PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نظرخواهی: فرق كمانچه آذربايجاني ......



Turk
Monday 1 October 2007, 06:40 PM
مي خواستم فرق كمانچه ي آذربايجاني باكمانچه معمولي رو بدونم

Hamidreza Afarideh
Tuesday 20 November 2007, 09:51 PM
خوب ببین از لحاظ صدایی و ساختار ساز با هم زمین تا آسمون بهنظر من فرق دارن مثلا شکل ظاهری ساز فرق داره بد رنگ صدایی نوع استیل نوازنده
نوع آرشه گرفتن
کمانچه های ما ولی ظاهری دیگه ای داره و صداشم فرق داره نمیگم کدوم خوبه چون هر کردم ه جذابیت و..... دراه
و باید تجربه زدن یا گوش کردنشو داشته باشی
یه مطلب نوشتم برای کمانچه برو ببین عکس کمانچه آذری هم گذاشتم

atila_m07
Thursday 6 November 2008, 08:55 AM
من به عنوان يه نوازنده كمانچه آذربايجاني نظرمو ميگم:
از نظر شكل ظاهري زياد باهم فرق ندارن ولي رنگ صداشون تا حدودي باهم فرق دارن اين فرق رو نوع سيم - استيل گرفتن ساز - پوست رويه و كوكشون باعث ميشن كمانچه ايراني صداش طوريه كه با سازبندي اركسترهاي ايراني كاملا سازگاره يعني صداي ملايم و تودماغي داره و همچنين در كمانچه آذربايجاني تركيب اركسترهاي آذربايجاني صداي تيز و صاف رو مي طلبه (قطعاتي كه در موسيقي آذربايجاني اجرا ميشن علاوه بر ملاحت ؛ سرعت عمل رو مي طلبه ولي در موسيقي ايراني بيشتر روي ملاحت كار شده)
البته منم دوست دارم بشتر با كمانچه ايراني آشنا بشم اگه دوستان لطف بفرماين
اگه خواستين به وبلاگ منم سري بزنين : ??????????????????????????

AliB
Thursday 6 November 2008, 01:52 PM
دوستان سلام
من کمانچه ی آذری از نزدیک ندیدم ولی صدای اون رو و همینطور فیلم اجراهای آذری رو به دقت دیدم و گوش دادم .
اساسا تفاوت هایی هست که این دو گونه از ساز کمانچه را از هم متمایز می کند .
مطالبی که من می تونم به آنها اشاره کنم اینهاست:
تفاوت در ساختار ساز که در نهایت در کنار تفاوت در شیوه ی نوازندگی باعث تفاوت اساسی سونوریته ی کمانچه ی آذری با کمانچه ی ایرانی می شود. با توجه به اونچه من دیده ام اساسا کمانچه های آذری کاسه هایی کاملا متفاوت از کمانچه های ایرانی دارند . اندکی بزرگتر و پهن تر و قطر دهانه ی ان بیشتر است(با توجه به مشاهدات من و دوستان اگر اطلاعات دقیقتری دارند بیان کنند) .
تفاوت بعدی که به آن اشاره شد تفاوت در شیوه ی نوازندگی کمانچه ی آذری با کمانچه ی ایرانیست که بر می گردد به تفاوت های صدادهی موسیقی ایرانی و آذری . کمانچه نوازان آذری صدایی را از این ساز استخراج می کنند که متناسب با لهجه ی آذری و موسیقی آذریست . بعضا دور تر از خرک آرشه می کشند و نوع تحریر ها و شیوه ی اجرا در راستای لهجه و بافت موسیقی آذریست .
با همه ی این اوصاف در هر دو شکل ، ماهیت کمانچه بودن این ساز ثابت است و اساسا موسیقی آذری منشعب از موسیقی ایرانیست و ساختار و نام تمام الحان و دستگاه ها و آواز ها و گوشه های آن برگرفته و مشابه موسیقی ایرانیست که با لهجه و طراوت خاص فرهنگ آذری در هم آمیخته و بسیار زیبا و دلنشین است.
کمانچه ی ایرانی در دو شکل کاسه پشت بسته و مدور و کاسه پشت باز و مخروطی شکل ساخته می شود و صدادهی و سونوریته ی آن کاملا ایرانی و در راستای موسیقی ایران زمین است . از نظر تحریر ها و حالات و همه ی جواتب.

