PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : فرهاد



gheisar
Friday 14 September 2007, 07:43 PM
اشاره: فرهاد ازجمله معدود هنرمندان موسيقی پاپ بود که پس ازانقلاب اسلامی ايران، در سال 1357، کشور را ترکنکردند.ترانه وحدت ساخته اسفنديار منفردزاده باشعر سياوش کسرايی، از آثار اين خواننده ايرانی استکه در اوايل انقلاب به اجرا در آمد. در چند سالاخير نيز او در ايران چند برنامه هنری اجرا کرد ودر آنها تعدادی از ترانه های گذشته اش را نيز بهاجرا در آورد. ترانه های فرهاد در دهه 50 شمسی بامضامين سياسی و اجتماعی در ميان جوانان کشورمحبوبيت زيادی کسب کرد، از جمله ترانه های جمعهخونين، هفته خاکستری و کوچه ها .



فرهاد که برخی منابع نام او را محمد صفار منتشری نوشته اند در سال 1321 در لنگرود به دنیا آمده بود . او شیوه خاصی در خواندن بنا گذاشت که در سالهای دهه پنجاه نام او را بر سر زبانها انداخت. معروف ترين ترانه او جمعه نام داشت که شعر آن را شهيار قنبری سروده بود و آهنگ آن کار اسفنديار منفرد زاده بود و اولين بار در فيلمی به نام خداحافظ رفيق خوانده شد. اين ترانه مدتها نزد جوانان آن دوره يک ترانه سياسی تلقی می شد و شيوه خواندن فرهاد هم به اين تصور دامن می زد.“یه شب مهتاب” (شهیدان شهر) دیگر ترانه ماندگار خوانده شده توسط فرهاد بود که احمد شاملو شاعر فقید کشورمان آن را سروده و اسفندیار منفرد زاده مانند اکثر آهنگ های فرهاد آن را تنظیم کرد.




زندگینامه فرهاد / از كوچيني تاپاريس



نهمين فرزند مرحوم رضا مهراد ،كاردار وزارت امورخارجه دولت ايران در كشورهاي عربي ،روز بيست و نهم دي ماه 1322 در تهران متولد شد. اخلاق و رفتار آخرين فرزند خانواده مهراد آنقدر متفاوت بود كه هميشه از سوي اطرافيان به «تقليد از بزرگترها» مي شد. سه سال بيشتر نداشت كه علاقه به موسيقي او را وادار ميكرد تا پشت در اتاق برادرش بنشيند و تمرين ويلون او و دوستانش را گوش كند.



در همان دوران يكي از دوستان برادرش متوجه علاقه فرهاد به موسيقي ميشود و از خانواده او ميخواهد كه سازي براي او تهيه كنند. با اصرار برادر بزرگتر يك ويلون سل براي او تهيه ميكنند و تمرينات فرهاد آغاز ميشود. عمر تمرينات ويلون سل از 3 جلسه فراتر نرفت، چرخ روزگار ساز او را شكست و به قول فرهاد:«ساز صد تكه و روح من هزار تكه شد.»و از آن پس بازهم دل سپردن به تمرينات برادر بزرگتر تنها سرگرمي و ساز تبديل به روياي فرهاد شد.



با ورود به مدرسه استعداد او در زمينه ادبيات آشكار و ادبيات تبديل به دلمشغولي او ميشود و در آستانه ورود به دبيرستان تمايل به تحصيل در رشته ادبيات پيدا ميكند. اما عليرغم نمرات ضعيفش در دروسي غير از ادبيات و زبان انگليسي ،مخالفت عموي بزرگش در غياب پدر، او را مجبور به ادامه تحصيل در رشته طبيعي ميكند .و عاقبت دلسپردگي به ادبيات و بي علاقگي به دروس مورد علاقه عمويش سبب ميشود تا در كلاس يازدهم ترك تحصيل كند. پس از ترك تحصيل با يك گروه نوازنده ارمني آشنا ميشود و با استفاده از سازهاي آنان به صورت تجربي نواختن را مي آموزد و مدتي بعد به عنوان نوازنده گيتار در همان گروه شروع به فعاليت ميكند. گروه راهي جنوب ميشود تا در باشگاه شركت نفت برنامه اجرا كنند و اولين شب اجراي برنامه رهبر گروه به بهانه غيبت خواننده گروه از فرهاد ميخواهد تا او جاي خواننده را پر كند.



وسواس شديد فرهاد در اداي صحيح كلمات و آشنايي او با ادبيات ملل چنان در كار او موثر بود كه وقتي ترانه اي به زبان ايتاليايي ،فرانسوي و يا انگليسي اجرا ميكرد كمتر كسي باور ميكرد كه زبان مادري اين هنرمند فارسي باشد و همين خصوصيت باعث درخشش گروه و تمديد مدت برنامه گروه ارمني شد. مدتي بعد از گروه جدا ميشود و فعاليت انفرادي خود را آغاز ميكند.فرهاد براي اولين بار در سال 42 براي اجراي چند ترانه انگليسي راهي برنامه تلويزيوني «واريته استوديو ب» ميشود و مخاطبان بيشتري مي يابد.


مدتي بعد فرهاد در يكي از كنسرتهاي بزرگي كه به مديريت مجله «اطلاعات جوانان» در امجديه برگزار شد هنرنمايي كرد. در اين برنامه فرهاد چند ترانه با گيتار اجرا ميكند و بيش از پيش مورد توجه تماشاگران و همچنين شهبال شب پره ،مرد اول گروه Black Catsقرار ميگرد.
چندي بعد فرهاد با شهبال شب پره سرپرست گروه بلك كتز آشنا مي شود .همكاري فرهاد به عنوان خواننده و نوازنده گيتار و پيانو با شهبال شب پره (پركاشن) ،شهرام شب پره (گيتار)، هامو(گيتار) ، حسن شماعي زاده (ساكسيفون) و منوچهر اسلامي (ترومپت)در كلاب كوچيني از سال 45 آغاز ميشود.



منوچهر اسلامي كه از فرهاد به عنوان پايه اصلي Black Cats ياد ميكند با اشاره به استعداد فرهاد مي گويد:«فرهاد با اينكه نت نميدانست و موسيقي را از راه گوش آموخته بود نياز چنداني به تمرين نداشت.او با چند بار زمزمه كردن شعر ،ساز و صدايش را با بقيه گروه هماهنگ ميكرد.در واقع او به احترام ديگر اعضا در جلسات تمرين حاضر مي شد.»



در همين دوران يعني در اوج فعاليت Black Cats ،دوستداران فرهاد ترانه «اگه يه جو شانس داشتيم» يعني اولين اثر فرهاد به زبان فارسي را در فيلم «بانوي زيباي من» شنيدند. او اندکی بعد برای پرستاري ازخواهرش راهي انگلستان ميشود.در طول سفر كه قرار بود 2 ماه به طول انجامد يكي از تهيه كنندگان سرشناس انگليسي به سراغ او مي آيد و پيشنهاد انتشار آلبومي با صداي فرهاد را مطرح ميكند. اما بيماري فرهاد و بروز مشكلات متعدد شخصي باعث ميشود تا انتشار آلبوم در حد حرف باقي بماند و سفر 2 ماهه بيش از يكسال طول بكشد.



سال 48 فرهاد ترانه «مرد تنها» ،با شعر شهيار قنبري و موسيقي اسفنديار منفردزاده،را براي فيلم «رضا موتوري» ميخواند.ترانه «مرد تنها» كه پس از اكران فيلم در قالب صفحه گرامافون راهي بازار شده بود آنچنان طرفدار مي يابد كه فرهاد تبديل به يك ستاره ميشود. چون هميشه معتقد بود بايد شعري را بخواند كه خود به آن اعتقاد دارد و در واقع آن شعر بايد به شكلي زبان حال او باشد پس از «مرد تنها» تعداد محدودي ترانه يعني ترانه هاي «جمعه»،«هفته خاكستري»،«آيينه ها»(51-1350)را خواند و با افزايش تنشهاي سياسي در ايران در دهه پنجاه ترانه هاي «شبانه1» ،«خسته»، «سقف»،«گنجشگك اشي مشي»،«آوار»،«شبانه2» با اشعاري از احمد شاملو و شهيار قنبري و صداي فرهاد منتشر و تبديل به سرود اتحاد مردم شدند.



