PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نظر خواهي: هنر گوش كردن موسيقي!!!



Sina_Eftekhari
Wednesday 22 August 2007, 10:37 PM
در اين تاپيك قصد داريم به يك مساله نسبتا غير متداول در مورد موسيقي بپردازيم: چگونه بايد موسيقي را گوش كرد؟!

سوالات زيادي به نوعي مرتبط به اين سوال مي شوند كه بايد به همه آنها پرداخت.
موقع گوش كردن موسيقي بيشتر تحت تاثير چه خصوصياتي قرار مي گيريد و به چه چيزي بيشتر توجه مي كنيد؟
به شعر و معناي آن؟
اگر به خود موسيقي توجه مي كنيد دقيقا به چه جزيياتي؟
آيا آن را موقع شنيدن آن را تحليل مي كنيد كه مثلا در چه دستگاهي است؟در چه گام و توناليته اي است؟ ريتم آن چگونه است؟ ساز بندي آن؟ و ساير خصوصيات فني.
يا اينكه برخورد شما بدون تحليل و كاملا حسي است؟ در اين حالت به چه چيز توجه مي كنيد؟ به جمله بندي هاي موسيقي؟ به رنگ آميزي آن؟ و ...
يا اصلا يك سوال ديگر: آيا موقع گوش كردن موسيقي كار ديگري هم انجام مي دهيد؟ آيا به چيز خاصي فكر مي كنيد؟ تصوير خاصي را در ذهن تجسم مي كنيد؟ و ...
البته اين را مي دانم كه برخورد يك نفر با يك قطعه موسيقي در شرايط متفاوت مسلما يكسان نيست.
به هر صورت فكر كنم گوش كردن موسيقي خود يك هنر است كه نحوه اين كار خيلي بر روي دريافت ما از يك قطعه اثر گذار است و به نظر بنده بايد به آن توجه بيشتري شود.
منتظر نظر شما هستم.

Hmd_N
Wednesday 22 August 2007, 11:08 PM
ممنون سینا جان خیلی موضوع جالب و مفیدیه !

راستش اگه بهتون بگم من درامز رو با گوش کردن به موسیقی یاد گرفتم نمیدونم باور میکنین یا نه ! من وقتی یه موسیقی رو گوش میکنم، اولا عادت دارم موسیقی رو با هدفون و با صدای بلند گوش کنم کار ندارم کار درستیه یا غلط ولی من اینجوری حال میکنم ! وقتی یه موسیقی رو گوش میکنم چه سنتی چه کلاسیک چه پاپ یا راک یا ... همیشه دقت میکنم که چه سازهایی به کار رفته و توی موسیقی داخل میشم ببینم مثلا ساز گیتار بیس چه چیزی داره میزنه یعنی تو ذهن خودم فرض میکنم، نمیدونم گرفتین من چی میگم ؟! همینطوری و با مطالعه ی کتاب های مختلف درامز و دیدن قطعات تصویری از این ساز تونستم وقتی اولین بار پشت درامز بشینم بتونم ریتم 8/6 سنگین رو بزنم ! خودمم باورم نشد ولی با کمک فرو گوش دادن به موسیقی تونستم اینکارو کنم !

به نظر من خیلی مهمه که چیجوری موسیقی رو گوش کنی ! اصلا در چه حالتی گوش کنی ! به نظر من باید بتونی با هر بار گوش دادن به یه قطعه از موسیقی حداقل یه پیشرفتی در خودت داشته باشی ! این میشه گوش دادن مفید یک موسیقی که این ارزش داره !

ممنون:t

Sina_Eftekhari
Wednesday 22 August 2007, 11:20 PM
خيلي ممنون.
به نظر من استعداد زيادي مي خواهد كه بشود تنها با گوش دادن يك ساز را ياد گرفت. اما من اين كار را به دلايلي توصيه نمي كنم. فعلا براي اينكه از بحث خارج نشويم با آن كاري ندارم.
اينكه ساز را هنگام گوش كردن يك قطعه در ذهنت مجسم كني را كاملا درك مي كنم خود من اين كار را مي كنم حتي در مواردي كه سنتور باشد يا آواز!(من نوازنده سه تار هستم!)ولي نمي دانم كار خوبي است يا نه؟ يك مورد جالب هم براي من اين است كه حركت به سمت زير را به نوعي حركت به سمت راست تجسم مي كنم(نوازنده پيانو نيستم!) و به سمت بم را حركت به چپ. توضيحش كمي سخت است.
در مورد شرايط مختلف بايد عرض كنم من گاهي اوقات انقدر افسرده و بي تفاوت (با غمگين بودن اشتباه نشود!)هستم كه هيچ نوع موسيقي برايم اثرگذار نيست :(

