PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گفت و گو با فرید زلاند



Leon
Wednesday 17 October 2007, 11:39 AM
باید برای با هم بودن انتظار کشید




مدت ها بود که نیاز به یک گفتگوی مفصل در رابطه با شرایط جاری حکمفرما بر احوال ترانه ی نوین، با یکی از سکانداران این کشتی طوفان زده خودنمایی می کرد، در ابتدا با کمی تردید این درخواست را با آقای فرید زلاند به عنوان اولین هنرمند، در میان گذاشتیم، و پیشنهاد به بهترین شکل ممکن از سوی ایشان پذیرفته شد؛

فرید زلاند، آهنگساز محبوب کشورمان این افتخار را نصیب ما کردند که ساعتی برای یادگیری آن چیزهایی که به آنها نیاز داریم پای صحبت ایشان بنشینیم. خیلی راحت و همچون هميشه بسيار صميمی ؛

در ابتدا خواستیم پای صحبت فرید زلاند عزیز، با درکی از شرایط کنونی ترانه نوین، راهکارهایی را برای ادامه حیات بهتر این نهال نوپا بیابیم که خوشبختانه در ضمن صحبت های آقای زلاند، به نشانه هایی برای بهتر و امن تر پیمودن این راه برخورد می کنیم، کلماتی از جنس عشق، محبت و از جنس غربت. صحبت هایی که هرگز فراموش نخواهند شد، جملاتی که هرکدام، پاسخی روشن و شفاف بود به سوالات ما؛

خواستیم که صحبت های پر مهر فرید زلاند را بی واسطه و بدون حاشیه در این حافظه تاریخ به ثبت برسانیم تا یادگاری باشد برای ما، خصوصا داعیه داران حمایت از ترانه ی نوین تا بدانیم بزرگانمان چگونه می اندیشند و چگونه عمل می کنند؛


You can see links before reply



کارهایی که با "داریوش" داشته ام همیشه موفق بوده و کارهایی است که من همیشه احساس خوبی نسبت به آنها داشته ام

کارهای جدیدم، یکی آلبوم "صفر" است با صدای "داریوش" و آلبومی که "داریوش" ۴ آهنگش را شخصا با آهنگسازان و همکاران دیگر من تهیه کرده است و ۴ آهنگ را هم من در اختیار ایشان گذاشته ام و اینکه کدامش زودتر بیرون بیاید نمی دانم. این نکته را باید بگویم که کارها تماما میکس شده و آماده است. کارهایی که با "داریوش" داشته ام همیشه موفق بوده و کارهایی است که من همیشه احساس خوبی نسبت به آنها داشته ام . کار اخیر نیز کاری است که فکر می کنم خیلی خوب از آب درآمده و البته باید منتظر بود تا آهنگ ها به بازار بیاید و عکس العمل مردم را در مقابل آنها دید؛

افراد زیادی برای خواننده شدن به من مراجعه کردند و من از بین آنها "راستین" را انتخاب و با او کار کردم. آلبوم "راستین" هم "سیمرغ" نام دارد و آماده است که تا چند ماه دیگر به بازار بیاید. اشعار این آلبوم را "اردلان سرفراز"، "ایرج جنتی عطایی" و "شهیار قنبری" سروده اند و البته یکی از ترانه ها سروده جوانی در داخل ایران است به نام "مهیار کاظم زاده" ؛

راستین جوانی است که صدای زیبایی دارد ، شعر را خوب می فهمد و می داند که باید چکار کند. من امیدوارم که او هنرمند راستین یک ملت شود

ما باید باب همکاری با جوانان را باز کنیم . هم آهنگسازان باید از اشعار جوانان استفاده کنند و هم شاعران بزرگ ما باید با آهنگسازان جوان همکاری کنند، تا خطی که بین هنرمندان داخل و خارج از ایران کشیده شده -که به عقیده من خط بسیار باریکی است- از بین برود. هنرمندان ما باید بدانند که همه برای یک ملت -ملت فارسی زبان- کار می کنند و باید بدانند که زبان فارسی امروز خاری شده در چشم برخی افرادی که فارسی صحبت نمی کنند. من امیدوارم با این حرکتی که شروع کرده ام ، تا حدودی بازار موسیقی را به جوانان بسپارم ؛



