PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تمرین مفید



Hmd_N
Sunday 2 September 2007, 01:11 PM
اگر اجراي يک برنامه سخت کنسرت يا تنها يک قطعه پيچيده را بعنوان يک هنر قبول کنيم و استعداد طبيعي، مهارت دستها و احساسات شاعرانه را که از شرايط حتمي آنست موجود بدانيم، در اين صورت به عقيده من روشي را هم که شخص بوسيله آن اين قدرت را کسب ميکند ميتوان يک هنر حقيقي ناميد. اين روش را تمرين مينامند و حتي با استعدادترين افراد اگر بخواهد بحق و درست بنوازد از آن چشم نمي تواند بپوشد.

تمرين در عين حال که هنر است علم نيز ميباشد. بزرگترين مربيان هر عصر مرتبا با اين مسئله که چگونه بايد و چگونه نبايد تمرين کرد مشغول بوده اند. تقريبا ميشود در قالبي مشخص گفت: بمن بگو که چگونه تمرين ميکني تا منصفانه به تو بگويم چه نوع نوازنده اي هستي. هر هنرجو بايد باين نکته پي برده باشد که طرز اجراي او نتيجه تمرين خوب يا بد وي ميباشد. او نبايد با تمرين سطحي و متمرکز نکردن قواي لازم متوقع باشد که عالي بنوازد.

نوازندگان جوان بايد آگاه باشند که تمرين هدف اصلي آنان نيست بلکه بدون شک وسيله اي بسيار مفيد و مورد لزوم براي پيشرفت بسوي هدفهاي بالاتر است ولي هرگز آخرين هدف و غايت نيست. بنابراين يک مربي خوب قبل از اينکه شاگردانش را بتمرين وا دارد بايد هميشه برايشان روشن کند که قصد آنان از هفته ها تمرين روي يک اتود معين چيست چه نتيجه اي کسب خواهند کرد. پرداختن بتمرين باين يقين که در آينده دوري ديگر بدان احتياج نداريم بايد يکي از هدفهاي اصلي ما باشد. بنابراين به اين اميد تمرين ميکنيم که روزي آنرا زائد بيابيم. ممکن است چنين روزي هرگز فرا نرسد ولي با اين حال همين قدر که هر روز را با تمرين ثمربخشي بسر آوريم يکقدم بهدف اصلي خود نزديکتر شده ايم.

هر کس بطرق مختلف ميتواند تمرين کند، معذالک روشي مشترک در تمرين بايد رعايت شود و آن اينست که شخص بايد در هر حال چنان با فداکاري و تمرکز حواس تمرين نمايد که تصور کند در مقابل گروهي برجسته و منتخب از موسيقيدانان مينوازد. اتودها و تمرين ها بايد چنان نواخته شوند که تصور شود هيچ چيز زيباتر از آنها نيست. هيچ چيز بيشتر از اين نميتواند موجب مذمت باشد که با بي حوصلگي بتمرين تکنيک پرداخته شود. بمحض اينکه شخص متوجه شود که ديگر نميتواند هر نت را با علاقه و دقت کامل بنوازد و به آن گوش دهد، بايد موقتا استراحت کند و سرگرم چيز ديگري شود.

هيچکس نميتواند بيشتر از سي يا چهل دقيقه با تمرکز کامل حواس به تمرين بپردازد. بنابراين توصيه ميشود که اوقات تمرين در طول روز تقسيم شوند و طوري که بين آنها بحد کافي اوقات فراغت وجود داشته باشند.

تمرين خوب فقط به آهستگي انجام پذير است. شخص بايد تقريبا يک سرعت آرامي را براي نواختن انتخاب کند تا در نتيجه بتواند حتي قسمتهاي پيچيده اي را که بايد منظم و يکنواخت نواخته شوند، با اعصابي راحت بنوازد و آنها را در حافظه خود بسپارد. در غيراين صورت گذشته از اينکه احتمال دارد اشتباهات بصورت عادت درآيند، براي فراگرفتن قسمت هاي مزبور سه يا چهار برابر وقت بيشتر لازم است.

اگر شخص در حين تمرين دچار اشتباهي از قبيل نواختن يک نت نابجا يا يک تکيه غلط يا يک وزن نادرست گردد، بايد بلافاصله درصدد رفع آن برآيد و به تصحيح آن بپردازد.

اين از واجبات است که شخص هر روز مقداري از وقت خود را بقصد رفع خستگي بنوازد، بخصوص وقتي که قبل از آن چند ساعتي را جدا به کار و تمرين پرداخته باشد. بنابراین نبايد فراموش شود که بي قيد نواختن با بي دقت نواختن فرق کلي دارد.

موفقیت online
Tuesday 18 December 2007, 09:21 AM
(You can see links before reply)استفاده درست از وقت به هنگام تمرین ساز، از مهمترین عواملی است که پیشرفت شما را در نوازندگی تضمین می کند، به نکاتی که یکی از مدرسین موسیقی در این باره بیان کرده است دقت کنید.

جری کوکر (Jerry Coker) پرفوسور موسیقی و نوازنده توانای saxophone ، استاد دانشگاه و همچنین نویسنده بیش از ۲۰ کتاب در زمینه موسیقی Jazz در ارتباط با روشهای تمرین کردن موسیقی نظریاتی مفیدی دارد که در اینجا به نکات مهم آن اشاره می کنیم.

او معتقد است که هنرآموز برای موفقیت باید تمرین منظم داشته باشد، حداقل روزی ۷۵ دقیقه. بسیاری از ما بیش ممکن است بیش از این مقدار طی روز تمرین داشته باشیم، اما نکته اینجاست که بهره لازم از زمان صرف شده را نمی بریم.

۱- ابتدا برای اینکه وارد دنیای موسیقی شوید به مدت ۵ دقیقه یک ملودی آرام را که دوست دارید تمرین کنید.
۲- به مدت ۱۵ دقیقه تمرین گام و آرپژ انجام دهید.
۳- به مدت ۱۰ دقیقه تمرین الگوهای ملودیک یا Riff انجام دهید.
۴- به مدت ۵ دقیقه روی ملودی های جدید با آکوردها Improvise کنید.
۵- برای مدت ۱۵ دقیق روی در آوردن ملودی از روی نوار یا CD کار کنید به اینکار Transcription گفته می شود.
۶- به مدت ۱۰ دقیقه روی نقطه ضعف های جدی خود کار کنید. مثلآ اگر در بعضی از گام ها ضعف دارید یا با سرعت های زیاد مشکل دارید به آنها بپردازید.
۷- برای مدت ۱۵ دقیقه نیز وقت خود را صرف یاد گیری یک آهنگ جدید بکنید که شامل ملودی و تحلیل هارمونی باشد.

Majed
Tuesday 25 December 2007, 11:15 AM
مفهوم عبارت " قوی تر شدن دست نوازنده" که در اثر گذشت زمان و تمرین کردن بدست می آید، چیست؟

این سوال، یکی از جالب ترین موضوعات در حوزه نوازندگی است و تشریح آن نسبتا دشوار است؛ همانطور که می دانیم در اثر تمرین، عضلات و تاندون های دست قوی تر شده و غضروفها نیز نرم تر و روانتر می گردند و از طرف دیگر انگشت ها نیز برای تحمل حالات غیر متعارف، نظیر کشیدگی ها و باز شدن های بزرگ و همینطور تحمل انواع هماهنگی ها با یکدیگر، آمادگی پیدا می کنند و قوی تر می شوند.

