PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نظرخواهی :تعریف شعر



hichnafar
Monday 15 October 2007, 04:59 PM
سلام
لطفا"اینجاتعریف خودتون روازشعربفرمایید.
ممنون.

sara
Monday 15 October 2007, 05:32 PM
تعریف خودمون؟
خب یه سری کلمات که از درون آدم نشات می گیرن و بیشتر برای بیان احساسات هستن.ممکنه این کلمات بر وزن خاصی کنار هم قرار بگیرن یا نه نظم و وزن خاصی نداشته باشن
تا همین جا ذهنم می کشه فعلا

hichnafar
Friday 19 October 2007, 09:01 PM
دوستان دیگه شعرنمی خونن ؟یانظری ندارن ؟؟؟
_______________
به نظرمن شعربه یک سری کلمات گفته میشه که درکنارهم حالت زیباوروانی روبه وجودمی آورند.

hichnafar
Wednesday 14 November 2007, 07:51 PM
نتیجه ی تاپیک = 1.دوستان محترم دیگرشعرنمی خوانند .2.اگرشعرهم می خواننداین تاپیک راقابل نمی دانند نقطه.

drkarbassi
Wednesday 28 January 2009, 12:51 AM
شعر در حقیقت حداکثر بار معنایی است که ادمی در جهت بیان حس بر واژگان تحمیل میکند برای مثال چراغ صاعقهی ان سحاب روشن باد که زد به خرمن ما اتش محبت او تمام واژگان نهایت کارایی حسی خود را نشان دادهاند سارا از عدم استقبال دوستان از درخواست تعریف کردن یک سوژه subject ناراحت نشو مردم ما دوچار تباهی تفکرند که علل تاریخی عقیدتی دارند چند نفر را در روز میبینی که چون زندهاند تعریف درستی از زندگی داشته باشند؟من حاضرم بحث را ادامه بدیم

pianist_h
Wednesday 28 January 2009, 11:28 AM
نتیجه ی تاپیک = 1.دوستان محترم دیگرشعرنمی خوانند .2.اگرشعرهم می خواننداین تاپیک راقابل نمی دانند نقطه.


سلام
بالعكس من فكر مي كنم موضوع جالبيو مطرح كردين. و اونايي كه از اين تاپيك استقبال نمي كنن صد در صد اهل شعر نيستن.
من يه تعريف ساده دارم. شعر يعني گفتن حرف دلمون چه عشق و عرفان و... باشه چه انتقاد وشكايتو... فقط به طريقي كه دلنشين باشه!
ممنون

endvb6
Wednesday 28 January 2009, 12:12 PM
به نظر من شعر یعنی احساس. و شاعر یعنی منتقل کننده حس. هرکسی حرف دلش رو با احساسات و واقعیات به صورت لطیف و نغز بنویسه شعر گفته و میشه شاعر. و اصلا مهم نیست که موزونه یا نه. قافیه داره یا نه. ممنون

kaka
Wednesday 28 January 2009, 12:40 PM
شعر یه نوع سخن خیال انگیزه که شاعر توی اون احساسات خودش رو اعم از غم و شادی بیان می کنه و سعی در انتقال اون احساسات به خواننده داره ... آهنگین و موزونه بعضی اوقات هم می تونه(آهنگین و موزون) نباشه ...

Majestic
Wednesday 28 January 2009, 12:59 PM
این سوال برای من هم پیش اومده بود !
فهمیدم که شعر از نظر فلسفی یا ادبی یا ... تعبیر های مختلفی داره ! بهترین تعبیری که خوندم این بود :

شعر رستاخیر کلمات است

hichnafar
Wednesday 28 January 2009, 04:29 PM
سلام
ممنون از همه
جناب drkarbassi حرف ناراحتی نیست...
جناب Majestic تعبیر های دیگه ش رو هم بفرمایید، ممنون می شم

fatemeh.1994
Wednesday 28 January 2009, 07:28 PM
خب همونطور که همه ی دوستان هم گفتن شعر یک مجموعه از کلماته که بر پایه ی احساسات و عواطف درونی

افراد سروده میشه ، و به نظر من باید یه وزن یا قافیه ای هم داشته باشه.

