PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : استاد کیست ؟؟؟؟؟



mojgan
Wednesday 6 December 2006, 11:58 PM
شاید این سئوال برایتان پیش آمده باشه که استاد به چه کسی میتوان گ?ت؟ برای رسیدن بجوابی بگذارید که با تعری? این واژه از نقطه نظر منبع اطلاعاتی موثق شروع کنیم. در ?رهنگ دهخدا آمده:
ماهر, با مهارت, صاحب مهارت, حاذق

همانطور که می بینیم, اگربمعنی کلاسیک اکت?ا کنیم, این واژه شامل خیلی ها میشود. ولی من ?کر می کنم که ما معنی بهتری بایستی برایش داشته باشیم. کلمه استاد درعلوم اکادمیک، عملی، هنری و موسیقی رایج است. البته بعضی اوقات هم کلمه استاد بمنی کنایه زدن نیز است?اده میشود. من ?کر می کنم که ما برای تعری? صحیح آن به دانشگاه سری بزنیم. در آنجا ما: مربي، استاديار، دانشیار و استاد تمام داریم و به همه آنها استاد مي گوييم. هر مرحله هم احتیاجات خودش را دارد. با اینکه صحبت من اینجا در رابطه با واژه استاد در موسیقي است ولی رابطه آن با دیگر موارد نیز موجود میباشد. بنظرم میرسد که این واژه درموسیقی بسیار لوث گردیده. کلمه استاد مثل نقل و نبات است?اده میشود. البته ما یک مسئله ?رهنگی هم اینجا داریم و آن اینست که خیلی از واژه ها را برای چاپلوسی و تملق است?اده کرده ولي در حقيقت چيزي را که میگوییم قبول نداریم!! برای اینکه از لوث بودن است?اده بی رویه کلمه استاد قدری جلوگیری کنیم بایستی یک تعری? خاصی برای استاد در موسیقی (ساز و آواز) داشته باشیم که در راستای تعری? دانشگاهی باشد. من این موارد را دررابطه با موسیقی، برای استاد تلقی کردن پیشنهاد میکنم:
1- مهارت درنواختن بنظر نوازندگان حاذق
2- ابداع سبک خاص
3- انتشار کتاب در راستای بخش علمی موسیقی (شاید راجع به ساز ویا آواز خویش) و ثبت آن توسط مراجع قابل قیول چون دانشگاها (و شاید هنرستان موسیقی ایران)
4- هنر آموزی
بنظر بنده ?قط با داشتن شرایط بالا بایستی که بتوان کسی را استاد موسيقي تلقی کرد! امیدوارم که بتوانیم با راهنمايي هاي شما خواننده عزيز اين ويژگيها را کاملتر کرده و اشاعه داد و شکل بهتری بموسیقی غنی ایران بدهیم.

vioman
Sunday 10 December 2006, 05:12 PM
سلام بر شما و دوستان خوب دیگر

تاپیک جالبی بود و سوال خوبی را مطرح کردین و باید اعترا? کنم از طرز نزدیک شدنتون به موضوع اصلی خیلی خوشم اومد.ممنونم

ویزگی هایی که گ?تین معمولا در یک استاد پیدا می شه اما به نظر من شرط لازم و کا?ی برای این عنوان نیست ای بسا ا?رادی که این روزها به هنر اموزیمشغولند اما چندان بهره نبرده اند ?قط یدک کش و مدعی این عنوانند و ای بسا استادی که بنیانگذار سبکی نبود و دنباله رو قدما بود اما واقعا شایسته عنوان استادی!و در طر? مقابل بسیاری سبکهایی را پایه گذاری کردند اما سبک انها چیزی جز به بیراهه ر?تن نبود.و ما اساتید زیادی را داریم مول? کتب و مقالات نبوده اند.
استاد در موسیقی یعنی هنرمند آگاه و وارسته .استاد باید به درجه زایش رسیده باشد (شاید منظور شما از ابداع سبک جدید و نشر کتب این است)باید به درجه خلاقیت و ابتکار رسیده باشد و به کمک تسلط علمی و هنری و زایایی و وارستگی در راه موسیقی قدم بردارد این گام برداشتن معمولا همراه با پرورش شاگردان تالی?ات و گاهی سبکهای جدید است.