اما در واقع، توان و نیرومندی بدست آمده دربخش های مختلف عضلات وانگشتان و... دستها که ناشی از تمرین با ساز است، مقدار بزرگی نیست و مثلا نیروهای وارده به دستان نوازنده، هرگز شبیه یا به اندازه نیروهای وارده به دستان یک ورزشکارنیست و این تصور که " نوازنده قوی دست" ، صرفا یک نوازنده است که با تمرین های زیاد دستانش نیرومند گشته و از این رو قادر به اجرای بسیاری از قطعات شده است ، یک تصور اشتباه است.

در اینباره باید توجه داشت، نیرویی که از طرف مجموعه هر دست برای نواختن سازلازم است، مقدارکوچک و محدودی است؛ و مثلا یک فرد ورزشکار که تمرین های بدن سازی می کند، مقدار بسیار بزرگتری از این نیروها را به دستانش وارد می کند.

تمرین با ساز، نمی تواند که از یک حد محدود و نسبتا کم، عضلات را قوی تر سازد.( زیرا همانطور که گفته شد، نیرویی که برای نواختن ساز لازم است از لحاظ فیزیکی در بحرانی ترین حالات نیز، کوچک است. ) از طرف دیگر جالب اینجاست که بیش از اندازه نیرو گذاشتن درهنگام نواختن نیز باعث انقباض عضلات می گردد که به هیچ وجه برای نوازندگی مطلوب نیست و نتیجه بد و معکوس می دهد. اینجاست که کم کم می توان مفهوم " قوی تر شدن دست ها" را تشریح نمود؛ در واقع این عبارت، یک" اصطلاح مجازی" است که در درجه نخست، نشانگر توانمند ترشدن ذهن نوازنده دردرک مسائل اجرایی است، که حاصل تمرین های او با سازمی باشد.

پس مفهومی که ازاین اصطلاح بدست می آید شامل موارد : اول، قوی تر گشتن "جسمانی" عضلات نوازنده است که بصورت محدود بوده و دوم، توانمند شدن"غیرجسمانی" نوازنده است که بصورت نا محدود بوده و به مفهوم تکامل یافتن قدرت تجزیه و تحلیل ذهن او می باشد.

ذهن که در اثرعواملی چون: ممارست در تمرین با ساز، گذشت زمان، شنیدن موسیقی و مطالعه و آموزش رشد می یابد و به" قدرت درک وتحلیل" بیشتری در حل مسائل موسیقایی و نوازندگی می رسد، توانایی بیشتری دربازنمودن گره های اجرایی موسیقی می یابد وبهتر می تواند به اجرای موسیقی بپردازد ودر واقع اصطلاح" قوی تر شدن دستها" بطور غیر مستقیم به مفهوم، توانمند تر شدن ذهن نوازنده است.

هنگامی که درنواختن قسمت هایی از قطعات دچارمشکل می شویم و به همین دلیل موسیقی ناقص می شود، چه راه حلی وجود دارد؟
در واقع، پاسخ به این سوال تا حد زیادی ادامه پاسخ به سوال قبلی است؛ همواره دیده می شود که برای اکثرقریب به اتفاق نوازندگان، میزان هایی که به اصطلاح غیر قابل اجرا و بسیار مشکل هستند در قطعات وجود دارد و در واقع پس از هر بار رسیدن نوازنده به آن بخش ها، موسیقی مورد اجرا دچار ضعف و یا مکث می گردد وگاهی نوازنده دچار یاس ازاجرای آن موسیقی می گردد، به همین دلیل بسیاری نمی توانند آثار مورد علاقه خود را اجرا کنند. یکی از" بهترین" راه حل های این قضیه اینست که:

نوازنده در یک مقطع زمانی چند ماهه، قطعه مورد نظر و همینطور تمامی قسمت هایی که در نواختن آنها دچار مشکل می گردد را به طور مفصل تمرین کند، سپس تمرین کل قطعه را رها سازد و به نواختن اثر دیگری مشغول گردد، و دوباره پس از چند ماه، شروع به تمرین قطعه اصلی نماید و این چرخه را تا رسیدن به کمال در اجرای آن موسیقی ادامه دهد.

در تشریح این روش اینگونه می توان گفت که: در مقطع زمانی که قطعه اصلی را( که در اجرای آن مشکل داریم) پس از یک دوره تمرین رها می سازیم و مشغول تمرین قطعه دیگری می شویم، به غیر از اینکه در این مدت در اثر تمرین پیوسته در نواختن تواناتر می گردیم، ذهن نیز بطور" ناخودآگاه"، مشغول تمرکز و تامل روی مواردی است که در حل مسائل آن دچار ضعف بوده است.

این دوره زمانی مقطعی بسیارحساس می باشد که سپری شدن آن باعث بروز آمادگی و بدست آمدن توانایی های بیشتر ذهن در "هضم و تحلیل" دشواری های روبروی نوازنده می گردد و در بسیاری با سپری شدن آن به روش فوق، توانایی اجرای پاساژهای مشکل دار بوجود می آید.


You can see links before reply alk.com (You can see links before reply) :::::: منبع

Majed
Tuesday 25 December 2007, 11:24 AM
حداقل چه مقدار تمرین کنیم؟
بطور کلی، کمترین میزانی که برای تمرین لازم است که (البته منجر به حداقل پیشرفت نیز می گردد)، تمرین نواختن روزی یک ساعت است. کمتر از این مقدار تمرین روزانه عملا نتیجه بخش نبوده و در دراز مدت موجب عدم پیشرفت و یا کنار گذاشتن ساز توسط هنرجو می گردد.

چگونه به حداکثر تمرین روزانه برسیم؟
رسیدن به میزان حداکثر تمرین روزانه بایستی مانند حرکت روی شیب نرم یک منحنی باشد. رسیدن به حداکثر ساعت تعداد تمرین نبایستی بصورت یک حرکت شتابزده انجام گردد، زیرا در اینصورت به علت عدم آمادگی مجموعه ذهن و جسم نوازنده، اینگونه تمرین ها نمی تواند مستمر باشد. در واقع با افزودن روزانه چند دقیقه تمرین به نسبت تمرین روز قبل کم کم بر میزان توانایی ها افزوده شده، بدن برای تمرین بیشتر آماده می شود. حتی همین چند دقیقه تمرینی که به حجم تمرینات اضافه می گردد، در هر مقطع بایستی چند روز ثابت بماند تا بدن به آن عادت کند. زیرا نکته مهم "پایدار ماندن و استمرارداشتن در تمرین ها"ست.

حداکثر چه مقدار تمرین روزانه کافی است؟
بطور کلی نمی توان یک حکم کلی برای این امر داشت، ولی برای کسانی که بصورت حرفه ای قصد دنبال کردن نوازندگی را دارند، حداقل روزانه چهار ساعت تمرین می تواند بسیار مفید باشد. تمرین بیش از این میزان بستگی به توانایی ذهن و جسم فرد دارد و نیاز به آماده ساختن آنها دارد. به هر حال، هر چه تمرین بیشتر، بهتر!