salar gharibeh
Monday 22 February 2010, 08:38 PM
كمانچه آذري
You can see links before reply�ین.amr.aspx (You can see links before replyساری_گلین.amr.aspx)

am3000
Wednesday 3 March 2010, 01:13 PM
كمانچه آذري
You can see links before reply�ین.amr.aspx (You can see links before reply amr.aspx)

سلام ....ولی این فایل با چه نرم افزاری باز میشه؟؟من که هرکاری کردم بازنشد.

saeed_national
Wednesday 3 March 2010, 05:48 PM
سلام دوستان
كمانچه
از سازهای زهی قدیم ایران و در واقع نوع تکامل یافته رباب، کاسه گرد و پایه آهنی دارد و مانند تار و ویولن سیمهای آن را با گوشی محکم و کوک می کنند، کمانی که با آن کمانچه را می نوازند کمانه نام دارد و همان است که در ویولن کلمه فرانسوی آرشه به معنی کمان کوچک جای آن را گرفته است. شادروان خالقی در کتاب سرگذشت موسیقی ایران، کمانچه را تکامل یافته رباب می نامد: ساز اخیر رباب که اول دو سیم داشته و بعدها یک سیم دیگر به آن اضافه شده است و با کمانه به صدا در می آمده و همان است که ما امروز کمانچه می گوییم. و به همین جا اضافه می کند از دوره صفویه به بعد کمانچه یکی از ارکان موسیقی ایران به شمار آمده است.
پیشینه کمانچه در ایران به پیش از اسلام می‌‌رسد و در نواحی بلوچستان به نام غژک یا غیچک نامیده می‌شود ولی شمار سیم‌های آن از کمانچه بیشتر است. نوازندگان مطرح حال حاضر اين ساز عبارتند از اردشیر کامکار، داود گنجه‌ای، کيهان کلهر، سعيد فرج پوري، علی اکبر شکارچی، فرج علیپور ، هادی منتظری و سینا جهان آبادی کمانچه با صدای تو دماغی مربوط به سبک قدیم این ساز و در واقع شیوهٔ کمانچه نوازی استاد اصغر بهاری است. اما امروز غیر از این سبک شیوهٔ کمانچه نوازی نوین هم وجود دارد که کیهان کلهر آن را بارورتر کرده.

با ورود ويولن، تقريباً تمامی کمانچه کشان به اين ساز پرجاذبه تازه وارد، روی آوردند و کامنچه را به کناری نهادند، بی آنکه ويولن را نيز آنگونه که بايد به کار گيرند. همان شيوه قديمی کمانچه کشی را روی ويولن پياده کردند. تنها تفاوت آن بود که کمانچه را عمودی بر زمين تکيه می دادند و ويولن را افقی، زير چانه می گذاشتند! نامگذاری ناصرالدين شاه بر روی ويولن، که آن را "کمانچه فرنگی" ناميده، چندان دور از واقعيت زمانه نبوده است!

این ساز جز دسته سازهای زهی است و دارای 4 سیم می‌‌باشد. این سیم‌ها به موازات تمام طول ساز امتداد دارد و صدای آن خیلی خوش و جذاب می‌‌باشد ولی کمی به اصطلاح تو دماغی. کاسه صوتی این ساز از چوب توت است که با برش‌های از عاج تزیین شده است. معمولاً از زیر شیطانک کمانچه تا زیر دهانه کاسه در کمانچه‌های پشت بسته 28/5 و در کمانچه‌های پشت باز 31 سانتی متر می‌باشد که این اندازه ها در کمانچه‌های نقاط مختلف کشور نسبی هستند ترکیب صدایی کمانچه آن را از نوع سازهای زیر صدا قرار داده البته در کمانچه‌های آلتو یت باس صدا نسبتاً یک اکتاو بم تر است در قدیم کمانچه را ستار پارسی میگفتند کمانچه را معمولا با دو کوک چپ و راست کوک می‌کنند چپ کوک معمولاً برای همراهی با خوانندگان زیر صدا ( عمدتاً خانمها) و راست کوک معمولاً برای همراهی و جواب آواز بم صداها (عمدتاً آقایان) البته تمامی مطالب گفته شده نسبی میباشند مثلاً در بعضی نقاط ایران ممکن است طول دسته کمانچه به 35 سانت هم برسد .
اين ساز علاوه بر شکم، دسته و سر در انتهای تحتانی ساز پايه ای نيز دارد که روی زمين يا زانوی نوازنده قرار می گيرد. شکم ساز کروی و مجوف است که مقطع نسبته کوچکی از آن در جلوبه دهانه ای اختصاص يافته و روی دهانه پوست کشيده شده و بر روی پوست، خرکی، تقريبا شبيه به خرک تار و نه کاملا عمود بر سيم ها قرار گرفته است.دسته ساز، درواقع لوله ای تو پر، و به طور نا محسوس به شکل مخروط وارونه خراطی شده است. انتهای بالائی اين لوله مجوف شده و در طرف جلو شکاف دارد که نقش جعبه گوشی ها را می يابد، دسته فاقد «دستان» است.

