اسم گروههش را نیروانا که به معنی رسیدن به معشوق لامتناهی ( فنای فی الله ) است گذاشت. بوداییان و حتی عارفان بزرگ ایرانی و عرب معتقد اند که انسان با پاک کردن روحش و ریاضت کشیدن به خدا می رسد و جزیی از آن می شود. چنین عقایدی به شرقیان باستان اختصاص دارد و با فرهنگ شرق پیوند خاصی خورده است. کوبین نیز طرفدار فرهنگ باستانی و پر قدمت شرق بود و به همین دلیل به فلسفه های شرقیان بسیار معتقد بود هچنین وی به پیشگویی های باستانی بسیار اعتقاد داشت و به همین دلیل در ترانه هایش از خصوصیات ماه حوت ( معادل اسفند ماه ) خود کرت نیز می باشد سخنان زیادی به میان آورده است.
کرت از نظر موسیقی دان بسیار برجسته ای نبود اما سبک گرانج را پایه ریزی کرد که از زیر شاخه های بزرگ را راک می باشد. وی آرزو داشت که وقتی می میرد در آن دنیا کسانی چون جیمی هندریکس و جان لنون و جرج هریسون و افراد دیگری را ببیند که کودکی اش را با رویای رسیدن به آن ها سپری کرده بود.
You can see links before replyشاید بزرگترین مشکل کرت اعتیاد نا خواسته ای به مواد مخدر بسیار قوی و تاثیر گذاری چون آرسنیک و ال اس دی و هرویین بود. همچنین کوبین به الکل نیز اعتیاد بسیار شدیدی به نوشیدنی های الکلی داشت به طوریکه چند بار پس از مصرف این گونه مواد به حالت اغما رفته بود. علت اصلی اعتیاد کرت به گفته همسر و فرانسیس دختر کرت بیماری معده ای بسیار شدید بود. به همین دلیل کرت مجبور بود برای کاهش درد از مواد مخدر استفاده کند.
متاسفانه عده زیادی که کرت کوبین این اسطوره بزرگ موسیقی راک را نمی شناسند و خودشان را طرفداران پر و پا قرص کوبین و طرز فکر کردن آن می دانند او را دیوانه می دانند. چرا؟ برای اینکه کرت پس از پایان اجراهایش گیتار هایش را می شکست. چطور وقتی که گیتاریست های بزرگ موسیقی راک چنین کارهایی را که سمبول اعتراض اند را انجام می دهند آنها دیوانه نیستند اما کرت کوبین دیوانه است؟ نه جانم این گونه نمی توان کسی را دیوانه و کسی را عاقل شناخت. این کارها کلیشه هایی تکراری در راک اند که نشانه اعتراض اند که از دیر باز و روزهای آغازین موسیقی راک با این موسیقی پیوند دیرینه ای خورده است.
بدون شک اگر بخواهم خصوصیات و زندگی کرت کوبین را به صورت کامل بنویسم چندین کتاب می شود. اما در اینجا به بخشی از خصوصیات او به صورت بسیار ناقص و نا کامل اشاره شد. منتظر قسمت های بعدی این مطلب باشید و همیشه کرت کوبین را به خاطر بسپارید و او را در قلبهای خود حفظ کنید.

zeus281 (You can see links before reply)

Leon
Friday 1 February 2008, 11:34 AM
باب دیلن

محمود عنایت

You can see links before reply
You can see links before reply
در چند شب گذشته کانالهای تلوزیون داخلی بریتانیا برنامه های متعددی در مورد زندگی خواننده معروف، باب دیلن پخش کردن و بیشتر روزنامه های صبح بریتانیا مطالبی را در مورد این خواننده چاپ کردند.
معروفترین برنامه تلویزیونی که از خیلی قبل در موردش حرف زده شده بود و طرفدارهای باب دیلن بی صبرانه منتظرش بودن، یک مستند دو قسمتی بود به اسم "هیچ راهی به خانه نیست" (No Direction Home) که ساخته مارتين اسکورسيزی بود و همزمان در بریتانیا و آمریکا پخش شد. در این اثر، تصاویری فوق العاده از اجراهای باب دیلن که برای اولین بار از تلویزیون پخش می شد.
پخش برنامه هایی از این قبیل دوباره آثار باب دیلن را به بوته نقد و تحلیل کشونده، از اونجایی که بررسی تمامی آثار باب دیلن (با بیش از 50 آلبوم موسیقی) در اینجا امکان پذیر نیست، زندگینامه و آثار باب دیلن به صورت گذرا و مختصر در قسمتهای پایین مورد بررسی قرار گرفته.

باب دیلن خواننده، شاعر و آهنگساز معروف آمریکاییه که در سال ۱۹۴۱ میلادی به دنیا اومد. باب دیلن منتقدیه جسورکه باکلام تلخ و کنایه آلود، به زبان اعتراضی نسل جوان زمان خودش تبدیل شد.
You can see links before replyباب دیلن
تولد : 24 مه 1941 در دولوت، ایالت مینه سوتا با نام اصلی رابرت آلن زیمرمن
1961 : اقامت در نیویورک
1964-1966 : اجرای ترانه های کلاسیک فولک
1989 : ثبت نام در تالار مشاهیر راک اند رول
1991 : دریافت جایزه گرمی بخاطر یک عمر فعالیت هنری
1998 : دریافت جایزه گرمی بخاطر ترانه زمان عقل باخته
2000 : دریافت اسکار بهترین ترانه فیلم

بیشتر معروفیت باب دیلن مربوط میشه به دهه ۶۰ میلادی، زمانی که شعرهای آهنگهاش تبدیل شد به زبان موسیقیایی جنبش حقوق مدنی آمریکا، جنبشی با هدف به دست آوردن حقوق برابر برای تمامی شهروندان آمریکایی، مخصوصا سیاه پوستهای آمریکا.
یکی از آهنگهایی که به سمبل این جنبش تبدیل شد، آهنگ "Blowin' In The Wind" بود که مضمون شعر در اعتراض به تبعیض نژادیه.

به بخشی از آهنگ Blowin' In The Wind گوش کنید. (You can see links before reply)




تولد دیلن

You can see links before reply

باب دیلن وقتی به مدرسه می رفت، خودش نوازندگی گیتار و سازدهنی را یاد گرفت. در سال 1959 وقتی به دانشگاه رفت، بيشترین میزان وقت خودش را در قهوه خانه صرف نواختن و آواز خواندن می کرد.
از همون زمان شروع کرد به معرفی کردن خودش به اسم باب دیلن؛ خودش هیچوقت به طور کامل توضیح نداد که چرا این اسم را انتخاب کرده ولی بعضی وقتها اشاره هايی به "دیلن توماس" شاعر معروف ويلزی (منطقه ای در بریتانیا) میشه.
بعد از يک سال دانشگاه را ترک کرد و در یک سیرک مشغول به کار شد. در حالی که در راه سفر به شیکاگو بوده، تصمیمش عوض میشه و به نيویورک میره. شاید این تصمیم، بزرگترین تاثیردر زندگی کاری باب دیلن را داشته و سرنوشت او را عوض میکنه.
You can see links before reply

در نيويورک به منطقه گرينويچ ويلج رفت. محله ای که پر بود از هنرمند های بی پول و روشنفکرهای بی کار که در قهوه خانه ها با هم معاشرت می کردن و در آخر هفته دور هم جمع میشدن، آهنگ می زدن و در پایان یک سبد می چرخوندن که به جای پول در اون مواد غذایی می انداختن و اینجوری به هم کمک می کردن.
چاپ شدن یک نقد کوتاه در مورد کارهاش در روزنامه نیویورک تایمز کار خودش را میکنه: شرکت ضبط کلمبیا باهاش قرارداد می بنده و باب دیلن حرفه ای متولد میشه.

دیلن سنت شکن

You can see links before reply

قرار دادن تمامی کارهای باب دیلن در یک سبک موسیقی امکان پذیر نیست. در ابتدا کار باب دیلن بیشتر بر روی موسیقی بومی آمریکایی (فولک) متمرکز بود ولی در کارهای بعدیش اثراتی از بلوز، راک و حتی سرود های مذهبی کلیسا هم به گوش می رسه.
یکی از شاخصهای موسيقی بومی آمریکايی، داستانسرائی و تأکید آهنگ بیشتر روی کلام خواننده هست تا خود موسيقی. آهنگ در اصل زمينه ايه برای شعر و کلام خواننده و این سبک به باب دیلن قدرت عمل بیشتری برای انتقال پیامهاش می داد.
باب دیلن کم کم سد بین این سبکها را شکست و برای اولین بار در سال 1965 میلادی برای اجرای آهنگ "همچون سنگی غلطان" (Like A Rolling Stone) از گیتار برقی به جای آکوستیک استفاده کرد که عکس العملهای عجیبی از جانب طرفداراش به همراه داشت.

به بخشی از آهنگ Like A Rolling Stone گوش کنید. (You can see links before reply)

You can see links before reply

مثلا در حین اجرای این آهنگ در کنسرتی در منچستر بریتانیا، یکی از انتهای سالن داد میزنه "يهودا" (Judas) - اشاره به یکی از حواریون حضرت عیسی که بنا بر برخی از روایتها به حضرت عیسی خیانت میکنه.
یک نفر دیگه هم در مصاحبه ای بعد از اتمام کنسرت میگه که باب دیلن خودش را مثل یک تن فروش به موسیقی راک فروخته. قبل از این، یکبار دیگه هم در کنسرتی در نیویورک تا گیتار برقی دست میگيره تعداد زیادی از جمعیت سالن را ترک میکنن. این عکس العملهای طرفدارها نشون میده که تا چه حد این تصمیم باب دیلن بر ضد سنت رایج اون زمان بوده.
باب دیلن با این کارش نشون داد که به همین راحتی میشه از یک سبک به سبکی دیگر گذر کرد و هیچ چیزی مقدس نیست.
این آهنگ برای مدت بسیار طولانی یکی از پرفروشترین آهنگهای آمریکا بوده.

دیلنی متفاوت

You can see links before reply

تا سال ۱۹۶۳ باب دیلن حسابی درگیر مسایل سیاسی شده بود. در همون سال در راهپیمایی بزرگ واشتنگن که جمعیت زیادی برای ابراز اعتراض خودشون به نقض حقوق شهروندی سیاهان جمع شده بودن و بعد از سخنرانی معروف مارتین لوتر کینگ برنامه اجرا کرد.
ولی باب دیلن کم کم از این مسایل فاصله گرفت که بهترین شاهد این تصمیم، عرضه آلبومی بود در فاصله کمتر از یک سال به اسم "چهره دیگر باب ديلن"( Another Side Of Bob Dylan) که آهنگهاش بیشتر سبکی عاشقانه دارن.

به بخشی از آهنگ "عزیرم من نیستم" It Ain't Me Babe گوش کنید. (You can see links before reply)

You can see links before reply

یکی از آهنگهای جنجالی دیگه باب دیلن ؛ آهنگ "مرد تمبورین زن" (Mr. Tambourine Man)هست. این آهنگ یکی از آهنگهای جنجالی باب دیلنه.
خیلیها میگن این آهنگ اشاره به استفاده از مواد مخدر داره، مخصوصا پس از نمایش فیلم "ذهنهای خطرناک"( Dangerous Minds ) در سال ۱۹۹۵، که این برداشتی مشابه از این آهنگ را ارائه میکنه. ولی باب دیلن میگه که ایده اولیه این آهنگ را در یک مهمانی در هنگام شنیدن صدای تمبورین گرفته.

به بخشی از آهنگ Mr. Tambourine Man گوش کنید. (You can see links before reply)

در سال 1966 باب دیلن در هنگام موتورسواری به زمین می خوره و آسیب میبینه. شدت آسیب جسمیش هیچوقت به بیرون درز نکرد. ولی از روی سبک آهنگهای بعدیش میشه حدس زد که میزان خطر زیاد بوده.
You can see links before reply

در سال ۱۹۶۷ وقتی اولین آلبوم رسمی خودش را بعد از حادثه تصادف به اسم "John Wesley Harding" بیرون میده. در این آلبوم باب دیلن از گیتار برقی استفاده نکرد (موضوعی که اونهمه در موردش مقاومت کرد) و تمامی متن شعر آهنگها از کتابهای مذهبی مسیحیت و یهودیت گرفته شده.
البته در دهه هفتاد و هشتاد میلادی باب دیلن دو آلبوم دیگه با نامهای "قطاری کند می آید" (Slow Train Coming) و "نجات یافته" (Saved) بيرون ميده که هر دو ریشه در مفاهیم مسیحیت داشت.
You can see links before replyدر کنار برج نگهبانی
دلقک به دزد می گوید: باید برای نجات از اینجا راهی وجود داشته باشه. آشفتگی از حد گذشته است. من هیچ آسایشی ندارم: کاسبها شراب مرا می خورند، برزگرها زمین مرا شخم می زنند، هیچکدلم از اینها نمی دانند که این کارها چه ارزشی دارد!
بخشی از متن شعر آهنگ در کنار برج نگهبانی

یکی از آهنگهای این آلبوم "در کنار برج نگهبانی" (All Along The Watch-tower) هست. متن شعر این آهنگ، که مکالمه بین یک دلقک و دزده، در حالی انجام میگيره که خانواده سلطنتی از پنجره برج نگهبانی در حال نظاره هستن.
به دلیل اینکه باب دیلن به شعر بیش از موسیقی اهمبت می ده، خیلی وقتها آهنگهاش پس از اجرای مجدد توسط دیگران به معروفیت می رسید. این آهنگ با اجرای مجدد توسط جیمی هندریکس جاودانه شده.

به بخشی از آهنگ "All Along The Watch-tower" گوش کنید (You can see links before reply)

سالهای اخیر

You can see links before reply

در دهه هفتاد میلادی باب دیلن وارد عرصه های جدیدی در زمینه کارهای هنری شد. در سال ۱۹۷۲ ساخت موسیقی فیلم Pat Garrett and Billy the Kid ساخته سام پکين پا را بر عهده گرفت، که آهنگ معروف Knockin' on Heaven's Door برای این فیلم ساخته شد.
این آهنگ جزو معدود آهنگهاییه که بارها و بارها توسط خوانندگان مختلف اجرا شده. از معروفترین گروهها افرادی که این آهنگ را دوباره اجرا کردن میشه از باب مارلی، اريک کلپتن، لد زپلين، پينک فلويد، Guns'N Roses و U2 نام برد.

به بخشی ازآهنگ Knockin' on Heaven's Door" با اجرای Guns'N Roses گوش کنید. (You can see links before reply)

باب دیلن در اجرای این فیلم نقش کوچکی را هم بر عهده داشت.
در اوایل ده هشتاد باب دیلن شروع کرد به نوشتن شعرهای سکولار، که از معروفترین این آلبومها میشه از"کفار" ( Infidels) نام برد.
You can see links before reply

در سالهای بعد باب دیلن بیشتر آهنگهای قدیمی خودش را دوباره بازخوانی کرد، ولی از ساختن آلبومهای جدید هم دست نکشید. آلبوم "عشق و دزد" (Love and Theft) در سال ۲۰۰۱ که عرضه اش مقارن شد با حوادث ۱۱ سپتامبر، به گفته منتقدان جزو یکی از بهترین آلبومهای باب دیلن بوده.
همچنین در سال 2001 برای تهیه موسقی فیلم "Wonder Boys" برنده جایزه اسکار شد.
در سال ۲۰۰۳ باب دیلن به همراه لری چارلز فیلمنامه فیلم "Masked & Anonymous" را نوشت که به علت پیچیدگی زیاد داستان زیاد مورد استقبال قرار نگرفت.

bbcpersian.com

Babak_mix
Tuesday 12 February 2008, 07:45 AM
مجله رولینگ استون در نظرخواهی از كارشناسان واهالی موسیقی چهره‌های برتر تاریخ راك را انتخاب كرد.
شاید موسیقی راك در كشور ما آنچنان كه در آمریكا مورد توجه قرار گرفته محبوبیت نداشته باشد. شاید كه نه. قطعا و آنهم به‌دلیل ساخت آن و برداشت‌های متفاوت در جامعه‌ی ما از این سبك موسیقی است.

ما بدون پیش‌داوری و فقط برای اینكه به همه‌ی سبك‌های موسیقی توجه كرده‌باشیم، شما را در این شماره با مهمترین اتفاق موسیقی راك آشنا می‌كنیم.
راك اند رول، پنجاه و سه ساله شده. در واقع، این تاریخ‌نگاری مطابق میل سفیدهاست؛ آن‌ها كه دوست دارند الویس پریسلی را مبدع راك اند رول معرفی كنند. آن‌ها كه موشكافانه‌تر به مسأله می‌پردازند، خوب می‌دانند كه چاك بری پیش از الویس پریسلی آهنگ‌هایی به سبك بعدا نامگذاری شده راك اند رول ساخته بود.

اما بری، سیاهپوست بود و خب در آمریكا، هیچ كس نمی‌خواهد نام چاك بری سیاهپوست را قبل از الویس سفید بیاورد. می‌توان به راحتی چشم بر حقایق بست و الویس را اولین نامید. هر چند نباید فراموش كرد كه نام الویس در صحنه موسیقی دنیا، نام شناخته شده‌ای است و چاك بری در كلیت موضوع، جایگاهی به مراتب پایین‌تر از ستاره راك اند رول دنیا دارد.

الویس پریسلی كه پیش از ضبط آهنگ «همه چی مرتبه» در پنجم جولای ۱۹۵۴ در استودیوی آفتاب شهر ممفیس یك راننده كامیون بود، تاریخ موسیقی را وارد مرحله جدیدی كرد. در آن زمان، این راننده ۱۹ ساله فكرش را نمی‌كرد كه استفاده از گیتار الكتریك در آهنگ‌ها می‌تواند این‌طور جلب توجه كند.
او اما تا سال‌ها ستاره ماند. تا سال‌ها با آهنگ‌های معروف خود صحنه‌ها را تسخیر كرد. پس از او، نام‌های دیگری وارد عرصه شدند، سبك‌های جدیدی به وجود آمد، نوازندگان بی‌نظیری وارد صحنه شدند و راك اند رول، سال‌های سال در صدر موسیقی‌های مهم و جدی دنیا ماند.
راك با سبك‌های متفاوتی تلفیق شد و شاخه‌های زیادتری شكل گرفت؛ موسیقی بلوز، كلاسیك، سول، موسیقی فالك، الكترونیك و بسیاری دیگر از سبك‌های موسیقی وارد جریان موسیقی راك شدند و با نوآوری ستاره‌های هر یك، نسل‌های متمادی‌ای را درگیر این سبك كردند. ظهور بیتل‌ها و رولینگ استونز در اروپا و نفوذ آن‌ها به آمریكا، فصل نوینی را برای موسیقی راك رقم زد.
باب دیلن با متون اعتراضی خود، یكی دیگر از جریان‌سازان موسیقی راك بود و در دهه هشتاد كه احساس می‌شد نفوذ راك در دنیا رو به كاهش است، با ظهور نیروانا و U۲ موسیقی همچنان در انحصار راك باقی ماند.

مجله رولینگ استون كه معتبرترین و مهم‌ترین مجله موسیقی دنیاست در ماه میلادی گذشته، شماره ویژه‌ای برای ۵۰ چهره ماندگار موسیقی راك اند رول منتشر كرد كه با استقبال گسترده‌ای مواجه شد. در این شماره ویژه، ۵۰ چهره برتر موسیقی درباره ۵۰ چهره جاودان برگزیده، مطالبی نوشتند كه كار عجیب و جالبی به نظر می‌رسید.

آن‌ها از سال گذشته مقدمات این شماره را با برگزاری یك نظرسنجی از چهره‌های سرشناس موسیقی و مردم فراهم آوردند و نهایتا نام ۱۲۵ هنرمند برتر عرصه راك اند رول را اعلام كردند. در مرحله بعد، امتیازات كارشناسان موسیقی هم به آراء اضافه شد تا ۵۰ چهره برتر تاریخ موسیقی راك انتخاب شوند. رولینگ استون از نویسندگان افتخاری این شماره درخواست كرده درباره كار ویژه این چهره‌ها در عرصه راك اند رول و تاثیرشان بر روند موسیقی و جایگاه آن‌ها در تاریخ بنویسند.
الویس كاستلو كه خود یكی از مشاهیر موسیقی راك است، درباره بیتل‌ها نوشت و بونو خواننده گروه U۲، درباره الویس پریسلی. ون موریسون، شاعر توانا و موزیسین مشهور هم گرایش ویژه‌اش به ستاره نابینای موسیقی سول و گاسپل، ری چارلز را نشان داد.

او انگار بدهی‌اش به موسیقی روحانی را این‌گونه پرداخت كرده بود. جان مایر موزیسینی كه امسال چند جایزه گرمی گرفت درباره هندریكس نوشت: فلی، خواننده گروه ردهات چیلی پپرز، درباره استقلال ذاتی نیل یانگ ستاره كانادایی موسیقی راك مقاله‌ای نوشت و...

● استاد همه نسل‌ها
جان مایر: جیمی هندریكس، یكی از فوق‌العاده‌های دنیای موسیقی است. شما طرفدار Black Sabbath باشید یا هوادار Elmore Yanes، از Wanson خوشتان بیایدیا از Grafefol Dead ، می‌فهمید كه هر موسیقی‌دانی به نحوی به مكتب هندریكس ربط پیدا می‌كند یا از آن الگوبرداری كرده است.
او تقریباً در هر سبك از موسیقی معاصر به عنوان سرآمد آن شناخته شده است، چراكه تقریباً در هر سبكی نوازندگی كرده و اثری از خود بر جای گذاشته است. آیا او در سبك بلوز فعالیت می‌كرد؟ به ترانه "Voodoo Chile" گوش دهید و می‌توانید نشانه‌هایی از بلوز را در آن پیدا كنید.
آیا او یك موسیقی‌دان راك بود؟ بله او از صدای موسیقی برای رسیدن به هدفش استفاده می‌كرد مانند اثر « این راك است». آیا او یك خواننده و ترانه‌سرای احساساتی بود؟ در "Bold As Love" او به گونه‌ای می‌خواند كه شما می‌فهمید او مردی است كه قلب خود را می‌شناسد. در اغلب موارد او مثل ستاره راكی به تصویر كشیده شده كه گیتار خود را آتش زده است.

ولی وقتی كه من در هندریكس فكر می‌كنم، به یكی از دوست‌داشتنی‌ترین و دلنشین‌ترین نواهای گیتار می‌اندیشم كه در ترانه‌هایی نظیر "One Rainy Wish" و "Litte Wing" یا حتی در "Doifting" نظیر آن‌را شنیده‌ایم. "Little Wing"، به شكل دردناكی كوتاه و زیباست.
درست مثل این می‌ماند كه پدربزرگ مرحوم شما زنده شود و تنها برای یك دقیقه و نیم كنار شما باشد و سپس برود. این عالی است و خیلی زودگذر. من فكر می‌كنم دلیل اصلی این‌كه همه موسیقی‌دان‌ها دوست دارند ترانه‌های هندریكس را بنوازند، این است كه زبان اشعار و موسیقی وی را زاده قلب و فكر او می‌دانند.

او یك رابطه محرمانه با نوازندگی گیتار داشت علی‌رغم این‌كه آن‌را بسیار فنی و تئوریك می‌نواخت. من فكر می‌كنم كه گیتار برای او مقدس بود. برای همین است كه شما هرگز مصاحبه‌ای از او پیدا نمی‌كنید كه درمورد علایقش به گام‌ها و نوازندگی گیتار حرفی زده باشد. این بخشی از آن چیزی است كه سبب می‌شد او بسیار هیجان‌زده نوازندگی كند.
من هندریكس را از طریقStevie Ray شناختم و كشف كردم. پس از این‌كه او را در حال نوازندگی "Little Wing" دیدم. تصمیم گرفتم سبك‌كاری‌ام را براساس كارهای هندریكس تغییر دهم.
اولین كار ضبط شده‌ای كه متعلق به هندریكس بود و خریداری كردم "Bold as Love" بود، برای این‌كه "Little wing" را در مجموعه‌اش داشت. یادم می‌آید كه ساعت‌ها فقط به جلد آلبوم نگاه می‌كردم. بعد ماه‌های متوالی وقتم را برای گوش كردن "Electric Ladyland" صرف كردم كه خیلی آدم را عصبی‌ می‌كند.

واقعیت سیاه و تلخی وجود دارد و شاید هندریكس به حدی صادق بود، كه آنرا مخفی نگه داشته است. ضمن این‌كه او انواع و اقسام مدها را هم اختراع كرد كه در نوع پوشش و رفتار هوادارانش تأثیر می‌گذاشت. به طوری‌كه افرادی كه پیرو و مقلد مدهای اختراع شده از سوی او هستند را به خوبی می‌توان تشخیص داد و شناخت. همه ما آرزو می‌كنیم به اندازه كافی نابغه باشیم كه قبل از ۲۸ سالگی از دنیا برویم. یك حالت اسطوره‌ای در مورد او وجود دارد كه هیچ جنبه انسانی در آن نیست.

● بلوزهایی با نقش باب
ویسلف ژان: چه چیزی باب مارلی را از خیلی از ترانه‌سراهای بزرگ و سرشناس جهان متفاوت و جدا می‌كند؟ آنها نمی‌دانند معنی این‌كه آب به آرامی داخل خانه‌ آدم نفوذ كند چیست. آن‌ها نمی‌دانند بدون مایكروویو و قابلمه چه‌كار باید كرد، نمی‌توانند آتشی با چوب روشن كنند و ماهی خود را كنار اقیانوس بپزند.

مارلی به دوره فقر و بی‌عدالتی در جامائیكا تعلق دارد و این مساله را خودش در ترانه‌های عصیانگرانه‌اش به معرض نمایش می‌گذارد. مردم الگوی اصلی او برای خوانندگی و نوازندگی بوده‌اند. او همچون جان لنون به این تفكر می‌پردازد كه از طریق موسیقی و لغات واقعا می‌توان در جهان صلح و آرامش برقرار كرد. مقایسه او با دیگر موسیقیدان‌ها دشوار است، برای این‌كه موسیقی تنها بخشی از واقعیتی بود كه نام مارلی بر خود داشت .

او یك بشردوست و انقلابی نیز بود. تأثیر او بر سیاست جامائیكا بسیار زیاد بود، به گونه‌ای كه حتی بارها تهدید شد و مورد حمله قرار گرفت. مارلی مثل موسس بود. وقتی‌كه موسس حرف می‌زد، مردم به خروش آمده و حركت می‌كردند. وقتی‌كه مارلی حرف می‌زد هم‌چنین بود. ترانه‌های مارلی تقریبا برای اولین بار سبك موسیقی كارائیبی با ریتمی قوی را در سراسر دنیا پخش كرد. وقتی كه من در هائیتی بودم و پدرم آن‌جا در نقش مسؤول كلیسا مشغول به‌كار بود، ما به سختی می‌توانستیم موسیقی راك مسیحی گوش نكنیم و اصلا اجازه گوش دادن به موسیقی رپ را نداشتیم. وقتی‌كه چهارده سالم بود، داشتم "Exodus" گوش می‌كردم كه پدرم كه خیلی خوب انگلیسی صحبت نمی‌كرد از من پرسید: «این آهنگ در مورد چیست؟» به او گفتم در مورد انجیل است و در مورد قیامت حرف می‌زند.

وقتی‌كه این موسیقی به گوش‌ او رسید یا به‌طور كلی هنگامی‌كه موسیقی مارلی به گوش شنونده می‌رسد، به‌طور خودكار و مستقیم در ذهن شما نفوذ پیدا می‌كند. با نگاهی به اشعار او می‌توان به این نكته پی برد كه آن‌ها در سال ۳۰۱۴ میلادی هم همین مفاهیم و معانی را خواهند داشت.
امروز، مردم سخت تلاش می‌كنند تا بفهمند چه چیزی حقیقی است. همه چیز باید به‌گونه‌ای باشد كه اغلب مردم بتوانند با امیدواری به آن نگاه و آن‌را درك كنند و بفهمند. اگر هنوز مردم بلوزهایی را كه روی آن عكس‌های باب مارلی چاپ شده، بر تن می‌كنند، علت آن این است كه موسیقی وی یكی از معدود چیزهایی است كه این خصوصیت را داراست.

● این بیتل‌های نامرتب
الویس كاستلو: برای اولین‌بار وقتی كه ۹ ساله بودم اسم آن‌ها را شنیدم. آن هم در حالی كه یكی از دوستانم علیه آن‌ها و اسامی خاصشان تبلیغات می‌كرد. این اتفاق در سال ۱۹۶۲ یا ۶۳ میلادی رخ داد.
درست قبل از این‌كه آن‌ها به آمریكا بیایند. عكسی كه دیده بودم كیفیت جالبی نداشت؛ شكل ظاهری و آرایش مو ی تقریبا نامرتب. من توجهی به این‌جور چیزها نداشتم.
فقط پی برده بودم كه آن‌ها گروه موسیقی مورد علاقه‌ام هستند. مساله جالب این بود كه خانواده و تمامی دوستان آن‌ها كه اهل لیورپول بودند نیز در مورد این گروه كنجكاوی می‌كردند و به آن‌‌ها افتخار می‌كردند.

من دقیقا در سنی بودم كه به طور كامل مجذوب و شیفته آن‌ها شوم و اخبار مربوط به این گروه را به طور مرتب پیگیری كنم. تجربه پول جمع كردن برای خریداری آهنگ‌هایشان و گوش كردن به اخبار محلی در مورد موسیقی و نگهداری عكسی كه به دستم می‌رسید، بارها و بارها تكرار شد.
این اولین باری بود كه چنین چیزی در چنین سطحی رخ می‌داد و این مساله فقط در مورد اعداد و ارقام صدق نمی‌كرد. شاید خیلی‌ها ركوردهای شخصی‌شان را سالیان سال همچنان حفظ كنند، ولی آنها هیچ‌گاه به اندازه‌ای كه بیتل‌ها برای مردم اهمیت داشتند، مهم نخواهند بود. هر ركوردی كه از سوی آن‌ها ثبت می‌شد، شوك‌آور به نظر می‌رسید.

