akanani
Wednesday 3 October 2007, 01:26 PM
نگاهي به اذان مرحوم موذن زاده اردبيلي و ربناي محمدرضا شجريان.
رمز ماندگاري نغمهها در چيست؟ وچگونه اثري موسيقايي درنهاد جانها مينشيند و تكرار آن ياد آور خاطراتي است و زنده كننده خاطراتي ديگر؟ چه سري در اين گونه آثار است كه در تاريخ ميمانند و سالها در ذهن و ضمير آدميان مينشينند و بر لب به زمزمه در ميآيند.
از اين گونه آثار اگر چه در خاطره موسيقايي ما فراوان است، اما هنگاميكه پاي اجماعي ملي به ميان آيد، تعداد آنها به تفرقه و پراكندگي و تقليل ميگرايد و در نهايت از تعداد انگشتان يك دست هم كمتر ميشود.
شايد اين خصلت يك ملودي يا اثري در سطح ملي است كه بايد تمامي ذائقهها را د ربرگيرد تا بتوان شموليت ويژه اي به آن بخشيد. ويژگي اين نغمهها درا ين است كه تكرار آنها نه تنها اسباب آزردگي خاطر نميشود، بلكه همانند فولادي است كه با هربار صيقل آبديده و جلا يافته تر ميشودو بيشتر تلالو و درخشندگي مييابد.
آثاري چون اي ايران، ساخته زنده ياد روح الله خالقي، مرغ سحر ساخته مرحوم ني داود و نيز درحوزه موسيقي مذهبي و آييني، اذان مرحوم موذن زاده اردبيلي و نيز ربناي شجريان (You can see links before reply) يا مثنوي افشاري ايشان كه به مثنوي پيچ هم معروف است كه چند دهه اي است، مشام جان ما ايرانيان را در كنار سفره افطار عطر آگين ميكند.
اگرچه چند سالي است كه مثنوي افشاري را كمتر ميشنويم و اين البته از بدايع و نكتهبينيهاي برنامه سازان است كه در سالي كه به نام مولانا متبرك شده است، يكي از معروفترين اشعار وي در مثنوي معنوي را كمتر پخش ميكنند،تابه ذهن و ضمير ما برسانندكه تا چه اندازه نكته بين و ظريف نگرند. اثري كه با صداي پخته و پرورده استاد شجريان، مفاهيميعميق و انساني را در قالب اشعاري تاثير گذار و دگرگون كننده احوال و البته در موجز و زيباترين فرم آوازي انعكاس ميدهد.
اذاني در اوج ظرافت و زيبايي
استاد موذن زاده اردبيلي اذان معروف خود را سال ۱۳۳۴ در استوديوي بزرگ شش، واقع در ميدان ارگ (15 خردادكنوني) خواند. آنچنان كه آن زنده ياد در گفت و گويي با ايسنا بيان كرده بود« در يكي از روزها به مهندس محبي مسئول استوديو گفتم، كه ميخواهم به يادگار اذاني بگويم.
وي گفت كه بهتر است اين اذان را پس از افطار بخوانم. اما من دوست داشتم با دهان روزه اين اذان را بگويم كه در آواز بيات ترك و گوشه روح الارواح آن را اجرا كردم و در عمل هماني است كه اكنون همگان آن را ميشنوند.»
آنهايي كه در موسيقي رديفي ايران دستي چيره دارند ميدانند كه بيات ترك از جمله آوازهايي است كه بوي قدمت و كهن بودن از آن ميآيد، آوازي حماسي كه برخي از ماندگار ترين آوازهاي بزرگان موسيقي آوازي ما دراين نغمه خوانده شد، بنا براين انتخاب اين آواز از سوي مرحوم موذن زاده اردبيلي، نشانه اي از درك دقيق وي از ساختار و ظرفيتهاي آواز بيات ترك دارد، آوازي كه ياد آور غميسهمگين اما اميد بخش و بهجتزا است.
تاكيدها و نيز وزانتي كه در اداي تحريرها و گوشههاي اين آواز نهفته است را د ركمتر دستگاه ديگري ميتوان سراغ كرد. يادم نميرود كه زماني (سالهاي ابتدايي دهه 70 )به اتفاق دوستي به نزد استاد محمد رضا لطفي رفته بوديم و استادنيز ما را به كلاسي فراخواندكه در آن درباره رديف دستگاهي ايران بحث و گفت وگو ميكرد و گوشه اي كه مورد بحث وگفت وگو بود، گوشه شهناز در دستگاه شور بود.