نکته با ارزشی که با حجم تمرین روزانه ارتباط زیادی دارد، آموزش دیدن و یادگیری در مسیر صحیح و متد های درست نزد معلمان با اطلاعات است، که با تمرین کافی منجر به پیشرفت مطلوب می گردد.

در تمرینات چه نکاتی لحاظ شود؟
داشتن حداکثر تمرکز در زمان تمرین مطلوب ترین وضعیت است، برای رسیدن به این وضعیت باید از برخی کارها که از میزان تمرکز می کاهد، دوری کرد، مانند موردی که در اینجا می آید:

متاسفانه بسیاری از نوازندگان به غلط، برای نشان دادن روحیات و احساساتشان، اقدام به تکان دادن بیش از اندازه سر و بدن و یا ایجاد میمیک های خاص در صورتشان می نماید. باید دانست، این گونه به اصطلاح ژستها و رقصیدن ها در هنگام تمرین و نوازندگی، موسیقی را زیبا تر نمی سازد؛ بلکه این صدای ساز و نحوه نوازندگی هنرمند است که موسیقی را زیبا تر می کند. انجام اینگونه حرکات برای بازیگران هنرمند باله و اپرا، بر روی سن، تعریف شده و مناسب است و جزو یکی از مسائل هنری که در هنگام اجرا باید لحاظ شود، به حساب می آید.

بعضی معتقدند رقصیدن با ساز، باعث نرمی بیشتر بدن نوازنده شده و بدن او را منعطف تر می سازد، ولی باید دانست تمرین های نرمش بصورت بسیار کامل تر از رقصیدن با ساز، می تواند جداگانه صورت پذیرد تا از میزان دقتمان در هنگام اجرا نکاهد.

در هنگام اجرا با ساز بهتر است احساسات و روحیاتمان را در جهت بهتر به صدا در آوردن ساز و بالا تر بردن توجه مان صرف نماییم و در آنجا با اجرای بهترین نوانس ها، موسیقی را زیباتر سازیم. در یک کلام، بهتر است نوانس ها را به ساز دهیم، نه به بدن خودمان! زیرا برای انجام هر گونه از اینگونه حرکات غیر مفید، درصدی از ناخودآگاه ذهنمان معطوف به اجرای بی وقفه این حرکات شده و از تمرکز و نیروی ذهن برای انجام عمل اصلی می کاهد.

آیا تمرینات نوازندگی صرفا فیزیکی و با ساز است؟
به علت آنکه ذهن و جسم هر دو، در نواختن درگیرند و ذهن مسئولیت کنترل تمامی مسائل را بر عهده دارد، تمرینات صرفا فیزیکی و با ساز نبوده و شامل تمرین های ذهنی نظیر آنچه در مقالات

اهمیت شنیدن -
نت خوانی و اجرا -
حفظ قطعه برای اجرا -

آمده می باشد. مطالب این مقالات می تواند کمک به حل گره های ذهنی کند

Majed
Tuesday 25 December 2007, 11:31 AM
با چه سازی تمرین کنیم؟
این یک پرسش عمومی است که توسط اکثر هنرجویان مطرح می گردد، به هر حال پاسخ به این سوال بستگی مستقیم به دو عامل سازشناسی و وضعیت مادی هنرجویان دارد. هر چقدر شناخت نوازنده از مشخصات سازتخصصی خود کامل تر باشد، درهنگام انتخاب سازمی تواند سازی خوش صدا تر و همینطور با کیفیت ساخت بالاتر انتخاب کند که مسائل فنی ساخت یک ساز خوب بیشتر درآن رعایت شده باشد.

خوشبختانه غیر از موارد عملی نظیر دیدن و نواختن با ساز سایر هنرجویان در کلاس موسیقی و پرسش از استاد، درباره صدا وکیفیت ساخت هر یک از سازهای موجود در کلاس، امروزه با بهره گیری ازاینترنت به سادگی می توان بسیاری از اطلاعات را در این مورد کسب نمود. به هر حال عامل ساز شناسی نیاز به نواختن با سازهای مختلف، بالا رفتن سطح تکنیک در هنرجو برای امتحان بهتر ساز و گذشت زمان دارد.

عامل دوم وضعیت مالی هنرجودر مقطع زمانی است که قصد خرید ساز را دارد، که یکی از مهمترین نقش ها را در انتخاب ساز ایفا می کند. نکته جالبی که برای بسیاری از هنرجویان بوجود می آید، خرید سازی ارزان قیمت به قصد خرید سازی بهتر در آینده است، که در اکثرموارد باعث فروش بسیارارزانتر ساز یا به گوشه ای افتادن آن و عدم استفاده ازآن می گردد. تجربه نشان داده که اینگونه انتخاب ساز بسیاراشتباه است.

برای شروع یاد گیری نواختن، استفاده از سازهای بی کیفیت ای که با عنوان" ساز مشقی" شناخته می شوند مناسب نیست. اینگونه سازها درغالب موارد تنظیم نیستند و باعث می شوند هنرجو نتواند بخوبی با آن تمرین کند، بعلاوه صدای ناخوش آنها می تواند به دلزدگی هنرجو ازتمرین منتهی شود. پس بهتر است خوش صداترین و با کیفیت ترین سازی را که می توانیم، انتخاب کنیم تا درآینده نیز کمتر نیاز به تعویض ساز داشته باشیم.

آیا باید تمرین روزانه باشد؟
برای آموزش و یادگیری ساز هر روز باید تمرین نمود، تا ذهن و عضلات در نتیجه تمرین و تکرارمرتب، برای نوازندگی تربیت شده وآماده شوند. این تصور که یک تمرین سنگین چند ساعته در یک روز، می تواند جای تمرین های کوچکتر چند روزه را بگیرد، بسیار اشتباه بوده و برای عضلات و مفاصلی که آمادگی تمرین ندارند، ضرررسان است.

چگونه باید تمرین را آغازکرد؟
شروع کردن تمرین بهتر است با آماده کردن جسم و ذهن انجام پذیرد. قبل از شروع بهتر است برای دقایقی موسیقی گوش کرد تا ذهن از گردونه مسائل روزانه خارج شده به آرامش رسیده و وارد فاز موسیقی شود. در این مدت بهتراست با نرمش هایی که بیشتر بر روی حرکات سروگردن، شانه ها، بازوها ومچ ، انگشتان و بالاخره کمر تمرکز دارند بدن را برای تمرین گرم نمود.

باید توجه داشت برای رسیدن به سطح کمال در نوازندگی، مدت یک عمر انسان نا کافیست! در این میان بایستی از ابزار رسیدن به این سطح، یعنی بدن، با ورزش و رژیم های صحیح غذایی بخوبی مواظبت نمود و آن را همیشه آماده نگه داشت!