ازاین که نظر من رو خوندین ممنون خوشحال می شم نظر شما را بدونم

Hes_r
Sunday 10 December 2006, 06:11 PM
من این تاپیکو تازه دیدم ببخشید

منم با ویو جان موا?قم شاید کسی بسیار هنرمند باشه و واقعا یه استاد تمام عیار اما کتابی رو منتشر نکرده باشه و دقیقا اونجای حر? ویو برام جالب بود که گ?ت به درجه ی زایشرسیده باشه و به نظر من واقعا این ویژگی اساسی کسی است که اونو استاد مینامیم .

قربانت : حسام cheshm

mojgan
Monday 11 December 2006, 12:31 AM
با سلام به دوستان

از پاسخهاتون ممنونم
با نظرات شما موا?قم.اما منظور از تالی? داشتن ?قط کتاب نوشتن نیست
چون مثلا استاد شهناز کتابی ندارن
اما شیوه ایشون در نوازندگی گویای همه چیز هست
اما منظور اینه که کسانی که ابداع وسبکی ندارن حداقل باید کتاب معتبری داشته باشن
شما منظورم رو درست ?همیدن
وص?ات آگاه و وارسته برای یک استاد واقعا مهمه

Hes_r
Monday 11 December 2006, 01:16 PM
درسته حر? شما کاملا منم باهاتون موا?قم

:)

mojgan
Sunday 7 January 2007, 04:32 PM
انتخاب معلم يکي از مهمترين ومشکلترين مراحل شروع يک ساز است
چراکه ممکن است کسي بدون آگاهي وتحقيق لازم در کلاسي ثبت نام کرده
وبه شيوه نادرست آموزش ببيند
در نتيجه هم دچار ضرر مالي شده هم ضرر وقتي
ازهمه بدتر اينکه شايد
با انتخاب يک معلم ناآگاه و تدريس نادرست وي
هنر جو براي هميشه از ساز زدن منصر? گردد

به نظر من استادي را که انتخاب مي کنيم بايد شرايط زير را دارا باشد

متعهد وآراسته به شرا?ت معلمي بوده و هنر جو را مثل ?رزند خويش وخانواده خود احساس کند

سواد و تحصيلات لازم را در مورد ساز خود داشته باشد
منظور از سواد ?قط مدرک نيست بلکه سواد نوازندگي و موسيقي است

در تدريس ?وق العاده با حوصله باشدو با صداقت تمام به سوالات پاسخ دهد

خوش لباس و خوش قول ودر برنامه ريزي کلاسش منظم ودقيق باشد

در مورد مسائل مادي باگذشت باشد ومسئله مقدس آموزش را با تجارت اشتباه نگيرد

مهمتر از همه اينها اينکه از تدريس لذت برده وبا هر يک قدم پيشر?ت هنرجو احساس رضايت کند

در صورت داشتن چنين ص?اتي است که استاد موسيقي ميتواند تمام سختي کار تدريس را تحمل کرده
براي هنر جويان وعلاقه مندان به موسيقي م?يد واقع شود

Hes_r
Sunday 7 January 2007, 11:03 PM
و اما در مورد این بحث

واقعا همون طور که مژگان خانوم گ?ت ?رد باید خیلی با حوصله باشه و خوب توضیح بده نه این که بگه و بره خیلی ها هستند که نوازندگان واقعا خوبی هستند ولی خوب تدریس نمیکنند چون حوصله ندارند

و یه عده هم هستند که عالین و به خاطر جوون بودن به خاطر پول تدریس میکنن واستاد خوبی نمیشمن

اینا نظر منه

حسام cheshm

Amir
Friday 23 November 2007, 09:45 PM
با سلام

دوستان گرامی لطفا در این تاپبک در مورد اینکه به چه کسی باید گفت استاد نظرتون رو بگویید

