gheisar
Monday 24 September 2007, 05:03 PM
آنھایی که به موسيقی ایرانی احاطه نسبی دارند به این موضوع واقفند که مشکل اصلی در ساختن قطعه ای بدیع در این نوعموسيقیجمله موسيقی است نه چيز دیگر. زیبایی و بدیع بودن یک قطعه بيشتر به نو بودن جمله ھا و چگونگی بسط و گسترشجمله ھای آن قطعه بستگی دارد.
ما در موسيقی سنتی یک قالب مشخص داریم به نام ردیف که (متأسفانه تعدد ردیف ھا ازنظر روایتھا و اجراھای مختلف برایھنرجویان کار را مشکل کرده است) که علت وارد کردن این سلایق شخصی از طرف اساتيد تراز اول در ردیف ثابت و مشخصبجامانده از قدما ھنوز بر دانشجویان این رشته نامعلوم است. حالا با فرض معلوم بودن یک ردیف مشخص از سوی جمعی ازاساتيد فن این مشکل وجود دارد، فردی که آن ردیف را آموخته مشکلی بزرگ برای ابداع و خلاقيت دارد. مطرح شدن یک قطعه درموسيقی ایرانی ازنظر من تا حد زیادی بستگی به نوآوری آھنگساز یا نوازنده در مبحث جمله بندی دارد و در این ميان علم کار کهھمان دو دو تا چھارتای موسيقی است مھم ميباشد که باید در بطن آھنگ به آن توجه داشته باشند. بين دو مقوله ردیف وخلاقيت،ردیف ثابت است و خلاقيت ھم به قوه نوآوری ھنرمند برمی گردد. پس قوه خلاقيت که در حقيقت عامل اصلی بوجودآمدن یک قطعه موفق در موسيقی است چگونه ميتواند در یک ھنرمند بوجود آید؟
قسمتی از خلاقيت بنظر نگارنده به استعداد ذاتی و ھمان چيزی که طبيعت به ھنرمند ميدھد بستگی دارد که این بخش ازخلاقيت رانميتوان تحصيل کرد (اکتسابی نيست) ولی بخش دیگری از نوآوری بستگی به شرایط محيطی دارد. در طبيعت امواجیوجود دارد کهبصورتی عجيب ولی ممکن بصورت قوه خلاقيت و ابتکار وارد ذھن ھنرمند ميشود که وی برای جذب و ملموس ترکردن این امواج به علم، تکنيک و خلاء ذھنی نياز دارد که علم و تکنيک را ميتوان به تنھایی کسب کرد ولی بوجود آوردن آرامش وخلأ ذھنی برای ھنرمند به تنھایی ممکن نيست و باید این آسودگی خاطر که خود باعث خلأ نسبی ذھنی است توسط جامعهمھيا گردد. چگونه؟
مھمترین عامل بوجود آمدن آرامش روحی و روانی یک موزیسين داشتن امنيت شغلی ميباشد که خود باعث فراغ بال و آرامشميشود. دومين عامل عدم خلاقيت برای یک نوازنده درحال حاضر نبودن انگيزه و داشتن ترس ميباشد که چه بسا جوانان بااستعدادی که باوجود مشکلاتی که برای جوامع ھنری موجود است قوه خلاقيت بالا و ایده ھایی خوب برای آھنگسازی داشتهولی از بروز شکوفاییاستعداد خود واھمه دارند.
مثلاً شخصی با وجود مشکلات بيان شده از یک طرف بيم عدم حمایت و پشتوانه، مالی را دارد و از طرف دیگر بر فرض جور شدنحمایت مالی در فکر عدم حمایت مردم و فروش نرفتن اثر خود ميباشد.