يك روز بعد از انقلاب در ايران يعني در روز 23 بهمن 1357 مرحوم «سياوش كسرايي» ترانه «وحدت» را به اسفنديار منفردزاده مي سپارد و در همان روز صداي فرهاد در ستايش آزادي و آزادگي در تلويزيون ملي طنين انداز شد. پس از انقلاب فرهاد،خواننده انقلابي ،از ادامه كار منع و تقاضاهاي چندباره او براي انتشار مجدد آثارش با مخالفت روبرو شد. البته در همين سالها كه حتي از انتشار مجدد ترانه «وحدت» به بهانه «تكراري بودن» جلوگيري مي شد شخص با نفوذي بدون كسب مجوز از خواننده،آهنگساز يا شعراي اين ترانه ها آلبومي با نام وحدت و با مجوز رسمي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را راهي بازار كرد. بالاخره سال 1372 پس از 15 سال آلبوم جديد فرهاد، «خواب در بيداري»،مجوز انتشار دريافت كرد و تبديل به پر فروش ترين شد. پس از انتشار «خواب در بيداري» ،فرهاد كه از انتشار آلبوم بعدي خود در ايران نا اميد شده بود در سال 1376 آلبوم «برف» را در ايالات متحده آمريكا ضبط و منتشر كرد و اين آلبوم يك سال بعد در ايران منتشر شد. پس از انتشار آلبوم «برف»، فرهاد درصدد تهيه آلبومي با نام «آمين» كه ترانه هايي از كشورها و زبانهاي مختلف را در خود جاي ميداد ،برآمد.



از مهر ماه 1379 بيماري فرهاد جدي شد،اما فرهاد از حركت بازنايستاد. آن روزها هيچ چيز جز مرگ نمي توانست او را از تهيه آلبوم «آمين» بازدارد ،كه بازداشت…
فرهاد پس از 2 سال معالجه در ايران و فرانسه ،در سن 59 سالگي روز نهم شهريور 1381 در شهر پاريس بر اثر بيماري هپاتيت درگذشت.


سایت فرهاد مهراد

gheisar
Friday 14 September 2007, 07:51 PM
«در دورانی که از هم جدا بودیم به استودیو رفتم. کاری گرفته بودم که قرار بود برای ارکستر سمفونیک ضبط کنم. نوازندگان ارکستر سمفونی را جمع کردیم. برای ساعت ۱۱ قرار گذاشتیم یعنی در آن زمان باید استودیو در اختیار ما قرار می گرفت. وقتی رسیدیم دیدیم فرهاد در استودیو نشسته، فکر کردیم کارش تمام شده است. بیست و چند نوازنده ارکستر هم آمده بودند، از اپراتور پرسیدم : کار آقای فرهاد تمام شده؟ گفت نه تازه استارت می خواهیم بزنیم!
پرسیدم چند تا کار هست؟ گفت: شش تا.
بچه ها دادشان در آمد که چرا ما رو اینجا آوردید؟ حق داشتند برای هر ترانه حداقل دو تا سه ساعت باید وقت استودیو را گرفت برای ضبط یک آهنگ خواننده باید چند بار کار را قطع کرده دوباره اجرا کند تا مطلوب در آید. به بچه ها گفتم صبر کنید اگر خراب شد .. می روم می گویم وقت مال ماست! فرهاد با یک گیتار نشسته بود، کارش را شروع کرد. ترانه که تمام شد. فهمیدم تمام شده. فرهاد دومی را شروع کرد بعد سوم بعد چهارم و…………… یعنی شش ترانه را در هجده دقیقه خواند. بچه های ارکستر مات و مبهوت مانده بودند که مگر ممکن است؟

بعد ار انقلاب یکی دوبار به او پیشنهاد به رفتن خارج شد که او قبول نکرد . می گفت: برویم آنجا چه کار کنیم؟ برویم همان اهنگهای بلک کتز را بخوانیم؟ آنها دیگر قدیمی شده!
فرهاد خیلی معروف نبود ولی خیلی ها می خواستند با او معروف شوند!!
فرهاد یک انسان کامل بود.آن قدر بی تکبر و کم رو بود که حتی رویش نمی شد که به گارسون دستور غذا بدهد».

gheisar
Friday 14 September 2007, 08:10 PM
مرد تنها هم مرد! برای کسی شدن، برای اسطوره شدن، برای به اوج رسیدن، برای این که تار نماها از مرثیه لبریز شوند ، باید مرد.



مرد تنها هم مرد و اسطوره شد. سوگواران گناهکار دوباره انگشت اتهام به جانب یکدیگر دراز می کنند که بگویند: من بی گناهم. تو بودی که دست او را نگرفتی. تو بودی که گذاشتی تمام شود. و باری آرام می گیرند و به بستر می روند. حافظه ملی ما پاک پاک است، حافظه هنری هم.



هیچ کس هیچ چیز به یاد ندارد این که چه کرده ای مهم نیست. این که چه نکرده ای مهم است. دوباره یکی می رود و ما همه دسته گلهای پوسیده را به پایش پرتاب می کنیم. بر امواج اینترنت تصویرش را تاخت می زنیم!! شعر می نویسیم؛ رج می زنیم…بغض می کنیم…سبک می شویم…این همه انرژی دیر هنگام به کار هیچ کس نمی آید. اما اگر زنده بود به دردش می خورد.

از این همه دوستت دارم ها شد و با یک بغل ترانه به خانه رفت.



شانزده سالگیم در یک بر نامه رادیویی قد می کشید. رادیو تهران صبح جمعه، بر نامه آوای موسیقی ، تهیه کننده : هوشنگ قانعی. من نویسنده و گوینده اش بودم. رو به روی من ایستاده بود و کاغذ سیاه و سپید را دوره می کرد. با صدای بی صدا… مثل یک خواب کوتاه.. یه مرد بود یه مرد!! لبخندش را به من بخشید. و روزی دیگر صدایش را به آسمان دوخت. فرهاد پاک بود. روشن بود . نازک بود. آرام بود و دانا بود. فرهاد از همه بهتر بود از همه سر بود.بعد جمعه از راه رسید. جمعه پیروزی نوین.. آمنه آغاسی را پس زد. و بعد اسفندیار به زندان رفت و من در خلوت هشیار و خوش رنگ واروژان؛ در خیابان بیست و پنج کوچه محسنی به هفته خاکستری رسیدم.



بازجوبان اوین گمان می کردند این ترانه را اسفندیار نوشته!! همین طور پیش رفت تا آخرین نجواها!! شعری که در دریا کنار به گل نشست. اسفندیار بر آن موسیقی نوشت . اما به استودیو نرفت.
اسفندیار منفرد زاده به آمریکا رفت و من به انگلیس و فرهاد در خانه ماند. گذشت و گذشت و بعد یک بار دیگر در برابر دوربین نشسته بودم که خبر آمد فرهاد هم رفت!



و بعد هق هق من بند نیامد و هنوز است که نمی دانم با این شور بختی چه کنم؟ فرهاد عشق بود.که دیگر تکرار نخواهد شد! به همین سادگی و اینک نابلدترین مان؛ این رسوایان بر خاکستردانش اشک می ریزند و مرثیه می خوانند و موعظه می کنندو برای جلد روی نشریه ها عکس می گیرند!! و فرهاد از آن بالا یا از آن پایین می خندد. درست مثل لحظه ای که شعر مرد تنها را مرور می کرد. ‹‹سهراب »می دانست که مرگ پایان کبوتر نیست و فرهاد می داند که دوباره به دنیا می آید. بی وقفه از هفته های خاکستری اینک ققنوسی پر و بال می گشاید که سایه گسترده اش خردی ما هجی می کند.»

و حال خودم می نویسم

فرهاد رفت بقیه هم می روند و هر روز هنرمندانی هستند که از یاد ها پاک می شوند!! واژه هنرمند آنقدر بزرگ هست که لایق درک کردن باشد ولی متاسفانه هیچ گاه این گونه نبوده است و نمی دانم نخواهد بود یا امیدی به تغییر هست؟



روزها و شبهایی هست که صدایش در گوشم تکرار میشود و در گوشم صدایش فریادی است!!فریادی که از عمق وجودش بر می خواست!! فرهاد را دوست داشته ام و دوست می دارم و تمام هنرمندان این مرز و بوم را که زمانی در کنارم فریادشان شعله می کشید و اینک شعله خاموش گشته است!! فرهاد رفت و در آرامگاهی که واقعا آرامگاه است هنوز لبخندی دلنشین بر لب دارد. و در جایی است که دیگر نه از نامش بلکه از شماره سنگ قبرش شناخته می شود!!

عاقبت همه ما همین است! آنگاه که فراموش شویم چه احساسی می کنیم؟ فرهاد فراموش شد، آنگونه که دیگران!! فراموشی حزن انگیز است!!اشک از چشمانم جاری می شود. ترس این دارم که هنگام خاک سپاریم هیچ کس نباشد و فراموش شده باشم. تنها باشم انگونه که فرهاد تنها بود… انگونه که امروز تنهایم… بر می خیزم…در آیینه نگاهی به خود می اندازم…صدای فرهاد فضای اتاق را پر می کند…در باز می شود؛ فرهاد می آید؛ لبخند همیشگی اش بر دیوار اتاقم سنگینی می کند و اوست که فریاد می زند.!!







