PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره با شعر نو



amir74
Sunday 1 June 2014, 03:59 PM
سلام به همه
در این تاپیک همین طور که از اسمش معلومه مشاعره با شعر نو انجام میگیره. لطفا فقط از شعر نو استفاده کنید. هم شاعر ایرانی، هم شاعر خارجی (ترجمه ی شعر) می تونید استفاده کنید.
امید وارم استقبال بشه

- - - Updated - - -

لطفا یک بند کامل از شعر و بنویسید...

- - - Updated - - -

اولین شعر:

ارغوانم آن جاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد می گرید

سایه ۰ ارغوان

navid_bikas71
Sunday 1 June 2014, 04:31 PM
در شب سرد زمستانی
کوره ی خورشید هم،چون کوره ی گرم چراغ من نمی سوزد.

نیما یوشیج - در شب سرد زمستانی

amir74
Sunday 1 June 2014, 04:37 PM
دیرست، گالیا!
در گوش من فسانه ی دلدادگی مخوان!
دیگر ز من ترانه ی شوریدگی مخواه!
دیرست، گالیا! به ره افتاد کاروان.

سایه - کاروان

navid_bikas71
Sunday 1 June 2014, 04:49 PM
نکته این است و به ما گفته اند.وین نکته نمی دانند
آن بخیلان،تعزیت پایان.

نیما یوشیج - پادشاه فتح

amir74
Sunday 1 June 2014, 05:02 PM
ناگهان، حس کردم:
که کسی،
آن جا، بیرون، در باغ،
در پس پنجره ام
می گرید...
صبحگاهان،
شبنم
می چکید از گل سیب.

گریه ی سیب - سایه

navid_bikas71
Sunday 1 June 2014, 05:28 PM
باز کن پنجره را
من تو را خواهم برد
به عروسی عروسک های
کودک خواهر خویش

حمید مصدق - آبی،خاکستری،سیاه

amir74
Sunday 1 June 2014, 06:07 PM
شب فرو می افتاد.
به درون آمدم و پنجره ها را بستم.

سایه - گریه‌ی سیب

navid_bikas71
Sunday 1 June 2014, 11:05 PM
من در این تاریکی
من در این تیره شب جان فرسا
زائر ظلمت گیسوی توام

حمید مصدق - آبی،خاکستری،سیاه

amir74
Monday 2 June 2014, 12:06 AM
من به باغ گل سرخ
زیر آن ساقه‌ی تر
عطر را زمزمه کردم تا صبح

سایه - من به باغ گل سرخ

navid_bikas71
Monday 2 June 2014, 12:29 AM
حاصل مهر تو بود
و چه رویاهایی
که تبه گشت و گذشت
و چه پیوند صمیمیتها
که به آسانی یک رشته گسست

حمید مصدق - آبی،خاکستری،سیاه

amir74
Monday 2 June 2014, 11:03 AM
تا بلغزد از طلب سرشار
همچو موج بوسه‌ی مهتاب
روی گندم زار.

سایه - نیلوفر

navid_bikas71
Monday 2 June 2014, 12:18 PM
رنج بسیار برده ایم از جنگ
رنجها بی ثمر نمی گردد
می رسد روزهای بهروزی
دیگر ازین بتر نمی گردد

حمید مصدق - اشارات ==>یادنامه شهیدان

amir74
Monday 2 June 2014, 07:51 PM
دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان می روم و انگشتانم را
به پوست کشیده ی شب می کشم.

فروغ - پرنده مردنی است

navid_bikas71
Monday 2 June 2014, 09:27 PM
محبوب خوب من
من عازم نبردم
گفتی وداع ؟
هرگز

حمید مصدق - اشارات ==>ایمان به بازگشت

amir74
Saturday 7 June 2014, 09:07 PM
زورق ما می گذشت بر سر مرداب.
چهره ی او زیر سایه ی روشن مهتاب
لذت اندوه بود و مستی غم بود.

سایه - در لبخند او

navid_bikas71
Saturday 7 June 2014, 09:52 PM
در شبان غم تنهایی خویش
عابد چشم سخنگوی توام
من در این تاریکی
من در این تیره شب جانفرسا
زائر ظلمت گیسوی توام

حمید مصدق - آبی،خاکستری،سیاه

amir74
Monday 9 June 2014, 04:47 PM
مرز های مُلک،
همچو سرحداتِ دامن گسترِ اندیشه، بی سامان.

آرش کمان گیر - سیاوش کسرایی

navid_bikas71
Monday 9 June 2014, 05:32 PM
نه نه نه
این هزار مرتبه گفتم نه
دیگر توان نمانده توانایی
در بند بند من
از تاب رفته است

حمید مصدق - با خویشتن نشستن در خود شکستن

amir74
Monday 9 June 2014, 10:48 PM
تک و تنها به تو میاندیشم
به تو میاندیشم
تو بدان این را ، تنها تو بدان
تو بمان با من ، تنها تو بمان

navid_bikas71
Tuesday 10 June 2014, 12:54 AM
ناگه اگر دوباره به هذیان شود دچار
دریای نیلگون
بر ما جه می رود
چون ماهیان فتاده به دریا
بر موج ها رها ؟

حمید مصدق - با خویشتن نشستن در خود شکستن

amir74
Tuesday 10 June 2014, 07:20 AM
آرش، اما همچنان خاموش،
از شکاف دامن البرز بالا رفت.
وز پی او،
پرده های اشک پی در پی فرود آمد.

آرش کمان گیر - شاهکاری از سیاوش کسرایی

navid_bikas71
Tuesday 10 June 2014, 11:44 AM
در شب گیسوی پر پیچ تو راهی می جست
چشم من چشمه ی زاینده ی اشک
گونه ام بستر رود

حمید مصدق - آبی،خاکستری،سیاه

amir74
Monday 16 June 2014, 07:44 AM
دو آوای تنهای سرگشته بودیم،
رها، در گذرگاه هستی،
به سوی هم از دورها پر گشودیم.

فریدون مشیری - نخستین نگاه

navid_bikas71
Monday 16 June 2014, 12:44 PM
مرا در قعر این گرداب بی پایاب می گیرد
دو چشم خسته ام را خواب می گیرد

حمید مصدق - درفش کاویانی (درآمد)