هرگز برای شروع تمرین روزانه وبرای گرم کردن دست ها از پاساژهای مشکل و دشوار استفاده نکنید! این گونه آغاز کردن تمرین غیر از آنکه در ابتدای تمرین بدن را چنان خسته می کند که رمقی برای ادامه کار باقی نمی گذارد، ضرر رسان به عضلات بوده و می تواند در دراز مدت باعث بروز آرتروز شود. معمولا می توان از گام ساده کروماتیک بالا و پایین رونده که محدوده موسیقایی ساز را شامل می شود برای گرم کردن دست ها استفاده نمود.

فواصل بین تمرین ها و استراحتهای روزانه بایستی چگونه باشد؟
در واقع برای هر میزان تمرین روزانه بایستی از قبل برنامه ریزی صورت گیرد. یک روش مفید می تواند مبتنی بر تکرار مداوم "تمرین واستراحت" باشد. در این روش، بهتر است بعد از بیست دقیقه تمرین ده دقیقه به خود استراحت داد ودر این مدت نرمش نمود تا عضلات از حالت گرفتگی ای که به علت تکرار مداوم یک سری از حرکات در تمرین، به آن دچار شده است، درآیند. در ادامه تمرین، بعد از بیست دقیقه تمرین دوم می توان بیست دقیقه به استراحت پرداخت. بعد از بیست دقیقه سوم می توان تا یک ساعت استراحت داشت. حتی در ساعات بعد می توان حجم استراحت ها را از این مقدار بالا تر برد. این روش تمرین باعث بدست آمدن توان در استمرار تمرینات برای روزهای بعد است.

از استراحت های ما بین تمرینات می توان بسیار مفید استفاده کرد؛ شنیدن موسیقی به عنوان تمرین شنیداری، خواندن مطالب تئوری موسیقی، تاریخ موسیقی و... در جهت بالا تربردن سطح دانش عمومی موسیقی و ورزش نمودن، غیر از آنکه از خشکی و یکنواختی تمرینات می کاهد، از فرد، موسیقیدانی کامل تر می سازد.

درهر قسمت از تمرینات چگونه عمل کنیم؟
چون یک موسیقی مبتنی بر عواملی چون صدا( زیروبمی)، ریتم، لگاتوها ودتاشه ها، پیانوها و فورته ها وبسیاری از دیگر عوامل است، در تمرینات باید هر موسیقی به اجزا کوچکتر همانند عواملی که نام برده شد، تقسیم بندی شده و مستقیما روی هر یک تمرین کرد تا ضعف های هر مورد برطرف شود.

در واقع نوازنده بعد از برخواستن از هر یک از بخشهای تمرین، بایستی به یک نتیجه گیری هر چند کوچک در آن مورد، در ذهن خود رسیده باشد، تا آن تمرین مفید قلمداد شود

Majed
Sunday 30 December 2007, 12:18 PM
استفاده از مترونم برای محاسبه ریتم موسیقی، چه کمکی به نوازنده کمک می کند؟
همانطور که می دانیم موسیقی بر دو پایه اصلی استوار است، اول صدا( زیروبمی) و دوم زمان( ریتم)، بنابراین توجه به عنصر ریتم در موسیقی و فراگیری اجرای صحیح انواع آن برای هنرجویان نوازندگی از اهمیت بالایی برخوردار است.

"اساس محاسبه ریتم موسیقی توسط ذهن نوازنده انجام می پذیرد و در واقع نوازنده باید بتواند ریتم قطعات را در ذهن خود محاسبه کند."

بر این اساس تمرین ریتم خوانی موسیقی، بدون بکار بردن ساز، ذهن را برای محاسبه ریتم در نوازنده تربیت می نماید. آنچه که در مقاله " نت خوانی و اجرا" پیشتر بطور مفصل تری بیان شده، در این زمینه می تواند مفید باشد.

در دوره ای که هنرجو سرگرم فراگیری دوره نوازندگی است، یکی از راههای خوب برای فراگیری محاسبه و اجرای ریتم درهنگام نواختن با ساز، اجرای ریتم توسط پا یا اصطلاحا روش" پا زدن" می باشد.

اما اشتباه شایعی که غالبا در اوایل این دوره برای محاسبه ریتم توسط روش پا زدن اتفاق می افتد، بدینگونه است که هنرجویان ابتدا شروع به نواختن می نمایند و سپس بر اساس نحوه نواختنشان شروع به پازدن می کنند و در این حالت که دیگر زمان پازدن ها با یکدیگر برابر نیست و حالت دلبخواهی در اجرای ریتم اتفاق می افتد، یعنی بعضی نت ها کوتاه تر و بعضی دیگر بلندتر از لحاظ زمانی اجرا می شوند.

متاسفانه این اشتباه باعث می گردد تا بجای آنکه هنرجو اجرای خود را بر پایه ریتم قطعه شکل دهد، ریتم قطعه را بر پایه تصورات و اجرای خود شکل می دهد و در این حالت دیگر قطعه با ریتم اصلی و صحیح خود اجرا نمی گردد و هنرجو نیز با تصور اینکه توسط روش پازدن ریتم نواختن خود را تحت کنترل دارد، یک تصورغلط از ریتم قطعه در ذهن خود پرورانده و بدون اطلاع از وجود این مسئله، ذهنیتی اشتباه از موسیقی مورد اجرا و ریتم آن پیدا کرده و درهنگام نواختنش این مورد بشدت نمود پیدا می کند.

برای کمک به حل این مشکل می توانیم از دستگاه مترونم استفاده کنیم. هنرجو درهنگام نواختن با پازدن و استفاده همزمان از مترونم و هماهنگ نمودن ریتم پا با ریتم انتخاب شده برای مترونم، می تواند ذهن خود را برای اجرای صحیح ریتم پرورش دهد و مشکلی را که در بالا به آن اشاره شد را بتدریج حل نماید.

مترونم دستگاه بسیار مفیدی است که استفاده از آن امروزه در دنیا، عملی بسیار معمول و جا افتاده می باشد. این دستگاه غیر از آنکه ریتم صحیح و بدون خطا و نوسانی را به نوازنده ارائه می کند، دایره زمانی و محدوده ضربی هر یک از ریتم های مختلف از کندترین تا سریعترین را، مانند لارگو(Largo)، آداجیو(Adagio)، آلگرو(Allegro)، پرستو(Presto) و غیره را در اختیار نوازنده می گذارد.

به مرور که فرد در نوازندگی مهارت می یابد، در اجرای صحیح و بدون نوسان انواع ریتم ها نیز تواناتر می گردد و کم کم می تواند بحدی از توانایی برسد که حتی بدون پازدن یا استفاده از مترونم ریتم موسیقی را بخوبی اجرا نماید و کمتر دچار اشتباهات ریتمیک شود.

تمرین های ریتم خوانی قطعات بدون ساز، پا زدن و مترونم همگی ابزارهایی هستند که کمک به نوازنده می کنند تا ذهن او به توانایی محاسبه دقیق ریتم موسیقی رسد و نباید اینگونه تصورداشت که ازهمان روزهای آغازین آموزش، هنرجو بدون کمک گیری از روشهایی از این دست، قادر به اجرای بی نقص ریتم موسیقی می گردد.