با دلیل و برهان منطقی

با تشکر

:ak

Amir
Friday 23 November 2007, 10:33 PM
بحث در مورد موسیقی است حمید جان

در عالم موسیقی تعریف دوستان از استاد چیست ؟

shbaharehs
Friday 23 November 2007, 11:28 PM
من معمولا به كسي كه از من بيشتر بدونه ميگم استاد!!! حالا اگه موسيقي باشه به كسي كه من ازش چيزي ياد بگيرم و ميگم استاد!
ممنون

Hes_r
Saturday 24 November 2007, 05:48 AM
البته حمیدرضا چان من فک کنم منظور امیر استاد موسیقی بود و اونم نه از لحاظ مدرک و اینا از لحاظ علم و ... .

akanani
Saturday 24 November 2007, 08:11 AM
دوستان من با نظر shbaharehs که می گویند هر کی به آدم چیزی یاد داد استاد صداش کنیم موافقم ولی در موسیقی مخصوصا ویالن من به کسی می گم استاد که ردیف داشته باشه مثل حضرات - صبا - ملک -تجویدی و استاد خرم . الباقی دوستان مثل بنده رفتن 7-8 سال کار کردن حالا چند تا شاگرد گرفتن همه شدن استاد یا رفتن مجوز آموزشگاه گرفتن شدن استاد ( دوستان من نظرم را دادم جسارت نکردم کسی برداشت بد لطفا نکنه )) :ak

خان
Wednesday 5 November 2008, 06:09 PM
سلام به همه دوستان هنرمند و هنر دوست.


یک موضوعی خیلی وقت بود که ذهن من رو به خودش جلب کرده بود و برام شده بود علامت سوال دائمی.
از خیلی از صاحب نظران پرسیدم خودم تامل کردم و خواستم به یک جمع بندی کلی برسم ، ولی نشد که نشد.
گاهی تعصب و گاهی هم عدم علاقه من رو در یک سری از نام نهادن ها مردد میگذاشت. و شاید در اکثر مواقع دچار اشتباه میشدم.
شاید موضوعی که ذهن من مشغول کرده ، مشغله افکار شما هم باشه ، مطمئن هستم یا بهش فکر کردین یا براتون حداقل این سوال مطرح شده.

فکر میکنید استاد به کی میگن؟
هر کسی که ساز دستش میگیره یا شاگرد تربیت میکنه استاد میشه؟
استاد بودن به سن و سال هست یا به علم موسیقی یا اصلا به توانایی شخص در نواختن ساز؟
نوازنده قهاری که سن کمی داره و همه را مبهوت نواختن میکنه استاد میشه؟
درجه نوازندگی چقدر در این انتخاب اثر داره؟

فکر کنم با هم بتونیم جواب خوبی برای این سوال مشکل پیدا کنیم تا همه از ابهام خارج شن.

ممنون.

salemi
Thursday 6 November 2008, 12:26 AM
نه هركه چهره برافروخت دلبري داند
نه هركه اينه سازد سكندري داند
نه هركه طرف كله كج نهادو تند نشست
كلاه داري و ايين سروري داند
هزار نكته باريكتر ز مو اينجاست
نه هر كه سر بتراشد قلندري داند