می بینم صورتمو تو آینه

با لبی خسته می پرسم از خودم
این غریبه کیه از من چی می خواد
اون به من یا من به اون خیره شدم
باورم نمی شه هر چی می بینم
چشمامو یه لحظه رو هم می ذارم
بخودم می گم که این صورتکه می تونم از صورتم ورش دارم
می کشم دستمو روی صورتم
هر چی باید بدونم دستم می گ
همنو توی آیینه نشون می ده
می گه این تویی نه هیچ کس دیگه
جای پاهای تموم قصه ها
رنگ غربت تو تموم لحظه ها
مونده روی صورتت تا بدونی
حالا امروز چی ازت مونده به جا
آینه می گه تو همونی که یه روز می خواستی خورشید و با دست بگیری
ولی امروز شهر شب خونت شده داری بی صدا تو قلبت می میری
می شکنم آینه رو تا دوبارهنخواد از گذشته ها حرف بزنه
آینه می شکنه هزار تیکه می شه اما باز تو هر تیکش عکس منه
عکس ها با دهن کجی بهم می گن
چشم امیدو ببر از آسمون
روزا با هم دیگه فرقی ندارن
بوی کهنگی میدن تمومشون

gheisar
Tuesday 18 September 2007, 09:03 PM
29دی‌ماه سال ۱۳۸۴ برای دوستداران فرهاد مهراد روزی به یادماندنی است. آنهایی كه در این روز، سالروز تولد فرهاد، گذرشان به خانه هنرمندان ایران افتاد، در خاطرشان هست كه یحیی شریعت وكیل خانوادگی زنده‌یاد فرهاد وعده تاسیس خانه فرهاد را داد؛ وعده‌ای كه البته چندی بعد از آن تاریخ تحقق یافت. از یكی از مهم‌ترین دستاوردهای این خانه تاسیس جایزه‌ای بود كه احتمالا‌ امسال اولین دوره آن برپا می‌شود. اما در كنار این امر، خانه فرهاد طی ماه‌های اخیر با كشمكش‌هایی هم روبه‌رو بوده كه از جمله آنها می‌توان به اجازه ندادن انتشار اثری تازه مربوط به فرهاد توسط دفتر موسیقی وزارت ارشاد اشاره كرد.

● به یاد فرهاد، <از دورها>
خانه فرهاد سال گذشته تقاضای دریافت مجوز انتشار <از دورها> جدیدترین اثر فرهاد را به دفتر موسیقی ارائه كرد. این اثر شامل دو مصاحبه كامل فرهاد با رادیو فرانسه و رادیو بی‌بی‌سی به علا‌وه چند آهنگ قدیمی است. پوران گلفام در توضیح محتویات این اثر چنین می‌گوید: <این اثر چند آهنگ به زبان‌های اسپانیایی، ایتالیایی، فرانسه و انگلیسی را در بر می‌گیرد كه در كنار دو مصاحبه قرار دارند. مصاحبه اول در سال ۱۳۷۵ با رادیو فرانسه انجام شد. آن زمان فرهاد كنسرتی در فرانسه داشت و رادیوفرانسه هم این مصاحبه را انجام داد. مصاحبه دوم سال ۱۳۸۱ انجام شد، زمانی كه من و فرهاد در پاریس بودیم. خبرنگار بی‌بی‌سی پیش فرهاد آمد و این مصاحبه را گرفت و فرهاد نمی‌دانست كه این مصاحبه ضبط شده.>

زمانی كه خانواده فرهاد به اتفاق وكیل‌شان برای گرفتن مجوز انتشار این اثر به وزارت ارشاد مراجعه كرده‌اند، ابتدا با پاسخ به كل منفی كاركنان این وزارتخانه مواجه شده‌اند. شرح این ماجرا از زبان شریعت (وكیل خانواده فرهاد) خواندنی است: <اول گفتند كه به مصاحبه مجوز داده نمی‌شود، بعد گفتند متن را پیاده كنید و ما هم متن را به حراست دفتر موسیقی دادیم تا حراست نظر دهد آیا شنوندگان ایرانی می‌توانند این صحبت‌ها را بشنوند. البته آقای دشت‌گلی مدیر ارزشیابی دفتر موسیقی روز گذشته به من گفت كه این اثر قطعا منتشر می‌شود، با این حال ما حاضر نیستیم انتشار آن مشروط به حذف بخش‌هایی از اثر باشد، چراكه در این صورت تحت هیچ شرایطی حاضر به كاهش بخش‌هایی از این اثر نیستیم.>

از قرار معلوم، ایرادهای دفتر موسیقی یكی متوجه این مساله بوده كه مصاحبه با رادیو بی‌بی‌سی انجام شده و دیگر اینكه در متن مصاحبه‌ها، تكه كوچكی وجود دارد كه معنای آن می‌تواند شكواییه فرهاد نسبت به وضع ایران باشد؛ مساله‌ای كه البته مورد تایید خانواده فرهاد نیست. از سوی دیگر این اولین بار نیست كه مصاحبه یا مصاحبه‌های یك هنرمند در قالب یك اثر مستقل منتشر می‌شود؛ چراكه اخوان‌ثالث هم قبلا‌ این كار را كرد و همین‌طور مرحوم قوامی و یا فروغ فرخزاد. وكیل خانواده فرهاد با انتقاد از روند اعطای مجوز در دفتر موسیقی می‌گوید: <آقایان اعلا‌م می‌كنند پروسه دریافت مجوز ۴۵ روزه است و لا‌بد این زمان برای فرهاد باید ۱۰ روزه باشد، در حالی كه با گذشت یك سال ما هنوز مجوز انتشار اثر جدید او را نگرفته‌ایم>!

● همین كه هست!
اما بخشی دیگر از كشمكش‌های خانه فرهاد بر سر پخش و انتشار بدون اجازه و غیرقانونی آثار فرهاد توسط صداوسیما و همچنین شركت <آوای چنگ> بوده است. شرح ماجرای این دعوا از زبان همسر فرهاد چنین است: <اولین بار ترانه محمد(ص) بدون اجازه از تلویزیون پخش شد و من اعتراض كردم. مدتی بعد ترانه <یك شب مهتاب> هم پخش شد و من باز اعتراض كردم، ولی نتیجه‌ای نداشت. چندی بعد محمدحسین صوفی (از مدیران وقت صداوسیما) در پاسخ به اعتراض‌های من اعلا‌م كرد كه ترانه‌های فرهاد جزو ذخایر ملی است و كسی حق اعتراض نسبت به پخش آنها از رسانه ملی را ندارد. خانم گلفام هم اگر مدركی دارد كه نشان می‌دهد همسر فرهاد است، ارائه كند>!

خانواده فرهاد در این كشاكش با دفتر ریاست سازمان صدا و سیما و اداره حقوقی این سازمان مكاتبه می‌كنند كه با جواب بخشی، رئیس دفتر عزت‌ا... ضرغامی، به این مضمون مواجه می‌شوند: <همین كه هست>! آنها البته كوتاه نمی‌آیند و به عماد افروغ رئیس كمیسیون فرهنگی مجلس نامه می‌نویسند و افروغ هم نامه‌ای خطاب به دارابی، معاون پارلمانی صدا و سیما می‌نویسد به این مضمون: <خواهشمندم با توجه به حقوق خانواده محترم فرهاد مهراد، حقی از این خواننده تضییع نشود.> دارابی البته جواب این نامه را به خانواده فرهاد نمی‌دهد.
به گفته شریعت، صدا و سیما در طی ۴ سال گذشته جرح و تعدیل‌هایی در آثار فرهاد انجام داده و برای مثال در ترانه محمد(ص) واگویه حدیث نبوی (الملك یبقی مع‌الكفر و لا‌یبقی مع‌الظلم) را حذف كرده است. پوران گلفام هم معتقد است هرگاه رادیو آهنگی از فرهاد پخش كرده از بازگو كردن نام فرهاد به عنوان خواننده آن خودداری شده است. او می‌گوید نمی‌دانم چرا بر زبان آوردن اسم فرهاد در رادیو ممنوع است؟

از دیگر كشمكش‌های خانواده فرهاد، استفاده غیرقانونی شركت <آوای چنگ> از آثار این خواننده بوده است. گویا <آوای چنگ> با استناد به سندی منسوب به اسفندیار منفردزاده (آهنگساز ترانه‌های فرهاد) طی سال‌های گذشته اقدام به انتشار آثار این خواننده بدون كسب مجوز قانونی كرده است. شریعت در این باره می‌گوید: <سند ارائه شده شركت آوای چنگ مربوط به سال ۱۳۵۳ است؛ در حالی كه این شركت در سال ۱۳۶۱ تاسیس شد>! به گفته شریعت حتی خود منفردزاده هم اعلا‌م كرده كه هیچ نسبتی با آوای چنگ نداشته و نامه واگذاری حق انتشار آثار فرهاد از وی به <آوای چنگ>، جعلی و غیرقانونی بوده است.
این هم گفتنی است كه در حال حاضر ناشر قانونی و انحصاری آثار فرهاد شركت <نی داوود> است.