استفاده از آینه درهنگام تمرین بعنوان ابزاری کنترل کننده، چگونه به نوازنده کمک می کند؟
هنگامی که نوازنده از تمرین نمودن ساز روبروی آینه بهره می جوید، در واقع مانند اینست که او از یک مربی برای کنترل استیل نواختنش بهره می جوید. با استفاده از آینه که می تواند در نقاط و زوایای مختلف دید نوازنده قرار گیرد، امکان کنترل استیل اندام های بدن نوازنده برای او فراهم می گردد.

زیرا اولا، در بسیاری از سازها، وقتی نوازنده مشغول تمرین کردن با ساز است، کلیه زوایا و حالات مختلف اندامهایش در دید مستقیم او نیستند و گاهی ابعاد خود ساز و همینطور نحوه دست گرفتن آن باعث می شود تا نوازنده نتواند مستقیما وضعیت سر و گردن، شانه ها، انگشتها و مچ و دستانش، کمر و یا پاهایش را ببیند و از رعایت وضعیت صحیح استیل آنها، غافل می گردد.

و ثانیا، با توجه به اینکه بسیاری از نکات مختلف موسیقایی وجود دارند که در هنگام تمرین بایستی توسط نوازنده کنترل گردند، این امکان بوجود می آید که فرد از دقت به استیل نواختنش غافل گردد. در اینجاست که اهمیت استفاده از آینه مشخص می گردد و به کمک آن می توان به بررسی زوایای کور وغیر قابل رویت مستقیم اندام ها، درهنگام نواختن پرداخت.

You can see links before reply com (You can see links before reply) ::::: منبع
__._,_.___

Majed
Saturday 5 January 2008, 07:44 PM
تمرین های کوتاه روزانه چه تاثیری بر نوازندگی دارد؟
روش تمرین و استراحت که پیشتر در مقاله نوازنده و تمرین شماره یک، مورد بررسی قرار گرفت مبتنی بر بهره گیری از کوچکترین فرصت های روزانه برای تمرین نمودن و تقسیم کردن تمرین روزانه به بخش های مختلف و مجزا است.

درهمین راستا ضرورتی ندارد تا در مکان هایی که رطوبت بسیار کمی دارند و یا تاثیر سایرعوامل محیطی مخرب بر روی ساز کم است، با قرار دادن ساز در جعبه از آن محافظت کنیم و تنها در زمان تمرین آنرا خارج کرده و در دیگر اوقات در جایی به دور از چشم، از ساز نگه داری کنیم.

بلکه برعکس، می توانیم ساز را مکانی که بیشتر در آن رفت و آمد داریم و به اصطلاح در جلوی دیدمان قرار دارد، نگه داریم و از کمترین و کوچکترین زمان های موجودی که در میان کارهای مختلف روزانه بوجود می آید برای برقراری ارتباط با ساز و تمرین کردن بهره گیریم.

همانگونه که پیشتر آمد، بدست آمدن توان بدنی برای استمرار بخشیدن به تمرینات در روزهای بعد، استراحت دادن به عضلات و جلوگیری از بروز زود هنگام بیماری های مفاصل از فایده های این روش تمرین است.

از سوی دیگر، اتخاذ این روش سودمند باعث می گردد تا هر یک از مسائل مربوط به گامهای کوچک تمرین، بخوبی فرصت ته نشینی و تجزیه و تحلیل را در ذهن به دست آورده و ذهن به شکل ناخودآگاه درگیر مسائل مربوط به آن بخش تمرین باشد.

اما در اینجا لازم است تا به مورد بسیار مهم دیگری که در سایه این روش برای هنرجو بدست می آید توجه داشت و در واقع آن، بوجود آمدن تربیتی است در نوازنده، که هنروهنرمند را دومقوله جداگانه ومجزا از یکدیگر نمی داند که گهگاه به یکدیگر پیوند خورند و این دیدگاه باعث برقراری ارتباط صحیح ذهنی و درونی میان هنرجو، ساز و تمرین می گردد.

بسیاری از هنرجویان در ابتدا ساز را وسیله ای می بینند که تنها ساعات و زمانهای خاصی در روز می توان به سراغ آن رفت و تنها آن اوقات است که باید به موسیقی و نوازندگی فکر کرد، تمرین نمود و در سایر زمانهای روزهیچگونه پیوند فکری و ارتباط ذهنی میان نوازنده و ساز وجود ندارد. دلزدگی از تمرین و ساز و کندی پیشرفت از اولین نشانه های این نوع تفکر است.

زمانی که فاصله ذهنی و جدایی میان شخص و فعالیت هنری او به کمترین میزان خود رسد، بیشترین میزان پیشرفت فردی حاصل می شود. زیرا احاطه یافتن بر هر امری، هرگز از فاصله داشتن و دوری جستن از آن بدست نمی یابد.

در این زمان هنر چون شریانی در بستر زندگی هنرمند جریان می یابد و دیگر شخص برای شروع کردن تمرین روزانه خود، به دنبال فراهم شدن شرایطی خاص برای آن، انجام شدن کلیه فعالیت های روزمره و یا رسیدن عقربه های ساعت به زمانی مشخص، نیست.

نتیجه این تربیت که همان مانوس شدن فرد با ساز و تمرین است، هیچگاه روزمرگی و دلزدگی را برای فرد به دنبال ندارد، زیرا دراین دیدگاه هنر بخشی از زندگی فرد است نه موضوعی جدای از متن آن.

Majed
Saturday 5 January 2008, 07:45 PM
روش پیشنهادی برای دستیابی نوازنده به اجرایی صحیح از قطعه چیست؟
از راههای گوناگونی می توان به اجرای صحیح قطعات دست یافت، اما روش پیشنهادی نگارنده- روش مرحله ای- است. با استفاده از این روش، نوازنده به شکل اصولی، قادر به حل مشکلات اجرایی و نیز بیان دیدگاه های شخصی خود می گردد.

در این روش، برای اجرای قطعه، نوازنده در درجه اول نیازمند داشتن ادیت صحیح برای دست چپ و راست است. نوازنده فاقد ادیت اصولی و صحیح، برای تمرین و نواختن قطعات دچار مشکلاتی نظیر: از تمپو افتادن موسیقی در قسمتهایی از آن که ادیت دچار مشکل می باشد و یا طولانی شدن بی مورد زمان صرف شده برای تمرین و همینطور صرف انرژی بسیار بیشتری برای به تمپو رساندن قطعه و... می گردد.

همینطور، از دیدگاه زیبایی شناسی، مهمترین عاملی که باعث می شود تا اجرا و بیان نوازندگان از یک موسیقی از یکدیگر متمایز باشد، ادیت های متفاوت آنها از آن موسیقی است، که می تواند به بیان سبکهای متفاوت نوازندگی هنرمندان منجر شود. بنابراین از تاثیر پیش نیازی بنام ادیت، که برای نواختن قطعات به آن نیاز داریم نباید غافل بود.( مراجعه به مقاله ادیت در ویولن-I (You can see links before reply)می تواند باعث روشنتر شدن این مورد شود.)