Hes_r
Thursday 23 August 2007, 02:33 PM
ممنون از بحث عالی و خوبت سینا جان

والا همونطوری که گفتی منم در شرایط مختلف هر بار به یه نحوی گوش میدم

یه چیز ثابت اینه که هر آهنگی که ویولن داشته باشه بدون استثنا به فکر نتش میرم

ولی من خیلی به سازهای به کار رفته تو آهنگ دقا میکنم و زیرو بم شدن صدا

باز هم اگه چیزی بیاد تو ذهنم میام و میگم

فعلا

hichnafar
Sunday 26 August 2007, 04:04 PM
سلام
ممنون به خاطراین تاپیک.
منم وقتی موسیقی گوش می دم به سازها،فرازونشیب هاوزیروبم شدن صداهاتوجه می کنم واگه ویولن داشته باشه سعی می کنم نتش رودربیارم (که فکرکنم برای هرنوازنده ای طبیعی باشه) و حالت های نوازنده (آرشه کشی و...)روتجسم می کنم .
امابعضی اوقات که همراه آهنگ گوش دادن کارهای دیگه ای هم انجام می دم زیادبهش توجهی ندارم.
وبه نظرم حالت روحی هرفرددرزمانی که به آهنگی گوش می ده میزان دقت ودرکش روتغییرمی ده .
مرسی.

Amir
Sunday 26 August 2007, 09:28 PM
با سلام

نظری متفاوت و همراه با مثال

من اغلب موسیقی را گوش می کنم و تعداد دفعاتش به پر محتوا بودن آهنگ بستگی داره

اگه در پیت باشه که واسه وقت گذرونی ولی اگه با محتوا باشه و بوی موسیقی واقعی رو بده بعد از چند بار گوش کردن ساز رو دستم می گیرم و باهاش میزنم و بعد از چند دفعه سعی می کنم خودم به تنهایی بزنم

با قطعات ویولن های ایرانی مخصوصا قطعات استاد تجویدی که دلکش باهاشون خونده خیلی حال می کنم گاهی هم قطعات اجرا شده پیانو توسط مرحوم جواد معروفی رو سعی می کنم با ویولن بزنم

با تکنوازی های بیژن مرتضوی زندگی می کنم و برای نشاط روح و امیدوار شدن به زندگی بیات ترک استاد صبا رو گوش می کنم و میزنم

هر وقت دلم بگیره بی شک مرا ببوس گل نراقی و شد خزان بدیعی آرومم می کنه البته وقتی خودم می زنم

وقتی جو شادی هست بابا کرم و عمله دسته دسته رو دوره

وقتی هم تیم ملی می بره اغلب ای ایران خالقی البته ورژن اصلیشو می زنم

کلا به چهار مضراب ها علاقه خاصی دارم

و موقع زدن اونا اغلب اینقدر جوگیر میشم که چند تا سیم آرشه پاره میشه

زدن آهنگ توفان بیژن مرتضوی از آرزوهامه فعلا تونستم خط اولش رو بزنم

ردیف استاد صبا رو می پرستم و خط به خط اون رو ترجمه می کنم و ازش داستان می سازم

به شدت از موسیقی بدون سلفژ و نت بدم میاد ولی بعضی وقت ها به خاطر اطرافیان گرامی دنیا دیگه مثل تو نداره گوش می کنم

اکثر آهنگ های هایده رو میزنم

با محمد نوری هم آبم تو یه جوب میره

اولین آهنگی هم که با ویولن زدم حدود 7 سال پیش نوایی نوایی بود و اون موقع فکر می کردم که دیگه نوازنده شدم ولی نمی دونم چه طوره که هنوز دارم کلاس می رم