تا وقتيکه یکی از جوانان با استعداد کار مناسبی از این نوع موسيقی به بازار عرضه ميکند با استقبال نسبی مردم مواجه شود تاگذشته از جنبه مالی دلگرمی و حمایت مردمی را در خود احساس کند و برای ساختن اثرھای بعدی انرژی- وقت و خلاقيتبيشتری صرف کند. راه کارھایی که برای حل مشکلات به ذھن نگارنده ميرسد عبارتند از:
١) معرفی اساتيد تراز اول این رشته و مصاحبه با آنھا در رسانه ھای گروھی بخصوص صداوسيما تا مردم از نقطه نظرات ایناساتيد از نزدیک آشنا شوند درصورتيکه درحال حاضر صداو سيما با دعوت کسانيکه صلاحيت معرفی از طریق این رسانه با ارزشراندارند و با نشان دادن اجراھای بسيار ضعيف خواسته یا ناخواسته موجب معرفی غلط این موسيقی با ارزش و پرمحتوی ميشودکه این موضوع خود باعث فاصله گرفتن مردم از این نوع موسيقی ميشود.
٢) در جامعه باید فرھنگسازی شود تا مردم (برخلاف چيزی که امروزه اتفاق افتاده است) بيش از آنکه با سازھای غربی یاکشورھای دیگر آشنا شوند با نوع موسيقی و چگونگی شکل فيزیکی و زنگ صدایی سازھای خودمان آشنا شوند.
٣) اساتيد تراز اول که جایگاه خود را در موسيقی پيدا کرده اند از جوانانی که کار آنھا در سطح قابل قبولی است حمایت کنند بهعبارتی با آنھا کنسرت بدھند آنھا را در سخنرانيھای خود به عنوان نوازنده و آھنگسازان نسل آینده معرفی کنند و باید کلاه خود راقاضی کنند که آیا این معرفی براساس رابطه است یا ضابطه! البته بزرگ کردن کسی از روی راب طه ھيچوقت از چشمان تيزبينمردم و اھل فن دور نخواھد ماند.
۴) تأسيس انجمن ھایی از طرف دولت با حضور اساتيد که با فرض مقبول بودن کار ھنرمند وی را ازنظر مالی حمایت کنند تاآھنگساز بيم دادن پول نوازنده ھای گروه خود را نداشته باشد.
پویا محمدی، روزنامه کیهان
ما در موسيقی سنتی یک قالب مشخص داریم به نام ردیف که (متأسفانه تعدد ردیف ھا ازنظر روایتھا و اجراھای مختلف برایھنرجویان کار را مشکل کرده است) که علت وارد کردن این سلایق شخصی از طرف اساتيد تراز اول در ردیف ثابت و مشخصبجامانده از قدما ھنوز بر دانشجویان این رشته نامعلوم است. حالا با فرض معلوم بودن یک ردیف مشخص از سوی جمعی ازاساتيد فن این مشکل وجود دارد، فردی که آن ردیف را آموخته مشکلی بزرگ برای ابداع و خلاقيت دارد. مطرح شدن یک قطعه درموسيقی ایرانی ازنظر من تا حد زیادی بستگی به نوآوری آھنگساز یا نوازنده در مبحث جمله بندی دارد و در این ميان علم کار کهھمان دو دو تا چھارتای موسيقی است مھم ميباشد که باید در بطن آھنگ به آن توجه داشته باشند. بين دو مقوله ردیف وخلاقيت،ردیف ثابت است و خلاقيت ھم به قوه نوآوری ھنرمند برمی گردد. پس قوه خلاقيت که در حقيقت عامل اصلی بوجودآمدن یک قطعه موفق در موسيقی است چگونه ميتواند در یک ھنرمند بوجود آید؟