راستین تعهد داده است در مقابل مردم مسوول باشد

چه خوب است کسانی که صدای خوبی دارند ، همزمان با کسب تجربه ، آموزش های لازم را نیز در زمینه موسیقی ببینند. من "راستین" را به مدت یک سال به کلاسهای مخصوصی که در آمریکا هست فرستادم و دوره های خاصی را گذراند. بعلاوه خودم در این مدت زیاد با او کار کردم و او را با شعر و ترانه آشنا کردم. "راستین"بسیار با استعداد است و در کمترین زمان همه چیز را یاد می گیرد. از همه اینها مهم تر به من تعهد داده است در مقابل مردم مسوول باشد.کسی که خود را در مقابل مردم مسوول بداند و کاری انجام دهد که شبیه کار کس دیگری نباشد، قطعا موفق می شود. من این مسئله را در وجود "راستین" می بینم. اگر اینگونه نبود، برای پرورش او ۳ سال وقت نمی گذاشتم. همچنين تاکنون حدودا ۱۴ کار با راستین ضبط کرده ام که شعرهایش را خودم برای او انتخاب کرده ام؛
قرار است آلبوم "سیمرغ" ۹ آهنگ داشته باشد و بقیه آهنگ ها به اضافه چند آهنگ دیگر در آلبوم بعدی منتشر شود . ویدئوی ۳ آهنگ ساخته شده که حدودا از یک ماه دیگر از رسانه ها پخش خواهد شد؛
در مورد ستاره شدن او باید منتظر واکنش مردم بود اما من بنابر تجربه خودم و شناختی که از او دارم تا حدودی این مسئله را تضمین می کنم؛


نباید با زبان فارسی بازی کرد

ترانه می تواند خیلی ساده باشد اما تمام قواعد را رعایت کند

کارهایی که در داخل ایران انجام می شود دارای نواقصی است که اکثرا به شعر و ترانه باز می گردد. گاهی آهنگی را می شنوم که ملودی زیبایی دارد و تنظیمش بسیار خوب است . اما شعر ، شعری پیش پا افتاده و حتی غلط است.باید به این مسئله توجه کرد که هیچ دلیلی ندارد که شعر ترانه از اشعار سنگین و عمیق باشد. ترانه می تواند به زبان خیلی ساده گفته شود اما درست گفته شود. ترانه باید از لحاظ دستور زبان، قافیه و از هرنظر دیگر صحیح باشد. نباید با زبان فارسی بازی کرد. وقتی من می گویم «ترانه باید درست باشد»، خیلی از دوستان فکر می کنند منظورم بزرگان ترانه هستند و تنها اشعار آنان را درست می دانم. اما اینطور نیست. ترانه می تواند خیلی ساده باشد اما تمام قواعد را رعایت کند. وقتی وارد خانه ای می شویم نمی توانیم بگوییم خداحافظ ، باید سلام کنیم. دستور کار باید درست باشد ،حال مضمون شعر هرچه می خواهد باشد؛

نقش پول در موسیقی

به طور حتم داشتن صدای خوب ، گیرا و جذاب برای خوانندگی مهم است. اما مادیات چه در لس آنجلس چه در نقاط دیگر نقش بسیار مهمی را بازی می کند. دیده ایم افرادی را که می خوانند اما صدای خوبی ندارند. دموکراسی خوبی ها و بدی هایی دارد. خوبی آن این است که هرکس خودش را امتحان می کند و بدی آن این است که کسانی که اصلا نباید وارد این کار شوند نیز خود را امتحان می کنند! بعضی ها که تنها برای شهرت و مسائل دیگر وارد این کار می شوند، اگر به زور تبلیغات و رسانه ها موفقیتی کسب کنند ، موفقیتشان دائمی نخواهد بود. به محض اینکه تبلیغات قطع شود، آن خواننده هم فراموش می شود؛

مردم اشتباه نمی کنند

این ترانه است که وقتی وارد موسیقی می شود اگر درست باشد کار به نتیجه مثبت می رسد و می تواند کار را خراب نیز بکند

