PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : استاد محمدرضا لطفی در کیهان



Amir
Friday 5 October 2007, 11:24 AM
چند سال می شد که کیهان فرهنگی نخریده بودم ، اما این شماره اش را خریدم به خاطر عکس محمدرضا لطفی روی جلدش که برایم عجیب بود ، اما عجیب تر از آن گفت و گوی چهار ساعته لطفی بود با مهدی کلهر مشاور رسانه ای محمود احمدی نژاد ، اما گویی این عجایب پایانی نداشت . توصیه می کنم حتما این گفت و گو را بخوانید و حتی اگر مثل من حاضر نیستید پول بالای نشریات وابسته به کیهان بدهید ، گیر بیاورید و بخوانید !
این گفت و گو جنبه های تازه ای از محمدرضا لطفی را به من معرفی می کرد . مثلا من نمی دانستم که استاد لطفی هم اهل جبهه و جنگ بوده یا نمی دانستم که با همین آقای کلهر رفاقت قدیمی داشته و حتی یکی از شعرهای کلهر را لطفی آهنگسازی کرده و شهرام ناظری خوانده و نمی دانستم که استاد این همه ضد غرب است و نمی دانستم که به خانه آیت الله طالقانی رفت و آمد داشته و نمی دانستم که این همه اهل عرفان و مذهب است و خیلی چیزهای دیگر را نمی دانستم . من امروز این مصاحبه را با لذت و تعجب خواندم .
این هم بخش هایی از حرف های استاد لطفی :

- دو سال در جنگل های آمریکا زندگی می کردم ، اید باور نکنید ساعت 4 صبح از خواب بیدار می شدم و می رفتم وسط جنگل و زیر باران بر روی یک درخت بریده اذان می دادم. با حضرت رسول اکرم (ص) هم یک رابطه خیلی عمیق دارم ...
- باید همه کارهایمان برای خدا باشد ، معتقدم روح انبیا و اولیا و تمام کسانی که ظاهرا از میان ما رفته اند درو و بر ما حضور جدی دارند، فقط جایی که بد بوست نمی آیند .
- ببینید در تمدن اسلامی ما مرز ویزایی وجود نداشت و آن ها {اروپایی ها }همه چیز را از ما یاد گرفتند ، مثلا همین عمان خودمان بزرگ ترین مرکز کشتیرانی و تجارت به تمام اروپا بود و تمام خورد و خوراک و پوشاک و فرهنگشان در مرکزیت اینجا بوده و آن ها چیزی از خود نداشتند و اروپا همین الان هم چیزی ندارد .....
- آمریکا که ماشاء الله مردمش با تمدن های بیرونی هیچ ارتباطی ندارند و کاملا محدود و بسته اند ،یعنی یک قاره بسته ای است و دور و برشان هم کشورهایی که هستند همه بی ریشه اند، اما اروپاییان حالا به خاطر مهاجرت مسلمانان بعد از جنگ جهانی دوم ، اروپای شرقی و ترکیه مقداری با تمدن اسلامی ارتباط برقرار کرده و نزدیک تر شده اند،اما باز آن ها از این ارتباط می ترسند ....
- ..الان این تحرکی که در کنسرت هابه وجود آمده یا در حوزه مطبوعات شاید تاثیر این حضور{ حضور استاد در ایران } باشد ، به جرات می توانم بگویم تا قبل از آمدن من در مطبوعات خبری از مصاحبه های متعدد و گزارش های موسیقی نبود و یا اگر هم بود آنچنان رنگی نداشت و اخبار موسیقی در حاشیه قرار داشت ، اما الان حداقل در فضای مطبوعاتی این جو شکسته شده .....
- ... ما هم که در خانه نمی نشستیم بلکه دایم در خیابان ها و در تظاهرات حضور داشتیم ، مثلا یک روز در خانه مرحوم آقای طالقانی حاضر بودیم برای رفتن به در دانشگاه ....
- در تمرین به شجریان گفتم این را باید بالا بخوانی ، چون اگر پایین بخوانی بچه ها نمی فهمند و حس و حال سرورد را متوجه نمی شوند ، موزیک را تا نواختیم شجریان خواست بم بخواند اما من خودم با کوک بالا یک دفعه شروع کردم به خواندن شجریان آن قدر خندید که از روی صندلی افتاد و گفت این چه صدایی است که تو در آوردی؟گفتم خب تو نمی خوانی و من مجبورم بگویم آقا اینجو بخوان ....ایران ای سرای امید ، بر بامت سپیده دمید
- در همان زمان چند آهنگ برای جبهه ساختم که دو آهننگ آن را شهرام ناظری خواند ،وقتی در اهواز به جبهه رفتم و می خواستم آن حال و هوا را از نزدیک ببینم در اهواز 5-6 نفر بیش تر در شهر دیده نمی شد ، یک ساندویچ فروشی هم بود که فقط برای همان افراد کالباس و ساندویچ داشت و اگر کسی آنها را می خرید دیگر در شهر غذا نبود.
- در حین رانندگی که بودم می دیدیم که تمام تانک ها و مسلسل های سنگین را استتار کرده اندو با برگ پوشانده اند، بعد گفتیم که راستی چرا اینها را گذاشته اند ، یک کیلومتری که حرکت کردیم دیدیم صدای مسلسلی می آید که ما را نشانه گرفته .....