AliB
Thursday 6 November 2008, 03:13 PM
محمد عزیز سلام
مبحث خوبی را آغاز کردید و می تواند با بیان نظر و اعتقاد و دیدگاه دوستان یک جمع بندی خوب و سازنده برای خوانندگان و شرکت کنندگان در بحث داشته باشد.
جا دارد که همه ی عزیزان دیدگاه و نظر و البته معیار خودشان را در واگذاری این عنوان به یک شخص ، بیان کنند.
به هر روی ، یکی از مشکلات ما در وادی موسیقی ، نبود شفاف سازی و تعیین دقیق مرز بندی ها و جایگاه هاست . اینکه هر کس بنا به پسند و سلیقه ی شخصی_ و به نوعی بنا بر گفته ی بهمن رجبی منتقد موسیقی و اجتماعی ما " بر مبنای قانون حکومت رابطه بر ضابطه" _فردی را استاد بنامد و دیگری آن را رد کند.
باید یک بار هم که شده از بیان کلی و کنایی ، دور شویم و واضح و آشکار بیان کنیم که از نظر ما و یا با توجه به دانش و آگاهی ما و از نظر اصولی(باز هم در دیدگاه شخصی ما) چه کسی می تواند در این جایگاه قرار بگیرد .
اساسا ، دوری کردن از بیان معیار ها و کمک به غبار آلود بودن فضا ، ما را همچنان در همین وضع ولبشویی که اکنون درگیرش هستیم نگاه می دارد. به هر حال ، برای رسیدن به چنین مرتبتی فاکتور های مشخصی لازم است که کاملا قابل طرح و بررسی هستند . همانگونه که در رده های علمی دانشگاهی مراتب تدریس رده بندی و دسته بندی شده است و موقعیت علمی افراد طبق معیارهای مشخصی ارزش گذاری و تعیین سطح می شوند در موسیقی هم چنین است . حال می توان در دو بعد و یا سه بعد به صورت جداگانه بررسی کرد یعنی در بعد علمی و آکادمیک , در بعد اجرایی و تکنینکی و در بعد اخلاقی و روحانی و باز می توان به صورت کل برایند این سه عامل را مبنای واگذاری عنوان استاد ، به یک شخص آن هم در وادی موسیقی دانست .
ببینید اساسا در رده های تدریس دانشگاهی ، مراتب علمی به روشنی تعریف و مشخص شده اند که به ترتیب شامل : مربی آموزشیار ، مربی ، استادیار ، دانشیار ، استاد می شود . که قرار گرفتن در هر کدام از جایگاه های علمی مستلزم داشتن سوابق و مدارج علمی مشخصیست و برای رسیدن به مرحله بعد علمی نیز نیازمند گذراندن دوره های علمی و داشتن مدارج بالاتر و همینطور داشتن تالیفات و مقالات و و و و ... که همانطور که گفتم معیار آن تعریف شده است . گویی که با همه ی این اوصاف ، در دانشگاه نیز به هر فوق لیسانس حق التدریسی هم دانشجویان محترم واژه ی استاد را بکار می برند که ظاهرا این نشان دهنده ی روحیه ی ما ایرانی هاست که می خواهیم چنین کنیم .
به هر روی با بیان چنین فرم دسته بندی و رده بندی علمی ، می توان نظیر آن را در ساختار علمی عملی هنری اهالی موسیقی نیز متصور شد . حال در نظر گرفتن عناوین و جایگاه ها برای اهالی موسیقی ممکن است لازم باشد که به گونه ای دیگر صورت پذیرد اما به هر روی اینگونه نیست که قابل تعریف و تبیین نباشد . (اما بعضا از درون خود بدنه ی موسیقی نیز مقاومتی وجود دارد که این آشفتگی باقی بماند و همه چیز درهم و برهم باشد زیرا گاها اگر پرده ها فرو افتد بسیاری که برای خود نام و شهرتی دست و پا کرده اند باید از مقام خود فرود آیند )
پس به نظر من و در جمع بندی عرایضم ، ضرورت این امر کاملا مشهود است که باید معیار ها را مشخص کنیم . به هر حال در وادی موسیقی ما ، هم اکنون افرادی هستند که شایسته ی داشتن عنوان استاد هستند و عده ای هم هستند که به ناحق این واژه و جایگاه برایشان درنظر گرفته می شود و ما باید سعی کنیم با شفاف سازی و بیان معیار ها و دلایل (که ضرورتا چنین نیست که ما اقدام به تعریف آنها بکنیم این معیار ها هم اکنون هم به نوعی تعریف شده است چه از نظر علمی و چه از نظر عملی و اجرایی و چه از نظر اخلاقی و روحی و معرفتی و فقط باید آنها را بر شمرد و شفاف کرد ) بگوییم که چرا باید به یک نفر گفت استاد و چرا به فرد دیگری نباید این جایگاه را داد.
در بعد علمی مثلا باید بگوییم که فرد باید دارای دانش لازم در زمینه ی موسیقی باشد (که باز این قابل تعریف است مثلا در موسیقی ایرانی باید مسلط به دانش ردیف ؛شناخت دستگاه ها و تئوری موسیقی ایرانی باشد و دوره های مشخص فراگیری را گذرانده باشد{من به صورت کلی و آنچه به نظرم می رسد را بیان می کنم و می طلبد که دوستان آگاه تر ، به تکمیل بحث بپردازند})
در بعد عملی و اجرایی نیز باید دارای سوابق مشخص در زمینه ی اجرا های مختلف و انتشار کاست و آلبوم (با ارزش گذاری استاندارد) و و و... و همینطور در زمینه ی اخلاق و روحی نیز باید دارای اصالت و نجابت و متانت و بزرگواری و روحیه ی بخشنده و همچنین روحیه ی وطن پرستی و و و ... باشد .
مجموعه ی این عوامل باعث می شود که بتوان فردی را استاد خطاب کرد . که طبیعتا کسی می تواند در این جایگاه قرار بگیرد که به واسطه ی صرف عمر ، همه ی این مراحل را گذرانده باشد و خوب حال به نوعی ، شرط سن و سال هم خود به خود در پی این مساله خواهد آمد ، مسلم است که یک جوان 20 ساله احتمال اینکه همه ی این مدارج را طی کرده باشد و واجد معیار های اخلاقی هم باشد بسیار کم است(البته نمی گویم غیر ممکن است اما منطقا بسیار کم است) .
پس در نهایت ، وقتی به کسی می خواهی بگوییم استاد از نظر من ، باید در این سه راستا دارای مراتب و مدارج مشخصی باشد و به تنهایی دارا بودن یک بعد متضمن استاد بودن کسی نیست ، یعنی کسی که ساز بسیار خوب می زند و همه را متحیر می کند لزومی ندارد که حتما مسلط به تئوری و علم موسیقی ایرانی هم باشد به صورت عالی و یا اینکه اخلاق و منش خیلی متعالی داشته باشد بنابر این نمی توان بلافاصله گفت :به به ! شما چقدر استادید!!!!!
شعر جناب سالمی بیان گر همین مفاهیم است به نظر حقیر و البته چقدر خوب است که در ادامه ی بحث ایشان به شفاف تر شدن و دقیق و علمی تر شدن مطالب این گفتار کمک کنند.
امیدوارم این مطالب کمی به روشن شدن موضوع کمک کرده باشد.