شعر غمگین موسیقی غمگین می طلبد و شعر شاد موسیقی شاد. وجود هیجان در موسیقی به شعر بستگی دارد. موسیقی باید حال و هوای شعر را به بهترین شکل منتقل کند. می توانم برای شما ترانه های بسیاری را مثال بزنم که دارای شعر بسیار خوبی بوده اند ولی وقتی منتشر شده کسی از آنها استقبال نکرده است. دلیلش این است که موسیقی، موسیقی خوبی نبوده. عکس این امر نیز صادق است. گاهی موسیقی، موسیقی خیلی خوبی است و ترانه درست نیست. موسیقی همیشه خوب است این ترانه است که وقتی وارد موسیقی می شود اگر درست باشد کار به نتیجه مثبت می رسد و می تواند کار را خراب نیز بکند. هرکاری برای خودش اصولی دارد و باید رعایت شود ؛

من و همکارانم ۳۰ سال پیش ترانه هایی ساختیم و ماندگار شدند مانند "پل" ، "من و گنجشکها" ، "شقایق" ، "یاور همیشه مومن" و ... اما همان موقع ترانه هایی به بازار می آمد که از آنها استقبال می شد ولی امروز نشانی از آنها نمی بینیم؛

مردم هیچ وقت اشتباه نمی کنند. جدی نگرفتن مردم مشکل برخی از همکاران من است. من یا برخی همکاران من وقتی آهنگ می سازیم - چه عاشقانه ، چه اجتماعی و سیاسی - در مقابل مردم مسوولیم. من باید از چیزی برای مردم تعریف کنم که نو باشد. مردم همیشه دنبال نوآوری می روند. اگر امروز از کار نو استقبال نشود مطمئن باشید زمانی می رسد که مورد استقبال قرار می گیرند. بطور مثال وقتی "یاور همیشه مومن" را ساختم از آن استقبال شد، ولی با گذر زمان و استقبال نسلهای بعد بود که این آهنگ لقب جاودانه گرفت و یکی از کارهای ماندگار من و "ایرج جنتی عطایی" شد؛


You can see links before reply (You can see links before reply)



خواننده احساس آهنگساز و ترانه سرا را منتقل می کند

خواننده باید احساسش با احساس آهنگساز و ترانه سرا یکی شود و آن موقع است که کار، کار موفقی می شود

در یک آهنگ نقش هر فرد مهم است. نقش شاعر ، آهنگساز ، تنظیم کننده ، نوازنده و خواننده همگی مهم است. هنگامی که شعری گفته می شود و آهنگی برروی آن ساخته می شود یا بالعکس ، ماحصل کار چکیده ای است از ذهن، ترانه سرا و آهنگساز. تنظیم کننده کار را تزیین می کند و خواننده احساس آهنگساز و ترانه سرا را با تزئینات تنظیم کننده و خبرگی نوازنده ها به مردم منتقل می کند. در حقیقت نقش همه برابر است؛

مسائلی در این کار وجود دارد که باید حل شود. بطور مثال آهنگساز و ترانه سرا با هم آهنگی را می سازند و خواننده ای آن را اجرا می کند ولی منافع مادی و حتی گاهی حقوق معنوی اثر متعلق به خواننده می شود. بسیار شنیده ایم که مردم می گویند «آهنگ فلان خواننده!» درحالی که خواننده ، سازنده اثر نیست ، تنها اجرا کننده است و البته باید این مسئله را در نظر داشت که خواننده بخش بسیار مهمی از کار را برعهده دارد. خواننده باید هنگام اجرا کار را با جان و دل اجرا کند. و این امکان پذیر نیست مگر اینکه کار را دوست داشته باشد و با آن ارتباط برقرار کند. خواننده باید احساسش با احساس آهنگساز و ترانه سرا یکی شود و آن موقع است که کار، کار موفقی می شود؛

من هیچ وقت آهنگ آماده ای برای هیچ خواننده ای ندارم. به طور مثال وقتی "داریوش" به من پیشنهاد تولید یک آلبوم را می دهد، شروع می کنیم به جمع آوری شعر و ملودی و این کار را براساس صدا و شخصیت "داریوش" انجام می دهیم. همینطور برای "ابی" و سایرین. به نظر من آهنگساز باید خواننده را بشنود و آهنگ را بسازد. فرض کنید من آهنگی را بسازم و نظر خواننده را بخواهم و او بگوید که از کار خوشم آمده و آهنگ را بخواند . اما اگر کار با صدا و شخصیت کاری خواننده جور نباشد ، کار موفقی نخواهد بود و شکست خواهد خورد؛