جناب لطفي در ضمن اشاره به مقدمه شكوهمندي كه شنهاز شور دارد و ايستها و طمانينه وتاني اي كه بايد آوازه خوان در ضمن خواندن اين گوشه رعايت كند، از دو كس نام برد كه اولي چه شورهاي زنده ياد عارف كه با تنظيم مرحوم روح الله خالقي و صداي بنان در همين گوشه شهناز ساخته شد و سپس مقدمه مرحوم موذن زاده اردبيلي.
آقاي لطفي هنگاميكه به اين جاي سخن خود رسيد، مقدمه استاد موذن زاده را خواند و نحوه ايست و طمانينهاي را كه وي در گوشه روح الارواح به كار گرفت را مثال آوردو گفت همين طمانينه بايد در در آمد آوازي– تحريري گوشه شهناز به كار گرفته شود تا حق آن گوشه ادا شود.
اين گفتهها تاكيدي است بر اين نكته كه اذان مرحوم موذن زاده اردبيلي در اوج ظرافت و زيبايي خوانده شدو پيچيدگيها و ظرايف خاصي در آن به كار رفت كه هر كدام از آنها در نهايت به چنين مقصود واثري منتهي شد.
حجم شگفت انگيز صداي مرحوم موذن زاده، به همراه پشتوانه اي كه وي از آموختههايش از رديف آوازي موسيقي ايراني داشت،كه در همان گفت وگو هم به اين نكته اشاره كرد، ونيز تسلط وتمرين وممارست فراوان به همراه ايماني كه جانش را در آن لحظه به سيطره خود در آورده بود، همگي دست به دست هم داد تا اين اثر شگفت انگيز خلق شود.
ربنا؛ اوجي شگفت انگيز
همين آشنايي و توجه و البته تمرين و ممارست را در اثر ربناي استاد شجريان هم ميتوان ملاحظه كرد.آقاي شجريان اين اثر را براي درس خوانده بود و نه براي پخش وخود ميگويد«من ربنا را برای پخش نخوانده بودم،برای درس(دادن)خواندم و یکی دو نفر از خوانندگان،آن را فرا گرفتند و در استودیو ضبط کردیم. یک روز قبل از ماه رمضان نوار را دادم.بعد دیدم ربنا را با صدای خودم پخش کردند.تلفن زدم و گفتم چرا پخش کردید؟گفتند:تیر از کمان در رفت!»(1).
اگر اندكي در نحوه تمرينات و اصولاسلوك هنري- موسيقايي و اخلاقي شجريان در آن دوره دقيق شويم، در مييابيم كه استاد دراين دوره سخت به كار خواندن قرآن سرگرم بود و دستگاههاي قرآني را به شدت كار ميكرد و در همين دوره بود كه درمسابقات قرآني كشور اول شدو حتي چنانكه خود درا ين گفت وگو از استاد عرب تبار ادبيات فارسي وعربي كه قرائت قرآن شجريان را شنيده بود، نقل كرده كه گفته بود« اين شجريان را شكار كنيد، دنيا را ميگيرد»(2)
ربنا در اوج شروع ميشود و حجم و ظرفيت صداي شجريان هم براي خواندن اين اثر نيز در آن دوره دراوج قرار داشت.اوج خواني در موسيقي ايران يك مزيت به شمار ميآيد و اگر خواننده اي نتواند تحريرهاي اوج را اجرا كند و به اصطلاح اشاره اي به پردههاي بالا داشته باشد، در آواز خواني وي ترديد روا داشته ميشد..به نظر ميرسد ربناي شجريان در نقطههايي چنان اوجي ميگيرد كه خواندن آن براي خوانندگان چپ كوك هم بسيار دشوار ميشود.
اكنون كه غريب به 52 سال از خواندن اذان موذن زاده اردبيلي و بيش از 28 سال از خواندن ربناي شجريان ميگذرد، اين دو نغمه همچنان دراوج قرار دارند چرا كه به قول شاعر مردم اين نغمه را به خاطر سپرده اند و سالها با آن همذات پنداري كرده و ميكنند.