خان
Friday 7 November 2008, 11:43 AM
ممنون علی جان.

این هم یکی از عادت های ما ایرانی ها هست که خیلی چیز ها رو بزرگ میکنیم ، کسی را بی دلیل به عرش میبریم و باز بی دلیل تر کس دیگری را به فرش .
به عقیده من واژه استاد دارای احترام زیادی است که نباید بی جهت خرج شود.خیلی از این نام گذاری ها همان طور که گفتم نشات گرفته از تعصبات است ، نه دلیل و استدلال های منطقی .
ولی این که با هم به یک دید و نظر برسیم خسته چون دیدمون فرق داره.
در حیطه موسیقی مسلما معیار های ما باید خیلی دقیق باشه ، داشتن علم موسیقی برای کسی که قصد داره یک حرفه ای به حساب بیاد امری واضح و آشکار است ، چه برسه به کسی که میخواد استاد نام بگیره ، موضوع دیگه داشتن توانایی در ساز زدن است که صاحب نظران آن ساز وی را دارای مهارت بدونن ، همین دو مورد یکی از مهمترین ارکان بحث ماست و اکثر ما معیار های خودمون رو بر روی این موارد میگذاریم.
داشتن علم موسیقی و توانایی و تکنیک های مناسب و کافی ، به عقیده من چیزی نیست که محدود به سن و سال شود و مثال های فراوانی در این باب هم من و هم شما سراغ داریم . و خیلی از نوازندگان جوان همین مملکت توانایی ها و نو آوری هایی دارن که نسبت به سنشوت عجیب و حیرت آور هست.
مورد بعدی که میمونه همان اخلاق و منش و تجربیات یک فرد در زمینه های مختلف است ، به عقیده شما دسته بندی اساتید فرضی ما بر اساس موارد قبلی بهتر و مهم تر هست یا بر اساس تجربیات و اخلاق؟
قصدم این نیست که اهمیت تاثیر گذاری رفتار و خوی کسی را بر روی مخاطب و ارزش کار ارائه شده پایین بیارم ولی باید یک طبقه بندی ایجاد بشه که برای ما کدام یک از موضوعات در اولویت قرار دارد؟یا اینکه همه در یک خط قرار دارن.
موضوع بعدی این است که باید ببینیم با توجه به مواردی که مطرح کردیم ، افراد یا باید وارد حیطه استادی شوند یا نه( اگر کسی تمامی این ویژگی ها رو داشت استاد میشود) یا اینکه باید اساتید را هم مانند تدریس در دانشگاه و مراکز آکادمیک دسته بندی کرد دقیقا مثل درجه هنری.
چون اگر قصد ما فقط تدریس و آموزش باشه که به قول استاد جلیل شهناز ::: الان همه استادن و شاگرد نداریم.