کار جدید من با "داریوش" باید از "راه من" هم بهتر باشد

ترانه "راه من" شعری آزاد است. شعر نو است و سیلاب های متفاوتی دارد و آهنگسازی برروی آن بسیار مشکل است. روز اولی که من از "شهیار قنبری" شعر را گرفتم، به من گفت که آهنگسازی بر روی این نوع شعر بسیار مشکل است. اما من شعر را گرفتم و برروی آن کار کردم و نتیجه نهایی آن بود که به بازار آمد و با واکنش بسیار خوب مردم مواجه شد. تمام آهنگ های دیگر ، مانند "موج" ، شخصیت خاص خود را دارند و باید بگویم که نسبت به "تلنگر" که "اردلان سرفراز" آن را برای کشته شدگان سال ۶۷ سروده ، احساس بسیار غریبی داشتم. و همینطور ترانه عاشقانه و بسیار موفق "چکاوک" ؛

من از هرلحاظ از این آلبوم راضی هستم. چه از نظر ترانه ، و چه از نظر اجرا که "داریوش" بسیار خوب آن را اجرا کرده و البته باید روز به روز به سوی تکامل و بهتر شدن پیش برویم . کار جدید من با "داریوش" باید از "راه من" هم بهتر باشد؛

منتقد موسیقی نداریم

کسانی که از نظر فنی از موسیقی اطلاع داشته باشند و علاقه مند به نقد موسیقی باشند کم پیدا می شوند و این مسئله یکی از مشکلات موسیقی ماست

ما ملت شعرپروی هستیم و هرکدام از ما که دستی در نوشتن داریم به خودمان اجازه می دهیم که در رابطه با شعر و ترانه اظهار نظر کنیم. کسانی که از نظر فنی از موسیقی اطلاع داشته باشند و علاقه مند به نقد موسیقی باشند کم پیدا می شوند و این مسئله یکی از مشکلات موسیقی ماست. اگر من کار همکارانم را نقد کنم، این را نظر شخصی من تلقی می کنند . افراد بی طرفی که در هنرستان و دانشگاه ها درس موسیقی خوانده اند و از موسیقی سررشته دارند باید اینکار را انجام دهند. ما منتقد جدی موسیقی نداریم و اگر داریم در زمینه نقد موسیقی فعالیتی نمی کنند نتیجه آن شده که افراد بی اطلاع از فنون موسیقی ، به نقد موسیقی روی آورده اند. اینها هیچ گاه نمی توانند متوجه اشتباهات آهنگسازان شوند و آن را منعکس کنند. افراد باید تحصیل کرده موسیقی باشند تا متوجه این مسائل ریز شوند. همیشه در همه رسانه های ما اول از شعر صحبت می شود و سپس به طور سطحی درباره موسیقی؛

تولد ترانه نوین

تا حدود ۴۰ سال پیش ترانه ها تماما عاشقانه بود. چشم سیاه و ابروی کمان و دلبر ظالم و دلبر زیبا داشتند اما از زندگی روزمره دلبر بی خبر بودند و فقط از چشم و ابری او صحبت می شد. تا اینکه "شهیار قنبری" ترانه "قصه دوماهی" را سرود و بعد، دیگران نیز شروع کردند به سرودن ترانه های اجتماعی که نمونه آن ترانه هایی است چون "شقایق"، "دوپنجره" و "سال 2000" از "اردلان سرفراز" ، "بوی خوب گندم" و "سقوط" از "شهیار قنبری" ، "بن بست" و "جنگل" از "ایرج جنتی عطایی" و کارهای دیگر. این ها کارهایی بود که آغازگر ترانه نوین ایران بودند و این سه نفر تاکنون این بار را بردوش خود می کشند و البته باید یاد کنم از "زویا زاکاریان" و افراد دیگری که ادامه دهنده این راه هستند؛