منبع : hanouz

MonaLisa
Friday 19 October 2007, 09:46 AM
Hamidreza.Zolfaghar:

بوالعجب موسیقیدانان

دنیای غریبی است؛ انسان هم عجب موجود عجیبی است! نمی دانم خواندید یاشندید که استادی محترم و برجسته مصاحبه کرده و گفته که در جنگل های آمریکا اذان گفته و فلان و فلان ...بله اذان در جنگل های آمریکا... واقعیت این است که نیمه های شب رفتن بر روی درخت بریده و زیر باران اذان دادن اگرچه عجیب است اما مهم نیست؛ اینکه آن اذان ،اذان صبح بوده یا اذان شب آن هم مهم نیست،آن اذان برای جنگل نشینان بوده یا شهروندان متمدن آمریکایی نامسلمان در آن نیمه شب بارانی آن هم مهم نیست ؛با صدای بلند بوده که دیگران بشنوند یا نه و خیلی چیزهای دیگر هم واقعا هرچندعجیبند ولی مهم نیستند؛ مهم این است که هر هنرمند مردمی که عشقش به توده های میلیونی وافر است باید در هر شرایطی اذان را فراموش نکند حتی در زیر باران و در جنگل ؛ اساسا وقتی موقعش برسد بایدبه هرقیمتی اذان گفت ... تازه؛ در آن وضعیت و در آن زمان موذن برای چی اذان گفته واین انسان پاک و مطهر به دنبال چی بوده هم مهم نیست؛ مهم زمان حال و شرایط فعلی است ؛ مهم گردش کیهان و ضرورت فرهنگ است که باید به آن توجه داشت؛ماهی را هروقت که از آب بگیری باید درجنگل اذان بگویی! حتی اگر ۲۴ سال دیر متوجه شوی که باید بروی بالای درخت ...به هرحال باید دیگران بدانند و باید پذیرفت که ورود به هر جایگاه انتصابی اذن می خواهد و در این روزگار اذن بدون اذان در بالای درخت نمی شود.
انصافا باید قبول کنیم که مردم را چیزهای عجیب قلقلک می دهد، اینکه آدمی خدایی باشد و برای خودش و در خلوت خودش وبا خدایش راز و نیاز کند و در دلش اذان بگوید و هرچیزی را برای خدا نگوید و بعضی حرف ها هم برای خدا آهسته بگوید و فلان و فلان که سرزبان ها نمی افتد؛ باید معلق زد و آب را سربالا برد و سم را نشان داد و هزاران حرف و حدیث سر هم بکنیم تا نگاه ها جلب شود... .
اینها همه برای این است که بین مردم زمزمه شود که یکی در این شهر هست که کارهای عجیب و خارق العاده می کند ،با اولیا و انبیارابطه عمیق دارد ؛ مسلمان زاده و متشرع است و هیچ رابطه ای هم با گذشته اش ندارد؛تار هم می زند و گاهی اوقات آواز هم درس می دهد؛خوابیده و ایستاده ؛سه تار و کمانچه می نوازد،نشسته و نیم خیز ، با شاگردان و مریدانش زندگی مشترک می کند و درس طهارت و صیانت از نفس می دهد،سیر آفاق و انفس می کند و القصه چه کارها که نمی کند....
