PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : قدمت و پیشینه تنبور



za2
Friday 2 August 2013, 02:14 PM
قدمت و پیشینه تنبور

در لغت نامه دهخدا درباره این ساز آمده است [ ساز دیگری در ایران به نام طنبور یا تنبور سابقه بسیار قدیمی دارد .... این ساز دو سیم داشته و مضرابی بوده که با انگشتان دست راست نواخته می شده و هم اکنون در کردستان معمول است، برخلاف عود که دسته کج دارد، دسته تنبور راست و بلند است و مانند تار، پرده بندی می شود] .
از یافته های باستان شناسی بر می آید که این ساز قدمتی 6000 ساله دارد و مهمترین سند تاریخی در اثبات ادعای مذکور، مجسمه ای است که در حین حفاری در حوالی مقبره دانیال نبی(ع) واقع در شوش به دست آمده و این مجسمه نشانگر دو مرد نوازنده است که گویی هنوز شور زندگی را پس از گذشت 6000 سال حفظ کرده و سرود زندگی می نوازند. در دست یکی از آنها تنبور قابل تشخیص است و قدمت این اثر به قبل از ظهور حضرت موسی(ع) یعنی 3 الی 4 هزار سال قبل از میلاد مسیح میرسد. ‏
هرچند نمی توان با دقت و یقین زمان اختراع این ساز را تعیین کرد اما به صراحت می توان گفت که ساخت طنبور به قرنها پیش از ظهور اسلام بر می گردد. ‏
محققین معتقدند که اکثر سازهای زهی، از این ساز کهن مشق شده اند، تا جائی که هلمهلتز محقق آلمانی در این زمینه می گوید: پرده بندی تنبور پایه و اساس موسیقی ایران بوده که در زمان ساسانیان شکل گرفته است و بی سبب نیست این است که پدر تار نامیده اند.
فارابی در مورد این ساز می گورد: تنبور بغدادی و طرز پرده بندی و کوک آن مربوط به دوره پیش از اسلام بوده است و اضافه می کند که این ساز برای نواختن الحان پیش از اسلام بکار می رفته وی تحقیقات جامعی در باره چگونگی نواختن و پرده بندی دو نوع تنبور از خویش بجا گذاشته است. ‏
در مجمع التواریخ آمده است:‏
‏ [طنبور هشت رود ساخته بودند و سرود همی گفتند و نشاط کردی]
در عصر عباسیان طنبور از محبوبترین سازها گردید و به عنوان ساز اختصاصی اعجوبه های هنر موسیقی درآمده و در تک نوازی مورد استفاده قرار میگرفت. ‏
اکنون نیز دو نوع تنبور (بعدادی و خراسانی) در سوریه یافت می شود و این ساز در نزد مردم آن دیار بسیار مشهور بوده، انس مردم با این ساز به قدر انس و الفت آنان عود است.
از آنجائی که این ساز در برخی مناطق دو سیم دارد آن را دو تار نیز نامیده اند که با توجه به نام مناطق و نیز حجمهای متفاوت، دو نوع ساز به نام های طنبور خراسانی و بغدادی شناخته می شود که اولی در مناطق خراسان و اطراف آن و دیگری در عراق و غرب ایران دیده می شود. ‏
بوعلی سینا در کتاب « دانش نامه علائی » ، علامه قطب الدین محمود شیرازی در دانشنامه « دره التاج لغره الرباج » علامه شمس الدین محمود آملی در دانشنامه خود و نیز عبدالقادر مراغه ای در مورد این ساز مطالبی نوشته اند که خود مبین اهمیت این ساز بوده است. ‏
در دوران استیلای مغول و تیموریان بر ایران نیز تنبور بطور نسبی رواج داشته و تمدن ارزشمند عرفانی ایران را به رخ غاصبین کشیده است. و در ادوار پس از استیلای مغول نیز این ساز نزد ایرانیان استفاده ای وافر داشته است.
هم اکنون تنبور را در بین اقوام مختلف آسیایی میانه و سرزمین های اسلامی با نامهای «دومبوا» ، «تونبره» ، «چونگور» ، «تنبورا» ، «تامبور» و «طنبور» می توان یافت. تنبور در شرق و غرب ایران به وفور و در شمال و نواحی شمال عراق، شهرهای مرزی ترکیه و ایران در حد کمتری با نامها و شکلهای مشابهی دیده می شود. ‏

تنبور رایج در نواحی غرب ایران و عراق تنبور تیسفونی و یا بغدادی نامیده می شود که دارای کاسه ای گلابی شکل دسته ای بلند و 12 تا 14 پرده می باشد و در مناطق مختلف استان کرمانشاه از جمله شهرستانهای قصر شیرین، سرپل ذهاب، ماهیدشت، کرند غرب، گهواره، صحنه و ... و همچنین برخی از روستاهای همدان و اسدآباد و نهاوند رواج دارد. ‏