منبع : همشهری آن لاین
رمز ماندگاري نغمهها در چيست؟ وچگونه اثري موسيقايي درنهاد جانها مينشيند و تكرار آن ياد آور خاطراتي است و زنده كننده خاطراتي ديگر؟ چه سري در اين گونه آثار است كه در تاريخ ميمانند و سالها در ذهن و ضمير آدميان مينشينند و بر لب به زمزمه در ميآيند.
از اين گونه آثار اگر چه در خاطره موسيقايي ما فراوان است، اما هنگاميكه پاي اجماعي ملي به ميان آيد، تعداد آنها به تفرقه و پراكندگي و تقليل ميگرايد و در نهايت از تعداد انگشتان يك دست هم كمتر ميشود.
شايد اين خصلت يك ملودي يا اثري در سطح ملي است كه بايد تمامي ذائقهها را د ربرگيرد تا بتوان شموليت ويژه اي به آن بخشيد. ويژگي اين نغمهها درا ين است كه تكرار آنها نه تنها اسباب آزردگي خاطر نميشود، بلكه همانند فولادي است كه با هربار صيقل آبديده و جلا يافته تر ميشودو بيشتر تلالو و درخشندگي مييابد.
آثاري چون اي ايران، ساخته زنده ياد روح الله خالقي، مرغ سحر ساخته مرحوم ني داود و نيز درحوزه موسيقي مذهبي و آييني، اذان مرحوم موذن زاده اردبيلي و نيز ربناي شجريان (You can see links before reply) يا مثنوي افشاري ايشان كه به مثنوي پيچ هم معروف است كه چند دهه اي است، مشام جان ما ايرانيان را در كنار سفره افطار عطر آگين ميكند.
اگرچه چند سالي است كه مثنوي افشاري را كمتر ميشنويم و اين البته از بدايع و نكتهبينيهاي برنامه سازان است كه در سالي كه به نام مولانا متبرك شده است، يكي از معروفترين اشعار وي در مثنوي معنوي را كمتر پخش ميكنند،تابه ذهن و ضمير ما برسانندكه تا چه اندازه نكته بين و ظريف نگرند. اثري كه با صداي پخته و پرورده استاد شجريان، مفاهيميعميق و انساني را در قالب اشعاري تاثير گذار و دگرگون كننده احوال و البته در موجز و زيباترين فرم آوازي انعكاس ميدهد.
اذاني در اوج ظرافت و زيبايي
استاد موذن زاده اردبيلي اذان معروف خود را سال ۱۳۳۴ در استوديوي بزرگ شش، واقع در ميدان ارگ (15 خردادكنوني) خواند. آنچنان كه آن زنده ياد در گفت و گويي با ايسنا بيان كرده بود« در يكي از روزها به مهندس محبي مسئول استوديو گفتم، كه ميخواهم به يادگار اذاني بگويم.
وي گفت كه بهتر است اين اذان را پس از افطار بخوانم. اما من دوست داشتم با دهان روزه اين اذان را بگويم كه در آواز بيات ترك و گوشه روح الارواح آن را اجرا كردم و در عمل هماني است كه اكنون همگان آن را ميشنوند.»
آنهايي كه در موسيقي رديفي ايران دستي چيره دارند ميدانند كه بيات ترك از جمله آوازهايي است كه بوي قدمت و كهن بودن از آن ميآيد، آوازي حماسي كه برخي از ماندگار ترين آوازهاي بزرگان موسيقي آوازي ما دراين نغمه خوانده شد، بنا براين انتخاب اين آواز از سوي مرحوم موذن زاده اردبيلي، نشانه اي از درك دقيق وي از ساختار و ظرفيتهاي آواز بيات ترك دارد، آوازي كه ياد آور غميسهمگين اما اميد بخش و بهجتزا است.
تاكيدها و نيز وزانتي كه در اداي تحريرها و گوشههاي اين آواز نهفته است را د ركمتر دستگاه ديگري ميتوان سراغ كرد. يادم نميرود كه زماني (سالهاي ابتدايي دهه 70 )به اتفاق دوستي به نزد استاد محمد رضا لطفي رفته بوديم و استادنيز ما را به كلاسي فراخواندكه در آن درباره رديف دستگاهي ايران بحث و گفت وگو ميكرد و گوشه اي كه مورد بحث وگفت وگو بود، گوشه شهناز در دستگاه شور بود.