● جایزه‌ای به نام خالق <وحدت>
اما در كنار تمام این مسائل، خانه فرهاد امسال درصدد برپایی نخستین دوره جایزه فرهاد است. این جایزه در سه بخش سرایندگی شعر یا كلا‌م ترانه، ساخت موسیقی ترانه و آوازخوانی ترانه برپا می‌شود. ترانه‌هایی با موضوعات بیان نقادانه و معترض به ناهنجاری‌های اجتماعی، كرامت و آرمان‌های انسانی، صلح و آزادی و خواسته‌های بحق انسان در این جایزه پذیرفته می‌شوند. تعداد داوران این جایزه ۲۰ نفر خواهد بود و به نفرات اول تا سوم هر بخش، جایزه زرین، سیمین و برنز اهدا می‌شود. گفته شده كه این جایزه هر سال همزمان با زادروز فرهاد (۲۹ دی‌ماه) برپا می‌شود؛ اما امسال به جهت مصادف بودن این روز با ایام محرم، احتمال برپایی جایزه، قبل یا بعد از این تاریخ هست.

منبع: روزنامه اعتماد ملی

Leon
Sunday 11 November 2007, 10:05 AM
فرهاد مهراد هنرمندی از تبار حقیقت

You can see links before reply

حمید مصدق.. فریدون مشیری.. سهراب سپهری.. و… و…و.. و باز زندگی تكرار می گردد!! سخنان زیادی در مورد زندگی هنری و خصوصی فرهاد مهراد در میان است…
همه میگن صدای مخصوص خودش رو داشت. خیلی ها او را به خاطر نرفتن به خارج از كشور و ماندنش تحسین می كنند .. بعضی ها از مهربانیش می گویند و بعضی از انزوایش و سكوتش!! فرهاد انسانی تنها بود .!!

فرهاد موسیقی را از دوستان ارمنی اش یاد گرفت.آكاردئون آموخت و بعد از آن گیتار..دوست داشت در رشته ادبی درس بخواند .. ولی به اجبار در رشته طبیعی مشغول گشت.. رشته ای كه هیچ گاه علاقه ای به آن نداشت!!ثمره این اجبار.. ترك تحصیل همیشگی او بود.این اتفاق در سال ۱۳۴۰ روی داد.

فرهاد اولین تجربه خوانندگیش را زمانی آزمود كه با دوستان ارمنی اش به اهواز رفته بود. شب اول برنامه گفتند كه خواننده گروه بیمار شده و او باید بخواند و او خواند و نا خواسته خوانندگی را تجربه كرد.او به زبان فارسی اجرای بر نامه نمی كرد.. تا زمانی كه به او پیشنهاد شد…

فرهاد از بلك كتز و كوچینی شروع كرد و از همان ابتدا طرفداران زیادی نداشت تا بعد از مدتی در میان مردم گل كرد!!در آن زمان بلك كتز پر طرفدار ترین گروه ایرانی شد!!
فعالیت او در بلك كتز از سال ۱۳۴۴ آغاز شد … هنوز پنج دقیقه از خواندنش نمی گذشت كه سراسر سالن در سكوت فرو می رفت.

فرهاد بی آزار و منزوی بود. آدم بذله گو و شوخی نبود… همیشه گوشه گیر بود. می شد فهمید كه نمی تواند خیلی چیزها را تحمل كند. اما در رفتار هایش نشان می داد. خوش بر خورد و خوش رو بود . البته گاهی اوقات هم بذله گویی می کرد. مثلا زمانی كه به معرفی اعضای گروه می پرداخت؛ شوخ طبعی اش گل می كرد. هامو را هملت معرفی می كرد و وقتی كه می خواست شماعی زاده را معرفی كند، می گفت: نایس جنتلمن!! شماعی زاده اوایل فكر می كرد فرهاد دارد به او فحش می دهد برای همین ناراحت می شد، حالا شاید اکنون كه کمی به زبان خارجه تسلط یافته، می داند آن دو كلمه توهین نبوده است. خودش را كه معرفی می كرد می گفت : این منم كه پیانو می زنم. بعد كه پیانو زدنش تمام می شد، می گفت این یك پیانیست معمولی بود. او مودب بود كه هیچ كس را به نام كوچكش صدا نمی كرد.
اولین ترانه ای که خواند؛ در فیلم رضا موتوری پخش شد.


+ نوشته شده توسط مجتبي

peasegonzo
Thursday 15 November 2007, 10:35 AM
سلام
روح بزرگ مردان موسيقي ايران شاد و يادشان گرامي
با تشكر

Leon
Friday 21 December 2007, 09:56 PM
(You can see links before reply)

You can see links before reply
فضای ملتهب سیاسی و اجتماعی ایران در اواخر دهه چهل از یکسو و نوعی از موسیقی که در دهه شصت میلادی در اروپا و آمریکا جان گرفت،از سویی دیگر باعث به وجود آمدن نوعی از موسیقی در ایران شد که به موسیقی اعتراض معروف شد.در دهه ی شصت میلادی بزرگانی چون بیتل ها،الویس پریسلی،ری چارلز،جان لنون،باب دیلن،باب مارلی و ...این نوع موسیقی را باب کرده بودند. شکلی از ترانه که به دلیل اعتراض به سنتهای اجتماعی،مذهبی و سیاسی خیلی زود جوانها را به طرف خود جذب کرد.در اواخر دهه چهل در ایران هم چون نقاط دیگر جهان این نوع موسیقی شکل گرفت.داریوش،فریدون فروغی،حبیب، مازیار و... جزئی از خوانندگان معترض بودند.اما سرآمد این خوانندگان فرهاد بود. فرهاد مهراد. کسی که دغدغه ای جز مشکلات سیاسی و اجتماعی ایران نداشت.کسی که به قول خودش در هر رژیمی ممنوع تر بود.فرهاد موسیقی را به صورت خود جوش فرا گرفت و تا سالها نت نمیدانست.وی اولین بار در یک گروه ارمنی مشغول به کار شد. سپس توسط شهبال شب پره سرپرست گروه بلک کتس کشف شد و به این گروه پیوست.بلک کتس آن موقع متشکل بود از:شهبال(درامز) شهرام (گیتار بیس) حسن شماعی زاده (ساکسیفون) منوچهراسلامی(ترومپت) هامو(گیتار) و فرهاد(خواننده ونوازنده ی پیانووگیتار) به اعتقاد اغلب صاحب نظران و خود اعضای بلک کتس آن سالها طلایی ترین سالهای عمر این گروه بود.
You can see links before reply
در این سالها فرهاد ترانه های خارجی می خواند (بیشتر از ری چارلزوبیتلز). وی پس چند سال کسب تجربه ی مفید از بلک کتس جدا شدوبه تنهایی مشغول به کار شد. اولین ترانه فارسی که از فرهاد منتشرشد مرد تنها بود که برای فیلم رضا موتوری ساخته مسعود کیمیایی خوانده شد.لحن صدای غمگنانه فرهاد و تن صدای منحصر به فردش باعث شد صفحه های این ترانه سریع به فروش برسد و چندین بار تجدید چاپ شود.شعر این ترانه را شهیار قنبری گفته بود و آهنگ آن را اسفندیار منفردزاده ساخته بود.این سه بعدها به مثلث طلایی ترانه ایران مشهور شدند.پس از آن بود که فرهاد دیگر به اوج شهرت رسید و ترانه های دیگرش را خواند.جمعه، سقف، گنجشکک اشی مشی ، کودکانه،شبانه و... اوایل انقلاب فرهاد چند ترانه اجرا کرد وسپس دوران انزوای او شروع شد.انزوایی ناخواسته.تا اواخر دهه شصت اجازه هیچگونه فعالیتی به فرهاد داده نشد اما او هم همچون خیلی های دیگر سکوت در میهن را به ابتذال در غربت ترجیح داد.
You can see links before reply
در سال 69 کاست خواب در بیداری از او منتشر شد و باز هم با تغییر مدیریت در وزارت ارشاد ممنوعیت ها ادامه یافت.عدم صدور مجوز برای انتشار آلبوم و برکزاری کنسرت یکی از کوچکترین کارهایی بود که دست اندر کاران وزارت ارشاد برای کسی کردند که ترانه های سیاسی وی پیش از انقلاب کمک بسیاری به باز شدن اذهان جوانان کرده بود.تا این که در سال76 کاست وحدت دوباره منتشر شد و فروش بسیار بالای آن همه را حیرت زده کرد . به راستی کدامیک از خوانندگان ایرانی را میتوان یافت که البومی را بعد از 25 سال تجدید چاپ کند و به چنین فروش شگفت انگیزی دست پیدا کند؟در کاست منتشر شده آهنگساز اسفندیار منفردزاده معرفی شده است در حالیکه بعضی آهنگها ساخته آهنگسازان دیگری است.بعد از این بود که بیماری فرهاد شدت گرفت. بیماری ای که سالها بود با دست و پنجه نرم میکرد. شاید همین بیماری بود که باعث شد فرهاد در آلبوم برف رمق زیادی نداشته باشد.بعد از این فرهاد بارها در بیمارستانهای مختلف تهران بستری شدتا اینکه برای ادامه معالجه به پاریس رفت اما تن او که به دلیل ناملایمات روحی بسیار رنجور شده بود تاب بیماری مهلکی چون هپاتیت ث را نیاورد و فرهاد مهراد این فرزند نمونه ایران زمین ، فرزندی که قلبش به عشق نام ایران میتپید در نهم شهریور 71 در فرانسه ما را تنها گذاشت و رفت. ابتدا قرار بود جسد فرهاد به ایران بازگردانده شود اما با این مساله مخالفت شد(شاید به دلیل ترس از تشییع جنازه ای که درخور نام فرهاد بود)سپس قرار شد فرهاد در گورستان پرلاشز در کنار بزرگانی چون ویکتور هوگو، صادق هدایت و... به خاک سپرده شود .هنرمندان زیادی برای شرکت در مراسم خاک سپاری گرد هم آمدند.اما تن فرهاد هیچوقت به پرلاشز برده نشد.پرس و جوها هم نتیجه ای نبخشید و جسد فرهاد گم شد.بعد چندین روز مشخص شد که فرهاد در گورستان تی یه در حومه پاریس آنهم در قسمت مردگان گمنام به خاک سپرده شده است ! میبینید حتی جسد فرهاد هم ممنوع بود.