سر ساز متشکل است از جعبه گوشی ها که در طرف آن هر يک دو گوشی کار گذارده شده و يک «قبه »که در بالای جعبه قرار گرفته است. سر در واقع ادامه خراطی شده دسته است طول ساز از ته پايه سر قبه حدود 80 سانتيمتر است. کمانچه امروزی دارای چهار سيم است و کوک (يا نسبت فاصله سيم ها به يکديگر )دردستگاهای مختلف موسيقی ايران تفاوت می کند. معمول ترين کوک اينست که سيم های اول و دوم نسبتبه هم فاصله« چهارم»( يا «پنجم »)داشته، سيم سوم يک اکتاو بم تر از سيم اول، و سيم چهارم يک اکتاو بم تر از سيم دوم باشد.
طرز نواختن- نوازنده ساز در حالت نشسته پايه کمانچه را روی زمين يا روی زانو قرار می دهد، در صورتی که پايه ساز نوک تيز باشد، آن را روی زمين می گذارند،در اين صورت نوازنده روی زمين می نشيند ؛و اگر پايه به شکلی باشد که در عکس نشان داده شده .نوازنده روی صندلی نيز می تواند بنشيند و پايه ساز را روی ران ،نزديک زانو قرار می دهد . در هر دو حالت، ساز در موقع اجرا کمی حول محور خود می چرخد و همين عمل تماس آرشه را با سيم ها آسانتر می سازد . نوازنده ساز را به طور قائم به دست چپ می گيرد و انگشتان همان دست را روی سيم هادر طول دسته می لغزاند و آرشه را به دست راست گرفته به سيم ها تماس می دهد .
اين ساز نقش تکنواز و همنواز، هر دو را به خوبی می تواند اجرا کند. آرشه – موی آن محکم و کشيده نيست و نوازنده انگشتان دست راست خود را زير موها انداخته و آن را می کشد تا عمل آرشه کشی ميسر گردد.

salar gharibeh
Thursday 4 March 2010, 11:49 PM
سلام ....ولی این فایل با چه نرم افزاری باز میشه؟؟من که هرکاری کردم بازنشد.

Quick Time فقط با اون ميشه باز كرد

salar gharibeh
Sunday 15 August 2010, 01:51 AM
فرق این دو ساز که شما گفتی یکی کوکشونه . کوک کمانچه ایرانی می لا می لا هست ولی کوک کمانچه آذری سل دو سل دو هست که باعث میشه صدای کمانچه آذری 1.5 پرده زیر تر از کمانچه ایرانی باشه
ساختار ساز هم که خیلی با هم فرق دارن . داخل کاسه هر دو کمانچه رو با هم مقایسه کنی میفهمی خیلی فرق دارن همین هم باعث میشه صدای دو کمانچه تفاوتی با هم داشته باشن