________________________

Majestic
Wednesday 28 January 2009, 08:02 PM
جناب Majestic تعبیر های دیگه ش رو هم بفرمایید، ممنون می شم از ویکی پدیا : You can see links before reply

دانشنامه رشد : You can see links before reply b3%d8%aa%d8%9f&SSOReturnPage=Check&Rand=0


خب همونطور که همه ی دوستان هم گفتن شعر یک مجموعه از کلماته که بر پایه ی احساسات و عواطف درونی

افراد سروده میشه ، و به نظر من باید یه وزن یا قافیه ای هم داشته باشه.

________________________

والا منم اول با شما هم عقیده بودم طوری که گاهی وقتا با دبیرم نصف وقت کلاس رو برای این موضوع میگرفتیم !!! یه مدتی هم تو کتاب خونه ها پیگیر این موضوع بودم ! درباره این که شعر با قافیش خوبه ما برای این، این طور تصور میکنیم چون مردم کشورمون به نظم در شعر عادت کردن و طبیعتا هر چیزی که نظم داشته باشه به دل میچسبه ! ولی باید این رو هم در نظر گرفت که میگن هرچه از دل برآید بر دل نشیند ( اگه درست گفته باشیم :دی )
اگه شعرهای آقای علی اسفندیاری رو برسی کنید میبینید واقعا هدف ایشون ارائه اشعاری مثل شعر هایی که متاسفانه الان رایج شده نبوده ! ( قبل از ایشون هم تعدادی شعر به این صورت وجود داشته ! ) شعر های ایشون شاید قافیه نداشته باشه ولی یه ریتم حداقل داره که باعث میشه گاهی وقتا بیشتر از یه شعر با نظم به دل بشینه ! شاید اگه در شب شعر ها و یا محافل شعری که آموزش و پرورش برپا میکنه شرکت کنید بتونید منظور منو از شعر های نو یا سپید یا آزاد امروزی برداشت کنید ! باور کنید شاید اشعاری خونده بشه که شاید تصورش برای خیلی ها سخت باشه و حتی به صورت کتاب هم چاپ بشه ! ( مثلا یکی اومده بود میگفت ( در قالب شعر آزاد !!!! : داشتم چای درست میکردم ، آیفون زنگ زد ! برداشتم دیدم عمومه ! ) واقعا نمیدونم ولی یه جمله تو یه کتاب که دقیقا اسمش رو یادم نیست خوندم که مفهومش اینطوری بود که مردم ما برداشت خوبی از شعر نیمایی نداشتن که همین باعث از بین رفتن هدف نیما شد ! به نظرم چون تعریفی که از قالب نیمایی میشه یه تعریف آزاد هست باعث این مشکل شد ! هنوز هم خیلی از اساتید کهنه کار ادبیات با این سبک مخالفن ...

ببخشید که زیاد نوشتم :)

drkarbassi
Wednesday 28 January 2009, 09:10 PM
خوب majestic عزیز درست به همین دلیل است که میگویم زمانی گفتهای شعر است که واژه ها بارمعنایی متفاوتی از زندگی روز مره را بپذیرند اما در مورد شعر سپید با شما موافق نیستم برای مثال ترجمه شعر المانی :دلتنگی هایی ادمی را باد ترانه ای میخواند که شاملو خوانده است گرچه وزن بسیار خفیفی دارد ولی به راستی شعر حس میشود در حالی که برای مثال: یکی گربه در خانهی زال بود سعدی با داشتن تمام شرایط فرم اساسا نوعی نثر موزون است چون کلمات مفهوم معمول و یک بعدی خود را میدهند اساسا فرم از محتوی پیروی میکند یا از همه بهتر باید شعر فروغ: پرنده روزنامه نمیخواند را مثال بزنیم در تمام لحظات شعر است براستی ما در شعر معاصر چند جا از واژه مامان استفاده کردهایم در حالی که مطمینم اکثر شما عزیزترینتان را همینطور صدا میکنید ولی در شعرتان از واژه مادر استفاده میکنید چرا؟چون فرم شعر شما را از حس کنونی دور میکند باید فرم نتواند حس را در بند کد