روحش شاد



You can see links before reply


تمام آهنگهای فرهاد جزو بهترینهای موسیقی پاپ هستند اما به نظر من زیباترین آهنگ او آینه ها است . ترانه ای که شعر آن سروده ی اردلان سرفراز و آهنگ آن ساخته ی حسن شماعی زاده است.
از اینجا دریافت کنید (You can see links before reply)

/siyahmashgh

Leon
Tuesday 25 December 2007, 12:02 PM
فرهاد نامي ممنوع اما صدايي آزاد است!


در خانه‌ي مهرداد فرهاد نشستي برپا شد تا همسر و وكيل اين آهنگساز خواننده‌ي ايراني، آخرين اخبار را درباره‌ي جايزه‌ي فرهاد و موضع‌گيري‌شان درباره‌ي پخش و نشر آثار او در راديو و تلويزيون و نيز موسسه‌ي آواي چنگ و آن‌چه كه آن‌ها معتقدند به‌صورت غيرقانوني صورت گرفته است، اعلام كنند.

به گزارش خبرنگار بخش موسيقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، يحيي شريعت - وكيل خانه فرهاد - اعلام كرد، كليه‌ي آثار فرهاد متعلق به وي و خانه فرهاد است، تا زماني كه عكس اين قضيه ثابت شود.

اول: پرونده‌ي آواي چنگ

شريعت در اين نشست از پرونده‌ي آواي چنگ ياد كرد و با اشاره‌اي به تاريخ شكل‌گيري اين موسسه و فعاليت‌هاي آن گفت: آواي چنگ شركتي است كه بافت حقوقي آن با مسووليت محدود است. در 29 دي ماه سال 61 با مدير عاملي عباس منطقي تاسيس شده و طي اين سال‌ها كليه‌ي آثار فرهاد را بدون داشتن مجوز خانه‌ي فرهاد پخش و عرضه كرده است.

وكيل خانه‌ي فرهاد اضافه كرد: عباس منطقي، به‌عنوان مدير عامل اين موسسه در بيست‌ونهم آذر ماه سال 70 استعفا داد و مهين زارع، مدير اين مجموعه شد و در همان زمان از سوي مركز سرود و آهنگ‌هاي انقلابي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي براي رسيدگي به رفع نقص پرونده به اين موسسه اعلام شد كه براي حقوقي شدن كارهايشان نياز به تكميل پرونده دارند و در غيراين‌صورت اين قضيه به منزله‌ي انصراف از فعاليت موسسه‌ي يادشده تلقي خواهد شد.

وي مدعي شد، پس از تاريخ 10 دي ماه سال 70 تا به امروز، حتا اگر مركز موسيقي هم پرونده‌ي آواي چنگ را لغو نكرده باشد، باز هم اين موسسه طبق استناد قبلي، قانوني نخواهد بود. درصورتي‌كه در تمام پي‌گيري‌هاي معترضانه‌اي كه ما در وزارت ارشاد داشته‌ايم، تمام خطابه‌ها و نامه‌هاي ارشاد به‌نام "عباس منطقي" صادر شده است. درحالي‌كه اين موسسه نه وجود خارجي دارد و نه شخص نامبرده مدير اين موسسه تلقي مي‌شود.

او با اشاره به شكايت‌هاي خانه‌ي فرهاد نسبت به پخش غيرقانوني آثار وي اظهار كرد: اولين شكايت ما براي پخش مجموعه‌ي وحدت در تاريخ نهم فروردين سال 76 صورت گرفت و به‌دنبال آن در تاريخ‌هاي 12 ارديبهشت 77، 25 مرداد 77 و 17 شهريور 78 شكايات متعددي را تنظيم كرديم كه تمام اين پيگيري‌هاي معترضانه به عباس منطقي و موسسه‌ي آواي چنگ هم اعلام مي‌شد. درحالي‌كه تاكنون هيچ جواب منطقي نسبت به اين شكايات دريافت نكرده‌ايم.

استنادها و توافق‌ با منفردزاده

شريعت در ادامه به استنادهاي عباس منطقي نسبت به تكثير و انتشار آثار فرهاد اشاره كرد و گفت: منطقي اعلام كرده است كه طي قراردادي با اسفنديار منفردزاده كه شاعر برخي از آثار فرهاد محسوب مي‌شود، مجوز انتشار آثار اين هنرمند را دريافت كرده است. در حاليكه در مراسم بزرگداشت فرهاد كه سال گذشته برگزار شده بود، منفردزاده طي يادداشتي اعلام كرد كه از زمان تولد تاكنون كسي را به‌نام "عباس منطقي" نمي‌شناسند و هيچ قراردادي را مبني بر واگذاري حقوق خود نسبت به آثار فرهاد به او ارايه نكرده ‌است. پس در اينجا هم مي‌توان نتيجه گرفت كه تمام ادعاهاي منطقي و آواي چنگ كذب مطلق است. هر چند كه متاسفانه حتا بعد از فوت او و برخلاف غيرقانوني بودن كارهايشان، همچنان ورثه‌ي وي در حال پي‌گيري فعاليت‌هاي اين موسسه هستند.

"وحدت‌"هاي جعلي

وكيل خانه‌ي فرهاد سپس با نشان دادن يكي از سي‌دي‌هاي فرهاد با نام "وحدت" كه چندي پيش از سوي موسسه‌ي آواي چنگ منتشر شده است، اعلام كرد كه اين سي‌دي و سي‌دي‌هايي مشابه آن قاچاق‌اند و خريد و فروش آن‌ها جرم محسوب مي‌شود. درحاليكه خانواده‌ي منطقي با وجود غيرقانوني بودن فعاليت خود و براي پوشاندن كارشان هولوگرام جديدي روي اين سي‌دي زده تا اعلام كنند كه مالك خاصي دارد.

به گزارش ايسنا، منوچهر آزادي - ناشر اختصاصي آثار فرهاد - هم در ادامه‌ي سخنان شريعت اضافه كرد: هر اثري به سه شكل امكان انتشار دارد؛ يعني يا اثري بدون مجوز ارشاد جعل مي‌شود، يا اثري مجوز مي‌گيرد، ولي در محتواي اصلي آن دست برده مي‌شود، و يا اثري انتشار مي‌يابد و طبق تعهد، ناشر متعهد مي‌شود كه حق و حقوق مالكان افراد مرتبط به اثر را پرداخت كند، كه در هر سه مرحله‌ي يادشده، وزارت ارشاد تنها در محدوده‌ي ساختماني خود امكان توقيف و يا تنبيه يك اثر را پيدا مي‌كند و گويا بيرون از اين محدوده هيچ اتفاقي نمي‌افتد.

وي افزود: كليه‌ي آثاري كه از سوي خانه‌ي فرهاد توقيف شده، در بازار وجود دارند و هيچ مميزي و محدوديتي براي فروش و يا پخش اين آثار نيافتاده است. اما متاسفانه ما به‌عنوان پخش‌كنندگان اصلي آثار فرهاد چون موظف به دادن حقوق نشر به صاحبان اصلي اثر هستيم و لاجرم قيمت آثارمان بيشتر از نسخه‌هاي قاچاق است، هيچ رقابتي با اين آثار نمي‌توانيم بكنيم.

اگر كسي ادعايي دارد پيش بيايد

شريعت نيز در ادامه گفت: كليه‌ي آثار فرهاد به شكل مشترك منتشر مي‌شود و ما هم از سال 84 تا كنون اعلام كرده‌ايم كه هر كسي مدعي حقي و حقوقي بر آثار فرهاد است، پيش بيايد؛ در حالي كه آثار فرهاد را قاچاق مي‌كنند، ولي كسي ادعاي مالكيت آن‌را تاكنون نكرده‌ است و حتا عباس منطقي نيز مدعي است كه آثار فرهاد متعلق به خود فرهاد است؛ ولي با اين وجود مثل بقيه به كار خود ادامه مي‌دهد.