بنده در این پست سعی کردم نظر خودم را در غالب روحیات و اخلاقیات خودم بیان کنم امیدوارم مفید بوده باشه

اگه مطلب دیگه ای یادم اومد حتما بازگو می کنم
با تشکر

Majed
Monday 27 August 2007, 08:10 AM
سلام.. یه کم دیر رسیدم... اما بازم لطف تشکر کردنش فکر نکنم از بین رفته باشه

راستش من که موسیقی گوش میدم شعر و موسیقیش خیلی برام مهمه..... یعنی اگه موسیقی قوی باشه ولی شعرش در پیت اصلا بهم نمیچسبه.... و بالعکس ..

البته موسیقی بیکلام رو جدا کنید ها.. من یکی از طرفدارهای پروپاقرص موسیقی بیکلام هستم...
دلیلش هم اینه که راحت تر آدم با حس و حالی خودش در اون مقطع زمانی داره ارتباط برقرار میکنه... ولی آهنگهای با کلام به خاطر معنای شعری که وجود داره یک حس خاص رو همیشه برا آدم داره...
به همین خاطره که معمولا همه ما یک سری آهنگ ها رو داریم که موقع غم گوش میدیم... یا موقع خوشحالی یا .... مثلا خودم آهنگ نبسته ام به کس دل (مال همایون شجریان کاست نسیم وصل) رو موقع غم هام خیلی دوست دارم

اما در مورد بحث تخصصی.. اول اینکه متاسفانه زیاد تخصص ندارم که بخوام خیلی ریز بررسی کنم... ولی معمولا من موسیقی ها رو 2 3 بار بدون توجه به هیچ چیز دیگه ای فقط از لحاظ حس گوش میدم.... در دفعات بعد رو سازهای به کار رفته و اینکه چه قسمتهایی در این تنظیم با چه سازی زده شده و در آهنگهای مشابه به چه صورت بوده و اینکه کدوم قشنگ تر بوده رو روش فکر میکنم....

در مورد آواز ها سعی میکنم خودم حدث بزنم که الان خواننده چه جوری می خواد ادامه بده و بعد بررسی میکنم که حدس من (یا به عبارتی سلیقه من) بهتر بوده یا بدتر (هی هی .. خوب معلومه بدتر.... ولی خوب نظر شخصیه دیگه)

ولی از مهمترین چیزای یک قطعه برای من در موسیقی های باکلام شعرشه... معمولا من 1 بار به موسیقی گوش میدم.... 1 بار به شعرش گوش میدم ..(این مرحله رو با موشکافی دقیق)... دفعات بعدی هر دو تا رو با هم... خیلی حال میده بعدش...

دیگه خیلی طولانی شد... بببخشید... بازم اگه چیزی یادم اومد تو پستای بعدی میگم

Majed
Friday 31 August 2007, 09:35 AM
اقا کس دیگه ای انگار اینجا موسیقی گوش نمیکنه ...

بابا بیاین بگین دیگه....

rostam
Tuesday 4 September 2007, 06:14 PM
البته به موقعيت هاي مختلف،‌ جواب مختلف است. خيلي موقعيت ها با دوستان قبلي مشترك است. اما يك حالت خاصي كه دوست دارم و اتفاق مي افتد اينگونه است. به هنگام شنيد موسيقي چشامو مي بندم و به ناگاه (يعني تقريبا بدون اراده خودم) تصويري در ذهنم شكل مي گيرد. مثال يادمه يك بار كه باخ گوش مي كردم، تصوير خانه اي قديمي به ذهنم آمد (قرن 18 و 19 اروپا) كه در كنار پنجره زير شيرواني آن ايستاده ام و به هواي مه آلود و جنگل سبزي كه در مقابلش قرار دارد نگاه مي كنم و منتظر يك اتفاقم. خلاصه كه خيلي حال مي ده.
اما خوب به جز اين موارد، اگر موسيقي اركسترال باشد، دوست دارم به حركت ملودي در سازهاي مختلف و تركيب آنها دقت كنم، مخصوصا اگر ساز زهي باشد،‌هميشه حركت اون ساز در كنار بقيه سازها را دنبال مي كنم.
در‌ آخر بعضي وقت ها هم سعي مي كنم كه در جاهايي از موسيقي كه احساسات غليان مي كند،‌ ببينم كه چه چيزي مثلا چه فواصلي باعث آن شده است.