نظرتون چیه ؟

salemi
Saturday 8 November 2008, 02:49 AM
با سلام و عرض سپاس بابت طرح اينگونه مباحث جالب توسط دوستان عزيز
بنده بنا به دلايلي كه جناب خوش لفظ و ارين عزيز و نازنين تا حدودي در جريان هستند قرار بود تا انجا كه امكان دارد مزاحم دوستان نشوم و چيزي ننويسم ولي بعضا مانند عنوان اين تاپيك مباحث جالبي طرح ميشود كه ناگزير از شكستن پيماني كه با خود بسته ام ميشوم.بگذريم......!
اصولا لقب استاد دو معنا دارد يكي درجه مهارت اشخاص در حرفه اي كه به ان اشتغال دارند را ميرساند كه به يك لوله كش ماهر نيز اطلاق ميشود و در موسيقي نيز اشخاصي كه فن نواختن ساز را به خوبي ميدانند نيز مانند همان لوله كش ماهر در فن خود استادند در معناي دوم بعد عرفاني و روحاني اين لقب مورد توجه است.در اينجا ديگر به غير از توانايي در فن مورد نظر بايد ان شخص به ديگر مسائل نيز اراسته شود تا شايسته اطلاق اين نام گردد

بسيار نكته غير حسن ببايد كه تا كسي
مقبول طبع مردم صاحب نظر شود

يعني حسن كه الزاميست حال ان بسيار نكته غير حسن چه ميتواند باشد؟
در قسمت نوازندگان سنتور تاپيك (ان بي غش بي مانند،سلطان سنتور) به قلم هنرمند ارجمند جناب رضا مهدوي كه ارين عزيز زحمت انتقال ان را كشيده اند را مطالعه فرماييد فكر ميكنم پس از انكه با دقت ان مطلب را بخوانيم متوجه خواهيم شد كه استاد را بايد به چه كساني بگوييم. در انجا از ان بسيار نكته غير حسن ها فراوان ميبينيم. منظور ،شخص استادي كه مطلب راجع به ايشان نگاشته شده نيست بلكه صفاتيست كه اگر متصف به ان شدي لياقت اطلاق بعد روحاني لقب استادي را ميابي.در انجاست كه هنر به تو ميبالد نه تو به هنر

دعوي عشق ز هر بوالهوسي ميايد. دست بر سر زدن از هر مگسي ميايد
اوست غواص كه گوهر به كف ارد ورنه. سير اين بحر ز هر خار و خسي ميايد

خان
Saturday 8 November 2008, 05:49 PM
سلام به دوست عزیز salemi.
امیدوارم که از این به بعد بیشتر شاهد پیمان شکنی شما باشیم ، تا بتونیم از اظهارات جنابعالی استفاده کنیم.

مطالبی که در پست قبلی قرار دادید ، حداقل من رو تا حدودی متقاعد کرد .
فکر میکن در مورد مهارت و تکنیک های اجرای ساز ( در حال حاضر موضوع بحث ما بر سر نوازندگی میباشد) با هم همعقیده باشیم . یکی از ارکان تصمیم گیری و دلایل ما برای این لقب همین چیرگی در ساز نواختن است .