وي تصريح كرد: خانه‌ي فرهاد هم‌زمان با پي‌گيري نشر و پخش آثار فرهاد با افرادي كه مثل اسفنديار منفردزاده مرتبط با آثار اين هنرمند هستند، در تماس است و چه بخواهيم و چه نخواهيم، آثار فرهاد مالكيت مشتركي بين آهنگ‌ساز، شاعر و خواننده دارند. هر چند كه موسسه فرهنگي هنري خانه فرهاد طي توافق با اين افراد، تنها نهادي است كه مي‌تواند مانع نشر آثار اين هنرمند در هر جاي دنيا باشد.


"از دورها"ي فرهاد در انتظار مجوز

در ادامه اين نشست يحيي شريعت با اشاره به تقاضاي خانه‌ي فرهاد براي نشر مجموعه‌ي "از دورها" گفت: اين‌ مجموعه شامل دو مصاحبه كامل فرهاد با راديو فرانسه و راديو بي‌بي سي است، كه اولين‌بار بخشهايي از هر دو مصاحبه در مجموعه‌هاي قبلي اين هنرمند منتشر شده و سال گذشته خانه‌ي فرهاد تقاضاي انتشار كامل اين مصاحبه‌ها را داد و به ما نيز اعلام كردند كه ظرف 45 روز مجوز نامبرده ارايه مي‌شود. در حاليكه بعد از پي‌گيري‌هاي متفاوت در ابتدا اعلام كردند كه اين مجموعه مصاحبه است و جزو شعر و آهنگ محسوب نمي‌شود. بعد از آن درخواست كردند كه متن كامل مصاحبه‌ها را مطالعه كنند و در آخرين مرحله نيز اين متن براي حراست وزارت ارشاد ارسال شد، تا آن‌ها نظرنهايي را در اين رابطه بدهند.


اگر يك كلمه حذف شود ...

وكيل خانه‌ي فرهاد تصريح كرد: طي آخرين صحبتي كه با دشت‌گلي - رييس شوراي نظارت و ارزشيابي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي - در اين‌باره داشته‌ام، او اعلام كرد كه قطعا اين مجموعه منتشر مي‌شود و مشكلي نخواهد داشت، هر چند ما هنوز جواب قانع‌كننده‌اي كه تكليف‌مان را مشخص كند، نشنيده‌ايم و از همين جا نيز اعلام مي‌كنيم كه حتا اگر يك كلمه از اين مجموعه حذف شوند، خانه فرهاد با انتشار آن موافقت نخواهد كرد، زيرا هر اثري به تماميت خود اثر است.



پخش آهنگ‌هاي در سراسر دنيا قبل از ايران

در ادامه گفته‌هاي شريعت، پوران گلفام، همسر مهرداد فرهاد، در سخناني با اشاره به محتواي كلي مجموعه "از دورها" شامل چند آهنگ به زبان ايتاليايي، اسپانيايي، فرانسوي و انگليسي، گفت: سال‌هاي پيش فرهاد آن‌ها را به‌صورت خيلي خصوصي براي خواهرش خوانده بود و ما بعد از پالايش آن را براي پخش فرستاديم و در كنار آن يكي از مصاحبه‌ها‌ي فرهاد قبل از برگزاري كنسرت وي در سال 75 در فرانسه با راديو آواي ايران قرار دارد. در پايان نيز آخرين مصاحبه فرهاد با راديو بي‌بي‌سي در سال 1381 و هنگامي كه براي معالجه‌ي وي به پاريس رفته بوديم، جاي گرفته است كه متاسفانه اين مجموعه هم اكنون و قبل از گرفتن مجوز ارشاد، در اروپا و آمريكا پخش شده است.

شريعت در بخش ديگري از گفته‌هايش از سوي خانه‌ي فرهنگ و هنر فرهاد به پخش كليپ‌هاي غيرمجاز فرهاد از سوي صدا و سيما اشاره كرد و گفت: نزديك چهار سال است كه براي پخش بدون مجوز آثار فرهاد در تعامل با مسوولان صدا و سيما هستيم و با آن‌ها مشكل پيدا كرديم؛ زيرا در يك دوره و بعد از پيگيري‌ شكايت‌هاي مداوم ما قرار شد جلوي اين تخطي گرفته شود و چون صاحب آثار فرهاد رضايت بر پخش اين آثار از سوي رسانه‌ي تلويزيون نداشت، قرار بود تا با اين روند برخورد شود، درصورتي‌كه تاكنون هيچ اتفاقي نيافتاده است.

وي خاطرنشان كرد: تمامي شبكه‌هاي سراسري داخلي و خارجي با مناسبت و بي‌مناسبت صداي فرهاد را همراه با كليپ‌هاي متعدد پخش مي‌كنند و حتا به خود اجازه‌ي اين را مي‌دهند كه بخش‌هايي از كارهاي اصلي فرهاد را حذف كنند.

او اضافه كرد، طي نامه‌اي به عماد‌الدين افروغ - رييس سابق كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي - اعلام كرديم كه صدا و سيما مرتكب خلاف شده است، جواب نامه‌ها را نمي‌دهد و ما قصد شكايت به دادسراي كاركنان دولت را داريم؛ او هم طي پي‌نوشتي در نامه‌ي ما، تقاضاي پي‌گيري اين شكايت را كرد كه متاسفانه حتا جواب نامه‌ي افروغ هم داده نشد.

شريعت درعين حال مدعي شد: در آخرين پيگيري‌هاي براي جلوگيري از پخش غيرمجاز اين آثار در صدا و سيما، از سوي "بخشي" - مسوول دفتر ضرغامي - به ما اعلام شد كه هر كاري مي‌خواهيد انجام بدهيد، ما اين آثار را پخش مي‌كنيم!

نامه‌ي جعلي و ادامه‌ي داستان

وي اضافه كرد: تنها در دوره‌ي مديريت صوفي، از سوي تلويزيون اعلام شد كه دليل پخش غيرقانوني آثار فرهاد از سوي اين رسانه‌ي ملي همان نامه‌ي جعلي و دروغي عباس منطقي بوده كه طي آن اعلام كرده، اسفنديار منفرد‌زاده حق پخش تمامي آثار فرهاد را به وي فروخته و متاسفانه تا همين امروز تلويزيون با استناد به اين كاغذ دروغين در حال پخش كليپ‌هاي غيرمجاز فرهاد است.


فرهاد؛ نامي ممنوع، اما صدايي آزاد!

به گزارش ايسنا، پوران گلفام نيز در ادامه با اشاره به پخش آهنگ‌هاي فرهاد در شبكه‌هاي راديويي گفت: مدت‌هاي زيادي است كه آهنگ‌هاي فرهاد را از شبكه‌هاي مختلف راديويي مي‌شنوم، ولي متاسفانه هيچ‌گاه در هيچ كدام از اين برنامه‌ها نام فرهاد به‌عنوان خواننده‌ي اين آثار معرفي نشده است. نمي‌دانم چرا همچنان بردن اسم فرهاد در تلويزيون و راديو ممنوع است، ولي استفاده از آثار او هيچ ايرادي ندارد.

و اما جايزه‌ ...

در ادامه اين نشست، شريعت با اشاره به داستان جايزه‌ي فرهاد اعلام كرد، سال گذشته و در مراسم بزرگداشت فرهاد از برپايي جايزه‌ي فرهاد با عنوان "آتشفشان ترانه" خبر داديم كه قرار بود به‌صورت رقابتي و در ده حوزه از جمله: شعر و ترانه، ساخت موسيقي و آهنگ، و خوانندگي و سرايندگي برگزار شود. بعد از ارايه‌ي فراخوان آن به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، ‌عنوان اين مسابقه به جايزه‌ي فرهاد تغيير كرد و قرار شد، آثار نامبرده توسط 20 نفر كه شاعران و آهنگسازان، منتقدان و مطبوعات، توليدكنندگان و ناشران موسيقي و ... هستند، داوري شوند؛ هر چند كه متاسفانه اين فراخوان تازه چند روز پيش مورد تاييد قرار گرفت و همين امر هم باعث شد تا زمان مورد نظر ما براي برگزاري مسابقه بسوزد؛ حالا تنها اميد داريم كه اواخر آذر و اوايل دي‌ماه اين مسابقه را برپا كنيم.

لينك مطلب:

You can see links before reply (You can see links before reply)

براي ترانه‌سرايي اجتماعي و انساني، فراخوان نخستين جايزه‌ و جشنواره‌ي فرهاد منتشر شد

ايسنا : نخستين جشنواره‌ي سرايندگي شعر يا كلام ترانه، ساخت موسيقي، آهنگ و تنظيم، و آوازخواني ترانه با عنوان "جايزه‌ي فرهاد" هم‌زمان با زادروز فرهاد مهراد در تهران برگزار مي‌شود.