شاید در مقایسه با رولینگ استونز آن‌چه می‌نواختند هیچ بود ولی آن‌ها نویسنده اشعار آهنگ‌هایشان هم بودند. جان لنون و پل مك كارتنی جزو ترانه‌سراهای استثنایی محسوب می‌شدند و مهم‌ترین مساله درمورد آن‌ها هماهنگی فوق‌العاده و كم‌نظیرشان بود. رینگو استار با چنان احساسی درام می‌نواخت كه هیچ‌كس واقعاً نمی‌تواند از او تقلید كند.
بسیاری از نوازندگان درام تلاش بسیاری در این زمینه كرده‌اند ولی در انجام آن ناكام مانده‌اند. بسیاری از آن‌ها نظیر جان و پل، خوانندگان برجسته و فوق‌العاده‌ای بودند. لنون و مك‌كارتنی و هریسون در سطح بالایی اشعار آهنگ‌های گروه را می‌سرودند كه نمونه‌هایی از آنها را در "Ask me Why" یا ترانه "Things We said Todey" شنیده‌ایم. پس از گذشت مدتی، رشد آن‌ها واقعاً محسوس بود و نمونه‌ای از آن را می‌شد در اشعار ساده عاشقانه برای بزرگسالان نظیر ترانه "Nowegion Wood" كه درمورد بخش ناخوشایند عشق حرف می‌زد، ملاحظه كرد.

آلبوم‌های مورد علاقه من "Rubber Sow" و "Revolves" بودند. وقتی كه شما Revolves را گوش می‌دادید، می‌دانستید كه چیزی متفاوت است. روی جلد این آلبوم آن‌ها در حالی كه عینك‌های آفتابی به چشم دارند و حتی به دوربین هم نگاه نمی‌كنند، دیده می‌شوند و موسیقی آلبوم بسیار عجیب و همچنان در حال‌حاضر بسیار شاد و زنده است.

اگر من بخواهم آهنگ موردعلاقه‌ام را در بین آلبوم‌های آن‌ها انتخاب كنم، "And Your Bird Can Sing"، نه، "Girl" نه، "For no one" نه... و همین‌طور ادامه می‌دهم. آلبومی كه پیش از جداشدن بیرون دادند تحت ‌عنوان "Let itbe"، در عین حال هم زیبا بود و هم نامانوس.
من می‌فهمم كه جاه‌طلبی و ضعف‌های روحی و جسمی بشر داخل هر گروهی نفوذ می‌كند، ولی آن‌ها طوری با یكدیگر هماهنگ بودند كه یك نمونه باورنكردنی ارائه دادند. من یادم می‌آید كه برای تماشای فیلم "let it be" در سال ۱۹۷۰، به میدان لستر رفتم.

و در پایان با یك حس نوستالژیك ناراحت‌كننده آن محل را ترك كردم. واژه Beagttogue هنوز هم در فرهنگ لغات موسیقی وجود دارد. من می‌توانم حضور آن‌ها را در آلبوم «پرینس» تحت ‌عنوان "Around the world in a day" حس كنم یا در ملودی‌های Harry Nilsson. یا این‌كه كرت كوبین بیتل‌ها را گوش كنم و موسیقی آن‌ها را با پانك و متال در برخی از آهنگ‌های خود درآمیزم.
من برخی از اشعار را با پل مك كارتنی نوشتم و آن‌ها را در دو موقعیت ایجادشده در كنسرت‌ها اجرا كردم. در سال ۱۹۹۹ و مدتی پس از مرگ لیندا مك كارتنی پل كنسرتی برای لیندا اجرا كرد كه از سوی Chrissie kyndo سازماندهی شده بود.

اجرای آن كنسرت بسیار سخت بود. به هنگام اجرای ترانه‌ها به حدی جمعیت حاضر تحت‌تاثیر قرار گرفته بودند كه تمركز برای ما دشوار بود. شاید آن‌جا بود كه فهمیدم چرا بیتل‌ها فعالیت خود را در قالب یك گروه متوقف كردند. چراكه ترانه‌هایشان دیگر متعلق به آن‌ها نبود، بلكه متعلق به همه مردم و دوستداران آن‌ها بود.

.t.A.T.u
Tuesday 12 February 2008, 08:00 AM
تاپیک به محل صحیح انتقال یافت.

.t.A.T.u
Sunday 4 May 2008, 08:41 AM
خوب!
این تاپیک یه مدت زیادی بود که از یاد رفته بود...
حالا که یه خورده طرفداران و کسانی که در سبک راک/متال کار می کنن بیشتر شدن، بد نیست این تاپیک زنده بشه...
برای شروع چندتا سوال می پرسم:
1. به نظر شما لینکین پارک گروه خوبیه؟
2. آیا نوع آوری داشته این گروه( از زمانی که تشکیل شده )
3. نظرتون در مورد آلبوم آخرشون؟
فعلا همینا بسه!

.t.A.T.u
Sunday 4 May 2008, 08:42 AM
خوب!
این تاپیک یه مدت زیادی بود که از یاد رفته بود...
حالا که یه خورده طرفداران و کسانی که در سبک راک/متال کار می کنن بیشتر شدن، بد نیست این تاپیک زنده بشه...
برای شروع چندتا سوال می پرسم:
1. به نظر شما لینکین پارک گروه خوبیه؟
2. آیا نوع آوری داشته این گروه( از زمانی که تشکیل شده )
3. نظرتون در مورد آلبوم آخرشون؟
فعلا همینا بسه!

A.Sad
Wednesday 14 May 2008, 04:05 PM
این مطلبو من قبلا خونده بودم اصلش ماله این سایه
You can see links before reply
واما یه سری تناقض هایی که نشون میده نویسنده ی این مقاله ادم مجنونی بوده. البته یه چند تایی چون اگه بخوام همرو بنویسم باید یه هفته پشت کامپیوتر باشم.

1.در ابتدای مقاله از عکس مرلین منسون به عنوان نماد شیطان پرستی استفاده شده که اقایون مثل اینکه یادشون رفته که همین شخص رو چند ماه پیش تو تلویزیون به عنوان یه ادم روشن فکر که داشت با مایکل مور صحبت می کرد نشون دادن و در ادامه نویسنده هر علامتی که به گونه ای ارزش تلقی می شه رو چپه می کنه و می چسبونه به متال.

2. این اقا فکر می کنه که همه ی گروه های متال تحت حمایت اسراییله وهنوز این رو نمیدونه که اکثر گروه های راک رو نروژ و کشورهای اروپایی تشکیل میده.

3.اصلا من نمیدونم از کی تا حالا متالیکا شده شیطان پرست این نشون میده که تنها درک این ادم از این نوع موزیک صرفا گروه متالیکا ست وگرنه گروه های بهتری مثل گرگرث وجود داشت که واسه مثال زدن بهتراز متالیکاست.

4."اين گروه چند سال بعد پيشنهادهاي Black metal را نيز ادامه داد" این گروه یه گروه ترش متاله وهیچ وقت پیشنهادهای بلک متال رو پاسخ نداده.

5. "فعاليت اين گروه‌ها مانند ساير گروه هاي هوي متال به صورت غيرقانوني و زيرزميني در ظاهر و در باطن با حمايت سازمان‌هاي جاسوسي ايالات متحده آمريكا با شعارهاي اجتماعي و اعتراضي ادامه و گسترش مي‌يابد ." اخه جیمز هتفیلد رو چه به جاسوسی مثل این میمونه که بگی ممد اصفهانی داره برای ایران جاسوسی می کنه بعدم اگه غیر قانونیه چه جوری برای امریکا جاسوسی میکنه خوب این که میشه فعالیت قانونی چون تحت حمایت امریکاست لااقل یه با متنتو مرور میکردی که از این جور سوتیا توش ندی.

6. "خوانندگان اين گروه بر روي صحنه و در كليپ‌هاي خياباني دست به خوردن و آشاميدن ميوه‌هاي فاسد ، ‌ادرار ، مدفوع ، خون و مردار نموده و از كثيف‌ترين گروه‌هاي موسيقي جهان به حساب مي‌آيند" ما که 10 ساله متال بازیم تا حالا از این جور صحنه ها ندیدیم شما که فرق ترش رو با بلک نمی فهمی چه جوری دیدی؟ بعدم متالیکا یه خواننده بیشتر نداره.

7. "همچنين گفتني است متاليكا از هم‌جنس بازي نيز دفاع مي‌نمايد و آلبومي را در سالروز مرگ ‌كوئين ، بنام همجنس ‌باز بنام آمريكايي منتشر كرد ." نکنه جیمز یه البوم جدید هم ریلیز کرده که ما خبر دار نشدیم.

8. "طي 10 سال گذشته موسيقي متاليكا به صورت زيرزميني و غيرمجاز وارد كشور شده" این خیلی زشته که ادم هنوز فرق موسیقی متال رو با گروه متالیکا تشخیص نده و نقد هم بتویسه.

9. "آورندگان شيطان‌پرستي به ايران شامل افراد و گروه هاي ذيل مي‌باشند: ـ 1ـ2ـ تحصيل‌كردگان و سرخوردگان اجتماعي در خارج از كشور كه عمدتا دچار خسارت و شكست‌ها سنگين مادي معنوي شده‌اند و ....." فکر نمی کنم که لازم باشه که کسی این نوع موزیک رو بیاره. توی این قرن دیگه کج هم راه بری همه اون ور دنیا می فهمن.

10. "شيوه‌هاي تبلیغ : تبليغ و اطلاع ‌رساني از طريق پارتي‌هاي شبانه و گفتگوهاي دوستانه علي‌الخصوص در مناطق مرفه شهرهاي تهران ، شيراز و ..." اصولا تو پارتی ها از موزیکهای بی محتوا و بی معنی (حالا نام نبرم) .... استفاده می کنن نه متال که همه فرار کنن.

11. " اين موسيقي در ايران نيز مانند بسياري از كشورهاي اسلامي و عربي به گونه‌اي كه شرح آن رفت ، وارد شد و توانست پس از مدت كوتاهي به دانشگاه‌هاي بزرگ كشور همچون دانشگاه تهران ، دانشگاه شهيد بهشتي ،‌ دانشگاه فردوسي و ... راه يابد ." حتما این نوع موزیک از سطح بالایی برخورداره که وارد دانشگاهها میشه وگرنه وارد جاهای دیگه مثل قهوه خونه ها میشد. تازه خود شما در سطر بالا گفتی که تو پارتی ها استفاده میشه اخه خودت قضاوت کن اخه این حرفی که زدی با عقل جور در میاد.

12. ." بايد عنايت داشت روند رو به رشد استفاده از شبكه‌هاي ماهواره‌اي نيز عامل تعيين‌كننده در جذب و گرايش يافتن به اين گروه‌ها مي‌باشد ." تو شبکه های ماهواره ای جز اندیو شهرام ک و از این جور چرتو پرتا چیزه دیگه ای نشون نمیدن که باعث تبلیغ متال شه خیالت جمع خود اونور ابی ها هم خیلی خوششون نمیاد افکار معترض تو جامعشون پخش شه.

13. " در حقيقت شيطان‌گرايان مدعي‌اند تجاوز تنوع در كسب لذت جنسي است ." اصلا موضوع اصلی ترش متال مبارزه با فساد اجتماعی و کودک ازاری و ... است وگرنه برای ترویج این جور عقاید لازم نیست که ادم گیتار الکتریک دستش بگیره و داد بزنه یه چیزی می خونه که بشه باهاش قر داد تا طرفدار پیدا کنه.

14. " اوايل سال گذشته ميلادي خبري در وبلاگ‌هاي وابسته به شيطان ‌پرستان ايران منتشر شد كه‌ اهريمن سر كرده ايشان پيوستن گروهش را به انجمن پادشاهي ايران اعلام مي‌كرد." اوج محبوبیت متال تو دهه ی 80 تا سال 2000 بوده که تو این زمانها پادشاه ایران 3 بار مرده بوده پس این دو تا دو مقوله ی جداست وربطی به هم نداره.

15. و صد تا تناقض دیگه .....

البته اینو قبلا برای همین سایت فارس نیوز تو یه سایته دیگه نوشتم که پاک شد. الان اصلا حوصله ی سرو کله زدن با اینارو ندارم

Hamidreza.Zolfaghar
Friday 23 May 2008, 11:45 AM
یوسف اسلام موزیسین پرآوازهای به اسم کت استیونس بود که بعد از مسلمان شدن اسمش رو به یوسف اسلام تغییر داد . بیشتر توضیح نمی دم و ...

2 ساله که بزرگداشت این هنر مند توی ایران برگذار می شه و امسال من پسترش رو دیروز توی برد دیدم اما توی اینترنت پیدا نکردم کسی اطلاعات بیشتری داره بده .

پارسال گروه های زیادی شرکت کردند که برگ برندشون گروه نوریک میساکیان بود که اصلآ" کارش با بیه قابل مقایسه نبود و خیلی قوی کار کردن . و بقیه گروه ها بسیار مبتدی بودن . البته از تماشا چی ها نگم که داغ دلم تازه می شه یه سری آدم که اونجا رو با کنسرت متال اشتباه گرفته بودند گند زدن به هر گی کنسرته و از هر لحلظ بی شخصیتی رو تموم کردند .

من پارسال به خاطر نوریک فقط رفتم .

امسال برگ برنده فکر می کنم بابک ریاخی پور باشه .
گروه هایی هم مثل (( 13 )) (( فرشاد رمضانی )) و ...

گفتم که دوستان مطلع باشن


You can see links before reply

sahand
Saturday 7 June 2008, 01:07 PM
vali be nazare man maha ke dar jaryan hastim bayad in dostani ke in negaresh ra darand agah konim va az doste azizi ke in matlabo neveshte khahesh mikonam raje be matalebi ke hanoz be andazeye kafi tahghigh nakarde va kamelan motmaen nashode nazari nadahad ke yevaght intori morede tahajom gharar nagirad


فونت به فارسی تبديل شد!



Leon


ولى به نظرِ من ماها كه در جريان هستيم بايد اين دوستانى كه اين نگارش را دارند آگاه كنيم و از دوست عزيزى كه اين مطلب و نوشته خواهش ميكنم راجع به مطالبى كه هنوز به اندازه كافى تحقيق نكرده و كاملا مطمئن نشده نظرى ندهد كه يه وقت اينطورى مورد tahajom قرار نگيرد

A.Sad
Saturday 7 June 2008, 03:00 PM
vali be nazare man maha ke dar jaryan hastim bayad in dostani ke in negaresh ra darand agah konim va az doste azizi ke in matlabo neveshte khahesh mikonam raje be matalebi ke hanoz be andazeye kafi tahghigh nakarde va kamelan motmaen nashode nazari nadahad ke yevaght intori morede tahajom gharar nagirad


فونت به فارسی تبديل شد!

Leon


ولى به نظرِ من ماها كه در جريان هستيم بايد اين دوستانى كه اين نگارش را دارند آگاه كنيم و از دوست عزيزى كه اين مطلب و نوشته خواهش ميكنم راجع به مطالبى كه هنوز به اندازه كافى تحقيق نكرده و كاملا مطمئن نشده نظرى ندهد كه يه وقت اينطورى مورد tahajom قرار نگيرد


حق با شماست دوست عزیز ولی این افراد از روی فکر خودشون این چیزا رو نمینویسن اهداف دیگه دارن. کمم نیستن کافیه یه سرچ تو گوگل بزنی 500 تا از این جور حرفا میاد. بدبختی این جاست که مستقیما دروغ میگن حالا اگه از روی حماقت بود میشد یه کاریش کرد ولی عمیق تر از حماقته. یه جا دیدم یکیشون نوشته بود پایه گذارانه شیطان پرستی (الویس پریسلی و جان لنون) !!! جالبه نه ؟
فکر نمی کنم چیزی باشه که با اگاه کردن درست شه طرف از پایه مشکل داره

sahand
Monday 9 June 2008, 03:42 PM
کاملا دوروسته ولی من فکر کنم بابک جزء اون افراد نیست و چشم بسته یه چیزی گفته خودشم که اظهار پشیمونی کرده امیدوارم با اطلاع رسانی بیشتر از این موضوع ها پیش نیاد

A.Sad
Monday 9 June 2008, 05:00 PM
دوست عزیز بابک جان اینو نگفته که ایشون نقل قول کرده اصل این مطلب مال سایته فارس نیوزه که بالا هم لینکشو گذاشته بودم طرف صحبت منم نویسنده ی این مطلب هستش وگرنه بابک جان که سرور ماست.
You can see links before reply
البته من خودمم خیلی از گروه های تجاری مثل متالیکا خوشم نمیاد ولی این یارو مثل بچه های 3 ساله به موضوع نگاه میکنه و نقد میکنه.

sahand
Tuesday 10 June 2008, 01:08 AM
ok من عذر میخوام متوجه این موضوع نشدم ولی اگه ماهم کاری به نقد یه بچه 3 ساله نداشته باشیم بهتره صبر کنیم بزرگ شه

154180
Wednesday 25 June 2008, 09:32 AM
آقا دستتون درد نكنه. اينجا هر چي بخواي از LP هست.منو دوستام به عنوان طرفداراي لينكين ازتون ممنونيم

mayhem
Wednesday 25 June 2008, 02:24 PM
اوه....تا اونجا كه من اطلاع دارم بند هاي بلك متال اكثرشون مخالف همجنس بازيو واين جور كاران ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

mayhem
Wednesday 25 June 2008, 02:28 PM
شرمنده اينو ميگم ولي به نظر من يه جوري هستن من با سبكشون حال نميكنم البته نظر شخصيه منه

DJ AVR IRIS
Wednesday 25 June 2008, 10:25 PM
خوب A.Sad جان حالا این گروهی رو گفتی من تا حالا اسمشو نشنیدم کارا شو قشنگه گفتی ؟!!
یه چیزی من قرار بود یهکی از آهنگامو بزارم !! یکیشو گذاشتم A.sad جان و برو بکس بحال یه نظری بدین !
سبکش Rock البته به نوعه خودم ! بد نیست در مورد صدای گیتارشم بگید چطوره !

آهنگم تو این تایپیک گذاشتم : You can see links before reply

A.Sad
Thursday 26 June 2008, 12:35 PM
خوب A.Sad جان حالا این گروهی رو گفتی من تا حالا اسمشو نشنیدم کارا شو قشنگه گفتی ؟!!
یه چیزی من قرار بود یهکی از آهنگامو بزارم !! یکیشو گذاشتم A.sad جان و برو بکس بحال یه نظری بدین !
سبکش Rock البته به نوعه خودم ! بد نیست در مورد صدای گیتارشم بگید چطوره !

آهنگم تو این تایپیک گذاشتم : You can see links before reply

اهنگتو گوش کردم خیلی خوب بود نظرم رو تو تاپیک اصلیش دادم.
گروهی هم که گفتم anathema بود یه تاپیک فکر کنم تو بخش راک و متال در موردش باشه اگه نبود سر فرصت یه تاپیک در موردشون میزنم اهنگ lost control و fragile deams از این گروه شاهکاره حتما گوش کن.

.t.A.T.u
Thursday 26 June 2008, 01:01 PM
تاپیک مربوط به گروه Anathema (You can see links before reply)

smile2life
Tuesday 5 August 2008, 02:42 AM
البته به جز amy lee بقیه اعضای گروه دیگه با گروه همکاری نمی کنند. ben moody سال 2003 گروه رو تو یه تور اروپایی ترک کرد (بعضی ها هم میگن اخراج شده)، John Lecomp و Rocky Gray هم همین آخریا گروه رو ترک کردند، (John Lecomp اخراج و Rocky Gray و bill boyd هم دیگه نیست.) حالا evanescence با اعضای جدیدش (از جمله terry balsamo) کار رو ادامه میده...

به هر سوالی در رابطه با اونسنس جواب میدم، اینم ایمیلمه:
hamed90.r@gmail.com
این اولین پستمه!

Majed
Tuesday 5 August 2008, 10:14 PM
حامد جان (اگه اشتباه نگفته باشم اسمتو) اگه اطلاعاتی داری خیلی خوبه که همین جا بنویسی تا همه استفاده کنیم....

در مورد زندگینامه امی اگه اطلاعاتی بدی ممنون میشم...

و اینکه انتخاب این اسم سلیقه ی کدوم بوده ... و اینکه با توجه به اینکه این گروه یک گروه متال هست و موسیقی های خشن معمولا میخونه (البته به جز چند تاش) چرا همچین اسمی رو انتخاب کرده؟

smile2life
Wednesday 6 August 2008, 02:02 AM
حامد جان (اگه اشتباه نگفته باشم اسمتو) اگه اطلاعاتی داری خیلی خوبه که همین جا بنویسی تا همه استفاده کنیم....

در مورد زندگینامه امی اگه اطلاعاتی بدی ممنون میشم...

و اینکه انتخاب این اسم سلیقه ی کدوم بوده ... و اینکه با توجه به اینکه این گروه یک گروه متال هست و موسیقی های خشن معمولا میخونه (البته به جز چند تاش) چرا همچین اسمی رو انتخاب کرده؟

سلام ماجد جان (اگه اشتباه نگفته باشم اسمتو) (بگم معاون خوبه؟) من تازه دیشب ثبت نام کردم تو این سایت و واقعاً هم خوشحالم از این بابت، واقعاً سایت خوبی دارید. بار اول که دیدم با خودم گفتم من حتماً باید اینجا عضو بشم.

در مورد اونسنس: این گروه مورد علاقه‏ی منه و من تقریباً همه چیز رو در موردش می دونم. قصد هم دارم به زودی یه سایت با کمک دوستم راجع بهش بزنم (آخه من از برنامه نویسی و روش طراحی سایت چیزی نمی دونم!)
خوشحال میشم با شما هم همکاری کنم و مطالبم رو با شما شریک بشم. به زودی شروع می کنم ولی اجازه بدید تو یه تایپک جدید این کار رو انجام بدم.

شاد باشید

smile2life
Thursday 7 August 2008, 01:51 AM
با سلام؛

مفتخرم به اطلاعتون برسونم که قراره از این به بعد در اینجا مطالبی راجع به گروه موسیقی اونسنس {evanescence (صحیح: /evǝ'nesns/) یا به زبون خودمونی ev – ne – sens} بذارم امیدوارم خوشتون بیاد.
این که این‏قدر رو اسمش تأکید دارم به خاطر اینه که حتی خیلی از طرفدارای پروپا قرص این گروه هم (مثل من! :71:) تلفظ دقیقشو نمی‏دونن. معنیش هم که رو عنوان این تایپیک هست (محو تدریجی). سؤالاتتون رو هم راجع بهش می‏تونید اینجا مطرح کنید.

تا بعد...

smile2life
Thursday 7 August 2008, 02:16 AM
2 نکته راجع به نظر سنجی
1- یه چیزی رو همین الان باید اصلاح کنم. این که تو قسمت نظر سنجی منظورم از مشکل با رهبر گروه، مشکل با خود گروه بود. لطفاً مورد عنایت قرار بدید.
2-خواهشاً اگر چیزی در این مورد اونسنس نمی‏دونید نظر ندید. :v(ولی می‏تونین قبلش برین تحقیق بکنید! :icon_cheesygrin:) ممنون



این تایپک رو واسه طرفدارای اونسنس زدم اگه تو هم هستی اینجا پست بزن... خوشحال میشم باهات آشنا بشم! :am

smile2life
Thursday 7 August 2008, 02:43 AM
برای شروع یکم راجع به گروه می‏گم. اعضای جدید گروه amy lee همچنان رهبر و خواننده، terry balsamo گیتاریست، Will Hunt درامر و Troy McLawhorn دیگر گیتاریست گروه می‏باشد. این مطلب جدیده و اگه پیگیر خبرها باشید تازه باید این خبر رو شنیده باشید.
اعضای قدیم که دیگه الان با گروه همکاری ندارند اینا هستند: William Boyd, Ben Moody, John LeCompt, Rocky Gray, Matt Outlaw,Tim MacCord, David Hodges

ببینیم گروه با اعضای جدیدش چه می‏کنه... آیا با اعضای قبلی بهتر بود یا با این اعضای جدید بهتر خواهد بود؟

smile2life
Thursday 7 August 2008, 11:17 PM
امشب می‏خوام براتون یه فایل برنامه word بذارم که راجع به سبک‏های خوندن گروه است. :connie_24:
بیبنید...

smile2life
Thursday 7 August 2008, 11:45 PM
یکی از مسابقاتی که گروه شرکت داشته، از چپ به راست:
1-ویلیام بوید 2-امی لی 3-جان لی کامپت 4-راکی گری 5-تری بالسامو

smile2life
Monday 11 August 2008, 11:15 PM
ببخشید چند وقت نبودم. آخه کار زیاد سرم ریخته بود. مهمون و کار خودم و ساخت سایت و... گفته بودم که دارم راجع به اونسنس سایت می‏سازم؟ خب حالا میگم. ایشاالله تا چند روز دیگه آماده بهره‏‎برداری میشه. شاید لینکشو اینجا گذاشتم تا برین ببینین. )البته به زبون انگلیسیه)

امشب راجع به فالن میگم:
اونسنس با آلبوم فالن بود که مشهور شد. وقتی که سال 2003 تو جشنواره گرمی (که معتبرترین جشنواره موسیقیه) شرکت کرد.
فالن اولین البوم رسمی اوانسنس به سبک گوتیک/الترناتیو راک است که کمپانی وایند اپ رکوردز حامی مالی ان است.
البوم فالن به سرعت در سرتا سر جهان منتشر شد و باعث شد تا گروه اوانسنس معروفیت خود را بیش از پیش زیاد کند و جهانی تر شود
این البوم 16 هفته در صدر جداول فروش انگلستان قرار گرفت و همچنین در امریکا نیز به صدر جداول فروش راه یافت.
به هر حال این البوم نزدیک به صد هفته در چارت های فروش باقی ماند طوری که در روزهای اخر در مکان سوم بود.
این البوم جایزه پلاتینیوم و Riaa در امریکا را در اوریل 2003 کسب کرد .(همچنین در همان ماه برنده جایزه دیگر نیز شد)
فالن دومین جایزه پلاتینیوم خود را در سال 2004 نیز کسب کرد و پنج جایزه در اوریل 2004 و شش جایزه در نوامبر 2004.
البوم فالن از لحاظ فروش در امریکا جایگاه هشتم را در بهترین فروش ها با فروشی بالغ بر 2.61 میلیون کپی در سال کسب کرد.
این البوم تا سال 2006، 6.5 میلیون کپی فروش داشت و بیش از 40 مییلیون کپی در سرتا سر دنیا.
فالن به طور رسمی تا سال 2006 برای دانلود در سایتی گذارده نشد تا هنگامی که البوم بعدی در همان سال تکمیل شد.
این البوم در استودیو ترک رکوردز و ان ار جی رکوردز در شمال هالیوود ضبط شد و مراحل پایانی در کمپانی قرن 20 به اتمام رسید.
البوم فالن از لحاظ فروش هفتگی 58 هفته در تاپ 20 امریکا قرار داشت و نزدیک به 60 هفته در تاپ 75 ماند.
ولی همین البوم در انگلیس 41 هفته و تا سال 2006 جزو 40 کار برتر ماند.
و جمعا در تاپ 40 در سرتا سر دنیا نزدیک به 82 هفته ماند.

smile2life
Monday 11 August 2008, 11:23 PM
ببیینم اینجا کسی نیست که پست بزنه و لااقل سوالی بپرسه؟ اگه بخواد اینجوری پیش بره میبندمش ها..
از دوستانی هم که از اینجا بازدید میکنن تشکر میکنم.

Leon
Saturday 23 August 2008, 11:04 AM
The Open Door


You can see links before reply



1.Sweet Sacrifice
2.Call Me When You're Sober
3.Weight Of The World
4.Lithium
5.Cloud Nine
6.Snow White Queen
7.Lacrymosa
8.Like You
9.Lose Control
10.The Only One
11.Your Star
12.All That I'm Living For
13.Good Enough


click here to download full album (You can see links before reply)


------------------------------------------------------------------------------------------


You can see links before reply (You can see links before reply)


Evanescence - Fallen



Full Album



01 - Going Under
02 - Bring Me To Life
03 - Everybody's Fool
04 - My Inmortal
05 - Haunted
06 - Tourniquet
07 - Imaginary
08 - Taking Over Me
09 - Hello
10 - The Last Breath
11 - Whisper



You can see links before reply (You can see links before reply)



Pass: chinnese

Khashayar
Sunday 24 August 2008, 11:07 PM
الویس پریسلی پدیدهای جهانی است، همانطور که موسیقی «راک اند رول» پدیدهای جهانی شده است. روز ۱۶ اوت مصادف است با سیامین سالگرد درگذشت سلطان بیچونوچرای راک اند رول.


خوانندهی راک اند رول فقط یک مجری موسیقی پاپ نیست بلکه کسی است که بر روی صحنه با اجرای پرتحرک موسیقی و حرکات پرشور بدنش، با پیچ و تاب و رقص طبیعی وجودش، جوانها را از خود بی خود میکند.


حرکات پرشور بدن و جاذبهی جنسی یا سکسی دو عنصر اصلی اجرای راک اند رول هستند. به همین خاطر راک اندرول هنوز که هنوز است تا اندازهای «خطرناک» تلقی میشود. در فرهنگهای خشکه مقدس که همه باید مبادی آداب و تابع اخلاقیات بزرگترها باشند و جانماز آب بکشند، آدمی مثل الویس، موجود خطرناکی است.



Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: الویس در آغاز فعالیت خود در سال ۱۹۵۶الویس در زمان خودش، پیش از آنکه به شهرت و محبوبیت برسد، از جانب جریان اصلی رسانهها و اخلاقیات مذهبی حاکم، به طرز خشنی مورد حمله قرار میگرفت چون کارهای به ظاهر «جلف» و «قبیح» میکرد، همان اعمالی که فقط از سیاهپوستان بیتمدن و بدوی و معتاد به سکس و رقاصی سر میزد.


و فراموش نکنیم که رقص یعنی آزادی؛ آزادی حرکت، آزادی بدن آدم و در نتیجه آزادی روح او. میرقصیم برای آنکه خودمان را رها کنیم. با رقص، روح مان را از قیدها و سنگینی وجود رها میکنیم. اگر یک جوان نتواند برقصد، روحش پژمرده میشود.


وقتی که الویس برای بار اول در یک شوی تلویزیونی با میلیونها بیننده ظاهر شد، شوی پرطرفدار و پربینندهی «اد سالیوان» در سال ۱۹۵۶، و شروع کرد به تکان دادن شانهها و باسن خود، با آن حرکات عجیب پاها، همهی پدر و مادرها تنشان از ترس شروع به لرزیدن کرد.



Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: الویس در استودیوی MGM در سال ۱۹۵۷در یک شوی دیگر، از ترس اعتراض مردم، جای دوربین را طوری تنظیم کرده بودند که الویس را فقط از کمر به بالا نشان دهد. طی ده پانزده سال پس از جنگ جهانی دوم که محافظهکاری سیاسی و فرهنگی بر آمریکا سیطره داشت و جدایی نژادی در ایالتهای جنوبی امری عادی بود، روزنامه نویسها الویس را مظهر ابتذال و بی استعدادی و مقلد رفتارِ پست سیاهان میدانستند. در برنامههای آموزشی، روانشناس و روانکاو میآوردند که از لحاظ علمی ثابت کنند آدمی مثل الویس بیمار و غیرعادی است!


و البته راک اندرول ریشه در موسیقی سیاهان و ریتم آفریقائی آن داشت. مجسم کنید یک شهرک کوچک را در یک ایالت جنوبی آمریکا، شهرکی که در تقاطع جادهها، مزارع کشاورزی، و مراتع گاوداری درست شده، با یک خیابان اصلی و چند خواربار فروشی و یک پمپ بنزین و بعد دریک طرف کلیسا است که در آن موسیقی «گاسپل» اجرا میشود، با خوانندهای خوش لباس و صدای رسا و شور و پایکوبی مناسکی از خود بیخود کننده، و طرف دیگر خیابان، یک «سالون» یا مشروب فروشی، یا یک «بار» که به آن «هانکی تانک بار» میگفتند و در آن نوع دیگری از موسیقی، موسیقی غیرمذهبی، اجرا میشد که اسم اش «راکِبیلی» بود.



Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: الویس در هنگام ورود به آلمان برای گذراندن خدمت سربازی در سال ۱۹۵۸راکـِـبیلی (rockabilly) نوعی از موسیقی کانتری بود که بیشتر اوقات، سفیدپوستهای جنوبی، با همان لهجه غلیظ جنوب آمریکا، میخوانندند که همراه بود با بازیگوشی با صدا، جیغهای کوچک ته حلق مثل بیرون پریدن سکسکه و بالاپایین بردن سریع صدا. استودیوهای ضبط و تولید صفحه در شهرهای بزرگتر جنوب بودند؛ در شهرهایی


چون ممفیس، آستین، نَشـویل، سین سیناتی، نیواورلینز(نئواورلئان).


الویس، به همراه کسان دیگری مثل جری لی لوئیس، کارل پرکینز، و روی اوربیسون، از نخسیتین سفیدپوستانی بود که موسیقی سیاهان را (ریتم اند بلوز، گاسپل، و غیره) با موسیقی سفیدها آمیخت و در یک فضای اجتماعی محافظهکار و نژاد گرا، این موسیقی را از مکانهای کوچک و بسته، به پهنه ملی و جهانی برد.



Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: در ماه مه سال ۱۹۶۷ الویس با پریسیلا ازدواج کرداز این لحاظ در دهه ۱۹۵۰ و اوائل ۱۹۶۰ میلادی، پیش از جنبش حقوق مدنی سیاهان، موسیقی الویس تابوشکن و انقلابی بود. جوانان را برمیانگیخت که از مرزبندیهای نژادی و جنسیتی عبورکنند. تا اینکه در دهههای بعد، فرهنگ آمریکا متحول شد و بسیاری از آزادیهای فرهنگی را پذیرفت.


در هرجامعهای، جوانها خرده فرهنگهای خاص خودشان را دارند. جوانها، معمولاً از دورویی و تقلب و ریا دل خوشی ندارند. راک اند رول، بیغلوغش و بی تظاهر است و به همان صورت هم بروز میکند. حقیقت راک اند رول به طور طبیعی از بدن تراوش میکند و بدون پرده پوشی با محبت و عشق پیوند میخورد.



Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: الویس ستاره جاودانی آسمان راک اند رولالویس در دورهای بزرگ شد که هنوز خطر کسادی اقتصادی آمریکا را تهدید میکرد و همه مردم، از جمله اقشار محروم و طبقات کارگر، اعم از سفیدپوست و سیاهپوست، با اخلاقیات مذهبی و روحیه محافظه کارانه فرزندان خود را بار میآوردند.


فرهنگ جنوب، فرهنگی مردسالار، نژادگرا، و مذهبی بود. الویس، سالها پیش از آنکه جنبش ادغام سیاه و سفید و جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان پیروز شود، توانست از مرزهای نژادی عبورکند و بخش مهمی از فرهنگ سیاهان را با موسیقی اش جهانی کند.


پس از او بود که گروهها و خوانندگانی چون بیتلها، رولینگ ستونز، تام جونز، التون جان، و صدها گروه و موسیقی دان دیگر به ریشههای غنی راک اند رول در موسیقی سیاهان، در جاز، بلوز، ریتم اند بلوز، و گاسپل رجوع کردند و آن را گسترش دادند.
منبع؟

Rasam Floyd
Monday 15 September 2008, 10:48 PM
سلام دوستان جدید !
من اینجا تازه عضو شدم و قبل از زدن این تاپیک هم سرچ کردم در هر صورت اگر تکراری هست به بزرگی خودتون ببخشید .
همونطور که از اسم این موضوع متوجه شدید موضوعات مربوط به این گروه پرطرفدار و بی نظیر را اینجا بررسی میکنیم و دوستتداران هم با هم هستیم !
خوب برای شروع یه معرفی ساده میکنم برای ناشناختگان :


You can see links before reply


Pink Floyd یک گروه راک انگلیسی است که از شهر کمبریج برخاسته یکی از پرطرفدار ترین و موفق ترین گروه های این سبک در جهان به شمار می آید . تا بحال 200 میلیون نسخه از آلبوم های Pink Floyd به فروش رفته که از این تعداد 75 میلیون نسخه ی آن مربوط به ایالات متحدا آمریکا هست . از سال 1965 به رهبری سید برِت (You can see links before reply) کار خود را شروع کرده در آن زمان دیگر اعضای گروه استاد راجر واترز (گیتار بیس) و ریک رایت (You can see links before reply %8C%D8%AA&action=edit&redlink=1) (کیبورد (You can see links before reply A7%D8%B2%29)) و نیک میسن (You can see links before reply %B3%D9%86&action=edit&redlink=1) (درام (You can see links before reply) ) بودند. در سال 1970 به اوج شهرت رسیده و طرفداران دو آتشه ای پیدا کردند . در سال 1968 سید برِت (You can see links before reply) به دلایلی از گروه خدا حافظی کرده و جای آن استاد توانمند دیوید گیلمور (You can see links before reply D9%85%D9%88%D8%B1) وارد کار میشود . در سال 1986 راجر واترز اختلافاتی با گروه پیدا میکند و از آنها جدا میشود که در کنسرت Live 8 که در سال 2006 در لندن برپا شد با حضور دوباره و افسانه ای خود پس از 20 سال اشک ها را در چشمان طرفداران جمع کرد . از آهنگ های معروف این گروه در طول این 43 سال فعالیت میتوان به The Wall - Echoes - Hey You - Wish You were Here اشاره کرد که در آینده بیشتر با آنها آشنا میشیم . ادامه دارد ...


You can see links before reply


ممنون
بهتر از این باشیم ...

Rasam Floyd
Tuesday 16 September 2008, 10:47 AM
(دوستان من اشتباها" این تاپیک رو در بخش موسیقی پاپ تاسیس کردم اگه لطف کنید اون رو به بخش موسیقی راک و متال انتقال دهید ممنون میشم)

سلام و بدون مقدمه ادامه ی مطلب :
در میان این سالها Richard Wright هم وارد این گروه شد و کار آهنگ سازی و کیبورد را ادامه داد . سر انجام او در 15 سپتامبر 2008 (دیروز !) درگذشت .

معرفی از روی عکس :



You can see links before reply



به ترتیب از سمت راست : Richard Wright و Nick Mason و Roger Waters و David Gilmour

Amir
Tuesday 16 September 2008, 10:59 AM
بنا به درخواست استارتر , این تاپیک زیبا به بخش راک منتقل شد

منتظر پربارتر شدن بخش هستیم

با تشکر

Dante May Rock
Tuesday 16 September 2008, 04:34 PM
خدا Richard Wright رو بیامرزه ... آدم خوبی بود :(
اما زیاد برام مهم نسیت :دی چون من فقط David Gilmour رو دوست دارم :اکس

Guitaro
Tuesday 16 September 2008, 10:20 PM
You can see links before reply

ریچارد رایت، نوازنده کیبرد و يکی از بنیانگذاران گروه راک پینک فلوید بر اثر ابتلا به سرطان در سن 65 سالگی درگذشت.

سخنگوی آقای رایت اعلام گفت: "خانواده ریچارد رایت، يکی از بنیانگذاران پینک فلوید، با ناراحتی فراوان اعلام کرد که ریچارد امروز پس از مبارزه ای کوتاه با سرطان درگذشت."
وی افزود که خانواده آقای رایت در اين موقعیت دشوار خواهان احترام به حریم خصوصی شان هستند.
ریجارد رایت (ریک)، راجر واترز، سيد بارت، و نيک ميسون که همه دانشجوی دانشگاه کمبريج بودند در سال 1965 گروه پینک فلوید را پايه گذاشتند. در سال 1968 ديويد گيلمور جايگزين سيد بارت شد که به دليل مشکلات روحی - روانی از گروه کناره گرفته بود.

در سال 1983 راجر واترز از اين گروه جدا شد و پینک فلوید با سه عضو دیگر راه خود را ادامه داد.
راجر واترز بارها از ديويد گيلمور، نيک ميسون و ریچارد رايت به دليل استفاده " بدون اجاره" از آثارش، شکايت کرد.
آخرین باری که این چهار نفر با هم بر روی صحنه رفتند، در جریان کنسرت 'لايو - ايت' در تابستان سال 2005 بود.
تعدادی از آهنگهای بهترين آلبومهای اين گروه از جمله "نيمه تاریک ماه" و "کاش اينجا بودی" از ساخته ریجارد رایت است.


BBC persian

ucf4004
Saturday 4 October 2008, 02:41 PM
اینجا هم می تونید اطلاعات جالبی کسب کنید:
You can see links before reply

این هم وب سایت شخصی بیلی شیهان ِ:
You can see links before reply (You can see links before reply)

Leon
Friday 10 October 2008, 03:19 PM
Niacin - Organik_2005





You can see links before reply (You can see links before reply)-

Billy Sheehan / bass


- John Novello / Hammond B3, piano, Rhodes
- Dennis Chambers / drums

1. Barbarian @ The Gate (2:58)
2. Nemesis (4:00)
3. Blisterine (5:34)
4. King Kong (7:21)
5. Super Grande (4:58)
6. Magnetic Mood (6:40)
7. Hair Of The Dog (4:19)
8. 4's 3 (4:17)
9. Stumble On The Truth (3:48)
10. Club Soda (4:31)
11. No Shame (4:27)

Bonus Tracks
12. Clean House
13. Repeat Offender

You can see links before reply

You can see links before reply

rapidshare.com/files/121741671/NIACORG.rar
(192 kbps)

fanoos
Saturday 1 November 2008, 10:25 PM
مصاحبه با آزی آزبرون ( من شیطان پرست نیستم )
دیو دی مارتینو - ترجمه مازیار فکری ارشاد: ظرف دو سال گذشته اوزی آزبرن از سخنگوی غیررسمی موسیقی نامأنوس به نفر اول و پدر آن تبدیل شده است. به خصوص با سریال واقعی «خانواده آزبرن» که برای سومین فصل متوالی پخش آن از MTVادامه دارد. این سریال شارون همسر اوزی، پسرش جک و دخترش کلی را به ستارگان شبانه تلویزیون تبدیل کرده. در کنار آن مصاحبه با باربارا والترز نیز در این محبوبیت نقش موثری ایفا کرده است. علی رغم بی توجهی مراسم جوایز سالانه موسیقی آمریکا، اوزی با تورهای سالانه OZZ fest به فعالیت خود ادامه می دهد.البته در زندگی خانواده آزبرن، همه چیز بر وفق مراد نیست. شارون همسر اوزی مبتلا به سرطان روده است و این موضوع ذهن اعضای خانواده را به شدت به خود مشغول کرده. حتی میلیون ها بیننده مراحل شیمی درمانی او را از طریق دوربین های تلویزیونی تعقیب می کنند. و اوزی به تازگی در مراسم شب سال نو، عقد شارون را به صورت رسمی در آورده که خود نشانگر حق شناسی او نسبت به همسرش است. اوزی مصاحبه ای با سایت yahoo launch انجام داده و درباره زندگی مرموز، وحشی و شگفت انگیز خود صحبت کرده است.

با هم می خوانیم.

• درباره شهرت چه نظری داری؟ تصویر تو در اذهان عمومی آشناست.

خوب. هر وقت با کسانی که من را نمی شناسند برخورد می کنم، می گویند: اوه تو همونی هستی که به همه نیش و کنایه می زنه؟ اما چیزی که من را ناراحت می کند این است که آنها درباره من فقط همین را شنیده اند. اگر این تمام چیزی است که درباره اوزی آزبرن فکر می کنید، کاملاً در اشتباهید.

• پس خودت بگو، اوزی آزبرن به چه فکر می کند؟
به کار کردن، به مردم و به سرگرم کردن مردم فکر می کنم. من یک مرد خانواده هستم. یک همسر و یک پدر. من در طول سال ها کارهای زیادی کرده ام که قطعاً نمی خواهیم در مورد آنها حرف بزنیم. من همیشه تلاش می کنم تا کارم بهتر شود. می دانید، من به پیشرفت مداوم فکر می کنم. تمام عمرم چنین کرده ام. همیشه فکر می کنم که امروز چه کار کنم تا زندگی ام بهتر باشد تا احساس شعف کنم. مثل ترک کردن سیگار.

• آیا ترک سیگار برایت سخت بود؟

همیشه فکر می کردم ترک مواد مخدر، الکل و سیگار سخت ترین کار ممکن برای من باشد. شما فیلم های قدیمی را نگاه می کنید؟ آنها شما را به انجام کاری ترغیب می کنند. وقتی یک هنرپیشه سیگار به دست می بینید، هوس می کنید سیگار بکشید.

• خب، به نظر تو احمقانه ترین کاری که در عمرت مرتکب شده ای چیست؟

فقط یک کار نبوده. من لباس های زنانه پوشیده ام، به شکل نازی ها در آمده ام، روی صحنه لخت شده ام، بدمستی کرده ام، خیلی کارهای احمقانه مرتکب شده ام. اما این تنها بخشی از شخصیت اوزی است. ۹/۹۹ درصد رفتارهایم بدون تفکر و برنامه ریزی قبلی بوده است. بعضی هایشان جداً غلط بوده و بعضی دیگر جداً درست. اما غیرممکن است که در یک ساعت بتوانم در مورد تمامشان توضیحی بدهم. تو فیلم «آن سوی موسیقی» (مستندی درباره زندگی اوزی آزبرن) را دیده ای؟ من از خانواده ای پرجمعیت سر بر آورده ام. سه خواهر بزرگ تر و دو برادر کوچک تر داشته ام. در فیلم با خواهرم مصاحبه می کنند و این اولین بار بود که پس از سال ها او را می دیدم. من زندگی بی نهایت خاصی داشتم. بعضی وقت ها می نشینم و به زمانی که هیچ پولی نداشتم فکر می کنم. وقتی در آن شرایط قرار دارید، غمگینانه فکر می کنید این شرایط تا ابد ادامه خواهد داشت. ناگهان رعدی می زند و... این منم. پولدار و ثروتمند. هر چیز بخواهم دارم. هرگز یک آلبوم شماره یک در آمریکا نداشته ام. اما چند نسل به آهنگ هایم گوش داده اند و سی سال است که کار می کنم. بعضی از طرفدارانم بیش از سی سال است که من و کارم را می شناسند. اما همیشه بر طرفدارانم افزوده ام. وقتی به آلبوم های اولیه ام گوش بدهید باورتان نمی شود که بیست و یک ساله بوده ام. همان طور که باورتان نمی شود الان چهل و نه ساله باشم. فقط باور می کنید که من اوزی آزبرن هستم. منظورم را می فهمید؟

• راز این ماندگاری چیست؟

نمی دانم. امروز صبح در مصاحبه ای تلفنی از من همین سئوال را پرسیدند و گفتم نمی دانم. منظورم این است که هرگز در زندگی ام نتوانسته ام برای آینده برنامه ریزی کنم. ممکن بود به خاطر بلاهایی که سرخودم آورده ام، بمیرم. مواد مخدر، الکل و روش زندگی ام در سی سال گذشته را می گویم. اکنون ممکن است حشره ای کمیاب برفراز سرم پرواز کند، روی شانه ام بنشیند و من بمیرم اما زندگی ام یک زندگی واقعی بوده است.

• فکر نمی کنی زندگی ات این گونه نابود می شود؟
هنوز به کارم اعتقاد دارم. من از آن دسته آدم هایی نیستم که با خود می گویند: «سال آینده فلان برنامه را خواهم داشت و حتماً همین کار را خواهم کرد.» من آدم خوش شانسی هستم. من حتی نوازندگی بلد نیستم. فکر نمی کنم خواننده بزرگی باشم، اما با شنوندگانم ارتباط برقرار می کنم. یک هنرمند داریم، یک خلأ در میانه و سپس شنوندگان. ترجیح می دهم در میان شنوندگان باشم. می خواهم برای مدت یک ساعت و نیم من در آنها و آنها در من حل بشوند. من به خاطر ضد مسیح بودن و تشویق جوانان به خودکشی، مورد نکوهش قرار می گیرم. اما اینها همه اش مزخرف است. تفکراتم این گونه نیست. تنها کاری که می کنم گذراندن شب هالووین در بیرون شهر است. شب هالووین با شب های دیگر برایم فرقی ندارد. اگر این کار در شب هالووین جرم است، پس تمام بازداشتگاه های پلیس در چنین شبی باید پر از آدم های شیطانی باشد.

• خیلی از مردم فکر می کنند تو واقعاً پلید هستی.

من معتقدم هرگز درباره کتابی از روی جلدش قضاوت نکنید. من حتی خودم هم نمی دانم اوزی کیست؟ اما اگر درباره اوزی تصورات خاصی دارید، من کی هستم که نظر شما را تغییر بدهم؟ منظورم این است که اگر فکر می کنید من روی سقف می خوابم یا شب ها پرواز می کنم یا گلوی آدم ها را نیش می زنم، خوب باشد می توانید اینجوری فکر کنید. اما تنها چیزی که به آن فکر می کنم این است که مردم به کنسرت هایمان بیایند و لذت ببرند. نمی خواهم کسی به هیچ وجه به خودش آسیبی برساند و همیشه آدم خیری بوده ام، حتی اگر کسی باور نکند. مذهبی نیستم اما افکارم نیز قطعاً پلید نیستند.


• کمی در مورد کنسرت هایت صحبت کنیم. با ایده تور سالانه ozzfest چگونه کنار آمدی؟

داستان این تور سالانه از ده سال پیش شروع شد دوستی دارم که در کار موسیقی است و در انگلستان برنامه های رادیو تلویزیونی می سازد. روزی به من گفت: «خدا خواسته تا تو زنده بمانی. مطمئنم در آینده برنامه های مفصلی خواهی داشت که ستاره اصلی آن خودت خواهی بود.» در سال ۱۹۹۶ همسرم گفت: چه کار می خواهی بکنی؟ جواب دادم: نمی دانم آیا می توانم شب های متوالی هر شب دو و نیم ساعت برنامه اجرا کنم یا نه. و همسرم گفت: امتحان کن و من در سال ۹۶ چهار ozzfest برگزار کردم که همه بلیت هایش به فروش رسید. در سال ۹۷ شارول پیشنهاد کرد دوباره این کار را تکرار کنم. و ما بیست و دو برنامه اجرا کردیم و آواز چون آتش از دهانم بیرون می ریخت. و این دومین تور پرمخاطب در تاریخ شد. (پس از وود استاک). اما ما احمق نیستیم. فکر نمی کنم این برنامه تا ابد موفق باشد. سرانجام روزی این کار تمام می شود و من کنار می روم. هیجان انگیز است. همیشه می نویسی، ضبط می کنی، اجرا می کنی و دوباره از اول، نوشتن، ضبط، اجرا. اما جایی باید پارک کنی و استراحت کنی و کار دیگری انجام بدهی. می فهمی؟

• چندی پیش قصد بازنشستگی داشتی؟

می دانی، من از آن دسته آدم هایی هستم که اگر در روز بدم به سراغم بیایی، به تو می گویم: لعنتی، از جلوی چشمم دور شو. دیوانه می شوم. یکی از همین روزها به شارون گفتم : خیلی وقت است که کار می کنم و هیچ وقت فرصت لذت بردن از حاصل زحماتم را ندارم. می خواهم بازنشسته بشوم. آن موقع بود که قطعه No more tears را ساختم و بازنشستگی خودم را پس از آن تور اعلام کردم و بعد خودم را بازنشسته کردم و به خانه رفتم. در یخچال را باز کردم و بستم. نشستم دوباره پا شدم و در یخچال را باز کردم. شارون گفت: تو چته؟ گفتم: حوصله ام سر رفته. شارون گفت: دیوانه ام کردی با این بازنشستگی ات. تو نمی توانی توی خانه بنشینی پس بازنشستگی را فراموش کن. من از آن تیپ آدم هایی هستم که وقتی بیرون هستم می خواهم بروم خانه و وقتی در خانه هستم می خواهم بروم بیرون همیشه در حال تحرک و جست وخیزم. باید کاری برای انجام دادن داشته باشم. اگر در خانه بنشینم و از پنجره بیرون را نگاه کنم، خواهم مرد.

• آیا هیچ وقت این وسوسه را داشتی که همسرت شارون را مدیر برنامه هایت بکنی؟

اولین مشاور مالی و مدیر برنامه هر مرد متأهلی، همسرش است. یک روز یک ماشین گنده خریدم و دم در خانه تحویل گرفتم. خیلی خوشحال بودم. ناگهان همسرم وارد شد و گفت: متشکرم که بالاخره برایم یک ماشین خریدی. گفتم: برای تو نخریده ام. او گفت: چرا ولی فکر کردم فراموش کرده ای. گفتم : پس خودم چی؟ و همسرم گفت : بی ام و قدیمی ام را فرستاده ام تعمیر کنند. می توانی از آن استفاده کنی! می بینید! حالا بگویید ستاره واقعی کیست؟ البته می دانید، من در طول روز مشغله های خودم را دارم، بچه های گروه، نوازندگان موقت، اما شارون عشق زندگی ام است. او فوق العاده است. به عنوان مثال امروز که بیدار شدم به او تلفن زدم و پرسیدم: برای مصاحبه امروز چی بپوشم؟ او گفت: از من می پرسی چی بپوشی؟ اما اگر نمی پرسیدم می گفت: این را پوشیدی!؟ می بینید اگر بپرسم یکجور دردسر دارم و اگر نپرسم یکجور دیگر. امیدوارم فکر نکنی من آنقدر خنگ و بی دست و پا هستم که برای لباس پوشیدنم دیگران باید نظر بدهند. اما از بعد تجاری و اقتصادی و تصمیمات مربوط به آن به شارون اعتقاد و ایمان کامل دارم. بعضی وقت ها اشتباه می کند. اما اغلب تصمیماتش درست است.

• به نظر می رسد ازدواج موفق و زندگی خانوادگی خوشی داری؟

بچه هایمان برایمان خیلی مهمند. ضمناً ما خیلی سگ دوست داریم. تقریباً ده تا سگ داریم. قبلاً با زن دیگری ازدواج کرده بودم. اما به خاطر الکل و مواد مخدر آن زندگی را نابود کردم و این تأثیر خیلی بدی روی بچه هایم گذاشت. این چیزها روی بچه ها تأثیر خیلی بدی می گذارد. می دانی در آمریکا ازدواج خیلی ناگهانی اتفاق می افتد. «اوه حوصله ام سر رفته، بیا این هفته ازدواج کنیم!» وقتی ازدواج کردم معنی آن را درست نمی فهمیدم. من اولین ازدواجم را نابود کردم. با دومی اش هم تقریباً همین کار را کردم. اما قرارداد ازدواج سنگین ترین قراردادی است که در طول عمرت امضا می کنی و وقتی بچه ها به دنیا می آیند ناخودآگاه سنگین تر هم می شود.

پایان

Sensation
Tuesday 4 November 2008, 11:24 PM
سلام دوستان
من منقد اين سبك نيستم المان هاي اون رو هم براي نقد نميدونم.
اما هرزگاهي از شنيدن بعضي موسيقي ها در سبك متال و راك لذت هايي رو ميبرم كه مختص اين سبك ها هست.چون ملودي هاي زيبايي رو دارند و سناريوي زيبايي رو براي اجراي اون ها خلق ميكنند.
امروز توسط يكي از دوستان به سايت اين روه مراجعه كردم برام چند چيز جالب بود و لذت زيادي بردم

اولين چيز اين بود كه اشعار اين گروه از حافظ هست
دومين چيز سبك وزن و عروضي شعرها بود كه همون طور كه ميدونيد اجراي اون ها واقعا سخت هست.من لذت زيادي بردم كه اين قافيه ها بدون شباهت و تكرار در ملودي ها تكرار ميشد.
سومين چيزي كه برام جالب بود ارز نهادن به حافظ بود چون جلوي اشعار درج شده بود The Geart Hafez اين بسيار برام زيبا بود.
چهارمين چيز اين بود كه من تم شرقي رو در اين كارها نديدم و به عنوان يك ايراني از برخي از كارها واقعا لذت بردم (شايد اين امر سليقه اي باشه )

حيف بود كه در ايران اين زمينه ها فعاليت مستمري رو ندارند چون ظاهرا با مجوز و محدوديت هاي سنگين در ارشاد مواجه ميشن براي همين تصميم گرفتم كه به دوستان معرفي كنم واقعا ارزش كه داره اين هست كه كار كاري تقليد وار نيست.

بيوگرافي اين گروه :
وهام يک گروه موسيقي ايراني است که سبک آن تلفيقي است از راک و موسيقي ايراني به همراه اشعار حافظ. اين گروه در سال 78 توسط شهرام شعرباف (آواز و آهنگ‌سازي) به همراه شاهرخ ايزدخواه (گيتار الکتريک) و بابک رياحي‌پور (گيتار بيس) در تهران تشکيل شد. اولين آلبوم خود «نهال حيرت» را در تابستان همان سال ضبط کرد و با يک شرکت براي انتشار آن قرداد بست. اما وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامي از دادن مجوز به اوهام خودداري کرد و موسيقي آنان را اثري غربي و فاقد استانداردهاي قانوني دانست. هرچند که اوهام يک گروه زيرزميني باقي ماند، اما از طريق انتشار آهنگ‌هايش بر روي وب‌گاه رسمي خود توانست شهرت و طرفداران قابل توجه‌اي پيدا کند. در سال 82 بابک و شاهرخ از گروه جدا شدند و شهرام به تنهايي به فعاليت خود در گروه ادامه داد، و در سال 84 توانست با يک شرکت کانادايي براي دومين آلبوم خود قرارداد ببندد.

اصل/مليت ايران
سبک‌ها راک
مدت فعاليت 78 هجري شمسي - تاکنون
وب‌گاه You can see links before reply (You can see links before reply)

اوهام که نتوانسته بود براي آلبوم «نهال حيرت» از وزارت ارشاد مجوز بگيرد، در زمستان 79 وب‌گاه رسمي خود را راه‌انداخت و تمام آهنگ‌هاي «نهال حيرت» را به صورت رايگان در اختيار شنوندگان قرار داد. بدين ترتيب آهنگ‌هاي اوهام در مدت کوتاهي بين جوانان ايراني پخش شد و توانست طرفداران بسياري بدست آورد. اوهام در اين مدت همچنان به تلاش‌هاي خود براي انتشار قانوني آلبوم و نيز اجراي زنده ادامه مي‌داد که هيچ کدام به ثمر نرسيد.

در زمستان 80 اوهام توانست اولين اجراي زنده خود را به صورت خصوصي در کليساي روس ارتودکس تهران برگزار کند، و در آن آلبوم «نهال حيرت» را به صورت کامل اجرا کرد. اما گروه همچنان از اجراي زنده به صورت رسمي محروم بود. در پاييز 81 اوهام دو آهنگ جديد خود را با نام‌هاي «حافظ عاشق است» و «راه عشق» ضبط کرد. اين دو آهنگ که به صورت مجموعه‌اي به نام «حافظ عاشق است» عرضه گرديد، آخرين کار گروه با اعضا اوليه خود بود. اين دو آهنگ قبل از عيد 82 از طريق وب‌گاه رسمي اوهام عرضه شد که در همان هفته اول بيش از 15 هزار بار بارگيري شد.

در اوايل 82 شاهرخ و بابک هر کدام به دليلي از گروه جدا شدند، و گروه براي مدتي از هم پاشيد. تا اينکه شهرام پس از اقامت کوتاه خود در کانادا به ايران بازگشت و دوباره گروه را به تنهايي راه‌انداخت. در بهار 83 شهرام گروهي را تشکيل داد و براي اجراي زنده کارهاي خود به شهرهاي برلين، هامبورگ و روستوکِِ آلمان سفر کرد. پس از بازگشت به تهران گروه توانست چندين اجراي زنده ديگر داشته باشد که از جمله آن مي‌توان به اجرا زنده گروه به مناسبت روز جهاني ايدز (که به صورت خيريه برگزار مي‌شد) اشاره کرد.

اواخر 83 شهرام شروع به ضبط نهايي آهنگ‌هايي کرد که طي دو سال گذشته آماده و ضبط کرده‌بود. در تابستان 84 توانست آنها را به صورت يک آلبوم به نام «آلوده» در آورد، و شرکت «بم آهنگ» در کانادا مسئوليت چاپ و پخش آن در آمريکاي شمالي و اروپا را بر عهده گرفت.

اوهام در 30 مهر 85 يکي از شرکت‌کنندگان در جشنواره ميان‌کهکشاني موسيقي ايراني در زندام هلند بود.