به نظرتون بعد دومی که گفتین میتونه دلیله مناسبی برای این نام گذاشتن باشه؟
آیا همین حالات عرفانی و روحانی در حالت کلی تعریفی داره که بشه ادا کرد ، یا برای هر شخص فرق میکنه و به طبع آن برای قضاوت هم موضوع مشکل تر میشه ؟ به نظرتون مورد دوم باعث نمیشه که باز هم در مورد نام نهادن اساتید سلیقه ای عمل کنیم؟
و در نهایت همین دو مورد که عرض کردین موضوع سن شخص مورد نظر رو رفع میکنه؟ (منظورم اینه که با این روش افرادی وجود دارن که با سن کم استاد میشوند مگر اینکه تعریف دیگری در ذهن باشه)

موفق و پاینده باشید.

salemi
Saturday 8 November 2008, 10:10 PM
سلام بر شماو تشكر از مرحمت شما

چيرگي در نواختن ساز كه شرط اصلي براي ادامه بحث است و شخص هر چقدر فرحيخته و فرزانه بدون داشتن تخصص لازم و بسيار سطح بالا نهايتا انسان خوبي است نه چيز ديگر. اما شرط لازم براي احراز مقام استادي همان بسيار نكته غير حسن است.بعد دوم كه عرض كردم اگر همراه چيرگي و مهارت لازم باشد استاد ميسازد و اگر بعد دوم را نداشته باشي و فقط چيره دست بي همتا هم كه باشي مانند همان لوله كش ماهر فقط در فن نواختن يگانه اي و چون هنر فرزانگي نيز ميخواهد و بعد روحاني ان غالب است شرط داشتن بعد دوم بيش از بعد اول نباشد كم از ان نيست و با هم كه در اميخت بزرگاني چون صبا و خالقي را ميسازد.مثالي ميزنم:تمامي هنرمندان بزرگي كه محضر روح الله خالقي را درك كرده اند و عاشق ايشانند در بيان خاطرات از ان بزرگوار از انسانيت كم نظير او ميگويند و الا سواد موسيقي اهنگسازان امروز بسيار از خالقي بالا تر است چون هنر پيشرفت كرده است اما خالقي هنوز نيامده است چرا؟انكه هنرمند را حتي صدها سال پس از مرگ جاودانه ميكند هنرش نيست چيز ديگري است چون هنر صد سال پيش در مقايسه با تكنيكهاي امروزي بسيار پيش پا افتاده است البته در روزگار خود بايد در هنر نيز سرامد روزگار خود باشي.در مورد صبا نيز وضع بر همين منوال بود يكايك شاگردان صبا در قدرت نوازندگي از او بالاتر بودند اصولا اساس پويايي هنر در اين است كه شاگرد از استاد بالاتر باشد ولي همان شاگردان صبا را جاودانه كردند چون خلق و خوي كريمانه صبا حتي تا امروز نيز در كمتر هنرمندي يافت شده است.كلنل وزيري هم در ان روزگار صبا و خالقي بوده است از لحاظ سواد موسيقي و قدرت نوازندگي از هر دوي اينها برتر بوده است تازه حق بزرگتري نيز بر گردن موسيقي ايران دارد و ان اينكه نت را به موسيقي ايران اورد ولي هيچگاه جايگاه صبا و خالقي را در موسيقي ما كسب نكرد!اين همان دليل است كه چيرگي تنها براي جاودانه شدن به تنهايي كافي نيست.اميدوارم كه منظورم را رسانده باشم.اما در مورد اينكه فرموديد اين حالات در افراد مختلف ممكن است متفاوت باشد بنده از جنابعالي ميپرسم ايا خوبي و پاك و منزه زيستن و دستگيري از همنوع و بخشنده بودن و..... جز يك تعريف واحد تعريف ديگري نيز دارد به ياد دارم زماني كه مديريت هنرستان ملك را عهده دار بودم (پس از در گذشت استاد حسين ملك) روزي شهريه كلاسها را مقداري افزايش دادم همان روز بعد از ظهر كلاس ويلن استاد اسدالله ملك داير بود اخر وقت به اتاق من امد و گفت:(اضافه شهريه شاگردان مرا به انها پس بده اينها همين مقدار را هم با سختي ميپردازند اگر موسسه مشكل مالي دارد فعلا حقوق مرا نده تا مشكل مالي بر طرف شود) حال استادي! را ميشناسم و ميشناسيد كه نامش از شهرت فراوان لرزه بر اندام موسيقي ايران مياندازد و در همين سايت نيز از يگانگي ايشان در ساز خودش سخنها رانده شده است روزي شاگرد ايشان كه از راه دوري نيز ميامده فراموش ميكند كه شهريه را بياورد استاد!به او درس نميدهد و ميگويد برو منزل شهريه را بياور تا ياد بگيري چگونه منظم باشي!!!!!! حالاين دو را با هم مقايسه كنيد
در مورد سن و سال نيز بايد عرض كنم گذشت عمر هم تجربه مياموزد كه يك جوان هرچه قدر چيره دست تجربه لازم را در خيلي از امور ندارد هم انسان ساز است اگر در جواني به خاطر شور و شر جواني و خيلي از مسائل كه لازمه جواني است اعمالي از ادم سر بزند كه زيبنده نباشد در سنين بالا گذر عمر ان را اصلاح ميكند