Mona
Tuesday 6 January 2009, 09:17 PM
سلام

بستگي داره چه موقع و تو چه شرايطي موسيقي گوش كنم.
اگه براي بار اول باشه، دقت مي كنم به اينكه چه سازهايي با هم تركيب شدن و بعد به چه جوري نواختنشون و همراهيشون با هم دقت مي كنم و اگه از آهنگ خوشم بياد با هدفن با صداي بلند ساعتها گوش ميدمش تا ديگه همه ي فراز و فرودهاش ميره تو ذهنم.
اما در شرايط ديگه مثلا اگه فقط بخوام يه چيزي در گوشم وز وز كنه آهنگهايي كه بهشون آشنا هستم و بارها گوش دادم رو انتخاب مي كنم.
و يه عادت بدم آهنگ گوش دادن با صداي زياده (با هدفن) كه رو گوشم تاثير گذاشته :)) و اگر هم بدون هدفن باشه بعضي وقتا كه از بيرون ميام، خونه بايد منفجر بشه يا بعد از يه ساعت درس خوندن يا كاراي فكري يا كاراي روزمره ام (كه اين يكي رو اعصاب اطرافيان تاثير گذاشته!). ولي بعضي وقتا كه حوصله ندارم، رو صدا حساسم! حتي اگه خيلي آهنگش زيبا و دلنشين باشه! و بايد ولومش خيلي پايين باشه.
و يه چيه ديگه كه يادم اومد، يه زماني به قدري ميرفتم تو بحر تجزيه و تحليل آهنگها كه ديگه خود قطعه برام هيچ لذتي نداشت!
ممنون بحث خوبي بوده و خواهد بود! :))

amireza2000
Tuesday 6 January 2009, 09:53 PM
من فقط در رابطه با موسيقي بي كلام نظر مي دم . خوب هنگام گوش دادن به اون سعي مي كنم صداهارو از هم جدا كنم و بتونم لايه هاي مختلف اون موسيقي رو از جمله فضا سازي. باس. ملودي اصلي درام و ... را از هم تشخيص بدم. بدشم سعي مي كنم چشمامو ببندم و ببينم كه اين موسيقي چه حسي از اين دنيا رو به من القا مي كنه آيا حسي هست كه قبلا احساسش كردم يا نه حسه جديدي هست.

Arman_awn
Tuesday 6 January 2009, 11:33 PM
من موسیقی رو، بسته به زمان به روش های متفاوتی گوش می دم. اگر بخوام احساساتم رو
در درون خودم کمی آرامش بدم، حتماً به هیچ نکته ی تکنیکی توجه نخواهم کرد و سعی می کنم
اون لذت ذاتی و فطری رو از اون موسیقی ببرم، بدون قید و بند....

اما اگر بخوام رو قطعه ای تمرین بکنم، قضیه فرق می کنه. باید سراغ ریتم شناسی و سازبندی و
مسیر موسیقایی آهنگ برم، اگر کلاسیک باشه فرق می کنه و اگر ایرانی هم باشه باز فرق می کنه،
خلاصه همه چی بستگی به شرایط داره.

گاهی هم سعی می کنم در فضای آهنگ، از شعرش لذت ببرم، مثل آهنگی از داریوش که با فضاسازی
بی نظیر وهم و وحشت آهنگساز، شعر "دهانت را می بویند، مبادا گفته باشی دوستت دارم" را دکلمه
کرده و می خواند...

گاهی هم فضای آهنگ رو دوست دارم، مثل موسیقی دوران باروک که صحنه سازی های بی نظیری داره
و با ویولن، چشم انداز رو نقاشی می کنه، مثل آثار سباستین باخ و آنتونیو ویوالدی....

Mona
Tuesday 6 January 2009, 11:53 PM
اما اگر بخوام رو قطعه ای تمرین بکنم، قضیه فرق می کنه. باید سراغ ریتم شناسی و سازبندی و
مسیر موسیقایی آهنگ برم، اگر کلاسیک باشه فرق می کنه و اگر ایرانی هم باشه باز فرق می کنه،
خلاصه همه چی بستگی به شرایط داره.




