آيا اين نتيجه‌گيري درست است؟

[3tar]

بچه‌ها
قبلا در اين باره که هيچ سازي بهتر از ساز ديگري نيست و هر سازي شاخصه‌هايي دارد و ... صحبت کرديم. ولي من مي‌خواهم بدونم که چرا نمي‌شه اين نتيجه را گرفت که «تار بهتر از سه‌تار ست»؟
ببينيد از نظر صدادهي که بهتره. تعداد‌ سيم‌ها هم به مواردي و مسائلي کمک مي‌کنه. دلايلي هم داشته که زياد استفاده مي‌شه. با اين احوال چرا اون نتيجه‌گيري اشتباهه؟ البته اگه اشتباهه

[3tar]

چرا هيچ يک از دوستان به اين سوال جواب نمي‌ده؟

[alireza_amirsamimi]

آخه به این حرفها نیست.رنگ صدای هر دو با هم متفاوت هست.مثل این میمونه که بگی سیب بهتره یا گلابی!!نمیخوام توهین کنم بهت(فکر بد نکن).دلیل این سوالت اینه که تازه کاری.یه مدت دیگه کار کنی میفمی عزیز:ak

[Hes_r]

من نمیدونم چرا این حرفو میزنی فقط بگو منظورت از این که از نظز صدادهی بهتره اینه که که صداش قشنگتره ؟؟؟

[3tar]

من چرا بايد ناراحت بشم عليرضا جون. سوال کردم جواب داره ديگه. ممنون
ببينيد منظورم از نظر صدادهي بلندي صدا بود. اينکه بهتر و راحتتر مي‌شه تو کنسرتها و قطعات استفاده کرد. همينطور در نمايش‌ها و .... البته اگه اين سازها را دنباله‌ي هم بگيريم اونوقت سوال من معني پيدا مي‌کنه. اگه هويت اين دو ساز متفاوت باشه و هيچ ربطي به هم نداشته باشن اونوقت سوال من، سوال بيخوديه!
تشکر

[alireza_amirsamimi]

خوب .خوشحالم که خودت جوابت رو پیدا کردی.هویت و صدادهی در این دو ساز متفاوت هست.حتی اگر مشترکاتی داشته باشند.

[Hes_r]

خوب سه تار جان شما به رنگ ضداشون که کاملا متفاوته توجه نداشتی .

خیلیا صدای سه تار ر وبیشتر دوست دارن .

یا علی .

[Majed]

محسن جان منم نمیفهمم رو چه حسابی این رو داری میگی...

مثلا پرتقال و نارنگی هر دوشون از لحاظ خواص تقریبا یه خاصیت دارن...
اما نمیتونی بگی چون پرتقال گنده تره پس دیگه نارنگی نخوریم..

نمی دونم تونستم منظورم رو تفهیم کنم یا نه

[AliB]