QOPUZ
Wednesday 9 February 2011, 11:52 AM
دوستان سلام
من کمانچه ی آذری از نزدیک ندیدم ولی صدای اون رو و همینطور فیلم اجراهای آذری رو به دقت دیدم و گوش دادم .
اساسا تفاوت هایی هست که این دو گونه از ساز کمانچه را از هم متمایز می کند .
مطالبی که من می تونم به آنها اشاره کنم اینهاست:
تفاوت در ساختار ساز که در نهایت در کنار تفاوت در شیوه ی نوازندگی باعث تفاوت اساسی سونوریته ی کمانچه ی آذری با کمانچه ی ایرانی می شود. با توجه به اونچه من دیده ام اساسا کمانچه های آذری کاسه هایی کاملا متفاوت از کمانچه های ایرانی دارند . اندکی بزرگتر و پهن تر و قطر دهانه ی ان بیشتر است(با توجه به مشاهدات من و دوستان اگر اطلاعات دقیقتری دارند بیان کنند) .
تفاوت بعدی که به آن اشاره شد تفاوت در شیوه ی نوازندگی کمانچه ی آذری با کمانچه ی ایرانیست که بر می گردد به تفاوت های صدادهی موسیقی ایرانی و آذری . کمانچه نوازان آذری صدایی را از این ساز استخراج می کنند که متناسب با لهجه ی آذری و موسیقی آذریست . بعضا دور تر از خرک آرشه می کشند و نوع تحریر ها و شیوه ی اجرا در راستای لهجه و بافت موسیقی آذریست .
با همه ی این اوصاف در هر دو شکل ، ماهیت کمانچه بودن این ساز ثابت است و اساسا موسیقی آذری منشعب از موسیقی ایرانیست و ساختار و نام تمام الحان و دستگاه ها و آواز ها و گوشه های آن برگرفته و مشابه موسیقی ایرانیست که با لهجه و طراوت خاص فرهنگ آذری در هم آمیخته و بسیار زیبا و دلنشین است.
کمانچه ی ایرانی در دو شکل کاسه پشت بسته و مدور و کاسه پشت باز و مخروطی شکل ساخته می شود و صدادهی و سونوریته ی آن کاملا ایرانی و در راستای موسیقی ایران زمین است . از نظر تحریر ها و حالات و همه ی جواتب.

نه دوست عزيز من در مورد اينكه موسيقي موغام (مقامي) آذربايجان انشعاب يافته از موسيقي مقامي ايران ميباشد به دو دليل موافق نيستم :
اول اينكه سه ملت تورك ،عرب و فارس داراي موسيقي مقامي هستند و هر سه ي اينها منشعب از يك مكتب (مكتب مشرق زمين) ميباشند .

و دوم اينكه نام دستگاهها و گوشه هاي موسيقي آذربايجان در دوره ي قاجار تغيير نام داده اند، اگر به منابع قبل از دوره ي قاجار مراجعه كنيم ميبينيم كه قبل از اين دوره تمامي اسامي دستگاهها و گوشه ها با اسامي امروزي آنها كه برگرفته از اسامي ايراني است فرق دارد به جز دو دستگاه هومايون كه برگرفته از موسيقي هند و دستگاه شوشتر كه از موسيقي ايران (فارس ) وارد موسيقي آذربايجان شده است.
نام دستگاهها و برخي از گوشه ها
سگاه = سئوگي (عشق)
چهارگاه = يوروش (حمله ، عصيان ،جنگ)
راست = دوزلوك
شور =اويود (نصيحت)
بيات شيراز =موغاملار گليني (عروس موسيقي مقامي)
ماهور = اوچوروم( پرواز)

گوشه هاي دستگاه سگاه:
1. برداشت =گوتورگه
2.مويه ي زير=زيل اينجه
3.مايه = تمل
4.مويه ي بم= گور اينجه يا بم اينجه
5.مانند مخالف= موخاليف كيمي
6.تركيب = قووشما
7. كوراوغلو
8.سگاه= سئوگي
9.غم انگيز= كوورك يا قملي
و....