، جايزه‌ي و جشنواره‌ي فرهاد، بنا بر اعلام، با هدف ايجاد شرايطي براي مشاوره، كشف استعداد و تشويق جوانان شاعر آهنگ‌ساز و آواز‌خوان به آفرينش ترانه‌هاي تازه و بهتر، آگاهي دادن بيشتر به شنوندگان و پروراندن سليقه‌هاي بهتر و درست‌تر براي پرهيز از سهل‌انگاري‌هاي زيان‌بار از راه نقد و بررسي و نشر منتخب آثار برتر و نيز گردآوري، اشاعه و حفظ آثار باارزش براي توانمندي در حمايت از ارزش‌هاي انساني در ترانه‌هاي روز تدارك ديده شده است.

خانه‌ي فرهاد به‌عنوان برگزاركننده‌ي اين جشنواره اعلام كرده كه جشنواره‌ي فرهاد به ترانه‌هايي كه بيان نقادانه و معترض به ناهنجاري‌هاي اجتماعي داشته و نيز در روند رسيدن به كرامت و آرمان‌هاي انساني معنا شده و بيانگر تلاش در راه صلح و آزادي باشند، توجه دارد و نيز ترانه‌هايي را مورد نظر قرار مي‌دهد كه بيان‌گر خواست‌هاي بحق انسان با راه‌كارهاي امكان و ايجاد آن باشند.

اين جشنواره در رشته‌هاي سرايندگي شعر يا كلام ترانه، ساخت موسيقي ترانه - آهنگ و تنظيم -، آوازخواني ترانه برنامه‌ريزي شده است.

بر اساس اعلام، ساختن موسيقي و شعر ترانه و اجراي آن براي شركت در جشنوراه بايد به‌گونه‌اي باشد كه نشان‌گر تلاش در نوآوري با توجه به موازين علمي تنظيم موسيقي همراه با تلفيق درست شعر با موسيقي و با نگاهي نقادانه و پويا به تجربه‌هاي گذشته باشد.

همچنين به زبان فارسي يا گويش‌هاي رايج ايراني و به‌ وسيله هنرمند ايراني براي نخستين‌بار آفريده و ضبط شده باشد.

همچنين ترانه نبايد بازخواني و اقتباسي از كلام و موسيقي فولكلور يا تنظيمي از كارهاي اجراشده‌ي قبلي بوده و از هيچ رسانه‌يي در هيچ كجاي جهان پخش شده باشد و نيز تا پايان جشنواره پخش نشود.

در اين فراخوان تاكيد شده است، حقوق هيچ يك از پديدآورندگان سه‌گانه ترانه نبايد به هيچ شخص حقيقي يا حقوقي واگذار شده باشد و بيشترين زمان ترانه هشت دقيقه اعلام شده است.

برگزاركنندگان اعلام كردند: در صورت امكان، اين جشنواره در روزهاي بعد در شهرهاي ديگر ايران با داوري و انتخاب بهترين‌ها به سليقه حاضران در مراسم برگزاري تكرار مي‌شود.

داوران اصلي و تخصصي جايزه‌ي يادشده توسط خانه فرهاد با مراجعه به افكار عمومي براي انتخاب پنج نفر از شاعران و پنج نفر از آهنگسازان و پنج نفر از خوانندگان خواهند بود.

همچنين هيات داوران بخش‌هاي جنبي و مستقل نيز بنا بر دعوت خانه‌ي فرهاد، از پنج نفر از منتقدان منتخب مطبوعات و سه نفر از صنف توليدكنندگان و ناشران آثار موسيقي تشكيل مي‌شوند.

قرار است حاضران در شب برگزاري جشنواره نيز با داوري خود بهترين ترانه را معرفي كنند.

بنا بر اعلام، جايزه زرين، سيمين و برنز، به نفرات اول تا سوم براي شعر يا كلام، جايزه زرين، سيمين و برنز، به نفرات اول تا سوم براي آهنگسازي، جايزه زرين، سيمين و برنز، به نفرات اول تا سوم در زمينه آوازخواني، جوايز منتقدان مطبوعات به بهترين شعر ترانه، موسيقي ترانه و آوازخوان ترانه، سه جايزه به خواننده، شاعر، آهنگساز بهترين ترانه منتخب صنف توليد كنندگان و ناشران آثار موسيقي، سه جايزه به خواننده، شاعر، آهنگساز بهترين ترانه منتخب شركت كنندگان در مراسم، تعلق مي‌گيرد.

آخرين مهلت پذيرش فرم شركت در جشنواره پايان‌آبان ماه سال جاري بوده و برگزيدگان با دريافت جوايز، امكان عضويت در خانه فرهاد را براساس مقررات خواهند داشت.

اين جشنواره پيشتر قرار بود به‌صورت غير رقابتي برگزار شود.


لينك گزارش:


You can see links before reply (You can see links before reply)


برگزاري «جايزه فرهاد» و انتشار آلبومي جديد


فارس: رئيس هيئت مديره خانه فرهاد از انتشار آلبوم موسيقي همراه با مصاحبه فرهاد مهراد با عنوان «از دورها» توسط اين خانه و برگزاري «جايزه فرهاد» خبر داد.

در نشست مطبوعاتي كه صبح امروز با حضور «پوران گلفام» همسر فرهاد،«يحيي شريعت‌نيا» وكيل خانوادگي اين هنرمند و رئيس هيئت مديره خانه فرهاد و «مريم علوي» يكي از اعضاي هيات مديره خانه فرهاد برگزار شد،«شريعت نيا»گفت: خانه فرهاد تقاضاي انتشار اثري را با عنوان «از دورها» كرده كه شامل قطعات فرهاد و 2 مصاحبه ايشان با راديو فرانسه و بي بي سي است.در حال حاضر تمام مراحل انتشار اثر طي شده و با تماس تلفني امروز بنده با آقاي «دشت گلي» مسئول نظارت دفتر موسيقي،قرار است اين آلبوم به زودي منتشر شود.


«پوران گلفام» نيز در اين خصوص گفت: اين آلبوم شامل قطعاتي از آهنگ‌هاي فرهاد به زبانهاي اسپانيايي، انگليسي و فرانسوي است كه سال‌هاي گذشته به صورت خصوصي براي خواهرشان خوانده است.


وي با بيان اينكه مصاحبه‌هاي فرهاد به زبان فارسي است، افزود: مصاحبه با راديو فرانسه در سال 75 به دنبال كنسرت فرهاد در فرانسه انجام شده و مصاحبه با راديو بي بي سي نيز سال 81در پاريس در زمان مداواي ايشان صورت گرفته است.


«گلفام» ادامه داد: اين اثر در حال حاضر در اروپا و آمريكا منتشر شده است در حالي كه هنوز در ايران چنين اتفاقي نيفتاده است.


در ادامه اين نشست «شريعت نيا»از برگزاري جشنواره‌اي با عنوان جايزه فرهاد خبر داد و گفت:موسسه فرهنگي هنري خانه فرهاد در راستاي اهداف كلان خود و با هدف اعتلاي هنر در ايران نخستين دوره جشنواره ساليانه جايزه فرهاد را برگزار مي‌كند كه از ابتدا قرار بود جشنواره با عنوان آتشفشان ترانه برگزار شود اما به جايزه فرهاد تغيير نام داد.


وي با اشاره به اهداف اين جشنواره افزود:اين جشنواره با هدف ايجاد شرايطي براي مشاوره، كشف استعداد و تشويق جوانان شاعر، آهنگ‌ساز و آوازخوان به آفرينش ترانه‌هاي تازه و بهتر، آگاهي دادن بيشتر به شنوندگان و پروراندن سليقه‌هاي بهتر و درست‌تر براي پرهيز از سهل‌انگاري‌هاي زيانبار از راه نقد و بررسي و نشر منتخب آثار برتر و گردآوري،اشاعه و حفظ آثار با ارزش براي توانمندي همه جانبه خانه فرهاد در حمايت از ارزش‌هاي انساني در ترانه‌هاي روز در سه حوزه شعر و ترانه،آهنگسازي و آواز برگزار خواهد شد.


وكيل خانوادگي فرهاد بيان داشت: اين جشنواره قرار بود هر ساله همزمان با تولد فرهاد برگزار شود اما امسال به دليل تاخير از گرفتن مجوز زمان برگزاري آن تغيير مي‌كند.با وجود چنين مسئله‌اي سعي داريم در زمستان برگزار كنيم.از هم اكنون كساني كه قصد شركت در اين جشنواره را دارند مي‌توانند آثار خود را به دبيرخانه خانه فرهاد ارسال نمايند.


وي ادامه داد:در روز برگزاري هيئت داوران به نفرات برگزيده اول تا سوم هر شاخه جايزه زرين، سيمين و برنز اهداء مي‌كنند.


«شريعت نيا»در خصوص پخش غيرقانوني آثار فرهاد در بازار موسيقي گفت: متاسفانه تمام اين اتفاقات از سوي انتشارات آواي چنگ و به دست «عباس منطقي» افتاده و اين در حالي است كه اين انتشارات سال‌ها است كه بدون پروانه كار مي‌كند. پس از پيگيري به عمل آمده آنها مدعي هستند كه سال 53 فرهاد آثار خود را به اين مؤسسه واگذار كرده در حالي كه اصلا چنين نبوده است.