آلبوم‌ها

* نهال حيرت (78 ه.ش)
* حافظ عاشق است (81 ه.ش)
* آلوده (84 ه.ش)

يك ترك رو براي دوستان قرار دادم.
در صورت تمايل به سايت اين گروه مراجعه كنيد بقيه ترك ها رو ميتونيد بشنونيد.
اسم اين آهنگ افسون هست و مربوط به سال 1999 : You can see links before reply
من از اين ترك و سادگي اون لذت زيادي بردم.
شيوه اجراي وزن ها و رعوضي و قافيه ها در اين گونه اشعار اونم با تمي كه درون مايه راك رو خواهد داشت بسيار زيباست.

هدف از اين تاپيك :
هستند افرادي كه دارند بدون توجه به بازار آشفته داخل فعاليت هاي مستمر و هدفمندي رو انجام ميدن و واقعا زحمت ميكشند.
همين طور خلق داستان و سناريو براي اشعاري با وزن و قافيه هاي حافظ كه از ديد من اجراي اون ها واقعا سخت هست نكته جالي ديگه اي بود ( چون ما الان در فقر شعر و لايريكس هستيم )
كاري به بخش ميكس و مسترينگ و جزئييات اون ندارم چون نقد اين كارها در حوزه فعاليت من نيست چون من يك شنونده عامه در اين سبك هستم و شايد نتونم اون رو زياد آنالايز كنم اما از مسيري كه ديدم لذت بردم.
نحوه اجراي اون ها براي من بسيار جالب هست چون چيزي كه در حال حاضر ما داريم به عنوان موسيقي روي اكثر سايت ها ميبينيم مسيري يكنواخت - تكراري رو داره و شايد افزايش اين قبيل گروه ها و فعاليت ها چه در عرصه عموم و چه در خصوص بتونه كمي باعث بهبود اين شرايط بشه.

موفق باشيد.

::MaHtAb::
Thursday 6 August 2009, 03:27 PM
بیوگرافی گروه بلک متال آنتی کراست dark funeral
گروه dark funeral در سال 1993 به وسیله lord ahriman و blackmoon در شهر استکهلم سوئد پایه گذاری شد .مدتی بعد هم draugen و themgoroth به گروه پیوستند تا dark funeral به یک گروه کامل تبدیل شود . در ژانویه 1994 گروه اولین مینی سی دی خود را به نام dark funeral در استودیو dan swano ضبط کرد و در ماه می همان سال آن را پخش کرد . گروه بلافاصله بعد ازپخش این آلبوم با شرکت no fashion قرار داد بست و به استودیو dan swano رفت تا اولین آلبوم خود را ضبط کند .

در سال 1995 گروه با استودیو dan swano به توافق نرسید و به همین دلیل به استودیو abyss که متعلق به peter tagtgren ( خواننده و گیتاریست گروههای hypocrisy ، abyss و pain ) بود رفت تا آلبوم secret of the black art را ضبط کند . این آلبوم به مدیریت peter tagtgren ضبط شد و او آهنگ when angels forever die را برای گروه نوشت که به این آلبوم اضافه شد .

در این زمان گروه به اولین فستیوال خود که در شهر برلین به نام black sun انجام شد رفت . گروه در همین سال هم اولین ویدئو کلیپ خود را با نام secret of the black arts را ضبط کرد که واقعا زیباست . در ژانویه 1996 بالاخره کار ضبط آلبوم secret of the black arts به پایان رسید .که بلافاصله در آمریکا توسط شرکت north America و در لهستان توسط شرکت mystic پخش شد . در این زمان emperor magus Caligula که با نام masse brobberg به عنوان گیتاریست و خواننده در گروه hypocrisy فعالیت داشت برای خواندن به گروه پیوست .

پس از این گروه در تور اروپا شرکت کرد که این تور هم war tour نام داشت و در آن گروه دو آهنگ equimanthorn و call from the grave را برای بزرگداشت گروه bathory از این گروه کاور کرد که بعدها در آلبوم in the sign گنجانده شد . دومین قسمت از تور war tour در اروپا و با ساپورت گروههای bal sagot و ancient انجام شد . پس از به پایان رسیدن این تور گروه اولین تور خود را در آمریکا و در شیکاگو برگزار کرد که این تور با مراسم شیطانی مثل به صلیب کشیدن خوک و خوردن خون آن به وسیله Caligula خواننده گروه انجام شد .گروه بار دیگر هم در همان سال در آمریکا توری به همراه گروههای Acheron و destroyer برگزار کرد که در ماه سپتامبر این تور را که در میانه آن بود کنسل کرد و به سوئد بازگشت تا آلبوم بعدی خود را ضبط کنند .



بعد از این تور گروه که در این زمان به سگهای خیابانی معروف شده بود در توری دیگر به همراه گروه marduk شرکت کرد . در سال 1998 آلبوم vobiscum satans ضبط شد که بلافاصله بعد از آن گروه در فستیوال سوئد شرکت کرد که یک ماه پس از آن هم در فستیوال دیگری به نام bleed for satan و این بار به همراه گروه cannibal corpse شرکت کرد .

در سال 1999 گروه در تور دیگری در مکزیک اجرا کرد و بعد از آن هم موفق ترین تور خود را در اروپا و به همراه گروه dimmu borgir برگزار کرد . این تور the satanic inquestion نام داشت .

در سال 2000 با مدیریت peter tagtgren گروه EP به نام teach the children to worship satan ضبط کرد که در آن آهنگهایی از گروههای Sodom ، slayer ، mayhem و king diamond کاور شده بود . بعد از این EP گروه در فستیوالی به نام no mercy به همراه گروههای immortal ، deicide و cannibal corpse شرکت کرد . در ژانویه و فوریه 2001 گروه برای ضبط آخرین آلبوم خود به نام diabolis interium به استودیو abyss رفت . این آلبوم هم با مدیریت tagtgren و نظارت lars szork درامر hypocrisy ضبط شد .

اخیرا هم شنیدم که این گروه ورشکست و منحل شده است .

اعضای گروه dark funeral از ابتدا تا الان :

Lord ahriman : از سال 1993 تا الان گیتاریست گروه است و سابقه فعالیت در گروه wolfen society را دارد .

Emperor magus Caligula : از سال 1995 تا الان خواننده و بیسیت گروه بوده و سابقه فعالیت در گروههای dominion Caligula ، hypocrisy ، obscurity را دارد .

Matte modin : از سال 2000 تا الان درامر گروه بوده و سابقه همکاری با گروههای defleshed ، infernal و nonexust را دارد .

Black moon : از سال 1993 تا 1996 گیتاریست گروه بوده و سابقه همکاری با گروههای blackmoon ، infernal ، necrofobic ، war را دارد و صاحب شرکت hellspawn است .

Draugen : از سال 1993 تا 1994 درامر گروه بوده و سابقه همکاری با گروههای sigblogt ، svartsyn ، triumphator را دارد .

Themgoroth : از سال 1993 تا 1996 خواننده گروه بوده و سابقه همکاری با گروههای infernal و setherial را دارد .

Equimanthorn : از سال 1994 تا 1996 درامر گروه بوده و سابقه فعالیت در گروه war را دارد .

Alzazmoon : از سال 1996 تا 1998 درامر گروه بوده و سابقه عصضویت در گروههای blakhmoon ، dawn ، infernal و necromicon را دارد .

Typhos : از سال 1996 تا 1998 گیتاریست گروه بوده و سابقه عضویت در گروه infernal را دارد .

Gahnfaust : از سال 1998 تا 2000 درامر گروه بوده و سابقه فعالیت در گروه dominion Caligula را دارد .

Dominion : زا سال 1998 تا 2002 گیتاریست گروه بوده و سابقه عضویت در گروه dominion Caligula را دارد .

&unknown&
Friday 25 December 2009, 09:42 PM
دوستان عزیز میخواستم یک گروه خوبه راک فارسی رو بهتون معرفی کنم!
گروه Mirage town که توسط آقای امیر بادامچی تاسیس شد.برای اطلاع از جزئیات فعالیت این گروه میتونین به سایت (You can see links before reply) این گروه مراجعه کنید.
این هم یکی از موزیک های زیباشون به اسم حرف من (You can see links before reply)

siamaks
Friday 25 December 2009, 10:46 PM
خيلي قشنگ بود . واقعا قشنك بود .

mayakovski
Monday 26 April 2010, 08:22 AM
ازین افاضات زیاد خوندیم!
زیاد خودتونو درگیر نکنین
واقعا" که فاجعه به این میگن متال؟متالیکا؟

protego_maxima
Wednesday 26 May 2010, 10:02 PM
عالی بود

DesironnA
Friday 28 May 2010, 03:49 PM
بسیاااااااااااااار عالی!
بسی مشعوفیدیم!
خدا کنه دیس بند نشده باشن فقط

hichnafar
Friday 28 May 2010, 09:08 PM
آخرین آلبوم Anathema :
We're Here Because We're Here

You can see links before reply

دانلود کل آلبوم (You can see links before reply)

Thin Air (You can see links before reply)
Summer Night Horizon (You can see links before reply)
Dreaming Light (You can see links before reply)
Everything (You can see links before reply)
Angels Walk Among us (You can see links before reply)
Presence (You can see links before reply)
A Simple Mistake (You can see links before reply)
Get Off, Get Out (You can see links before reply)
Universal (You can see links before reply)
Hindsight (You can see links before reply)


پ.ن: نگرتون رو هم بفرمایید

BaBak_ParSian
Friday 28 May 2010, 11:53 PM
مزویکشون و سبکشون خوب بود ولی انگاری کاور بود در ضمن کیفیت صدا و خواننده خیلی پایینه اگر کیفیت بهتری داشت مزویک واقعا جذاب می شد در ضمن واسه این سبک قدرت صدا خیلی مهمه مثل لینک پارک که صدا می ترکونه و کم نمیاره

lonly
Saturday 29 May 2010, 05:09 PM
خیلی باحالی.دمت گرم.داشتم دق میکردم.هیچکس تا حالا از آناتما چیزی نگفته بود.دستت طلا

A.Z.P.Z
Thursday 8 July 2010, 10:55 AM
گفتم شاید همه ندونن ... همانطور که باید بدونید البوم جدید هم در پاییز امسال منتشر میشه و همانطور که ایمیلی تو تویترش گفته بود ضبط البوم به وقت ما از اسفند 88 شروع شده و با تری در استودیو خونگیش مشغول تمرین و ضبط البوم جدید هستند ! ...

lonly
Sunday 25 July 2010, 02:10 AM
سلام دوستان
گروه های راک همیشه برای من عزیز بوده و هست.گروه پینک فلوید اولین گروه از راک بود که من عاشقش شدم.برای همین پیشینۀ اش برام جالب و مهم بوده و هست.
شاید کسی که چیزه کاملی ازش نمیدونه مشتاقه دونستش باشه یا شایدم بشه...
یکم طولانیه.من چند قسمتش کردم.امیدوارم خوشتون بیاد..

توجه شما باعث خوشحالیمه
مرسی
بهاره

lonly
Sunday 25 July 2010, 02:11 AM
1.موسیقی پینک فلوید از دیر باز برای شنوندگان بسیاری در بیرون از انگلستان که زادگاه آن بودوحتی جهان غرب جاذبه ای جادویی داشته.گروهی این جاذبه رو به کاربردن نوآورانه و هوشمندانۀ سازهای الکترونیک و ترکیب آن با جلوه های ویژۀ صوتی مانند صدای انفجارتِک تِک ساعت گریۀ کودک و ... نسبت میدهند.گروهی متفاوت بودن مایه ها و نغمه های موسیقیهای بکار رفته در تصنیف را تأثیر گذار میدانند.گروه سومی نیز بر این باورند که اجراهای زندۀ تکان دهنده ترکیب شگفت انگیز نور پردازی و جلوه های تأتری نمادهای آشنایی مثل خوک پرنده و هواپیمایی که منفجر می شود یا تصاویری که در پرده بالای سر گروه نقش میبندد با کیفیت سحر انگیزه صدای کوادروفونیک وجه تمایز پینک فلوید از دیگران است.بسیار کسانی هستند که اشعار معنی دار.ژرف.تلخ ونامتعارف گروه را همچون صدای اعتراضی علیه نظم موجود عاملی موثر در گستردگی مخاطبان این نوع موسیقی میشمارند.تردیدی نیست که اشعار پینک فلوید در میان تمامی آثار موسیقی پاپ کم نظیر است:در جای نخست از عشق وس.. یعنی دستمایه های اصلی موسیقی راک در آنها خبری نیست.در عوض پروازهای بلند تخیل به درون فضای ماورای جو یا اعماق اقیانوس_کاوش در ناهنجاریهای روانی و دردهای زندگیه مدرن وپرخاش به سیاست های قدرت مدار مضامینی متفاوت را به شنونده منتقل میسازد.

در کناره همۀ این برداشتها عاملی دیگر نیز باعث شده تا افسانه و گمانه پردازیهای گوناگون دربارۀ پینک فلوید و اعضای آن برسرزبانها افتد که در بیشتر موارد فرسنگها از واقعیت دور است.این عامل گمنام وناشناس بودن تک تک اعضای گروه است.اعضای پینک فلوید هرگز به صورت ((ستاره های موسیقی عامه پسند)) مطرح نبودند وخود همواره به این گمنامی اصرار داشته اند.در نتیجه پس از چهل وسه سال فعالیت خلاقانۀ هنری وآفریدن تعدادی از پرفروشترین آلبومهای تمام دوران دورانها هویت وپس زمینۀ زندگی اغضای گروه همواره در سایۀ کیفیت آثار واجراهای زنده آنان پنهان مانده است.
2.درسال 1967 گروه پینک فلوید نمایانگر اوج موسیقی ((هوش ربا-quadrophonic)) ویکی از محبوبترین گروههای زیرزمینی لندن بود.در سال 1977 پینک فلوید آفریننده آلبوم ((نیمۀ تاریک ماه-dark side of the moon))_ یکی از پر فروشترین کاستهای تاریخ موسیقی_به عنوان((دایناسورهای موسیقی راک))از سوی جنبش نوپای((پانک-punk movement))تحقیرشد.درسال1987 پس ازکامیابی بی سابقۀ آلبوم((دیوار-the wall)) این گروه درگیر جنگهای داخلی شد واعضای آن به شکایتهای قانونی علیه یکدیگرروی آوردند.اما در1990 پینک فلوید دوباره از میان خاکسترهای خود برخاست وبرای نسل جدیدی از شنوندگان کنسرتهایی را اجراکرد که ترکیبی بود از یک موسیقی باشکوه ومتفاوت ونمایشهای تئاتری برخوردار از پیشرفته ترین تکنولوژیها.
هنگامیکه بنیانگذار و مغزمتفکر گروه یعنی ((سید بارت-syd barret)) پینک فلوید را ترک کردهمگان بر این باور که این گره مانند پیش نخواهدبود.این واقعیت داشت: پینک فلوید در نهایت قویترشد.((دیوید گیلمور-david gilmour))((نیک میسن-nick mason))((راجر واترز-roger waters))و((ریچارد رایت-richard wright))بی اعتنا به قراردادهای موسیقی عامه پسند معیارهای خودرا ابداع کردند و ژانر جدیدی از موسیقی پدید آوردند.
پس از آنکه راجرواترز در سال 1984 گروه را ترک کرد خیلیها فکر میکردند کار پینک فلوید تمام شده.اما دو آلبوم((لغزشی آنی درعقل-amomentary lapse of reason)) و((ناقوس جدایی-division bell))باردیگر شنوندگان را با موسیقی غیر متعارف واشعارشگفت انگیز گروه روبرو ساخت.



ادامه داره...

ARDALAN_m
Sunday 25 July 2010, 09:29 AM
هنگامیکه بنیانگذار و مغزمتفکر گروه یعنی ((سید بارت-syd barret)) پینک فلوید را ترک کردهمگان بر این باور که این گره مانند پیش نخواهدبود.

ادامه داره...
با سپاس فراوان:41:
بايد اضافه كنم سيد به خاطر مصرف (ال اس دي LSD) دچار اختلالات رواني هم شده بود به خاطر همينم گروه رو ترك كرد

lonly
Sunday 25 July 2010, 04:34 PM
با سپاس فراوان:41:
بايد اضافه كنم سيد به خاطر مصرف (ال اس دي LSD) دچار اختلالات رواني هم شده بود به خاطر همينم گروه رو ترك كرد

خواهش میکنم..
بله میدوونم.. یکم صبر کنید همشو میگم.17قسمته که سعی میکنم تو 5تا پست بگم.یکم نوشتنش سخته چون از روی کتاب+اطلاعات قبلیم دارم تایپ میکنم.
مرسی از توجهتون دوست عزیز.
بهاره

rezaranjbaraan
Sunday 25 July 2010, 04:39 PM
و باید اضافه کنم سر ضبط shine on you crazy dimond سیدنی برت برگشت اما گروه خیلی راحت و به سبک بچه های هموطن خودمون بهش گفتن بورو پی کارت معتاد غافل ازینکه هرانچه بود ازو بود:46:
غافل ازینکه خودشون با الهام ازو این شدند و او اگر آنگونه نمیشد جیمی هندریکس بریتانیا میشد که بعد ازو جیمی پیج این لقب رو گرفت...
به واقع کمند کسانی که از تفکرات به یک دهم سیدنی هم برسند...!

lonly
Sunday 25 July 2010, 06:37 PM
.سید بارت (زادۀ1946)و راجر واترز(1944)به همراه دیویدگیلمور(1945) در دبیرستانی در کمبریج هم مدرسه ای بودند.پس از پایان دبیرستان بارت به دانشگاه هنر در لندن رفت و در رشتۀ نقاشی مشغول تحصیل شد.واترز که به همراه میسن ورایت (هردوزادۀ1945)در لندن معماری میخواند گروهی به نام ((سیگما6))تشکیل داد که بعدآ به ((تی.ستt.set))((مگادت-megadeath))و((اسکریمینگ ابدبز-screaming abdabs))تغییر نام داد وسرانجام بارت ویک گیتاریست جاز به نام(باب کلوز-bob close)به آنها پیوست.کمی بعد سیدبارت نام گروه را به پینک فلوید تغییر داد که ترکیبی است از نام دونوازندۀ قدیمی موزیک بلوزاز جرجیای آمریکا به نامهای ((پینک اندرسن-pink anderson))و((فلویدکانسیل-floyd council)).


گروه اواخر سال 1966 را به اجرای برنامه در کلوپهای زیرزمینی لندن گذراند.در1967 نخستین آهنگ خود به نام (آرنولد لین-arnold lane)را بیرون داد.موسیقی ابتکاری.اشعار نامتعارف ولهجل انگلیسی بارت(درتقابل با لهجه آمریکایی که بر تمامی آهنگهای راک چیرگی داشت)آنرا جزو بیست آهنگ پر فروش انگلستان قرارداد.در ماه می 1967آهنگ ((نواختن امیلی را ببین-see emily play))منتشر شد وبه سطر ششم جدول صعود کرد.


در اوت همان سال نخستین آلبوم گروه یعنی((نی زدن بردروازههای سپیده دم-the piper at the gates of dawn))نقش غالب بارت را در گروه نشان داد.آوازهای این آلبوم سرشار از تصاویر کودکانه و انعکاسی از آثار (لویس کارلlewis carrol){نویسندۀ داستان آلیس در سرزمین عجایب}بود و عناصر معصومیت و خوف را در هم می آمیخت.کاره گیتاره بارت که با شیوۀ نامعلوم ارگ نواختن رایت کامل میشد چشمگیر بود.کمی بعد از انتشار این آلبوم رفتار بارت غیر عادی شد و رو به تباهی رفت.در برخی کنسرتها او اصلآ چیزی نمی نواخت و بی حرکت روی صحنه می ایستاد.در 1968 دویدگیلمور-دانشجوی زبانهای مدرن-برای پر کردن جای خالیه بارت به گروه فراخوانده شد.


بدون اشعار بارت گروه بخت چندانی برای موفقیت در آهنگهای تکی نداشت.در عوض پینک فلوید کار خود را براجراهای زنده متمرکز کرد وپیشگام کنسرتهای رایگان در هاید پارک لندن شد.آلبوم((یک نعلبکی پر از راز-a saucreful of secrets))نشان داد که گروه میتواند به حیات خود ادامه دهد.در این آلبوم از کار الکترونیکی وهمسرایی واترز به ویژ در آهنگ((دستگاهها راروی قلب خورشیدتنظیم کن-set the controls for the heart of the sun))بهره گیری شد.کنسرتهای بعدی نوآوری وقدرت تخیل گروه در استفاده از نورپردازی و به کارگیری صوت نشان داد.در اجرای زندۀ موسوم به((دیوانگی خشم آلودبیشتری بر هم انباشتۀ آگزیمنس-more furious madness from the massed gadgets of auximenes))از سیستم پخش مبتکرانه ای استفاده شد که صدا ار از جهات مختلف در تالار پراکنده میکرد.


آلبوم دو تایی((اوماگوما-ummagumma))شامل چهل وپنج دقیقه اجرای زنده وچهار آهنگ انفرادی از هر یک از اعضای گروه در 1969 منتشر شد ودرپی آن آلبوم اپرا مانند((مادرقلب اتمی-atom heart mother))در 1970 منتشر شد.


در اوایل 1971در کنسرتی زیر باران و آتش بازی آهنگ((بازگشت به پسرهیچ-return to the son of nothing))به اجرا در آمد.یک بداهه نوازی ملودیک ممتد که سرانجام در شکل آهنگ((پژواکها-echoes))به عنصر اصلیه آلبوم بعدی یعنی((دخالت-meddle))تبدیل شد.


((نیمۀ تاریک ماه))تبلور اندیشههای مختلف گرد آمده د طول سالها مرگ و فروپاشی احساسی ناشی از ترس و تنهایی وفقر معنوی را دستمایۀ خودقرارداد.این کارهمچنین نمایانگر بد بینی و تیره نگری واترز بود که شایدآگاهانه رمانتیسم گریزگرایی را که بارت را نابود کرده بود رد میکرد.کیفیت صوتی ان آلبوم تکان دهنده بودودر زمان خود بیهمتا.


((کاش اینجا بودی-wish you were here))که در سال1975بار دیگر به مسئلۀ نابودی فرد در زیرفشارهای زندگیه ماشینی و ((حیوانها-animals))که در 1977بیرون آمد استعارهای بود از امیال متعارض وتیرۀ درونی انسان.


آلبوم بعدی یعنی ((ضربۀ آخرین-the final cut))آشکارا نمایانگرچیرگیواترزو دیدگاه تیرۀ او نسبت به جامعۀ غربی وتحولات جهانی بود.در1984اختلافات درونی بالا گرفت و با بیرون رفتن رایت و میسن از گروه اعضای پینک فلوید پراکنده شدند.


در 1987 آلبوم ((لغزشی آنی درعقل-a momentary lapse reason))وکنسرت ((صدای شیرین تندر-a delicate sound of thunder))بدون واترز منتشر شدوبار دیگر پینک فلوید را به صحنه آورد.


در1994پس از وقفه ای 7 ساله نوبت به آلبوم((ناقوس جدایی-the vision bell))رسید که بیدرنگ به رتبۀ اول فروش آلبومها جهید.آخرین کنسرت زندۀ پینک فلوید با پشتیبانی 700تن تجهیزات-یک سیستم پخش صوت کوادروفونیک دارای سیصد بلندگو ونورپردازی و صحنه آرایی شگفت آور اجرا شد.یک روزنامه نگار انگلیسی این کنسرت را چنین توصیف کرد:یک مخزن عظیم الکتریکی پر از نوروصدا... منظرهای مهیب... به طور وحشتناکی عاااالی.


سالها پیش نیک میسن گفته بود: پینک فلوید یعنی موسیقی و نور. و چنین نیز بود.این گروه همیشه بزرگتر و فراتر از هر یک از افراد تشکیل دهندۀ آن بود.

بازم ادامه داره...

lonly
Sunday 25 July 2010, 06:39 PM
جاذبۀ جهانی پینک فلوید درچیست؟

یک منتقد انگلیسی پاسخ داده : اگر به پینک فلوید فکر کنید تصویری به ذهنتان می آید.نه از افراد بلکه از منشورها وگاوها-از دیوارها وخوکهای پرنده وچکشها است.
شما چی فکر میکنید؟

Vai
Sunday 25 July 2010, 08:44 PM
و باید اضافه کنم سر ضبط shine on you crazy dimond سیدنی برت برگشت اما گروه خیلی راحت و به سبک بچه های هموطن خودمون بهش گفتن بورو پی کارت معتاد غافل ازینکه هرانچه بود ازو بود:46:
غافل ازینکه خودشون با الهام ازو این شدند و او اگر آنگونه نمیشد جیمی هندریکس بریتانیا میشد که بعد ازو جیمی پیج این لقب رو گرفت...
به واقع کمند کسانی که از تفکرات به یک دهم سیدنی هم برسند...!

خوب دیگه به اون احتیاج نداشتن پینک فلوید خیلی تغییر کرده بود برت با رفتار های اشتباهش برای اونها گرفتاری درست کرده بود و اونها هم نمیخواستن دوباره برت که ازش شناخت کامل داشتن وارد گروه بشه شاید اگه وارد گروه میشد دیگه پینک فلویدی وجود نداشت و خیلی زود از هم میپاشید:39:

rumour
Sunday 25 July 2010, 08:49 PM
البته اگه به بخش مقالات مراجعه می کردید بیوگرافی کاملی از گروه میدیدید.

ARDALAN_m
Sunday 25 July 2010, 10:42 PM
خواهش میکنم..
بله میدوونم.. یکم صبر کنید همشو میگم.17قسمته که سعی میکنم تو 5تا پست بگم.یکم نوشتنش سخته چون از روی کتاب+اطلاعات قبلیم دارم تایپ میکنم.
مرسی از توجهتون دوست عزیز.
بهاره
شرمنده فك كردم يادتون رفته

lonly
Monday 26 July 2010, 12:49 AM
البته اگه به بخش مقالات مراجعه می کردید بیوگرافی کاملی از گروه میدیدید.

ببخشید که پیدا نکردم و دوست داشتم فلوید یادآوری بشه و از این طریق بحثی راه بندازم که دوسش دارم و نظره دوستان رو راجع به یه سری سوالات و نظرای خودم بدونم...:46:

lonly
Monday 26 July 2010, 12:57 AM
.هفته های پایانی سال 1967-یعنی جادویی ترین سال موسیقی موسوم به راک-شاهد معمایی گیج کننده برای گروهی بود که بیش از هر کس دیگر نماد دگرگونی پدید آمده در اندیشه و رفتار جوانان انگلیسی بود.در آن هنگام پینک فلوید به دلیل کنسرت های چند رسانه ای(نور و صدا)آینده نگرانه وبهره گیری از(نمایش نور سیال-liquid light show)ونیز نخستین سیستم پخش پخش کوادروفونیک که شنوندگان را از همۀ جهات در معرض موسیقی قرار میداد و همچنین اصوات الکترونیک بی سابقه ای که با موسیقی آن در هم آمیخته بود.به خوبی شناخته شده بود.

نخستین آلبوم آنها شنوندگان رو با آمیزه ای ابتکاری از خیالپردازیهای شاعرانه-نغمه های بدیع-بداهه نوازیهای خیال انگیز وجلوه های صوتی فراواقعی به رویا میبرد.اما آنچه چشم اندازموفقیت را برای دانشجویان سابق معماری یعنی واترز(نوازنده گیتارریتم)میسن(نوازنده درام)و رایت(نوازنده ارگ وپیانو)محو میکرد مشکل سید بارت بود:آهنگ ساز و مغز هنری وگیتریست که صدا.هویت وحتی نام اصرار آمیز پینک فلوید را به آن بخشیده بود.

روی صحنه هنگامیکه نوازندگان سر تا پا به وسیلۀ اسلاید و چراغهای چشمک زن رنگارنگ محو نشده بودند بارت بود که بیش از همه به چشم می آمد.کلمات وموسیقی اودنیای جادوی را زنده میکرد که فضانوردان.بچه غولها .تک شاخهای فولکرولیک انگلستان ساکنانش بودند.

پینک فلوید بدون بارت قابل تصور نبود.با این همه.وضع بارتبه گونه ای بود که ادامه دادن همراه با او. نیز غیر ممکن به نظر میرسید.نظرات گوناگونی دربارۀ اختلال ذهنی بارت ارائه شده.از جمله فشار طاقت فرسای شهرت جهانی برای هنرمندی 21ساله وهمچنین استفاده بیش از اندازه ال.اس.دی و دیگر مواد توهمزا.دلیل هرچه بود ادامآ کار ممکن نبود.بقیه گروه تصمیم گفتند جای خالیه بارت را با یک خواننده و گیتاریست کمکی پر کنند

این عضو جدید دیوید گیلمور بود که از مدتها پیش بارت رامیشناخت و با آن کار کرده بود.گروه مدتی این ترکیب پنج نفره را به آزمایش گذاشت اما وضع بارت بدتر از آن بود که بتوان امیدی به ادامۀ کار داشت.سرانجام در 6آوریل1968رسمآ اعلام شد که بارت دیگر عضو پینک فلوید نیست.تا آنجایی که مطبوعات موسیقیه لندن-حتی مدیران خود گروه-می دانستند این به معنای پایان گروه پینک فلوید است.

بیست سال بعد پینک فلوید تالارها واستادیومهای بزرگ را درسراسر جهان پر از شنونده میکرد.نوازندگان در اجراهای زنده گاه مجبور میشدند ساعتها صبر کنند تا صدای کف زدن تماشاگران به آنها اجازۀ نواختن بدهد.اما این بار نیز چیزی کم بود.

غایب بزرگ در این میان راجرواترز بود که سالها پیش پس از جدایی بارت بتدریخ سکان هنری گروه را به دست گرفت بود وسهم بزرگی از موفقیت جهانیه پینک فلوید به او نسبت داده میشد.نبک میسن وریچارد رایت هنوز سرجایشان بودند اما این بار نقطۀکانونی گروه کسی نبود جز دیویدگیلمور یعنی کسی که در ابتدا برای جایگزینیه بارت استخدام شده بود.

البته شرایتی که باعث جداییه واترز از گروه شد هیچ شباهتی به زمان بارت نداشت.واترز که از گروه خود خسته و تصویر آن خسته شده بود پینک فلوید را منحل اعلام کرد و مطمئن بود که همکارانش هم پی کاره خودشان خواهند رفت.اما وقتی آنها تصمیم گرفتند به کار ادامه دهند واترز با اقامۀ دعوای قانونی و اعلامیه های زهر آلوده خبری به جنگشان رفت.یک بار دیگر ناظران و منتقدان پیشگویی کردند که فلویده جدید محکوم به شکست است.. و یک بار دیگر پینک فلوید ثابت کرد که آنان اشتباه میکنند.