am3000
Sunday 8 May 2011, 02:50 AM
نه دوست عزيز من در مورد اينكه موسيقي موغام (مقامي) آذربايجان انشعاب يافته از موسيقي مقامي ايران ميباشد به دو دليل موافق نيستم :
اول اينكه سه ملت تورك ،عرب و فارس داراي موسيقي مقامي هستند و هر سه ي اينها منشعب از يك مكتب (مكتب مشرق زمين) ميباشند .
دوست گرامی اولآ موغام همون مقامه حتی اگه بجای قاف با غین بنویسینش و یک واو هم بهش اضافه کنین...هیچ فرقی ندارن فقط تلفظ محلیشون فرق میکنه یک تهرانی،یک اصفهانی،یک شیرازی، یک لر، یک کرد، یک مشهدی و ... هم این لغت رو جور خاص دیگه ای تلفظ میکنه.ولی لغت همون لغته. چرا سعی میکنین القاء کنین که این لغتی که شما جور دیگه تلفظش میکنین چیز دیگه ای هست و فرق داره؟ ثانیآ: هر دو دلیل شما اشتباه هست.
نکته اولتون که دلیلی بر عدم انشعاب و تاثیر پذیری نیست...حتی اصلآ دلیل هم محسوب نمیشه.چون تاثیر پذیری کاملآ مشخصه و اینکه هر قومیتی دارای موسیقی مقامی هست نافی تاثیر پذیری نیست.
نکته دوم اینکه:مکتب شرق یعنی چه؟؟؟چه اصراری هست که از طریقی نام ایران با چیز دیگه ای جایگزین بشه؟نکنه چین و ژاپن رو هم حساب کردین و معتقدین در موسیقی ایرانی موسیقی چینی هم هست!!!؟
بعد بفرمایید منظورتون از موسیقی مقامی آذری چیه؟منظور موسیقی محلی هست یا موسیقی ردیف دستگاهی؟اگه منظور اولی هست که طبیعیست که در هر شهر استان و ایالتی لهجه و نغمات خاصی داشته که همون هم بخاطر اینکه اون استان به عنوان جزیی از کل با دیگر استانهای کشور دائم در تماس بوده و هست و بخصوص تحت تاثیر مرکز حکومتی هست تحت تاثیر قرار گرفته و میگیره. ولی اگه منظورتون دومی هست که نظرتون اشتباهه.چون کل آذربایجان و سرزمینهای ورای اون از چند هزار سال قبل تا دوره قاجار جزو ایران بودن و توسط یک سیستم واحد اداره میشدن و هر تغییری در هرکجای کشور متاثر از مرکز حکومت بوده...هر کدوم از این مناطق طبیعتآ موسیقی محلی داشته اند ولی اون متفاوت هست با موسیقی دستگاهی.موسیقی دستگاهی حدود صد سال پیش از موسیقی ادواری و کهن ایرانی بوجود آمد...موسیقی دستگاهی فعلی جمهوری آذربایجان تقلیدی از سیستم نوپای ایرانیست...و برای همین هم هست که اسامی فارسی هستند!
قبل از این سیستم، سیستم ادواری وجود داشته که اصلآ موسیقی ایرانی بوده و بعدها به اعراب منتقل شده. و اصولآ وقتی صحبت از تاریخ موسیقی باشه حتی ادواری عربی هم از ادواری ایرانی منشعب شده...اون زمان در این منطقه دوسه امپراتوری بزرگ بوده که گردن کلفتهای صاحب هنر،امپراتوری ایران و امپراتوری یونان و امپراتوری چین بوده اند...اعراب هم پس از اسلام قدرت گرفتن وحتی تا همین قرن اخیر بسیاری از نواحی جنوب خلیج فارس بصورت قبیله ای اداره میشدن.اصولآ موسیقی ادواری آذری،لری،شیرازی،کردی و ... وجود خارجی نداشته و نداره و این حرف ،غیرعلمی،خنده دار و بی معنیه!بلکه موسیقی محلی آذری شیرازی لری کردی و... دارای معنی و مفهوم هست. مجموعه تمام این نواحی باهم ایران و مجموعه موسیقیهاشون موسیقی ایرانی رو تشکیل میده.
در طول تاریخ تمامی این مناطق جزئی از امپراتوری ایران بوده اند و هویت مستقل نداشته اند.قطب تولید علم فن آوری هنر و غیرو در دوره هخامنشی و پیش از آنها در نواحی استان فارس و خوزستان بوده و با مدیریت همین مراکز حکومتی بوده که علم و هنر به اقصا نقاط امپراتوری پهناور ایران منتقل میشده و تمامی این اتفاقات تحت لوای مرکزیت حکومت صورت میپذیرفته.تحت شزایطی که امپراتوری ایران تا روم و یونان و چین آنزمان تاثیر گذاری عمیق داشته...بحث در مورد تاریخ هنر در جمهوری آذربایجان چند ده ساله که در همین دوران معاصر از ایران جداشده و سعی در تقابل اون با ایران چند هزار ساله که این کشور تازه استقلال یافته ی فعلی تنها یک ایالتش محسوب میشده بی معنی و بیمورد هست.چون در طول هزاران سال هر اتفاقی، اعم از علمی فرهنگی هنری اونجا افتاده تحت نظارت و از طریق مراکز حکومتی ایران ،انجام شده و تا همین قرن اخیر این "کشور فعلی" هویت مستقلی نداشته و تاریخش همون تاریخ ایران هست...و اگه قرار هست دارای تاریخ مستقل باشه باید از بعد از استقلال تاریخش رقم بخوره.نه اینکه برای خودش تاریخ سازی کنه و تمام چیزهایی رو که بخاطر بخشی از امپراتوری ایران بودن ،بهش ارزانی شده رو به عنوان دستاورد خود ،در تاریخ مستقلی که وجود خارجی نداره ذکر کنه.