‏ در بلوچستان این ساز را « تنبیره » یا « تمبوک سه تار » می نامند. و دارای کاسه ی نسبتا بزرگی به شکل گلابی نصف شده می باشد که روی آن بیست سوراخ کوچک صوتی تعبیه شده است و دارای سه سیم می باشد، دسته آن فاقد پرده بندی بوده و کوک آن تغییر پذیر می باشد. معمولا با این ساز نغمه ای نواخته نمی شود و صرفاً همراهی کننده دیگر سازهای بلوچی بوده و از ریتم آهنگ پیروی می کند. ‏

در خراسان این ساز با کاسه ای به شکل گلابی و دسته ای بلند 11 یا 12 پرده که دارای دو سیم می باشد دیده می شود که آن را دوتار می نامند. ‏

این ساز در شهرهای شرق و شمال خراسان، در شهرهای (تربت جام، تربت حیدریه، اطراف گناباد ، قوچان و درگز ) بیش از سایر سازها مورد توجه می باشد.
تنبور در ترکمن صحرا نیز با دو سیم دیده می شود و آن را از این جهت که از چوب درخت توت ساخته می شود «توتار» مینامند این ساز در این منطقه با نام هیا دو تار و تام دره (در اصطلاح محلی) نیز شناخته شده است و در گنبد کاووس، کردکوی و ترکمن صحرا رواج دارد. ‏
این ساز در مناطق مختلف گیلان و مناطق مختلف مازندان از جمله کلاردشت و مرزن آباد یافت می باشد. ‏

تنبور در آذربایجان غربی و شرقی با کاسه ای گلابی شکل بزرگ و دوسیم دیده می شود که به تنبور شیروانیان معروف است و در تبریز، اردبیل، صوفیان و مراغه به وفور یافت می شود.
تنبور در زنجان، کولان، قم رود، ورامین، شهریار ، کرج، چیتگر، رودهن، تهران، و تلخدشت شیراز نیز مورد استفاده قرار می گیرد. ‏
تنبور در افغانستان با دسته ای پهن، پرده های غیر ثابت و سیمهای فرعی دیده می شود که طول آن 106 سانتی متر بوده و بدان تنبور افغانی می گویند.
تنبور ظاهراً از ایران به ترکیه برده شده است. تنبور متعلق به اهالی ترکیه دارای کاسه ی بزرگی گرد و دسته ای بلند است که از 14 تا 28 پرده روی آن نصب شده و 5 تا 7 تار داشته با مضراب نواخته می شود و طول آن 141 سانتیمتر است. این ساز از آغاز تا کنون به نامهای تنبور بزرگ، چنگور و چگور شناخته شده و امروزه به آن «چگور» گویند که در استانبول ترکیه بسیار رواج دارد.

در عراق تنبور به نامهای تنبور بغدادی، تنبور عربی و یا تنبور عراقی شناخته می شود. این ساز از نظر حجم کوچکتر از تنبور خراسانی می باشد و در حال حاضر به آن «بزق» می گویند. ‏
در گرجستان سازی موسوم به «پاندوری» و «چنگوری» با 3 تا 4 سیم دیده می شود که بسیار شبیه تنبور بوده و از شمار سازهای ملی گرجستان می باشد.
کاسه تنبور را در هندوستان از کدو یا چوب می سازند و بدین جهت تنبور را واژه ای هندی مشتق از کلمه تونبره به معنای کدوی تلخ دانسه اند؛ ‏
این ساز در هندوستان با چهار تار ( سه تای اول فولادی و تار چهارم از برنج ) دیده می شود که علاوه بر تارهای اصلی رشته های کوچکتری از ابریشم بین خرک ها و تارها بسته می شود، این رشته به طنین ساز کمک می کند. این ساز که آنرا تمبورا گویند به صورت دست باز نواخته می شود (یعنی فاقد دستان است) و برای همراهی آواز بکار میرود.
زمانی که تنبور به چین را یافت تپولا نام گرفت و نوعی از آن با نام (پیپا) که دارای کاسه ای کوچک، 4 رشته تار و دسته ای با پرده هایی از جنس ابریشم می باشد، در این کشور دیده می شود و (پیوا) نیز تنبور دیگری است که تکامل یافته پیپا می باشد. ‏
در حال حاضر طنبور در مناطق کرد نشین ساز اساسی در تک نوازی و هم نوازی می باشد و می توان ادعاد کرد بدون این ساز موسیقی عرفانی این مناطق هیچگاه معنای کاملی نداد و همین امر چنان قداستی به آن بخشیده که در برخی مناطق بدون داشتن وضو آن را نمی نوازند و نوازندگان آن از گزیدگان قوم بوده و دارای ارزش معنوی در بین مردم می باشند. ‏


منبع: ‏
کتاب سازهای کردی (علی اصغر نصرا..پور)