ترانه ی معترض

هرچه فشار برروی مردم بیشتر باشد ، ترانه اعتراضی نیز بیشتر است

"اردلان"، "شقایق" را هنگامی سرود که "گلسرخی" را اعدام کردند. اداره ساواک در فرهنگ و هنر که آقایان "نیرسینا" ، "خوشدل" و دیگران آنرا اداره می کردند، این شعر را چندین بار سانسور کرد. بطور مثال "زندان" تبدیل شد به " گلخونه های بی کسی " . اردلان در این شعر به زیباترین شکل ممکن هموطنش را توصیف کرده است : «کسی خشکیده خون من رو دستاش / که حتی یک نفس از من جدا نیست»، این شعر شعری اعتراضی است. اعتراض به این که فردی به دلیل عقایدش کشته می شود. شعر "بن بست" اعتراض است. «بوی گندم مال من هرچی که دارم مال تو / یه وجب خاک مال من هرچی می کارم مال تو» اعتراض است.«تو به فکر جنگل آهن و آسمون خراش / من به فکر یه اتاق اندازه تو واسه خواب». یا "دوپنجره" یا کارهای دیگر. همه اینها کارهایی بوده که در آنها اعتراض وجود داشته و به کم و کاستی ها اشاره دارد. امروز در این مملکت آهنگ عاشقانه ۹۵% کارها را تشکیل می دهد. ممکن است تا اندازه ای به آزادی های فردی شان رسیده باشند که ترانه اجتماعی تولید نمی کنند! هرچه فشار برروی مردم بیشتر باشد ، ترانه اعتراضی نیز بیشتر است؛

هنرمند متعهد، تعهد هنری؛

خواننده ای که شعر سیاسی می خواند باید شخصیت این آهنگ ها را داشته باشد

هنرمند کسی است که در دل مردم زندگی کند. تعهد یعنی اینکه هنرمند از حال و روز ملت خودش باخبر باشد. از اوضاع سیاسی ، اقتصادی، روحی و اجتماعی مردم آگاه باشد.و در زندگی روزمره خود نیز عشق را بشناسد و تنها در این صورت است که می تواند هرگوشه ای از زندگی مردم را به صورت گویا به گوششان برساند. عقیده دارم ما هنرمندان باید به جای گوشه گیری و غصه خوردن برای از دست دادن خیلی چیزها ، به فکر ساختن باشیم. ما باید بدانیم که چه اتفاقاتی در حال روی دادن است ، چکار باید انجام دهیم و در مقابل رویدادها چه عکس العملی باید از خود نشان دهیم؛

هنرمند متعهد باید به وضعیت زندگی مردم نگاه کند ، کاستی های جامعه را شمرده و مردم را ازآنها آگاه کند. خواننده ای هم که شعر سیاسی می خواند باید کسی باشد که شخصیت این آهنگ ها را داشته باشد و مردم اورا قبول داشته باشند، امروز اگر بخواهیم کار اعتراضی انجام دهیم، باید کاری کنیم که مردم نسبت به آینده دلسرد نشوند. باید مردم را به زندگی امیدوار کنیم. دلسردی و غمبارگی باعث این شده که مردم روز به روز آرام تر شوند و بیشتر زیر بار زور بروند؛

یچ دلیلی ندارد که من اگر کار معترضی انجام دهم، همیشه همینطور ادامه دهم. هنرمند با ملتی روبروست که باید گوشه هایی از زندگی آنان را منعکس کند. حال می خواهد در ترانه های عاشقانه باشد، در ترانه های سیاسی یا اجتماعی. ممکن است خواننده ای یک ترانه عاشقانه بخواند و این به نظر بعضی ها سبک باشد. بعضی از مردم هستند که تنها ترانه های عاشقانه یا آهنگ های شاد را دوست دارند. کسانی هم هستند که ترانه های اجتماعی را می پسندند.هرچیز در جای خودش زیبایی دارد به شرطی که درست انجام بشود؛

آهنگساز یا ترانه سرا گاهی وضعیت روحی شان طوری است که می خواهند کار شاد انجام دهند. آیا من اجازه دارم در زندگی یک روز شاد باشم؟