و دوم اينكه نام دستگاهها و گوشه هاي موسيقي آذربايجان در دوره ي قاجار تغيير نام داده اند،
خیر تاریخ پیدایششون(در واقع گرته برداریشون) همون زمان هست!چون چیزی بعنوان دستگاه و گوشه تا اون تاریخ وجود خارجی نداشته!


اگر به منابع قبل از دوره ي قاجار مراجعه كنيم ميبينيم كه قبل از اين دوره تمامي اسامي دستگاهها و گوشه ها با اسامي امروزي آنها كه برگرفته از اسامي ايراني است فرق دارد
ببخشید کدوم منابع؟؟؟اون موقع جمهوری آذربایجان بخش کوچکی از ایران بوده،شما این منابع رو از کجا آوردی؟بعد هم اسامی ایرانی در مقابل اسامی آذری نیست.چون اسامی فارسی ترکی و دیگر قومیتها همه جزء اسامی ایرانی هستند.کل رو مقابل جز قرار نمیدن،جزء رو با جزء مقایسه میکنن.


به جز دو دستگاه هومايون كه برگرفته از موسيقي هند
این دیگه از اون حرفها بودها!!!!!!کدوم راگای موسیقی هند معادل همایون ماست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟منبع لطفآ!!میدونستیم در بخشی از هند موسیقی ایرانی و اداب و رسوم ایرانی هست ولی اینکه همایون اصلیت هندی داره دیگه واقعآ از اون حرفهاست.


...و دستگاه شوشتر كه از موسيقي ايران (فارس ) وارد موسيقي آذربايجان شده است.
آقا!اصلآ موسیقی ای جز موسیقی محلی آذری در اون نواحی نبوده.پس الان هر استانی ورداره یک ردیف با اسامی محلی برای خودش ارائه بده،بگه این موسیقی ماست و با موسیقی ایران فرق داره!هیچ ربطی هم به اون نداره!!!!اصلآ همین دستگاهی بودن هم دلیل تقلید از سیستم صد سال اخیر ایرانه.



نام دستگاهها و برخي از گوشه ها
سگاه = سئوگي (عشق)
چهارگاه = يوروش (حمله ، عصيان ،جنگ)
راست = دوزلوك
شور =اويود (نصيحت)
بيات شيراز =موغاملار گليني (عروس موسيقي مقامي)
ماهور = اوچوروم( پرواز)

گوشه هاي دستگاه سگاه:
1. برداشت =گوتورگه
2.مويه ي زير=زيل اينجه
3.مايه = تمل
4.مويه ي بم= گور اينجه يا بم اينجه
5.مانند مخالف= موخاليف كيمي
6.تركيب = قووشما
7. كوراوغلو
8.سگاه= سئوگي
9.غم انگيز= كوورك يا قملي
و....
آقا اولآ منبعتون رو بگید...دومآ هابیل علی اف هم از این حرفها نمیزنه،انصاف داره!وقتی بیات شیراز زده،میگه بیات شیراز زدم!نه اینکه بره یه معادل به زبان آذری بجای بیات شیراز بذاره و بگه اینی که زدم ربطی به بیات شیراز نداره!!چون اولآ معرفت داره.دومآ میدونه اینکار بی معنیه چون اینطوری باشه هر کدوم از عزیزان از هر استانی از ذاخل ایران و هرکسی در خارج ایران میتونه همین الحان فعلی رو یک اسم محلی براش بذاره و بگه مال خودمه!