در این بیست سال بسیاری از چیزها عوض شده بود.کیفیت آسان گیر . پر تساهل اجراهای دهۀ 60 فلوید جای خود را به نمایش عظیم و چند رسانه ای و هماهنگ با شرکت صد نوازنده-تکنسین و دستیار داده بود.به علاوه دستگاههایی که به راحتی پنجاه کامیون را پر میکرد.صفحۀ نمایشه مدور بالای سر گروه-چشم پینک فلوید که به جهانی دیگر مینگرد-هنوز در مرکز نمایش است اما قطر آن به ده متر افزایش یافته و اطرافش را نور افکنهای کامپیوتری((وری لایت-vary light))پوشانده است.بداهه نوازیها جای خودرا به عملیاتی به دقت برنامه ریزی شده داده اند که در آن هر نت موسیقی باید با فیلمهای انیمیشن سوررئالیسستی و دستگاههای پرتوافکن لیزری هماهنگ شود.نمادهای افسانه ای خوک سیزده متری به نمایش در می آیندو هواپیمایی روی صحنه سقوط میکند و آتش میگیرد.هیچ چیز را نمیتوان به شانس و اقبال واگذار کرد.

با همۀ اینها تآثیر بارت هنوز در نوآوریهای ثبت شده پینک فلوید مشهود از جمله در ترکیب جلوه های صوتی با تصنیف موسیقیایی ونامتعارف بودن اشعار.بسیاری هنوز پینک فلوید را ((نخستین در فضا))میدانند.

همۀ عناصر کلیدیه صدای منحصر به فرد پینک فلوید-کوبش خبیال انگیزبیس/طبل.پس زمینه اثیری ارگ.نغمه های اوج گیرندۀ گیتار و هماوایی های زیبای کلامی همچنان در کار پینک فلوید باقی مانده است.در کنسرت های پینک فلوید توالیه آهنگها و ریتم خود آنها چنان کند است که تقریبآ هیچ اشتباهی با آنچه موسیقی راک خوانده میشود-موسیقی که خیلی سال پیش از آمیزش موسیقی سفید((کانتری-country music))و نغمه های سیاه((بلوز-bluse))به وجودآمد-ندارد.هیچ گروه بزرگ دیگری در چنین فاصلۀ بعیدی از روال مرسوم موسیقی راک به کامیابی نرسیده است.

روح واترز نیز مانند بارت از کارهای پینک فلوید جدا نشدنی است اما به نظر میرسد که حضور فیزیکی هیچیک از آنها پیش شرطی برای به کار افتادن جادوی متمایز فلوید نیست.

پس از جداییه بارت اعضای پینک فلوید رفتار موقر و حتی عبوسانه ای را بر روی صحنه در پیش گرفتند که هدف آنها تمرکز کامل شنوندگان بر روی موسیقی و نمایشهای نور و صحنه بود.بر خلاف همۀ ستارگان موسیقی آنها همیشه با لباسهای عادی و بی زرق وبرق بر روی صحنه می آمدند وبی هیچ جنب و جوشی بیشتر اوقات در پس جلوه های بصری و نورپردازیهای خیره کننده پنهان بودند.این گمنامیه خود خواسته در عین حال به آنها امکان میداد بدون آنکه شناخته شوند در کنسرتهای خود در میان جمعیت راه بروند.اعضای پینک فلوید سالها از مصاحبه خودداری میکردندو به رسانه ها بی توجه بودند.آنها با عزمی که به محافظت از خود در برابر مزاحمتها داشتند خود نیز در خیالهی شنوندگان دخالت نمیکردند.حتی روی جلد آلبومهای آنها خال از تصاویر نوازندگان بود ودر عوض تصاویری سوررئالیستی را به نمایش میگذاشتند که تقریبآ جنبه ای اسطوره ای یافتند:گاوی که در یک چمنزار روی جلد(مادر قلب اتمی)ایستاده.بازرگانی که در حال دست دادن به مرد همشکل خود روی جلد((کاش اینجا بودی))در آتش میسوزد.خوکی که بر فراز دودکشهای ((بترسی-battersea))روی جلد آلبوم((حیوانها))پرواز میکند.

اما به رغم همۀ جلوه های پیشرفته تکنولوژیک گروه براگیزاننده ترین لحظات اجرای زندۀ آنها هنگامی پیش می آید که تصنیفهای آگوستیک بدون کمک جلوههای ویژه به گوش میرسد.بی هیچ اشاره ای از روی صحنه هزاران نفر همراه با دیوید گیلمور شعری را می خوانند که گفته میشود راجر واترز به یاد بارت سروده است.شعری که تصاویر گیرای آن با ترجیع بند غم انگیز((چقدر دلم می خواهد.چقد دلم میخواهد اینجا بودی))به پایان میرسد.
این تعریف ماله کنسرته پالس(pulse ) هست..

AmonAmath
Monday 26 July 2010, 01:41 AM
درود
نمیدونم با این سبک نو ظهور آشنایی دارید یا نه

بند هایی مثل Nortt , Xasthur , Nocturnal Depression و هزاران بند اکثرا تک نفره ای که به زودی دنیای شنوندگانشون رو تغییر میدهند

وقتی به وبسایت Nortt مراجعه کنید ذهنیت کلی ازین گرو ها براتون شکل میگیره

بی نام و نشان و کلا ناشناخته بودن اصلیست جدا نا پذیر درین سبک . live های کم و به شیوه ی Nargaroth .فضا سازی های دلشوره آور در آهنگ ها و از پایان روشنی ها گفتن

وقتی از nortt پرسیده میشه چرا از درام سمپل برای کارهات استفاده میکنی پاسخ این است : من بلد نیستم جاز بزنم و کسی هم لیاقت nortt رو نداره تا به گروه بیاد . چون به گند کشیده میشه

یا نظر xasthur در رابطه با گروه هایی مثل dimmu borgir : از آنها متنفرم . کسانی که به خاطر پول ، شهرت و اینکه چندتا دوست دختر تازه پیده کنن فقط کار میکنن

به هر حال در یک نگاه میشه فلسفه ی این بند ها رو فهمید حتی از نام آنها مثل گروه
Make a change ... Kill yourself

سعی میکنم کم کم به معرفی دقیق تر این سبک و بند های این شاخه بپردازم

شما هم اگه مایلید
اینجا زندگی به شیوه ی خودکشیست

AmonAmath
Monday 26 July 2010, 02:04 AM
عکسی از Nortt

You can see links before reply
You can see links before reply

lonly
Monday 26 July 2010, 03:37 PM
جاذبۀ جهانی پینک فلوید درچیست؟


یک منتقد انگلیسی پاسخ داده : اگر به پینک فلوید فکر کنید تصویری به ذهنتان می آید.نه از افراد بلکه از منشورها وگاوها-از دیوارها وخوکهای پرنده وچکشها ...







شما چی فکر میکنید؟

DesironnA
Saturday 31 July 2010, 12:38 PM
جاذبۀ جهانی پینک فلوید درچیست؟


یک منتقد انگلیسی پاسخ داده : اگر به پینک فلوید فکر کنید تصویری به ذهنتان می آید.نه از افراد بلکه از منشورها وگاوها-از دیوارها وخوکهای پرنده وچکشها ...






شما چی فکر میکنید؟

درود
من فکر میکنم پینک فلوید، بوسیله تورهای دائمی بیشماری که سراسر جهان داشته، خودشون و سبکشون و پیامشون رو به جهانیان رسوندند.
از طرفی چون سبک فوق العاده دلپذیری در اجرای کنسرت ها داشت، میتوان گفت یکی از مهم ترین دلایل شهرت و جاذبه ای در سطح جهانی بدست آورد.
و این سبک فوق العاده دلپذیر و خیره کننده، اینگونه هست:

1. چشم بزرگ پینک فلوید که همیشه بالای سر اعضاء در حال حرکته،
2. استفاده از نور پردازی فوق العاده پیچیده و خیره کننده ای که داره (استفاده هوشمندانه ای از لیزرهای رنگین)،
3. افکتهای صوتی بسیار و استفاده از عروسکهای غولپیکر بخصوص دو غول خوک با چشمان آتشین،
4. بهره بردن از سولوهای فوق العاده احساسی و بیاد موندنی لرد دیوید گیلمور،
5. گاهی استفاده از دو درامر،
6. پروگرسیو بودن بسیاری از قطعه ها،
7. نمایش کلیپ های بسیار هماهنگ با افکتهای صوتی،
8. استفاده بهینه از سینتی سایزر در اجرا،
9. همخوانی بسیار زیبا و هماهنگی که اعضاء با هم داشتند و باعث وجود اومدن بعدی فوق العاده عمیق میشد،
10. لهجه ای آمریکائی در وکال با توجه به اینکه دیوید گیلمور یک انگلیسی با لهجه غلیظیست در هنگام صحبت و...

فکر میکنم داشتن تنها یک کاراکتر از موارد فوق، بتنهائی برای بدست آوردن جاذبه ای جهانی کافی باشه!
البته مطالبی که ذکر شد، تنها نظر شخصی من هست و امکان داره اشتباه کرده باشم...
سپاس

rezaranjbaraan
Saturday 31 July 2010, 02:40 PM
100% درسته تایید میکنم و چند نکته اضافه میگم...:41:
هر کدوم از اعضا به تنهایی برای پیشرفت یه گروه کافی بودن از سیدنی که بگزریم
1.گیلمور و نحوه نوآوری در نوازندگیش و به نوعی اختراع لپ استیل و اون میکروفون مخصوص و هزار تا کار دیگه که توی دهه هفتاد و هشتاد همه فکر سرعت و تکنیکای عجیب غریب بودن توسط گیلمور اختراع شد البته بحث در مورده شاهکارهاشون بیهودس چون برکسی پوشیده نیس:16:
2.راجر در ظاهر اصلابیسیسته بزرگی نیس اما بیش از ده جور تکنیکو افکت مختلف برای بیس ئ خوانندگی اختراع کرد و با اون صدای مسحور کنندش و آهنگسازی انیمالز که دیگه...:ad
3.به نظر من فضا سازی که بخش مهمی در اسپیس راکه به وسیله ریچارد رایت عمومیت یافت به آهنگی مثه اکوز یا شاین یا...فکر کنید:43:
4.نیک خیلی گمنامه و همه به عنوان یه درامر عادی ازش یاد میکنن بله اون موقع اون در مقابل جان هنری بنهام کمی ضعیفتر بود اما به ویدئوی اجرای پمپی ایتالیا رجوع کنید تا با دریایی از پاساژهای دهه هفتادی و زیبا مواجه بشیم.....:48:
به قول شاملو...
پینک فلوید دنیای درون دنیای موسیقی است
اونا هرسال یه سبک جدید میساختن و هزارتا گروه به دنبال اون سبک گاهی سی سال حرکت میکردن مگر هوی متال با the nile song و ibiza bar اختراع نشد مگر گوتیک متال به تقلید از echoes درست نشد مگر cradle نگفت که سبکش رو از carefully with that axe الهم گرفته و هزار نمونه دیگه که من نمیدونم:21:

lonly
Saturday 31 July 2010, 10:53 PM
100%
هر کدوم از اعضا به تنهایی برای پیشرفت یه گروه کافی بودن از سیدنی که بگزریم


با نظرتون موافقم. و ممنون.
سیدنی کیه؟چه نقشی داشته؟:30:

DesironnA
Saturday 31 July 2010, 10:56 PM
فکر میکنم منظور دوستمون سید برت هست...

lonly
Saturday 31 July 2010, 11:05 PM
فکر میکنم منظور دوستمون سید برت هست...

بله منم اینجوری فکر میکنم.. :106:
مرسی

DesironnA
Saturday 31 July 2010, 11:10 PM
جاذبۀ جهانی پینک فلوید درچیست؟


یک منتقد انگلیسی پاسخ داده : اگر به پینک فلوید فکر کنید تصویری به ذهنتان می آید.نه از افراد بلکه از منشورها وگاوها-از دیوارها وخوکهای پرنده وچکشها ...






شما چی فکر میکنید؟


خب شما نظر خودتون رو هنوز نگفتید...:22:

rezaranjbaraan
Saturday 31 July 2010, 11:25 PM
You can see links before reply

اطلاعات هنرمند
نام اصلی راجر کیت برت
تولد ۶ ژانویه ۱۹۴۶
کمبریج، انگلستان
مرگ ۷ ژوئن ۲۰۰۶ (۶۰ سال)
کمبریج، انگلستان
سبک‌ها سایکدلیک راک، سایک فولک، اسپیس راک
فعالیت(ها) موسیقی‌دان
خواننده-ترانه‌سرا
ساز(ها) گیتار، آواز، بیس، اسلاید گیتار، یوکلیلی، ماندولین، بانجو
مدت فعالیت ۱۹۶۴-۱۹۷۴
ناشر(ها) هاروست/ای‌ام‌آی
نقش‌های
مرتبط پینک فلوید
ستاره‌ها
کوین ایرز

lonly
Saturday 31 July 2010, 11:38 PM
درود
من فکر میکنم پینک فلوید، بوسیله تورهای دائمی بیشماری که سراسر جهان داشته، خودشون و سبکشون و پیامشون رو به جهانیان رسوندند.
از طرفی چون سبک فوق العاده دلپذیری در اجرای کنسرت ها داشت، میتوان گفت یکی از مهم ترین دلایل شهرت و جاذبه ای در سطح جهانی بدست آورد.
و این سبک فوق العاده دلپذیر و خیره کننده، اینگونه هست:

1. چشم بزرگ پینک فلوید که همیشه بالای سر اعضاء در حال حرکته،
2. استفاده از نور پردازی فوق العاده پیچیده و خیره کننده ای که داره (استفاده هوشمندانه ای از لیزرهای رنگین)،
3. افکتهای صوتی بسیار و استفاده از عروسکهای غولپیکر بخصوص دو غول خوک با چشمان آتشین،
4. بهره بردن از سولوهای فوق العاده احساسی و بیاد موندنی لرد دیوید گیلمور،
5. گاهی استفاده از دو درامر،
6. پروگرسیو بودن بسیاری از قطعه ها،
7. نمایش کلیپ های بسیار هماهنگ با افکتهای صوتی،
8. استفاده بهینه از سینتی سایزر در اجرا،
9. همخوانی بسیار زیبا و هماهنگی که اعضاء با هم داشتند و باعث وجود اومدن بعدی فوق العاده عمیق میشد،
10. لهجه ای آمریکائی در وکال با توجه به اینکه دیوید گیلمور یک انگلیسی با لهجه غلیظیست در هنگام صحبت و...

فکر میکنم داشتن تنها یک کاراکتر از موارد فوق، بتنهائی برای بدست آوردن جاذبه ای جهانی کافی باشه!


اینارو همرو قبول دارم + اولین گروه با همچین سبک و خصوصیاته مرموز و قابله ستایش بودن..
نظر نظره شخصیه و ادامه هم داره..

lonly
Saturday 31 July 2010, 11:43 PM
اطلاعات هنرمند
نام اصلی راجر کیت برت
تولد ۶ ژانویه ۱۹۴۶
کمبریج، انگلستان
مرگ ۷ ژوئن ۲۰۰۶ (۶۰ سال)
کمبریج، انگلستان
سبک‌ها سایکدلیک راک، سایک فولک، اسپیس راک
فعالیت(ها) موسیقی‌دان
خواننده-ترانه‌سرا
ساز(ها) گیتار، آواز، بیس، اسلاید گیتار، یوکلیلی، ماندولین، بانجو
مدت فعالیت ۱۹۶۴-۱۹۷۴
ناشر(ها) هاروست/ای‌ام‌آی
نقش‌های
مرتبط پینک فلوید
ستاره‌ها
کوین ایرز
مرسی پسر........:41:

DesironnA
Tuesday 3 August 2010, 11:14 PM
درود
من یک سئوال و یک درخواست دارم:
سئوال: آیا بند Cold World هم که تنها یک آلبوم و اون هم در سال 2006 بیرون داد، از همین دست هست؟
عناوین قطعه های این بند کاملا ناامید کننده هستند:
This Empty Life
Hate
Cancer
Suicide
The Old Ghost in the Well

درخواست: نمونه ای از این سبک رو برای دانلود قرار بدید تا بیشتر آشنا بشم..
سپاس

symphony-x
Wednesday 4 August 2010, 12:20 AM
تو این تیپ کار عاشق نرت و سایلنسر هستم

TheGoldMAN
Wednesday 4 August 2010, 07:37 AM
اگه میشه کلاً یه تاپیک در مورد انواع سبک های راک و متال بذارین که بعضیا مثل من که علاقه داریم و هیچی نمیدونیم بفهمیم چیا گوش بدیم
ممنون

AmonAmath
Sunday 8 August 2010, 03:00 PM
درود
من یک سئوال و یک درخواست دارم:
سئوال: آیا بند Cold World هم که تنها یک آلبوم و اون هم در سال 2006 بیرون داد، از همین دست هست؟
عناوین قطعه های این بند کاملا ناامید کننده هستند:
This Empty Life
Hate
Cancer
Suicide
The Old Ghost in the Well

درخواست: نمونه ای از این سبک رو برای دانلود قرار بدید تا بیشتر آشنا بشم..
سپاس




بله مهیار عزیز ( اسمتون رو که درست گفتم ؟! )
دقیقا Cold World در همین سبک کار میکنه و واقعا فضاسازی های عمیقی داره

چشم به زودی چندتا کار خوب از این سبک برای دانلود میذلرم

DesironnA
Sunday 8 August 2010, 03:04 PM
بله مهیار عزیز ( اسمتون رو که درست گفتم ؟! )
دقیقا Cold World در همین سبک کار میکنه و واقعا فضاسازی های عمیقی داره

چشم به زودی چندتا کار خوب از این سبک برای دانلود میذلرم
بسیار عالی..
حقیقتش من زمانی که از لحاظ روحی واقعا ویران هستم، باید یکبار حتما کل آلبوم بند Cold World رو گوش کنم با چشمان بسته تا روحم Recover بشه و بتونم به زندگی عادی برگردم..

پ.ن: درسته. اسمم مهیار هست.

سپاس

AmonAmath
Sunday 8 August 2010, 03:05 PM
اگه میشه کلاً یه تاپیک در مورد انواع سبک های راک و متال بذارین که بعضیا مثل من که علاقه داریم و هیچی نمیدونیم بفهمیم چیا گوش بدیم
ممنون




درود دوست عزیز

فکر کنم این تایپیک وجود داره . دوستان بهتر میدونن

ولی اگه نیست چرا خودتون دست به کار نمیشید . من تا جایی که حالیم باشه کمک میکنم

AmonAmath
Monday 9 August 2010, 12:19 AM
ریشه های دپرسیو بلک متال

( چون علاقه ای به کپی پیست کردن از سایت های دیگه ندارم اگرچه اطلاعات زیادی هم ازین سبک در دست نیست . مطالب رو از نظر خودم مینویسم پس دوستان حتما کمک کنن تا نواقص مطالبم رفع شه )

دیگه فکر کنم همتون با ریشه های بلک متال خالص و عوامل ظهور آن در نروژ و سوئد کاملا آشنا هستید
اما داستان دپرسیو بلک متال از نظر من بر میگرده به آلبوم Filosofem از Burzum و اوج آن در آهنگ Dunkelheit که اگه گوش نکردین اونرو برای دانلود گذاشتم . اگه این آهنگ رو با آهنگ Black Spell Of Destruction از آلبوم اول Burzum به نام Aske مقایسه کنید میبینید Black Spell Of Destruction یک بلک متال کاملا خالص است . خشک ، تیره و خشن . این آهنگ سر لوحه ی خیلی از بند های بلک متال شد و اکثر بند های بزرگ امروزی این آهنگ رو کاور کردند . اما Dunkelheit چیز دیگریست . حرف دیگری داشت و برای خلق تازه ای آمده بود . ورگ ( موسس بند بارزام ) شاید خودش هم نمیدانست حسی تازه برای بلک متالش آورده است ( میتوان گفت موسسان اصلی بلک متال بارزام و میهم از نروژ بوده اند ) . براتون ترجمه ی Dunkelheit رو هم میذارم . البته بارزام وقتی به جرم قتل به زندان رفت و آلبوم هایی که در دوران حبس منتشر کرد هیچ شباهتی به بلک متال نداشت ولی از نظر من آن کارها تماما دپرسیو بلک متال خالص است ! چون این سبک مفهومی فراتر از ساز و ادوات موسیقی دارد و معنایش تنها در اندیشه و عقیده ی خالقش نهفته است
یکی از کار هایی هم که بارزام در دوران حبس منتشر کرده برای دانلود گذاشته ام
ترا نه ی " روزی که بارزام ، میهم را کشت " ( The Day Burzum Killed Mayhem ) از بند " نارگاروث " ( Nargaroth ) رو اگه شنیده باشید گویای مطالب بسیاریست . آری .. به راستی دیگر بلک متال تنها یک سرگرمی نبود .

امروز عناصر دیگری به دپرسیو بلک متال بارزام اضافه شده است .Doom و Ambient و Funeral این سبک رو سنگین تر و سرد تر کرده است . اما هنوز از نظر من عنصر اصلی این سبک فضا سازیست که همان جایگزین البته مرگباریست برای سولو های معمول در سبک های گوناگون متال که خشکیه بلک متال را با حسی افسرده کننده نابود میکند
اما پیوستن عنصر suicide به این سبک دیگر چیزی برای روشنایی باقی نگذاشت و دیگر گوش دادن به این آهنگ ها شوخی نبود و دیگر شب ها به راحتی خواب نمی آمد و دیگر روزها به آسانی طلوع نمیکرد
شاید برای آغاز ، این همه سخن گفتن بی جا باشد و شنیدن چند فاجعه ازین سبک گویای همه چیز باشد . پس در ادامه چند کار که خودم علاقه ی شدیدی به آنها دارم براتون میذارم . به گفته ی یکی از دوستان در سایتی دیگر گوش دادن این کارها در شب و با هدفون دنیای دیگری خلق خواهد کرد .
دنیایی به دور از روشنایی و محبوس در یخ بندانی که به زودی تک تک امید ها را خواهد سوزاند !

آهنگ Dunkelheit از BurZum در سبک Depressive Black Metal
You can see links before reply



ترجمه ی Dunkelheit :


When night falls
she cloaks the world
in impenetrable darkness.
A chill rises
from the soil
and contaminates the air
suddenly...
life has new meaning

وقتی که شب بر میخیزد
دنیا را در خود پنهان می کند
در تاریکی غیر قابل رسوخ
سرما برمی خیزد
از خاک
و آلوده می کند هوا را
ناگهان ...
زندگی معنایی جدید به خود می گیرد


آهنگ Black Spell Of Destruction از BurZum در سبک Black Metal

You can see links before reply


2 تا کار از BurZum که اونها رو در دوران حبس و محکومیتش منتشر کرده

You can see links before reply
You can see links before reply

چند کار از Nortt در سبک Funeral Doom

You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply


چند کار از Nocturnal Depression در سبک Suicide Depressive Black Metal

You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply
You can see links before reply

یک ویدیئو کلیپ از Nocturnal Depression که از معدود کارهای تصویری درین سبک هست
You can see links before reply

این هم فول آلبومی از ColdWorld بند آلمانی که مهیار عزیز به اون اشاره کرده بود
این کار البته یک EP در سبک Depressive Black Metal/Ambient هست که در سال 2006 منتشر شده
You can see links before reply

این هم فول آلبوم فاجعه ای به نام Silencer

You can see links before reply

دلم نمیاد این فول آلبوم از Nortt رو نذارم واقعا تاریک ترین کاری هست که شنیدم

You can see links before reply



دوستان اگر هر کدوم از آهنگ ها رو گوش دادید حس و نظرتون رو هم بگید
اگه پست طولانی شد ببخش

symphony-x
Monday 9 August 2010, 12:27 AM
این هم فول آلبوم فاجعه ای به نام Silencer

You can see links before reply

دلم نمیاد این فول آلبوم از Nortt رو نذارم واقعا تاریک ترین کاری هست که شنیدم

You can see links before reply



دوستان اگر هر کدوم از آهنگ ها رو گوش دادید حس و نظرتون رو هم بگید
اگه پست طولانی شد ببخش
wow سایلنسر اولین بار که آلبومش رو گوش کردم گریم گرفت حدود 1 ماه روی روح و روانم اثر گذاشته بود خیلی کارش عمیق و تاثیر گذاره حیف که نترمن سرپرست گروه بند رو منحل کرد
به نظر من بهترین بند بلک متاله
نرت هم که محشره نهایت تاریکی

cont_shahab
Monday 9 August 2010, 09:18 AM
سلام عزیزان بچه هایی که به صورت مستقل بند دارند یا تو بندی فعالیت میکنند خودشون و بندشون و سبکشون معرفی کنند تا بتونیم با هم بیشتر آشنا بشیم .....
مشخصات شاخص دیگه ام داشتین می تونید بزارید.

symphony-x
Monday 9 August 2010, 01:36 PM
راستی آمون آمارث خان (اسمتون رو نمیدونم )
اکو افریتس هم دپرسیو بلک متاله دیگه !!!
ایرانی هست طرف من که چند کارش رو گوش کردم خوشم اومده
نمیدونید از کجا میشه فول آلبوم اکو رو گیر آورد فکر کنم اسم پسره سامان هست

AmonAmath
Monday 9 August 2010, 02:22 PM
راستی آمون آمارث خان (اسمتون رو نمیدونم )
اکو افریتس هم دپرسیو بلک متاله دیگه !!!
ایرانی هست طرف من که چند کارش رو گوش کردم خوشم اومده
نمیدونید از کجا میشه فول آلبوم اکو رو گیر آورد فکر کنم اسم پسره سامان هست


آرش هستم

آره سامان افریته هم این سبک کار میکنه . منم گوش کردم کاراشو خوشم اومد . ولی فکر کنم مثل امرنا داره میزنه تو خاکی . امرنا که رپ خوند گفت نمیدونم دارک چی چی کار کردم . اکو افریتس هم شنیدم کلاسیک مدرن کار داده !

کاراشو ندارم وگرنه واسط آپ میکردم . چیزی پیدا کردم میذارم حتما

symphony-x
Monday 9 August 2010, 02:46 PM
آرش هستم

آره سامان افریته هم این سبک کار میکنه . منم گوش کردم کاراشو خوشم اومد . ولی فکر کنم مثل امرنا داره میزنه تو خاکی . امرنا که رپ خوند گفت نمیدونم دارک چی چی کار کردم . اکو افریتس هم شنیدم کلاسیک مدرن کار داده !

کاراشو ندارم وگرنه واسط آپ میکردم . چیزی پیدا کردم میذارم حتما
دمت گرم
آره شنیدم امرنا رپ کار کرده !!!:31:
اکو افریتس آلبوم آخرش رو دارم درسته دپرسیو بلک نیست ولی اون تاریکی رو با خودش داره
آلبوم بدی نبود

AmonAmath
Monday 9 August 2010, 03:02 PM
نمیدونید از کجا میشه فول آلبوم اکو رو گیر آورد فکر کنم اسم پسره سامان هست





آلبومی از یک بند بلک متال ایرانی به نام اکو افریتس که در سبک دپرسیو هست و در سال 2009 این آلبوم را شرکت Salts & Ashes Prod لیبل کرده است . این بندتک نفره توسط شخصی با نام " سامان افریته " اداره میشود


Band: Ekove Efrits
Album: Nettlesome Solitude
Year: 2009
Label: Salts & Ashes Prod
Genre(s): Depressive Black MetalLyrical theme(s): Nature, Death, Sorrow, Darkness, Hate
Country: Iran

Grandeza/Size: 63.06 MB
------------------------------------------------------------------------------------------------------

1. Intro - 01:37
2. Unholy Graves - 04:18
3. Hail Lucifer - 04:25
4. Hate and Sorrow - 01:56
5. Nettlesome Solitude - 07:27
6. Tragic Colours - 08:03

Total playing time - 27:36
.................................................. .................................................. .


You can see links before reply



.................................................. .................................................. .


کار های دیگر اکو افریتس :

Ekove Efrits - Suicidal Rebirth 2008
Genre(s): Depressive Black Meta l
Lyrical theme(s): Nature, Death, Sorrow, Darkness, Hate
Country: Iran
.................................................. .................................................. ...................
1. Nonentity - 04:21
2. A Dream Beyond the Oceans - 05:28
3. Salvation for the Worms - 06:01
4. Erato's Blue Rose - 01:23
5. Graveless Pains - 07:23
6. Marsh of Wishes - 05:06
7. An Elegy of Life, A Hymn to Death (Part I) - 11:40
8. An Elegy of Life, A Hymn to Death (Part II) - 13:45

Total playing time - 55:01
.................................................. .................................................. .................

You can see links before reply


.................................................. .................................................. .....................

کار دیگر اکو افریتس که البته یک اسپلیت هسن بت بند Bard Brann

-- Ekove Efrits - Key to the Kingdom of Shadows -- Split, 2007

Genre(s): Depressive Black Metal
Lyrical theme(s): Nature, Death, Sorrow, Darkness, Hate
Country: Iran --Tehran
.................................................. .......................................
Bard Brann
1. The Opening (intro) - 01:04
2. The Living Lie - 03:22
3. Light Upon Light - 05:01
4. Aadi Al Insaan (Enemy of Mankind) - 04:29
5. Remembrance (The Seas Overflow With the Tears of Those Left Behind) - 02:02
6. My Concubine - 03:50

Ekove Efrits
7. Sunken On the Sea of Nihility (Intro) - 05:34
8. Depression Philosophy - 07:30
9. Tears of the Cold Winter - 05:40
10. Whispers of Suicide - 06:23
11. From the Mournful Soul - 07:52
12. Whispers of Death - 08:07
13. At the Way of Slaughterhouse (Outro) - 04:41

Total playing time - 01:05:35

.................................................. .................................................. ..................