جناب لطفي در ضمن اشاره به مقدمه شكوهمندي كه شنهاز شور دارد و ايستها و طمانينه وتاني اي كه بايد آوازه خوان در ضمن خواندن اين گوشه رعايت كند، از دو كس نام برد كه اولي چه شورهاي زنده ياد عارف كه با تنظيم مرحوم روح الله خالقي و صداي بنان در همين گوشه شهناز ساخته شد و سپس مقدمه مرحوم موذن زاده اردبيلي.
آقاي لطفي هنگاميكه به اين جاي سخن خود رسيد، مقدمه استاد موذن زاده را خواند و نحوه ايست و طمانينهاي را كه وي در گوشه روح الارواح به كار گرفت را مثال آوردو گفت همين طمانينه بايد در در آمد آوازي– تحريري گوشه شهناز به كار گرفته شود تا حق آن گوشه ادا شود.
اين گفتهها تاكيدي است بر اين نكته كه اذان مرحوم موذن زاده اردبيلي در اوج ظرافت و زيبايي خوانده شدو پيچيدگيها و ظرايف خاصي در آن به كار رفت كه هر كدام از آنها در نهايت به چنين مقصود واثري منتهي شد.
حجم شگفت انگيز صداي مرحوم موذن زاده، به همراه پشتوانه اي كه وي از آموختههايش از رديف آوازي موسيقي ايراني داشت،كه در همان گفت وگو هم به اين نكته اشاره كرد، ونيز تسلط وتمرين وممارست فراوان به همراه ايماني كه جانش را در آن لحظه به سيطره خود در آورده بود، همگي دست به دست هم داد تا اين اثر شگفت انگيز خلق شود.
ربنا؛ اوجي شگفت انگيز
همين آشنايي و توجه و البته تمرين و ممارست را در اثر ربناي استاد شجريان هم ميتوان ملاحظه كرد.آقاي شجريان اين اثر را براي درس خوانده بود و نه براي پخش وخود ميگويد«من ربنا را برای پخش نخوانده بودم،برای درس(دادن)خواندم و یکی دو نفر از خوانندگان،آن را فرا گرفتند و در استودیو ضبط کردیم. یک روز قبل از ماه رمضان نوار را دادم.بعد دیدم ربنا را با صدای خودم پخش کردند.تلفن زدم و گفتم چرا پخش کردید؟گفتند:تیر از کمان در رفت!»(1).
اگر اندكي در نحوه تمرينات و اصولاسلوك هنري- موسيقايي و اخلاقي شجريان در آن دوره دقيق شويم، در مييابيم كه استاد دراين دوره سخت به كار خواندن قرآن سرگرم بود و دستگاههاي قرآني را به شدت كار ميكرد و در همين دوره بود كه درمسابقات قرآني كشور اول شدو حتي چنانكه خود درا ين گفت وگو از استاد عرب تبار ادبيات فارسي وعربي كه قرائت قرآن شجريان را شنيده بود، نقل كرده كه گفته بود« اين شجريان را شكار كنيد، دنيا را ميگيرد»(2)
ربنا در اوج شروع ميشود و حجم و ظرفيت صداي شجريان هم براي خواندن اين اثر نيز در آن دوره دراوج قرار داشت.اوج خواني در موسيقي ايران يك مزيت به شمار ميآيد و اگر خواننده اي نتواند تحريرهاي اوج را اجرا كند و به اصطلاح اشاره اي به پردههاي بالا داشته باشد، در آواز خواني وي ترديد روا داشته ميشد..به نظر ميرسد ربناي شجريان در نقطههايي چنان اوجي ميگيرد كه خواندن آن براي خوانندگان چپ كوك هم بسيار دشوار ميشود.
اكنون كه غريب به 52 سال از خواندن اذان موذن زاده اردبيلي و بيش از 28 سال از خواندن ربناي شجريان ميگذرد، اين دو نغمه همچنان دراوج قرار دارند چرا كه به قول شاعر مردم اين نغمه را به خاطر سپرده اند و سالها با آن همذات پنداري كرده و ميكنند.
منبع : همشهری آن لاین