مبارزه با داونلود غیرمجاز موسیقی؛

من از این طریق اعلام می کنم هر سایتی که به کار انتشار آهنگ ها برای داونلود مشغول است، باید از بین برود و تمام هنرمندان ما موافق این قضیه هستند

برای حمایت از ترانه نوین ، از کپی کردن غیرقانونی آهنگ ها و داونلود غیرقانونی موسیقی جلوگیری کنید. امثال من و "داریوش" چرا باید هر ۳ سال یکبار آلبوم جدید منتشر کنیم؟ چون ما حمایتگری بجز مردم نداریم. سرمایه ای نداریم. ما باید مبارزه ای را با اینگونه سایتها آغاز کنیم. هم به این صورت که به آنها تذکر دهیم و شرایط را برایشان توضیح دهیم و هم از نظر قانونی. باید در مقابل این کار بی شرمانه ، بی شرم تر از خودشان شد. من از این طریق اعلام می کنم هر سایتی که به کار انتشار آهنگ ها برای داونلود مشغول است، باید از بین برود و تمام هنرمندان ما موافق این قضیه هستند؛

تا امروز آقای "عطایی" به دستمزد ناچیز خود بابت ترانه های آخرین آلبوم "ابی" ،"حسرت پرواز"، نرسیده است. چرا؟ چون کمپانی می گوید این آلبوم را همه از طریق اینترنت داونلود کرده اند و من نتوانسته ام از این آلبوم پولی به دست بیاورم. آیا این کار درست است؟

تا امروز آقای "عطایی" به دستمزد ناچیز خود بابت ترانه های آخرین آلبوم "ابی" ،"حسرت پرواز"، نرسیده است

ما در مقابل مردم خودمان تعهد داریم اما در اینجا نه شرکت ها ، نه تلویزیون ها ، نه رادیو ها هیچگونه تعهدی به ما ندارد و از همه مهمتر ، سایت هایی که اقدام به قراردادن آهنگ ها برای داونلود می کنند ، بزرگترین ضرر را به ما می زنند. ما هیچگونه حمایتگری نداریم. تنها حامی ما ایرانیانی بودند که خارج از ایران زندگی می کردند که با اقدام این سایت ها ، این حامیان ما نیز از بین رفتند؛

تنها حامی ما ایرانیانی بودند که خارج از ایران زندگی می کردند که با اقدام این سایت ها ، این حامیان ما نیز از بین رفتند

وضعیت زندگی آهنگساز ، ترانه سرا و تعدادی از خواننده ها اصلا وضعیت خوبی نیست. وضعیت ما در یک مملکت پیشرفته که با چشم خودمان می بینیم یک آهنگساز با دو ترانه به جایی می رسد که باور کردنی نیست، اما ما با صدها ترانه به هیچ جا نرسیدیم. من از دوستان خواهش می کنم که کار داونلود را کنار بگذارند؛

اینها به ما مراجعه می کنند و ما به آنها می گوییم که شما نجار خوبی می شوید اما خواننده نمی شوید!

هیچ شرکتی الان به آسانی حاضر نیست که بر روی کار درست سرمایه گذاری کند. خوانندگان جدیدی که هرروز سر برمی آورند و با صدای نازیبا به خواندن مشغول می شوند، پول خرج می کنند تا آهنگ هایشان منتشر شود. فکر نکنید این خوانندگان پیش ما نمی آیند. اینها به ما مراجعه می کنند و ما به آنها می گوییم که شما نجار خوبی می شوید اما خواننده نمی شوید! اینها می روند برای لجبازی با ما و برای لجبازی با خدا که به آنها صدای خوبی نداده ، به افراد غیرمسوول پول می دهند و چند آهنگ ترکی ، عربی و اسپانیایی را کپی می کنند و برروی آنها شعری ناقص می گذارند و شروع به تبلیغات می کنند و تعدادی دختر را هم برای رقاصی استخدام می کنند. اینگونه خوانندگان آلبوم هایشان نمی فروشد و دوست دارند که در اینترنت از آنها صحبت شود و آهنگ هایشان برای داونلود کردن در سایت ها قرار داده شود تا مردم آنها را بشناسند؛

You can see links before reply

وبلاگ ترانه بازی (You can see links before reply)