آقا آرمان يعني چي كلاسيك و ايراني با هم فرق مي كنند؟

violin-m
Wednesday 7 January 2009, 12:41 AM
تو بعضی شرایط فقط میخوام یه صدایی توی سرم باشه فرق نمیکنه سنتی پاپ کلاسیک یا هرچیز دیگه


ولی مواقع دیگه اولین چیزی که دقت میکنم سازبندی و تعداد سازهاست و بعد تشخیص ریتم و در آوردن ملودی با ساز خودم

هر وقت ناراحت باشم یا حالم سر جاش نباشه هایده و داریوش کمک میکنند و بقیه مواقع برنامه گلها

و در ضمن من هم علاقه عجیب و شدیدی به چهار مضراب دارم

fagher
Monday 20 April 2009, 03:37 PM
من اصلا موسیقی رو گوش نمیدم فقط میزارم برای خودش پخش بشه ولی کم کم خودش میاد تو ذهنم و از هر کاری که میکنم دست میکشم.البته اصلا دوست ندارم ببینم چه سازیه یا چه نتیه یا روی آهنگ دقیق بشم فقط حس آهنگ برام مهمه(البته یک جا خوندم که شیوه درست گوش دادن هم همینه دیگه درست یا غلطش با خودشون)
موقع ناراحتی ، خوشحالی و...اول از همه گلنار رو گوش میدم بعد هم که تو ای پری کجایی از آقای قوامی بعد هم که کارهای آقای قوامی و داریوش رفیعی رو گوش میکنم.

rumour
Monday 20 April 2009, 06:54 PM
سلام
خوب شما اينجا همه سنتی گوش ميديد من شايد يه ذره خارج از قاعده پست باشم ديگه ببخشيد
من بيشتر بستگی به حالم داره که چه جوری اهنگی گوش کنم.ولی بيشتر اوقات سعی ميکنم هميه سطح های يه آهنگ از vocal تا ريتميک ترين سازو باهم گوش کنم البته خيلی از اوقات دنباله شعرش هم ميرم.ولی اينکه چه جور اهنگی گوش کنم بستگی به حالم داره
اگه حال و حوصله نداشته باشم آهنگ های U2 گوش ميدم
بيشتر اوقات IRON MAIDEN گوش ميدم
و اگه خيلی بخوام برم تويه حس Pink Floyd

ehsanmir
Tuesday 21 April 2009, 11:45 AM
سلام
من وقتی موسیقی رو گوش میکنم که واقعا' بهش احتیاج داشته باشم.نه هر وقت که بیکارم.چون اگر در مواقع بی حوصلگی یا موقعی که تمرکز ندارم و در حال انجام کار هستم به موسیقی گوش کنم , این باعث میشه از موسیقی زده بشم.
بنابراین:
1- اون لحظه تشنه موسیقی باشم .( که در روز حداقل 5 ساعت رو احتیاج دارم).
2-یه سری موسیقی من رو میبره به دوران بچگیم.مثل کیتارو و ونجلیس.در کل مثل قرص اکس میمونه.توهم وده ه ه ه ه ه ه ه.........
3-من تو موسیقی به گیتار بیس و اصولا" صداهای بم علاقه خاصی دارم. اصلا' موسیقی بدون بیس حال نمیده....
4- به سازهای مورد استفاده هم خیلی توجه میکنم. درامز,گیتار,ارگها و................
5-تنالیته هم برام مهمه.
6-نوع ضبط موسیقی هم خیلی نظرم رو جلب میکنه.
در کل موسیقی رو گوش میکنم تا وارد دنیایی به دور از این دنیا بشم. به قول معروف بریم فضا.....
من به موسیقی خیلی معتاد هستم.چه گوش کردن , چه نواختن.البته این قضیه برام مشکل ساز شده که باعث شده ادم منزوی باشم و بیشتر دنبال تنهایی بگردم.
ولی من از این موضوع ناراحت نیستم .چون عاشق موسیقی هستم.
موفق باشید.......