بعد از گذر از مرحله فوق، نوازنده نیازمند تمرین مستقل پاساژهای متفاوت تکنیکی می باشد که در طول قطعه از آنها استفاده شده است. زیرا بدون رفع نمودن تک تک گره های اجرایی این پاساژها، عملا به اجرایی کامل از موسیقی دست نمی یابیم. ( توجه شود به مورد شماره- 15 در مقاله نوازنده و تمرین-4 (You can see links before reply))

در مرحله بعدی، نوازنده نیازمند شناسایی تمپویی به نام "تمپو پایه" است. تمپو پایه، پایین ترین و یا کمترین تمپوی ثابتی است که نوازنده می تواند یک قطعه را بدون مکث و ایجاد گیرهای مختلف اجرایی و همچنین از تمپو افتادن ها- از ابتدا تا انتها- بنوازد.

شناسایی تمپو پایه، بایستی به دقت و درستی از سوی نوازنده انجام پذیرد؛ زیرا روش صحیح به تمپو رساندن قطعه بر پایه این تمپو شکل می گیرد. پس از انتخاب مذکور و تمرین کافی بر روی این تمپو و رفع مشکلاتی نظیر آنچه بیان شد، نوازنده بسته به سطح توانایی هایش، می تواند با استفاده از مترونم تمپو پایه را یک یا چند درجه بالاتر برد.

تمرین بر روی تمپو ثانویه ای که حال دیگر می توانیم آن را تمپو پایه بنامیم، تا زمانی ادامه می یابد که شرایط تعریف شده بالا برای تمپو پایه، برای نوازنده بدست آید. روش فوق را می توان قدم به قدم با بالاتر بردن تمپوها، تا رسیدن به تمپو اصلی موسیقی دنبال کرد. ( توجه شود به مورد شماره- 17 در مقاله نوازنده و تمرین-6 (You can see links before reply))

مورد بعدی، رسیدن نوازنده به توانایی های استقامتی برای اجرای قطعه به خصوص در تمپو اصلی آن است. در واقع نوازنده باید به سطحی از توانایی ها دست یابد که در هنگام نواختن یک موسیقی، وجود خستگی های مختلف در عضلات و مفاصل بدن، او را از اجرای بی وقفه موسیقی باز ندارد.

رسیدن به سطح مطلوب توانایی های استقامتی، با استفاده از نرمش های مختلف بدنی برای قویتر ساختن مفاصل و ماهیچه ها و همینطور داشتن تمرین های مرتب از لحاظ فاصله زمانی و دارای مدت زمان کافی با ساز است. ( توجه شود به موارد شماره-2و4 در مقاله نوازنده و تمرین-1 (You can see links before reply)و موارد شماره-6و7و8 در مقاله نوازنده و تمرین-2 (You can see links before reply))

برای ایجاد و تقویت هماهنگی های اجرایی در تمرین بخش سولو- قطعاتی که برای تکنواز و ارکستر تنظیم شده اند- بهتر است قبلا بخش ( پارت) ارکستر که برای همراهی پیانو تنظیم شده است را بصورت دو نوازی با پیانو تمرین نمود.

زیرا امکان تمرین با ارکستر، برای اکثر نوازندگان به ندرت فراهم می گردد و همینطور هزینه مالی تمرین با ارکستر بسیار بالاست.

از طرف دیگر لازمه داشتن اجرای ارزشمند از این دسته قطعات، داشتن هماهنگی های لازم در اجرا میان سولیست و ارکستر است. بنابراین تمرین هم نوازی با پیانو که می تواند بارها و بارها تا رفع تمام نواقص اجرایی ادامه یابد بسیار مفید است.

پس از طی مراحل بالا لازم است تا آنچه که در مجموع، از اجرای قطعه بدست می آید ارزیابی شود تا نقاط ضعف و قوت اجرا شناسایی گردد و در اینجاست که می توان با ضبط اجراها و کنترل آنها به ارزشیابی صحیح از اجرا دست یافت

akanani
Sunday 6 January 2008, 01:00 PM
داشتن انقباضات عضلانی و همچنین استرس در هنگام نواختن را در هنگام تمرینات کمتر متوجه میشوید، چراکه در زمان تمرین با خیالی آسوده در خانه و برای خودتان مینوازید! اما چرا وقتیکه که برای کنسرت و یا اجرا در برابر دیگران حاضر میشوید این استرس و انقباضات خود را نشان میدهد؟ در این مقاله به ذکر چند نکته بسنده میکنیم و سعی میشود تا در مطالب آتی به سراغ حافظه ناخود آگاه و خود آگاه برویم و کشف این نکته که در هنگام تمرین و اجرا چه اتفاقی برای نوازنده می افتد.

چندین مورد که موجب استرس در نوازندگی میشود :
تمرین طولانی مدت بدون هیچ وقفه و استراحت بالاخص نوازندگی با سرعت بالا که زمانی برای استراحت عضلات در آن وجود نداشته باشد. تمرینات بیش از حد ناشی از هراس و اضطراب ناشی از کنسرت و امتحان نیز میباشد؛ هنگامی که باید یک قطعه جدید را در یک زمان کوتاه اجرا نمایید و یا زمانیکه اجرایی در برابر تماشاگران دارید و همچنین در زمان امتحان.

بعد از یک وقفه کوتاه یا بلند مدت در نوازندگی و یا هنگامی که به تعطیلات رفته اید و دور از ساز هستید بعد از آن یک تمرین کافی و طولاتی نباید انجام گیرد بلکه باید بتدریج و رفته رفته بر مقدار تمرین خود اضافه نمایید.

نوازندگی با استیل غیر صحیح مانند وضعیت اشتباه در نوازندگی و یا نشستن نا صحیح دردهایی را در ناحیه کمر و گردن و بازو ایجاد مینماید. تکنیک اشتباه بیشترین تاثیرات را در گرفتگی های عضلانی دارد.

در هنگام تمرین درگیر کردن تمامی عضلات و ایجاد یک تعادل میان آنها الزامیست؛ بعنوان مثال تمرین بر روی یکی از دست ها و عدم تمرین دست مقابل صحیح نیست و یا تمرینات متعدد تکنیکی تنها برای یکی از دست ها و در حالتی موشکافانه تر نیز وقتی در تمرینات انگشتان شما رو به پایین است (بر روی کلاویه و ...) باید تمرینی را نیز انجام دهید تا انگشتان در جهت مخالف نیز تحرک داشته باشند.

ایجاد هرگونه زاویه نامناسب و غیر استاندارد در دست ها؛ فشار بر روی مچ ها و انجام حرکات بی مورد.

بی تحرکی و تکان ندادن مچ در مدت طولانی نیز موجبات انقباضات عضلانی میشود. انجام تمرینات با فشار آوردن بیش از حد بر روی انگشتان و ساز؛ این بیشتر در مواقعی رخ میدهد که دست چپ و راست شما هنوز به تفکیک عصبی - عضلانی مناسبی نرسیده است؛ هنگامی که دست راست محکم مینوازد دست چپ نیز محکم سیم و یا بر روی کلید ها فشار می آورد.

پرت کردن با فشار انگشتان بالاخص هنگامی که میخواهید با صدای بلندتری بنوازید.

تحت تاثیر قرار گرفتن از استیل و نوازندگی سایر نوازندگان! و خطر قبول اینکه همه نوازندگان میتوانند تمریناتی یکسان و مدت تمرین مشابه انجام دهند.