قسمتی از خلاقيت بنظر نگارنده به استعداد ذاتی و ھمان چيزی که طبيعت به ھنرمند ميدھد بستگی دارد که این بخش ازخلاقيت رانميتوان تحصيل کرد (اکتسابی نيست) ولی بخش دیگری از نوآوری بستگی به شرایط محيطی دارد. در طبيعت امواجیوجود دارد کهبصورتی عجيب ولی ممکن بصورت قوه خلاقيت و ابتکار وارد ذھن ھنرمند ميشود که وی برای جذب و ملموس ترکردن این امواج به علم، تکنيک و خلاء ذھنی نياز دارد که علم و تکنيک را ميتوان به تنھایی کسب کرد ولی بوجود آوردن آرامش وخلأ ذھنی برای ھنرمند به تنھایی ممکن نيست و باید این آسودگی خاطر که خود باعث خلأ نسبی ذھنی است توسط جامعهمھيا گردد. چگونه؟
مھمترین عامل بوجود آمدن آرامش روحی و روانی یک موزیسين داشتن امنيت شغلی ميباشد که خود باعث فراغ بال و آرامشميشود. دومين عامل عدم خلاقيت برای یک نوازنده درحال حاضر نبودن انگيزه و داشتن ترس ميباشد که چه بسا جوانان بااستعدادی که باوجود مشکلاتی که برای جوامع ھنری موجود است قوه خلاقيت بالا و ایده ھایی خوب برای آھنگسازی داشتهولی از بروز شکوفاییاستعداد خود واھمه دارند.
مثلاً شخصی با وجود مشکلات بيان شده از یک طرف بيم عدم حمایت و پشتوانه، مالی را دارد و از طرف دیگر بر فرض جور شدنحمایت مالی در فکر عدم حمایت مردم و فروش نرفتن اثر خود ميباشد.
تا وقتيکه یکی از جوانان با استعداد کار مناسبی از این نوع موسيقی به بازار عرضه ميکند با استقبال نسبی مردم مواجه شود تاگذشته از جنبه مالی دلگرمی و حمایت مردمی را در خود احساس کند و برای ساختن اثرھای بعدی انرژی- وقت و خلاقيتبيشتری صرف کند. راه کارھایی که برای حل مشکلات به ذھن نگارنده ميرسد عبارتند از:
١) معرفی اساتيد تراز اول این رشته و مصاحبه با آنھا در رسانه ھای گروھی بخصوص صداوسيما تا مردم از نقطه نظرات ایناساتيد از نزدیک آشنا شوند درصورتيکه درحال حاضر صداو سيما با دعوت کسانيکه صلاحيت معرفی از طریق این رسانه با ارزشراندارند و با نشان دادن اجراھای بسيار ضعيف خواسته یا ناخواسته موجب معرفی غلط این موسيقی با ارزش و پرمحتوی ميشودکه این موضوع خود باعث فاصله گرفتن مردم از این نوع موسيقی ميشود.
٢) در جامعه باید فرھنگسازی شود تا مردم (برخلاف چيزی که امروزه اتفاق افتاده است) بيش از آنکه با سازھای غربی یاکشورھای دیگر آشنا شوند با نوع موسيقی و چگونگی شکل فيزیکی و زنگ صدایی سازھای خودمان آشنا شوند.
٣) اساتيد تراز اول که جایگاه خود را در موسيقی پيدا کرده اند از جوانانی که کار آنھا در سطح قابل قبولی است حمایت کنند بهعبارتی با آنھا کنسرت بدھند آنھا را در سخنرانيھای خود به عنوان نوازنده و آھنگسازان نسل آینده معرفی کنند و باید کلاه خود راقاضی کنند که آیا این معرفی براساس رابطه است یا ضابطه! البته بزرگ کردن کسی از روی راب طه ھيچوقت از چشمان تيزبينمردم و اھل فن دور نخواھد ماند.
۴) تأسيس انجمن ھایی از طرف دولت با حضور اساتيد که با فرض مقبول بودن کار ھنرمند وی را ازنظر مالی حمایت کنند تاآھنگساز بيم دادن پول نوازنده ھای گروه خود را نداشته باشد.
پویا محمدی، روزنامه کیهان