شنيدم رهرويي در سرزميني
همي گفت اين معما با قريني
كه اي صوفي شراب انگه شود صاف
كه در شيشه بماند اربعيني

AliB
Saturday 8 November 2008, 10:36 PM
سپاس از دوستان ارجمند برای مطرح کردن مطالب خوب و بویژه مطلب اخیر جناب سالمی که به زیبایی راز ماندگاری و برتری واقعی یک هنرمند را تبیین کردند.
فکر می کنم پس تا به اینجا دوستان فرض و شرط لازم را بر این گذارده اند که فردی که واجد شرایط داشتن عنوان "استاد" است ابتدا باید در زمینه ی هنری خود سرآمد باشد و (حال چه آهنگساز و چه نوازنده ) به نوعی که در بهترین سطح ممکن کار خود را ارایه دهد. که باز به طور پیشفرض چنین توانایی ای در سایه ی طی کردن مدارج لازم از نظر آموزشی می باشد . یعنی به طور مثال برای یک نوازنده ی ساز ایرانی ، شاگردی کردن و فرا گرفتن رپورتوار موسیقی ایرانی و تسلط به رموز و دقایق اجرای این رپورتوار . و همچنین فهم آن و توانایی تجزیه و تحلیل و ارایه ی مطلب (که به نوعی نوازنده ی موسیقی ایرانی باید در سطح عالی توانایی خلاقیت و بداهه پردازی بر مبنای اصول موسیقی ایرانی را داشته باشد) می باشد. (در واقع این مورد همان شرایط علمی و عملی می باشد)
و شرطی که کافیست برای رسیدن به این مرتبت ، همانا بعد اخلاقی و روحی و عرفانی یک فرد است . که من هم به شخصه با این تقسیم بندی موافقم . یعنی با میزان اهمیتی که جناب سالمی برای بعد اخلاقی در نظر می گیرند موافقم. خواهشی که از دوستان دارم این است که مواردی را که در بعد اخلاقی به نظرشان اهمیت دارد را دقیق تر بیان کنند(البته اشاراتی شد اما کمی بیشتر توضیح دهید همانگونه که جناب سالمی زحمت کشیدند و نمونه هایی را ذکر کردند) نمونه های بیشتری از رفتار استاد صبا با شاگردانش و نمونه هایی از این دست که این هنرمندان را استادانی بی همتا و ماندگار در موسیقی و تاریخ هنر ما کرده است را بیان کنید.
سپاس دوباره

خان
Friday 14 November 2008, 10:39 PM
دوستان نمیخواین توی این بحث شرکت کنید؟
فکر میکنم هنوز جای بحث و گفتگو زیاد داشته باشه.

ممنون.