انجام حرکات غیرمعقول و منقرض شده مانند زدن تمامی اتودهای شوپن بصورت پشت سر هم! این کار برای تمامی نوازندگان پیانو غیرقابل تصور و اجرا است و بستگی به نیرو و توانایی و حتی فیزیک بدنی شما دارد. برخی از نوازندگان بدنی قوی و ساختاری قدرتمند دارند و چنین تجربیاتی برایشان مشکلی ایجاد نمی نماید حتی اگر دارای تکنیک و استیلی ضعیف باشند.

داشتن ایده آل های غیر منظقی مانند گذاشتن آلبومی از یک نوازنده حرفه ای و همزمان گوش دادن و نواختن!

قطعه ای که برای یک پیانیست بخاطر فیزیک بدنی مناسب نیست مانند قطعاتی که احتیاج به این دارد که انگشتان بیش از حد باز شوند (کشش بیش از حد) مانند قطعاتی از راخمانینف و یا برامس که در آن انگشتان در اواسط قطعه برای تکرار اکتاو و آکورد بیش از حد باز میشوند مانند قطعه "The Erl King" از شوبرت یا شش "Hungarian Rhapsody" از لیست

کسالت و افسردگی و یا داشتن استرس های ذهنی

اعتیادی سخت به تمرین نه انجام آن با لذت

عدم تطابق با محیط جدید مانند عوض کردن محل تمرین

اضطراب از اجرا و ترس از صحنه

ترس از انتقادات بالاخص در نوازندگان جوان

طرز برخورد نا مناسب معلم و خانواده و دوستان

نکته ای برای معلمان: خطر زمانیست که یک معلم تمامی هنرجویان را با یک شیوه و روش تکنیکی آموزش میدهد.

احساس نداشتن مشکل و یا عدم مسوولیت نسبت به جایگاه خود در گروه بالاخص در نوازندگانی که به عنوان همراه در گروه مینوازنند مانند نوازنده پیانو همراه که فکر میکند که مشکلی ندارد و احتیاجی به تمرین و یا گرم کردن ندارد، این مورد در نوازندگان در ارکستر و غیره نیز وجود دارد.این عدم تمرین گاهی اوقات در هنگام اجرا با وجود یک رهبر مقتدر و یا رهبری با تجربه، موجبات استرس های فراوانی برای نوازنده میشود!

انتخاب ورزشی نا مناسب و فعالیتهایی که شاید به موسیقی ربطی نداشته باشد اما تاثیر فراوانی در نوازندگی شما دارد.

akanani
Saturday 2 February 2008, 08:10 AM
مطلبی که پیش رو دارید، نوشته ای است از خانم سارا فریبرزی از مجله "strings" که ترجمه آن را می خوانید:سال گذشته قصد اجرای مجموعه ای از آثار موسیقی مجلسی را داشتیم و من تریوی هلن تافه سیویلیش (1980) را پیشنهاد کردم. به نظر ایده جالبی می آمد، اما زمانی که مشغول یادگیری آن شدیم، تازه فهمیدیم که کار بسیار سختی است. آثار دیگری برای جایگزینی داشتیم، اما فرصتمان بسیار کوتاه بود. درست یک هفته بعد از اولین تمرین کنسرت داشتیم و این قطعه برای همه ما جدید و سخت بود. باری سرعت بخشیدن به فرآیند یادگیری نمی توانستیم از آثار ضبط شده استفاده کنیم، چون سی دی این اثر هنوز منتشر نشده بود. هدف نهایی ما اجرای موسیقی تاثیرگذار در کنسرت بود، بنابراین ناچار بودیم بی وقفه کار کنیم.

همان طور که دن استپر، ویولونیست اول کوارتت لیدیان، می گوید، اجرای موسیقی با تمرین کم بسیار متداول است.“ اجبار به یادگیری یک قطعه آنسامبل با زمان کم، یکی از حقایق ناخوشایند زندگی حرفه ای موسیقی دان هاست و تقریبا مساله جدیدی هم نیست.”

تمرین، تمرین، تمرین
بنابراین چگونه می شود مفید و موثر تمرین کرد؟ قطعا تمرین مصرانه و جدی تک تک نوازندگان در منزل ضروری است. آنها باید پیش از اولین تمرین ارکستر، قسمتی را که خود اجرا می کنند به درستی بشناسند. این می تواند شروع خوبی برای اجرای ارکسترال اثر باشد. استپنر می گوید:“ ناگفته پیداست که نوازندگان باید حرفه ای باشند و قسمت های سخت تکنیکی را به خوبی در منزل ، پیش از اولین تمرین ،کار کنند.”

تمرین در منزل را تا جایی که می توانید خوب انجام دعید. این کار مخصوصا برای آثار معاصر که نوازندگان را به چالش جدیدی می کشد، بسیار مهم است. اگر برای مثال قطعه جدید با فواصل سخت یا غیر طبیعی را یاد می گیرید، سعی کنید این فواصل را کوتاه کنید. ان جفریز اعتقاد دارد این کار برای ساز های زهی هم می تواند به اندازه آواز مفید باشد.“ هنگام یادگیری یک قطعه جدید بعضی از نت های خیلی بالا را در تمرین یک اکتاو پایینتر اجرا می کنم. قطعات معاصر اغلب فواصل خیلی زیاد مانند نهم و دهم دارند که اجرای آن به علت تغییر رژیستر خیلی سخت است. اگر آنها را به صورت فواصل دوم و سوم تمرین کنید، اجرای بهتری خواهید داشت.

اجرای این “جهش ها” یک اکتاو پایین تر (یا بالاتر) گوش را برای رسیدن به نت صحیح آماده می کند. قدم بعدی اجرای مجزای این پرش هاست تا زمانی که به خوبی در ذهن نقش ببندند. پس از این کار می توانید به اصل قطعه باز گردید و آن را اجرا کنید. این کار به خصوص برای اجرای نت های غیر تونال بسیار مفید است. اگر از لحاظ کوک بودن و اجرای صحیح فواصل خیالتان آسوده باشد در اولین تمرین با ارکستر هم تحت تاثیر دیگر صداها قرار نمی گیرید.

با پارتیتور آشنا باشید
باید زمان تمرین در منزل تا حد امکان به تمرین در ارکستر شباهت داشته باشد،به همین جهت لازم است پیش از اولین تمرین پارتیتور را به خوبی بدانید. استپنر می گوید:“ همه نوازندگان حداقل باید علایم ریتمیک پارتیتور را به خوبی بشناسند. در این صورت رهبر مجبور نخواهد بود هنگام تمرین سکوت ها را بشمارد.”

رانیز زایدلر، نوازنده ویولون سل کوارتت زهی آردن، هم با این نظر موافق است:“ این کار برای مواقعی که زمان کمی داریم ،بسیار مفید است اما به تنهایی کافی نیست. اما این روش در صورتی واقعا سودمند خواهد بود که همه پارتیتور به درستی درک شودـ خواه اثر یک قطعه چالش انگیز معاصر باشد یا آثاری متعلق به قرون گذشته ـ.. متاسفانه همه به مسایل مهمی مانند هارمونی و سونوریته بی توجهی می کنند.”