دوستان عزیز سلام من هم نظر خودم را بیان می کنم البته تقریبا دوستان به همه موارد اشاره کردند اما اگر جزیی نگر بخواهیم به مطالب مورد نظر دوست عزیز مطرح کننده ی سوال توجه کنیم منظور ایشان تکامل تار نسبت به سه تار است به عنوان ابزاری صوتی برای بیان موسیقی ایرانی از این منظر که تار صدای بلند تری دارد و تعداد سیمهای بیشتر و ... .
خوب اگر از همین منظر به سوال دوست عزیز نگاه کنیم هم می توان به مواردی اشاره کرد که نشان دهنده برتری ساز تار نسبت به ساز سه تار نیست از جمله مشکلاتی که در ساخت تار وجود دارد مثلا استفاده از پوست به عنوان صفحه ی رزونانس و نگهدارنده ی خرک . به همین دلیل ساده صدادهی تار شدیدا تحت تاثیر عوامل محیطی و جوی قرار دارد و مثلا هنگامی که رطوبت هوا افزایش یابد به کل صدای ساز نابود می شود یا در اندک تغییر دمایی به میزان زیادی کوک ساز به هم می خورد و این یک نقیصه ای برای تار محسوب می شود(با این وجود تار خوش صداترین و ملیح ترین صدای ممکن را دارد که کلیت این ساختار باعث این امر می شود) و در حالی که سه تار به دلیل استفاده از چوب برای صفحه ی رزونانس از ثبات بیشتری در برابر رطوبت ناگهانی دارد و راحت تر و سریعتر کوک می شود نکته ی بعدی بیشتر بودن حجم و سطح و بلندای صوتی تار نسبت به سه تار است که پر واضح است که برای داشتن یک ارایه خوب با هر سازی چه در اجرای زنده و چه در استودیو سیستمهای صدابرداری کاملا این تفاوت حجم صوتی سازها را پوشش می دهد و به هیچ عنوان نمی توان گفت که این امر نقصانی در بیان ساز ایجاد می کند. از منظر دیگر که دوستان به درستی اشاره کردند و دوست عزیز مطرح کننده نیز خود واقف به آن می باشند بحث تفاوت رنگ آمیزی صوتی ، لحن بیان و شخصیت هر ساز است که آن را متمایز می کند. جایگاه سه تار در موسیقی و فرهنگ موسیقایی ایرانی جایگاهیست بسیار ویژه و رفیع از آن رو که این ساز همواره در طول تاریخ موسیقی وسیله ای بوده برای حفظ رپورتوار هنری موسیقی ایران از این رو که سازیست اصالتا معناگرا و فردی، و هر شخص برای حفظ داشته ها و گسترش آن برای خود از این ساز بهره می برده است . می توان به جرات گفت که اکثر موسیقیدانهای ایرانی در کنار هر سازی که می زده اند ساز سه تار را به عنوان سازی که می توان با آن به سهولت و روانی و به صورت کامل موسیقی سازی و آوازی ایرانی را اجرا کرد فراگرفته و می نواخته اند. از این جمله می توان افراد بسیاری را نام برد به طور مثال:زنده یاد استاد وزیری -زنده یاد استاد صبا-استاد کسایی-استاد مشکاتیان-زنده یاد استاد تجویدی و ... که همگی در ساز سه تار دارای سبک و شیوه ای منحصر به فرد هستند علاوه بر ساز های دیگری که می نوازند یا می نواخته اند. خوب و همانطور که گفتم این به دلیل شخصیت منحصر به فرد ساز سه تار در موسیقی ایرانیست . این ساز به دلیل ویژگیهای صوتی هیچگاه آلوده ی بازار مادی و ابزار مطربی(که البته فی نفسه من با مطربی هیچ مشکلی ندارم و کاریست در جای خود بسیار لازم و عالی) نشد و جنبه های عرفانی و معنوی ، این ساز را همچون مرشدی برای نوازنده اش تبدیل می کند کسانی که با این ساز مانوس گشته اند سخن من رو درک می کنند.از این روست که هیچ نوازنده ای که با این ساز انسی یافته آن را فراموش نمی کند و هیچگاه این ساز را با ساز دیگری مقایسه نمی کند. از این که بگذریم امروزه ساز سه تار جایگاهی بسیار ویژه و جالب در ارکستراسیون موسیقی ایرانی یافته است که از دید من گامی بلند و به جلو در استفاده از رنگ آمیزی صوتی این ساز در خدمت گروه نوازی موسیقی ایرانیست . نمونه های بسیاری از این نوع ارایه ها موجود است به صور مثال آلبوم بامداد آقای متبسم قسمت دشتی شاهدیست بر این مدعا و سایر کارهای ایشان و در ردیفهای دیگر کاری، کارهای جناب شعاری با این ساز چه در تلفیق با موسیقی سایر ملل و چه در ارایه هایی نوین در موسیقی ایرانی و نظر شما را به ارکستراسیون آستاد مشکاتیان در کنسرت اخیرشون جلب می کنم و استفاده از ساز سه تار در اون که اتفاقا از نقان قوت کار و گروه ایشون بود. و همینطور گروه کامکار و ... الی ماشا... موزیسین های مطرح و گردن کلفت و استفاده های بدیع و زیبا از ساز سه تار در ارایه های مختلف که اگر به واقع تلقی اولیه شما صحیح می بود هیچگاه این چنین نمی شد.
امیدوارم پاسخ من برای دوستان مفید واقع شده باشد.