You can see links before reply
.................................................. .................................................. ...................

lonly
Tuesday 10 August 2010, 12:33 AM
من برای جوابه سوالم اینجارو از هر جایی بهتر دونستم.
دوستان خوشحال میشم اطلاعاتتون رو در اختیاره بندۀ حقیر بزارید..:30:
مرسی از همه
بهاره

AmonAmath
Tuesday 10 August 2010, 01:14 AM
من فقط 5 .. 6 تا کار ازشون گوش دادم .
در همین حد میدونم که یه بند راک هست که توسط دو تا برادر به نام های Mark Knopfler و David Knopfler تشکیل شده . البته من تو مایه های بلوز دیدمشون با بگراند راک !

آهنگ Money for Nothing رو یه مدت زیاد گوش میدادم ازشون

AmonAmath
Tuesday 10 August 2010, 01:23 AM
ولی اگه اشتباه نکنم Dire Straits بود اسمشون . فکر کنم اشتباه تایپی داشتین

به معنی تنگه های مهیب . یه همچین چیزایی

DesironnA
Tuesday 10 August 2010, 01:28 AM
درود
آقا جان اگه مقدار حجم اینها رو هم مینوشتی خوب میشد. برای کسانی مثل من که از نعمت دیال آپ پر بهره اند !

AmonAmath
Tuesday 10 August 2010, 01:40 AM
درود
آقا جان اگه مقدار حجم اینها رو هم مینوشتی خوب میشد. برای کسانی مثل من که از نعمت دیال آپ پر بهره اند !



شرمنده
آقا اون کارهای تک آهنگی که اول گذاشتم هر کدوم دورو ور 5 - 6 مگ میشن
فول آلبوما هم 50 60 مگی دارن ( چشم بسته غیب گفتم ! )

چرا دی ال کنین ! اگه کسی تهران هست و انقدر علاقه داشت که خواست با دایال آپ دی ال کنه / بگه من خودم همشو یه جا بیارم واسش

تهرانم نبودین خواستین بگین یه فکر دیگه کنیم

غول غمگين
Tuesday 10 August 2010, 02:40 AM
دایر استریتس (به انگلیسی: Dire Straits) نام یک گروه راک انگلیسی است که بین سال‌های ۱۹۷۷ تا ۱۹۹۵ مشغول به فعالیت بود. مؤسس گروه مارک نافلر(آواز و لید گیتار) بود که به‌همراه برادر کوچکترش دیوید نافلر(ریتم گیتار)، جان ایلسلی(گیتار باس) و پیک ویترز(درامز) اعضای تشکیل دهندهٔ گروه بودند. موسیقی آن‌ها را می‌توان بلوز راکی -مانند جِی.جِی. کِیل-به‌شمار آورد که از سبک‌های جَز و کانتری تاثیرهایی گرفته و گاهی اوقات به سمت ساختار حماسی قطعات پراگرسیو راک تمایل دارد.

sowat
Tuesday 10 August 2010, 08:29 AM
اسم گروه اول Café Racers بود(گروه قبلی مارک)بعد به Dire Straits تغییر میدن.(به پیشنهاد دوست درامر گروه.)بهترین آلبومشونم The Brothers in Arms هستش که گرمی برده و تو امریکا و انگلیس نامبر وان شد.و جالبه آهنگ The Brothers in Arms گیتار ریتم نداره.فقط لید مارک نافلر.که حتما میدونید دیگه مارک مثله جف بک با دست گیتار الکتریکو میزنه نه با پیک اونجوریم که من مبتدی امتحان کردم زدن این آهنگ The Brothers in Arms با دست نواش با اینکه با پیک بزنی یکم فرق داره.(گرچه مارک تو ی مصاحبه ی پیک از جیبش در اورد و گفت که همیشه ی پیک همراش داره و اعتراف کرد که تو استودیو با پیک تمرین میکنه و تو اجراهاش با دست.در ضمن مارک گیتار سیگنیچر pensa رو داره.(گیتارای دست ساز با کیفیت بالا و خیلی هم گرون که تو تعداد کم تولید میشن که فکر کنم مارک با دوتا از دوستاش بانیه این ساز بودن.فکر کنما.)در ضمن مارک مثله ما ایرانیا عاشق چای هستش و هیچ نوشیدنیرو به چای ترجیح نمیده و مثله منم چپ دست هستش ولی با دست راست ساز میزنه.(منم ی ویدئو آموزشی ازش دارم که به 3نفر داره آموزش میده MARK KNOPFLER MASTER CLASS
البته همه این گروهو به ام آهنگ Sultans Of Swing میشناسن که واقعا سولوی این آهنگ سلطان سولوهای راکه.سولوی سخت با کلاس عالی:10:

lonly
Tuesday 10 August 2010, 11:26 PM
ولی اگه اشتباه نکنم Dire Straits بود اسمشون . فکر کنم اشتباه تایپی داشتین

به معنی تنگه های مهیب . یه همچین چیزایی

مرسی دوست خوب
بله اشتباه تایپی داشتم.ممنون از توجهت :22:

lonly
Tuesday 10 August 2010, 11:31 PM
اسم گروه اول Café Racers بود(گروه قبلی مارک)بعد به Dire Straits تغییر میدن.(به پیشنهاد دوست درامر گروه.)بهترین آلبومشونم The Brothers in Arms هستش که گرمی برده و تو امریکا و انگلیس نامبر وان شد.و جالبه آهنگ The Brothers in Arms گیتار ریتم نداره.فقط لید مارک نافلر.که حتما میدونید دیگه مارک مثله جف بک با دست گیتار الکتریکو میزنه نه با پیک اونجوریم که من مبتدی امتحان کردم زدن این آهنگ The Brothers in Arms با دست نواش با اینکه با پیک بزنی یکم فرق داره.(گرچه مارک تو ی مصاحبه ی پیک از جیبش در اورد و گفت که همیشه ی پیک همراش داره و اعتراف کرد که تو استودیو با پیک تمرین میکنه و تو اجراهاش با دست.در ضمن مارک گیتار سیگنیچر pensa رو داره.(گیتارای دست ساز با کیفیت بالا و خیلی هم گرون که تو تعداد کم تولید میشن که فکر کنم مارک با دوتا از دوستاش بانیه این ساز بودن.فکر کنما.)در ضمن مارک مثله ما ایرانیا عاشق چای هستش و هیچ نوشیدنیرو به چای ترجیح نمیده و مثله منم چپ دست هستش ولی با دست راست ساز میزنه.(منم ی ویدئو آموزشی ازش دارم که به 3نفر داره آموزش میده MARK KNOPFLER MASTER CLASS
البته همه این گروهو به ام آهنگ Sultans Of Swing میشناسن که واقعا سولوی این آهنگ سلطان سولوهای راکه.سولوی سخت با کلاس عالی:10:

مرسی مرسی مرسی
چیزای جالبی گفتی ازشون :am
لطف کردی دوست عزیز

lonly
Tuesday 10 August 2010, 11:37 PM
دایر استریتس (به انگلیسی: Dire Straits) نام یک گروه راک انگلیسی است که بین سال‌های ۱۹۷۷ تا ۱۹۹۵ مشغول به فعالیت بود. مؤسس گروه مارک نافلر(آواز و لید گیتار) بود که به‌همراه برادر کوچکترش دیوید نافلر(ریتم گیتار)، جان ایلسلی(گیتار باس) و پیک ویترز(درامز) اعضای تشکیل دهندهٔ گروه بودند. موسیقی آن‌ها را می‌توان بلوز راکی -مانند جِی.جِی. کِیل-به‌شمار آورد که از سبک‌های جَز و کانتری تاثیرهایی گرفته و گاهی اوقات به سمت ساختار حماسی قطعات پراگرسیو راک تمایل دارد.

تشکرات:41:
میشه سبک بلوز راکی رو یکم توضیح بدی؟:30:
ممنون میشم

DesironnA
Tuesday 10 August 2010, 11:44 PM
مرسی مرسی مرسی
چیزای جالبی گفتی ازشون :am
لطف کردی دوست عزیز
آقا جان برای تشکر فقط دکمه تشکرو بزن..

lonly
Tuesday 10 August 2010, 11:55 PM
آقا جان برای تشکر فقط دکمه تشکرو بزن..

هر کسی یه اخلاقی داره
دوست داشتم با احترامه بیشتر تشکر کنم همین

moeinqueen
Friday 27 August 2010, 10:33 AM
الویس خیلی عالی بووود
یکی از تاثیرگذارترین وکالیست های تاریخه.......بی شک........

MS95
Friday 27 August 2010, 12:08 PM
The king ! به نظر من بزگترین هنرمند بود و هست و خواهد بود !!!

خیلی ممنون از مقاله ی بالا ! عالی بود .

A l i
Friday 3 September 2010, 01:36 PM
اصلا" دوستش ندارم . . . اما فکـر نکنم کسـی تو آمریکا بتونه جاشو بگیره

mehdihooman
Friday 3 September 2010, 01:54 PM
يادش گرامي .

makan
Friday 3 September 2010, 02:09 PM
الویس پریسلی واقعا یه نابغه بود من که دوسش دارم

sahandmsh
Tuesday 14 September 2010, 10:51 PM
عجبا... گروه به این محبوبی تاپیکش زیر خاک مونده چرا؟؟؟!!!
می خوام اطلاعات رو به روز کنم : اینا اطلاعات من نیست اطلاعات جمع آوری شده توسط خیلی از اعضای انجمن طرفداران اونسنس که متاسفانه بستس..
همونجور که گفتیم بن سال 2003 رفت راکی و جان رفتند اما برگشتند و دوباره کار رو تا اگه اشتباه نکنم 2008 ادامه دادن ( امی - تری بالسامو - راکی - جان - تیم مک کورد )
اما خبری اومد که بن مودی با نفر ششم یکی از مسابقات امریکن آیدول که اجرای Bring Me To Life رو کرده بود گروه تشکیل داده : خانم Carly Smithson (You can see links before reply)
بقیه اعضا هم اینا هستن :
Ben Moody (You can see links before reply)
Rocky Gray (You can see links before reply)
John LeCompt (You can see links before reply)
Marty O'Brien (You can see links before reply)
بله راکی و جان به دوست قدیمی پیوستند...
و در این حال گروه اونسنس با سه نفر کارو ادامه داد : امی لی ( وکال ) - تیم مک کورد ( باس ) - تری بالسامو (لید گیتار )
و همونجور که گفتن بچه ها تو اسفند ماه شروع رکورد آلبوم جدید اعلام شد و طبق گفته های امی تا قبل پایان 3 ماه ی سوم سال به بازار میاد ( البته واسه ما تو نت )
البته تو این آلبوم ویل هانت هم به عنوان درامر هم کاری می کنه ولی تا الآن خبری از پیوستن کسی به عنوان عضو رسمی اعلام نشده...
سوالی چیزی هست در مورد گروه بفرمایین...
راستی ما تاپیک های جالبی داشتیم تو اون انجمن : سولو های اونسنسی که بچه ها کار های خودشونو می ذاشتن و ... کسی هر فعالیتی می تونه در زمینه گروه بکنه... ما منتظریم!!!!

rumour
Wednesday 15 September 2010, 09:47 AM
نمی دونم چرا همه جدا میشن... واقعا به نظر هم اونسنس با بن یه چیزه دیگه بود. آلبوم سولو بن هم من گوش دادم. کاراش عالیه. نمیدونم ولی فکر کنم ایمی دیکتاتور بازی در میاره!!! که هی همه جدا میشن.

nayuop
Wednesday 15 September 2010, 11:46 AM
یه سوال...
تو آهنگ bring me to life به غیر از امی لی... یه ووکال دیگه مال کیه ؟ الان تو چه گروهی ؟

rumour
Wednesday 15 September 2010, 12:04 PM
paul mcCoy از گروه 12 Stones هستش.

sahandmsh
Wednesday 15 September 2010, 12:27 PM
نمی دونم چرا همه جدا میشن... واقعا به نظر هم اونسنس با بن یه چیزه دیگه بود. آلبوم سولو بن هم من گوش دادم. کاراش عالیه. نمیدونم ولی فکر کنم ایمی دیکتاتور بازی در میاره!!! که هی همه جدا میشن.

سلام مرسی ( تاپیک حیفه خاک بخوره )
اما خوب در مورد جدا شدن بن می شد بگیم حیف شد وافعاً آهنگ سازی قوی داشت...
نمی دونم آلبوم جدید بن با گروه جدید WeAreTheFallen که تازه درستش کرده رو شنیدی؟
استایل گروه کاملاً کپی از Evanescence هست اما خوب این قدر آهنگ سازی جذابه که من از این آلبوم واقعاً خوشم اومد... ( اگه خواستی بگو لینک آلبومو بفرستم برات )

اما در مورد جدا شدن بن ، طوری که تو مصاحبه ها پخش شد ، ایمی و بن گفته بودن که سلیقه ها به هم نمی خورد ( البته از طریق یکی از دوستان ایمی هم شنیده شد که یه دلیل رابطه عاطفی بن و ایمی بوده - همونطور که می دونین نامزد بودن ) و خلاصه جدا شن این دو حتی طرفداران گروه رو هم جدا کرد طوری که طرفداران اونسنس سه دسته : طرفداران ایمی - طرفداران بن - طرفداران گروه
(این تو ایرانی ها هم کاملاً مشخص شد )

باز واسه اطلاعات در مورد ایمی اینگ بگم که : (خاله زنگ بازی!!!:19:)
ایمی اول با بن نامزد بوده که بعد از جدا شدنشون - بعد مدتی با شاون مورگان خواننده ی Seether دوست میشه ولی به دلیل رفتار و اعتیاد شاون اونو ترک می کنه - اما بعد از این ها که ایمی یه دوره ی سختی رو پشت سر داشته طوری که به روانشناس زیاد مراجعه می کرده و در آخر با Josh Hartzler که دوست قدیمی و روانشناس بوده نامزد میشن و بعد مدتی ازداج می کنن و این تا الآن ادامه داره ( بزنین به تخته):am
اینم یه سری اطلاعات دیگه

setareh_hk
Wednesday 15 September 2010, 02:49 PM
سلام
گفتم حالا که این تاپیک از زیر خاک در اومده ،یک دستی به سر روش بکشیم!!
تصمیم گرفتم کل آلبوم Fallen رو برای دوستان بذارم.(البته اونهایی که کارهای این آلبوم رو نشنیده اند.)

امیدوارم لذت ببرید.:am:am




You can see links before reply


You can see links before reply



You can see links before reply

01. Going Under
You can see links before reply (You can see links before reply)

Bring Me To Life .02
You can see links before reply (You can see links before reply)

Everybody's Fool .03
You can see links before reply (You can see links before reply)

My Immortal .04
You can see links before reply (You can see links before reply)

Haunted .05
You can see links before reply (You can see links before reply)

Tourniquet .06
You can see links before reply (You can see links before reply)

Imaginary .07
You can see links before reply (You can see links before reply)

Taking Over Me .08
You can see links before reply (You can see links before reply)

Hello .09
You can see links before reply (You can see links before reply)

My Last Breath .10
You can see links before reply (You can see links before reply)

My Last Breath .11
You can see links before reply[1].mp3.aspx (You can see links before reply)

Milad zoso
Saturday 18 September 2010, 12:46 PM
جیمز آلن(مارشال) هندریکس (به انگلیسی (You can see links before reply DB%8C%D8%B3%DB%8C): James Marshall "Jimi" Hendrix) (۲۷ نوامبر ۱۹۴۲ - ۱۸ سپتامبر ۱۹۷۰) خواننده، ترانه‌نویس و گیتاریست آمریکایی بود.[۱] (You can see links before reply DB%8C%DA%A9%D8%B3#cite_note-0) بسیاری معتقد هستند که وی نقش گیتار برقی (You can see links before reply DB%8C) را در آهنگ‌ها برجسته کرد.[۲] (You can see links before reply DB%8C%DA%A9%D8%B3#cite_note-1) بسیاری او را پدر گیتار الکتریک می‌دانند؛ چراکه گیتار الکتریک را که تا پیش از آن تنها به عنوان عنصری حاشیه‌ای و مکمل آواز مشتمل بر تکرار آکورهای تکراری و ساده بود را به عنوان عنصر کلیدی در موسیقی راک درآورد. بدین لحاظ می‌شود گفت وی بیشترین تأثیر را روی نوازندگان راک داشته‌است. کارهای عجیب وی با گیتار مثل نواختن با دندان یا زبان از ویژگی‌های منحصر به فرد او بود.
در امتداد رفتار شگفت انگیزش با گیتار برقی وی در فستیوال پاپ مونتری کاری کرد که شهرتش را به اوج رسانید: در انتهای اجرای برنامه گیتارش را برای تشکر از تماشاچیان به آتش کشید.[۳] (You can see links before reply DB%8C%DA%A9%D8%B3#cite_note-2) او در سال ۱۹۶۶، با ترانه‌های خلسه‌آوری چون «Hey Joe» و «Purple Haze» و همچنین یک اجرای زنده افسانه‌ای به مقام ستاره راک دست یافت. کتاب «Room Full of Mirrors» به مناسبت سی و پنجمین سالگرد درگذشت او در سال ۱۹۷۰ منتشر شده‌است. راز مرگ او هنوز در هاله‌ای از ابهام است؛ هیچ گاه بطور قطعی معلوم نشد دلیل آن خودکشی بوده یا بر حسب اتفاق به دلیل تداخل تأثیر مصرف زیاد مشروبات الکلی(که پیشتر در یک مهمانی شبانه مصرف کرده بود) با تأثیر تعداد زیاد قرص‌های خواب‌آور(که همان شب خورده بود)، رخ داده‌است.[۴] (You can see links before reply DB%8C%DA%A9%D8%B3#cite_note-3)
او به همراه جیم موریسون (You can see links before reply D9%88%D9%86) و جنیس جاپلین (You can see links before reply DB%8C%D9%86) به دلیل حرف جی(J) ابتدای نام کوچک و مرگ نسبتا مشابه‌شان(مرتبط با مواد مخدر/روانگردان)، هر سه حدود ۲۷ سالگی و در بازه‌ای تنها چند ماهه مابین سپتامبر ۱۹۷۰ تا جولای ۱۹۷۱، سه‌گانهٔ تراژیک و افسانه‌ای «تری جِیز (You can see links before reply)»(Three j's) موسیقی راک دهه ۱۹۶۰ را تشکیل داده‌اند. به علاوه این سه به همراه برایان جونز (You can see links before reply D9%86%D8%B2) و کرت کوبین (You can see links before reply) «کلوب ۲۷ (You can see links before reply)» را تشکیل می‌دهند.
مجله رولینگ استون (You can see links before reply D8%AA%D9%88%D9%86) در سال ۲۰۰۳ و در رده‌بندی ۱۰۰ گیتاریست برتر تمامی دوران، جیمی هندریکس را در رتبه ۱ قرار داد.[۵] (You can see links before reply DB%8C%DA%A9%D8%B3#cite_note-4)
You can see links before reply
(You can see links before reply DB%8C%DA%A9%D8%B3#cite_note-4)

symphony-x
Friday 8 October 2010, 01:30 PM
شاینینگ ===== نهایت تاریکی
یه بند دپرسیو بلک متال مشتی درست و راست سوئدی (هم وطن سایلنسر و اپث )
هر ذهنیت بدی که از بلک متال دارین بریزید دور شاینینگ یه کار جدیده البته به خشنی سایلنسر نیست که اونم نوآوری کرد
به نظر من شاینینگ قویترین بند بلک متال هست ملودی های زیبا و احساسی وکال بسیار قوی (بر خلاف وکال های بلک متال که هارش میخونن این هارش نمیخونه یعنی شایدم میخونه ولی یه جور خاص و وحشتناک )
پ.ن: البته وکالشون فک کنم گی باشه آخه خیلی اذیت این بیسیسته میکنه !
در ضمن تو ایران مد شده شوفرهای اتوبوس لوگو این بند رو بخاطر زیبای عقب اتوبوس میزنن بدون اینکه بدونن اصلا چی هست :دی

cont_shahab
Saturday 13 November 2010, 12:50 PM
You can see links before reply
وضعیت موسیقی در ایران مشخص است. در این سال‌ها به اندازه‌یی از مشکلاتی که فعالان این عرصه با آن مواجه بوده اند، گفته شده که دیگر نه مجالی برای تکرار دوباره اش هست و نه نیازی به گفتنش. حکایت موسیقی در ایران سال‌های سال و حتی قرن‌های متوالی است که شده است مثنوی هفتادمن، در این میان دیگر تکلیف موسیقی‌هایی همچون «راک» و «متال» روشن است، اینها اما مانع نشده است که چهره‌هایی در موسیقی ایران ظهور کنند که در سبک‌های مختلف حرف‌های بسیار برای گفتن داشته باشند. «فرشید اعرابی» از جمله آهنگسازانی است که با آلبوم‌هایی چون پنهان و سکوت راوی بر تمام محدودیت‌هایی که در این زمینه وجود دارد، فائق آید.

شاید به عنوان اولین سوال بهتر باشد به کم کاری تان در حوزه موسیقی و به خصوص انتشار آلبوم اشاره کنیم. این به خاطر این است که ترجیح می‌دهید گزیده کار باشید یا شرایط برای ارائه این جنس موسیقی وجود ندارد؟
شاید هر دو یا حتی می‌توانم دلایل بیشتری نیز برای آن بیان کنم، اما به طور کلی می‌توانم بگویم جنس موسیقی که من در آن فعالیت می‌کنم، به گونه‌یی نیست که بشود آثار چندانی را در آن عرضه کرد. از طرفی فاصله کوتاه در انتشار این آثار سبب می‌شود کار کیفیت خود را نیز از دست بدهد. به هر حال من هیچ اصراری به اینکه آثار فراوانی منتشر کنم و از نظر کمیت آنان را افزایش دهم، ندارم.

جالب است اینکه هیچ اشاره‌یی به مساله ممیزی نکردید، چیزی که تقریباً تمامی ‌هنرمندان آن را یکی از مهم ترین دلایل کم کاری و حتی دست کشیدن از فعالیت‌های موسیقایی می‌دانند.
آخر به اندازه‌یی این مشکل عمومیت دارد که گمان نمی‌کنم احتیاجی باشد درباره آن صحبت کنیم. انتخاب شعر، ملودی و سایر مراحل فنی هر اندازه هم که با حساسیت از طرف آهنگساز و سازنده اثر روبه رو شود، تنها بخش کوچکی از وقتی است که از صاحب یک اثر می‌گیرد. قسمت اعظم مشکل زمانی رخ می‌دهد که آلبوم منتظر مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ‌است و گاهی این زمان به دو سال هم می‌رسد. اصلاً شنیده ام که جزء برنامه‌های وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی ‌است که هر سال به هنرمندان مجوز ندهند و فاصله‌یی یک ساله و نیم تا دو سال را برای این موضوع در نظر بگیرند. تازه بعد از آنکه موفق هم شدیم از این خوان بگذریم، تهیه کننده مترصد فرصت مناسب برای انتشار است. گاهی هم پیش می‌آید که فراهم شدن شرایط انتشار یک آلبوم مثلاً در ماه‌هایی چون محرم و صفر پیش می‌آید و به همین خاطر باید مدتی نیز صبر کرد. دیگر سبک موسیقی راک هم که جای خودش را دارد و امکان انتشار آثار چندانی در آن وجود ندارد یعنی مثل پاپ نیست که بشود آثار زیادی در آن تولید کرد.

زمانی که شرایط- به همه آن دلایلی که به آن اشاره شد و حتی دلایلی فراتر از آن- برای انتشار یک اثر فراهم نیست، اصلاً انگیزه و مهم تر از آن دلیلی برای فعالیت در این حوزه می‌ماند؟ به خصوص اینکه موسیقی راک، سبکی کاملاً جدی و تخصصی است.
مساله درست همین جاست. هنرمند دلش می‌خواهد بتواند آثار خود را به دیگران عرضه کند. یک نقاش اگر قرار باشد تمام کارهایی که می‌کند، در زیر زمین خانه اش پنهان کند، دیگر دلیلی برای کار نمی‌بیند، او دلش می‌خواهد نمایشگاه‌های مختلف برگزار کند و به این ترتیب اثرش را مورد قضاوت دیگران قرار دهد. در حوزه موسیقی اما یک کار بعد از سه تا چهار سال بیرون می‌آید که کاملاً بیات شده است و حتی گاهی خود آدم هم از شنیدنش رضایت ندارد، چون سبک و نحوه کار کردنش تفاوت کرده است. اجرای برنامه‌های زنده هم که کاملاً منتفی است یعنی همه این مشکلات برای اجرای برنامه چندین و چند برابر می‌شود.

و با تمام این مشکلات همچنان اصرار به فعالیت در این سبک موسیقی دارید؟
نه، واقعاً اجباری به کار کردن در این سبک ندارم. ضمن اینکه در این سال‌ها در سبک‌های دیگر نیز کار کرده و آثار بسیاری را نیز ساخته ام. بنابراین هیچ وقت خودم را وابسته به موسیقی راک نکرده ام. در پرونده من آثار تکنو؛ ارکسترال، موسیقی تئاتر و… بسیاری مشاهده می‌شود، اما نمی‌توانم این موضوع را نادیده بگیرم که من تنها می‌توانم احساسم را در این قالب بیان کنم و چون در این کتگوری احساس راحتی می‌کنم، دلیلی ندارد که سبکم را عوض کنم تا بتوانم راحت تر مجوز بگیرم، به خصوص اینکه همان طور که گفتم اصراری به انتشار آثار متنوع در این زمینه ندارم.

اما در دوره‌یی موسیقی راک در ایران چنان پا گرفت و چنان سر و صدا به پا کرد که می‌توانست کاملاً با موسیقی پاپ رقابت کرده و حتی از آن فراتر رود. هم اکنون چه اتفاقی افتاده که این سبک موسیقی در چنین انزوایی سخت فرو رفته است؟
در دوره‌یی سختگیری‌ها در حوزه موسیقی راک کمتر بود و هنرمندان این عرصه از فضای بازتری برخوردار بودند. در آن دوره کنسرت‌های پژوهشی بسیاری به اجرا درمی‌آمد. این فضای باز نتایج بسیاری را دربرداشت و حتی این امکان وجود داشت که فعالیت گروه‌های راک ایران را با گروه‌هایی که در دهه 70 در اروپا فعالیت می‌کردند، مقایسه کرد.
خاطره خوش اجراهای متنوع در دانشگاه‌های مختلف از جمله دانشگاه فارابی و همچنین هنر هنوز در خاطر بسیاری باقی مانده است. جالب است بدانید در آن زمان هنگامی‌ که برنامه‌های موسیقی راک به اجرا درمی‌آمدند، هیچ اتفاق عجیب و غریبی هم رخ نمی‌داد. اما اندک اندک همه چیز تغییر کرد و دیگر مجوزی برای موسیقی راک داده نشد که نتیجه اش همین انزوا و سکونی است که شما به آن اشاره کردید.

با این حساب باید پرونده موسیقی راک در ایران را تقریباً بسته شده قلمداد کرد؟
خوشبختانه هم اکنون فضای وب باعث شده بسیاری از گروه‌ها بتوانند آثار خودشان را به گوش مخاطب برسانند، هرچند اینها همه راهکارهای مقطعی است و فایده چندانی هم ندارد.

به نظر می‌رسد پاشنه آشیل موسیقی راک در ایران کلام بوده است. از طرفی کلام در بسیاری از مواقع عامل مهمی ‌در عدم مجوز کار بوده و از طرفی دیگر بسیاری بر این اعتقاد هستند که گذاشتن کلام فارسی در موسیقی راک نمی‌تواند موضوعیت داشته باشد. نظر شما در این خصوص چیست؟
در نهایت حرفی که آنان می‌زنند، درست است. درست مثل این است که بخواهیم موسیقی سنتی ایران را با کلامی‌انگلیسی ارائه دهیم. اما به هر حال من در تمام این سال‌ها سعی کرده ام هجاها و قالب شعر فارسی را به نحوه‌یی تنظیم کنم که بشود روی موسیقی راک نیز آن را شنید و مشاهده کرد. گاهی هم این تلفیق شعر و موسیقی خوب از کار درآمده است. به هر حال دامنه فعالیت ما برای مخاطبان فارسی زبان است بنابراین باید از شعر فارسی بهره برد. ضمن اینکه کلام فارسی می‌تواند بیش از گذشته دیگران را به این موضوع ترغیب کند که برخلاف آنچه عموم مردم تصور می‌کنند، موسیقی راک به هیچ عنوان موسیقی عصیانگر، پرخاشجو و غربزده نیست.

شما در آلبوم قبلی تان علاوه بر استفاده از اشعار شاعرانی چون «محمود استادمحمد» و «عباس روشن زاده» و حتی مولانا بهره بردید. دلیل خاصی داشت؟
از اشعار شاعران معاصر استفاده کردم، چون کلماتی را که می‌خواستم در اشعار آنان وجود داشت و از لحاظ ترکیبی با موسیقی من جور درمی‌آمد. برخی‌ها دل شان می‌خواهد کلام فارسی را در این سبک موسیقی با لهجه انگلیسی بخوانند که کاملاً سلیقه‌یی است، من اما می‌خواستم کلام فارسی را بسیار عادی و دور از هر ادایی بخوانم.

چرا مولانا؟ فکر می‌کنید ضرورتی دارد اشعار قدمایمان را نیز با این سبک بخوانیم؟
ضرورتی ندارد، اما می‌تواند جوانان را با شعر این شاعران آشنا کند، به خصوص اینکه موسیقی پاپ ما سرشار از اشعار بی هویت است که تنها به عشق و عاشقی توجه دارند بنابراین تکرار این مسائل مخاطب را هم خسته می‌کند. به هر حال عده‌یی در موسیقی و کلام به دنبال چیزهایی فراتر از این موضوعات می‌گردند. حالا ممکن است برای بسیاری این سوال مطرح باشد که چرا من از اشعار «مولانا» بهره بردم و برای مثال «حافظ» را نخوانده ام که دلیل آن، این است که حالت اعتراضی که در اشعار مولانا وجود دارد، به هیچ عنوان در شعرهای حافظ نیست. مولانا همیشه تاثیرات شگرفی بر من می‌گذارد.