در هر لحظه فقط به یک مساله فکر کنید
اولین بار است که این قطعه را تمرین می کنید؟
زایدلر معتقد است که باید از همان ابتدا به خوبی از عهده “ چیزهای بزرگ” برآیید. بررسی قسمت های سخت قطعه از مهم ترین کارهاییست که نوازنده باید انجام دهد.“ در مورد قطعات مدرن نظرات متنوعی وجود دارد و معمولا در مورد قسمت های مهم این آثار به توافقی کلی و عمومی نمی رسیم. آنها مانند جنگل های بکر و ناشناخته اند. به همین دلیل مهم این است که از همان ابتدا بدانید نهایتا این قطعه را به چه شکل می خواهید اجرا کنید. بهد از آن به برنامه ای دقیق و حساب شده احتیاج دارید.”

مارتا الیوت ، خواننده سوپرآنو ، پیشنهاد می کند اهدافتان را اولویت بندی کنید:“ سعی نکنید در یک لحظه همه چیز را انجام دهید. اگر قطعه سخت یا جدید است،به اعتقاد من باید ابتدا ریتم را بفهمید و بعد به سراغ دیگر قسمت های مهم بروید.” ما دیدیم که در مورد تریوی سیویلیش این کار خیلی مفید بود. همه متفق القول می گفتیم موومان اول اثر بسیار بحث برانگیز است و باید به آن توجه خاصی شود. واضح است که فواصل ریتمیک تکرار شونده به تمرین بیشتری احتیاج دارند. ما تمریناتمان را با آنها شروع کردیم، با تمپوی بسیار پایین، و مترونوم هم آنجا به عنوان داور حضور داشت.

زایدلر بر مفید بودن این تمرینات مصرانه تاکید می کند :“ اغلب کار کردن تنها روی یک مساله در هر لحظه بسیار مفید است. به سختی می توان همه به چیزا هم زمان توجه داشت. مثلا اگر زمانی که مشغول کار کردن روی ریتم هستید ناگهان متوجه شوید صدای ساز دقیق نیست و به کوک توجه کنید ، تمرکز خود را از دست می دهید. باید مسایل دیگر را، هر چند ضروری به نظر می رسند، به فرصتی بعد موکول کنید. سعی کنید نت ها را پیش از نواختن در ذهن خود اجرا کنید. این کار تمرین های خاصی می طلبد، اما ارزشش را دارد.”

بخش بندی کنید
یکی دیگر از پیشنهادهای عالی زایدلر، تقسیم قطعه به بخش های مختلف است. “ بخش بندی کردن قطعات واقعا مفید است، بخش ها و گذرهایشان را جداگانه مورد بررسی قرار دهید. ابتدا بخش ها را از نظر تمپو، سونوریته یا دینامیک به بهترین نحو که می توانید اجرا کنید. هنگام کار کردن روی یک بخش دولچه سعی کنید نرمترین صدا را از ساز خود بیرون آورید. بعد می توانید روی گذرها کار کنید.”

استپنر حتی پا را از این فراتر می گذارد:“آنالیز اجمالی اثر و تمرین در راستای خطوط آن یکی از کارهای بسیار مفید است که هنگام تمرین چه در فرصت مناسب و چه محدود به نوازنده کمک زیادی می کند. برای مثال اگر قطعه سونات باشد اول روی تم نخست و بعد تم دوم و در نهایت ریپراریز ( دوباره خوانی یک قسمت از آهنگ یا آواز، برگشت و تکرار یک تم.) آن کار کنید. معمولا افراد در برگشتی آثار آنها را بهتر در ک می کنند. اگر اثر روندو بود اول تمام بخش های A و بعد B را کار کنید. در مورد همه آهنگ ها به همین شکل عمل کنید، در این صورت زمانی که کل آهنگ را اجرا می کنید بهتر به قدرت آهنگساز پی می برید.”

akanani
Tuesday 12 February 2008, 08:00 AM
از وسط شروع کنید
وقت زیادی را صرف نواختن هر صفحه نکنید. زمان تمرین روی تریوی سیویلش، درست در همان ابتدا گرفتار شدیم. بنابراین تصمیم گرفتیم از بخش پایانی شروع کنیم، به این شکل کارمان بسیار ساده تر شد و اعتماد به نفس پیدا کردیم. بعد که قسمت اول را نواختیم؛ خیلی بهتر از قبل بود چون توانستیم آن را با کل موومان متناسب کنیم.

سرعت را کم کنید
در هر زمانی، خصوصا مواقعی که وقت کمی دارید، تمرین با سرعت پایین بسیار مناسب است. استپنر هم در این مورد می گوید:“لازم است در بخشی از تمرین با سرعت پایین کار کنید و فقط به خلوص صدا و اجرای دقیق نت ها توجه کنید. این کار به نوازندگان کمک بزرگی می کند.”

در قطعه سیویلیش با نواختن یک موومان کامل با تمپوی بسیار پایین، توانستیم روی صحنه اجرای بدون اضطرابی داشته باشیم.

بخشهای سخت
اگر پاساژ خاصی برای کل گروه سخت است، چند دقیقه از هر تمرین را به آن اختصاص دهید. برای مثال در تریوی سیویلیش چندین تن کلوستر (خوشه ای) و چند پاساژ نحس هم صدا (هنگامی که دو یا چند صدا یا ساز یک صدا را تولید می کنند، دو صوت با فرکانس برابر) وجود داشت؛ ما آنها را نخست با تمپوی آهسته و پس از آن با سرعت خودش در هر تمرین اجرا کردیم. شما هم اینگونه پاساژهای سخت را در تمرین هایتان قرار دهید.

بخشهای ساده
یاد گرفتیم که در زمان کوتاه نمی توان همه چیز را خوب انجام داد. مجددا، تریوی سیویلیش را مثال می زنم، در آن ما عمدتا روی سخت ترین موومان تمرکز کردیم و این در زمان تمرین بسیار به ما کمک کرد، چون اولین موومان را خیلی خوب اجرا کردیم. البته در موومان سوم اشتباهات ذره ذره شروع شد، مخصوصا در شمردن ریتم، اما در کل توانستیم قطعه را جمع کنیم.

تناسب را حفظ کنید
یادتان باشد زمانی که قطعه ای را اجرا می کنید، چیزی به شنوندگان عرضه می دارید. اگر موسیقی برایتان جدید است به احتمال خیلی زیاد برای شنوندگان هم تازگی دارد. شنوندگان نمی دانند چه مدت زیاد یا کمی را صرف تمرین با ارکستر کردید. آنها فقط اینجا حاضرند که بشنوند و لذت ببرند.

اجرای یک قطعه علی رغم زمان کم تمرین می تواند تحسین برانگیز باشد. استپنر می گوید:“ اگر زمان کمی برای تمرین دارید آن را بودجه بندی کنید. حتی زمانی که هدفتان آماده کردن سریع قطعه نیست می توانید از این روش موثر و لذت بخش استفاده کنید.”

“حتما زمان تمرین یک خودکار کنارتان باشد. نوشتن تفسیر به زبان خود در درک نکات قطعه بسیار مفید است. این کار نوازنده را از حفظ جزییات زیاد تکنیکی و موسیقایی مصون می دارد و اجازه می دهد آزادانه بنوازد و تمرکز خود را روی اثر بگذارد.”