این روزها هر کس به دیگری می رسد می گوید:دیدی استاد چی گفته ؟نع !!!راست می گی یا میخواهی ما را سر کار بگذاری ؟ آخه مگه می شه؟ بعله اذان که چیزی نیست آقا به جبهه هم رفته! به اهواز به همان جایی که فقط پنج- شش نفر در شهر بودند و ساندویچ هم به همان تعداد موجود!!!نع آقا این یکی را دیگه نگو ... آخه اهواز کی اصلا خالی شد مرد؟تازه آبادان هم خالی نشد، آنجا که خالی شده بود خرمشهر بود و مهران و قصر شیرین و یکی دو شهرک دیگه... اهواز که همیشه غلغله بوده حتی در زیر موشک هم جمعیت آ .... نه آقا! نه جان من، باز که به بیراهه رفتی ؛ اینکه کجا خالی شده کجا خالی نشده که مهم نیست ، اینکه یک ساندویچ فروشی چند تا ساندویچ داشته وآنها را فقط برای اکبر و اصغر گذاشته که مهم نیست ، نه آقا! بعد از اذان دادن،مهم جبهه و اعلان به جبهه رفتن است که آقا فرموده که گفته و رفته .... .
حالا آخرش چی؟
هیچی قربان ، هیچی...
یکی دارد از اوج سعادت با سرعت صوت فرود می آید، انسان بزرگی دارد آب می رود و به لباس سابقش برمی گردد ، هنرمندی دارد به هنر و هنرمند جفا می کند،انسانی می خواهد کرامت را له کند و دست آخر باید گفت که این نوازنده ای محترم است که تار می شود ،کدر می شود و این خاطرات مردم است که نابود می گردد ، انسانیت
حضیض می شود تا تشنه کامی شاید چند صباحی بالا نشین شود ؛ همین !

You can see links before reply

alireza_amirsamimi
Saturday 20 October 2007, 07:55 AM
چه خبره هر چی دوست دارید بار لطفی میکنید؟؟!!!!میدونید لطفی کی هست؟چه کارهایی کرده؟درسته کارهای جدیدش ئاره زیر سوالش میبره ولی این نقد عادلانه نیست.آقایn.jelveh کجای حرف استاد منظورت هست؟!!چون اذان گفته بی سواد هست یا چون آهنگ های انقلابی داره بی سواد هست یا چون میرفته تظاهرات؟؟!!یه کمی منصف باشیم .بعدش هم برای بار هزارم میگم بگید موسیقی ملی نه سنتی

Leon
Saturday 20 October 2007, 01:07 PM
حالا منظور چى هست كلا،،از اين مقاله ها؟

Amir
Saturday 20 October 2007, 01:55 PM
به نظر من انسان جایز الخطا هست

استاد لطفی هم مثل بقیه خیلی جاها ممکن است خطا کنه و خیلی جاها هم خوب کار کرده

Amir
Saturday 20 October 2007, 01:57 PM
حالا منظور چى هست كلا،،از اين مقاله ها؟

منظور تنها یک خبررسانی هست

در ضمن این هم باید عرض کنم که مطمئنا مطبوعات در هر جامعه ای اونجور که دوست دارند مصاحبه ها رو ترتیب می دهند