و در ادامه مشکلاتی که کلام در موسیقی راک در ایران دارد، نبود کسی است که بتواند اینها را عرضه کند. در این سال‌ها برخلاف نوازنده و آهنگساز بسیار، تعداد کمی‌خواننده در سبک راک در ایران ظهور کردند. به همین خاطر است که خود خواندن آثارتان را برعهده می‌گیرید؟
واقعیت همین است. من با وجود اینکه به شکل حرفه‌یی در این زمینه فعالیت کرده ام و سال‌ها در تلویزیون تنور می‌خواندم، اما هیچ انگیزه و تمایلی برای خواندن ندارم. نمی‌دانستم این آلبوم را به چه کسی بدهم.
یکسری خوانندگان هستند که با وجود توانایی‌های فراوانی که دارند، صدایشان کاملاً به گوش مردم آشناست و رنگ خاص خودشان را دارند، اما آلبوم من احتیاج به صدای جدیدی داشت، چون فرمی ‌کاملاً جدید بود، ضمن اینکه به طور کلی تعداد خوانندگان راک در ایران اندک است. البته انتظاری هم جز این نمی‌توان داشت. در این سال‌ها از لحاظ آکادمیک فعالیت چندانی در زمینه موسیقی راک صورت نگرفته است. از طرفی این نوع موسیقی در ایران بسیار جوان است، در حالی که در اروپا عمری 60-50ساله دارد. موسیقی راک در دنیا علاوه بر مسائل آکادمیکی از لحاظ تکنیک هم پیشرفت‌های بسیاری داشته است و صنعت آن نیز قدرتمند شده است. در ایران هیچ کدام از این اتفاقات نیفتاده است و عدم وجود خواننده هم یکی از این دلایل است.

عجیب نیست که تا این اندازه فقر در زمینه خوانندگی موسیقی راک داریم، آن هم در شرایطی که هر روز یک خواننده موسیقی پاپ ظهور می‌کند؟
شاید باشند کسانی که در این زمینه فعالیت می‌کنند، اما چون زمینه اجرای کنسرت وجود ندارد، شناخته شده نیستند. اما می‌توان نمونه‌های بسیار قدرتمندی مثل «نیما نواپور» را مثال زد که اگرچه بیشتر به عنوان نوازنده درامز شناخته می‌شود، اما سال‌هاست در زمینه خوانندگی در این سبک‌ها نیز فعال است و آثار فراوان و تکنیکی بسیاری نیز به زبان انگلیسی در این زمینه خوانده است. فارسی خواندن مقوله را سخت تر می‌کند.

البته خواندن تان در این قطعات هم تجربه موفقی شد؟
من همچنان معتقدم خواننده و به خصوص خواننده موسیقی راک نیستم، اما آنچه در توانم هست را برای اجرای این قطعات به کار می‌گیرم. از طرفی من در آلبوم‌هایم بیشتر به زیبایی شناسی و رعایت قوانین موسیقایی پرداختم تا صدا. بیشتر می‌خواستم کلمات به شکل درستی بیان شود، موسیقی نیز شنیده شود و اینکه من به چه چیزی فکر می‌کنم مشخص شود. موسیقی راک دارای فرهنگی است که صداهایی را نیز به وجود می‌آورد مثل تمام سبک‌های دیگر موسیقی. شما هیچ وقت نمی‌توانید در کالیفرنیا یا انگلستان، تحریرهای بومی‌را بشنوید که در منطقه خراسان ایران وجود دارد. این تحریرها به حنجره، فرهنگ، محیط، ژنتیک و خیلی چیزهای دیگر بستگی دارد.

و در این میان می‌توان آنچه به نام موسیقی راک در ایران وجود دارد- صرف نظر از تمام محدودیت‌ها- با اتفاقاتی که در دنیا رخ می‌دهد، مقایسه کرد؟
به طور قطع و یقین می‌گویم بله. گروه‌ها و افرادی هستند که در ایران کاملاً به شکل حرفه‌یی فعالیت می‌کنند. از طرفی در همان غرب هم که مهد این سبک موسیقی است، گروه‌های بسیاری فعالیت می‌کنند که می‌توان آنان را جزء گروه‌های درجه سوم و چهارم به حساب آورد. اما فعالان موسیقی راک در ایران به ایده آل‌هایی می‌اندیشند که در دنیا وجود دارد و مدام خودشان را با سولو آرتیست‌هایی مقایسه می‌کنند که در دنیا نمونه اند. بنابراین کارشان از لحاظ کیفی قدرت بسیاری دارد. منتها در تمام دنیا گروه‌ها مدیربرنامه‌هایی دارند و عوامل بسیاری به آنها کمک می‌کند که موفق شوند، این اتفاق اما نه تنها در ایران رخ نمی‌دهد که آنها ناگزیرند یا به شکل اینترنتی فعالیت کنند یا به شکل زیرزمینی و به همین خاطر پس از مدتی انرژی‌هایشان را از دست می‌دهند یا افسرده می‌شوند یا موسیقی را برای همیشه کنار می‌گذارند یا مهاجرت می‌کنند.

آقای اعرابی چه بر سر همه آنهایی آمده است که در سال‌های اوج موسیقی راک در ایران کار می‌کردند؟ همه شان مهاجرت کرده اند؟
خیلی‌هایشان به خارج از ایران مهاجرت کردند، در واقع چاره‌یی جز این نداشتند. مشکل خیلی از اهالی موسیقی که از ایران مهاجرت کردند، فقط مجوز و عدم امکان ارائه آلبوم نبود. یک نوازنده می‌خواهد در آثار مختلف نوازندگی کرده و از راه هنرش زندگی اش را بگذراند. این امکان به هیچ عنوان در ایران وجود ندارد. در اینجا هیچ منبع درآمدی جز تدریس وجود ندارد. اما گروه‌هایی چون ما یا کهت میان که به شکل رسمی ‌در زمینه موسیقی راک فعالیت داشتیم، هنوز در ایران زندگی می‌کنند. ما از راه‌های دیگری زندگی مان را می‌گذرانیم که از جمله آن فعالیت در زمینه موسیقی تئاتر یا تدریس و مسائلی از این دست است.

در این سال‌ها حتی می‌توان گفت در این دهه‌ها، تدریس تنها راه ارتزاق هنرمندان عرصه‌های مختلف بوده است؛ چه آنهایی که در موسیقی سنتی کار می‌کنند، چه کسانی که در زمینه موسیقی راک فعالیت دارند. اما مگر نه اینکه تدریس خلاقیت هنری را از بین می‌برد.
کاملاً. تدریس اصلاً ریشه خلاقیت را می‌سوزاند. از طرفی نمی‌توان این مساله را نادیده گرفت که تدریس موسیقی کاری بسیار دشوار و خسته کننده است. نمی‌توان مثلاً «ادبیات» مفاهیمی ‌را به هنرجو ارائه داد تا او آنان را حفظ کند و فرا بگیرد. موسیقی یک امر اجرایی است که با فیزیک بدن سر و کار دارد بنابراین بسیار خسته کننده است. البته گاهی عده‌یی از کسانی که در زمینه موسیقی فعالیت دارند، تدریس کردن را دوست دارند، اما در صورتی که این مساله تنها برای ارتزاق باشد، کاری بسیار دشوار است.

یکی دیگر از مشکلات تدریس موسیقی در ایران به خصوص در آموزشگاه‌های هنری این است که هنرجویان بسیاری در آن حضور دارند اما نمی‌توان هیچ گونه استعداد یا حتی انگیزه‌یی را در آنان مشاهده کرد و همین کار را برای کسی که مشغول تدریس است، سخت تر می‌کند. البته خیلی‌ها رشد آموزش موسیقی در این سال‌ها را مثبت ارزیابی می‌کنند، نظر شما هم همین است؟
باید بدون تعارف این واقعیت را پذیرفت که از هر صد نفری که وارد آموزشگاه‌های هنری می‌شوند، تنها سه یا در نهایت چهار نفر هستند که می‌توانند حرفی برای گفتن داشته باشند. بیشتر هنرجویان موسیقی آموزشگاه‌های هنری، مجبور به این کار شده اند. مثل اینکه خانواده‌ها به شدت بر این اعتقادند که بچه‌هایشان همان طور که زبان و کامپیوتر را فرا می‌گیرند، سازی هم بزنند. به همین خاطر نه وقت و نه انگیزه‌یی برای تمرین کردن دارند و همه چیز به همان ساعتی منتهی می‌شود که در آموزشگاه حضور دارند. این مساله طبیعی هم هست، به هر حال درس در اولویت است. حتی آنانی هم که در هنرستان موسیقی تحصیل می‌کنند، وقت شان بیشتر از موسیقی صرف دروس عمومی‌و تخصصی می‌شود. این چیزهاست که یک موسیقیدان را خسته می‌کند و ادامه کار را گاهی حتی برایش غیرممکن می‌سازد.

cont_shahab
Sunday 14 November 2010, 09:48 AM
درود به دوستان عزیزم
اول باید ذکر کنم که این مصاحبه رو از یه سایت گرفتم ..دیدم ممکنه استاد اعرابی حرفی برای جوونا داشته باشه گذاشتم
دوم مصاحبه خوبیه ولی جایه بحث بسیاری داره ..
سوم در این مصاحبه به جای سبک متال از سبک راک صحبت شده که این رو هم دلیلشو همه میدونن..
ممنون از توجهتون عزیزان

metal-militia
Sunday 5 December 2010, 11:12 PM
واقعا همه این مسائل به کنار.یکی به من بگه این متنی که گذاشتن ماله کدوم آهنگ متالیکاست که من تا حالا نشنیدم؟

Ernesto
Monday 6 December 2010, 03:05 AM
این حرفارو که متال یعنی شیطان پرستی و نجاوز جنسی و ... تلویزیون اران هم بارها پخش کرده ولی حقیقت اینه که منال یعنی اعتراض و روح گستاخی جوان و یعنی بی پروا و بی پیرایه بودن که اینهاست که به مزاج بعضی آقایان کله گنده ها خوش نمیاد و از صبح تا شب علیه ش دارن تبلیغ میکنن

DesironnA
Monday 6 December 2010, 03:32 AM
کوته فکرات معمولا زمانی که از مقوله ای چیزی نمیدونند، به قول معروف ضررر زیاد می زنند !
عادت کرده ایم..

metal-militia
Monday 6 December 2010, 09:58 AM
کوته فکرات معمولا زمانی که از مقوله ای چیزی نمیدونند، به قول معروف ضررر زیاد می زنند !
عادت کرده ایم..

:41::41::41::41::41::41::41:
واقعا ***** زیادی میزنن

cliff_bortun
Monday 6 December 2010, 11:46 AM
پاك شه بهتر نيست ؟
يكي مياد متنوم ميخونه از همه جا بي خبر حوصلم نداره نظرات اساتيد رو بخونه ! اونوقت تكليف چيه ؟
وظيفه ما اطلاع رساني صادقانه هست ! نه اينكه نتيجه گيري رو بعهده خواننده بزاريم !

TheGoldMAN
Monday 6 December 2010, 01:10 PM
دوستان من خودم عاشق متاليكام و اينايي كه خوندم حالمو از كوته فكري بعضيا بهم زد
ولي جديداً خيلي رفتم تو نخ فراماسون ها
و يه سوال دهن منو سرويس كرده
از استادا ميپرسم:
متاليكا فراماسون هستن؟

rumour
Monday 6 December 2010, 06:35 PM
متاسفانه این وضیعتیه که ما در سطح عموم مردم داریم و فقط میتونیم هر کسی که دیدیم خیلی آروم و ذره ذره واقعیت جا بندازیم براش...
براش فرق گروه های شیطان پرست و گروه های متال روشن کنیم... که این 2 تا هیچ ربطی ندارن...
درسته، این نوع گرایش خیلی وارد موسیقی متال شد. ولی هیچ وقت در خیلی از این سبک ها مطرح نشد و نشده. جای خودشو داره. اگر بتونیم اینارو روشن کنیم، در این میان افرادی هستن که از بی اطلاعی محض فقط اینارو میگن و فکر می کنن که واقعا بده. ولی در صورتی که روشن بشه مساله براشون خیلی راحت قبول می کنن.
دیروز تو مدرسه یکی اومد پیشم و گفت یه کلیپ خفن شیطان پرستی دارم بیا ببین...
گفتم جل ال خالق باز شروع کرد این. رفتم دیدم. 4 تا آدم از دنیا بی خبر یکی یه ساز دستشون آهنگ The Day That Never Comes به بدترین شکل میزدن... و حتی روش نمی خوندن!!! می گم این چیش شیطان داره توش که بستی به اینا این حرفارو؟ (فکر نکنم ایرانو بودن) میگه موها و کلهاشون... 4 تا هد بنگ زدن اون وسط شدن شیطان پرست. نشستم براش توضیح دادم و طبق معمول 10 تا آهنگ آیرن میدن سلکت شده برای این کارو دادم بهش... بیچاره عوض شد..
اگر تلاش کنیم میشه. اونوقت اون دسته که هیچ وقت عوض نمیشن هم ذره بینی میشن و گم میشه صداشون دیگه...

rumour
Tuesday 7 December 2010, 01:17 PM
قابل توجه دکتر babak_mix که احساس میکنن خیلیی درباره ی متال میدونن:
اسم اون یارو خوانندهه همون که تو میگی شیطان پرسته و جیززه مرلین منسون نیست manly manson هست
نو که اسمشم درست نمیدونی آخه چرا میای به متال و اینا توهین میکنی

خوب شد جناب کلیف برتون یه تذکر دادن که فاطی نشه همه چیز...
دوست عزیز شما بد متوجه شدید. بابک خان از دوستان خوب این سایت هستن. این هم ایشون ننوشتن که. ایشون به عنوانه متنی که جای نقد فراوان داره اینجا قرار دادن... نه اینکه خودشون نوشته باشن یا صحه گذاشته باشن... یه دور کل تاپیک بخونید ونجه می شید

Ernesto
Wednesday 8 December 2010, 02:14 AM
خیلی خوب
:26:اوکی تفهیم شدم - ضمناً marilyn manson اسمشه نه manly manson از بس اینجوری تلفظش کردم املاشم قاطی کردم - شرمنده - ضمناً از آقا بابک هم معذرت میخوام

shadel
Sunday 12 December 2010, 12:53 AM
خیلی خوب
:26:اوکی تفهیم شدم - ضمناً marilyn manson اسمشه نه manly manson از بس اینجوری تلفظش کردم املاشم قاطی کردم - شرمنده - ضمناً از آقا بابک هم معذرت میخوام

البته برایان وارنر اسم واقعیشه.
اسم band اونها marilyn manson هست.

shadel
Sunday 12 December 2010, 12:58 AM
واقعا این مردم نفهم کی می خوان آدم بشن.؟
آخه اینا متالیکا می فهمن.همون بهتره ساسی مانکن گوش کنن.!!!
من نمی دونم اینا چه جوری به خودشون اجازه میدن که بدون این که مطالعه کنن مقاله بنویسن.
خونم به جوش اومد.از دست اینا.

shadel
Sunday 12 December 2010, 01:21 AM
من عاشق امی ام.
فضای آهنگاش خیلی سرد . غمگین . خشن . احساسی می تونم بگم.ولی واقعا امی با بن کارش خیلی خدا بود
حیف شد.به قیافه امی که نمیاد بد اخلاق باشه.
کسی خبر نداره این آلبوم جدیدشون کی میاد؟

onlymusic
Sunday 12 December 2010, 01:14 PM
راستش متاسفانه تو مملکت ما همیشه رسم هست که مطالب دیگران مورد نقد و بررسی قرار میگیره اما مطلب درستی هم برای کسانی که در مورد اصل ماجرا چیزی نمیدونند گفته نمیشه. اطلاع رسانی در حد زیر صفر و البته همه مطلع!
بهتر نبود بجای گذاشتن متنی که بقول کلیه کسانی که در این دو صفحه متفق الرای اون رو مزخرف نامیده اند مقاله ای درست میگذاشتید تا کاربران بخش شما با اونچه اصل و ماهیت واقعی این گروه (یا هر نام دیگه ای که میشه بهش گذاشت) آشنا بشن؟
از زحمات شما ممنونم.
با تشکر فریبا

metal-militia
Sunday 12 December 2010, 01:25 PM
در سال 1981 و به طور دقيق 28 اكتبر 1981 نوازنده درام لارس الريچ از طريق آگهي در روزنامه پيشنهاد تشكيل يك گروه هوي متال را مي دهد كه از طرف جيمز هيتفيلد ، نوازنده گيتار و خواننده پاسخ مثبت مي گيرد . لارس در 26 دسامبر سال 1963 در كپنهاگ دانمارك به دنيا آمده بود و پدرش از طرفداران جدي موسيقي جاز بود .جيمز هيتفيلد در 13 آگوست 1963 به دنيا آمده بود و پدرش رئيس يك موسسه حمل و نقل در لس آنجلس بود و روش تربيتي سفت و سختي را داشت كه آثار اين مساله در بسياري از ترانه هاي جيمز مشهود است . جيمز و لارس براي گروه كاملاً شكل نگرفته خود نام METALLICA را برگزيدند و پائيز سال 1981را به تمرين و همنوازي به همراه Lioyd grant گذراندند و اولين آهنگ خود را با عنوان Hit the liyhrs ضبط كرده و در مجموعه اي به نام Metal Massacre عرضه كردند .


در سال 1982 اولين اجراي عمومي متاليكا در ايلات كاليفرنيا برگزار شد و بجاي گرانت Ron mc goveney براي گروه گيتار مي زد كه او نيز به زودي از گروه جدا شد و جاي خود را به كليف برتون متولد 10 فوريه 1962 در سانفرانسيسكو سپرد . كليف دانش آموز پيانوي كلاسيك در يك كالج بود ، اما اجراي فوق سنگين و قدرتمند او روي صحنه تمام افراد گروه را تحت تاثير قرار داد و گروه جان تازه اي گرفت و در سال 1983 بالاخره اولين آلبوم گروه با نام KillEMALL عرضه عرضه بازار شد كه حال و هواي speed metal داشت و درام ديوانه وار لارس به همراه بيس قدرتمند كليف و ليد فوق سريع ماستين و صداي جوان جيمز گروهي خلاق و نوپا را به عالم موسيقي معرفي كرد .


بعد از اين آلبوم گروه مجبور شد عذر ماستين را بخواهد ، زيرا او اصرار داشت كه نقش خواننده را در گروه به عهده بگيرد . ماستين پس از جدا شدن از گروه گروهي به نام MEGADEATH را تشكيل داد كه اگر صداي او را در آثار اين گروه بشنويد ، به متاليكا حق مي دهيد . پس از جدايي ماستين ، گروه كرك همت را جايگزين او كرد . كرك از شاگردان جوساتر ياني بود و حتي تا سال 1988 نزد او هنوز آموزش ميديد . با آمدن كرك گروه متاليكا به تركيب دلخواه خود دست يافته بود و حضور كليف و طرز فكر متفاوت او باعث شد تا متاليكا در آلبوم دوم خود با عنوان Ride the lightning سبكي نو را ارائه كند كه بعد ها Thrash Metal نام گرفت . در اين آلبوم چنان تا ثير موسيقي گروه Black Sabbath به خوبي مشهود است . استقبال گسترده از اين اثر در سال 1984 جسارت بيشتري به گروه بخشيد وآنها آلبوم سوم خود را با عنوان Master of Puppets در سال 1986 عرضه كر دند. اثري ماندگار كه هنوز از بهترين نمونه هاي متال به حساب مي آيد در اشعار اين آلبوم گروه به موضوعاتي همچون استثمار كارگران پرداخته بود ند وآلبوم در رده 29 پر فر وش ها قرار گرفت در آن سال گروه براي اجراي كنسرت هاي پيوسته راهي سفر شد .سفري شوم كه عاقبت آن در چاده اي در سوئد منجر به مرگ كليف شد . اتوبوس حامل اعضاي گروه واژگون گشت و كليف بلا فاصله كشته شد . مرگ او تا مدتها براي گروه قابل باور نبود و اعضاي گروه دست از كار كشيدند و حتي تا مرز انحلال پيش رفتند اما به هر حال دوباره پس از مدتي تصميم به ادامه كار گرفتند Jason Newsted شخصي بود كه جاي كليف را در گروه گرفت . او متولد 4 مارس 1963 در ايالت ميشيگان بود و در گروه به نام Flotsam and jetsam فعاليت داشت . آلبوم بعدي متاليكا در گاراژ منزل لارس !! طي 6 روز تهيه شد و با نام كاملEP: Garage Days re. Revisited 5.89 the عرضه شد و در پي آن گروه آلبوم بعدي خود را به نام And Justice For All ضبط و به بازار عرضه كرد ؛ آلبومي كه به طور قطع بهترين آلبوم تمام دوران سبك thrash Metal است. ترانه هاي اين آلبوم بسيار خشن و بي پرده بر بي عدالتي حاكم بر جامعه آمريكا اشاره دارند و گروه به خاطر ويديو كليپ ترانه ONE اولين جايزه بزرگ خود را دريافت كرد و توري بسيار دراز مدت را آغاز كرد . آلبوم بعدي متاليكا در سال 91 با عنوان ( Black Album ) Metallica به بازار آمد . البومي كه در آن متاليكا سبك خود را به طور كلي تغيير داده بود و از thrash metal در آن خبري نبود . اين آلبوم به مدت 52 هفته در صدر پر فروش ترين آلبومهاي سال قرار داشت .سرعت آهنگها در این آلبوم به طرز قابل ملاحظه ای کاهش پیدا کرده بودندو ردیف ها به چشم نمی آمدند.


آلبوم برنده جایزهءگرمی و MTV و جایزه موسیقی ملی آمریکا شدند .


پس از این اثر گروه متالیکا به مدت 5 سال سکوت کرد و در سال 1996 اعضای گروه با ظاهری متفاوت (موهای کوتاه شده)وبا موسیقی کاملا متفاوت دو آلبوم LOAD 1996 و RELOAD 1997 را به بازار عرضه کردند که اگر به خاطر صدای جیمز هتفیلد نبود نمی شد تشخیس داد که این دو آلبوم را گروه متالیکا ساخته است. هر دو آلبوم از استقبال بالایی برخوردار شدند و رکورد فروش را شکستند. سبک این دو اثر چیزی میان HARD ROCK HEAVY METAL & بود.


در سال 1998 نیز گروه برای آنکه توان خود را به رخ بکشد آلبومی ارائه داد که شامل 27 آهنگ در بیش از 15 سبک مختلف بود و در دو CD با عنوان Garage به بازار عرضه شد و در آن اثاری از Discnarge و Black Sabbath و misfits و Nick cave به چشم می خورد که توسط گروه به شکل زیبایی ارائه شده بود و سبک هایی همچون بلوز وکانتری نیز در این آلبوم تجربه شده بودند. در سال 1999 متالیکا کنسرتی به یاد ماندنی همراه ارکستر فلارمونیک لندن در سانفرانسیسکو اجرا کرد که آلبوم S & M حاصل آن است . در سال 2000 نیز گروه به تهیه موسیقی متن فیلم Mission Impossible 2 اقدام کرد که برنده چندین جایزه شد و بالاخره در سال 2003 آلبومSt.Anger عرضه شد که باز هم دارای سبکی متفاوت است. در سال 2001 جیسون نیوستد از گروه جدا شد و جای او را اکنون Rob Trujillo پر کرده است . او مدتی در گروه آزبورن فعالیت داشته است و در حال حاظر به همراه گروه در حال بر گزاری کنسرت های مربوط به آلبوم آخرشان می باشند

metal-militia
Sunday 12 December 2010, 01:28 PM
نام:جیمز

نام خانوادگی:هتفیلد

تاریخ تولد:13 آگوست 1963

محل تولد:لوس آنجلس

ساز تخصصی:گیتار و پیانو

رنگ چشم:آبی

رنگ مو:بلوند

قد:1متر و 85 سانتی متر

وزن:81 کیلوگرم

تعداد فرزندان:3 بچه

تعداد اعضای خانواده:دو خواهر بزرگتر از خود دارد.

اشعار و آهنگسازی متالیکا به عهدهء جیمز می باشد.

نام:لارس

نام خانوادگی:الریچ

تاریخ تولد:26 دسامبر 1963

محل تولد:کپنهاک(دانمارک)

ساز تخصصی:درامر

رنگ چشم:قهوه ای

رنگ مو:قهوه ای روشن

قد:1متر و 74 سانتی متر

تعداد فرزندان:2 بچه

لارس از ابتدا در این گروه بوده است و به همراه جیمز کار آهنگسازی متالیکا را بر عهده دارد.

نام:کرک لی

نام خانوادگی:هامت

تاریخ تولد:18 نوامبر 1962

محل تولد:سانفرانسیسکو

ساز تخصصی:گیتار الکتریک و لید گیتار

رنگ چشم:قهوه ای

رنگ مو:قهوه ای

قد:1متر و 75 سانتی متر

وزن:69 کیلو گرم

تعداد اعضای خانواده:یک خواهر کوچکتر و یک خواهر و برادر بزرگتر از خودش دارد.

نام:جیسون کرتیس

نام خانوادگی:نیوستد

تاریخ تولد:4 مارس 1963

محل تولد:بتل کریک(میشیگان)

ساز تخصصی:بیس گیتار

رنگ چشم:قهوه ای

رنگ مو:قهوه ای

نام:روبرت

نام خانوادگی:توجیلو

تاریخ تولد:23 اکتبر 1963

محل تولد:کالیفرنیا

ساز تخصصی:بیس گیتار

رنگ چشم:قهوه ای

رنگ مو:سیاه

قد:1متر و 75 سانتی متر

وزن:82 کیلو

وی بجای جیسون آمده است... .

metal-militia
Sunday 12 December 2010, 01:29 PM
راستش متاسفانه تو مملکت ما همیشه رسم هست که مطالب دیگران مورد نقد و بررسی قرار میگیره اما مطلب درستی هم برای کسانی که در مورد اصل ماجرا چیزی نمیدونند گفته نمیشه. اطلاع رسانی در حد زیر صفر و البته همه مطلع!
بهتر نبود بجای گذاشتن متنی که بقول کلیه کسانی که در این دو صفحه متفق الرای اون رو مزخرف نامیده اند مقاله ای درست میگذاشتید تا کاربران بخش شما با اونچه اصل و ماهیت واقعی این گروه (یا هر نام دیگه ای که میشه بهش گذاشت) آشنا بشن؟
از زحمات شما ممنونم.
با تشکر فریبا

You can see links before reply

TheGoldMAN
Sunday 12 December 2010, 05:48 PM
بي شك خيلي گروه خوبي هست
ولي اينا فراماسون هستن؟

metal-militia
Sunday 12 December 2010, 06:09 PM
خیر

TheGoldMAN
Sunday 12 December 2010, 09:57 PM
خیر

با اطمينان اين حرف رو ميزنين؟

metal-militia
Sunday 12 December 2010, 10:02 PM
بله.چون نه توی آهنگاشون نه توی لیریکسشون نه توی ویدئو کلیپهایی که ساختن و نه توی رفتارشون هیچ عملی که نشون بده فراماسون باشن نیست.

alimetallica_2
Monday 13 December 2010, 03:27 AM
با این تفاصیر این جانب که ای دیم علی متالیکاست تا جایی که به علی ربط داره که هیچی جایی که به متالیکا ربط داره خیلی آدم کثیفی هستم که از همه ضد ارزشها حمایت میکنم.
شیطان پرست هم بودم و خبر نداشتم. همچنین همجنس گرا. تازه گروه محبوبم تو سالگرد فردی نامرد هم بوده.
وای!!!

من از اول هم عاشق فرزندان خلافکار تباهت شده بودم و خود نمیدانستم!!!

اگر یک نفر به من یک عکس نشون بده که متالیکا زیر یک پنتاگرام وایساده باشه و معتبر باشه من دیگه از همین لحظه متالیکا گوش نمیکنم.

alimetallica_2
Monday 13 December 2010, 03:30 AM
بي شك خيلي گروه خوبي هست
ولي اينا فراماسون هستن؟
شاید بیش از 90 درصد فعالیت های فراماسونرها مخفی باشد. شاید هم بیشتر.
در واقع هیچ فرماسونری نمی آید بگوید من این کاره حسن هستم.
شاید خود بنده و شما هم ناخواسته جزئی از آنها باشیم از این رو هیچ گونه نمیشه در مورد این مسائل با اطمنینان نظر داد.

برخی متالیکا رو به صهیونیست بودن هم محکوم میکنند، ظاهر قضیه اینطور نیست چون متالیکا هم افکار ضدیهود در معانی اشعار خود دارد و رابطه خوبی با گروهه های ضد یهود دارد. (مثل هلوکاست)
اما خوب اگر یکی بیاد بگه متالیکا از یهود پول میگیره که ضد اونها تبلیغ کنه تا همین بشه تبلیغ (به روش معکوس) این نظریه رو به این سادگیا نه میشه پذیرفت. نه رد کرد.
عالم سیاست عالم کثیفیست و همه چیز در آن ممکن است. از این رو اگر کسی تظاد علنی با افکار شما نداشت (افکار بر حق) بهتر است پیگیر ریزه کاری ها نشویم که در نهایت ذهن خود را آزورده ایم.

alimetallica_2
Monday 13 December 2010, 03:35 AM
متاسفانه این وضیعتیه که ما در سطح عموم مردم داریم و فقط میتونیم هر کسی که دیدیم خیلی آروم و ذره ذره واقعیت جا بندازیم براش...
براش فرق گروه های شیطان پرست و گروه های متال روشن کنیم... که این 2 تا هیچ ربطی ندارن...
درسته، این نوع گرایش خیلی وارد موسیقی متال شد. ولی هیچ وقت در خیلی از این سبک ها مطرح نشد و نشده. جای خودشو داره. اگر بتونیم اینارو روشن کنیم، در این میان افرادی هستن که از بی اطلاعی محض فقط اینارو میگن و فکر می کنن که واقعا بده. ولی در صورتی که روشن بشه مساله براشون خیلی راحت قبول می کنن.
دیروز تو مدرسه یکی اومد پیشم و گفت یه کلیپ خفن شیطان پرستی دارم بیا ببین...
گفتم جل ال خالق باز شروع کرد این. رفتم دیدم. 4 تا آدم از دنیا بی خبر یکی یه ساز دستشون آهنگ The Day That Never Comes به بدترین شکل میزدن... و حتی روش نمی خوندن!!! می گم این چیش شیطان داره توش که بستی به اینا این حرفارو؟ (فکر نکنم ایرانو بودن) میگه موها و کلهاشون... 4 تا هد بنگ زدن اون وسط شدن شیطان پرست. نشستم براش توضیح دادم و طبق معمول 10 تا آهنگ آیرن میدن سلکت شده برای این کارو دادم بهش... بیچاره عوض شد..
اگر تلاش کنیم میشه. اونوقت اون دسته که هیچ وقت عوض نمیشن هم ذره بینی میشن و گم میشه صداشون دیگه...
مسئله اینکه خیلی از کسانی که زیر پرچم شیطان پرست ها هم رفتند در عمل شیطان پرست نبودند.
حتی بسیاری تکذیب کردند مثل اوزی اسبرن.
حالا کسایی که علنا دارند صلیب میندازند چطور به این مسئله محکوم میشند؟!