وي افزود: آثار فرهاد متعلق به خود و خانواده‌اش است و اين آثار مالكيت مشترك بين آهنگساز، شاعر و نوازنده دارد و در ايران تنها مكاني كه اجازه نشر آثار فرهاد را دارد، مؤسسه فرهنگي هنري خانه فرهاد است.


رئيس هيات مديره خانه فرهاد با اشاره به پخش غير قانوني آثار فرهاد از صدا و سيما اظهار داشت: ما نزديك 4 سال است كه با صدا و سيما در خصوص پخش غيرقانوني آثار فرهاد مشكل داريم.

در حال حاضر نيز تمام شبكه‌هاي داخلي و خارجي صداي فرهاد را روي هر چيزي و در هر زماني پخش مي‌كنند در حالي كه همسر ايشان حتي مجوز چنين چيزي را صادر نكرده‌اند.

Leon
Friday 18 January 2008, 05:08 PM
يادی از فرهاد

محمود خوشنام
کارشناس موسيقی
You can see links before reply
You can see links before reply مرد تنها نخستين ترانه ای است که فرهاد به زبان فارسی خوانده است

دو سال از مرگ 'فرهاد مهراد' می گذرد. با مرگ او موسيقی پاپ ايران يکی از رساترين صدا های خود را از دست داد، صدايی بود از جنس ديگر، با توان تفسير. آميزه ای متفاوت از قدرت و ظرافت، با چاشنی اندوهی سر بسته که به جای گرياندن، بر می انگيخت!
سر آغاز موسيقی پاپ را در ايران گونه گون تعيين کرده اند. بستگی دارد به اين که آن را چگونه تعريف کنيم. اگر همانگونه که از معنای ظاهری " پاپ" بر می آيد، منظور موسيقی همه پسند و فراگير مردمی باشد، سرآغازش به هفتاد هشتاد سال پيش بر می گردد. زمانی که "جواد بديع زاده" به سراغ ترانه های عاميانه شهری رفت و با گردآوری و بازخوانی تنظيم شده آنها، حال و هوای تازه ای در جامعه موسيقی ايران پديد آورد. پس از آن نيز کسانی ديگر دنبال کار او را گرفتند.
ولی اگر بخواهيم پاپ را دقيق تر وبا توجه به عناصری که در ساخت و پرداخت امروزی آن به کار می رود تعريف کنيم،پيشينه ای بيش از سی چهل سال نخواهد داشت. در واقع در همان سال های شصت ميلادی که موسيقی پاپ در معنای امروزی در اروپا وآمريکا سر بر آورد، موج هايی از خود را نيز به سرزمين های ديگری چون ايران انتقال داده که روابط تنگاتنگ فرهنگی با جهان غرب داشتند.
آغاز کار
در سال های پايانی دهه چهل خورشيدی يعنی همان سالهای شصت ميلادی گروهی از آهنگسازان و ترانه سرايان جوان که به دستگاه های رسمی توليد و پخش موسيقی راه نداشتند، "استوديوی طنين" را بنياد کردند تا به ياری آن بتوانند ترانه های خود را انتشار دهند. آنچه جوانان "طنين" کم داشتند، صدا بود. صدايی که با موسيقی نو سازگار باشد. صداهايی که به "سنت" عادت داشتند، به اين کار نمی آمد.
چندی نگذشت که "گوگوش" را پيدا کردند. خواننده ای که همه فن حريف بود و از خردسالی نيز صدای خود را پرورش داده بود. و اما صدای سازگار مردانه نيز در همان نزديکی ها بود. "فرهاد" شب ها در رستوران جوان پسند "کوچينی" می خواند. او در آن سال های سر برآوردن غوغای پاپ در اروپا، در سفری به انگلستان مات و مبهوت "بيتل" ها شده بود و از سوی ديگر زير تاثير جادوی "ری چارلز" نابينا قرار داشت که بلوزهای سياهان را می خواند.
فرهاد ترانه های "ری چارلز" و "بيتل"ها را با دقت و ظرافت تمام باز خوانی می کرد. به گونه ای که سر مويی با اصل تفاوت نداشته باشد. خود او در جايی گفته که پيش از کار در "کوچينی" در هتلی در اهواز به عنوان نوازنده گيتار کار می کرده که بعد از او خواسته اند که اگر می تواند گيتار را با صدای خود نيز همراه کند. آزمايش صدا آنچنان با توفيق همراه بوده که پس از آن برجسته تر از گيتار جلوه کرده است.
ترانه های اعتراض
مرد تنها نخستين ترانه ای است که فرهاد به زبان فارسی خوانده است، با آهنگی از اسفنديار منفرد زاده و شعری از شهيار قنبری، هر دو از وابستگان به استوديو طنين. ترانه ای که برای فيلم رضا موتوری ساخته شده بود، صدای فرهاد را از فضای بسته کوچينی به در آورد و در سراسر جامعه پراکنده ساخت.
سپس نوبت به جمعه رسيد، ترانه ديگری از اسفنديار و شهيار ولی با رنگ و بوی تند اعتراض شهيار از دلتنگی های فراگير "جمعه" نمادی ساخته بود که با صدای رسای فرهاد، همه جمعه های يخ زده تاريخ را از دلتنگی بيرون می آورد! به اين ترتيب فرهاد بی آن که خود بخواهد آن گونه که اسفنديار می گويد به خواننده ای متعهد و معترض تبديل شد.
"داره از ابر سيا خون می چکه/ جمعه ها، خون جای بارون می چکه"
پس از آن، گردونه شتاب بيشتری گرفت و ترانه پشت ترانه با صدای گرم فرهاد در فضا طنين انداخت. صدای او تضمينی شده بود برای توفيق ترانه های نو. واروژان هفته خاکستری را به صدای او سپرد. محمد اوشال خسته و اسير شب را. ايرج جنتی عطائی، سقف را برای او سرود و اردلان سرفراز آينه ها را. با اين همه بيشترين ترانه های سال های شکوفايی فرهاد، کار مشترک "شهيار- اسفنديار" است.
اسفنديار چند آهنگ نيز بر روی شبانه های احمد شاملو نهاده که با صدا و اجرای فرهاد، تاثيری دو چندان پيدا کرده است.
"فرهاد" ديگر
دوستان نزديک فرهاد می گويند که او اعتقاد مذهبی ريشه داری داشته و از همين روی در جريان انقلاب اسلامی از هواخواهان آن بوده است. ترانه معروف محمد که بعدها به وحدت تغيير نام داده، شايد نشانه ای بر اعتقادات او باشد. متن محمد يا وحدت را سياوش کسرائی سروده و "اسفنديار منفرد زاده" بر آن آهنگ نهاده است.
فرهاد در سال های بعد با دگرگونی های پيش آمده در جامعه که تحريم انواع موسيقی، به خصوص موسيقی پاپ را در برداشت، هراسيده و سرخورده، مدتی خاموش مانده و بعد که آب از آسيابها فرو ريخته، با حزم و احتياط از نو به ميدان آمده است.
You can see links before reply فرهاد در سال های جوانی


در اين دوره دوم فعاليت، فرهاد بيشتر "عاشقانه" و "عارفانه" خوانده و از رنگ و بوی اعتراضی ترانه های پيش از انقلاب در خوانده های تازه او اثری نيست. آهنگ ترانه های دوره دوم، بيشتر از آن خود اوست. متن را نيز از ميان آثار شاعران نو و کهن ايران برگزيده است.
تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم با شعر ايراندوستانه "مهدی اخوان ثالث" و کوچ بنفشه ها با شعر حسرت آلود "محمدرضا شفيعی کدکنی"، شايد از بهترينهای فرهاد در سال های پس از انقلاب باشد.
فرهاد در اين سالها، دو سه سفری به اروپا آمد، با احتياط بسيار خواند، با هيچ کس سخن نگفت و بی سر و صدا به ايران بازگشت. در آخرين لوح فشرده ای که از خوانده های او به دست ما رسيده کار روی متن هايی را می شنويم از : نيما يوشيج (برف)، ابوسعيد ابوالخير (رباعيات)، ملک الشعرای بهار(مرغ سحر)، اسماعيل خوئی (وقتی که بچه بودم)، خوان رامون خيمنز(خواب در بيداری) و فريدون رهنما (کتيبه).
صدايی که در اين "لوح" باز تابيده، رنجورتر از صدای هميشه فرهاد است و بيماری او را نشانه می زند. می گويند دير به داد او رسيده بودند. زمانی که بيماری پيش رفته بود. نوشدارويی بود بعد از مرگ سهراب. فرهاد در ترانه کتيبه، در شعر فريدون رهنما، سايه مرگ خود را ديده است:
گرم و زنده بر شن های تابستان،
زندگی را بدرود خواهم گفت.
زمان در من خواهد مرد،
و من
بر زمان خواهم خفت!