Majestic
Thursday 29 January 2009, 05:32 PM
خوب majestic عزیز درست به همین دلیل است که میگویم زمانی گفتهای شعر است که واژه ها بارمعنایی متفاوتی از زندگی روز مره را بپذیرند اما در مورد شعر سپید با شما موافق نیستم برای مثال ترجمه شعر المانی :دلتنگی هایی ادمی را باد ترانه ای میخواند که شاملو خوانده است گرچه وزن بسیار خفیفی دارد ولی به راستی شعر حس میشود در حالی که برای مثال: یکی گربه در خانهی زال بود سعدی با داشتن تمام شرایط فرم اساسا نوعی نثر موزون است چون کلمات مفهوم معمول و یک بعدی خود را میدهند اساسا فرم از محتوی پیروی میکند یا از همه بهتر باید شعر فروغ: پرنده روزنامه نمیخواند را مثال بزنیم در تمام لحظات شعر است براستی ما در شعر معاصر چند جا از واژه مامان استفاده کردهایم در حالی که مطمینم اکثر شما عزیزترینتان را همینطور صدا میکنید ولی در شعرتان از واژه مادر استفاده میکنید چرا؟چون فرم شعر شما را از حس کنونی دور میکند باید فرم نتواند حس را در بند کد
والا حرف حق جواب نداره !

شما کاملا درست میگی...منم نظرم رو برای همه اشعار نگفتم....منظورم اینه که تو هر مقوله ای استثناهایی هم هست... :)

drkarbassi
Monday 2 February 2009, 08:46 PM
حالا دوستان نظر بدید شعر یک ترانه چه خصوصیاتی برای ماندگاری میخواهد توجه کنید که بسیاری از اشعار ترانه ها از لحاظ مضمون کم ارزشند اما مانده اند در حالی که بسیاری برعکس مضمون عالی داشته اند اما کم کسی انها را به یاد دارد؟

sarm
Tuesday 10 April 2012, 11:08 AM
سلام.من واسه خودم یه تعریف دارم.اگه شعر و ترانه نگم دیونه می شم.چون شعر و ترانه وسیله ای برای تخلیه ی روحی من(گر چه ترانه هام اصلا خوب و به درد بخور نیستن)

LiOneL999
Tuesday 31 July 2012, 12:46 PM
شعر عبارات جادویی و آهنگین هستش.

shahparak
Wednesday 13 November 2013, 11:07 PM
شعربه نظرمن فقط این نیست که یه سری کلمات با اهنگ یابی آهنگ ووزن دنبال هم ردیف بشن
شعرجریانی آسمانی وخوجوش هستش درعین زیبایی ولطافت بایدبتونه حس درونی شاعروبه مردم برسونه وبامخاطب ارتباط برقراربکنه
شاعر نتیجه ی عواطف و انفعالات و احساسات رقیق یک انسان حساس متفکر است. شعر خوب آن چیزی است که از احساسات، عواطف و انفعالات و از حالات روحی صاحب خود، از فکر دقیق پر هیجان و نگاه گرم تحریک شده ی یک مغز پرجوش و یک خون پر حرارت حکایت کند. اشخاصی که فقط از روی علم و ورزش و قدرت حافظه و کاوش زیاد در اشعار گذشتگان و معاصران، طبع شعری یافته و شعر می گویند، شاعر نبوده و اشعار آنان از روح آنان حکایت نمی کند. شاعری که در روز عید نوروز یا عید ولادت ِ پادشاه، مجبور یا محتاج است که قصیده ای سروده و با طرز معینی برای ممدوح خود قرائت نماید شاعر نیست. شعری که مقصود ماست شعری است که که از دماغ شاعری لایق و در یک وقت آزاد و یا به وقت تاریکی در بحبوحه ی احساسات و تراکم عواطف گوناگون و در یک حال هیجانی گفته شده باشه