PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ترانه های کارهای استاد حبیب اله بدیعی



Hmd_N
Thursday 20 September 2007, 12:20 PM
افسانه کمتر


با صداي دلکش


در کنار آشنايان در ميان بي وفايان
گر من بيدل نباشم شمع هر محفل نباشم
عاشقي ديوانه کمتر ناله اي مستانه کمتر
آتشي گر برافروزد گوشه ي کاشانه ي من
نيمه شب از غم بسوزد جسم چون پروانه ي من
مست و مدهوشي سحرگه بر در ميخانه کمتر
از من بگذر که اين مجنون پي ليلا گرفته
دل از کف داده اي اکنون ره صحرا گرفته
شعله وراي عشق رسوا آمدي تا من بسوزم
آمدي با اينهمه غم تا چنين آيد به روزم
گر سر آيد سوز و سازم اينهمه شوق و نيازم
شکوه اي کم ناله اي کم
قصه ي بي انتهايي با دو افسانه کمتر


آواز : دلکش
آهنگساز : استاد حبيب اله بديعي
شاعر : معيني کرمانشاهي
در مقام همايون

Hmd_N
Thursday 20 September 2007, 12:22 PM
داغ جدايي


با صداي مرضيه


ساقيا امشب کجايي تا زخود يابم رهايي
بي تو از داغ جدايي سوختم آتش گرفتم
تا گذاشتي دامن افشان دورم از دل سيرم از جان
وز غمت چون شمع لرزان سوختم، آتش گرفتم
من سراپا اشک و آهم شعله بارد، از نگاهم
شمع طرب بودي مرا، امشب چرا، از ديده نهاني؟
رفتي و از سوداي تو، دارد دلم، داغي که نداني
داشتم آسودگي در کوي تو
سوختم چون شمع و گل، بي روي تو
از خاطرم اي شاديه محفل نرفتي
از چشم تر رفتي ولي از دل نرفتي
از چشم تر رفتي ولي از دل نرفتي


با صداي : مرضيه
آهنگساز : استاد حبيب اله بديعي
شاعر : رهي معيري
در مقام شور

Hmd_N
Thursday 20 September 2007, 12:24 PM
مده فريبم


با صداي الهه


چون ببينم روي تو فرياد من از سينه خيزد رو مکن بر آينه آه از دل آينه خيزد
گرچه ز تو اين درد و بلا شد قسمت ما وز عشق غم شد نصيبم
اي مه اگر رفتي همه شب در بزم طرب باکس نگو دادي فريبم
نوگلي با خون دل پرورده اي اما به دست ديگراني من شدم مدهوش آن چشمان تو اما تو مست ديگراني
همچو مستان عهد خود نابسته اي زيبا شکستي يا زمن ديوانه تر يا مست مستي
در چنين شبها که من ميسوزم از داغ جدائي شمع بزم آراي شبهاي که هستي
چه سازم چه گويم ز بلائي که کرده مبتلايم
چه کردم که دردم به دوائي نکرده آشنايم
حسرت خورده ي آغوش توام غمم همين بس
افسون گشته چشمان توام بداد من رس
بي وفائي از تو کي باور شود گل چو باشد بي وفا پرپر شود


آواز : الهه
آهنگساز : استاد حبيب اله بديعي
شاعر : بيژن ترقي
در مقام سه گاه

Hmd_N
Thursday 20 September 2007, 12:25 PM
مست که هستي ؟


با صداي پوران


شب آمد ز گرد ره ميروي کجا خانه که را مي کني تو روشن
چو تاک بريده اي تا شوم جدا از تو بي وفا گريه سر کنم من
در سرشگ خود من همه شب به ياد تو غرقه شده غوطه ور خواب و خيالم
آتشي از سر خانه من به آسمان سر بکشد چو نفسي بي تو بنالم
اي دو چشم تو ساقي عالم بگو در اين نيمه شب يار که و مست که هستي
من سبوکش بزم غم تو يا تو ساقي بزم که و مست مي از دست که هستي
شب آمد ز گرد ره مي روي کجا خانه که را مي کني تو روشن
چو تاک بريده اي تا شوم جدا از تو بي وفا گريه سر کنم من
در سرشگ خود من همه شب به ياد تو غرقه شده غوطه ور خواب و خيالم
آتشي از سر خانه من به آسمان سر بکشد چو نفسي بي تو بنالم



آواز : پوران
آهنگساز : استاد حبيب اله بديعي
شاعر : بيژن ترقي
در مايه دشتي