آقا اینها که دیگه گفتن نداره. وقتی ستاره 8 پر شیعی فرشید اعرابی رو تو برنامه شوک به جای آرم های شیطان پرستی نشون میدند جماعتی که تو این زمینه تحقیق مختصری نداشتند چرا باور نکنند؟!
همانانی که اخبار آقای حیاطی رو هم باور میکنند احتمالا اینطور مینوسیند، از این رو ایران شده است ویران. من هم ادعای فرهنگ و هنر و شخصیت و علم و دانش ندارم و به نظر خودم شخص مفیدی برای جامعه نیستم اما حداقل سعی میکنم ضرر نزنم. اما برخی از ایرانیان اینچنین نمیکنند که همین باعث پسرفت ثانیه به ثانیه است.

(لازم به ذکر است که ستاره 8 پر فرشید اعرابی که روی جلد آلبوم پنهان هک شده بود ستاره ای است که مظهر شیعیست - ستاره 6 پر میشود ستاره داود و ستاره 5 پر با پره به سمت پایین پنتاگرام نام دارد که یکی از علائم و نشانه های سیتنیک است - اما بسیاری از کسانی که این نشانه را حمل میکنند هم خدا باورانی هستند که به پیامبران اعتراض دارند و شیطان پرست نیستند - وقتی آقا بزه وارد عمل میشه تقریبا میشه ادعا کرد که حتما نماد سیتنیک هست)

shadel
Monday 13 December 2010, 05:55 PM
کلا تصور مردم اینه دیگه....همه متال رو با متالیکا در ایران میشناسند.مثلا یه نفر موزیک ویدئو marilyn manson رو می بینه.حالا اصلا متالیکا رو ندیده چیه و چی جوریه ها بعدش تا اسمش رو میشنوه میگه اینا شیطان پرستن.اصلا این تتوئه حضرت عیسی روی دست جیمز گواه اینه که متالیکا شیطان پرست نیست.
البته اینم باید قبول کنیم که سطح فرهنگ و اطلاعات مردم ما خیلی پایین هستش که بتونن درک کنند متالیکا تو آهنگاش چی میگه.ما یه چند دهه ای از جهان عقبیم آمریکایی ها هم یه زمانی آزی اوزبورن رو کشیدند دادگاه به خاطر این که فکر می کردند شیطان پرسته.

alimetallica_2
Monday 13 December 2010, 11:57 PM
بابای من هنوز فکر میکنه متالیکا یک سبکه مثلا.
هروقت میخواد به متال فوحش بده میگه متالیکا. (البته این کارو وقتی میکنه که من به یک سری از مسائل مربوط بهش خورده میگیرم)
این در حالیست که بابام من صبح تا شب تو اینترنته، کمی موسیقی رو میشناسه و هر حرفی رو هم نمیزنه و تقریبا به جز این مسئله تابحال اشتباه بارز ازش ندیدم. اما خوب میخواستم بگم اسم متالیکا تا این حد در ذهن مردم هست و تصور اشتباه هم تا بدینجا. حتی در میان قشری که تحصیل کرده هستند.

وقتی یک آقا خوند تو ایران به خودش اجازه میده تو مباحث فراماسونی از خواننده های متال به غلط حرف بزنه و برنامه شوک و هزار زهر مار دیگر درست میشود خوب چه میشود انتظار داشت.
همه فکر میکنند حداقل اطلاعاتی نسبت به قضیه دارند و چون این مسئله در ذهنشون سیاه شده هیچ وقت گوششون رو برای شنیدن باز نمیکنند و همیشه حالت هجمومی در برابر قضیه دارند.

DesironnA
Tuesday 14 December 2010, 12:53 AM
البته این رو هم باید در نظر داشته باشیم که اظهار نظر در موارد مختلف از سوی کانتری مسترها !!، بدون شک برنامه ریزی شده و بو داره !
مطمئناً تا ته و توی قضیه ای رو در نیارند، در موردش صحبت نمی کنند..
البته اینهایی که ته و تو در میارند، کانتری مسترها نیستند ! بلکه مشاوران و معلم ها و بعضاً حتی رئسای اونهاند مانند هم نژادی های انگلو ساکسون که از بریتانیای صغیر (یا همان انگل ایس) بر میخیزند..
باور کنید..

rumour
Sunday 19 December 2010, 12:11 PM
مسئله اینکه خیلی از کسانی که زیر پرچم شیطان پرست ها هم رفتند در عمل شیطان پرست نبودند.
حتی بسیاری تکذیب کردند مثل اوزی اسبرن.
حالا کسایی که علنا دارند صلیب میندازند چطور به این مسئله محکوم میشند؟!

آقا اینها که دیگه گفتن نداره. وقتی ستاره 8 پر شیعی فرشید اعرابی رو تو برنامه شوک به جای آرم های شیطان پرستی نشون میدند جماعتی که تو این زمینه تحقیق مختصری نداشتند چرا باور نکنند؟!
همانانی که اخبار آقای حیاطی رو هم باور میکنند احتمالا اینطور مینوسیند، از این رو ایران شده است ویران. من هم ادعای فرهنگ و هنر و شخصیت و علم و دانش ندارم و به نظر خودم شخص مفیدی برای جامعه نیستم اما حداقل سعی میکنم ضرر نزنم. اما برخی از ایرانیان اینچنین نمیکنند که همین باعث پسرفت ثانیه به ثانیه است.

(لازم به ذکر است که ستاره 8 پر فرشید اعرابی که روی جلد آلبوم پنهان هک شده بود ستاره ای است که مظهر شیعیست - ستاره 6 پر میشود ستاره داود و ستاره 5 پر با پره به سمت پایین پنتاگرام نام دارد که یکی از علائم و نشانه های سیتنیک است - اما بسیاری از کسانی که این نشانه را حمل میکنند هم خدا باورانی هستند که به پیامبران اعتراض دارند و شیطان پرست نیستند - وقتی آقا بزه وارد عمل میشه تقریبا میشه ادعا کرد که حتما نماد سیتنیک هست)

خوب من هم حرفم همینه... میگم فرهنگ غلت جا افتاده... وضعیت فعلی و کارهایی هم که میکنن بعضی ها با کمال میل به این اشتباهات دامن میزنن. تا هرچه بیشتر به آهنگ هایی که از آزادی و اسطوره ها میگن برچسب شیطان پرستی بزنن...
ولی واقعا میشه با این وضع مقابله کرد... سعی کنیم یه سری آهنگ های سبک تر... یه سری اطلاعات راحت تر در اختیار داشته باشیم. و به صورت عقلانی با دلیل. با داشتن ترجمه ی شعر هاشونن بهشون نشون بدیم که واقعا اشکالاتی که میگیرن مطرح نیست و دروغه...
ولی دیگه کاملا معلومه که از افراط گری ها تا کجا رسیده... ایراد گرفتن به فرشید اعرابی... معلومه دیگه!

البته یه مساله ی دیگه ای هم هست... اینکه یه گروه، یه فرد به خاطر شیطان پرست بودنش نباید ماخذه بشه. کاملا مطمئنم، خیلی از ماها اینجا دیده خوبی به این افراد نداریم. هنوز هم منفی نگاه میکنیم بهشون حتی اونایی که طرفداره آزادی و مخالف از مزخرفات هستن...
ما برای اصلاح باید خودمون هم به یاد داشته باشیم که این امری شخصیه، آدمایه بدی نیستن. من پیرو اینا نیستم به هیچ وجه. ولی مطالعه داشتم... قوانینی دارن در کتاب هاشون که جزو مطرح ترین قوانینه حقوقه بشریه...قوانینی که خوده ما... و در خیلی جاها رعایت نمیشه جزو به اصطلاح واجباتشون هست.
دوستی در خارج دارم. میگفت اینا خیلی بهتر از بقیه مذهب ها هستن... اقلا سرتو بالا دار نمیبرن که پیروشون باشی. حتی ازت نمی پرسن...
این حرف شاید خیلی هم درست نباشه. ولی مطمئنن تا جاییش درسته.

alimetallica_2
Sunday 19 December 2010, 11:17 PM
در مجموع خوب و بد همه جا هست، در اسلام بیشتر حتی شاید از نظر شر.
اما اینها این مسئله رو نگاه نمیکنند و همه رو به یک چشم نگاه میکند.
به نظر من اگر مردم ایران الان میتونند بنزین 700 تومان رو تاب بیارند و حرفی نزنند بخاطر هوشمندی دولتشونه و موسیقی که بهشون تحمیل میکنه و حتی وارد بازرهای زیر زمینی میکنه مثل رپ.
کلا کشورهایی که مردم متال دوست ندارند رو شما با کشورهایی برعکسش از نظر جامعه مدنی مقایسه کن:
مثلا سوئد، فندلاند، دانمارک از کشورهای متال خیز جهان هست و حالا افغانستان و پاکستان و عراق برعکس.

moeinqueen
Saturday 15 January 2011, 11:14 AM
سلام
من یک هفتس که دسترسی به اینترنت نداشتم.... فک میکردم یکی دیگه جای من این پستو بنویسه... ولی گویا کسی این اسطوره رو یادش نبود... این اسطوره ابدی راک... این گیتاریست بی مثال و تکرار نشدنی.... هنوز صدای کشیدن آرشه روی سیم های گیتارش تو گوشمه!!!!

این اسطوره کسی نیست جز.....Jimmy Page

You can see links before reply
یکشنبه هفته قبل 9 ژانویه 2011 یعنی 67مین سالگرد تولد Jimmy Page اسطوره ی راک بود... اسطوره ای تکرار نشدنی...
James Patrick Page در 9 ژانویه 1944 در شهر هستون انگلیس به دنیا آمد. اولین بار به طور بسیار عجیب و اسرارآمیز گیتار بدست گرفت. سال 1952 آنها به خانه ای جدید نقل مکان کردند. آنجا تنها وسیله ای که وجود داشت فقط و فقط یک گیتار در اتاق جیمی بود. خودش می گوید:" نمی دانم این گیتار از وسایل کسانی که قبلا در این خانه بودند به جا مانده بود یا کسی از اقوام آن را آنجا گذاشته بود... هیچ کس نمی داند که آن گیتار آنجا چکار می کرد!!"
مسئله عجیب تر این است که جیمی پیج در مورد گیتار خودآموز است!!! یعنی هرگز در این زمینه استادی نداشته! فقط دوران ابتدایی اش چند آکورد ساده از دوستش یاد گرفت و هرچه که اورا یک اسطوره کرده از استعداد خارق العاده خود اوست...

چندسال بعد او به عنوان Session Musician در استودیوهای ضبط موسیقی مشغول بکار شد و آنجا تجارب بسیار زیاد و ارزشمندی بدست آورد.
You can see links before reply
Jimmy Page
سپس به گروه مشهور Yardbirds پیوست که قبل از او دو گیتاریست بزرگ و اسطوره ای راک یعنی Eric Clapton و Jeff Beck آنجا کار می کردند.سال 1968،Yardbirds از هم فروپاشید و فقط جیمی از اعضای آن باقی مانده بود... به همین خاطر او تصمیم گرفت که اعضای جدیدی را درخدمت گروه بگیرد و نام آن را New Yardbirds گذاشت.
پس از چندی اسم گروه 4 نفره خود را به Led Zeppelin تغییر داد.اعضای گروه این 4 نفر بودند:
Jimmy Page--Lead Guitar
Robert Plant--Vocals
John Paul Jones--Bass
John Bonham--Drums
کسی شاید آن موقع فکر نمیکرد که این 4 جوان دنیای راک را چنان متحول کنند که راک را با نام آنها بشناسند!!!
نو آوری های پیج و بی نظیری او در ساختن ریف و آهنگ سازی طی همان سال 1969 او را به عنوان یک قطب جدید گیتار و Led Zeppelinش را از بهترین و سنگین ترین گروه ها معرفی کرد. البته نباید از توانایی فوق العاده 3 عضو دیگر غافل شد.گیتار سولوهایش همراه با تکنیک های جدید و منحصر به فردش شهره عام و خاص است. در مجله Guitar World گیتار سولوی آهنگ Stairway To Heaven به عنوان بهترین گیتار سولوی تاریخ راک انتخاب شد.
You can see links before reply
تکنیک منحصر به فرد Jimmy Page
او و Led Zeppelin هم اکنون نماد راک هستند و نام و یادش همیشه در اذهان خواهد ماند...
او کاری کرد که تمام گروه های راک و متال بعد او همه و همه سعی در شبیه بودن به Led Zeppelin را داشتند و در آرزوهایشان خودشان را با پیج ببینند...
نام گیتاریست هایی که پیج الگوی آنها بوده(همگی از بهترین های راک و متال هستند):

Ace Frehley (You can see links before reply), Joe Satriani (You can see links before reply), John Frusciante (You can see links before reply), James Hetfield (You can see links before reply), Kirk Hammett (You can see links before reply), Eddie Van Halen (You can see links before reply) , Steve Vai (You can see links before reply), Zakk Wylde (You can see links before reply), Yngwie Malmsteen (You can see links before reply), Ritchie Blackmore (You can see links before reply), Tony Iommi (You can see links before reply), Joe Perry (You can see links before reply), Angus Young (You can see links before reply),Slash (You can see links before reply), Dave Mustaine (You can see links before reply), Mike McCready (You can see links before reply), Jerry Cantrell (You can see links before reply), Stone Gossard (You can see links before reply), Mick Mars (You can see links before reply), Paul Stanley (You can see links before reply), Alex Lifeson (You can see links before reply), and Dan Hawkins (You can see links before reply)

Punk
Saturday 15 January 2011, 12:00 PM
واقعا افسانه ای بود و هست منم عاشق خودشو گروهشم . ولی فک نمی کنم ریچی بلک مور اون رو الگو قرار داده باشه چون خودش هم دوره جیمی پیج بود و یه غولی هست تو راک. ادی ون هلن هم کارش عالیه.
مرسی از اطلاعاتت

mheydari
Wednesday 19 January 2011, 07:46 AM
عاشقشم ، حیف که اغلب دپرسم میکنه دیوونه کنندس آهنگاش

alimetallica_2
Wednesday 19 January 2011, 11:13 PM
مطالب مفیدی در پست اول بود. فقط یک مقدار ویرایش کوچک لازم دارد.

اینکه سه گروه انگلیسی در فاصله زمانی1 سال به دنبال هم از حرکت Paradise Lost و سپس My Dying Bride و بعد Anathema سبک Doom/Death Metal را که سبکی مستقل است به وجود آوردند.
در ابتدا اکثرا این سبک را به گاتیک یا دث متال میشناختند، اما بعدها با اسرار این گروهها و شتافتن گروههای دیگر به این سبک کاری (مثل katationa و Novembers Doom) سبک Doom/death متال به عنوان سبک رسمی (و نه تلفیقی - بلکه مستقل) شناخته شد.

همچنین آناتما به معنی شخصیت که از کلیسا اخراج شده است، اما علت اخراجش کافر بودنش نیست، اشتباهیست از سوی تشخیص بانیان کلیسا.

---
یکی از دوستان آلبوم های منتشر شده آناتما را تا 2003 معرفی کردند.
آثاری که بعد از سال 2003 به بازار آمده است عبارتند از:

Were You There? به سال 2004 که یک لایو بسیار موفق و متفاوت است.

A Moment In Time به سال 2006 که باز هم کارهای قبلی اما با ساختاری متفاوت.

Hindsight آلبوم 2008 ولی به صورت مستقل. از کاور کارهای قبلی با تغییر و نزدیک شدن به سبک Classic و فضایی آرام تر.

و بالاخره شاهکار 2010 با نام We're Here Because We're Here

alimetallica_2
Thursday 27 January 2011, 02:27 AM
درود.
تایپک هایی با نام های مختلف که واژه متالیکا در آن وجود دارد در این فروم و فروم های دیگر وجود دارند. اما میخواهیم در اینجا به نقد و بررسی دقیق آلبومهای متالیکا بپردازیم و در واقع میزگردی با حضور دوستان تشکیل دهیم تا در باب ندانسته هایمان پاسخ بیابیم.
معمولا عادت داشتم در تاپیک های متال مخصوصا متالیکا نویسنده باشم، اما اینبار میخواهم در اینجا سوال کنم و امیدوارم شما دوستان همکاری کنید. اگر کسی سوال خاصی داشت و یا نظری آن را از دیگران مخفی نکند تا به دستاورد های بهتری برسیم.

alimetallica_2
Thursday 27 January 2011, 02:31 AM
در ابتدا موضوعی که برای من همیشه سوال بوده و شاید برای خیلی ها سبک آلبوم St.Anger است.
این آلبوم از سوی برخی مانند من به شدت مورد حمله قرار گرفت و از سوی برخی هم مورد تحسین.
بی شک این آلبوم عامه پسند ترین آلبوم متالیکاست و مخاطبان اصلی متالیکا را ناراحت کرده است.
اما امشب بر این شدم که نگاه دقیق تری به این آلبوم با مشاوره شما دوستان داشته باشیم.

هرکس در باب سبک این آلبوم نظری دارد، شخصی میگوید این همان ثرش است. برخی میگویند نه این اثر یک اثر آلترانتیو است و برخی هم آن را یک اثر Nu Metal میدانند. (بماند که به تازگی اتهام پاپ بودن هم بر این آلبوم اضافه شده است)

من از این آلبوم دل خوشی ندارم و حتی خیلی مایل نیستم گوش کنم. اما واقعا میخواهم بدانم آیا اصلا تمام آهنگ های این آلبوم در یک ژانر است! مثلا بنده به شخصه اعتقاد دارم که آهنگ فرنتیک که شاید بهترین اثر این آلبوم باشد یک اثر ثرش متال است در حالی که واقعا نمیتوانم تشخیص دهم خود اثر St.Anger در چه ژانری ساخته شده است.

بیاید بدون تعصب این آلبوم را بررسی کنیم. بدون در نظر گرفتن اینکه در آلبوم در حد متالیکا نبود.
یک بررسی با این پیش زمینه که ما علاقه یا نفرتی از گروه متالیکا نداریم و این آلبوم اولین اثری است که از آنها میشنویم و قرار است نظر فنی بدون قرض داشته باشیم.

sina_zakeri
Sunday 30 January 2011, 01:21 PM
داداشی تاپیک خوبی راه انداختی دمت گرم
من فک میکنم این آلبوم رو از روی رودروایسی دادن بیرون! اون فیلم some kind of monster رو دیدی حتما. کلی از وقت ضبط این آلبوم اصلا جیمز تو کار ترک بوده! جیسون هم که رفته بوده. در نتیجه یه چیزی سرهم بندی کردن رفته. من که اگه یه گروه جز متالیکا این آلبوم رو داده بود یه بار هم تا اخرش گوش نمیدادم. همین حالاش هم که متالیکا داد بیرون هم رو هم رفته 10 بار گوش نکردمش.

alimetallica_2
Sunday 6 February 2011, 12:06 AM
متاسفانه من این فیلم رو ندیدم. اما تعریفش رو شنیدم. اگر جایی برای دانلود بود بگید خوشحال میشم.

بله، البته جمیز با این آلبوم اصلا موافق نبود و مسائل حاشیه ای زیادی هم داشت، مثل گند زدن لارس الریک و وسوسه های باب راک ملعون. اما از این حرفها بگذریم من فکر میکنم علت اصلی بد بودن این آلبوم از دیدگاه بنده و شما دو مسئله اساسی هست:

1. صدای خواننده و تغییرات آن (و البته کاهش فیلنگ و تکنیک در سبک کاری خواننده)
2. نوع جنس صداها من جمله جنس افکتی صدا استفاده شده در سازها.

بنده بارها و بارها نت های این آهنگ ها را در گیتار پرو نگاه کردم. از نظر تکنیک خیلی پایین نیستند و نمیتوان گفت که این یک اثر ثرش متال نیست. اما وقتی آهنگ را گوش میکنی میبنی حس و حال ثرش متالی در آن وجود ندارد.
از این رو این احساس سراغ من آمد که شاید این دو علت به این مسئله دامن میزنند و این آلبوم تابدان حد که ما فکر میکنیم هم ذلیل نیست.
دوست داشتم این مسئله با کمک دیگر اساتید پیگیری شود و نظرشان را اعلام کنند.

sina_zakeri
Sunday 6 February 2011, 08:02 AM
اتفاقا داداش من با صداش خیلی به اون شکل مشکل ندارم. بابا از کیل ام آل که صداش بهتره ولی اون رو آدم عشق میکنه گوش میده ولی این... من مشکلم با خود موسیقیشه. به نظر من ذره ای خلاقیت توش نیست. من که اصلا اصلا حال نمیکنم با این البوم.

rumour
Sunday 6 February 2011, 12:12 PM
شاید بشه دلایل این مسائل در رفتن یه عضو و اومدن یکی دیگه دید. این اتفاق در گروه های دیگه هم میبینیم که با تغییر یه عضو یه مقدار زمان میبره تا جا بیافتن باهم. شاید 1 آلبوم حتی...
حتی اگر عضو جدید در آهنگسازی ها و گفتن لیریکس ها نقشی نداشته باشه بازم روش های نوازندگی و ... هستش که یه مقدار خط کلی گروه تغییر میده و گروهی با اون سابقه وقتی تغییری به این بزرگی بعد از این همه سال داره شاید واقعا زمان میبرده تا جا بیافتن باهم. هنوز هم در دس مگنتیک نمیشه گفت متالیکایه قبلیه و انتقاد هم کم نیست...البته من خوشم میاد از آلبومش.
مشکلات درونی گروهی هم میتونه نقش داشته باشه. اوضاع نابسامان جمیز تا مدتی که در ترک و ریهب بوده و بعدش هم روزی 4 ساعت فقط کار میکرده. اختلاف نظر ها هم بوده.
بحث آهنگسازی هم هستش. که خیلی طولانی میشه اگر بخوایم بحث کنیم و خیلی نکته ای ولی به بهم ریختگی ها رو میشه خیلی احساس کرد. که احتمالا نتیجه ی صدای خام گیتار ها و بلاییه که اولریچ سره اسنر آورده. سولو های کم و ... هم هست.
یه سری نقد هم خوندم راجع بهش که خیلی متفاوت بودن. بعضی اونو نمادی ار خشم خالص افراد بند بیان کردن و بعضی هم اونو سر کله زدن یه سری نوازنده تو یه گاراژ. در کل نظر ها متفاوت بوده
ولی من بشتر روی اون مسائله ی تغییر اعضا تکیه دارم. اگر امتیاز سایت ها و مجالات نگاه کنیم و با آلبوم دث مگنتیک یه مقایسه بکنیم میبینیم که افزایش داشتن و میشه نتیجه گرفت که حاصل تلاش و جا افتادن بیشتر اعضای بند هستش.

---------------------------------برای St. Anger:--------------------------------------برای Death Magn etic:
سایت Allmusic:-------------سه از پنج----------------------------------------------چهار از پنج
Pitchfork Media:-----------هشت دهم!! از ده------------------------------------4.9 از 10!!!
Rolling Stone:---------------دو نیم از پنج-------------------------------------------4 از 5

alimetallica_2
Tuesday 8 February 2011, 12:06 AM
اتفاقا داداش من با صداش خیلی به اون شکل مشکل ندارم. بابا از کیل ام آل که صداش بهتره ولی اون رو آدم عشق میکنه گوش میده ولی این... من مشکلم با خود موسیقیشه. به نظر من ذره ای خلاقیت توش نیست. من که اصلا اصلا حال نمیکنم با این البوم.
صدای جیمز در Kill'em All جدادویئه به نظر من.
واقعا اون صدا رو میپسندم. حتی بیشتر از مستر آف پاپتس.
اما به نظر من اینجا اون صدا مشکل داره که التبه سلیقه ایست و شما میگی من دوست دارم این صدا رو.
اما قبول دارم، این آهنگ ها فاقد حس های فلینگ و ظریف کاری ها احساسی متالیکاست.
متالیکا در تمام آلبوم ها احساس را مبنای اولیه کار قرار داده است به جز این کار.
کرک همت گفته است حال و هوای ما آن زمان به این شکل بوده است اما به نظر من این حرف دل آنها نیست.
همین اجرا نکردن قطعات آن آلبوم در کنسرت ها نشان دهنده همین مسئله است.

alimetallica_2
Tuesday 8 February 2011, 12:15 AM
شاید بشه دلایل این مسائل در رفتن یه عضو و اومدن یکی دیگه دید. این اتفاق در گروه های دیگه هم میبینیم که با تغییر یه عضو یه مقدار زمان میبره تا جا بیافتن باهم. شاید 1 آلبوم حتی...
حتی اگر عضو جدید در آهنگسازی ها و گفتن لیریکس ها نقشی نداشته باشه بازم روش های نوازندگی و ... هستش که یه مقدار خط کلی گروه تغییر میده و گروهی با اون سابقه وقتی تغییری به این بزرگی بعد از این همه سال داره شاید واقعا زمان میبرده تا جا بیافتن باهم. هنوز هم در دس مگنتیک نمیشه گفت متالیکایه قبلیه و انتقاد هم کم نیست...البته من خوشم میاد از آلبومش.
مشکلات درونی گروهی هم میتونه نقش داشته باشه. اوضاع نابسامان جمیز تا مدتی که در ترک و ریهب بوده و بعدش هم روزی 4 ساعت فقط کار میکرده. اختلاف نظر ها هم بوده.
بحث آهنگسازی هم هستش. که خیلی طولانی میشه اگر بخوایم بحث کنیم و خیلی نکته ای ولی به بهم ریختگی ها رو میشه خیلی احساس کرد. که احتمالا نتیجه ی صدای خام گیتار ها و بلاییه که اولریچ سره اسنر آورده. سولو های کم و ... هم هست.
یه سری نقد هم خوندم راجع بهش که خیلی متفاوت بودن. بعضی اونو نمادی ار خشم خالص افراد بند بیان کردن و بعضی هم اونو سر کله زدن یه سری نوازنده تو یه گاراژ. در کل نظر ها متفاوت بوده
ولی من بشتر روی اون مسائله ی تغییر اعضا تکیه دارم. اگر امتیاز سایت ها و مجالات نگاه کنیم و با آلبوم دث مگنتیک یه مقایسه بکنیم میبینیم که افزایش داشتن و میشه نتیجه گرفت که حاصل تلاش و جا افتادن بیشتر اعضای بند هستش.

---------------------------------برای St. Anger:--------------------------------------برای Death Magn etic:
سایت Allmusic:-------------سه از پنج----------------------------------------------چهار از پنج
Pitchfork Media:-----------هشت دهم!! از ده------------------------------------4.9 از 10!!!
Rolling Stone:---------------دو نیم از پنج-------------------------------------------4 از 5
خوب من هم دنبال شخصی میگشتم که نظر مثبت به این آلبوم داشته باشد و همیچنین سواد موسیقیایی داشته باشد که خوشبختانه شما آمدید.
حالا نظر شما در مورد اینکه این اثر یک اثر ثرش متال نیست چیست؟!
من به شخصه وقتی گوش میکنم نمیگویم ثرش است اما وقتی نت ها را در گیتار پرو میبنم میگویم به شک ثرش متال است.
نظر شما چیست در مورد سبک این آلبوم؟!

sina_zakeri
Tuesday 8 February 2011, 09:09 AM
به نظر من یه دلیلی که حس کارش شبیه ثرش نیست اینه که کوکهای گیتارها خیلی پایینه که توی ثرش اینقدر پایین متداول نیست.

rumour
Tuesday 8 February 2011, 03:59 PM
خوب من هم دنبال شخصی میگشتم که نظر مثبت به این آلبوم داشته باشد و همیچنین سواد موسیقیایی داشته باشد که خوشبختانه شما آمدید.
حالا نظر شما در مورد اینکه این اثر یک اثر ثرش متال نیست چیست؟!
من به شخصه وقتی گوش میکنم نمیگویم ثرش است اما وقتی نت ها را در گیتار پرو میبنم میگویم به شک ثرش متال است.
نظر شما چیست در مورد سبک این آلبوم؟!

ممنون.
البته من نظر خاصی (مثبت یا منفی) ندارم نسبت به این آلبوم به طور کلی ولی بدم هم نمیاد.
حالا چیزی که هست شاید بشه یه آهنگ از نظر سبک یکی به نوع احساس و یکی دیگه به نوع تکنیک ها و ریزه کاری های فنی اون آهنگ مربوط دونست. البته نمیدونم حرفم چه قدر درسته و نظره شخصیه منه.
قاعدتا در یه قطعه اجرا شده توسط افراد بند فکر کنم نظر قاطع تری بشه داد. شاید بشه با دیدن نت ها در گیتار پرو اونو ثرش حساب کرد و واقعا هم هست از نظره ریزه کاری ها و بحث فنی. ولی احساس نوازنده و آهنگساز هم مهمه اینجا و به نظرم اون حسو نداره. و من نمیگم که ثرش هستش. شاید تلفیقی از یه سری تکنیک ها و ریف های ترش و احساس و بیان در یه سبک دیگه هستش... البته از نظر آهنگسازی سولو های کمش یه مقدار عجیبه برای ثرش بود.
به طور کلی من ثرش نمیدونم. احتمالا تلفیقی از یه سری سبک ها و روش های دیگست که بحث در بحث آهنگسازیش بیشتر روی ثرش تکیه داره ولی فیلینگ نوازنده و وکال چیزه دیگه هستش بدونه شک.

alimetallica_2
Tuesday 8 February 2011, 11:05 PM
پایین بودن کوک مثل D دیز و D در آلبوم لود و ریلود و گاراژ تکرار شده بود.
همچنین بودند گروههای که حتی با C کار ارائه داده بودند. اما خوب میتواند بی تاثیر نباشد.

--
حالا فکر میکنید آن تلقیق با کدام سبک بیشتر صورت پذیرفته است.
در ایران آن را به Nu MEtal محکوم میکنند اما به نظر من اگر بخواهیم این نظریه را قبول کنیم باز شباهت به Alternative بیشتر باشد تا Nu.